بیت‌الله

از ویکی حج
کعبه
کعبه
نام‌ها
بیت العتیقبیت اللهبیت الحرامبیت المحرمبیت المعمور
ارکان
رکن عراقیرکن شامیرکن حجرالاسودرکن یمانی
اجزا
باب الکعبهباب التوبهپلکان خارجی کعبهناودان کعبهپرده کعبهپرده درون کعبه‌ستون‌های کعبهپلکان داخلی کعبهسقف کعبهبرقعحزامآویزه‌های کعبهشاذروانملتزممستجار
پیشینه
بازسازی کعبهتاریخ بازسازی درِ کعبهمولد علی(ع)
متولیان
ابوخفاد اسدیابوطالبعبدالله بن عبدالعزیتمیم بن مر
مرتبط
طوافحجر الاسودحطیمحجر اسماعیلمقام ابراهیمحجابتبیت الضراحخط آغاز طوافکارگاه پرده‌بافیشستشوی کعبهابرقازلاماستقسام
بیت‌الله

بیت‌الله از نام‌های کعبه است.

بیت‌الله ترکیبی است از بیت و الله که در مصداق آن اختلاف آراء وجود دارد ولی در منابع و فرهنگ اسلامی، بیت‌الله بیشتر به کعبه گفته می‌شود، و در آیاتی از قرآن کریم هم به‌کار برده شده است، همچنین در بسیاری از منابع روایی و فقهی هنگام بیان پاره‌ای آموزه‌ها و احکام درباره کعبه به کار رفته است.

ترکیب بیت و الله[ویرایش | ویرایش مبدأ]

«بیت» در اصل به محل زندگی انسان در شب است که بعدها بدون اعتبار قید شب، [۱] به معنای مکان سکونت[۲] و زندگی، گرد هم آمدن و بازگشت[۳] به کار رفته است.

«الله» از ریشه «اله» به معنای معبود، پس از حذف همزه و درآمدن الف و لام بر آن، برای باری تعالی عَلَم شده است.[۴]

ترکیب اضافی «بیت الله»، بر پایه تقدیر لام اختصاص میان مضاف و مضاف‌الیه، [۵] به معنای خانه متعلق به خداوند و با توجه به غیر جسمانی و بی‌مکان بودن خداوند، [۶] اضافه تشریفیه و برای بزرگداشت[۷] خانه منسوب به الله است.

مصادیق[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پاره‌ای روایت‌ها مساجد را خانه‌های خدا بر زمین دانسته[۸] و همین را علت بزرگداشت آن‌ها معرفی کرده‌اند.[۹] بر این اساس، حرکت به سوی مسجد، حرکت به سوی خدا[۱۰] و زیارت او[۱۱] شمرده شده است. در برخی روایت‌ها «بیت الله» بر مسجدالاقصی اطلاق شده است.[۱۲]

در منابع و فرهنگ اسلامی، «بیت الله» بیشتر به کعبه گفته می‌شود. برخی اطلاق یاد شده را علم بالغلبه[۱۳] و به دلیل کثرت کاربرد دانسته و گروهی دیگر، آن را علم جنس و به معنای کلی مسجد می‌دانند که کعبه بارزترین مصداق آن است.[۱۴][۱۵] برخی اضافه تشریفیه «بیت الله» در اطلاق بر کعبه را نمایانگر برتری آن بر دیگر مساجد دانسته‌اند.[۱۶]

«بیت الله» در بسیاری از کاربردها با الگوگیری از آیه 2 سوره مائده ( آمّینَ البیتَ الحَرام) با وصف (الحرام) همراه است.[۱۷]

برخی روایت‌ها علت این وصف را حرمت ورود مشرکان به خانه خدا دانسته‌اند.[۱۸]

در بسیاری موارد، واژه «بیت» همراه الف و لام عهد[۱۹] و بدون افزوده شدن به «الله» به سبب کاربرد فراوان بر کعبه[۲۰] اطلاق می‌گردد؛ پیشینه نسبت دادن جایی به خدا و اطلاق تعابیری همانند «بیت الله» بر آن، به عهد عتیق می‌رسد.

«بیت ایل»[۲۱] (شهری مرزی میان بیت المقدس یا اورشلیم و نابلس)[۲۲] و «ایلیاء» (شهر بیت المقدس)[۲۳] هر دو به معنای بیت الله هستند.

در روزگار جاهلیت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بتان جاهلی خانه‌ای داشتند که به نام بت نسبت می‌یافت و عبادتگاه به شمار می‌رفت.[۲۴] با ظهور اسلام، آن خانه‌ها از میان رفتند[۲۵] و تنها کعبه به عنوان بیت الله و نماد یکتاپرستی باقی ماند.

اشعار[۲۶] و گزارش‌های تاریخی[۲۷] گویای کاربرد ترکیب یاد شده و ترکیبات همانند آن در روزگار جاهلیت و آغاز ظهور اسلام درباره کعبه است. برای نمونه، قریش میان عرب به «اهل بیت الله» و «جیران بیت الله» مشهور بودند و در سفرهای تجاری مورد احترام قرار می‌شدند و در بسیاری از موارد کاروانشان غارت نمی‌شد و در نتیجه، تجارتی پر سود داشتند.[۲۸]

عبدالمطلب در سخن مشهور خود به ابرهه، «البیت» را بر کعبه اطلاق کرده است: «انّی انا رَبُّ الابِلِ وانَّ لِلبَیتِ رَبّاً سَیَمنَعُهُ». [۲۹] بر پایه روایتی از امام صادق(ع) می‌توان دریافت که نسبت «بیت ربنا» میان اعراب پیش از اسلام پیشینه داشته است.[۳۰]

بیت‌الله در قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ترکیب «بیت الله» در آیات قرآن نیامده؛ ولی الفاظی همانند آن مانند «بَیتی»، «البَیت» (سوره بقره، 125؛ سوره حج، 26) و «بَیتِک» (سوره ابراهیم، 37) درباره کعبه به کار رفته است.

در دو مورد نخست، قرآن از زبان خداوند یادآور می‌شود: به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم تا خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان، معتکفان، و رکوع‌گران و سجده‌کنندگان پاکیزه سازد: ( وَ عَهِدْنا اِلی اِبْراهِیمَ وَ اِسْماعِیلَ اَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ)؛ ( وَ اِذْ بَوَّاْنا لِاِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُود). در موردی دیگر، دعای ابراهیم(ع) را گزارش می‌کند: خداوندا! برخی فرزندان خود را در سرزمین غیر قابل کشت مکه نزد خانه تو مسکن دادم تا نماز را برپا دارند: ( رَبَّنا اِنّی اَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاة...)

به عکس موارد پیشین، در آیه 3 سوره قریش «ربّ» به «البیت» افزوده شده و از قریش می‌خواهد تا خداوندگار این خانه را پرستش کنند: ( فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْت). [۳۱]

بیت‌الله در منابع روایی و فقهی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

افزون بر آیات قرآن، «بیت الله» در بسیاری از منابع روایی و فقهی هنگام بیان پاره‌ای آموزه‌ها و احکام درباره کعبه به کار رفته است؛ همچون: اشاره به داستان آن در روزگار پیامبران پیشین و حتی آدم(ع)، [۳۲] حجت خدا بودن بیت الله بر بندگان، [۳۳] عبادت شمردن نگاه به بیت الله، [۳۴] کراهت نماز بر پشت بام بیت الله.[۳۵] گذشته از نمونه‌های یاد شده، برخی روایت‌ها در تبیین علت مناسک حج، با بیت الله دانستن کعبه، وقوف در مشعر عرفات[۳۶] و مزدلفه، انجام قربانی و پاک شدن از گناه را مقدمه‌ای برای زیارت خانه خدا و ورود به آن شمرده‌اند.[۳۷]

اختلاف درباره علم بالغلبه و یا علم جنس بودن «بیت الله» سبب پیدایش احکامی متفاوت درباره فردی شده است که نذر می‌کند به بیت الله برود. بر پایه دیدگاه اول، رفتن به کعبه واجب است.[۳۸] با این حال، میان هواداران دیدگاه دوم، گروهی بر این باورند که به سبب انصراف «بیت الله» به بارزترین مصداق یعنی کعبه، رفتن به آن جا واجب است[۳۹] و دسته‌ای نیز معتقدند که اگر قصد مکانی معین را نداشته باشد، چیزی بر او لازم نیست؛ زیرا بیت الله میان همه مساجد مشترک است و چیزی معین نمی‌شود.[۴۰] برخی هم در صورت عدم قصد و نبودن قرینه، رفتن به هر مسجدی را کافی دانسته‌اند.[۴۱]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیت الله الحرام، فراج أحمد دردیر، مجله منبر الاسلام، السنة الثلاثة و الثلاثون، ذی الحجة 1395 - العدد 12 (2 صفحه - از 77 تا 78).

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. مفردات، ص151.
  2. مفردات، ص151؛ المصباح، ص68، «بیت.
  3. معجم مقاییس اللغه، ج1، ص324؛ النهایه، ج1، ص170، «بیت.
  4. مفردات، ص82؛ المصباح، ج2، ص20.
  5. نک: شرح الرضی، ج2، ص206-208؛ النحو الوافی، ج3، ص20.
  6. کشف المراد، ص406؛ عقائد الامامیه، ص36.
  7. مفردات، ص498.
  8. ثواب الاعمال، ص27.
  9. علل الشرائع، ج2، ص318.
  10. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص199.
  11. الامالی، ص440.
  12. سعد السعود، ص100؛ بحار الانوار، ج18، ص317.
  13. التحریر و التنویر، ج30، ص492.
  14. نک: لسان العرب، ج15، ص310؛ تاج العروس، ج20، ص226، «نحو.
  15. ج3، ص22، «بیت.
  16. فتح الباری، ج2، ص120.
  17. نک: الکافی، ج4، ص277؛ المصنف، ج5، ص149.
  18. علل الشرائع، ج2، ص398؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص191.
  19. زاد المسیر، ج1، ص109.
  20. الکشاف، ج1، ص183-184.
  21. کتاب مقدس، سفر پیدایش 28: 11-22.
  22. قاموس الکتاب المقدس، ص200؛ التحریر و التنویر، ج14، ص14.
  23. معجم البلدان، ج1، ص293؛ تاج العروس، ج14، ص38، «ایل.
  24. نک: رسائل المرتضی، ج3، ص230؛ المفصل، ج6، ص228-229.
  25. نک: المفصل، ج6، ص234، 242، 272.
  26. السیرة النبویه، ج1، ص175؛ المنمق، ص63، 103؛ انساب الاشراف، ج1، ص72.
  27. انساب الاشراف، ج1، ص71؛ تاریخ طبری، ج2، ص133؛ الکامل، ج1، ص443.
  28. التفسیر الکبیر، ج32، ص295؛ تفسیر قرطبی، ج21، ص200؛ نک: تفسیر ابن کثیر، ج8، ص466.
  29. السیرة النبویه، ج1، ص50؛ نک: الکامل، ج1، ص444.
  30. الاحتجاج، ج2، ص346.
  31. نک: التفسیر الکبیر، ج32، ص298.
  32. تفسیر عیاشی، ج1، ص37؛ الکافی، ج4، ص196؛ علل الشرائع، ج2، ص421.
  33. تفسیر عیاشی، ج1، ص39؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص336.
  34. المحاسن، ج1، ص69.
  35. سنن الترمذی، ج1، ص216-217.
  36. روضة المتقین، ج4، ص29-30.
  37. علل الشرائع، ج2، ص443؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص197.
  38. المجموع، نووی، ج8، ص473؛ مسالک الافهام، ج11، ص331؛ کشف اللثام، ج9، ص85.
  39. شرائع الاسلام، ج3، ص146؛ تحریر الاحکام، ج4، ص355؛ قواعد الاحکام، ج3، ص287.
  40. الخلاف، ج6، ص194؛ مغنی المحتاج، ج4، ص362.
  41. جامع المسائل، ج4، ص326.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بیت‌الله.
  • الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.)، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
  • الامالی: الصدوق (م. 381ق.)، قم، البعثه، 1417ق.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
  • تاج العروس: الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق (علیه‌السّلام)، 1420ق.
  • التحریر و التنویر: ابن ‏عاشور (م. 1393ق.)، مؤسسة التاریخ.
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. 774ق.)، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
  • تفسیر العیاشی: العیاشی (م. 320ق.)، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق.
  • ثواب الاعمال: الصدوق (م. 381ق.)، قم، الرضی، 1368ش.
  • جامع المسائل: محمد تقی بهجت، قم.
  • الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق.
  • رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. 436ق.)، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، 1405ق.
  • روضة المتقین: محمد تقی المجلسی (م. 1070ق.)، به کوشش موسوی و اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی، 1396ق.
  • زاد المسیر: ابن جوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق.
  • سعد السعود: ابن طاووس (م. 664ق.)، قم، الرضی، 1363ش.
  • سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
  • شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. 676ق.)، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
  • شرح الرضی علی الکافیه: رضی الدین الاسترآبادی (م. 686ق.)، به کوشش یوسف عمر، تهران، مؤسسة الصادق (علیه‌السّلام)، 1395ق.
  • عقائد الامامیه: المظفر (م. 1381ق.)، قم، انصاریان.
  • علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.)، بیروت، دار المعرفه.
  • قاموس الکتاب المقدس: بطرس عبدالملک و دیگران، قاهره، دار الثقافه، 1994ق.
  • قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1413ق.
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق.
  • کتاب مقدس: ویلیام گلن و هنری مرتن، ترجمه: فاضل خان همدانی، تهران، اساطیر، 1380ش.
  • الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق.
  • کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق.
  • کشف المراد: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش حسن‏زاده آملی، قم، نشر اسلامی، 1419ق.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر.
  • المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416ق.
  • مستدرک الوسائل: النوری (م. 1320ق.)، بیروت، آل البیت:، 1408ق.
  • المصباح المنیر: الفیومی (م. 770ق.)، قم، دار الهجره، 1405ق.
  • المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی.
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م.
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق.
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق.
  • مفردات: الراغب (م. 425ق.)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، 1412ق.
  • المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، 1976م.
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
  • المنمق: ابن حبیب (م. 245ق.)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم ‏الکتب، 1405ق.
  • النحو الوافی: عباس حسن، دار المعارف.
  • النهایه: مبارک ابن اثیر (م. 606ق.)، به کوشش الزاوی و الطناحی، قم، اسماعیلیان، 1367ش.