بنیتمیم
نسب | تمیم بن مُرّ بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن مُضَر بن نزار بن معد بن عدنان |
---|---|
مکان | جزیرة العرب، نجد، عراق، ایران ، بحرین و مصر |
اشخاص مهم | اصبغ بن نباته حنظلی، حرّ بن یزید ریاحی، فرزدق، ابوالفوارس ... |
شاخهای از | مضر/ عدنان |
زیرشاخهها | بنیعصرون، بنومجاشع بن دارم، بنیعطارد بن عوف، آل کرب، آل ثانی ... |
مهمترین اقدامات | شرکت در فتوحات اسلامی، شرکت در نبرد جمل، صفین و نهروان، شرکت در قیام عاشورا و قیام مختار، نقش آفرین در در دوره امویان و عباسیان |
مناصب مهم | از پیشوایان عرب در موسم حج، داوران عرب در عکاظ، کارگزاران پیامبر(ص)، کارگزاران امام علی(ع)، متولیان کعبه ، تلبیه ویژه و آیین حمس |
مذهب | بتپرستی، مسیحیت، زرتشت، اسلام |
بنیتمیم از قبایل مهم عربستان در دوران باستان بود. تعداد فراوان افراد قبیله باعث اثر گذاری فراوان آنها در تحولات سیاسی شهر مکه شد. این فراوانی هم چنین باعث ایجاد شاخه های بسیاری در پسران تمیم شد. اصالت و نسب این قبیله به نوادگاه حضرت اسماعیل (ع) می رسید.
قبل از اسلام بنی تمیم بت پرستی بوده و تولیت کعبه و مکه بر عهده این بود. بعد ها از مکه بیرون رانده شده و راهی سرزمین نجد شدند. نقش مهمی را افراد این قبیله بعد از اسلام آوردن (سال نهم ه.ق) در اسلام ایفا کردند. بنی تمیم شاعران ، دانشوران ، راویان ، کارگزارن و جنگجویان بسیاری را به اسلام تقدیم کرد.
بعد ها این قبیله به سایر نقاط در شبه جزیره ، ایران ، عراق و آفریقا پراکنده شدند. در عصر حاضر اغلب آنها در همان نجد ساکن بوده و خاندان محمد بن عبدالوهاب بنیان گذار وهابیت و آل ثانی حاکم قطر از قبیله بنی تمیم هستند.
اهمیت قبیله بنی تمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قبیله بنی تمیم از گذشته های دور در قیاس با دیگر قبایل عرب، بسیار با اهمیت بود. دلیل این اهمیت را می توان در فراوانی جمعیت و تیره های مختلف و پراکندگی محل سکونت آنان جست و جو کرد. البته اهمیت ویژه این قبیله به سبب برعهده داشتن تولیت کعبه بود. این موارد باعث شد که قبیله بنیتمیم از بزرگترین بنیانهای قوم عرب محسوب شود.[۱]
تبار نامه بنی تمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پدران[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تمیم بن مُرّ بن اُدّ بن طابخة بن الیاس بن مُضَر بن نزار بن معد بن عدنان، از نوادگان حضرت اسماعیل(ع) است..[۲] تمیمیان در الیاس، که جد شانزدهم رسول خدا است، با قریش همنسب هستند.[۳]
فرزندان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شخص تمیم چهار پسر به نام زید مناة، عمرو، حارِث و یَربوع داشت.[۴] یربوع در کودکی درگذشت و حارث کم نسل شد. [یادداشت ۱] پس نسل تمیم، از دو پسر دیگر او به نام های زید مناة و عمرو ادامه یافت. از عمرو بن تمیم، خاندانهای بسیاری[۵] از جمله حَبِطات [یادداشت ۲] [۶] پدید آمد. و از زید مناة بن تمیم [۷] شاخههای فراوانی مانند بنوکعب بن سعد ، بنومُقاعِس[۸] بنیحنظله ، بنیدارم[۹] و بنییربوع پدید آمدند..[۱۰]
از تیرههای بنیحنظله میتوان به براجم،[۱۱] بنوعنبر بن یربوع[۱۲] و بنودارم بن مالک بن حنظله اشاره کرد.[۱۳]
خاستگاه بنی تمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قبل از اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سرزمین اصلی و خاستگاه قبیله بنی تمیم در جزیرة العرب بود. 150 سال پیش از ظهور اسلام، شاخه های اولیه این خاندان تولیت کعبه را برعهده داشتند و در مکه ساکن بودند. سایر عربهای ساکن مکه، تمیم را به سبب غارت و بیحرمتی کعبه، از جزیره العرب دور کردند. [یادداشت ۳]در نتیجه پیش از اسلام بنی تمیم به نجد کوچ کرد. زمان دقیق مهاجرتشان به نجد مشخص نیست.[۱۴] بعلاوه شاخههایی از این قبیله به حیرهِ عراق و بحرین مهاجرت کردند.[۱۵]
بعد از اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در قرن دوم وسوم قمری بسیاری از بنیتمیم به مصر مهاجرت کردند.[۱۶] در همین دوران، یکی از تمیمیان به نام ابراهیم بن اغلب با تأسیس سلسله اغلبیان، بر دامنه و گستره قدرت تمیمیان افزود. پس از سقوط اغلبیان، گروههایی از بنیتمیم همچنان در آنجا باقی ماندند و بسیاری از آنها بعد ها به اندلس کوچ کردند. .[۱۷]
دوران معاصر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
امروزه افراد قبیله بنیتمیم در مناطق گوناگون جهان از ایران تا شمال افریقا پراکنده شدهاند؛ اما به صورت طوایف شناخته شده بیشتر در استان نجد و جبل شَمَّر عربستان سعودی سکونت دارند.[۱۸] خاندانها و طوایف بنیتمیم در عربستان، متعلق به سه بطنِ حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم، سعد بن زید مناة، و عمرو بن تمیم هستند.[۱۹]
در نجد از میان بنیتمیم خاندانهایی برخاستند که امروزه بر تحولات جزیرة العرب اثر گذار هستند. خاندان محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار فرقه وهابیت و آل ثانی [یادداشت ۴] به عنوان حاکمان قطر، از جمله آنان هستند.[۲۰][۲۱]
پراکندگی جغرافیایی بنی تمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عراق[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تمیمیها از آغاز تأسیس کوفه و بصره، نخستین ساکنان آن بودند؛ در بصره بنی تمیم یکی از پنج قبایل گوناگونی بود که به آنها «اخماس» گفته میشد. البته این قبیله در ساختار قبیله ای کوفه، در مقایسه با بصره، چندان قدرت و نفوذ نداشتند.[۲۲] با اقامت قبیلههای رقیب در این شهرها اندکاندک تعصبات شهری جای تعصبات قبیلهای را گرفت. از همینرو، این قبیله وحدت سیاسی خویش را از دست داد. لذا گاهی از بنی تمیم به عنوان تمیم بصره و تمیم کوفه سخن به میان میآید. [یادداشت ۵] .[۲۳]
در مجموع، 34 شاخه از تمیمیهای در عراق برشمردهاند که طایفه المصالحه و الظوالم از بزرگترین طوایف تمیم عراق هستند.[۲۴]
عراق معاصر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در عراق معاصر، پراکندگی تمیمیها بسیار گسترده شد و با کمرنگ تر شدن پیوندهای قبیلهای، شناسایی آنها دشوار تر شده است. عشایر بنی تمیم به تدریج در این محدوده به تشیع گرویدند. شاخههایی از آنان هنوز به صورت عشایری به ویژه در استان بصره زندگی میکنند.[۲۵] .[۲۶]
ایران[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در ایران از سدههای نخست هجری تیرههای تمیم در خوزستان و خراسان اقامت داشتهاند.[۲۷]
امروز نیز بنیتمیم یکی از قبایل بزرگ ساکن در خوزستان است. [۲۸]
جایگاه سیاسی اجتماعی تمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
منصبها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنیتمیم از پیشوایان عرب در موسم حج و داوران عرب هنگام همایش سالانه در بازار عکاظ بود.[۲۹] منصب قضاوت میان برخی خاندانهای بنی تمیم همیشگی بود.[۳۰]
برخورداری از حمایت قریش[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با توجه به مشترک بودن جد بنیتمیم و قریش [۳۱] به این نسب افتخار میورزیدند[۳۲] و از حمایت قریش نیز برخوردار بودند؛ چنانکه در یوم القُصَیبه برخی از قریشیها به حمایت از تیره بنیسعد بن تمیم در برابر غارت بدویان برخاستند.[۳۳]
تمیمیان ساکن در مسیر راههای تجاری جزیرة العرب، در برابر دریافت مال، پاسداری از کاروانهای تجاری قریش را در قلمرو سکونت خود به دست گرفتند و در معاهده «ایلاف» قریش وارد شدند. قریش نیز بر حفظ رابطه نیکو با بنیتمیم میکوشید.[۳۴]
قتل وغارت کاروانها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از بنی تمیم نیز غارتهایی گزارش شده است. در یوم الصَفَقه حاکم دست نشانده کسرای ایران، سران تمیم را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به قتل رساند.[۳۵] ویا قتل و غارت یکی از پادشاهان حمیری که پرده ای برای هدیه به کعبه فرستاده بود.[۳۶]
کارگزاران پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیامبر(ص) یعلی بن امیه تمیمی را بر یمن گماشت. مالک بن نویره را کارگزار صدقات بنیحنظله ، زبرقان بن بدر و قیس بن عاصم را عامل ناحیهای از بنیسعد کرد. عیینة بن حصن فزاری را به عنوان کارگزار صدقات بنی تمیم گماشت.[۳۷] بعلاوه حنظلة بن ربیع تمیمی نیز[۳۸] از نویسندگان رسول خدا بود.[۳۹]
نقش بنیتمیم در فتوحات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بیشتر گزارشها درباره نقش تمیم در رویداد رده و فتوحات، از سیف بن عمر تمیمی نقل گشته که جنبه حماسهسرایی دارد و آمیخته با افسانهسرایی و فضیلتتراشی برای قبیله خویش است. این احتمال درباره برخی دیگر از افتخارات و فضیلتهای این قبیله نیز وجود دارد.[۴۰] سهم آنها در نبرد قادسیه، به ویژه در لیلة القادسیه که دو لشکر تا صبح با یکدیگر میجنگیدند، چشمگیر بود.[۴۱] از شرکت آنها در فتح اصطخر، از شهرهای فارس[۴۲] و خراسان[۴۳] یاد شده است.
کارگزاران امام علی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از میان بنیتمیم کسانی چون معقل بن قیس ریاحی[۴۴] و خلید بن قرّه یربوعی[۴۵] از کارگزاران علی(ع) به ترتیب صاحب شرطه و حکمران امام در خراسان[۴۶] بودند. پس از شهادت امام، معقل بن قیس ریاحی و جاریة بن قدامه سعدی در گرفتن بیعت از مردم برای امام حسن(ع) نقش داشتند.[۴۷] اصبغ بن نباته حنظلی[۴۸] هم از یاران ویژه امام علی(ع) و راوی حدیث او بود.[۴۹]
نقش بنی تمیم در نبردهای امیر المومنین (ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یعلی بن امیه تمیمی کارگزار خلیفه دوم و خلیفه سوم در صنعا بود.[۵۰] بعدها به سپاه جمل پیوست و بخشی از هزینه رورویایی با امام علی(ع) را تامین کرد و در همین نبرد به هلاکت رسید.[۵۱]
بسیاری از تیره بنیحنظله به تحریک طلحه و زبیر به سپاه عایشه پیوستند.[۵۲] بخش بزرگتر تمیم کوفه با رای احنف بن قیس که بزرگ تمیم بصره بود، پس از رایزنی با امام علی(ع) از نبرد کنارهگیری کردند.[۵۳]
برخی تمیمیها نیز با سروری جاریة بن قدامه که در شمار یاران امام علی(ع) بود، در صفین و سرکوبی بسر بن ارطاه در حجاز و یمن حضور داشتند.[۵۴]
پس از نبرد نهروان، برخی از بنیحنظله از فرمان امام علی(ع) بیرون رفتند و رهبری گروهی از خوارج را به دست گرفتند. از این گروه، میتوان از حْرقوص بن زُهیر، مسعر بن فدکی،[۵۵] عُروة بن اُدَیه و شَبَث بن رِبْعی نام برد.[۵۶] برخی از آنها بعدها از سرکردگان فرقههای خوارج چون اباضیه و ازارقه شدند.[۵۷]
در قیام عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
احنف بن قیس سعدی[۵۸] و مسعود بن عمرو دو تن از سران تمیمی بصره، نامههای امام حسین(ع)[۵۹] را در سال 60 ق. با مضمون بیان حقانیت اهل بیت: و دعوت از سران بصره برای حمایت و پشتیبانی از حرکت ایشان[۶۰] دریافت کردند. احنف از حمایت امام و پاسخ به نامه وی خودداری کرد.[۶۱] اما مسعود بن طوایف بنیحنظله و بنیسعد تمیم[۶۲] و بنیعامر را گرد آورد و حمایت آنها را به امام اعلام کرد.[۶۳]
در روز عاشورا برخی تمیمیان چون زرعة بن شریک،[۶۴] عمر طهوی،[۶۵] جویریة بن بدر[۶۶] و حصین تمیمی[۶۷] در شهادت امام حسین(ع) مشارکت داشتند. در برابر، حرّ بن یزید ریاحی[۶۸] و شماری دیگر از بنیتمیم در زمره یاران امام حسین(ع) و از شهدای کربلا بودند.
در دوره امویان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نقش سیاسی ـ اجتماعی بنیتمیم را در دوره اموی میتوان در سه محور دنبال کرد.
نزاعهای قبیلهای: تمیمیها با فرماندهی احنف بن قیس در فتوحات خراسان نقش گسترده داشتند[۶۹] منطقه خراسان از لحاظ اداری تابع بصره بود. لذا نزاعهای سخت قبیلهای در بصره، نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد، رخ داد. آتش ستیز میان تمیم و ازد در بصره چنان زبانه کشید که حکمران شهر، عبیدالله بن زیاد به ناچار از شهر گریخت و مسعود بن عمرو عتکی، بزرگ ازدیان، به دست تمیمیها کشته شد. با هوشمندی احنف بن قیس و پرداخت مالی سنگین، این فتنه تااندازهای فرونشست.[۷۰]
مشارکت در فتوحات اسلامی : زیاد بن ابیه، حکمران عراق در دوره معاویه، برای دفع خطر خوارج و با توجه به این که بسیاری از رهبران خوارج تمیمی بودند، بسیاری از جنگجویان این شهر را به خراسان منتقل کرد.[۷۱]
کوشش در شکلگیری خلافت عباسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چند تن از سران خوارج مانند عبدالله بن اباض، رهبر فرقه اباضیه، و عبدالله بن صفار، رئیس صفریه، از بنومُقاعِس[۷۲] و بَرْک بن عبدالله، ضارب معاویه در شب نوزدهم رمضان سال 40ق. از بنیتمیم بودند.[۷۳]
حضور بسیار گسترده بنیتمیم در خراسان، سبب شرکت مؤثر آنها در دعوت عباسیان شد؛ چنانکه پنج تن از نقیبان دوازدهگانه عباسیان در خراسان از بنیتمیم بودند.[۷۴] در دوره نخست خلافت عباسی، بسیاری از بنیتمیم به مناصب مهم حکومتی دست یافتند؛ از جمله: خازم بن خزیمه حکمران ارمینیه و بصره، خزیمة بن خازم حکمران جزیره و . . . .[۷۵]
مذهب بنیتمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
قبل از اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بت پرستی دین رایج میان آنها بود. اسامی برخی تمیمیها مانند عبدمناه و عبدالعزی است که از پرستش بتهای مشهور شبه جزیره میان آنها حکایت دارد.[۷۶]
با توجه به وسعت و پراکندگی مناطق سکونت قبیله تمیم و مجاورت با پیروان ادیان گوناگون تنوع دینی زیادی در میان آنها وجود داشت.[۷۷] دین زرتشت و مسیحیت با توجه به همجواری و مناسبات ایشان با ایران و قبایلی مانند تغلب، میان تمیم پیروانی داشت.[۷۸]
بعد از اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با توجه به دوری تمیمیها از مکه، در سالهای نخست بعثت رسول خدا، افرادی اندک از این قبیله مسلمان شدند. [یادداشت ۶] اما پس از حاکمیت اسلام بر مدینه و مکه، بزرگان تمیم به فکر همپیمانی با پیامبر(ص) افتادند. . [۷۹][۸۰]بیشتر بنیتمیم در سال نهم (سنة الوفود) مسلمان شدند. [۸۱]
مخالفت با ابوبکر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از اسلام آوردن بسیاری از بنیتمیم پس از رحلت رسول خدا دیری نمیگذشت. که برخی از آنها از دادن صدقات به کارگزاران خلیفه اول خودداری کردند.[۸۲] برای مثال مالک بن نویره از بنییربوع بن حنظله، از دادن صدقه تیره خود به ابوبکر خودداری نمود[۸۳]
ادعای پیامبری سجاح[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هم چنین سجاح از بنییربوع تمیمی در دوران خلافت ابوبکر ادعای پیامبری کرد و پس از ازدواج با مُسَیلمه، دیگر پیامبر دروغین از بنیحنیفه، دستههایی فراوان از بنیتمیم و برخی بزرگان آن مانند احنف بن قیس و حارثة بن بدر و شبث بن ربعی را نیز با خود همراه کرد و پس از کشته شدن مسیلمه به دست سپاه اسلام در نبرد یمامه، خانهنشین شد.[۸۴]
وضعیت فرهنگی بنی تمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
راویان احادیث امامان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
افراد بسیاری از میان بنیتمیم راویان احادیث اهلبیت هستند. [یادداشت ۷]
شاعران و سخنوران[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جمله شاعران عصر جاهلی[۸۵] مانند اوس بن حجر، اسود بن یعْفُر دارمی ندیم نعمان بن منذر، عَدِی بن زید عبادی،[۸۶] عَمرو بن اَهْتَم تمیمی.[۸۷]
از شاعران دوره اسلامی، جریر بن عطیة بن حذیفه (خطفی)[۸۸] که گرایش ضد شیعی او از مدح خلفای اموی پیدا است،[۸۹] هَمّام بن غالب بن صعصعه مشهور به فرزدق، روبَة بن عَجّاج (م. 145ق)، ابوالفوارس سعد بن محمد بن سعد مشهور به حَیصَ بَیص، و خداش بن بشر مشهور به بَعِیث[۹۰]
دانشوران علوم مختلف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از بنیتمیم در فقه، تاریخ، قضا، حدیث، صرف و نحو، عرفان، خطابه، کلام و تفسیر نیز دانشورانی ظهور کردهاند.
از آن جمله میتوان به فرزدق شاعر مشهور،[۹۱] نصر بن مزاحم مِنقری تمیمی تاریخنگار شیعی، خلیفة بن خیاط محدّث و نسبشناس، احمد بن فرات ضبّی قاضی القضاة دستگاه خلافت مامون، ابنحِبّان بُستی ، نعمان بن محمد معروف به قاضی نعمان محدث و فقیه مذهب اسماعیلی، عبدالکریم سمعانی مشهور به محدّث مشرق، اکثم بن صیفی،[۹۲] ابواسحق ابراهیم بن ادهم بن منصور بلخی، [۹۳] هذلول بن کعب عنبری [۹۴] اقرع بن حابس ، [۹۵] یحیی بن اکثم بن محمد تمیمی مروزی و خاندان بنیعصرون و خاندان قلانسی را نام برد.[۹۶]
جالب آنکه بنیتمیم میان قبایل عرب در تلفظ برخی واژهها گویشی یگانه داشت و به جای ضمیر «ک» مخاطب از «ش» استفاده میکرد.[۹۷]
حجگزاری بنیتمیم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنیتمیم را از پیشوایان عرب در موسم حج دانستهاند.[۹۸] در دوران جاهلی، گروهی از فرزندان کعب بن سعد برخی مناصب حج را تا هنگام ظهور اسلام در اختیار گرفتند.[۹۹] امر اجازه [۱۰۰] [یادداشت ۸] نخست در دست خاندان صوفه از بنیتمیم بود و سپس در دست خاندانهایی دیگر از بنیتمیم مانند بنیعطارد بن عوف و آل کرب قرار گرفت.[۱۰۱] پس از او خاندان سعد بن زید مناة بن تمیم این مقام را به ارث بردند. آن گاه این مقام به خاندان صفوان بن حارث بن شحنة بن عطارد تمیمی رسید.[۱۰۲]
متولیان کعبه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی منابع اضبط بن قریع تمیمی را از متولیان کعبه برشمردهاند.[۱۰۳] آوردهاند که او پس از بنیجمان بن سعد تمیمی،[۱۰۴] تولیت خانه خدا را بر عهده گرفت و سپس این مقام به تیرهای دیگر از بنیتمیم یعنی بنیحنظلة بن دارم رسید.[۱۰۵] اسید بن عمرو بن تمیم نیز پس از پدرش تولیت را بر عهده داشت که زمان آن مشخص نیست.[۱۰۶]
تلبیه ویژه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنیتمیم در مناسک حج، تلبیهای ویژه به صورت «لبَّیک اللهم لبَّیک، لبَّیک لبَّیک عن تمیم، قد تراها قد اخلقت ثیابها و اثواب من وراءها و اخلصت لربها دعاءها»[۱۰۷] داشت.[یادداشت ۹]
آیین حمس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی تیرههای بنیتمیم در مناسک حج به آیین حُمس پایبند بودند[۱۰۸] و در حج خود، تنها در لباسهای نو یا لباس مردم مکه به طواف میپرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباسهایی که معصیت در آنها انجام گرفته، به جا آورند. اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف میکردند و اگر کسی با لباسهای خود طواف میکرد، پس از طواف لباسها را دور میانداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمیبرد.[۱۰۹]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص207؛ نشوة الطرب، ص415.
- ↑ النسب، ص231؛ جمهرة النسب، ص20، 189؛ جمهرة انساب العرب، ص207، 480.
- ↑ الانساب، ج1، ص13-14.
- ↑ جمهرة النسب، ص191؛ النسب، ص232، انساب الاشراف، ج12، ص11؛ جمهرة انساب العرب، ص207.
- ↑ جمهرة النسب، ص251-252.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص211-213؛ الاشتقاق، ص202؛ الانساب، ج4، ص50.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص13؛ النسب، ص231؛ جمهرة انساب العرب، ص213.
- ↑ جمهرة النسب، ص230 به بعد.
- ↑ النسب، ص193-226.
- ↑ جمهرة النسب، ص213؛ انساب الاشراف، ج12، ص11.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص15؛ الاشتقاق، ص218؛ نشوة الطرب، ص447.
- ↑ نشوة الطرب، ص448-449.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص16، 19؛ الاشتقاق، ص234.
- ↑ الاغانی، ج9، ص224-225.
- ↑ بلادالعرب، ص87، 132، 278، 286، 315-316؛ قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج1، ص124-125؛ قبیلة تمیم عبر العصور، ص53؛ البحرین فی صدر الاسلام، ص156-157.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص114.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص117-118.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص122، 132، 136.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص122؛ انساب الاشراف، ج12، ص363.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص122به بعد، 132-134.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص132؛ موسوعة عشائر العراق، ج3، ص252.
- ↑ التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، ص54-55.
- ↑ البیان و التبیین، ج2، ص92؛ زهر الآداب، ج3، ص699.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص126-128-159
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص126؛ عشائر العراق، ج3، ص252.
- ↑ لله و للحقیقه، ص646.
- ↑ الکامل، ج9، ص103-104.
- ↑ قبایل و عشایر عرب خوزستان، ص38-39.
- ↑ المحبر، ص182.
- ↑ النقایص، جریر و فرزدق، ج1، ص437-438.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص175؛ السیرة النبویه، ج1، ص75؛ تاریخ طبری، ج4، ص497.
- ↑ الانساب، ج1، ص52.
- ↑ المنمق، ص354.
- ↑ قبایل بنیتمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص94-98.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص242؛ الکامل، ج1، ص621.
- ↑ المحبر، ص7؛ الآثار الباقیه، ص40.
- ↑ الادارة فی عصر الرسول، ص100، 252-254.
- ↑ الطبقات، ج6، ص123.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص246؛ الانساب، ج1، ص254؛ البدایة و النهایه، ج5، ص342.
- ↑ صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج2، ص99-114.
- ↑ تاریخ طبری، ج3، ص563، 576-578؛ صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج2، ص99-114.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج3، ص326؛ تاریخ طبری، ج2، ص170.
- ↑ فتوح البلدان، ص390-394.
- ↑ تاریخ خلیفه، ص121.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص93؛ الکامل، ج3، ص351.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص558.
- ↑ انساب الاشراف، ج3، ص35-33.
- ↑ رجال الطوسی، ج1، ص69.
- ↑ رجال الطوسی، ص57.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص157؛ تاریخ طبری، ج4، ص251-252.
- ↑ الاستیعاب، ج4، ص1586-1587.
- ↑ الفتوح، ج2، ص488؛ شرح نهج البلاغه، ج9، ص320.
- ↑ الجمل، ص158، 207-208، 224.
- ↑ وقعة صفین، ص205؛ انساب الاشراف، ج12، ص377.
- ↑ خوارج تندیس فتنه، ص138-111.
- ↑ جمهرة النسب، ص217، 225-226؛ جمهرة انساب العرب، ص223، 225.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص109-112.
- ↑ الاخبار الطوال، ص231.
- ↑ الفتوح، ج5، ص37.
- ↑ مقتل الحسین، ص48-49.
- ↑ عیون الاخبار، ج1، ص311.
- ↑ جلاء العیون، ص609-610.
- ↑ اللهوف، ص26؛ بحار الانوار، ج44، ص337.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص453؛ البدء و التاریخ، ج6، ص11.
- ↑ البدایة و النهایه، ج8، ص170-171.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص393.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص499.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص422، 430، 453، 468.
- ↑ الفتوح، ج2، ص337، 340.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص520، 525-526.
- ↑ التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، ص44، ص142.
- ↑ تاریخ طبری، ج5، ص567-569؛ جمهرة النسب، ص236.
- ↑ جمهرة النسب، ص236؛ انساب الاشراف، ج3، ص251.
- ↑ تاریخ طبری، ج7، ص379-380.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص119.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص90-91.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص92-93؛ المفصل، ج8، ص119.
- ↑ المحبر، ص73؛ البدء و التاریخ، ج4، ص146.
- ↑ الطبقات، ج3، ص122؛ البدایة و النهایه، ج3، ص249.
- ↑ الطبقات، ج2، ص153-156؛ الاصابه، ج2، ص454؛ تاریخ خلیفه، ص45.
- ↑ الرده، ص68؛ ایام العرب، ج2، ص143.
- ↑ الرده، ص103-104.
- ↑ الرده، ص48-49؛ تاریخ طبری، ج3، ص267-275.
- ↑ الاغانی، ج8، ص443.
- ↑ الشعر و الشعراء، ج1، ص9، 165.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص266.
- ↑ وفیات الاعیان، ج1، ص321.
- ↑ شرح دیوان جریر، ص7-8.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص115؛ قبیلة تمیم عبر العصور، ص67-676، 678-687، 690-692، 726-728.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص57 به بعد؛ النسب، ص234؛ جمهرة انساب العرب، ص230.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص12.
- ↑ فتوحات شاهی، ج1، ص، 416.
- ↑ نشوة الطرب، ص419؛ جمهرة انساب العرب، ص208-209.
- ↑ النقایص، جریر و فرزدق، ج1، ص437-438.
- ↑ قبیلة تمیم عبر العصور، ص119، 135، 305-306، 309، 342، 403-448، 420-422.
- ↑ جمهرة اللغه، ج1، ص42، 369؛ راههای نفوذ فارسی، ص117.
- ↑ المحبر، ص182.
- ↑ جمهرة النسب، ص239.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص257.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص256-257؛ انساب الاشراف، ج12، ص8، 362؛ جمهرة انساب العرب، ص219.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص8؛ البدایة و النهایه، ج2، ص206.
- ↑ المحبر، ص182؛ شفاء الغرام، ج، 2، ص36.
- ↑ اخبار مکه، ج5، ص152؛ شفاء الغرام، ج2، ص36.
- ↑ اخبار مکه، ج5، ص152؛ شفاء الغرام، ج2، ص36.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص36.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.
- ↑ قبائل بنیتمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص105-107.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص87-88.
- ↑ نسل حارث از طریق فرزندش معاویه به نام شَقِرات ادامه یافت.
- ↑ لقب حارث بن عمرو و فرزندانش.
- ↑ به گزارش ابنزبیر و فرزدق.
- ↑ خاندان آل ثانی از اواخر سده یازدهم ه . ق از نجد به این منطقه آمدند.
- ↑ چنانکه احنف بن قیس، بزرگ تمیمیان بصره، در رویداد نبرد میان اَزْد و تمیم در بصره به صراحت گفت که در نظر او اَزْد بصره از تمیم کوفه و اَزْد کوفه از تمیم شام والاتر است.
- ↑ مدعا این بیان شمار اندکی از تمیمیها یا حُلَفای آنان مانند واقد بن عبدالله و خَبّاب بن اَرَت در هجرت به یثرب و نبردهای بدر و احد است.
- ↑ از جمله: غیاث بن ابراهیم از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع)بودند. محمد بن تمیم نهشلی ،ابونجران ،عمرو بن مسلم از اصحاب امام کاظم(ع) ، هیثم بن عروه کوفی و عبدالرحمن بن ابینجران از اصحاب امام رضا(ع) بودند.
- ↑ جلوداری حاجیان در کوچ به سوی عرفات و منا و رمی جمرات
- ↑ بارخدایا! ندای تو را از سوی بنیتمیم پاسخ میدهیم که لباسهایش را فرسوده کرده و دعایش را برای پروردگارش خالص نموده است.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الآثار الباقیه: ابوریحان بیرونی ( درگذشت 440 ق.)، تهران، میراث مکتوب، 1422ق.
- الاخبار الطوال: ابنداود الدینوری (درگذشت 282ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق.
- اخبار مکه: الفاکهی (درگذشت 279ق.)، به کوشش ابندهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق.
- اسباب النزول: الواحدی (درگذشت 468ق.)، به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
- الاستیعاب: ابنعبدالبر (درگذشت 463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
- اسد الغابه: ابناثیر (درگذشت 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
- الاشتقاق: ابندرید (درگذشت 321ق.)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الجیل، 1411ق.
- الاصابه: ابنحجر العسقلانی (درگذشت 852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
- الاصنام (تنکیس الاصنام): هشام بن محمد کلبی (درگذشت 204ق.)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، 1348ش.
- الاعلام: الزرکلی (درگذشت 1396ق.)، بیروت، دار العلم للملایین، 1997م.
- الاغانی: ابوالفرج الاصفهانی (درگذشت 356ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
- انساب الاشراف: البلاذری (درگذشت 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
- الانساب: عبدالکریم السمعانی (درگذشت 562ق.)، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، 1382ق.
- انصار الحسین: محمد مهدی شمس الدین، دار الاسلامیه، 1401ق.
- بحار الانوار: المجلسی (درگذشت 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
- البحرین فی صدر الاسلام: عبدالرحمن عبدالکریم، بیروت، دار العربیه، 1421ق.
- البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (درگذشت 355ق.)، بیروت، دار صادر، 1903م.
- البدایة و النهایه: ابنکثیر (درگذشت 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
- بلاد العرب: حسن بن عبدالله الاصفهانی، به کوشش حمد الجاسر و صالح العلی، ریاض، دار الیمامه.
- البیان و التبیین: الجاحظ (درگذشت 255ق.)، بیروت، مکتبة الهلال، 1423ق.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (درگذشت 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (درگذشت 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق.
- تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (درگذشت 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تجارب الامم: ابوعلی مسکویه (درگذشت 421ق.)، به کوشش امامی، تهران، سروش، 1379ش.
- التنبیه و الاشراف: المسعودی (درگذشت 345ق.)، بیروت، دار صعب.
- التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره: صالح احمد علی، بیروت، دار الطلیعه.
- جامع البیان: الطبری (درگذشت 310ق.)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
- جلاء العیون: المجلسی (درگذشت 1110ق.)، قم، سرور، 1382ش.
- الجمل و النصرة لسید العتره: المفید (درگذشت 413ق.)، قم، مکتبة الداوری.
- جمهرة اللغه: ابندرید (درگذشت 321ق.)، به کوشش رمزی بعلبکی، بیروت، دار العلم للملایین، 1987م.
- جمهرة النسب: ابنالکلبی (درگذشت 204ق.)، به کوشش ناجی حسن، بیروت، عالم الکتب، 1407ق.
- جمهرة انساب العرب: ابنحزم (درگذشت 456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- خوارج و تندیس فتنه: ولی الله عیسیزاده، قم، میراث ماندگار، 1383ش.
- راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی: آذرتاش آذرنوش، تهران، توس، 1374ش.
- رجال ابنداود: ابنداود الحلی (درگذشت 707ق.)، به کوشش سید محمد صادق، نجف، المکتبة الحیدریه، 1392ق.
- رجال الطوسی: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش قیومی، قم، نشر اسلامی، 1415ق.
- رجال النجاشی: النجاشی (درگذشت 450ق.)، به کوشش شبیری زنجانی، قم، نشر اسلامی، 1418ق.
- الرده: الواقدی (درگذشت 207ق.)، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1410ق.
- زهر الآداب و ثمر الالباب: ابراهیم القیروانی (درگذشت 453ق.)، بیروت، دار الجیل.
- سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (درگذشت 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
- السیرة النبویه: ابنهشام (درگذشت 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
- شرح دیوان جریر: تاج الدین شلق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1429ق.
- شرح نهج البلاغه: ابنابیالحدید (درگذشت 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق.
- الشعر و الشعراء: ابنقتیبه (درگذشت 276ق.)، قاهره، دار الحدیث، 1423ق.
- شفاء الغرام: محمد الفاسی (درگذشت 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق.
- صد و پنجاه صحابی ساختگی: سید مرتضی عسکری، ترجمه: سردارنیا.
- الطبقات الکبری: ابنسعد (درگذشت 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- عیون الاخبار: ابنقتیبه (درگذشت م. 276ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- فتوح البلدان: البلاذری (درگذشت 279ق.)، بیروت، دار الهلال، 1988م.
- الفتوح: ابناعثم الکوفی (درگذشت 314ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
- فتوحات شاهی: ابراهیم امینی هروی (درگذشت 10 ق.)، به کوشش نصیری، تهران، انجمن آثار فرهنگی، 1383ش.
- الفهرست: الطوسی (درگذشت 460 ق)، به کوشش قیومی، نشر الفقاهه، 1417ق.
- قبائل بنیتیم و دورهم فی التاریخ العربی قبل الاسلام: واثقة حازم جاسم الحیالی، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، 1433ق.
- قبایل و عشایر عرب خوزستان: یوسف عزیزی، تهران، 1373ش.
- قبلیة تمیم عبر العصور: عبدالله محمود حسین، دمشق، دار الیمیر، 2000م.
- قبلیة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام: عبدالقادر فیاض حرفوش، دمشق، دار البشائر، 1423ق.
- الکامل فی التاریخ: ابناثیر (درگذشت 630 ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق.
- لسان العرب: ابنمنظور (درگذشت 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
- لله و للحقیقه: علی آل محسن، تهران، مشعر، 1424ق.
- اللهوف: ابنطاووس (درگذشت 664ق.)، انوار الهدی، 1417ق.
- المحبّر: ابنحبیب (درگذشت 245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
- المعارف: ابنقتیبه (درگذشت 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
- معجم الادباء: یاقوت الحموی (درگذشت 626ق.)، بیروت، دار الفکر، 1400ق.
- معجم قبائل العرب: عمر کحّاله، بیروت، الرساله، 1405ق.
- المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1424ق.
- مقتل الحسین(ع): ابومخنف (درگذشت 157ق.)، به کوشش الغفاری، قم، المطبعة العلمیه.
- المنتظم: ابنجوزی (درگذشت 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
- المنمق: ابنحبیب (درگذشت 245ق.)، بهکوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، 1405ق.
- موسوعة عشائر العراق: عباس عزاوی، بیروت، دار العربیه، 1425ق.
- النسب: ابنسلّام الهروی (درگذشت 224ق.)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، 1410ق.
- نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب: ابنسعیداندلسی، به کوشش عبدالرحمن، عمان، مکتبة الاقصی.
- نفس المهموم: عباس قمی (درگذشت 1359ق.)، نجف، مکتبة الحیدریه، 1421ق.
- وفیات الاعیان: ابنخلکان (درگذشت 681ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.
- وقعة صفین: ابنمزاحم المنقری (درگذشت 212ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، مکتبة النجفی، 1404ق.