پرش به محتوا

جزیرةالعرب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
Kamran (بحث | مشارکت‌ها)
Kamran (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۹: خط ۵۹:


== تاریخ اقتصادی ==
== تاریخ اقتصادی ==
با حفظ علائم ویکی و ارجاعات:


==اقتصاد==
اقتصاد شبه‌جزیره عربستان در ابتدا بر کشاورزی محدود در واحه‌ها و دامداری استوار بود. با توجه به شرایط جغرافیایی نامساعد، **تجارت** و **صنعت** نقش مهم‌تری در اقتصاد ایفا کرده‌اند.
===کشاورزی===
کشاورزی در مناطق حاصلخیز، به‌ویژه در جنوب، از دیرباز رواج داشت. یمنی‌ها با ساخت سدهایی مانند **سد مارب** (از بزرگ‌ترین سدها) به مهار آب پرداختند.<ref>جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص71-75؛ المفصل، ج13، ص202.</ref> محصولات شامل غلات، حبوبات، دانه‌های معطر و میوه‌های باکیفیت بود.<ref>جزیرةالعرب قبل اسلام، ص75؛ صفة جزیرةالعرب، ص313 به بعد.</ref> کندر در ظفار و حضرموت<ref>معجم البلدان، ج1، ص193؛ ج4، ص60؛ لسان العرب، ج5، ص153، «کندر.</ref> و خرما، گندم و ذرت در حضرموت و یمامه از محصولات مهم بودند.<ref>صفة جزیرةالعرب، ص168؛ معجم البلدان، ج5، ص442؛ الاخبار الطوال، ص16-17.</ref>
در مدینه، بهره‌گیری از آب‌انبارها و چاه‌ها به رونق کشاورزی و نخلستان‌ها کمک کرد، که خرما مهم‌ترین منبع درآمد بود.<ref>مکة و المدینة فی الجاهلیة و عهد الرسول، ص356؛ معالم المدینة المنوره، ج4، ص42؛ البلدان، ص151.</ref> طائف نیز با خاک و آب‌وهوای مناسب، منبع تامین میوه و غلات برای مکه بود.<ref>دراسات فی تاریخ العرب، ج1، ص339، 431-432؛ اخبار مکه، ج2، ص239.</ref> امروزه با استفاده از فناوری‌های نوین و درآمد نفتی سعی در توسعه کشاورزی شده، اما شرایط نامساعد محیطی مانع تبدیل آن به عاملی بنیادین شده است.<ref>شبه جزیره عربستان، ج1، ص140-142.</ref>
===دامداری===
**شتر** به دلیل سازگاری با محیط خشک، محور زندگی کوچ‌نشینان بود و تمامی نیازهای آنان از شیر و گوشت تا پشم و پوست را تامین می‌کرد.<ref>المفصل، ج1، ص198؛ تاریخ شبه الجزیرةالعربیه، ص24؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص95-96؛ المخصص، ج2، ص125-134.</ref> پرورش **اسب** برای جنگ و کوچ، و نیز **گوسفند**، **بز** و **زنبور عسل** (به‌ویژه در یمن و حضرموت) رایج بود.<ref>المفصل، ج1، ص201-203؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص118-119.</ref>
===صنعت===
دستیابی به معادن **طلا**، **نقره**، **عقیق**، **سرب**، **آهن** و **نمک**<ref>صفة جزیرةالعرب، ص263، 267، 293، 320-321؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص103-110؛ صفة جزیرةالعرب، ص320.</ref> به تدریج باعث رونق صنایعی مانند پوست‌دوزی، ریسندگی، بافندگی، رنگرزی، ساخت عطر، نجاری، سفالگری، شیشه‌گری و زرگری شد.<ref>جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص101-129.</ref> در مناطق غیرزراعی، صنایعی مانند اسلحه‌سازی و ساخت ابزار رایج بود.<ref>المعارف، ص575-576.</ref> صنایع وابسته به **کشتی‌سازی** و **ماهیگیری** در سواحل، و همچنین صید مروارید رونق داشت.<ref>جغرافیة شبه جزیرةالعرب، ص26-27.</ref>
===تجارت===
**تجارت** مهم‌ترین عامل اقتصادی بود و تاجران، به‌ویژه قریش، کاروان‌های بزرگ را رهبری و گاه معاهداتی با قدرت‌های همسایه مانند ایران و روم می‌بستند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص66.</ref>
دو راه اصلی تجارت وجود داشت:
*  **راه شمالی:** از خلیج فارس و عمان، through بادیه‌الشام و فلسطین، به بندر صور یا مصر می‌رسید.
*  **راه جنوبی:** از بنادر جنوب like عمان، به موازات دریای سرخ، به بندر ایله یا غزه منتهی می‌شد. شهرهایی like مکه و مدینه به دلیل همجواری با این مسیر رونق یافتند.<ref>المفصل، ج13، ص262.</ref>
جنوبی‌ها با دریانوردی، در صادرات کالاهای بومی (مانند بخور و کندر) و واردات کالاهای لوکس (مانند طلا و ابریشم) نقش واسطه‌گری vitalی داشتند.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص65؛ محاضرات فی تاریخ العرب، ج1، ص36-37؛ تاریخ العرب قبل الاسلام، ص136.</ref>
بازارهایی مانند **عکاظ**، **مجنه** و **ذی‌المجاز** near مکه، و بازارهای بنی‌قینقاع و زباله در مدینه، مراکز مهم تجاری بودند.<ref>اسواق العرب، ص277، 344، 347؛ تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص306؛ وفاء الوفاء، ج2، .</ref> بنادری like **جده** (که جایگزین شعیبه شد) و **ینبع** نقش کلیدی در واردات کالا و ورود حاجیان داشتند.<ref>معجم البلدان، ج3، ص351؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص135-160؛ جزیرةالعرب فی القرن العشرین، ص16، 201-206.</ref>
کشف **نفت** در بحرین (۱۹۳۲م)، عربستان (۱۹۳۸م)، کویت (۱۹۴۰م) و later در دیگر Emirates، تحولی شگرف در اقتصاد ایجاد کرد و درآمدهای کلانی را روانه این کشورها نمود.<ref>Britannica (Arabian Peninsula.</ref> اگرچه این کشورها سعی در تنوع بخشی اقتصادی دارند (مانند توسعه صنعت آلومینیوم در بحرین، تجارت در کویت و صنعت در قطر)، اما اقتصاد تک‌محصولی و وابسته به نفت همچنان بزرگ‌ترین چالش محسوب می‌شود.<ref>شبه جزیره عربستان، ج1، ص140-141.</ref>


==تاریخ سیاسی==
==تاریخ سیاسی==

نسخهٔ ‏۲۰ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۳۵

جزیرة العرب یا شبه جزیره عربستان

جزیرةالعرب، خاستگاه اسلام و دربرگیرنده حرمین شریفین، در جنوب غربی آسیا، با حدود 3 میلیون کیلومتر مربع مساحت، بزرگ‌ترین شبه جزیره دنیاست.

این شبه‌جزیره از طرف شمال به وسیله ریگزارهای بسیار وسیع به عراق و اردن محدود می‌شود و با آن‌که در شرق، جنوب و مغرب به خلیج فارس، دریای عمان، خلیج عدن و دریای سرخ می‌پیوندد، جز در جنوب، از آب بهره چندانی ندارد.

بر پایه گزارشات تاریخی اقوام مختلفی همچون قوم عاد و ثمود در این سرزمین می‌زیسته‌اند و زبان تمامی ساکنان جزیرةالعرب، عربی بوده است.


اساس ملیت و بافت اجتماعی ـ سیاسی، در جزیرةالعرب را قبیله دانسته‌اند. اعراب اهل وبر و اهل حضر (چادرنشینان و یکجانشینان) جملگی، پیرو نظام قبیله بودند و به سبب نداشتن بینش تشکیلاتی اصیل، با تعصب و حمیّت جاهلی خاص به قبیله خود و روابط و ضوابط قبیلگی می‌نگریستند.


پشتوانه‌اقتصادی ساکنان جزیرةالعرب، داد و ستد جواهرات و سنگ‌های‌قیمتی، کشاورزی، دامداری _در‌اندک مناطقِ برخوردار از آب_ و درآمد حاصل از زیارت مکه در ایامی‌خاص بود. مهم‌ترین پدیده اقتصادی در جزیرةالعرب آن روز، برقراری بازارها و نمایشگاه‌های فصلی بود که برای رونق بخشیدن به تجارت داخلی و خارجی، در هر شهر و منطقه‌ای، متناسب با موقعیت جغرافیایی و اجتماعی، برگزار می‌شد. دومه‌الجندل، مشقر، صحار، عدن، صنعا، عکاظ نام‌های شماری از آن نمایشگاه‌هاست.


اگر چه جزیرةالعرب خاستگاه ادیان توحیدی و میعادگاه بسیاری از انبیای الهی همچون آدم و صالح و هود و ابراهیم و اسماعیل و محل بنای کعبه بوده است، اما در اثر نفوذ و گسترش خرافات و آیین‌های انحرافی، عنصر اصلی دین قبایل عرب جاهلی، شرک و بت‌پرستی و به تعبیری، آمیزه‌ای از تعدد خدایان و طبیعت‌پرستی بود. اعتقاد به جن، ارواح و پرستش ماه و ستارگان، در میان آنها رواج داشت. از سوی دیگر، گروهی از اعراب نیز، بدون پیوستن به یهود و مسیحیت، از بت‌پرستی و انحرافات پرهیز می‌کردند و خود را پیرو دین حضرت ابراهیم(ع) و یکتاپرست می‌خواندند. این گروه به حنیف یا حنفا شهرت داشتند.‌


ظهور اسلام در رشد و توسعه کمی و کیفی جزیرةالعرب، تاثیر شگرفی نهاد. با بعثت پیامبر اکرم(ص)،‌ و هجرت تاریخی ایشان به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی و فتح مکه، جزیرةالعرب با شتاب بیشتری در مسیر تحول‌گرایی و رشد به سوی تمدن اسلامی گام برداشت؛ مناسک حج از قبحِ خرافه و انحراف رهایی یافت .‌ گسترش اسلام در دوره‌های متمادی موجب افزایش جمعیت باورمند به این دین در نقاط گوناگون جهان، و به تبع افزایش جمعیت حاجیان را در پی داشت. تامین نیازهای حاجیان باعث رونق تجارت در شبه جزیره بوده است.

شبه جزیره، به دلیل وجود حرمین شریفین، به ویژه مکه همواره مورد توجه حاکمان اسلامی در دوره‌های مختلف بوده است. کوشش‌های فراوان این حاکمان در زمینه‌های مختلف همچون؛ تامین امنیت راه‌های حج، تعیین امیر الحاج، تعمیر و گسترش مسجدالحرام و مسجدالنبی و شهرهای مکه و مدینه و نیز ارائه خدمات رفاهی به زائران و ... بخش‌های مهمی از تاریخ جزیرةالعرب را تشکیل می‌دهد.

جرافیای طبیعی

جزیرةالعرب شبه‌جزیره بزرگی در جنوب غرب آسیاست[۱] که از سه طرف توسط آب (دریای سرخ، اقیانوس هند و خلیج فارس) محصور شده و تنها از شمال با خشکی ارتباط دارد.[۲] به دلیل رودهایی مانند فرات که در شمال جزیره‌العرب قرار دارند، جغرافیدانان آن را «جزیره» نامیده‌اند.[۳]

جغرافیدانان مسلمان آن را به پنج بخش تقسیم کرده‌اند: تهامه (سرزمین پست ساحلی غرب در کرانه دریای سرخ)،[۴] نجد (فلات مرکزی)،[۵] حجاز(منطقه شرق کوه‌های سرات)،[۶] عروض(شرق و مجاور خلیج فارس)[۷] و یمن (جنوب غربی کوهستانی و پرباران).[۸]

بیشتر مساحت آن را بیابان‌های وسیعی مانند ربع‌الخالی و نفود فراگرفته است.[۹] ارتفاعات مهم آن رشته‌کوه‌های سرات در غرب، کوه‌های عمان در شرق و رشته‌کوه‌های نجد در مرکز هستند. وجود دره‌ها (مانند وادی الرمه)، واحه‌ها (مانند مدینه و احساء) و سرزمین‌های سنگلاخی آتشفشانی (حره‌ها) از دیگر ویژگی‌های طبیعی آن است.

آب‌وهوای آن بسیار خشک و قاره‌ای است با بارش سالانه کم (عمدتاً زیر ۲۰۰ میلی‌متر)، تابش شدید آفتاب و اختلاف دمای زیاد بین شب و روز. رودخانه دایمی وجود ندارد و منابع آب عمدتاً چاه‌ها و چشمه‌ها هستند.[۱۰]

جغرافیای انسانی

بیشتر مناطق شبه‌جزیره عربستان غیرمسکون یا کم‌جمعیت است. اجتماعات اولیه در کنار منابع آب و زمین‌های قابل کشت شکل گرفتند و راه‌های تجاری بر تمرکز جمعیت اثر گذاشتند.[۱۱]

نظام اجتماعی مبتنی بر قبیله بود. کمبود منابع، خانواده‌ها را وادار می‌کرد برای حمایت و دستیابی به آب و چراگاه به قبایل بزرگ‌تر بپیوندند. پیوندهای خونی، نسبی و «عصبیت» اساس این نظام بود. افراد فاقد پیوند خونی می‌توانستند تحت «حمایت» یک قبیله قرار گیرند. جنگ‌ها و اسیرگیری نیز به ایجاد طبقه‌ای از بردگان انجامید.[۱۲]شرایط محیطی همچنین منجر به تقسیم‌بندی اجتماعی به کوچ‌نشینان (اهل وبر) و یکجانشینان (اهل حضر) شد. ویژگی‌هایی مانند کرم، دلیری، عفت و وفاداری به عهد به دلیل این سبک زندگی پررنگ بودند.[۱۳]

از مهم‌ترین قبایل حجاز می‌توان به قریش، خزاعه، ثقیف، هوازن، غطفان، اوس و خزرج اشاره کرد. در تهامه قبایلی مانند جهینه و غفار، و در نجد قبایلی مانند تمیم و اسد ساکن بودند. شرق عربستان محل سکونت قبایلی چون عَنَزَه و قحطان، عروض محل سکونت ربیعه و بکر بن وائل، و یمن محل سکونت قبایلی مانند حمیر و مذحج بود.[۱۴]زبان عربی از مشترکات اصلی ساکنان بود و محققان اتفاق نظر دارند که سامی‌ها کهن‌ترین ساکنان شناخته‌شده این منطقه بوده‌اند.[۱۵]

در تقسیم‌بندی منابع اسلامی، ساکنان جزیرة العرب به عرب عاربه (شامل اقوام از میان رفته‌ای مانند عاد و ثمود و نیز قحطانیان جنوب) و عرب مستعربه (منتسب به معد بن عدنان در شمال که زبان اصلی‌شان عربی نبود) تقسیم شده‌اند.[۱۶]

بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۰م، جمعیت شبه‌جزیره به بیش از ۷۷ میلیون نفر رسید.[۱۷] امروزه ساکنان آن علاوه بر عرب‌های بومی، شامل جمعیت قابل توجهی غیربومی هستند که سهم زیادی از جمعیت کشورهایی مانند امارات (۸۳٪) و قطر (۸۰٪) را تشکیل می‌دهند.[۱۸]

دین در جزیرةالعرب

این سرزمین زیستگاه حضرت آدم(ع) و محل بنای کعبه دانسته شده است.[۱۹] بازسازی کعبه به دست حضرت ابراهیم(ع) و سکونت خاندانش در حجاز در قرآن (سوره بقره، آیه127) و منابع اسلامی ثبت شده است.[۲۰] همچنین محل زندگی اقوام کهنی مانند ثمود و عاد در شمال بود که پیامبرانی چون صالح و هود به سوی آنها فرستاده شدند.[۲۱] بنابراین، ادیان توحیدی نخستین جلوه‌های دینی این منطقه بودند.

پیش از اسلام

بت‌پرستی عمومی‌ترین باور بود. هر قبیله بت‌های ویژه خود داشت (در قرآن، سوره النجم، آیات 19-20 به برخی اشاره شده) و تقریباً هر خانه‌ای یک بت داشت. کسانی که توانایی تهیه بت نداشتند، سنگی را نصب و دور آن طواف می‌کردند.[۲۲]

کعبه و حج

کعبه در همه ادیان آسمانی مورد توجه و نماد یکتاپرستی بود و حج به عنوان فریضه‌ای دینی برگزار می‌شد. نزدیک به ظهور اسلام، عواملی مانند تبدیل کعبه به بت‌خانه‌ای بزرگ توسط عمرو بن لحی خزاعی، ایجاد نظم جدید توسط قصی بن کلاب (جد چهارم پیامبر(ص)) با تقسیم وظایف حج، و اعلام ماه‌های حرام (ذی‌قعده، ذی‌حجه، محرم و رجب) به رونق آن کمک کرد. حج آمیزه‌ای از سنت ابراهیمی و جاهلی شد.[۲۳] قبایل هرکدام تلبیه ویژه خود را داشتند[۲۴] و حج‌گزاران به دو گروه با آداب متفاوت اهل حمس و اهل حل تقسیم می‌شدند.[۲۵]

ادیان دیگر و یکتاپرستان

مسیحیت** و **یهودیت** اصالتاً بومی نبودند و احتمالاً در دوره دوم حکومت حمیریان (378-525م.) وارد شدند. مسیحیت از طریق مبشران سوری، حیرهای و حبشی و یهودیت از طریق مهاجران در مناطقی مانند یثرب، خیبر و تیماء حضور یافتند.[۲۶]حنفاء** گروهی بودند که بت‌پرستی را ترک کرده و به خدای یگانه ایمان داشتند. آنها خود را پیرو دین حضرت ابراهیم می‌دانستند و رفتارهایی مانند تفکر در آفرینش و پرهیز از منکرات را در پیش می‌گرفتند.[۲۷]

ظهور اسلام

رسالت پیامبر(ص) در حدود سال 610م. در مکه آغاز شد. پس از 13 سال تبلیغ در مکه با استقبال کند، مردم یثرب (مدینه) اقبال بهتری نشان دادند. با هجرت پیامبر به مدینه در سال 623م، این شهر به مرکز حکومت اسلامی تبدیل شد و در طول 10 سال، اسلام به مناطق مهمی مانند مکه، طائف، یمن، عمان و بحرین گسترش یافت.[۲۸] در زمان عمر بن خطاب، یهودیان و مسیحیان حجاز وادار به کوچ شدند.[۲۹]

امروزه تقریباً همه ساکنان مسلمان هستند. **وهابیت** در عربستان سعودی و قطر حاکم است. بیشتر مردم کویت و امارات متحده عربی سنی مذهب (عمدتاً مالکی) هستند. جمعیت چشمگیری از **شیعیان امامی** در سواحل عربستان، بحرین و کویت زندگی می‌کنند. نیمی از مردم یمن **سنی** و نیمی دیگر **شیعه زیدی** هستند. در عمان، باورهای **خوارج اباضیه** رواج دارد.[۳۰]

تاریخ اقتصادی

با حفظ علائم ویکی و ارجاعات:

اقتصاد

اقتصاد شبه‌جزیره عربستان در ابتدا بر کشاورزی محدود در واحه‌ها و دامداری استوار بود. با توجه به شرایط جغرافیایی نامساعد، **تجارت** و **صنعت** نقش مهم‌تری در اقتصاد ایفا کرده‌اند.

کشاورزی

کشاورزی در مناطق حاصلخیز، به‌ویژه در جنوب، از دیرباز رواج داشت. یمنی‌ها با ساخت سدهایی مانند **سد مارب** (از بزرگ‌ترین سدها) به مهار آب پرداختند.[۳۱] محصولات شامل غلات، حبوبات، دانه‌های معطر و میوه‌های باکیفیت بود.[۳۲] کندر در ظفار و حضرموت[۳۳] و خرما، گندم و ذرت در حضرموت و یمامه از محصولات مهم بودند.[۳۴]

در مدینه، بهره‌گیری از آب‌انبارها و چاه‌ها به رونق کشاورزی و نخلستان‌ها کمک کرد، که خرما مهم‌ترین منبع درآمد بود.[۳۵] طائف نیز با خاک و آب‌وهوای مناسب، منبع تامین میوه و غلات برای مکه بود.[۳۶] امروزه با استفاده از فناوری‌های نوین و درآمد نفتی سعی در توسعه کشاورزی شده، اما شرایط نامساعد محیطی مانع تبدیل آن به عاملی بنیادین شده است.[۳۷]

دامداری

    • شتر** به دلیل سازگاری با محیط خشک، محور زندگی کوچ‌نشینان بود و تمامی نیازهای آنان از شیر و گوشت تا پشم و پوست را تامین می‌کرد.[۳۸] پرورش **اسب** برای جنگ و کوچ، و نیز **گوسفند**، **بز** و **زنبور عسل** (به‌ویژه در یمن و حضرموت) رایج بود.[۳۹]

صنعت

دستیابی به معادن **طلا**، **نقره**، **عقیق**، **سرب**، **آهن** و **نمک**[۴۰] به تدریج باعث رونق صنایعی مانند پوست‌دوزی، ریسندگی، بافندگی، رنگرزی، ساخت عطر، نجاری، سفالگری، شیشه‌گری و زرگری شد.[۴۱] در مناطق غیرزراعی، صنایعی مانند اسلحه‌سازی و ساخت ابزار رایج بود.[۴۲] صنایع وابسته به **کشتی‌سازی** و **ماهیگیری** در سواحل، و همچنین صید مروارید رونق داشت.[۴۳]

تجارت

    • تجارت** مهم‌ترین عامل اقتصادی بود و تاجران، به‌ویژه قریش، کاروان‌های بزرگ را رهبری و گاه معاهداتی با قدرت‌های همسایه مانند ایران و روم می‌بستند.[۴۴]

دو راه اصلی تجارت وجود داشت:

  • **راه شمالی:** از خلیج فارس و عمان، through بادیه‌الشام و فلسطین، به بندر صور یا مصر می‌رسید.
  • **راه جنوبی:** از بنادر جنوب like عمان، به موازات دریای سرخ، به بندر ایله یا غزه منتهی می‌شد. شهرهایی like مکه و مدینه به دلیل همجواری با این مسیر رونق یافتند.[۴۵]

جنوبی‌ها با دریانوردی، در صادرات کالاهای بومی (مانند بخور و کندر) و واردات کالاهای لوکس (مانند طلا و ابریشم) نقش واسطه‌گری vitalی داشتند.[۴۶]

بازارهایی مانند **عکاظ**، **مجنه** و **ذی‌المجاز** near مکه، و بازارهای بنی‌قینقاع و زباله در مدینه، مراکز مهم تجاری بودند.[۴۷] بنادری like **جده** (که جایگزین شعیبه شد) و **ینبع** نقش کلیدی در واردات کالا و ورود حاجیان داشتند.[۴۸]

کشف **نفت** در بحرین (۱۹۳۲م)، عربستان (۱۹۳۸م)، کویت (۱۹۴۰م) و later در دیگر Emirates، تحولی شگرف در اقتصاد ایجاد کرد و درآمدهای کلانی را روانه این کشورها نمود.[۴۹] اگرچه این کشورها سعی در تنوع بخشی اقتصادی دارند (مانند توسعه صنعت آلومینیوم در بحرین، تجارت در کویت و صنعت در قطر)، اما اقتصاد تک‌محصولی و وابسته به نفت همچنان بزرگ‌ترین چالش محسوب می‌شود.[۵۰]

تاریخ سیاسی

تاریخ سیاسی شبه جزیره را می‌توان به دو بخش پیش از اسلام و دوران اسلامی تقسیم کرد.

دوران پیش از اسلام

ویژگی‌های جغرافیایی شبه جزیره، شرایط ویژه سیاسی را برای این منطقه رقم زده است. بیشتر مردم منطقه به جهت کوچ‌نشینی به پیروی از حکومت خاص دلبستگی نداشتند و آزادی در همه عرصه‌ها را خواستار بودند. به سبب فقر این مناطق، حاکمان نیز خواهان سیطره و دست‌اندازی بر این سرزمین نبودند. دولت‌های توانای روم و ایران به این سرزمین پهناور دست‌انداختند؛ ولی فاصله بسیار آبادی‌ها و سختی مسیر و کمبود منابع آب و غذا، از دلیل‌های عدم توجه جدی این حکومت‌ها به شبه جزیره بود. وضع جنوب شبه جزیره،‌اندکی تفاوت داشت.

نظام‌های سیاسی در مناطق جنوبی شبه جزیره و حجاز و مناطق هم مرز با شام و عراق با تکیه بر نظام قبیله‌ای شکل گرفته بودند. با توجه به آثار بر جای مانده و تحقیقات تاریخ‌نگاران، حکومت‌های سبا (650-115ق. م.)، قَتبان (1000-50ق. م.)، معین (1300-630ق. م.)، حضرموت (450ق. م. -300م.)، و حمیر (115ق. م. -525م.) از نیرومندترین دولت‌های شبه جزیره بودند.[۵۱]

عواملی چون ضعف حکومت‌ها، اختلاف بر اثر نفوذ یهودیت و مسیحیت در این سرزمین‌ها، تغییر راه تجاری و از رونق افتادن تجارت در جنوب شبه جزیره، ویرانی سد مارب،[۵۲] و مهاجرت‌های گسترده موجب ضعف حکومت‌های جنوب شبه جزیره شدند.

در منابع بر جای مانده به خط میخی از دوره حکومت آشوریان، نام‌های پنج قبیله گوناگون در شمال شبه جزیره در میان سده هشتم تا سده هفتم ق. م. به مناسبت‌های گوناگون وبدون اشاره به ویژگی‌ها و محدوده حکومتی ایشان یاد شده است. رابطه متقابل برخی از ملوک حکومت‌های یاد شده با آشوری‌ها و بابلیان، در شماری از کتیبه‌ها بازتاب یافته است.[۵۳]

دولت لحیان نیز از دیگر دولت‌های کهن بود که در منطقه علاء در 325 کیلومتری شمال غربی مدینه برقرار بوده و روابطی نیز با معینیان در جنوب داشته است.[۵۴] دولت‌های کندیان و آل منذر (288-632م.) در حیره در شمال غرب شبه جزیره[۵۵] و نیز دولت غسانیان در جنوب شام[۵۶] نیز از دیگر دولت‌های کهن بودند که در منطقه میان شبه جزیره و دولت‌های نیرومند ایران و روم تشکیل شده بودند.

دوران اسلامی

با بعثت پیامبر به سال 610م. تحولی شگرف در شبه جزیره آغاز شد.

تشکیل حکومت اسلامی

با هجرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی در این شهر، در کمتر از 10 سال دامنه نفوذ این دین سراسر شبه جزیره را فراگرفت و مرکز ثقل شبه جزیره از جنوب به حجاز انتقال یافت. پس از فتح مکه به سال هشتم ق. کعبه از وجود بت‌ها پاکسازی شد و سال بعد با نزول سوره برائت، امیرالمؤمنین(ع) مامور خرافه‌زدایی از مناسک حج و اعلان ممنوعیت حج‌‌گزاری غیر مسلمانان شد.[۵۷]

فتح مکه پیامی مهم برای ساکنان شبه جزیره داشت. در سال بعد، قبایل از نقاط گوناگون برای پذیرش اسلام نمایندگانی به مدینه فرستادند و این سال به نام سنةالوفود شهرت یافت.[۵۸] کسانی که آیین تازه را نپذیرفتند، پیمان‌های صلح و پرداخت جزیه امضا کردند و به این ترتیب، تقریبا همه شبه جزیره زیر لوای اسلام درآمد. حجةالوداع با حضور افرادی از مناطق گوناگون شبه جزیره انجام پذیرفت و‌اندکی بعد پیامبر(ص) رحلت فرمود.

دوران خلفای سه‌گانه

هم‌زمان با تکیه زدن ابوبکر بر مسند خلافت، قبایلی بزرگ از نقاط گوناگون شبه جزیره همچون بنی‌اسد به سرکردگی طلیحه در بخش مرکزی نجد، بنی‌عامر و غطفان در قسمت‌های اعلای نجد و نزدیک به حجاز، بنی‌تمیم در شمال شرقی شبه جزیره، کندیان در حضرموت، و بنو حنیفه در یمامه با بهانه‌های گوناگون سر از اطاعت حکومت مرکزی برتافتند و ابوبکر در نبردهای موسوم به ردّه، آن‌ها را شکست داد.[۵۹]

در این دوره، مرکز سیاسی حکومت در مدینه مستقر بود و برای مناطق گوناگون شبه جزیره همچون مکه، طائف، یمامه، عمان، و بحرین امیرانی برگزیده شده بودند.[۶۰]

در دوره خلافت عمر، حکومت مرکزی بر همه نقاط شبه جزیره تسلط کامل یافت. نام والیان وی در مناطقی چون یمن، عمان، مکه، صنعاء، و بحرین در منابع یاد شده است.[۶۱] درآمد حکومت از سرزمین‌های شبه جزیره افزایشی چشمگیر یافت و ثروتی فراوان به مکه و مدینه سرازیر شد.[۶۲]

این امر پیامدهایی چون رفاه‌طلبی و دوری از مجاهدت را در پی داشت. در دوره عثمان، تجمل‌گرایی اوج گرفت و عافیت‌طلبی در مکه و مدینه فزونی یافت.

تغییر مرکز حکومت اسلامی

این عوامل و نیز عصبیت حاکم بر حجاز، حضرت علی را به تغییر مرکز حکومت به کوفه واداشت. این امر کاهش اهمیت سیاسی شبه جزیره را در پی داشت. با روی کار آمدن معاویه و انتقال مرکز حکومت به شام، حجاز در حاشیه قرار گرفت و همین موجب عصبانیت سخت مردم این مناطق شد. معاویه با سیاست‌های متنوع توانست اوضاع را به صورت موقت آرام سازد.

قیام ابن زبیر نمادی از عصبیت حاکم بر حجاز و اعتراض به در حاشیه قرار گرفتن مرکز سیاسی اسلام در دوره‌های پیشین بود که در سال 74ق. به دست حجاج بن یوسف ثقفی در روزگار عبدالملک اموی سرکوب شد. استقرار حکومت عباسیان در عراق نیز مهر تاییدی بر کار امام علی(ع) و امویان در انتقال مرکز خلافت بود؛ زیرا شبه جزیره از جهت‌ جغرافیایی و انسانی و شبکه راه، امکانات لازم برای پشتیبانی از یک حکومت توانمند را نداشت.

شورش‌ها و قیام‌ها

وضعیت طبیعی شبه جزیره و دوری آن از مرکز خلافت در این دوره‌ها مشکلاتی دیگر نیز برای حاکمان رقم می‌زد. قیام‌های گوناگون در دوره امویان و عباسیان مانند شورش‌ خوارج به سرکردگی ابوحمزه خارجی در حضرموت و جنوب شبه جزیره و تسلط وی بر مکه و مدینه،[۶۳] قیام محمد بن‌ عبدالله ‌بن‌ حسن ‌بن‌ حسن‌ بن‌ علی‌ ملقب‌ به‌ نفس‌ زکیه در حجاز‌ به سال 145ق.[۶۴] شورش‌های دامنه‌دار قرمطیان به رهبری ابوسعید جنابی و بازماندگان وی،[۶۵] و تسلط فرقه‌ای از خوارج بر بحرین و بخش‌هایی از حجاز[۶۶] در این سمت و سو شکل گرفتند.

اهمیت شبه جزیره

با وجود این، توجه به شبه جزیره از دو جهت برای حاکمان اسلامی اهمیت داشت: نقش حرمین شریفین و خراج‌های مناطق گوناگون شبه جزیره. نقش حرمین شریفین، به ویژه مکه، در مشروعیت‌بخشی به حاکمان بسیار مهم بود. از این رو، توجه حاکمان در دوره‌های گوناگون به حج و حرمین در زمینه‌های مختلف همچون حج‌گزاری، تعیین امیر الحاج، کوشش‌های عمرانی در حرمین و مسیر حجاج، و تامین امنیت راه‌های حج را شاهد هستیم.

فاطمیان پس از تصرف بخش‌های غربی شبه جزیره بر سر تسلط بر شبه جزیره با عباسیان به رقابت پرداختند و پس از روی کار آوردن اشراف حسینی در مدینه، در مکه نیز حکمرانی اشراف حسنی (358-1343ق.) را تایید کردند.[۶۷]


این کوشش‌ها در حکومت‌های دارای خاستگاه حجازی منحصر نبود. دیگر حکومت‌های جهان اسلام نیز برای دستیابی به مشروعیت، توجهی خاص به حرمین شریفین داشتند. مملوکیان مصر (648-923ق.) که در قرن‌های هفتم تا نهم ق. در حجاز نفوذ داشتند،[۶۸] به حج و حرمین شریفین توجهی ویژه داشتند و برخی از حاکمان آن‌ها مانند سلطان ناصر محمد بن قلاوون چندین بار به حج رفتند و خدماتی برای تامین رفاه زائران انجام دادند.

کوشش‌های فراوان این حاکمان در تعمیر و گسترش مسجدالحرام و مسجدالنبی و شهرهای مکه و مدینه و نیز ارائه خدمات رفاهی به زائران و برداشتن مالیات‌های سنگین وضع شده بر حاجیان، صفحاتی بسیار از کتاب‌های تاریخ مکه و مدینه را به خود اختصاص داده است.[۶۹]

تسلط عثمانی‌ها

سلطان سلیم عثمانی به سال 923ق. با برانداختن حکومت مملوکی‌ها، بر حجاز و یمن و احساء چیره شد و جانشینان او در دوره‌های بعد بیشتر مناطق شبه جزیره را تصرف کردند. در این دوره که از سال 923 تا 1337ق. ادامه داشت، تعیین والیان حجاز از سوی حکومت انجام می‌گرفت. برای مکه نیز امیری از اشراف انتخاب می‌شد تا بر امور عرب‌ها نظارت کند.

این حکمران نخست در جده ساکن بود تا آن گاه که مقر آن در سال 1278ق. به مکه انتقال یافت. نیز مجلسی مرکب از قاضی مکه، دفتردار، نایب حرم، کلیددار کعبه، مفتی حنفی، قائم مقام شریف مکه، و نقیب سادات حسینی در امور مهم تصمیم‌گیری می‌کردند. ترکیب ولایات نیز گاهی از سوی والیان تغییر می‌یافت.[۷۰]

عثمانی‌ها نیز کوشش‌های عمرانی بسیار در حج و حرمین شریفین انجام دادند که از جمله آن‌ها تعمیر و گسترش مسجدالحرام، کعبه، مسجدالنبی، ساخت مدارس علمیه، کاروانسراها، و تامین امنیت راه‌های حج بود.[۷۱]

وهابیت و سلطه آل‌سعود

در میانه سده دوازدهم ق. محمد بن عبدالوهاب با احیای تفکر ابن تیمیه و با پیوند با محمد بن سعود، حاکم دُرعیه از شهرهای شرق جزیرةالعرب، افرادی از منطقه نجد را جذب کرد. آنان با فراهم کردن نیروی نظامی و با یورش‌های گسترده، بخش‌هایی عمده از جزیرةالعرب را به تصرف درآوردند.

کشمکش میان عثمانی‌ها و وهابیان سرانجام به نفع وهابیان تمام شد و پس از فراز و نشیب‌های فراوان، به سال 1343ق. کشور مستقل عربستان سعودی شکل گرفت. با روی کار آمدن وهابیان تغییرات بسیار در بخش‌های گوناگون حج پدید آمد. باورهای متفاوت این گروه و سخت‌گیری در شیوه حج‌‌گزاری، مشکلات فراوان برای حاجیان شامی و مصری و یمنی در برخی از سال‌ها فراهم آورد.[۷۲]

ویرانی قبرها و آثار تاریخی بر جای مانده از آغاز اسلام با وجود مخالفت‌های سخت در سراسر جهان اسلام، با شدت پیگیری شد و پیامدهای منفی در حج‌‌گزاری مسلمانان بر جای نهاد.[۷۳]

از سوی دیگر، با اکتشاف نفت و گسیل سرمایه‌های فراوان به این کشور، کوشش‌های عمرانی بسیار برای گسترش حرمین شریفین و افزایش امکانات رفاهی حاجیان صورت گرفت. گسترش و تعمیر مسجدالحرام و ساختمان کعبه در دو مرحله،[۷۴] گسترش مسجد نبوی،[۷۵] پاکسازی زمزم،[۷۶] ساخت کارگاه پرده‌بافی در مکه،[۷۷] تغییر ساختار بر‌گزاری نماز جماعت،[۷۸] تأسیس دو اداره ویژه برای سرپرستی امور حاجیان،[۷۹] و گسترش بندر جده مهم‌ترین کارهای دوره سعودی در مکه هستند. پس از جنگ جهانی اول، شبه جزیره تقسیمات اداری جدید یافت و به تدریج کشورهای عربستان سعودی، یمن، عمان، قطر، بحرین، کویت و امارات متحده عربی در این قلمرو شکل گرفتند.[۸۰]

پیوند به بیرون

بنیاد دائرة المعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلام، «جزیرةالعرب‌».

موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، فرهنگ فقه فارسی، «جزیرةالعرب‌».

پانویس

  1. تاریخ العرب القدیم، ص19؛ دراسات فی تاریخ العرب القدیم، ص81.
  2. صورة الارض، ج1، ص18-19؛ صفة جزیرةالعرب، ص47؛ معجم البلدان، ج2، ص137.
  3. صفة جزیرةالعرب، ص84.
  4. جغرافیة شبه جزیرةالعرب، ص12.
  5. اطلس تاریخ اسلام، ج1، ص396.
  6. نک: اطلس تاریخ اسلام، ج1، ص396-397؛ معجم ما استعجم، ج1، ص9؛ معجم البلدان، ج2، ص219.
  7. المفصل، ج1، ص174-176؛ اطلس تاریخ اسلام، ج1، ص396.
  8. صفة جزیرةالعرب، ص90؛ تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص104؛ اطلس تاریخ اسلام، ج1، ص396.
  9. اطلس المملکة العربیة السعودیه، ص35.
  10. جغرافیة المملکة العربیة السعودیه، ص107.
  11. جزیرةالعرب فی القرن العشرین، ص46.
  12. تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص435-437.
  13. تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص440-445.
  14. المفصل، ج17، ص207-208.
  15. المفصل، ج1، ص230-239.
  16. السیرة النبویه، ج1، ص3-5؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص11-235؛ المفصل، ج2، ص5-7.
  17. Britannica (Arabian Peninsula.
  18. Britannica (Arabian Peninsula.
  19. تاریخ طبری، ج2، ص283؛ اخبار مکه، ج1، ص61؛ تفسیر قمی، ج1، ص61-62؛ الکافی، ج4، ص212-213.
  20. الاصنام، ص5-6؛ اخبار مکه، ج1، ص57-66.
  21. باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی، ص151-205، 233-299.
  22. المفصل، ج11، ص66.
  23. تاریخ یعقوبی، ج1، ص270-271؛ المفصل، ج11، ص223.
  24. الازمنة و تلبیة الجاهلیه، ص38-45.
  25. اخبار مکه، ج1، ص184-189.
  26. تاریخ العرب القدیم، ص84، 175، 187؛ المفصل، ج12، ص103، 158-197.
  27. المفصل، ج12، ص25-85؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص625-633.
  28. فتوح البلدان، ص63-99.
  29. تاریخ یعقوبی، ج2، ص155؛ تاریخ المدینه، ج1، ص183-184.
  30. شبه جزیره عربستان، ج1، ص48، 75-78.
  31. جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص71-75؛ المفصل، ج13، ص202.
  32. جزیرةالعرب قبل اسلام، ص75؛ صفة جزیرةالعرب، ص313 به بعد.
  33. معجم البلدان، ج1، ص193؛ ج4، ص60؛ لسان العرب، ج5، ص153، «کندر.
  34. صفة جزیرةالعرب، ص168؛ معجم البلدان، ج5، ص442؛ الاخبار الطوال، ص16-17.
  35. مکة و المدینة فی الجاهلیة و عهد الرسول، ص356؛ معالم المدینة المنوره، ج4، ص42؛ البلدان، ص151.
  36. دراسات فی تاریخ العرب، ج1، ص339، 431-432؛ اخبار مکه، ج2، ص239.
  37. شبه جزیره عربستان، ج1، ص140-142.
  38. المفصل، ج1، ص198؛ تاریخ شبه الجزیرةالعربیه، ص24؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص95-96؛ المخصص، ج2، ص125-134.
  39. المفصل، ج1، ص201-203؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص118-119.
  40. صفة جزیرةالعرب، ص263، 267، 293، 320-321؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص103-110؛ صفة جزیرةالعرب، ص320.
  41. جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص101-129.
  42. المعارف، ص575-576.
  43. جغرافیة شبه جزیرةالعرب، ص26-27.
  44. انساب الاشراف، ج1، ص66.
  45. المفصل، ج13، ص262.
  46. تاریخ العرب القدیم، ص65؛ محاضرات فی تاریخ العرب، ج1، ص36-37؛ تاریخ العرب قبل الاسلام، ص136.
  47. اسواق العرب، ص277، 344، 347؛ تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص306؛ وفاء الوفاء، ج2، .
  48. معجم البلدان، ج3، ص351؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص135-160؛ جزیرةالعرب فی القرن العشرین، ص16، 201-206.
  49. Britannica (Arabian Peninsula.
  50. شبه جزیره عربستان، ج1، ص140-141.
  51. تاریخ شبه الجزیرةالعربیه، ص63 به بعد؛ المفصل، ج3، ص73 به بعد.
  52. المفصل، ج1، ص246؛ جزیرةالعرب قبل الاسلام، ص138-139؛ تاریخ عرب، ص83.
  53. تاریخ شبه الجزیرةالعربیه، ص124-125.
  54. المفصل، ج3، ص244؛ تاریخ شبه الجزیرةالعربیه، ص143-144.
  55. تاریخ شبه الجزیرةالعربیه، ص151-152.
  56. تاریخ شبه الجزیرةالعربیه، ص158-162.
  57. السیرة النبویه، ج4، ص51، 858-859؛ فتوح البلدان، ص49.
  58. السیرة النبویه، ج4، ص985.
  59. الرده، ص49 به بعد.
  60. تاریخ یعقوبی، ج2، ص138.
  61. تاریخ یعقوبی، ج2، ص161.
  62. تاریخ عرب، ص305.
  63. تاریخ طبری، ج7، ص394؛ انساب الاشراف، ج9، ص289-303؛ البدایة و النهایه، ج10، ص35.
  64. تاریخ خلیفه، ص276-277؛ انساب الاشراف، ج3، ص92-109.
  65. نک: الکامل، ج7، ص493-495؛ تاریخ ابن خلدون، ج4، ص110-118؛ موسوعة مرآة الحرمین، ج5، ص104-108.
  66. الکامل، ج7، ص493؛ نک: تاریخ طبری، ج11، ص263؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص472.
  67. خلاصة الکلام، ص16.
  68. خلاصة الکلام، ص46.
  69. تاریخ عمارة المسجد الحرام، ص58-162؛ عمارة المسجد النبوی، ص185 به بعد.
  70. جغرافیة شبه جزیرةالعرب، ص141-142.
  71. نک: تاریخ عمارة المسجد الحرام، ص168 به بعد.
  72. تاریخ آل سعود، ج1، ص34-35؛ کشتار مکه، ص57.
  73. جزیرةالعرب فی القرن العشرین، ص273؛ کشتار مکه، ص57.
  74. رعایة الحرمین، ص15، 23-43.
  75. سلطان نجد، ص31-32.
  76. سلطان نجد، ص72.
  77. الرحلة السعودیه، ص218.
  78. رعایة الحرمین، ص15.
  79. مرافق الحج، ص46-48.
  80. جغرافیة شبه جزیرةالعرب، ص44-429.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده است از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل جزیرة العرب.
  • الاخبار الطوال: ابن داود الدینوری (م. 282ق.)، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، 1412ق.
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
  • الازمنة و تلبیة الجاهلیه: محمد قطرب (م. 206ق.)، به کوشش الضامن، مؤسسة الرساله، 1405ق.
  • اسواق العرب فی الجاهلیة و الاسلام: سعید بن محمد الافغانی.
  • الاصنام (تنکیس الاصنام): هشام بن محمد کلبی (م. 204ق.)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، 1348ش.
  • اطلس المملکة العربیة السعودیه: وزارة التعلیم العالی، ریاض، مکتبة العبیکان، 1419ق.
  • اطلس تاریخ اسلام: گروه نویسندگان زیر نظر عزیز خوشوقت، تهران، تکا، 1389ش.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
  • باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن: بی‌آزار شیرازی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1380ش.
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
  • البلدان: الیعقوبی (م. 292ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق.
  • تاریخ آل سعود: ناصر سعید، دار مکة المکرمه، 1404ق.
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. 808ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، 1408ق.
  • تاریخ العرب القدیم: توفیق ابرو، دار الفکر، 1422ق.
  • تاریخ التمدن الاسلامی: جرجی زیدان، مصر، مطبعة الهلال، 1922م.
  • تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • تاریخ شبه الجزیرة العربیة فی عصورها القدیمه: عبدالعزیز صالح، مصر، مکتبة الانجلو المصریه.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه: سید عبدالعزیز سالم، بیروت، دار النهضة العربیه.
  • تاریخ العرب: فیلیپ خوری حتی، ترجمه پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1380ش.
  • تاریخ عمارة المسجدالحرام: فوزیه حسین مطر، به کوشش عبدالرحمن، مکه، جامعة‌ام القری، 1406ق.
  • تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (م. 262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، 1410ق.
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق.
  • التعریف بطبقات الامم: قاضی صاعد الاندلسی (م. 462ق.)، به کوشش جمشیدنژاد، تهران، هجرت، 1376ق.
  • تفسیر القمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق.
  • تقویم البلدان: اسماعیل ابوالفداء (م. 732ق.)، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 2007م.
  • جزیرة العرب فی القرن العشرین: حافظ وهبه، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، 1340ق.
  • جزیرة العرب قبل الاسلام: برهان الدین دلو، بیروت، دار الفارابی، 2004م.
  • جغرافیة المملکة العربیة السعودیه: عبدالرحمن صادق الشریف، ریاض، دار المریخ، 1425ق.
  • جغرافیة شبه جزیرة العرب: عمر رضا کحاله، به کوشش احمد علی، قاهره، مکتبة النهضة الحدیثه، 1384ق.
  • خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م. 1304ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، 1305ق.
  • دراسات فی تاریخ العرب القدیم: محمد بیومی مهران، دار المعرفه.
  • دراسات فی تاریخ العرب القدیم: محمد بیومی مهران، دار المعرفه.
  • الرحلة السعودیة الحجازیة النجدیه: محمد سعود الغوری، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 1428ق.
  • الرده: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1410ق.
  • رعایة الحرمین الشرفین منذ صدر الاسلام: محمد بن عبدالله السبیل، مکه، مطابع الوحید، 1422ق.
  • سلطان نجد و الحجاز و ملک المملکة العربیة السعودیه: عبدالحسین بن صالح الیوسف، ریاض، 1413ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213ق./218ق.)، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، 1383ق.
  • شبه جزیره عربستان در عصر حاضر: اولیویه کاره، پل بون آنفان، ترجمه اسدالله علوی، مشهد، پژوهش‌های اسلامی، 1380ش.
  • صفة جزیرة العرب: حسین ابن حائک (م. 334ق.)، به کوشش اکوع حوالی، صنعاء، مکتبة الارشاد، 1410ق.
  • صورة الارض: محمد بن حوقل النصیبی (م. 367ق.)، بیروت، دار صادر، 1938م.
  • عمارة المسجد النبوی: محمد الهزاع الشهری، قاهره، مکتبة القاهره، 2001م.
  • فتوح البلدان: البلاذری (م. 279ق.)، بیروت، دار الهلال، 1988م.
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • الکامل فی التاریخ: علی ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق.
  • کشتار مکه و آینده حرمین: ظفر بنگاش.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • محاضرات فی تاریخ العرب: صالح احمد العلی، دار الکتب، 1981م.
  • المخصص: علی بن اسماعیل ابن سیده (م. 458ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • مرافق الحج و خدماتها المدنیه: ولید بن محمد جمیل، عربستان، توحید و بناء، 1419ق.
  • المسالک و الممالک: ابراهیم الفارسی الاصطخری (م. 346ق.)، به کوشش الحسینی، وزارة الثقافة و الارشاد، 1381ق.
  • المعارف: ابن قتیبه (م. 276ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، 1373ش.
  • معالم المدینة المنوره: عبدالعزیز بن عبدالرحمن کعکی، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1419ق.
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م.
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. 487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
  • المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1424ق.
  • مکة و المدینة فی الجاهلیة و عهد الرسول: احمد ابراهیم الشریف، دار الفکر.
  • موسوعة مرآة الحرمین الشریفین: ایوب صبری پاشا (م. 1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربیه، 1424ق.
  • وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.