تغییر قبله
«قبله»، در اصطلاح فقهی، به سمتی گفته میشود که مسلمانان باید بدان جهت نماز بگذارند. این جهت نه فقط در احکام نماز، بلکه در بسیاری از دیگر احکام اسلامی همچون ذبح حیوانات و دفن مردگان اهمیت دارد و مستحب است بسیاری از کارهای مسلمانان مانند خوابیدن، دعا کردن، غذا خوردن، نشستن و… رو به قبله باشد.
جهت قبله در ابتدای اسلام بهسوی مسجدالاقصی بود که در سال دوم هجرت به سمت کعبه تغییر یافت. آیات 142 تا 150 سوره بقره در این باره نازل شدند.
ماجراى تغيير قبله از مسجدالاقصی به کعبه، در مدینه به سال دوم ق. يکى از تحولات مهم تاريخ اسلام است و كه بر اثر آن اقبال مردم جزیرةالعرب به دین اسلام افزون گردید و مسلمانان به وضوح از يهود و نصاراىِ مدينه، تفكيک شدند و هویت مذهبی مستقلی پیدا کردند.
بر اساس آیات قرآن، نمازهایی که مسلمانان قبل از تغییر قبله رو به بیتالمقدّس بجا میآوردند، باطل نبودند و در قرآن مکرراً به ما یادآوری میشود که خدا به هیچ سمت و سوی خاصّی محدود و منحصر نیست. مشرق و مغرب از آنِ خداست، پس به هر سو رو کنید، آنجا روی به خداست.(سوره بقره، آیه115) با این همه، خدا بندگان خود را به رو کردن به سوی کعبه مُلزم میسازد.
قبله مسلمانان پیش از بعثت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تاریخنگاران و سیرهنویسان و مفسران، چگونگی و علل و پیامدهای تغییر قبله از بیتالمقدس به کعبه را با توجه به آیات 142 تا 150 سوره بقره آوردهاند. کعبه از زمان حضرت آدم(ع) قبله بود [۱] تا هنگامی که حضرت ابراهیم(ع) آن را بازسازی کرد (سوره بقره، آیه127)[۲] و حضرت موسی(ع) برای نجات مسجدالاقصی از شرک و انحراف، به امر خداوند، بیتالمقدس را قبله یهودیان قرار داد.[۳]
بیتالمقدس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قبله رسمی مسلمانان پس از بعثت پیامبر(ص) در مکه و پیش از هجرت به مدینه، تا سال دوم ق. به سخن مشهور، بیتالمقدس بود. [۴] گرچه کعبه مهمترین جایگاه را برای انتخاب به عنوان قبله داشت (سوره آلعمران، آیه96)؛ اما در آن هنگام، به صورت بتخانهای درآمده بود و نمازگزاردن به سوی آن، شبهه احترام به بتها را ایجاد میکرد.[۵] با توجه به احترام عمومی کعبه و حضور یهودیان در مدینه، دیدگاههای دیگر نیز در این زمینه ابراز شده است. [۶]
کعبه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی قبله را تا پیش از هجرت، کعبه دانستهاند.[۷] لازمه این سخن، تغییر دو مرحلهای قبله، یعنی از کعبه به بیتالمقدس و به عکس، است.
تخییر میان قبلتین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی با توجه به آیه 115 سوره بقره: ﴿وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ﴾، از تخییر پیامبر(ص) و مسلمانان میان دو قبله سخن گفتهاند. [۸] آنان در تایید نظر خویش، به عدم مخالفت صریح رسول خدا(ص) با کار براء بن معرور در سفری به مکه پیش از هجرت استناد میکنند که به سوی کعبه نماز گزارد. [۹] در برابر، بعضی آیه یاد شده را در باره نافلههای در حال سفر میدانند.[۱۰]
جمع بین قبلتین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دیدگاه چهارم همان نظر مشهور است که قبله رسمی مسلمانان تا سال دوم ق. بیتالمقدس بوده است. [۱۱] اما در همین مدت، با توجه به جایگاه اصلی کعبه، پیامبر(ص) بهاندازه امکان، میان دو قبله جمع میکرد و در صورت عدم امکان جمع، به سوی مسجدالاقصی نماز میگزارد. [۱۲] پس از هجرت، با توجه به عدم امکان جمع به علت موقعیت جغرافیایی آن سه شهر، به باور همه دانشمندان، [۱۳] بیتالمقدس تنها قبله پیامبر(ص) و مسلمانان بود. برخی جذب یهودیان را از حکمتهای آن دانستهاند. [۱۴]
بعضی امکان جمع میان این دو قبله را نقد میکنند [۱۵] و باور دارند که با توجه به موقعیت جغرافیایی سه شهر بیتالمقدس و مکه و مدینه، امکان تحقق قبله تنها در جنوب شرقی مکه وجود دارد؛ زیرا بیتالمقدس در شمال غربی مدینه و خود مدینه هم در شمال مکه قرار دارد. در مورد هجرت مسلمانان به حبشه [۱۶] که در جنوب شرقی مکه قرار دارد، رعایت این مساله امکانپذیر است؛ اما در موارد دیگر مانند مسافرت پیامبر(ص) به طائف در جنوب غربی مکه، پیش از هجرت[۱۷] یا در سه سال محاصره مسلمانان در شعب ابیطالب در شمال شرقی مکه، جمع میان دو قبله امکان ندارد.
پیشینه تغییر قبله[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یهودیان ساکن در مدینه برای اصیل نشان دادن دین خود و به شک افکندن مسلمانان و سست کردن پایههای حکومت نوپای نبوی، به بهانهجویی و اعتراض بر ضد مسلمانان پرداختند و ادعا کردند: مسلمانان با اینکه مخالف دین ما هستند، استقلال ندارند و از دین ما پیروی میکنند و به سوی قبله ما نماز میخوانند. [۱۸] پیامبر از این ادعا بسیار رنج میبرد و مایل بود به سوی کعبه نماز بگزارد. (سوره بقره، آیه144)
درخواست عرب برای ایمان آوردن و اینکه کعبه قبله ابراهیم هم بوده، از دیگر دلیلهای تمایل رسول خدا یاد شده است. [۱۹] از این رو، ایشان نیمههای شب از استراحتگاه خود بیرون میآمد و به انتظار نزول وحی در مورد تغییر قبله به آفاق چشم میدوخت. [۲۰] سرانجام با نزول آیه 144 سوره بقره: ﴿قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمسجدالحرام﴾ فرمان تغییر قبله صادر شد.
زمان نزول حکم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع به قطعی روشن نیست که چند ماه پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه و در کدام مکان و نماز و چه جزئی از آن، حکم تغییر قبله نازل و اجرا شد. روایات عامه و خاصه در این زمینه بسیار فراوان و نزدیک به هم هستند. این مدت را ابن عباس 17 ماه؛ براء بن عازب 16 یا 17 ماه؛ انس بن مالک 19 یا 10 ماه؛ معاذ بن جبل 13 ماه؛ و علی بن ابراهیم 17 ماه [۲۱] پس از هجرت نقل کردهاند.
در مجموع، این زمان از هفت تا نوزده ماه یاد شده است. [۲۲] بیشتر منابع کهن تاریخی، تغییر قبله را در ماه شانزدهم یا هفدهم (شعبان یا دوشنبه نیمه رجب) سال دوم ق. یاد کردهاند. [۲۳] در شماری از این منابع، تبدیل قبله دو ماه پیش از نبرد بدر در ماه رمضان گزارش شده است. [۲۴] برخی با توجه به وحدت نظر در گزارش ورود پیامبر(ص) به مدینه در ماه ربیعالاول، از جمع این گزارشها 17 ماه را برگزیدهاند. [۲۵]
مکان تحویل قبله[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مکان نزول و جاری شدن حکم تغییر قبله، بر پایه نقلهای گوناگون، مسجد محله بنیسَلِمة [۲۶] در شمال غربی مدینه [۲۷] که تا کنون به «مسجد القبلتین» [۲۸] مشهور است یا مسجد قبیله «بنی سالم بن عوف» که پیامبر(ص) نخستین نماز جمعه را در آن گزارد [۲۹] و یا مسجد خود پیامبر(ص) [۳۰] یاد شده است.
پیامبر(ص) به سوی بیتالمقدس نماز ظهر گزارد و طبق معمول، مردان پشت سر ایشان و زنان نیز پشت مردان به نماز ایستادند. هنگامی که دو رکعت از نماز خوانده شده بود، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و با ابلاغ آیه 144 سوره بقره پیامبر(ص) را به سوی کعبه برگرداند. [۳۱] بسته به تردید راوی، در باره لحظه تغییر قبله یا مکان برگزاری کامل نخستین نماز پیامبر(ص) به سوی کعبه پس از تغییر قبله [۳۲] و نیز چگونگی انتشار خبر در مساجد، اختلاف یافت میشود و آن را در نماز عصر یا صبح نیز دانستهاند.[۳۳]
چگونگی تغییر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بیتالمقدس در سمت شمال مدینه و مسجدالحرام در جهت جنوب آن است. از این رو، پیامبر(ص) به عکس آن جهت که روی بدان داشت، چرخید. [۳۴] گزارش منابع از چگونگی تغییر قبله، شبهه پیش افتادن مامومان بر امام و نیز زنان بر مردان را پدید میآورد؛ زیرا نقل شده است: «فتحوّل النساء مکان الرجال و الرجال مکان النساء.» [۳۵]
اما بر پایه برخی منابع دیگر، پیامبر(ص) پس از رویآوری به سوی کعبه، از جای خود در جلو مسجد به آخر آن حرکت کرد [۳۶] و مامومان نیز به پیروی از امام جماعت خود، رو به کعبه جا به جا شدند. [۳۷] بر این اساس، امام جماعت تنها به چرخش 180 یا 160 [۳۸] درجهای اکتفا نکرد؛ زیرا پشت سر امام در مسجد جایی نبود تا صف مردان و زنان تشکیل شود. [۳۹]
اعجاز تعیین قبله در مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تعیین جهت و سمت قبله مدینه طیبه، از معجزههای پیامبر(ص) است که بدون کاربرد وسایل نجومی و قواعد ریاضی و ستارهشناسی و یا زیج (جدول محاسبات نجومی) و دیگر ابزارهای شناخت طول و عرض جغرافیایی، آن را در غایت دقت و استواری تعیین کرد و به سوی ناودان کعبه ایستاد [۴۰] و فرمود: «محرابی علی المیزاب.» [۴۱]
مدینه و مکه تقریباً بر یک دایره نصفالنهار قرار گرفتهاند و طول مدینه از مکه اندکی بیشتر و عرض مدینه نیز نزدیک به چهار درجه از مکه بیشتر است. قبله مدینه در جنوب آن [۴۲] است و اندکی به سوی مغرب انحراف دارد. [۴۳] ناودان کعبه نیز در سمت غرب آن قرار دارد.
حکمتهای تغییر قبله[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نماز خواندن به سوی بیتالمقدس برای کسانی که کعبه را سرمایه معنویِ نژاد خود میدانستند، مشکل بود. نیز روی برگرداندن از بیتالمقدس به سوی کعبه برای آنان که به بیتالمقدس عادت کرده بودند، دشوار بود. پس چرا خداوند از همان آغاز قبله مسلمانان را کعبه قرار نداد؟ چرا در میان نماز و به این صورت ناگهانی، باید این تغییر انجام میگرفت؟
مفسران علل تغییر قبله را چنین برشمردهاند:
جداسازی مسلمانان از مشرکان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آن گاه که پیامبر اکرم(ص) در مکه بود، خانه کعبه کانون بتهای مشرکان به شمار میرفت. از این رو، به طور موقت با فرمان خداوند به بیت المقدس روی گرداند و به این ترتیب، صفوف مسلمانان از مشرکان که به کعبه اهتمام میورزیدند، جدا گشت. [۴۴]
پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، یهودیان مسئله قبله را دستاویز قرار دادند و از آن سوء استفاده میکردند. دانشوران یهود و نصارا بر پایه کتابهای دینی خود، از آمدن پیامبری که به دو قبله نماز میخواند، خبر داشتند. (سوره بقره، آیه146؛ سوره انعام، آیه20) [۴۵]
بر پایه آیه 144 سوره بقره که در آن، عبارت «اوتوا الکتاب» به کار رفته، یکی از نشانههای پیشگویی شده رسول خدا در متون اهل کتاب و صحف پیامبران پیشین، تغییر قبله بود. از سوی دیگر، با تشکیل حکومت پیامبر(ص) در مدینه، قدرت مسلمانان تا حدی استوار گشته و صفوف آنان از دیگران کاملاً مشخص شده بود.
از این رو، دیگر قبله بودن بیتالمقدس ضرورت نداشت و پیامبر(ص) خواستار تغییر آن شد. در این هنگام، قبله به سوی کعبه، کهنترین خانه توحید و اصیلترین کانون پیامبران، بازگشت. (سوره آلعمران، آیه96) با صدور حکم تغییر قبله، مسلمانان فرمان یافتند که به سوی کعبه توجه کنند تا از یهودیان که به سوی بیتالمقدس متوجه بودند، مشخص شوند [۴۶]؛ زیرا تاثیر نگرفتن از عادات محیط، بهترین کمال است.
نیز بر پایه فرمایش خداوند (سوره بقره، آیه145) برای پیامبر(ص) آشکار شد که اهل کتاب ایمان نخواهند آورد. وانگهی به رسمیت شناختن قبله یک اقلیت در برابر دلبستگی سنتی مکیان (سوره بقره، آیه143) [۴۷] به کعبه تا سال دوم ق. بر خلاف شبههافکنی یهود، [۴۸] از صدق دعوت پیامبر(ص) و الهی بودن آیین اسلام نشان داشت.
بازشناسی و آزمایش مسلمانان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یکی از حکمتهای تغییر قبله، بازشناسی و آزمایش (سوره بقره، آیه143)[۴۹] مسلمانان بوده است؛ زیرا آنان که پیرو راستین فرمان خداوند بودند، بدون تعصب و اکراه این تغییر را پذیرفتند؛ ولی آنان که ایمان خالص نداشتند و به مقام تسلیم نرسیده بودند، همآوا با یهودیان، بهانهجویی و چون و چرا را آغاز کردند و اطاعت از این دستور را بسیار دشوار یافتند.[۵۰]این آزمایش سخت خداوند، آثار و رسوب شرک را از وجود مسلمانان زدود و بذر تسلیم مطلق در برابر فرمان حق را در جانشان رویاند. بر پیامبر(ص) هم آشکار شد که پیروان واقعی او چه کسانی هستند و این پیام برای مسلمانان سدههای بعد باقی ماند که در همه امور باید تابع محض ولایت باشند.
رمز وحدت مسلمانان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اصولاً خداوند بدون مکان است. [۵۱] پس قبله رمزی برای وحدت صفوف و احیای خاطرههای توحیدی است و تغییر آن هیچ چیز را دگرگون نخواهد کرد. مهم آن است که انسان در برابر فرمان خدا تسلیم باشد و بتهای تعصب و لجاجت و خودخواهی را در هم بشکند.
آثار و نتایج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گشتن قبله مسلمانان از بیتالمقدس به خانه کعبه، در میان گروههای گوناگون چندگونه واکنش پدید آورد و آثار و نتایج فراوانی به دنبال داشت.
بازیابی هویت و استقلال مسلمانان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گردیدن قبله یک پیروزی فرهنگی بر یهودیان بود [۵۲] و نقشی بسزا در بازیابی هویت و استقلال مسلمانان داشت و آنان را در رسیدن به آرمانهای بلند الهی و فتح قلههای فضیلت، استوار ساخت و دشمنان را ناامید کرد؛ زیرا قبله که در کانون توجه امت اسلامی قرار داشت، به شرکآلوده شده بود[۵۳]و این میتوانست سلطه فرهنگی سختی را بر امت اسلامی تحمیل کند.
بر اثر وسوسه اهل کتاب، شماری از افراد نادان و سستایمان نزد پیامبر(ص) رفتند و نگرانی خود را از بر باد رفتن پاداش عبادتهای گذشته خود و مردگانشان بیان کردند. [۵۴] پیامبر(ص) پاسخ آنان را با تلاوت آیه 143 سوره بقره داد: ﴿وَ ما کانَ اللهُ لِیُضیعَ ایمانَکُمْ اِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیم﴾ [۵۵]مشرکان نیز در صدد اثبات این نکته بودند که از آغاز حق با آنان بوده که کعبه را قبله میدانستهاند. [۵۶]
علاقهمندی اهل حجاز به اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تغییر قبله مسلمانان به سوی خانه کعبه، موجب کوتاه شدن زبان گروه مشرک مخالف اسلام و حتی علاقهمندی بیشتر مردم حجاز که توجهی خاص به کعبه داشتند، برای پذیرش آیین اسلام شد. قرآن کریم با اشاره به این مطلب مهم میفرماید: «از هر جا بیرون شدی، روی خود را به سوی مسجدالحرام کن تا مردم بهانهای بر ضد شما نداشته باشند.» (سوره بقره، آیه150) اما یهودیان از این رویداد سخت ناخرسند شدند و به شیوه دیرینه خود، به گونهای دیگر به بهانهجویی، ایرادگیری و تبلیغات منفی پرداختند. (سوره بقره، آیه142)
آوردهاند که چون قبله مسلمانان از بیتالمقدس به کعبه تغییر یافت، شماری از اشراف یهود که احساس میکردند برگ برنده را از دست دادهاند، نزد پیامبر(ص) آمدند و علت تغییر قبله را جویا شدند و گفتند: «تو که میگفتی بر کیش ابراهیم هستی، از چه رو قبلهات را عوض کردهای؟ اگر دیگر بار به سوی بیتالمقدس نماز بگزاری، ما نیز از تو پیروی و تصدیقت میکنیم.» [۵۷]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ الکافی، ج4، ص199؛نهج البلاغه، خطبه 192.
- ↑ تفسیر قمی، ج1، ص62.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص483.
- ↑ اخبار مکه، ج2، ص31.
- ↑ الکشاف، ج1، ص200.
- ↑ التبیان، ج2، ص6؛فقه القرآن، ج1، ص87-91؛سبل الهدی، ج3، ص373-374.
- ↑ الکشاف، ج1، ص200؛تفسیر قرطبی، ج2، ص150.
- ↑ روض الجنان، ج2، ص202.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص439ـ440.
- ↑ مجمع البیان، ج1، ص421.
- ↑ اخبار مکه، ج2، ص31.
- ↑ الاحتجاج، ج1، ص43.
- ↑ عیون الاثر، ج1، ص268.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص4؛الکشاف، ج1، ص200؛سبل الهدی، ج3، ص371.
- ↑ الکافی، ج3، ص286؛الاحتجاج، ج1، ص43؛روض الجنان، ج2، ص202.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص321.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص419.
- ↑ تفسیر قمی، ج1، ص63.
- ↑ التبیان، ج2، ص13؛المحرر الوجیز، ج1، ص221؛التفسیر الکبیر، ج4، ص94.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج1، ص144؛تفسیر ابن ابی حاتم، ج1، ص253؛جوامع الجامع، ج1، ص87.
- ↑ مجمع البیان، ج1، ص413.
- ↑ وفاء الوفاء، ج1، ص277-278.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص550؛الطبقات، ج1، ص186؛تاریخ یعقوبی، ج2، ص42.
- ↑ الطبقات، ج1، ص186؛تاریخ خلیفه، ص25.
- ↑ بهجة المحافل، ج1، ص173؛وفاء الوفاء، ج1، ص278؛دروس معرفة الوقت و القبله، ص372.
- ↑ الطبقات، ج1، ص186؛تاریخ یعقوبی، ج2، ص42؛الکشاف، ج1، ص202.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص268.
- ↑ الدرة الثمینه، ص115؛عیون الاثر، ج1، ص308.
- ↑ تفسیر قمی، ج1، ص63؛الاعلام الوری، ج1، ص154.
- ↑ الطبقات، ج1، ص186؛وفاء الوفاء، ج1، ص278.
- ↑ الطبقات، ج1، ص186؛من لا یحضره الفقیه، ج1، ص275.
- ↑ فتح الباری، ج1، ص98؛السیرة الحلبیه، ج2، ص352-353.
- ↑ الطبقات، ج1، ص186-187؛عیون الاثر، ج1، ص269؛المعرفة و التاریخ، ج2، ص628.
- ↑ الدرة الثمینه، ص126.
- ↑ سبل الهدی، ج3، ص370.
- ↑ الدرة الثمینه، ص126؛سبل الهدی، ج3، ص372.
- ↑ الطبقات، ج1، ص186؛عیون الاثر، ج1، ص269؛وفاء الوفاء، ج1، ص278.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص306.
- ↑ وفاء الوفاء، ج3، ص372.
- ↑ دروس معرفة الوقت و القبله، ص380.
- ↑ بحار الانوار، ج97، ص433؛قس: الطبقات، ج1، ص186.
- ↑ سفرنامه ناصر خسرو، ص102.
- ↑ سفرنامه ناصر خسرو، ص102.
- ↑ الکشاف، ج1، ص200.
- ↑ مجمع البیان، ج1، ص420؛الکشاف، ج1، ص203.
- ↑ التبیان، ج2، ص5؛روض الجنان، ج2، ص203؛مجمع البیان، ج1، ص412-414.
- ↑ الاحتجاج، ج1، ص45-46.
- ↑ المفصل، ج6، ص548.
- ↑ الکشاف، ج1، ص200.
- ↑ جامع البیان، ج2، ص8.
- ↑ تفسیر القرآن المجید، ص93؛التبیان، ج9، ص204.
- ↑ آثار اسلامی، ص45.
- ↑ المفصل، ج6، ص36، 431، 436، 806.
- ↑ تفسیر مقاتل، ج1، ص146.
- ↑ دلائل النبوه، ج2، ص575؛مجمع البیان، ج1، ص417.
- ↑ مجمع البیان، ج1، ص413؛سبل الهدی، ج3، ص371.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص550؛سبل الهدی، ج3، ص541.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- آثار اسلامی مکه و مدینه : رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش.
- الاحتجاج : ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.)، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق.
- احکام القرآن : الجصاص (م. 370ق.)، به کوشش قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
- اخبار مکه : الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
- اعلام الوری : الطبرسی (م. 548ق.)، قم، آل البیت، 1417ق.
- بحار الانوار : المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
- بهجة المحافل و بغیة الاماثل : یحیی بن ابیبکر العامری (م. 893ق.)، بیروت، دار صادر.
- تاریخ ابن خلدون : ابن خلدون (م. 808ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1391ق.
- تاریخ خلیفه : خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) : الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تاریخ الیعقوبی : احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق.
- تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره : اصغر قائدان، تهران، مشعر، 1386ش.
- التبیان : الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تفسیر ابن ابیحاتم (تفسیر القرآن العظیم) : ابن ابیحاتم (م. 327ق.)، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، 1419ق.
- تفسیر القرآن المجید : المفید (م. 413ق.)، به کوشش ایازی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1424ق.
- تفسیر القمی : القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق.
- التفسیر الکبیر : الفخر الرازی (م. 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن) : القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
- تفسیر مقاتل بن سلیمان : مقاتل (م. 150ق.)، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، 1423ق.
- جامع البیان : الطبری (م. 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
- جوامع الجامع : الطبرسی (م. 548ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1418ق.
- الدرة الثمینه : محمد ابن النجار (م. 643ق.)، به کوشش شکری، بیروت، دار الارقم.
- دروس معرفة الوقت و القبله : حسن حسنزاده آملی، قم، جامعة المدرسین، 1416ق.
- دلائل النبوه : البیهقی (م. 458ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1405ق.
- روض الجنان : ابوالفتوح رازی (م. 554ق.)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375ش.
- سبل الهدی : محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
- سفرنامه ناصر خسرو : ناصر خسرو (م. 481ق.)، تهران، زوّار، 1381ش.
- السیرة الحلبیه : الحلبی (م. 1044ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1400ق.
- السیرة النبویه : ابن هشام (م. 213ق./218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
- الطبقات الکبری : ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- عیون الاثر : ابن سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق.
- فتح الباری : ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
- فقه القرآن : الراوندی (م. 573ق.)، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، 1405ق.
- الکافی : الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
- الکشاف : الزمخشری (م. 538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق.
- مجمع البیان : الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
- المحرر الوجیز : ابن عطیة الاندلسی (م. 546ق.)، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دار الکتب العلمیه، 1413ق.
- المعرفة و التاریخ : الفسوی (م. 277ق.)، به کوشش العمری، بیروت، الرساله، 1401ق.
- المفصل : جواد علی، دار الساقی، 1424ق.
- من لا یحضره الفقیه : الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
- نهج البلاغه : صبحی صالح، تهران، دار الاسوه، 1415ق.
- وفاء الوفاء : السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.