بحرین
بحرین کشوری مسلمان و حجگزار با اکثریت شیعه در کرانه جنوبی خلیج فارس میباشد. قبل از اسلام بحرین جزء قلمرو ایرانیان بود. پیش از فتح مکه پیامبر اسلام(ص) نامهای به حاکم بحرین فرستاد و آنان را به دین اسلام دعوت کرد و اکثریت مردم به اسلام گرویدند، حکومتهای مختلفی بر بحرین حکمرانی کردند امویان، عباسیان، قرامطه، و چند دولت شیعی و در آخر با روی کار آمدن قاجاریه در ایران، انگلیسیها با بهانههای مختلف از اعمال حاکمیت ایران بر بحرین جلوگیری کردند، و آل خلیفه را که زیر پرچم ایران حکومت میکردند، با خود همراه نمودند، و سرانجام به سال 1349ش. بحرین اعلان استقلال کرد و در 1350ش. رسماً از ایران جدا و کشور مستقل شد. باتوجه به جمعیت کم بحرین عربستان سهمی ویژه برای حاجیان این کشور مشخص نکرده و مراکز فرهنگی سفر حج را جایزه قرار میدهند. سفر برای انجام اعمال حج به دوگونه هوایی و دریایی صورت میگیرد و چنین برمیآید که در آینده نزدیک، سفر ریلی به حرمین شریفین از بحرین، ایجاد شود. حاجیان بحرینی ارتباط خوبی با ایرانیان در حرمین شریفین دارند و مانند دیگر شیعیان در مراسمات و سمینارهای بعثه جمهوری اسلامی، شرکت میکنند.
جغرافیا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
امروز بحرین به کشور و جزیرهای کوچک در جنوب خلیج فارس گفته میشود. اما در دوران ظهور اسلام، به سرزمینی پهناور در کناره شرقی جزیرة العرب گفته میشد که از یک سو به بصره در شمال غربی خلیج فارس و از سوی دیگر به عمان در سواحل جنوبی آن و از غرب و جنوب غربی به سرزمینهای نجد و یمامه منتهی میشد و کویت، قطیف، احساء و هَجَر را در برمیگرفت.[۱]در تقسیمبندی مشهور جزیرة العرب به پنج بخش، بحرین در بخش عروض قرار گرفته است.[۲]بزرگترین شهر این سرزمین، هجر بود که گاه به همه بحرین بزرگ نیز اطلاق میشد.[۳]بخشی از این سرزمین پهناور که امروزه کشور بحرین نامیده میشود، اَوال/ اُوال خوانده میشد.[۴]از دیگر جایهای پرجمعیت بحرین میتوان به احساء، عقیر، قلیعه، و ساح/ ثاج اشاره کرد.
تاریخ سیاسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیش از اسلام، بحرین جزئی از قلمرو امپراتوری ایران (فارس) بود[۵]و رئیس عرب این منطقه را ایرانیان انتخاب میکردند.[۶]جمعیت بحرین ترکیبی از عرب مانند قبایل عبدالقیس، بکر بن وائل و تمیم از زیر مجموعههای عرب شمالی و ایرانیان بود و در میان ایشان افزون بر آیین پرستش اسب، دینهای یهود، مجوس (زرتشتی) و مسیحیت رواج داشت.[۷]
دوران پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیامبر(ص) بهسال هشتم ق. پیش از فتح مکه، علاء بن عبدالله حضرمی را با نامهای نزد منذر بن ساوی تمیمی فرستاد که از سوی ایرانیان بر بحرین حکومت داشت و مردم آن سرزمین را به پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه فراخواند. با مسلمان شدن منذر، اُسیبَخت/ سیبخت، مرزبان ایرانی هجر، و عربهای ساکن در بحرین و نیز برخی مردم غیرعرب، اسلام آوردند و اهل کتاب آن دیار با پذیرفتن جزیه با علاء حضرمی سازش کردند[۸]و رسول خدا منذر را در پادشاهی بحرین باقی نهاد.[۹]شماری از پژوهشگران از تبادل نامههای متعدد میان بحرینیهای هجر و دیگر مناطق بحرین با پیامبر(ص) یاد کرده و به گردآوری آنها پرداختهاند.[۱۰]نیز منابع از کارگزاری علاء و ابان بن سعید اموی بهعنوان کارگزاران پیامبر بر بحرین یاد کردهاند.[۱۱]با رحلت پیامبر(ص) گروههایی از بحرینیها همانند بکر بن وائل مرتد شدند؛ اما عبدالقیسیها بر مسلمانی خود پابرجا ماندند.[۱۲]
دوران امویان و عباسیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بر پایه گزارشهایی، بحرین و عمان در دوران امویان (حک: 41-132ق.) زیر نظر والیان حجاز بودند.[۱۳]در این دوره، بحرین مدتی از پایگاههای خوارج شد. اما بهتدریج آنان به مناطق شرقی و دورتر قلمرو اسلامی همانند کرمان و سیستان عقب رانده شدند. در دوران عباسیان (حک: 132-656ق.) بحرین حدود دو سده از پایگاههای قرامطه بود. شاید از این رو است که اصطخری آن سرزمین را «دیار القرامطه» نامیده است.[۱۴]آنان شاخهای از اسماعیلیان بودند که در پی اختلاف با عبیدالله مهدی، خلیفه فاطمی برای رهبری اسماعیلیان، از آنها جدا شدند.[۱۵]
ابوسعید جنابی و در پی او ابوطاهر قرمطی از جمله حاکمان قرمطی بحرین بودند.[۱۶]قرمطیان از سال 294ق. به کاروانهای حاجیان هجوم بردند[۱۷]و به غارت کاروانهای حج پرداختند.[۱۸]ابوطاهر از خلیفه عباسی خواست که بصره و اهواز را به او اقطاع دهد تا از غارت کاروانهای حج دست بردارد؛ اما خلیفه نپذیرفت.[۱۹]سرانجام به سال 327ق. با میانجیگری ابوعلی عمر بن یحیی علوی، نقیب علویان، در ازای پرداخت مبالغی از سوی خلافت عباسی و نیز دریافت مالیات از حاجیان از جانب قرمطیان بحرین، دیگر بار سفر حج ممکن شد.[۲۰]
یورش قرمطیان بحرین به مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از دیگر کارهای ناپسند قرمطیان بحرین، یورش به مکه و کندن حجرالاسود و انتقال آن به احساء، از شهرهای بحرین، با هدف از میان بردن حرمت کعبه بود.[۲۱]آنان گمان میکردندکه با این کار، در بحرین نیز همانند مکه مراسم حج برپا میشود و هدف آنان برآورده میگردد.[۲۲]حاکم مکه با تعقیب قرمطیان کوشید تا آنان را متقاعد کند که در برابر دریافت همه اموال مکیان، حجرالاسود را بهجای خود برگردانند؛ اما توفیق نیافت و در نبرد با قرمطیان به قتل رسید.[۲۳]سرانجام آنان در پی تهدید فاطمیان و با میانجیگری برخی، حجرالاسود را پس از 22 سال به مکه برگرداندند.[۲۴]
دولتهای شیعی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بحرین در سدههای پسین و در پی نابودی قرمطیان، شاهد روی کار آمدن چند دولت شیعی مذهب بود. سلسله عیونی منتسب به عبدالقیس (حک: 466-642ق.)، بنیالعصفور[۲۵] (حک: 620-700ق.)، و بنیجروان (حک: 705ق.) از آن شمار هستند.[۲۶]آل جبر نیز از خاندانی بودند که در سده نهم ق. بر این سرزمین حکومت کردند. حکومت آنان به دست عثمانی از میان رفت. ترکان از سال 962 تا 1080ق. بر بحرین چیره شدند.[۲۷]نیز صفویان (حک: 907-1135ق.) در دوران شاه عباس اول، با اخراج پرتغالیها (1062م.) از جزایر خلیج فارس، بر بخشی بزرگ از بحرین چیره شدند.[۲۸]
با ضعیف شدن حکومت عثمانی، دولت شیعی بنیخالد در بحرین بر کار آمد و با توسعهطلبی آل سعود بهرویارویی پرداخت. به سال 1331ق. بحرین زیر سیطره عبدالعزیز، بنیانگذار دولت سعودی، درآمد. آل سعود و وهابیان در دوره اول حکومتشان، برای نابودی کامل امامیه که از هنگام نابودی قرمطیان در این منطقه غلبه یافته بودند، بسیار کوشیدند. اما با حمله عثمانیها به نجد و شکست سعودیها، شیعیان فرصت تجدید مدارس و مکانهای مذهبی خود را یافتند و از قطیف، احساء و برخی مناطق دیگر بحرین، دانشوران بسیار برخاستند.[۲۹]حضور برخی از خاندان سادات همانند آل حاجی و آل سید خلیفه و آل جمازی (از بازماندگان امام کاظم(ع)) در گرایش مردم بحرین به تشیع، نقشی چشمگیر داشته است.[۳۰]
حضور شیعه در بحرین، به سده اول ق. بازمیگردد. سکونت قبایلی همانند عبدالقیس که همیشه به تشیع شهرت داشتند، در تشیع بحرینیها نقشی برجسته داشت. این قبیله در نبرد جمل (36ق.) امام علی(ع) را همراهی کردند.[۳۱]وجود مزار صعصعة بن صوحان عبدی، از صحابه و یاران مخلص امام علی(ع) در بحرین که بحرینیها به زیارت وی میروند و نیز مزار رشید هجری، از دیگر صحابه ویژه آن امام، و همچنین پیشینه حکومتهای دیرپای شیعی در این سرزمین، مؤید تشیع مردم آن است.[۳۲]این سرزمین از دیرباز از مراکز مهم شیعی بوده و دانشوران شیعه بسیار از آن برخاستهاند.[۳۳]شیخ عبدالله بن علی البحرانی[۳۴] (درگذشت 1148ق.)، شیخ احمد بن عبدالله بن متوج بحرانی[۳۵] (درگذشت 820ق.)، شیخ کمالالدین ابوجعفر احمد بن علی بحرانی، [۳۶] و ابن میثم بحرانی (درگذشت 679ق.) شارح نهجالبلاغه از آن جمله هستند.[۳۷]
بحرین جدید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جزیره بحرین بهعنوان بخشی از بحرین بزرگ، از نیمه اول سده یازدهم ق. همچنان در اختیار صفویان و افشاریه، از سلسلههای حاکم بر ایران، بود. با روی کار آمدن قاجاریه (حک: 1210-1324ق.) در ایران، انگلیسیها از سال 1820م. بدین بهانه که ایران دارای نیروی دریایی در خلیج فارس نیست، [۳۸] در قراردادی، پاسداری از جزیره بحرین را برعهده گرفتند و در دورههای پسین نیز به بهانههایی، از اِعمال حاکمیت ایران بر آن پیشگیری میکردند. انگلیسیها در این مدت، آل خلیفه را که زیر پرچم ایران حکومت میکردند، با خود همراه نمودند و با همپیمانی آن دو، سرانجام به سال 1349ش. در پی کشمکش میان ایران و انگلیس، این سرزمین استقلال یافت و در 1350ش. رسماً از ایران جدا گشت و از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد.[۳۹]
امروز بحرین کشوری کوچک در جنوب غربی خلیج فارس است و در همسایگی کشورهای ایران در شمال، عربستان در غرب، و قطر در شرق قرار دارد. این کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس (مجلس التعاون الخلیجی) است و آل خلیفه بر آن حکم میراند. نظام حاکم بر آن، سلطنتی مشروطه است.
بحرین از پنج استان و 33 تا 35 جزیره تشکیل شده است. جزیره بزرگ آن، اوال است که به منامه، منعمه، میان و ماهی نیز شهرت دارد. پایتخت بحرین، منامه است. ناحیه حوار نیز 16 جزیره را در برمیگیرد. جمعیت بحرین در سال 1999م. افزون بر 646 هزار تن بوده است و اکنون (1391ش.) بیش از یک میلیون تن است. اعراب بحرینی، و مردمی از هند، پاکستان، و ایران در آن سکونت دارند.[۴۰] برخی پسرفت خشکی و از میان رفتن ترکیب دو دریا را دلیل نامگذاری این سرزمین به بحرین دانستهاند.[۴۱]شماری نیز قرار گرفتن خاک بحرین میان دریاچهای نزدیک احصاء و خلیج فارس را دلیل این نامگذاری شمردهاند.[۴۲]
امروزه حدود 70% ساکنان بحرین، شیعه و دیگران اهل تسنن مالکی، شافعی و حنبلی هستند. نیز اقلیتهایی مانند مسیحیت در آن یافت میشود. سکونت اهل سنت در کشور بحرین، به زمان ورود آل خلیفه (1776م.) از جزیرة العرب و چیرگی آنان بر بحرین بازمیگردد.[۴۳] بحرین از کشورهای نفتخیز خلیج فارس است. از اینرو، در دهههای اخیر مورد توجه کشورهای اروپایی و امریکا قرار گرفته و امروزه ناوگان پنجم امریکا در آن استقرار یافته است.
حجگزاری بحرینیها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مردم بحرین با بهرهگیری از مجالس مذهبی و نیز با مراجعه به دانشوران و دفاتر مراجع تقلید، از استطاعت خود آگاه میشوند. دولت عربستان با توجه به جمعیت اندک بحرین، سهمی ویژه برای این کشور مشخص نکرده است. تکایا، هیاتها و مساجد، سفر حج را جایزه قرار میدهند. حتی برخی رؤسای کاروانهای حج در پایان سفر حج، مسابقهای میان حاجیان کاروان خود برگزار مینمایند و از میان افراد برگزیده، شماری را در سال بعد به رایگان به حج اعزام میکنند. در بحرین، در پی فراخوان برای ثبت نام زائران در کاروانها، مردم به فراخور وضعیت خود، در کاروانها ثبت نام میکنند و آماده اعزام میشوند. کاروانهای حج در بحرین دارای درجهبندی است. مثلاً «حملة الکاظم» کاروانی درجه یک بهشمار میرود و معمولاً وزرا و نمایندگان مجلس بحرین با آن همراه میشوند.
آموزش حاجیان پیش از سفر در حسینیهها، تکایا و مساجد بحرین و در طول سفر در مکه و مدینه برگزار میشود. معمولاً جزوههای آموزشی نیز در دسترس زائران قرار میگیرد. مرشدان که از میان روحانیان و طلاب بحرینی انتخاب میشوند، وظیفه راهنمایی کاروانهای حج را برعهده دارند. انتخاب و تایید صلاحیت مدیران کاروانها و تعیین شمار زائران هر کاروان، برعهده دولت است. بعثه بحرین که زیر مجموعه وزارت عدل و شؤون اسلامی این کشور است، نظارت و رسیدگی به شکایات و تخلفات کاروانها را برعهده دارد. پیش از سفر، درمانگاهها و بیمارستانهای بحرین دفترچه سلامت (البطاقة الصحیة للحاج) برای حاجیان صادر میکنند که گواهینامه تایید سلامت زائر پس از گذراندن معاینه کامل پزشکی است. افزون بر اعزام پزشک همراه کاروانهای بحرینی، مرکزی با نام «البعثة الطبیة البحرینیه» در مکه قرار دارد.
شمار حاجیان بحرین از سوی بعثه بحرین به سال 1386ش. ده هزار تن اعلام شد.[۴۴]یکی از آگاهان بحرینی شمار آنها را در سالهای اخیر میان 10 تا 13 هزار تن گزارش کرد که در 80 تا 100 کاروان به حج اعزام شدهاند. برپایه گفته برخی آگاهان بحرینی، معمولاً کاروانهای اهل سنت از کاروانهای شیعه جدا است. گاه همراه کاروانهای شیعه، افرادی از اهل سنت بهواسطه رفاقت یا نسبت فامیلی همراه میشوند. در کاروانهای اهل سنت نیز برخی شیعیان حضور دارند. بعضی از کاروانهای بحرینی در سفری کوتاه فقط به مکه میروند و اعمال حج را بهجا میآورند. سفر به صورت آزاد و فردی نیز در این کشور بسیار مرسوم است.
در گذشته، حج بحرین از راه یمامه انجام میشد؛ زیرا این مسیر از شهرهایی که عراق و حجاز را به هم پیوند میداد، عبور میکرد و حاجیان این مسیر افزون بر بهرهمندی از خدمات مرکز خلافت عباسی در عراق، از حمایت دیگر حاجیان نیز برخوردار میشدند.[۴۵]این مسیر با راه حج بصره میپیوست و در ضریه به آن میرسید و با عبور از جدیله، فلجه، دفینه، قبا، مران، وجره، اوطاس، ذات عرق و بستان به مکه میانجامید.[۴۶] مسافرت به کشور عربستان برای انجام اعمال حج، بیشتر به دوگونه هوایی و دریایی صورت میگیرد. در سفر دریایی، حاجیان ناچار بودند حدود یک ماه تا یک ماه و نیم در عربستان توقف کنند و این دشواریهایی برای زائران داشت. از این رو، از سفر با کشتی چندان استقبال نمیشود.[۴۷]در سفر زمینی، کاروان حاجیان بحرینی از پل ملک فهد عبور میکند که بحرین را به خشکی پیوند میدهد.[۴۸] چنین برمیآید که در آینده نزدیک، سفر ریلی به حرمین شریفین از بحرین، سهمی عمده در انتقال حاجیان خواهد داشت. بهگزارش روزنامه مدینه، چند سال پیش، طرح احداث شبکه راه آهن منطقه خلیج فارس در نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بررسی شد که با عبور از نوار ساحلی خلیج فارس، بحرین را به مدینه و مکه پیوند میدهد.[۴۹]
ارتباط تنگاتنگ با ایرانیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بحرینیها ارتباطی تنگاتنگ با ایرانیان در حرمین شریفین دارند. شماری از آنان برای حضور ایرانیان در حج سال 1370ش. که در پی چند سال محرومیت بنا بود انجام شود، روزه نذر کرده بودند.[۵۰]حاجیان بحرینی همانند دیگر شیعیان حوزه خلیج فارس، در مراسم برائت از مشرکان و سمینارهای بعثه جمهوری اسلامی، حضوری فعال دارند. [۵۱]برخی بحرینیها وجوهات شرعی خویش را به بعثه جمهوری اسلامی ایران میپردازند و سؤالهای فقهی خود را از عالمان بعثه ایران میپرسند.[۵۲]
شیعیان بحرین گاهی در عربستان از بیمهری وهابیان رنج میبرند. هنگامی که حاجیان ایرانی به سال 1407ق. در مکه به خون غلتیدند، ماموران سعودی به محل اقامت بحرینیها نیز یورش بردند. در سال 1386ش. نیز وهابیها به اتوبوس حاجیان بحرینی در نزدیک مسجدالحرام با شیشه حملهور شدند که به مجروح کردن شماری از آنان و فرار ایشان با پای خونآلود و ورود اضطراری به مسجدالحرام انجامید.
مکانهای زیارتی مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حاجیان بحرینی در مدینه پس از زیارت حرم پیامبر(ص) و مسجد نبوی، به زیارت امامان بقیع، مسجد قبا، شهیدان احد بهویژه قبر حمزه عموی پیامبر(ص) و مسجد ذو قبلتین میروند. در مکه نیز مقبرة المعلات (قبرستان ابوطالب) و جبل النور (غار حراء) از مکانهایی است که آنان زیارت میکنند.
آداب و رسوم مربوط به حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از آداب و رسوم مربوط به حج در بحرین آن است که حاجی پیش از سفر به خانه خدا، چند روز را برای دید و بازدید و حلالیتخواهی اختصاص میدهد و خویشاوندان و همسایگان به دیدار وی میروند. در پی بازگشت از سفر حج نیز حاجیان بحرینی به شکرانه برگشت از این سفر معنوی ولیمه میدهند. البته امروزه این رسم بهدلیل فراوانی سفر به حج، کمرنگ شده است.[۵۳]
تالیفات درباره حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در بحرین تالیفات گوناگون درباره مناسک حج و فلسفه و اسرار حج به چاپ رسیده است. الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره از شیخ یوسف بحرانی (درگذشت 1186ق.) از آن جمله است که در 25 مجلد به چاپ رسیده و چند مجلد آن درباره مناسک و آداب حج است. شیخ حسین علامه (شیخ حسین آل عصفور) نیز در برخی آثارش به بحث حج پرداخته که از آن جمله است: سداد العباد.
پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- دانشنامه جهان اسلام؛ بحرین(2).
- مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛ بحرین.
- مرکز مطالعات خلیج فارس؛ تاریخچه مجمع الجزایر بحرین.
- پژوهشکده باقرالعلوم(ع)؛ اسلام و تشیع در بحرین.
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ المسالک و الممالک، البکری، ج1، ص370-371؛ الروض المعطار، ص82؛ فرهنگ اعلام جغرافیایی، ص70.
- ↑ المناسک، ص533-537.
- ↑ احسن التقاسیم، ص93؛ معجم البلدان، ج1، ص347؛ معجم البلدان، ج5، ص393.
- ↑ المسالک و الممالک، البکری، ج1، ص370-371؛ معجم ما استعجم، ج1، ص208؛ معجم البلدان، ج1، ص274.
- ↑ فتوح البلدان، ص85؛ معجم البلدان، ج1، ص444.
- ↑ الرده، ص148؛ الفتوح، ج1، ص38.
- ↑ فتوح البلدان، ص85؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص202.
- ↑ انساب الاشراف، ج12، ص55-56؛ فتوح البلدان، ص85.
- ↑ نک: السیرة النبویه، ج2، ص576؛ الطبقات، ج1، ص211؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص122.
- ↑ مجموعة الوثائق السیاسیه، ص150-159؛ مکاتیب الرسول، ج2، ص379-383.
- ↑ الطبقات، ج1، ص216؛ ج4، ص267؛ انساب الاشراف، ج2، ص190؛ فتوح البلدان، ص88.
- ↑ الرده، ص147-148؛ الفتوح، ج1، ص37-38؛ المنتظم، ج4، ص83.
- ↑ حجاز در صدر اسلام، ص240.
- ↑ المسالک و الممالک، اصطخری، ص23.
- ↑ نهایة الارب، ج25، ص227-228؛ اتعاظ الحنفاء، ج1، ص167.
- ↑ اخبار القرامطه، ص400-401؛ نهایة الارب، ج25، ص235-236؛ نهایة الارب، ج25، ص296؛ سیاستنامه، ص279.
- ↑ تاریخ طبری، ج11، ص22؛ تاریخ الاسلام، ج22، ص16؛ الکامل، ج6، ص432.
- ↑ اخبارالقرامطه، ص31-54؛ القرامطه، ص405-406.
- ↑ القرامطه، ص406.
- ↑ المنتظم، ج13، ص378؛ تاریخ الاسلام، ج24، ص53، 55؛ تاریخ مکه، ص226.
- ↑ سیاستنامه، ص280.
- ↑ سفرنامه ناصر خسرو، ص144.
- ↑ الکامل، ج7، ص54؛ البدایة و النهایه، ج11، ص161.
- ↑ الکامل، ج7، ص234.
- ↑ اطلس شیعه، ص425.
- ↑ الدرر الکامنه، ج1، ص83؛ اخبار القرامطه، ص56.
- ↑ اطلس شیعه، ص425.
- ↑ اطلس شیعه، ص426؛ تاریخ اجتماعی ایران، ج2، ص418؛ دانشنامه تاریخ، ج2، ص227.
- ↑ اطلس شیعه، ص425-426.
- ↑ اطلس شیعه، ص431.
- ↑ الجمل، ص158؛ الغارات، ج2، ص784.
- ↑ اطلس شیعه، ص435.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص415.
- ↑ الذریعه، ج18، ص107؛ مستدرکات اعیان الشیعه، ج2، ص162.
- ↑ امل الآمل، ج2، ص16؛ اعیان الشیعه، ج3، ص13.
- ↑ اعیان الشیعه، ج3، ص43.
- ↑ اعیان الشیعه، ج1، ص136.
- ↑ دانشنامه تاریخ، ج1، ص227؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص399-401.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص399؛ دانشنامه تاریخ، ج1، ص227.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص399-401.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص401.
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص347.
- ↑ اطلس شیعه، ص427؛ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج11، ص400-401.
- ↑ حج28، ص191.
- ↑ اسناد موجود در دانشنامه.
- ↑ نک: بحوث ندوة طرق الحج الآسیویه، ص135-136.
- ↑ اسناد موجود در دانشنامه.
- ↑ با کاروان صفا، ص143.
- ↑ میقات حج، ش59، ص195، «اخبار حج و حرمین شریفین.
- ↑ سیمای حج، ص132.
- ↑ با کاروان ابراهیم، ص127.
- ↑ سیمای حج، ص231.
- ↑ اسناد موجود در دانشنامه.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- اتعاظ الحنفاء: المقریزی (درگذشت 845ق.)، به کوشش جمال الدین و دیگران، المجلس الاعلی للشؤون الاسلامیه.
- احسن التقاسیم: المقدسی البشاری (درگذشت 380ق.)، قاهره، مکتبة مدبولی، 1411ق.
- اخبار القرامطه: سهیل زکار، دار احسان، 1402ق.
- اطلس شیعه: رسول جعفریان، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1387ش.
- اعیان الشیعه: سید محسن الامین (درگذشت 1371ق.)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف.
- امل الآمل: الحر العاملی (درگذشت 1104ق.)، به کوشش الحسینی، قم، دار الکتاب الاسلامی، 1362ق.
- انساب الاشراف: البلاذری (درگذشت 279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، 1417ق.
- با کاروان ابراهیم: رسول جعفریان، محمد علی خسروی، تهران، مشعر، 1371ش.
- با کاروان صفا: رسول جعفریان، مشعر، 1382ش.
- بحوث ندوة طرق الحج الآسیوی: المنظمة الاسلامیة للتربیة و العلوم و الثقافه، کوالالمبور، 1431ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف.
- تاریخ اجتماعی ایران: مرتضی راوندی (درگذشت 1378ش.)، تهران، نگاه، 1382ش.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (درگذشت 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه: احمد السباعی (درگذشت 1404ق.)، ترجمه: جعفریان، تهران، مشعر، 1385ش.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (درگذشت 292ق.)، بیروت، دار صادر، 1415ق.
- الجمل و النصرة لسید العتره: المفید (درگذشت 413ق.)، قم، مکتبة الداوری.
- حج28: رضا بابایی و علی اکبر جوانفکر، تهران، مشعر، 1387ش.
- حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه: آیتی، مشعر، 1375ش.
- دانشنامه تاریخ: محمود طلوعی، تهران، نشر علم، 1387ش.
- دانشنامه جهان اسلام: زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، 1378ش.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش.
- الدرر الکامنه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت 852ق.)، به کوشش محمد عبدالمعید، الهند، دائرة المعارف العثمانیه، 1392ق.
- الذریعة الی تصانیف الشیعه: آقا بزرگ تهرانی (درگذشت 1389ق.)، بیروت، دار الاضواء، 1403ق.
- الرده: الواقدی (درگذشت 207ق.)، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1410ق.
- الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (درگذشت 900ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، 1984م.
- سفرنامه: ناصر خسرو (درگذشت 481ق.)، به کوشش الخشاب، بیروت، دار الکتاب الجدید، 1983م.
- سیاستنامه: الحسن بن علی الطوسی نظام الملک (درگذشت 485ق.)، به کوشش بکار، قطر، دار الثقافه، 1407ق.
- السیرة النبویه: ابن هشام (درگذشت 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
- سیمای حج: سرهنگی و گیویان و بهبودی، تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، 1370ش.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
- الغارات: ابراهیم ثقفی الکوفی (درگذشت 283ق.)، به کوشش المحدث، بهمن، 1355ش.
- فتوح البلدان: البلاذری (درگذشت 279ق.)، بیروت، دار الهلال، 1988م.
- الفتوح: ابن اعثم الکوفی (درگذشت 314ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
- فرهنگ اعلام جغرافیایی ـ تاریخی در حدیث و سیره نبوی: محمد محمد حسن شراب، ترجمه: شیخی، تهران، مشعر، 1386ش.
- القرامطه بین المدّ و الجزر: مصطفی غالب، بیروت، دار الاندلس.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (درگذشت 630ق.)، به کوشش القاضی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1407ق.
- مجموعة الوثائق السیاسیه: محمد حمیدالله، بیروت، دار النفائس، 1407ق.
- المسالک و الممالک: ابوعبید البکری (درگذشت 487ق.)، به کوشش ادریان فان لیوفن واندری فیری، دار الغرب الاسلامی، 1992م.
- مستدرکات اعیان الشیعه: حسن الامین (درگذشت 1368ش.)، بیروت، دار التعارف، 1418ق.
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (درگذشت 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م.
- معجم ما استعجم: عبدالله البکری (درگذشت 487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
- مکاتیب الرسول: احمدی میانجی، تهران، دار الحدیث، 1419ق.
- المناسک و اماکن طرق الحج: ابواسحق الحربی (درگذشت 285ق.)، به کوشش حمد الجاسر، ریاض، دار الیمامه، 1401ق.
- المنتظم: ابن الجوزی (درگذشت 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق.
- میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
- نزهة المشتاق: شریف الادریسی (درگذشت 560ق.)، بیروت، عالم الکتب، 1409ق.
- نهایة الارب: احمد بن عبدالوهاب النویری (درگذشت 733ق.)، قاهره، دار الکتب و الوثائق، 1423ق.