بنیتمیم
مکان | جزیرة العرب، صحرای نجد، عراق، ایران و بحرین |
---|---|
اشخاص مهم | اصبغ بن نباته حنظلی، حرّ بن یزید ریاحی، شعبة بن حنظه، فرزدق، ابوالفوارس سعد بن محمد، خداش بن بشر، اکثم بن صیفی بن ریاح اسیدی، هذلول بن کعب عنبری، زَبّان بن علاء بن عمار مازنی، خلیفة بن خیاط، یحیی بن اکثم تمیمی، ابنحِبّان بُستی، قاضی نعمان، عبدالکریم سمعانی، اضبط بن قریع تمیمی |
زیرشاخهها | بنیعصرون، بنومجاشع بن دارم، بنیعطارد بن عوف، آل کرب، آل ثانی، بنیسعد، بنینهشل، بنییربوع، بنیمازن |
مهمترین اقدامات | شرکت در فتوحات اسلامی، شرکت در نبرد جمل، صفین و نهروان، شرکت در قیام عاشورا و قیام مختار، نقش آفرین در در دوره امویان و عباسیان |
مناصب مهم | از پیشوایان عرب در موسم حج، داوران عرب در همایش سالانه عرب در عکاظ، کارگزاران پیامبر(ص)، کارگزاران امام علی(ع)، متولیان کعبه |
مذهب | بتپرستی، مسیحیت، زرتشت، اسلام |
بنیتمیم از قبایل ساکن نجد و اثرگذار در تحولات مکه و اسلام بودند.
بنیتمیم قبیلهای بزرگ و پرجمعیت و از بزرگترین بنیانهای قوم عرب محسوب میشوند که قبل از اسلام، تولیت مکه را به عهده داشتهاند. و به خاطر اهمیت این قوم، نگاشتههای جداگانهای درباره این قوم به نگارش در آمده است.
تمیمیها در جد شانزدهم پیامبر(ص) با قریش همنسب هستند و محل سکونتشان جزیرة العرب، صحرای نجد، عراق، ایران و بحرین و مناطق دیگر است و با توجه به متفاوت بودند سکونت، دارای مذاهب مختلفی، از جمله بتپرستی، مسیحیت، زرتشت بودند که با ظهور اسلام عدهای به اسلام گرویدند ولی اکثر آنها در سال نهم مسلمان شدند.
این قبیله نقشهای مهمی در اسلام ایفا کردند از جمله اینکه برخی از آنان از کارگزاران پیامبر(ص) بوده و برخی نیز از راویان احادیث ائمه(ع) بودند؛ همچنین در فتوحات اسلامی نقش موثری داشته و در جنگهای مختلف حضور پر رنگی داشتند؛ ولی بیشترین نقش آنها در تولیت و سرپرستی مکه و مناصب حج است که پیش از اسلام تا ظهور اسلام را به عهده داشتند که به صورت موروثی در اختیارشان قرار گرفته بود و بعدها از مفاخر بنیتمیم به شمار میآمد.
در عصر حاضر بنیتمیم در مناطق گوناگون جهان از ایران تا شمال افریقا پراکندهاند اما به صورت طوایف شناخته شده بیشتر در استان نجد و جبل شَمَّر عربستان سعودی سکونت دارند و از میان بنیتمیم ساکن در نجد خاندانهایی برخاستند که بر تحولات جزیرة العرب اثر نهادند. خاندان محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار فرقه وهابیت و آل ثانی به عنوان حاکمان قطر، از آن جمله هستند.
اهمیت قبیله تمیم
قبیله تمیم از گذشتههای دور در مقایسه با دیگر قبایل عرب، دارای اهمیت بسیار در ابعاد گوناگون، از جمله فراوانی جمعیت و تیرههای مختلف، جنگها و رخدادهای تاریخی فراوان و پهنه پهناور سرزمینهای محل سکونت بوده است. اکنون نیز در پهنه جهان اسلام پراکندهاند.
اهمیت ویژه آنها بر عهده داشتن تولیت کعبه از سوی خود تمیم و خاندانی از نسل اوست. بنیتمیم را از بزرگترین بنیانهای قوم عرب محسوب کردهاند.[۱]
تکنگاریهایی درباره بنیتمیم
اهمیت بنیتمیم موجب نگاشته شدن تکنگاریهایی درباره آنها شده است؛ از جمله:
الحیرة و مکة و تمیم و صلتها بالقبائل العربیه، ترجمه یحیی الجبوری، جامعه بغداد، 1396ق./1976م.
قبیله بنیتمیم و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، مریم سعیدیان جزّی، قم، 1382ش.
شعراء تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، عبدالقادر فیاض حرفوش، دمشق، 1423ق./2002م.
الاسر التمیمیة فی حوطة بنیتمیم، ابراهیم بن راشد تمیمی، بیروت، 1425ق./2004م.
فضائل بنیتمیم فی السنة النبویه، عبدالعزیز محمد فریح، ریاض، 1424ق.
قبائل بنیتمیم و دورهم فی التاریخ العربی قبل الاسلام و عصر الرساله، واثقه حازم جاسم الحیالی، بیروت، 1433ق./2012م.
تمیم بن مُرّ بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن مُضَر بن نزار بن معد بن عدنان، از نوادگان اسماعیل(ع) است.[۲]
نسل بنیتمیم
تمیمیان در الیاس، جد شانزدهم رسول خدا، با قریش همنسب هستند.[۳]
وی چهار پسر به نام زید مناة، عمرو، حارث و یربوع داشت.[۴] یربوع در کودکی درگذشت و حارث کمنسل بود. بیشتر بطون و شاخههای قبیله تمیم، از نسل زید مناة و عمرو هستند.
نسل حارث از طریق فرزندش معاویه که به تیره او شَقِرات میگفتند، ادامه یافت.[۵]
از فرزندان عمرو بن تمیم، خاندانهای بسیار[۶] از جمله حَبِطات (لقب حارث بن عمرو و فرزندانش)[۷] و از زید مناة[۸] شاخههای فراوان مانند بنوکعب بن سعد و میان آنها تیره مشهور بنومُقاعِس[۹] پدید آمدند. بنیحنظله و از میان آنها نیز بنیدارم[۱۰] و بنییربوع از دیگر تیرههای آن هستند.[۱۱]
از تیرههای بنیحنظله میتوان به براجم،[۱۲] بنوعنبر بن یربوع[۱۳] و بنودارم بن مالک بن حنظله اشاره کرد.[۱۴]
خاستگاه و پراکندگی جغرافیایی تمیم
سرزمین اصلی و خاستگاه قبیله تمیم، جزیرة العرب بود.
پیش از اسلام
چند مکان از مناطق جزیرة العرب به ویژه صحرای نجد در دوره پیش از اسلام، به عنوان زیستگاه بنیتمیم یاد شده است.[۱۵]
حیره در عراق و بحرین کهن نیز از دیگر سکونتگاههای تیرههایی از تمیم بودند.[۱۶]
سرسلسله این خاندان و برخی از نسلش که تولیت کعبه را بر عهده داشتند، در مکه ساکن بودند. اما زمان دقیق مهاجرتشان به نجد دانسته نیست.
به گزارش ابنزبیر، 150 سال پیش از ظهور اسلام، عربهای ساکن مکه، تمیم را به سبب غارت و بیحرمتی به کعبه، از زمین تهامه راندند. فرزدق در ابیاتی به این موضوع اشاره کرده است.[۱۷]
در سدههای دوم و سوم ق. بسیاری از بنیتمیم به مصر مهاجرت کردند.[۱۸] در همین دوران، یکی از تمیمیان به نام ابراهیم بن اغلب، با فتح صِقِلیه (سیسیل) و تاسیس سلسله مستقل اغلبیان، بر دامنه و گستره قدرت تمیمیان افزود. بعدها پس از سقوط سلسله اغلبیان، گروههایی از بنیتمیم همچنان در سیسیل باقی ماندند و بسیاری از آنها نیز به اندلس کوچیدند.[۱۹]
در دوران معاصر
در دوران معاصر، از میان بنیتمیم ساکن در نجد خاندانهایی برخاستند که بر تحولات جزیرة العرب اثر نهادند. خاندان محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار فرقه وهابیت و آل ثانی به عنوان حاکمان قطر، از آن جمله هستند.[۲۰]
خاندان آل ثانی از اواخر سده یازدهم ق./هفدهم م. از نجد به این منطقه آمدند.[۲۱]
در عراق
در عراق نیز بنیتمیم که بیشتر از بنیسعد، جز بنینهشل و بنییربوع و بنیمازن، هستند، به خاندانها و شاخههای فراوان تقسیم شدهاند.[۲۲]
از آغاز تاسیس کوفه و بصره، تمیمیها از نخستین ساکنان این دو شهر بودند؛ اما در ساختار قبیلهای کوفه، در مقایسه با بصره، چندان قدرت و نفوذ نداشتند. بصره شامل پنج گروه از قبایل گوناگون بود که به آنها «اخماس» گفته میشد و تمیم یکی از آنها بود.[۲۳]
با اقامت قبیلههای رقیب در شهرهایی چون کوفه و بصره، اندکاندک تعصبات شهری جای تعصبات قبیلهای را گرفت و از همینرو، گاه به جای تمیم، از تمیم بصره و تمیم کوفه سخن به میان میآمد؛ چنانکه احنف بن قیس، بزرگ تمیمیان بصره، در رویداد نبرد میان اَزْد و تمیم در بصره به صراحت گفت که در نظر او اَزْد بصره از تمیم کوفه و اَزْد کوفه از تمیم شام والاتر است.[۲۴]
در مجموع، 34 شاخه از تمیمیهای عراق را که برخی به دستههای کوچکتر تقسیم میشوند، برشمردهاند.[۲۵]
طایفه المصالحه و الظوالم که هر کدام به عشیرهها و دستههایی تقسیم میشوند، از بزرگترین طوایف تمیم عراق هستند.[۲۶]
تمیمیهای عراق بیشتر ساکن استانهای بصره، سماوه و دیالی هستند.[۲۷]
در عراق معاصر
در عراق معاصر، پراکندگی تمیمیها بسیار گسترده گشته و با کمرنگ شدن پیوندهای قبیلهای، شناسایی آنها دشوار است. شاخههایی از آنان هنوز به صورت عشایری به ویژه در استان بصره زندگی میکنند.[۲۸]
عشایر تمیم به تدریج در عراق به تشیع گرویدهاند.[۲۹]
در ایران
در ایران بر پایه نشانههایی از سدههای نخست ق. برخی تیرههای تمیم در خوزستان و خراسان اقامت داشتهاند.[۳۰] اکنون نیز بنیتمیم یکی از قبایل بزرگ ساکن خوزستان است و از آن شاخه و عشیرههای بسیار منشعب شدهاند.[۳۱]
پراکندگی در عصر حاضر
امروز افراد وابسته به بنیتمیم در مناطق گوناگون جهان از ایران تا شمال افریقا پراکندهاند؛ اما به صورت طوایف شناخته شده بیشتر در استان نجد و جبل شَمَّر عربستان سعودی سکونت دارند.[۳۲] بیشتر خاندانها و طوایف بنیتمیم در عربستان، خود را متعلق به سه بطنِ حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم، سعد بن زید مناة، و عمرو بن تمیم میدانند.[۳۳]
جایگاه سیاسی اجتماعی تمیم
بنیتمیم دارای جایگاه سیاسی اجتماعی مهمی بودند.
منصبها
ابنحبیب، بنیتمیم را از پیشوایان عرب در موسم حج و داوران عرب در همایش سالانه عرب در عکاظ دانسته است.[۳۴]
قضاوت میان برخی خاندانها چون بنیحنظله، بنیعمرو بن تمیم، بنومازن و ثعلبة بن یربوع موروثی بود.[۳۵]
برخورداری از حمایت قریش
با توجه به مشترک بودن جد بنیتمیم و قریش که عنوان بنیخندف، همسر الیاس بن نزار، بر همه آنها صدق میکرد،[۳۶] به این نسب افتخار میورزیدند[۳۷] و از حمایت قریش نیز برخوردار بودند؛ چنانکه در یوم القُصَیبه برخی قریش به حمایت از تیره بنیسعد بن تمیم در برابر غارت بدویان برخاستند.[۳۸]
از رهگذر همین نسب، آنها که از پستترین طبقات خندف بودند، از خوانی که میان قبایل بنیخندف برای فقیرانشان گسترده میشد، بهره میبردند. به روایتی در رخداد یوم جبله (571م.)[۳۹] آنگاه که با تخلف قیس از پذیرایی تمیمیان روبهرو شدند، به پیکار برخاستند.[۴۰]
هممعاهده با قریش
تمیمیان ساکن در مسیر راههای تجاری جزیرة العرب، در برابر دریافت مال، پاسداری از کاروانهای تجاری قریش را در قلمرو سکونت خود به دست گرفتند و در معاهده «ایلاف» قریش درون شدند. قریش نیز بر حفظ رابطه نیکو با بنیتمیم میکوشید.[۴۱]
غارت کاروانها
غارتهایی نیز از آنها گزارش شده است. در یوم الصَفَقه حاکم دست نشانده کسرای ایران، سران تمیم را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به قتل رساند.[۴۲]
این ویژگی تمیم را میتوان در رویداد عام الغدر نیز یافت. 150 سال پیش از بعثت پیامبر اسلام، دو تن از بنییربوع که به حج میرفتند، به غارت و قتل فرستاده یکی از پادشاهان حمیری که پردهای را برای هدیه به کعبه فرستاده بود، کنار انصاب حرم دست زدند. پس از بازگو کردن این رویداد برای دیگران در ایام منا که بر پایه رسم جاهلی، قبایل عرب مفاخرشان را بازگو میکردند، مردم عرب بر یربوع، قبیله آنها، شوریدند و اموالشان را غارت کردند. به این مناسبت، این سال «غدر» نام گرفت و پس از تاریخ وفات کعب بن لوی، به عنوان مبدا تاریخ عرب تا پیش از عام الفیل خوانده شد.[۴۳]
کارگزاران پیامبر
پیامبر(ص) از میان بنیتمیم کارگزارانی را برگزید. او ولایت منذر بن ساوی بن عبدالله دارمی بر بحرین را پس از اسلام آوردنش تثبیت نمود.[۴۴]
یعلی بن امیه تمیمی را بر یمن گماشت و مالک بن نویره را کارگزار صدقات بنیحنظله و زبرقان بن بدر را همراه قیس بن عاصم، عامل ناحیهای از بنیسعد کرد و عیینة بن حصن فزاری را به عنوان کارگزار صدقات تمیم گماشت.[۴۵]
بر پایه گزارشی، پیامبر(ص) سه یا هفت تن را برای گردآوری صدقات تمیم تعیین فرمود.[۴۶]
حنظلة بن ربیع تمیمی نیز[۴۷] از نویسندگان رسول خدا بود. وی مکاتبات رسول خدا(ص) با سران سرزمینها را مینوشت.[۴۸] او در روزگار ابوبکر نیز مقام نویسندگی داشت.[۴۹]
نقش بنیتمیم در فتوحات
بنیتمیم در فتوحات هم نقش داشتند. سهم آنها در نبرد قادسیه، به ویژه در لیلة القادسیه که دو لشکر تا صبح با یکدیگر میجنگیدند، چشمگیر بود.[۵۰]
از شرکت آنها در فتح اصطخر، از شهرهای فارس[۵۱] و خراسان[۵۲] یاد شده است.
بیشتر گزارشها درباره نقش تمیم در رویداد رده و فتوحات، از سیف بن عمر تمیمی نقل گشته که جنبه حماسهسرایی دارد و آمیخته با افسانهسرایی و فضیلتتراشی برای قبیله خویش است. این احتمال درباره برخی دیگر از افتخارات و فضیلتهای این قبیله نیز وجود دارد.[۵۳]
نقش تمیمیان در نبرد جمل، صفین و نهروان
یعلی بن امیه تمیمی کارگزار خلیفه دوم در صنعا بود[۵۴] و تا پایان عصر عثمان نیز به کار خود ادامه داد[۵۵] و پس از قتل این خلیفه به سپاه جمل پیوست و بخشی از هزینه رورویایی با امام علی(ع) را تامین کرد و در نبرد جمل کشته شد.[۵۶] وی نخستین کسی بود که تاریخ هجری را در یمن بنا نهاد.[۵۷]
در نبرد جمل (36ق.) بسیاری از تیره بنیحنظله به تحریک طلحه و زبیر به سپاه عایشه پیوستند؛ اما بنییربوع همگی بر طاعت علی(ع) وفادار ماندند.[۵۸] در این نبرد، بخش بزرگتر تمیم کوفه با رای احنف بن قیس که بزرگ تمیم بصره بود، پس از رایزنی با امام علی(ع) از نبرد کنارهگیری کردند.[۵۹]
برخی تمیمیها نیز با سروری جاریة بن قدامه که در شمار یاران امام علی(ع) بود، در نبرد جمل و صفین و سرکوبی بسر بن ارطاه در حجاز و یمن حضور داشتند.[۶۰]
برخی تمیمیان به رغم همراهی با امام علی در صفین، پس از پایان این نبرد در شمار خوارج درآمدند و برخی از آنها بعدها از سرکردگان فرقههای خوارج چون اباضیه و ازارقه شدند.[۶۱]
پس از نبرد نهروان، برخی از بنیحنظله از فرمان امام علی(ع) بیرون رفتند و رهبری گروهی از خوارج را به دست گرفتند. از این گروه، میتوان از حْرقوص بن زُهیر، مسعر بن فدکی،[۶۲] عُروة بن اُدَیه و شَبَث بن رِبْعی نام برد.[۶۳]
کارگزاران امام علی
از میان بنیتمیم کسانی چون معقل بن قیس ریاحی[۶۴] و خلید بن قرّه یربوعی[۶۵] از کارگزاران علی(ع) به ترتیب صاحب شرطه و حکمران امام در خراسان[۶۶] بودند.
پس از شهادت امام، معقل بن قیس ریاحی و جاریة بن قدامه سعدی در گرفتن بیعت از مردم برای امام حسن(ع) نقش داشتند.[۶۷] اصبغ بن نباته حنظلی[۶۸] هم از یاران ویژه امام علی(ع) و راوی حدیث او بود.[۶۹]
در قیام عاشورا
احنف بن قیس سعدی[۷۰] و مسعود بن عمرو دو تن از سران تمیمی بصره، نامههای امام حسین(ع)[۷۱] را در قیام عاشورا به سال 60 ق. با مضمون بیان حقانیت اهل بیت: و دعوت از سران بصره برای حمایت و پشتیبانی از حرکت ایشان[۷۲] دریافت کردند.
احنف که سیاستهای اهل بیت از جمله دوری از نیرنگ و حیله و بیتمایلی به ثروت را نمیپسندید، از حمایت امام و پاسخ به نامه وی خودداری کرد.[۷۳] اما مسعود بن عمرو در واکنش به نامه امام، نه تنها به حمایت از اهل بیت: و سرزنش احنف بن قیس و دیگر سران بصره پرداخت[۷۴] بلکه طوایف بنیحنظله و بنیسعد تمیم[۷۵] و بنیعامر را برای مشورت و پاسخگویی و حمایت از امام گرد آورد و حمایت آنها را به امام اعلام کرد.[۷۶]
در روز عاشورا برخی تمیمیان میان سپاهیان عمر سعد حضور یافتند و کسانی چون زرعة بن شریک،[۷۷] عمر طهوی،[۷۸] جویریة بن بدر[۷۹] و حصین تمیمی[۸۰] در شهادت امام حسین(ع) مشارکت داشتند.
در برابر، حرّ بن یزید ریاحی[۸۱] و شماری دیگر از بنیتمیم در زمره یاران امام حسین(ع) و از شهدای کربلا بودند. شعبة بن حنظه،[۸۲] ابوعمرو نهشلی،[۸۳] شبیب بن عبدالله نهشلی،[۸۴] و حجاج بن زید، سفیر امام حسین(ع) به بصره، از آن جمله هستند.[۸۵]
در قیام مختار
در قیام مختار بن ابیعُبَید ثقفی (66ق.) گروههایی از بنیتمیم کنار مختار و گروههایی دیگر در برابر او در سپاه مصعب بن زبیر صف کشیدند.[۸۶]
در دوره امویان
نقش سیاسی ـ اجتماعی بنیتمیم را در دوره اموی میتوان در سه محور دنبال کرد:
نزاعهای قبیلهای شایع در این دوره، مشارکت در فتوحات اسلامی، کوشش در شکلگیری خلافت عباسی.
از آنجا که تمیمیها با فرماندهی احنف بن قیس در فتوحات خراسان نقش گسترده داشتند[۸۷] و این منطقه از لحاظ اداری تابع بصره بود، نزاعهای سخت قبیلهای همچون بصره، نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد، از اواخر دوره معاویه تا پایان دوره اموی در مناطق خراسان ادامه داشت.
پس از مرگ یزید (64ق.)، آتش ستیز میان تمیم و ازد در بصره چنان زبانه کشید که حکمران شهر، عبیدالله بن زیاد به ناچار از شهر گریخت و مسعود بن عمرو عتکی، بزرگ ازدیان، به دست تمیمیها کشته شد. با هوشمندی احنف بن قیس و پرداخت مالی سنگین، این فتنه تااندازهای فرونشست.[۸۸]
زیاد بن ابیه، حکمران عراق در دوره معاویه، برای دفع خطر خوارج و با توجه به این که بسیاری از رهبران خوارج تمیمی بودند، بسیاری از جنگجویان این شهر را به خراسان منتقل کرد.[۸۹]
در 64ق. عبدالله بن خازم با یاری تمیمیها در نبرد با بکر بن وائل بر خراسان سلطه یافت.[۹۰]
چند تن از سران خوارج مانند عبدالله بن اباض، رهبر فرقه اباضیه، و عبدالله بن صفار، رئیس صفریه، از بنومُقاعِس[۹۱] و بَرْک بن عبدالله، ضارب معاویه در شب نوزدهم رمضان سال 40ق. از بنیتمیم بودند.[۹۲]
نقش بنیتمیم در حکومت عباسیان
حضور بسیار گسترده بنیتمیم در خراسان، سبب شرکت مؤثر آنها در دعوت عباسیان شد؛ چنانکه پنج تن از نقیبان دوازدهگانه عباسیان در خراسان از بنیتمیم بودند.[۹۳]
در دوره نخست خلافت عباسی، بسیاری از بنیتمیم به مناصب مهم حکومتی دست یافتند. از جمله: خازم بن خزیمه حکمران ارمینیه و بصره، خزیمة بن خازم حکمران جزیره، حسان بن ابراهیم عَنْزی قاضی کرمان، سوار بن عبدالله قاضی رصافه، و ابوبکر محمد بن عمر سالم قاضی موصل.[۹۴]
وضعیت فرهنگی مذهبی تمیم
با توجه به وسعت و پراکندگی مناطق سکونت قبیله تمیم و مجاورت با پیروان ادیان گوناگون در این مناطق، میان آنها تنوع دینی وجود داشت.[۹۵]
مذهب
بتپرستی دین رایج میان آنها بود و گواه آن، اسامی برخی تمیمیها مانند عبدمناه و عبدالعزی است که از پرستش بتهای مشهور شبه جزیره میان آنها حکایت دارد.[۹۶]
پرستش رب النوعهایی مانند خورشید و ستارهها[۹۷] نزد آنان دیده میشد و نیز دین زرتشت و مسیحیت با توجه به همجواری و مناسبات ایشان با ایران و قبایلی مانند تغلب، میان تمیم پیروانی داشت.[۹۸]
برخی تیرههای تمیمی متولی بتی به نام شمس بودند که آن را هند بن ابیهاله از همین تیره، در دوران پیامبر(ص) نابود کرد.[۹۹]
اسلام تمیمیها
با توجه به پراکندگی و دوری تمیمیها از مکه، در سالهای نخست بعثت رسول خدا، افرادی اندک از این قبیله مسلمان شدند؛ اما پس از حاکمیت اسلام بر مدینه و مکه، بزرگان تمیم به فکر همپیمانی با پیامبر(ص) افتادند.
وجود شمار اندکی از تمیمیها یا حُلَفای آنان مانند واقد بن عبدالله و خَبّاب بن اَرَت که در هجرت به یثرب[۱۰۰] و نبردهای بدر و احد[۱۰۱] شرکت داشتند.
اسماء دختر سلامه دارمی، زینب دختر حارث بن خالد و دو خواهرش عایشه و فاطمه، و امّحبیب دختر سعید بن یربوع[۱۰۲] را در ردیف مسلمانانِ نخست، باید حاصل کوششهای فردی و بیارتباط با گرایش گروهی بنیتمیم دانست؛ چنانکه میان مشرکان هم افرادی وابسته به بنیتمیم یافت میشدند.
واقد بن عبدالله پیش از فتح مکه (8ق.) مسلمان شد و در سریه «نخله» فردی را در ماه حرام به قتل رساند و آیه 217 سوره بقره در شانش نازل شد.[۱۰۳] آیه 52 سوره انعام نیز در شان فردی از بنیتمیم نازل گشت.[۱۰۴]
در فتح مکه نیز برخی تمیمیان حضور داشتند.[۱۰۵]
اسلام آوردن اکثر بنیتمیم در سال نهم
مسلمان شدن بیشتر بنیتمیم در سال نهم (سنة الوفود) صورت پذیرفت.
وفد تمیم از نخستین وفدهایی بود که در این سال با حضور در مدینه با پیامبر بیعت کردند. در این هیات بسیاری از بزرگان و مشاهیر بنیتمیم مانند قیس بن عاصمِ منقری، اقرع بن حابس،[۱۰۶] عطارد بن حاجب بن زراره، و زبرقان بن بدر حضور داشتند.[۱۰۷]
نزول آیه چهارم سوره حجرات را در هنگامی دانستهاند که هیئت اعزامی آنان به سبب خوی خشن بیابانی و ناآشنایی با آداب زندگی اجتماعی، از پشت خانه پیامبر(ص) او را با آواز بلند صدا کردند. این آیه چنین رفتاری را کار نابخردان میداند.[۱۰۸]
از اسلام آوردن بسیاری از بنیتمیم پس از رحلت رسول خدا دیری نمیگذشت. بدینروی، برخی از آنها از دادن صدقات به کارگزاران خلیفه خودداری کردند.[۱۰۹]
مالک بن نویره از بنییربوع بن حنظله، از دادن صدقه تیره خود به ابوبکر خودداری نمود[۱۱۰] که پیامد آن، کشته شدنش به دست خالد بن ولید بود. خالد همان روز با همسر مالک همبستر شد.[۱۱۱] این کار مورد اعتراض عمر قرار گرفت و وی خواستار اجرای حد زنا بر خالد گشت.[۱۱۲]
ادعای پیامبری سجاح
سجاح از بنییربوع تمیم در دوران خلافت ابوبکر ادعای پیامبری کرد و پس از ازدواج با مُسَیلمه، دیگر پیامبر دروغین از بنیحنیفه، دستههایی فراوان از بنیتمیم و برخی بزرگان آن مانند احنف بن قیس و حارثة بن بدر و شبث بن ربعی را نیز با خود همراه کرد و پس از کشته شدن مسیلمه به دست سپاه اسلام در نبرد یمامه، خانهنشین شد.[۱۱۳]
راویان احادیث امامان
افراد بسیاری از تمیم میان راویان احادیث امامان و اهلبیت و مصنفان آثار آنها هستند که زیربنای فرهنگ شیعه را به نسلهای بعد سپردند؛ از جمله:
محمد بن تمیم نهشلی از اصحاب امام کاظم(ع)،[۱۱۴] هیثم بن عروه کوفی از اصحاب امام صادق(ع)،[۱۱۵] غیاث بن ابراهیم از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع)،[۱۱۶] دارم بن قبیصه دارمی[۱۱۷] و عمرو بن مسلم و ابونجران از یاران امام کاظم(ع) و پسرش عبدالرحمن بن ابینجران از اصحاب امام رضا(ع).[۱۱۸]
شاعران و سخنوران
بنیتمیم شاعران و سخنورانی سرآمد داشت[۱۱۹] از جمله شاعران عصر جاهلی[۱۲۰] مانند اوس بن حجر، اسود بن یعْفُر دارمی ندیم نعمان بن منذر، عَدِی بن زید عبادی،[۱۲۱] عَمرو بن اَهْتَم تمیمی.[۱۲۲]
و از شاعران دوره اسلامی، جریر بن عطیة بن حذیفه (خطفی)[۱۲۳] که گرایش ضد شیعی او از مدح خلفای اموی پیدا است،[۱۲۴] هَمّام بن غالب بن صعصعه مشهور به فرزدق، روبَة بن عَجّاج (م. 145ق)، ابوالفوارس سعد بن محمد بن سعد مشهور به حَیصَ بَیص، و خداش بن بشر مشهور به بَعِیث[۱۲۵]
دانشوران علوم مختلف
از بنیتمیم در فقه، تاریخ، قضا، حدیث، صرف و نحو، عرفان، خطابه، کلام و تفسیر نیز دانشورانی ظهور کردهاند. از آن جمله میتوان به این کسان اشاره کرد: اکثم بن صیفی بن ریاح اسیدی که پیش از اسلام هم به زیارت خانه خدا میرفت و به فضیلت خاندان عبدالمطلب اعتراف داشت.[۱۲۶]
ابواسحق ابراهیم بن ادهم بن منصور بن زید بلخی، از عرفا و زهاد نیمه اول سده دوم ق. که در حدود سال 100ق. یا80ق. در خانوادهای توانگر از قبیله بنیتمیم زاده شد. پدر او را از ملوک خراسان دانستهاند. درباره گسستن وی از زندگی پرتجمل و رویآوردن به سیر و سلوک عرفانی، گزارشهای گوناگون آوردهاند.[۱۲۷]
هذلول بن کعب عنبری نیز در جود و سخا با حاتم طایی مقایسه میشد.[۱۲۸]
بنیتمیم میان قبایل عرب در تلفظ برخی واژهها گویشی یگانه داشت و به جای ضمیر «ک» مخاطب از «ش» استفاده میکرد.[۱۲۹]
برخی خاندانهای نامبردار بنیتمیم همچون خاندان بنیعصرون و خاندان قلانسی، منشا خدمات علمی و دیوانی بسیار شدند.[۱۳۰]
از فرزندان اُسَید بن عمرو[۱۳۱] کسانی شهرت یافتند، همچون اوس بن حجر شاعر مشهور و اکثم بن صیفی که از حکیمان عرب در دوره پیش از اسلام شمرده شده است.[۱۳۲]
اقرع بن حابس دارای مقام داوری[۱۳۳] و فرزدق، شاعر مشهور، از شاخه بنومجاشع بن دارم، از جمله آنها به شمار میروند.[۱۳۴]
یونس بن حبیب ضبّی، پیشوای نحویان بصره و از مراجع ادیبان و نحویان و استادِ سیبویه و کسائی و فرّاء، فضیل بن عیاض یربوعی عارف مشهور (م. 137ق.)،
زَبّان بن علاء بن عمار مازنی از قرّای هفتگانه و نحوی برجسته (م. 154ق.).
نصر بن مزاحم مِنقری تمیمی کوفی ادیب و اخباری و تاریخنگار شیعی (م. 212ق.).
خلیفة بن خیاط محدّث و اخباری و نسبشناس.
یحیی بن اکثم بن محمد تمیمی مروزی (م. 242ق.).
قاضی القضاة دستگاه خلافت مامون، احمد بن فرات بن خالد ضبّی رازی (م. 258ق.).
از محدّثان و حافظان، احمد بن موسی تمیمی (م. 324ق.) دانشور قرائت که القراءات السبع او کتابی پر اهمیت است.
ابنحِبّان بُستی (م. 354ق.).
محدّث، نعمان بن محمد (م. 363ق.) معروف به قاضی نعمان فقیه مذهب اسماعیلی.
و عبدالکریم سمعانی (م. 562ق.) مشهور به محدّث مشرق صاحب الانساب از دیگر نامآوران تمیمی به شمار میروند.
حجگزاری بنیتمیم
بنیتمیم را از پیشوایان عرب در موسم حج دانستهاند.[۱۳۵]
در اختیار داشتن مناصب حج
در دوران جاهلی، گروهی از فرزندان کعب بن سعد برخی مناصب حج را تا هنگام ظهور اسلام در اختیار گرفتند. بعدها این از مفاخر بنیتمیم به شمار آمد.[۱۳۶]
امر اجازه (جلوداری حاجیان در کوچ به سوی عرفات و منا و رمی جمرات)[۱۳۷] نخست در دست خاندان صوفه از بنیتمیم بود و سپس در دست خاندانهایی دیگر از بنیتمیم مانند بنیعطارد بن عوف و آل کرب قرار گرفت.[۱۳۸]
پس از او خاندان سعد بن زید مناة بن تمیم این مقام را به ارث بردند. آن گاه این مقام به خاندان صفوان بن حارث بن شحنة بن عطارد تمیمی رسید.[۱۳۹]
متولیان کعبه
برخی منابع اضبط بن قریع تمیمی را از متولیان کعبه برشمردهاند.[۱۴۰] آوردهاند که او پس از بنیجمان بن سعد تمیمی،[۱۴۱] تولیت خانه خدا را بر عهده گرفت و پس از او این مقام به تیرهای دیگر از بنیتمیم یعنی بنیحنظلة بن دارم رسید.[۱۴۲]
بلاذری نیز گفته است که او موسم و افاضه (دستور کوچ حاجیان از عرفات برای وقوف در مشعرالحرام)[۱۴۳] را سرپرستی میکرده است.[۱۴۴]
اسید بن عمرو بن تمیم نیز پس از پدرش تولیت را بر عهده داشت که زمان آن دانسته نیست.[۱۴۵]
تیره بنیسعد بن زید مناة را نیز از متولیان خانه خدا دانستهاند.[۱۴۶]
تلبیه ویژه
بنیتمیم در مناسک حج، تلبیهای ویژه به این صورت داشتند: «لبَّیک اللهم لبَّیک، لبَّیک لبَّیک عن تمیم، قد تراها قد اخلقت ثیابها و اثواب من وراءها و اخلصت لربها دعاءها»[۱۴۷]
«بارخدایا! ندای تو را از سوی بنیتمیم پاسخ میدهیم که لباسهایش را فرسوده کرده و دعایش را برای پروردگارش خالص نموده است.»
دوگونه دیگر نیز از تلبیه ویژه بنیتمیم گزارش شده است.[۱۴۸]
آیین حمس
برخی تیرههای بنیتمیم در مناسک حج به آیین حُمس پایبند بودند[۱۴۹] و در حج خود، تنها در لباسهای نو یا لباس مردم مکه به طواف میپرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباسهایی که معصیت در آنها انجام گرفته، به جا آورند.
اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف میکردند و اگر کسی با لباسهای خود طواف میکرد، پس از طواف لباسها را دور میانداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمیبرد.[۱۵۰]
پانویس
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص207؛ نشوة الطرب، ص415.
- ↑ النسب، ص231؛ جمهرة النسب، ص20، 189؛ جمهرة انساب العرب، ص207، 480.
- ↑ الانساب، ج1، ص13-14.
- ↑ جمهرة النسب، ص191؛ النسب، ص232، انساب الاشراف، ج12، ص11؛ جمهرة انساب العرب، ص207.
- ↑ جمهرة النسب، ص191-192.
- ↑ جمهرة النسب، ص251-252.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص211-213؛ الاشتقاق، ص202؛ الانساب، ج4، ص50.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص13؛ النسب، ص231؛ جمهرة انساب العرب، ص213.
- ↑ جمهرة النسب، ص230 به بعد.
- ↑ النسب، ص193-226.
- ↑ جمهرة النسب، ص213؛ انساب الاشراف، ج12، ص11.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص15؛ الاشتقاق، ص218؛ نشوة الطرب، ص447.
- ↑ نشوة الطرب، ص448-449.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص16، 19؛ الاشتقاق، ص234.
- ↑ بلادالعرب، ص87، 132، 278، 286، 315-316؛ قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج1، ص124-125؛ قبیلة تمیم عبر العصور، ص53.
- ↑ البحرین فی صدر الاسلام، ص156-157.
- ↑ الاغانی، ج9، ص224-225.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص114.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص117-118.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص122به بعد، 132-134.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص132؛ موسوعة عشائر العراق، ج3، ص252.
- ↑ موسوعة عشائر العراق، ج3، ص252.
- ↑ التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، ص54-55.
- ↑ البیان و التبیین، ج2، ص92؛ زهر الآداب، ج3، ص699.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص126-128.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص129.
- ↑ الاعلام، ج1، ص331؛ معجم قبائل العرب، ج5، ص27.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص126؛ عشائر العراق، ج3، ص252.
- ↑ لله و للحقیقه، ص646.
- ↑ الکامل، ج9، ص103-104.
- ↑ قبایل و عشایر عرب خوزستان، ص38-39.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص122، 132، 136.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص122؛ انساب الاشراف، ج12، ص363.
- ↑ المحبر، ص182.
- ↑ النقایص، جریر و فرزدق، ج1، ص437-438.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص175؛ السیرة النبویه، ج1، ص75؛ تاریخ طبری، ج4، ص497.
- ↑ الانساب، ج1، ص52.
- ↑ المنمق، ص354.
- ↑ المنتظم، ج2، ص259؛ المفصل، ج10، ص52.
- ↑ الکامل، ج1، ص586.
- ↑ قبایل بنیتمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص94-98.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص242؛ الکامل، ج1، ص621.
- ↑ المحبر، ص7؛ الآثار الباقیه، ص40.
- ↑ الطبقات، ج1، ص263.
- ↑ الادارة فی عصر الرسول، ص100، 252-254.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص267-268.
- ↑ الطبقات، ج6، ص123.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص246؛ الانساب، ج1، ص254؛ البدایة و النهایه، ج5، ص342.
- ↑ تاریخ طبری، ج6، ص179.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص563، 576-578؛ صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج2، ص99-114.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج3، ص326؛ تاریخ طبری، ج2، ص170.
- ↑ فتوح البلدان، ص390-394.
- ↑ صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج2، ص99-114.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص157.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص251-252.
- ↑ الاستیعاب، ج4، ص1586-1587.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص390؛ سبل الهدی، ج12، ص37.
- ↑ الفتوح، ج2، ص488؛ شرح نهج البلاغه، ج9، ص320.
- ↑ الجمل، ص158، 207-208، 224.
- ↑ وقعة صفین، ص205؛ انساب الاشراف، ج12، ص377.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص109-112.
- ↑ خوارج تندیس فتنه، ص138-111.
- ↑ جمهرة النسب، ص217، 225-226؛ جمهرة انساب العرب، ص223، 225.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص121.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص93؛ الکامل، ج3، ص351.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص558.
- ↑ انساب الاشراف، ج3، ص35-33.
- ↑ رجال الطوسی، ج1، ص69.
- ↑ رجال الطوسی، ص57.
- ↑ الاخبار الطوال، ص231.
- ↑ الفتوح، ج5، ص37.
- ↑ مقتل الحسین، ص48-49.
- ↑ عیون الاخبار، ج1، ص311.
- ↑ نفس المهموم، ص81-82.
- ↑ جلاء العیون، ص609-610.
- ↑ اللهوف، ص26؛ بحار الانوار، ج44، ص337.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص453؛ البدء و التاریخ، ج6، ص11.
- ↑ البدایة و النهایه، ج8، ص170-171.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص393.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص499.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص422، 430، 453، 468.
- ↑ الفتوح، ج5، ص105-106؛ جلاء العیون، ص660.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص105-106.
- ↑ رجال الطوسی، ص101.
- ↑ انصار الحسین، ص82.
- ↑ تاریخ طبری، ج6، ص39، 81، 95، 100.
- ↑ الفتوح، ج2، ص337، 340.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص520، 525-526.
- ↑ التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، ص44، ص142.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص550-551.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص567-569؛ جمهرة النسب، ص236.
- ↑ جمهرة النسب، ص236؛ انساب الاشراف، ج3، ص251.
- ↑ تاریخ طبری، ج7، ص379-380.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص119.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص90-91.
- ↑ المحبر، ص316؛ المفصل، ج8، ص119.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص92-93؛ المفصل، ج8، ص119.
- ↑ المحبر، ص316؛ معجم البلدان، ج3، ص362.
- ↑ المحبر، ص73؛ البدء و التاریخ، ج4، ص146.
- ↑ الطبقات، ج3، ص122؛ البدایة و النهایه، ج3، ص249.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص97.
- ↑ اسباب النزول، ص71.
- ↑ اسباب النزول، ص220.
- ↑ اسد الغابه، ج1، ص128؛ الاعلام، ج2، ص5؛ البدایة و النهایه، ج4، ص309.
- ↑ الطبقات، ج2، ص153-156؛ الاصابه، ج2، ص454؛ تاریخ خلیفه، ص45.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص115.
- ↑ الطبقات، ج1، ص293-294؛ انساب الاشراف، ج12، ص21-22.
- ↑ الرده، ص68؛ ایام العرب، ج2، ص143.
- ↑ الرده، ص103-104.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص276-280.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص278؛ البدایة و النهایه، ج6، ص322.
- ↑ الرده، ص48-49؛ تاریخ طبری، ج3، ص267-275.
- ↑ رجال النجاشی، ص365؛ رجال ابنداود، ص166.
- ↑ رجال النجاشی، ص437.
- ↑ رجال النجاشی، ص305.
- ↑ رجال النجاشی، ص162.
- ↑ رجال النجاشی، ص235.
- ↑ راههای نفوذ فارسی، ص113-117.
- ↑ الاغانی، ج8، ص443.
- ↑ الشعر و الشعراء، ج1، ص9، 165.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص266.
- ↑ وفیات الاعیان، ج1، ص321.
- ↑ شرح دیوان جریر، ص7-8.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص115؛ قبیلة تمیم عبر العصور، ص67-676، 678-687، 690-692، 726-728.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص12.
- ↑ فتوحات شاهی، ج1، ص، 416.
- ↑ نشوة الطرب، ص419؛ جمهرة انساب العرب، ص208-209.
- ↑ جمهرة اللغه، ج1، ص42، 369؛ راههای نفوذ فارسی، ص117.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص119، 135، 305-306، 309، 342، 403-448، 420-422.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص207.
- ↑ نشوة الطرب، ص424.
- ↑ النقایص، جریر و فرزدق، ج1، ص437-438.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص57 به بعد؛ النسب، ص234؛ جمهرة انساب العرب، ص230.
- ↑ المحبر، ص182.
- ↑ جمهرة النسب، ص239.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص257.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص256-257؛ انساب الاشراف، ج12، ص8، 362؛ جمهرة انساب العرب، ص219.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص8؛ البدایة و النهایه، ج2، ص206.
- ↑ المحبر، ص182؛ شفاء الغرام، ج، 2، ص36.
- ↑ اخبار مکه، ج5، ص152؛ شفاء الغرام، ج2، ص36.
- ↑ اخبار مکه، ج5، ص152؛ شفاء الغرام، ج2، ص36.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص398-400.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص363.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص36.
- ↑ اخبار مکه، ج5، ص152؛ شفاء الغرام، ج2، ص39.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.
- ↑ قبائل بنیتمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص103.
- ↑ قبائل بنیتمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص105-107.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص87-88.
منابع
- الآثار الباقیه: ابوریحان بیرونی (م. 440ق.)، تهران، میراث مکتوب، 1422ق.
- الاخبار الطوال: ابنداود الدینوری (م. 282ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق.
- اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابندهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق.
- اسباب النزول: الواحدی (م. 468ق.)، به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
- الاستیعاب: ابنعبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
- اسد الغابه: ابناثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
- الاشتقاق: ابندرید (م. 321ق.)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الجیل، 1411ق.
- الاصابه: ابنحجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
- الاصنام (تنکیس الاصنام): هشام بن محمد کلبی (م. 204ق.)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، 1348ش.
- الاعلام: الزرکلی (م. 1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م.
- الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (م. 356ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
- انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
- الانساب: عبدالکریم السمعانی (م. 562ق.)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، 1382ق.
- انصار الحسین: محمد مهدی شمس الدین، دار الاسلامیه، 1401ق.
- بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
- البحرین فی صدر الاسلام: عبدالرحمن عبدالکریم، بیروت، دار العربیه، 1421ق.
- البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (م. 355ق.)، بیروت، دار صادر، 1903م.
- البدایة و النهایه: ابنکثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
- بلاد العرب: حسن بن عبدالله الاصفهانی، به کوشش حمد الجاسر و صالح العلی، ریاض، دار الیمامه.
- البیان و التبیین: الجاحظ (م. 255ق.)، بیروت، مکتبة الهلال، 1423ق.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق.
- تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تجارب الامم: ابوعلی مسکویه (م. 421ق.)، به کوشش امامی، تهران، سروش، 1379ش.
- التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. 345ق.)، بیروت، دار صعب.
- التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره: صالح احمد علی، بیروت، دار الطلیعه.
- جامع البیان: الطبری (م. 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
- جلاء العیون: المجلسی (م. 1110ق.)، قم، سرور، 1382ش.
- الجمل و النصرة لسید العتره: المفید (م. 413ق.)، قم، مکتبة الداوری.
- جمهرة اللغه: ابندرید (م. 321ق.)، به کوشش رمزی بعلبکی، بیروت، دار العلم للملایین، 1987م.
- جمهرة النسب: ابنالکلبی (م. 204ق.)، به کوشش ناجی حسن، بیروت، عالم الکتب، 1407ق.
- جمهرة انساب العرب: ابنحزم (م. 456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- خوارج و تندیس فتنه: ولی الله عیسیزاده، قم، میراث ماندگار، 1383ش.
- راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی: آذرتاش آذرنوش، تهران، توس، 1374ش.
- رجال ابنداود: ابنداود الحلی (م. 707ق.)، به کوشش سید محمد صادق، نجف، المکتبة الحیدریه، 1392ق.
- رجال الطوسی: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، 1415ق.
- رجال النجاشی: النجاشی (م. 450ق.)، به کوشش شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، 1418ق.
- الرده: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1410ق.
- زهر الآداب و ثمر الالباب: ابراهیم القیروانی (م. 453ق.)، بیروت، دار الجیل.
- سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
- السیرة النبویه: ابنهشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
- شرح دیوان جریر: تاج الدین شلق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1429ق.
- شرح نهج البلاغه: ابنابیالحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق.
- الشعر و الشعراء: ابنقتیبه (م. 276ق.)، قاهره، دار الحدیث، 1423ق.
- شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق.
- صد و پنجاه صحابی ساختگی: سید مرتضی عسکری، ترجمه: سردارنیا.
- الطبقات الکبری: ابنسعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- عیون الاخبار: ابنقتیبه (م. 276ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- فتوح البلدان: البلاذری (م. 279ق.)، بیروت، دار الهلال، 1988م.
- الفتوح: ابناعثم الکوفی (م. 314ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
- فتوحات شاهی: ابراهیم امینی هروی (م. قرن10ق.)، به کوشش نصیری، تهران، انجمن آثار فرهنگی، 1383ش.
- الفهرست: الطوسی (م. 460 ق)، به کوشش قیومی، نشر الفقاهه، 1417ق.
- قبائل بنیتیم و دورهم فی التاریخ العربی قبل الاسلام: واثقة حازم جاسم الحیالی، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، 1433ق.
- قبایل و عشایر عرب خوزستان: یوسف عزیزی، تهران، 1373ش.
- قبلیة تمیم عبر العصور: عبدالله محمود حسین، دمشق، دار الیمیر، 2000م.
- قبلیة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام: عبدالقادر فیاض حرفوش، دمشق، دار البشائر، 1423ق.
- الکامل فی التاریخ: ابناثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق.
- لسان العرب: ابنمنظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
- لله و للحقیقه: علی آل محسن، تهران، مشعر، 1424ق.
- اللهوف: ابنطاووس (م. 664ق.)، انوار الهدی، 1417ق.
- المحبّر: ابنحبیب (م. 245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
- المعارف: ابنقتیبه (م. 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
- معجم الادباء: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار الفکر، 1400ق.
- معجم قبائل العرب: عمر کحّاله، بیروت، الرساله، 1405ق.
- المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1424ق.
- مقتل الحسین(ع): ابومخنف (م. 157ق.)، به کوشش الغفاری، قم، المطبعة العلمیه.
- المنتظم: ابنجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
- المنمق: ابنحبیب (م. 245ق.)، بهکوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، 1405ق.
- موسوعة عشائر العراق: عباس عزاوی، بیروت، دار العربیه، 1425ق.
- النسب: ابنسلّام الهروی (م. 224ق.)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، 1410ق.
- نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب: ابنسعیداندلسی، به کوشش عبدالرحمن، عمان، مکتبة الاقصی.
- نفس المهموم: عباس قمی (م. 1359ق.)، نجف، مکتبة الحیدریه، 1421ق.
- وفیات الاعیان: ابنخلکان (م. 681ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.
- وقعة صفین: ابنمزاحم المنقری (م. 212ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، مکتبة النجفی، 1404ق.