ایام تشریق
ایام تشریق روزهای یازدهم تا سیزدهم ذیحجه، که دارای آداب و اعمالی خاص در مناسک حج است. ایام تشریق از دو کلمه ایام به معنای روزها و تشریق به معنای زیبا ساختن و نورانی کردن صورت، گرفته شده است و در اصطلاح فقهی به روزهای یازدهم تا سیزدهم ذیحجه گفته میشود. هر یک از روزهای تشریق نامهای ویژهای دارد؛ مانند یوم النحر، یوم الاضحی، یوم القرّ، یوم الرؤوس، یوم النفر الاوّل، یوم النفر الثانی، یوم الصَدَر، یوم التحصیب و یوم الحَصْبه؛ شب سیزدهم نیز لیلة التحصیب، لیلة الحصبه، لیلة الحصیب خوانده شده است. اشاره قرآن کریم به ایام تشریق در بیان مناسک حج، نشان از جایگاه مهم ایام تشریق در مناسک حج دارد. شماری از احادیث هم به جایگاه مهم ایام تشریق اشاره کردهاند. در قرآن و روایات و منابع فقهی، اعمالی را برای ایام تشریق بیان کردهاند که برخی از آنها منهی هستند و برخی دیگر واجب یا مستحب هستند که عبارتند از: ذکر خداوند، تکبیر گفتن در پی نمازهای واجب، رمی جمرات، قربانی کردن، انجام دادن حلق یا تقصیر، بیتوته در منا، اقامت در منا، انجام دادن اعمال مکه، استحباب اقامه نمازها در مسجد خیف، حرمت روزه در ایام تشریق، ممنوعیت عمره مفرده در برخی مذاهب، استحباب خطبه خواندن امام برای مردم، تخییر میان کوچ کردن در روز دوم یا سوم از منا و استراحت در منطقه تحصیب که تفصیل همه این اعمال بیان خواهد شد.
واژهشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
«ایام تشریق» در اصطلاح مشهور فقهی به روزهای یازدهم تا سیزدهم ذیحجه گفته میشود. برخی مقصود از آن را روزهای دهم تا سیزدهم ذیحجه دانستهاند.[۱] به شبهای یازدهم تا سیزدهم ذیحجه نیز «لیالی تشریق» گفته میشود.[۲]
کلمه «ایام» جمع «یوم» به معنای روز[۳] و واژه «تشریق» از ریشه «شرق» و به معنای زیبا ساختن و نورانی کردن صورت، رو به سوی مشرق نمودن و خشک کردن گوشت در آفتاب[۴] است.
ایام معدودات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در قرآن کریم، از ذکر خداوند در «ایام معدودات» (روزهای معلوم) یاد شده است: {وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ} (بقره/2، 203) بر پایه احادیث[۵] و آرای بسیاری از مفسران[۶] مقصود از آن، ایام تشریق است. ادامه آیه که به موضوع کوچ از منا در روزهای دوازدهم و سیزدهم پرداخته، تاییدگر همین نظر است:[۷] فَمَنْ تَعَجَّلَ فی یَوْمَیْنِ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَاَخَّرَ فَلا اِثْمَ عَلَیْهِ وجه این نامگذاری را آن دانستهاند که شمار این روزها سه روز است که اندک و شمردنی به شمار میرود.[۸] همچنین بر پایه برخی روایات[۹] و پارهای تفاسیر[۱۰] مقصود از «ایام معلومات» (روزهای معلوم) در آیه 28 سوره حج نیز ایام تشریق است: وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ فی اَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ
نامهای روزهای تشریق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
افزون بر عنوان «ایام تشریق» که بر مجموع این روزها دلالت دارد، هر یک از روزهای تشریق نیز نامگذاری ویژه دارد؛
- روز دهم: «یوم النحر» و «یوم الاضحی» (روز قربانی)[۱۱]
- روز یازدهم: «یوم القرّ» (روز جای گرفتن) که حاجیان در منا جای میگیرند[۱۲] و «یوم الرؤوس» یعنی روزی که مردم مکه سرهای قربانیها را میخوردند.[۱۳]
- روز دوازدهم: «یوم النفر الاوّل» زیرا برخی حاجیان در این روز از منا کوچ میکنند.[۱۴]
- روز سیزدهم: «یوم النفر الثانی» دیگر حاجیان در این روز از منا کوچ میکنند[۱۵] یا «یوم الصَدَر» که به معنای روز رجوع مسافر از مقصد خویش[۱۶] است.
در پارهای منابع، روز سیزدهم یا چهاردهم ذیحجه «یوم التحصیب» یا «یوم الحَصْبه»[۱۷] نام گرفته و سبب آن استحباب فرود آمدن حاجیان در وادی محصَّب در شب سیزدهم ذیحجه هنگام بازگشت از منا است.[۱۸] شب سیزدهم نیز «لیلة التحصیب»، «لیلة الحصبه»[۱۹] و «لیلة الحصیب»[۲۰] خوانده شده است.
آداب و اعمال ایام تشریق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در قرآن و روایات و منابع فقهی، کارهایی ویژه در این ایام سفارش یا نهی شده است که بیشتر اختصاص به حجگزاران دارد؛ اما برخی از آنها میان آنان و دیگران مشترک است. مهمترین نمونههای این اعمال عبارتند از:
ذکر خدا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از کارهایی که قرآن در این ایام بدان فرمان داده، ذکر خداوند است: {{قلم رنگ|سبز|وَ اذْکُرُوا اللهَ فی اَیَّامٍ مَعْدُوداتٍ} (سوره بقره، 203)؛ {{قلم رنگ|سبز|... وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ فی اَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ} (سوره حجّ، 28) شماری از مفسران و فقیهان مقصود از آن را مطلق ذکر خدا دانستهاند.[۲۱] در چندین حدیث از پیامبر(ص) نیز این ایام روزهای ذکر خداوند خوانده شده است.[۲۲] نظر دیگر آن است که مقصود از ذکر، به زبان آوردن نام خداوند در هنگام ذبح قربانی است؛[۲۳] چنانکه آیه 28 سوره حج، را ناظر به این معنا دانستهاند:[۲۴] وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللهِ فی اَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلی ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهیمَةِ الْاَنْعامِ
افزون بر این آیات، قرآن در آیه 200 سوره بقره نیز مسلمانان را به ذکر الهی در پی پایان مناسک حج فرمان داده است: فَاِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ اَوْ اَشَدَّ ذِکْراً بر پایه برخی تفاسیر[۲۵] و منابع حدیثی[۲۶] اعراب جاهلی در پی مناسک حج، در ایام تشریق در منا گرد آمده، با یاد کردن از نیاکان خود و آثار آنان بر یکدیگر فخر میفروختند. با نزول این آیه، به جای فخر فروشی به پدران خود، به یاد خدا فراخوانده شدند.
تکبیر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از اعمال مستحب حجگزاران در ایام تشریق، تکبیر گفتن در پی نمازهای واجب است. بیشتر مفسران و فقیهان شیعه[۲۷] و اهل سنت[۲۸] مقصود از ذکر الهی را در آیات 203 سوره بقره و 28 سوره حج، تکبیر گفتن حجگزار در ایام تشریق در پی نماز دانسته و برخی تکبیر را در آیه 37 سوره حجّ اینگونه تفسیر کردهاند:[۲۹] کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلی ما هَداکُمْ فقیهان امامی،[۳۰] شافعی، مالکی،[۳۱] حنفی و حنبلی[۳۲] اذکاری ویژه را برای این تکبیر یاد کردهاند.
رمی جمرات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از اعمال حج که در ایام تشریق ادا میشود، به باور فقیهان امامی[۳۳] و اهل سنت[۳۴] رمی جمرات است. از دید فقیهان امامی[۳۵] و بیشتر فقیهان اهل سنت[۳۶] افزون بر رمی جمره عقبه در روز عید قربان، رمی جمرات سهگانه به ترتیب (اولی، وسطی و عقبی) در ایام تشریق واجب است. شافعیان به تاخیرانداختن رمی جمره عقبه را تا پایان ایام تشریق جایز دانستهاند.[۳۷]
قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور مشهور فقیهان امامی، قربانی حج در صورت امکان باید در روز عید قربان صورت گیرد.[۳۸] اما آرای دیگر نیز در این زمینه آمده است؛ از جمله جایز بودن ذبح قربانی در روز عید و سه روز ایام تشریق.[۳۹] دیدگاه فقیهان حنفی،[۴۰] حنبلی[۴۱] و مالکی[۴۲] نیز این است که میتوان قربانی را در روز عید قربان و دو روز نخست ایام تشریق انجام داد. به باور فقیهان شافعی، افزون بر روز عید میتوان قربانی را در ایام تشریق ذبح کرد.[۴۳]
حلق و تقصیر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زمان انجام دادن حلق یا تقصیر حج، به باور مشهور فقیهان امامی،[۴۴] روز عید قربان است. اما شماری از آنان تاخیر آن را تا پایان ایام تشریق جایز دانسته اند.[۴۵] ابوحنیفه هنگام حلق و تقصیر را همه ایام نحر (روز عید قربان و ایام تشریق) دانسته؛ ولی دیگر فقیهان حنفی هنگامی ویژه برای آن تعیین نکردهاند.[۴۶] حنبلیان تاخیر حلق یا تقصیر را تا آخر ایام تشریق جایز دانستهاند[۴۷] و مالکیان بر آنند که حجگزار میتواند این کار را حتی در پی ایام تشریق به جا آورد.[۴۸] (← حلق و تقصیر)
بیتوته در منا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از دیگر کارهای واجب بر حجگزاران در ایام تشریق، به باور فقیهان امامی، بیتوته در منا در شبهای یازدهم و دوازدهم[۴۹] و نیز بیتوته در شب سیزدهم برای کسانی است که برخی محرمات احرام را رعایت نکرده یا پیش از غروب روز دوازدهم از منا بیرون نرفتهاند.[۵۰] از فقیهان اهل سنت، مالکیان و حنبلیان نیز بیتوته در منا را در شبهای یازدهم و دوازدهم بر حجگزار واجب شمردهاند.[۵۱] حنفیان بیتوته را مستحب و سنت شمردهاند.[۵۲] برخی فقیهان شافعی به وجوب بیتوته در دو شب یازدهم و دوازدهم برای همه حاجیان و در شب سیزدهم برای آنان که در روز از منا کوچ نکنند، باور دارند و شماری نیز استحباب بیتوته را پذیرفتهاند.[۵۳]
اقامت در منا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان امامی[۵۴] اقامت در منا را در ایام تشریق، افزون بر بیتوته که واجب به شمار میرود، به پشتوانه احادیث،[۵۵] مستحب دانستهاند. همچنین به استناد روایات[۵۶] برای کسی که به سبب درک نکردن وقوف در عرفات و مشعر، حج او از دست رفته، اقامت در منا در ایام تشریق و گزاردن عمره در پی این ایام را مستحب شمردهاند.[۵۷]
به جا آوردن اعمال مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور مشهور فقیهان امامی، حجگزار در پی انجام دادن قربانی و حلق در روز عید قربان، باید برای گزاردن اعمال مکه (طواف و سعی) به مکه برود و این اعمال را باید در این روز یا روز اول از ایام تشریق (یازدهم ذیحجه) انجام دهد.[۵۸] شماری از فقیهان به پشتوانه احادیث[۵۹] انجام دادن اعمال مکه را تا پایان ایام تشریق جایز شمردهاند[۶۰] و شماری برآنند که تاخیر این اعمال تا پایان ذیحجه جایز است.[۶۱] به باور فقیهان حنبلی و شافعی، به تاخیرانداختن اعمال مکه از روز عید جایز است. البته شافعیان این کار را مکروه و تاخیر از ایام تشریق را دارای کراهتی بیشتر میدانند.[۶۲] برخی فقیهان حنفی هنگام این اعمال را روز عید و دو روز نخست ایام تشریق دانستهاند.[۶۳]
اقامه نمازها در مسجد خیف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور فقیهان امامی[۶۴] و اهل سنت[۶۵] مستحب است که حجگزار در صورت اقامت در منا که در ایام تشریق مستحب است، نمازهای واجب و مستحب خود را در مسجد خَیْف، به ویژه در محل نماز و سجده پیامبر(ص) به جا آورد. همچنین فقیهان امامی به پشتوانه حدیثی از امام صادق(ع)[۶۶] اقامه شش رکعت نماز مستحب را از اعمال این مسجد هنگام بازگشت از منا به مکه دانستهاند.[۶۷] برخی فقیهان اهل سنت[۶۸] نیز به پشتوانه روایتی از ابنمسعود[۶۹] به استحباب اقامه دو رکعت نماز در این مسجد باور دارند.
حرمت روزه در ایام تشریق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
درباره جواز روزه گرفتن حجگزار در ایام تشریق، خواه به عنوان کفاره واجب بر حجگزار در برخی موارد به پشتوانه آیه 196 سوره بقره و خواه با عناوین دیگر، آرای گوناگون در فقه اسلامی یاد شده است. به باور مشهور فقیهان شیعه، روزه گرفتن در این سه روز حرام است.[۷۰] حتی بسیاری از فقیهان، روزه واجب دیگر همچون روزه نذر را نیز در این ایام در منا بر حجگزار حرام شمردهاند.[۷۱] پشتوانه این حکم، احادیثی[۷۲] است که ایام تشریق را از روزهای خوردن و آشامیدن شمرده و از روزه گرفتن در آن نهی کردهاند. حتی برخی بر پایه اطلاق این روایتها، بر آنند که در حرمت روزه در ایام تشریق تفاوتی میان حجگزار و غیر حجگزار نیست.[۷۳] برخی از این فقیهان به پشتوانه احادیث[۷۴] قاتلی را که به سبب ارتکاب جنایت در ماههای حرام، مکلف به دو ماه روزه گرفتنِ پیوسته است، از حکم حرمت روزه مستثنا کردهاند.[۷۵] این نظر را برخی نپذیرفته و مخالف اجماع دانستهاند.[۷۶]
در برابر، برخی فقیهان امامی[۷۷] به پشتوانه احادیث[۷۸] بر آنند که روزه گرفتن بدل از قربانی در حج تمتع در سومین روز از ایام تشریق یا در همه ایام تشریق جایز است. شماری از فقیهان حنبلی و حنفی به پشتوانه احادیثی از پیامبر(ص)[۷۹] روزه گرفتن در ایام تشریق، خواه واجب و خواه مستحب، را حرام شمردهاند.[۸۰] فقیهان شافعی در اینباره دو نظر یاد کردهاند: جواز و عدم جواز.[۸۱] پشتوانه هر دو نظر، برخی روایتها است.[۸۲] از دید مالک بن انس، حجگزاری که یک یا دو روز پیش از عید روزه گرفته، میتواند باقیمانده روزه کفاره را در ایام تشریق بگیرد.[۸۳] (← روزه)
ممنوعیت عمره مفرده در برخی مذاهب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور حنفیان، گزاردن عمره مفرده در ایام تشریق، مکروه به شمار میرود.[۸۴] شافعیان و مالکیان بر آنند که انجام دادن عمره در این ایام برای غیر حجگزار جایز است؛ اما برای حجگزاران جایز نیست.[۸۵] دیگر فقیهان اهل سنت[۸۶] و نیز فقیهان امامی[۸۷] به پشتوانه ادله عام، گزاردن عمره مفرده را در همه روزهای سال از جمله ایام تشریق جایز دانستهاند.
خطبه خواندن امام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور فقیهان امامی، مستحب است امام یا نایب او، افزون بر روزهای هفتم، نهم و دهم ذیحجه، در روز اول از ایام تشریق نیز در منا خطبه بخواند و مناسک حج را به مردم آموزش دهد.[۸۸] فقیهان شافعی و حنبلی به پشتوانه سیره پیامبر(ص)، خواندن خطبه را در روز دوم از ایام تشریق بر امام یا نایب او مستحب شمرده و آن را شامل مطالبی چون بیان احکام رمی، مبیت در منا، کوچ کردن و اعمال دیگر چون طواف وداع و ترغیب به طاعت الهی و استقامت در عهد خود با خداوند دانستهاند.[۸۹] بر حجگزاران نیز مستحب است که با غسل برای شنیدن این خطبه حاضر شوند.[۹۰] حنفیان و مالکیان خواندن این خطبه را در روز یازدهم ذیحجه مستحب شمردهاند.[۹۱]
تخییر میان کوچ کردن در روز دوم یا سوم از منا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقیهان امامی به پشتوانه آیه 203 سوره بقره و احادیث[۹۲] بر آنند که حجگزار میتواند در پی رمی جمرات در روز دوم از ایام تشریق، اگر مرتکب برخی محرمات احرام (التذاذ جنسی و شکار) نشده باشد، پس از زوال خورشید از منا بیرون رود.[۹۳] اما حجگزاری که مرتکب این محرمات شده باشد، به دلیل احادیث،[۹۴] نباید پیش از روز سوم از ایام تشریق از منا بیرون رود.[۹۵] نظر فقیهان اهل سنت نیز به پشتوانه قرآن و احادیث، تخییر حجگزار میان کوچ کردن در روز دوم و سوم از ایام تشریق است؛ هر چند تاخیرانداختن کوچ به روز سوم را بهتر دانستهاند.[۹۶] مالکیان به پشتوانه سیره برخی صحابه، این تخییر را ویژه کسانی دانستهاند که اهل مکه نیستند یا کاری لازم در مکه دارند؛ اما بر مردم مکه یا کسانی که قصد اقامت در مکه را دارند، لازم است که در روز سوم از ایام تشریق به مکه کوچ کنند.[۹۷] (← نَفْر)
استراحت در منطقه تحصیب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به باور فقیهان شیعه و اهل سنت، مستحب است کسی که در روز سوّم از ایام تشریق از منا کوچ کرده، در منطقه تحصیب در ابطح، میان عقبه و مکه و نیز میان حجون تا حائط فرمان[۹۸] توقف نماید و اندکی استراحت کند.[۹۹] پشتوانه این حکم، سیره پیامبر(ص)[۱۰۰] و احادیث[۱۰۱] است. فقیهان اهل سنت گفتهاند که حجگزار هر گاه از منا بیرون رود، مستحب است که در این منطقه توقف و استراحت کند.[۱۰۲] همچنین بر وی مستحب است نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در آنجا ادا نماید.[۱۰۳] (← تحصیب)
جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ زبدة البیان، ص278؛ مواهب الجلیل، ج4، ص273؛ جواهر الکلام، ج20، ص45.
- ↑ کفایة الاحکام، ج1، ص357؛ الحدائق، ج17، ص292؛ جواهر الکلام، ج18، ص4.
- ↑ لسان العرب، ج12، ص649، «یوم.
- ↑ العین، ج5، ص38؛ القاموس المحیط، ج3، ص249؛ لسان العرب، ج10، ص174، 176، «شرق.
- ↑ الکافی، ج4، ص516؛ الاستبصار، ج2، ص299؛ السنن الکبری، ج5، ص228.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص413-414؛ مجمع البیان، ج2، ص53؛ فقه القرآن، ج1، ص299.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج5، ص210؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص1.
- ↑ احکام القرآن، جصاص، ج3، ص305؛ فقه القرآن، ج1، ص300.
- ↑ وسائل الشیعه، ج14، ص270-271؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص129.
- ↑ نک: مجمع البیان، ج7، ص146؛ جامع البیان، ج17، ص194؛ الصافی، ج3، ص375.
- ↑ المجموع، ج8، ص382؛ کتاب الحج، خویی، ج5، ص151.
- ↑ السرائر، ج1، ص611؛ قواعد الاحکام، ج1، ص450.
- ↑ عمدة القاری، ج10، ص79؛ تاج العروس، ج8، ص301، «راس»؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص194.
- ↑ المجموع، ج6، ص442؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص210.
- ↑ السرائر، ج1، ص611؛ کشاف القناع، ج2، ص570؛ روضة الطالبین، ج2، ص387.
- ↑ السرائر، ج1، ص613؛ لسان العرب، ج4، ص448؛ مجمع البحرین، ج2، ص592، «صدر.
- ↑ السرائر، ج1، ص592؛ مختلف الشیعه، ج4، ص274.
- ↑ السرائر، ج1، ص592؛ الحدائق، ج17، ص136.
- ↑ السرائر، ج1، ص611؛ کشف اللثام، ج6، ص141؛ جواهر الکلام، ج19، ص175-176؛ ج20، ص44-45.
- ↑ منتهی المطلب، ج2، ص778.
- ↑ نک: المیزان، ج14، ص371.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص415-416؛ مسند احمد، ج2، ص513.
- ↑ المغنی، ج2، ص255؛ مجمع البیان، ج7، ص146؛ الصافی، ج3، ص375.
- ↑ الکشاف، ج3، ص153؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص41.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص404؛ مجمع البیان، ج2، ص50.
- ↑ بحار الانوار، ج96، ص313؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص155.
- ↑ مجمع البیان، ج2، ص53؛ ج7، ص146؛ زبدة البیان، ص225-226؛ جواهر الکلام، ج11، ص383.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص412؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص42-43؛ المغنی، ج2، ص255-256.
- ↑ تفسیر قمی، ج2، ص84؛ الصافی، ج3، ص380.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج4، ص154-155؛ جواهر الکلام، ج20، ص35-36.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص171؛ المجموع، ج5، ص39.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج2، ص43؛ بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ المغنی، ج2، ص256.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج8، ص359؛ تحریر الاحکام، ج2، ص9.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص64-66؛ المغنی، ج3، ص474؛ فتح العزیز، ج7، ص395.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص369؛ تحریر الاحکام، ج2، ص9؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص359.
- ↑ المجموع، ج8، ص238-239؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص407- 409؛ المغنی، ج3، ص474.
- ↑ الاقناع، ج1، ص236.
- ↑ کفایة الاحکام، ج1، ص347؛ مستند الشیعه، ج12، ص299؛ الحدائق، ج17، ص76.
- ↑ الحدائق، ج17، ص77؛ مستند الشیعه، ج12، ص300.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص146.
- ↑ المغنی، ج3، ص454.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص273.
- ↑ المجموع، ج8، ص190؛ فتح الوهاب، ج2، ص328.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج8، ص333؛ مستند الشیعه، ج12، ص382.
- ↑ الکافی فی الفقه، ص200-201؛ مدارک الاحکام، ج8، ص89.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص70؛ بدائع الصنائع، ج2، ص141.
- ↑ المغنی، ج3، ص460.
- ↑ حاشیة الدسوقی، ج2، ص47.
- ↑ شرائع الاسلام، ج1، ص205؛ مستند الشیعه، ج13، ص30، 32؛ جامع المدارک، ج2، ص531.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج8، ص355-357؛ رسائل الکرکی، ج2، ص161؛ الروضة البهیه، ج2، ص322-323.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص411؛ کشاف القناع، ج2، ص590؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص174.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص24-25؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص174؛ البحر الرائق، ج2، ص610.
- ↑ المجموع، ج8، ص247-248؛ مغنی المحتاج، ج1، ص505-506.
- ↑ الحدائق، ج17، ص316؛ مستند الشیعه، ج13، ص69.
- ↑ الکافی، ج4، ص515؛ التهذیب، ج5، ص261.
- ↑ الاستبصار، ج2، ص307؛ وسائل الشیعه، ج14، ص50.
- ↑ قواعد الاحکام، ج1، ص438؛ الحدائق، ج16، ص470-471؛ جواهر الکلام، ج19، ص91.
- ↑ مختلف الشیعه، ج4، ص302؛ ذخیرة المعاد، ج1، ص684؛ کتاب الحج، خویی، ج5، ص336.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص388؛ الاستبصار، ج2، ص291.
- ↑ نک: کتاب الحج، خویی، ج5، ص336.
- ↑ مختلف الشیعه، ج4، ص302-303؛ کتاب الحج، خویی، ج5، ص336.
- ↑ المغنی، ج3، ص466؛ المجموع، ج8، ص220.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص22.
- ↑ الدروس، ج1، ص462؛ منتهی المطلب، ج2، ص777.
- ↑ المغنی، ج3، ص482؛ البحر الرائق، ج2، ص612؛ کشاف القناع، ج2، ص590؛ حواشی الشروانی، ج4، ص133.
- ↑ الکافی، ج4، ص519؛ التهذیب، ج5، ص274.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج8، ص376؛ الدروس، ج1، ص462.
- ↑ المغنی، ج3، ص482؛ حواشی الشروانی، ج4، ص105.
- ↑ مسند احمد، ج1، ص378؛ صحیح البخاری، ج2، ص35.
- ↑ شرائع الاسلام، ج1، ص146؛ الحدائق، ج13، ص387.
- ↑ الخلاف، ج2، ص276؛ تذکرة الفقهاء، ج6، ص114.
- ↑ الکافی، ج4، ص148؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص509؛ الاستبصار، ج2، ص278.
- ↑ مستند الشیعه، ج10، ص508.
- ↑ الکافی، ج4، ص139؛ الاستبصار، ج2، ص131.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص281؛ مختلف الشیعه، ج3، ص513؛ مستند الشیعه، ج10، ص508.
- ↑ مستند الشیعه، ج10، ص508.
- ↑ مختلف الشیعه، ج4، ص273؛ فتاوی ابن الجنید، ص144.
- ↑ الاستبصار، ج2، ص277؛ التهذیب، ج5، ص229.
- ↑ مسند احمد، ج5، ص75؛ صحیح مسلم، ج3، ص153؛ السنن الکبری، ج3، ص312.
- ↑ المغنی، ج3، ص97؛ المبسوط، سرخسی، ج3، ص81.
- ↑ فتح العزیز، ج6، ص336، 409-410؛ المجموع، ج6، ص441-445.
- ↑ صحیح البخاری، ج2، ص250؛ مسند احمد، ج4، ص77.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص390.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص178؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص392.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص381؛ الام، ج2، ص145؛ مواهب الجلیل، ج4، ص31.
- ↑ کشاف القناع، ج2، ص470.
- ↑ الخلاف، ج2، ص260؛ تحریر الاحکام، ج2، ص110؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص187.
- ↑ الوسیله، ص187؛ منتهی المطلب، ج2، ص775.
- ↑ المجموع، ج8، ص82، 249؛ مغنی المحتاج، ج1، ص507؛ کشاف القناع، ج2، ص593.
- ↑ المجموع، ج8، ص249.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج2، ص130؛ مواهب الجلیل، ج4، ص166.
- ↑ الکافی، ج4، ص519؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص479.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج8، ص371-372؛ الحدائق، ج17، ص319-320.
- ↑ الکافی، ج4، ص523؛ التهذیب، ج5، ص273.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج8، ص372؛ مستند الشیعه، ج13، ص73.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص24؛ المجموع، ج8، ص249؛ المغنی، ج3، ص479؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص49.
- ↑ المغنی، ج3، ص479؛ تفسیر قرطبی، ج3، ص13.
- ↑ السرائر، ج1، ص592؛ اخبار مکه، ج2، ص160.
- ↑ الدروس، ج1، ص464؛ السرائر، ج1، ص592.
- ↑ التهذیب، ج5، ص275؛ وسائل الشیعه، ج14، ص284.
- ↑ التهذیب، ج5، ص275؛ بحار الانوار، ج96، ص310؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص203.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص160؛ المغنی، ج3، ص483-484؛ المجموع، ج8، ص252؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص50.
- ↑ المغنی، ج3، ص484؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص50.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- احکام القرآن: الجصاص (م. 370ق.)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
- اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
- الاستبصار: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش؛
- الاقناع: الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
- الام: الشافعی (م 204ق.)، بیروت، دار الفکر، 1403ق؛
- بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛
- البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
- بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛
- تاج العروس: الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق؛
- تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق؛
- تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. 535/539ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
- تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق؛
- ترتیب اصلاح المنطق: ابن السکیت (م. 244ق.)، به کوشش بکایی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق؛
- تفسیر عیاشی: العیاشی (م. 320ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛
- تفسیر قمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق؛
- التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، قم، دفتر تبلیغات، 1413ق؛
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق؛
- تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
- جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، المطبعة العلمیه، 1399ق؛
- جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
- جامع المدارک: سید احمد الخوانساری (م. 1405ق.)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، 1405ق؛
- جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
- حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. 1230ق.)، احیاء الکتب العربیه؛
- الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
- حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م. 1301ق.) و العبادی (م. 994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
- الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق؛
- الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛
- ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. 1090ق.)، آل البیت:؛
- رسائل الکرکی: الکرکی (م. 940ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1409ق؛
- الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. 965ق.)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، 1410ق؛
- زبدة البیان: المقدس الاردبیلی (م. 993ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
- السرائر: ابن ادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق؛
- سنن ابی داود: السجستانی (م. 275ق.)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق؛
- السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر؛
- شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. 676ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، 1409ق؛
- الصافی: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.)، بیروت، اعلمی، 1402ق؛
- الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
- صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
- صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر؛
- العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش مخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
- عیون اخبار الرضا(ع): الصدوق (م. 381ق.)، بیروت، اعلمی، 1404ق؛
- غریب الحدیث: ابن سلام الهروی (م. 224ق.)، به کوشش محمد عبدالمعید خان، بیروت، دار الکتاب العربی، 1396ق؛
- فتاوی ابن الجنید: به کوشش علی پناه الاشتهاردی، قم، النشر الاسلامی؛
- فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.)، دار الفکر؛
- فتح القدیر: الشوکانی (م. 1250ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
- فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م. 936ق.)، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
- الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، 1431ق؛
- فقه القرآن: الراوندی (م. 573ق.)، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، 1405ق؛
- القاموس المحیط: الفیروزآبادی (م. 817ق.)، بیروت، دار العلم؛
- قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1413ق؛
- الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیر المؤمنین7، 1403ق؛
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
- کتاب الحج: محاضرات الخوئی (م. 1413ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛
- کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
- الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.)، به کوشش عبدالرزاق المهدی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
- کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛
- کفایة الاحکام (کفایة الفقه): محمد باقر السبزواری (م. 1090ق.)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، 1423ق؛
- کنز العرفان فی فقه القرآن: الفاضل المقداد (م. 826ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، مرتضوی، 1373ش؛
- لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
- المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
- المبسوط: السرخسی (م. 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
- مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1408ق؛
- مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415ق؛
- مجمع الزوائد: الهیثمی (م. 807ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1402ق؛
- المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر؛
- مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1412ق؛
- مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009ق.)، قم، آل البیت:، 1410ق؛
- المدونة الکبری: مالک بن انس (م. 179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛
- مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق؛
- المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. 405ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
- مستند الشیعه: احمد النراقی (م. 1245ق.)، قم، آل البیت:، 1415ق؛
- مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر؛
- معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق؛
- مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛
- المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق؛
- مناقب علی بن ابی طالب(ع): احمد بن مردویه (م. 410ق.)، قم، دار الحدیث، 1424ق؛
- منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. 726ق.)، چاپ سنگی؛
- مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛
- المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
- نیل الاوطار: الشوکانی (م. 1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م؛
- وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت:، 1412ق؛
- الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (م. 560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق.