|
|
خط ۱۱۶: |
خط ۱۱۶: |
|
| |
|
| == تاریخ سیاسی مدینه == | | == تاریخ سیاسی مدینه == |
| | {{اصلی|امرای مدینه}} |
| پس از رحلت رسول خدا(ص) ، شهر مدينه به صورت مركز خلافت درآمد. اين مركزيت تا سال نخست خلافت [[امام على(ع)]] يعنى سال ٣۶ هجرى ادامه داشت. پس از آن كه امام از مدينه عازم [[کوفه|كوفه]] شد، مدينه، از مركزيت خارج گرديد و اداره آن در عهده اميرانى درآمد كه از سوى [[عراق]] و سپس [[شام]] و نقاط ديگر بر دنياى اسلام حكومت مىكردند توسط خلفای [[بنیامیه|اموی]] و سپس [[بنیعباس|عباسیان]] انتخاب میشدند. در این مدت مدینه شاهد جنگهایی از جمله [[واقعه حره]] و قیام هایی از جمله [[قیام نفس زکیه]] در سال ۱۴۵ بود. | | پس از رحلت رسول خدا(ص) ، شهر مدينه به صورت مركز خلافت درآمد. اين مركزيت تا سال نخست خلافت [[امام على(ع)]] يعنى سال ٣۶ هجرى ادامه داشت. پس از آن كه امام از مدينه عازم [[کوفه|كوفه]] شد، مدينه، از مركزيت خارج گرديد و اداره آن در عهده اميرانى درآمد كه از سوى [[عراق]] و سپس [[شام]] و نقاط ديگر بر دنياى اسلام حكومت مىكردند توسط خلفای [[بنیامیه|اموی]] و سپس [[بنیعباس|عباسیان]] انتخاب میشدند. در این مدت مدینه شاهد جنگهایی از جمله [[واقعه حره]] و قیام هایی از جمله [[قیام نفس زکیه]] در سال ۱۴۵ بود. |
|
| |
|
| ===علويان مدينه از قرن چهارم تا ششم=== | | ===علويان مدينه از قرن چهارم تا ششم=== |
| از سال ٣٠٠ هجرى به بعد، شمار علويانى كه به طور عادى به امارت مدينه و مكه مىرسيدند، رو به فزونى گذاشت. سليمان بن محمد، جعفر بن محمد، قاسم بن محمد، محمد بن عبيدالله بن طاهر، مسلم بن احمد، قاسم بن عبيدالله، از علوى و جعفرى از نسل عبدالله بن جعفر و احيانا عقيل پشت سر هم بر مدينه حكومت كردند. در ادامه، باز هم از برخى امراى ترك به عنوان حاكم مدينه ياد شده اما يكى در ميان و يا حتى بيشتر، اين علويان بودند كه بر اين شهر حكمرانى مىكردند. | | {{اصلی|اشراف حسینی}} |
| | تقريباً دولت علويان مدينه، از اوايل قرن چهارم آغاز شد. زمان دقیق پایهگذاری حکمرانی [[اشراف حسینی]] و چگونگی آن چندان روشن نیست؛ ولی از حدود سال ۳۸۱ق. تا اواخر سده یازدهم قمری پیوسته سادات حسینی حکومت مدینه را در دست داشتند. درباره اینکه چه کسی از نسل [[امام حسین(ع)]] نخستین بار به حکمرانی مدینه دست یافت، اختلاف نظر است. برخی این شخص را «طاهر<ref group="یادداشت">یا ظاهر.</ref> بن محمد<ref group="یادداشت">یا مسلم.</ref> بن عبیدالله بن طاهر بن یحیی بن حسن بن جعفر بن عبیدالله الاعرج بن حسین اصغر بن علی بن الحسین(ع)» دانستهاند.<ref>. جمهرة انساب العرب، ص55؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص139-140.</ref> |
|
| |
|
| از اخبارى كه درباره امراى اين دوره مدينه و پس از آن در اختيار داريم، مىتوانيم دريابيم كه تقريباً دولت علويان مدينه، از اوايل قرن چهارم آغاز شده و همچنان استمرار يافته است؛ به طورى كه از سال ٣٨١ به بعد، از هيچ غير علوى به عنوان حاكم مدينه ياد نمىشود. گفتنى است كه به احتمال زياد، به دليل روابط حسنه ميان علويان مدينه و دولت شيعى آل بويه، عضدالدوله براى نخستين بار ديوارى در اطراف شهر مدينه كشيده است كه البته بعدها تخريب شد و اميران ديگر آن را بازسازى كردند. ١ از فرد ديگرى كه در كشيدن ديوار مدينه ياد شده، جمالالدين ابومنصور اصفهانى است كه كارهاى خير او در حرمين شريفين، در تمامى آثار تاريخى قرن ششم به بعد، منعكس شده است. | | شاخههای مختلفی از خاندان اشراف حسینی از جمله آل مهنا و آل جماز بر این مدینه حکم راندند. |
| | |
| ===در دوره دولت عثمانی===
| |
| مدينه روزگار را تحت سيطره يك دولت علوى و يك شيخ الحرم كه از سوى مماليك نصب مىشد، تا پايان دولت مماليك، در سال ٩٢٣ سپرى كرد.
| |
| | |
| با سقوط دولت مماليك، حجاز سلطه سلطان سليم عثمانى را به رسميت شناخت. سلطان سليم نخستين كسى بود كه لقب «خادمالحرمين الشريفين» را براى خود باب كرد كه تا به امروز نيز ادامه يافته است.
| |
| | |
| اين زمان، شريف مكه ١ شخصى به نام بركات بن محمد بود كه فرزندش را با كليد كعبه به ديدار سلطان فرستاد. از اين زمان، كمكم مدينه نيز زير سلطه شريف مكه درآمد و او به تدريج بر تمامى حجاز حكومت مىكرد. در مقام به رسميت شناختن سلطه عثمانى بر حرمين، سلاطين عثمانى، همه ساله مبالغ زيادى پول ميان علويان و ديگر مردمان اين دو شهر توزيع مىكردند. به علاوه، تلاشهاى زيادى در اصلاح و بهبود وضعيت عمرانى دو شهر به ويژه اماكن مقدسه آنها انجام دادند.
| |
| | |
| گفتنى است شرفاى مكه از نسل امام حسن(ع) بودند، در كنار شرفا و امرا، شيخ حرم نيز يك مقام رسمى بود كه به طور مستقيم از سوى استانبول به اين مقام منصوب مىشد. به تدريج از اواسط قرن يازدهم هجرى، سلاطين عثمانى تلاش كردند تا امارت مدينه را نيز از علويان بگيرند و به دست شيخ حرم بسپارند. با اين حال، طى اين مدت، هنوز علويانِ حسنى در مدينه قدرت داشتند و بخشى از اداره سياسى اين شهر در اختيار آنها بود. در كنار آن، شهر مكه، همچنان در اختيار شرفا، يعنى سادات حسينى بود كه بر تمامى حجاز حكمرانى داشتند و البته وابسته به دولت عثمانى بودند.
| |
| | |
| آنچه قابل يادآورى است اين است كه علويان حاكم در اين دو شهر، گاه بر تسنن و گاه بر تشيع خود تأكيد داشتند. اين نيز ممكن بود كه برخى از خاندانهاى علوى به تشيع و برخى به تسنن گرايش داشته باشند. به هر روى، به دليل وابستگى به دولت عثمانى، و وجود اكثريت سنى شهر و نيز حُجّاج ساير كشورها، حتى كسانى كه شيعه بودند، در بسيارى از موارد مجبور به تقيّه بودند. در تمام دوره صفوى، شمار زيادى از علماى شيعه عرب و ايرانى در مدينه و مكه زندگى مىكردند.
| |
| | |
| ===در دوره سعودی===
| |
| آخرين شريف قدرتمند حجاز، شريف حسين است كه پس از وى، دولت سعودى دوم به رهبرى ملك عبدالعزيز به سال ١٣۴۴ بر اين شهر تسلط يافت. نخستين امير سعودى اين شهر ناصر بن سعود فرهان بود كه بلافاصله پس از تسلط بر اين شهر، اماكن موجود در بقيع و سسپس احد را تخريب كرده و به صورت ويرانهاى رهاساخت.
| |
| | |
| از آن زمان به بعد، اميران مختلفى از خاندان سعودى بر اين شهر مقدس حكمرانى كرده و طى اين مدت، با اعمال سليقههاى مذهبى خود، به اداره مسجد النبى(ص) و ساير اماكن مقدسه اين شهر پرداختهاند. در تمام اين مدت، به جز سالهاى اخير، سختگيرى زيادى نسبت به ساكنان شيعه اين شهر داشته و اميد آن داشتند كه بتوانند ريشه تشيع را در اين شهر بخشكانند. اكنون چند سالى است كه با درايت بيشترى با مسأله برخورد كرده و بر دامنه آزادىهاى مذهبى نسبت به شهروندان شيعه خود در مدينه و منطقه شرقى يعنى احساء و قطيف افزودهاند.
| |
| | |
| شهر مدينه در دوره سعودى، به ويژه زمان فهد، توسعه زيادى يافته و از توجه خاص مسؤولان سعودى برخوردار بوده است. مشكل عمده اين توسعه، نابودى شكل تاريخى طبيعى شهر است كه نه تنها بسيارى از اماكن متبرك در توسعه از ميان رفته است.
| |
|
| |
|
| ==مسجدهای مدینه== | | ==مسجدهای مدینه== |