اردن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'http://phz.hajj.ir/422' به 'http://hzrc.ac.ir/post') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اردن'''، کشوری در غرب [[آسیا]] که از | '''اردن'''، کشوری در غرب [[آسیا]] که از مسیر راه قدیمی [[حج]] مردم شام قرار داشته است. درگذشته [[ایران|ایرانیان]] نیز گاهی برای حجگزاری به کشورهای سوریه و لبنان سفر و از اردن عبور میکردند. [[زرقاء|زَرقاء]]، [[عمان|عَمّان]] پایتخت این کشور، [[کرک|کَرْک]] و [[بندر عقبه|بندر عَقَبه]] از معروفترین توقفگاههای مسیر حج بودهاند که در کشور اردن قرار دارند. در سال ۱۹۰۸م حکومت عثمانی راهآهن [[حجاز]] را از شمال تا جنوب اردن راهاندازی کرد و زمان سفر به حج از این سرزمین را از شش هفته به پنج روز کاهش داد. البته این راهآهن هشت سال بیشتر دوام نیاورد. اردن پس از جگ جهانی اول با فروپاشی [[امپراتوری عثمانی]] به صورت امیرنشینی تحت قیمومت انگلیس درآمد و در سال ۱۹۴۶م/۱۳۲۵ق با نام پادشاهی هاشمی اردن استقلال یافت. برخی مکانهای [[زیارت|زیارتی]] همچون قبر [[حضرت شعیب|شعیب]] پیامبر، غار [[اصحاب کهف]] و قبر [[جعفر طیار]] نیز در آن قرار دارد. | ||
امروزه «وزارت اوقاف و شئون و مقدسات اسلامی»، وظیفه اجرای امور حج و نظارت بر آن را در در کشور اردن برعهده دارد. سهمیه این کشور از حج ۶۰۰۰ نفر است که هر ساله از میان کسانی انتخاب میشوند که پیشتر به حج نرفتهاند. | |||
امروزه «وزارت اوقاف و شئون و مقدسات اسلامی»، وظیفه اجرای امور حج و نظارت بر آن را در در کشور اردن برعهده دارد. سهمیه این کشور از حج ۶۰۰۰ نفر است که هر ساله از میان کسانی انتخاب میشوند که پیشتر به حج نرفتهاند | |||
آیین استقبال از حاجیان ازجمله آداب مربوط به حج در کشور اردن است. در این آیین خانهها با چراغ و پرچم و برگ درخت زینت بسته میشوند و از پنجره خانهها بر سر حاجیان نقل و شیرینی میریزند. حاجیان اردنی غالبا هزینه فراوانی برای خرید سوغات میپردازند. | آیین استقبال از حاجیان ازجمله آداب مربوط به حج در کشور اردن است. در این آیین خانهها با چراغ و پرچم و برگ درخت زینت بسته میشوند و از پنجره خانهها بر سر حاجیان نقل و شیرینی میریزند. حاجیان اردنی غالبا هزینه فراوانی برای خرید سوغات میپردازند. | ||
== جغرافیا == | |||
== | |||
اردن کشوری در غرب [[آسیا]] است که پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۸م/۱۳۳۶ق) همهنگام با فروپاشی [[امپراتوری عثمانی،]] به شکل حکومت امیرنشین محلی با نام ماورای اردن (۱۹۲۱م/۱۳۳۹ق) زیر قیمومت انگلیس درآمد<ref>دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج۱، ص۲۷۳.</ref> و به سال ۱۹۴۶م/۱۳۲۵ق با نام پادشاهی هاشمی اردن استقلال یافت.<ref>جهان اسلام، ج۱، ص۱۱-۱۲؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۵۲۵.</ref> این کشور از شمال با [[سوریه]] ۳۷۵ کیلومتر، از غرب با [[اسرائیل]] ۲۳۸ کیلومتر و دولت خودگردان کرانه باختری رود اردن ۹۷ کیلومتر، از شرق با [[عراق]] ۱۸۱ کیلومتر و از جنوب و جنوب شرقی با [[عربستان]] ۷۷۴ کیلومتر مرز مشترک دارد.<ref>www.cia.gov.</ref> از شهرهای مهم این کشور میتوان [[عمان]]، کرک، معان، پترا و بندر عقبه را نام برد. (تصویر شماره ۲) | اردن کشوری در غرب [[آسیا]] است که پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۸م/۱۳۳۶ق) همهنگام با فروپاشی [[امپراتوری عثمانی،]] به شکل حکومت امیرنشین محلی با نام ماورای اردن (۱۹۲۱م/۱۳۳۹ق) زیر قیمومت انگلیس درآمد<ref>دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج۱، ص۲۷۳.</ref> و به سال ۱۹۴۶م/۱۳۲۵ق با نام پادشاهی هاشمی اردن استقلال یافت.<ref>جهان اسلام، ج۱، ص۱۱-۱۲؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۵۲۵.</ref> این کشور از شمال با [[سوریه]] ۳۷۵ کیلومتر، از غرب با [[اسرائیل]] ۲۳۸ کیلومتر و دولت خودگردان کرانه باختری رود اردن ۹۷ کیلومتر، از شرق با [[عراق]] ۱۸۱ کیلومتر و از جنوب و جنوب شرقی با [[عربستان]] ۷۷۴ کیلومتر مرز مشترک دارد.<ref>www.cia.gov.</ref> از شهرهای مهم این کشور میتوان [[عمان]]، کرک، معان، پترا و بندر عقبه را نام برد. (تصویر شماره ۲) | ||
خط ۱۸: | خط ۱۴: | ||
کهنترین آثار یافت شده در منطقه اردن به عصر پارینه سنگی یعنی حدود ۱۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ ق.م بازمیگردد.<ref>آثار الاردن، ص۱۹-۲۲.</ref> سرزمین اردن همان رادوم، جُلعاد و موآب در [[تورات]] است.<ref>جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۶۱.</ref> نخستینگزارشهای تاریخی در حدود سدههای ۱۵ و ۱۴ ق.م، درباره اردن، مربوط به کوچ [[بنیاسرائیل]] از [[مصر]] و حکومتی است که به دست پیامبرانی مانند [[داود]] و [[سلیمان]] تشکیل شد.<ref>الکتاب المقدس، ملاحی ۱۱: ۵-۷، ۳۳؛ ناحوم ۴: ۳، ۷؛ آثار الاردن، ص۲۷؛ تاریخ العرب، ص۷۱.</ref> | کهنترین آثار یافت شده در منطقه اردن به عصر پارینه سنگی یعنی حدود ۱۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ ق.م بازمیگردد.<ref>آثار الاردن، ص۱۹-۲۲.</ref> سرزمین اردن همان رادوم، جُلعاد و موآب در [[تورات]] است.<ref>جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۶۱.</ref> نخستینگزارشهای تاریخی در حدود سدههای ۱۵ و ۱۴ ق.م، درباره اردن، مربوط به کوچ [[بنیاسرائیل]] از [[مصر]] و حکومتی است که به دست پیامبرانی مانند [[داود]] و [[سلیمان]] تشکیل شد.<ref>الکتاب المقدس، ملاحی ۱۱: ۵-۷، ۳۳؛ ناحوم ۴: ۳، ۷؛ آثار الاردن، ص۲۷؛ تاریخ العرب، ص۷۱.</ref> | ||
حکومت بنیاسرائیل به سال ۶۱۵ ق.م به دست بخت النّصر پادشاه کلدانیان (حکومت: ۷۳۳۷۴۷ ق.م) از میان رفت و او این مناطق را در امپراتوری خود ادغام کرد و بنیاسرائیل را به اسارت به [[بابل|بابِل]] برد.<ref>الاخبار الطوال، ص۴۲؛ البلدان، ص۱۵۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۴.</ref> اردن به سال ۵۴۹ ق.م به دست کوروش کبیر، پادشاه هخامنشی، تسخیر شد. حاکمیت هخامنشیان بر اردن پس از دو سده و با یورش اسکندر مقدونی به [[ایران]] در سال ۳۳۳ ق.م پایان یافت.<ref>البدء و التاریخ، ص۲۲۵؛ آثار الاردن، ص۳۹؛ خطط الشام، ج۱، ص۵۵-۵۶.</ref> به سال ۳۰۱ ق.م منطقه اردن زیر سیطره بطالسه، جانشینان اسکندر در مصر، درآمد | حکومت بنیاسرائیل به سال ۶۱۵ ق.م به دست بخت النّصر پادشاه کلدانیان (حکومت: ۷۳۳۷۴۷ ق.م) از میان رفت و او این مناطق را در امپراتوری خود ادغام کرد و بنیاسرائیل را به اسارت به [[بابل|بابِل]] برد.<ref>الاخبار الطوال، ص۴۲؛ البلدان، ص۱۵۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۴.</ref> اردن به سال ۵۴۹ ق.م به دست کوروش کبیر، پادشاه هخامنشی، تسخیر شد. حاکمیت هخامنشیان بر اردن پس از دو سده و با یورش اسکندر مقدونی به [[ایران]] در سال ۳۳۳ ق.م پایان یافت.<ref>البدء و التاریخ، ص۲۲۵؛ آثار الاردن، ص۳۹؛ خطط الشام، ج۱، ص۵۵-۵۶.</ref> به سال ۳۰۱ ق.م منطقه اردن زیر سیطره بطالسه، جانشینان اسکندر در مصر، درآمد.<ref>جهان اسلام، ج۱، ص۱۰؛ آثار الاردن، ص۴۰.</ref> | ||
به سال ۱۹۸ ق.م سلوکیان، جانشینان اسکندر در فلات ایران، به قسمتهایی از اردن دست یافتند و به درگیری با بطالسه پرداختند. این کشمکش فرصت را به نبطیان داد و آنها دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند. آنان تا مدتی زیر سلطه روم (۴۳ ق.م تا ۳۲۴م) و سپس بیزانس (۳۲۴م تا۶۴۰م) حکمرانی میکردند.<ref>خطط الشام، ج۱، ص۵۹-۶۱؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۰.</ref> آنگاه غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از [[یمن]] و وفادار به بیزانس بودند، تا هنگام ظهور [[اسلام]] بر این مناطق حکومت کردند.<ref>خطط الشام، ج۱، ص۶۶-۶۸.</ref> | به سال ۱۹۸ ق.م سلوکیان، جانشینان اسکندر در فلات ایران، به قسمتهایی از اردن دست یافتند و به درگیری با بطالسه پرداختند. این کشمکش فرصت را به نبطیان داد و آنها دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند. آنان تا مدتی زیر سلطه روم (۴۳ ق.م تا ۳۲۴م) و سپس بیزانس (۳۲۴م تا۶۴۰م) حکمرانی میکردند.<ref>خطط الشام، ج۱، ص۵۹-۶۱؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۰.</ref> آنگاه غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از [[یمن]] و وفادار به بیزانس بودند، تا هنگام ظهور [[اسلام]] بر این مناطق حکومت کردند.<ref>خطط الشام، ج۱، ص۶۶-۶۸.</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۴: | ||
راه [[شام]] از مهمترین و کهنترین راههای هفتگانه است که کاروانهای حج در رفت و برگشت آن را میپیمایند. [[اعراب]] پیش از [[اسلام]] از این راه بهرهگیری تجاری میکردند. محمل شام همراه این کاروان و با عبور از مسیری که [[امیرالحاج]] عبور از آن را صلاح میدید، به مدینه میرسید. به سبب فراوانی راههای فرعی، منازل نیز تغییر میکرد.<ref>خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹؛ راه حج، ص۱۳، ۲۲.</ref> برخی منازل واقع در مسیر تاریخی شام از سوی شمال که امروزه در قلمرو کشور اردن جای دارند، از این قرارند: | راه [[شام]] از مهمترین و کهنترین راههای هفتگانه است که کاروانهای حج در رفت و برگشت آن را میپیمایند. [[اعراب]] پیش از [[اسلام]] از این راه بهرهگیری تجاری میکردند. محمل شام همراه این کاروان و با عبور از مسیری که [[امیرالحاج]] عبور از آن را صلاح میدید، به مدینه میرسید. به سبب فراوانی راههای فرعی، منازل نیز تغییر میکرد.<ref>خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹؛ راه حج، ص۱۳، ۲۲.</ref> برخی منازل واقع در مسیر تاریخی شام از سوی شمال که امروزه در قلمرو کشور اردن جای دارند، از این قرارند: | ||
* مِیزِرِیب: این منزل شهری در شمال اردن است که قلعهای برای استراحت داشته است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۰؛ النفحة المسکیه، ص۲۸۶؛ سفرنامه منظوم حج، ص۵۷.</ref> اگر کسی زاد و راحله خویش را در شام تهیه نکرده بود، در این منزل فراهم میآورد.<ref>بیان الواقع، ص۱۳۸؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> [[حاجی|حاجیان]] چند روز در این مکان میماندند و به تنظیم کارهای کاروان خود و بستن قرارداد و تعیین کرایه میپرداختند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۰؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹.</ref> سلطان سلیم قانونی (حکومت ۹۲۶تا۹۷۴ق) برای استراحت حاجیان در این منزل قلعهای ساخت.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۰؛ راه حج، ص۲۳.</ref> پس از آن، رمثا قرار دارد که نخستین روستای اردن از سوی شمال است.<ref>خاطرات سفر حج، ص۱۹۷.</ref> سپس مَفرق شهری در شمال اردن و در فاصله ۵۳ کیلومتری عمان است. وجه نامگذاری مفرق این است که کاروانهای حاجیان زرقاء، جرش، اربد، درعا، طریف و عراق در مسیر برگشت، در این ناحیه از هم جدا میشدند.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۵.</ref> مفرق بیابانی بیآب و آبادانی بود که حاجیان با برپایی چادر در این منزل به استراحت میپرداختند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۵.</ref> | *مِیزِرِیب: این منزل شهری در شمال اردن است که قلعهای برای استراحت داشته است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۰؛ النفحة المسکیه، ص۲۸۶؛ سفرنامه منظوم حج، ص۵۷.</ref> اگر کسی زاد و راحله خویش را در شام تهیه نکرده بود، در این منزل فراهم میآورد.<ref>بیان الواقع، ص۱۳۸؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> [[حاجی|حاجیان]] چند روز در این مکان میماندند و به تنظیم کارهای کاروان خود و بستن قرارداد و تعیین کرایه میپرداختند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۰؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹.</ref> سلطان سلیم قانونی (حکومت ۹۲۶تا۹۷۴ق) برای استراحت حاجیان در این منزل قلعهای ساخت.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۰؛ راه حج، ص۲۳.</ref> پس از آن، رمثا قرار دارد که نخستین روستای اردن از سوی شمال است.<ref>خاطرات سفر حج، ص۱۹۷.</ref> سپس مَفرق شهری در شمال اردن و در فاصله ۵۳ کیلومتری عمان است. وجه نامگذاری مفرق این است که کاروانهای حاجیان زرقاء، جرش، اربد، درعا، طریف و عراق در مسیر برگشت، در این ناحیه از هم جدا میشدند.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۵.</ref> مفرق بیابانی بیآب و آبادانی بود که حاجیان با برپایی چادر در این منزل به استراحت میپرداختند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۵.</ref> | ||
* زَرقاء: زرقاء شهری در شمال اردن و در فاصله ۴۱ کیلومتری عمان است که چشمههای پر آب و زمینهای سبز و خرم دارد<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۷؛ راه حج، ص۲۳.</ref> و رودخانه ازرق در میان آن جاری است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۱؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref> این منزلگاه، قلعه و ساختمان و سایبانی برای استراحت حاجیان نداشته است.<ref>آثار الاردن، ص۴۶؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۴.</ref> زرقاء از منازل حجگزاری اردن بوده و [[حربی]] در سده دوم قمری از آن یاد کرده است.<ref>المناسک، ص۶۵۳.</ref> | *زَرقاء: زرقاء شهری در شمال اردن و در فاصله ۴۱ کیلومتری عمان است که چشمههای پر آب و زمینهای سبز و خرم دارد<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۶۷؛ راه حج، ص۲۳.</ref> و رودخانه ازرق در میان آن جاری است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۱؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref> این منزلگاه، قلعه و ساختمان و سایبانی برای استراحت حاجیان نداشته است.<ref>آثار الاردن، ص۴۶؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۴.</ref> زرقاء از منازل حجگزاری اردن بوده و [[حربی]] در سده دوم قمری از آن یاد کرده است.<ref>المناسک، ص۶۵۳.</ref> | ||
* خان زَبیب: این شهر را به سبب داشتن محصول فراوان انگور و کشمش که در عربی زبیب نام دارد، به این نام خواندهاند. به گفته مکناسی، هرگاه [[حاجی|حاجیان]] در بیابان گم میشدند، اهل شام آنها را به این منزل راهنمایی میکردند و به آنها میوه و خوراک میفروختند. امروزه چیزی ازآن بازار نمانده است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۱.</ref> فاصله این شهر تا قطرانه در هشت کیلومتری جنوب [[عمان]] ۳۱ کیلومتر است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۹.</ref> | *خان زَبیب: این شهر را به سبب داشتن محصول فراوان انگور و کشمش که در عربی زبیب نام دارد، به این نام خواندهاند. به گفته مکناسی، هرگاه [[حاجی|حاجیان]] در بیابان گم میشدند، اهل شام آنها را به این منزل راهنمایی میکردند و به آنها میوه و خوراک میفروختند. امروزه چیزی ازآن بازار نمانده است.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۱.</ref> فاصله این شهر تا قطرانه در هشت کیلومتری جنوب [[عمان]] ۳۱ کیلومتر است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۹.</ref> | ||
* بَلقاء: زمین این منزل از سنگهای سیاه و سفید پوشیده شده بود. از این رو، آن را بلقاء نامیدند. این مکان زمینی حاصلخیز داشته و محل کشت حبوبات و گندم بوده است.<ref>احسن التقاسیم، ص۱۷۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> سلطان سلیمان قانونی در آنجا قلعهای برای استراحت حاجیان و گردآوری آب ساخت؛<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> اما بعدها بلقاء به ویرانهای بدون آب تبدیل شد.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref> | *بَلقاء: زمین این منزل از سنگهای سیاه و سفید پوشیده شده بود. از این رو، آن را بلقاء نامیدند. این مکان زمینی حاصلخیز داشته و محل کشت حبوبات و گندم بوده است.<ref>احسن التقاسیم، ص۱۷۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> سلطان سلیمان قانونی در آنجا قلعهای برای استراحت حاجیان و گردآوری آب ساخت؛<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.</ref> اما بعدها بلقاء به ویرانهای بدون آب تبدیل شد.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۱.</ref> | ||
* عَمّان: [[عمان]] از شهرهای این مسیر<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ معجم البلدان، ج۴، ص۱۵۱.</ref> و امروزه بزرگترین شهر و پایتخت کشور اردن است. نخستین استراحتگاه مسافران و حاجیان در شام به نامدار الضیافه زبیده در این شهر ساخته شد.<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵.</ref> عمان در سال ۱۸۷۵م روستایی بر خرابههای شهر باستانی فیلادلفیا بود که رومیان ساخته بودند.<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> این شهر به سال ۱۸۸۰م به دست چرکسیان مهاجر بنا شد و راه آهن [[حجاز]] به رشد پیشرفت آن شتاب بخشید. [[امیر عبدالله]] این شهر را به سبب نزدیکی به راه آهن، در سال ۱۹۲۱م پایتخت خود قرار داد.<ref>رحلة الی المدینه، ص۳۷.</ref> به سال ۱۹۴۸م [[فلسطین|فلسطینیان]] رانده شده به این شهر مهاجرت کردند و در آن سکنا گزیدند. در سالهای پس از ساخت راه آهن عمان-[[بندر عقبه|عَقَبه]]، چندین شهرک نزدیک راه آهن ساخته شدند. | *عَمّان: [[عمان]] از شهرهای این مسیر<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ معجم البلدان، ج۴، ص۱۵۱.</ref> و امروزه بزرگترین شهر و پایتخت کشور اردن است. نخستین استراحتگاه مسافران و حاجیان در شام به نامدار الضیافه زبیده در این شهر ساخته شد.<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵.</ref> عمان در سال ۱۸۷۵م روستایی بر خرابههای شهر باستانی فیلادلفیا بود که رومیان ساخته بودند.<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> این شهر به سال ۱۸۸۰م به دست چرکسیان مهاجر بنا شد و راه آهن [[حجاز]] به رشد پیشرفت آن شتاب بخشید. [[امیر عبدالله]] این شهر را به سبب نزدیکی به راه آهن، در سال ۱۹۲۱م پایتخت خود قرار داد.<ref>رحلة الی المدینه، ص۳۷.</ref> به سال ۱۹۴۸م [[فلسطین|فلسطینیان]] رانده شده به این شهر مهاجرت کردند و در آن سکنا گزیدند. در سالهای پس از ساخت راه آهن عمان-[[بندر عقبه|عَقَبه]]، چندین شهرک نزدیک راه آهن ساخته شدند. | ||
* رَبَّه عَمُّون: ربه عمون نام نخست عمان است که پایتخت حکومت قبیله بنیعمون بود و این نام از همان قبیله گرفته شده است.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> [[تورات]] و [[انجیل]] از این شهر چندین بار نام برده<ref>کتاب مقدس، تثنیه۳: ۱۱؛ دوم سموئیل ۱۲: ۲۷-۳۱؛ ارمیا ۴۹: ۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> و به داستان فتح آن به دست [[حضرت داود]] در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد اشاره کردهاند.<ref>آثار الاردن، ص۳۲-۳۳.</ref> این شهر پیش از اسلام ویران شد.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> | *رَبَّه عَمُّون: ربه عمون نام نخست عمان است که پایتخت حکومت قبیله بنیعمون بود و این نام از همان قبیله گرفته شده است.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> [[تورات]] و [[انجیل]] از این شهر چندین بار نام برده<ref>کتاب مقدس، تثنیه۳: ۱۱؛ دوم سموئیل ۱۲: ۲۷-۳۱؛ ارمیا ۴۹: ۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.</ref> و به داستان فتح آن به دست [[حضرت داود]] در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد اشاره کردهاند.<ref>آثار الاردن، ص۳۲-۳۳.</ref> این شهر پیش از اسلام ویران شد.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> | ||
* قَطرانه: این منزل قلعهای بزرگ و برکههایی پر آب داشت که به دستور سلیمان قانونی ساخته شده بود.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۸-۱۸۹؛ راه حج، ص۲۳.</ref> در آنجا سدی برای گردآوری آب باران ساخته شد تا آب آشامیدنی [[حاجی|حاجیان]] را تأمین کند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> از رسوم مردم این شهر، نگاهبانی از وسایل حاجیان بود. حاجیان اسباب خود را در این مکان میگذاشتند و در بازگشت از حج آنها را برمیداشتند و مردم نیز با امانتداری از وسایل آنان نگهداری میکردند.<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶.</ref> | *قَطرانه: این منزل قلعهای بزرگ و برکههایی پر آب داشت که به دستور سلیمان قانونی ساخته شده بود.<ref>دروب الحجیج، ص۱۸۸-۱۸۹؛ راه حج، ص۲۳.</ref> در آنجا سدی برای گردآوری آب باران ساخته شد تا آب آشامیدنی [[حاجی|حاجیان]] را تأمین کند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.</ref> از رسوم مردم این شهر، نگاهبانی از وسایل حاجیان بود. حاجیان اسباب خود را در این مکان میگذاشتند و در بازگشت از حج آنها را برمیداشتند و مردم نیز با امانتداری از وسایل آنان نگهداری میکردند.<ref>الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶.</ref> | ||
* کَرْک: کرک شهری است در جنوب [[عمان|عَمّان]] که قدمت آن به ۱۲۰۰سال پیش از میلاد میرسد.<ref>آثار الاردن، ص۱۰۴.</ref> این شهر بیشتر با قلعهاش شناخته میشود که الغراب نام دارد<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۸.</ref> و به گفته ابن بطوطه، از بزرگترین و شگفتآورترین قلعههای ساخته شده به دست [[مسیحیت|مسیحیان]] است.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷.</ref> در دوران نبردهای صلیبی، اردن به سال ۴۲۹ق به اشغال صلیبیان درآمد و شاهزادهنشین ماورای اردن با مرکزیت شهر کرک تأسیس شد.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۳۱۰.</ref> صلاح الدین ایوبی این سرزمین را به سال ۵۸۴ق پس از محاصرهای طولانی فتح کرد.<ref>التاریخ الشامل، ج۲، ص۱۸۳-۱۸۴؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۱.</ref> کرک که در مسیر [[حجاز]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۸.</ref> و تا [[قدس]] فاصلهای اندک دارد، چندین بار میان [[مسلمان|مسلمانان]] و مسیحیان دست به دست شده است. هنگامی که این شهر در دست مسیحیان بود، [[حاجی|حاجیان]] و مسلمانان مسافر با حمله و غارت روبهرو میشدند.<ref>الروض المعطار، ص۲۰۳.</ref> حکمرانان همواره به این شهر دلبستگی داشتهاند.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ الاعلام، ج۷، ص۱۱.</ref> از این رو، آن را مُلْک الاُمراء میخواندند. سبب این دلبستگی آن بود که کرک قلعهای استوار<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳.</ref> و زمینهایی حاصلخیز و پر آب داشت<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و محل تلاقی برخی از کاروانهای حج بود. نیز از آنجا که مرز میان مسلمانان و مسیحیان بود، اهمیتی استراتژیک داشت.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷-۵۵۰.</ref> | *کَرْک: کرک شهری است در جنوب [[عمان|عَمّان]] که قدمت آن به ۱۲۰۰سال پیش از میلاد میرسد.<ref>آثار الاردن، ص۱۰۴.</ref> این شهر بیشتر با قلعهاش شناخته میشود که الغراب نام دارد<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۸.</ref> و به گفته ابن بطوطه، از بزرگترین و شگفتآورترین قلعههای ساخته شده به دست [[مسیحیت|مسیحیان]] است.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷.</ref> در دوران نبردهای صلیبی، اردن به سال ۴۲۹ق به اشغال صلیبیان درآمد و شاهزادهنشین ماورای اردن با مرکزیت شهر کرک تأسیس شد.<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۳۱۰.</ref> صلاح الدین ایوبی این سرزمین را به سال ۵۸۴ق پس از محاصرهای طولانی فتح کرد.<ref>التاریخ الشامل، ج۲، ص۱۸۳-۱۸۴؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۱.</ref> کرک که در مسیر [[حجاز]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۸.</ref> و تا [[قدس]] فاصلهای اندک دارد، چندین بار میان [[مسلمان|مسلمانان]] و مسیحیان دست به دست شده است. هنگامی که این شهر در دست مسیحیان بود، [[حاجی|حاجیان]] و مسلمانان مسافر با حمله و غارت روبهرو میشدند.<ref>الروض المعطار، ص۲۰۳.</ref> حکمرانان همواره به این شهر دلبستگی داشتهاند.<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ الاعلام، ج۷، ص۱۱.</ref> از این رو، آن را مُلْک الاُمراء میخواندند. سبب این دلبستگی آن بود که کرک قلعهای استوار<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۳.</ref> و زمینهایی حاصلخیز و پر آب داشت<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و محل تلاقی برخی از کاروانهای حج بود. نیز از آنجا که مرز میان مسلمانان و مسیحیان بود، اهمیتی استراتژیک داشت.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷-۵۵۰.</ref> | ||
* مُؤتَه: مؤته که اکنون در شرق اردن<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> قرار دارد، از آبادیهای کرک به حساب میآمده<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> و نبرد سال هشتم قمری مشهور به همین نام در این شهر رخ داد.<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۸؛ معجم البلدان، ج۵، ص۲۲۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] ابتدا با فرستادن نمایندگانی، اعراب آن منطقه را به [[اسلام]] فراخواند. از جمله در سال هشتم قمری کعب بن عمیر این مأموریت را بر عهده گرفت؛ اما ساکنان آن مناطق دعوت او را رد کردند و در نبرد مؤته همه نمایندگان پیامبر را کشتند.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۴؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۲۹-۲۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵-۶۶.</ref> از جمله کشتهشدگان میتوان [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابیطالب]] و [[عبدالله بن رواحه]] را نام برد که قبرهای آنان در همین سرزمین قرار دارد.<ref>مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۳۳۰؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> مؤته در موسم [[حج]] محل عبور کاروانهای [[شام|شامی]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و حاجیان با عبور از این شهر، قبر جعفر بن ابیطالب را زیارت میکردند. امروزه نیز حاجیانی که از این مسیر میگذرند، مزار او را زیارت میکنند.<ref>المسالک الکبری، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰.</ref> مؤته از شهرهای مسیر قدس به [[مدینه]] نیز هست. حاجیان فلسطینی در قدس گرد هم میآمدند و از این مسیر و جنوب اردن به سوی [[مکه]] و مدینه میرفتند.<ref>الحج و العمره، ذیحجه ۱۴۲۳، ص۱۷.</ref> | *مُؤتَه: مؤته که اکنون در شرق اردن<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> قرار دارد، از آبادیهای کرک به حساب میآمده<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۷.</ref> و نبرد سال هشتم قمری مشهور به همین نام در این شهر رخ داد.<ref>المعالم الاثیره، ص۲۳۸؛ معجم البلدان، ج۵، ص۲۲۰.</ref> [[پیامبر(ص)]] ابتدا با فرستادن نمایندگانی، اعراب آن منطقه را به [[اسلام]] فراخواند. از جمله در سال هشتم قمری کعب بن عمیر این مأموریت را بر عهده گرفت؛ اما ساکنان آن مناطق دعوت او را رد کردند و در نبرد مؤته همه نمایندگان پیامبر را کشتند.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۴؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۲۹-۲۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵-۶۶.</ref> از جمله کشتهشدگان میتوان [[زید بن حارثه]]، [[جعفر بن ابیطالب]] و [[عبدالله بن رواحه]] را نام برد که قبرهای آنان در همین سرزمین قرار دارد.<ref>مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۳۳۰؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> مؤته در موسم [[حج]] محل عبور کاروانهای [[شام|شامی]] بوده<ref>جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.</ref> و حاجیان با عبور از این شهر، قبر جعفر بن ابیطالب را زیارت میکردند. امروزه نیز حاجیانی که از این مسیر میگذرند، مزار او را زیارت میکنند.<ref>المسالک الکبری، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰.</ref> مؤته از شهرهای مسیر قدس به [[مدینه]] نیز هست. حاجیان فلسطینی در قدس گرد هم میآمدند و از این مسیر و جنوب اردن به سوی [[مکه]] و مدینه میرفتند.<ref>الحج و العمره، ذیحجه ۱۴۲۳، ص۱۷.</ref> | ||
* بغاز الحِساء: این منزل که قلعهای در آنجای دارد، نزدیک کرک است.<ref>معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۷؛ مراصد الاطلاع، ج۱، ص۴۰۲؛ الروض المعطار، ص۲۰۶.</ref> آب آشامیدنی نیز داشته است.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> دزدان این منطقه زبانزد بودند و [[حاجی|حاجیان]] تا آنان را راضی نمیکردند، اجازه عبور نمییافتند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ دروب الحجیج، ص۱۹۰-۱۸۹؛ تاریخ اربل، ج۲، ص۵۵۸.</ref> در زمان عبور قطار نیز حاجیان از این قلعه بهره میبردند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۴.</ref> این شهر با قطرانه ۵۲ و با عقبه ۱۷۰ کیلومتر فاصله دارد و در ۱۲۴ کیلومتری جنوب عمان قرار گرفته است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref> | *بغاز الحِساء: این منزل که قلعهای در آنجای دارد، نزدیک کرک است.<ref>معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۷؛ مراصد الاطلاع، ج۱، ص۴۰۲؛ الروض المعطار، ص۲۰۶.</ref> آب آشامیدنی نیز داشته است.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> دزدان این منطقه زبانزد بودند و [[حاجی|حاجیان]] تا آنان را راضی نمیکردند، اجازه عبور نمییافتند.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ دروب الحجیج، ص۱۹۰-۱۸۹؛ تاریخ اربل، ج۲، ص۵۵۸.</ref> در زمان عبور قطار نیز حاجیان از این قلعه بهره میبردند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۴.</ref> این شهر با قطرانه ۵۲ و با عقبه ۱۷۰ کیلومتر فاصله دارد و در ۱۲۴ کیلومتری جنوب عمان قرار گرفته است.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref> | ||
* عُنَیزَه: عنیزه منزلی دارای برکهای برای ذخیره کردن آب آشامیدنی حاجیان از باران بوده<ref>ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۳؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> و قلعهای استوار برای استراحت و منزل کردن حاجیان داشته است.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۴؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> این منزل در جنوب حسا به فاصله ۴۵ کیلومتر قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref> | *عُنَیزَه: عنیزه منزلی دارای برکهای برای ذخیره کردن آب آشامیدنی حاجیان از باران بوده<ref>ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۳؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> و قلعهای استوار برای استراحت و منزل کردن حاجیان داشته است.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۴؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> این منزل در جنوب حسا به فاصله ۴۵ کیلومتر قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۰.</ref> | ||
* مُعان: [[معان]] از شهرهای کنونی و در شمار نامآورترین منازل اردن است که نام آن در همه سفرنامهها<ref>الروض المعطار، ص۵۱۷؛ کنوز الذهب، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref>، کتابهای [[مناسک حج|مناسک]]<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> و جغرافیای تاریخی<ref>صورة الارض، ج۱، ص۱۸۶؛ احسن التقاسیم، ص۲۵۰؛ مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۲۸۷.</ref> آمده است. معان در گذر تاریخ تغییرات بسیار یافته است.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۵۱؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۹؛ حدود العالم، ص۱۷۶.</ref> پس از اسلام، [[بنیامیه|امویان]] رونق فراوان به آن دادند<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۲.</ref> و سپس [[بنیعباس|عباسیان]] آن را ویران و ساکنانش را قتل عام کردند.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> به گفته [[ابن بطوطه]] در سده هفتم قمری جز بیابان در این منزل چیزی دیده نمیشد و عبور از آن خطرناک بود.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵.</ref> بعدها در سده ۱۶م قلعه این شهر بازسازی شد و به فرمان سلطان سلیمان قانونی<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> در کنار قلعه پیشین که قدمت آن به پیش از میلاد میرسید،<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۹.</ref> قلعهای استوار بنا کردند و به سبب آب و هوای مناسب،<ref>النفحة المسکیه، ص۴۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> لشکریان [[حکومت عثمانی|عثمانی]] برای پاسداری از امنیت راه و افراد در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> | *مُعان: [[معان]] از شهرهای کنونی و در شمار نامآورترین منازل اردن است که نام آن در همه سفرنامهها<ref>الروض المعطار، ص۵۱۷؛ کنوز الذهب، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref>، کتابهای [[مناسک حج|مناسک]]<ref>المسالک، اصطخری، ص۶۵؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> و جغرافیای تاریخی<ref>صورة الارض، ج۱، ص۱۸۶؛ احسن التقاسیم، ص۲۵۰؛ مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۲۸۷.</ref> آمده است. معان در گذر تاریخ تغییرات بسیار یافته است.<ref>مسالک الابصار، ج۳، ص۵۵۱؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۹؛ حدود العالم، ص۱۷۶.</ref> پس از اسلام، [[بنیامیه|امویان]] رونق فراوان به آن دادند<ref>نخبة الدهر، ص۳۳۲.</ref> و سپس [[بنیعباس|عباسیان]] آن را ویران و ساکنانش را قتل عام کردند.<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> به گفته [[ابن بطوطه]] در سده هفتم قمری جز بیابان در این منزل چیزی دیده نمیشد و عبور از آن خطرناک بود.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵.</ref> بعدها در سده ۱۶م قلعه این شهر بازسازی شد و به فرمان سلطان سلیمان قانونی<ref>سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.</ref> در کنار قلعه پیشین که قدمت آن به پیش از میلاد میرسید،<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۹.</ref> قلعهای استوار بنا کردند و به سبب آب و هوای مناسب،<ref>النفحة المسکیه، ص۴۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> لشکریان [[حکومت عثمانی|عثمانی]] برای پاسداری از امنیت راه و افراد در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.</ref> | ||
مردم قبایل این شهر تنومند بودند و در گرفتن [[خاوه|خوّه]] هیچ مدارا نمیکردند. از توانگران به فراخور سرمایه آنها و از تهیدستان نیز مبلغی دریافت میکردند. در معان لباسهای گرانبها به عنوان خوّه به رئیس قبیله پیشکش میشد.<ref>رحلات قالین، ص۳۰-۳۱.</ref> البته شیخ در برابر این خوّه، ۲۰۰ تن را برای حمایت از کاروان حاجیان میفرستاد؛ اما دیگر شهرها در برابر دریافت خوّه، افرادی کمتر را برای حمایت میفرستادند.<ref>رحلات قالین، ص۲۲۰.</ref> در دوران عثمانی، پاشایی که با حاجیان همسفر بود، به بزرگ قلعه هدایایی میداد که در واقع گونهای باج بود.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶.</ref> | مردم قبایل این شهر تنومند بودند و در گرفتن [[خاوه|خوّه]] هیچ مدارا نمیکردند. از توانگران به فراخور سرمایه آنها و از تهیدستان نیز مبلغی دریافت میکردند. در معان لباسهای گرانبها به عنوان خوّه به رئیس قبیله پیشکش میشد.<ref>رحلات قالین، ص۳۰-۳۱.</ref> البته شیخ در برابر این خوّه، ۲۰۰ تن را برای حمایت از کاروان حاجیان میفرستاد؛ اما دیگر شهرها در برابر دریافت خوّه، افرادی کمتر را برای حمایت میفرستادند.<ref>رحلات قالین، ص۲۲۰.</ref> در دوران عثمانی، پاشایی که با حاجیان همسفر بود، به بزرگ قلعه هدایایی میداد که در واقع گونهای باج بود.<ref>سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶.</ref> | ||
خط ۹۸: | خط ۹۴: | ||
شکوفایی معان از هنگامی آغاز شد که این شهر، قرارگاه مدیریت اجرای طرح راه آهن شد و پس از راهاندازی آن به یکی از مهمترین ایستگاهها بدل گشت.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۵؛ نهر الذهب، ج۳، ص۴۷۱.</ref> این سرزمین به دو قسمت [[شام|شامی]] و [[مصر|مصری]] تقسیم شد و پس از عبور راه آهن، مهاجرانی بسیار به آن آمدند و همان جا ساکن شدند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۶.</ref> | شکوفایی معان از هنگامی آغاز شد که این شهر، قرارگاه مدیریت اجرای طرح راه آهن شد و پس از راهاندازی آن به یکی از مهمترین ایستگاهها بدل گشت.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۵؛ نهر الذهب، ج۳، ص۴۷۱.</ref> این سرزمین به دو قسمت [[شام|شامی]] و [[مصر|مصری]] تقسیم شد و پس از عبور راه آهن، مهاجرانی بسیار به آن آمدند و همان جا ساکن شدند.<ref>رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۶.</ref> | ||
* عَقَبه: [[بندر عقبه|عقبه]] بندری است که [[حاجی|حاجیان]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۹۴۸.</ref> و مسافران مصری<ref>رحلة العیاشی، ص۲۲-۲۳؛ دروب الحجیج، ص۷۵-۷۸، ۱۱۷.</ref> و [[مغرب|مغربی]]<ref>الروض المعطار، ص۱۴۲.</ref> از آن بهره میبردند<ref>حسن المحاضره، ج۲، ص۱۲۲، ۲۶۶.</ref> و نام قدیم آن «اِیلِه» بوده است.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج۱، ص۳۴۳؛ المعالم الاثیره، ص۴۱.</ref> در این شهر، حجگزاران مناطق گوناگون گرد میآمدند و سفر را ادامه میدادند.<ref>مرشد الزوار، ج۱، ص۱۸۲.</ref> عقبه دارای قلعه و برکهای برای تهیه نیازمندیهای حاجیان و گردآوری آب بود.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۴؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۰.</ref> آب برکه از باران تهیه میشد و در سالی که باران نمیبارید، آب یافت نمیشد.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> این بندر در جابهجایی مسافران و کالا نقش فراوان داشته و دارد.<ref>الروض المعطار، ص۷۰؛ رحلات فی الجزیرة العربیه، ج۲، ص۶۵-۷۵؛ دروب الحجیج، ص۱۱۷.</ref> | *عَقَبه: [[بندر عقبه|عقبه]] بندری است که [[حاجی|حاجیان]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۹۴۸.</ref> و مسافران مصری<ref>رحلة العیاشی، ص۲۲-۲۳؛ دروب الحجیج، ص۷۵-۷۸، ۱۱۷.</ref> و [[مغرب|مغربی]]<ref>الروض المعطار، ص۱۴۲.</ref> از آن بهره میبردند<ref>حسن المحاضره، ج۲، ص۱۲۲، ۲۶۶.</ref> و نام قدیم آن «اِیلِه» بوده است.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج۱، ص۳۴۳؛ المعالم الاثیره، ص۴۱.</ref> در این شهر، حجگزاران مناطق گوناگون گرد میآمدند و سفر را ادامه میدادند.<ref>مرشد الزوار، ج۱، ص۱۸۲.</ref> عقبه دارای قلعه و برکهای برای تهیه نیازمندیهای حاجیان و گردآوری آب بود.<ref>رحلة المکناسی، ص۲۵۴؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۰.</ref> آب برکه از باران تهیه میشد و در سالی که باران نمیبارید، آب یافت نمیشد.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> این بندر در جابهجایی مسافران و کالا نقش فراوان داشته و دارد.<ref>الروض المعطار، ص۷۰؛ رحلات فی الجزیرة العربیه، ج۲، ص۶۵-۷۵؛ دروب الحجیج، ص۱۱۷.</ref> | ||
* مُدَوّره: این مکان آخرین منزل [[شام]] بود و پیشتر سَرْغ<ref>المعالم الاثیره، ص۱۳۹.</ref> و جُغَیمان خوانده میشد.<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۰۶؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> قلعهای برای استراحت و چاهی کم آب داشت که فقط نیاز حاجیان را پاسخ میداد. عبدالله پاشا در این منزل قلعهای ساخت تا حاجیان وسایل خود را در آن بگذارند و در بازگشت بردارند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۴-۲۹۵؛ دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref> پس از ساختن قلعه، شماری برای محافظت از قلعه در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> امروزه این شهر در جنوب اردن و مرز این کشور با [[عربستان]] قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref> | *مُدَوّره: این مکان آخرین منزل [[شام]] بود و پیشتر سَرْغ<ref>المعالم الاثیره، ص۱۳۹.</ref> و جُغَیمان خوانده میشد.<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۰۶؛ المناسک، ص۶۵۳.</ref> قلعهای برای استراحت و چاهی کم آب داشت که فقط نیاز حاجیان را پاسخ میداد. عبدالله پاشا در این منزل قلعهای ساخت تا حاجیان وسایل خود را در آن بگذارند و در بازگشت بردارند.<ref>النفحة المسکیه، ص۲۹۴-۲۹۵؛ دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref> پس از ساختن قلعه، شماری برای محافظت از قلعه در آن ساکن شدند.<ref>سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.</ref> امروزه این شهر در جنوب اردن و مرز این کشور با [[عربستان]] قرار دارد.<ref>دروب الحجیج، ص۱۹۳.</ref> | ||
==حجگزاری ساکنان اردن قدیم و امروز== | ==حجگزاری ساکنان اردن قدیم و امروز== | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۲۹: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9177 | ||
| عنوان = اردن | | عنوان = اردن | ||
| نویسنده = سید مجتبی حسینی | | نویسنده = سید مجتبی حسینی |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۰
اردن، کشوری در غرب آسیا که از مسیر راه قدیمی حج مردم شام قرار داشته است. درگذشته ایرانیان نیز گاهی برای حجگزاری به کشورهای سوریه و لبنان سفر و از اردن عبور میکردند. زَرقاء، عَمّان پایتخت این کشور، کَرْک و بندر عَقَبه از معروفترین توقفگاههای مسیر حج بودهاند که در کشور اردن قرار دارند. در سال ۱۹۰۸م حکومت عثمانی راهآهن حجاز را از شمال تا جنوب اردن راهاندازی کرد و زمان سفر به حج از این سرزمین را از شش هفته به پنج روز کاهش داد. البته این راهآهن هشت سال بیشتر دوام نیاورد. اردن پس از جگ جهانی اول با فروپاشی امپراتوری عثمانی به صورت امیرنشینی تحت قیمومت انگلیس درآمد و در سال ۱۹۴۶م/۱۳۲۵ق با نام پادشاهی هاشمی اردن استقلال یافت. برخی مکانهای زیارتی همچون قبر شعیب پیامبر، غار اصحاب کهف و قبر جعفر طیار نیز در آن قرار دارد.
امروزه «وزارت اوقاف و شئون و مقدسات اسلامی»، وظیفه اجرای امور حج و نظارت بر آن را در در کشور اردن برعهده دارد. سهمیه این کشور از حج ۶۰۰۰ نفر است که هر ساله از میان کسانی انتخاب میشوند که پیشتر به حج نرفتهاند.
آیین استقبال از حاجیان ازجمله آداب مربوط به حج در کشور اردن است. در این آیین خانهها با چراغ و پرچم و برگ درخت زینت بسته میشوند و از پنجره خانهها بر سر حاجیان نقل و شیرینی میریزند. حاجیان اردنی غالبا هزینه فراوانی برای خرید سوغات میپردازند.
جغرافیا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اردن کشوری در غرب آسیا است که پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۸م/۱۳۳۶ق) همهنگام با فروپاشی امپراتوری عثمانی، به شکل حکومت امیرنشین محلی با نام ماورای اردن (۱۹۲۱م/۱۳۳۹ق) زیر قیمومت انگلیس درآمد[۱] و به سال ۱۹۴۶م/۱۳۲۵ق با نام پادشاهی هاشمی اردن استقلال یافت.[۲] این کشور از شمال با سوریه ۳۷۵ کیلومتر، از غرب با اسرائیل ۲۳۸ کیلومتر و دولت خودگردان کرانه باختری رود اردن ۹۷ کیلومتر، از شرق با عراق ۱۸۱ کیلومتر و از جنوب و جنوب شرقی با عربستان ۷۷۴ کیلومتر مرز مشترک دارد.[۳] از شهرهای مهم این کشور میتوان عمان، کرک، معان، پترا و بندر عقبه را نام برد. (تصویر شماره ۲)
نام اردن برگرفته از رود اردن است که از داخل این کشور میگذرد و تقدسی ویژه نزد پیروان ادیان ابراهیمی دارد.[۴] جمعیت اردن در نوامبر سال ۲۰۱۱م، ۶۵۰۸۲۷۱ تن اعلام شده که از آن میان ۹۲% اهل سنت، ۶% مسیحی، ۲% شیعه و دروزی و پیروان دیگر ادیان هستند. این کشور۹۴۱۵۰ کلیومتر مربع مساحت دارد و دین رسمی آن اسلام است.[۵]
تاریخ[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دوران پیش از اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کهنترین آثار یافت شده در منطقه اردن به عصر پارینه سنگی یعنی حدود ۱۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ ق.م بازمیگردد.[۶] سرزمین اردن همان رادوم، جُلعاد و موآب در تورات است.[۷] نخستینگزارشهای تاریخی در حدود سدههای ۱۵ و ۱۴ ق.م، درباره اردن، مربوط به کوچ بنیاسرائیل از مصر و حکومتی است که به دست پیامبرانی مانند داود و سلیمان تشکیل شد.[۸]
حکومت بنیاسرائیل به سال ۶۱۵ ق.م به دست بخت النّصر پادشاه کلدانیان (حکومت: ۷۳۳۷۴۷ ق.م) از میان رفت و او این مناطق را در امپراتوری خود ادغام کرد و بنیاسرائیل را به اسارت به بابِل برد.[۹] اردن به سال ۵۴۹ ق.م به دست کوروش کبیر، پادشاه هخامنشی، تسخیر شد. حاکمیت هخامنشیان بر اردن پس از دو سده و با یورش اسکندر مقدونی به ایران در سال ۳۳۳ ق.م پایان یافت.[۱۰] به سال ۳۰۱ ق.م منطقه اردن زیر سیطره بطالسه، جانشینان اسکندر در مصر، درآمد.[۱۱]
به سال ۱۹۸ ق.م سلوکیان، جانشینان اسکندر در فلات ایران، به قسمتهایی از اردن دست یافتند و به درگیری با بطالسه پرداختند. این کشمکش فرصت را به نبطیان داد و آنها دولت خود را که پایتخت آن پترا بود، به سوی شمال گسترش دادند. آنان تا مدتی زیر سلطه روم (۴۳ ق.م تا ۳۲۴م) و سپس بیزانس (۳۲۴م تا۶۴۰م) حکمرانی میکردند.[۱۲] آنگاه غسانیان که اعراب مسیحی کوچ کرده از یمن و وفادار به بیزانس بودند، تا هنگام ظهور اسلام بر این مناطق حکومت کردند.[۱۳]
دوران پس از اسلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اردن برای مسلمانان، دروازه شام به شمار میآمد. مسلمانان به سال ۱۳ق به شام تاختند و بخشهایی از اردن و شامات را تصرف کردند؛[۱۴] اما بخشهایی همچنان در استیلای رومیان ماند و سرانجام در نبرد فحل (۱۵ق) به طور کامل فتح شد.[۱۵] این منطقه در کتابهای تاریخی با نام جند الاردن یاد شده است.[۱۶]
در دوران امویان، به علت نزدیکی شهرهای اردن به مرکز خلافت و نقش این سرزمین به عنوان راه ارتباط میان مکه و مدینه و دمشق، این ناحیه از اهمیتی خاص برخوردار شد.[۱۷] پس از انتقال حکومت به عباسیان و جابهجایی پایتخت از دمشق به بغداد، شهرهای اردن رو به ویرانی نهادند.[۱۸] این مناطق در سده چهارم قمری به دست فاطمیان از حکومت عباسی جدا شد.[۱۹] صلاح الدین ایوبی به سال ۵۸۴ق این سرزمین را فتح کرد.[۲۰] با سقوط سلسله ایوبیان، اردن جزء قلمرو ممالیک مصر شد[۲۱] و در ۹۲۲ق/۱۵۱۶م به دست عثمانیها افتاد.[۲۲]
شکلگیری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از اشغال دمشق به دست ارتش انگلستان در سال ۱۹۱۸م/۱۳۳۶ق و فروپاشی امپراتوری عثمانی به سال ۱۹۲۰م/۱۳۳۸ق منطقه اردن زیر سلطه انگلیس درآمد.[۲۳] در این هنگام، فرزندان شریف حسین که در پی شکست از آل سعود و خروج از حجاز، به سوی شمال پیشروی کرده بودند، توانستند بر همه نواحی عربنشین جدا شده از عثمانی تا سوریه چیره گردند و در ۱۹۲۰م/۱۳۳۸ق خواستار تشکیل حکومت مستقل عربی شدند.[۲۴] دولت انگلیس که بر پایه قراردادی محرمانه با فرانسه، حاکم مناطق عراق و اردن و حجاز بود، برای آرام کردن فرزندان شریف حسین، حکمرانی عراق را به فیصل و اردن را به عبدالله داد.[۲۵]
بدین ترتیب اردن به سال ۱۹۲۱م/۱۳۳۹ق به صورت امیرنشین ماورای اردن، زیر فرمان عبدالله درآمد. سپس به سال ۱۹۴۶م/۱۳۶۵ق به کشوری مستقل با حکومت پادشاهی بدل شد و امیر عبدالله به ملک عبدالله تغییر عنوان داد.[۲۶] پس از ملک عبدالله، فرزندش طلال و سپس ملک حسین حکومت کردند و از سال ۱۹۹۹م تاکنون ملک عبدالله دوم حکومت میکند.[۲۷]
حجگزاری از مسیر اردن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اردن امروز در دوران پیش از اسلام در مسیر کاروانهای تجاری شام، حجاز و یمن قرار داشت.[۲۸] در دوران پس از اسلام و سراسر دوران امویان، عبور کاروانهای حج بر افزایش رونق اقتصادی این سرزمین اثرگذار بود.[۲۹] خلفای اموی شکارگاههای خود را در بیابانهای اردن قرار دادند[۳۰] و در کنار آنها قصرهایی شکوهمند بنا کردند که بعضی از آنها تا امروز بر جا مانده است.[۳۱] در این دوران، کاروان حج با نظمی خاصی مسیر شام تا حرمین را میپیمود و به جز حملات کوچک بیاباننشینان، مشکلی دیگر حجگزاران را تهدید نمیکرد.[۳۲]
در دوران خلافت عباسیان، با انتقال پایتخت به بغداد، از رونق این مسیر کاسته شد و حتی حجگزاران شامی نیز از مسیر بغداد به مکه سفر میکردند.[۳۳] در این دوره، راههای حج بسیار ناامن بودند و قبایل گوناگون به راهزنی و باجگیری از حاجیان میپرداختند.[۳۴] حمله قرمطیان در روزگار عباسیان، ناامن شدن مسیر عراق و راه زبیده باعث شد تا مسلمانان شمال و غرب عراق برای سفر حج از مسیر شام سود جویند و از شهرهای اردن به حرمین سفر کنند؛[۳۵] اما کاروان حاجیان شام که ابن جبیر (۵۴۰-۶۱۴ق) جهانگرد و دانشمند نامآور اسلامی در سفر سال ۵۸۰ق خود با آن همراه شد، به جای عبور از اردن با گذشتن از بغداد به سوی شام حرکت کرد.[۳۶] این از نبود امنیت و آباد نبودن شهرهای اردن و منازل آن حکایت دارد. این ناامنی به سبب تجاوز مسیحیان و اشغال شهرهای اردن بود که پس از جای گرفتن آنها در این سرزمین، هراس از حمله صلیبیان بزرگترین دغدغه حاجیان شام و حتی مصر به شمار میآمد.[۳۷] ابن بطوطه (۷۰۳-۷۷۹ق) که در همین دوران از مسیر اردن به سوی مکه حرکت کرده، از منازل دارای آب در کنار ویرانههای کهنگزارش کرده است.[۳۸] او منزل معان را اینگونه تصویر کرده است: بیابانی است بیآب و علف و بسیار خطرناک، به گونهای که فرد رهایی یافته از آن، مانند شخصی است که دیگر بار زاده شده باشد.[۳۹]
با این همه، به سبب وجود بیت المقدس در مسیر اردن و نزدیکی آن برای حاجیان شام، عبور از آن هیچ گاه به طور کامل قطع نشد. از جمله بسیاری از حاجیان ایران برای عزیمت به حج از این مسیر میگذشتند و پس از زیارت مسجد قدس راهی حجاز میشدند.[۴۰] ناصرخسرو قبادیانی (۳۹۴-۴۸۱ق) به سال ۴۳۷ق در سفر حج از اردن عبور کرده و گزارشهایی از شهرهای آن منطقه در سفرنامه خود آورده و از تشیع بیشتر ساکنان آن خبر داده است.[۴۱]
در دوران حکومت عثمانی، راه حجِ شامی دیگر بار رونق یافت و مسیر اصلی حج شد. در این هنگام، دو کاروان یکی از سوی سلطان عثمانی و دیگری از سوی حاکم مصر[۴۲] به مکه فرستاده میشدند که در شام به یکدیگر میپیوستند و به سمت مکه میرفتند.[۴۳]
در اواخر دوره صفویه، مسیر عراق ناامن شد و حاجیان ایران نیز مانند حاجیان آناتولی، هند، عراق، جزیرة العرب، کردستان، آذربایجان، قفقاز، مغرب عربی (شمال آفریقا)، بالکان و مصر از مسیر شام و اردن به حج میرفتند.[۴۴] معمولاً ایرانیان از مسیر عراق به سمت شمال میرفتند و از آنجا به دمشق رفته، از مسیر اردن برای سفر به مکه بهره میبردند.[۴۵] در دوران نادر شاه، از سلطان عثمانی خواسته شد که کاروانی مستقل از ایرانیان به سوی مکه و مدینه فرستاده شود. این خواسته با مخالفت عثمانیان روبهرو شد و فرمان آمد که ایرانیان باید به دمشق آمده، همراه کاروان شامی از مسیر اردن به سوی حجاز حرکت کنند.[۴۶]
در دوره قاجار، روابط عثمانی با ایران بهبود و بهرهگیری از مسیر اردن از جانب ایرانیان گسترش یافت. بر پایهگزارشهای موجود، حکومت قاجار با نظر کنسولگری ایران در جَدّه و سفارت ایران در عثمانی، مسیر حاجیان را تعیین میکردند.[۴۷] در این دوره، بیش از هشت سفرنامه ایرانی مانند سفرنامه حاج علیخان اعتماد السلطنه، سفرنامه سیف الدوله و سفرنامه حج منصور یعقوب تبریزی از اردن گزارش کردهاند.[۴۸]
مشکل اصلی حاجیان در این مسیر، اعراب صحرانشین بودند که به راهزنی و باجگیری از کاروانها میپرداختند و گاه حاجیان را اسیر میکردند.[۴۹] صحرانشینان این کار را کاملاً درست و حق نیاکان خود میدانستند. به باور آنان، صحرا زمینی است که بهگونه موروثی به آنها رسیده است.[۵۰] آنان این مبلغ را مالیات عبور میدانستند که برای حفظ امنیت میستاندند و باج را «خُوّه» مینامیدند.[۵۱] حکومتهای حاکم بر منطقه با این راهزنان مبارزه میکردند.[۵۲] گذران زندگی بعضی از صحرانشینان اردن فقط از طریق عبور حاجیان انجام میگرفت؛ بدین سان که شترانی تربیت کرده، به حاجیان کرایه میدادند.[۵۳]
در دوران ایوبیان، مسیحیان حجگزاران را غارت میکردند و گذشتن از مسیر اردن برای حاجیان بسیار خطرناک بود. به سال ۵۷۷ق فرخ شاه برادر صلاح الدین ایوبی با صلیبیان پیمان صلح بست تا از تجاوز آنها جلوگیری کند؛ اما صلیبیان پس از این پیمان نیز به کاروان حاجیان حمله کرده، اموال مسلمانان را غارت نمودند و بسیاری را کشتند. آنان توانستند با اموال حاجیان استحکامات نظامی خود را تقویت کنند. صلاح الدین از این کشتار خشمگین شد و با سپاه مسلمانان به آنها حمله کرد و توانست آنان را نابود کند.[۵۴] نیز صلاح الدین اموالی فراوان برای قبایل صحرانشین که در مسیر حج بودند، فرستاد تا دیگر به حاجیان حمله نکنند.[۵۵]
اقدامات دولت عثمانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از ایوبیان و ممالیک، دولت عثمانی اختیار این مناطق را بر عهده گرفت. در تقسیمبندی سیاسی اداری دولت عثمانی، اردن جزئی از ایالت شام بود.[۵۶] این سرزمین از چند جهت برای عثمانیان اهمیتی ویژه داشت. مسیر حج شامی و نیز راه ارتباطی دمشق و حجاز از این منطقه میگذشت و مسیر تجاری بازرگانان عثمانی از عراق و شامات به مصر و آفریقا، از اردن و بندر عَقَبه میگذشت.[۵۷]
حکومت عثمانی برای سامان دادن به این مناطق، آن را به سه بخش قسمت کرد: ۱. بلقاء شامل شمال وادی زرقاء و وادی موجب. ۲. عَجلون در جنوب وادی زرقاء و یرموک با مرکزیت شهر اربد. ۳. کرک شامل مناطق جنوب اردن.[۵۸] حکمرانان عثمانی خود را «خادم الحرمین» مینامیدند[۵۹] و به حج اهتمامی ویژه داشتند و افزون بر ارسال هدایای فراوان برای حرمین شریفین، به تجهیز کاروانهای شام و مصر میپرداختند.[۶۰] همراه با کاروانها، سپاهی ویژه فرستاده میشد[۶۱] که عهدهدار نگاهبانی از کاروان و هدایای همراه آن بود.[۶۲] در دوران عثمانی، چاهها و قلعههای فراوان در مسیر ساخته شد که هم استراحتگاه حاجیان به شمار میآمد و هم جایگاه گردآوری غذا و جای گرفتن سربازان بود.[۶۳] به گفته بکر، همانگونه که عباسیان راه زبیده و ممالیک راه حج مصری را آباد کردند، عثمانیان نیز به آباد کردن مسیر حج شامی پرداختند.[۶۴]
نیز دولت عثمانی با پرداخت مبلغی هنگفت به قبایل صحرانشین، مدتی آنها را آرام میکرد.[۶۵] هزینه اداره کاروان و انفاقات در طول مسیر ۱۵۰۰۰۰ لیره عثمانی بود که ۶۰۰۰۰ لیره آن، هدیه و باج و خوّه بود که به سران قبایل صحرانشین پرداخت میشد.[۶۶] گاه نیز با افراد صاحب نفوذ در منطقه اردن مذاکره میکردند تا قبایل آن سرزمین را آرام سازند و آنان به کاروانهای حج تجاوز نکنند.[۶۷]
مهمترین نقش عمرانی حکومت عثمانی در اردن، تأسیس راه آهن حجاز است که شمال تا جنوب اردن را طی میکند.[۶۸] شورش اعراب یمن به سال ۱۹۰۸م دولت عثمانی را بهاندیشه ساختن راه آهن برای انتقال نیروهای نظامی به حجاز واداشت تا زمان طی مسیر از شش هفته به پنج روز کاهش یابد.[۶۹] ساخت راه آهن به سال ۱۹۰۰م آغاز شد[۷۰] و به سال ۱۹۰۲م از دمشق به عمان، به سال ۱۹۰۴م به معان و در ۱۹۰۸م به مدینه رسید.[۷۱] طول خط آهن دمشق مدینه ۱۳۰۲ و تا حیفا ۱۳۳۳ کیلومتر بود.[۷۲] راه آهن مسیر ۴۰ روزه حاجیان را به پنج روز کاهش داد و شمار آنان را از ۳۰۰۰۰ به ۳۰۰۰۰۰ تن رساند.[۷۳]
راه آهن حجاز بیش از هشت سال فعالیت نکرد و شریف حسین، حاکم حجاز، که از اعزام نیروهای عثمانی از طریق راه آهن احساس خطر میکرد، آن را ویران نمود.[۷۴] شماری سودجو و صحرانشین نیز چوبها و آهنهای ریل را کنده، در بازار فروختند.[۷۵] بعدها مسئولان اردن خط آهن را در محدوده کشور خود تعمیر و ارتباط شمال تا جنوب اردن را برقرار کردند. سوریه نیز راه آهن را تعمیر نمود که امروزه مسیر آن از دمشق تا معان در حال بهرهگیری است.[۷۶] پس از ویرانی راه آهن، حاجیان شام راهی جز عبور از اردن نداشتند؛ زیرا مسیر دریایی به بندر عَقَبه ختم میشد و پیمودن مسیر خشکی با چارپایان دشوار بود. در سال ۱۹۳۵م نخستین کاروان حاجیان شامی با ماشین به سوی اردن و از آنجا به مدینه حرکت کرد و پس از دو هفته به مدینه رسید. این سفر اکتشافی سرآغاز پیمودن مسیر با وسایل نقلیه موتوری بود.[۷۷] در این دوره، دخالت کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس در حجگزاری بسیار دیده میشد؛ زیرا آنها که مخالف برقراری ارتباط میان مسلمانان سوریه، لبنان و اردن بودند، در انجام اینگونه سفرها سنگاندازی میکردند. برای مثال، کنسول انگلیس اجازه عبور از اردن را به حاجیان نمیداد و برای پیمودن مسیر مانعتراشی میکرد.[۷۸]
اقدامات ملک عبدالله[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ملک عبدالله و خاندان هاشمی اهتمامی ویژه به حجگزاری داشتند و به عبور کاروان حج از این منطقه اهمیت میدادند.[۷۹] خاندان هاشمی با بهرهگیری از مسیر حج، مشکلاتی را که در مخالفت با آل سعود داشتند، زیر عنوان حجگزاری سامان داده، با وطن خود ارتباط مییافتند. ملک عبدالله، فرزند شریف حسین، از شرفای مکه بود و به خاندان حسنی نسب میبرد و از همین رو، اهمیت حج و کاروانها را میدانست.[۸۰]
ایرانیانی که در این هنگام برای حج یا زیارت مسجد قدس از اردن میگذشتند، از توجه خاص ملک عبدالله برخوردار میشدند.[۸۱] پیش از انقلاب اسلامی، ایرانیانی که به حج مشرف میشدند، در صورت امکان از طریق زمینی به کشورهای سوریه و لبنان سفر و از اردن عبور میکردند. اردن دارای مکانهای زیارتی مانند قبر شعیب پیامبر، غار اصحاب کهف و قبر جعفر طیار است که در آن دوره زائران ایرانی به زیارت آنها میرفتند.[۸۲] مدتی مسجد قدس نیز جزء اردن قرار گرفت و همین سبب شد که مسلمانان، از جمله ایرانیان، به راحتی به زیارت آن بروند.[۸۳]
منازل راه حج در اردن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
راه شام از مهمترین و کهنترین راههای هفتگانه است که کاروانهای حج در رفت و برگشت آن را میپیمایند. اعراب پیش از اسلام از این راه بهرهگیری تجاری میکردند. محمل شام همراه این کاروان و با عبور از مسیری که امیرالحاج عبور از آن را صلاح میدید، به مدینه میرسید. به سبب فراوانی راههای فرعی، منازل نیز تغییر میکرد.[۸۴] برخی منازل واقع در مسیر تاریخی شام از سوی شمال که امروزه در قلمرو کشور اردن جای دارند، از این قرارند:
- مِیزِرِیب: این منزل شهری در شمال اردن است که قلعهای برای استراحت داشته است.[۸۵] اگر کسی زاد و راحله خویش را در شام تهیه نکرده بود، در این منزل فراهم میآورد.[۸۶] حاجیان چند روز در این مکان میماندند و به تنظیم کارهای کاروان خود و بستن قرارداد و تعیین کرایه میپرداختند.[۸۷] سلطان سلیم قانونی (حکومت ۹۲۶تا۹۷۴ق) برای استراحت حاجیان در این منزل قلعهای ساخت.[۸۸] پس از آن، رمثا قرار دارد که نخستین روستای اردن از سوی شمال است.[۸۹] سپس مَفرق شهری در شمال اردن و در فاصله ۵۳ کیلومتری عمان است. وجه نامگذاری مفرق این است که کاروانهای حاجیان زرقاء، جرش، اربد، درعا، طریف و عراق در مسیر برگشت، در این ناحیه از هم جدا میشدند.[۹۰] مفرق بیابانی بیآب و آبادانی بود که حاجیان با برپایی چادر در این منزل به استراحت میپرداختند.[۹۱]
- زَرقاء: زرقاء شهری در شمال اردن و در فاصله ۴۱ کیلومتری عمان است که چشمههای پر آب و زمینهای سبز و خرم دارد[۹۲] و رودخانه ازرق در میان آن جاری است.[۹۳] این منزلگاه، قلعه و ساختمان و سایبانی برای استراحت حاجیان نداشته است.[۹۴] زرقاء از منازل حجگزاری اردن بوده و حربی در سده دوم قمری از آن یاد کرده است.[۹۵]
- خان زَبیب: این شهر را به سبب داشتن محصول فراوان انگور و کشمش که در عربی زبیب نام دارد، به این نام خواندهاند. به گفته مکناسی، هرگاه حاجیان در بیابان گم میشدند، اهل شام آنها را به این منزل راهنمایی میکردند و به آنها میوه و خوراک میفروختند. امروزه چیزی ازآن بازار نمانده است.[۹۶] فاصله این شهر تا قطرانه در هشت کیلومتری جنوب عمان ۳۱ کیلومتر است.[۹۷]
- بَلقاء: زمین این منزل از سنگهای سیاه و سفید پوشیده شده بود. از این رو، آن را بلقاء نامیدند. این مکان زمینی حاصلخیز داشته و محل کشت حبوبات و گندم بوده است.[۹۸] سلطان سلیمان قانونی در آنجا قلعهای برای استراحت حاجیان و گردآوری آب ساخت؛[۹۹] اما بعدها بلقاء به ویرانهای بدون آب تبدیل شد.[۱۰۰]
- عَمّان: عمان از شهرهای این مسیر[۱۰۱] و امروزه بزرگترین شهر و پایتخت کشور اردن است. نخستین استراحتگاه مسافران و حاجیان در شام به نامدار الضیافه زبیده در این شهر ساخته شد.[۱۰۲] عمان در سال ۱۸۷۵م روستایی بر خرابههای شهر باستانی فیلادلفیا بود که رومیان ساخته بودند.[۱۰۳] این شهر به سال ۱۸۸۰م به دست چرکسیان مهاجر بنا شد و راه آهن حجاز به رشد پیشرفت آن شتاب بخشید. امیر عبدالله این شهر را به سبب نزدیکی به راه آهن، در سال ۱۹۲۱م پایتخت خود قرار داد.[۱۰۴] به سال ۱۹۴۸م فلسطینیان رانده شده به این شهر مهاجرت کردند و در آن سکنا گزیدند. در سالهای پس از ساخت راه آهن عمان-عَقَبه، چندین شهرک نزدیک راه آهن ساخته شدند.
- رَبَّه عَمُّون: ربه عمون نام نخست عمان است که پایتخت حکومت قبیله بنیعمون بود و این نام از همان قبیله گرفته شده است.[۱۰۵] تورات و انجیل از این شهر چندین بار نام برده[۱۰۶] و به داستان فتح آن به دست حضرت داود در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد اشاره کردهاند.[۱۰۷] این شهر پیش از اسلام ویران شد.[۱۰۸]
- قَطرانه: این منزل قلعهای بزرگ و برکههایی پر آب داشت که به دستور سلیمان قانونی ساخته شده بود.[۱۰۹] در آنجا سدی برای گردآوری آب باران ساخته شد تا آب آشامیدنی حاجیان را تأمین کند.[۱۱۰] از رسوم مردم این شهر، نگاهبانی از وسایل حاجیان بود. حاجیان اسباب خود را در این مکان میگذاشتند و در بازگشت از حج آنها را برمیداشتند و مردم نیز با امانتداری از وسایل آنان نگهداری میکردند.[۱۱۱]
- کَرْک: کرک شهری است در جنوب عَمّان که قدمت آن به ۱۲۰۰سال پیش از میلاد میرسد.[۱۱۲] این شهر بیشتر با قلعهاش شناخته میشود که الغراب نام دارد[۱۱۳] و به گفته ابن بطوطه، از بزرگترین و شگفتآورترین قلعههای ساخته شده به دست مسیحیان است.[۱۱۴] در دوران نبردهای صلیبی، اردن به سال ۴۲۹ق به اشغال صلیبیان درآمد و شاهزادهنشین ماورای اردن با مرکزیت شهر کرک تأسیس شد.[۱۱۵] صلاح الدین ایوبی این سرزمین را به سال ۵۸۴ق پس از محاصرهای طولانی فتح کرد.[۱۱۶] کرک که در مسیر حجاز بوده[۱۱۷] و تا قدس فاصلهای اندک دارد، چندین بار میان مسلمانان و مسیحیان دست به دست شده است. هنگامی که این شهر در دست مسیحیان بود، حاجیان و مسلمانان مسافر با حمله و غارت روبهرو میشدند.[۱۱۸] حکمرانان همواره به این شهر دلبستگی داشتهاند.[۱۱۹] از این رو، آن را مُلْک الاُمراء میخواندند. سبب این دلبستگی آن بود که کرک قلعهای استوار[۱۲۰] و زمینهایی حاصلخیز و پر آب داشت[۱۲۱] و محل تلاقی برخی از کاروانهای حج بود. نیز از آنجا که مرز میان مسلمانان و مسیحیان بود، اهمیتی استراتژیک داشت.[۱۲۲]
- مُؤتَه: مؤته که اکنون در شرق اردن[۱۲۳] قرار دارد، از آبادیهای کرک به حساب میآمده[۱۲۴] و نبرد سال هشتم قمری مشهور به همین نام در این شهر رخ داد.[۱۲۵] پیامبر(ص) ابتدا با فرستادن نمایندگانی، اعراب آن منطقه را به اسلام فراخواند. از جمله در سال هشتم قمری کعب بن عمیر این مأموریت را بر عهده گرفت؛ اما ساکنان آن مناطق دعوت او را رد کردند و در نبرد مؤته همه نمایندگان پیامبر را کشتند.[۱۲۶] از جمله کشتهشدگان میتوان زید بن حارثه، جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحه را نام برد که قبرهای آنان در همین سرزمین قرار دارد.[۱۲۷] مؤته در موسم حج محل عبور کاروانهای شامی بوده[۱۲۸] و حاجیان با عبور از این شهر، قبر جعفر بن ابیطالب را زیارت میکردند. امروزه نیز حاجیانی که از این مسیر میگذرند، مزار او را زیارت میکنند.[۱۲۹] مؤته از شهرهای مسیر قدس به مدینه نیز هست. حاجیان فلسطینی در قدس گرد هم میآمدند و از این مسیر و جنوب اردن به سوی مکه و مدینه میرفتند.[۱۳۰]
- بغاز الحِساء: این منزل که قلعهای در آنجای دارد، نزدیک کرک است.[۱۳۱] آب آشامیدنی نیز داشته است.[۱۳۲] دزدان این منطقه زبانزد بودند و حاجیان تا آنان را راضی نمیکردند، اجازه عبور نمییافتند.[۱۳۳] در زمان عبور قطار نیز حاجیان از این قلعه بهره میبردند.[۱۳۴] این شهر با قطرانه ۵۲ و با عقبه ۱۷۰ کیلومتر فاصله دارد و در ۱۲۴ کیلومتری جنوب عمان قرار گرفته است.[۱۳۵]
- عُنَیزَه: عنیزه منزلی دارای برکهای برای ذخیره کردن آب آشامیدنی حاجیان از باران بوده[۱۳۶] و قلعهای استوار برای استراحت و منزل کردن حاجیان داشته است.[۱۳۷] این منزل در جنوب حسا به فاصله ۴۵ کیلومتر قرار دارد.[۱۳۸]
- مُعان: معان از شهرهای کنونی و در شمار نامآورترین منازل اردن است که نام آن در همه سفرنامهها[۱۳۹]، کتابهای مناسک[۱۴۰] و جغرافیای تاریخی[۱۴۱] آمده است. معان در گذر تاریخ تغییرات بسیار یافته است.[۱۴۲] پس از اسلام، امویان رونق فراوان به آن دادند[۱۴۳] و سپس عباسیان آن را ویران و ساکنانش را قتل عام کردند.[۱۴۴] به گفته ابن بطوطه در سده هفتم قمری جز بیابان در این منزل چیزی دیده نمیشد و عبور از آن خطرناک بود.[۱۴۵] بعدها در سده ۱۶م قلعه این شهر بازسازی شد و به فرمان سلطان سلیمان قانونی[۱۴۶] در کنار قلعه پیشین که قدمت آن به پیش از میلاد میرسید،[۱۴۷] قلعهای استوار بنا کردند و به سبب آب و هوای مناسب،[۱۴۸] لشکریان عثمانی برای پاسداری از امنیت راه و افراد در آن ساکن شدند.[۱۴۹]
مردم قبایل این شهر تنومند بودند و در گرفتن خوّه هیچ مدارا نمیکردند. از توانگران به فراخور سرمایه آنها و از تهیدستان نیز مبلغی دریافت میکردند. در معان لباسهای گرانبها به عنوان خوّه به رئیس قبیله پیشکش میشد.[۱۵۰] البته شیخ در برابر این خوّه، ۲۰۰ تن را برای حمایت از کاروان حاجیان میفرستاد؛ اما دیگر شهرها در برابر دریافت خوّه، افرادی کمتر را برای حمایت میفرستادند.[۱۵۱] در دوران عثمانی، پاشایی که با حاجیان همسفر بود، به بزرگ قلعه هدایایی میداد که در واقع گونهای باج بود.[۱۵۲]
این منزل نیز محل اتراق کاروان بود و مسافران در آنجا به تهیه نیازمندیهای خود میپرداختند.[۱۵۳] مردم این شهر سراسر سال کشاورزی میکردند تا محصولشان را در روزهایی که کاروان حج از این شهر میگذشت، به حاجیان بفروشند. ماندگاری این شهر مدیون عبور کاروانهای حج است.[۱۵۴] حاجیانی که قصد زیارت بیت المقدس را داشتند، در بازگشت، مسیر خود را از این شهر به سوی قدس تغییر میدادند.[۱۵۵]
شکوفایی معان از هنگامی آغاز شد که این شهر، قرارگاه مدیریت اجرای طرح راه آهن شد و پس از راهاندازی آن به یکی از مهمترین ایستگاهها بدل گشت.[۱۵۶] این سرزمین به دو قسمت شامی و مصری تقسیم شد و پس از عبور راه آهن، مهاجرانی بسیار به آن آمدند و همان جا ساکن شدند.[۱۵۷]
- عَقَبه: عقبه بندری است که حاجیان[۱۵۸] و مسافران مصری[۱۵۹] و مغربی[۱۶۰] از آن بهره میبردند[۱۶۱] و نام قدیم آن «اِیلِه» بوده است.[۱۶۲] در این شهر، حجگزاران مناطق گوناگون گرد میآمدند و سفر را ادامه میدادند.[۱۶۳] عقبه دارای قلعه و برکهای برای تهیه نیازمندیهای حاجیان و گردآوری آب بود.[۱۶۴] آب برکه از باران تهیه میشد و در سالی که باران نمیبارید، آب یافت نمیشد.[۱۶۵] این بندر در جابهجایی مسافران و کالا نقش فراوان داشته و دارد.[۱۶۶]
- مُدَوّره: این مکان آخرین منزل شام بود و پیشتر سَرْغ[۱۶۷] و جُغَیمان خوانده میشد.[۱۶۸] قلعهای برای استراحت و چاهی کم آب داشت که فقط نیاز حاجیان را پاسخ میداد. عبدالله پاشا در این منزل قلعهای ساخت تا حاجیان وسایل خود را در آن بگذارند و در بازگشت بردارند.[۱۶۹] پس از ساختن قلعه، شماری برای محافظت از قلعه در آن ساکن شدند.[۱۷۰] امروزه این شهر در جنوب اردن و مرز این کشور با عربستان قرار دارد.[۱۷۱]
حجگزاری ساکنان اردن قدیم و امروز[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ساکنان اردن در دوران امویان و پس از آن، با کاروانهای حاجیان شام به مکه سفر میکردند. آنان به علت دور بودن مسیر و خطرهای راه، به تنهایی توان سفر نداشتند. کمبود آب، شنهای روان و خطر هجوم صحرانشینان، بزرگترین مشکلات حجگزاری آنان بودند.[۱۷۲] آنها منتظر کاروان شامی میماندند و با اجرای مراسم، ورود کاروان را جشن میگرفتند.[۱۷۳]
امروز در کشور اردن وظیفه اجرای امور حج و نظارت بر آن، بر عهده «وزارت اوقاف و شئون و مقدسات اسلامی» است. کارگروه امور حج به ریاست دبیر کل وزارت اوقاف و با عضویت مدیر حج و هفت تن از مدیران وزارت تشکیل میشود. این کارگروه وظایفی دارد؛ همچون: آمادهسازی طرح آموزشهای سالیانه حج، معرفی چگونگی خدمات مؤسسات حمل و نقل به متقاضیان سفر و برنامههای اجرایی و نظارت بر انعقاد قرارداد میان زائر و مؤسسه زیارتی،آمادهسازی قراردادها و پیمانها میان وزارت و مسئولان حمل و نقل و اسکان حاجیان، طراحی آموزشهای اداری و مالی امور حج، ارزشیابی فعالیتهای وزارت به شکل سالیانه و ارائه پیشنهادها و سفارشهای لازم برای پیشرفت امور.[۱۷۴]
سهمیه حج کشور اردن ۶۰۰۰ تن است و حاجیان هر ساله از میان افرادی که ثبت نام کرده و پیشتر به حج نرفتهاند، گزینش میشوند و آنان که سن بیشتری دارند، در اولویت هستند. شرط سِنّی برای همراهان ضروری بانوان و بیماران در نظر گرفته نمیشود.
مدت سفر ۲۱ روز است. حدود ۱۰۰۰ حاجی از طریق هوایی و بقیه از راه زمینی به عربستان سفر میکنند. هزینه عادی سفر هر حاجی اردنی از راه زمینی با احتساب مخارج اقامت و حمل و نقل۱۴۰۰ دینار برابر با ۲۰۰۰ دلار است. محلهای اقامت حاجیان اردنی بر پایه مسافت آن تا حرم و نوع خدمات، به چهار دسته تقسیم میشود و هزینههای حج به فراخور هر یک متفاوت است.[۱۷۵] حاجیان اردن باید جامه مخصوصی را که بر آن عبارت «بعثه حاجیان اردنی» نگاشته شده، بپوشند.
آموزش حج در اردن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آموزش مناسک حج و امور اجرایی سفر حج در دو مرحله، پیش از سفر و در اثنای آن، انجام میشود. این آموزشها درباره بهداشت، امدادرسانی، امنیت و سلامت حاجیان است و نیز هر چه در اجرای بهتر مناسک حج و بهرهگیری معنوی کامل از حرمین مؤثر باشد.
وزارت اوقاف برای آموزش حاجیان از راهکارهایی مانند برگزاری نشستها و سخنرانیها به صورت حضوری در مساجد، به کارگیری وسایل آموزشی از جمله کتاب و فیلم، برگزاری نمایشگاه عکس و ماکت مکانها و اشیای حج در فرودگاه و اعزام گروههای تبلیغی و ترویجی برای همراهی حاجیان در طول راه، محل سکونت و حتی پس از بازگشت حاجیان، بهره میگیرد.[۱۷۶] نیز هر سال پیش از اعزام حاجیان، نمایشگاه بینالمللی خدمات حج و عمره برای بهرهگیری از تجارب کشورهای گوناگون در ارائه تسهیلات به حاجیان خانه خدا در اردن برگزار میشود.[۱۷۷]
آداب و رسوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در گذشته مردم اردن پیش از رفتن به حج، بستگان و دوستان خویش را دعوت و آنها نیز حاجی را تا بیرون از شهر همراهی میکردند. زنان آوازهخوان با رقصی محلی به نام حُوَیش به بدرقه حاجیان میرفتند. این زنان با نواختن ساز و شعرخوانی، برای حاجی از خدا طلب سلامت میکردند.[۱۷۸] گاه نیز کاروانهای حج شامی با اجرای مراسم خاص همراه نواختن موسیقی از سلطان اجازه خروج میخواستند.[۱۷۹]
امروزه نیز در اردن، بسیاری از خانهها در انتظار بازگشت حاجیان با برگهای درخت، چراغ، پرچم و تابلوهای تبریک تزیین میشوند. خانواده حاجیان پس از اتمام مناسک حج با نوشتن جملاتی مانند «حجّاً مبروراً و سعیاً مشکوراً و ذنباً مغفوراً إن شاء الله» آماده استقبال میشوند. استقبال از حاجیان با اجرای آداب و رسومی همراه است. در برخی از محلهها، زنان هنگام رسیدن حاجی، از پنجره خانه بر سر و روی او نقل و شیرینی میریزند. برخی نیز برای استقبال به پایانههای حمل و نقل رفته، حاجی را تا خانه همراهی میکنند.[۱۸۰]
حاجیان اردنی معمولاً هزینه فراوانی برای خرید سوغات میپردازند. از سوغاتهای معمول حاجیان، روبالشی است و از این رو، مردم به طنز، حاجی را «ابوحرام» لقب دادهاند؛ زیرا در آنجا، روبالشی را «حرامات» میگویند. از دیگر سوغاتها، سجاده، تسبیح، خرما و آب زمزم است.
از سال ۱۹۴۸م با تقسیمبندی اراضی فلسطین، حجگزاری فلسطینیان جز با گذر از کشور اردن ممکن نیست. با بهبود روابط اسرائیل با اردن، ساماندهی حج مسلمانان ساکن در اسرائیل از طریق اردن انجام میشود.[۱۸۱] آنها از مسیر زمینی به مکه عازم میشوند. از همین رو، بعثه حج اردن موظف است در طول مسیر، برای حاجیان اردنی و فلسطینی امکانهای رفاهی فراهم کند.[۱۸۲] در سال ۲۰۱۰م، ۳۵۰۰ فلسطینی با ساماندهی اردن به حجاز سفر کردند.[۱۸۳]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج۱، ص۲۷۳.
- ↑ جهان اسلام، ج۱، ص۱۱-۱۲؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۵۲۵.
- ↑ www.cia.gov.
- ↑ صورة الارض، ج۱، ص۱۸۶؛ المسالک، اصطخری، ص۶۶؛ الاردن دراسة جغرافیه، ص۱۰.
- ↑ www.cia.gov.
- ↑ آثار الاردن، ص۱۹-۲۲.
- ↑ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۶۱.
- ↑ الکتاب المقدس، ملاحی ۱۱: ۵-۷، ۳۳؛ ناحوم ۴: ۳، ۷؛ آثار الاردن، ص۲۷؛ تاریخ العرب، ص۷۱.
- ↑ الاخبار الطوال، ص۴۲؛ البلدان، ص۱۵۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۴.
- ↑ البدء و التاریخ، ص۲۲۵؛ آثار الاردن، ص۳۹؛ خطط الشام، ج۱، ص۵۵-۵۶.
- ↑ جهان اسلام، ج۱، ص۱۰؛ آثار الاردن، ص۴۰.
- ↑ خطط الشام، ج۱، ص۵۹-۶۱؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۰.
- ↑ خطط الشام، ج۱، ص۶۶-۶۸.
- ↑ الفتوح، ج۱، ص۱۳۷.
- ↑ الفتوح، ج۱، ص۱۵۰، ۱۵۴؛ فتوح البلدان، ص۱۱۸-۱۲۲.
- ↑ البلدان، ص۱۶۰؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۹۳؛ تاریخ بلاد الشام، ص۳۴۷-۳۴۹.
- ↑ شمال الحجاز، ج۱، ص۳۹؛ آثار الاردن، ص۲۵.
- ↑ آثار الاردن، ص۴۴.
- ↑ خطط الشام، ج۱، ص۲۰۰.
- ↑ خطط الشام، ج۲، ص۵۰-۶۰؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۱.
- ↑ خطط الشام، ج۲، ص۹۵-۱۰۹؛ اطلس تاریخ اسلام، ص۹۰.
- ↑ خطط الشام، ج۲، ص۲۱۰-۲۲۰.
- ↑ خطط الشام، ج۳، ص۱۸۲-۱۸۵.
- ↑ خطط الشام، ج۳، ص۱۸۴-۱۸۶؛ العثمانیون، ص۲۸۴-۲۹۱؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۲.
- ↑ خطط الشام، ج۳، ص۱۸۴-۱۸۶؛ العثمانیون، ص۳۳۴.
- ↑ جهان اسلام، ج۱، ص۱۴.
- ↑ دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج۱، ص۲۷۳؛ www.sia.gov.
- ↑ تاریخ العرب، ص۶۹.
- ↑ تاریخ العرب، ص۱۱۱؛ شمال الحجاز، ج۱، ص۳۹.
- ↑ الرحلة الی المدینه، ص۳۶؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۰.
- ↑ آثار الاردن، ص۴۴؛ شمال الحجاز، ج۱، ص۳۹؛ رحلات فی بلاد العرب، ص۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۶۹-۱۷۲.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۷، ص۵۲۷.
- ↑ The Encyclopedia of islam v.x/ p.883, Pioneers over Jordan v28/ p.24-25.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۶۹.
- ↑ رحلة ابن جبیر، ص۱۴۳-۲۱۰.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۶۹.
- ↑ رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ رحلة ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ خاطرات سفر حج، ص۱۹۷.
- ↑ سفرنامه ناصر خسرو، ص۳۰-۳۱؛ جهان اسلام، ج۱، ص۸-۹؛ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۳۱۴.
- ↑ حسن المحاضره، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ تاریخ مکه، ص۵۷۶-۵۷۷؛ سفرنامه حج منصور، ص۱۶۵؛ دروب الحجیج، ص۷۷.
- ↑ بیان الواقع، ص۱۳۳-۱۳۴؛ تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۹۹.
- ↑ بیان الواقع، ص۱۳۳-۱۳۹؛ راه حج، ص۲۱۸-۲۲۰.
- ↑ الحج و العمره، ذیحجه ۱۴۲۳، ص۸۳.
- ↑ راه حج، ص۲۰۳.
- ↑ تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۴۰۴-۴۱۶.
- ↑ الکامل، ج۹، ص۲۳۶؛ بیان الواقع، ص۱۳۷؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۸.
- ↑ رحلات قالین، ص۳۰-۳۱.
- ↑ رحلات قالین، ص۲۰۹؛ راه حج، ص۲۲۳-۲۳۲.
- ↑ خطط الشام، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ رحلة من الکویت الی الریاض، ص۱۸.
- ↑ التاریخ الشامل، ج۲، ص۱۸۴.
- ↑ التاریخ الشامل، ج۲، ص۱۸۳.
- ↑ تاریخ الدولة العثمانیه، ص۳۲۱.
- ↑ الموسوعة العربیه، ج۱، ص۸۵۰.
- ↑ خطط الشام، ج۳، ص۲۲۹-۲۳۰؛ الموسوعة العربیة العالمیه، ج۱، ص۴۹۲.
- ↑ من نفحات الحرم، ص۱۴؛ تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۹۷.
- ↑ المسجد النبوی، ص۳۴۷-۳۷۲؛ تاریخ الدولة العثمانیه، ص۱۶۵.
- ↑ المدینة بین الماضی و الحاضر، ص۵۶۱.
- ↑ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳؛ رحالة الغرب، ص۳۱۵.
- ↑ رحلات قالین، ص۲۱۷؛ تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۹۸؛ راه حج، ص۲۳۷.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۷۰.
- ↑ سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۸.
- ↑ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۷-۹۸؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۷۱.
- ↑ رحالة الغرب، ص۸۳.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۷۰.
- ↑ مکه و مدینه از دیدگاه جهانگردان، ص۱۶۳؛ الحج و العمره، ذیقعده ۱۴۲۳، ص۴۷ و محرم ۱۴۲۸، ص۴۱.
- ↑ مسیحیون فی مکه، ص۲۵۳.
- ↑ خطط الشام، ج۵، ص۱۷۰-۱۸۰.
- ↑ الرحلة الحجازیه، ص۳۰۳.
- ↑ الحج و العمره، محرم ۱۴۲۸، ص۴۰ و ذیقعده ۱۴۲۳، ص۴۷؛ مکه و مدینه از دیدگاه جهانگردان، ص۱۶۳.
- ↑ تاریخ مکه، ص۶۷۴.
- ↑ الحج و العمره، ذیقعده ۱۴۲۳، ص۴۹.
- ↑ خطط الشام، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۲.
- ↑ من نفحات الحرم، ص۷۵-۱۰۰؛ بحوث ندوه، ص۱۵۳- ۱۵۴.
- ↑ من نفحات الحرم، ص۸۲؛ بحوث ندوه، ص۱۵۴.
- ↑ ضیوف الرحمن، ص۹۹.
- ↑ اشراف مکة المکرمه، ص۲۲۸-۲۳۲.
- ↑ خاطرات سفر حج، ص۱۹۰-۲۱۰.
- ↑ راهی به سوی خانه خدا، ص۱۵۹-۱۶۶.
- ↑ خاطرات سفر حج، ص۱۹۰-۲۱۰؛ راهی به سوی خانه خدا، ص۱۶۵-۱۶۷.
- ↑ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹؛ راه حج، ص۱۳، ۲۲.
- ↑ رحلة المکناسی، ص۲۵۰؛ النفحة المسکیه، ص۲۸۶؛ سفرنامه منظوم حج، ص۵۷.
- ↑ بیان الواقع، ص۱۳۸؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.
- ↑ سفرنامه حج منصور، ص۱۶۰؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳؛ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۹.
- ↑ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۰؛ راه حج، ص۲۳.
- ↑ خاطرات سفر حج، ص۱۹۷.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۸۵.
- ↑ النفحة المسکیه، ص۲۹۱؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۵.
- ↑ سفرنامه حج منصور، ص۱۶۷؛ راه حج، ص۲۳.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۱؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۱.
- ↑ آثار الاردن، ص۴۶؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۴.
- ↑ المناسک، ص۶۵۳.
- ↑ رحلة المکناسی، ص۲۵۱.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۸۹.
- ↑ احسن التقاسیم، ص۱۷۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.
- ↑ رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۹۳.
- ↑ النفحة المسکیه، ص۲۹۱.
- ↑ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ معجم البلدان، ج۴، ص۱۵۱.
- ↑ المسالک، اصطخری، ص۶۵.
- ↑ نخبة الدهر، ص۳۳۳؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.
- ↑ رحلة الی المدینه، ص۳۷.
- ↑ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ کتاب مقدس، تثنیه۳: ۱۱؛ دوم سموئیل ۱۲: ۲۷-۳۱؛ ارمیا ۴۹: ۲؛ جغرافیای تاریخی، ج۲، ص۷۵.
- ↑ آثار الاردن، ص۳۲-۳۳.
- ↑ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۸۸-۱۸۹؛ راه حج، ص۲۳.
- ↑ رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۴.
- ↑ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۳؛ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶.
- ↑ آثار الاردن، ص۱۰۴.
- ↑ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۸.
- ↑ سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۳، ص۳۱۰.
- ↑ التاریخ الشامل، ج۲، ص۱۸۳-۱۸۴؛ جهان اسلام، ج۱، ص۱۱.
- ↑ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۸.
- ↑ الروض المعطار، ص۲۰۳.
- ↑ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷؛ الاعلام، ج۷، ص۱۱.
- ↑ نخبة الدهر، ص۳۳۳.
- ↑ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۴۷-۵۵۰.
- ↑ المعالم الاثیره، ص۲۳۷.
- ↑ المعالم الاثیره، ص۲۳۷.
- ↑ المعالم الاثیره، ص۲۳۸؛ معجم البلدان، ج۵، ص۲۲۰.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۴؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۲۹-۲۳۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵-۶۶.
- ↑ مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۳۳۰؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ المسالک الکبری، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰.
- ↑ الحج و العمره، ذیحجه ۱۴۲۳، ص۱۷.
- ↑ معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۷؛ مراصد الاطلاع، ج۱، ص۴۰۲؛ الروض المعطار، ص۲۰۶.
- ↑ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.
- ↑ رحلة المکناسی، ص۲۵۲؛ دروب الحجیج، ص۱۹۰-۱۸۹؛ تاریخ اربل، ج۲، ص۵۵۸.
- ↑ رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۴.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۹۰.
- ↑ ترجمانة الکبری، ص۱۸۶؛ رحلة المکناسی، ص۲۵۳؛ النفحة المسکیه، ص۲۹۳-۲۹۴.
- ↑ سفرنامه حج منصور، ص۱۷۴؛ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۹۰.
- ↑ الروض المعطار، ص۵۱۷؛ کنوز الذهب، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۷.
- ↑ المسالک، اصطخری، ص۶۵؛ المناسک، ص۶۵۳.
- ↑ صورة الارض، ج۱، ص۱۸۶؛ احسن التقاسیم، ص۲۵۰؛ مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۲۸۷.
- ↑ مسالک الابصار، ج۳، ص۵۵۱؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج۱، ص۳۸۹؛ حدود العالم، ص۱۷۶.
- ↑ نخبة الدهر، ص۳۳۲.
- ↑ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.
- ↑ سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۳۴۵.
- ↑ سفرنامه اعتماد السلطنه، ص۱۰۲.
- ↑ رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۹.
- ↑ النفحة المسکیه، ص۴۵؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.
- ↑ سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶؛ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۳.
- ↑ رحلات قالین، ص۳۰-۳۱.
- ↑ رحلات قالین، ص۲۲۰.
- ↑ سفرنامه حج منصور، ص۱۷۶.
- ↑ مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۲۸۷؛ رحلات قالین، ص۳۱-۳۵؛ سفرنامه حج منصور، ص۱۷۸.
- ↑ رحلات قالین، ص۱۷۷.
- ↑ النفحة المسکیه، ص۳۴۱.
- ↑ رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۵؛ نهر الذهب، ج۳، ص۴۷۱.
- ↑ رحلة استکشافیة اثریه، ج۱، ص۴۶.
- ↑ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۹۴۸.
- ↑ رحلة العیاشی، ص۲۲-۲۳؛ دروب الحجیج، ص۷۵-۷۸، ۱۱۷.
- ↑ الروض المعطار، ص۱۴۲.
- ↑ حسن المحاضره، ج۲، ص۱۲۲، ۲۶۶.
- ↑ المواعظ و الاعتبار، ج۱، ص۳۴۳؛ المعالم الاثیره، ص۴۱.
- ↑ مرشد الزوار، ج۱، ص۱۸۲.
- ↑ رحلة المکناسی، ص۲۵۴؛ الحقیقة و المجاز، ج۳، ص۴۰۰.
- ↑ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.
- ↑ الروض المعطار، ص۷۰؛ رحلات فی الجزیرة العربیه، ج۲، ص۶۵-۷۵؛ دروب الحجیج، ص۱۱۷.
- ↑ المعالم الاثیره، ص۱۳۹.
- ↑ معجم البلدان، ج۳، ص۲۱۲؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۷۰۶؛ المناسک، ص۶۵۳.
- ↑ النفحة المسکیه، ص۲۹۴-۲۹۵؛ دروب الحجیج، ص۱۹۳.
- ↑ سفرنامه سیف الدوله، ص۱۵۲.
- ↑ دروب الحجیج، ص۱۹۳.
- ↑ خطط الشام، ج۵، ص۱۶۸.
- ↑ ملامح الحیاة الشعبیه، ص۲۰۵.
- ↑ الحج و العمره، شعبان ۱۴۲۸، ص۲۰-۲۱؛ پایگاه اطلاع رسانی وزارت اوقاف اردن. http://www.awqaf.gov.jo/Ps.php?menu-id=43&local-type=0&local-id=0&local-details=0&local-.details1=0&localsite-branchname=Awqaf
- ↑ حج ۲۷، ص۱۵۰.
- ↑ الحج و العمره، شعبان ۱۴۲۸، ص۲۰-۲۱.
- ↑ کاروان نور، سال ۱۳۸۸، ش۲۸، ص۲۶.
- ↑ ملامح الحیاة الشعبیه، ص۲۰۵.
- ↑ ملامح الحیاة الشعبیه، ص۲۰۶-۲۰۷.
- ↑ منازل الحجاج ترتدی حلة بهیة استعدادا لاستقبالهم http://jordan-son.com/news-1703.html
- ↑ الحج و العمره، ذیحجه ۱۴۲۳، ص۱۸.
- ↑ الحج و العمره، شعبان ۱۴۲۸، ص۲۰، ۲۲؛ میقات حج، ش۳۶، ص۱۳۳-۱۳۴، «اخبار و گزارشها».
- ↑ جریدة الغد، ۱۱ رمضان ۱۴۳۱ق.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- آثار الاردن لانکستر: هاردنج، اردن، من منشورات اللجنة الاردنیه، ۱۹۶۵م.
- احسن التقاسیم: المقدسی البشاری (درگذشت ۳۸۰ق)، قاهره، مکتبة مدبولی، ۱۴۱۱ق.
- الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (درگذشت ۲۸۲ق)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
- الاردن دراسة جغرافیه: صلاح الدین البحیری، عمان، لجنة تاریخ الاردن، ۱۹۹۴م.
- اشراف مکة المکرمة و امرائها فی عصر العثمانی: اسماعیل حقی جارشلی، ترجمه: خلیل علی مراد، بیروت،دار العربیة للموسوعات، ۱۴۲۴ق.
- اطلس تاریخ اسلام: حسین مؤمن، قاهره، الزهراء للاعلام العربی، ۱۴۰۷ق.
- الاعلام: الزرکلی (درگذشت ۱۳۹۶ق)، بیروت،دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
- بحوث ندوة طرق الحج الآسیوی: منشورات المنظمة الاسلامیة للتربیة و العلوم و الثقافه، ۱۴۳۱ق.
- البدء و التاریخ: المطهر المقدسی (درگذشت ۳۵۵ق)، بیروت،دار صادر، ۱۹۰۳م.
- البلدان: ابن الفقیه (درگذشت ۳۶۵ق)، به کوشش یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶ق.
- بیان الواقع: خواجه عاقبت کشمیری، به کوشش نسیم، لاهور، اداره تحقیقات پاکستان، ۱۹۷۰م.
- تاریخ اربل: ابن مستوفی (درگذشت ۶۳۷ق)، عراق،دار الرشید للنشر، ۱۹۸۰م.
- تاریخ بلاد الشام من ما قبل الاسلام: احسان عباس، عمان، الجامعة الاردنیه، ۱۴۱۰ق.
- تاریخ الدولة العثمانیه: زین الدین شمس الدین، عمان،دار المیسره.
- التاریخ الشامل للمدینة المنوره: عبدالباسط بدر، المدینه، ۱۴۱۴ق.
- تاریخ العرب: فیلیب حتی، رادورد جرجی و جبرائیل جبتور،دار غندور.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (درگذشت ۲۹۲ق)، بیروت،دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- تاریخ حجگزاری ایرانیان: اسراء دوغان، تهران، مشعر، ۱۳۸۹ش.
- تاریخ مکه: احمد السباعی (درگذشت ۱۴۰۴ق)، نادی مکة الثقافی، ۱۴۰۴ق.
- ترجمانة الکبری: ابوالقاسم الزیانی، به کوشش عبدالکریم، رباط،دار النشر، ۱۴۱۲ق.
- جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی: حسین قرچانلو، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش.
- جغرافیای حافظ ابرو: حافظ ابرو (درگذشت ۸۳۳ق)، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۵ش.
- جهان اسلام: مرتضی اسدی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۶ش.
- الحج و العمره: عربستان، مجلة شهریة تصدر عن وزارة الحج.
- حج۲۷: حسن مهدویان، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
- حدود العالم من المشرق الی المغرب: منوچهر ستوده، دانشگاه تهران، ۱۳۴۰ش.
- حسن المحاضرة فی اخبار مصر و القاهره: السیوطی (درگذشت ۹۱۱ق)، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- الحقیقة و المجاز: عبدالغنی نابلسی، به کوشش ریاض، دمشق،دار المعرفه، ۱۴۱۹ق.
- خاطرات سفر حج: سلطان حسین تابنده، تهران، ۱۳۷۸ش.
- خطط الشام: محمد کرد علی، قاهره، مکتبة ابن تیمیه، ۱۴۲۸ق.
- دانشنامه جهان اسلام: زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیه: حسن الامین، بیروت،دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۴۲ق.
- دائرة المعارف جهان نوین اسلام: سرویراستار: جان ل. اسپوزیتو، ترجمه و تحقیق زیر نظر طارمی و دیگران، تهران، نشر کنگره و کتاب مرجع، ۱۳۸۸ش.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش.
- دروب الحجیج (الملامح الجغرافیة لدروب الحجیج): عبدالمجید بکر، جده، تهامه، ۱۴۰۱ق.
- راه حج: رسول جعفریان، تهران، زیتون سبز، ۱۳۷۲ش.
- راهی به سوی خانه خدا: فال اسیری شیرازی، قم، مؤلف، ۱۳۷۲ش.
- رحالة الغرب فی دیار العرب: اسعد الفارس، کویت، احمد عبدالله الفلیج، ۱۴۱۸ق.
- رحلات فی الجزیرة العربیه: جی آر ویلستد، ترجمه: ماجد النجار، هیئة ابوظبی للثقافة و التراث، ۱۴۳۰ق.
- رحلات فی بلاد العرب: عاتق بن غیث بلادی، مکه،دار المکه، ۱۴۰۳ق.
- رحلات قالین الی جزیرة العرب: جورج أوغست قالین،دار الوراق، ۲۰۰۸م.
- رحلة ابن جبیر: محمد بن احمد (درگذشت ۶۱۴ق)، بیروت،دار صادر.
- رحلة استکشافیة اثریة الی الجزیرة العربیه: انتونان جوسن و رافائیل سافینیاک، ترجمه: صبا عبدالوهاب الفارس، ریاض،دار الملک عبدالعزیز، ۱۴۲۴ق.
- الرحلة الحجازیه: محمد اللبیب البتنونی (درگذشت ۱۳۲۹ق)، مصر، المطبعة الجمالیه.
- الرحلة العیاشیه: عبدالله بن محمد العیاشی، به کوشش الفاضلی و القرشی، ابوظبی،دار السویدی.
- رحلة المکناسی: محمد بن عبدالوهاب المکناسی، به کوشش محمد بوکبوط، بیروت، المؤسسة العربیه، ۲۰۰۳م.
- الرحلة الی المدینة المنوره: مأمون محمود یاسین، بیروت،دار الفکر، ۱۴۰۷ق.
- رحلة من الکویت الی الریاض: لویس پلی، ترجمه: احمد ابشن، رواد المشرق العربی.
- روزنامه اطلاعات: سال ۸۵، تهران، مؤسسه اطلاعات، دوشنبه، ۱۵ آذر، ۱۳۸۹ش.
- الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (درگذشت ۹۰۰ق)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، ۱۹۸۴م.
- سفرنامه ابن بطوطه (رحلة ابن بطوطه): ترجمه: موحد، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش.
- سفرنامه حاج علیخان اعتماد السلطنه: به کوشش قاضی عسکر، مشعر، ۱۳۷۹ش.
- سفرنامه حج منصور یعقوب میرزای تبریزی: به کوشش رسول جعفریان، تهران، نشر علم، ۱۳۸۸ش.
- سفرنامه سیف الدوله: سیف الدوله سلطان محمد، به کوشش علی اکبر خداپرست، نشر نی، ۱۳۶۴ش.
- سفرنامه منظوم حج: بانوی اصفهانی، به کوشش رسول جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
- سفرنامه ناصر خسرو: ناصر خسرو (درگذشت ۴۸۱ق)، تهران، زوّار، ۱۳۸۱ش.
- السیرة النبویه: ابن هشام (درگذشت ۲۱۳/۲۱۸ق)، به کوشش مصطفی السقاء و دیگران، بیروت،دار المعرفه.
- شمال حجاز: حمود بن ضاوی القثامی، العصر الحدیث.
- صورة الارض: محمد بن حوقل النصیبی (درگذشت ۳۶۷ق)، بیروت،دار صادر، ۱۹۳۸م.
- ضیوف الرحمن: روبرت بیانکی، ترجمه: سعید محمد الاسعد، ریاض، مکتبة العبیکان، ۱۴۲۸ق.
- العثمانیون فی شمال جزیرة العربیه: مطلق البلوی، بیروت، ۱۴۲۰ق.
- فتوح البلدان: البلاذری (درگذشت ۲۷۹ق)، بیروت،دار الهلال، ۱۹۸۸م.
- الفتوح: ابن اعثم الکوفی (درگذشت ۳۱۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت،دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
- کاروان نور: سازمان حج و زیارت، تهران، ش۲۸، ۱۳۸۸ش.
- کنوز الذهب فی تاریخ حلب: احمد بن ابراهیم العجمی (درگذشت ۸۸۴ق)، حلب،دار القلم، ۱۴۱۷ق.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (درگذشت ۶۳۰ق)، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- الکتاب المقدس: بیروت،دار الکتاب المقدس فی الشرق الاوسط، ۱۹۹۳م.
- المدینة بین الماضی و الحاضر: ابراهیم بن علی العیاشی، مدینه، المکتبة العلمیه، ۱۳۹۲ش.
- مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (درگذشت ۷۳۹ق)، بیروت،دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
- مرشد الزوار الی قبور الابرار: موفق الدین بن عثمان (درگذشت ۶۱۵ق)، قاهره، الدار المصریة اللبنانیه، ۱۴۱۵ق.
- مسالک الابصار فی ممالک الامصار: احمد بن یحیی بن فضل الله الحمری (درگذشت ۷۴۹ق)، ابوظبی، المجمع الثقافی، ۱۴۲۳ق.
- المسالک و الممالک: ابراهیم الفارسی الاصطخری (درگذشت ۳۴۶ق)، به کوشش محمد جابر، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ۱۳۸۱ق.
- المسالک و الممالک: ابوعبید البکری (درگذشت ۴۸۷ق)، به کوشش ادریان فان لیوفن و اندری فیری،دار الغرب الاسلامی، ۱۹۹۲م.
- المسجد النبوی الشریف من العصر العثمانی: محمد هزاع الشهری، قاهره،دار القاهره، ۲۰۰۳م.
- مسیحیون فی مکه: أغسطس رالی، ترجمه: رمزی بدر، لندن،دار الوراق، ۲۰۰۹م.
- المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت،دار القلم، ۱۴۱۱ق.
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (درگذشت ۶۲۶ق)، بیروت،دار صادر، ۱۹۹۵م.
- مکه و مدینه از دیدگاه جهانگردان اروپایی: جعفر الخلیلی، ترجمه: محمد رضا فرهنگ، قم، مشعر، ۱۳۷۶ش.
- ملامح الحیاة الشعبیة فی مدینة عمان: عبدالله رشید، مکتبة قندیل، عمان، ساحة المسجد الحسینی الکبیر، ۱۹۸۳م.
- المناسک و اماکن طرق الحج: ابواسحاق الحربی (درگذشت ۲۸۱ق)، به کوشش حمد الجاسر، ریاض،دار الیمامه، ۱۴۰۱ق.
- المواعظ و الاعتبار: المقریزی (درگذشت ۸۴۵ق)، به کوشش خلیل المنصور، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- الموسوعة العربیة العالمیه: ریاض، مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر، ۱۴۱۹ق.
- الموسوعة العربیه: هیئة الموسوعة العربیه، دمشق، ۱۹۹۸م.
- میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
- نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر: محمد بن ابیطالب الانصاری (درگذشت ۷۲۷ق)، تهران، اساطیر، ۱۳۸۲ش.
- نفحات الحرم: علی الطنطاوی، دمشق،دار الفکر، ۱۴۰۰ق.
- النفحة المسکیة فی الرحلة المکیه: عبدالله بن حسین سویدی، ابوظبی، مجمع الثقافی، ۱۴۲۴ق.
- نهر الذهب فی تاریخ حلب: کامل البالی الحلبی الغزی (درگذشت ۱۳۵۱ق)، حلب،دار القلم، ۱۴۱۹ق.