بیعت رضوان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[مهر]]|روز=[[۱]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=M-mohammad  }}
'''بیعت رضوان''' (بیعت شجره، بیعت حدیبیه) بیعت اصحاب با [[رسول خدا(ص)]] در [[حدیبیه]] به سال ششم ق، بود.
'''بیعت رضوان''' (بیعت شجره، بیعت حدیبیه) بیعت اصحاب با [[رسول خدا(ص)]] در [[حدیبیه]] به سال ششم ق، بود.


خط ۱۹۲: خط ۱۸۹:
{{بیعت‌های پیامبر}}
{{بیعت‌های پیامبر}}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
[[رده:تاریخ اسلام]]
[[رده:سیره سیاسی پیامبر]]
[[رده:سیره سیاسی پیامبر]]
[[رده:بیعت‌های پیامبر]]
[[رده:بیعت‌های پیامبر]]
[[رده:حوادث سال ششم هجری]]
[[رده:وقایع صدر اسلام]]
[[رده:وقایع صدر اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۱۳

بیعت رضوان (بیعت شجره، بیعت حدیبیه) بیعت اصحاب با رسول خدا(ص) در حدیبیه به سال ششم ق، بود.

بیعت رضوان، بیعتی بود که مسلمانان به سال ششم ق، در حدیبیه زیر درختی، با پیامبر(ص) بسته و به موجب آن پیمان وفاداری و فرمانبرداری خود را نسبت به پیامبر برای رویارویی با مشرکان مکه را اعلام نمودند، این پیمان سبب شد که مشرکانی که آماده پیکار با مسلمانان بودند، متزلزل شده و به هراس افتادند و به جای برپایی جنگ، با پیامبر و مسلمانان صلح کردند و اجازه دادند که مسلمانان سال بعد هم به مکه آمده و عمره خود را انجام دهند.

معنای بیعت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیعت از ماده بیع «ب ـ ی ـ ع» به معنای پیمان و پذیرش ریاست و حکومت کسی یا اعلام وفاداری و فرمانبرداری است.[۱]

بیعت پیامبر با مسلمانان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیعت از سنت‌های عصر جاهلی بود که به دوره اسلامی انتقال یافت و پیامبر و مسلمانان نیز آن را به کار گرفتند.[۲]

بیعت رضوان از نمونه‌های آن است که در غزوه حدیبیه به سال ششم ق. رخ داد.[۳] رسول خدا در این سال مسلمانان را برای عمره فراخواند[۴] و در ذی‌قعده همان سال همراه گروهی از یاران خود که جز شمشیری در نیام، سلاحی با خود نداشتند، [۵] برای زیارت خانه خدا رهسپار مکه شد.[۶]

همراه بردن شترانِ قربانی و لبیک گفتن و احرام بستن در ذوالحلیفه (مسجد شجره)[۷] پیامی آشکار به مکیان بود که مسلمانان برای نبرد نیامده‌اند و تنها قصد زیارت دارند.[۸]

مشرکان که ورود پیامبر با بسیاری از یارانش به مکه را شکستی برای خود می‌دانستند، بر آن شدند تا مانع ورود مسلمانان به مکه شوند و سپاهیانی بدین منظور آماده کردند و بیرون مکه برای رویارویی با مسلمانان آماده شدند.[۹] آن‌ها با گماردن افرادی بر کوه‌های پیرامون مکه، راه‌های گوناگون را زیر نظر گرفتند و خالد بن ولید را با 200 سوار به سوی مسلمانان فرستادند.[۱۰]

رسول خدا در پی آگاهی از تصمیم و اقدام قریش، مسیری را برگزید که مسلمانان بدون برخورد با سپاهیان قریش به حدیبیه نزدیک مکه برسند.[۱۱] از آن‌جا که آنان تنها به قصد زیارت رفته بودند، پیامبر نمایندگانی را برای گفت‌وگو با قریش گسیل داشت. یکی از نمایندگان پیامبر، عثمان بود که در مکه از حمایت بنی‌امیه سود می‌برد. عثمان پیام رسول خدا را به مشرکان ابلاغ کرد؛ اما در بازگشت تاخیر داشت و این باعث انتشار شایعه قتل او شد. پس از این گزارش، پیامبر مسلمانان را به بیعت فراخواند و آن‌ها برای رویارویی با مشرکان زیر درختی به نام سمره با ایشان بیعت کردند.[۱۲]

بیعت نکرن جد بن قیس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تنها کسی که بیعت نکرد، جد بن قیس بود که پشت شترش پنهان شد.[۱۳] علت بیعت نکردن او به روشنی اعلام نشده است؛ اما از لابه‌لای گزارش‌ها می‌توان نفاق و عدم ثبات در ایمان را به عنوان دلیل آن دریافت.

برخی منابع با تصریح به نفاق جدّ، وی را از سران منافقان شمرده‌اند.[۱۴] گزارش‌های دیگر هم نفاق او را تایید می‌کنند؛ از جمله آن که وی در این سفر نه تنها مانند پیامبر و دیگر مسلمانان محرم نشد و به قصد عمره نرفت، بلکه به روشنی هدفش را همراهی با قوم خود، نه با رسول خدا، بیان کرده است.[۱۵]

مفاد بیعت رضوان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مفاد بیعت رضوان در منابع با مفاهیمی چون مقاومت تا پای جان، [۱۶] استقامت و فرار نکردن[۱۷] و ایستادگی در حد توان یاد شده است.

برخی نیز مفاد آن را بیعت بر آن‌چه در‌ اندیشه رسول خدا بود، یاد کرده‌اند.[۱۸]

ذکر بیعت در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خداوند در سوره فتح دوبار از این رخداد یاد کرده است. یک بار آن را بیعت با خود خوانده و زیان شکننده بیعت را از آنِ خود او دانسته است: ( اِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ اِنَّما یُبایِعُونَ اللهَ یَدُ اللهِ فَوْقَ اَیْدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَاِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ وَ مَنْ اَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللهَ فَسَیُؤْتیهِ اَجْراً عَظیما)؛ «آن‌ها که با تو بیعت می‏‌کنند، جز این نیست که با خدا بیعت می‏‌کنند. دست خدا بالای دست‌هایشان است و هرکه بیعت را بشکند، به زیان خود شکسته است. هر کس بدان بیعت که با خدا بسته است، وفا کند، خداوند به او پاداشی بزرگ عطا خواهد کرد.» (سوره فتح، آیه 10)

بار دیگر خشنودی خود را از بیعت‌کنندگان اعلام کرده و به آن‌ها وعده پیروزی داده است: ( لَقَدْ رَضِیَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ اِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلُوبِهِمْ فَاَنْزَلَ السَّکینَةَ عَلَیْهِمْ وَ اَثابَهُمْ فَتْحاً قَریباً)؛ «خدا از مؤمنان آن هنگام که زیر درخت با تو بیعت کردند، خشنود گشت و دانست که در دلشان چه می‌‏گذرد. پس آرامش را بر آن‌ها نازل کرد و به فتحی نزدیک پاداششان داد.» (سوره فتح، آیه 18)

دلایل نام‌گذاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این بیعت را به دلیل آن که خداوند خشنودی خود را از بیعت‌کنندگان اعلام فرموده، [۱۹] «بیعت رضوان» خوانده‌اند و از آن جهت که زیر درختی به نام «سمره» انجام گرفت، «بیعت شجره»[۲۰] شمرده‌اند و با توجه به مکان آن، «بیعت حدیبیه» نامیده‌اند.[۲۱]

دیدگاه اهل‌سنت بر مصونیت صحابه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی اهل‌سنت به پشتوانه بیعت رضوان و آیه یاد شده و برخی اخبار ضعیف کوشیده‌اند تا رضایت خداوند از بیعت‌کنندگان را جاودان و ابدی و دلیل عدالت همیشگی صحابه و مصونیت آن‌ها از گناه بدانند. این سخن به دلیل‌های زیر پذیرفتنی نیست: [۲۲]

1. در رویداد صلح حدیبیه، پس از امضای پیمان صلح، رسول خدا(ص) دستور داد تا مسلمانان حلق و تقصیر و قربانی نمایند؛ اما بسیاری از بیعت‌کنندگان از انجام آن خودداری کردند و آن‌گاه که پیامبر سر تراشید و قربانی کرد، دیگران هم پیروی کردند.[۲۳]

2. برخی صحابه معروف از پیمان صلح ناخشنود بودند و با اعتراض به پیامبر(ص) دچار شک و تردید شدند و بعدها به تردید خود درباره این صلح اعتراف کردند.[۲۴]

3. ادعای رضایت دائمی خداوند از بیعت‌کنندگان با سرگذشت و رفتار برخی از آن‌ها سازگار نیست، مانند ابوالغادیه که درنبرد صفین کنار معاویه قرار گرفت و عمار یاسر را به شهادت رساند، [۲۵] در حالی که پیامبر قاتل او را ستمکار و اهل آتش خوانده بود.[۲۶]

حضور برخی حاضران در بیعت رضوان در جریان‌های بعد مانند شورش بر ضد عثمان و قتل او، مدعیان عدالت صحابه را با مشکل روبه‌رو می‌کند. عبدالرحمن بن عدیس بلوی از بیعت‌کنندگان زیر درخت سمره[۲۷] و نیز از سران شورشیان بر ضد عثمان[۲۸] بود.

اینان از یک سو حاضران در بیعت رضوان را عادل می‌شمرند و از سوی دیگر، قاتلان عثمان را فاسق می‌دانند.[۲۹]

زنان بیعت‌کننده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نکته مهم در این بیعت، حضور برخی زنان مسلمان و بیعت آن‌ها با رسول خدا بود. ‌ام‌سلمه، ‌ام‌عماره، ‌ام‌منیع و‌ ام‌عامر اشهلیه همراه پیامبر بودند.[۳۰] به گفته شیخ مفید، امام علی(ع) به نیابت از رسول خدا، از زنان بیعت گرفت.[۳۱]

نخستین بیعت‌کننده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

درباره نخستین بیعت‌کننده، اختلاف است. برخی امام علی(ع) و پس از او عمار را نخستین بیعت‌کنندگان دانسته‌اند.[۳۲]

شماری ابوسنان بن وهب اسدی[۳۳] یا پسرش سنان بن ابی‌سنان را نخستین فرد شمرده‌اند.[۳۴]

اثرات بیعت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هنوز بیعت مسلمانان به پایان نرسیده بود که گزارش سلامت عثمان دریافت شد. اما این بیعت اثر خود را نهاد؛ زیرا از آن‌جا که در برابر دیدگان مشرکان بود، باعث هراس آن‌ها شد. از این‌رو، شتابان نماینده‌ای را برای مذاکره نزد پیامبر فرستادند.[۳۵] سرعت پیامبر(ص) در این بیعت، مدیریت صحیح او را به نمایش می‌گذاشت.

ایجاد یکپارچگی میان مسلمانان برای پیشگیری از تکرار رویداد احد که در آن، برخی گریختند، ضروری می‌نمود. نیز پیامبر با ایجاد هراس میان مشرکان، اتحاد متزلزل آن‌ها را ناپایدارتر از پیش کرد. پس از بازگشت عثمان، سهیل بن عمرو به نمایندگی از قریش نزد پیامبر آمد و با یادآوری مضرات نبرد، خواهان صلح شد و پس از گفت‌وگوها و قبول وضعیت طرفین، پیمان صلح منعقد شد و امام علی(ع) به دستور پیامبر(ص) متن پیمان را نوشت.[۳۶]

بر پایه این پیمان، قریش پذیرفتند که مسلمانان سال بعد بتوانند به مکه آیند و سه روز در آن بمانند.[۳۷]

این پیمان به معنای پذیرش مسلمانان از جانب قریش به عنوان یک قدرت سیاسی بود و زمینه ارتباط پیامبر با دیگر سرزمین‌ها و ملت‌ها و نیز زمینه فتح مکه را فراهم آورد.

پس از پیمان یا هنگام بازگشت مسلمانان، سوره فتح نازل شد و این رویداد را فتح مبین نامید. پس از پیمان صلح، رسول خدا قربانی کرد و سر تراشید و به مدینه بازگشت.[۳۸]

سرانجام درخت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی گزارش‌ها از نابودی زود هنگام درخت حکایت دارند؛ به گونه‌ای که سال بعد آن را نیافتند.[۳۹] اما اخباری از وجود آن تا دوران خلیفه دوم و قطع آن به دستور او حکایت دارند. بر اساس این گزارش، گروهی از مردم بر گرد آن درخت به عبادت می‌پرداختند.

عمر این کار را گونه‌ای بت‌پرستی دانست و همراه پیشگیری از آن، دستور قطع درخت را صادر کرد.[۴۰]

مکان این درخت تا سال‌ها همچنان مورد توجه بود. جابر در دوران پیری می‌گفت: اگر بینا بودم، مکان آن درخت را به شما نشان می‌دادم.[۴۱]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

موسسه دائرة المعارف الاسلامی، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله بیعت رضوان

بیعت رضوان از نظر کلامی، سید علوی، سید ابراهیم، مجله کلام اسلامی، بهار 1378 - شماره 29 (13 صفحه - از 108 تا 120)

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. نک: لسان العرب، ج8، ص26؛ تاج العروس، ج11، ص35، «بیع.
  2. المفصل، ج9، ص206.
  3. السیرة النبویه، ج2، ص308؛ تاریخ الخلفاء، ص366.
  4. نک: تفسیر قمی، ج2، ص309.
  5. المغازی، ج2، ص572؛ امتاع الاسماع، ج1، ص274-275.
  6. الطبقات، ج2، ص73؛ المغازی، ج2، ص572.
  7. المغازی، ج2، ص574؛ الطبقات، ج2، ص73.
  8. السیرة النبویه، ج2، ص308؛ تاریخ طبری، ج2، ص620.
  9. السیرة النبویه، ج2، ص309؛ المغازی، ج2، ص579.
  10. المغازی، ج2، ص579-580.
  11. الطبقات، ج2، ص73.
  12. تاریخ طبری، ج2، ص631-632.
  13. تاریخ طبری، ج2، ص632.
  14. المغازی، ج2، ص588؛ الطبقات، ج3، ص430؛ الکامل، ج2، ص277.
  15. المغازی، ج2، ص590.
  16. السیرة النبویه، ج2، ص315؛ انساب الاشراف، ج1، ص440؛ التنبیه و الاشراف، ص221.
  17. السنن الکبری، ج4، ص423؛ تاریخ خلیفه، ص37؛ امتاع الاسماع، ج1، ص290.
  18. امتاع الاسماع، ج1، ص290.
  19. تاریخ الاسلام، ج2، ص388.
  20. انساب الاشراف، ج1، ص440؛ البدایة و النهایه، ج4، ص168.
  21. الاصابه، ج1، ص83.
  22. الکفایه، ص64؛ معرفة الثقات، ج1، ص94.
  23. تفسیر قمی، ج2، ص314؛ المغازی، ج2، ص623؛ السیرة النبویه، ج2، ص319.
  24. جامع البیان، ج26، ص63؛ مجمع البیان، ج9، ص198.
  25. المحبر، ص292؛ المعارف، ص257؛ الاستیعاب، ج4، ص1725.
  26. مسند احمد، ج5، ص306؛ شرح نهج البلاغه، ج8، ص17-18؛ تاریخ دمشق، ج13، ص9.
  27. انساب الاشراف، ج6، ص104؛ الاستیعاب، ج2، ص840.
  28. تاریخ یعقوبی، ج2، ص176؛ الاستیعاب، ج2، ص840.
  29. اصول الایمان، ص228؛ نک: المنیه، ص154؛ الملل و النحل، ج1، ص49.
  30. المغازی، ج2، ص574؛ امتاع الاسماع، ج1، ص276.
  31. الارشاد، ج1، ص119.
  32. المناقب، ج1، ص303؛ بحار الانوار، ج33، ص233.
  33. المصنف، ج7، ص563؛ ج8، ص334؛ الاوائل، ص39.
  34. الطبقات، ج3، ص69؛ الاستیعاب، ج2، ص658؛ ج4، ص1684.
  35. المغازی، ج2، ص604-605؛ امتاع الاسماع، ج1، ص290.
  36. السیرة النبویه، ج2، ص316-317؛ تاریخ طبری، ج2، ص633-634.
  37. انساب الاشراف، ج1، ص439.
  38. انساب الاشراف، ج1، ص440؛ السیرة النبویه، ج2، ص320؛ جامع البیان، ج26، ص43.
  39. الاستیعاب، ج3، ص1400؛ الاصابه، ج6، ص96.
  40. الاعتصام، ج2، ص277؛ فتح الباری، ج7، ص345؛ الدر المنثور، ج6، ص73.
  41. فتح الباری، ج7، ص344؛ مسند الشافعی، ص217.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بیعت رضوان.


  • الارشاد: المفید (م. 413ق.)، بیروت، دار المفید، 1414ق.
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • اصول الایمان: عبدالقاهر البغدادی (م. 429ق.)، بیروت، مکتبة الهلال، 2003م.
  • الاعتصام: ابراهیم بن موسی (م. 790ق.)، به کوشش رشید رضا، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
  • الاوائل: ابن ابی‌عاصم (م. 287ق.)، به کوشش محمد بن ناصر العجمی، الکویت، دار الخلفاء.
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
  • تاج العروس: الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
  • تاریخ الخلفاء: محمد سهیل، دار النفائس، 1424ق.
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق.
  • تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • تفسیر القمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق.
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. 345ق.)، بیروت، دار صعب.
  • جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق.
  • الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
  • شرح نهج البلاغه: ابن ابی‌الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق.
  • الکفایة فی علم الروایه: الخطیب البغدادی (م. 463ق.)، به کوشش احمد عمر، بیروت، دار الکتاب العربی، 1405ق.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415ق.
  • المحبّر: ابن حبیب (م. 245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر.
  • مسند الشافعی: الشافعی (م. 204ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • المصنّف: ابن ابی‌شیبه (م. 235ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، 1409ق.
  • المعارف: ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
  • معرفة الثقات: العجلی (م. 261ق.)، مدینه، مکتبة الدار، 1405ق.
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
  • المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1424ق.
  • الملل و النحل: الشهرستانی (م. 548ق.)، به کوشش سید کیلانی، بیروت، دار المعرفه، 1395ق.
  • مناقب آل ابی‌طالب: ابن شهرآشوب (م. 588ق.)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق.
  • المنیة و الامل: قاضی عبدالجبار (م. 415ق.)، اسکندریه، دار المطبوعات، 1972م.