آویزههای کعبه
آویزههای کعبه اشیای قیمتی و اسناد مهم آویخته بر کعبه، که بسیاری از آنها از میان رفته است.
کعبه |
نامها |
بیت العتیق • بیت الله • بیت الحرام • بیت المحرم • بیت المعمور |
ارکان |
رکن عراقی • رکن شامی • رکن حجرالاسود • رکن یمانی |
اجزا |
باب الکعبه • باب التوبه • پلکان خارجی کعبه • ناودان کعبه • پرده کعبه • پرده درون کعبه • ستونهای کعبه • پلکان داخلی کعبه • سقف کعبه • برقع • حزام • آویزههای کعبه • شاذروان • ملتزم • مستجار |
پیشینه |
بازسازی کعبه • تاریخ بازسازی درِ کعبه • مولد علی(ع) |
متولیان |
ابوخفاد اسدی • ابوطالب• عبدالله بن عبدالعزی • تمیم بن مر |
مرتبط |
طواف • حجر الاسود • حطیم • حجر اسماعیل • مقام ابراهیم • حجابت • بیت الضراح • خط آغاز طواف • کارگاه پردهبافی • شستشوی کعبه • ابرق • ازلام • استقسام • |
پیشینه
از دیرباز کعبه برای مردمان دور و نزدیک محترم بوده است. از این رو، هدایای زیادی را به آن تقدیم و اسناد مهمی را در آن نگهداری میکردند. پردهداران کعبه برخی از این هدایا و اسناد را به دیوارهای داخلی و خارجی آن میآویختند. این اشیا را از اسناد مهم تاریخی دانستهاند. مسعودی، تاریخنگار اهلسنت، ایرانیان را نخستین کسانی دانسته که اموال و گوهرهایی به کعبه هدیه کردند.[۱]
سفرنامههایی که پیش از سلطه وهابیان بر حرمین تدوین شدهاند، از وجود بسیاری از این اموال و اشیای قیمتی در کعبه خبر میدهند؛ از جمله شمار بسیاری از قندیلهایی که میان ستونهای کعبه، بر سقف آویخته بودند.[۲] بسیاری از این اشیاء از میان رفتهاند و آنچه باقیمانده را اشیایی کم ارزش شمردهاند.[۳]
آویزههای کعبه مانند دیگر هدایای آن، در طول تاریخ بارها غارت شد.[۴] از جمله در سال ۳۱۷ق. قرامطه در حمله به مسجدالحرام همه زینتها و ذخایر کعبه را غارت کردند.[۵] ابن ابیهاشم حسنی، امیر مکه، در سال ۴۶۲ق. قندیلها، پردهها و ورق طلا و نقره درهای کعبه را به دلیل نرسیدن مقرری سالیانه از سوی مستنصر فاطمی، حاکم مصر، برداشت.[۶] حسن بن جعفر علوی پس از خروج بر الحاکم بالله، خلیفه عباسی، زینتهای کعبه را برداشت و با آنها به ضرب دینار و درهم پرداخت و برای لشکریان خود هزینه کرد.[۷] رمیثة بن ابی نمیاز آلقتاده، امیر مکه و پسرش عجلان که پس از او امیر مکه شد، بسیاری از این هدایا را برای خود تصاحب کردند.[۸]
هدایای قمیتی
در میان آویزههای کعبه، هدایای قیمتی زیادی وجود داشت که برخی از آنها عبارتند از:
- دو شاخ قوچ: کهنترین آویزه کعبه را دو شاخ قوچی دانستهاند که خداوند به جای ذبح اسماعیل(ع) برای حضرت ابراهیم(ع) فرستاد.[۹] برخی نیز معتقدند نمادی از آن دو شاخ بوده است.[۱۰] در فتح مکه پس از پاکسازی کعبه از بتها، این دو شاخ به دستور پیامبر(ص) باقی ماند. در جریان بازسازی کعبه در زمان ابن زبیر در سال ۶۴ق. دو شاخ قوچ بر اثر فرسودگی بسیار، متلاشی شد.[۹] هرچند برخی گزارشها از ماندن آن تا زمان حمله قرامطه به مکه و غارت گوهرهای کعبه در سال ۳۱۶ق. یاد میکنند.[۱۱]
- دو آهوی زرین، که عبدالمطلب جدّ پیامبر(ص) هنگام حفر چاه زمزم یافت و بر در کعبه آویخت. بر پایه گزارشی، این دو آهو را ساسان پسر بابک ساسانی به کعبه هدیه کرده بود و هنگامی که قبیله خزاعه، جُرْهَمیان را از مکه بیرون راند و پردهداری کعبه را از آنان گرفت، این دو آهو را دفن کردند.[۱۲] این آهوان را نخستین زیور طلای کعبه دانستهاند.[۱۳]
- شمشیر: شمشیرهایی از جنس قلع که همراه آهوهای زرین دفن شده بودند و بر پایه گزارشی عبدالمطلب آنها را نیز بر در کعبه آویخت.[۱۴]
- دو هلال زرین، که پس از فتح مدائن به سال ۱۶ق. برای خلیفه دوم عمر بن خطاب فرستاده شد و او آنها را در کعبه آویخت.[۱۵]
- دو شمسه و دو کاسه بلورین، هدیه از سوی عبدالملک بن مروان، پنجمین خلیفه اموی.[۱۶]
- سینی سبز رنگ، هدیه ابوالعباس سفاح، خلیفه عباسی.[۱۷]
- جام شیشهای، معروف به جام فرعونی که ابوجعفر، برادر منصور عباسی، برای کعبه فرستاد.[۱۸]
- قفل طلایی، که در آن ۱۰۰۰ مثقال طلا بود و به در کعبه آویخته میشد. طاهر بن عبدالله بن طاهر در سال ۲۱۹ق. همراه گروه بسیاری از لشکریان، این قفل را به مکه آورد و جایگزین قفل پیشین کرد. این قفل طلاکاری داشت و گفتهاند حَجّاج دستور ساخت آن را داده بود.[۱۹]
- یاقوت اهدایی مأمون، هفتمین خلیفه عباسی، با وزنی نزدیک به سه مثقال.[۲۰] این یاقوت که برای آویختن به کعبه فرستاده شده بود، هر سال در موسم حج با زنجیری از طلا مقابل در کعبه آویخته میشد.[۲۱] سپس آن را همراه زنجیر اهدایی متوکل عباسی در روز ششم ذیحجه پیش روی در کعبه میآویختند و روز ترویه برمیداشتند.[۲۲]
- شمسهای طلایی، که دُرهای گرانبها همراه یاقوتی پرارزش و نیز زبرجد در زمینه آن قرار داشت و زنجیری بر آن بود. این شمسه که متوکل آن را به کعبه هدیه کرده بود، همه ساله در جلو کعبه آویخته میشد.[۲۳]
- طوقی طلایی، که در آن ۱۰۰ مثقال طلاینجا متن قالببندینشده وارد شودا بهکار رفته و با زمرد و یاقوت و الماس و یک نگین یاقوت سبز ۲۴ مثقالی آراسته شده بود. این طوق را یکی از پادشاهان سِنْد پس از مسلمان شدن برای کعبه فرستاد که به فرمان معتمد عباسی در سال ۲۵۹ق. آویخته شد.[۲۴]
- محفظهای از نقره، حاوی بیعتنامه جعفر بن معتمد و برادرش ابواحمد موفق. در این محفظه که دارای ۳۵۰ درهم نقره بود، نامه و نوشتههایی قرار داشت و در قسمت پیشین آن، سه روزنه بود که از آنها زنجیرههای نقرهای آویخته بودند. این محفظه در صفر سال ۲۶۲ق. آویخته شد.[۲۵]
- قندیلهایی، که المطیع لله عباسی در سال ۳۵۹ق. هدیه کرد و همگی نقره و تنها یکی از آنها به وزن ۶۰۰ مثقال از طلا بود.[۲۶]
- محرابهای دارای منبّتکاری، اهدا شده از امیر عمان در سال ۴۲۰ق. که وزن هر یک از آنها بیش از یک قِنْطار (حدود ۵۰۰ کیلو گرم) بود. این محرابها همراه قندیلهایی درون کعبه بر دیوار مقابل درٍِِ آن نصب شدند.[۲۷]
- قندیلهای طلا و نقره که ملک منصور عمر بن علی بن رسول، حاکم یمن، در سال ۶۳۲ق. به کعبه هدیه کرد.[۲۸]
- چهار قندیل طلا که حاکم بغداد در سال ۷۱۲ق. هدیه نمود.[۲۹]
- دو حلقه طلایی مزین به لؤلؤ و لعل، هر یک به وزن ۱۰۰۰ مثقال که در هر حلقه، شش مروارید گرانبها و در میان آنها شش لعل قیمتی وجود داشت. این حلقهها را علی شاه، وزیر سلطان ابوسعید خدابنده، همراه حاجی مولا واخ در سال ۷۱۸ق. به کعبه آورد و اجازه یافت که پس از اندک زمانی آنها را بر در کعبه بیاویزد. اندکی بعد رُمَیثَة بن ابی نُمَی، امیر مکه از آل قتاده، آنها را برای خود تصاحب کرد.[۳۰]
- چهار قندیل بزرگ، دو تا از طلا و دو تا از نقره که سلطان شیخ اویس، حاکم بغداد، آنها را در دهه هفتم سده هشتم هدیه داد. این قندیلها مدتی کوتاه آویخته شدند. سپس آنها را برداشتند و عَجْلان بن رمیثه، امیر مکه، آنها را تصاحب نمود.[۳۱]
- دو شمعدان طلایی مرصّع با سنگهای قیمتی که سلطان سلیمان قانونی، پادشاه عثمانی، آنها را به کعبه هدیه کرد.[۳۲]
- سه قندیل مرصّع با جواهر که گفتهاند سلطان مراد عثمانی در سال ۹۸۴ق. به کعبه هدیه کرد.[۳۳] دو قندیل را به سقف کعبه و سومی را در حجره شریف نبوی آویختند.[۳۴] به نقل فاسی (م.۸۳۲ق.) قندیلهای باقی مانده در زمان او ۱۶ قندیل بود؛ شامل سه قندیل نقره، یک قندیل طلا، یک قندیل بلور، دو قندیل مس و بقیه که از آبگینه حلب ساخته شده بود. بسیاری از این قندیلها را افراد عادی به کعبه هدیه کرده بودند.[۳۵]
اسناد
- متن پیماننامه تحریم اقتصادی و اجتماعی بنیهاشم از سوی قریش در فاصله سالهای هفتم تا دهم بعثت.[۳۶]
- معلّقات سبع، مجموعهای از برجستهترین شعرهای عرب عصر جاهلی، که به نشان ارزش آنها و برای محفوظ ماندن، درون کعبه آویخته شده بود.[۳۷]
- پیمان ولایتعهدی امین و مأمون از سوی پدرشان هارون. پس از بروز اختلاف میان امین و مأمون، فضل بن ربیع در روزگار خلافت امین، آن بیعتنامه را پاره کرد.[۳۸] بر پایه برخی گزارشها، از آن پس هر یک از پادشاهان که افتخار خدمت به بیتالله الحرام را مییافت، لوحهای را که در آن نام سلطان همراه زمان خدمتش به بیت را نوشته بودند، به یادگار بر دیوار درونی کعبه میآویخت.[۳۹] از دیگر اسناد، پیماننامه ولایتعهدی معتمد عباسی برای فرزند و برادرش بود.[۴۰] اینگونه پیماننامهها پس از پایان دوره تاریخی خود، از کعبه بیرون برده میشدند.[۴۱]
- لوحهای یادمان توسعه و ترمیمهای کعبه و مسجدالحرام از سوی خلفا، امیران و پادشاهان. آخرین این لوحها، یادمان توسعه حرم در دوران فهد است که تاریخ ۱۴۱۶ق. را بر خود دارد.[۴۲]
حکم فروش هدایای کعبه
پیامبر(ص) اجازه استفاده از هدایای کعبه را حتی در جهاد برابر دشمنان اسلام نداد.[۴۳] نیز هنگامی که عمر بن خطاب به پیشنهاد برخی میخواست زیورهای کعبه را برای جهاد هزینه کند، امام علی(ع) او را از این کار بازداشت.[۴۴] همه فقیهان به این موضوع نپرداختهاند؛ ولی بر اساس برخی فتواها استفاده از زیورهای کعبه در کارهای دیگر حرام است.[۴۵]
پانویس
- ↑ مروج الذهب، ج۱، ص۲۶۵؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ سفرنامه میرزا داود، ص۱۲۴؛ سفرنامه قشقایی، ص۱۰۸-۱۰۹؛ سفرنامه حجاز، ص۲۳۰.
- ↑ کعبه و جامه آن، ص۷۲؛ میقات حج، ش۱۸، ص۱۹۶، «درون کعبه از دو دیوار».
- ↑ الاعلام، ص۹۷-۹۸.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۱۱۹؛ المنتظم، ج۱۳، ص۲۸۱-۲۸۲؛ البدایة والنهایه، ج۱۱، ص۱۶۰-۱۶۱.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ نک: شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ تاریخ طبری، ج۱۱، ص۱۱۹.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۶۹؛ مروج الذهب، ج۱، ص۲۶۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۰۳.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۷؛ الطبقات، ج۱، ص۶۹.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۴؛ منائح الکرم، ج۱، ص۵۲۶؛ مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۴؛ مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۷۸.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۵؛ البلدان، ص۷۷؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ البلدان، ص۷۷؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۳۶؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳، ۲۲۶.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۵؛ اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۳۶.
- ↑ اتعاظ الحنفا، ج۱، ص۱۴۱.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۵؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۳۶-۲۳۷؛ مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۷۹.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶؛ تاریخ مکه، ص۲۷۷؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ المسالک و الممالک، ج۱، ص۳۷۰؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۱.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۱.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ مرآة الحرمین، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.
- ↑ التاریخ القویم، ج۳، ص۴۷۴؛ سفرنامه حجاز، ص۲۳۰.
- ↑ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۱؛ التاریخ القویم، ج۳، ص۴۷۴.
- ↑ التاریخ القویم، ج۳، ص۴۷۴-۴۷۵؛ الاعلام، ج۱، ص۹۸-۹۹.
- ↑ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۱، ص۳۵۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ البدایة والنهایه، ج۲، ص۲۱۹-۲۲۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۸۰۳.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۲۵، ۲۳۵-۲۴۱؛ الاعلام، ص۹۷.
- ↑ سفرنامه حجاز، ص۲۴۴.
- ↑ تاریخ طبری، ج۹، ص۵۱۴؛ المنتظم، ج۱۲، ص۱۶۳.
- ↑ مکه و مدینه تصویری از توسعه، ص۶۲.
- ↑ مکه و مدینه تصویری از توسعه، ص۶۲.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۴۶؛ منائح الکرم، ج۱، ص۳۸۱.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۵۸؛ مناقب، ج۲، ص۱۸۹؛ نهج البلاغه، ج۴، ص۶۵.
- ↑ مواهب الجلیل، ج۴، ص۵۲۵؛ منائح الکرم، ج۱، ص۳۸۲.
منابع
- اتعاظ الحنفا باخبار الائمة الفاطمیین: المقریزی (م.۸۴۵ق.)، به کوشش الشیال، القاهره، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه، ۱۴۱۶ق؛
- اخبار مکه: الازرقی (م.۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛
- اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ابوالولید محمد بن عبدالله بن احمد ازرقی، تحقیق رشدی صالح ملحس، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۳ق.
- اخبار مکه: الفاکهی (م.۲۷۹ق.)، به کوشش ابندهیش، بیروت،دار خضر، ۱۴۱۴ق؛
- الاعلام باعلام بیتالله الحرام: محمد بن احمد النهروالی (م.۹۹۰ق.)،
- مکه، المکتبة التجاریه، ۱۴۱۶ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش زکار، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛
- البدایة والنهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
- البلدان: ابن الفقیه (م.۳۶۵ق.)، به کوشش یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶ق؛
- تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت،دار الفکر، ۱۴۰۸ق؛
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م.۳۱۰ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت،دار احیاء التراث العربی؛
- التاریخ القویم: محمد طاهر الکردی، به کوشش عبدالملک دهیش، بیروت،دار خضر، ۱۴۲۰ق؛
- تاریخ مکه: احمد السباعی (م.۱۴۰۴ق.)، نادی مکة الثقافی، ۱۴۰۴ق؛
- تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.۱۳۲۱ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، ۱۴۲۴ق؛
- سفرنامه ایازخان: قشقایی (م.۱۳۵۸ق.)، به کوشش شاکری، تهران، مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۸ش؛
- سفرنامه حجاز: محمد لبیب البتنونی، ترجمه: انصاری، مشعر، ۱۳۸۱ش؛
- سفرنامه میرزا داود: وزیر معارف: داود بن علینقی (م.۱۲۷۷ق.)، به کوشش قاضی عسکر، تهران، مشعر، ۱۳۷۹ش؛
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛
- شرح نهج البلاغه: ابن ابیالحدید (م.۶۵۶ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل،دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛
- شفاء الغرام: محمد الفأسی (م.۸۳۲ق.)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م؛
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
- کعبه و جامه آن از آغاز تا کنون: محمد الدقن، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۳ش؛
- مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت پاشا (م.۱۳۵۳ق.)، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق؛
- مروج الذهب: المسعودی (م.۳۴۶ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم،دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
- المسالک والممالک: ابوعبید البکری (م.۴۸۷ق.)، به کوشش ادریان فان لیوفن و اندری فیری،دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۲م؛
- مکه و مدینه تصویری از توسعه و نوسازی: عبیدالله محمد امین کردی، ترجمه: صابری، مشعر، ۱۳۸۰ش؛
- منائح الکرم فی اخبار مکه: علی بن تاج الدین السنجاری (م.۱۱۲۵ق.)، مکه، جامعة ام القری، ۱۴۱۹ق؛
- مناقب آل ابیطالب: ابن شهر آشوب (م.۵۸۸ق.)، به کوشش گروهی از اساتید، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق؛
- المنتظم: ابن الجوزی (م.۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛
- مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م.۹۵۴ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛
- میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت؛
- نهج البلاغه: الرضی، (م ۴۰۶ق.)، به کوشش عبده، قم،دار الذخائر، ۱۴۱۲ق.