تخریب قبور
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Hodjat p در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۹۷ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
تخریب قبور
وهابیها بر اثر برداشت خاصی از برخی منابع اسلامی با ساختن بنا بر روی قبور و تکریم قبور بزرگان و تبرک به آنها مخالفند. ایشان چنان بر این عقیده خود پافشاری میکنند که در هشتم شوال 1344 قمری دست به تخریب قبور اهلبیت پیامبر(ص) و امامان شیعه مدفون در قبرستان بقیع و نیز قبور صحابه و بزرگان دینی خود زدند. آنها حتی قصد تخریب قبر نبی مکرّم اسلام(ص) را نیز داشتند که بهدلیل واهمه از واکنش مسلمانان جهان، از اجرای آن صرفنظر کردند. آنها در طی دو مرحله قبرستان تاریخی معلات مکه و بقیع مدینه را با خاک یکسان نمودند. بعد از مرحله اول تخریب، مسلمانان جهان واکنش نشان دادند و سلطان عثمانی، تحت فشار افکار عمومی مسلمین، به حاکم مصر، محمدعلی پاشا دستور حمله به حجاز داد و در این حمله بسیاری از وهابیان کشته شدند. سران آنان نیز همچون سعود بنعبدالعزیز دستگیر شدند که همگی آنها بعد از فرستاده شدن به نزد سلطان عثمانی، اعدام گردیدند. بعد از این حمله، سلطان عثمانی به بازسازی قبور پرداخت؛ اما وهابیها و فرزندان سعود با تقویت خود و گرفتن فتوا برای تخریب، در سال 1344 ق برای بار دوم به مدینه حمله کردند و اینبار با تحریک مردم، توسط آنان قبور را به طور کامل منهدم نمودند.
اهداف تخریب
منظور از تخریب قبور، ویران کردن مقبرهها، گنبدها، بناها، بارگاهها و آثاری است که بر قبر بزرگان ساخته شده است. وهابیان با تبرک به قبر پیامبر(ص) و صالحان[۱] که سنتی جاری در میان مسلمانان بوده، مخالفند[۲] و ساختن حرم و بارگاه بر قبر را حرام میدانند.[۳] آنان دو بار در آغاز تسلط بر شهرهای حجاز، با حمایت و همراهی آل سعود (حک: 1344 ق.) به ویرانسازی قبرها و بارگاههای حرمین دست زدند. بر خلاف نظر وهابیان، بنا ساختن بر قبرهای صالحان با قصد احترام و با هدف عبادت خداوند، نه تنها مصداق شرک و بتپرستی نیست، بلکه ارزش معنوی دارد و کاری مستحب است.[۴] در گذشته، تنها رخدادهای طبیعی همچون سیل و زلزله، موجب ویرانی قبرها میشد.[۵] گویا وهابیان نخستین گروهی هستند که با دیدگاه مذهبی، مراقد و بارگاهها را ویران کردند. گاه کسانی جز وهابیان، به بهانه وجود کتابهایی در نکوهش خلفا در حرم بقیع، کوشیدند این بارگاهها را ویران کنند؛ اما موفق نشدند.[۶] وهابیان افزون بر ویرانی قبرهای طائف، جده، کربلا و جاهای دیگر،[۷] مهمترین هدف خود را در ویران کردن بارگاهها و گنبدهای معلات در مکه و بقیع در مدینه متمرکز ساختند.
قبرستان معلات
آرامگاه جنة المعلاة در بخش شمالی مکه، به آرامگاه مطیبین[۸] و مقبرة الحجون[۹] شهرت دارد. در روزگار جاهلیت، مردگان را در دهانه شعب ابیذئب نزدیک حجون دفن میکردند؛ اما چون پیامبر از شعب المعلاة به بزرگی یاد کرد و جایگاهش را ستود، آن جا قبرستان تازه مکیان شد.[۱۰] این قبرستان که به بنیعبدمناف تعلق داشت[۱۱] و مورد توجه صحابه و مردم مکه بود،[۱۲] محل قبر عبدمناف، عبدالمطلب، ابوطالب، خدیجه(س)، برخی پسران پیامبر(ص)، صحابه، تابعین، و دانشوران بود.[۱۳] گنبد قبر حضرت خدیجه(س) را محمد بنسلیمان در سال 950ق. ساخت.[۱۴]
ابزار تخریب
وهابیان در آغاز هجوم به شهرهای حجاز، با سلاح فتوا و مناظره اهداف خود را در ویرانی قبرها محقق میساختند. آنها در 1210-1211ق. پس از مذاکره با شریف غالب امیر مکه، در مناظره با دانشوران آن شهر، در گرفتن فتوای حرمت ساخت و تعمیر بارگاهها از این دانشوران اصرار ورزیدند؛ اما با مخالفت آنان روبهرو شدند و به همین روی، با جسارت و شدت بیشتر به تخریب و قتل و غارت دست زدند.[۱۵] نخستین حمله وهابیان به رهبری سعود بنعبدالعزیز در 1218ق. به حرمین رخ داد. او مکه را محاصره کرد[۱۶] و در نامهای به مردم، همانند مشرکان با آنها سخن گفت. سپس وارد مکه شد و مردم را به نابودی مراقد و گنبدها فراخواند. آنگاه ساختمان زمزم، بناهای پیرامون کعبه، گنبدها و مرقدهای بسیار را ویران کرد. وی حدود 20 روز در مکه ماند و در نامهای به سلطان عثمانی، اعلام کرد که نشانههای شرک را از میان برده است.[۱۷] برخی تاریخنگاران در رخدادهای سال 1221ق. آوردهاند که پس از موسم حج، وهابیان با قرائت آیه برائت از مشرکان هشدار دادند که سال دیگر به هیچ مشرکی اجازه حج نخواهند داد.[۱۸] برخی بارگاهها مانند گنبد آمنه(س) و خدیجه که پس از حمله اول وهابیان بازسازی شدند،[۱۹] در حمله دوم در 1343-1344ق. از میان رفتند. گزارشگران غربی، رفتار وهابیان در ویران کردن بارگاهها، غارت اموال، نابودی شهرها و کشتار مردم را بازگو کردهاند.[۲۰]
قبرستان بقیع
ناحیهای است در شرق مدینه که به سبب گیاهان خاردار بسیار به بقیع الغرقد شهرت یافت.[۲۱] قبرستانی است مستطیلشکل به طول 150 و عرض 100 متر که پیشینه آن به آغاز اسلام میرسد.[۲۲] حدیثی از پیامبر(ص)، بقیع را روشناییبخش آسمان و زمین دانسته است.[۲۳] آوردهاند که پیامبر(ص) برای نشانهگذاری محل دفن عثمان بنمظعون، سنگ بزرگی روی قبر وی نهاد و مروان بنحکم در دوران امارتش آن را جابهجا کرد یا به روی قبر عثمان بنعفان منتقل نمود.[۲۴] نیز در قطعه سنگ مرمرینی به تاریخ 332ق. با این نوشته که این قبر فاطمه دختر رسول خدا(س) است،[۲۵] نشانههایی برای تمایز محل قبرها و بارگاهها دیده میشود. در گزارشی از سده ششم قمری وجود بنا و بارگاه پیرامون شماری از قبرهای بقیع تایید شده است. این منبع گزارش میدهد که قبر مالک بنانس را با سنگ و گل به قدر چهار وجب از زمین برجسته کردند و در سنگنوشتهای سال و روز وفاتش را ثبت نمودند. سپس از روضه عباس، روضه ابراهیم و عثمان بنعفان که وضعی همانند داشتهاند، یاد کرده است.[۲۶] مجدالملک براوستانی قمی (م. 492ق.) ، مستوفی کل سلجوقیان، بارگاهی شکوهمند بر قبرهای امامان بقیع و نیز عثمان بنعفان یا عثمان بنمظعون با معماری و تزئینات ویژه ساخت. یک سده پس از این ساخت، گزارش ابنجبیر (م. 614ق.) نشان میدهد که هنوز بارگاه امامان بقیع برپا و برجا بوده است. بارگاه امامان بقیع را کسی جز براوستانی نساخته است. از این رو، وصف ابننجار (م. 643ق.) از مراقد بقیع که در باور او، بنایی مستحکم و کهن و استوار داشته،[۲۷] اشاره به همین بارگاه است. وصف ابنبطوطة (م. 779ق.) نشان میدهد در دوره او بر قبرهای گوناگون بقیع، بارگاه و گنبد برپا بوده است.[۲۸] درگزارش سمهودی (م. 911ق.) نیز وجود بارگاه و بنای مستحکم بر قبرهای امامان بقیع تایید شده است.[۲۹] این بارگاه مقدس و دیگر مراقد حرمین که مورد توجه مردم و سفرنامهنویسان بوده، در حمله نخست وهابیان به سالهای 1218-1221ق. از میان رفت. به گزارش عبدالرحمن جَبَرتی، نیروهای وهابی پس از یک سال و نیم محاصره و ایجاد قحطی در مدینه وارد شهر شدند و جز مرقد نبوی دیگر بارگاهها را از میان بردند.[۳۰] ایجاد قحطی منحصر به مدینه نبود؛ بلکه جده و مکه و هر شهر دیگر که مردمش مقاومتی نشان دادند، به قحطی و قتل و غارت دچار شد.[۳۱] در این حمله، بارگاه امامان بقیع و گنبد حضرت زهرا(س) نابود شد و دیگر مکانهای مقدس نیز از تعرض بینصیب نماندند.[۳۲] وهابیان گوهرها، یاقوتها، زمردها، نقرهها، قندیلها، پردهها و شمشیرهای گوهرنشان متعلق به شاهان و خلفای گذشته در مرقد نبوی و اشیای گرانبهای مرقد بقیع[۳۳] را بار شتران کردند و با خود بردند و میان قوم و قبیله خویش و شیوخ وهابیان تقسیم نمودند.[۳۴] سپس آنان به بنا و بارگاه شهیدان احد هجوم بردند و آنرا با خاک یکسان کردند.[۳۵]
اعتراضات مسلمانان به تخریب
به دنبال ویرانی بسیاری از بناها و مرقدهای متبرک، ناخرسندی عمومی مسلمانان، سلطان عثمانی را واداشت که محمدعلی پاشا را به نبرد با سعود بنعبدالعزیز بفرستد. محمدعلی پاشا، حاکم مصر، در 18 رجب 1223ق. یا 1232ق.[۳۶] ارتشی را به فرماندهی پسرش ابراهیم پاشا روانه نبرد با وهابیان کرد.[۳۷] آنان مدینه را محاصره کردند و بسیاری از وهابیان را کشتند و شماری انبوه را پس از پناه بردن به قلعه نزدیک باب الشامی، دستگیر کردند.[۳۸] سعود بنعبدالعزیز شکست خورد و تلاشش برای راضی کردن محمدعلی پاشا که او و یارانش را نزد سلطان عثمانی نفرستد، بیثمر ماند.[۳۹] سعود بنعبدالعزیز و همراهان دستگیر شدهاش نزد سلطان عثمانی فرستاده شدند و سپس همگی در استانبول اعدام گشتند؛ اما نهضت وهابیان در میان فرزندان و بستگان ابنسعود ریشه دواند. در مرحله بعد، قیامی تازه صورت گرفت و آنان در 1343ق. با غلبه بر شریفان هاشمی، به تدریج بر عربستان چیره شدند و در 1351ق. المملکة العربیة السعودیه در هیئت سیاسی خود شکل یافت و همه مکانهای مذهبی را زیر نفوذ گرفت و ویران سازی بارگاهها را کامل نمود.[۴۰] پس از حمله اول وهابیان، عثمانیها بسیاری از این گنبدها را به درخواست عمومی بازسازی کردند.[۴۱] محمدعلی پاشا بخشهای ویران شده مرقد نبوی را بازسازی نمود.[۴۲] در سال 1233ق. به دستور سلطان محمود عثمانی، گنبد بیتالاحزان متعلق به حضرت زهرا(س)، قبة زوجات الرسول و نیز گنبد عثمان بنعفان بازسازی شد.[۴۳] تصاویری از وضع این بارگاهها پیش از ویرانی دوم، در منابع آمده است.[۴۴] در حمله دوم وهابیان به فرماندهی عبدالله بنسعود در هشتم شوال 1344ق. به مدینه، دانشوران وهابی، به ویرانی گنبدها و بارگاههای شهر فتوا دادند.[۴۵] آوردهاند که امیر سعودی در خطابهای، مردم و دانشوران مدینه را واداشت تا خود بهگونه مستقیم مرقدها و گنبدها را ویران کنند.[۴۶] در گزارش دیگری آوردهاند که وهابیان قاضی القضات خود، شیخ عبدالله بُلَیهِد، را نزد دانشمندان مدینه فرستادند و در جلسهای از آنها در باره ویرانی قبرها و بارگاهها نظر خواستند و ادعا نمودند که دانشمندان شهر با نظر وهابیان موافق هستند. وهابیان در این حمله، همه مرقدها و گنبدهای عموها و عمهها و همسران و فرزندان پیامبر(ص)، بارگاه صحابه، تابعان، صالحان، و دانشوران را هر جا یافتند، منهدم کردند و هیچ اثری از بارگاه و گنبد در بقیع بر جای نگذاشتند.[۴۷] صندوقها و ضریحهای مرقدهای بقیع را یکسره نابود کردند و تنها قطعهای سنگی به نشانه روی قبرها نهادند. واپسین نشانههای آثار گذشته و حتی دیوارها و قبههای ورودی بقیع در این حمله نابود گشت.[۴۸] وهابیان سپس به سوی مرقد نبوی تیراندازی کردند. آوردهاند که دانشوران وهابی موافق ویرانی مرقد نبوی بودند؛ اما امیر عبدالله بنسعود با اندیشیدن به فرجام کار و بیم از مسلمانان، از این کار خودداری کرد.[۴۹]
انگیزه تخریب
برخی رفتار وهابیان در ویرانی قبرها را به دستور انگلستان دانستهاند.[۵۰] در گزارشی به پشتوانه اسناد آوردهاند که اروپاییان سده نوزدهم م. که با سختکوشی در جستوجوی آثار باستانی، بارگاهها، سنگنگارهها و کتیبههای نجد و حرمین بودند، با نفرت و واکنش سخت وهابیان و نجدیان روبهرو شدند. این نجدیان شماری از محققان غربی جستجوگر ناشناختههای عربستان را کشتند.[۵۱] از این رو، چه بسا انگیزه وهابیان در ویرانی قبرها را بتوان همین دانست. البته بدون شک، مهمترین انگیزه وهابیان، دیدگاهشان در باره بنا بر قبرها است. تخریبهای وهابیان منحصر به بارگاهها نبود. آنان افزون بر ویرانی قبور، بسیاری از آثار تاریخی چون خانه امام سجاد(ع)، خانه امام صادق(ع)، مَشربه ام ابراهیم، مسجد فاطمه، مَبرک ناقه پیامبر، محل عَرِیش پیامبر، خانه اَرقم بناَرقم، خانه ابوایوب انصاری، مرقد علی عُرَیضی، و مساجد شیعیان و اهل سنت را از میان بردند.[۵۲]
واکنش مسلمانان
کسانی از حجگزاران و رجال سیاسی دوره قاجار که همزمان با این ایام مسافر حرمین بودهاند، وضعاندوهزای بقیع را وصف کردهاند.[۵۳] دیدن بقیع در این وضع، موجب ناخرسندی زائران میشد. آنان ضمن بازگویی اندوه خود، آرزوی ساختن بارگاهها را در خاطراتشان مینوشتند.[۵۴] کسانی از غربیان نیز پس از ویرانی این مرقدها از آنها دیدار کرده و وضع را گزارش نمودهاند.[۵۵] سرهارد فورد در خاطراتش به ویرانی گنبدهای امامان بقیع و چپاول گوهرهای مرقد نبوی اشاره کرده است.[۵۶] ریتر، رفتار وهابیان در ویرانی مرقدهای بقیع را به زلزلهای ویرانگر تشبیه کرده است. دونالدسون نیز وضع ناگوار پس از اقدام وهابیان در ویرانی قبرها را وصف کرده است.[۵۷] انتشار گزارش ویرانی قبرها و مکانهای مقدس و مساجد، موجی از خشم و نفرت و نگرانی را در میان مسلمانان برانگیخت. بسیاری از سران و نمایندگان سیاسی و مذهبی کشورهای اسلامی به این رفتار وهابیان واکنش نشان دادند و آن را محکوم کردند. هراس وهابیان از قیام عمومی مسلمانان، مانع ویرانی مرقد نبوی شد؛ اما آنان همچنان به حرام بودن ساخت هرگونه مرقد و بارگاه باور دارند.[۵۸] اندکی پس از این تخریبها، کسانی از خود وهابیان و سعودیها به مخالفت با سران خویش پرداختند و کارهای تندروانه آنها را محکوم کردند.[۵۹] از کشورها و شهرهای دور و نزدیک نیز به شکلهای گوناگون به ویرانی گنبدها و مکانهای متبرک اعتراض نمودند. مردم آذربایجان شوروی، ازبکستان، ترکمنستان، ایران، ترکیه، افغانستان، عراق، چین، مغولستان، و هند در نامهها و مکاتبات بسیار، ضمن اظهار تاسف و محکومیت، به فرجام ویرانی مرقد نبوی هشدار دادند.[۶۰] سید ابوالحسن اصفهانی و دیگر دانشوران و بزرگان نجف و قم بر ضد وهابیان موضع تند گرفتند. آوردهاند که گزارش ویرانی آرامگاههای بقیع، گریه آیت الله حائری، بنیانگذار حوزه علمیه قم، را بر منبر درس برانگیخت و او درس خود را تعطیل کرد و بازار قم تعطیل شد.[۶۱] در کنفرانس اسلامی کراچی نیز دانشورانی چون محمد حسین کاشف الغطاء و محمد تقی طالقانی، نماینده آیتالله بروجردی، با نماینده سعودیان گفتوگو نمودند و بر لزوم بازسازی آرامگاههای بقیع تاکید کردند. خبر هتک حرمت به امامان بقیع، در ایران موجب نگرانی عمومی شد. نمایندگان در مجلس شورای ملی به آلسعود اعتراض کردند و با تشکیل کمیسیونی، هیئتی برای تحقیق در 1304ش. به حجاز فرستادند.[۶۲] در روزنامهها و نشریات ایران از طرحهایی در رویارویی با آلسعود سخن میرفت.[۶۳] آوردهاند که آیتالله بروجردی، نماینده خود، محمدتقی طالقانی (آل احمد*)، را برای بررسی امور به مدینه فرستاد. سید محسن امین برای بررسی اوضاع به حجاز رفت و نتیجه تحقیق خود را به مسلمانان عرضه کرد. همچنین شماری از فقیهان به لزوم بنای مجدد بارگاههای بقیع فتوا دادند.[۶۴] از دیگر واکنشها به ویرانی قبور، نگارش کتاب و رساله در تحکیم مبانی فقهی بنا بر قبور بود. محمد جواد بلاغی در رساله رد الفتوی بهدم قبور الائمة فی البقیع زیربنای اندیشه وهابیان در جواز ویرانی قبرها را مخدوش ساخت.[۶۵] نیز کتابهایی در گزارش سوگمندانه ویرانی قبرهای بقیع نوشته شد. از جمله عبدالرزاق موسوی آلمقرم در کتاب ثامن شوال رخداد سال1343ق. را به تفصیل گزارش کرد.[۶۶] در البقیع قصة تدمیر آل سعود للآثار الاسلامیة نوشته یوسف هاجری و قبور ائمة البقیع قبل تهدیمها اثر عبدالحسین حیدری موسوی، روند ویرانی بارگاه امامان بقیع بازگو شده است. کتاب بقیع الغرقد نوشته حسن آلبرغانی تاریخچه حمله نخست وهابیان به مدینه و ویرانی قبرهای بقیع را آورده است. واکنش سوگوارانه دیگر مسلمانان به این رفتار وهابیان، اظهار ناخرسندی در قالب سرودهها است. شاعران بسیار، ناخرسندی خود را از ویرانی قبرها در قالب اشعار بازگو کردهاند.[۶۷] هشتم شوال به یوم الهَدم شهرت یافت[۶۸] و در خاطر شیعیان باقی ماند. آنان همواره یادکرد ویرانی قبرهای بقیع را در مراسم سوگ گرامی میدارند و هر سال در هشتم شوال با برپایی مجالس به مرثیهخوانی برای امامان بقیع میپردازند و با یادآوری ویرانی قبرهای بقیع، در انتظارند تا فرصتی فراهم آید و مطالبه بازسازی آن مرقدها محقق گردد.[۶۹]
برای مطالعه بیشتر
- دست شیطان ویژه سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهمالسلام، معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه]
- رد اراء الشیخ عبدالله بن بلیهد قاضی قضاه الوهابیین فی تخریب قبور ایمه البقیع (ع)، عبدالله طلبه عراقی]
پیوند به بیرون
پانویس
- ↑ بقیع الغرقد، ص8-10.
- ↑ اثارة الترغیب، ج2، ص352.
- ↑ شرح العقیدة الطحاویة، ج1، ص32.
- ↑ التاریخ الامین، ص431-450؛ بقیع الغرقد، ص12.
- ↑ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص317؛ اتحاف الوری، ج3، ص213.
- ↑ صفویه در عرصه فرهنگ، ج2، ص783، 842.
- ↑ عجائب الآثار، ج3، ص409؛ کشف الارتیاب، ص15، 19-21.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص60.؛ الجامع اللطیف، ص307.؛ تحصیل المرام، ج2، ص669.
- ↑ الامکنة و المیاه، ج1، ص346؛ الامکنة و المیاه، ج2، ص418.
- ↑ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص59؛ شفاء الغرام، ج1، ص284.
- ↑ التاریخ القویم، ج6، ص167.
- ↑ اخبار مکه، ج2، ص209؛ الزهور المقتطفة، ص103-104؛ التاریخ القویم، ج6، ص165.
- ↑ بقیع الغرقد، ص43.
- ↑ تاریخ مکه، ص572.
- ↑ تاریخ الجزیرة العربیة، ص368-378.
- ↑ عجائب الآثار، ج2، ص573.
- ↑ عجائب الآثار، ج2، ص585؛ تاریخ الجزیرة العربیة، ص377-378.
- ↑ عجائب الآثار، ج3، ص193.
- ↑ افادة الانام، ج2، ص170؛ موسوعة العتبات المقدسة، ج2، ص303.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسة، ج3، ص333.
- ↑ الصحاح، ج3، ص1187؛ لسان العرب، ج8، ص18؛ القاموس المحیط، ج3، ص6، «بقع».
- ↑ مرآة الحرمین، ج1، ص425؛ آثار المدینة المنورة، ص171-172.؛ بقیع الغرقد، ص34.
- ↑ الدرة الثمینة، ص164؛ اثارة الترغیب، ج2، ص347.
- ↑ موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص721.
- ↑ موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص728.
- ↑ الاستبصار، ص42.
- ↑ الدرة الثمینة، ص166.
- ↑ رحلة ابنبطوطة، ج1، ص360-361.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص100.
- ↑ عجائب الآثار، ج3، ص91.
- ↑ عجائب الآثار، ج2، ص604؛ عجائب الآثار، ج3، ص11.
- ↑ خطر الوهابی، ص193.
- ↑ رسائل فی تاریخ المدینة، ص65؛ خاطرات سرهارد فورد، ص10.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج3، ص385، «بقیع».
- ↑ عتبات عالیات عراق، ص111.
- ↑ خاطرات سرهارد فورد، ص11.
- ↑ تاریخ مکه، ص603.
- ↑ خزانة التواریخ النجدیة، ج4، ص174.
- ↑ رسائل فی تاریخ المدینة، ص66؛ مدینهشناسی، ص338-339.
- ↑ تاریخ مکه، ص723-753؛ روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج1، ص266؛ سلسلههای اسلامی جدید، ص235.
- ↑ موسوعة مرآة الحرمین، ج4، ص534.
- ↑ رسائل فی تاریخ المدینة، ص66.
- ↑ مرآة الحرمین، ج1، ص426.
- ↑ التاریخ الامین، ص479.
- ↑ خزانة التواریخ النجدیة، ج8، ص159.
- ↑ تاریخ مکه، ص587.
- ↑ کشف الارتیاب، ص6.
- ↑ معالم المدینة، ج3، ص213.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسة، ج3، ص218.
- ↑ مراقد المعارف، ج2، ص282.
- ↑ بررسیهای تاریخی، ش65، ص74-75، «راوبط ایران با حکومت مستقل نجد».
- ↑ التاریخ الامین، ص365-366؛ بقیع الغرقد، ص49-51؛ معالم المدینة، ج3، ص213.
- ↑ سفرنامه فرهاد میرزا، ص170؛ سفرنامه مکه حسام السلطنة، ص151-152؛ چهل سال تاریخ ایران، ج2، ص624.
- ↑ تذکرة الطریق، ص139.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسة، ج3، ص218-219.
- ↑ خاطرات سرهارد فورد، ص10.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسة، ج3، ص218، 330.
- ↑ تاریخ حرم ائمه بقیع، ص51-52.
- ↑ خزانة التواریخ النجدیة، ج8، ص159-160.
- ↑ تخریب و بازسازی بقیع، ص55-56؛ بقیع الغرقد، ص52-53.
- ↑ بقیع الغرقد، ص53.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج12، ص393، «بقیع».
- ↑ گزیده مقالات و روزنامههای مهم، ص195.
- ↑ بقیع الغرقد، ص55.
- ↑ معجم ما کتب فی الحج، ص171.
- ↑ معجم ما کتب فی الحج، ص85.
- ↑ التاریخ الامین، ص366-368؛ بقیع الغرقد، ص335-341؛ دائرة المعارف تشیع، ج3، ص385، «بقیع غرقد».
- ↑ www.shia-news.com/fa/news/40072
- ↑ www.baghi.ir/content/view/941/52/
منابع
منابع
- آثار المدینة المنوره : عبدالقدوس الانصاری، مدینه، المکتبة السلفیه، 1393ق؛
- اتحاف الوری : عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، 1408ق؛
- اثارة الترغیب : محمد بن اسحق الخوارزمی (م. 827ق.)، به کوشش الذهبی، مکه، مکتبة نزار مصطفی الباز، 1418ق؛
- اخبار مکه : الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
- اخبار مکه : الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق؛
- الاستبصار فی عجائب الامصار : نویسنده مراکشی (م. قرن6ق.)، به کوشش سعد زغلول، بغداد، دار الشؤون الثقافیة، 1976م؛
- افادة الانام : عبدالله بن محمد الغازی (م. 1365ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق؛
- الامکنة و المیاه و الجبال و الآثار : نصر بن عبدالرحمن اسکندری (م. 561ق.)، ریاض، مرکز الملک فیصل، 1425ق؛
- بررسیهای تاریخی (مجله) ؛
- بقیع الغرقد فی دراسة شامله : محمد امین امینی، تهران، مشعر، 1428ق؛
- التاریخ الامین لمدینة سید المرسلین : عبدالعزیز المدنی، مطبعة الامین، 1418ق؛
- تاریخ الجزیرة العربیة فی عصر شیخ محمد بن عبدالوهاب : حسین خلف شیخ خزعلی، بیروت، مکتبة الهلال، 2008؛
- التاریخ القویم : محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1420ق؛
- تاریخ حرم ائمه بقیع : محمد صادق نجمی، تهران، مشعر، 1386ش؛
- تاریخ مکه : احمد السباعی (م. 1404ق.)، نادی مکة الثقافی، 1404ق؛
- تحصیل المرام : محمد بن احمد الصباغ (م. 1321ق.)، به کوشش ابن دهیش، 1424ق؛
- تخریب و بازسازی بقیع به روایت اسناد : سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، 1386ش؛
- تذکرة الطریق : حافظ محمد کربلایی کرناتکی (م. قرن 13ق.)، به کوشش اسرا دوغان، قم، نشر مورخ، 1386ش؛
- الجامع اللطیف : محمد ابن ظهیره (م. 986ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 1423ق؛
- چهل سال تاریخ ایران : حسین محبوبی اردکانی، تهران، اساطیر، 1374ش؛
- خاطرات سرهارد فورد جونز : سرهارد جونز، ترجمه: مانی صالحی علامه، تهران، نشر ثالث، 1386ش؛
- خزانة التواریخ النجدیة : عبدالله بن عبدالرحمن بن صالح، آل سبام، 1419ق؛
- خطر الوهابی ثلاث رسائل ضد الوهابیه : صالح الوردانی؛
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی : زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش؛
- دائرة المعارف تشیع : زیر نظر سیدجوادی و دیگران، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1375ش؛
- الدرة الثمینه : محمد ابن النجار (م. 643ق.)، بیروت، دار الارقم؛
- رحلة ابن بطوطه : ابن بطوطه (م. 779ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق؛
- رسائل فی تاریخ المدینه : حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه؛
- روزشمار تاریخ معاصر ایران : حسن فراهانی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385ش؛
- الزهور المقتطفة من تاریخ مکة المشرفه : فاسی (م. 832ق.)، به کوشش ذهبی، ریاض، مکتبة نزار، 1418ق؛
- سفرنامه فرهاد میرزا : (م. 1305ق.)، به کوشش طباطبایی، تهران، مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1366ش؛
- سفرنامه مکه حسام السلطنه : رسول جعفریان، تهران، مشعر، 1374ش؛
- سلسلههای اسلامی جدید راهنمای گاهشماری و تبارشناسی : ادموند کلیفورد باسورت، ترجمه: فریدون بدرهای، تهران، مرکز باستانشناسی اسلام و ایران، 1381ش؛
- شرح العقیدة الطحاویه : عبدالرحمن بن البراک، به کوشش عبدالرحمن السدیس، التدمریه، 1429ق؛
- شفاء الغرام : محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق؛
- الصحاح : الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
- صفویه در عرصه فرهنگ : رسول جعفریان، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379ش؛
- عتبات عالیات عراق : اصغر قائدان، تهران، مشعر، 1387ش؛
- عجائب الآثار : عبدالرحمن الجبرتی (م. 1237ق.)، بیروت، دار الجیل؛
- القاموس المحیط : الفیروزآبادی (م. 817ق.)، بیروت، دار العلم؛
- کشف الارتیاب : سید محسن الامین (م. 1371ق.)، به کوشش امین، مکتبة الحریس، 1382ق؛
- گزیده مقالات و روزنامههای مهم در باره خلیج فارس : امیر هوشنگ انوری، مقدمه و بازبینی حسن حبیبی، تهران، بنیاد ایرانشناسی، 1387ش؛
- لسان العرب : ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
- مدینهشناسی : سید محمد باقر نجفی، تهران، شرکت قلم، 1364ش؛
- مراقد المعارف : محمد حرزالدین (م. 1365ق.)، به کوشش محمد حسین حرزالدین، قم، سعید بن جبیر، 1371ش؛
- مرآة الحرمین : ابراهیم رفعت پاشا (م. 1353ق.)، قم، المطبعة العلمیه، 1344ق؛
- معالم المدینة المنوره : عبدالعزیز، بیروت، مکتبة الهلال، 1419ق؛
- معجم ما کتب فی الحج : عبدالجبار الرفاعی، تهران، مشعر، 1427ق؛
- موسوعة العتبات المقدسه : جعفر خلیلی، بیروت، اعلمی، 1407ق؛
- موسوعة مرآة الحرمین الشریفین : ایوب صبری پاشا (م. 1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربیه، 1424ق؛
- وفاء الوفاء : السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.
- www.shia-news.com .
- www.baghi.ir .