بنی‌رمیثه

از ویکی حج
(تغییرمسیر از بنی‌ رمیثه)
بنی‌رمیثه
نسب اشراف حسنی
سرسلسله رمیثة بن ابی‌نمی
مکان قبیله مکه
شاخه‌ای از اشراف حسنی
زیرشاخه‌ها آل عجلان
محل حکومت مکه
مدت حکومت 701ق-764ق
اشخاص مهم رمیثة بن ابی‌نمی، عجلان بن رمیثه، ثقبة بن رمیثه، مغامس بن رمیثه، سند بن رمیثه

بنی‌رُمَیثه: امیران مکه در سده هشتم ق. بودند.

سرسلسله این خاندان رمیثه است که در ساله ای 701 تا 746ق. به طور متناوب حکمرانی مکه را در دست داشته است. حکومت رمیثه با حکومت ممالیک مصر و ایلخانان مغول در ایران هم‌زمان بود و آنان نیز در مورد حکمرانی مکه و حرمین نفوذ داشتند. رمیثه با بعضی از برادرانش در امارت مکه درگیری داشتند بالاخص دشمنی او با برادرش عطیه به درگیری و جنگ و خونریزی منجر شد.

عِجلان بعد از رمیثه با حمایت ممالیک مصر و حاکمان یمن به همراه برادرش ثقبه حکومت را بدست گرفت اما بعدها به خاطر اینکه برادرانش توقع مشارکت در حکمرانی را داشتند، آنها را به نخله فرستاد.

حکمرانی مکه در زمان بنی‌رمیثه میان فرزندان رمیثه مدام دست به دست می‌شد. در این تغییرات ممالیک مصر دخالت مستقیم داشتند. امارت مکه بعد از فرزندان رمیثه میان فرزندان عجلان تا مدت‌ها دست به دست می‌شد و به آل عجلان معروف شدند.

خاندان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنی‌رمیثه فرزندان و نسل رمیثة بن ابی‌نُمی محمد بن حسن بن علی بن قتاده از اشراف حسنی بودند. رمیثه پسرانی به نام ثَقبه، سند، مغامس، عِجلان و مبارک داشت که اینان و نسلشان بدین نام و نیز ذوی رمیثه شناخته می‌شوند.[۱] دوران حکمرانی آن‌ها از متلاطم‌ترین زمان‌ها بود که با رقابت سه قدرت هم‌جوار مصر، یمن و ایلخانان مغول در ایران برای نفوذ بیشتر در مکه هم‌زمان گشت و پیامد آن ایجاد بحران سیاسی و دست به دست شدن حکمرانی میان اشراف و بنی‌رمیثه و ناخرسندی مردم و حاجیان بود.

حکومت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

رمیثه سرسلسله این خاندان به طور متناوب هفت بار از 701 تا 746ق. به حکمرانی مکه رسید.[۲] در حکومت او درگیری‌هایی میان وی و برخی از برادرانش که به صورت مشترک حکمرانی مکه را بر عهده داشتند، پدید آمد.[۳] رمیثه پس از شکایت برادرانش نزد ملک ناصر محمد بن قلاوون مملوکی (حک: 693-741ق.) از ممالیک مصر، به دست بَیبرس امیر الحاج مصریان دستگیر و در قاهره زندانی شد و به جای او برادرش شریف عَطیفة بن ابی‌نمی (حک: 719-734ق.) به حکمرانی رسید.[۴]

رمیثه به رغم حمایت ممالیک مصر از برادرش عطیفه و ناتوانی ایلخانان مغول به دلیل گرفتاری در جنگ‏‌های داخلی از حمایت او، هم‌چنان در‌ اندیشه گرفتن انتقام از برادر و ممالیک بود. از این رو، به تحریک قبایل بر ضد برادرش پرداخت. نیز به نامه‌‏نگاری با اشراف مکه پرداخت که در این هنگام به دلیل گرایش سخت عطیفه به ممالیک مصر که به نابودی استقلال مکه و تضعیف حکمرانی آن انجامیده بود، به رمیثه علاقه‌مندتر بودند.

تلاش‏‌های رمیثه بر ضد برادرش در حدود سال 729 یا 730ق. به نتیجه رسید و او حکمرانی مکه را به دست آورد.[۵]گویا وضع مالیات بر حاجیان شام و مصر از علل مخالفت حکمرانان مصر با برخی از اشراف می‌شد و آن‌ها را وادار به واکنش و دخالت در امور مکه می‌کرد.[۶]البته ممالیک مصر در رقابت رمیثه با برادر دیگرش حُمیضه به پشتیبانی از رمیثه پرداختند و موجب تسلط وی بر مکه شدند. سپس حمیضه با پناهنده شدن به ایلخانان مغول در ایران، همراه سپاهی از مغولان وارد حجاز شد.[۷] اما امارتش بر مکه کوتاه بود[۸] و دیگر بار رمیثه با پشتیبانی مصریان بر آن تسلط یافت.[۹]

روابط با ایلخانان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در این دوره از حکمرانی رمیثه، ایلخانان نیز که در حرمین نفوذ داشتند، به دست کسانی چون امیر چوپان، از فرماندهان و امیران ایلخانان م. 728ق. منشا خدماتی در حرمین شدند که لایروبی چشمه عرفه و انتقال آب آن به مکه[۱۰] و بازسازی چشمه بازان از آن جمله هستند.[۱۱]همچنین رمیثه پسرش احمد را نزد سلطان ابوسعید ایلخانی به ایران فرستاد که از اکرام او بهره گرفت و پس از مدتی همراه شماری از سپاهیان و کمک‌های مالی به مکه بازگشت و در کاری کم‌سابقه توانست در عرفات محمل ابوسعید را بر محمل مصری مقدم دارد.[۱۲]

درگیری و صلح دو برادر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به گزارش فاسی، به سال 730ق. طی درگیری میان عراقی‌های حاضر در مکه و برخی از اشراف، اسب‏ سواران ضمن ورود به مسجدالحرام به غارت بازار پرداختند.[۱۳] به باور سباعی، شاید این کار از سوی عطیفه به قصد انتقام از عراقیان در حمایت از رمیثه رخ داده باشد.[۱۴]

دشمنی دو برادر به سال بعد نیز رسید و درگیری آن‌ها موجب شد تا رمیثه نتواند برای استقبال کاروان مصری از مکه بیرون شود. این موضوع موجب شکایت امیر محمل مصری از این دو برادر و وجود فتنه در مکه نزد سلطان مصر شد و او در نامه‌ای آن دو را به مصر فراخواند. رمیثه و عطیفه ضمن رد دعوت او، با یکدیگر صلح کردند و در پی قطع ارتباط با مصر برآمدند. پس از این اقدام، قلاوون تصمیم گرفت که برای مستاصل کردن آن دو، سپاهی اعزام کند. اما با موعظه قاضی جلال‌الدین محمد قزوینی که در مجلس سلطان حاضر بود و یادآوری لزوم حفظ حرمت حرم، قلاوون نامه‌‏ای در تایید حکمرانی رمیثه نوشت و 600 سپاهی را برای تامین امنیت به مکه فرستاد.

رمیثه به رغم تردید ابتدایی، ضمن استقبال از فرستادگان مصری، به مسجدالحرام آمد و خلعت و هدایای سلطانی را دریافت کرد.[۱۵]قلاوون پس از این رویدادها، به سال 732ق. برای سومین بار همراه قافله‌ای بزرگ با 70 تن از امیران مملوکی به حج آمد[۱۶]و مورد استقبال رمیثه قرار گرفت.[۱۷]به سال 734ق. به دستور قلاوون، عطیفه دیگر بار تا سال 736ق. در حکمرانی مکه با رمیثه شریک شد. اما پس از بالا گرفتن اختلاف آن دو، عطیفه به مصر رفت و به سال 743ق. در آن جا درگذشت و رمیثه به صورت مستقل به حکمرانی در مکه پرداخت.[۱۸]

در سال 743ق. سلطان یمن الملک المؤید به مکه آمد و بر خلاف خواست ممالیک مصر که خواهان برخورد رمیثه با او در عرفات بودند، امیر مکه به استقبال وی رفت. رمیثه با درخواست این سلطان برای ارسال پرده کعبه از یمن مخالفت کرد[۱۹]؛ اما با واکنش ملک صالح سلطان مصر (حک: 743-746ق.) روبه‌رو شد. او به سال 746ق. فرزند رمیثه، عجلان، را به قاهره دعوت نمود و حکمرانی مکه را به وی واگذاشت.[۲۰]بدین ترتیب، حکمرانی بنی‌رمیثه آغاز شد و از میان آن‌ها چند تن حکمرانی مکه را به صورت مشترک یا مستقل عهده‌دار شدند:

آغاز حکمرانی بنی‌رمیثه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امیران مکه از فرزندان رثیمه به شرح زیر هستند:

عجلان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وی(حک: 745-777ق) پس از تایید امارتش از سوی ممالیک مصر، توانست همراه برادرش ثقبه در برابر پرداخت 60 هزار درهم به پدرش رمیثه، او را برای وا‌گذاری حکومت به آن‌ها قانع کند.[۲۱] آغاز حکمرانی وی بر آن شهر، سال 745 یا 746ق. گزارش شده است. حکمرانی عجلان با پشتیبانی حاکمان یمن و ممالیک مصر[۲۲] و نیز تدبیر خود وی حدود 30 سال تا 777ق. به صورت مشترک و مستقل ادامه یافت.[۲۳]

وی که در آغاز امارتش از توقع مشارکت برادرانش سند و مغامس در حکمرانی مکه آگاه بود، آن‌ها را برای دور کردن از تحولات مکه به وادی نخله فرستاد و پس از مدتی کوتاه برادر سومش ثقبه را نیز روانه آن جا کرد.[۲۴] اما آن‌ها به مصر رفتند و به سال 746ق. سلطان مصر زندانی شدنشان را طی نامه‌‏ای که در تایید حکومت عجلان به مکه فرستاد، اعلام کرد.[۲۵] آن‌ها پس از آزادی (747ق.) با بازگشت به مکه در حالی که نامه‌ای از سلطان مصر در تایید مشارکت این سه برادر در نیمی از حکمرانی مکه داشتند، با مخالفت عجلان روبه‌رو شدند؛ اما توانستند او را به سال 748ق. از مکه اخراج کنند.

وی به مصر رفت و پس از مدتی در شوال سال 750ق. بر مکه تسلط یافت. برادرانش که از شهر رانده شده بودند، به یمن رفتند.[۲۶] در همان سال، میان عجلان و برادرش ثقبه درباره حکمرانی مکه که به صورت مشترک در دستان آن‌ها بود، اختلاف پدید آمد. سپس میان آن‌ها صلح برقرار شد و با رفتن عجلان به قاهره (750ق.) ثقبه به تنهایی به حکمرانی پرداخت.[۲۷] البته حکمرانی عجلان بر مکه در پی بازگشتش از مصر دیگر بار تحقق یافت. وی را به دلیل عدالت‌ورزی و سیره پسندیده‌اش ستوده‌اند.[۲۸]

با مرگ او در 777ق. فرزندانش احمد، علی، محمد، کُبَیش و حسن که از آن‌ها با عنوان آل عجلان[۲۹] یاد می‌شود، مدعی حکومت بر مکه بودند و از میان آن‌ها کسانی چون احمد[۳۰] و حسن[۳۱] (حک: 809-821ق.) به حکمرانی مکه دست یافتند.

ثقبة بن رمیثه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وی(حک: 754-762ق) چند سال با برادرش عجلان در حکمرانی مکه شریک بود. سالیانی نیز در غیاب برادرش به طور مستقل به حکمرانی مکه رسید. حکمرانی مشترک وی با عجلان و اختلافات آن دو که آزار حاجیان را در پی داشت، سبب شد تا عجلان به دستور امیر حج مصر، ثقبه را در موسم حج دستگیر و روانه زندان مصر کند. بازگشت دیگر بار وی، ستیز این دو برادر را در پی داشت و موجب شد تا به سال 752ق. آن‌ها از سوی سلطان مصر به قاهره فراخوانده شوند.

ثقبه نخست زیر بار نرفت؛ اما سپس با عذرخواهی برای دریافت فرمان حکمرانی مکه به مصر رفت. وی در بازگشت با برادرش عجلان درگیر شد؛ ولی با میانجی‌گری امیر کاروان حج مصر و قاضی عزالدین بن جماعه (م. 767ق.) میان آن دو صلح برقرار شد و توافق کردند که مکه را به صورت مشترک اداره کنند. اختلاف آن دو موجب اخراج عجلان به دست ثقبه از مکه و سپس اخراج ثقبه از آن جا شد. از رویدادهای دوران حکمرانی ثقبه، حج‌گزاری سلطان یمن الملک المؤید به سال 753ق. بود.[۳۲]

در سال بعد، امیر الحاج مصر از سوی مصریان ماموریت یافت تا ثقبه را دستگیر و به مصر منتقل کند.[۳۳] زندانی شدن ثقبه در قاهره با استقبال و شادی مردم مکه همراه بود؛ زیرا در امارتش قیمت‏‌ها بالا رفته بود. ثقبه پس از مدتی کوتاه از زندان گریخت و به ستیز با برادر پرداخت. گاهی میان او صلح و گاهی اختلاف حکمفرما بود.[۳۴]

به سال 760ق. سلطان مصر از آن پس که آن دو را دعوت به مصر کرد و آن‌ها نپذیرفتند، فرمان برکناری‌شان را نوشت و برادرشان سند بن رمیثه را با مشارکت پسر عمویش محمد بن عطیفه که هر دو این هنگام در مصر بودند، همراه سپاهی به مکه اعزام نمود و آنان را به صورت مشترک به حکمرانی مکه گماشت. عجلان و ثقبه سپس زندانی شدند.[۳۵] از رویدادهای این دوره، درگیری اشراف با ترکان مصری و پناهنده شدن آن‌ها به مسجدالحرام بود. برخی از اشراف آن‌ها را وادار به تسلیم کردند و ترکان تعهد سپردند تا ضمن بر جای گذاشتن ساز و برگ نظامی، مکه را ترک گویند.

در این درگیری، برخی از اشراف هم کشته شدند که از آن جمله مغامس فرزند رمیثه بود.[۳۶] برخی این رخداد را پایان اشغال مکه از سوی ممالیک دانسته‌اند. با رسیدن گزارش این رخداد به مصر، به دستور ملک ناصر صالح، عجلان را که زندانی بود، به برجی در اسکندریه منتقل کردند و تصمیم گرفتند به مکه لشکرکشی کنند. اما با شورش ممالیک بر ملک ناصر و انتقال سلطنت به منصور محمد ابوالمعالی، این تصمیم تحقق نیافت.[۳۷] برخی از فرزندان ثقبه نیز به حکمرانی مکه رسیدند. نسل او به ذوی ثقبه مشهورند.[۳۸]

مغامس بن رمیثه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وی(حک: 764ق.) حکمرانی مکه را از سال 764ق. همراه با احمد بن ثقبه و عقیل بن مبارک بن رمیثه و علی بن مبارک بر عهده داشت.[۳۹] مغامس با حدود 200 تن از بنی‌حسن که در اجیاد موضع گرفته بودند، با ترکان زیر فرماندهی امیر الحاج مصر درگیر شد که به قتل مغامس انجامید. او در قبرستان معلات دفن شد.[۴۰] فرزند او عنان دو بار به حکمرانی مکه رسید.[۴۱] حکمرانی او پس از کشته شدن محمد بن عجلان و از سوی ممالیک مصر تحقق یافت.[۴۲]

وی افزون بر مکه، جده را به قلمرو خود افزود. حکمرانی او با همراهی احمد بن ثقبه، عقیل بن مبارک و پس از او علی بن مبارک صورت پذیرفت. سرانجام عنان در قاهره درگذشت.[۴۳] از کارهای او این بود که پرده‌داران کعبه را از پرداخت اموالی که امیران پیشین مکه از آن‌ها می‏‌گرفتند، معاف‏ کرد. پیش از آن، یا بخشی از پرده کعبه را می‏‌گرفتند و یا شش هزار درهم به جای آن می‌ستاندند. افزون بر این، پرده در و پرده مقام ابراهیم را به حاکم مکه واگذار می‌کردند.[۴۴]

از رویدادهای دوره حکمرانی او، مخالفت فرزندان عجلان با وی بود که با حمله ترک‏‌ها و کشته شدن برخی از یاران محمد بن عجلان به سال 788ق. پایان یافت. از این پس به تناوب عنان در حکمرانی با فرزندان عجلان شریک شد یا جداگانه امیر مکه بود.[۴۵] نسل مغامس از عنان استمرار یافت که به ذوو عنان مشهورند و اکنون در شمال مکه در وادی خوار ساکن هستند.[۴۶]

سند بن رمیثه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

وی با برادرش ثقبه تا سال 762ق. در حکمرانی مکه شریک بود. در این سال، عجلان که در مصر زندانی بود، آزاد شد و نزدیک مکه فرود آمد و از آن جا که برادرش ثقبه بیمار بود، منتظر ماند و با درگذشت وی وارد مکه شد و در حکمرانی آن شهر با برادرش سند شریک شد.[۴۷] با درگذشت سند، حکمرانی آن شهر گاهی به صورت مشترک و گاهی مستقل ادامه یافت. در بیشتر اوقات آل عجلان بر مکه حاکم بودند. برخی از فرزندان مبارک بن رمیثه مانند علی بن مبارک و عقیل بن مبارک هم حاکمیت مکه را در اختیار داشتند.[۴۸]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. العقد الثمین، ج5، ص190؛ غایة المرام، ج2، ص140.
  2. اتحاف الوری، ج3، ص134؛ العقد الثمین، ج5، ص190.
  3. الارج المسکی، ص121-122.
  4. اتحاف الوری، ج3، ص135؛ الرحلة الحجازیه، ص181.
  5. تاریخ مکه، ص326-327.
  6. تاریخ مکه، ص327-328.
  7. العقد الثمین، ج4، ص239-240؛ غایة المرام، ج2، ص76-77؛ اتحاف الوری، ج3، ص155-158.
  8. اتحاف الوری، ج3، ص158-159؛ العقد الثمین، ج4، ص241.
  9. غایة المرام، ج2، ص64-65؛ اتحاف الوری، ج3، ص160؛ العقد الثمین، ج4، ص239.
  10. اتحاف الوری، ج4، ص527.
  11. اتحاف الوری، ج3، ص185، 187؛ العقد الثمین، ج3، ص292.
  12. سفرنامه ابن‌بطوطه، ج2، ص56.
  13. اتحاف الوری، ج3، ص191.
  14. شفاء الغرام، ج2، ص242، 245.
  15. تاریخ مکه، ص269-270.
  16. شفاء الغرام، ج2، ص246.
  17. اتحاف الوری، ج3، ص198-200، 204.
  18. العقد الثمین، ج1، ص332-333؛ منائح الکرم، ج2، ص349؛ تحصیل المرام، ج2، ص751.
  19. العقد الثمین، ج1، ص134؛ تاریخ مکه، ص271.
  20. المنهل الصافی، ج4، ص199؛ العقد الثمین، ج4، ص107-108.
  21. اتحاف الوری، ج3، ص226.
  22. افادة الانام، ج3، ص199.
  23. افادة الانام، ج3، ص198.
  24. تاریخ مکه، ص272.
  25. شفاء الغرام، ج2، ص205.
  26. شفاء الغرام، ج2، ص205.
  27. العقد الثمین، ج5، ص189-190.
  28. النجوم الزاهره، ج10، ص266؛ العقد الثمین، ج5، ص190.
  29. شفاء الغرام، ج2، ص207-208؛ شفاء الغرام، ج2، ص247-248.
  30. اتحاف الوری، ج3، ص320؛ تحصیل المرام، ج2، ص754.
  31. اتحاف الوری، ج3، ص582.
  32. الدرر الکامنه، ج1، ص530-531؛ النجوم الزاهره، ج10، ص226؛ تاریخ مکه، ص274-276.
  33. تاریخ مکه، ص276.
  34. شفاء الغرام، ج2، ص244-245.
  35. شفاء الغرام، ج2، ص244-245؛ اتحاف الوری، ج2، ص276؛ العقد الثمین، ج5، ص194.
  36. شفاء الغرام، ج2، ص248-249.
  37. تاریخ مکه، ص279-280.
  38. موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص110.
  39. الجامع اللطیف، ص278.
  40. اتحاف الوری، ج3، ص283.
  41. معجم قبائل الحجاز، ص357؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص110.
  42. نک: تاریخ مکه، ص287؛ تحصیل المرام، ج2، ص755.
  43. العقد الثمین، ج5، ص416-422؛ شفاء الغرام، ج2، ص207.
  44. شفاء الغرام، ج1، ص173؛ الجامع اللطیف، ص102؛ تحصیل المرام، ج1، ص161.
  45. غایة المرام، ج2، ص223-224.
  46. معجم قبائل الحجاز، ص357.
  47. الجامع اللطیف، ص277.
  48. شفاء الغرام، ج2، ص247؛ العقد الثمین، ج1، ص334.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بنی‌رمیثه.
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق.
  • الارج المسکی فی التاریخ المکی: علی عبدالقادر الطبری (م. 1070ق.)، به کوشش الجمال، مکه، المکتبة التجاریه، 1416ق.
  • افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م. 1365ق.)، به کوشش ابن‌دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق.
  • امراء مکه عبر عصور الاسلام: عبدالفتاح راوه، طائف، مکتبة المعارف.
  • تاریخ مکه: احمد السباعی (م. 1404ق.)، نادی مکة الثقافی، 1404ق.
  • تحصیل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م. 1321ق.)، به کوشش ابن‌دهیش، 1424ق.
  • الجامع اللطیف: محمد ابن‌ظهیره (م. 986ق.)، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 1423ق.
  • جداول امراء مکه و حکامها: مساعد بن منصور، مکة المکرمه، مملکة العربیة السعودیه، 1422ق.
  • خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دهلان (م. 1304ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، 1305ق.
  • الدرر الکامنه: ابن‌حجر العسقلانی (م. 852ق.)، به کوشش عبدالمعید خان، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، 1392ق.
  • رحلة ابن‌بطوطه: ابن‌بطوطه (م. 779ق.)، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، 1417ق.
  • الرحلة الحجازیه: اولیا چلپی، قاهره، دار الآفاق العربیه، 1999م.
  • سفرنامه ابن‌بطوطه (رحلة ابن‌بطوطه): ترجمه موحد، تهران، علمی و فرهنگی، 1361ش.
  • السلوک لمعرفة دول الملوک: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • شفاء الغرام: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق.
  • العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفاسی (م. 832ق.)، به کوشش فؤاد سیر، مصر، الرساله، 1406ق.
  • غایة المرام و حجة الخصام: البحرانی (م. 1107ق.)، به کوشش عاشور.
  • معجم قبائل الحجاز: عاتق بن غیث البلادی، مکة المکرمه، دار مکه، 1403ق.
  • منائح الکرم: علی بن تاج الدین السنجاری (م. 1125ق.)، به کوشش المصری، مکه، جامعة‌ام ‏القری، 1419ق.
  • المنهل الصافی: ابن‌تغری بردی الاتابکی (م. 874ق.)، به کوشش محمد امین و سعید عبدالفتاح، مصر، الهیئة المصریه.
  • موسوعة مکة المکرمة و المدینة المنوره: احمد زکی یمانی، مصر، مؤسسة الفرقان، 1429ق.
  • النجوم الزاهره: یوسف بن تغری بردی (م. 874ق.)، مصر، دار الکتب.