اهل‌بیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
مکان‌های زیادی از حرمین شریفین مرتبط با اهل بیت پیامبر(ص) در منابع تاریخی آمده است که بسیاری از آن اماکن به دست [[آل سعود]] به خاطر دشمنی با اهل بیت(ع) ویران شده است.
مکان‌های زیادی از حرمین شریفین مرتبط با اهل بیت پیامبر(ص) در منابع تاریخی آمده است که بسیاری از آن اماکن به دست [[آل سعود]] به خاطر دشمنی با اهل بیت(ع) ویران شده است.
==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
اهل بیت ترکیبی اضافی از «اهل» و «بیت» است. «اهل» در جایی به کار می‌رود که گونه‌ای وابستگی، اختصاص،<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> انس و پیوند<ref>الصحاح، ج4، ص1629؛ التحقیق، ج1، ص169، «اهل.</ref> و قرابت<ref>المصباح، ج2، ص28، «اهل.</ref> با فرد یا چیزی وجود داشته باشد. گاه نیز معنای سزاوار و شایسته دارد.<ref>المصباح، ج2، ص28؛ اساس البلاغه، ج1، ص38؛ نک: الصحاح، ج4، ص1629.</ref> «اهل الرجل» همسر<ref>العین، ج4، ص89؛ الصحاح، ج4، ص1629؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> و دیگر افرادی هستند که در خانه مرد با او زندگی می‌کنند.
ترکیب «اهل بیت» به معنای ساکنان خانه<ref>العین، ج4، ص89؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150؛ لسان العرب، ج11، ص29، «اهل.</ref> است. اهل بیت ترکیبی اضافی از «اهل» و «بیت» است. «اهل» در جایی به کار می‌رود که گونه‌ای وابستگی، اختصاص،<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> انس و پیوند<ref>الصحاح، ج4، ص1629؛ التحقیق، ج1، ص169، «اهل.</ref> و قرابت<ref>المصباح، ج2، ص28، «اهل.</ref> با فرد یا چیزی وجود داشته باشد. این واژه به گروهی اطلاق می‌شود که از لحاظ نسب یا [[دین]] به یک فرد بازگردند.<ref>التحقیق، ج1، ص177-178؛ نک: الصحاح، ج4، ص1627، «اول.</ref> «بیت» به خانه و محل سکونت گفته می‌شود.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص324-325؛ النهایه، ج1، ص170؛ المصباح، ج2، ص68، «بات.</ref>


این واژه مجازاً بر کسانی اطلاق می‌شود که بر پایه پیوند نسبی یا دینی کنار هم قرار گیرند.<ref>الکلیات، ج1، ص210؛ مفردات، ص96، «اهل.</ref> «[[آل]]» به سبب داشتن اسم مصغر یکسان با اهل (اُهَیل) از همان ریشه و دارای معنایی یکسان با آن<ref>معجم الفروق اللغویه، ص84؛ الفائق، ج1، ص61؛ لسان العرب، ج11، ص38، «اول.</ref> یا در اصل از ریشه «ا‌ـ ‌و‌ـ ‌ل» به معنای بازگشتن است.<ref>لسان العرب، ج11، ص32، «اول.</ref> این واژه به گروهی اطلاق می‌شود که از لحاظ نسب یا [[دین]] به یک فرد بازگردند.<ref>التحقیق، ج1، ص177-178؛ نک: الصحاح، ج4، ص1627، «اول.</ref> برخی «آل» را اخص از «اهل» دانسته، بر این باورند که تنها در جایی به کار می‌رود که وابستگی از گونه قرابت و خویشاوندی باشد.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص84.</ref> برخی نیز آن را صرفاً به معنای قرابتی می‌دانند که پیروی از فرد یا چیزی را در پی داشته باشد.<ref>الکلیات، ج1، ص210.</ref> «بیت» به خانه و محل سکونت گفته می‌شود.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج1، ص324-325؛ النهایه، ج1، ص170؛ المصباح، ج2، ص68، «بات.</ref>
=== در قرآن ===
اهل بیت در دو [[آیه]] مکی، یک‌ بار به صورت «اهل البیت» بر اهل خانه [[ابراهیم(ع)]]<ref>تفسیر بغوی، ج2، ص393؛ الکشاف، ج2، ص281؛ التحریر و التنویر، ج11، ص298.</ref> و همسرش<ref>التحقیق، ج1، ص170، «اهل.</ref> اطلاق شده است: {{قلم رنگ|سبز|رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْت}} ‌ (سوره هود، آیه 73) بار دیگر به صورت «اهل بیتٍ» در اشاره مبهم خواهر [[موسی(ع)]] به خانواده خویش هنگام گفت‌وگو با فرعونیان: {{قلم رنگ|سبز|وَحَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلی‌ اَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُم}} ‌ (سوره قصص، آیه 12) به کار رفته است. افزون بر این، در پاره‌ای آیات، تعبیر «اهلَِک» به خانواده یا پیروان برخی پیامبران ([[سوره هود]]، آیه40 و 46؛ [[سوره مؤمنون]]، آیه27؛ [[سوره عنکبوت]]، آیه33)<ref>نک: جامع البیان، ج12، ص26؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص86؛ التفسیر الکبیر، ج18، ص357.</ref> و اهل خانه یا پیروان پیامبر در دوره مکی (سوره طه، آیه132)<ref>نک: مجمع البیان، ج7، ص59؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص263؛ المیزان، ج14، ص239.</ref> اشاره می‌کند.


==معانی اهل بیت==
=== واژگان هم‌معنا ===
 
از اهل بیت به ویژه در معنای خاندان معصوم پیامبر(ص) گاه با تعابیری دیگر مانند «آل البیت»،<ref>نک: اوائل المقالات، ص216؛ المیزان، ج7، ص111؛ احقاق الحق، ج9، ص291؛ ج12، ص181.</ref> «آل محمد»،<ref>نک: عیون اخبار الرضا، ج1، ص60؛ التبیان، ج2، ص441؛ صحیح مسلم، نووی، ج6، ص72.</ref> «آل الله»،<ref>نک: المناقب، ابن شهر آشوب، ج1، ص282؛ ج3، ص211؛ روح المعانی، ج3، ص189.</ref> «ذَوِی القُربَی» و «عترت»<ref>نک: مطالب السؤول، ص22-28؛ مجمع البحرین، ج3، ص395، «عتر.</ref> نیز یاد می‌شود.
ترکیب «اهل بیت» به معنای ساکنان خانه<ref>العین، ج4، ص89؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150؛ لسان العرب، ج11، ص29، «اهل.</ref> و مقصود از آن در نوشته‌های اسلامی، اهل بیت [[پیامبر(ص)]] است که به شش معنا به کار رفته است:
 
1. پنج تن: پیامبر(ص)، [[علی(ع)]]، [[فاطمه(س)]] و [[حسنین(ع)]] ([[اصحاب کساء]]).<ref>المستدرک، ج3، ص146-148؛ فرائد السمطین، ج2، ص10-23.</ref>
 
2. افراد پیشین همراه با نه تن دیگر از خاندان پیامبر از نسل [[حسین بن علی(ع)]] که از دیدگاه شیعه معصوم به شمار می‌آیند.<ref>کمال الدین، ص264؛ شرح الاخبار، ج3، ص516؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref>
 
3. [[همسران پیامبر]].<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص45؛ جامع البیان، ج22، ص7-8؛ المیزان، ج16، ص310.</ref>
 
4. پنج تن و همسران پیامبر.<ref>السنن الکبری، ج2، ص150؛ التفسیر الکبیر، ج25، ص168؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص231.</ref>
 
5. خویشاوندان نسبی پیامبر که [[صدقه]] بر آنان حرام شده است.<ref>مسند احمد، ج3، ص448؛ صحیح مسلم، ج3، ص118-119؛ تفسیر بغوی، ج3، ص529.</ref>
 
6. پیروان راستین پیامبر و [[امامان]]:<ref>بصائر الدرجات، ص37-38؛ المعجم الکبیر، ج2، ص292؛ تفسیر ثعلبی، ج8، ص44.</ref>
 
اصطلاح «اهل بیت» در اشاره به خاندان پیامبر(ص)، در اصل با مضاف ‌الیه مقدّر و به شکل «اهل بیت النبوّه»<ref>فیض القدیر، ج4، ص140؛ الصوارم المهرقه، ص146؛ نک: مجمع البیان، ج8، ص558.</ref> یا مانند آن بوده که در پی حذف مضاف الیه (النبوه) «ال» عهد بر سر «بیت» درآمده است.<ref>مجمع البیان، ج8، ص558؛ منهج الصادقین، ج7، ص284؛ التحریر و التنویر، ج21، ص246.</ref> ترکیب یاد شده، به طریق اولی شامل خود پیامبر نیز می‌شود.<ref>فیض القدیر، ج4، ص140؛ نک: التحریر و التنویر، ج21، ص246.</ref>
 
برخی بر پایه معنای «شایسته» برای «اهل»<ref>المصباح، ج2، ص28؛ اساس البلاغه، ج1، ص38؛ نک: الصحاح، ج4، ص1629، «اهل.</ref> و با لحاظ کردن جایگاه معنوی خانه پیامبر در [[نبوت]] و نزول [[وحی]]، اهل بیت را افرادی دانسته‌اند که شایسته مقام معنوی یاد شده باشند.<ref>شیعه‌شناسی، ش19، ص13، «شیعه و اهل بیت پیامبر. </ref> <ref>نک: اهل البیت فی آیة التطهیر، ص279.</ref> از اهل بیت به ویژه در معنای خاندان معصوم پیامبر(ص) گاه با تعابیری دیگر مانند «آل البیت»،<ref>نک: اوائل المقالات، ص216؛ المیزان، ج7، ص111؛ احقاق الحق، ج9، ص291؛ ج12، ص181.</ref> «آل محمد»،<ref>نک: عیون اخبار الرضا، ج1، ص60؛ التبیان، ج2، ص441؛ صحیح مسلم، نووی، ج6، ص72.</ref> «آل الله»،<ref>نک: المناقب، ابن شهر آشوب، ج1، ص282؛ ج3، ص211؛ روح المعانی، ج3، ص189.</ref> «ذَوِی القُربَی» و «عترت»<ref>نک: مطالب السؤول، ص22-28؛ مجمع البحرین، ج3، ص395، «عتر.</ref> نیز یاد می‌شود.


==مصداق‌شناسی اهل بیت==
==مصداق‌شناسی اهل بیت==
در نوشته های مسلمانان، درباره اینکه اهل بیت پیامبر(ص) چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد. برخی اهل بیت را پنج‌تن اصحاب کساء یعنی پیامبر(ص)، [[علی(ع)]]، [[فاطمه(س)]] و [[حسنین(ع)]] می‌دانند.<ref>المستدرک، ج3، ص146-148؛ فرائد السمطین، ج2، ص10-23.</ref> و گروهی دیگر همه دوازده امام شیعه، پیامبر و حضرت فاطمه را اهل بیت می‌دانند.<ref>کمال الدین، ص264؛ شرح الاخبار، ج3، ص516؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref> همچنین [[همسران پیامبر]]،<ref>تفسیر مقاتل، ج3، ص45؛ جامع البیان، ج22، ص7-8؛ المیزان، ج16، ص310.</ref>پنج تن و همسران پیامبر<ref>السنن الکبری، ج2، ص150؛ التفسیر الکبیر، ج25، ص168؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص231.</ref>، خویشاوندان نسبی پیامبر که [[صدقه]] بر آنان حرام شده است،<ref>مسند احمد، ج3، ص448؛ صحیح مسلم، ج3، ص118-119؛ تفسیر بغوی، ج3، ص529.</ref>پیروان راستین پیامبر و [[امامان]]<ref>بصائر الدرجات، ص37-38؛ المعجم الکبیر، ج2، ص292؛ تفسیر ثعلبی، ج8، ص44.</ref> نیز به نظر بخشی از مسلمانان مصداق اهل بیت پیامبر(ص) هستند.


اهل بیت در دو [[آیه]] مکی، یک‌ بار به صورت «اهل البیت» بر اهل خانه [[ابراهیم(ع)]]<ref>تفسیر بغوی، ج2، ص393؛ الکشاف، ج2، ص281؛ التحریر و التنویر، ج11، ص298.</ref> و همسرش<ref>التحقیق، ج1، ص170، «اهل.</ref> اطلاق شده است: {{قلم رنگ|سبز|رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْت}} ‌ (سوره هود، آیه 73) بار دیگر به صورت «اهل بیتٍ» در اشاره مبهم خواهر [[موسی(ع)]] به خانواده خویش هنگام گفت‌وگو با فرعونیان: {{قلم رنگ|سبز|وَحَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلی‌ اَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُم}} ‌ (سوره قصص، آیه 12) به کار رفته است.
===پنج تن===
 
افزون بر این، در پاره‌ای آیات، تعبیر «اهلَِک» به خانواده یا پیروان برخی پیامبران ([[سوره هود]]، آیه40 و 46؛ [[سوره مؤمنون]]، آیه27؛ [[سوره عنکبوت]]، آیه33)<ref>نک: جامع البیان، ج12، ص26؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص86؛ التفسیر الکبیر، ج18، ص357.</ref> و اهل خانه یا پیروان پیامبر در دوره مکی (سوره طه، آیه132)<ref>نک: مجمع البیان، ج7، ص59؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص263؛ المیزان، ج14، ص239.</ref> اشاره می‌کند.
 
در آیه‌ای مدنی خطاب به همسران پیامبر و شامل دستورهایی به آنان، عبارتی آمده است که متفاوت با پس و پیش آن، ترکیب «اهل البیت» با خطابی مذکر به کار رفته و بر پایه آن، خداوند اراده کرده است تا پلیدی را از مصداق‌های آن بزداید: {{قلم رنگ|سبز|یا نِساءَ النَّبِیِّ... وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْاُولی‌ وَاَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِینَ الزَّکاةَ وَاَطِعْنَ اللهَ وَرَسُولَهُ اِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً* وَاذْکُرْنَ ما یُتْلی‌ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللهِ وَ الْحِکْمَةِ...}} (سوره احزاب، آیه 32-34) اختلاف نظر مفسران، محدثان و متکلمان [[شیعه]] و [[سنی]] در تعیین مصداق اهل بیت در عبارت یاد شده، به ستیزهای فراوان میان ایشان انجامیده است.
 
===دیدگاه پنج تن===
 
شیعیان<ref>المناقب، کوفی، ج1، ص132؛ الشافی، ج3، ص136؛ مجمع البیان، ج8، ص559-560.</ref> و برخی اهل سنت<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص5-7؛ زاد المسیر، ج3، ص462؛ فتح القدیر، ج4، ص278-279.</ref> به پشتوانه روایت‌های فراوان از منابع شیعه<ref>الکافی، ج1، ص287؛ البرهان، ج4، ص443؛ نک: المیزان، ج16، ص311.</ref> و اهل سنت،<ref>مسند احمد، ج3، ص285؛ جامع البیان، ج22، ص5-8؛ المستدرک، ج2، ص416؛ ج3، ص133، 146-148.</ref> مصداق‌های اهل بیت را تنها پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) دانسته و همسران پیامبر را از شمول آن بیرون شمرده‌اند. روایت‌ها با وجود اختلاف در جزئیات، همگی بر این نکته اتفاق نظر دارند که پیامبر(ص) افراد یاد شده را گردآورد و عبارت {{قلم رنگ|سبز|اِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً}} را تلاوت فرمود.
 
تنها بر پایه یک روایت، ‌[[ام سلمه]] نیز اجازه یافت در پی دعای پیامبر درباره افراد یاد شده «اللَّهم اهلُ بَیتِی اذهِب عَنهم الرِّجسَ وَطَهِّرهم تَطهِیراً» به عنوان یکی از اهل بیت زیر عبا قرار گیرد.<ref>مسند احمد، ج6، ص298.</ref> روایاتی بیانگر آنند که پیامبر(ص) تا مدتی که از یک تا هفده ماه ‌گزارش شده، این آیه را برابر خانه علی(ع) تلاوت می‌کرد.<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص6؛ المستدرک، ج3، ص158؛ مجمع الزوائد، ج9، ص169.</ref> در برابر، بیشتر اهل سنت سیاق آیه را دلیل بر آن می‌دانند که اهل بیت پیامبر(ص) دست کم شامل همسران ایشان می‌شود.<ref>تفسیر بیضاوی، ج4، ص231؛ تفسیر قرطبی، ج14، ص183؛ تفسیر ابن کثیر، ج6، ص364-370.</ref> به [[عکرمه]]، [[عروة بن زبیر]]، [[مقاتل بن سلیمان]]،<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج9، ص3132؛ الدر المنثور، ج5، ص198؛ روح المعانی، ج11، ص194.</ref> [[ابن‌جبیر]]<ref>تفسیر بغوی، ج3، ص528؛ الدر المنثور، ج5، ص198.</ref> و [[ابن‌سائب]]<ref>البحر المحیط، ج8، ص479.</ref> نسبت داده شده که مصداق‌های آیه را فقط همسران پیامبر می‌دانند.
 
اما پاره‌ای منابع رجالی اهل سنت سه راوی نخست را تضعیف<ref>نک: الکامل، ابن عدی، ج6، ص435-438؛ تهذیب الکمال، ج28، ص437-450؛ الجرح و التعدیل، ج8، ص354-355.</ref> و به دشمنی با علی(ع) متهم کرده‌اند.<ref>ضعفاء العقیلی، ج3، ص373-376؛ تهذیب الکمال، ج20، ص264؛ شرح نهج البلاغه، ج4، ص63-64، 102.</ref> مفسران نیز کاربرد ضمیر مذکر «کُم» در آیه را شاهدی بر عدم اختصاص آیه به همسران دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج8، ص341؛ روض الجنان، ج15، ص417؛ البحر المحیط، ج8، ص479.</ref>
 
مفسران شیعه در توجیه ناسازگاری سیاق آیات با روایات، عبارت یاد شده در آیه را جمله معترضه<ref>مجمع البیان، ج8، ص560؛ منهج الصادقین، ج7، ص286.</ref> یا دارای نزولی جدا از پس و پیش آن دانسته، بر این باورند که به دستور پیامبر و یا در مرحله جمع [[قرآن]]، در جای کنونی قرار گرفته است.<ref>المیزان، ج16، ص312؛ الفرقان، ج24، ص112-113.</ref> ستیزهای کلامی بر سر تعیین مصداق اهل بیت در این آیه سبب شد تا برخی مفسران اهل سنت در تلاش برای اثبات شمول اهل بیت درباره همسران پیامبر به آیه 73 هود/11 استناد کنند که «اهل بیت» همسر ابراهیم(ع) را شامل شده است.<ref>کشف الاسرار، ج8، ص45؛ البحر المحیط، ج6، ص184-185؛ نک: التبیان، ج6، ص34.</ref>
 
در برابر، برخی مفسران پیشین شیعه کوشیده‌اند کاربردهای قرآنی «اهل بیت» را از شمول درباره همسران فرد بیرون کنند و به همین روی، اطلاق آن بر [[ساره]] همسر ابراهیم را بدان سبب دانسته‌اند که وی دختر عموی ابراهیم بود.<ref>التبیان، ج6، ص34.</ref> برخی پژوهشگران شیعی همنوا با واژه‌شناسان<ref>نک: العین، ج4، ص89؛ الصحاح، ج4، ص1629؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.</ref> با پذیرش ضمنی شمول عرفی «اهل بیت» درباره همسران، رفتار پیامبر در تکرار تلاوت آیه در برابر خانه علی(ع) را سبب تعین یافتن کاربرد اهل بیت درباره افراد ویژه و نشانه انحصار مصداق‌های آن در ایشان دانسته‌اند.<ref>شیعه‌شناسی، ش19، ص20، «شیعه و اهل بیت پیامبر.</ref> سخن پیامبر(ص) در روایت‌ ام سلمه را که او را از اهل بیت می‌شمارد، اما مشمول دعای ویژه پیامبر(ص) نمی‌داند،<ref>نک: مسند احمد، ج6، ص298.</ref> می‌توان مؤید دیدگاه اخیر دانست.
 
با وجود آن‌که عرب جاهلی فرزندان دختر را فرزند خود نمی‌دانست،<ref>نک: امتاع الاسماع، ج6، ص12.</ref> روایات همراه شواهدی که علی(ع) را اهل پیامبر(ص) شمرده‌اند،<ref>نک: المعجم الکبیر، ج12، ص77؛ عمدة القاری، ج9، ص265؛ المیزان، ج14، ص239.</ref> بر شمول اهل بیت درباره حسنین(ع) دلالت می‌کنند. برخی نیز برشمردن [[عیسی]] در زمره ذریه ابراهیم در آیات 84-85 [[سوره انعام]] را دلیل دانسته‌اند که فرزندان دختری نیز از اهل بیت محسوب می‌شوند.<ref>مطالب السؤول، ص26.</ref> از مجموع [[آیه تطهیر]]، روایت‌ها و سخنان دانشوران مسلمان می‌توان فهمید که اصطلاح اهل بیت به معنای ویژه آن نخستین بار در دوره مدنی و در پی نزول این آیه شکل گرفته است.
 
===دیدگاه دوازده امام===
 
شیعیان دوازده امامی بر پایه احادیثی، اهل بیت را افزون بر پنج تن، شامل نه تن دیگر از نوادگان پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) می‌دانند؛ یعنی امامان [[علی بن الحسین سجاد]] (95ق.)، [[محمد بن علی باقر]] (114ق.)، [[جعفر بن محمد صادق]] (148ق.)، [[موسی بن جعفر کاظم]] (183ق.)، [[علی بن موسی الرضا]] (203ق.)، [[محمد بن علی الجواد]] (220ق.)، [[علی بن محمد‌هادی]] (254ق.)، [[حسن بن علی عسکری]] (260ق.) و [[محمد بن حسن المهدی]] که به باور آنان دارای [[عصمت]] و دانش ویژه‌اند.


بدین ترتیب، شیعیان در مجموع شمار آنان را چهارده تن شمرده‌اند.<ref>الکافی، ج1، ص525-534؛ کمال الدین، ج1، ص274؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref> متکلمان شیعه لزوم وجود همیشگی امام معصوم را دلیل گسترش مصداقی اهل بیت به امامانی از نسل حسین بن علی(ع) دانسته‌اند.<ref>المقالات و الفرق، ص17-19؛ رسائل المرتضی، ج1، ص309، 314-315؛ الاستنصار، ص3.</ref> آنان و برخی اهل سنت لازمه تمسک به اهل بیت را که در [[حدیث ثقلین]] به آن اشاره شده است، وجود فردی از ایشان در هر زمان دانسته‌اند.<ref>فیض القدیر، ج3، ص20؛ عبقات الانوار، ج20، ص290.</ref> برخی نیز در توجیه ناسازگاری ظاهری میان این سخن با روایاتی که اهل بیت را در پنج تن منحصر کرده است، گفته‌اند اطلاق اهل بیت بر پنج تن از باب حصر نیست و تنها بر افراد موجود از اهل بیت در دوران نزول آیه اطلاق شده است.<ref>آموزه‌های فقهی، ش18، ص11، «مفهوم‌شناسی و مصداق‌یابی اهل بیت.</ref> در روایاتی از اهل سنت نیز به [[خلفا]] یا امیران دوازده‌گانه قرشی در پی پیامبر اشاره شده است<ref>مسند احمد، ج5، ص86؛ صحیح البخاری، ج8، ص127؛ صحیح مسلم، ج6، ص3-4.</ref> که می‌تواند بر امامان [[شیعه اثنا عشری]] از علی(ع) تا امام زمان تطبیق شود.
شیعیان<ref>المناقب، کوفی، ج1، ص132؛ الشافی، ج3، ص136؛ مجمع البیان، ج8، ص559-560.</ref> و برخی اهل سنت<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص5-7؛ زاد المسیر، ج3، ص462؛ فتح القدیر، ج4، ص278-279.</ref> به پشتوانه روایت‌های فراوان از منابع شیعه<ref>الکافی، ج1، ص287؛ البرهان، ج4، ص443؛ نک: المیزان، ج16، ص311.</ref> و اهل سنت،<ref>مسند احمد، ج3، ص285؛ جامع البیان، ج22، ص5-8؛ المستدرک، ج2، ص416؛ ج3، ص133، 146-148.</ref> مصداق‌های اهل بیت را تنها پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) دانسته و همسران پیامبر را از شمول آن بیرون شمرده‌اند. روایت‌ها با وجود اختلاف در جزئیات، همگی بر این نکته اتفاق نظر دارند که پیامبر(ص) افراد یاد شده را گردآورد و عبارت {{قلم رنگ|سبز|اِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً}} را تلاوت فرمود. تنها بر پایه یک روایت، ‌[[ام سلمه]] نیز اجازه یافت در پی دعای پیامبر درباره افراد یاد شده «اللَّهم اهلُ بَیتِی اذهِب عَنهم الرِّجسَ وَطَهِّرهم تَطهِیراً» به عنوان یکی از اهل بیت زیر عبا قرار گیرد.<ref>مسند احمد، ج6، ص298.</ref>  


===تکریم برخی پیروان===
روایاتی بیانگر آنند که پیامبر(ص) تا مدتی که از یک تا هفده ماه ‌گزارش شده، این آیه را برابر خانه علی(ع) تلاوت می‌کرد.<ref>نک: جامع البیان، ج22، ص6؛ المستدرک، ج3، ص158؛ مجمع الزوائد، ج9، ص169.</ref> در برابر، بیشتر اهل سنت سیاق آیه را دلیل بر آن می‌دانند که اهل بیت پیامبر(ص) دست کم شامل همسران ایشان می‌شود.<ref>تفسیر بیضاوی، ج4، ص231؛ تفسیر قرطبی، ج14، ص183؛ تفسیر ابن کثیر، ج6، ص364-370.</ref> از برخی صحابه نقل شده که  مصداق‌های آیه را فقط همسران پیامبر می‌دانند.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج9، ص3132؛ الدر المنثور، ج5، ص198؛ روح المعانی، ج11، ص194.</ref><ref>تفسیر بغوی، ج3، ص528؛ الدر المنثور، ج5، ص198.</ref><ref>البحر المحیط، ج8، ص479.</ref>


بر پایه احادیث، پیامبر(ص) و امامان با تکریم برخی پیروان خویش، آن‌ها را به منزله «اهل بیت» شمرده‌اند. این کاربرد به معنای وجود ویژگی‌های ممتاز اهل بیت مانند عصمت در آنان نیست. روایت‌های یاد شده، تقوا و نیکوکاری،<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص62؛ کنز العمال، ج3، ص89.</ref> پیروی از دستورهای خداوند،<ref>عیون اخبار الرضا، ج1، ص258؛ معانی الاخبار، ص106.</ref> محبت معصومان و پیروی از آنان<ref>نزهة الناظر، ص85؛ مستدرک سفینة البحار، ج1، ص470.</ref> را ملاک دانسته‌اند تا فردی به منزله اهل بیت شمرده شود. برخی روایت‌ها که آفرینش طینت اهل بیت را از علیین و شیعیانشان را از مرتبه‌ای پایین‌تر از آن بیان کرده‌اند، آنان را نیز به همین سبب از اهل بیت شمرده‌اند.<ref>بصائر الدرجات، ص37-38.</ref> در نمونه‌هایی از کاربرد یاد شده، [[سلمان]] (34 یا 35ق.)،<ref>المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص536؛ بصائر الدرجات، ص37-38، 45؛ الکافی، ج1، ص401.</ref> ابوذر غفاری (31 یا 32ق.)<ref>مکارم الاخلاق، ص459.</ref> و شماری دیگر از اصحاب امامان<ref>نک: النوادر، ص5؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص441؛ الآحاد و المثانی، ج4، ص470-471.</ref> از اهل بیت شمرده شده‌اند.
===دوازده امام===


در ادامه این مقاله، اهل بیت به معنای شیعی امامی آن جز پیامبر(ص)، از جنبه‌های فضیلت‌ها، گرامیداشت، زندگی در حرمین، آثار حرمینی، توجه مسلمانان و روایت‌های مرتبط با حج و حرمین بررسی خواهد شد.
شیعیان دوازده امامی بر پایه احادیثی، اهل بیت را افزون بر پنج تن، شامل نه تن دیگر از نوادگان پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) می‌دانند؛ یعنی امامان [[علی بن الحسین سجاد]] (95ق.)، [[محمد بن علی باقر]] (114ق.)، [[جعفر بن محمد صادق]] (148ق.)، [[موسی بن جعفر کاظم]] (183ق.)، [[علی بن موسی الرضا]] (203ق.)، [[محمد بن علی الجواد]] (220ق.)، [[علی بن محمد‌هادی]] (254ق.[[حسن بن علی عسکری]] (260ق.) و [[محمد بن حسن المهدی]] که به باور آنان دارای [[عصمت]] و دانش ویژه‌اند. بدین ترتیب، شیعیان در مجموع شمار اهل بیت را چهارده تن شمرده‌اند.<ref>الکافی، ج1، ص525-534؛ کمال الدین، ج1، ص274؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.</ref>


==فضیلت‌های اهل بیت==
==فضیلت‌های اهل بیت==


دانشوران مسلمان به ویژه شیعیان، بر پایه آیات قرآن و [[روایات]]، فضیلت‌های بسیاری برای اهل بیت به شکل پراکنده در کتاب‌های حدیثی و کلامی یا در فصل‌هایی از کتاب‌های یاد شده بیان کرده‌اند.<ref>نک: المصنف، ابن ابی‌شیبه، ج7، ص496-507؛ الذریة الطاهره، ص167-168؛ شرح الاخبار، ج2، ص479.</ref> کتاب‌هایی با عنوان [[فضائل الصحابه]] نوشته [[ابن‌حنبل]] (م. 241ق.) و [[نسائی]] (م. 303ق.) و [[دارقطنی]] (م. 385ق.) و نیز ابوابی ویژه فضائل آنان در جوامع روایی<ref>نک: المصنف، ابن ابی شیبه، ج7، ص409 به بعد؛ المستدرک، ج3، ص107 به بعد؛ صحیح مسلم، ج7، ص119-144.</ref> شامل فضائل پنج تن از اهل بیت نیز می‌شود. افزون بر این، تالیفات مستقل فراوان به تبیین فضیلت‌های اهل بیت به طور کلی یا یکی از آن‌ها به ویژه علی(ع) اختصاص یافته که از آن جمله است: مائة منقبة من مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب و الائمة من ولده(ع) از [[محمد بن احمد قمی]] (م. 412ق.)، [[الثاقب فی المناقب]] از [[ابن‌حمزه طوسی]] (م. 560ق.)، [[مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول]] از [[محمد بن طلحه شافعی]] (م. 652ق.)، [[فضل آل البیت]] از [[مقریزی]] (م. 845ق.)، [[مناقب اهل البیت]] از [[شیروانی]] (ق 12)، [[ینابیع الموده]] از [[قندوزی]] (م. 1294ق.)، [[فضائل الخمسه]] از [[سیدمرتضی حسینی فیروزآبادی]]، و [[فضائل اهل البیت]] از [[محمد حیات انصاری]]، دانشور پاکستانی معاصر که برخی از آن‌ها بر پایه منابع روایی اهل سنت‌ نگارش یافته‌اند.
===در قرآن===
 
افزون بر اخبار پذیرش فضیلت اهل بیت از سوی مخالفان ایشان،<ref>العقد الفرید، ج4، ص99.</ref> عموم دانشوران مسلمان آیات و روایات فراوان را گویای فضیلت‌های اهل بیت دانسته‌اند که بخشی از آن‌ها همه ایشان را شامل می‌شود و بخشی دیگر تنها به یک یا چند تن اختصاص می‌یابد.
 
===فضیلت‌های قرآنی===
 
روایاتی ثلث<ref>الکافی، ج2، ص627؛ تفسیر فرات الکوفی، ص138؛ البرهان، ج1، ص49.</ref> یا ربع<ref>الکافی، ج2، ص629؛ شرح الاخبار، ج2، ص353؛ شواهد التنزیل، ج1، ص57.</ref> قرآن را درباره اهل بیت و به همان‌اندازه را درباره دشمنان آنان دانسته‌اند. همین آموزه همراه پاره‌ای روایت‌های شان نزول، بُن‌مایه باور شیعیان و گروهی از اهل سنت درباره نزول برخی آیات قرآن در شان اهل بیت و نیز تطبیق‌ بسیاری از آیات قرآن بر آن‌ها<ref>نک: المیزان، ج1، ص42.</ref> در منابع روایی است؛ همچون: [[الکافی]] از [[کلینی]] (م. 329ق.)،<ref>نک: الکافی، ج1، ص143، 144، 186، 191، 205، 207، 210، 212، 217-218، 539.</ref> [[مناقب آل ابی طالب]] از [[ابن‌شهرآشوب]] (م. 588ق.)،<ref>نک: المناقب، ج1، ص372؛ ج2، ص288، 311؛ ج3، ص171، 314، 443.</ref> [[تفسیر عیاشی]] (م. 320ق.)،<ref>نک: تفسیر عیاشی، ج1، ص42، 45، 51، 136، 139، 168، 194؛ ج2، ص242، 248، 326.</ref> [[تفسیر قمی]] (م. 329ق.)،<ref>نک: تفسیر قمی، ج2، ص277، 352.</ref> [[تفسیر فرات کوفی]] (م. 352ق.)،<ref>نک: تفسیر فرات، ص151، 194، 195، 274، 298، 313.</ref> [[تاویل الآیات الظاهره]] از [[حسینی استرآبادی]] (م. 940ق.)،<ref>نک: تاویل الآیات الظاهره، ص260، 332، 335، 338-339، 353، 360، 383، 386، 424، 516، 611، 636، 741.</ref> [[الصافی]] از [[فیض کاشانی]] (م. 1091ق.)<ref>نک: تفسیر صافی، ج1، ص462، 520؛ ج2، ص39؛ ج3، ص381؛ ج4، ص181، 239، 373، 387.</ref> و [[البرهان]] از [[سید‌هاشم بحرانی]] (م. 1107ق.) .<ref>نک: البرهان، ج1، ص733؛ ج2، ص102، 198، 306؛ ج3، ص149، 231، 436، 844، 888، 892؛ ج4، ص38، 168، 179، 330، 415، 548، 746، 815، 822، 827، 856؛ ج5، ص230، 286، 299، 335، 594.</ref> در مآخذ کلامی شیعه مانند [[منهاج الکرامة]]<ref>نک: منهاج الکرامه، ص50-51، 116-147.</ref> و [[نهج الحق]] [[علامه حلی]] (م. 726ق.)<ref>نک: نهج الحق، ص132-146.</ref> نیز چنین تطبیق‌هایی فراوان به چشم می‌خورد.
 
در نمونه‌هایی مهم از این فضائل، مفسران شیعه<ref>التبیان، ج2، ص484؛ مجمع البیان، ج2، ص763-764؛ الصافی، ج1، ص343-344.</ref> و بیشتر اهل سنت<ref>جامع البیان، ج3، ص211؛ تفسیر بغوی، ج1، ص450-451؛ روح المعانی، ج2، ص180-182.</ref> بر پایه روایات،<ref>مسند احمد، ج1، ص185؛ تاریخ المدینه، ج2، ص581-583؛ المستدرک، ج3، ص150.</ref> دستور [[قرآن]] به [[پیامبر(ص)]] برای انتخاب فرزندان، زنان و مردانی از دو طرف برای [[مباهله]] با مخالفان را که در آیه 61 [[سوره آل عمران]] بدان اشاره شده است، به رویداد مباهله پیامبر(ص) با نصرانی‌های [[نجران]] برای اثبات حقانیت دعوت خویش ناظر دانسته‌اند که در آن، رسول خدا(ص)، علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) را برگزید و اهل خویش خواند. مفسران شیعه<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص520-529؛ التبیان، ج10، ص211؛ مجمع البیان، ج10، ص616.</ref> و بسیاری از اهل سنت<ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص98-102؛ الکشاف، ج4، ص670؛ روح المعانی، ج15، ص173-174.</ref> شان نزول آیات اطعام {{قلم رنگ|سبز|... یُوفُونَ بِالنَّذْرِ... وَیُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‌ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَاَسِیراً اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَلا شُکُوراً... }} (سوره انسان، آیه 5-22) را نیز روزه نذری خانواده امام علی(ع) برای شفای حسنین(ع) و بخشیدن افطاری خود در سه روز پیاپی به مسکین و یتیم و اسیر دانسته‌اند.
 
روایت‌های فراوان<ref>الکافی، ج8، ص93؛ مجمع الزوائد، ج7، ص103؛ ج9، ص168؛ نک: المستدرک، ج3، ص172.</ref> مفسران شیعه<ref>مجمع البیان، ج9، ص43؛ روض الجنان، ج17، ص122-123؛ الصافی، ج4، ص373-374.</ref> و برخی اهل سنت<ref>الکشاف، ج4، ص219-220؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص80؛ نک: روح المعانی، ج13، ص31-33.</ref> را بر آن داشته تا واژه {{قلم رنگ|سبز|القُربَی}} در آیه {{قلم رنگ|سبز|قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی}} (سوره شوری، آیه 23) را بر پنج تن تطبیق کنند. «[[اولوا الامر]]» (سوره نساء، آیه59) نیز در روایات<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص247-254؛ الکافی، ج1، ص286-287؛ ج2، ص21؛ دعائم الاسلام، ج1، ص25.</ref> و تفاسیر<ref>التبیان، ج3، ص236؛ مجمع البیان، ج3، ص101.</ref> شیعه تنها بر اهل بیت تطبیق شده است.
 
در نمونه‌های مهم دیگر، واژگان یا عبارات {{قلم رنگ|سبز|الصِّـراطَ المُستَقیم}} (سوره فاتحه، آیه 6)،<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص285؛ معانی الاخبار، ص32-33؛ مناقب آل ابی‌ طالب، ج2، ص271.</ref> {{قلم رنگ|سبز|کلماتٍ}} (سوره بقره، آیه 37)،<ref>الکافی، ج8، ص305؛ تفسیر فرات، ص57-58؛ البرهان، ج1، ص192.</ref> {{قلم رنگ|سبز|الرّاسِخونَ فِی العِلم}} (سوره آل عمران، آیه 7)،<ref>بصائر الدرجات، ص223؛ الکافی، ج1، ص186، 213، 415؛ البرهان، ج1، ص599-600.</ref> {{قلم رنگ|سبز|الَّذِینَ اَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ و الصِّدِّیقِینَ و الشُّهَداءِ و الصَّالِحِینَ وَحَسُنَ اُولئِکَ رَفِیقاً}} (سوره نساء، آیه 69)،<ref>تفسیر قمی، ج1، ص142-143؛ تفسیر فرات، ص113-114؛ البرهان، ج2، ص125.</ref> {{قلم رنگ|سبز|اهلَ الذِّکر}} (سوره نحل، آیه 43. سوره انبیاء، آیه7)،<ref>الکافی، ج1، ص210-211؛ تفسیر فرات، ص235؛ نک: جامع البیان، ج14، ص75.</ref> {{قلم رنگ|سبز|عِبادِهِ الَّذینَ اصطَفَی}} (سوره نحل، آیه 59)،<ref>تفسیر قمی، ج2، ص129؛ مناقب آل ابی‌ طالب، ج3، ص152.</ref> {{قلم رنگ|سبز|الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الارضِ وَنَجعَلَهُم ائِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثین}} (سوره قصص، آیه 5)<ref>تفسیر فرات، ج1، ص313-314؛ معانی الاخبار، ص79؛ الامالی، ص566.</ref> بر اهل بیت تطبیق شده‌اند.


===فضیلت‌های حدیثی===
روایاتی ثلث<ref>الکافی، ج2، ص627؛ تفسیر فرات الکوفی، ص138؛ البرهان، ج1، ص49.</ref> یا ربع<ref>الکافی، ج2، ص629؛ شرح الاخبار، ج2، ص353؛ شواهد التنزیل، ج1، ص57.</ref> قرآن را درباره اهل بیت و به همان‌اندازه را درباره دشمنان آنان دانسته‌اند. همین آموزه همراه پاره‌ای روایت‌های شان نزول، بُن‌مایه باور شیعیان و گروهی از اهل سنت درباره نزول برخی آیات قرآن در شان اهل بیت و نیز تطبیق‌ بسیاری از آیات قرآن بر آن‌ها<ref>نک: المیزان، ج1، ص42.</ref> در منابع روایی است؛<ref>برای نمونه نک: الکافی، ج1، ص143، 144، 186، 191، 205، 207، 210، 212، 217-218، 539؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص372؛ ج2، ص288، 311؛ ج3، ص171، 314، 443.</ref> آیات مباهله (61 سوره آل عمران)،<ref>التبیان، ج2، ص484؛ مجمع البیان، ج2، ص763-764؛ الصافی، ج1، ص343-344.</ref><ref>جامع البیان، ج3، ص211؛ تفسیر بغوی، ج1، ص450-451؛ روح المعانی، ج2، ص180-182.</ref> آیات اطعام (آیه 5 تا 22 سوره انسان)،<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص520-529؛ التبیان، ج10، ص211؛ مجمع البیان، ج10، ص616.</ref> <ref>تفسیر ثعلبی، ج10، ص98-102؛ الکشاف، ج4، ص670؛ روح المعانی، ج15، ص173-174.</ref>واژه قربی در آیه 23 سوره شوری<ref>مجمع البیان، ج9، ص43؛ روض الجنان، ج17، ص122-123؛ الصافی، ج4، ص373-374.</ref> <ref>الکشاف، ج4، ص219-220؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص80؛ نک: روح المعانی، ج13، ص31-33.</ref>از و واژه اولوا الامر در آیه 59 سوره نساء<ref>التبیان، ج3، ص236؛ مجمع البیان، ج3، ص101.</ref> از سوی مفسران درباره اهل‌بیت دانسته شده است.


بر پایه روایت‌های فراوان از منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، اهل بیت در سخنان پیامبر و سیره ایشان جایگاهی ویژه دارند. [[حدیث ثقلین]] که برخی آن را با اسناد بسیار به سی و چهار [[صحابه]] رسانده‌اند،<ref>عبقات الانوار، ج20، ص327.</ref> در هر دو ‌گزارش شیعی<ref>نک: الکافی، ج1، ص294؛ ج2، ص415؛ الامالی، ص616؛ کمال الدین، ص234-240.</ref> و سنی<ref>نک: مسند احمد، ج3، ص14، 17، 26، 59؛ سنن الدارمی، ج2، ص433؛ المستدرک، ج3، ص148.</ref> آن، اهل بیت را به عنوان میراث پیامبر(ص) و در ردیف قرآن می‌شمارد. در [[حدیث امان]]، بر پایه برخی نقل‌ها، پیامبر(ص) اهل بیت خویش را امان امت [[اسلام]]<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص174؛ نظم درر السمطین، ص234.</ref> و در نقل‌هایی دیگر، امان از آتش<ref>الامالی، ص560.</ref> یا امان از اختلاف امت و محور وحدت و مخالفان ایشان را حزب [[ابلیس]]<ref>المستدرک، ج3، ص149.</ref> می‌شمرد. مضمون همانند همین روایت از [[امامان معصوم]] نیز اهل بیت را امان زمینیان معرفی می‌کند.<ref>کامل الزیارات، ص86؛ الامالی، ص253.</ref> در [[حدیث سفینه]]، آنان همچون کشتی [[نوح]] خوانده شده‌اند که سوار شدگان برآن نجات می‌یابند و دیگران در دریای گمراهی غرق خواهند شد.<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص80؛ کمال الدین، ص239؛ المستدرک، ج3، ص151.</ref>
===در کلام پیامبر===


در روایاتی نیز علی(ع) و فرزندانش هدایت‌گرانی خوانده شده‌اند که هیچ‌گاه کسی را گمراه نمی‌سازند<ref>کنز العمال، ج‌11، ص‌611‌ـ ‌612‌.</ref> و آنان و شیعیانشان نخستین کسانی‌اند که وارد [[بهشت]] می‌شوند.<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص174.</ref> در روایتی معروف به [[سد الابواب]]، پیامبر(ص) به فرمان خدا دستور داد تا همه درهای خانه‌های صحابه به مسجد، جز درِ خانه علی(ع) بسته شود.<ref>مسند احمد، ج1، ص175، 331؛ ج4، ص369؛ شرح الاخبار، ج2، ص203-205؛ مجمع الزوائد، ج9، ص120.</ref>  
بر پایه روایت‌های فراوان از منابع [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، اهل بیت در سخنان پیامبر و سیره ایشان جایگاهی ویژه دارند. [[حدیث ثقلین]] که برخی آن را با اسناد بسیار به سی و چهار [[صحابه]] رسانده‌اند،<ref>عبقات الانوار، ج20، ص327.</ref> در هر دو ‌گزارش شیعی<ref>نک: الکافی، ج1، ص294؛ ج2، ص415؛ الامالی، ص616؛ کمال الدین، ص234-240.</ref> و سنی<ref>نک: مسند احمد، ج3، ص14، 17، 26، 59؛ سنن الدارمی، ج2، ص433؛ المستدرک، ج3، ص148.</ref> آن، اهل بیت را به عنوان میراث پیامبر(ص) و در ردیف قرآن می‌شمارد. در [[حدیث امان]]، بر پایه برخی نقل‌ها، پیامبر(ص) اهل بیت خویش را امان امت [[اسلام]]<ref>مجمع الزوائد، ج9، ص174؛ نظم درر السمطین، ص234.</ref> می‌شمرد. در [[حدیث سفینه]]، آنان همچون کشتی [[نوح]] خوانده شده‌اند که سوار شدگان برآن نجات می‌یابند و دیگران در دریای گمراهی غرق خواهند شد.<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص80؛ کمال الدین، ص239؛ المستدرک، ج3، ص151.</ref>  


==ویژگی‌های اهل بیت==
==ویژگی‌های اهل بیت==


از نگاه شیعه شیعیان که اهل بیت را بر‌ترین انسان‌ها می‌دانند،<ref>الشافی، ج2، ص7؛ ج3، ص173؛ کشف المراد، ص495.</ref> بر این ویژگی‌ها برای ایشان تاکید می‌کنند:
شیعیان که اهل بیت را بر‌ترین انسان‌ها می‌دانند،<ref>الشافی، ج2، ص7؛ ج3، ص173؛ کشف المراد، ص495.</ref> بر این ویژگی‌ها برای ایشان تاکید می‌کنند:


===عصمت===
===عصمت===


امامیه به پشتوانه پاره‌ای دلیل‌های عقلی یا آمیخته به مقدمه‌ای نقلی، اهل بیت را معصوم از [[گناه]]، اشتباه و عیب می‌شمارند.<ref>نک: فرق الشیعه، ص19؛ نهج الحق، ص164.</ref> دلیل‌های آنان گاه به اثبات جنبه‌ای از عصمت و گاه همه وجوه آن نظر دارد. مهم‌ترین پشتوانه نقلی شیعه برای اثبات عصمت از گناه، [[آیه تطهیر]] (سوره احزاب، آیه 33) است. استدلال آنان به آیه تطهیر روندی تکاملی داشته است.<ref>نک: الشافی، ج3، ص133-137؛ تقریب المعارف، ص336-337؛ العمده، ص45-46.</ref> متاخران چنین دلیل می‌آورند که اراده یاد شده در آیه، تکوینی است نه تشریعی؛ زیرا اولاً سیاق مدح‌گونه آیه با اراده تکوینی سازگار است و ثانیاً گونه دوم اختصاص به اهل بیت ندارد و همه مکلفان را شامل می‌شود. نیز «[[رجس]]» به ویژه با «ال» جنس، به معنای همه گناهان است. پس [[خداوند]] با اراده تکوینی خویش به اهل بیت، عصمت در اعتقاد و رفتار بخشیده است.<ref>المیزان، ج16، ص312؛ آیة التطهیر، ص25-27؛ العصمه، ص35-37.</ref>
امامیه به پشتوانه پاره‌ای دلیل‌های عقلی یا آمیخته به مقدمه‌ای نقلی، اهل بیت را معصوم از [[گناه]]، اشتباه و عیب می‌شمارند.<ref>نک: فرق الشیعه، ص19؛ نهج الحق، ص164.</ref> دلیل‌های آنان گاه به اثبات جنبه‌ای از عصمت و گاه همه وجوه آن نظر دارد. مهم‌ترین پشتوانه نقلی شیعه برای اثبات عصمت از گناه، [[آیه تطهیر]] (سوره احزاب، آیه 33) است. <ref>نک: الشافی، ج3، ص133-137؛ تقریب المعارف، ص336-337؛ العمده، ص45-46.</ref> دیگر پشتوانه قرآنی شیعه برای اثبات عصمت اهل بیت آیه مشهور به «[[آیه اولوا الامر|اولوا الامر]]» است که در آن، به پیروی از خدا و رسول و اولوا الامر دستور داده شده است. شیعیان که «اولوا الامر» را تنها بر اهل بیت تطبیق می‌کنند،<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص247-254؛ الکافی، ج1، ص286-287؛ ج2، ص21؛ التبیان، ج3، ص236.</ref> لازمه دستور به اطاعت را عصمت ایشان از خطا دانسته‌اند.<ref>الشافی، ج2، ص257-258؛ الخصال، ص139؛ کشف المراد، ص492-494.</ref>  
 
دیگر پشتوانه قرآنی شیعه برای اثبات عصمت اهل بیت آیه مشهور به «اولوا الامر» است که در آن، به پیروی از خدا و رسول و اولوا الامر دستور داده شده است: {{قلم رنگ|سبز|اطیعوا اللهَ وَاطیعوا الرَّسولَ وَاُولی الاَمرِ مِنکُم}} (سوره نساء، آیه 59). شیعیان که «اولوا الامر» را تنها بر اهل بیت تطبیق می‌کنند،<ref>تفسیر عیاشی، ج1، ص247-254؛ الکافی، ج1، ص286-287؛ ج2، ص21؛ التبیان، ج3، ص236.</ref> لازمه دستور به اطاعت را عصمت ایشان از خطا دانسته‌اند.<ref>الشافی، ج2، ص257-258؛ الخصال، ص139؛ کشف المراد، ص492-494.</ref>  
 
همچنین به پشتوانه [[آیه ابتلا]] و تاکید قرآن بر قرار گرفتن منصب امامت در آن دسته از ذریه ابراهیم(ع) که ظلمی مرتکب نشده‌اند: {{قلم رنگ|سبز|وَاِذِ ابْتَلی اِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَاَتَمَّهُنَّ قالَ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین}} (سوره بقره، آیه 124) بر لزوم عصمت امامان اهل بیت استدلال کرده‌اند.<ref>مجمع البیان، ج1، ص380-381؛ المیزان، ج1، ص267-276.</ref>
 
افزون بر این، برخی لازمه قرار گرفتن قرآن و اهل بیت را به عنوان قرین یکدیگر در حدیث ثقلین، افزون بر راه نیافتن هرگونه باطل در قرآن (سوره فصلت، آیه 42) دوری اهل بیت از هر گونه باطل و عصمت ایشان دانسته‌اند.<ref>العصمه، ص41؛ نک: کتاب الاربعین، ص133، 362؛ فیض القدیر، ج3، ص18-19.</ref> به روایت‌هایی دیگر نیز می‌توان برای اثبات عصمت اهل بیت استناد کرد.<ref>الکافی، ج1، ص200؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص197.</ref>
 
برخی متکلمان شیعی از پاره‌ای تحلیل‌های عقلی برای اثبات عصمت بهره می‌گیرند. برای نمونه، آنان استدلال می‌کنند که امکان خطای عامه مردم در مقام بیان و اجرای شریعت<ref>الشافی، ج1، ص43.</ref> مقتضی وجوب نصب امامی معصوم و پیراسته از خطا است تا دیگران را از خطا بازدارد.<ref>النکت الاعتقادیه، ص40؛ رسائل المرتضی، ج1، ص395-398؛ کشف المراد، ص492-494.</ref> همچنین با این پیش فرض که منشا عصمت عقل و معرفت ویژه امام است، پذیرش گناه و خطا با وجود ویژگی یاد شده را مستلزم قرار گرفتن در رتبه‌ای پایین‌تر از دیگر مردمان می‌دانند.<ref>کشف المراد، ص492-494.</ref> عصمت امامان از هر گونه گناه و خطا<ref>الاعتقادات، ص96؛ تصحیح اعتقادات الامامیه، ص129؛ عقائد الامامیه، ص67.</ref> از سوی عموم شیعیان امامی پذیرفته شده است؛ اما در برخی جزئیات، هم‌چون چگونگی حصول عصمت، تبیین ماهیت و تعیین محدوده زمانی آن بر یک نظر نیستند.<ref>نک: تصحیح اعتقادات الامامیه، ص128-129؛ کشف المراد، ص494؛ بدایة المعارف، ج2، ص39-40.</ref>
 
دیگر فرقه‌های شیعه مانند [[اسماعیلیه]] نیز عصمت اهل بیت را با پاره‌ای تفاوت‌ها پذیرفته‌اند.<ref>نک: اربعة کتب اسماعیلیه، ص32-33؛ قس: کشف المراد، ص492.</ref> شماری از پژوهشگران، گویا به تبع پاره‌ای ‌گزارش‌ها،<ref>کمال الدین، ص368؛ الامالی، ص731-732.</ref> [[هشام بن حکم]] (179 یا 199ق.) متکلم شیعی دوران [[امام صادق(ع)]] را نظریه‌پرداز عصمت اهل بیت دانسته‌اند.<ref>نک: مکتب در فرایند تکامل، ص39.</ref> علامه حلی (م. 726ق.) در کتاب الالفین چنان‌که تا حدودی از نام آن پیدا است، کوشیده است برای اثبات عصمت امامان، دو هزار دلیل عقلی و قرآنی گردآورد.


برخی متکلمان شیعی از پاره‌ای تحلیل‌های عقلی برای اثبات عصمت بهره می‌گیرند. برای نمونه، آنان استدلال می‌کنند که امکان خطای عامه مردم در مقام بیان و اجرای شریعت<ref>الشافی، ج1، ص43.</ref> مقتضی وجوب نصب امامی معصوم و پیراسته از خطا است تا دیگران را از خطا بازدارد.<ref>النکت الاعتقادیه، ص40؛ رسائل المرتضی، ج1، ص395-398؛ کشف المراد، ص492-494.</ref>
===علم===
===علم===


متکلمان شیعه متاثر از دو گونه روایات، درباره دانش اهل بیت دو دیدگاه بیان کرده‌اند. گروهی ایشان را عالم به همه احکام و معارف کلی می‌دانند؛ اما دانش به امور جزئی مانند دانستن هنگام مرگ افراد را ضروری نمی‌دانند.<ref>الکافی، ج1، ص256-257؛ نک: اوائل المقالات، ص46، 67؛ رسائل المرتضی، ج1، ص394-395؛ ج3، ص130-131.</ref> در برابر، دسته‌ای دانش امام را شامل همه احکام و امور کلی و جزئی می‌دانند.<ref>الکافی، ج1، ص260-262؛ نک: علم الامام، ص18 به بعد.</ref> با وجود این، آنان در دانش امام به همه احکام و معارف اتفاق نظر دارند و منشا آن را ‌نقل از پیامبر<ref>الایضاح، ص459-468؛ الارشاد، ج2، ص186-187؛ منهاج الکرامه، ص37.</ref> یا الهام،<ref>الارشاد، ج2، ص186؛ عقائد الامامیه، ص67-69.</ref> کلام فرشته، رؤیای صادق و مانند آن<ref>نک: فرق الشیعه، ص89-90.</ref> و‌ اندکی نیز قیاس و استنباط معصومانه<ref>نک: فرق الشیعه، ص90.</ref> دانسته‌اند. ضرورت وجود مفسری جامع برای [[قرآن]] را که در برخی روایت‌ها به آن اشاره شده است،<ref>الکافی، ج1، ص169، 189؛ علل الشرایع، ج1، ص192.</ref> می‌توان دستمایه متکلمان شیعه<ref>الشافی، ج2، ص15.</ref> برای استدلال به دانش همه جانبه امامان به احکام دین دانست.
متکلمان شیعه متاثر از دو گونه روایات، درباره دانش اهل بیت دو دیدگاه بیان کرده‌اند. گروهی ایشان را عالم به همه احکام و معارف کلی می‌دانند؛ اما دانش به امور جزئی مانند دانستن هنگام مرگ افراد را ضروری نمی‌دانند.<ref>الکافی، ج1، ص256-257؛ نک: اوائل المقالات، ص46، 67؛ رسائل المرتضی، ج1، ص394-395؛ ج3، ص130-131.</ref> در برابر، دسته‌ای دانش امام را شامل همه احکام و امور کلی و جزئی می‌دانند.<ref>الکافی، ج1، ص260-262؛ نک: علم الامام، ص18 به بعد.</ref> با وجود این، آنان در دانش امام به همه احکام و معارف اتفاق نظر دارند و منشا آن را ‌نقل از پیامبر<ref>الایضاح، ص459-468؛ الارشاد، ج2، ص186-187؛ منهاج الکرامه، ص37.</ref> یا الهام،<ref>الارشاد، ج2، ص186؛ عقائد الامامیه، ص67-69.</ref> کلام فرشته، رؤیای صادق و مانند آن<ref>نک: فرق الشیعه، ص89-90.</ref> و‌ اندکی نیز قیاس و استنباط معصومانه<ref>نک: فرق الشیعه، ص90.</ref> دانسته‌اند.  


===امامت===
===امامت===


شیعیان<ref>الشافی، ج1، ص5؛ النکت الاعتقادیه، ص39-40؛ النجاة فی القیامه، ص41، 66.</ref> با وجود پذیرش تعریف عموم مسلمانان<ref>المواقف، ج3، ص574؛ شرح المقاصد، ج2، ص272؛ نک: الشافی، ج1، ص5-8.</ref> از امامت به معنای ریاست عام در امور دین و دنیا، تنها اهل بیت: را به سبب داشتن دانش و عصمت، شایسته این مقام و مرجع دینی در پی پیامبر(ص) می‌دانند.<ref>الشافی، ج3، ص163؛ منهاج الکرامه، ص37؛ مرجعیة اهل البیت، ص32.</ref> متکلمان امامیه افزون بر ویژگی‌های امام مانند اسلام، حریت و [[عدالت]] که از سوی اهل سنت پذیرفته شده است،<ref>نک: تقریب المعارف، ص172.</ref> سه ویژگی عصمت، دانش ویژه و نص را از شرایط سه‌گانه امام می‌شمرند.<ref>نقض، ص53-54؛ نک: الشافی، ج1، ص179-181، 205-206؛ ج2، ص207؛ ج4، ص142-148.</ref> آنان به پشتوانه پاره‌ای دلیل‌های نقلی هم‌چون حدیث ثقلین<ref>نهج الحق، ص225-228؛ عبقات الانوار، ج20، ص121؛ عقائد الامامیه، ص67-71.</ref> و عقلی مانند [[قاعده لطف]]،<ref>النکت الاعتقادیه، ص39؛ کشف المراد، ص490-492.</ref> ضرورت وجود جانشینی برای پیامبر در همه زمان‌ها برای حفظ شریعت<ref>الشافی، ج1، ص179-180؛ تقریب المعارف، ص171؛ قواعد المرام، ص175-177.</ref> و لزوم نزدیک ساختن مکلفان به انجام طاعت و دور ساختن از معصیت،<ref>رسائل المرتضی، ج3، ص20؛ قواعد المرام، ص177.</ref> بر‌ اندیشه امامت شیعی استدلال کرده و امام را بافضیلت‌ترین و دانشمند‌ترین عضو خاندان پیامبر می‌دانند.<ref>کمال الدین، ص60-61؛ الشافی، ج2، ص7-8؛ رسائل المرتضی، ج3، ص20.</ref> از این رو، در برابر ادعای امامت از سوی برخی منسوبان به امامان پیشین، تاکید می‌کردند امامت منصبی است که بر پایه شایستگی و صلاحیت به فردی می‌رسد، نه نسب.<ref>کمال الدین، ص60؛ مکتب در فرایند تکامل، ص224-226؛ نک: الارشاد، ج2، ص182.</ref> شیعیان که وجود نص برای شناسایی امام را لازم می‌شمرند، بر این باورند که امام معصوم و اعلم از جانب خدا تعیین و از سوی پیامبر(ص) و سپس امام پیشین به مردم معرفی می‌شود.<ref>بصائر الدرجات، ص490-494؛ الکافی، ج1، ص277-278؛ الغیبه، ص59-66.</ref> بر پایه شماری از منابع، معرفی آشکار امام پسین تا هنگام امام صادق(ع) با محدودیت چندان روبه‌رو نبود؛<ref>نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص320؛ الکافی، ج1، ص304-306.</ref> اما از آن هنگام به سبب وضعیت سیاسی و اجتماعی، امام به صورت پنهانی و تنها به گروهی ویژه از پیروان معرفی می‌شد.<ref>نک: الکافی، ج1، ص307-311.</ref> [[کاشف الغطاء]] (1373ق.) از هفده کتاب در سه سده نخست ق. با عنوان الوصیة یاد می‌کند که در اثبات منصوص بودن امامت ‌نگارش یافته‌اند.<ref>اصل الشیعه واصولها، ص223-224.</ref> بر پایه ‌گزارشی<ref>نک: الکافی، ج1، ص285، 484، 356؛ الارشاد، ج2، ص223-224؛ دلائل الامامه، ص314، 330.</ref> هر گاه شناسایی امام مشکل می‌شد یا اختلافی پدید می‌آمد، نشانه‌ای از سوی وی دلالت‌گر بر درستی ادعایش ارائه می‌گشت. کهن‌ترین نمونه آن، ‌گزارش معجزه‌وارِ سخن گفتن [[حجرالاسود]] به عربی فصیح در تایید [[امام سجاد(ع)]] در محاجه با [[محمد بن حنفیه]] بر سر امامت خویش است.<ref>الهدایة الکبری، ص220-221؛ عیون المعجزات، ص62-63؛ روضة الواعظین، ص197-198.</ref> بسیاری از متکلمان نیز گزارش‌های یاد شده را دستمایه ساختند تا افزون بر نص، ادعای امام همراه با ارائه نشانه‌ای بر درستی ادعایش را از راه‌های شناسایی امام برشمارند.<ref>الشافی، ج1، ص180-185، 196؛ النکت الاعتقادیه، ص43-44؛ تقریب المعارف، ص174.</ref> افزون بر این، در برخی روایت‌ها اموری مانند فرزند ارشد بودن و در اختیار داشتن سلاح موروثی پیامبر(ص) از نشانه‌های امام راستین دانسته شده است.<ref>الکافی، ج1، ص284، 305؛ الخصال، ص116-117؛ الامامة و التبصره، ص137.</ref>
شیعیان<ref>الشافی، ج1، ص5؛ النکت الاعتقادیه، ص39-40؛ النجاة فی القیامه، ص41، 66.</ref> با وجود پذیرش تعریف عموم مسلمانان<ref>المواقف، ج3، ص574؛ شرح المقاصد، ج2، ص272؛ نک: الشافی، ج1، ص5-8.</ref> از امامت به معنای ریاست عام در امور دین و دنیا، تنها اهل بیت: را به سبب داشتن دانش و عصمت، شایسته این مقام و مرجع دینی در پی پیامبر(ص) می‌دانند.<ref>الشافی، ج3، ص163؛ منهاج الکرامه، ص37؛ مرجعیة اهل البیت، ص32.</ref> متکلمان امامیه سه ویژگی عصمت، دانش ویژه و نص را از شرایط سه‌گانه امام می‌شمرند.<ref>نقض، ص53-54؛ نک: الشافی، ج1، ص179-181، 205-206؛ ج2، ص207؛ ج4، ص142-148.</ref> آنان به پشتوانه پاره‌ای دلیل‌های نقلی هم‌چون حدیث ثقلین<ref>نهج الحق، ص225-228؛ عبقات الانوار، ج20، ص121؛ عقائد الامامیه، ص67-71.</ref> و عقلی مانند [[قاعده لطف]]،<ref>النکت الاعتقادیه، ص39؛ کشف المراد، ص490-492.</ref> ضرورت وجود جانشینی برای پیامبر در همه زمان‌ها برای حفظ شریعت<ref>الشافی، ج1، ص179-180؛ تقریب المعارف، ص171؛ قواعد المرام، ص175-177.</ref> و لزوم نزدیک ساختن مکلفان به انجام طاعت و دور ساختن از معصیت،<ref>رسائل المرتضی، ج3، ص20؛ قواعد المرام، ص177.</ref> بر‌ اندیشه امامت شیعی استدلال کرده و امام را بافضیلت‌ترین و دانشمند‌ترین عضو خاندان پیامبر می‌دانند.<ref>کمال الدین، ص60-61؛ الشافی، ج2، ص7-8؛ رسائل المرتضی، ج3، ص20.</ref>
 
بسیاری از شیعیان، امام را در همه فضیلت‌های نفسانی و جسمانی از دیگران برتر می‌دانند.<ref>کشف المراد، ص495؛ قواعد المرام، ص179-180؛ عقائد الامامیه، ص67.</ref> با این حال، میانه‌روان شیعه برتری همه جانبه را به امور مرتبط با دین محدود کرده<ref>الشافی، ج2، ص41؛ النجاة فی القیامه، ص66؛ نک: الشافی، ج3، ص165-166.</ref> و با تاکید بر ماهیت بشری اهل بیت کوشیده‌اند باورهای غالیان را که به ایشان نسبت‌های فرابشری می‌دادند، تکذیب کنند.<ref>اوائل المقالات، ص67؛ الاعتقادات، ص97؛ نک: مکتب در فرایند تکامل، ص57-107.</ref> برخی متکلمان مرتبه امامان معصوم(ع) را پس از پیامبر(ص) و به ترتیب هر یک را برتر از امام پسین می‌دانند.<ref>نقض، ص530.</ref>


==تکریم اهل بیت==
==تکریم اهل بیت==
خط ۱۵۰: خط ۹۰:
در طول دوره حکومت [[اشراف]] در مکه و [[مدینه]]، در قالب برپایی جشن‌های ویژه مولد برخی ایشان مانند [[پیامبر(ص)]]، [[علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]]، و نیز در [[عید غدیر]] و مراسم [[عاشورا]] و آخر صفر انجام می‌گرفت که به گفته تاریخ پژوهان از سوی [[فاطمیان]] (297-567ق.) و به سبب تشیع و محبتی که به اهل بیت داشتند، رواج یافته بود.<ref>تاریخ مکه، ص274؛ التاریخ الشامل، ج2، ص144.</ref>  
در طول دوره حکومت [[اشراف]] در مکه و [[مدینه]]، در قالب برپایی جشن‌های ویژه مولد برخی ایشان مانند [[پیامبر(ص)]]، [[علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]]، و نیز در [[عید غدیر]] و مراسم [[عاشورا]] و آخر صفر انجام می‌گرفت که به گفته تاریخ پژوهان از سوی [[فاطمیان]] (297-567ق.) و به سبب تشیع و محبتی که به اهل بیت داشتند، رواج یافته بود.<ref>تاریخ مکه، ص274؛ التاریخ الشامل، ج2، ص144.</ref>  


[[صلوات]] و درود فرستادن بر اهل بیت از جلوه‌های تکریم ایشان به شمار می‌آید. بر پایه دسته‌ای از روایت‌های منقول از پیامبر(ص)، ایشان در آموزش شیوه صلوات، در کنار نام خود، درود بر خاندان خویش را نیز یاد کرده: «اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم....»<ref>صحیح البخاری، ج6، ص27؛ صحیح مسلم، ج2، ص16؛ قس: الامالی، ص470.</ref> و صلوات بدون نام بردن از آنان را ناقص شمرده‌اند.<ref>الصواعق المحرقه، ص146؛ وسائل الشیعه، ج4، ص1222؛ الصلاة علی محمد و آله، ص20-21.</ref> در عموم روایت‌های امامان معصوم درباره صلوات نیز درود بر خاندان و اهل بیت پیامبر کنار درود بر ایشان آمده: «اللهم صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّد.» گر چه گاه عبارتی در انتهای آن افزوده شده است.<ref>قرب الاسناد، ص310؛ الکافی، ج2، ص495؛ الامالی، ص484.</ref> فقیهان شیعه و برخی اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref>المستدرک، ج1، ص269؛ السنن الکبری، ج2، ص146-148.</ref> به وجوب<ref>غنیة النزوع، ص80؛ الرسائل العشر، ص158؛ الاقناع، ج1، ص127.</ref> و شماری دیگر از اهل سنت به استحباب<ref>فتح الوهاب، ج1، ص82؛ فتح المعین، ج1، ص200؛ فقه السنه، ج1، ص172-173.</ref> صلوات بر اهل بیت در تشهد نماز حکم کرده‌اند. در شعر معروف منسوب به شافعی، کسی که در نماز خود بر اهل بیت صلوات نفرستد، گویا نماز نگزارده است<ref>دیوان الامام الشافعی، ج1، ص21؛ مواعظ الامام الشافعی، ج1، ص24؛ نک: وسیلة الاسلام بالنبی، ج1، ص143.</ref> که مضمون آن را بر عدم صحت یا عدم کمال نماز حمل کرده‌اند.<ref>الصواعق المحرقه، ج2، ص435؛ اعانة الطالبین، ج1، ص200؛ نک: منتهی السؤول، ج1، ص61.</ref> در برخی ادعیه مربوط به [[مناسک حج]] نیز بر صلوات بر اهل بیت تاکید شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص530-537.</ref>  
[[صلوات]] و درود فرستادن بر اهل بیت از جلوه‌های تکریم ایشان به شمار می‌آید. بر پایه دسته‌ای از روایت‌های منقول از پیامبر(ص)، ایشان در آموزش شیوه صلوات، در کنار نام خود، درود بر خاندان خویش را نیز یاد کرده: «اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم....»<ref>صحیح البخاری، ج6، ص27؛ صحیح مسلم، ج2، ص16؛ قس: الامالی، ص470.</ref> و صلوات بدون نام بردن از آنان را ناقص شمرده‌اند.<ref>الصواعق المحرقه، ص146؛ وسائل الشیعه، ج4، ص1222؛ الصلاة علی محمد و آله، ص20-21.</ref> در عموم روایت‌های امامان معصوم درباره صلوات نیز درود بر خاندان و اهل بیت پیامبر کنار درود بر ایشان آمده: «اللهم صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّد.» گر چه گاه عبارتی در انتهای آن افزوده شده است.<ref>قرب الاسناد، ص310؛ الکافی، ج2، ص495؛ الامالی، ص484.</ref> فقیهان شیعه و برخی اهل سنت به پشتوانه روایاتی<ref>المستدرک، ج1، ص269؛ السنن الکبری، ج2، ص146-148.</ref> به وجوب<ref>غنیة النزوع، ص80؛ الرسائل العشر، ص158؛ الاقناع، ج1، ص127.</ref> و شماری دیگر از اهل سنت به استحباب<ref>فتح الوهاب، ج1، ص82؛ فتح المعین، ج1، ص200؛ فقه السنه، ج1، ص172-173.</ref> صلوات بر اهل بیت در تشهد نماز حکم کرده‌اند. در شعر معروف منسوب به شافعی، کسی که در نماز خود بر اهل بیت صلوات نفرستد، گویا نماز نگزارده است<ref>دیوان الامام الشافعی، ج1، ص21؛ مواعظ الامام الشافعی، ج1، ص24؛ نک: وسیلة الاسلام بالنبی، ج1، ص143.</ref> که مضمون آن را بر عدم صحت یا عدم کمال نماز حمل کرده‌اند.<ref>الصواعق المحرقه، ج2، ص435؛ اعانة الطالبین، ج1، ص200؛ نک: منتهی السؤول، ج1، ص61.</ref> در برخی ادعیه مربوط به [[مناسک حج]] نیز بر صلوات بر اهل بیت تاکید شده است.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج2، ص530-537.</ref>


==زندگی در حرمین==
== اهل بیت و حرمین ==


=== زندگی در حرمین ===
از میان اهل بیت، پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در مکه و بقیه جز [[امام مهدی(ع)]] در [[مدینه]] یا پیرامون آن زاده شدند و افزون بر پیامبر(ص) و فاطمه(س) که در مدینه مدفون هستند، چهار تن از امامان، [[امام مجتبی(ع)]] و امام سجاد(ع) و [[امام باقر(ع)]] و امام صادق(ع) نیز در [[قبرستان بقیع]] مدینه دفن شده‌اند.<ref>نک: الارشاد؛ تاج الموالید؛ التاریخ الامین، ص300-304.</ref> اهل بیت جز [[امام عسکری(ع)]] و امام مهدی(ع) بیشتر دوران زندگی خویش را در مدینه گذرانده‌اند.
از میان اهل بیت، پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در مکه و بقیه جز [[امام مهدی(ع)]] در [[مدینه]] یا پیرامون آن زاده شدند و افزون بر پیامبر(ص) و فاطمه(س) که در مدینه مدفون هستند، چهار تن از امامان، [[امام مجتبی(ع)]] و امام سجاد(ع) و [[امام باقر(ع)]] و امام صادق(ع) نیز در [[قبرستان بقیع]] مدینه دفن شده‌اند.<ref>نک: الارشاد؛ تاج الموالید؛ التاریخ الامین، ص300-304.</ref> اهل بیت جز [[امام عسکری(ع)]] و امام مهدی(ع) بیشتر دوران زندگی خویش را در مدینه گذرانده‌اند.



نسخهٔ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۷

اهل بیت(ع)
نام کامل اهل بیت پیامبر(ص)
نسب اهل بیت پیامبر اسلام
اشخاص مهم پیامبر(ص)، امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع)، امام هادی(ع)، امام عسکری(ع)، امام زمان(عج)

اهل بیت(ع)، به خاندان معصوم پیامبر اسلام(ص) اطلاق می‌گردد. در منابع اسلامی اهل بیت پیامبر(ص) به شش معنای، پنج تن، پنج تن به همراه نه تن از فرزندان امام حسین(ع)، همسران پیامبر، پنج تن و همسران پیامبر، خویشاوندان نسبی پیامبر و پیروان راستین پیامبر و امامان به کار رفته است. بر اساس دیدگاه شیعیان دوازده امامی به استناد برخی از روایات، اهل بیت علاوه بر پنج تن، شامل نه تن دیگر از نوادگان پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) نیز می‌باشد. به باور بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت آیات زیادی از قرآن کریم درباره اهل بیت نازل شده است. همچنین در سیره و روایات پیامبر(ص) نیز جایگاه ویژه‌ای برای اهل بیت وجود دارد.

به باور شیعه اهل بیت پیامبر(ع) دارای خصوصیاتی از جمله: عصمت، علم و امامت هستند. البته پشتوانه این دیدگاه پاره‌ای از دلایل عقلی آمیخته با دلایل روایی و قرآنی است. در قرآن و روایات اسلامی بر لزوم معرفت اهل بیت و ابراز محبت به ایشان تأکید فراوان شده اشت.

حرمین شریفین نزد اهل بیت(ع) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند بطوری که ایشان اشتیاق فراوان به زندگی در مکه و مدینه داشتند و نیز برای مراسم حج اهتمام ویژه‌ای قائل بودند به طوری که تعداد دفعات شرکت اهل بیت در مراسم حج خیلی زیاد است. به عنوان مثال آورده‌اند که امام حسن مجتبی(ع) بیست یا بیست و پنج مرتبه به حج رفتند. ایشان علاوه بر انجام مناسک حج از ایام حج برای هدایت مردم، دستگیری نیازمندان، مقابله با فرقه‌های انحرافی، اعلان حقانیت خویش و... بهره می‌بردند.

مکان‌های زیادی از حرمین شریفین مرتبط با اهل بیت پیامبر(ص) در منابع تاریخی آمده است که بسیاری از آن اماکن به دست آل سعود به خاطر دشمنی با اهل بیت(ع) ویران شده است.

واژه‌شناسی

ترکیب «اهل بیت» به معنای ساکنان خانه[۱] است. اهل بیت ترکیبی اضافی از «اهل» و «بیت» است. «اهل» در جایی به کار می‌رود که گونه‌ای وابستگی، اختصاص،[۲] انس و پیوند[۳] و قرابت[۴] با فرد یا چیزی وجود داشته باشد. این واژه به گروهی اطلاق می‌شود که از لحاظ نسب یا دین به یک فرد بازگردند.[۵] «بیت» به خانه و محل سکونت گفته می‌شود.[۶]

در قرآن

اهل بیت در دو آیه مکی، یک‌ بار به صورت «اهل البیت» بر اهل خانه ابراهیم(ع)[۷] و همسرش[۸] اطلاق شده است: رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْت ‌ (سوره هود، آیه 73) بار دیگر به صورت «اهل بیتٍ» در اشاره مبهم خواهر موسی(ع) به خانواده خویش هنگام گفت‌وگو با فرعونیان: وَحَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلی‌ اَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُم ‌ (سوره قصص، آیه 12) به کار رفته است. افزون بر این، در پاره‌ای آیات، تعبیر «اهلَِک» به خانواده یا پیروان برخی پیامبران (سوره هود، آیه40 و 46؛ سوره مؤمنون، آیه27؛ سوره عنکبوت، آیه33)[۹] و اهل خانه یا پیروان پیامبر در دوره مکی (سوره طه، آیه132)[۱۰] اشاره می‌کند.

واژگان هم‌معنا

از اهل بیت به ویژه در معنای خاندان معصوم پیامبر(ص) گاه با تعابیری دیگر مانند «آل البیت»،[۱۱] «آل محمد»،[۱۲] «آل الله»،[۱۳] «ذَوِی القُربَی» و «عترت»[۱۴] نیز یاد می‌شود.

مصداق‌شناسی اهل بیت

در نوشته های مسلمانان، درباره اینکه اهل بیت پیامبر(ص) چه کسانی هستند اختلاف نظر وجود دارد. برخی اهل بیت را پنج‌تن اصحاب کساء یعنی پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) می‌دانند.[۱۵] و گروهی دیگر همه دوازده امام شیعه، پیامبر و حضرت فاطمه را اهل بیت می‌دانند.[۱۶] همچنین همسران پیامبر،[۱۷]پنج تن و همسران پیامبر[۱۸]، خویشاوندان نسبی پیامبر که صدقه بر آنان حرام شده است،[۱۹]پیروان راستین پیامبر و امامان[۲۰] نیز به نظر بخشی از مسلمانان مصداق اهل بیت پیامبر(ص) هستند.

پنج تن

شیعیان[۲۱] و برخی اهل سنت[۲۲] به پشتوانه روایت‌های فراوان از منابع شیعه[۲۳] و اهل سنت،[۲۴] مصداق‌های اهل بیت را تنها پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س) و حسنین(ع) دانسته و همسران پیامبر را از شمول آن بیرون شمرده‌اند. روایت‌ها با وجود اختلاف در جزئیات، همگی بر این نکته اتفاق نظر دارند که پیامبر(ص) افراد یاد شده را گردآورد و عبارت اِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً را تلاوت فرمود. تنها بر پایه یک روایت، ‌ام سلمه نیز اجازه یافت در پی دعای پیامبر درباره افراد یاد شده «اللَّهم اهلُ بَیتِی اذهِب عَنهم الرِّجسَ وَطَهِّرهم تَطهِیراً» به عنوان یکی از اهل بیت زیر عبا قرار گیرد.[۲۵]

روایاتی بیانگر آنند که پیامبر(ص) تا مدتی که از یک تا هفده ماه ‌گزارش شده، این آیه را برابر خانه علی(ع) تلاوت می‌کرد.[۲۶] در برابر، بیشتر اهل سنت سیاق آیه را دلیل بر آن می‌دانند که اهل بیت پیامبر(ص) دست کم شامل همسران ایشان می‌شود.[۲۷] از برخی صحابه نقل شده که مصداق‌های آیه را فقط همسران پیامبر می‌دانند.[۲۸][۲۹][۳۰]

دوازده امام

شیعیان دوازده امامی بر پایه احادیثی، اهل بیت را افزون بر پنج تن، شامل نه تن دیگر از نوادگان پیامبر(ص) از نسل امام حسین(ع) می‌دانند؛ یعنی امامان علی بن الحسین سجاد (95ق.)، محمد بن علی باقر (114ق.)، جعفر بن محمد صادق (148ق.)، موسی بن جعفر کاظم (183ق.)، علی بن موسی الرضا (203ق.)، محمد بن علی الجواد (220ق.)، علی بن محمد‌هادی (254ق.)، حسن بن علی عسکری (260ق.) و محمد بن حسن المهدی که به باور آنان دارای عصمت و دانش ویژه‌اند. بدین ترتیب، شیعیان در مجموع شمار اهل بیت را چهارده تن شمرده‌اند.[۳۱]

فضیلت‌های اهل بیت

در قرآن

روایاتی ثلث[۳۲] یا ربع[۳۳] قرآن را درباره اهل بیت و به همان‌اندازه را درباره دشمنان آنان دانسته‌اند. همین آموزه همراه پاره‌ای روایت‌های شان نزول، بُن‌مایه باور شیعیان و گروهی از اهل سنت درباره نزول برخی آیات قرآن در شان اهل بیت و نیز تطبیق‌ بسیاری از آیات قرآن بر آن‌ها[۳۴] در منابع روایی است؛[۳۵] آیات مباهله (61 سوره آل عمران)،[۳۶][۳۷] آیات اطعام (آیه 5 تا 22 سوره انسان)،[۳۸] [۳۹]واژه قربی در آیه 23 سوره شوری[۴۰] [۴۱]از و واژه اولوا الامر در آیه 59 سوره نساء[۴۲] از سوی مفسران درباره اهل‌بیت دانسته شده است.

در کلام پیامبر

بر پایه روایت‌های فراوان از منابع شیعه و اهل سنت، اهل بیت در سخنان پیامبر و سیره ایشان جایگاهی ویژه دارند. حدیث ثقلین که برخی آن را با اسناد بسیار به سی و چهار صحابه رسانده‌اند،[۴۳] در هر دو ‌گزارش شیعی[۴۴] و سنی[۴۵] آن، اهل بیت را به عنوان میراث پیامبر(ص) و در ردیف قرآن می‌شمارد. در حدیث امان، بر پایه برخی نقل‌ها، پیامبر(ص) اهل بیت خویش را امان امت اسلام[۴۶] می‌شمرد. در حدیث سفینه، آنان همچون کشتی نوح خوانده شده‌اند که سوار شدگان برآن نجات می‌یابند و دیگران در دریای گمراهی غرق خواهند شد.[۴۷]

ویژگی‌های اهل بیت

شیعیان که اهل بیت را بر‌ترین انسان‌ها می‌دانند،[۴۸] بر این ویژگی‌ها برای ایشان تاکید می‌کنند:

عصمت

امامیه به پشتوانه پاره‌ای دلیل‌های عقلی یا آمیخته به مقدمه‌ای نقلی، اهل بیت را معصوم از گناه، اشتباه و عیب می‌شمارند.[۴۹] دلیل‌های آنان گاه به اثبات جنبه‌ای از عصمت و گاه همه وجوه آن نظر دارد. مهم‌ترین پشتوانه نقلی شیعه برای اثبات عصمت از گناه، آیه تطهیر (سوره احزاب، آیه 33) است. [۵۰] دیگر پشتوانه قرآنی شیعه برای اثبات عصمت اهل بیت آیه مشهور به «اولوا الامر» است که در آن، به پیروی از خدا و رسول و اولوا الامر دستور داده شده است. شیعیان که «اولوا الامر» را تنها بر اهل بیت تطبیق می‌کنند،[۵۱] لازمه دستور به اطاعت را عصمت ایشان از خطا دانسته‌اند.[۵۲]

برخی متکلمان شیعی از پاره‌ای تحلیل‌های عقلی برای اثبات عصمت بهره می‌گیرند. برای نمونه، آنان استدلال می‌کنند که امکان خطای عامه مردم در مقام بیان و اجرای شریعت[۵۳] مقتضی وجوب نصب امامی معصوم و پیراسته از خطا است تا دیگران را از خطا بازدارد.[۵۴]

علم

متکلمان شیعه متاثر از دو گونه روایات، درباره دانش اهل بیت دو دیدگاه بیان کرده‌اند. گروهی ایشان را عالم به همه احکام و معارف کلی می‌دانند؛ اما دانش به امور جزئی مانند دانستن هنگام مرگ افراد را ضروری نمی‌دانند.[۵۵] در برابر، دسته‌ای دانش امام را شامل همه احکام و امور کلی و جزئی می‌دانند.[۵۶] با وجود این، آنان در دانش امام به همه احکام و معارف اتفاق نظر دارند و منشا آن را ‌نقل از پیامبر[۵۷] یا الهام،[۵۸] کلام فرشته، رؤیای صادق و مانند آن[۵۹] و‌ اندکی نیز قیاس و استنباط معصومانه[۶۰] دانسته‌اند.

امامت

شیعیان[۶۱] با وجود پذیرش تعریف عموم مسلمانان[۶۲] از امامت به معنای ریاست عام در امور دین و دنیا، تنها اهل بیت: را به سبب داشتن دانش و عصمت، شایسته این مقام و مرجع دینی در پی پیامبر(ص) می‌دانند.[۶۳] متکلمان امامیه سه ویژگی عصمت، دانش ویژه و نص را از شرایط سه‌گانه امام می‌شمرند.[۶۴] آنان به پشتوانه پاره‌ای دلیل‌های نقلی هم‌چون حدیث ثقلین[۶۵] و عقلی مانند قاعده لطف،[۶۶] ضرورت وجود جانشینی برای پیامبر در همه زمان‌ها برای حفظ شریعت[۶۷] و لزوم نزدیک ساختن مکلفان به انجام طاعت و دور ساختن از معصیت،[۶۸] بر‌ اندیشه امامت شیعی استدلال کرده و امام را بافضیلت‌ترین و دانشمند‌ترین عضو خاندان پیامبر می‌دانند.[۶۹]

تکریم اهل بیت

روایت‌های اسلامی بر جنبه‌هایی از گرامیداشت اهل بیت تاکید می‌کنند:

معرفت اهل بیت

محبت به ایشان افزون بر آیه 23 سوره شوری که بر پایه روایات[۷۰] و به گفته مفسران[۷۱] بر وجوب مودت اهل بیت به عنوان پاداش رسالت پیامبر(ص) دلالت می‌کند، روایت‌های فراوان از شیعه و سنی به اهمیت معرفت اهل بیت، محبت و احترام به ایشان و نیز پیروی از آن‌ها پرداخته‌اند. در روایات، پذیرش عبادت، به معرفت اهل بیت منوط شده است.

عبادت شبانه‌روزی در ارزشمند‌ترین بخش مسجدالحرام بدون شناخت ایشان ارزشی ندارد[۷۲] و ورود به مکه با معرفت حق ایشان سبب آمرزش گناهان[۷۳] و بهره‌مندی کامل از فضیلت‌های حج و مکه می‌گردد.[۷۴] نیز روایت‌ها مودت اهل بیت را پایه اسلام[۷۵] و از مواردی دانسته‌اند که پذیرش اعمال به آن وابسته شده است.[۷۶] در روز قیامت از مودت اهل بیت سؤال می‌شود[۷۷] و بهره‌مندی از شفاعت و ورود به بهشت بدان مشروط شده[۷۸] و بدین جهت، دشمنان ایشان سرزنش[۷۹] و از دوزخیان شمرده شده‌اند.[۸۰] در روایت‌هایی نیز دوستی یا دشمنی پیامبر(ص) با افراد به دوستی یا دشمنی آنان با اهل بیت وابسته شده است.[۸۱] روایت‌هایی فراوان نیز محبت ویژه پیامبر به یکایک اهل بیت را نشان می‌دهد.[۸۲] فخر رازی بر پایه روایت‌های یاد شده و به ضمیمه آیاتی که پیروی از پیامبر(ص) را لازم شمرده‌اند (سوره آل عمران، آیه31؛ سوزه اعراف، آیه 158؛ سوره احزاب، آیه 21) محبت اهل بیت را بر مسلمانان واجب شمرده است.[۸۳] برخی مفسران با الهام از روایت‌های متضمن ارجاع مردم در فهم کتاب خدا به اهل بیت: مانند دو حدیث ثقلین و سفینه، برداشت کرده‌اند که قرار گرفتن مودت اهل بیت به عنوان پاداش رسالت (سوره شوری، آیه 23) وسیله‌ای برای رجوع مردم به ایشان و تحقق مرجعیت علمی‌شان بوده است.[۸۴]

روایاتی ناسزا به علی(ع) را به منزله ناسزا به رسول خدا(ص) دانسته‌اند.[۸۵] بسیاری از فقیهان امامیه دشنام دهندگان به اهل بیت و همچنین غالیان درباره ایشان را کافر و نجس شمرده‌اند[۸۶] و بر وجوب قتل دشنام دهندگان به پیامبر[۸۷] و اهل بیت:[۸۸] اتفاق نظر دارند.[۸۹] فقیهان اهل سنت گرچه تنها از دشنام به پیامبر(ص) و نه همه اهل بیت سخن گفته و گروهی به قتل دشنام دهنده[۹۰] و برخی به تعزیر وی[۹۱] فتوا داده‌اند، حکم آنان درباره حرمت ناسزا به صحابه[۹۲] و فسق دشنام دهنده،[۹۳] پنج تن از اهل بیت را نیز شامل می‌شود.

ابراز محبت به اهل بیت

در طول دوره حکومت اشراف در مکه و مدینه، در قالب برپایی جشن‌های ویژه مولد برخی ایشان مانند پیامبر(ص)، علی(ع) و فاطمه(س)، و نیز در عید غدیر و مراسم عاشورا و آخر صفر انجام می‌گرفت که به گفته تاریخ پژوهان از سوی فاطمیان (297-567ق.) و به سبب تشیع و محبتی که به اهل بیت داشتند، رواج یافته بود.[۹۴]

صلوات و درود فرستادن بر اهل بیت از جلوه‌های تکریم ایشان به شمار می‌آید. بر پایه دسته‌ای از روایت‌های منقول از پیامبر(ص)، ایشان در آموزش شیوه صلوات، در کنار نام خود، درود بر خاندان خویش را نیز یاد کرده: «اللهم صل علی محمد وعلی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم....»[۹۵] و صلوات بدون نام بردن از آنان را ناقص شمرده‌اند.[۹۶] در عموم روایت‌های امامان معصوم درباره صلوات نیز درود بر خاندان و اهل بیت پیامبر کنار درود بر ایشان آمده: «اللهم صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آل مُحَمَّد.» گر چه گاه عبارتی در انتهای آن افزوده شده است.[۹۷] فقیهان شیعه و برخی اهل سنت به پشتوانه روایاتی[۹۸] به وجوب[۹۹] و شماری دیگر از اهل سنت به استحباب[۱۰۰] صلوات بر اهل بیت در تشهد نماز حکم کرده‌اند. در شعر معروف منسوب به شافعی، کسی که در نماز خود بر اهل بیت صلوات نفرستد، گویا نماز نگزارده است[۱۰۱] که مضمون آن را بر عدم صحت یا عدم کمال نماز حمل کرده‌اند.[۱۰۲] در برخی ادعیه مربوط به مناسک حج نیز بر صلوات بر اهل بیت تاکید شده است.[۱۰۳]

اهل بیت و حرمین

زندگی در حرمین

از میان اهل بیت، پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در مکه و بقیه جز امام مهدی(ع) در مدینه یا پیرامون آن زاده شدند و افزون بر پیامبر(ص) و فاطمه(س) که در مدینه مدفون هستند، چهار تن از امامان، امام مجتبی(ع) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز در قبرستان بقیع مدینه دفن شده‌اند.[۱۰۴] اهل بیت جز امام عسکری(ع) و امام مهدی(ع) بیشتر دوران زندگی خویش را در مدینه گذرانده‌اند.

برخی ‌گزارش‌ها گویای اشتیاق ایشان به زندگی در حرمین است. برای نمونه، امام رضا(ع) در موسم حجِ، پیش از رهسپاری به خراسان، از این‌که مکه را ترک کرده و دیگر به آن‌جا بازنمی‌گردد، ابراز‌ اندوه کرد.[۱۰۵] ایشان همانند همین رفتار را در زیارت وداع پیامبر(ص) پیش از ترک مدینه نشان داد.[۱۰۶] امام جواد(ع) نیز زندگی فقیرانه در حرم پیامبر(ص) را بهتر از زندگی مرفه دور از مدینه شمرد.[۱۰۷]

پاره‌ای ‌گزارش‌ها به احترام ویژه حرم مکه نزد اهل بیت اشاره می‌کند. امام حسن(ع) با وجود اشتیاق فراوان به دفن شدن کنار قبر پیامبر(ص)، به امام حسین(ع) وصیت کرد: اگر بیم در‌گیری و خونریزی رفت، مرا در جایی دیگر دفن کنید.[۱۰۸] امام حسین(ع) در موسم حج برای پیش‌گیری از وقوع در‌گیری و نبرد در مکه، از آن بیرون رفت.[۱۰۹] امام صادق(ع) از تادیب خادمان خویش در محدوده حرم پرهیز داشت.[۱۱۰]

حج‌گزاری اهل بیت

روایت‌ها و ‌گزارش‌های تاریخی گویای اهتمام فراوان اهل بیت به حج‌گزاری است. مجموعه روایاتی از امامان معصوم شمارشی از حج پیامبر(ص) تا امام سجاد(ع) را به دست داده‌اند. شمار حج پیامبر(ص) را ده[۱۱۱] یا بیست[۱۱۲] جز حجة الوداع دانسته‌اند که همگی پیش از هجرت به مدینه انجام گرفته‌اند.[۱۱۳] عمره‌های ایشان را نیز سه،[۱۱۴] چهار[۱۱۵] یا نه[۱۱۶] مرتبه شمرده‌اند که دو شمارش اول به دوران مدینه اختصاص دارد و در یکی، عمره حجة الوداع را به حساب نیاورده‌اند. به امام حسن مجتبی(ع) پانزده،[۱۱۷] بیست[۱۱۸] یا بیست و پنج حج[۱۱۹] نسبت داده‌اند که بیشتر پیاده و حتی گاه با پای برهنه انجام می‌شد.[۱۲۰] در روایتی نیز به ایشان 20 حج پیاده و 20 حج سواره نسبت داده شده است.[۱۲۱] بر پایه برخی روایات، امام حسین(ع) نیز 25 حج[۱۲۲] به جا آورد. برخی روایت‌ها از حج پیاده امام حسن و امام حسین(ع) همراه یکدیگر یاد کرده‌اند.[۱۲۳] شمار حج امام علی بن الحسین(ع) را نیز 20 حج دانسته‌اند.[۱۲۴]

گر چه منابع شمارشی از حج دیگر امامان اهل بیت به دست نمی‌دهند، زندگی بسیاری از آنان در مدینه و ‌گزارش‌های فراوان از حضور ایشان در مراسم حج و جزئیات آن[۱۲۵] گویای اهتمامی ویژه است که به حج و حرمین داشته‌اند. در این میان، تنها به حج‌گزاری امام حسن عسکری(ع) اشاره نشده است[۱۲۶] که می‌تواند به سبب گذراندن بیشتر دوران زندگی در تبعید در شهر سامرا[۱۲۷] باشد. این اهتمام افزون بر فضیلت ذاتی حج، به تاثیر فرهنگی بر حاجیانی بازمی‌گردد که هر سال از مناطق گوناگون به مکه می‌آمدند.

جزئیات و ویژگی‌های حج‌گزاری اهل بیت

منابع روایی و تاریخی، ‌گزارش‌های فراوان از جزئیات حج اهل بیت و برخی ویژگی‌های آن آورده‌اند. در بخشی از کتاب حج الانبیاء و الائمه که در مرکز تحقیقات حج جمهوری اسلامی ایران تالیف شده، مجموعه روایت‌های حج‌گزاری اهل بیت و پاره‌ای جزئیات آن در کتاب‌های چهارگانه شیعه و دیگر منابع روایی و تاریخی گردآوری شده است. بر پایه ‌گزارش‌های تاریخی، پیامبر(ص) اعلان برائت از مشرکان را به علی(ع) به عنوان یکی از اهل بیت خویش وا‌گذار کرد[۱۲۸] و آن را دستوری از جانب خدا دانست.[۱۲۹] بر پایه برخی روایات، پیامبر(ص) در حجة الوداع حدود 60 شتر از مجموع 100 شتر را برای خود نحر کرد و بقیه را به علی(ع) وا‌گذارد تا برای خویش نحر کند.[۱۳۰] به گزارشی، پیامبر(ص) شتران یاد شده را به همان شمار میان خود و علی(ع) تقسیم کرد و سهم علی(ع) را نیز از باب تکریم وی نحر فرمود.[۱۳۱] بر پایه برخی روایات، علی(ع) در سفر حج از شترهای قربانی تا حدی که به آن‌ها آسیبی نرسد، بهره می‌برد و برای نمونه، فردی را بر آن سوار کرد که مرکب خود را از دست داده بود.[۱۳۲] با مرکبی که بر آن سوار می‌شد، مدارا می‌کرد.[۱۳۳] ‌ گزارش شده که امام سجاد(ع) غذایی نیکو و شیرین همراه برمی‌داشت.[۱۳۴]

از ویژگی‌های حج اهل بیت که در منابع از آن یاد شده، رسیدگی به نیازمندان و برآوردن حاجت مؤمنان است. در روایاتی، امام حسن(ع) طواف خویش را برای برآوردن نیاز مؤمنی قطع کرد[۱۳۵] و امام سجاد(ع) به فقیران مسیر حج انفاق می‌نمود[۱۳۶] و امام صادق(ع) به برخی یاران خویش دستور داد برای رسیدگی به نیازمندان، طواف را متوقف کنند.[۱۳۷] برخی ‌گزارش‌ها نیز از سفر کردن بعضی امامان به صورت ناشناس خبر داده‌اند.[۱۳۸] بر پایه روایت‌های شیعی، امام زمان(ع) هر سال حج به جا آورده، برای فرج خویش دعا می‌کند[۱۳۹] و برخی مردم با ایشان دیدار می‌نمایند.[۱۴۰]

آداب حج اهل بیت

روایت‌ها آگاهی‌هایی درباره آداب حج اهل بیت به دست می‌دهند. جزئیاتی مانند دعا و نماز پیش از بیرون آمدن برای سفر حج،[۱۴۱] خشوع در مسیر حج و حرم[۱۴۲] و احرام،[۱۴۳] انجام غسل هنگام ورود به حرم و پیاده پای نهادن به آن،[۱۴۴] غسل[۱۴۵] و تلبیه[۱۴۶] در روز عرفه، دعا هنگام حرکت به سوی عرفات،[۱۴۷] دعای ویژه هر یک از امامان مانند امام حسین(ع)[۱۴۸] و امام سجاد(ع)[۱۴۹] و امام صادق(ع)[۱۵۰] و امام رضا(ع)[۱۵۱] در عرفات، مناجات برخی از ایشان بالای کوه صفا و رو به کعبه[۱۵۲] در مسجدالحرام و کعبه[۱۵۳] کنار حجر اسماعیل[۱۵۴] و هنگام طواف[۱۵۵] و وداع با کعبه،[۱۵۶] تقسیم گوشت قربانی میان فقیران و همسایگان و خانواده خویش،[۱۵۷] نمونه‌هایی از آداب حج برخی اهل بیت به شمار می‌آیند. پاره‌ای از ‌گزارش‌ها بیانگر آن است که امامان، سنت و دیدگاه پیامبر(ص) را دستمایه رفتار خویش در انجام مناسک قرار می‌دادند.[۱۵۸]

جایگاه و نقش سیاسی ـ اجتماعی

در مکه و مدینه در مجموع، اهل بیت اندک زمانی به خلافت رسیدند؛ اما در مقام مشاور برای خلفا و صحابه پیامبر(ص)[۱۵۹] به آنان در حل پاره‌ای مشکلات یاری می‌دادند.[۱۶۰] امام علی(ع) و امام حسن(ع) در ماجرای قتل عثمان کوشیدند از قتل عثمان پیش‌گیری و صلح را برقرار کنند. از این رو، بارها مخالفت خویش با قتل عثمان را بیان کردند[۱۶۱] و حتی به دفاع از وی برخاستند.[۱۶۲]

در پی قتل عثمان و بیعت عمومی مردم با امام علی(ع) برای تصدی خلافت، ایشان کوشید آرامش را در مدینه برقرار سازد و با گماشتن والیانی برای مدینه و مکه، برای دفع ناآرامی‌های پدید آمده از سوی طلحه و زبیر و سپس معاویه، به عراق هجرت کرد.[۱۶۳] قُثَم بن عباس،[۱۶۴] سهل بن حنیف[۱۶۵] و ابوایوب انصاری[۱۶۶] را از کسانی شمرده‌اند که در دوره خلافت امام علی(ع) عهده‌دار ولایت حرمین به ویژه مدینه بودند.

در مدت خلافت امام، افرادی همچون عبدالله بن عباس و قثم بن عباس، امارت حج را بر عهده داشتند.[۱۶۷] در پی امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کانون توجه مردم مدینه بودند و چهره برتر و شایسته خلافت شمرده می‌شدند.[۱۶۸] به همین رو، هنگامی که معاویه با هدفِ گرفتن بیعت برای یزید به مدینه آمد، پیش از همه با امام حسین(ع) به گفت‌وگو نشست و کوشید تا ایشان را قانع کند.[۱۶۹]

بر پایه برخی نقل‌ها، امام حسین(ع) با بهره‌گیری از فرصت حج، در جمع صحابه و تابعان به افشاگری درباره معاویه و کارهای نادرست او پرداخت.[۱۷۰] بعدها نیز که در مخالفت با یزید و به سبب خودداری از بیعت با وی، از مدینه بیرون رفت، انتخاب مکه می‌توانست راهی برای رساندن پیام ایشان به عموم مسلمانان در اجتماع حج باشد.[۱۷۱]

جایگاه اجتماعی اهل بیت پس از امام حسین

جایگاه اجتماعی اهل بیت پس از امام حسین(ع) نیز محفوظ ماند و سفارش یزید و دیگر خلفای اموی به والیان خود برای نیک رفتاری با امام سجاد(ع)[۱۷۲] را می‌توان شاهدی بر این مدعا دانست.[۱۷۳] افزون بر این، به سبب جایگاه یاد شده، مروان بن حکم در حمله یزید به مدینه به سال 63ق. (رخداد حرّه) از بیم تعرض مردم مدینه به خانواده‌اش، آنان را به امام سجاد(ع) سپرد و امام نیز آن‌ها را همراه خانواده خویش به ینبع فرستاد.[۱۷۴] روش امام سجاد(ع) در بیعت صوری با یزید و همکاری نکردن با شورشیان مدینه در رخداد حره[۱۷۵] را از علل مصون ماندن ایشان و خانواده‌شان از پیامدهای ناگوار حمله به مدینه دانسته‌اند.[۱۷۶]

ماجرای بازماندن هشام بن عبدالملک از استلام حجرالاسود به سبب ازدحام جمعیت و احترام مردم به امام سجاد(ع) و کنار رفتنشان برای حرکت امام که به شگفتی هشام و سرودن قصیده معروف فرزدق انجامید[۱۷۷] و نیز برخی ‌گزارش‌ها درباره بیرون نرفتن قاریان مدینه از شهر به سوی مکه پیش از بیرون آمدن امام سجاد(ع)[۱۷۸] نشانه‌هایی دیگر از ارجمندی ایشان نزد عموم مردم و دانشوران است.

برخی ‌گزارش‌ها گویای آن است که امامان شیعه دست‌کم تا هنگام امام صادق(ع)[۱۷۹]

و امام کاظم(ع)[۱۸۰] از سوی برخی سنیان خلیفه قانونی و مشروع حکومت اسلامی شناخته می‌شدند و حاکمان نیز به جایگاه معنوی و پیشوایی آنان باور داشتند.[۱۸۱] طبری[۱۸۲] و به تبع او ابن اثیر[۱۸۳] کار مامون در وا‌گذاری ولایتعهدی به امام رضا(ع) را بدان سبب دانسته‌اند که ایشان دانشمندترین، باتقوا‌ترین و با فضیلت‌ترین فرد در میان آل علی(ع) و آل عباس بود. در دوره‌های بعد نیز برخی از اهل سنت به برتری بعضی از امامان بر حاکمان و خلفای هنگام خویش اعتراف کرده‌اند.[۱۸۴]

امامان پسین نیز محبوب توده مردم و دارای پایگاه اجتماعی نزد آنان بودند. نمونه‌ای از محبوبیت یاد شده را می‌توان از ‌گزارش یحیی بن هرثمه، مامور متوکل، برای انتقال امام‌ هادی(ع) از مدینه به سامرا دریافت. وی برآشفتن و‌اندوه مردم در پی آگاهی از قصد متوکل برای تبعید امام به سامرا را بی‌سابقه دانسته است.[۱۸۵] این جایگاه مردمی سبب می‌شد تا حاکمان دست‌کم در ظاهر به امامان احترام ‌گذارند.[۱۸۶] در نمونه‌ای، متوکل امام جمعه مدینه را که به امام‌ هادی(ع) بی‌احترامی کرده بود، برکنار کرد.[۱۸۷] با این همه، سیاست خلفای اموی و عباسی در برابر اهل بیت همواره بر پایه احترام و مدارا نبود و گاه با لعن،[۱۸۸] سختگیری،[۱۸۹] تبعید و زندانی[۱۹۰] همراه بوده است که همگی را می‌توان در مسیر تاثیر‌گذاری فراوان اهل بیت در مدینه و تلاش مخالفان در دور ساختن شیعیان از ایشان دانست.[۱۹۱]

جایگاه و نقش علمی ـ‌ فرهنگی

در مکه و مدینه گویا به سبب ضعف فرهنگ مکتوب عرب[۱۹۲] و منع کتابت حدیث تا دوران تدوین[۱۹۳] و نیز فشارهای سیاسی امویان،[۱۹۴] از امام حسن(ع) 148[۱۹۵] و از امام حسین(ع) 165 حدیث فقهی[۱۹۶] بیشتر به جا نمانده است. اما با برطرف شدن موانع یاد شده، در دوره تضعیف حکومت اموی تا تثبیت عباسیان، زمینه‌های گسترش معارف اهل بیت فراهم شد و بازماندگان صحابه، تابعان، رؤسای مذاهب و دانشوران دیگر مناطق اسلامی مانند خراسان که به حج می‌آمدند،[۱۹۷] امامان شیعه را به دانش و تقوا شناخته،[۱۹۸] از دانش ایشان به ویژه برای فرا‌گیری مناسک حج بهره می‌گرفتند.[۱۹۹]

پاره‌ای ‌گزارش‌ها که گویای ناآگاهی مسلمانان از برخی احکام دینی است،[۲۰۰] نقش امامان به ویژه امام سجاد(ع) را در آموزش شیوه درست مناسک و احکام روشن‌تر می‌سازد. به دلیل‌های سیاسی، امام سجاد(ع) در میان فقیهان هفت‌گانه حجاز نبود؛ اما از آنان، سعید بن مسیب مخزومی (94ق.) را از شاگردان امام سجاد(ع)[۲۰۱] و قاسم بن محمد بن ابی‌بکر (107 یا 108ق.) را از شاگردان امام سجاد(ع) و باقر(ع)[۲۰۲] شمرده‌اند. مجموعه صحیفه سجادیه از امام سجاد(ع) را که شامل 54 دعا در موضوعات گوناگون، می‌توان نمایانگر نقش معنوی ایشان در جامعه خویش دانست. ایشان همچنین در مسجد پیامبر(ص)، مردم و به ویژه یاران خویش را موعظه می‌نمودند و معارف اسلامی را برایشان بیان می‌کردند.[۲۰۳]

امامان پس از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز احکام شریعت به ویژه مناسک حج را به عموم مردم و پیروان خویش آموزش می‌دادند و از فرصت حج برای این منظور بهره می‌بردند.[۲۰۴] از هنگام امام جواد(ع) به سبب مراقبت‌های سیاسی حاکمان، ارتباط با امامان محدودتر شد و شمار روایت‌های ایشان رفته رفته کاهش یافت[۲۰۵]؛ اما ارتباط با شیعیان بیش از گذشته در قالب نامه ادامه پیدا کرد.[۲۰۶]

افزون بر شیعه که علوم خود را وامدار اهل بیت پیامبر(ص) است، فقیهان بزرگ مذاهب چهارگانه اهل سنت، مستقیم یا با واسطه، از مکتب آنان بهره گرفته‌اند. ابوحنیفه (150ق.) و مالک بن انس (179ق.) بی‌واسطه از امام صادق(ع) بهره علمی برده‌اند.[۲۰۷] ابوحنیفه به گونه‌ای مرجع برخی فقیهان دیگر هم‌چون شافعی (204ق.) و احمد بن حنبل (241ق.) است.[۲۰۸]

بسیاری از دانشوران حدیث و فقه مکه و مدینه مانند ابن‌شهاب زهری (124ق.)،[۲۰۹] عمرو بن دینار (126ق.)،[۲۱۰] ربیعة بن عبدالرحمن (136ق.)،[۲۱۱] عبدالملک بن عبدالعزیز بن جریج (149 یا 150ق.)[۲۱۲] و سفیان بن عیینه (198ق.)[۲۱۳] را نیز از اصحاب حدیثی اهل بیت به ویژه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شمرده‌اند.[۲۱۴]

دیگر اهل سنت نیز روایاتی را از برخی امامان اهل بیت ‌گزارش کرده‌اند.[۲۱۵] افزون بر این، بزرگان اهل سنت مقام علمی و معنوی امامان اهل بیت از جمله امام سجاد(ع)[۲۱۶] و امام باقر(ع)[۲۱۷] و امام صادق(ع)[۲۱۸] را ستوده‌اند. در ‌گزارش‌هایی، ابوحنیفه امام صادق(ع) را دانا‌ترین مردم زمان خویش دانسته[۲۱۹] و به نقش‌ محوری ایشان در آموزش مناسک حج به مردم اعتراف کرده است.[۲۲۰]

مالک بن انس نیز دانش و عبادت و پرهیزگاری امام صادق(ع) را ستوده و ایشان را بی‌نظیر دانسته است.[۲۲۱] گویا به سبب همین جایگاه و بهره‌رسانی علمی است که برخی پژوهشگران، امامان به ویژه امام صادق(ع) را دارای حلقه درس در مسجد نبوی دانسته‌اند.[۲۲۲] شواهد و ‌گزارش‌های دیگر، گویای برتری علمی دیگر امامان شیعه و آگاهی حاکمان وقت و مردم از آن است.[۲۲۳] شهرت امام کاظم(ع) به «عالم» را می‌توان نمونه‌ای روشن از این حقیقت دانست.[۲۲۴] برخی تندروان اهل سنت، مانند ابن تیمیه، امامان اهل بیت را در ردیف دیگر دانشوران می‌شمارند؛ اما آنان نیز به دانش و زهد امامان اعتراف کرده‌اند.[۲۲۵]

برخی بنیان‌گذاری دانش‌های اسلامی مانند فقه، تفسیر، کلام و ادبیات را به شاگردان مستقیم یا با واسطه اهل بیت به ویژه امام علی(ع)[۲۲۶] و امام باقر(ع) و امام صادق(ع)[۲۲۷] نسبت داده‌اند.

تبیین مناسک حج در ایام حج

جنبه‌ای دیگر از نقش علمی و فرهنگی اهل بیت در پاسخ به پرسش‌های حضوری اصحاب[۲۲۸] و مردم و دانشمندان دیگر شهرها[۲۲۹] و فرقه‌های گوناگون[۲۳۰] و نامه‌های فراوان پیروان خویش درباره موضوعات گوناگون[۲۳۱] از احکام حج[۲۳۲] نمود یافته است. به طور خاص، اهل بیت از موسم حج برای دیدار با افراد و پاسخ به پرسش‌های آنان بهره برده، سیره[۲۳۳] و دیدگاه[۲۳۴] رسول خدا(ص) در مناسک حج را تبیین می‌نمودند و گاه اختلاف‌های موجود میان شیعیان را برطرف می‌کردند.[۲۳۵] آنان برخی از کج‌روی‌های دانشوران دیگر فرقه‌ها[۲۳۶] و پیروانشان[۲۳۷] درباره حج را گوشزد[۲۳۸] و گاه نیز برداشت برخی اصحاب خویش از احکام حج را تصحیح می‌فرمودند.[۲۳۹]

اهل بیت همچنین در برابر فرقه‌های منحرف مانند غلات،[۲۴۰] مرجئه،[۲۴۱] خوارج،[۲۴۲] هاشمیه (گروهی از کیسانیه[۲۴۳] صوفیه[۲۴۴] و دیگر مخالفان[۲۴۵] به هدایت، روشنگری و اصلاح فکری و علمی می‌پرداختند.

مجموعه دستاوردهای حرکت علمی امامان که در آغاز به شکل اصول اربعمائه و سپس در کتاب‌های چهارگانه (الکافی، من لایحضره الفقیه، الاستبصار و تهذیب الاحکام) و دیگر منابع روایی شیعه گردآوری شد، بعدها دستمایه فقهیان شیعه برای استنباط احکام شرعی قرار گرفت.

مقابله با جعل حدیث

بخشی دیگر از تلاش فرهنگی اهل بیت به ویژه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) به رویارویی با کارهای تازه مسلمانانی اختصاص داشت که متاثر از کیش سابق خویش، روایاتی دروغین درباره پیامبران و سیره پیامبر(ص) و شعائر اسلامی ‌گزارش می‌کردند.[۲۴۶]

در نمونه‌ای، امام باقر(ع) سخن کعب الاحبار درباره سجده هر روز کعبه در برابر بیت المقدس را دروغ شمرده و کعبه را محبوب‌ترین مکان روی زمین نزد خداوند دانسته است.[۲۴۷]

امامان اهل بیت در مسیر ایفای نقش فرهنگی و علمی خود، شاگردانی را برای مناظره با پیروان دیگر مذاهب پرورش می‌دادند.[۲۴۸] شماری از منابع، بسیاری از یاران اهل بیت[۲۴۹] به ویژه امام باقر(ع)[۲۵۰] و امام صادق(ع)[۲۵۱] را یاد کرده‌اند. اهل بیت همچنین از فرصت حج[۲۵۲] و زیارت پیامبر(ص)[۲۵۳] برای اعلان حقانیت خویش در برابر مخالفان بهره می‌گرفتند و نیز با آنان درباره مسائل گوناگون از جمله احکام مربوط به حج و حرمین، به احتجاج علمی می‌پرداختند.[۲۵۴]

جنبه دیگر تلاش امامان به سعی ایشان به ویژه در ایام حج برای برطرف ساختن شک شیعیان درباره وفات امام پیشین و اعتقاد آن‌ها به غیبت وی و نیز بیان امامت خود برمی‌گردد[۲۵۵] که به سبب پاره‌ای سختگیری‌های سیاسی حکومت برای گروه‌هایی از شیعیان پدید می‌آمد.

منابع به نقش مشورتی برخی از اهل بیت در گسترش و بازسازی مسجدالحرام نیز اشاره کرده‌اند. بر پایه روایات، امام سجاد(ع) در پی تخریب کعبه در دوران حجاج بن یوسف، در بازسازی آن و نصب حجرالاسود نقش داشت[۲۵۶] و امام کاظم(ع) برای تخریب خانه‌های پیرامون مسجدالحرام به منظور گسترش آن در دوران مهدی عباسی (حک: 158-169ق.) به وی مشاوره داد.[۲۵۷]

افزون بر این، پاره‌ای روایت‌ها به تاثیر‌ معنوی اهل بیت بر حج و حج‌گزاران اشاره کرده‌اند که از آن جمله می‌توان دعا در موسم حج برای بارش باران و استجابت آن،[۲۵۸] مهربانی و خوش‌رفتاری با مخالفان خویش،[۲۵۹] پند دادن به برخی افراد[۲۶۰] و ایجاد تحول باطنی در آنان[۲۶۱] را برشمرد.

بر پایه روایت‌های امامیه و شماری از منابع اهل سنت، امام دوازدهم(ع) روز عاشورا[۲۶۲] در مسجدالحرام[۲۶۳] ظهور خواهد کرد و بیش از 300 نفر[۲۶۴] از مردم مصر، شام و عراق میان رکن و مقام[۲۶۵] با ایشان بیعت می‌کنند. برخی روایت‌ها نیز بر ظهور ایشان در مدینه و آن گاه حرکت به سوی مکه دلالت دارند.[۲۶۶]

آثار اهل بیت در مکه

بر پایه ‌گزارش مشهور پذیرفته شده میان شیعه، امام علی(ع) در کعبه زاده شد.[۲۶۷] زادگاه پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) در مکه بنایی مشخص داشت؛ اما با تسلط پیروان محمد بن عبدالوهاب بر مکه، به سال 1343ق. ویران گشت.[۲۶۸] باب علی(ع) از درهای جنوب دیوار شرقی مسجدالحرام است که گفته می‌شود ایشان از این در برای نماز به مسجد وارد می‌شد.[۲۶۹] نزدیک‌ دار العجله، سمت صفا و مروه، خانه‌ای معروف به‌ دار ابی سعید قرار داشته که به نقلی زادگاه امام صادق(ع) بوده و به سال 623ق. به اهتمام برخی همسایگان بازسازی[۲۷۰] و در دوران سعودی ویران گشت.[۲۷۱]

قبور ائمه بقیع قبل از تخریب

آثار اهل بیت در مدینه

منابع تاریخی از آثار فراوان اهل بیت در مدینه و پیرامون آن یاد کرده‌اند. افزون بر حرم پیامبر اسلام، آرامگاه چهار تن از امامان معصوم، امام مجتبی(ع) و امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع)[۲۷۲] در مدینه و سمت غرب بقیع[۲۷۳] در شرق مسجدالنبی[۲۷۴] قرار گرفته است. سفرنامه‌ها از وجود گنبد و ضریحی چوبی برای ایشان در بقیع یاد کرده‌اند[۲۷۵] که در حدود سال 1344ق. ویران شد.[۲۷۶] در سخنی غیر مشهور آمده که بدن امام علی(ع)[۲۷۷] و نیز سر امام حسین(ع)[۲۷۸] در بقیع دفن شده است.

قبر حضرت فاطمه(س) در مدینه قرار دارد؛ اما در تعیین محل دقیق آن اختلاف نظر است و آن را در بقیع[۲۷۹] یا روضه میان منبر و قبر پیامبر(ص)[۲۸۰] دانسته‌اند. خانه پیامبر(ص) که در آغاز سمت چپ قبله و همراه با مسجد ایشان در یک حیاط قرار داشت و یک در از آن به مسجد باز می‌شد، به تدریج از فضای مسجد جدا گشت و اتاق‌های کوچکی ویژه همسران پیامبر(ص) ساخته شد. از دوران بنی‌امیه، خانه پیامبر(ص) و خانه‌های پیرامون رفته رفته به مسجد اضافه گشتند.[۲۸۱]

خانه‌های اهل بیت

خانه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) پشت حجره پیامبر، در شرق مسجد و حجره عایشه قرار داشت و دارای محراب[۲۸۲] و نیز دری به سوی غرب در داخل مسجد بود.[۲۸۳] در دیوار آن، روزنه‌ای به خانه پیامبر(ص) باز شده بود که ایشان از آن‌جا با اهل بیت سخن می‌گفت و از حال آنان آگاه می‌شد. پس از چندی این روزنه به خواسته فاطمه(س) مسدود گشت.[۲۸۴] به گفته برخی، روزنه یاد شده مکانی است که پیامبر(ص) مدتی در پی نزول آیه تطهیر، آن را تلاوت و اهل بیت را برای نماز فرامی‌خواند.[۲۸۵] بیت الاحزان یا مسجد فاطمه(س)[۲۸۶] که به دست علی(ع) و بر پایه سخن مشهور در بقیع و سمت شمال قبرهای امامان شیعه،[۲۸۷] ساخته شد و محل عزاداری حضرت زهرا(س) در پی رحلت پیامبر(ص) به شمار می‌رفت، به سال 1344ق. در دوران آل سعود ویران گشت.[۲۸۸]

خانه‌های امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) در فضای سنگفرش شده امروزی میان درِ اصلی بقیع و حرم رسول خدا(ص) قرار داشت که در فاصله سال‌های 1360-1366ق. ویران و به محل عبور زائران تبدیل گشت.[۲۸۹] شماری از منابع شیعی نماز خواندن در دو خانه یاد شده را مستحب دانسته‌اند.[۲۹۰] به گفته برخی، تا سده نهم ق. که شیخ حرم نبوی، شجاعی شاهین جمالی، در محل خانه امام صادق(ع) خانه‌ای برای خود ساخت، اثر محراب خانه امام در آن باقی بود.[۲۹۱] برخی نیز از منزلی متعلق به امام رضا(ع) در خاخ، نزدیک حمراء‌الاسد در مدینه یاد کرده‌اند.[۲۹۲]

مساجد مربوط به اهل بیت

منابع از مساجدی در مدینه یاد کرده‌اند که با رویدادهایی در آغاز اسلام و یک یا چند تن از اهل بیت ارتباط دارند: مسجد مباهله در شرق حرم پیامبر[۲۹۳]؛ مسجد فضیخ (رد الشمس) در جنوب شرقی مدینه و حدود یک کیلومتری شرق مسجد قبا[۲۹۴] ه به باور شیعه، محل رد الشمس برای علی(ع) بوده است[۲۹۵]؛ مسجد غدیر خم در مسیر حاجیان نزدیک جحفه[۲۹۶]؛ مسجد امام علی(ع) در ‌دارالشفا که بر پایه روایتی، ایشان در آن‌جا نماز عید خواند[۲۹۷] و در پی گسترش و بازسازی به سال 1411ق. امروزه کنار خیابان و سمت چپ کسی قرار می‌گیرد که از جنوب غربی صحن مسجدالنبی بیرون می‌رود.[۲۹۸]

افزون بر این، برخی آثار موجود در مسجدالنبی به طور ویژه با یکی از اهل بیت ارتباط یافته است. محراب فاطمه(س) در جنوب محراب تهجد و درون مقصوره حرم و متصل به ستونی کنار صندوق حضرت زهرا(س) قرار دارد.[۲۹۹] در قسمت شرقی حرم و در سمت حجره نبوی نیز دری است به نام باب السیدة الزهراء که محل ورود و خروج خادمان است.[۳۰۰]

برخی دری را که سمت باب جبرئیل به عنوان در خانه فاطمه مشهور است، همان دری می‌دانند که به سوی کوچه باز می‌شده است.[۳۰۱] در همان سمت، دری است موسوم به باب علی(ع) که به سبب نزدیکی به خانه علی(ع) بدین نام خوانده شده است.[۳۰۲] این در ضمن بازسازی دیوار شرقی برداشته شد[۳۰۳]؛ اما به سال 1413ق. دری به همین نام ساختند.[۳۰۴] استوانه حَرس یا استوانة علی بن ابی طالب(ع) نیز جایگاه عبادت علی(ع) بود و ایشان کنار آن می‌نشست و از پیامبر نگهبانی می‌کرد.[۳۰۵]

منابع تاریخی از آبادی‌ها، باغ‌ها، چشمه‌ها و چاه‌هایی متعلق به اهل بیت: یاد کرده‌اند؛ از جمله باغ فدک که در 130 کیلومتری شمال مدینه قرار دارد.[۳۰۶]

به باور شیعه، این باغ از سوی پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) بخشیده شد[۳۰۷] و در پی فوت پیامبر(ص)، کشمکش تاریخی میان ایشان و خلیفه اول بر سر آن درگرفت.[۳۰۸]

صدقات اهل بیت در مدینه

برخی از چشمه‌ای به نام عین فاطمه نزدیک زَباله یاد کرده‌اند که آجر مسجد پیامبر در آن‌جا ساخته می‌شد.[۳۰۹] قریه‌ ام العِیال در جنوب شرقی مدینه و در مسیر مکه را نیز صدقه فاطمه دانسته‌اند.[۳۱۰] مهم‌ترین املاک و صدقات امام علی(ع) در ینبع قرار داشت[۳۱۱] و بیشتر شامل چشمه‌هایی بود که آن‌ها را وقف نمود. مجموعه چشمه‌های موسوم به «بُغَیبِغه» و نیز «عین ابونیزر» از آن شمار هستند[۳۱۲] که آن‌ها را برای فقیران مدینه و در راه ماندگان وقف کرد و به حسنین(ع) اجازه داد هر گونه صلاح می‌دانند در آن تصرف کنند.[۳۱۳] بعدها امام حسین(ع) اولی را به عبدالله بن جعفر بن ابی طالب بخشید.[۳۱۴] آبار علی نخلستانی با مجموعه‌ای از چاه‌ها در جنوب مدینه قرار دارد[۳۱۵] که برخی معتقدند امام علی(ع) آن‌ها را حفر کرده است.[۳۱۶]

از املاک و چشمه‌هایی متعلق به امام علی(ع) در مناطق دیگر از جمله عین موات و عین ناقه در وادی القری، باغی به نام «فُقَیرین» در منطقه عالیه،[۳۱۷] بئر قیس و شجره،[۳۱۸] صدقه وادی ترعه میان مدینه و خیبر[۳۱۹] و چشمه سُوَیقه نزدیک سَیاله[۳۲۰] نیز یاد کرده‌اند.

به گفته برخی، حفیاء از زمین‌های وقفی امام حسن(ع)[۳۲۱] و مرتج از زمین‌های نزدیک مدینه متعلق به ایشان بوده است.[۳۲۲] همچنین چشمه یحَنِّس در مدینه را از اموال امام حسین(ع) دانسته‌اند که بعدها امام سجاد(ع) آن را برای ‌گزاردن دَین پدر، به ولید بن عتبه فروخت.[۳۲۳] منابع تاریخی از صدقاتی دیگر نیز برای اهل بیت یاد کرده‌اند.[۳۲۴]

توجه مسلمانان به اهل بیت در حرمین

مسلمانان و حج‌گزاران در طول تاریخ به آثار و قبور اهل بیت در حرمین توجهی ویژه داشته‌اند. در روایت‌ها بر زیارت پیامبر(ص) و دیگر معصومان بسیار تاکید شده است.[۳۲۵] نمونه‌هایی از آمدن دوستان و پیروان اهل بیت از سرزمین‌های دور خراسان[۳۲۶] به مدینه نزد ایشان در پی مراسم حج در منابع ‌گزارش شده که با انگیزه‌هایی همچون زیارت، پرسش و پرداخت خمس همراه بوده است.[۳۲۷] شماری از منابع تاریخ محلی[۳۲۸] و سفرنامه‌ها ‌گزارش‌هایی از توجه زائران به قبور اهل بیت بقیع و زیارت ایشان داده‌اند.[۳۲۹]

گونه‌هایی دیگر از توجه و ابراز محبت به اهل بیت در قالب وقف به نام ایشان و نیز ثبت کتیبه‌هایی شامل نام‌هایشان از گذشته دور تا کنون در بخش‌هایی از حرمین ‌گزارش شده است. در دوره‌ای کوتاه که حسین بن حسن افطسی از نوادگان امام حسن(ع) بر مکه استیلا یافت (200ق.)، روی پرده کعبه سلام بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان نوشته شد.[۳۳۰] به گفته سباعی، شیخ مغربی در اواخر سده یازدهم ق. در مسعی تکیه‌هایی در محل خانه خدیجه و تولد حضرت فاطمه(س) برای فقیران ساخت که به تکیه سیده فاطمه(س) شناخته می‌شد.[۳۳۱] غازی (1365ق.) یک درِ آن تکیه‌ها را به سوی زقاق الحجر و در دیگر را در سمت مسعی وصف کرده و سازنده‌اش را محمد حسیب پاشا (حک: 1264-1266ق.) دانسته است.[۳۳۲] کردی (1400ق.) از ساختن مدرسه حفظ قرآن در محل آن در دوران خویش یاد می‌کند.[۳۳۳]

برخی ‌گزارش‌ها از نوشتن این بیت شعر در بالای درِ بقعه بقیع، پیش از ویرانی آن یاد کرده‌اند: «لی خمسة اطفی بهم حرّ الجحیم الحاطمة/ المصطفی و المرتضی وابناهما و الفاطمة».[۳۳۴]

در پیرامون دیوارهای صحن نبوی، اسامی چهارده معصوم، صحابه و شماری دیگر از بزرگان اسلام نوشته شده است.[۳۳۵]

برخی به پشتوانه روایت‌های شفاهی از علویان ترکیه، نوشتن نام چهارده معصوم بر دیوارهای یاد شده و نیز سروده‌هایی در مدح اهل بیت به ویژه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) گرداگرد حجره پیامبر و خانه فاطمه(س) و صُفّه را به مهندسی عثمانی از علویان ترکیه نسبت داده‌اند که به دوره بازسازی حرم نبوی در آستانه سده 14ق. بازمی‌گردد. بعدها آثار یاد شده جز اسامی معصومان تا حد فراوان محو شدند.[۳۳۶] [۳۳۷]

حج و حرمین در روایت‌های اهل بیت

دیدگاه اهل بیت درباره موضوعات گوناگون مرتبط با حج و حرمین در منابع روایی شیعه به ویژه کتاب‌های چهارگانه بازتاب یافته است.

بسیاری از روایت‌های اهل بیت به موضوعاتی مانند پیشینه کعبه،[۳۳۸] حرمت و امنیت حرم،[۳۳۹] حج‌گزاری پیامبران پیشین،[۳۴۰] پاره‌ای رخدادهای تاریخی مکه مانند ذبح اسماعیل و اصحاب فیل،[۳۴۱] جنبه معنوی حج[۳۴۲] و آثار آن،[۳۴۳] علت وجوب حج،[۳۴۴] انواع آن (تمتع، قِران و اِفراد) و شرایط و چگونگی هر یک،[۳۴۵] جزئیات[۳۴۶] و حکمت برخی مناسک آن،[۳۴۷] فضیلت برخی کارها مانند ختم قرآن، نماز، دعا، مجاورت مکه،[۳۴۸] نگریستن به کعبه،[۳۴۹] تبرک جستن به پرده آن،[۳۵۰] فضیلت شریک ساختن دیگران در ثواب حج،[۳۵۱] ب ه جا آوردن حج به نیابت از دیگران[۳۵۲] به ویژه اهل بیت،[۳۵۳] فضیلت و مناسک و آداب منبر و روضه و مقام پیامبر(ص) و مسجد ایشان،[۳۵۴] تعیین حدود حرم مدینه[۳۵۵] و بسیاری از احکام مربوط به حج و حرمین پرداخته‌اند. بخشی از روایت‌های اهل بیت گویای اختلاف‌نظر ایشان با دیدگاه فقهی دیگر مذاهب اسلامی است.[۳۵۶] برای نمونه، بر خلاف نظر ابوحنیفه[۳۵۷] و شافعی،[۳۵۸] احرام پیش از میقات را جایز نمی‌دانند و معتقدند بدین سان، جز در هنگام ضرورت، احرام منعقد نمی‌شود.[۳۵۹] نیز شیعیان بر خلاف دیگر مذاهب فقهی[۳۶۰] بر پایه روایتی از اهل بیت:[۳۶۱] طواف نساء را برای بیرون آمدن از احرام شرط می‌دانند.[۳۶۲] بر پایه برخی روایت‌های اهل بیت، وقوف در مزدلفه از ارکان حج شمرده می‌شود و ترک آن سبب بطلان حج می‌گردد.[۳۶۳]

بخشی دیگر از روایت‌های اهل بیت

بیانگر تفسیر ایشان از آیات مرتبط با حج است که افزون بر کتاب‌های چهارگانه،[۳۶۴] در تفاسیر روایی شیعه ذیل آیات مربوط به حج آورده شده است. روایاتی نیز برخی آیات مربوط به حج را به مقام معنوی اهل بیت تاویل کرده‌اند.[۳۶۵]

افزون بر ‌گزارش‌های فراوان از اهتمام گسترده ایشان به انجام حج در روایاتی نیز ایشان بر وظیفه حاکمان برای واداشتن مردم به حج و زیارت پیامبر(ص) اشاره و تاکید کرده‌اند که لازم است در صورت فقدانِ توان مالی، هزینه سفر مردم از بیت المال پرداخت شود.[۳۶۶] آنان همچنین به پیروانشان دستور می‌دادند در پی مراسم حج، برای زیارت مرقد پیامبر(ص) به مدینه بروند[۳۶۷] و هواداری خویش از اهل بیت را اعلان کنند.[۳۶۸] افزون بر این، روایت‌های شیعه زیارتِ هر یک از امامان در دوره زندگانی یا پس از وفات را مستحب و به منزله زیارت پیامبر(ص) دانسته و به برخی آثار دنیوی و اخروی آن اشاره کرده‌اند.[۳۶۹] روایاتی نیز گویای استحباب نماز در برخی مکان‌های منسوب به اهل بیت مانند مسجد غدیر خم[۳۷۰] و خانه فاطمه هستند.[۳۷۱]

پیوند به بیرون

پانویس

  1. العین، ج4، ص89؛ معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150؛ لسان العرب، ج11، ص29، «اهل.
  2. معجم مقاییس اللغه، ج1، ص150، «اهل.
  3. الصحاح، ج4، ص1629؛ التحقیق، ج1، ص169، «اهل.
  4. المصباح، ج2، ص28، «اهل.
  5. التحقیق، ج1، ص177-178؛ نک: الصحاح، ج4، ص1627، «اول.
  6. معجم مقاییس اللغه، ج1، ص324-325؛ النهایه، ج1، ص170؛ المصباح، ج2، ص68، «بات.
  7. تفسیر بغوی، ج2، ص393؛ الکشاف، ج2، ص281؛ التحریر و التنویر، ج11، ص298.
  8. التحقیق، ج1، ص170، «اهل.
  9. نک: جامع البیان، ج12، ص26؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص86؛ التفسیر الکبیر، ج18، ص357.
  10. نک: مجمع البیان، ج7، ص59؛ تفسیر قرطبی، ج11، ص263؛ المیزان، ج14، ص239.
  11. نک: اوائل المقالات، ص216؛ المیزان، ج7، ص111؛ احقاق الحق، ج9، ص291؛ ج12، ص181.
  12. نک: عیون اخبار الرضا، ج1، ص60؛ التبیان، ج2، ص441؛ صحیح مسلم، نووی، ج6، ص72.
  13. نک: المناقب، ابن شهر آشوب، ج1، ص282؛ ج3، ص211؛ روح المعانی، ج3، ص189.
  14. نک: مطالب السؤول، ص22-28؛ مجمع البحرین، ج3، ص395، «عتر.
  15. المستدرک، ج3، ص146-148؛ فرائد السمطین، ج2، ص10-23.
  16. کمال الدین، ص264؛ شرح الاخبار، ج3، ص516؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.
  17. تفسیر مقاتل، ج3، ص45؛ جامع البیان، ج22، ص7-8؛ المیزان، ج16، ص310.
  18. السنن الکبری، ج2، ص150؛ التفسیر الکبیر، ج25، ص168؛ تفسیر بیضاوی، ج4، ص231.
  19. مسند احمد، ج3، ص448؛ صحیح مسلم، ج3، ص118-119؛ تفسیر بغوی، ج3، ص529.
  20. بصائر الدرجات، ص37-38؛ المعجم الکبیر، ج2، ص292؛ تفسیر ثعلبی، ج8، ص44.
  21. المناقب، کوفی، ج1، ص132؛ الشافی، ج3، ص136؛ مجمع البیان، ج8، ص559-560.
  22. نک: جامع البیان، ج22، ص5-7؛ زاد المسیر، ج3، ص462؛ فتح القدیر، ج4، ص278-279.
  23. الکافی، ج1، ص287؛ البرهان، ج4، ص443؛ نک: المیزان، ج16، ص311.
  24. مسند احمد، ج3، ص285؛ جامع البیان، ج22، ص5-8؛ المستدرک، ج2، ص416؛ ج3، ص133، 146-148.
  25. مسند احمد، ج6، ص298.
  26. نک: جامع البیان، ج22، ص6؛ المستدرک، ج3، ص158؛ مجمع الزوائد، ج9، ص169.
  27. تفسیر بیضاوی، ج4، ص231؛ تفسیر قرطبی، ج14، ص183؛ تفسیر ابن کثیر، ج6، ص364-370.
  28. تفسیر ابن ابی حاتم، ج9، ص3132؛ الدر المنثور، ج5، ص198؛ روح المعانی، ج11، ص194.
  29. تفسیر بغوی، ج3، ص528؛ الدر المنثور، ج5، ص198.
  30. البحر المحیط، ج8، ص479.
  31. الکافی، ج1، ص525-534؛ کمال الدین، ج1، ص274؛ فرائد السمطین، ج1، ص315-316.
  32. الکافی، ج2، ص627؛ تفسیر فرات الکوفی، ص138؛ البرهان، ج1، ص49.
  33. الکافی، ج2، ص629؛ شرح الاخبار، ج2، ص353؛ شواهد التنزیل، ج1، ص57.
  34. نک: المیزان، ج1، ص42.
  35. برای نمونه نک: الکافی، ج1، ص143، 144، 186، 191، 205، 207، 210، 212، 217-218، 539؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص372؛ ج2، ص288، 311؛ ج3، ص171، 314، 443.
  36. التبیان، ج2، ص484؛ مجمع البیان، ج2، ص763-764؛ الصافی، ج1، ص343-344.
  37. جامع البیان، ج3، ص211؛ تفسیر بغوی، ج1، ص450-451؛ روح المعانی، ج2، ص180-182.
  38. تفسیر فرات الکوفی، ص520-529؛ التبیان، ج10، ص211؛ مجمع البیان، ج10، ص616.
  39. تفسیر ثعلبی، ج10، ص98-102؛ الکشاف، ج4، ص670؛ روح المعانی، ج15، ص173-174.
  40. مجمع البیان، ج9، ص43؛ روض الجنان، ج17، ص122-123؛ الصافی، ج4، ص373-374.
  41. الکشاف، ج4، ص219-220؛ تفسیر بیضاوی، ج5، ص80؛ نک: روح المعانی، ج13، ص31-33.
  42. التبیان، ج3، ص236؛ مجمع البیان، ج3، ص101.
  43. عبقات الانوار، ج20، ص327.
  44. نک: الکافی، ج1، ص294؛ ج2، ص415؛ الامالی، ص616؛ کمال الدین، ص234-240.
  45. نک: مسند احمد، ج3، ص14، 17، 26، 59؛ سنن الدارمی، ج2، ص433؛ المستدرک، ج3، ص148.
  46. مجمع الزوائد، ج9، ص174؛ نظم درر السمطین، ص234.
  47. دعائم الاسلام، ج1، ص80؛ کمال الدین، ص239؛ المستدرک، ج3، ص151.
  48. الشافی، ج2، ص7؛ ج3، ص173؛ کشف المراد، ص495.
  49. نک: فرق الشیعه، ص19؛ نهج الحق، ص164.
  50. نک: الشافی، ج3، ص133-137؛ تقریب المعارف، ص336-337؛ العمده، ص45-46.
  51. تفسیر عیاشی، ج1، ص247-254؛ الکافی، ج1، ص286-287؛ ج2، ص21؛ التبیان، ج3، ص236.
  52. الشافی، ج2، ص257-258؛ الخصال، ص139؛ کشف المراد، ص492-494.
  53. الشافی، ج1، ص43.
  54. النکت الاعتقادیه، ص40؛ رسائل المرتضی، ج1، ص395-398؛ کشف المراد، ص492-494.
  55. الکافی، ج1، ص256-257؛ نک: اوائل المقالات، ص46، 67؛ رسائل المرتضی، ج1، ص394-395؛ ج3، ص130-131.
  56. الکافی، ج1، ص260-262؛ نک: علم الامام، ص18 به بعد.
  57. الایضاح، ص459-468؛ الارشاد، ج2، ص186-187؛ منهاج الکرامه، ص37.
  58. الارشاد، ج2، ص186؛ عقائد الامامیه، ص67-69.
  59. نک: فرق الشیعه، ص89-90.
  60. نک: فرق الشیعه، ص90.
  61. الشافی، ج1، ص5؛ النکت الاعتقادیه، ص39-40؛ النجاة فی القیامه، ص41، 66.
  62. المواقف، ج3، ص574؛ شرح المقاصد، ج2، ص272؛ نک: الشافی، ج1، ص5-8.
  63. الشافی، ج3، ص163؛ منهاج الکرامه، ص37؛ مرجعیة اهل البیت، ص32.
  64. نقض، ص53-54؛ نک: الشافی، ج1، ص179-181، 205-206؛ ج2، ص207؛ ج4، ص142-148.
  65. نهج الحق، ص225-228؛ عبقات الانوار، ج20، ص121؛ عقائد الامامیه، ص67-71.
  66. النکت الاعتقادیه، ص39؛ کشف المراد، ص490-492.
  67. الشافی، ج1، ص179-180؛ تقریب المعارف، ص171؛ قواعد المرام، ص175-177.
  68. رسائل المرتضی، ج3، ص20؛ قواعد المرام، ص177.
  69. کمال الدین، ص60-61؛ الشافی، ج2، ص7-8؛ رسائل المرتضی، ج3، ص20.
  70. الکافی، ج8، ص93؛ دعائم الاسلام، ج1، ص68؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص211-213.
  71. مجمع البیان، ج9، ص43؛ الکشاف، ج4، ص219-220.
  72. المستدرک، ج3، ص149؛ وسائل الشیعه، ج1، ص94.
  73. تفسیر عیاشی، ج1، ص190؛ بحار الانوار، ج96، ص369.
  74. الکافی، ج4، ص545.
  75. الکافی، ج2، ص46؛ الامالی، ص341؛ کنز العمال، ج11، ص539.
  76. شواهد التنزیل، ج1، ص554.
  77. عیون اخبار الرضا، ج2، ص67، 110-111.
  78. مجمع الزوائد، ج9، ص172.
  79. شواهد التنزیل، ج1، ص496.
  80. المستدرک، ج3، ص150.
  81. المستدرک، ج3، ص149.
  82. مسند احمد، ج2، ص231؛ ج4، ص5، 326، 328؛ صحیح البخاری، ج4، ص21، 212، 219؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص125.
  83. التفسیر الکبیر، ج27، ص143.
  84. المیزان، ج18، ص46.
  85. شرح الاخبار، ج1، ص155-156.
  86. الدروس، ج1، ص124؛ جواهر الکلام، ج6، ص50-51؛ العروة الوثقی، ج1، ص145.
  87. الانتصار، ص480-482؛ غنیة النزوع، ص428؛ المختصر النافع، ص221.
  88. الکافی فی الفقه، ص403، 416؛ المهذب، ج2، ص551؛ النهایه، ص730.
  89. الخلاف، ج5، ص340؛ المبسوط، ج7، ص270.
  90. المجموع، ج19، ص428؛ رسالة ابن ابی زید، ص588؛ حاشیة رد المحتار، ج4، ص419.
  91. المحلی، ج11، ص410، 415؛ معین الحکام، ج1، ص192.
  92. صحیح مسلم، نووی، ج16، ص93؛ حواشی الشروانی، ج10، ص235.
  93. مغنی المحتاج، ج4، ص436؛ حواشی الشروانی، ج10، ص235؛ اعانة الطالبین، ج4، ص155.
  94. تاریخ مکه، ص274؛ التاریخ الشامل، ج2، ص144.
  95. صحیح البخاری، ج6، ص27؛ صحیح مسلم، ج2، ص16؛ قس: الامالی، ص470.
  96. الصواعق المحرقه، ص146؛ وسائل الشیعه، ج4، ص1222؛ الصلاة علی محمد و آله، ص20-21.
  97. قرب الاسناد، ص310؛ الکافی، ج2، ص495؛ الامالی، ص484.
  98. المستدرک، ج1، ص269؛ السنن الکبری، ج2، ص146-148.
  99. غنیة النزوع، ص80؛ الرسائل العشر، ص158؛ الاقناع، ج1، ص127.
  100. فتح الوهاب، ج1، ص82؛ فتح المعین، ج1، ص200؛ فقه السنه، ج1، ص172-173.
  101. دیوان الامام الشافعی، ج1، ص21؛ مواعظ الامام الشافعی، ج1، ص24؛ نک: وسیلة الاسلام بالنبی، ج1، ص143.
  102. الصواعق المحرقه، ج2، ص435؛ اعانة الطالبین، ج1، ص200؛ نک: منتهی السؤول، ج1، ص61.
  103. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص530-537.
  104. نک: الارشاد؛ تاج الموالید؛ التاریخ الامین، ص300-304.
  105. کشف الغمه، ج3، ص155؛ بحار الانوار، ج49، ص120.
  106. عیون اخبار الرضا، ج1، ص234-235؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص363؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص452.
  107. الخرائج‌و‌الجرائح، ‌ج1، ص383؛ مدینة‌المعاجز، ج7، ص376.
  108. تاریخ یعقوبی، ج2، ص225؛ الارشاد، ج2، ص17-19؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص242.
  109. اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص260-261؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص132.
  110. قرب الاسناد، ص364.
  111. الکافی، ج4، ص244؛ التهذیب، ج5، ص458؛ وسائل الشیعه، ج8، ص88.
  112. الکافی، ج4، ص245، 251-252؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص237-238؛ علل الشرایع، ج2، ص450.
  113. الکافی، ج4، ص244؛ وسائل الشیعه، ج8، ص88.
  114. الکافی، ج4، ص251-252؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص250-251.
  115. سنن الترمذی، ج2، ص156؛ سنن ابی داود، ج1، ص443.
  116. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص238.
  117. تاریخ‌یعقوبی، ج2، ص226؛ سیراعلام النبلاء، ج3، ص267.
  118. قرب الاسناد، ص170؛ الاستبصار، ج2، ص142؛ التهذیب، ج5، ص12.
  119. المستدرک، ج3، ص169؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص260؛ الوافی بالوفیات، ج12، ص68.
  120. الکافی، ج4، ص456؛ الامالی، ص244؛ عدة‌الداعی، ص139.
  121. الکافی، ج1، ص461؛ الامالی، ص291؛ الزهدوالورع، ص79.
  122. اسد الغابه، ج2، ص20؛ تهذیب الکمال، ج6، ص406؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص287.
  123. الارشاد، ج2، ص128-129؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص168.
  124. المحاسن، ج2، ص635؛ الخصال، ص517-518.
  125. نک: حج الانبیاء و الائمه، ص341-571.
  126. نک: حج الانبیاء و الائمه، ص466-467.
  127. وفیات الاعیان، ج2، ص94-95.
  128. السیرة النبویه، ابن هشام، ج4، ص970-973؛ علل الشرایع، ج1، ص190؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج4، ص68-69.
  129. تنبیه الغافلین، ص79؛ البدایة و النهایه، ج5، ص36-37؛ مناقب الکوفی، ج2، ص458.
  130. تاریخ یعقوبی، ج2، ص109؛ الکافی، ج4، ص247-248؛ التهذیب، ج5، ص227.
  131. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص237.
  132. الکافی، ج4، ص493؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص504.
  133. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص293.
  134. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص282.
  135. تاریخ دمشق، ج13، ص248.
  136. مطالب السؤول، ص415؛ صفوة الصفوه، ج2، ص96.
  137. الکافی، ج4، ص415؛ الاستبصار، ج2، ص223-225؛ التهذیب، ج5، ص119-121.
  138. مطالب السؤول، ص449؛ الدر النظیم، ص663؛ کشف الغمه، ج3، ص3-4.
  139. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص520.
  140. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص520؛ کمال الدین، ص440-471؛ الغیبه، طوسی، ص251-280.
  141. الکافی، ج4، ص283-287.
  142. دلائل الامامه، ص317؛ تاریخ دمشق، ج54، ص280.
  143. عیون اخبار الرضا، ج1، ص19؛ تاریخ دمشق، ج41، ص378؛ تهذیب الکمال، ج20، ص390.
  144. الکافی، ج4، ص398-399؛ دعائم‌الاسلام، ج1، ص310-311.
  145. دعائم الاسلام، ج1، ص319؛ بحار الانوار، ج96، ص247.
  146. المصنف، ابن ابی شیبه، ج4، ص466.
  147. الکافی، ج4، ص467؛ التهذیب، ج5، ص179-183.
  148. اقبال الاعمال، ج2، ص72-113.
  149. مصباح المتهجد، ص689-698؛ المزار، ص153-164؛ اقبال الاعمال، ج2، ص87-117.
  150. اقبال الاعمال، ج2، ص117-188.
  151. اقبال الاعمال، ج2، ص73.
  152. الکافی، ج4، ص432-433؛ التهذیب، ج5، ص147.
  153. التهذیب، ج5، ص276-277.
  154. التهذیب، ج5، ص105.
  155. الکافی، ج4، ص407؛ التهذیب، ج5، ص105؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج3، ص291.
  156. الکافی، ج4، ص530-531؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص20-21؛ التهذیب، ج5، ص281.
  157. الکافی، ج4، ص499-500؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص493؛ المقنع، ص275.
  158. التهذیب، ج5، ص105-106، 374.
  159. اسد الغابه، ج4، ص22-23؛ تهذیب الکمال، ج20، ص485؛ الاصابه، ج4، ص467.
  160. حیاة الحیوان، ج1، ص90.
  161. تاریخ المدینه، ج4، ص1219-1223، 1228-1229، 1275-1277.
  162. تاریخ المدینه، ج3، ص1131.
  163. نک: تاریخ یعقوبی، ج2، ص182-185؛ تاریخ طبری، ج3، ص469-562؛ التاریخ الشامل، ج1، ص311-318.
  164. تاریخ طبری، ج3، ص465، 473؛ شفاء الغرام، ج2، ص193؛ تاریخ امراء المدینه، ص46-47.
  165. تاریخ طبری، ج3، ص471، 490؛ الطبقات، ج3، ص23؛ ج6، ص93-94؛ تاریخ خلیفه، ص135.
  166. تاریخ طبری، ج4، ص119.
  167. تاریخ خلیفه، ص144، 149.
  168. التاریخ الشامل، ج1، ص334.
  169. الامامة و السیاسه، ج1، ص158؛ تاریخ طبری، ج4، ص225.
  170. کتاب سلیم بن قیس، ص320؛ الاحتجاج، ج2، ص18-19؛ بحار الانوار، ج33، ص181-182.
  171. سیره پیشوایان، ص163.
  172. تاریخ طبری، ج6، ص428؛ الطبقات، ج5، ص170؛ البدایة و النهایه، ج8، ص220.
  173. قس: التاریخ الشامل، ج1، ص391-392.
  174. تاریخ طبری، ج4، ص372.
  175. نک: اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص354؛ البدایة و النهایه، ج8، ص217-218.
  176. الارشاد، ص260؛ سیره پیشوایان، ص189.
  177. الارشاد، ج2، ص150-152؛ امالی، ج1، ص48-49؛ وفیات الاعیان، ج6، ص93-94.
  178. رجال کشی، ج1، ص333.
  179. تاریخ طبری، ج6، ص196-197؛ العقد الفرید، ج5، ص340-341.
  180. فرق الشیعه، ص97؛ المقالات و الفرق، ص94.
  181. الصواعق المحرقه، ص122-123؛ ینابیع الموده، ج3، ص120.
  182. تاریخ طبری، ج7، ص139.
  183. الکامل، ج6، ص326.
  184. سیر اعلام النبلاء، ج13، ص120.
  185. مروج الذهب، ج4، ص84؛ تذکرة الخواص، ص322؛ الانوار البهیه، ص288.
  186. الکافی، ج1، ص501؛ الارشاد، ج2، ص309-310؛ قس: عیون المعجزات، ص119-120.
  187. الارشاد، ج2، ص309-310؛ کشف‌الغمه، ج3، ص175-176.
  188. نک: الرسائل السیاسیه، ص434-435؛ العقد الفرید، ج4، ص113-114؛ شرح الاخبار، ج1، ص171.
  189. مقاتل الطالبیین، ص396؛ رجال کشی، ج2، ص566؛ کشف الغمه، ج3، ص178.
  190. نک: الارشاد، ج2، ص239؛ المنتظم، ج8، ص90، 257.
  191. نک: اعیان الشیعه، ج1، ص101؛ التاریخ الامین، ص295-297.
  192. نک: المفصل، ج9، ص250-260.
  193. الحد الفاصل، ص553؛ جامع بیان العلم، ج2، ص120-121؛ تذکرة الحفاظ، ج1، ص7-8.
  194. نقش تقیه در استنباط، ص488.
  195. مسند الامام المجتبی، ص657-709.
  196. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص680-738.
  197. اعیان الشیعه، ج1، ص98-103، 652؛ سیره پیشوایان، ص353-355.
  198. تاریخ یعقوبی، ج2، ص381؛ الصواعق المحرقه، ص200-201.
  199. اعیان الشیعه، ج1، ص98-103، 652؛ سیره پیشوایان، ص353-354.
  200. نک: صحیح البخاری، ج1، ص134؛ شرح الاخبار، ج3، ص292؛ تاریخ الخلفاء، ج1، ص197.
  201. موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص376.
  202. موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص489.
  203. الکافی، ج8، ص14-17، 72-76؛ الامالی، ص593-596.
  204. الکافی، ج4، ص475-479؛ شرح الاخبار، ج3، ص292؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص472-473.
  205. سیره پیشوایان، ص562؛ نک: مسند الامام الجواد.
  206. نک: التهذیب، ج5، ص171.
  207. نک: شرح الاخبار، ج3، ص291؛ المدینة فی العصر الاموی، ص373؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج1، ص69.
  208. شرح نهج البلاغه، ج1، ص17-20؛ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103.
  209. موسوعة طبقات الفقهاء، ج2، ص523-525.
  210. موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص477.
  211. موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص345-346؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج3، ص393.
  212. موسوعة طبقات الفقهاء، ج1، ص367-368؛ نک: تهذیب الکمال، ج18، ص338-339.
  213. موسوعة طبقات الفقهاء، ج2، ص244-246؛ نک: الطبقات، ج2، ص191؛ الکامل، ابن عدی، ج2، ص139.
  214. نک: الصواعق المحرقه، ص201؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص372؛ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103.
  215. نک: تاریخ بغداد، ج3، ص265-267؛ تاریخ الاسلام، ج2، ص699-701.
  216. نک: حیاة الحیوان، ج1، ص201؛ تهذیب التهذیب، ج7، ص269؛ شذرات الذهب، ج1، ص105.
  217. وفیات الاعیان، ج4، ص174؛ تذکرة الحفاظ، ج1، ص124-125؛ حیاة الحیوان، ج1، ص213.
  218. تذکرة الخواص، ص307-311؛ حیاة الحیوان، ج2، ص142؛ وفیات الاعیان، ج1، ص327.
  219. تذکرة الحفاظ، ج1، ص166؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص378-379.
  220. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص519.
  221. شرح الاخبار، ج3، ص291-292؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص372.
  222. المدینة فی العصر الاموی، ص373؛ اعیان الشیعه، ج1، ص99-100.
  223. نک: تاریخ بغداد، ج12، ص56-57.
  224. اعیان الشیعه، ج1، ص100.
  225. نک: منهاج السنة النبویه.
  226. منهاج الکرامه، ص162-163؛ نهج الحق، ص238.
  227. اعیان الشیعه، ج1، ص103؛ تاسیس الشیعه، ص310، 318.
  228. نک: الکافی، ج4، ص233، 237؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص363 به بعد؛ التهذیب، ج5، ص353.
  229. معانی الاخبار، ص105؛ علل الشرایع، ج2، ص407.
  230. الکافی، ج4، ص187-188، 197-198، 488-489؛ ج6، ص429؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص30.
  231. نک: الکافی، ج4، ص536؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص399، 430-431؛ التهذیب، ج5، ص10، 171.
  232. التهذیب، ج5، ص334؛ وسائل الشیعه، ج9، ص247.
  233. نک: الکافی، ج4، ص332-339، 369؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص466، 489، 507؛ التهذیب، ج5، ص146، 193، 205، 275، 454-457.
  234. التهذیب، ج5، ص236.
  235. التهذیب، ج5، ص426-430.
  236. الکافی، ج4، ص352، 523.
  237. الکافی، ج4، ص519.
  238. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص466-467؛ التهذیب، ج5، ص85-86.
  239. التهذیب، ج5، ص53، 322.
  240. الکافی، ج1، ص502؛ علل الشرایع، ج1، ص227؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص219، 130-131.
  241. بصائر الدرجات، ص272؛ الکافی، ج2، ص40.
  242. قرب الاسناد، ص385؛ الکافی، ج1، ص97؛ الارشاد، ج2، ص164-165.
  243. شرح الاخبار، ج3، ص284؛ نک: فرق الشیعه، ص31، 51.
  244. الاحتجاج، ج2، ص43؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص166-172.
  245. الکافی، ج4، ص197-198، 240؛ الارشاد، ج2، ص199-201؛ التهذیب، ج6، ص148.
  246. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص302.
  247. الکافی، ج4، ص240؛ نک: تفسیر عیاشی، ج2، ص88.
  248. الارشاد، ج2، ص194-195؛ رجال کشی، ص331-332.
  249. رجال طوسی، ص55-403.
  250. رجال طوسی، ص121-151.
  251. رجال طوسی، ص153-328.
  252. الکافی، ج4، ص466؛ الامان من اخطار الاسفار، ص66؛ دلائل الامامه، ص233.
  253. الارشاد، ج2، ص234-235؛ الکامل، ابن اثیر، ج6، ص164.
  254. الکافی، ج4، ص350، 352، 492؛ ج5، ص23؛ الارشاد، ج2، ص235؛ الاحتجاج، ج2، ص118-119، 168، 262.
  255. الکافی، ج1، ص380؛ رجال کشی، ج2، ص773.
  256. الکافی، ج4، ص222؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص247؛ علل الشرایع، ج2، ص448.
  257. تفسیر عیاشی، ج1، ص185-186.
  258. الاحتجاج، ج2، ص47-48؛ بحار الانوار، ج46، ص50.
  259. رجال کشی، ج2، ص769.
  260. الاحتجاج، ج2، ص43.
  261. دلائل الامامه، ص317-319؛ مدینة المعاجز، ج6، ص194.
  262. الغیبه، نعمانی، ص291؛ الغیبه، طوسی، ص453.
  263. تفسیر قمی، ج2، ص205؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص56-57؛ نک: الغیبه، نعمانی، ص329.
  264. المصنف، ابن ابی شیبه، ج8، ص609؛ الغیبه، طوسی، ص477.
  265. نک: المصنف، صنعانی، ج11، ص371؛ الاختصاص، ص208؛ الغیبه، طوسی، ص477.
  266. معجم احادیث الامام المهدی، ج1، ص444، 501.
  267. خصائص الائمه، ص39؛ روضة الواعظین، ص81؛ الفصول المهمه، ج1، ص172.
  268. کشف الارتیاب، ص55؛ نک: پنجاه سفرنامه، ج3، ص821.
  269. سفرنامه ناصر خسرو، ص127؛ تاریخ عمارة و اسماء ابواب المسجدالحرام، ص90.
  270. شفاء الغرام، ج1، ص360.
  271. معالم مکة و المدینه، ص191؛ تاریخ و آثار اسلامی، ص127.
  272. نک: معالم مکة و المدینه، ص429-433.
  273. رسائل فی تاریخ المدینه، ص11؛ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص60-62.
  274. التاریخ الامین، ص356.
  275. نک: پنجاه سفرنامه، ج2، ص441، 587؛ ج3، ص99، 440-441، 476، 590-591.
  276. کشف الارتیاب، ص55، 287.
  277. تاریخ بغداد، ج1، ص148؛ البدایة و النهایه، ج7، ص329-330؛ ج8، ص14؛ وفاء الوفاء، ج3، ص95.
  278. الطبقات، ج5، ص184؛ وفاء الوفاء، ج3، ص95.
  279. تاریخ المدینه، ج1، ص105-107؛ وفاء الوفاء، ج3، ص89.
  280. تاریخ المدینه، ج1، ص107؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص572؛ آثار اسلامی، ص219، 340.
  281. الطبقات، ج1، ص387-388؛ معالم مکة و المدینه، ص326.
  282. وفاء الوفاء، ج2، ص59.
  283. نک: وفاء الوفاء، ج2، ص63-67.
  284. وفاء الوفاء، ج2، ص57.
  285. تاریخ و آثار اسلامی، ص203.
  286. وفاء الوفاء، ج3، ص94؛ تاریخ الخمیس، ج2، ص176.
  287. وفاء الوفاء، ج3، ص101-102؛ التاریخ الامین، ص343، 396-397؛ تخریب و بازسازی بقیع، ص39؛ قس: الخصال، ج1، ص273.
  288. تخریب و بازسازی بقیع، ص41، 52.
  289. آثار اسلامی، ص410-411؛ گل‌واژه‌های حج و عمره، ص489؛ نک: معالم مکة و المدینه، ص404-405.
  290. المزار الکبیر، ص102؛ بحار الانوار، ج97، ص225.
  291. وفاء الوفاء، ج2، ص246؛ نک: آثار المدینه، ص32؛ تاریخ معالم المدینه، ص170.
  292. معجم البلدان، ج2، ص335.
  293. معالم مکة و المدینه، ص369-370؛ التاریخ الامین، ص343.
  294. المدینة المنورة معالم و احداث، ص64؛ آثار اسلامی، ص325-329.
  295. التاریخ الامین، ص386-387؛ معالم مکة و المدینه، ص395-396؛ نک: وفاء الوفاء، ج3، ص32-33.
  296. الکافی، ج4، ص566-567؛ ذکری، ج3، ص117-118؛ وفاء الوفاء، ج3، ص170-171.
  297. تاریخ و آثار اسلامی، ص259-260؛ وفاء الوفاء، ج3، ص43-44.
  298. تاریخ و آثار اسلامی، ص259-260؛ قس: وفاء الوفاء، ج3، ص43-44؛ معالم مکة و المدینه، ص347، 357.
  299. معالم مکة و المدینه، ص292؛ المدینة المنورة معالم و احداث، ص24، 27.
  300. رسائل فی تاریخ المدینه، ص6؛ المدینة المنورة معالم و احداث، ص34.
  301. تاریخ و آثار اسلامی، ص203.
  302. اخبار المدینه، ص105.
  303. اخبار المدینه، ص105.
  304. التعریف بتاریخ، ص433.
  305. وفاء الوفاء، ج2، ص45؛ معالم مکة و المدینه، ص292؛ مدینه‌شناسی، ج1، ص180.
  306. معالم مکة و المدینه، ص485.
  307. الکافی، ج1، ص543؛ الاختصاص، ص183-185؛ بحار الانوار، ج21، ص22.
  308. نک: تاریخ المدینه، ج1، ص193-217؛ وفاء الوفاء، ج3، ص155-159.
  309. وفاء الوفاء، ج1، ص132؛ ج4، ص122.
  310. معجم البلدان، ج1، ص254؛ وفاء الوفاء، ج4، ص15؛ حجاز در صدر اسلام، ص106.
  311. تاریخ المدینه، ج1، ص221-224؛ معجم ما استعجم، ج1، ص262؛ نک: الکافی، ج7، ص49.
  312. تاریخ المدینه، ج1، ص221-222؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30-31؛ حجاز در صدر اسلام، ص98-99.
  313. معجم البلدان، ج4، ص176.
  314. تاریخ المدینه، ج1، ص221-222؛ وفاء الوفاء، ج4، ص30-31؛ حجاز در صدر اسلام، ص99.
  315. عمدة القاری، ج25، ص62؛ البحر الرائق، ج2، ص555.
  316. اعانة الطالبین، ج2، ص341؛ نک: چهارده نور پاک، ج12، ص1671-1672.
  317. تاریخ المدینه، ج1، ص223-229؛ وفاء الوفاء، ج3، ص153.
  318. فتوح البلدان، ص23؛ حجاز در صدر اسلام، ص351.
  319. تاریخ المدینه، ج1، ص225-226.
  320. وفاء الوفاء، ج4، ص95-96؛ حجاز در صدر اسلام، ص198.
  321. وفاء الوفاء، ج4، ص61.
  322. وفاء الوفاء، ج4، ص144.
  323. معجم البلدان، ج4، ص180.
  324. نک: حجاز در صدر اسلام، ص348-357.
  325. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص565؛ المزار، ص183-189.
  326. مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص409-411؛ الثاقب فی المناقب، ص339-344؛ اعیان الشیعه، ج1، ص98-103، 652.
  327. الکافی، ج4، ص316-317؛ بحار الانوار، ج46، ص47؛ مصباح الحرمین، ص397-398.
  328. مرآة الحرمین، ج1، ص426.
  329. نک: پنجاه سفرنامه، ج3، ص213، 216-217؛ 823؛ ج8، ص45، 403، 453، 457.
  330. اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص264؛ اتحاف الوری، ج2، ص265.
  331. تاریخ مکه، ص381؛ نک: افادة الانام، ج3، ص433.
  332. افادة الانام، ج5، ص261-262؛ التاریخ القویم، ج1، ص289-290.
  333. التاریخ القویم، ج1، ص289-290.
  334. پنجاه سفرنامه، ج3، ص737.
  335. پنجاه سفرنامه، ج3، ص202، 208، 512، 737، 824؛ ج4، ص150-151.
  336. میقات حج، ش20، ص104، «بازسازی مسجدالحرام.
  337. نک: با کاروان صفا در سال 82، ص251-252.
  338. الکافی، ج4، ص195-197، 204-207؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص230-235، 241-248.
  339. الکافی، ج4، ص226-228؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص253-265.
  340. الکافی، ج4، ص190-214؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص230-235.
  341. الکافی، ج4، ص209-218.
  342. مصباح الشریعه، ص47-50؛ بحار الانوار، ج24، ص124؛ مستدرک الوسائل، ج1، ص157.
  343. عیون اخبار الرضا، ج1، ص97.
  344. الکافی، ج4، ص184؛ عیون اخبار الرضا، ج1، ص97.
  345. الکافی، ج4، ص291؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص312-317؛ التهذیب، ج5، ص24-46.
  346. نک: الکافی، ج4؛ نک: من لا یحضره الفقیه، ج2؛ نک: التهذیب، ج5.
  347. الکافی، ج4، ص188، 197-198؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص191-201؛ التهذیب، ج5، ص448-449.
  348. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص226-227.
  349. الکافی، ج4، ص239-241؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص207؛ الوافی، ج12، ص38.
  350. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص252-253.
  351. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص223.
  352. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص222؛ نک: ج2، ص426-427.
  353. الکافی، ج4، ص314؛ التهذیب، ج5، ص451.
  354. الکافی، ج4، ص553-555.
  355. الکافی، ج4، ص563-564.
  356. نک: الکافی، ج4، ص294؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص418-419.
  357. نک: الفتاوی‌الهندیه، ج1، ص221؛ المغنی، ج3، ص220-222.
  358. نک: الام، ج2، ص152؛ المجموع، ج7، ص200.
  359. الکافی، ج4، ص319؛ الخلاف، ج2، ص286.
  360. نک: الخلاف، ج2، ص348، 363.
  361. الکافی، ج4، ص191.
  362. المبسوط، ج1، ص310؛ النهایه، طوسی، ص206-207؛ المهذب، ج1، ص232.
  363. الاستبصار، ج2، ص305؛ التهذیب، ج5، ص292؛ قس: المغنی، ج3، ص441.
  364. نک: الکافی، ج4، ص84-85، 289، 337؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص484-485؛ الاستبصار، ج2، ص150، 160.
  365. نک: من لا یحضره الفقیه، ج2، ص484-485.
  366. الکافی، ج4، ص272؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص420-422.
  367. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص565.
  368. الکافی، ج4، ص549؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص558.
  369. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص577-578؛ المزار، ص183-189؛ مصباح المتهجد، ص713-714.
  370. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص559.
  371. الکافی، ج4، ص556

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل اهل بیت.
  • آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش
  • آثار المدینة المنوره: عبدالقدوس الانصاری، مدینه، مکتبة السلفیه، 1393ق
  • الآحاد و المثانی: ابن ابی عاصم (م. 287ق.)، به کوشش باسم فیصل، ریاض، دار الدرایه، 1411ق
  • آموزه‌های فقهی «الهیات و حقوق» (فصلنامه): مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق
  • اثبات الهداة: الحر العاملی (م. 1104ق.)، بیروت، اعلمی، 1422ق
  • الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق
  • احقاق الحق: نورالله‌ الحسینی الشوشتری (م. 1019ق.)، تعلیقات شهاب الدین نجفی، قم، مکتبة النجفی، 1406ق
  • اخبار المدینه: محمد ابن زباله (م. 199ق.)، به کوشش ابن سلامه، مرکز بحوث و دراسات المدینه، 1424ق
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق
  • اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق
  • الاختصاص: المفید (م. 413ق.)، به کوشش غفاری و زرندی، بیروت، دار المفید، 1414ق
  • اربعة کتب اسماعیلیه: به کوشش اشتروطمان، بغداد، مکتبة المثنی، 1281ق
  • الارشاد: المفید (م. 413ق.)، بیروت، دار المفید، 1414ق
  • اساس البلاغه: الزمخشری (م. 538ق.)، به کوشش محمد باسل، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق
  • الاستبصار: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش
  • الاستنصار: محمد الکراجکی (م. 449ق.)، بیروت، دار الاضواء، 1405ق
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
  • اصل الشیعة و اصولها: آل‌ کاشف الغطاء (م. 1373ق.)، به کوشش علاء آل‌ جعفر، قم، مؤسسه امام علی7، 1415ق
  • اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م. 1310ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1412ق
  • الاعتقادات: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش عصام عبدالسید، بیروت، دار المفید، 1414ق
  • اعیان الشیعه: سید محسن الامین (م. 1371ق.)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف
  • اقبال الاعمال: ابن طاوس (م. 664ق.)، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، 1418ق
  • الاقناع: الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار المعرفه
  • الام: الشافعی (م 204ق.)، بیروت، دار الفکر، 1403ق
  • امالی: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، 1403ق
  • الامالی: الصدوق (م. 381ق.)، قم، البعثه، 1417ق
  • الامام الصادق و المذاهب الاربعه: اسد حیدر، بیروت، دار الکتاب العربی، 1390ق
  • الامامة و السیاسه: ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، 1413ق
  • الامامة و التبصره: علی ابن بابویه القمی (م. 329ق.)، قم، مدرسة الامام المهدی[، 1408ق
  • الامان من اخطار الاسفار: ابن طاوس (م. 664ق.)، قم، آل البیت، 1409ق
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق
  • الانتصار: السید المرتضی (م. 436ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415ق
  • الانوار البهیه: شیخ عباس القمی (م. 1359ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1417ق
  • اوائل المقالات: المفید (م. 413ق.)، به کوشش الانصاری، بیروت، دار المفید، 1414ق
  • اهل بیت فی آیة التطهیر: جعفر مرتضی العاملی، بیروت، مرکز الاسلامی للدراسات، 1382ش
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق
  • البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. 754ق.)، بیروت، دار الفکر، 1412ق
  • بدایة المعارف: محسن خرازی، قم، النشر الاسلامی، 1418ق
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف
  • البرهان فی تفسیر القرآن: البحرانی (م. 1107ق.)، قم، البعثه، 1415ق
  • بصائر الدرجات: الصفار (م. 290ق.)، به کوشش کوچه‌باغی، تهران، اعلمی، 1404ق
  • پنجاه سفرنامه حج قاجاری: به کوشش رسول جعفریان، تهران، نشر علم، 1389ش
  • تاج الموالید: الطبرسی (م. 548ق.)، قم، مکتبة النجفی، 1406ق
  • التاریخ الامین: عبدالعزیز المدنی، مدینه، مطبعة الامین، 1418ق
  • تاریخ الخلفاء: السیوطی (م. 911ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، مصر، مطبعة السعاده، 1371ق
  • تاریخ الخمیس: حسین الدیاربکری (م. 966ق.)، بیروت، مؤسسة شعبان، 1283ق
  • التاریخ الشامل للمدینة المنوره: عبدالباسط بدر، مدینه، 1414ق
  • التاریخ القویم: محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1420ق
  • تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (م. 262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق
  • تاریخ امراء المدینه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار کنان
  • تاریخ بغداد: الخطیب البغدادی (م. 463ق.)، به کوشش عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق
  • تاریخ حرم ائمه بقیع: محمد الصادق النجمی، ترجمه، المهری، قم، موسسة المعارف الاسلامیه، 1429ق
  • تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر، 1414ق
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق
  • تاریخ عمارة و اسماء ابواب المسجدالحرام: طه عبدالقادر، مکه، جامعة‌ام القری
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. 571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق
  • تاریخ معالم المدینه: احمد یاسین احمد الخیاری (م. 1380ق.)، به کوشش عبیدالله کردی، عربستان، دار العلم، 1412ق
  • تاریخ مکه: احمد السباعی (م. 1404ق.)، نادی مکة الثقافی، 1404ق
  • تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره: اصغر قائدان، تهران، مشعر، 1386ش
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق
  • تاسیس الشیعه: سید حسن الصدر، عراق، دار الکتب العراقیه، 1370ق
  • تاویل الآیات الظاهره: سید شرف الدین علی الحسینی الاستر آبادی (م. 965ق.)، به کوشش استاد ولی، قم، نشر اسلامی، 1409ق
  • التبیان: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • التحریر و التنویر: ابن‌عاشور (م. 1393ق.)، مؤسسة التاریخ
  • تحف العقول: حسن بن شعبة الحرانی (م. قرن4ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق
  • التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش
  • تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد: سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1386ش
  • تذکرة الحفّاظ: الذهبی (م. 748ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • تذکرة الخواص: سبط بن الجوزی (م. 654ق.)، قم، الرضی، 1418ق
  • تصحیح اعتقادات الامامیه: المفید (م. 413ق.)، به کوشش درگاهی، بیروت، دار المفید، 1414ق
  • التعریف بتاریخ و معالم المسجد النبوی الشریف: ضیاء بن محمد عطار، جده، کنوز المعرفه، 1432ق
  • تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی حاتم (م. 327ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، 1419ق
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق
  • تفسیر العیاشی: العیاشی (م. 320ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه
  • تفسیر قمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق
  • تفسیر بغوی (معالم التنزیل): البغوی (م. 510ق.)، به کوشش خالد عبدالرحمن، بیروت، دار المعرفه
  • تفسیر بیضاوی (انوار التنزیل): البیضاوی (م. 685ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418ق
  • تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان): الثعلبی (م. 427ق.)، به کوشش ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق
  • تفسیر فرات الکوفی: الفرات الکوفی (م. 307ق.)، به کوشش محمد کاظم، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق
  • تفسیر مقاتل بن سلیمان: مقاتل بن سلیمان (م. 150ق.)، به کوشش احمد فرید، دار الکتب العلمیه، 1424ق
  • تقریب المعارف: ابوصالح الحلبی (م. 555ق.)، به کوشش الحسون، محقق، 1417ق
  • تنبیه الغافلین: المحسن ابن کرامه (م. 494ق.)، به کوشش آل شبیب الموسوی، مرکز الغدیر، 1420ق
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش
  • تهذیب التهذیب: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار الفکر، 1404ق
  • تهذیب الکمال: المزی (م. 742ق.)، به کوشش بشار عواد، بیروت، الرساله، 1415ق
  • جامع بیان العلم و فضله: ابن عبدالبر (م. 463ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1398ق
  • جامع‌البیان: الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق
  • الجرح و التعدیل: ابن ابی حاتم الرازی (م. 327ق.)، بیروت، دار الفکر، 1372ق
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • چهارده نور پاک: عقیقی بخشایشی، تهران، نوید اسلام، 1381ش
  • حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (م. 1252ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق
  • حج الانبیاء و الائمه: معاونیة التعلیم و البحوث الاسلامیة فی الحج، تهران، مشعر، 1416ق
  • حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه، آیتی، مشعر، 1375ش
  • الحد الفاصل بین الراوی و الداعی: الرامهرمزی (م. 360ق.)، به کوشش محمد الخطیب، بیروت، دار الفکر، 1404ق
  • حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م. 1301ق.) و العبادی (م. 994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • حیاة الحیوان الکبری: الدمیری (م. 808ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1424ق
  • حیات فکری سیاسی امامان شیعه: رسول جعفریان، قم، انصاریان، 1376ش
  • الخراج و النظم المالیة للدولة الاسلامیه: محمد ضیاء الدین الریس، قاهره، الدارالتراث، 1985م
  • الخصال: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1416ق
  • خصائص الائمه: الشریف الرضی (م. 406ق.)، به کوشش الامینی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامی، 1406ق
  • الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق
  • الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق
  • الدر النظیم: یوسف بن حاتم العاملی (م. 664ق.)، قم، النشر الاسلامی
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق
  • دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. 363ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، 1383ق
  • دلائل الامامه: الطبری الشیعی (م. قرن 4)، قم، عثت، 1413ق
  • الذریة الطاهره: محمد بن احمد الدولابی (م. 310ق.)، به کوشش الحسینی الجلالی، کویت، الدار السلفیه، 1407ق
  • ذکری: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، آل البیت، 1419ق
  • رجال طوسی: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، 1415ق
  • رجال کشّی (اختیار معرفة الرجال): الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش میرداماد و رجایی، قم، آل البیت، 1404ق
  • رسالة ابن ابی زید: القیروانی (م. 389ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه
  • الرسائل السیاسیه: الجاحظ (م. 255ق.)، بیروت، دار و مکتبة الهلال
  • الرسائل العشر: ابن فهد الحلی (م. 841ق.)، به کوشش رجایی، قم، مکتبة النجفی، 1409ق
  • رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، 1405ق
  • رسائل فی تاریخ المدینه: حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه
  • روح المعانی: الآلوسی (م. 1270ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • روض الجنان: ابوالفتوح رازی (م. 554ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش
  • روضة الواعظین: الفتال النیشابوری (م. 508ق.)، به کوشش سید محمد مهدی، قم، الرضی
  • زاد المسیر: ابن جوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق
  • الزهد و الورع و العباده: ابن تیمیه (م. 728ق.)، به کوشش حماد سلامه، محمد عویضه، اردن، مکتبة المنار، 1407ق
  • سنن ابی داود: السجستانی (م. 275ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، دار الفکر
  • سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق
  • سنن الدارمی: الدارمی (م. 255ق.)، احیاء السنة النبویه
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر
  • سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، 1383ق
  • السیرة النبویه: ابن‌کثیر (م. 774ق.)، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، 1396ق
  • سیره پیشوایان: مهدی پیشوایی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1379ش
  • الشافی فی الامامه: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حسینی، تهران، مؤسسة الصادق(ع)، 1410ق
  • شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار: النعمان المغربی (م. 363ق.)، به کوشش جلالی، قم، نشر اسلامی، 1414ق
  • شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق
  • شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق
  • شواهد التنزیل: الحاکم الحسکانی (م. 506ق.)، به کوشش محمودی، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق
  • شیعه‌شناسی (فصلنامه): قم، موسسه شیعه‌شناسی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
  • الصافی: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.)، بیروت، اعلمی، 1402ق
  • الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق
  • صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. 676ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر
  • الصوارم المهرقه: سید نور الله التستری (م. 1019ق.)، به کوشش محدث، تهران، نهضت، 1367ش
  • الصواعق المحرقه: احمد بن حجر الهیتمی (م. 974ق.)، به کوشش عبدالرحمن و کامل محمد، لبنان، الرساله، 1417ق
  • ضعفاء العقیلی: محمد العقیلی (م. 322ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق
  • الطبقات الکبری: ابن‌ سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق
  • عبقات الانوار: سید حامد حسین الکهنوی (م. 1306ق.)، اصفهان، کتابخانه امام علی(ع)، 1366ق
  • عدة الداعی: ابن فهد الحلی (م. 841ق.)، به کوشش موحد قمی، دار الکتب الاسلامی
  • العروة الوثقی: سید محمد کاظم یزدی (م. 1337ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1420ق
  • العصمه: السید علی الحسینی المیلانی، قم، مرکز الابحاث العقائدیه، 1421ق
  • عقائد الامامیه: المظفر (م. 1381ق.)، قم، انصاریان
  • العقد الفرید: احمد بن عبد ربه (م. 328ق.)، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1404ق
  • علم الامام: محمد حسین المظفر، بیروت، دار الزهراء، 1402ق
  • عمدة القاری: العینی (م. 855ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
  • عمدة عیون صحاح الاخبار: ابن البطریق (م. 600ق.)، قم، نشر اسلامی، 1407ق
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش مخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق
  • عیون اخبار الرضا(ع): الصدوق (م. 381ق.)، بیروت، اعلمی، 1404ق
  • عیون المعجزات: حسین بن عبدالوهاب (م. قرن5ق.)، نجف، المطبعة الحیدریه، 1369ق
  • الغدیر: الامینی (م. 1390ق.)، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1366ش
  • غنیة النزوع: ابن زهرة الحلبی (م. 585ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1417ق
  • الغیبه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش الطهرانی و ناصح، قم، المعارف الاسلامیه، 1411ق
  • الغیبه: النعمانی (م. 380ق.)، به کوشش فارس حسون، قم، انوار الهدی، 1422ق
  • الفائق فی غریب الحدیث: الزمخشری (م. 538ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417
  • فتح القدیر: الشوکانی (م. 1250ق.)، بیروت، دار المعرفه
  • فتح المعین: الملیباری الهندی (م. 987ق.)، بیروت، دار الفکر، 1418ق
  • فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م. 936ق.)، دار الکتب العلمیه، 1418ق
  • فتوح البلدان: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش صلاح‌ الدین، قاهره، النهضة المصریه، 1956م
  • فرائد السمطین: ابراهیم جوینی خراسانی الحموینی (م. 730ق.)، بیروت، نشر محمودی، 1398ق
  • فرق الشیعه: النوبختی (م. 310ق.)، بیروت، دار الاضواء، 1404ق
  • الفرقان: محمد صادقی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1365ش
  • الفصول المهمه: ابن صباغ (م. 855ق.)، به کوشش الغریری، دار الحدیث، 1422ق
  • فقه السنه: سید سابق، بیروت، دار الکتاب العربی
  • فیض القدیر: المناوی (م. 1031ق.)، به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
  • قرب الاسناد: الحمیری (م. قرن3ق.)، قم، آل البیت، 1413ق
  • قواعد المرام: ابن میثم البحرانی (م. 699ق.)، به کوشش حسینی، قم، مکتبة النجفی، 1406ق
  • کتاب الاربعین: ابوالفتوح الطائی الهمدانی (م. 555ق.)، به کوشش عبدالستار، لبنان، دار البشائر، 1420ق
  • الکلیات معجم فی المصطلحات: ابوالبقاء ایوب الکفوی (م. 1094ق.)، به کوشش عدنان درویش و المصری، بیروت، الرساله، 1419ق
  • الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین(ع)، 1403ق
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش
  • کامل الزیارات: ابن قولویه القمی (م. 368ق.)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، 1417ق
  • الکامل فی ضعفاء الرجال: عبدالله بن عدی (م. 365ق.)، به کوشش غزاوی، بیروت، دار الفکر، 1409ق
  • کتاب سلیم بن قیس: الهلالی (م. 76ق.)، به کوشش انصاری، قم، الهادی، 1420ق
  • الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق
  • کشف الارتیاب: سید محسن الامین (م. 1371ق.)، به کوشش امین، مکتبة الحریس، 1382ق
  • کشف الاسرار: میبدی (م. 520ق.)، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، 1361ش
  • کشف الغمه: علی بن عیسی الاربلی (م. 693ق.)، بیروت، دار الاضواء، 1405ق
  • کشف المراد: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش حسن‌زاده آملی، قم، نشر اسلامی، 1419ق
  • کمال الدین: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1405ق
  • کنز العمال: المتقی الهندی (م. 975ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، الرساله، 1413ق
  • گل‌واژه‌های حج و عمره: علیرضا بصیری، تهران، مشعر، 1387ش
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
  • مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1408ق
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق
  • مجمع الزوائد: الهیثمی (م. 807ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1402ق
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر
  • المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش
  • المحلی بالآثار: ابن حزم الاندلسی (م. 456ق.)، به کوشش احمد شاکر، بیروت، دار الفکر
  • المختصر النافع: المحقق الحلی (م. 676ق.)، تهران، البعثه، 1410ق
  • مدینه‌شناسی: ‌سید محمد باقر نجفی، تهران، مشعر، 1387ش
  • مدینة المعاجز: سید‌هاشم البحرانی (م. 1107ق.)، به کوشش مولایی، قم، المعارف الاسلامیه، 1413ق
  • المدینة المنورة معالم و احداث: محیی الدین امام، ‌به کوشش ابراهیم عوفین، 1420ق
  • المدینة فی العصر الاموی: محمد حسن شراب، دمشق، علوم القرآن، 1404ق
  • مرجعیت اهل البیت: ابراهیم امینی، مشعر
  • المزار الکبیر: محمد بن المشهدی (م. 610ق.)، به کوشش القیّومی، قم، النشر الاسلامی، 1419ق
  • المزار: المفید (م. 413ق.)، به کوشش ابطحی، بیروت، دار المفید، 1414ق
  • مستدرکات علم رجال الحدیث: علی النمازی الشاهرودی، تهران، ابن مؤلف، 1414ق
  • مستدرک سفینة البحار: علی نمازی شاهرودی (م. 1405ق.)، به کوشش نمازی، قم، نشر اسلامی، 1419ق
  • المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. 405ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر
  • مسند الامام الجواد: عزیز الله عطاردی، قم، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع)، 1410ق
  • مسند الامام المجتبی: عزیز الله عطاردی، قم، عطارد، 1372ش
  • مصباح الحرمین: عبدالجبار الشکوئی (قرن 14)، به کوشش طباطبایی، مشعر، 1384ش
  • مصباح الشریعه: امام جعفر الصادق(ع) (م. 148ق.)، بیروت، الاعلمی، 1400ق
  • مصباح المتهجد: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، فقه الشیعه، 1411ق
  • المصباح المنیر: الفیومی (م. 770ق.)، قم، دار الهجره، 1405ق
  • المصنّف: ابن ابی شیبه (م. 235ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، 1409ق
  • المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی
  • مطالب السؤول: محمد بن طلحة الشافعی (م. 652ق.)، به کوشش العطیه، نجف، دار الکتب التجاریه
  • المطالب العالیه: الفخر الرازی (م. 606ق.)، به کوشش سقا، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق
  • معالم مکة و المدینه: یوسف رغد العاملی، بیروت، دار المرتضی، 1418ق
  • معانی الاخبار: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، 1361ش
  • معجم احادیث المهدی: علی الکورانی، قم، المعارف الاسلامیه، 1411ق
  • معجم الفروق اللغویه: ابوهلال العسکری (م. 395ق.)، قم، انتشارات اسلامی، 1412ق
  • المعجم الکبیر: الطبرانی (م. 360ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، 1405ق
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق
  • معین الحکام: علی ابن خلیل الطرابلسی (م. 844ق.)، مصر، دار الفکر
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • مفردات: الراغب (م. 425ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، 1412ق
  • المفصل: جواد علی، بیروت، دار الساقی، 1422ق
  • المقالات و الفرق: سعد بن عبدالله‌ الاشعری (م. 310ق.)، تهران، علمی فرهنگی، 1361ش
  • المقنع: الصدوق (م. 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی(ع)، 1415ق
  • مکارم الاخلاق: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، اعلمی، 1392ق
  • مکتب در فرایند تکامل: حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه ایزدپناه، امارات، داروین، 1375ش
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق
  • مناقب الامام امیرالمؤمنین(ع): محمد بن سلیمان الکوفی (م. 300ق.)، به کوشش محمودی، قم، احیاء الثقافة الاسلامیه، 1412ق
  • مناقب آل‌ ابی طالب: ابن شهرآشوب (م. 588ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، 1376ق
  • المنتظم: ابن الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق
  • منتهی السؤول: عبدالله بن سعید الشحاری، جده، دار المنهاج، 1426ق
  • منهاج السنة النبویه: ابن تیمیه (م. 728ق.)، به کوشش محمد رشاد، مؤسسة قرطبه، 1406ق
  • منهاج الکرامه: علامه حلی (م. 726ق.)، به کوشش عبدالرحیم مبارک، مشهد، تاسوعا، 1379ش
  • منهج الصادقین: فتح الله کاشانی (م. 988ق.)، تهران، کتابفروشی محمد علمی، 1336ش
  • مواعظ الامام الشافعی: الشافعی (م. 204ق.)، به کوشش الشامی
  • العبر فی خبر من غبر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش محمد السعید، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • موسوعة طبقات الفقهاء: جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1418ق
  • موسوعة کلمات الامام الحسین(ع): لجنة الحدیث فی معهد باقر العلوم(ع)، دار المعروف، 1416ق
  • المهذب: القاضی ابن البراج (م. 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق
  • المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق
  • میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت
  • الناقب فی المناقب: ابن حمزة الطوسی (م. 560ق.)، به کوشش نبیل رضا، قم، انصاریان، 1412ق
  • النجاة فی القیامه: ابن میثم البحرانی (م. 679ق.)، قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417ق
  • نزهة الناظر: الحسین الحلوانی (م. قرن5ق.)، قم، مدرسة الامام المهدی[، 1408ق
  • نظم درر السمطین: الزرندی (م. 750ق.)، مکتبة الامام امیرالمؤمنین(ع)، 1377ق
  • نقش تقیه در استنباط: نعمت الله صفری، قم، بوستان کتاب، 1381ش
  • نقض: عبدالجلیل قزوینی رازی (م. 585ق.)، تهران، انجمن آثار ملی، 1358ش
  • النکت الاعتقادیه: المفید (م. 413ق.)، بیروت، دار المفید، 1414ق
  • النوادر: احمد بن عیسی الاشعری (م. قرن3ق.)، قم، مؤسسة الامام المهدی[، 1408ق
  • النور المبین: محمد جمال الدین سرور، قاهره، دار الفکر العربی
  • النهایه: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق
  • النهایه: مبارک ابن اثیر (م. 606ق.)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1367ش
  • نهج الحق و کشف الصدق: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش الحسنی الارموی، قم، دار الهجره، 1407ق
  • الوافی بالوفیات: الصفدی (م. 764ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1420ق
  • الوافی: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.)، به کوشش ضیاء الدین، اصفهان، مکتبة الامام امیرالمؤمنین(ع)، 1406ق
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق
  • وسیلة الاسلام بالنبی(ص):احمدبن قنفذ (م. 810ق.)، به کوشش المحامی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1404ق
  • وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م
  • الهدایة الکبری: حسین بن حمدان الخصیبی (م. 334ق.)، بیروت، البلاغ، 1411ق
  • ینابیع الموده: القندوزی (م. 1294ق.)، به کوشش الحسینی، تهران، اسوه، 1416ق