اندلس: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:کشورهای اسلامی using HotCat) |
جز (removed Category:کشورها using HotCat) |
||
خط ۳۲۷: | خط ۳۲۷: | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
[[رده:کشورهای مرتبط با حج]] | [[رده:کشورهای مرتبط با حج]] | ||
[[رده:کشورهای اروپایی]] | [[رده:کشورهای اروپایی]] | ||
[[رده:کشورهای اسلامی]] | [[رده:کشورهای اسلامی]] |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۰
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:Hasaninasab در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۹۷ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
اطلاعات عمومی | |
---|---|
دین رسمی | اسلام |
جمعیت کل | (2011)8.424.102 |
مساحت | (17٫2٪ از اسپانیا) |
حکومت | مسلمانان، رومیان |
پایتخت | قرطبه |
شهرهای مهم | المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) |
اسلام | |
پیشینه اسلام | قرن دوم |
جمعیت مسلمانان | یک میلیون |
تاریخ تشیع | |
حکومتها | فینیقیها، کارتاژها، رومیان، مسلمانان |
اَندُلُس بخشی از شبه جزیره ایبری در جنوب شرقی پرتغال، در حاکمیت 800 ساله مسلمانان بوده است. در حال حاضر تعداد مسلمانانی که در اسپانیا زندگی میکنند یک میلیون نفر است که 10% از آنها اسپانیایی و باقی مسلمانان مهاجران کشورهای اسلامی میباشند.
اندلس به دلیل داشتن معادن و محصولات کشاورزی و تجارت پویا مورد هجوم اقوام بیگانه قرار میگرفت. مسلمانان برای نشر اسلام اندلس را فتح کردند و آمادگی مسلمانان و بروز شرایط مناسب، زمینه فتح را فراهم کرد و با فتح آن اسلام تمام این مناطق را فرا گرفت.
علاوه بر شوق زیارت حرمین شریفین و مجاورت حرم نبوی وجود مراکز و مدارس علمی و نهادهای فرهنگی در کشورهای اسلامی مانند مدینه و عراق و خراسان و ... و وجود درگیری و استبداد سیاسی انگیزه دانشوران و محدثان و ادیبان را برای سفر به این کشورها فراهم میکرد. حاجیان اندلسی راهی طولانی را طی میکردند تا خود را به قاهره رسانده تا همراه کاروان مصر خود را به مراسم حج برسانند.
راه حاجیان اندلس و مغرب دارای سختیهای بسیاری بود که حتی در سفرنامهها نیز به آن اشاره شده است با این حال حاجیان مغرب و اندلس مشتاقانه به این سفر میرفتند و شاید تحمل این سختیها بود که لقب الحاج را برای آنان مهم ساخته بود که دارای اعتبار اجتماعی بالا نزد مردم اندلس بود.
میقات اهل مغرب و اندلس، رابُغ بود که در محاذات جحفه قرار داشت. دانشوران اندلس اشتیاق فراوان به اقامت در حرمین داشته و در سخنان و سرودههای خود این تمایل را آشکار کردهاند. دانشوران اندلسی گزارشها و سفرنامههای خود را از سفر به سرزمین وحی و مدینه منوره و امور حج و موضوعات مختلف بیان میکردند.
وجه تسمیه
در نامگذاری اندلس وجوه گوناگون گفتهاند. برخی برآنند که کلمه اندلس (در اسپانیایی: Andalucía) از واندِلیشیا به معنی سرزمین واندالها، سلسله حاکم بر آن منطقه از429 تا 408ق. م. است.[۱]برخی احتمال دادهاند کلمه اندلس از عبارتی آلمانی به معنی «حصه و سهمی از زمین» گرفته شده باشد.[۲]در احتمال دیگر، گویند که آنجا را به نام نخستین ساکنانش در گذشتهها که قومی با نام اَندَلُوش بوده، اندلس نامیدهاند.[۳]
معرفی جغرافیایی
در منابع جغرافیایی مسلمانان، جزیره اندلس به همه شبه جزیره ایبری یعنی اسپانیا و پرتغال فعلی و نیز اسپانیای در حاکمیت اسلامی اطلاق میشده است[۴]و مرزهای آن از شرق و شمال به کشورهای روم، از جنوب به مدیترانه، و از غرب به اقیانوس مغربی ختم میشد.[۵] اندلس در دوره حکومت مسلمانان به پنج ولایت تقسیم گردید و در هر ولایت حاکمی مستقل نصب شد.[۶] (تصویر شماره 4)
نام یونانی این منطقه، ایبریا و تلفظ رومی آن اسپانیا است.[۷]شبه جزیره ایبری در جنوب غربی اروپا و شامل اسپانیا و پرتغال بوده و با کوههای پیرنه از بقیه اروپا و با تنگه جبل الطارق از افریقای شمالی جدا شده است.[۸]اندلس امروزه بزرگترین استان اسپانیا و از نظر تقسیمات کشوری شامل هشت شهرِ المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) است.[۹]اکنون یک میلیون تن مسلمان در اسپانیا زندگی میکنند که از این شمار، 10% اسپانیایی و بقیه مهاجرانی از کشورهای اسلامی بهویژه آفریقا هستند. مسلمانان حدود 50 مسجد دارند.[۱۰]
تاریخ سیاسی
فینیقیها در حدود سال 1200ق. م. برای گسترش بازرگانی خود، وارد شبه جزیره ایبری شدند و بهتدریج بر منطقه یونان چیره گشتند. در حدود850ق. م. کارتاژها جنوب اندلس را تصرف کردند و بعدها میان آنان و رومیان نبردهایی رخ داد که موجب شد رومیان بتوانند تا 409م. بر اندلس فرمانروایی کنند. هجوم قبایل بربر و ضعف رومیان و آمدن طوایف واندال و ویزیگُوتها از کوههای پیرنِه باعث انقراض حکومت رومیان بر اندلس شد. ویزیگوتها توانستند تا اوایل سده هشتم م. که مسلمانان وارد اندلس شدند، بر این سرزمین تسلط یابند.[۱۱]همزمان با آمدن مسلمانان، اندلس از هر جهت دچار ناتوانی بود و ساختار اداری بیماری داشت و هرکس که میتوانست، بر دیگران ستم میکرد.[۱۲] سرزمین اندلس از قدیم به داشتن معادن، [۱۳] محصولات زراعی و تجارت شکوفا شهرت داشت و همین عامل اصلی هجوم اقوام بیگانه به این سرزمینهای دور بوده است.[۱۴]برخی باور دارند که مسلمانان نه برای سلطه بر دارایی اندلس، بلکه به قصد رهایی اقوام دیگر از جهالت و بردگی و برای گسترش جهاد اسلامی و نبرد در راه خدا، اندلس را فتح کردند و تاکید بر عامل و انگیزه مادی، ساخته پندار خاورشناسان است.[۱۵]در منابع، فتح مغرب اسلامی تا هنگام فتح اندلس، بهصورت تدریجی و در هشت مرحله وصف شده که در هر مرحله، بخشی از سرزمینها به تصرف مسلمانان درمیآمد تا اینکه فتح اندلس، این فتوحات را کامل کرد.[۱۶]
به سال 92ق. موسی بن نُصَیر، حاکم اِفریقیه، سپاهی به فرماندهی غلام خود، طارق بن زیاد، روانه اندلس کرد. طارق با همکاری و حمایت شورشیان مخالف ویزیگوتها، توانست به آسانی پارهای از شهرهای اندلس را تصرف نماید و بهسوی شمال رود و در کمتر از یک سال همه مناطق اندلس را تسخیر کند.[۱۷]موسی بن نصیر در 93ق. از جبل طارق گذشت و به شمال شبه جزیره ایبری رفت و راهی طُلَیطُله شد و طارق به استقبالش آمد. موسی بن نصیر نبردهایی فراوان با اروپاییان بهویژه فرانسویان کرد و پیروزیهای بزرگی نصیب مسلمانان نمود.[۱۸]او دژهای اندلس را مستحکم کرد و فرزندش را به جای خویش گماشت.[۱۹]آنگاه که سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید، موسی بن نصیر را زندانی و جریمه کرد و فرمان داد فرزندش را به قتل برسانند. در این دوره، اندلس بخشی از ولایت افریقیه در قلمرو خلافت دمشق بود و حاکمان آنجا را والیان افریقیه (تونس فعلی) که در قیروان اقامت داشتند، تعیین میکردند. در نصب والیان، از سیاستی ویژه پیروی میشد و هیچگاه حکومت با دوام به این والیان سپرده نمیشد.[۲۰]به سال 100ق. عمر بن عبدالعزیز، سَمح بن مالک خُولانی را که در کشورداری و جنگاوری شهرت داشت، به امارت اندلس برگزید. سمح خولانی اصلاحات عمرانی و مالی در اندلس صورت داد و سرکشان را مهار کرد و فتوحات را ادامه داد و تا جنوب فرانسه پیش رفت.[۲۱]او نخستین کسی بود که قرطبه را به پایتختی برگزید. تا سده پنجم ق. این شهر همچنان پایتخت بود.[۲۲]
دوران حکومت مسلمانان
تاریخ اندلس در دوران 800 ساله مسلمانان به چند دوره تقسیم میشود: از 92 تا 138ق. یعنی فتح اسپانیا به دست طارق بن زیاد تا روی کارآمدن امویان اندلس. از 138 تا 422ق. که حکومت امویان اندلس به طول انجامید و در این دوره، بیش از 16 امیر اموی، از عبدالرحمن داخل تا هشام بن محمد، به حکومت رسیدند.[۲۳]در روزگار اموی، تختگاه امیران از طلیطله (تولدو) که در روزگار گوتها اعتبار داشت، به قرطبه تغییر یافت.[۲۴]فاطمیان همواره در ستیز با حاکمان اندلس بودند؛ اما نتواستند بر آن سرزمین چیره شوند.[۲۵]از422 تا 479ق. که دوره ملوک الطّوایفی بود و حدود 39 حاکم محلی در سرزمینهای گوناگون اندلس به حکومت رسیدند.[۲۶]از 479 تا 543ق. که دوره حکومت مُرابطون بود و یوسف بن تاشفین مرابطی در نبرد با شاه کاستیل در479ق. در زَلاقِه نزدیک بَطلیُوس، بیشتر سرزمینهای از دست رفته را بازگرداند و چند سال بعد ملوک طوایف را از میان برد و تنها به هُودیان اجازه داد تا در سرقسطه (زاراگزا) باقی بمانند.[۲۷]از543 تا 632ق. که دوره حکومت موحدون بود و اندلس دچار نابسامانی شد و مسیحیان سرزمینهای بسیار را تصرف کردند. در اواخر سده هفتم ق. جز در غرناطه و چند شهر کوچک، جایی برای حکومت مسلمانان باقی نمانده بود.[۲۸]از سال 632 تا 897ق. حکومت خاندان بنینصر برقرار گشت. اما پس از سقوط موحدون و سیطره مسیحیان بر سراسر اسپانیا، حاکمیت مسلمانان بر سرزمینهای اندلس یکسره برچیده شد. مسیحیان پس از سلطه بر سرزمین اندلس، برای خوارشماری، باقیمانده مسلمانان اندلس را موریسکوها (مور کوچک یا به اصطلاح عربی مُدَجَنین[۲۹]) نامیدند.[۳۰]
جمعیتشناسی
نخستین مهاجران عرب به اندلس، سپاه 18000 نفری موسی بن نصیر بود که به سال 93ق. وارد اندلس شدند. سپس حر بن عبدالرحمن، حکمران اندلس، به سال 97ق. تعداد 400 تن را از افریقیه همراه خود آورد.[۳۱]با اینکه بخش عظیمی از جمعیت اندلس که مولدون نامیده میشدند، اسلام آوردند، شماری نیز مسیحی باقی ماندند که به دلیل پایبندی به سبک و سنت اسلامی و تکلم به عربی، مستعربون نامیده شدند. اینان چشم حمایت به ناحیه مسیحی شمال اندلس داشتند.[۳۲]در روزگار امویان اندلس، خاندان عربی حاکم و شماری از خاندانهای عرب که در اندلس تَوطُّن یافته بودند، با بومیان تازه مسلمان و مسیحیان در یک نظام اجتماعی، سازمان یافتند.
[۳۳]بنی امیه به محض سلطه بر منطقه درباره دیگر گروهها و نژادها سختگیری کردند و شیوه تعصب عربی و بدبینی به موالی را در پیش گرفتند.[۳۴]بربرها نیز قوم بومی آن سرزمینها بودند.[۳۵]
در این میان، یهودیان اندلس نیز از تسامح مردم عرب بهره بردند و در روزگار ملوک الطوایف به قدرتی روزافزون دست یافتند.[۳۶]بعدها در دوره موحدون با یهودیان برخوردی قهرآمیز صورت گرفت و آنها ناچار به ترک اندلس شدند.[۳۷]
تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی
در اندلس تمدنی شکوفا سر برآورد که سابقه نداشت. ویژگی این تمدن، تسامح و مدارای فرهنگی و همزیستی مسالمتآمیز بود. در برابر، ارباب کلیسا همواره در گسترش نفرت و دشمنی کوشیدند و از هر وسیله بهره بردند تا مسلمانان را از دین و فرهنگ و سنت خود بیرون کنند.[۳۸]از سده اول ق. کسانی از اندلس به بخارا و از بغداد به قرطبه میرفتند. در این زمینه، از یک فقیه اندلسی به نام اسعد الخیر انصاری اندلسی (درگذشت 541ق.) یاد میکنند که چون به سرزمین دوردست چین سفر کرد، به عنوان «چینی» شهرت یافت.[۳۹]
مذهب رسمی در اندلس، مالکی بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار عبدالرحمن داخل تثبیت یافت.[۴۰]زمینه رشد این مکتب فقهی، بیشتر مربوط به شاگردان یا استادانی بود که هواداری از مذهب مالکی را رواج دادند و تبدیل به مذهب غالب کردند.[۴۱]
در سده دوم ق. دانشهای اسلامی که در شرق گسترش و تکامل یافته بود، به اندلس نفوذ کرد. در حدیث، تفسیر و علوم قرآنی بهویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم مدینه بود و روایت وَرش، راوی مصری نافع، مورد توجه اندلسیان بود. قرائت نافع تا پایان سده چهارم ق. در اندلس غلبه داشت. محمد بن عمر خیرون معافری نخستین کسی بود که در قرائت نافع پژوهش کرد. او به مکه آمد و حج نیز به جا آورد.[۴۲] در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند ابن مَسره (درگذشت 319ق.)، ابن جَبیرول (درگذشت 450ق.)، ابن حَزم اندلسی (درگذشت 456ق.)، ابن باجه (درگذشت 533ق.)، ابن طُفَیل (درگذشت 581ق.)، ابن رُشْد قرطبی (درگذشت 595ق.)، و ابن سَبعین (درگذشت 669ق.) برخاستند و در رشد و تحول علوم عقلی نقش ایفا کردند. در عرفان نظری، ابن عربی (درگذشت 638ق.) شخصیتی ممتاز و بنیانگذار است. او مدتی مجاور مکه شد و کتاب الفتوحات المکیه او محصول این دوران است.[۴۳]در اندلس، علوم عقلی به افول و انحطاط دچار شده بود.[۴۴]
در دانش نجوم، اندلسیان به انتقاد از هیات بطلمیوسی پرداختند و هیاتی جدید پیشنهاد کردند. تاثیر غیرمستقیم نجوم اسلامی اندلس بر دیدگاههای اروپاییانی چون کپرنیک و کپْلر و گالیله، موجب انقلاب در این دانش شد.[۴۵]مسلمانان اندلس در علوم و فنون گوناگون از ریاضی و جبر، ستارهشناسی، علوم طبیعی، مکانیک و پزشکی تا هنر و زیباییشناسی پیشرفت کردند و آثاری مهم نگاشتند.[۴۶] در داروشناسی، ابن وافد، غافِقی، ادریسی جغرافیدان، اشبیلی و ابن بیطار، در تحولات این دانش اثر گذاشتند. با اینکه دانش ستارهشناسی رونقی گسترده یافت، در ریاضیات تنها همان بخش که به مسائل ارث مربوط بود، رواج گرفت.[۴۷]
دانش تاریخ در اندلس از همان سدههای نخستین مورد توجه بود. از عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی (درگذشت 239ق.) که حج گزارد و به مدینه نزد مالک بن انس آمد، بهعنوان نخستین تاریخنگار اندلس یاد کردهاند.[۴۸]تاریخنگاری در نیمه دوم سده پنجم ق. در اندلس به اوج رسید و گروهی از بزرگترین تاریخنگاران اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند. واپسین تاریخنگار بزرگ اندلس، لسانالدین ابن خطیب (درگذشت 776ق.) نگارنده الاحاطة فی اخبار غرناطه است.[۴۹]عربهای اندلس با وجود بیم از اقیانوس اطلس که در خاطرشان به دریای خوفناک ظلمات پیوسته بود، در کار اکتشاف آن کوشش بسیار کردند.[۵۰]
سبکی ویژه در شعرسرایی موسوم به مُوَشَّحات با تنوعاتش در اندلس شکل گرفت و رشد یافت. دلبستگی ادیبان و دانشوران اندلس به مشرق، افزون بر شوق زیارت حرمین، به این دلیل نیز بود که اندلسیان در ادبیات و فرهنگ، تابع شرق بودند و راه و رسم شرقیان را در نوشتن و گفتن پیگیری میکردند.[۵۱]
خلیفه اموی، حکم دوم، در قرطبه کتابخانهای بزرگ بنیاد نهاد که حدود 000/400 جلد کتاب داشت. در دوران اموی در غَرناطه، 70 کتابخانه عمومی وجود داشت. در کتابخانه سلطان مراکش که هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، 000/300 تا 000/400 کتاب بود. همین کتابها به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.[۵۲]
معماری
معماری اندلس و بهکارگیری نقوش تزیینی ویژه و سبکی خاص که به معماری اندلسی شهرت یافته، نشان دهنده رشد فنون، هنرها و صنعتها در غرب اسلامی است. مسجد جامع قرطبه و ساختار قوسها، طاقها، آجرهای سرخ رنگ، سنگ سفید، تنوع رنگها و نقشهای آنها ویژگی اینگونه معماری است.[۵۳]میدانها و قصرهای قرطبه از نظر معماری و هنر شهرسازی قابل توجه هستند.[۵۴]قصر و شهر الزهراء از آثار ماندگار معماری اندلسی روزگار امویان است که در هشت کیلومتری شمال غربی قرطبه قرار داشته است.[۵۵]در معماری مدینة الزهراء، کندهکاریهای انجام یافته روی سنگ بهجای گچ، یک پدیده نو در معماری تلقی شده است.[۵۶]الزهراء بعدها ویران شد و از 1910م. باستانشناسان به کاوش در آنجا پرداختند.
حجگزاری و راه حج اندلس
افزون بر حرمین و اهتمام کلی مسلمانان اندلس و مغرب به حجگزاری، بهره بردن از مراکز و مدارس علمی و نهادهای فرهنگی عراق، خراسان، شام و مصر، انگیزه سفر و کوچ دانشوران و محدثان و ادیبان اندلسی میشد.[۵۷]بعد از فتح اندلس، مسلمانان به ثروتها و گوهرهای گرانبهای بسیار دست یافتند. برای نمونه، در میان این یافتهها، گوهرهای گرانبهای متعلق به حضرت سلیمان با نام مائده سلیمان به دست آمد که از طلای خالص بود و حلقههایی از طلا و زَبَرجَد داشت و آن را ولید بن عبدالملک در تزیین میزاب (ناودان) کعبه به کار برد.[۵۸]
حاجیان مغربی و اندلسی راهی طولانی برای رسیدن به اسکندریه و قاهره را پیموده، همراه کاروان مصر راهشان را به مکه ادامه میدادند. مسیر این حاجیان یکبار از سمت سیسیل (صِقِلیه) و رسیدن به اسکندریه و از آنجا از طریق زمینی بود. بار دیگر از راه خشکی مسیری را در شمال قاره سیاه پیموده، رهسپار قاهره میشدند.[۵۹]در دوره فاطمیان، در قرن چهارم و پنجم ق. بیشتر حاجیان اندلس و نیز اهل مغرب و افریقیه از راه دریایی و خشکی به مصر میرسیدند و سپس از راه مصر و در منازل به سفر ادامه میدادند.[۶۰]مسیر دریایی حاجیان اندلس به طور تقریبی بر همان مسیر سفر ابن جبیر منطبق است. اندلسیان مشتاق حجاز و حج و طالبان علم، سفرشان را از یکی از شهرهای اندلس مانند سِبته آغاز کرده، سپس از سواحل ساردنی و سیسیل تا بندر اسکندریه آمده، بر نیل نشسته تا قاهره و از آنجا به بندر عیذاب بر کناره دریای سرخ میرسیدند. در آنجا حاجیان به کشتی مینشستند و آنگاه به جده فرود میآمدند و با کاروان به سوی مکه میرفتند. در مسیر بازگشت به اندلس، کسانی که قصد رفتن به جزیره اندلس داشتند، از قیروان به تونس رفته، آنگاه برکشتی نشسته، تا محلی به نام تِنِس میرسیدند یا به تاهرت رفته و از آنجا به ناحیه تدمیر رسیده، سپس رهسپار قرطبه میگشتند.[۶۱]
درباره سختی راه حاجیان اندلس، گفتههای صاحبان تجربه در منابع بازتاب یافته است. از جمله، ابن خلدون به حجگزاران اندلسی و مغربی پند میداد که در گذر از این منازل، بیشتر از هرچیز، باید صبر و تحمل داشت.[۶۲]تحمل مشکلات و بلایای این مسیر طولانی، ضرورتی تجربی بود که حتی در سفرنامهها به آن اشاره میشد. برخی حجگزاران در مسیر دچار رنجهای بسیار شده، میمردند یا کشته میشدند.[۶۳]حاجیان اندلس به دلیل فاصله بسیار با حجاز، مسیر چند هزار کیلومتری را میبایست سپری کنند. شاید تحمل این سختیها، لقب الحاج را برای حجگزاران مغرب و اندلس مهم ساخته بود.[۶۴]اعتبار اجتماعی این عنوان نزد اهل اندلس بسیار بوده و خاندانهایی که در اندلس به ابن الحاج مشهورند، کم نیستند.[۶۵]
یکی از مشکلات حجگزاران اندلس، اجاره کردن کشتیهای مسیحیان برای انجام سفر از افریقیه تا اسکندریه بوده است. مشکل دیگر حجگزاران اندلسی، اخذ مالیات (مُکُوس) بود که بر حسب خواسته باجگیران افزایش مییافت و در بندرهای گوناگون مانند صعید، قُلزَم (دریای سرخ) در مرزهای اسکندریه و فرما[۶۶]گرفته میشد. سفرنامهنویسان مغربی و اندلسی مانند ابوحامد غَرناطی، ابن جُبیر، عَبدری، ابن بَطوطه، تُجیبی، و بَلَوی دیدههای خود را از سختگیریهای مالیاتبگیران نگاشتهاند.
گزارش ابن مُجاور (درگذشت 690ق.) که از مناطق شرقی به حج آمده و شاهد سختگیری بر مغربیان و اندلسیان و اخذ مالیات افزون بر توانشان بود، تاییدی بر گزارش سفرنامهنویسان اندلسی است. بر این اساس، پارهای از فقیهان اندلسی و مغربی در مواقع خطر وجوب حج را از مردمان این سرزمینها ساقط دانستهاند. ابوبکر طرطوشی، ابوبکر بن العربی، ابن رشد، لخمی، ابن طلحه، و ابوعمران فاسی نظریات و فتاوای فقهی در این زمینه طرح کرده و حجگزار اندلسی را در پارهای از زمانها مستطیع ندانستهاند. ابن رشد در دیدگاهی فقهی گفته است: حج در زمانه ما (سده ششم ق.) به دلیل عدم استطاعت، از مکلفان ساقط است.[۶۷]کاهش شمار حجگزاران اندلسی دلیلهای دیگر نیز داشت. برای نمونه، در سده هشتم و نهم ق. به دلیل اینکه دانشوران مناطق غرب اسلامی، مردم را به جهاد فراخوانده و آن را بر حج برتری داده بودند، شمار حاجیان کاهش یافت.[۶۸]
میقات اهل مغرب و اندلس، رابُغ بود که در محاذات جحفه قرار داشت.[۶۹]حاجیان اندلسی هنگامی که به سرزمین وحی میرسیدند، به مکانهای مورد توجهشان روی میآوردند. از جمله در جایی به نام شِعب المَبال که در میان دو مَازَم عرفه قرار داشت، نماز میگزاردند. این شعب همان جایی است که رسول خدا در حجة الوداع در آن فرود آمد و وضو ساخت و نماز مغرب و عشا به جای آورد.[۷۰]
دانشوران حجگزار اندلس
بهره بردن از محضر دانشورانی چون مالک بن انس که در اندلس شهرت یافته بود، [۷۱] در اواخر سده دوم ق. یکی از علل رواج سفر اندلسیان به حجاز بوده است. محمد بن بشیر معافری (درگذشت 198ق.) از کسانی است که حج گزارد و با مالک بن انس دیدار کرد.[۷۲]در همین شمار است یحیی بن یحیی لیثی (درگذشت 234ق.) از بربرهای مَصْمُودی و راوی مُوَطّا مالک بن انس که از محدثان مکه مانند سفیان ثوری حدیث شنید و از دانشوران مدینه و مصر نیز بهره برد.[۷۳]
فرزند وی که اهل دانش و زهد بود، مجاور مکه شد و همانجا وفات یافت.[۷۴]یکی از نوادگان لیثی که قاضی قرطبه بود، به حج رفت و از دانشوران مکه حدیث شنید.[۷۵] عبدالله بن مَسره (درگذشت 286ق.) که از اندلس به مکه آمد، توانست در مکه صاحب اموال و مستغلات شود.[۷۶]زکریا بن خطاب تطیلی در 293ق. به شرق سفر کرد و حج گزارد و در مکه کتاب النسب زبیر بن بکار را از گروهی از اهل دانش آنجا فراگرفت و موطا مالک را نیز از ابراهیم حداد آموخت و روایت کرد.[۷۷]
قاسم بن ثابت سرقسطی (درگذشت 302ق.) که کتاب العین فراهیدی را در اندلس رواج داد، با پدرش به مکه رفت و از برخی محدثان حدیث شنید.[۷۸] عبدالرحمن بن خلف اقلیشی به سال 349ق. راهی مکه گشت و در آنجا نزد ابوبکر آجری و ابوحفص جمحی به کسب دانش پرداخت.[۷۹]محمد بن صالح مَعافری (درگذشت 383ق.) از دانشوران حجگزار اندلس بود که در سفر حج نزد دانشوران بسیار شتافت و از مدارس و مراکز علمی سرزمینهای شرق دیدن کرد.[۸۰]
معافری یاد شده و ابومحمد اشبیلی (درگذشت 372ق.) و ابوعبدالله ورش (درگذشت 393ق.) به عنوان سه تن از برجستگان اندلسی سده چهارم ق. معرفی شدهاند که به شرق سفر کردند و حج گزاردند و از دانش شرقیان بهره بردند.[۸۱]افزون بر اینان، دانشورانی چون محمد بن احمد مفرج قرطبی (درگذشت 380ق.) یاد کردنی است که از محدثان و دانشوران مکه و مدینه بهره برد و در طلب دانش کوشش بسیار کرد.[۸۲]
عثمان بن سعید اموی معروف به ابن صَیرَفی (درگذشت 444ق.) از دانشوران علوم قرآن و تفسیر بود و هشت بار حج گزارد.[۸۳]عمر بن حسن هوزنی (درگذشت 460ق.) در مسیر سفر به حجاز، صحیح بخاری را استماع کرد و روایت او را بسیاری از دانشوران اندلسی گزارش و ضبط کردند.[۸۴]
ابوولید ایوب باجی فقیه، دانشور و متکلم اندلسی (درگذشت 474ق.) سالیانی در حجاز ماند و حج گزارد.[۸۵]احمد بن عمر عُذری (درگذشت 478ق.) نُه سال در مکه به سر برد و کتاب او نظام المرجان فی المسالک و الممالک اثری مهم در جغرافیا به شمار میرود.[۸۶]احمد بن عمر مَعافری، اهل مُرسیه، حج گزارد و به خراسان سفر کرد و با دانشوران آن دیار بهویژه دوستان و شاگردان ابوحامد غزالی دیدار کرد.[۸۷]
محمد بن عبدالرحیم غرناطی معروف به ابوحامد (درگذشت 562ق.) که تحفة الالباب و نخبة الاعجاب را نوشت، افزون بر حرمین به شرق اروپا نیز سفر کرد.[۸۸]ابوعبدالله مرسی به سال 570ق. در مرسیه زاده شد و به حجاز آمد. او همراه قافله حاجیان به مناطق گوناگون سفر کرد و حتی به خراسان آمد. مرسی در علوم گوناگون صاحب نظر و توانا بود و در 655ق. وفات یافت.[۸۹]محمد بن ابراهیم یقوری نویسنده کتاب اکمال الاکمال به مکه آمد و حج گزارد و به سال 707ق. در مراکش وفات یافت.[۹۰]درباره زنان حجگزار اندلسی نیزگزارشهایی در دست است.[۹۱]
مجاورت حرمین
دانشوران اندلس اشتیاق فراوان به اقامت در حرمین داشته و در سخنان و سرودههای خود این تمایل را آشکار کردهاند. علی بن احمد مالقی، نحوی و لغتشناس اندلسی، در شعری میگوید که جز سکونت در حجاز خواستی دیگر ندارد.[۹۲]معمولا شماری از اهل اندلس پس از انجام حج، مجاور حرمین میشدند؛ مانند عثمان غَماری اندلسی از دانشوران حجگزار که مدتی مجاور مسجدالحرام بود و سپس به زیارت مرقد نبوی رفت و مجاور آنجا شد[۹۳]و نیز سیدمحمد بن عبدالرحمن اندلسی مالکی از دانشوران سده نهم ق. که از جارالله بن فهد قرشی در مکه بهره برد و چندی مجاور حرم مکی بود.[۹۴]ابوالقاسم اندلسی نیز از کسانی بود که به مدینه آمد و مجاور حرم نبوی شد.[۹۵]
میزان هجرت و مجاورت اندلسیان به حرم نبوی در سده ششم و هفتم ق. همزمان با نفوذ ممالیک (حک: 648-923ق.) کاهش یافت و نسبت به همه مجاوران به حدود 2% (26نفر) رسید؛ زیرا در این هنگام، بیشتر شهرهای اسلامی اندلس به دست مسیحیان افتاده و نفوذ اسلام تنها به غرناطه در جنوب اندلس منحصر شده بود.[۹۶]وجود درگیری و استبداد سیاسی در سرزمینهای مغرب و اندلس، عاملی مهم در مهاجرت به شرق بود.[۹۷]بازاریابی برای کالاهای اندلسی، همسانی در مذهب فقهی مالکیان اندلس و مردم مدینه، ضرورت آشنایی و ارتباط با دیگر دانشوران کشورهای اسلامی حاضر در مدینه، و مهمتر از همه شوق زیارت و مجاورت حرم نبوی از دلیلهای مهاجرت و کوچ فردی و جمعی اهل اندلس به مدینه منوره در سده 12ق. بوده است. نیز نابسامانی اقتصادی و نیاز مالی، بسیاری از مغربیان و اندلسیان دچار تفرقه و درگیری را به مدینه میکشاند.[۹۸]
کتابهای حرمینی اندلسیان
دانشوران اندلسی به نوشتن درباره حرمین اهتمام داشته و آثاری مهم نگاشتهاند. رُزَین بن معاویه عَبْدری سَرَقُسْطی (درگذشت 525ق.) که مدتی مجاور حرمین بوده، دو کتاب با عنوانهای اخبار دارالهجره و اخبار مکه درباره حرمین و تاریخ مکه و مدینه نوشته که تنها گزارشهایی از آنها در منابع پسین بازمانده است. (← اخبار دارالهجره)
معجم ما استعجم نوشته ابوعبید بکری اندلسی (درگذشت 487ق.) از منابع مهم جغرافیای حجاز و جزیرة العرب است که تنظیم الفبایی دارد و مکانهای شناخته و ناشناخته حجاز و قبایل مقیم و مهاجر آنجا[۹۹]را شناسایی کرده است. بَکْری، به گفته دُوزی، از بزرگترین جغرافیشناسان اندلس است. وی در کتاب دیگرش، المسالک و الممالک، از راهها و منزلها سخن آورده و سرزمینهای گوناگون جهان اسلام را شرح داده است.[۱۰۰]
ابن حَزْم اندلسی کتابی به نام حجة الوداع نوشته و در آن سازگار با روایتهای اهل سنت، گزارشی از واپسین حج پیامبر اسلام(ص) داده است.[۱۰۱]ابومحمد مَرجانی قُرطُبی، دانشور برجسته سده هشتم ق. بهجة النفوس و الاسرار فی تاریخ دار هجرة المختار را به تاریخ مدینه اختصاص داد. کتاب او در 10 باب و فصول گوناگون به تفصیل درباره تحولات، شخصیتها، مکانها و مساجد مدینه سخن گفته است.[۱۰۲]ابوعبدالله محمد بن محمد رُعَینی اندلسی مکی (درگذشت 954ق.) در رساله تتعلق بسدانة البیت الحرام و سبب ولایتهم لذلک درباره تاریخ پردهداری و حجابت کعبه پژوهش کرده است.[۱۰۳]
سفرنامه نویسی
سفر اندلسیان به شرق و حرمین، نه تنها برای گزاردن حج، بلکه به شوق فراگیری علوم دینی و آشنایی با دانشمندان بود. بسیاری از حجگزاران اندلسی، گزارش سفر خود را ثبت کردهاند. از لحاظ محتوا و روشنگارش، این سفرنامهها را به چند گونه میتوان تقسیم نمود: 1. برخی از این سفرنامهها در میانه راه و سفر نگارش یافته و به شکل روزنوشت بوده، مانند رحله عَبدری. 2. دستهای دیگر حاصل مذاکرات و مباحثات علمی با دانشورانی بوده که فرد مسافر حجگزار با آنها دیدار کرده، مانند سفرنامه ابن رُشَیْد فِهْری. 3. شماری دیگر پس از انجام سفر نگارش یافتهاند.[۱۰۴]
از لحاظ موضوعی، سفرنامهنویسان اندلسی و مغربی در دیدهها و گزارشهای خود، بر موضوعات گوناگون از جمله تجارت، اقتصاد و کشاورزی، مالیات و اوقاف، آداب و اخلاق عمومی شرقیان، خوراک، پوشاک، سیاست، فرقهها و متصوفه، مدارس دینی، اهل فکر و علم، مجالس وعظ و ذکر بهویژه فرهنگ عمومی حجاز، و رفتار مردمان ساکن حرمین توجه نشان دادهاند.[۱۰۵]سفرنامههای اندلسی منبعی مهم در شناخت زندگانی فرهنگی و محیط و مراکز علمی شرق و حجاز و دانشوران اسلامی است. از این رو، این سفرنامهها حلقه رابط میان شرق و غرب اسلامی تلقی شدهاند.[۱۰۶]
سفرنامهنویسان اندلسی
از نکات مورد توجه سفرنامهنویسان اندلسی، اشاره به گستردگی اوقاف، صدقات و خیرات همگانی است که در مصر و دمشق، در روزگار ایوبیان برای تسهیل امور حج و حجگزاران صورت میگرفته است. سفرنامهنویسان اندلسی به نبود نهادهای وقفی و خیریهها در اندلس اعتراض داشتهاند تا جایی که ابن سعید از عدم اهتمام مرابطون و موحدون به وقف انتقاد کرده است.[۱۰۷]در این سفرنامهها، به رفتارشناسی مردمان شرقی توجه شده است. برای نمونه، برخی سفرنامهنویسان اندلسی از بدرفتاری مردمان اسکندریه و ستم کارگزاران و راهداران آنها درباره مسافران سخن گفتهاند.[۱۰۸]
تذکرة الاخبار
تذکرة الاخبار نوشته ابن جبیر (درگذشت 614ق.) از ادیبان و دانشوران اندلسی است که به سال 579ق. در نوجوانی از غرناطه عزیمت حج کرد.[۱۰۹]وی از سبته گذشت و از سواحل ساردنی و سیسیل تا بندر اسکندریه رفت. سفرنامه او به رحلة الکنانی و نامهای دیگر از جمله اعتبار الناسک فی ذکر الآثار الکریمة و المناسک شهرت دارد.[۱۱۰]این سفرنامه که بیانکننده رخدادها و روابط مردمان میان راه با حاجیان است، درباره وضع مکه و مدینه و مکانهای مقدس آن دیار گزارش میدهد.[۱۱۱]
او قصیدهای درباره ستم مالیاتبگیران به حاجیان، سروده و به صلاحالدین ایوبی داده است.[۱۱۲]در سرودهای دیگر، از صلاحالدین ایوبی خواسته تا به وضع مدینه نگریسته، بدعتهایی را که در شهر پیغمبر رواج یافته، از میان ببرد.
رحله باجی اشبیلی
سفرنامه دیگر، رحله باجی اشبیلی نوشته ابومروان باجی (درگذشت 635ق.) است که تنها تلخیصی از آن در دست است.[۱۱۳]
رحله قاسم ابن احمد اندلسی
قصیدة فی وصف رحلة الامام علمالدین القاسم ابن احمد الاندلسی بازگو کننده سفر این دانشور اندلسی سده هفتم (661ق.) است که از مُرسیه به زیارت کعبه و حرم نبوی آمد و در این مسیر با هر دانشور و شیخی که دیدار کرد، آن را ثبت و گزارش نمود.[۱۱۴]
النفحة المسکیة فی الرحلة المکیه
ابن سعید اندلسی (درگذشت 685ق.) به سال 638ق. همراه پدرش به حج رفت و شمال افریقا و مصر را دید. او آثاری معتبر در تاریخ و جغرافیا دارد و درباره سبک جغرافیانویسی او پژوهش کردهاند.[۱۱۵]سفرنامه وی با عنوان النفحة المسکیة فی الرحلة المکیه حاوی دیدههایش از شهرها و محیط فرهنگی هر ناحیه، وصف کتابها و مذاکراتش با دانشوران مشرق است.[۱۱۶]
الرحلة المغربیه
محمد بن محمد عَبْدری (درگذشت 689ق.) که قصد مجاورت در مکه را داشت، [۱۱۷] با کاروان شام همراه شد و با گذر از شهر تبوک، به حجاز رفت و الرحلة المغربیه را نوشت. یادداشتهای وی پیرامون مسیر حرکتش از عقبه ایله، بستن احرام از رابغ، رسیدن به مکه، وصف راهها، وضع مکه و مساجد آن، و بنای کعبه است.[۱۱۸]
سفرنامه ابن رشید فهری
سفرنامه ابن رُشَید فِهْری (درگذشت 721ق.) یک سفرنامه اندلسی مهم از سده هشتم ق. است. او در بُسته به سال 657ق. تولد یافت و از آلمریا برای حج بیرون رفت و در پی بازگشت، چندی در غرناطه تدریس کرد.[۱۱۹]او در کتابش با عنوان بلند ملء العیبة فی ما جمع بطول الغیبة فی الوجهة الواجهة الی الحرمین مکّة و طیبة احوال و اوضاع حجاز و حرمین را بازگو کرده و گزارش دیدار و گفتوگوهایش با دانشوران مصر، شام، حجاز و تونس را آورده است. اهمیت این سفرنامه در وصف وضع فکری و موقعیت فرهنگی این سرزمینها و بهویژه نام بردن از شیوخ و دانشوران حرمین است.[۱۲۰]
مستفاد الرحله و الاغتراب
مستفاد الرحله و الاغتراب نوشته قاسم بن یوسف تُجَیبی سِبْتی (درگذشت 3-730ق.) است. آنگاه که وی به مصر رسید، خلافت فاطمیان رو به زوال داشت و او از این وضع گزارش داده است. وی از مسیر سفر حاجیان غرب آفریقا و منازل و مناطق میان راه سخن گفته و گزارشی از کعبه و تاریخ مسجدالحرام و ابواب آن و مشایخ مجاور حرم داده است.[۱۲۱]
سفرنامه ابراهیم نمیری
سفرنامه ابراهیم نمیری (713-768ق.) دوست خالد بَلَوی که پس از بازگشت در بِجایه اقامت کرد و سپس کاتب دولتمردان بنیمَرین شد، گویا گم شده است. همچنین از سفرنامه مکتوب ابواسحق ساحلی، شاعر و ادیب اندلسی که به حجاز سفر نمود و آنجا اقامت کرد، آگاهی در دست نیست.[۱۲۲]
سفرنامه ابن الحاج غرناطی
در سده هشتم ق. سفرنامه ابن الحاج غرناطی (درگذشت پس از 768ق.) تالیف گشت. ابن الحاج غرناطی به سال 734ق. سفر خود را آغاز کرد و به حجاز رفت و حج به جای آورد و سپس به افریقیه بازگشت و نزد برخی حکمرانان خدمت نمود و در بجایه سفرنامهاش را تدوین کرد. مَقَری نسخهای از رحله ابن الحاج را در دست داشته و آن را وصف کرده است.[۱۲۳]
تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق
تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق نوشته خالد بن عیسی بلوی (713-765ق.) با اینکه در ظاهر سفرنامهای است که با سبکی ادیبانه و عبارات سجعگونه نگارش یافته، حاوی بسیاری از قطعات، قصاید، و ابیات است.[۱۲۴]
تحفة النظار
تحفة النظار نوشته ابن بطوطه (703-779ق.) اهل طنجه است. وی شش بار به حج رفت. مرتبه نخست سفرش به حج را در 725ق. آغاز کرد و حج ششم او در749ق. انجام پذیرفت.[۱۲۵]سلطان ابوعنان مراکش به ابن جزی اندلسی، صاحب دیوانش، فرمان داد که تحریری منظم از این خاطرات بنگارد و ابن بطوطه گزارش دور و دراز خود و دیدههایش از شگفتیهای جهان را بر او املا کرد.[۱۲۶]
منشاب الاخبار
منشاب الاخبار نوشته عبدالله بن صباح معروف به ابن الصباح از سده نهم ق. از جنبه اجتماعی و تاریخی مهم است.[۱۲۷]نسخهای از آن در دارالمکتبة الوطنیه تونس نگهداری میشود.[۱۲۸]
سفرنامه قلصادی
سفرنامه قَلصادی نوشته ابوالحسن علی قلصادی اندلسی (درگذشت 891ق.) است. او در شهر بسطه از مناطق اندلس زاده شد و به سال 840ق. برای فراگیری دانش و ادب به مغرب و مشرق اسلامی سفر کرد و سال 851ق. تونس را به قصد سفر حج ترک نمود.[۱۲۹]وی مناسک حج را بر پایه فقه مالکی اجرا میکرد.[۱۳۰]
ناصر الدین علی القوم الکافرین
ابوعباس احمد حجری اندلسی مشهور به اَفُوقای (درگذشت 1051ق.) که مسلمانیاش را در اندلس مسیحی پنهان میکرد، به بخشهایی از اروپا سفر کرد و نیز به حرمین رفت و در کتابش ناصر الدین علی القوم الکافرین درباره حرمین آگاهیهایی داده است.[۱۳۱]
المعارج المرقیة فی الرحلة الشرقیه
محمد بن علی رافعی اندلسی تطوانی (زنده در1110ق.) سفرنامه المعارج المرقیة فی الرحلة الشرقیه را نوشت و مراحل و منازل سفرش را در سرودهای تنظیم کرد. وی همراه کاروان مغربی پس از سپردن سی و چهار مرحله و منزل به مکه رسید و کنار گزارش از حرمین، به وصف محمل مصر، محمل شامی و کاروان بغدادی و بصری پرداخته است.[۱۳۲]
سفرنامههای دیگر
سفر به حج و سفرنامهنویسی پس از سلطه مسیحیان قطع نشد. سفرنامههایی مانند رباعیات حاج ییوی منسون، نوشته حاج موریسکی (سده 16م.) در شمار سرودهها درباره حج و وصف حرمین بوده است.[۱۳۳]سفرنامه منظوم اناشید الحاج (سده 17م.) از واپسین سفرنامههای اندلسیان است که پس از سلطه مسیحیان و کاهش جمعیت مسلمانان نوشته شده است. (← اناشید الحاج)
از دیگر سفرنامههای نگاشته اندلسیان، میتوان به آثار ابن عاشر اندلسی (درگذشت 1040ق.) که ارجوزهای در وصف منازل حج بوده، [۱۳۴] رحله احمد بن محمد هَشْتُوکی با عنوان هدایة الملک العلام الی بیت الله الحرام، [۱۳۵] رحله عبدالرحمن غنامی شاوی، [۱۳۶] و رحله محمد فاطمی بن حسین صقلی[۱۳۷]اشاره کرد.
پیوند به بیرون
اسلام در اسپانیا (آندلس)؛ پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
جلوه هایی از تمدن اسلامی اندلس؛ پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
ایرانیان اندلس؛ سامانه نشر مجلات علمی دانشگاه تهران.
نگاهی به فتح اولین بخش از سرزمین اروپا توسط مسلمانان؛ سایت آکادمی مطالعات ایرانی لندن
پانویس
- ↑ مراصد الاطلاع، ج1، ص123؛ دولة الاسلام فی الاندلس، ج1، ص50-51.
- ↑ نک: سلسلههای اسلامی جدید، ص54.
- ↑ نفح الطیب، ج1، ص122؛ جغرافیای تاریخی، ص450-451.
- ↑ A history of medieval spain، p142؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.
- ↑ حدود العالم، ص184؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص265.
- ↑ جغرافیای تاریخی، ص457.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1290.
- ↑ نک: جغرافیای تاریخی، ص451؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص323.
- ↑ جغرافیای جهان اسلام، ص441.
- ↑ نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص139-156.
- ↑ نک: المسلمون فی الاندلس، ص28-30؛ تاریخ المسلمین، ص57-65.
- ↑ آثار البلاد، ص503.
- ↑ الامامة و السیاسه، ص288-290؛ تاریخ العرب، ص12.
- ↑ تاریخ العرب، ص23-24.
- ↑ نک: تاریخ المسلمین، ص25-48.
- ↑ نک: تاریخ فتح اندلس، ص30-38.
- ↑ الامامة و السیاسه، ص290.
- ↑ تاریخ فتح اندلس، ص36-37.
- ↑ نک: الامامة و السیاسه، ص310-312؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص38.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج2، ص762.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص51.
- ↑ تاریخ العلماء الاندلس، ج1، ص33-37؛ نک: سلسلههای اسلامی جدید، ص54.
- ↑ المسالک و الممالک، ص89؛ احسن التقاسیم، ج1، ص317؛ احسن التقاسیم، ج1، ص337؛ برای مطالعه فاصله نواحی، نک: احسن التقاسیم، ج1، ص356.
- ↑ تاریخ العرب، ص169-172؛ الدولة العربیة فی اسبانیه، ص310.
- ↑ سلسلههای اسلامی جدید، ص57؛ برای مطالعه فهرست آنها، نک: تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص386-388.
- ↑ نک: مآسی الاندلس، ص195-198؛ سلسلههای اسلامی جدید، ص96.
- ↑ نک: سلسلههای اسلامی جدید، ص96؛ سلسلههای اسلامی جدید، ص99-100؛ نک: محنة العرب فی الاندلس، ص350-370.
- ↑ دائرة المعارف مستشرقان، ص93، «پاورقی.
- ↑ جمهرة الرحلات، ج1، ص114.
- ↑ نفح الطیب، ج3، ص295.
- ↑ تاریخ المسلمین، ص128-130؛ سلسلههای اسلامی جدید، ص55؛ موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.
- ↑ نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص68-71.
- ↑ تاریخ الاندلس، ص173.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1321-1323؛ تاریخ المسلمین، ص129-133.
- ↑ تاریخ المسلمین، ص133.
- ↑ سلسلههای اسلامی جدید، ص100.
- ↑ نک: محنة العرب فی الاندلس، ص339-345.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص7.
- ↑ نهایة الاندلس، ص73.
- ↑ THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM، Vol 1، P 497.
- ↑ التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289.
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص305-308.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص633.
- ↑ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص335.
- ↑ محنة العرب فی الاندلس، ص387-395.
- ↑ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص337.
- ↑ برای دیگر کتب تاریخی اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ص173، «تاریخ و تاریخنگاری.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص109.
- ↑ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص17-18؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص410.
- ↑ کارنامه اسلام، ص42.
- ↑ نک: موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص494-497.
- ↑ نک: نفح الطیب، ج2، ص9.
- ↑ نک: نفح الطیب، ج2، ص30؛ نفح الطیب، ج2، ص55-56؛ تاریخ العرب، ص182.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص343.
- ↑ الرحلات المتبادله، ص42.
- ↑ آثار البلاد، ص113؛ البدایة و النهایه، ج9، ص172؛ شفاء الغرام، ج1، ص158.
- ↑ راه حج، ص14.
- ↑ تاریخ مکه، سباعی، ص276.
- ↑ البلدان، ص133-134؛ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص242.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص252.
- ↑ الرحلات المتبادله، ص106.
- ↑ راه حج، ص275.
- ↑ نک: رحلة الرحلات، ج1، ص24.
- ↑ احسن التقاسیم، ص213.
- ↑ رحالة الغرب، ص259.
- ↑ تاج المفرق، ج1، ص55، «مقدمه.
- ↑ انس الساری، ص73.
- ↑ نک: اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص190؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص197؛ حجاز در صدر اسلام، ص512.
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص184-189.
- ↑ تاریخ قضاة الاندلس، ص4.
- ↑ التکملة لکتاب الصله، ج1، ص12-13، نفح الطیب، ج2، ص187.
- ↑ التکملة لکتاب الصله، ج1، ص285.
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص189-191.
- ↑ تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص294-296.
- ↑ تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص211.
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص217.
- ↑ تاریخ علماء الاندلس، ج1، ص357.
- ↑ تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص119؛ الرحلات المتبادله، ص107.
- ↑ الرحلات المتبادله، ص106-108.
- ↑ نک: تاریخ علماء الاندلس، ج2، ص122-124.
- ↑ کتاب الصله، ج1، ص405-406؛ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص278.
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص251.
- ↑ النجوم الزاهره، ج5، ص115.
- ↑ نک: تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص216-217.
- ↑ التکملة لکتاب الصله، ج1، ص66.
- ↑ الرحلات المتبادله، ص110.
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص369-370.
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص220.
- ↑ التکمله، ابن ابار، ج4، ص244.
- ↑ نک: نفح الطیب، ج3، ص207-209.
- ↑ التحفة اللطیفه، ج5، ص46-48.
- ↑ تاریخ مکه، طبری، ص480.
- ↑ تاریخ المدینه، ص96-97.
- ↑ المدینة المنورة فی العصر المملوکی، ص139.
- ↑ المغاربة فی المدینه، ص18.
- ↑ نک: المغاربة فی المدینه، ص13-24.
- ↑ نک: معجم ما استعجم، ج1، ص7.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص219؛ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص221.
- ↑ العقد الثمین، ج1، ص90؛ العقد الثمین، ج1، ص92.
- ↑ اثارة الترغیب، ج1، ص18.
- ↑ منائح الکرم، ج1، ص68، «مقدمه.
- ↑ نک: رحالة الغرب، ص23-25.
- ↑ نک: رحالة الغرب، صفحات مختلف.
- ↑ رحالة الغرب، ص748.
- ↑ نک: رحالة الغرب، ص265-268.
- ↑ نک: رحلة ابن جبیر، ص13؛ تاج المفرق، ج1، ص96-97.
- ↑ المختار من الرحلات الحجازیه، ج1، ص18.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص242.
- ↑ نک: رحالة الغرب، ص65-68.
- ↑ نفح الطیب، ج3، ص13-14.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص79.
- ↑ المدینة المنورة فی مئة مخطوط، ص309.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص277.
- ↑ رحالة الغرب، ص68-75.
- ↑ رحلة العبدری، ج1، ص391.
- ↑ الحجاز فی نظر الاندلسیین، ص10؛ الحجاز فی نظر الاندلسیین، ص129.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص298.
- ↑ نک: رحالة الغرب، ص75-83.
- ↑ نک: جمهرة الرحلات، ج1، ص74؛ جمهرة الرحلات، ج1، ص83-85؛ المختار من الرحلات الحجازیه، ج1، ص161؛ رحلة الرحلات، ج1، ص92-105.
- ↑ تاج المفرق، ج1، ص54-55، «مقدمه.
- ↑ نفح الطیب، ج8، ص291؛ نفح الطیب، ج8، ص293.
- ↑ نک: تاج المفرق، ج1، ص98-101، «مقدمه.
- ↑ راه حج، ص277.
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص333-340؛ سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص31.
- ↑ موسوعة مکة المکرمه، ج1، ص273.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص165-176.
- ↑ جمهرة الرحلات، ج1، ص104-105.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص163.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص197-199.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص244-249.
- ↑ تاج المفرق، ج1، ص95، «مقدمه.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص183-187.
- ↑ تاج المفرق، ج1، ص75، «مقدمه.
- ↑ رحلة الرحلات، ج1، ص281.
- ↑ تاج المفرق، ج1، ص79، «مقدمه».
منابع
- آثار البلاد: زکریا بن محمد القزوینی (درگذشت 682ق.) ، بیروت، دار صادر، 1998م.
- اثارة الترغیب و التشویق: محمد بن اسحق الخوارزمی (درگذشت 827ق.) ، به کوشش الذهبی، مکه، مکتبة نزار، مصطفی الباز، 1418ق.
- احسن التقاسیم: المقدسی البشاری (درگذشت 380ق.) ، قاهره، مکتبة مدبولی، 1411ق.
- اخبار مکه: الازرقی (درگذشت 248ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق.
- الامامة و السیاسه: ابن قتیبه (درگذشت 276ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، الرضی، 1413ق.
- انس الساری و السارب: محمد بن القیسی (درگذشت 1042ق.) ، به کوشش الفاسی، وزارة الدولة المکلفة بالشؤون الثقافیة و التعلیم، 1390ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت 774ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف.
- بغیة الملتمس: احمد بن عمیره (درگذشت 599ق.) ، مدینه، روخس، 1884م.
- البلدان: ابن الفقیه (درگذشت 365ق.) ، به کوشش یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، 1416ق.
- پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران: علی اکبر ولایتی، تهران، وزارت امور خارجه، 1378ش.
- تاج المفرق: خالد البلوی، به کوشش السائح، احیاء التراث الاسلامی.
- تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (درگذشت 808ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، 1408ق.
- تاریخ الادب العربی: عمر فروخ، بیروت، دار العلم للملایین، 1984م.
- تاریخ الادب العربی: کارل بروکلمان (درگذشت 1375ق.) ، قم، دار الکتاب الاسلامی، 1429ق.
- تاریخ الاندلس: ناشناس، به کوشش عبدالقادر بوبایه، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1430ق.
- تاریخ العرب و حضارتهم فی الاندلس: خلیل ابراهیم السامرائی و دیگران، بیروت، دار المدار الاسلامی، 1999م.
- تاریخ علماء الاندلس: الازدی الحافظ (درگذشت 403ق.) ، دار المصریة للتالیف، 1966م.
- تاریخ المدینة المنوره (نصیحة المشاور): ابن فرحون (درگذشت 769ق.) ، به کوشش علی عمر، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 1427ق.
- تاریخ المسلمین و آثارهم فی الاندلس: سید عبدالعزیز سالم، اسکندریه، مؤسسة شباب الجامعه.
- تاریخ فتح الاندلس: محمد ابن قوطیه (درگذشت 367ق.) ، به کوشش ابیاری، ترجمه: شیخی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1378ش.
- تاریخ قضاة الاندلس: مالقی اندلسی، بیروت، دار الآفاق الجدیده، 1400ق.
- تاریخ مکه (اتحاف فضلاء الزمن): محمد بن علی الطبری (درگذشت 1173ق.) ، به کوشش محسن محمد، قاهره، دار الکتاب الجامعی.
- تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (درگذشت 1404ق.) ، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، 1385ش.
- تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلام: کراچکوفسکی (درگذشت 1951م.) ، تهران، علمی و فرهنگی، 1379ش.
- التحفة اللطیفه: شمس الدین السخاوی (درگذشت 902ق.) ، به کوشش گروهی از محققان، المدینه، مرکز بحوث و دراسات المدینه، 1429ق.
- التکملة لکتاب الصله: محمد بن عبدالله القضاعی، به کوشش الهراس، لبنان، دار الفکر، 1415ق.
- التکمله: ابن الابار (درگذشت 658ق.) ، به کوشش الهراس، لبنان، دار الفکر، 1415ق.
- جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی: حسین قرچانلو، تهران، سمت، 1382ش.
- جغرافیای جهان اسلام: غلامرضا زواره، قم، 1389ش.
- جغرافیای حافظ ابرو: حافظ ابرو (درگذشت 833ق.) ، تهران، میراث مکتوب، 1375ش.
- جمهرة الرحلات: احمد محمد محمود، مکه، مطبعة المحمودیه، 1430ق.
- حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه: آیتی، مشعر، 1375ش.
- الحجاز فی نظر الاندلسیین و المغاربه: ابراهیم احمد سعید، دمشق، الاوائل للنشر و التوزیع، 1425ق.
- حدود العالم: ناشناس (کتابت: 372ق.) ، به کوشش یوسف الهادی، قاهره، 1423ق.
- دانشنامه جهان اسلام: زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، 1378ش.
- دائرة المعارف الاسلامیه: ترجمه: ابراهیم زکی خورشید و دیگران، مرکز الشارقة للابداع الفکری، 1418ق.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش.
- دائرة المعارف فارسی: مصاحب و دیگران، تهران، امیرکبیر، 1356ش.
- دائرة المعارف مستشرقان: عبدالرحمن بدوی، ترجمه: صالح طباطبایی.
- دولة الاسلام فی الاندلس: المورخ المصری (درگذشت 1406ق.) ، قاهره، مکتبة الخانجی، 1417ق.
- الدولة العربیة فی اسبانیه: ابراهیم بیضون، بیروت، دار النهضة العربیه، 1406ق.
- راه حج: رسول جعفریان، تهران، زیتون سبز، 1389ش.
- رحالة الغرب الاسلامی: نواف عبدالعزیز المجد، اردن، الاهلیة للنشر و التوزیع، 2008م.
- الرحلات المتبادله: عبدالواحد زنون طه، بیروت، المدار الاسلامی، 2004م.
- رحلة ابن جبیر: محمد بن احمد (درگذشت 614ق.) ، بیروت، دار صادر.
- رحلة الرحلات: عبدالهادی التازی، به کوشش طاشکندی، مکه، مؤسسة الفرقان، 1426ق.
- رحلة العبدری: محمد العبدری (درگذشت 700ق.) ، به کوشش کردی، دمشق، دار سعد الدین، 1419ق.
- سفرنامه ابن بطوطه: ابن بطوطه (درگذشت 779ق.) ، تهران، نشر آگه، 1376ش.
- سلسلههای اسلامی جدید: کلیفور ادموند باسورث، ترجمه: فریدون بدرهای، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1381ش.
- شفاء الغرام: محمد الفاسی (درگذشت 832ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1421ق.
- العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین: محمد الفاسی (درگذشت 832ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
- کتاب الصله: ابن بشکوال (درگذشت 578ق.) ، الدار المصریة للتالیف، 1966م.
- کارنامه اسلام: عبدالحسین زرینکوب، تهران، امیرکبیر، 1376ش.
- مآسی الاندلس: محمد بن عبدالرحمن البشر، ریاض، مکتبة العبیکان، 1429ق.
- محنة العرب فی الاندلس: اسعد حومد، بیروت، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، 1988م.
- المختار من الرحلات الحجازیه: محمد بن حسن الشریف، جده، دار الاندلس الخضراء، 1421ق.
- المدینة المنورة فی مائة مخطوط: به کوشش مصطفی عمار منلا، مرکز بحوث دراسات المدینة المنوره، مدینه، 1420ق.
- المدینة المنورة فی العصر المملوکی: عبدالرحمن مدیرس، ریاض، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الاسلامیه، 1422ق.
- مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (درگذشت 739ق.) ، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
- المسالک و الممالک: عبدالله بن خرداذبه (درگذشت 300ق.) ، بیروت، دار صادر، 1992م.
- المسلمون فی الاندلس: دینهرت دوزی، ترجمه: حسن حبشی، الهیئة المصریة العامه، 1994م.
- معجم ما استعجم: عبدالله البکری (درگذشت 487ق.) ، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
- المغاربة فی المدینة المنوره: محمد علی فهیم بیومی، دار القاهره، 1427ق.
- منائح الکرم: علی بن تاج الدین السنجاری (درگذشت 1125ق.) ، به کوشش المصری، مکه، جامعة ام القری، 1419ق.
- موسوعة تاریخ الاندلس: حسین مونس، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، 1416ق.
- موسوعة مکة المکرمة و المدینة المنوره: احمد زکی یمانی، مصر، مؤسسة الفرقان، 1429ق.
- النجوم الظاهره: ابن تغری بردی الاتابکی (درگذشت 874ق.) ، مصر، وزارة الثقافة و الارشاد القومی.
- نفح الطیب: احمد المقری (درگذشت 1041ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1419ق.
- نهایة الاندلس: محمد عبدالله عنان، قاهره، مکتبة الخانجی، 1408ق.