اهل بیت و حرمین
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Kamran در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۲ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
اهل بیت و حرمین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زندگی در حرمین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از میان اهل بیت، پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در مکه و بقیه جز امام مهدی(ع) در مدینه یا پیرامون آن زاده شدند و افزون بر پیامبر(ص) و فاطمه(س) که در مدینه مدفون هستند، چهار تن از امامان، امام مجتبی(ع) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز در قبرستان بقیع مدینه دفن شدهاند.[۱] اهل بیت جز امام عسکری(ع) و امام مهدی(ع) بیشتر دوران زندگی خویش را در مدینه گذراندهاند.
برخی گزارشها گویای اشتیاق ایشان به زندگی در حرمین است. برای نمونه، امام رضا(ع) در موسم حجِ، پیش از رهسپاری به خراسان، از اینکه مکه را ترک کرده و دیگر به آنجا بازنمیگردد، ابراز اندوه کرد.[۲] ایشان همانند همین رفتار را در زیارت وداع پیامبر(ص) پیش از ترک مدینه نشان داد.[۳] امام جواد(ع) نیز زندگی فقیرانه در حرم پیامبر(ص) را بهتر از زندگی مرفه دور از مدینه شمرد.[۴]
پارهای گزارشها به احترام ویژه حرم مکه نزد اهل بیت اشاره میکند. امام حسن(ع) با وجود اشتیاق فراوان به دفن شدن کنار قبر پیامبر(ص)، به امام حسین(ع) وصیت کرد: اگر بیم درگیری و خونریزی رفت، مرا در جایی دیگر دفن کنید.[۵] امام حسین(ع) در موسم حج برای پیشگیری از وقوع درگیری و نبرد در مکه، از آن بیرون رفت.[۶] امام صادق(ع) از تادیب خادمان خویش در محدوده حرم پرهیز داشت.[۷]
جایگاه و نقش سیاسی ـ اجتماعی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در مکه و مدینه در مجموع، اهل بیت اندک زمانی به خلافت رسیدند؛ اما در مقام مشاور برای خلفا و صحابه پیامبر(ص)[۸] به آنان در حل پارهای مشکلات یاری میدادند.[۹] امام علی(ع) و امام حسن(ع) در ماجرای قتل عثمان کوشیدند از قتل عثمان پیشگیری و صلح را برقرار کنند. از این رو، بارها مخالفت خویش با قتل عثمان را بیان کردند[۱۰] و حتی به دفاع از وی برخاستند.[۱۱]
در پی قتل عثمان و بیعت عمومی مردم با امام علی(ع) برای تصدی خلافت، ایشان کوشید آرامش را در مدینه برقرار سازد و با گماشتن والیانی برای مدینه و مکه، برای دفع ناآرامیهای پدید آمده از سوی طلحه و زبیر و سپس معاویه، به عراق هجرت کرد.[۱۲] قُثَم بن عباس،[۱۳] سهل بن حنیف[۱۴] و ابوایوب انصاری[۱۵] را از کسانی شمردهاند که در دوره خلافت امام علی(ع) عهدهدار ولایت حرمین به ویژه مدینه بودند.
در مدت خلافت امام، افرادی همچون عبدالله بن عباس و قثم بن عباس، امارت حج را بر عهده داشتند.[۱۶] در پی امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کانون توجه مردم مدینه بودند و چهره برتر و شایسته خلافت شمرده میشدند.[۱۷] به همین رو، هنگامی که معاویه با هدفِ گرفتن بیعت برای یزید به مدینه آمد، پیش از همه با امام حسین(ع) به گفتوگو نشست و کوشید تا ایشان را قانع کند.[۱۸]
بر پایه برخی نقلها، امام حسین(ع) با بهرهگیری از فرصت حج، در جمع صحابه و تابعان به افشاگری درباره معاویه و کارهای نادرست او پرداخت.[۱۹] بعدها نیز که در مخالفت با یزید و به سبب خودداری از بیعت با وی، از مدینه بیرون رفت، انتخاب مکه میتوانست راهی برای رساندن پیام ایشان به عموم مسلمانان در اجتماع حج باشد.[۲۰]
جایگاه اجتماعی اهل بیت پس از امام حسین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جایگاه اجتماعی اهل بیت پس از امام حسین(ع) نیز محفوظ ماند و سفارش یزید و دیگر خلفای اموی به والیان خود برای نیک رفتاری با امام سجاد(ع)[۲۱] را میتوان شاهدی بر این مدعا دانست.[۲۲] افزون بر این، به سبب جایگاه یاد شده، مروان بن حکم در حمله یزید به مدینه به سال 63ق. (رخداد حرّه) از بیم تعرض مردم مدینه به خانوادهاش، آنان را به امام سجاد(ع) سپرد و امام نیز آنها را همراه خانواده خویش به ینبع فرستاد.[۲۳] روش امام سجاد(ع) در بیعت صوری با یزید و همکاری نکردن با شورشیان مدینه در رخداد حره[۲۴] را از علل مصون ماندن ایشان و خانوادهشان از پیامدهای ناگوار حمله به مدینه دانستهاند.[۲۵]
ماجرای بازماندن هشام بن عبدالملک از استلام حجرالاسود به سبب ازدحام جمعیت و احترام مردم به امام سجاد(ع) و کنار رفتنشان برای حرکت امام که به شگفتی هشام و سرودن قصیده معروف فرزدق انجامید[۲۶] و نیز برخی گزارشها درباره بیرون نرفتن قاریان مدینه از شهر به سوی مکه پیش از بیرون آمدن امام سجاد(ع)[۲۷] نشانههایی دیگر از ارجمندی ایشان نزد عموم مردم و دانشوران است.
برخی گزارشها گویای آن است که امامان شیعه دستکم تا هنگام امام صادق(ع)[۲۸]
و امام کاظم(ع)[۲۹] از سوی برخی سنیان خلیفه قانونی و مشروع حکومت اسلامی شناخته میشدند و حاکمان نیز به جایگاه معنوی و پیشوایی آنان باور داشتند.[۳۰] طبری[۳۱] و به تبع او ابن اثیر[۳۲] کار مامون در واگذاری ولایتعهدی به امام رضا(ع) را بدان سبب دانستهاند که ایشان دانشمندترین، باتقواترین و با فضیلتترین فرد در میان آل علی(ع) و آل عباس بود. در دورههای بعد نیز برخی از اهل سنت به برتری بعضی از امامان بر حاکمان و خلفای هنگام خویش اعتراف کردهاند.[۳۳]
امامان پسین نیز محبوب توده مردم و دارای پایگاه اجتماعی نزد آنان بودند. نمونهای از محبوبیت یاد شده را میتوان از گزارش یحیی بن هرثمه، مامور متوکل، برای انتقال امام هادی(ع) از مدینه به سامرا دریافت. وی برآشفتن واندوه مردم در پی آگاهی از قصد متوکل برای تبعید امام به سامرا را بیسابقه دانسته است.[۳۴] این جایگاه مردمی سبب میشد تا حاکمان دستکم در ظاهر به امامان احترام گذارند.[۳۵] در نمونهای، متوکل امام جمعه مدینه را که به امام هادی(ع) بیاحترامی کرده بود، برکنار کرد.[۳۶] با این همه، سیاست خلفای اموی و عباسی در برابر اهل بیت همواره بر پایه احترام و مدارا نبود و گاه با لعن،[۳۷] سختگیری،[۳۸] تبعید و زندانی[۳۹] همراه بوده است که همگی را میتوان در مسیر تاثیرگذاری فراوان اهل بیت در مدینه و تلاش مخالفان در دور ساختن شیعیان از ایشان دانست.[۴۰]
جایگاه و نقش علمی ـ فرهنگی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در مکه و مدینه گویا به سبب ضعف فرهنگ مکتوب عرب[۴۱] و منع کتابت حدیث تا دوران تدوین[۴۲] و نیز فشارهای سیاسی امویان،[۴۳] از امام حسن(ع) 148[۴۴] و از امام حسین(ع) 165 حدیث فقهی[۴۵] بیشتر به جا نمانده است. اما با برطرف شدن موانع یاد شده، در دوره تضعیف حکومت اموی تا تثبیت عباسیان، زمینههای گسترش معارف اهل بیت فراهم شد و بازماندگان صحابه، تابعان، رؤسای مذاهب و دانشوران دیگر مناطق اسلامی مانند خراسان که به حج میآمدند،[۴۶] امامان شیعه را به دانش و تقوا شناخته،[۴۷] از دانش ایشان به ویژه برای فراگیری مناسک حج بهره میگرفتند.[۴۸]
پارهای گزارشها که گویای ناآگاهی مسلمانان از برخی احکام دینی است،[۴۹] نقش امامان به ویژه امام سجاد(ع) را در آموزش شیوه درست مناسک و احکام روشنتر میسازد. به دلیلهای سیاسی، امام سجاد(ع) در میان فقیهان هفتگانه حجاز نبود؛ اما از آنان، سعید بن مسیب مخزومی (94ق.) را از شاگردان امام سجاد(ع)[۵۰] و قاسم بن محمد بن ابیبکر (107 یا 108ق.) را از شاگردان امام سجاد(ع) و باقر(ع)[۵۱] شمردهاند. مجموعه صحیفه سجادیه از امام سجاد(ع) را که شامل 54 دعا در موضوعات گوناگون، میتوان نمایانگر نقش معنوی ایشان در جامعه خویش دانست. ایشان همچنین در مسجد پیامبر(ص)، مردم و به ویژه یاران خویش را موعظه مینمودند و معارف اسلامی را برایشان بیان میکردند.[۵۲]
امامان پس از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز احکام شریعت به ویژه مناسک حج را به عموم مردم و پیروان خویش آموزش میدادند و از فرصت حج برای این منظور بهره میبردند.[۵۳] از هنگام امام جواد(ع) به سبب مراقبتهای سیاسی حاکمان، ارتباط با امامان محدودتر شد و شمار روایتهای ایشان رفته رفته کاهش یافت[۵۴]؛ اما ارتباط با شیعیان بیش از گذشته در قالب نامه ادامه پیدا کرد.[۵۵]
افزون بر شیعه که علوم خود را وامدار اهل بیت پیامبر(ص) است، فقیهان بزرگ مذاهب چهارگانه اهل سنت، مستقیم یا با واسطه، از مکتب آنان بهره گرفتهاند. ابوحنیفه (150ق.) و مالک بن انس (179ق.) بیواسطه از امام صادق(ع) بهره علمی بردهاند.[۵۶] ابوحنیفه به گونهای مرجع برخی فقیهان دیگر همچون شافعی (204ق.) و احمد بن حنبل (241ق.) است.[۵۷]
بسیاری از دانشوران حدیث و فقه مکه و مدینه مانند ابنشهاب زهری (124ق.)،[۵۸] عمرو بن دینار (126ق.)،[۵۹] ربیعة بن عبدالرحمن (136ق.)،[۶۰] عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج (149 یا 150ق.)[۶۱] و سفیان بن عیینه (198ق.)[۶۲] را نیز از اصحاب حدیثی اهل بیت به ویژه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شمردهاند.[۶۳]
دیگر اهل سنت نیز روایاتی را از برخی امامان اهل بیت گزارش کردهاند.[۶۴] افزون بر این، بزرگان اهل سنت مقام علمی و معنوی امامان اهل بیت از جمله امام سجاد(ع)[۶۵] و امام باقر(ع)[۶۶] و امام صادق(ع)[۶۷] را ستودهاند. در گزارشهایی، ابوحنیفه امام صادق(ع) را داناترین مردم زمان خویش دانسته[۶۸] و به نقش محوری ایشان در آموزش مناسک حج به مردم اعتراف کرده است.[۶۹]
مالک بن انس نیز دانش و عبادت و پرهیزگاری امام صادق(ع) را ستوده و ایشان را بینظیر دانسته است.[۷۰] گویا به سبب همین جایگاه و بهرهرسانی علمی است که برخی پژوهشگران، امامان به ویژه امام صادق(ع) را دارای حلقه درس در مسجد نبوی دانستهاند.[۷۱] شواهد و گزارشهای دیگر، گویای برتری علمی دیگر امامان شیعه و آگاهی حاکمان وقت و مردم از آن است.[۷۲] شهرت امام کاظم(ع) به «عالم» را میتوان نمونهای روشن از این حقیقت دانست.[۷۳] برخی تندروان اهل سنت، مانند ابن تیمیه، امامان اهل بیت را در ردیف دیگر دانشوران میشمارند؛ اما آنان نیز به دانش و زهد امامان اعتراف کردهاند.[۷۴]
برخی بنیانگذاری دانشهای اسلامی مانند فقه، تفسیر، کلام و ادبیات را به شاگردان مستقیم یا با واسطه اهل بیت به ویژه امام علی(ع)[۷۵] و امام باقر(ع) و امام صادق(ع)[۷۶] نسبت دادهاند.
تبیین مناسک حج در ایام حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جنبهای دیگر از نقش علمی و فرهنگی اهل بیت در پاسخ به پرسشهای حضوری اصحاب[۷۷] و مردم و دانشمندان دیگر شهرها[۷۸] و فرقههای گوناگون[۷۹] و نامههای فراوان پیروان خویش درباره موضوعات گوناگون[۸۰] از احکام حج[۸۱] نمود یافته است. به طور خاص، اهل بیت از موسم حج برای دیدار با افراد و پاسخ به پرسشهای آنان بهره برده، سیره[۸۲] و دیدگاه[۸۳] رسول خدا(ص) در مناسک حج را تبیین مینمودند و گاه اختلافهای موجود میان شیعیان را برطرف میکردند.[۸۴] آنان برخی از کجرویهای دانشوران دیگر فرقهها[۸۵] و پیروانشان[۸۶] درباره حج را گوشزد[۸۷] و گاه نیز برداشت برخی اصحاب خویش از احکام حج را تصحیح میفرمودند.[۸۸]
اهل بیت همچنین در برابر فرقههای منحرف مانند غلات،[۸۹] مرجئه،[۹۰] خوارج،[۹۱] هاشمیه (گروهی از کیسانیه)،[۹۲] صوفیه[۹۳] و دیگر مخالفان[۹۴] به هدایت، روشنگری و اصلاح فکری و علمی میپرداختند.
مجموعه دستاوردهای حرکت علمی امامان که در آغاز به شکل اصول اربعمائه و سپس در کتابهای چهارگانه (الکافی، من لایحضره الفقیه، الاستبصار و تهذیب الاحکام) و دیگر منابع روایی شیعه گردآوری شد، بعدها دستمایه فقهیان شیعه برای استنباط احکام شرعی قرار گرفت.
مقابله با جعل حدیث[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بخشی دیگر از تلاش فرهنگی اهل بیت به ویژه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به رویارویی با کارهای تازه مسلمانانی اختصاص داشت که متاثر از کیش سابق خویش، روایاتی دروغین درباره پیامبران و سیره پیامبر(ص) و شعائر اسلامی گزارش میکردند.[۹۵]
در نمونهای، امام باقر(ع) سخن کعب الاحبار درباره سجده هر روز کعبه در برابر بیت المقدس را دروغ شمرده و کعبه را محبوبترین مکان روی زمین نزد خداوند دانسته است.[۹۶]
امامان اهل بیت در مسیر ایفای نقش فرهنگی و علمی خود، شاگردانی را برای مناظره با پیروان دیگر مذاهب پرورش میدادند.[۹۷] شماری از منابع، بسیاری از یاران اهل بیت[۹۸] به ویژه امام باقر(ع)[۹۹] و امام صادق(ع)[۱۰۰] را یاد کردهاند. اهل بیت همچنین از فرصت حج[۱۰۱] و زیارت پیامبر(ص)[۱۰۲] برای اعلان حقانیت خویش در برابر مخالفان بهره میگرفتند و نیز با آنان درباره مسائل گوناگون از جمله احکام مربوط به حج و حرمین، به احتجاج علمی میپرداختند.[۱۰۳]
جنبه دیگر تلاش امامان به سعی ایشان به ویژه در ایام حج برای برطرف ساختن شک شیعیان درباره وفات امام پیشین و اعتقاد آنها به غیبت وی و نیز بیان امامت خود برمیگردد[۱۰۴] که به سبب پارهای سختگیریهای سیاسی حکومت برای گروههایی از شیعیان پدید میآمد.
منابع به نقش مشورتی برخی از اهل بیت در گسترش و بازسازی مسجدالحرام نیز اشاره کردهاند. بر پایه روایات، امام سجاد(ع) در پی تخریب کعبه در دوران حجاج بن یوسف، در بازسازی آن و نصب حجرالاسود نقش داشت[۱۰۵] و امام کاظم(ع) برای تخریب خانههای پیرامون مسجدالحرام به منظور گسترش آن در دوران مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) به وی مشاوره داد.[۱۰۶]
افزون بر این، پارهای روایتها به تاثیر معنوی اهل بیت بر حج و حجگزاران اشاره کردهاند که از آن جمله میتوان دعا در موسم حج برای بارش باران و استجابت آن،[۱۰۷] مهربانی و خوشرفتاری با مخالفان خویش،[۱۰۸] پند دادن به برخی افراد[۱۰۹] و ایجاد تحول باطنی در آنان[۱۱۰] را برشمرد.
بر پایه روایتهای امامیه و شماری از منابع اهل سنت، امام دوازدهم(ع) روز عاشورا[۱۱۱] در مسجدالحرام[۱۱۲] ظهور خواهد کرد و بیش از 300 نفر[۱۱۳] از مردم مصر، شام و عراق میان رکن و مقام[۱۱۴] با ایشان بیعت میکنند. برخی روایتها نیز بر ظهور ایشان در مدینه و آن گاه حرکت به سوی مکه دلالت دارند.[۱۱۵]
آثار اهل بیت در مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر پایه گزارش مشهور پذیرفته شده میان شیعه، امام علی(ع) در کعبه زاده شد.[۱۱۶] زادگاه پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) در مکه بنایی مشخص داشت؛ اما با تسلط پیروان محمد بن عبدالوهاب بر مکه، به سال 1343ق. ویران گشت.[۱۱۷] باب علی(ع) از درهای جنوب دیوار شرقی مسجدالحرام است که گفته میشود ایشان از این در برای نماز به مسجد وارد میشد.[۱۱۸] نزدیک دار العجله، سمت صفا و مروه، خانهای معروف به دار ابی سعید قرار داشته که به نقلی زادگاه امام صادق(ع) بوده و به سال 623ق. به اهتمام برخی همسایگان بازسازی[۱۱۹] و در دوران سعودی ویران گشت.[۱۲۰]
آثار اهل بیت در مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
منابع تاریخی از آثار فراوان اهل بیت در مدینه و پیرامون آن یاد کردهاند. افزون بر حرم پیامبر اسلام، آرامگاه چهار تن از امامان معصوم، امام مجتبی(ع) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع)[۱۲۱] در مدینه و سمت غرب بقیع[۱۲۲] در شرق مسجدالنبی[۱۲۳] قرار گرفته است. سفرنامهها از وجود گنبد و ضریحی چوبی برای ایشان در بقیع یاد کردهاند[۱۲۴] که در حدود سال 1344ق. ویران شد.[۱۲۵] در سخنی غیر مشهور آمده که بدن امام علی(ع)[۱۲۶] و نیز سر امام حسین(ع)[۱۲۷] در بقیع دفن شده است.
قبر حضرت فاطمه(س) در مدینه قرار دارد؛ اما در تعیین محل دقیق آن اختلاف نظر است و آن را در بقیع[۱۲۸] یا روضه میان منبر و قبر پیامبر(ص)[۱۲۹] دانستهاند. خانه پیامبر(ص) که در آغاز سمت چپ قبله و همراه با مسجد ایشان در یک حیاط قرار داشت و یک در از آن به مسجد باز میشد، به تدریج از فضای مسجد جدا گشت و اتاقهای کوچکی ویژه همسران پیامبر(ص) ساخته شد. از دوران بنیامیه، خانه پیامبر(ص) و خانههای پیرامون رفته رفته به مسجد اضافه گشتند.[۱۳۰]
خانههای اهل بیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خانه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) پشت حجره پیامبر، در شرق مسجد و حجره عایشه قرار داشت و دارای محراب[۱۳۱] و نیز دری به سوی غرب در داخل مسجد بود.[۱۳۲] در دیوار آن، روزنهای به خانه پیامبر(ص) باز شده بود که ایشان از آنجا با اهل بیت سخن میگفت و از حال آنان آگاه میشد. پس از چندی این روزنه به خواسته فاطمه(س) مسدود گشت.[۱۳۳] به گفته برخی، روزنه یاد شده مکانی است که پیامبر(ص) مدتی در پی نزول آیه تطهیر، آن را تلاوت و اهل بیت را برای نماز فرامیخواند.[۱۳۴] بیت الاحزان یا مسجد فاطمه(س)[۱۳۵] که به دست علی(ع) و بر پایه سخن مشهور در بقیع و سمت شمال قبرهای امامان شیعه،[۱۳۶] ساخته شد و محل عزاداری حضرت زهرا(س) در پی رحلت پیامبر(ص) به شمار میرفت، به سال 1344ق. در دوران آل سعود ویران گشت.[۱۳۷]
خانههای امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) در فضای سنگفرش شده امروزی میان درِ اصلی بقیع و حرم رسول خدا(ص) قرار داشت که در فاصله سالهای 1360-1366ق. ویران و به محل عبور زائران تبدیل گشت.[۱۳۸] شماری از منابع شیعی نماز خواندن در دو خانه یاد شده را مستحب دانستهاند.[۱۳۹] به گفته برخی، تا سده نهم ق. که شیخ حرم نبوی، شجاعی شاهین جمالی، در محل خانه امام صادق(ع) خانهای برای خود ساخت، اثر محراب خانه امام در آن باقی بود.[۱۴۰] برخی نیز از منزلی متعلق به امام رضا(ع) در خاخ، نزدیک حمراءالاسد در مدینه یاد کردهاند.[۱۴۱]
مساجد مربوط به اهل بیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
منابع از مساجدی در مدینه یاد کردهاند که با رویدادهایی در آغاز اسلام و یک یا چند تن از اهل بیت ارتباط دارند: مسجد مباهله در شرق حرم پیامبر[۱۴۲]؛ مسجد فضیخ (رد الشمس) در جنوب شرقی مدینه و حدود یک کیلومتری شرق مسجد قبا[۱۴۳] ه به باور شیعه، محل رد الشمس برای علی(ع) بوده است[۱۴۴]؛ مسجد غدیر خم در مسیر حاجیان نزدیک جحفه[۱۴۵]؛ مسجد امام علی(ع) در دارالشفا که بر پایه روایتی، ایشان در آنجا نماز عید خواند[۱۴۶] و در پی گسترش و بازسازی به سال 1411ق. امروزه کنار خیابان و سمت چپ کسی قرار میگیرد که از جنوب غربی صحن مسجدالنبی بیرون میرود.[۱۴۷]
افزون بر این، برخی آثار موجود در مسجدالنبی به طور ویژه با یکی از اهل بیت ارتباط یافته است. محراب فاطمه(س) در جنوب محراب تهجد و درون مقصوره حرم و متصل به ستونی کنار صندوق حضرت زهرا(س) قرار دارد.[۱۴۸] در قسمت شرقی حرم و در سمت حجره نبوی نیز دری است به نام باب السیدة الزهراء که محل ورود و خروج خادمان است.[۱۴۹]
برخی دری را که سمت باب جبرئیل به عنوان در خانه فاطمه مشهور است، همان دری میدانند که به سوی کوچه باز میشده است.[۱۵۰] در همان سمت، دری است موسوم به باب علی(ع) که به سبب نزدیکی به خانه علی(ع) بدین نام خوانده شده است.[۱۵۱] این در ضمن بازسازی دیوار شرقی برداشته شد[۱۵۲]؛ اما به سال 1413ق. دری به همین نام ساختند.[۱۵۳] استوانه حَرس یا استوانة علی بن ابی طالب(ع) نیز جایگاه عبادت علی(ع) بود و ایشان کنار آن مینشست و از پیامبر نگهبانی میکرد.[۱۵۴]
منابع تاریخی از آبادیها، باغها، چشمهها و چاههایی متعلق به اهل بیت: یاد کردهاند؛ از جمله باغ فدک که در 130 کیلومتری شمال مدینه قرار دارد.[۱۵۵]
به باور شیعه، این باغ از سوی پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) بخشیده شد[۱۵۶] و در پی فوت پیامبر(ص)، کشمکش تاریخی میان ایشان و خلیفه اول بر سر آن درگرفت.[۱۵۷]
صدقات اهل بیت در مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی از چشمهای به نام عین فاطمه نزدیک زَباله یاد کردهاند که آجر مسجد پیامبر در آنجا ساخته میشد.[۱۵۸] قریه ام العِیال در جنوب شرقی مدینه و در مسیر مکه را نیز صدقه فاطمه دانستهاند.[۱۵۹] مهمترین املاک و صدقات امام علی(ع) در ینبع قرار داشت[۱۶۰] و بیشتر شامل چشمههایی بود که آنها را وقف نمود. مجموعه چشمههای موسوم به «بُغَیبِغه» و نیز «عین ابونیزر» از آن شمار هستند[۱۶۱] که آنها را برای فقیران مدینه و در راه ماندگان وقف کرد و به حسنین(ع) اجازه داد هر گونه صلاح میدانند در آن تصرف کنند.[۱۶۲] بعدها امام حسین(ع) اولی را به عبدالله بن جعفر بن ابی طالب بخشید.[۱۶۳] آبار علی نخلستانی با مجموعهای از چاهها در جنوب مدینه قرار دارد[۱۶۴] که برخی معتقدند امام علی(ع) آنها را حفر کرده است.[۱۶۵]
از املاک و چشمههایی متعلق به امام علی(ع) در مناطق دیگر از جمله عین موات و عین ناقه در وادی القری، باغی به نام «فُقَیرین» در منطقه عالیه،[۱۶۶] بئر قیس و شجره،[۱۶۷] صدقه وادی ترعه میان مدینه و خیبر[۱۶۸] و چشمه سُوَیقه نزدیک سَیاله[۱۶۹] نیز یاد کردهاند.
به گفته برخی، حفیاء از زمینهای وقفی امام حسن(ع)[۱۷۰] و مرتج از زمینهای نزدیک مدینه متعلق به ایشان بوده است.[۱۷۱] همچنین چشمه یحَنِّس در مدینه را از اموال امام حسین(ع) دانستهاند که بعدها امام سجاد(ع) آن را برای گزاردن دَین پدر، به ولید بن عتبه فروخت.[۱۷۲] منابع تاریخی از صدقاتی دیگر نیز برای اهل بیت یاد کردهاند.[۱۷۳]
توجه مسلمانان به اهل بیت در حرمین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مسلمانان و حجگزاران در طول تاریخ به آثار و قبور اهل بیت در حرمین توجهی ویژه داشتهاند. در روایتها بر زیارت پیامبر(ص) و دیگر معصومان بسیار تاکید شده است.[۱۷۴] نمونههایی از آمدن دوستان و پیروان اهل بیت از سرزمینهای دور خراسان[۱۷۵] به مدینه نزد ایشان در پی مراسم حج در منابع گزارش شده که با انگیزههایی همچون زیارت، پرسش و پرداخت خمس همراه بوده است.[۱۷۶] شماری از منابع تاریخ محلی[۱۷۷] و سفرنامهها گزارشهایی از توجه زائران به قبور اهل بیت بقیع و زیارت ایشان دادهاند.[۱۷۸]
گونههایی دیگر از توجه و ابراز محبت به اهل بیت در قالب وقف به نام ایشان و نیز ثبت کتیبههایی شامل نامهایشان از گذشته دور تا کنون در بخشهایی از حرمین گزارش شده است. در دورهای کوتاه که حسین بن حسن افطسی از نوادگان امام حسن(ع) بر مکه استیلا یافت (200ق.)، روی پرده کعبه سلام بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان نوشته شد.[۱۷۹] به گفته سباعی، شیخ مغربی در اواخر سده یازدهم ق. در مسعی تکیههایی در محل خانه خدیجه و تولد حضرت فاطمه(س) برای فقیران ساخت که به تکیه سیده فاطمه(س) شناخته میشد.[۱۸۰] غازی (1365ق.) یک درِ آن تکیهها را به سوی زقاق الحجر و در دیگر را در سمت مسعی وصف کرده و سازندهاش را محمد حسیب پاشا (حک: 1264-1266ق.) دانسته است.[۱۸۱] کردی (1400ق.) از ساختن مدرسه حفظ قرآن در محل آن در دوران خویش یاد میکند.[۱۸۲]
برخی گزارشها از نوشتن این بیت شعر در بالای درِ بقعه بقیع، پیش از ویرانی آن یاد کردهاند: «لی خمسة اطفی بهم حرّ الجحیم الحاطمة/ المصطفی و المرتضی وابناهما و الفاطمة».[۱۸۳]
در پیرامون دیوارهای صحن نبوی، اسامی چهارده معصوم، صحابه و شماری دیگر از بزرگان اسلام نوشته شده است.[۱۸۴]
برخی به پشتوانه روایتهای شفاهی از علویان ترکیه، نوشتن نام چهارده معصوم بر دیوارهای یاد شده و نیز سرودههایی در مدح اهل بیت به ویژه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) گرداگرد حجره پیامبر و خانه فاطمه(س) و صُفّه را به مهندسی عثمانی از علویان ترکیه نسبت دادهاند که به دوره بازسازی حرم نبوی در آستانه سده 14ق. بازمیگردد. بعدها آثار یاد شده جز اسامی معصومان تا حد فراوان محو شدند.[۱۸۵] [۱۸۶]
- ↑ نک: الارشاد؛ تاج الموالید؛ التاریخ الامین، ص300-304.
- ↑ کشف الغمه، ج3، ص155؛ بحار الانوار، ج49، ص120.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج1، ص234-235؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص363؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص452.
- ↑ الخرائجوالجرائح، ج1، ص383؛ مدینةالمعاجز، ج7، ص376.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص225؛ الارشاد، ج2، ص17-19؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص242.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص260-261؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص132.
- ↑ قرب الاسناد، ص364.
- ↑ اسد الغابه، ج4، ص22-23؛ تهذیب الکمال، ج20، ص485؛ الاصابه، ج4، ص467.
- ↑ حیاة الحیوان، ج1، ص90.
- ↑ تاریخ المدینه، ج4، ص1219-1223، 1228-1229، 1275-1277.
- ↑ تاریخ المدینه، ج3، ص1131.
- ↑ نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص182-185؛ تاریخ طبری، ج3، ص469-562؛ التاریخ الشامل، ج1، ص311-318.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص465، 473؛ شفاء الغرام، ج2، ص193؛ تاریخ امراء المدینه، ص46-47.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص471، 490؛ الطبقات، ج3، ص23؛ ج6، ص93-94؛ تاریخ خلیفه، ص135.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص119.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص144، 149.
- ↑ التاریخ الشامل، ج1، ص334.
- ↑ الامامة و السیاسه، ج1، ص158؛ تاریخ طبری، ج4، ص225.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس، ص320؛ الاحتجاج، ج2، ص18-19؛ بحار الانوار، ج33، ص181-182.
- ↑ سیره پیشوایان، ص163.
- ↑ تاریخ طبری، ج6، ص428؛ الطبقات، ج5، ص170؛ البدایة و النهایه، ج8، ص220.
- ↑ قس: التاریخ الشامل، ج1، ص391-392.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص372.
- ↑ نک: اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص354؛ البدایة و النهایه، ج8، ص217-218.
- ↑ الارشاد، ص260؛ سیره پیشوایان، ص189.
- ↑ الارشاد، ج2، ص150-152؛ امالی، ج1، ص48-49؛ وفیات الاعیان، ج6، ص93-94.
- ↑ رجال کشی، ج1، ص333.
- ↑ تاریخ طبری، ج6، ص196-197؛ العقد الفرید، ج5، ص340-341.
- ↑ فرق الشیعه، ص97؛ المقالات و الفرق، ص94.
- ↑ الصواعق المحرقه، ص122-123؛ ینابیع الموده، ج3، ص120.
- ↑ تاریخ طبری، ج7، ص139.
- ↑ الکامل، ج6، ص326.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج13، ص120.
- ↑ مروج الذهب، ج4، ص84؛ تذکرة الخواص، ص322؛ الانوار البهیه، ص288.
- ↑ الکافی، ج1، ص501؛ الارشاد، ج2، ص309-310؛ قس: عیون المعجزات، ص119-120.
- ↑ الارشاد، ج2، ص309-310؛ کشفالغمه، ج3، ص175-176.
- ↑ نک: الرسائل السیاسیه، ص434-435؛ العقد الفرید، ج4، ص113-114؛ شرح الاخبار، ج1، ص171.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص396؛ رجال کشی، ج2، ص566؛ کشف الغمه، ج3، ص178.
- ↑ نک: الارشاد، ج2، ص239؛ المنتظم، ج8، ص90، 257.
- ↑ نک: اعیان الشیعه، ج1، ص101؛ التاریخ الامین، ص295-297.
- ↑ نک: المفصل، ج9، ص250-260.
- ↑ الحد الفاصل، ص553؛ جامع بیان العلم، ج2، ص120-121؛ تذکرة الحفاظ، ج1، ص7-8.
- ↑ نقش تقیه در استنباط، ص488.
- ↑ مسند الامام المجتبی، ص657-709.
- ↑ موسوعة کلمات الامام الحسین، ص680-738.
- ↑ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103، 652؛ سیره پیشوایان، ص353-355.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص381؛ الصواعق المحرقه، ص200-201.
- ↑ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103، 652؛ سیره پیشوایان، ص353-354.
- ↑ نک: صحیح البخاری، ج1، ص134؛ شرح الاخبار، ج3، ص292؛ تاریخ الخلفاء، ج1، ص197.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص376.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص489.
- ↑ الکافی، ج8، ص14-17، 72-76؛ الامالی، ص593-596.
- ↑ الکافی، ج4، ص475-479؛ شرح الاخبار، ج3، ص292؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص472-473.
- ↑ سیره پیشوایان، ص562؛ نک: مسند الامام الجواد.
- ↑ نک: التهذیب، ج5، ص171.
- ↑ نک: شرح الاخبار، ج3، ص291؛ المدینة فی العصر الاموی، ص373؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج1، ص69.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج1، ص17-20؛ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج2، ص523-525.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص477.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص345-346؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج3، ص393.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص367-368؛ نک: تهذیب الکمال، ج18، ص338-339.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، ج2، ص244-246؛ نک: الطبقات، ج2، ص191؛ الکامل، ابن عدی، ج2، ص139.
- ↑ نک: الصواعق المحرقه، ص201؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص372؛ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103.
- ↑ نک: تاریخ بغداد، ج3، ص265-267؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص699-701.
- ↑ نک: حیاة الحیوان، ج1، ص201؛ تهذیب التهذیب، ج7، ص269؛ شذرات الذهب، ج1، ص105.
- ↑ وفیات الاعیان، ج4، ص174؛ تذکرة الحفاظ، ج1، ص124-125؛ حیاة الحیوان، ج1، ص213.
- ↑ تذکرة الخواص، ص307-311؛ حیاة الحیوان، ج2، ص142؛ وفیات الاعیان، ج1، ص327.
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج1، ص166؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص378-379.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص519.
- ↑ شرح الاخبار، ج3، ص291-292؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص372.
- ↑ المدینة فی العصر الاموی، ص373؛ اعیان الشیعه، ج1، ص99-100.
- ↑ نک: تاریخ بغداد، ج12، ص56-57.
- ↑ اعیان الشیعه، ج1، ص100.
- ↑ نک: منهاج السنة النبویه.
- ↑ منهاج الکرامه، ص162-163؛ نهج الحق، ص238.
- ↑ اعیان الشیعه، ج1، ص103؛ تأسیس الشیعه، ص310، 318.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص233، 237؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص363 به بعد؛ التهذیب، ج5، ص353.
- ↑ معانی الاخبار، ص105؛ علل الشرایع، ج2، ص407.
- ↑ الکافی، ج4، ص187-188، 197-198، 488-489؛ ج6، ص429؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص30.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص536؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص399، 430-431؛ التهذیب، ج5، ص10، 171.
- ↑ التهذیب، ج5، ص334؛ وسائل الشیعه، ج9، ص247.
- ↑ نک: الکافی، ج4، ص332-339، 369؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص466، 489، 507؛ التهذیب، ج5، ص146، 193، 205، 275، 454-457.
- ↑ التهذیب، ج5، ص236.
- ↑ التهذیب، ج5، ص426-430.
- ↑ الکافی، ج4، ص352، 523.
- ↑ الکافی، ج4، ص519.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص466-467؛ التهذیب، ج5، ص85-86.
- ↑ التهذیب، ج5، ص53، 322.
- ↑ الکافی، ج1، ص502؛ علل الشرایع، ج1، ص227؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص219، 130-131.
- ↑ بصائر الدرجات، ص272؛ الکافی، ج2، ص40.
- ↑ قرب الاسناد، ص385؛ الکافی، ج1، ص97؛ الارشاد، ج2، ص164-165.
- ↑ شرح الاخبار، ج3، ص284؛ نک: فرق الشیعه، ص31، 51.
- ↑ الاحتجاج، ج2، ص43؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص166-172.
- ↑ الکافی، ج4، ص197-198، 240؛ الارشاد، ج2، ص199-201؛ التهذیب، ج6، ص148.
- ↑ حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص302.
- ↑ الکافی، ج4، ص240؛ نک: تفسیر عیاشی، ج2، ص88.
- ↑ الارشاد، ج2، ص194-195؛ رجال کشی، ص331-332.
- ↑ رجال طوسی، ص55-403.
- ↑ رجال طوسی، ص121-151.
- ↑ رجال طوسی، ص153-328.
- ↑ الکافی، ج4، ص466؛ الامان من اخطار الاسفار، ص66؛ دلائل الامامه، ص233.
- ↑ الارشاد، ج2، ص234-235؛ الکامل، ابن اثیر، ج6، ص164.
- ↑ الکافی، ج4، ص350، 352، 492؛ ج5، ص23؛ الارشاد، ج2، ص235؛ الاحتجاج، ج2، ص118-119، 168، 262.
- ↑ الکافی، ج1، ص380؛ رجال کشی، ج2، ص773.
- ↑ الکافی، ج4، ص222؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص247؛ علل الشرایع، ج2، ص448.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج1، ص185-186.
- ↑ الاحتجاج، ج2، ص47-48؛ بحار الانوار، ج46، ص50.
- ↑ رجال کشی، ج2، ص769.
- ↑ الاحتجاج، ج2، ص43.
- ↑ دلائل الامامه، ص317-319؛ مدینة المعاجز، ج6، ص194.
- ↑ الغیبه، نعمانی، ص291؛ الغیبه، طوسی، ص453.
- ↑ تفسیر قمی، ج2، ص205؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص56-57؛ نک: الغیبه، نعمانی، ص329.
- ↑ المصنف، ابن ابی شیبه، ج8، ص609؛ الغیبه، طوسی، ص477.
- ↑ نک: المصنف، صنعانی، ج11، ص371؛ الاختصاص، ص208؛ الغیبه، طوسی، ص477.
- ↑ معجم احادیث الامام المهدی، ج1، ص444، 501.
- ↑ خصائص الائمه، ص39؛ روضة الواعظین، ص81؛ الفصول المهمه، ج1، ص172.
- ↑ کشف الارتیاب، ص55؛ نک: پنجاه سفرنامه، ج3، ص821.
- ↑ سفرنامه ناصر خسرو، ص127؛ تاریخ عمارة و اسماء ابواب المسجدالحرام، ص90.
- ↑ شفاء الغرام، ج1، ص360.
- ↑ معالم مکة و المدینه، ص191؛ تاریخ و آثار اسلامی، ص127.
- ↑ نک: معالم مکة و المدینه، ص429-433.
- ↑ رسائل فی تاریخ المدینه، ص11؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص60-62.
- ↑ التاریخ الامین، ص356.
- ↑ نک: پنجاه سفرنامه، ج2، ص441، 587؛ ج3، ص99، 440-441، 476، 590-591.
- ↑ کشف الارتیاب، ص55، 287.
- ↑ تاریخ بغداد، ج1، ص148؛ البدایة و النهایه، ج7، ص329-330؛ ج8، ص14؛ وفاء الوفاء، ج3، ص95.
- ↑ الطبقات، ج5، ص184؛ وفاء الوفاء، ج3، ص95.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص105-107؛ وفاء الوفاء، ج3، ص89.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص107؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص572؛ آثار اسلامی، ص219، 340.
- ↑ الطبقات، ج1، ص387-388؛ معالم مکة و المدینه، ص326.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص59.
- ↑ نک: وفاء الوفاء، ج2، ص63-67.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص57.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص203.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص94؛ تاریخ الخمیس، ج2، ص176.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص101-102؛ التاریخ الامین، ص343، 396-397؛ تخریب و بازسازی بقیع، ص39؛ قس: الخصال، ج1، ص273.
- ↑ تخریب و بازسازی بقیع، ص41، 52.
- ↑ آثار اسلامی، ص410-411؛ گلواژههای حج و عمره، ص489؛ نک: معالم مکة و المدینه، ص404-405.
- ↑ المزار الکبیر، ص102؛ بحار الانوار، ج97، ص225.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص246؛ نک: آثار المدینه، ص32؛ تاریخ معالم المدینه، ص170.
- ↑ معجم البلدان، ج2، ص335.
- ↑ معالم مکة و المدینه، ص369-370؛ التاریخ الامین، ص343.
- ↑ المدینة المنورة معالم و احداث، ص64؛ آثار اسلامی، ص325-329.
- ↑ التاریخ الامین، ص386-387؛ معالم مکة و المدینه، ص395-396؛ نک: وفاء الوفاء، ج3، ص32-33.
- ↑ الکافی، ج4، ص566-567؛ ذکری، ج3، ص117-118؛ وفاء الوفاء، ج3، ص170-171.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص259-260؛ وفاء الوفاء، ج3، ص43-44.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص259-260؛ قس: وفاء الوفاء، ج3، ص43-44؛ معالم مکة و المدینه، ص347، 357.
- ↑ معالم مکة و المدینه، ص292؛ المدینة المنورة معالم و احداث، ص24، 27.
- ↑ رسائل فی تاریخ المدینه، ص6؛ المدینة المنورة معالم و احداث، ص34.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص203.
- ↑ اخبار المدینه، ص105.
- ↑ اخبار المدینه، ص105.
- ↑ التعریف بتاریخ، ص433.
- ↑ وفاء الوفاء، ج2، ص45؛ معالم مکة و المدینه، ص292؛ مدینهشناسی، ج1، ص180.
- ↑ معالم مکة و المدینه، ص485.
- ↑ الکافی، ج1، ص543؛ الاختصاص، ص183-185؛ بحار الانوار، ج21، ص22.
- ↑ نک: تاریخ المدینه، ج1، ص193-217؛ وفاء الوفاء، ج3، ص155-159.
- ↑ وفاء الوفاء، ج1، ص132؛ ج4، ص122.
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص254؛ وفاء الوفاء، ج4، ص15؛ حجاز در صدر اسلام، ص106.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص221-224؛ معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ نک: الکافی، ج7، ص49.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص221-222؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30-31؛ حجاز در صدر اسلام، ص98-99.
- ↑ معجم البلدان، ج4، ص176.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص221-222؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30-31؛ حجاز در صدر اسلام، ص99.
- ↑ عمدة القاری، ج25، ص62؛ البحر الرائق، ج2، ص555.
- ↑ اعانة الطالبین، ج2، ص341؛ نک: چهارده نور پاک، ج12، ص1671-1672.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص223-229؛ وفاء الوفاء، ج3، ص153.
- ↑ فتوح البلدان، ص23؛ حجاز در صدر اسلام، ص351.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص225-226.
- ↑ وفاء الوفاء، ج4، ص95-96؛ حجاز در صدر اسلام، ص198.
- ↑ وفاء الوفاء، ج4، ص61.
- ↑ وفاء الوفاء، ج4، ص144.
- ↑ معجم البلدان، ج4، ص180.
- ↑ نک: حجاز در صدر اسلام، ص348-357.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص565؛ المزار، ص183-189.
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص409-411؛ الثاقب فی المناقب، ص339-344؛ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103، 652.
- ↑ الکافی، ج4، ص316-317؛ بحار الانوار، ج46، ص47؛ مصباح الحرمین، ص397-398.
- ↑ مرآة الحرمین، ج1، ص426.
- ↑ نک: پنجاه سفرنامه، ج3، ص213، 216-217؛ 823؛ ج8، ص45، 403، 453، 457.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص265.
- ↑ تاریخ مکه، ص381؛ نک: افادة الانام، ج3، ص433.
- ↑ افادة الانام، ج5، ص261-262؛ التاریخ القویم، ج1، ص289-290.
- ↑ التاریخ القویم، ج1، ص289-290.
- ↑ پنجاه سفرنامه، ج3، ص737.
- ↑ پنجاه سفرنامه، ج3، ص202، 208، 512، 737، 824؛ ج4، ص150-151.
- ↑ میقات حج، ش20، ص104، «بازسازی مسجدالحرام.
- ↑ نک: با کاروان صفا در سال 82، ص251-252.