|
|
(۱۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج'''، آیاتی از [[قرآن]]، که [[قربانی]] را یکی از شعائر معرفی کرده و نحر کردن شتر اشاره کرده است. شرط قبولی قربانی و ضرورت شکر بر نعمت هدایت الهی، از دیگر مضامین این آیات است. | | {{آیات حج و حرمین}} |
| | '''آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج'''، آیاتی از [[قرآن]]، که در آن [[قربانی]] یکی از شعائر الهی معرفی شده و به نحر کردن شتر اشاره شده است. مصارف گوشت قربانی و شرط قبولی قربانی از دیگر مضامین این آیات است. |
|
| |
|
| == متن و ترجمه == | | == متن و ترجمه == |
خط ۱۲: |
خط ۱۳: |
|
| |
|
| == شرح واژگان == | | == شرح واژگان == |
| «بُدْن» جمع بَدَنَه، برگرفته از بدن و جسیم بودن است، و نامی است که بر شتر و نیز گاو اطلاق میشود؛ چون شتر و گاو نسبت به دیگر حیوانات جسیمترند.<ref>لسان العرب، ذیل واژه بدن؛ المصباح المنیر، ذیل واژه بدن.</ref> | | «بُدْن» جمع بَدَنَه، برگرفته از بدن و جسیم بودن است و بر شتر و گاو اطلاق میشود. دلیل آن این است که شتر و گاو نسبت به دیگر حیوانات جسیمترند.<ref>لسان العرب، ذیل واژه بدن؛ المصباح المنیر، ذیل واژه بدن.</ref> |
|
| |
|
| «معترّ» فقیری است که درخواست کمک میکند.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ذیل واژه عرّ؛ لسان العرب، ذیل واژه عرّ.</ref> در روایات نیز به همین معنا اشاره شده است.<ref>وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۱۴۲، باب ۴۰، از ابواب ذبح، ح۱.</ref>
| | == محتوا == |
| | خداوند در آیه ۳۶ [[سوره حج]]، ابتدا روی بزرگترین نماد [[قربانی]] (بُدْن) تکیه کرده و آن را به عنوان یکی از شعائر الهی معرفی میکند. در ادامه به شیوه نحر کردن شتر اشاره شده و در آیه ۳۷، به شرط قبولی قربانی پرداخته شده است. |
|
| |
|
| == محتوا == | | === قربانی یکی از شعائر === |
| اولین آیه، ابتدا روی بزرگترین نماد [[قربانی]] تکیه کرده و آن را به عنوان یکی از شعائر معرفی میکند؛ و در ادامه به نحوه نحر کردن آن اشارت مینماید؛ و آیه بعدی به شرط قبولی قربانی و ضرورت شکر بر نعمت عنایت و هدایت الهی اشارت دارد.
| | در این آیات، «بُدْن» یکی از شعائر و علامتهای الهی دانسته شده است. بُدن که به معنای شتر و گاو است یکی از مصداقهای قربانی در [[حج]] شمرده شده است. |
|
| |
|
| === مصداقی از شعائر ===
| | علامت بودن بُدن به این معنا نیست که با آن میتوان خدا را دید؛ بلکه به این معنا است که علامت و نشانه اطاعت و انقیاد مؤمنان به حج و [[بیت الله]] است.<ref>کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٧.</ref> |
| در آیات مربوط به[[حج|حجّ]] مکرر سخن از شعائر به میان آمده است، چنانکه در جایی [[صفا و مروه]] را به عنوان شعائر معرفی نمود و فرمود: «إِنَّ الصَّفٰا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ (بقره: ۱۵۸)». و در جای دیگر به اجمال فرمود: «لاٰ تُحِلُّوا شَعٰائِرَ اللّٰهِ (مائده: ۲)». و گفتیم که به عقیده برخی همه معالم و علایم دین که وسیله شناخت هدایت از ضلالت میباشد، و به تعبیر دیگر دین خدا جزء شعائر الله است. <sup>۱</sup> و نیز همه علائم و نشانههای حرم جزء شعائر الله است، <sup>۲</sup> بلکه همه مناسک و اعمال حج از شعائر الله به شمار میآید. <sup>۳</sup> و در اینجا به معرفی یکی دیگر از شعائر پرداخته و میفرماید: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْنٰاهٰا لَکُمْ مِنْ شَعٰائِرِ اللّٰهِ». در اینجا چند نکته وجود دارد:
| |
| * شعائر بودن بُدن یک امر تکوینی نیست، بلکه به اعتبار جعلی است که آن را به عنوان [[هدی|هَدْی]] برای [[بیت الله]] قرار داده است.<ref>المیزان، ج١۴، ص٣٧۴.</ref> به دلیل اینکه فرمود: «جَعَلْنٰاهٰا لَکُمْ».
| |
| * علامت بودن اینگونه امور به معنای این نیست با این علایم خدا را میتوان دید، بلکه علامت و نشانه اطاعت و انقیاد مؤمنان به حجّ و بیت الله است.<ref>کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٧.</ref> از سوی دیگر نشانه حجّ نیز هست.
| |
| * اینکه فرمود: «لَکُمْ فِیهٰا خَیْرٌ»، اشارت به همان فلسفه [[اقتصاد حج|اقتصادی]] در بعد طعام خود و اطعام به فقیران و مساکین است؛ و نیز اینکه تا هنگام نحر شدن میتوانید از منافع آن بهرهمند باشید.
| |
|
| |
|
| === یاد خدا === | | === منافع اقتصادی قربانی === |
| در ادامه آیه فرمود: فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَیْهٰا صَوٰافَّ»، که صراحت در لزوم نام خدا به هنگام نحر دارد، همانگونه که پیش از این گفتیم ذکر هم به معنای یاد کردن و ذکر قلبی است؛ و هم به معنای نام بردن و ذکر زبانی، و هم به معنای نوشتن اسم و ذکر قلمی. لیکن در برنامه قربانی بردن نام موضوعیت دارد، و لذا میفرماید:. «فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَیْهٰا»، چنانکه در آیه قبلی نیز فرمود: «وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ». در حقیقت این تسمیه و نام بردن در ادامه خط ترسیمی برای تحلیل ذبیحه میباشد که در یکجا فرمود: «فَکُلُوا مِمّٰا ذُکِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَیْهِ (انعام: ۱۱۸)». و در جای دیگر نیز فرمود: «وَ لاٰ تَأْکُلُوا مِمّٰا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللّٰهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ (انعام: ۱۲۲)». | | در عبارت {{آیه|لَکُمْ فِیهٰا خَیْرٌ}} (ترجمه: برای شما در شتران قربانی سود است) به فلسفه [[اقتصاد حج|اقتصادی]] قربانی اشاره شده است، که حاجی خود از آن تناول کرده و فقیران و مساکین را نیز [[اطعام در حج|اطعام]] میکند. همچنین این فراز از آیه، به منافعی که حاجی تا هنگام نحر شدن از شتر بهرهمند است اشاره دارد. |
|
| |
|
| البته بردن نام خدا منحصر به[[قربانی]] نیست، بلکه در بسیاری از [[عبادت|عبادات]] نیز ضرورت دارد، و حتی خود نماز، اذکار و اورادش و نیز تلبیه از مصادیق ضروری ذکر زبانی است؛ و اینکه گفته میشود قلبت پاک باشد به تنهایی کفایت نمیکند.
| | === ذکر خدا هنگام قربانی === |
| | عبارت {{آیه|فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَیْهٰا صَوٰافَّ}} بر وجوب نام بردن خدا به هنگام نحر شتر دلالت دارد. این امر برای حلال شدن حیوانی است که ذبح میشود؛ چنانچه در آیات ۱۱۸ و ۱۲۲ سوره انعام به لزوم ذکر نام خدا هنگام ذبح حیوانات تصریح شده است. |
|
| |
|
| به هر صورت سفارش میکند که: «فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَیْهٰا صَوٰافَّ». صواف به معنای این است که پاهای شتر به صورت صفّ در کنار هم باشند؛ و اشارت به این دارد که شتر در حال ایستاده نحر شود؛ و لذا فقها ضمن فتوا به جواز نحر در حال خوابیده و نشسته میگویند در حالت ایستاده و قائمه بودن افضل است.
| | واژه {{آیه|صَوٰافَّ}} به معنای این است که پاهای شتر به صورت صفّ در کنار هم باشند و اشاره به این دارد که شتر در حال ایستاده نحر شود. به همین دلیل است که فقیهان ضمن فتوا به جواز نحر شتر در حالت خوابیده و نشسته، نحر در حالت ایستاده را بهتر دانستهاند. |
|
| |
|
| === مصارف قربانی === | | === مصارف قربانی === |
| در بخش دیگر آیه میفرماید: «فَإِذٰا وَجَبَتْ جُنُوبُهٰا فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْقٰانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ». وجب به معنای ثبت است، و چون شتر بعد از نحر و بیجان شدن به پهلو بر زمین میافتد، تعبیر به وجوب و جنوب نموده است.<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج١٢، ص۶٣. تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵۵. طباطبایی، المیزان، ج١۴، ص٣٧۵.</ref> از این روی این تعبیر کنایه از جان دادن حیوان بر اثر نحر است، که مجوز مصرف آن میباشد. | | در عبارت {{آیه|فَإِذٰا وَجَبَتْ جُنُوبُهٰا فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْقٰانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ}} موارد مصرف قربانی ذکر شده است. |
| | |
| | درباره فقیرِ مصرفکننده گوشت قربانی، سه تعبیر در قرآن ذکر شده است: «بائِس» به معنای کسی که دچار فقر شدید است؛<ref>مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژه بیس.</ref> «قانِع» به معنای فقیری که به اندک اعطایی قناعت میکند یا فقیری که با وجود نیاز درخواست نمیکند؛ «مُعْتَرّ» به معنای فقیری که با اصرار درخواست کمک میکند.<ref>مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژگان قنع و عرّ.</ref> در روایات نیز همین معانی برای این سه تعبیر بیان شده است.<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص١۴٢.</ref> |
|
| |
|
| در خصوص فقیر مصرفکننده گوشت قربانی و ذبیحه سه تعبیر به چشم میخورد: یکی بایس، که منظور از آن فقیری است که فقر شدید دارد.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، بیس.</ref> دوم قانع، که منظور از آن فقیری است که به اندک اعطایی قناعت میکند یا فقیری است که با وجود نیاز درخواست نمیکند. سوم معترّ، و آن فقیری است که با اصرار درخواست کمک میکند.<ref>مفردات، قنع و عرّ.</ref> در روایات نیز همین معنا بیان شده است، چنانکه امام صادق در روایتی میفرماید: «القانع الذی یقنع بما أعطیته، و المعترّ الّذی یعترّ یک، و السائل یسألک فی یدیه و البائس الفقیر».<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص١۴٢.</ref> در پایان آیه میفرماید: «کَذٰلِکَ سَخَّرْنٰاهٰا لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ». این جمله بیانگر این است که نحوه کشتن شتر به عنایت الهی میباشد، چرا که حیوانات دیگر به راحتی قابل ذبحند اما شتر به دلیل جسم بودن شیوه مخصوصی برای کشتن آن تشریع شده است؛ و همین عنایت باید زمینهساز شکر الهی گردد. | | === نهی از خونآلود کردن کعبه === |
| | در شأن نزول آیه ۳۷ سوره حج، گفته شده افراد جاهلی [[کعبه|خانه خدا]] را با خون شتران قربانی خونآلود میکردند و میپنداشتند که خون و گوشت حیوانات به خدا میرسد. برخی از مؤمنان ناآگاه نیز قصد چنین کاری را داشتند، که این آیه سیر فکری آنها را تصحیح کرد.<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج١٢، ص۶۵. ص ١۶٢. تفسیر نمونه، ج١۴، ص١٠٩.</ref> |
|
| |
|
| === شرط قبولی قربانی === | | === شرط قبولی قربانی === |
| در آخرین آیه از این مجموعه میفرماید: «لَنْ یَنٰالَ اللّٰهَ لُحُومُهٰا وَ لاٰ دِمٰاؤُهٰا وَ لٰکِنْ یَنٰالُهُ التَّقْویٰ مِنْکُمْ». این جمله بیانگر سهم خدا از این قربانیها است. میگویند: افراد جاهلی خانه خدا را با خون شتران قربانی خونآلود میکردند، و میپنداشتند که خون و گوشت حیوانات به خدا میرسد. برخی از مؤمنان ناآگاه نیز قصد چنین کاری را داشتند، که آیه سیر فکری آنها را تصحیح نمود.<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج١٢، ص۶۵. ص ١۶٢. تفسیر نمونه، ج١۴، ص١٠٩.</ref> البته این که فرمود: «یَنٰالُهُ التَّقْویٰ مِنْکُمْ»، این بدان معنا نیست که نفس تقوای افراد به خدا میرسد، بلکه بدین معناست که عملی که بر پایه تقوا باشد مورد قبول خدا واقع میشود؛ و موجب تقرب الی الله میگردد.<ref>المیزان، ج١۴، ص٣٧۵.</ref> نه فقط قربانی، بلکه بهطور کلی آنچه در بارگاه الهی مورد قبول واقع میشود، عمل تقوایی است. چنانکه درباره فرزندان آدم نیز فرمود: «إِنَّمٰا یَتَقَبَّلُ اللّٰهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (مائده: ۲۷)». | | در عبارت {{آیه|وَ لٰکِنْ یَنٰالُهُ التَّقْویٰ مِنْکُمْ}} (ترجمه: بلکه تقوای شما به خدا میرسد) شرط قبولی قربانی تقوا شمرده شده است. این عبارت به این معنا نیست که تقوای افراد به خدا میرسد؛ بلکه بدین معنا است که عملی که بر پایه تقوا باشد مورد قبول خدا قرار میگیرد و موجب نزدیکی به خدا میشود.<ref>المیزان، ج١۴، ص٣٧۵.</ref> |
| | |
| در جمله پایانی میفرماید: «کَذٰلِکَ سَخَّرَهٰا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللّٰهَ عَلیٰ مٰا هَدٰاکُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ». این تعبیر اشارت به این حقیقت دارد که رام شدن شتر با نوعی عنایت الهی توأم است، چرا که بالعیان میبینیم که این حیوان گاهی با کودک خردسال همراهی میکند و رام اوست، ولی در حال خشم چند مرد نیرومند نیز حریف وی نیستند؛ لذا در ادامه میفرماید همین باید موجب معرفت قلبی حق تعالی، و تکبیر و یاد کبریایی او با زبانتان به نعمت هدایتی که به شما ارزانی داشته است بشود.
| |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
خط ۵۴: |
خط ۵۴: |
|
| |
|
| }} | | }} |
| | * '''الجامع لأحكام القرآن'''، محمد بن احمد قرطبى، دار احياء التراث العربى، بيروت، ١٩۶۵م. |
| | * '''كشفالاسرار وعدةالابرار'''، ابوالفضل رشيدالدين ميبدى، انتشارات امير كبير، تهران، ١٣۶٠ش. |
| * '''المصباح المنیر'''، احمد بن محمد فیومی، قم، دارالهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق. | | * '''المصباح المنیر'''، احمد بن محمد فیومی، قم، دارالهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق. |
| * '''مفردات الفاظ القرآن'''، راغب اصفهانی، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دارالسامیة، ۱۴۱۲ق. | | * '''مفردات الفاظ القرآن'''، راغب اصفهانی، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دارالسامیة، ۱۴۱۲ق. |