توبه، پشیمانی از گناه و عزم بر ترک آن، از آداب سفر حج است.

توبه به معنای بازگشتن به سوی خدا و پشیمانی از گناه در علومی چون تفسیر، حدیث، فقه، عرفان، اخلاق و کلام به کار می‌رود. واژه توبه و هم‌خانواده‌های آن در آیات فراوانی از قرآن کریم به کار رفته‌اند که گاه به خداوند و گاه به بندگان نسبت یافته است و در موضوعات مختلفی به کار برده شده است.

در فرهنگ اسلامی، از آن جهت که توبه در پاره‌ای از مکان‌های مکه و مدینه و هنگام حج به‌طور ویژه تاکید شده است با حج و حرمین ارتباط دارد، به‌طوری که برخی توبه را از اهداف مهم حج شمرده‌اند و در برخی روایات، حج را از جلوه‌های توبه و توبه را از حکمت‌های مهم حج برشمرده و حتی سفر حج را سفر توبه از گناهان دانسته‌اند. همچنین توبه در پیوند با حج، موضوع برداشت پاره‌ای از احکام فقهی می‌باشد.

معنای توبه

«توبه» مصدر از ریشه «ت ـ و ـ ب»[۱] به معنای بازگشتن و یا اسم مصدر به معنای بازگشت است.[۲] در منابع دینی، آن را به معنای بازگشتن به سوی خدا، [۳] پشیمانی از گناه و عزم بر ترک آن آورده‌اند[۴] که در برابر مفهوم «اصرار بر گناه» به کار می‌رود.[۵]

ریشه‌های «ص ـ ر ـ ف»[۶] و «ه‌ ـ و ـ د»[۷] نیز به معنای توبه و بازگشت است. نیز «اوبه»، [۸] «استغفار»، [۹] «انابه»، [۱۰] «اعتذار»[۱۱] و «ندامت»[۱۲] معنایی نزدیک به توبه دارند یا مرحله‌ای از توبه و یا از اهداف آن به شمار می‌آیند. برای نمونه، «استغفار» هدف از توبه[۱۳] و «انابه» مرتبه کامل آن و شامل تضرع و ابتهال[۱۴] است.

در دستگاه هدایتگرانه خداوند که بر پایه بازگرداندن انسان‌ها از گناه و گمراهی بنیان نهاده شده، توبه شیوه‌ای برای دستیابی به این هدف است و به همین رو، در ادیان توحیدی جایگاه و آیین‌هایی ویژه دارد.[۱۵]

در فرهنگ اسلامی، بر اهمیت توبه تاکید شده و این موضوع دستمایه علومی چون تفسیر، [۱۶] حدیث، [۱۷] فقه، [۱۸] عرفان، اخلاق[۱۹] و کلام[۲۰] بوده است.

در قرآن و روایات

واژه توبه و هم‌خانواده‌های آن 87 بار و نیز دیگر واژگان هم‌معنا و مرتبط با آن مانند «استغفار» و «انابه» در آیات فراوان قرآن کریم به کار رفته‌اند. آیاتی نیز در موضوع توبه تفسیر شده‌اند، همچون: اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ... (سوره بقره، 257) که در آن، بیرون آمدن از تاریکی‌ها، به درآمدن از تاریکی گناهان به سوی نور توبه و بخشایش خداوند تفسیر شده است.[۲۱]

در قرآن (سوره نساء، 17-18؛ سوره تحریم، 8) توبه گاه به خداوند و گاه به بندگان نسبت یافته است. در حالت نخست، به معنای پذیرش توبه بندگان است[۲۲] و بیشتر با حرف جرّ «علی» به‌کار می‌رود.[۲۳] در دیگر حالت، به معنای توبه کردن بندگان است.[۲۴] این هر دو معنا در آیه ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیتوبوُا (سوره توبه، 118) به کار رفته‌اند.

سخن عالمان

در روایات و سخنان عالمان، به جنبه‌های گوناگون توبه پرداخته شده است. برای نمونه، گزاردن حقوق خداوند و مردم، وادار کردن نفس به طاعت و عبادت خداوند، چشاندن سختی آن در برابر شیرینی‌هایی که از معصیت خدا چشیده شده، و ذوب کردن آن چه بر اثر گناه بر بدن روییده با‌ اندوه و پشیمانی از گناهان گذشته را از شرایط پذیرش یا کمال توبه دانسته‌اند.[۲۵] دانشوران اخلاق، توبه را برآیند آگاهی از زیان گناه و حجاب میان بنده و خدای خویش، پشیمانی و تصمیم بر ترک آن در حال و آینده، و قصد جبران گذشته دانسته‌اند.[۲۶] برخی نیز توبه را تنها بر پشیمانی اطلاق کرده و دیگر عناصر یاد شده را مقدمه یا نتیجه[۲۷] و یا از شرایط قبول یا کمال آن دانسته‌اند.[۲۸] آنان شرایط توبه از گناهان را برشمرده و گاه آن‌را درباره یکایک گناهان به تفصیل یاد کرده‌اند.[۲۹]

دیدگاه اشاعره و معتزله

توبه‌پذیری خداوند از دیدگاه اشاعره که حسن و قبح عقلی کارها را نمی‌پذیرند، تنها امری نقلی و از باب تفضل خداوند است.[۳۰] در برابر، معتزله که حسن و قبح عقلی را می‌پذیرند، از دیدگاه عقلی، پذیرش توبه را بر خداوند واجب می‌شمرند.[۳۱] اما برخی به پشتوانه آیه فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا (سوره غافر، 7) و ناسازگاری آن با وجوب توبه‌پذیری خداوند، قبول توبه را تفضل خداوند و در عین حال، امری حتمی می‌شمرند.[۳۲]

فراخوانی مؤمنان به توبه

در آیاتی از قرآن کریم، مؤمنان به توبه فراخوانده شده‌اند. (برای نمونه: سوره نساء، 17-18؛ سوره هود، 3، 90؛ سوره نور، 31) گاه از آنان خواسته شده «توبه نصوح» کنند (سوره تحریم، 8) که در منابع روایی[۳۳] و تفسیری[۳۴] تبیین‌هایی متفاوت ولی نزدیک به هم یافته است. وجه جمع این تبیین‌ها «توبه‌ای بدون بازگشت به گناه»[۳۵] است، در روایتی از پیامبر(ص) این توبه به شیر دوشیده شده از پستان تشبیه گشته که بازگشتش به آن محال است.[۳۶]

خشنودی خدا

در برخی آیات قرآن (سوره بقره، 222) و پاره‌ای روایات[۳۷] نیز بر خشنودی خدا از توبه‌کاران تاکید شده است. آیاتی از قرآن (سوره نساء، 17-18) و روایات[۳۸] و به پیروی از آن دو، دانشوران اخلاق[۳۹] توبه بی‌درنگ پس از گناه را لازم دانسته‌اند. در روایات، سنگدلی و سلب توفیق در بازگشت به سوی خدا، از پیامدهای سهل‌ا‌نگاری در توبه شمرده شده[۴۰] و تاکید گشته که توبه هنگام احتضار پذیرفته نمی‌شود. (سوره نساء، 17- 18؛ سوره انعام، 54)[۴۱]

توبه در حج و حرمین

در فرهنگ اسلامی، شهر مکه و سفر حج ارتباطی ویژه با موضوع توبه یافته‌اند. شماری از مفسران درخواست حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از خداوند در پی ساختن کعبه برای آگاه شدن از مناسک خویش و پذیرش توبه خود را به پایه‌گذاری سنت توبه در موقف مکه برای رهایی از گناهان و توبه‌خواهی انسان‌ تفسیر کرده‌اند.[۴۲] برخی نیز دستور قرآن برای فرار به سوی خدا (سوره ذاریات، 50) را به گریز از گناهان به سوی حج خانه خدا تفسیر کرده[۴۳] و توبه را از اهداف مهم حج شمرده‌اند.[۴۴]

در روایاتی، برای بیت المعمور و کعبه عنوان «توبه» به کار رفته است.[۴۵] این کاربرد شاید از آن رو است که آن مکان نخستین و مهم‌ترین جایگاه برای بازگشت حضرت آدم(ع) و فرزندان وی به سوی خدا بوده است. برخی روایات، حج را از جلوه‌های توبه[۴۶] و توبه را از حکمت‌های مهم حج برشمرده[۴۷] و حتی سفر حج را سفر توبه از گناهان دانسته‌اند.[۴۸] از این‌رو، توبه و ردّ مظالم را از آداب پیش از سفر حج شمرده‌اند.[۴۹]

مکان‌های مکه و مدینه برای توبه

توبه به مکان، هنگام و حالتی خاص محدود نیست و پس از هر گناهی بی‌درنگ واجب است. با این حال، به توبه در پاره‌ای مکان‌های مکه و مدینه و هنگام حج به طور ویژه تاکید شده است:

1. میقات، نقطه آغاز جدا شدن از جلوه‌های دنیوی است و توبه خالص به منزله شرط گام نهادن در سیر به سوی خداوند دانسته شده که حج‌گزار لبیک‌گویان به سوی خداوندگار خویش رهسپار می‌شود.[۵۰]

2. مسجدالحرام[۵۱] و به‌طور ویژه کنار کعبه، بر پایه روایات، جایگاه توبه آدم بوده است.[۵۲]

3. در پایان هر شوط از طواف پس از استلام حجرالاسود، در برخی ادعیه، بر درخواست از خداوند برای پذیرش توبه و مصونیت‌بخشی از گناه برای حج‌گزار تا پایان عمرش تاکید شده است.[۵۳]

4. حطیم (بین حجرالاسود و درِ کعبه) مکان پذیرش توبه آدم(ع) دانسته شده[۵۴] و آورده‌اند که سبب نام‌گذاری آن، فروریختن و پاک شدن گناه بندگان در آن‌جا است.[۵۵]

5. در برخی دعاها به توبه کنار رکن یمانی و عزم جدی برای بازنگشتن به گناهان ظاهری و باطنی تاکید شده است. از درون کعبه دری با نام باب التوبه در سمت این رکن قرار گرفته که به بام کعبه راه دارد.[۵۶] در برخی روایات، این باب از درهای بهشت شمرده شده که جبرئیل برای استلام‌کننده آن، از خداوند آمرزش می‌خواهد.[۵۷]

6. «ملتزم» جایی است که بر پایه برخی روایات، آدم(ع) به دستور جبرئیل در آن‌جا به گناه خویش اعتراف و توبه کرد.[۵۸] امام صادق(ع) نیز در آن جا از خداوند توبه خواست و بیان فرمود که خداوند توبه بندگان را در آن مکان می‌پذیرد.[۵۹] از این‌رو، تاکید شده که حج‌گزاران پس از پایان شوط هفتم، در آن‌جا به گناه خویش اعتراف کنند و از خداوند بسیار آمرزش بخواهند.[۶۰]

7. مستجار (بخشی از دیوار پشت خانه کعبه نزدیک رکن یمانی)[۶۱] که به آن متعوذ و مستجاب گفته‌اند. این مکان، پناهگاه و جایگاه پذیرش توبه و استجابت دعا و به گفته برخی، مکان پذیرفته شدن توبه آدم است.[۶۲]

8. در سعی میان صفا و مروه.[۶۳]

9. در عرفات و روز عرفه که بر پایه روایات شیعیان و سنی، عصر آن روز هنگام بخشایش حتمی گناهکاران است.[۶۴] بر پایه روایاتی نیز توبه آدم پس از وقوف در عرفات پذیرفته شد.[۶۵] پاره‌ای روایات، وجه نام‌گذاری عرفات را اعتراف به گناه و ضرورت توبه در آن‌جا دانسته‌اند.[۶۶] در روایات و ادعیه عرفه، بر توبه در عرفات بسیار تاکید شده[۶۷] و سیره بزرگان دین مانند امام سجاد(ع) نیز گویای اهمیت آن است.[۶۸]

10. در وادی محسر میان مزدلفه و منا، بر پایه برخی روایات، توبه سنت پیامبر دانسته و بر آن تاکید شده است.[۶۹]

11. پس از انجام طواف نساء و پایان مناسک حج که بر پایه برخی روایات، توبه آدم پس از آن پذیرفته شد.[۷۰]

12. کنار باب الحنّاطین که گویند روبه‌روی رکن شامی قرار داشته[۷۱] و نیز روبه‌روی کعبه که در پاره‌ای ادعیه بدان سفارش شده است.[۷۲]

13. پس از طواف وداع و پیش از بیرون آمدن از مکه روبه‌روی قبله و به موازات رکن حجرالاسود.[۷۳]

14. مسجد پیامبر(ص) که در روایات و ادعیه زیارت رسول خدا، بر استغفار و توبه از گناهان در آن‌جا و کنار قبر ایشان تاکید شده است.[۷۴]

15. استوانه توبه از ستون‌های مسجدالنبی، سومین ستون از سوی قبله، دومین از سوی ضریح پیامبر(ص) و چهارمین از سوی منبر ایشان که رسول خدا(ص) در آن‌جا نمازهای مستحب و گاه اعتکاف به ‌جا می‌آورده‌اند.[۷۵] توبه ابولبابه در کنار این ستون در پی گناه مشورت‌دادن به یهودیان بنی‌قریظه و پرهیزدادن آنان از پذیرفتن حکم رسول خدا(ص) و پذیرش توبه وی با نزول آیه وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَی اللهُ اَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (سوره توبه، 102)[۷۶] سبب گشته این ستون بدین نام شهرت یابد و به محلی برای توبه از گناهان تبدیل شود.

16. کنار قبرهای امامان معصوم: در بقیع و پس از زیارت ایشان.[۷۷]

افزون بر جای‌های یاد شده، برخی تلبیه‌های مستحب نیز دربردارنده مضمون توبه هستند.[۷۸] همچنین توبه نمودن و جاری کردن الفاظ آن را در بازگشت از حج یا عمره که بر پایه روایتی[۷۹] سنت پیامبر(ص) بوده است، مستحب شمرده‌اند.[۸۰]

توبه در احکام فقهی

توبه در پیوند با حج، موضوع برداشت پاره‌ای احکام فقهی نیز بوده است. به سخن فقیهان، بر مرتد واجب است که حج به‌ جای آورد؛ خواه پیش از ارتداد مستطیع شده باشد و خواه پس از آن.[۸۱] اگر مرتد از گناه کفر توبه کند، چنان‌که پیش از توبه مستطیع بوده باشد، گزاردن حج بر او واجب است؛ خواه استطاعتش پس از توبه باقی مانده و خواه از میان رفته باشد.[۸۲] نیز هرگاه فرد در حال مسلمانی حج گزارده و سپس مرتد شده باشد، پس از توبه، اعاده حج بر او واجب نیست.[۸۳]

توبه مسلمانان در دوره‌های گوناگون

چندین گزارش‌ نشان می‌دهند که مسلمانان در دوره‌های گوناگون به استغفار و توبه کنار خانه خدا و قبر پیامبر(ص) اهتمام ورزیده‌اند. برای نمونه، بر پایه برخی گزارش‌ها، در پی قحطی و خشکسالی در مکه، حاکمان مکه مردم را به روزه، نماز، استغفار و توبه تشویق می‌کردند.[۸۴]

نیز نوشیدن از آب زمزم به نیت توبه، سیره مؤمنان خوانده شده است.[۸۵] بر پایه چند گزارش، افراد با در دست گرفتن پرده کعبه، از خداوند درخواست آمرزش و توبه می‌کردند.[۸۶] برخی گزارش‌ها نیز گویای آمدن شماری از مردم نزد حرم پیامبر(ص) و آمرزش‌خواهی و توبه آنان است.[۸۷]

پانویس

  1. العین، ج8، ص138، «توب.
  2. لسان العرب، ج1، ص233؛ الصحاح، ج1، ص91، «توب.
  3. تفسیر ابن‌عربی، ج2، ص85؛ شعب الایمان، ج5، ص394، 438.
  4. رسائل المرتضی، ج2، ص266.
  5. الکافی، ج1، ص22؛ التبیان، ج1، ص169؛ جامع السعادات، ج1، ص86؛ ج3، ص38.
  6. التبیان، ج1، ص171؛ ج2، ص228؛ مجمع البحرین، ج5، ص79.
  7. مجمع البحرین، ج3، ص169؛ تاج العروس، ج5، ص339، «هود.
  8. مفردات، ص97؛ لسان العرب، ج1، ص217-218، «اوب.
  9. مفردات، ص609؛ لسان العرب، ج5، ص26، «غفر.
  10. مفردات، ص827؛ لسان العرب، ج1، ص775؛ مجمع البحرین، ج2، ص177، «نوب.
  11. العین، ج2، ص94؛ مفردات، ص556، «عذر.
  12. لسان العرب، ج12، ص573، «ندم؛ مجمع البحرین، ج6، ص174، «ندم.
  13. التبیان، ج3، ص604؛ مجمع البیان، ج3، ص353.
  14. القواعد الفقهیه، ج7، ص327.
  15. نک: کتاب مقدس، متی، 3: 3، 8؛ یوحنا، 2: 22.
  16. نک: جامع البیان، ج1، ص351، 772-773؛ ج3، ص465-466؛ ج4، ص394-403؛ مجمع البیان، ج1، ص174-177، 220، 447-448.
  17. نک: الکافی، ج2، ص435؛ بحار الانوار، ج6، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج12، ص131-132.
  18. نک: الکافی فی الفقه، ص243؛ القواعد الفقهیه، ج7، ص329؛ تحریر الوسیله، ج1، ص155، 253، 275.
  19. نک: مجموعه آثار سلمی، ج1، ص477؛ مفاتیح الاعجاز، ص218.
  20. نک: کشف المراد، ص566-574؛ الفتاوی الکبری، ج1، ص112-115؛ الاعتصام، ج2، ص462-463.
  21. تفسیر عیاشی، ج1، ص138؛ الکافی، ج1، ص375.
  22. التبیان، ج1، ص465؛ مفردات، ص169؛ التفسیر الکبیر، ج3، ص468.
  23. الکلیات، ج1، ص308؛ نک: التفسیر الکبیر، ج3، ص468؛ التحقیق، ج1، ص399-400، «توب.
  24. التبیان، ج1، ص465؛ جوامع الجامع، ج1، ص97؛ مفردات، ص169، «توب.
  25. نهج البلاغه، ص549؛ روضة الواعظین، ص479؛ نک: چهل حدیث، ص275.
  26. احیاء علوم الدین، ج11، ص147؛ جامع السعادات، ج3، ص39.
  27. احیاء علوم الدین، ج11، ص147؛ جامع السعادات، ج3، ص40.
  28. چهل حدیث، ص271-276.
  29. نک: احیاء علوم الدین، ج11، ص173-204.
  30. نک: مقالات الاسلامیین، ص271-273؛ التفسیر الکبیر، ج3، ص468.
  31. نک: شرح الاصول الخمسه، ص459؛ المغنی، عبدالجبار، ج14، ص337-344؛ مجمع البیان، ج1، ص201.
  32. تسنیم، ج3، ص448-451؛ نک: مجمع البیان، ج8، ص803.
  33. الکافی، ج2، ص432؛ وسائل الشیعه، ج16، ص72-73، 80.
  34. نک: جامع البیان، ج28، ص107-108؛ مجمع البیان، ج10، ص477-478؛ الدر المنثور، ج6، ص245.
  35. الکافی، ج2، ص432؛ مجمع البیان، ج10، ص477-478؛ عمدة القاری، ج22، ص279-280.
  36. مجمع البیان، ج10، ص477؛ المیزان، ج19، ص341.
  37. مسند احمد، ج1، ص383؛ بحار الانوار، ج6، ص38.
  38. الکافی، ج2، ص273؛ مجموعه ورام، ج1، ص257؛ ارشاد القلوب، ج1، ص72.
  39. جامع السعادات، ج3، ص46؛ نک: احیاء علوم الدین، ج11، ص148.
  40. شرح نهج‌البلاغه، ج20، ص329؛ بحارالانوار، ج74، ص208.
  41. مسند احمد، ج2، ص132؛ الکافی، ج1، ص47؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص228.
  42. البحر المحیط، ج1، ص561-562؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص130؛ فتح الباری، ج3، ص349.
  43. روضة المتقین، ج5، ص508.
  44. البحر المحیط، ج2، ص540؛ التحفة السنیه، ص184؛ مستدرک الوسائل، ج1، ص168.
  45. تفسیر قمی، ج1، ص37؛ کنز الدقائق، ج1، ص331.
  46. بحار الانوار، ج11، ص104.
  47. روضة المتقین، ج5، ص8.
  48. مصباح الشریعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172.
  49. احیاء‌علوم‌الدین، ج3، ص451؛ المحجة‌البیضاء، ج2، ص163.
  50. مصباح الشریعه، ص167-169.
  51. الکافی، ج4، ص401.
  52. وسائل الشیعه، ج13، ص297.
  53. المهذب، ج1، ص236؛ غنیة النزوع، ص174.
  54. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص229-230.
  55. السرائر، ج1، ص615؛ جامع المقاصد، ج3، ص272؛ مفرحة الانام، ص73.
  56. الکافی، ج4، ص409.
  57. اخبار مکه، ج1، ص338.
  58. الاعلاق النفیسه، ص25؛ الکافی، ج4، ص190؛ تفسیر قمی، ج1، ص44.
  59. الکافی، ج4، ص411.
  60. دعائم الاسلام، ج1، ص314؛ الخصال، ص617-618.
  61. التفسیر الکبیر، ج1، ص62.
  62. تفسیر عیاشی، ج1، ص30؛ المهذب، ج1، ص236؛ غنیة النزوع، ص175.
  63. تلخیص الحبیر، ج7، ص343؛ المحجة البیضاء، ج2، ص172.
  64. صحیح مسلم، ج4، ص107؛ الامالی، ص261.
  65. بحار الانوار، ج11، ص166-167.
  66. المحاسن، ج2، ص335-336؛ الکافی، ج4، ص192؛ علل الشرائع، ج2، ص436.
  67. الکافی، ج4، ص66؛ کامل الزیارات، ص317-320؛ مصباح المتهجد، ص270، 693، 695.
  68. الصحیفة السجادیه، ص210؛ اقبال الاعمال، ج2، ص93؛ المصباح، ص675.
  69. الکافی، ج4، ص471؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص547؛ مصباح المتهجد، ص700.
  70. الکافی، ج4، ص191؛ وسائل الشیعه، ج11، ص227.
  71. الدروس، ج1، ص469.
  72. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص558؛ المقنع، ص291.
  73. مستدرک الوسائل، ج10، ص163.
  74. الکافی، ج4، ص551؛ کامل الزیارات، ص50؛ المزار، ص16.
  75. تفسیر قمی، ج1، ص303؛ السنن الکبری، ج5، ص247؛ نیل الاوطار، ج4، ص356.
  76. تاریخ طبری، ج2، ص246-248؛ تفسیر قمی، ج1، ص303-304؛ نک: مجمع البیان، ج5، ص101.
  77. کامل الزیارات، ص432.
  78. الکافی، ج4، ص335-336.
  79. صحیح البخاری، ج2، ص204؛ ج6، ص163؛ ج7، ص163؛ سنن ابی داود، ج1، ص631.
  80. الموطا، ج1، ص421؛ المغنی، ابن‌قدامه، ج3، ص591.
  81. مستمسک العروه، ج10، ص219.
  82. جواهر الکلام، ج17، ص303؛ مستمسک العروه، ج10، ص220؛ مناسک حج، ص34.
  83. فتح العزیز، ج7، ص5؛ المجموع، ج7، ص9؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص93.
  84. اتحاف الوری، ج2، ص547؛ ج4، ص29-31.
  85. التاریخ القویم، ج2، ص516.
  86. بغیة الطلب، ج1، ص434.
  87. المغنی، ابن‌قدامه، ج3، ص588.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل توبه.


  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق.
  • احیاء علوم الدین: الغزالی (م. 505ق.)، بیروت، دار الکتب العربی.
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
  • ارشاد القلوب: حسن بن محمد الدیلمی (م. 841ق.)، قم، الرضی، 1415ق.
  • الاعتصام: الشاطبی (م. 790ق.)، به کوشش محمد رشید رضا، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • الاعلاق النفیسه: ابن‌رسته (م. قرن3ق.)، بیروت، دار صادر، 1892م.
  • اقبال الاعمال: ابن‌طاوس (م. 664ق.)، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، 1418ق.
  • الامالی: الصدوق (م. 381ق.)، قم، البعثه، 1417ق.
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
  • البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. 754ق.)، به کوشش عادل احمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق.
  • بغیة الطلب فی تاریخ حلب: عمر بن احمد ابن‌العدیم (م. 660ق.)، به کوشش زکار، بیروت، دار الفکر.
  • تاج العروس: الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
  • التاریخ القویم: محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن‌دهیش، بیروت، دار خضر، 1420ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق.
  • التبیان: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تحریر الوسیله: امام خمینی1 (م. 1368ش.)، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق.
  • التحفة السنیه: سید عبدالله الجزائری (م. 1180ق.) .
  • التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش.
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق.
  • تسنیم: جوادی آملی، قم، اسراء، 1378ش.
  • تفسیر ابن‌عربی (تفسیر القرآن الکریم): محیی الدین بن عربی (م. 638ق.)، به کوشش عبدالوارث، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق.
  • تفسیر العیاشی: العیاشی (م. 320ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
  • تفسیر القمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق.
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • تلخیص الحبیر: ابن‌حجر العسقلانی (م. 852ق.)، دار الفکر.
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
  • جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1412ق.
  • جامع السعادات: محمد مهدی النراقی (م. 1209ق.)، به کوشش کلانتر، نجف، دار النعمان.
  • جامعالمقاصد: الکرکی (م. 940ق.)، قم، آل البیت:، 1411ق.
  • جوامع الجامع: الطبرسی (م. 548ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1418ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • چهل حدیث: امام خمینی1 (م. 1368ش.)، تهران، نشر آثار امام، 1376ش.
  • الخصال: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1416ق.
  • الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق.
  • دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. 363ق.)، به کوشش فیضی، قاهره، دار المعارف، 1383ق.
  • رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، 1405ق.
  • روضة المتقین: محمد تقی المجلسی (م. 1070ق.)، به کوشش موسوی و اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی، 1396ق.
  • روضة الواعظین: الفتال النیشابوری (م. 508ق.)، به کوشش سید محمد مهدی، قم، الرضی.
  • السرائر: ابن‌ادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق.
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (م. 275ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق.
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • شرح اصول الخمسه: عبدالجبار الاسدآبادی (م. 415ق.)، به کوشش حسین بن‌هاشم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق.
  • شرح نهج البلاغه: ابن‌ابی‌الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق.
  • شعب الایمان: البیهقی (م. 458ق.)، به کوشش محمد سعید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410ق.
  • الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • صحیفه سجادیه: علی بن الحسین (علیه‌السّلام) (م. 95ق.)، به کوشش ابطحی، قم، الامام المهدی، 1411ق.
  • علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق.
  • عمدة القاری: العینی (م. 855ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق.
  • غنیة النزوع: ابن‌زهرة الحلبی (م. 585ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السّلام)، 1417ق.
  • الفتاوی الکبری: ابن‌تیمیه (م. 728ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و مصطفی عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1408ق.
  • فتح الباری: ابن‌حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.)، دار الفکر.
  • القواعد الفقهیه: سید محمد حسن بجنوردی، به کوشش مهریزی و درایتی، قم،‌هادی، 1419ق.
  • الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (م. 447ق.)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، 1403ق.
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • الکلیات: ابوالبقاء ایوب الکفوی (م. 1094ق.)، به کوشش عدنان درویش و المصری، بیروت، الرساله، 1419ق.
  • کامل الزیارات: ابن‌قولویه القمی (م. 368ق.)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، 1417ق.
  • کتاب مقدس: ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، 1380ش.
  • کشف المراد: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش حسن‌زاده آملی، قم، نشر اسلامی، 1419ق.
  • کنز الدقائق: المشهدی (م. 1125ق.)، به کوشش العراقی، قم، نشر اسلامی، 1407ق.
  • لسان العرب: ابن‌منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403ق.
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر.
  • مجموعه آثار ابوعبدالرحمن سلمی: سلمی (م. 412ق.)، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، نشر دانشگاهی، 1369ش.
  • مجموعه ورام: ورام بن ابی‌فراس، قم، مکتبة الفقیه.
  • المحاسن: ابن‌خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش.
  • المحجة البیضاء: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی.
  • المزار: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، مؤسسة الامام المهدی، 1410ق.
  • مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق.
  • مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم (م. 1390ق.)، قم، دار التفسیر، 1416ق.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر.
  • مصباح الشریعه: امام جعفر الصادق (علیه‌السّلام) (م. 148ق.)، بیروت، اعلمی، 1400ق.
  • مصباح المتهجد: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، فقه الشیعه، 1411ق.
  • المصباح: الکفعمی (م. 905ق.)، بیروت، اعلمی، 1403ق.
  • المغنی فی ابواب التوحید و العدل: عبدالجبار الاسدآبادی (م. 415ق.)، به کوشش جورج قنواتی، قاهره، الدار المصریه، 1965م.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • مفاتیح الاعجاز: محمد لاهیجی (م. 912ق.)، تهران، خالقی، 1371ش.
  • مفرحة الانام فی تاسیس بیت الله الحرام: زین العابدین الحسینی الکاشانی (م. قرن11ق.)، به کوشش عمار عبودی، تهران، مشعر، 1428ق.
  • مفردات: الراغب (م. 425ق.)، نشر الکتاب، 1404ق.
  • مقالات الاسلامیین: ابوالحسن الاشعری (م. 324ق.)، به کوشش هلموت ریتر، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • المقنع: الصدوق (م. 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی (علیه‌السّلام)، 1415ق.
  • مناسک حج: السید الگلپایگانی، قم، دار القرآن الکریم، 1414ق.
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
  • الموطّا: مالک بن انس (م. 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
  • المهذب: القاضی ابن‌البراج (م. 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق.
  • المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق.
  • نهج البلاغه: صبحی صالح، تهران، دار الاسوه، 1415ق.
  • نیل الاوطار: الشوکانی (م. 1255ق.)، بیروت، دار الجیل، 1973م.
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت:، 1412ق.