آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج

از ویکی حج
(تغییرمسیر از آیه ۳۷ سوره حج)
آیات حج و حرمین
سوره بقره
۱۲۵۱۲۶۱۲۷۱۲۸۱۵۸۱۹۶۱۹۷۱۹۸۱۹۹۲۰۰۲۰۳
سوره آل عمران
۹۶۹۷
سوره مائده
۲۹۷
سوره توبه
۲۱۹
سوره حج
۲۵۲۶۲۷۲۸۲۹۳۳۳۴۳۶۳۷

آیات ۳۶ و ۳۷ سوره حج، آیاتی از قرآن، که در آن قربانی یکی از شعائر الهی معرفی شده و به نحر کردن شتر اشاره شده است. مصارف گوشت قربانی و شرط قبولی قربانی از دیگر مضامین این آیات است.

متن و ترجمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شرح واژگان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

«بُدْن» جمع بَدَنَه، برگرفته از بدن و جسیم بودن است و بر شتر و گاو اطلاق می‌شود. دلیل آن این است که شتر و گاو نسبت به دیگر حیوانات جسیم‌ترند.[۱]

محتوا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خداوند در آیه ۳۶ سوره حج، ابتدا روی بزرگترین نماد قربانی (بُدْن) تکیه کرده و آن را به عنوان یکی از شعائر الهی معرفی می‌کند. در ادامه به شیوه نحر کردن شتر اشاره شده و در آیه ۳۷، به شرط قبولی قربانی پرداخته شده است.

قربانی یکی از شعائر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در این آیات، «بُدْن» یکی از شعائر و علامت‌های الهی دانسته شده است. بُدن که به معنای شتر و گاو است یکی از مصداق‌های قربانی در حج شمرده شده است.

علامت بودن بُدن به این معنا نیست که با آن می‌توان خدا را دید؛ بلکه به این معنا است که علامت و نشانه اطاعت و انقیاد مؤمنان به حج و بیت الله است.[۲]

منافع اقتصادی قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در عبارت ﴿لَکُمْ فِیهٰا خَیْرٌ﴾ (ترجمه: برای شما در شتران قربانی سود است) به فلسفه اقتصادی قربانی اشاره شده است، که حاجی خود از آن تناول کرده و فقیران و مساکین را نیز اطعام می‌کند. همچنین این فراز از آیه، به منافعی که حاجی تا هنگام نحر شدن از شتر بهره‌مند است اشاره دارد.

ذکر خدا هنگام قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عبارت ﴿فَاذْکُرُوا اسْمَ اللّٰهِ عَلَیْهٰا صَوٰافَّ﴾ بر وجوب نام بردن خدا به هنگام نحر شتر دلالت دارد. این امر برای حلال شدن حیوانی است که ذبح می‌شود؛ چنانچه در آیات ۱۱۸ و ۱۲۲ سوره انعام به لزوم ذکر نام خدا هنگام ذبح حیوانات تصریح شده است.

واژه ﴿صَوٰافَّ﴾ به معنای این است که پاهای شتر به صورت صفّ در کنار هم باشند و اشاره به این دارد که شتر در حال ایستاده نحر شود. به همین دلیل است که فقیهان ضمن فتوا به جواز نحر شتر در حالت خوابیده و نشسته، نحر در حالت ایستاده را بهتر دانسته‌اند.

مصارف قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در عبارت ﴿فَإِذٰا وَجَبَتْ جُنُوبُهٰا فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْقٰانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ﴾ موارد مصرف قربانی ذکر شده است.

درباره فقیرِ مصرف‌کننده گوشت قربانی، سه تعبیر در قرآن ذکر شده است: «بائِس» به معنای کسی که دچار فقر شدید است؛[۳] «قانِع» به معنای فقیری که به اندک اعطایی قناعت می‌کند یا فقیری که با وجود نیاز درخواست نمی‌کند؛ «مُعْتَرّ» به معنای فقیری که با اصرار درخواست کمک می‌کند.[۴] در روایات نیز همین معانی برای این سه تعبیر بیان شده است.[۵]

نهی از خون‌آلود کردن کعبه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در شأن نزول آیه ۳۷ سوره حج، گفته شده افراد جاهلی خانه خدا را با خون شتران قربانی خون‌آلود می‌کردند و می‌پنداشتند که خون و گوشت حیوانات به خدا می‌رسد. برخی از مؤمنان ناآگاه نیز قصد چنین کاری را داشتند، که این آیه سیر فکری آنها را تصحیح کرد.[۶]

شرط قبولی قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در عبارت ﴿وَ لٰکِنْ یَنٰالُهُ التَّقْویٰ مِنْکُمْ﴾ (ترجمه: بلکه تقوای شما به خدا می‌رسد) شرط قبولی قربانی تقوا شمرده شده است. این عبارت به این معنا نیست که تقوای افراد به خدا می‌رسد؛ بلکه بدین معنا است که عملی که بر پایه تقوا باشد مورد قبول خدا قرار می‌گیرد و موجب نزدیکی به خدا می‌شود.[۷]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. لسان العرب، ذیل واژه بدن؛ المصباح المنیر، ذیل واژه بدن.
  2. کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٧.
  3. مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژه بیس.
  4. مفردات الفاظ القرآن، ذیل واژگان قنع و عرّ.
  5. وسایل الشیع، ج١٠، ص١۴٢.
  6. الجامع لأحکام القرآن، ج١٢، ص۶۵. ص ١۶٢. تفسیر نمونه، ج١۴، ص١٠٩.
  7. المیزان، ج١۴، ص٣٧۵.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از کتاب درسنامه تفسیر آیات حج، محمد فاکر میبدی، قم، حوزه نماینگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷ش. است.
  • الجامع لأحكام القرآن، محمد بن احمد قرطبى، دار احياء التراث العربى، بيروت، ١٩۶۵م.
  • كشف‌الاسرار وعدةالابرار، ابوالفضل رشيدالدين ميبدى، انتشارات امير كبير، تهران، ١٣۶٠ش.
  • المصباح المنیر، احمد بن محمد فیومی، قم، دارالهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق.
  • مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، تحقیق صفوان عدنان داوودی، بیروت، دارالسامیة، ۱۴۱۲ق.
  • وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمد بن حسن حرّ عاملی، تحقیق محمد رازی، دار احیاء التراث العربی.