مالک اشتر
مقبره منسوب به مالک اشتر در مصر | |
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | مالک بن حارث |
لقب | اشتر، کبش العراق |
نسب | تیره نخع از قبیله مذحج |
زادگاه | یمن |
فرزندان | ابراهیم، اسحاق |
خویشان سرشناس | ابراهیم بن مالک اشتر |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
منصب | صحابی و فرمانده سپاه امام علی(ع) |
محل درگذشت | قلزم |
آرامگاه | مصر |
مالک بن حارث، معروف به اشتر یکی از شاخصترین شخصیتهای قبیله مَذحِج و از یاران و فرماندهان ویژه امیرمؤمنان(ع) بود. وی که یکی از بزرگان شهر کوفه محسوب میشد، در دوران خلافت عمر و عثمان و حضرت علی(ع) در این شهر اقامت داشت.
او از پیشگامان بیعت با امام علی(ع) بود و در گرفتن بیعت برای آن حضرت نقش بارزی داشت. مالک در جنگهای زیادی مانند، جمل و صفین شرکت نمود و سرانجام از طرف امام علی(ع) به استانداری مصر منصوب شد، ولی قبل از رسیدن به مصر به شهادت رسید.
از میان فرزندان مالک، ابراهیم به دلیل نقش برجستهای که در قیام مختار ثقفی داشت، از همه مشهورتر است.
نسبشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مالک بن حارث، معروف به مالک اشتر، از تیره نَخَع قبیله مَذحِج از قبایل یمنی «قَحطان» و معروفترین صحابی امام علی(ع) است.[۱]
نسب کامل وی در منابع این گونه ذکر شده است: مالک بن حارث بن جذیمة بن سعد بن مالک بن نخع بن عمرو بن علة بن جلد بن مذحج بن ادد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان بن سبا بن یشجب بن یعرب بن قحطان.[۲]
تولد و اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به اتفاق سیرهنویسان، مالک اشتر در عصر جاهلیت متولد شد؛ ولی زمان دقیق آن مشخص نیست.
برخی از تراجمنگاران در شرححال مالک اشتر آوردهاند: «ادرک الجاهلیه؛ مالک عصر جاهلیت را درک کرد.»[۳] و برخی دیگر از منابع درباره او نوشتهاند: «لم ادرک و کان رئیس قومه؛ او جاهلیت را درک نکرد بلکه آغاز زمان بعثت پیامبر(ص) را درک کرد و رئیس قوم خود بود.»[۴]
به هرحال، مالک اشتر پس از تولد در زادگاه در اواخر عصر رسول الله(ص) و زمان ماموریت امام علی(ع) در یمن، یعنی در سال دهم هجری، مسلمان شد.[۵]
براساس گزارشی، هنگام اقامت امام علی(ع) در یمن، برخی بزرگان نخع از جمله مالک اشتر، آن حضرت را در حوادث آن دوران همراهی کردند.[۶] باوجود مسلمان شدن مالک اشتر در عصر رسول الله(ص)، از او در شمار صحابه یاد نکردهاند، چون دقیقاً مشخص نیست که موفق به دیدار پیامبر شد یا نه؛ با توجه به این که هرکس اگر حتی یک بار پیامبر را ملاقات نموده باشد جزء صحابه محسوب میگردد. بر همین اساس از مالک در اکثر منابع با نام تابعی یاد شده است.[۷]
مالک در عصر خلفای سهگانه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مالک به عنوان یکی از شاخصترین شخصیتهای قبیله نخع، در زمان خلافت «ابوبکر» (١١-١٣ه. ق) به شام رفت و در فتوحات این منطقه نقش بارزی داشت.
او در سال 14ه. ق پیش از «نبرد قادسیه» به عراق آمد و سپس در این نبرد با ایرانیان جنگید و پس از آن با ساخته شدن کوفه در سال 17ه. ق در آن شهر ساکن شد.[۸]
از این پس تا هنگام قیام ضد «عثمان» درباره مالک اطلاعاتی وجود ندارد. او از شخصیتهای مطرح یمن در عراق، و از کسانی بود که در قیام ضد خلیفه سوم، عثمان، نقش داشت. او دو بار به سبب اعتراض به عملکرد و سخنان والی عثمان، «سعید بن عاص» و «ولید بن عقبه» در کوفه، و نیز عملکرد خلیفه سوم در عدول از سیره رسولخدا(ص)، همراه برخی کوفیان همانند «کمیل بن زیاد نخعی»، به «دمشق» و «حمص» تبعید شد.[۹]
در شام «معاویه» از میان تبعیدشدگان، مالک اشتر و «عمرو بن زراره» را به دلیل گفتن سخنان کوبنده زندانی کرد.[۱۰] مالک پس از بازگشت به کوفه، در غیاب سعید بن عاص اموی، والی کوفه، مانع بازگشت او به آن شهر شد و بدین ترتیب بر کوفه تسلط یافت.[۱۱] پس از آن مالک در راس دهها نفر، از کوفه به مدینه رفت و در محاصره عثمان، که منجر به قتلش شد، شرکت کرد.[۱۲]
مالک اشتر و خلافت امام علی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مالک که خود از پیشگامان بیعت با امام علی(ع) بود، در گرفتن بیعت برای آن حضرت نقش بارزی داشت.[۱۳] سپس وی در زمره یاران باوفا و صمیمی امیرمؤمنان در آمد و به همراه دیگر افراد قبیله نخع در نبردهای جمل و صفین در رکاب امیرمؤمنان جنگید.
مالک در این نبردها، بهویژه در صفین نقشی محوری داشت. او به همراه قبیلهاش با همه توان از امام علی(ع) حمایت کرد و درواقع از ارکان سپاه امام محسوب میشد، چنان که در این نبرد مالک به «قوچ عراق» معروف شد.[۱۴]
جایگاه مالک نزد امام علی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
امام علی(ع) مالک را شخصیتی معتدل معرفی کرده، و درباره او فرمودهاند: "فَاِنَّهُ مِمَّنْ لاَ یُخَافُ وَهْنُهُ وَ لاَ سَقْطَتُهُ وَ لاَ بُطْؤُهُ عَمَّا الْاِسْرَاعُ اِلَیْهِ اَحْزَمُ وَ لاَ اِسْرَاعُهُ اِلَی مَا الْبُطْءُ عَنْهُ اَمْثَلُ؛ مالک از کسانی نیست که بیم ضعف و سستی یا خطا و لغزشی در او راه یابد و نیز از کسانی نیست که هرگاه شتاب به احتیاط نزدیکتر است، کندی کند و هرجا کندی به احتیاط نزدیکتر است، شتاب ورزد".[۱۵]
همچنین امیرمؤمنان در وصف مالک، هنگام فرستادن او به مصر در مقام والی آنجا، در نامهای خطاب به مردم مصر فرمودند: «من بندهای از بندگان خدا را به سوی شما گسیل داشتم که در لحظههای ترسناک از دشمن روی برنمیتابد».[۱۶]
شهادت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از پیکار بزرگ صفین، چون اوضاع مصر آشفته شد، امیرالمؤمنین(ع) او را به حکومت مصر منصوب کرد. اما وی در مسیر مصر در محلی به نام قلزم به دست مزدوران معاویه مسموم شد. ظاهراً این واقعه قبل از جنگ نهروان رخ داد، زیرا با بررسی منابع، نامی از مالک در نبرد با خوارج دیده نمیشود.[۱۷]
امام علی(ع) پس از شهادت مالک نیز ضمن طلب رحمت و رضوان الهی برای او فرمود: «او برای ما مردی خیرخواه و بر دشمنان ما سختگیر بود[۱۸] و برای من همانگونه بود که من برای رسول خدا بودم».[۱۹]
فرزندان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به اتفاق همه منابع، ابراهیم فرزند مالک و سردار مشهور عرب بود که به حمایت از مختار بن عُبَید ثَقَفی به خونخواهی حسین بن علی(ع) بر ضدّ اُمویان قیام کرد. برخى منابع تاریخی متاخر افزون بر ابراهيم، از وجود چند فرزند پسر برای مالک اشتر خبر دادهاند، که در صحت این گونه گزارشات جای تردید وجود دارد.
ابراهیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از میان فرزندان مالک، ابراهیم به دلیل نقش برجستهای که در قیام مختار ثقفی داشت؛ از همه مشهورتر است؛ با این حال از زندگی ابراهیم پیش از پیوستن به مختار اطلاعات چندانی دردست نیست، جز آنکه گفتهاند در زمان خلافت عمر بن خطاب، به دنیا آمده است و در جنگ صفّین در زمرۀ یاران علی بن ابیطالب(ع) و در رکاب پدرش مالک اشتر با معاویه جنگ کرد.[۲۰]
از نقش ابراهیم در نبرد نهروان و دیگر رویدادهای دوران خلافت امیر مؤمنان(ع)، و همچنین عصر خلافت کوتاه مدت امام حسن(ع) و دیگر حوادث دوران امامت آن حضرت نیز گزارشی وجود ندارد.
اسحاق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع قدیمی هیچ اطلاعی از وجود و زندگی او در دست نیست. اما بنا به گزارش برخی منابع متاخر، اسحاق در کربلا از یاران امام حسین(ع) بود و در رکاب سیدالشهداء(ع) به شهادت رسید؛ چنانکه «فاضل دربندی» در دو کتاب خود «اسرار الشهادة» و «جواهر الایقان» از اسحاق نام برده، و وی را در شمار شهیدان کربلا ثبت کرده است.[۲۱]
البته همانگونه که یادآوری شد، در منابع کهن هیچ نام و نشانی از اسحاق وجود ندارد و فقط منابع متاخر به او پرداختهاند. بیشتر عاشوراپژوهان نیز از چنین فردی نام نبردهاند. از اینرو باید در گزارش فاضل دربندی تردید کرد.
انس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع متقدم فرزندی به نام انس برای مالک اشتر ثبت نشده است. اما منابع جدید و متاخر وی را از فرزندان مالک دانسته، و برای یکی از نوادگانش به نام «محمد»، بقعهای در ایران معرفی کردهاند. اما به دلیل مستند نبودن و موجود نبودن چنین گزارشی در دیگر منابع نمیتوان بهراحتی آن را پذیرفت.
حیدر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع متقدم فرزندی به نام حیدر برای مالک ثبت نشده است. اما در شهرستان «فارسان» در استان «چهارمحال بختیاری» بقعهای به نام باباحیدر وجود دارد. با وجود شهرت محلّی بقعه، به حیدر، پسر مالک اشتر سردار بزرگ اسلام، اما کتیبه ضریح، حیدر بن مالک از نوادگان امام هفتم(ع) قلمداد شده است.
به هر حال، به علت عدم وجود اطلاعات متقن و دقیق درباره شخصیت مدفون در این بقعه، نمیتوان با قاطعیت وی را فرزند مالک دانست.
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ الطبقات الکبری، ج٧، ص٢١٣.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص4١5.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج١، ص١١.
- ↑ الاصابه، ج6، ص٢١٢.
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج٢، ص٣٠٠.
- ↑ فتوح الشام، ج١، ص6٢.
- ↑ الطبقات الکبری، ج٧، ص٢١٣.
- ↑ پژوهشی پیرامون زندگی و عملکرد مالک اشتر، صص 4٨-5٢.
- ↑ انساب الاشراف، ج4، ص5٣٢.
- ↑ الفتوح، ج١، صص ٣٣٧ و ٣٣٨.
- ↑ همان، صص ٣٩5 - 4٠٢.
- ↑ الطبقات الکبری، ج٣، صص 65 - ٧١.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج٢، صص ٧4 - ٧٧.
- ↑ وقعة صفین، صص ٣٩ و 4٢٩.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ١٣.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ٣٨.
- ↑ الغارات، ثقفی،ج ۱، صص ۲۶۳-۲۶۴.
- ↑ همان، نامه ٣4.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج١5، ص٩٧؛ الغدیر، ج٩، ص4٠.
- ↑ وقعه صّفین، ج1، ص۴۴۱.
- ↑ اسرار الشهاده، ج٢، ص٢٨4؛ پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، صص٩٣ و ٩4.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- اسرار الشهاده، فاضل دربندی.
- الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، عبدالحسین احمد امینی، بیروت، دارالکتاب العربی، ١٣٧٩ه. ق.
- پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، جمعی از نویسندگان.
- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ١4٠4ه. ق.
- الطبقات الکبری، ابن سعد، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیة، ١4١٠ه. ق١٩٩٠/م.
- الغارات، ابراهیم بن محمد ثقفى كوفى.
- وقعة صفین، نصر بن مزاحم منقری، تحقیق: عبد السلام محمدهارون، چاپ دوم، قاهره، مؤسسة العربیة الحدیثه، ١٣٨٢ ه. ش، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ١4٠4 ه. ق.
- الفتوح، ابن اعثم کوفی، تحقیق: علی شیری، چاپ اول، بیروت، دارالاضواء، ١٩٩١م.
- تاریخ یعقوبی، احمد بن واضح یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا.
- انساب الاشراف، بلاذری، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلی، چاپ اول، بیروت، دارالفکر، ١٩٩6م.
- فتوح الشام، واقدی.
- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیروت، دارصادر، داربیروت، ١٩65م.
- الکامل فی التاریخ، ابن اثیر جزری، عزالدین، تصحیح: محمد یوسف دقاقه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ١4١5ه. ق١٩٩5/م.
- تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی.
- جمهرة انساب العرب، ابنحزماندلسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ١4١٨ه. ق.
- ابراهيم بن الاشتر، ابراهيم بيضون، بيروت، دارالفارابى،٢٠١٣م.
- الاخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داود دينورى، تحقيق عصام محمد الحاجّ على، بيروت، دارالكتب العلمية، ١۴٢١ه .ق٢٠٠١/م.
- الاخبار الطوال، ابوحنيفه دينورى، تحقيق: عبدالمنعم عامر، قم، منشورات رضى، ١٣۶٨ه .ش.
- الاخبار الموفقيات، ابن بكار، تحقيق سامى مكى العانى. قم، منشورات الشريف الرضى، ١۴١۶ه .ق/ ١٣٧۴ه .ش.
- الاستيعاب فى معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر، تحقيق: على محمد البجاوى، بيروت، دار الجيل، ١٩٩٢م.
- الاصابه فى تمييز الصحابه، ابن حجر عسقلانى، چاپ اول، بيروت، دار الكتب العلميه، ١۴١۵ه .ق.
- الاعلام، خيرالدين زركلى، چاپ هشتم، بيروت، دارالعلم للملايين، ١٩٨۶م.