بعثت

از ویکی حج

بعثت برانگیخته شدن محمد بن عبدالله(ص) به پیامبری از سوی خدا و نقطه آغازین دین اسلام است. در بیست و هفتم ماه رجب سال چهلم عام الفیل خداوند متعال حضرت محمد(ص) را در حجاز زمانی که به غار حراء برای عبادت رفته بود به پیامبری برانگیخت. پیامبری ایشان با معجزاتی همراه بود و نشانه‌های آن در کتب آسمانی پیشین ذکر شده بود. در ابتدا دعوت پیامبر به دین اسلام مخفیانه بود و بعدا با فرمان خداوند دعوت آشکار ایشان با دعوت عشیره آغاز شد. امام علی(ع) و حضرت خدیجه اولین کسانی‌ بودند که ایمان آوردند.

واژه‌شناسی

بعثت از ریشه «ب- ع- ث»[۱] به معنای ارسال[۲] و برانگیختن[۳] یا روانه کردن[۴] است. در کاربردهای گوناگون این ریشه، مفهومی مرکب از برگزیدن و فرستادن لحاظ شده که از آن به «برانگیختن» تعبیر می‌شود.[۵] در اصطلاح دینی و کلام اسلامی، بعثت به برانگیختن پیامبران از سوی خدا برای هدایت مردمان اطلاق می‌شود.[۶] این مفهوم برگرفته از آیات قرآن کریم است و در آیاتی مانند ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً اَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ﴾ (سوره نحل، آیه36؛ سوره بقره، آیه21؛ سوره اسراء، آیه15) طرح شده است.

حجاز پیش از بعثت

قرآن کریم وضعیت پیش از بعثت را با تعبیر «گمراهی آشکار» وصف می‌نماید. (سوره جمعه، آیه2) از این عصر در منابع اسلامی به روزگار جاهلیت یاد می‌شود. به گفته امام علی انسان‌ها از دیدگاه مذهبی متشتت و پراکنده بودند؛ عده‌ای خدا را به پدیده‌ها تشبیه می‌کردند و شماری دیگر نام‌های ارزشمند و صفات پسندیده را به بت‌ها نسبت می‌دادند.[۷] رایج‌ترین آیین اعراب، بت‌پرستی بود و آن چنان میان اعراب هوادار داشت که به سرعت بر شمار بت‌ها افزوده شد و تا 360 بت در کعبه نصب و نگهداری می‌شدند.

بت‌های منات،[۸] لات،[۹] عزی[۱۰] و هبل[۱۱] ارج و قرب بیشتری نزد مشرکان داشتند. افزون بر بت‌پرستی، یهودیت، مسیحیت، و ثنویت از جمله دین‌های رایج میان اعراب عصر بعثت بود. از لحاظ شمار پیروان، دین یهود دومین دین میان مردم جزیرة العرب بود. بعد از یهود، سومین آیین پر طرفدار در جزیرة العرب، مسیحیت بود که بیشتر در منطقه نجران رواج داشت. در برخی گزارش‌ها از نصرانی شدن برخی افراد مهم قریش مانند عثمان بن حویرث، [۱۲] اسد بن عبدالعزی و ورقة بن نوفل[۱۳]یاد شده است.[۱۴]

بشارت تولد پیامبر و وقوع این رویداد مهم در کتاب‌های آسمانی وجود داشته است و اهل کتاب بر پایه بشارات و اخبار عهدین، بعثت پیامبری از نسل حضرت اسماعیل را در سرزمین حجاز انتظار می‌کشیدند.[۱۵] بر پایه آیات قرآن کریم، ویژگی‌های این پیامبر در عهدین یاد شده بود. (سوره صف، آیه6؛ سوره بقره، آیه142؛ سوره انعام، آیه20) از این روی، آن‌ها در ضرورت شناخت و مشاهده این پیامبر الهی مصمم بودند.[۱۶] کاهنان عرب نیز از بعثت پیامبری در حجاز گزارش می‌دادند.[۱۷]

از جمله منابع حاوی این گزارش‌ها می‌توان به قصة الاحبار ابن‌اسحق اشاره کرد که به بازگویی پیشگویی‌های اَحبار و دانشوران اهل کتاب درباره بعثت محمد امین(ص) پرداخته است. برخی اهل کتاب مانند مخیرق کاهن بزرگ [۱۸] نیز به سبب وجود دلیل‌های روشن به رسول خدا ایمان آورده بودند.[۱۹]

آیین پیامبر پیش از بعثت

درباره دین حضرت پیش از بعثت، نظریه‌های گوناگون ارائه شده است؛ شماری مانند ابوالحسن بصری،[۲۰] قاضی ابوبکر[۲۱] و قاضی عیاض[۲۲] بر این باورند که ایشان به هیچ شریعتی پایبند نبوده است. شماری دیگر مانند ابوالمعالی، [۲۳] غزالی،[۲۴] قاضی عبدالجبار،[۲۵] سیدمرتضی[۲۶] و عبدالوهاب سبکی[۲۷] موضع توقف برگزیده و نظری مشخص نداده‌اند. برخی نیز بر این باورند که حضرت متعبد به شریعت نوح،[۲۸] ابراهیم،[۲۹] موسی،[۳۰]عیسی [۳۱]یا گروهی از پیامبران [۳۲]و یا شریعتی درست اما غیر مشخص بوده‌ است. [۳۳]

گروهی باور دارند که پیامبر از شریعت خود بهره می‌جسته است. [۳۴]گفته شده که حضرت پیش از بعثت از جانب روح القدس تایید می‌گشته[۳۵] و فرشته با حضرت سخن می‌گفته است. ایشان تا چهل سالگی دارای مقام نبوت بود[۳۶] و احکام شرعی به او وحی می‌شد و به همان صورت خداوند را عبادت می‌نمود.[۳۷] هنگامی که در چهل سالگی فرشته وحی را دید، به تبلیغ شریعت جدید موظف شد.[۳۸]

اهداف بعثت

مهم‌ترین اهداف بعثت انبیاء از میان برداشتن ابهام‌های پیش روی عقل برای شناخت درست خداوند، تبلیغ اوامر و نواهی او[۳۹] (سوره بقره، آیه151) و آگاه نمودن بندگان از راه سعادت و کمال حقیقی و مایه‌های مصلحت و خیر دنیا و آخرت آن‌ها دانسته شده است.[۴۰]

قرآن کریم یکی از مهم‌ترین اهداف بعثت انبیاء را اتمام حجت بر بندگان و بستن راه عذر جهل آن‌ها به فرمان‌های الهی و راه صحیح معرفی می‌نماید: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل﴾ (سوره نساء، آیه165). [۴۱] تعلیم و تربیت بندگان (سوره جمعه، آیه2)، رفع اختلاف بندگان، [۴۲] قضاوت عادلانه میان آن‌ها[۴۳] و آزادی انسان‌ها از چنگ ظالمان[۴۴]از دیگر اهداف و حکمت‌های بعثت انبیاء به شمار می‌رود.

رویدادهای بعثت پیامبر

در حدود 40 سال پس از رخداد اصحاب فیل، پیامبر(ص) از سوی خداوند برای هدایت انسان‌ها مبعوث شد.[۴۵]بر پایه گزارش مشهور، نخستین وحی و آغاز بعثت در 40 سالگی[۴۶]و در نقلی دیگر، در 43 سالگی پیامبر بوده است.[۴۷]بر پایه گزارش سیره‌نویسان، رویدادهای شگفتی هم‌زمان با تولد پیامبر رخ دادند.[۴۸] قرآن کریم نیز به منع شیاطین از صعود به آسمان‌های بالا برای استراق سمع، مقارن با بعثت پیامبر (سوره جنّ، آیه9) اشاره دارد.[۴۹]

مجموع روایاتی که درباره نخستین وحی به دست آمده، از برخی صحابه گزارش شده که میان منقولات آن‌ها اشتراک و افتراق موضوعی وجود دارد. در روایت ابن‌اسحق گزارش شده که عبدالله بن زبیر از عبید بن عمیر لیثی می‌خواهد حکایت بعثت را گزارش نماید.[۵۰]روایت‌های دیگر رویداد بعثت از عایشه،[۵۱] ابن‌عباس[۵۲] و برخی که شهرت کمتری دارند، گزارش شده است. حضور آل زبیر در این رخداد تا حدودی که مربوط به ورقة بن نوفل و خدیجه است که هر دو از طایفه بنی‌اسد هستند و نیز تاکید بر نقش ورقه، نمایان است.[۵۳]

وجه مشترک همه این گزارش‌ها آن است که هنگامی که پیامبر برای تحنّث و عبادت، مجاور غار حرا بود، نخستین وحی الهی با نزول آیاتی چند از قرآن کریم آغاز شد. در برخی روایت‌ها گزارش شده که نخستین مرحله از این ارتباط با غیب، دیدن رویاهای صادق پیش از مبعوث شدن به پیامبری بود.[۵۴]

نقل مشهور

نقل مشهور درباره این رویداد، مستند به گزارشی از عایشه است که در جوامع حدیثی اهل سنت گزارش شده است.[۵۵] بر پایه این نقل، هنگامی که حضرت در حال عبادت بود، حالت ویژه به ایشان دست داد و در آن وضع، فرشته‌ای را دید که با پارچه‌ای دیبا نزد وی آمد و به او عرضه داشت: بخوان! حضرت پاسخ داد که نمی‌تواند بخواند. فرشته او را سخت فشرد و سپس درخواست خواندن نمود و همان جواب را شنید. در فشار سوم، ناگهان وی احساس کرد می‌تواند لوحی را که در دست فرشته است، بخواند.[۵۶] پژوهشگران به این روایت مشهور انتقادهایی وارد کرده اند.[۵۷][۵۸][۵۹]

روز بعثت

غار حراء

مشهور امامیه، 27 رجب[۶۰] و اهل سنت 17 ماه مبارک رمضان[۶۱] را روز مبعث می‌دانند. دیگر سخنان در این زمینه عبارتند از: دهم ربیع الاول، [۶۲] دوازدهم ربیع الاول، [۶۳] هجدهم رمضان[۶۴] و بیست و چهارم رمضان[۶۵]


مبعت پیامبر اسلام نخستین رخداد مهم در تاریخ مسلمانان بود و عمر پیشنهاد داد که مبدا تاریخ مسلمانان قرار گیرد؛ ولی این امر تحقق نیافت و با پیشنهاد علی(ع) هجرت رسول خدا به عنوان مبدا تاریخ مسلمانان قرار گرفت.[۶۶]

نخستین آیات نازل شده

آورده‌اند که پنج آیه نخست سوره علق، نخستین آیاتی بوده که بر پیامبر نازل شده است.[۶۷] برخی دیگر آیات سوره مدثر[۶۸]یا سوره فاتحة الکتاب[۶۹] را نخستین آیات نازل شده بر پیامبر دانسته‌اند. مدتی نزول وحی بر ایشان قطع شد که به دوران فترت معروف است.[۷۰]

درباره مقدار این زمان اختلاف نظر وجود دارد. این مدت سه روز، 12 روز، [۷۱] 15 روز، [۷۲] 40 روز، دو سال و نیم، و سه سال گزارش شده است.[۷۳]پس از این ایام، سوره والضحی[۷۴] یا سوره مدثر[۷۵] بر ایشان نازل گشت و دیگر بار نزول وحی از سر گرفته شد.[۷۶]

نخستین ایمان‌آورندگان

با نزول نخستین آیات از پیام وحی، پیامبر رسالت خویش را آغاز نمود. همسر رسول خدا، خدیجه بنت خویلد اسدی، نخستین فرد از زنان است که در پی آگاهی از بعثت، مسلمان شد.[۷۷] در این زمینه، اختلاف نظری میان تاریخ‌نویسان نیست؛[۷۸] بر پایه دیدگاه مشهور شیعیان و اهل سنت، نخستین مرد مسلمان حضرت علی(ع)[۷۹] بود[۸۰] پس از ایشان نیز زید بن حارثه[۸۱] به دعوت پیامبر ایمان آورد.[۸۲]

پس از نزول نخستین آیات از قرآن کریم، در روز دوم بعثت، جبرئیل نزد حضرت آمد و طریقه وضو گرفتن و نماز خواندن را به وی آموخت. حضرت علی(ع)نیز آن را از پیامبر(ص) فراگرفت و نخستین نماز بر پایه آموزش جبرئیل در ظهر این روز به پای داشته شد.[۸۳] در پی گذشت مدتی از دعوت پنهانی، مسلمانان برای انجام فرایض خویش به دره‌های پیرامون مکه می‌رفتند. پیامبر(ص) نیز در خانه ارقم مخزومی که در دامنه کوه صفا قرار داشت، مردم را به اسلام دعوت می‌کرد[۸۴] که ثمره آن اسلام آوردن 40 تن بود.[۸۵]

پس از سپری شدن دوران دعوت پنهانی، رسول خدا مامور شد مردم را آشکارا به دین اسلام دعوت نماید.[۸۶] نخست سران و بزرگان قریش اعم از بنی‌هاشم، بنی‌عبدالمطلب، بنی‌عبدالشمس و فرزندان عبدمناف را به مهمانی دعوت نمود تا موضوع رسالت را به آن‌ها اعلام نماید و آن‌ها را به آیین اسلام و یکتاپرستی فراخواند. در آن همایش که به رخداد یوم الدار شهرت یافت، هیچ کس جز حضرت علی(ع) به دعوت او پاسخ نداد.[۸۷] سپس پیامبر دعوت آشکار خویش را آغاز نمود و مردم را به سوی خدا دعوت کرد[۸۸]

پانویس

  1. مفردات، ج1، ص132، «بعث.
  2. العین، ج2، ص112، «بعث.
  3. التحقیق، ج1، ص295، «بعث.
  4. مفردات، ج1، ص133.
  5. التحقیق، ج1، ص295.
  6. فرهنگ شیعه، ص159.
  7. نهج البلاغه، خطبه1.
  8. الاصنام، ص13.
  9. الاصنام، ص16.
  10. تاریخ عرب قبل از اسلام، ص379.
  11. الاصنام، ص27.
  12. تاریخ یعقوبی، ج1، ص258.
  13. المیزان، ج20، ص328.
  14. المفصل، ج7، ص112.
  15. نک: محمد فی الکتب المقدسه، ص193، 243-351.
  16. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص117؛ اتحاف الوری، ج1، ص187-190.
  17. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص123؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج1، ص286.
  18. شرح نهج البلاغه، ج14، ص260.
  19. سیره ابن اسحق، ص62-65.
  20. المعتمد فی اصول الفقه، ج1، ص276.
  21. سبل الهدی، ج8، ص70-71.
  22. الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص148.
  23. الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج2، ص148.
  24. المنخول، ص319.
  25. الاحکام، ج4، ص137.
  26. الذریعه، ج2، ص597.
  27. الابهاج، ج2، ص275.
  28. المنخول، ص318.
  29. مجمع البیان، ج6، ص209.
  30. تفسیر قرطبی، ج16، ص57؛ المستصفی، ج1، ص165.
  31. تفسیر قرطبی، ج16، ص57؛ المنخول، ص319.
  32. روح المعانی، ج7، ص217.
  33. تفسیر قرطبی، ج16، ص57.
  34. عدة الاصول، ج2، ص590؛ بحار الانوار، ج18، ص277؛ حق الیقین، ج1، ص178.
  35. حق الیقین، ج1، ص179.
  36. بحار الانوار، ج26، ص75؛ ج18، ص278.
  37. بحار الانوار، ج18، ص278.
  38. تاریخ الخمیس، ج1، ص254.
  39. ارشاد الاذهان، ص558.
  40. الکافی، ج1، ص168.
  41. من هدی القرآن، ج2، ص257.
  42. المیزان، ج2، ص131-132.
  43. المیزان، ج3، ص198.
  44. الکافی، ج8، ص386؛ المیزان، ج12، ص243.
  45. امتاع الاسماع، ج1، ص32؛ تاریخ الاسلام، ج1، ص24؛ البدایة و النهایه، ج2، ص321.
  46. تاریخ الیعقوبی، ج2، ص22.
  47. سیره ابن اسحق، ص114.
  48. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص103؛ الامالی، ص360-.
  49. الامالی، ص360؛ کنز الدقائق، ج13، ص477-478؛ البرهان، ج‌3، ص‌334.
  50. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص154؛ تاریخ طبری، ج2، ص48-49.
  51. تاریخ طبری، ج2، ص47.
  52. انساب الاشراف، ج1، ص104-105.
  53. سیره رسول خدا، ج1، ص227-229.
  54. صحیح البخاری، ج1، ص3.
  55. صحیح البخاری، ج8، ص67؛ صحیح مسلم، ج1، ص97.
  56. صحیح البخاری، ج8، ص67؛ سیره ابن اسحق، ص101-102.
  57. الصحیح من سیرة النبی، ج3، ص286-287.
  58. الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص294.
  59. المیزان، ج20، ص325.
  60. بحار الانوار، ج18، ص190؛ الصحیح من سیرة النبی، ج2، ص64-65.
  61. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص158؛ الطبقات، ج1، ص193-194.
  62. التنبیه و الاشراف، ص198.
  63. تاریخ طبری، ج2، ص44.
  64. تاریخ طبری، ج2، ص44.
  65. بحار الانوار، ج18، ص190.
  66. تاریخ یعقوبی، ج2، ص145.
  67. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص155؛ تفسیر قمی، ج2، ص428.
  68. صحیح البخاری، ج6، ص74؛ الاوائل، ص43.
  69. الکشاف، ج4، ص270؛ مجمع البیان، ج10، ص398؛ الاتقان، ج1، ص77.
  70. تفسیر ابن کثیر، ج8، ص271؛ الدر المنثور، ج6، ص368.
  71. تفسیر قرطبی، ج20، ص92.
  72. التفسیر الکبیر، ج31، ص211.
  73. انساب الاشراف، ج1، ص108-109؛ امتاع الاسماع، ج3، ص14؛ سبل الهدی، ج2، ص271.
  74. تفسیر قمی، ج2، ص427.
  75. تاریخ طبری، ج2، ص52؛ تفسیر قرطبی، ج19، ص60.
  76. جامع البیان، ج29، ص180.
  77. تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.
  78. السیرة الحلبیه، ج1، ص382.
  79. السیرة النبویه، ابن هشام، ج1، ص162.
  80. الغدیر، ج3، ص95.
  81. تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.
  82. امتاع الاسماع، ج1، ص32.
  83. تاریخ طبری، ج2، ص57؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.
  84. المستدرک، ج3، ص574.
  85. الاصابه، ج1، ص197.
  86. الطبقات، ج1، ص157.
  87. تاریخ یعقوبی، ج2، ص27؛ الارشاد، ص34.
  88. تاریخ طبری، ج2، ص62.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل بعثت.
  • الابهاج فی شرح المنهاج: تقی الدین السبکی (م. 756ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1404ق.
  • اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م. 885ق.) ، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعة‌ام القری، 1408ق.
  • الاتقان: السیوطی (م. 911ق.) ، به کوشش سعید، لبنان، دار الفکر، 1416ق.
  • الاحتجاج: ابومنصور الطبرسی (م. 520ق.) ، به کوشش سید محمد باقر، دار النعمان، 1386ق.
  • الاحکام فی اصول الاحکام: علی الآمدی (م. 631ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، النور، 1402ق.
  • ارشاد الاذهان: العلامة الحلی (م 726ق.) ، به کوشش الحسون، قم، نشر اسلامی، 1410ق.
  • اسباب النزول: الواحدی (م. 468ق.) ، به کوشش کمال بسیونی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
  • الاصفی: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.) ، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1418ق.
  • الاصنام (تنکیس الاصنام) : هشام بن محمد کلبی (م. 204ق.) ، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، 1348ش.
  • الامالی: الصدوق (م. 381ق.) ، قم، البعثه، 1417ق.
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.
  • انساب الاشراف: البلاذری (م. 279ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
  • الاوائل: الطبرانی (م. 310ق.) ، به کوشش شکور، بیروت، دار الفرقان، 1403ق.
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
  • البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. 774ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
  • البرهان فی تفسیر القرآن: البحرانی (م. 1107ق.) ، قم، البعثه، 1415ق.
  • بیست و سه سال: علی دشتی، 1373ش.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
  • تاریخ الخمیس: حسین الدیار بکری (م. 966ق.) ، بیروت، مؤسسة شعبان، 1283ق.
  • تاریخ تمدن: ویل دورانت (م. 1981م.) ، ترجمه آرام و دیگران، تهران، آموزش انقلاب اسلامی، 1365ش.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) : الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق.
  • تاریخ عرب قبل از اسلام: عبدالعزیز سالم، ترجمه صدری‌نیا، تهران، علمی و فرهنگی، 1380ش.
  • تاریخ عرب: فیلیپ خوری حتی، ترجمه پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1380ش.
  • التاریخ القویم: محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1420ق.
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.) ، بیروت، دار صادر، 1415ق.
  • التبیان: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش.
  • تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم) : ابن کثیر (م. 774ق.) ، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق.
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.) ، قم، دفتر تبلیغات، 1413ق.
  • تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن) : القرطبی (م. 671ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • تفسیر القمی: القمی (م. 307ق.) ، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق.
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. 345ق.) ، بیروت، دار صعب.
  • جامع البیان: الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • حق الیقین: الشبّر (م. 1242ق.) ، تهران، اعلمی، عرفان، 1352ق.
  • خصائص التصور الاسلامی: سید قطب.
  • الدر المنثور: السیوطی (م. 911ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1365ق.
  • الذریعة الی اصول الشریعه: السید المرتضی (م. 436ق.) ، به کوشش گرجی، دانشگاه تهران، 1340ش.
  • راز بزرگ رسالت: جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السّلام)، 1386ش.
  • الرعایة فی علم الدرایه: الشهید الثانی (م. 965ق.) ، به کوشش عبدالحسین، قم، مکتبة النجفی، 1408ق.
  • روح المعانی: الآلوسی (م. 1270ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
  • السیرة الحلبیه: الحلبی (م. 1044ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1400ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.) ، به کوشش محمد محیی الدین، مصر، مکتبة محمد علی صبیح، 1383ق.
  • السیرة النبویه: ابن‏کثیر (م. 774ق.) ، به کوشش مصطفی عبدالواحد، بیروت، دار المعرفه، 1396ق.
  • سیرة ابن اسحق (السیر و المغازی) : ابن اسحق (م. 151ق.) ، به کوشش محمد حمید الله‏، معهد الدراسات و الابحاث.
  • سیره رسول خدا: رسول جعفریان، قم، دلیل.
  • الشفاء بتعریف حقوق المصطفی(ص): قاضی عیاض (م. 544ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.) ، بیروت، دار الفکر.
  • الصحیح من سیرة النبی(ص): جعفر مرتضی العاملی، بیروت، دار السیره، 1414ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • العدة فی اصول الفقه: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش انصاری قمی، قم، ستاره، 1417ق.
  • العین: خلیل (م. 175ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق.
  • الغدیر: الامینی (م. 1390ق.) ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1366ش.
  • فرهنگ شیعه: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، محمد خطیبی کوشک و دیگران، قم، زمزم هدایت، 1385ش.
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.) ، بیروت، دار صادر، 1385ق.
  • کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم: محمد علی تهانوی، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، 1996م.
  • الکشاف: الزمخشری (م. 538ق.) ، مصطفی البابی، 1385ق.
  • کنز الدقائق: المشهدی (م. 1125ق.) ، به کوشش درگاهی، تهران، وزارت ارشاد، 1411ق.
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1415ق.
  • محمد پیامبر و سیاستمدار: مونتگمری وات، ترجمه اسماعیل والی‌زاده، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1361ش.
  • محمد فی الکتب المقدسه: سامی عامری، قاهره، مرکز التنویر الاسلامی، 1416ق.
  • مروج الذهب: المسعودی (م. 346ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق.
  • المستشرقون و القرآن الکریم: محمد امین بنی‌عامر، اردن، دار الامل، 2004م.
  • المستصفی: الغزالی (م. 505ق.) ، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.
  • المعتمد فی اصول الفقه: ابوالحسن البصری المعتزلی (م. 436ق.) ، به کوشش المیس، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1403ق.
  • مفردات: الراغب (م. 425ق.) ، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، 1412ق.
  • المفصل: جواد علی، دار الساقی، 1422ق.
  • من هدی القرآن: سید محمد تقی مدرسی، تهران، دار محبی الحسین (علیه‌السّلام)، 1419ق.
  • المنخول: الغزالی (م. 505ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الفکر المعاصر، 1419ق.
  • المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.) ، بیروت، اعلمی، 1393ق.
  • نهج البلاغه (شرح عبده) : قم، دار الذخائر، 1412ق.
  • وَ انّ محمداً رسول الله: انیماری شیمل، ترجمه عیسی العاکوب، تهران، مؤسسة الهدی، 1428ق.
  • الوحی المحمدی: محمد رشید رضا، ترجمه خلیلی، تهران، بنیاد علوم اسلامی.