روغن مالیدن به بدن: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{احکام احرام عمودی}} | {{احکام احرام عمودی}} | ||
{{مقاله فقهی | |||
| صفحه = | |||
| لینک = https://wikihaj.com/view/%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87_%D9%85%D9%88_(%D9%81%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9) | |||
| متن = روغن مالیدن (فتاوای مراجع)}} | |||
{{جعبه اطلاعات اعمال | {{جعبه اطلاعات اعمال | ||
| عنوان = روغن مالیدن به بدن | | عنوان = روغن مالیدن به بدن |
نسخهٔ ۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۱
واجبات |
شروع از میقات • نیت • لباس احرام • تلبیه |
محرمات احرام |
مشترک بین زن و مرد |
شکار حیوانات خشکی • کشتن جانوران بدن • کندن درختان • التذاذ جنسی • آمیزش • استمناء • عقد ازدواج • فسوق • جدال • زینت • بوی خوش • روغن مالیدن به بدن • نگاه کردن در آینه • سرمه کشیدن • ازاله مو • ناخن گرفتن • خون برون آوردن • کشیدن دندان • حمل سلاح |
ویژه مردان |
پوشیدن لباس دوخته • پوشاندن سر • استظلال |
ویژه زنان |
پوشاندن صورت • پوشاندن دست |
دیگر احکام |
مستحبات احرام |
مکروهات احرام |
این مقاله، راهنمای عملی احکام فقهی نیست. برای اطلاع از حکم و وظیفه شرعی به فتوای مرجع تقلید خود مراجعه کنید. از جمله نگاه کنید به: روغن مالیدن (فتاوای مراجع). |
دسته | محرمات احرام |
---|---|
مربوط به آیین | احرام در عمره و حج |
مکان | حرم مکی |
زمان | هنگام احرام |
حکم | احرام است |
کفاره | دارد |
مفاهیم فقهی وابسته | محرمات احرام |
صفحه فتواهای مراجع | روغن مالیدن (فتاوای مراجع) |
روغن مالیدن به بدن در منابع فقهی، عمل مستحبی است که مورد تاکید پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) قرارگرفته است و حتی برای آن در احادیث، آدابی نیز ذکرشده است. حکم روغن مالی از دیدگاه فقهای اسلام حرام است ولی باتوجه به معطر و غیر معطربودن روغن، لزوم کفاره آن نیز از دیدگاه فقها، متفاوت میگردد.
مفهومشناسی
روغن مالی از دو واژه «روغن» و «مالیدن» ترکیب شده است. «روغن» به ماده ای چرب گفته می شود که از پیه و شیر حیوانات و یا از گیاهان گرفته می شود و در حرارت متعارف میعان پیدا می کند.[۱] در عربی به آن «دُهن» گفته می شود[۲]و به روغنی که از زیتون گرفته می شود «زَیت»[۳]و به روغنی که از شیر حیوانات گرفته می شود «الزُبد» و «السَمن» گفته می شود با این تفاوت که «الزبد» به روغن حیوانی قبل از مذاب شدن اطلاق می گردد.[۴] به چربی که از بدن و گوشت حیوان گرفته می شود «شَحم» گفته می شود. [۵]به عمل روغن مالیدن «اِدهان»، «إدّهان» «تدهُّن»[۶] و «تدهین»[۷]می گویند.
روغن مالی در اسلام
در اسلام روغن مالیدن عملی مشروع و در مواردی مستحب شمرده شده و در حدیثی آمده است که رسول خدا(ص) مالیدن روغن را دوست میداشت و چرکین و آشفته بودن سر و بدن را ناخرسند میشمرد.[۸] در روایتی علی(ع) فرمود: روغن پوست را نرم و ذهن را زیاد و مجاری آب به بدن را باز می کند و سختی و آلودگی پوست را زدوده و آن را روشن و شفاف می کند.[۹] امام صادق(ع) نیز روغن مالی را سبب برطرف شدن بدی برشمرد[۱۰] و هدیه دادن روغن را توصیه کرده است.[۱۱] افزون بر این در روایات به روغن مالی با روغن های مختلف توصیه شده است، چنان که در سیره پیامبر(ص) نیز نقل شده است که آن حضرت با روغن های مختلف بدن خود را روغن مالی می کرد.[۱۲] از جمله روغن هایی که برای آن آثار و فوائد زیادی ذکر شده روغن زیتون،[۱۳] روغن بنفشه[۱۴] و روغن زنبق[۱۵] است.
آداب روغن مالیدن
برای روغن مالی، آدابی نیز ذکر شده است. از جمله در روایات بر انجام روغن مالی در شب توصیه شده است. در حدیثی امام باقر(ع) فرمود: روغن مالی در شب سبب جریانیافتن روغن در رگها شده و آبیاریشدن پوست و سفیدشدن صورت میگردد.[۱۶] ادب دیگر این عمل شروع از سر و قسمت بالای بدن است. در سیره رسول خدا(ص) نقلشده که آن حضرت هنگام روغن مالی نخست سر و سپس ریش را روغن مالی میکردند و نیز نقلشده که آن حضرت نخست دو ابرو و سپس سبیل را روغن مالی می کردند و در پی آن روغن را داخل بینی کرده و می بوییدند و سپس سر را روغن مالی میکردند.[۱۷]در احادیثی دیگر مردان از روغن مالیدن به بدن در هر روز منع شده و این عمل سبب شبیه شدن آنان به زنان شمرده شده است.[۱۸]از این رو در احادیثی دیگر مردان به یک بار روغن مالیدن در سال یا هر ماه[۱۹]و در برخی روایات به انجام یک مرتبه در هر جمعه توصیه شدهاند.[۲۰] در حدیثی نیز به گفتن بسم الله هنگام روغن مالی و خواندن دعای: « اللهم إنی أسألک الزین والزینة والمحبة وأعوذ بک من الشین والشنآن والمقت» پس از ریختن روغن در کف دست برای انجام این عمل سفارش شده است.[۲۱]
روغن مالی در حال احرام
روغن مالی هر چند عملی مباح و بلکه مستحب است، ولی به جهت داشتن بوی خوش و زینتبودن، یکی از مظاهر رفاه و توجه شخص به خویشتن بهشمار میرود، از این رو با حکمت احرام منافات داشته و اسلام استعمال آن را در حال احرام منع کرده است. همه فقیهان شیعه[۲۲] و فقهای مذاهب مختلف اهل سنت[۲۳]روغن مالی را به طور کلی از محرمات احرام شمردهاند. برخی از فقیهان امامیه گفتهاند: در حرمت روغن مالی تفاوتی میان این که این عمل از سوی خود محرم انجام شود یا دیگری به بدن او روغن بمالد وجود ندارد، چنان که تفاوتی میان این که روغن یاد شده مذاب یا غیر مذاب باشد، به سر یا بقیه اعضای بدم مالیده شود، به قصد زینت یا هدف دیگر- به جز موارد ضرورت- مالیده شود، روغن خوراکی یا غیر خوراکی باشد، روغن پاک یا نجس باشد وجود ندارد و در همه این موارد روغن مالی حرام است.[۲۴]
انواع روغن مالیدن
البته فتوای فقیهان در باره معطر بودن یا نبودن روغن تفاوت دارد که در ذیل به طور جداگانه به حکم روغن مالی با هر یک از این دو نوع همراه با ادله آنها اشاره می شود.
مالیدن روغن غیر معطر
فقهای امامیه و اهل سنت در مورد حکم مالیدن روغن غیرمعطر از سوی محرم اختلاف نظر دارند. مشهور فقیهان امامیه روغن مالی با روغن غیر معطر را حرام میدانند.[۲۵] امام خمینی و آیت الله سیستانی از فقهای معاصر امامیه از جمله پیروان این دیدگاه هستند.[۲۶] دلیل اینان بر حرمت روایاتی است که در آنها به طور مطلق از حرمت روغن مالی در حال احرام یاد شده است یا روایاتی که در آنها روغن مالی تنها در حال ضرورت مباح شمرده شده است.[۲۷] بیشتر فقیهان مذاهب اهل سنت نیز قائل به حرمت این عمل بر محرم هستند.[۲۸] دلیل برخی از آنان منافات روغن مالی با ژولیدگی و غبارآلودگی است که در حدیث نبوی یکی از ویژگیهای حجگزار در حال احرام شمرده شده است.[۲۹] شافعی و برخی فقهای دیگر اهل سنت استفاده از روغن غیر معطر را برای دستها و بدن جایز می داند، اما بر آنند که استفاده از آن برای موهای سر جایز نیست؛ زیرا روغن غیر معطر نیز سبب مرتب شدن موها و از بین رفتن ژولیدگی می شود که این امر با حکمت احرام سازگار نیست.[۳۰] در مقابل برخی از فقیهان امامیه روغن مالی با روغن های غیر معطر را بر محرم جایز شمردهاند. دلیل اینان افزون بر اصل اباحه، روایاتی است که این عمل در موارد مداوا جایز شمرده شده است.[۳۱]
مالیدن روغن معطر
نظر فقها در مالیدن روغن معطر، به حال احرام و قبل از احرام تقسیم میگردد که به شرح ذیل است.
بعد از احرام
فقهای شیعه به اتفاق با استناد به روایات، استعمال روغن معطر را بر محرم حرام دانستهاند.[۳۲]همه فقیهان مذاهب اهل سنت نیز قائل به حرمت مالیدن روغن معطر بر بدن هستند.[۳۳] هر چند در مورد برخی از روغن های معطر همچون بنفشه اختلاف نظر دارند که برخی از آنان از جمله مالک و ابوثور و اصحاب رأی قائل به کراهت مالیدن آن به بدن هستند[۳۴] و شافعی آن را خارج از مصادیق روغن معطر دانسته است.[۳۵] دلیل برخی از اینان بر حرمت روایتی از رسول خدا(ص)است که در آن حج گزار به صفت ژولیده و غبار آلود بودن توصیف شده است و روغن مالی کردن با صفت یاد شده منافات داشته و این ویژگی حج گزار را از بین می برد.[۳۶] دلیل دیگر آن است که هدف حج گزار استفاده از بوی خوش روغنهای معطر و طلب آسایش با آنها است که این امر بر محرم حرام است.[۳۷]
قبل از احرام
همچنین فقیهان اسلامی در مورد روغن مالی با روغن های معطر قبل از احرام در صورتی که اثر آن تا بعد از احرام باقی می ماند اختلاف نظر دارند. مشهور فقیهان شیعه با استناد به روایاتی که در آنها این عمل قبل از احرام نهی شده، روغن مالی با روغنهای معطر را حرام شمردهاند.[۳۸]اما در مقابل برخی فقیهان با استناد به اصل اباحه و اطلاق برخی روایات که از اباحه روغن مالی قبل از احرام یاد شده و روایاتی که در آنها این عمل بر محرم مکروه شمرده شده و نیز محل بودن حج گزار قبل از احرام این عمل را مباح و مکروه شمردهاند.[۳۹]بیشتر فقیهان مذاهب اهل سنت با استناد به روایتی از عایشه که در آن از معطر کردن رسول خدا قبل از احرام از سوی وی سخن به میان آمده، این عمل را جایز دانستهاند.[۴۰]اما از مالک نقل شده که وی این عمل را ناخوشایند شمرده است.[۴۱]
کفاره روغن مالی
به نظر مشهور فقیهان امامیه مالیدن روغن معطر به بدن هر چند برای ضرورت و درمان باشد کفاره دارد.[۴۲] دلیل این امر روایت معاویة بن عمار است که در آن کفاره در صورت روغن مالی برای مداوا ثابت دانسته شده است.[۴۳]برخی فقیهان به جهت مقطوع بودن روایت یاد شده و اشتمال آن بر کفاره جاهل، قائلاند که احتیاط اقتضا می کند که در این مساله به وجوب کفاره حکم کرد.[۴۴] پیروان این دیدگاه کفاره روغن مالی را در صورت ارتکاب این عمل از روی علم و عمد یک گوسفند و در صورت ارتکاب آن از روی جهل اطعام فقیر دانستهاند.[۴۵]در مقابل برخی کفاره یاد شده را مستحب شمرده[۴۶]و یا آن را لازم ندانستهاند.[۴۷]اما به نظر فقیهان امامیه روغن مالی با روغن غیر معطر کفاره ندارد. دلیل این امر علاوه بر اصل برائت، روایتی از امام صادق(ع) است که در آن این عمل جایز شمرده شده و از کفاره سخنی به میان نیامده است.[۴۸] اما اهل سنت در این مورد اختلاف دارند. حنفیه برآنند که در صورت روغن مالی عضو کامل با روغن معطر باید حیوانی را قربانی کند و در غیر این صورت پرداخت صدقه کفایت می کند، اما در مورد روغن مالی با روغن غیر معطر اختلاف نظر دارند. ابو حنیفه قربانی کردن حیوانی را واجب شمرده است، اما ابویوسف و برخی فقیهان دیگر تنها پرداخت صدقه را کافی شمردهاند.[۴۹] شافعی در مالیدن روغن غیر معطر به سر و محاسن کفاره را ثابت میداند و در غیر مواضع یاد شده به وجوب کفاره معتقد نیست، ولی در روغن معطر کفاره را مطلقا واجب دانسته است.[۵۰] مالکیه نیز برآنند که روغن مالی با روغن معطر کفاره دارد، ولی با روغن غیر معطر کفاره ندارد.[۵۱]همچنین بیشتر فقهای مذاهب اهل سنت از وجوب کفاره در صورت ضرورت این عمل یاد کردهاند،[۵۲]اما حنفیه پرداخت کفاره را در صورت ضرورت واجب ندانستهاند.[۵۳]
پانویس
- ↑ لغت نامه، ج8، ص10917؛ فرهنگ فقه، ج4، ص196.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج2، ص308؛ تاج العروس، ج18، ص212-209؛ مجمع البحرین، ج6، ص249«دهن».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج3، ص39؛ لسان العرب، ج2، ص35؛ تاج العروس، ج3، ص56«زیت».
- ↑ العین، ج7، ص357؛ لسان العرب، ج3، ص192؛ تاج العروس، ج4، ص471«زبد».
- ↑ لغت نامه، ج9، ص12501؛ لسان العرب، ج12، ص319«شحم».
- ↑ الصحاح، ج5، ص: 2115؛ لسان العرب، ج13، ص209؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص320«دهن».
- ↑ تاج العروس، ج4، ص202«مرح»؛ مستند الشیعه، ج11، ص394.
- ↑ وسائل الشیعه، ج2، ص157؛ بحار الانوار، ج16، ص247؛ مکارم الاخلاق، ص33.
- ↑ الکافی، ج6، ص519؛ الخصال، ص611؛ بحار الانوار، ج10، ص90.
- ↑ الکافی، ج6، ص519؛ وسائل الشیعه، ج2، ص156.
- ↑ وسائل الشیعه، ج2، ص159؛ بحار الانوار، ج73، ص145.
- ↑ . وسائل الشیعه، ج2، ص157؛ مکارم الاخلاق، ص33؛ بحار الانوار، ج16، ص247.
- ↑ . الکافی، ج6، ص331؛ بحار الانوار، ج63، ص 182؛ تفسیر نمونه، ج14، ص221.
- ↑ . الکافی، ج6، ص521؛ جامع احادیث الشیعه، ج16، ص666؛ طب الائمه، ص93.
- ↑ . الکافی، ج6، ص523؛ وسائل الشیعه، ج2، ص167؛ طب الائمه، ص94.
- ↑ الکافی، ج6، ص519؛ وسائل الشیعه، ج2، ص158؛ طب الائمه، ص93.
- ↑ وسائل الشیعه، ج2، ص157؛ بحار الانوار، ج16، ص247؛ مکارم الاخلاق، ص33.
- ↑ الکافی، ج6، ص520؛ وسائل الشیعه، ج2، ص160؛ جامع احادیث الشیعه، ج16ف ص665.
- ↑ الکافی، ج6، ص520؛ جامع احادیث الشیعه، ج16، ص665؛ وسائل الشیعه، ج2، ص160.
- ↑ الکافی، ج6، ص520؛ وسائل الشیعه، ج2، ص160؛ جامع احادیث الشیعه، ج16، ص676.
- ↑ الکافی، ج6، ص519 و 520؛ وسائل الشیعه، ج2، ص159؛ جامع احادیث الشیعه، ج16، ص666.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص323؛ الحدائق الناضره، ج15، ص500؛ مستند الشیعه، ج7، ص394.
- ↑ فتح العزیز، ج7، ص457؛ المدونة الکبری، ج1، ص455؛ المبسوط، ج4، ص122.
- ↑ کشف الغطاء، ج4، ص571.
- ↑ الخلاف، ج2، ص303؛ الحدائق الناضره، ج15، ص501؛ مستند الشیعه، ج11، ص394.
- ↑ تحریر الوسیلة، ج1، ص424؛ مناسک حج (سیستانی)، ص128-129.
- ↑ الحدائق الناضره، ج15، ص502؛ مستند الشیعه، ج11، ص394.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص190؛ المدونة الکبری، ج1، ص455؛ المغنی، ج3، ص300.
- ↑ المبسوط، ج4، ص122.
- ↑ الأم، ج2، ص166 ، ج5، ص 247؛ المجموع، ج7، ص282؛ المغنی، ج3، ص300.
- ↑ مختلف الشیعه، ج4، ص74؛ الحدائق الناضره، ج15، ص503.
- ↑ منتهی المطلب، ج10، ص206؛ الحدائق الناضرة، ج15، ص500؛ جواهر الکلام، ج18، ص374.
- ↑ المجموع، ج7، ص279؛ المدونة الکبری، ج1، ص455 - 456؛ المبسوط، ج4، ص8.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص456؛ المغنی، ج3، ص300.
- ↑ المجموع، ج7، ص 278 - 279؛ فتح العزیز، ج7، ص458.
- ↑ المبسوط، ج4، ص8.
- ↑ المغنی، ج3، ص300.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج7، ص226 و 227؛ الحدائق الناضره، ج15، ص501 و 502؛ جواهر الکلام، ج18، ص375.
- ↑ ر.ک: مستند الشیعه، ج11، ص395؛ الحدائق الناضره، ج15، ص500؛ ریاض المسائل، ج6، ص321.
- ↑ الام، ج7، ص227؛ المبسوط، ج4، ص4؛ المغنی، ج3، ص227.
- ↑ المدونة الکبری، ج1، ص361؛ مواهب الجلیل، ج4، ص231.
- ↑ شرائع الاسلام، ج1، ص185؛ منتهی المطلب ج10، ص205 - 206؛ تحریر الأحکام، ج2، ص: 35.
- ↑ الخلاف، ج2، ص302؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص323- 320؛ الحدائق الناضره، ج15، ص504.
- ↑ الحدائق الناضره، ج15، ص504 - 505.
- ↑ ارشاد الاذهان، ج1، ص324؛ مناسک الحج، تبریزی، ص126؛ مناسک الحج، سیستانی، ص129.
- ↑ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص105.
- ↑ مناسک الحج، فیاض، ص131.
- ↑ الخلاف، ج2، ص: 303؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص320؛ تحریر الوسیلة، ج1، ص424.
- ↑ المبسوط، ج4، ص122؛ بدائع الصنایع، ج2، ص190.
- ↑ الام، ج2، ص152؛ المجموع، ج7، ص279 ،282 ،462؛ مغنی المحتاج، ج1، ص520.
- ↑ المغنی، ج3، ص300 - 301.
- ↑ الام، ج2، ص224؛ مواهب الجلیل، ج4، ص229؛ المغنی، ج3، ص301.
- ↑ المبسوط، ج4، ص123.
منابع
- ارشاد الاذهان الی احکام الایمان: حسن بن یوسف الحلی (علامه حلی) (م.726ق.)، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1410ق.
- الام: محمد بن ادریس الشافعی (م. 204ق)، بیروت، دار الفکر، 1403ق.
- بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار: محمد باقر المجلسی (م.1111ق.)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسة الوفاء، 1403ق.
- بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م.587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
- تاج العروس من جواهر القاموس: مرتضی الزبیدی (م.1205ق.)، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق.
- تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه: حسن بن یوسف الحلی (علامه حلی) (م.726ق.)، تحقیق ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام صادق، 1420ق.
- تحریر الوسیله: سید روح الله موسوی الخمینی (م.1368ش.)، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق.
- تذکرة الفقهاء: حسن بن یوسف الحلی (علامه حلی) (م.726ق.)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1416ق.
- تفسیر نمونه: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1386ش.
- جامع احادیث الشیعه: اسماعیل معزی ملایری، قم، مطبعة العلمیه، 1399ق.
- جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام: محمد حسین نجفی الجواهری (م. 1266ق.)، تحقیق عباس قوچانی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
- الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره: یوسف بن احمد البحرانی (م. 1186ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، انتشارات الاسلامی، 1363ش.
- الخصال المحمودة و المذمومه: محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق) (م.381ق.)، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، انتشارات الاسلامی، 1410ق.
- الخلاف فی الاحکام: محمد بن حسن الطوسی (385-460ق.)، تحقیق خراسانی و دیگران، قم، انتشارات الاسلامی، 1407ق.
- ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل: سید علی طباطبائی (م.1231ق.)، قم، انتشارات الاسلامی، 1412ق.
- شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام: جعفر بن حسن محقق حلی(علامه حلی) (م.676ق.)، تحقیق سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، 1409ق.
- الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة): اسماعیل بن حماد الجوهری (م.393ق.)، تحقیق احمد عبدالغفور العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
- طب الائمه: عبدالله و حسین بن سابور الزیات(ابنی بسطام النیسابوری) (م. 401ق.)، قم، الشریف الرضی، 1411ق.
- العین (ترتیب العین): الخلیل بن احمد الفراهیدی (م.170ق.)، تحقیق مهدی المخزومی و ابراهیم السامرائی، قم، دار الهجره، 1409ق.
- فتح العزیز شرح الوجیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م.623ق.)، بیروت، دار الفکر.
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام: جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، 1426ق.
- الکافی: محمد بن یعقوب کلینی (م.329ق.)، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب اسلامیه، 1363ش.
- کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء: جعفر بن خضر کاشف الغطاء (م.1228ق.)، تحقیق عباس تبریزیان و دیگران، قم، انتشارات الإسلامی، 1422ق.
- لسان العرب: محمد بن مکرم ابن منظور (م.711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
- لغت نامه: دهخدا (م.1334ش.) زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران، 1373ش.
- المبسوط: محمد بن احمد بن سهل السرخسی (م.483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
- مجمع البحرین: فخرالدین بن محمد الطریحی (م.1085ق.)، تحقیق الحسینی، تهران, المرتضویة، 1362ش.
- المجموع شرح المهذب: یحیی بن شرف النووی (م.676ق.)، بیروت، دار الفکر.
- مختلف الشیعة فی احکام الشریعه: حسن بن یوسف حلی(علامه حلی) (م.726ق.)، قم، انتشارات الاسلامی ، 1413ق.
- المدونة الکبری: مالک بن انس (م.179ق)، بیروت، دار الآحیاءالتراث العربی، 1323ق.
- مستند الشیعة فی احکام الشریعه: احمد بن محمد مهدی النراقی (م. 1245ق.)، قم، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، 1415ق.
- معجم مقاییس اللغه: احمد بن فارس (م.395ق.)، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1404ق.
- مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج: محمد بن احمد الشربینی (م.977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق.
- المغنی: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
- مکارم الاخلاق: الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن6ق.)، قم، شریف الرضی، 1392ق.
- مناسک الحج: سید علی السیستانی، قم، چاپخانه شهید ، 1413ق.
- مناسک الحج: المیرزا جواد التبریزی، قم، مهر، 1414ق.
- مناسک حج: حسین وحید خراسانی، قم، مدرسة الإمام باقر العلوم علیه السلام، 1428ق.
- مناسک حج: محمد اسحاق الفیاض، قم، عزیزی، 1418ق.
- منتهی المطلب فی تحقیق المذهب: حسن بن یوسف حلی (م. 726ق.)، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1414ق.
- مواهب الجلیل: محمد بن محمد الحطاب الرعینی (م.954ق.)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق.
- وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه): محمد بن الحسن الحر العاملی (م.1104ق.)، الحر العاملی (م.1104ق.)، قم، آل البیت، 1414ق.