بنی‌لحیان

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۳ توسط Z mohammad (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بنی‌لحیان تیره‌ای از قبیله هُذیل بن مُدرکَه، که نسب آنها در مدرکه، جد پانزدهم پیامبر(ص) به‌هم می‌رسد.

بنی‌لحیان
نسب لحیان بن هذیل بن مدرکة بن الیاس
مکان شمال مکه
سرسلسله لحیان بن هذیل
اشخاص مهم متنخل هذلی، امیمه بنت مالک، قلابه بنت حارث، سلمة بن محبق، سنان بن سلمه
جنگ‌ها نبرد حشاش، نبرد رجیع،
شاخه‌ای از قبیله هذیل
زیرشاخه‌ها بنی‌طابخه، بنی‌دابغه و ...
مهم‎ترین اقدامات کشتن معلمان و قاریان قرآن
مذهب شرک و اسلام

بنی‌لحیان قومی صحرانشین بوده که در نزدیکی مکه و شمال حجاز ساکن بودند. آنان در دوران جاهلیت بت سواع را می‌پرستیدند و برپایه رسم عرب، هنگام رفتن به زیارت کعبه و حج‌گزاری، نخست نزد بت خود مُحرم می‌شدند و پس از نیایش، تا ورود به مکه تلبیه می‌گفتند.

لحیانیان بعد از نبرد احد با تظاهر به اسلام نزد پیامبر رفته، و از حضرت درخواست کردند گروهی از مسلمانان را برای آموزش قرآن و احکام اسلامی به‌قبیله آن‌ها بفرستد. اما آنان فرستادگان پیامبر را در منطقه‌ای به‌نام رجیع به‌شهادت رساندند و پیامبر برای تنبیه آنان غزوه بنی‌لحیان را ترتیب داد و با 200 نفر به سمت آنان رفتند.

نسب‌شناسی ویرایش

بنی‌لحیان فرزندان لحیان بن هذیل بن مدرکة بن الیاس بودند.[۱] نسب آن‌ها در مدرکه، جد پانزدهم پیامبر(ص) به هم می‌رسد.[۲]

بنی‌طابخه و بنی‌دابغه از مهم‌ترین زیر شاخه‌های بنی‌لحیان به‌شمار می‌روند.[۳]

سکونت‌گاه ویرایش

بنی‌لحیان قومی صحرانشین نزدیک مکه بودند و در مناطقی چون رَخْمَه،[۴] هُزُوم،[۵] اَلْبَان[۶] از وادی‌های شمال حجاز[۷] و به ویژه درّه غُران[۸] در 87 کیلومتری شمال مکه[۹] می‌زیستند.

از سکونت آن‌ها میان مکه و مرّ الظهران در 22 کیلومتری مکه نیز یاد شده است.[۱۰]

بنی‌لحیان در دوران جاهلی ویرایش

در منابع از نبرد حُشاش/خَشاش در مکانی به همین نام در سرزمین بنی‌لحیان[۱۱] میان آن‌ها و قبیله بنی‌خزاعه نام برده شده است.[۱۲]

آنان در روزگار جاهلیت، بت سُواع[۱۳] را که به شکل زنی بود[۱۴] و در جایی مشهور به «رُهاط»[۱۵] یا وادی غران[۱۶] قرار داشت، می‌پرستیدند و پرده‌دار این بت بودند.[۱۷]در آیه 23 سوره نوح از این بت نام برده شده است.

افراد قبیله بنی‌لحیان بر پایه رسم عرب، هنگام رفتن به زیارت کعبه و حج‌گزاری، نخست نزد بت خود محرم می‌شدند و پس از نیایش، تا ورود به مکه تلبیه می‌گفتند: «لبیک عن هذیل قد ادلجوا بلیل فی ابل و خیل: لبیک از جانب هذیل که با شتر و اسب شب‌پیمایی کرده‌‏اند.»[۱۸] برخی تلبیه آن‌ها را چنین آورده‌اند: «لبیک، اللّهمّ لبیک. لبیک، اُبنا الیک. ان ّسواع طُلبنَ الیک.»[۱۹]

در رمضان سال هشتم ق. عمرو بن عاص به دستور پیامبر(ص) مامور نابودی بت سواع شد.[۲۰]

بنی‌لحیان در دوران نبوی ویرایش

از مناسبات بنی‌لحیان با پیامبر(ص) و مسلمانان در مکه، گزارشی در دست نیست. پس از هجرت او به یثرب، سفیان بن عبدالله بن نبیح لحیانی، از بزرگان این قبیله، مردم عَرَنَه[۲۱] در حدود 11 کیلومتری جنوب مکه[۲۲] و پیرامون آن را برای حمله به مسلمانان گرد آورد.[۲۳]

به دستور پیامبر(ص) طی سریه‌ای که به دست عبدالله بن انیس انصاری سلمی جهنی[۲۴] در سی و پنجمین ماه هجرت انجام گشت، سفیان کشته شد.[۲۵]

توطئه و کشتن قاریان قرآن ویرایش

بنی‌لحیان پس از نبرد احد (3ق.) هفت تن از مردان قبایل عَضل و قاره، از زیر شاخه‌‏های بنی‌خزیمه، را با تطمیع روانه مدینه کردند تا با تظاهر به اسلام از پیامبر(ص) بخواهند گروهی از مسلمانان را برای آموزش قرآن و احکام اسلامی به‌قبیله آن‌ها بفرستد.

از این‌رو، پیامبردر ماه صفر سال سوم[۲۶] یا چهارم ق.[۲۷] همراه آن‌ها 6[۲۸] یا 10 تن از قاریان قرآن[۲۹] (6 تن مهاجر و چهار تن از انصار) را به سرپرستی مرثد بن ابی‌مرثد غنوی[۳۰] یا عاصم بن ثابت بن ابی‌اقلح اوسی[۳۱] روانه کرد.

در گزارش دیگر واقدی، اعزام این گروه از جانب پیامبر برای آگاهی از اخبار قریش و مسیر نجد به سوی مکه بوده است.[۳۲]

مسلمانان اعزامی نزدیک چاه آبی به نام «رَجیع» متعلق به تیره لحیان از هذیل[۳۳] در 70 کیلومتری مکه میان رابغ و جده، از جانب 100 تن از بنی‌لحیان با تیر و کمان و شمشیرهای آخته محاصره[۳۴] و سه تن از آن‌ها به نام مرثد بن ابی‌مرثد، خالد بن بکیر، و عاصم بن ثابت در مرحله اول کشته شدند.[۳۵]

خبیب بن عدی، عبدالله بن طارق، و زید بن دثنه به اسارت درآمدند. عبدالله در راه کشته شد و آن دو تن نیز به قریش فروخته شدند و آن‌ها به انتقام کشتگان خود در بدر، این دو تن را به دار آویختند. پس از این حادثه، پیامبر(ص) مدتی بنی‌لحیان را در قنوت لعن می‌کرد.[۳۶]

غزوه بنی‌لحیان ویرایش

پیامبر(ص) شش ماه پس از نبرد بنی‌قریظه در جمادی الاولی[۳۷] یا ربیع الاول[۳۸] سال ششم ق. برای تنبیه بنی‌لحیان[۳۹] که افزون بر ماجرای رجیع به یهود بنی‌قریظه نیز پناه داده، در صدد انتقام از مسلمانان بودند، با 200 سواره به سوی آن‌ها حرکت و وانمود کرد که آهنگ شام دارد و در صخیرات الیمام، مکانی در راه مکه، [۴۰] به سوی «غران» شتافت.

اما لحیانیان پیش از رسیدن او آگاه شدند و به کوه‌ها گریختند.[۴۱] این غزوه را از آن‌رو که در عُسفان، مکانی در 85 کیلومتری شمال مکه، روی داد، به این نام خوانده‌اند.[۴۲]

بر پایه گزارشی، پیامبر(ص) در همین غزوه، برای تنبیه هم‌پیمانان بنی‌لحیان و مسببان ماجرای رجیع، عمر بن خطاب را با سریه‏‌ای به سوی «قاره» و هلال بن حارث مزنی را به سوی بنی‌مالک بن فهر فرستاد که به کوه‌ها گریختند.[۴۳]

از نقش لحیانی‌ها در رویدادهای زمان دو خلیفه نخست و امام علی(ع) گزارشی در دست نیست؛ اما از بنی‌هذیل میان محاصره‌کنندگان عثمان یاد شده است.[۴۴]

شخصیت‌های بنی‌لحیان ویرایش

مالک بن غنم بن سوید لحیانی معروف به متنخل هذلی از شاعران عرب در روزگار جاهلی بود.[۴۵] دخترش امیمه بنت مالک بن غنم از جده‌های پیامبر(ص) بوده است.[۴۶] برخی جده رسول خدا را قلابه بنت حارث بن صعصعه از بنی‌لحیان دانسته‌اند.[۴۷]

ابوطریف نبیشة بن عبدالله بن شیبان راوی حدیث بود. پیامبر(ص) او را نبیشة الخیر نامید.[۴۸]

سلمة بن مُحَبّق از بنی‌لحیان، از اصحاب پیامبر(ص) بود که در نبرد حنین (8ق.) شرکت داشت.[۴۹]

سنان بن سلمة بن لحیان بن هذیل به سال 50ق. از سوی معاویه، امیر مکران در شرق سیستان بود[۵۰] و در دوران خلافت ابن زبیر (حک: 64-72ق.) از سوی مصعب بن زبیر، بر بصره حکم راند.[۵۱] وی همچنین از فقیهان دوران ولید بن عبدالملک بن مروان (حک: 85-96ق.) بود.[۵۲]

بر پایه گزارشی، بنی‌لحیان هنگام محاصره مکه از سوی آل سعود به سال 1219ق. در شمار قبایل حامی وهابی‌ها بودند.[۵۳]

پانویس ویرایش

  1. جمهرة انساب العرب، ص466؛ اللباب، ج3، ص129.
  2. جمهرة انساب العرب، ص466؛ الاستیعاب، ج1، ص25؛ اسد الغابه، ج1، ص20.
  3. انساب الاشراف، ج11، ص254؛ جمهرة انساب العرب، ص196.
  4. معجم البلدان، ج3، ص39.
  5. معجم البلدان، ج5، ص406.
  6. معجم قبائل العرب، ج3، ص1010؛ المعالم الاثیره، ص235.
  7. معجم قبائل العرب، ج3، ص1010.
  8. السیرة النبویه، ج2، ص280؛ تاریخ طبری، ج2، ص595.
  9. المعالم الاثیره، ص208؛ فرهنگ اعلام جغرافیایی، ص29.
  10. المعالم الاثیره، ص184، 236.
  11. المحبر، ص500؛ معجم ما استعجم، ج2، ص499؛ معجم قبائل العرب، ج3، ص1214.
  12. معجم البلدان، ج2، ص261-262.
  13. الاصنام، ص9.
  14. سبل الهدی، ج2، ص179.
  15. السیرة النبویه، ج1، ص78؛ معجم البلدان، ج1، ص449.
  16. معجم البلدان، ج3، ص107.
  17. معجم البلدان، ج3، ص276؛ المفصل، ج11، ص285؛ حجاز در صدر اسلام، ص161.
  18. تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.
  19. المحبر، ص312.
  20. المغازی، ج1، ص6؛ الطبقات، ج2، ص111.
  21. تاریخ المدینه، ج1، ص468-469؛ المعالم الاثیره، ص190.
  22. المعالم الاثیره، ص190.
  23. المغازی، ج2، ص532؛ الطبقات، ج2، ص39؛ عیون الاثر، ج2، ص56.
  24. المغازی، ج2، ص531-533.
  25. الطبقات، ج2، ص39.
  26. السیرة النبویه، ج2، ص169؛ الطبقات، ج2، ص42؛ اسد الغابه، ج4، ص361.
  27. تاریخ طبری، ج2، ص538.
  28. تاریخ طبری، ج2، ص538.
  29. المغازی، ج1، ص354.
  30. الاستیعاب، ج3، ص1383؛ اسد الغابه، ج4، ص361-362.
  31. الاستیعاب، ج2، ص779-780؛ معجم البلدان، ج3، ص29؛ الاصابه، ج3، ص461.
  32. المغازی، ج1، ص354.
  33. السیرة النبویه، ج2، ص170.
  34. المغازی، ج1، ص355.
  35. السیرة النبویه، ج2، ص170-171؛ تاریخ طبری، ج2، ص538-539.
  36. الطبقات، ج2، ص40؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص70؛ تاریخ طبری، ج2، ص538-539.
  37. تاریخ طبری، ج2، ص595.
  38. المغازی، ج2، ص535.
  39. المغازی، ج2، ص535؛ تاریخ طبری، ج2، ص595.
  40. السیرة النبویه، ج2، ص279.
  41. المغازی، ج2، ص536؛ السیرة النبویه، ج2، ص279-280؛ تاریخ طبری، ج2، ص595.
  42. المغازی، ج2، ص535؛ الطبقات، ج2، ص61؛ الکامل، ج2، ص188.
  43. التنبیه و الاشراف، ص218.
  44. انساب الاشراف، ج11، ص259-260.
  45. تاریخ یعقوبی، ج1، ص265.
  46. الطبقات، ج1، ص52-53.
  47. الطبقات، ج1، ص53؛ المعرفة و التاریخ، ج3، ص266؛ تاریخ دمشق، ج3، ص97.
  48. اسد الغابه، ج4، ص534-535؛ الاصابه، ج6، ص331.
  49. انساب الاشراف، ج11، ص253-254.
  50. تاریخ یعقوبی، ج2، ص232؛ اسد الغابه، ج2، ص308.
  51. انساب الاشراف، ج7، ص86.
  52. تاریخ یعقوبی، ج2، ص292.
  53. تاریخ مکه، ص589.

منابع ویرایش

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بنی لحیان.
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (درگذشت463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق.
  • اسد الغابه: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
  • الاصنام (تنکیس الاصنام): هشام بن محمد کلبی (درگذشت204ق.)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، 1348ش.
  • انساب الاشراف: البلاذری (درگذشت279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق.
  • تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (درگذشت262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دارالفکر، 1410ق.
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (درگذشت292ق.)، بیروت، دارصادر، 1415ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (درگذشت571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415ق.
  • تاریخ مکه: احمد السباعی (درگذشت1404ق.)، نادی مکة الثقافی، 1404ق.
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (درگذشت345ق.)، بیروت، دارصعب.
  • جمهرة انساب العرب: ابن حزم (درگذشت456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
  • حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه: آیتی، مشعر، 1375ش.
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (درگذشت942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (درگذشت213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
  • عیون الاثر: ابن سید الناس (درگذشت734ق.)، بیروت، دارالقلم، 1414ق.
  • فرهنگ اعلام جغرافیایی و تاریخی در حدیث و سیره نبوی: محمد محمد حسن شراب، ترجمه: شیخی، تهران، مشعر، 1386ش.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، بیروت، دارصادر، 1385ق.
  • اللباب فی تهذیب الانساب: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
  • المحبّر: ابن حبیب (درگذشت245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دارالقلم، 1411ق.
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (درگذشت626ق.)، بیروت، دارصادر، 1995م.
  • معجم قبائل العرب: عمر کحّاله، بیروت، الرساله، 1405ق.
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (درگذشت487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
  • المعرفة و التاریخ: الفسوی (درگذشت277ق.)، به کوشش الامری، بیروت، الرساله، 1401ق.
  • المغازی: الواقدی (درگذشت207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
  • المفصل: جواد علی، دارالساقی، 1422ق.