اوقات نماز
اوقات نماز، به زمانهای مشخص در شریعت اسلامی برای انجام نمازهای واجب و مستحب اطلاق میگردد. نماز در اسلام به دو گونه واجب و مستحب تقسیم میشود. در آیات قرآن و روایات اوقات ویژه برخی از نمازها بیان شده است. اوقات نمازهای یومیه به اختیاری و اضطراری، اختصاصی و وقت فضیلت تقسیم میشود. وقت نماز ظهر از اول زوال خورشید تا هنگام لازم برای ادای چهار رکعت پیش از غروب خورشید میباشد. انتهای وقت اختصاصی نماز ظهر، یعنی گذشتن هنگام خواندن چهار رکعت از زوال، آغاز وقت نماز عصر است و پایان وقت نماز عصر را غروب خورشید میباشد. آغاز وقت نماز مغرب هنگام غروب خورشید بوده و پایان وقت اختیاریِ نماز مغرب نیمه شبو پایان وقت اضطراری آن طلوع فجر است. آغاز وقت نماز عشا، گذشتن زمانی معادل گزاردن سه رکعت نماز مغرب در پی غروب خورشید است و پایان وقت اختیاری نماز عشا نیمه شب است. اول وقت نماز صبح، طلوع فجر صادق (سپیدی منتشر در آسمان به گونه عرضی) است و پایان وقت آن طلوع خورشید است.
نوافل نمازهای روزانه عبارتند از: دو رکعت پیش از نماز صبح، هشت رکعت پیش از نماز ظهر، هشت رکعت پیش از نماز عصر، چهار رکعت پس از نماز مغرب، دو رکعت نشسته در پی عشا و یازده رکعت نماز شب.
واژهشناسی ویرایش
واژه «اوقات» جمع «وقت» است. نماز عبادتی ویژه در اسلام است که به دو گونه واجب، شامل نمازهای پنجگانه در شبانه روز، و مستحب تقسیم میشود. قرآن کریم در آیه103 سوره نساء نماز را از واجبات دارای وقت ویژه (موقت) معرفی کرده است: ... اِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤمِنینَ کِتاباً مَوْقُوتاً. بر پایه برخی تفاسیر، آیه 238 سوره بقره به مواظبت بر اوقات نماز اشاره دارد:[۱] حَافِظُوا عَلَی الصَّلَوَاتِ و الصَّلاةِ الْوُسْطَی.
اوقات نماز در قرآن و روایات ویرایش
بر پایه منابع حدیثی و تفسیری و فقهی، در برخی آیات، اوقات ویژه برخی نمازها یاد شده است؛ از جمله 78 سوره اسراء،[۲] 130 سوره طه، 39-40 ق/50،[۳] 114 سوره هود و 17-18 سوره روم. نیز بر پایه شماری از منابع[۴] به اوقات نماز اشاره دارد. از آنجا که نماز در منابع دینی از ضروریات دین،[۵] محبوبترین عبادت[۶] و ستون دین[۷] شمرده شده، توجه به اوقات تعیین شده برای آن نیز اهمیتی ویژه دارد.
چندین حدیث درباره اهمیت گزاردن نماز در اول وقت وارد شده است[۸] که برخی از آنها برتری نماز اول وقت بر نماز آخر وقت را مانند برتری آخرت بر دنیا شمردهاند.[۹] در شماری از منابع تفسیری، آیات فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّین* الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (سوره ماعون، آیه4-5) را درباره سهلانگاری در نماز و تاخیر بدون عذر آن از اول وقت تفسیر کردهاند.[۱۰]
امام حسین(ع) در ظهر روز عاشورا و هنگام نبرد که یکی از یاران ایشان فرارسیدن وقت نماز ظهر را اعلام کرد، در حق او چنین دعا فرمود: «جعلک الله من المصلین الذاکرین. نعم هذا اول وقتها»؛ «خدا تو را از نمازگزاران و یاد کنندگان قرار دهد. آری؛ این اول وقت نماز ظهر است».[۱۱]
اوقات اختیاری و اضطراری ویرایش
مقصود از وقت اختیاری نماز، فاصله زمانی است که مکلف بدون عذر میتواند نماز را در هر جزء آن به جا آورد.[۱۲] در برابر، وقت اضطراری، آن گاه است که تنها برای معذوران و افراد دچار اضطرار روا باشد. از این رو، تاخیر نماز از وقت اختیاری برای غیر معذوران جایز نیست و گناه به شمار میرود.[۱۳]
از مصداقهای معذوران است: تازه مسلمان، تازه بالغ، مجنونی که بهبود یافته، کسی که تازه به هوش آمده، حائض و نفساء که طاهر شدهاند، مسافر.[۱۴] وقت اداء، آغاز هنگام وجوب نماز بر مکلف است. وقت قضاء، پایان هنگام وجوب نماز بر او است.[۱۵] وقت فضیلت، بخشی از وقت اختیاری است که گزاردن نماز در آن، بر دیگر بخشها برتری دارد. وقت توسعه، بخشی از وقت اختیاری است که گزاردن نماز در آن، بر دیگر بخشها برتری ندارد.[۱۶]
نماز ظهر ویرایش
با توجه به آیات 238 سوره بقره و 78 سوره اسراء و روایتهای مربوط به آنها[۱۷] نماز ظهر نخستین نماز واجب یاد شده در آیه 78 اسراء/17 و اولین نمازی بوده که پیامبر(ص) به جا آورده است.[۱۸]
به باور همه فقیهان امامی[۱۹] و اهل سنت[۲۰] آغاز وقت نماز ظهر، زوال خورشید است؛ یعنی لحظهای که سایه هر چیز به کمترین مقدار خود رسد و به طرف مشرق آغاز به افزایش کند.[۲۱] مهمترین دلیل این حکم آیه 78 اسراء/17 است: اَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ اِلی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ مقصود از واژه دُلُوکِ در این آیه، زوال است[۲۲] ؛ چنانکه احادیث[۲۳] و منابع تفسیری بدان تصریح کردهاند.[۲۴]
پایان وقت نماز ظهر ویرایش
درباره پایان وقت نماز ظهر در فقه اسلامی اختلاف نظر دیده میشود. به باور مشهور فقیهان امامی، وقت نماز ظهر تا هنگام لازم برای ادای چهار رکعت پیش از غروب خورشید ادامه دارد.[۲۵] پشتوانه آنان آیه 78 اسراء/17[۲۶] و تفاسیر ناظر به معنای «دلوک» و «غسق» در آیه[۲۷] و احادیثی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع)[۲۸] است. اما درباره غروب، فقیهان امامی اختلاف نظر دارند: بیشتر آنها از میان رفتن سرخی مشرق (حمره مشرقیه) را نشانه غروب دانستهاند.[۲۹] اما شماری دیگر غروب را به معنای نهان شدن قرص خورشید شمردهاند.[۳۰] برخی نیز بر آنند که غروب با نهانشدن قرص خورشید انجام میشود؛ اما نشانه آن، ناپدید شدن سرخی در اُفق شرعی است.[۳۱]
بیشتر فقیهان اهل سنت و اندکی از فقیهان امامی برای انتهای وقت نماز ظهر به دو گونه وقت (اختیاری و اضطراری) باور دارند.[۳۲] حنبلیان،[۳۳] شافعیان،[۳۴] مالکیان[۳۵] و اندکی از امامیان[۳۶] پایان وقت اختیاری نماز ظهر را زمانی دانستهاند که طول سایه شاخص بهاندازه خودش افزایش یابد. وقت اضطراری نیز تا غروب خورشید ادامه دارد.[۳۷] پشتوانه آنان شماری از روایات است.[۳۸] اما مشهور حنفیان به پشتوانه احادیثی دیگر[۳۹] وقت نماز ظهر را تا زمانی دانستهاند که سایه هر چیز دو برابر شود[۴۰] و به وقت اضطراری برای نماز ظهر باور ندارند.[۴۱] فقیهان امامی به پشتوانه احادیث[۴۲] وقت اختصاصی نماز ظهر را از آغاز زوال تا هنگام خواندن چهار رکعت نماز شمردهاند.[۴۳]
وقت فضیلت نماز ظهر ویرایش
فقیهان امامی وقت فضیلت نماز ظهر را از زوال تا هنگامی که سایه هر چیز معادل طول آن افزوده شود، دانستهاند.[۴۴] مالکیان بر آنند که خواندن نماز ظهر در آغاز وقت بهتر است، جز در نماز جماعت که کمی تاخیر استحباب دارد.[۴۵] شافعیان و حنبلیان نیز اول وقت را جز در گرمای طاقتفرسا برتر دانستهاند.[۴۶] حنفیان در صورت صاف بودن آسمان، در زمستان گزاردن نماز در اول وقت و در تابستان یا در صورت ابری بودن آسمان، تاخیرانداختن نماز ظهر را مستحب شمردهاند.[۴۷] پشتوانه این سخنان، برخی احادیث است.[۴۸]
نماز عصر ویرایش
به باور مشهور فقیهان امامی، انتهای وقت اختصاصی نماز ظهر، یعنی گذشتن هنگام خواندن چهار رکعت از زوال، آغاز وقت نماز عصر است؛[۴۹] زیرا چندین حدیث وقت زوال را آغاز وقت نماز ظهر و عصر دانسته و هنگام گزاردن نماز ظهر را پیش از نماز عصر شمردهاند.[۵۰] مالکیان آغاز وقت نماز عصر را پایان وقت نماز ظهر میدانند؛ یعنی هنگامی که طول سایه شاخص بهاندازه خودش افزایش یابد.[۵۱] شافعیان و حنبلیان مانند برخی فقیهان پیشین بر این نظرند که با پایان یافتن وقت اختیاری نماز ظهر یعنی افزایش سایه بهاندازه طول شاخص، وقت نماز عصر آغاز میشود.[۵۲] سبب این اختلاف نظر، اختلاف در مفاد احادیثی است که حاوی امامت جبرئیل در نماز پیامبر(ص) است.[۵۳] ابوحنیفه به پشتوانه حدیثی نبوی[۵۴] آغاز وقت نماز عصر را هنگامی دانسته که طول سایه هر چیز دو برابر آن شود.[۵۵]
پایان وقت نماز عصر ویرایش
مشهور فقیهان امامی به پشتوانه احادیث[۵۶] پایان وقت نماز عصر را غروب خورشید میدانند.[۵۷] از پشتوانههای این فقیهان، آیه 78 اسراء/17 که دلوک در آن به حرکت خورشید از زوال به سوی غروب تفسیر شده و نیز آیه 114 هود/11 (تعبیر طرفی النهار) است.[۵۸] البته درباره نشانه غروب، دو دیدگاه، یکی برطرف شدن سرخی مشرق و دیگری پنهان شدن خورشید، یاد شده است.
حنفیان پایان وقت نماز عصر را غروب دانستهاند.[۵۹] شافعیان[۶۰] و برخی مالکیان[۶۱] و نیز اندکی از فقیهان شیعه[۶۲] به دلیل روایات[۶۳] پایان وقت اختیاری نماز عصر را هنگامی شمردهاند که سایه شاخص دو برابر شده باشد. برخی مالکیان و نیز شماری از بزرگان اهل سنت مانند احمد بن حنبل، به پشتوانه چند روایت[۶۴] پایان وقت اختیاری را زمانی دانستهاند که نور خورشید به زردی بگراید.[۶۵] نیز به حدیث مربوط به امامت جبرئیل[۶۶] استناده کردهاند.
البته درباره وقت ضروریِ نماز عصر اختلاف نظر دیده نمیشود و همه فقیهان آن را هنگام غروب خورشید میدانند.[۶۷] وقت اختصاصی نماز عصر به باور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث[۶۸] بهاندازه هنگام خواندن چهار رکعت تا لحظه غروب است.[۶۹]
وقت فضیلت نماز عصر ویرایش
آغاز وقت فضیلت نماز عصر به باور برخی فقیهان امامی، زمانی است که سایه شاخص بهاندازه طول آن افزایش یافته باشد.[۷۰] شماری دیگر[۷۱] آن را از هنگام زوال و برخی آن را زمانی دانستهاند که افزایش طول سایه شاخص بهاندازه چهار هفتم آن باشد.[۷۲] پشتوانه این سخنان، شماری از روایات است.[۷۳] به باور برخی فقیهان امامی، پایان وقت فضیلت نماز عصر زمانی است که طول سایه شاخص دو برابر آن هنگام زوال شود[۷۴] یا دو برابر افزایش یابد.[۷۵] فقیهان شافعی و حنبلی به پشتوانه احادیث[۷۶] وقت فضیلت و استحباب اکید نماز عصر را از آغاز وقت آن تا هنگام یک برابر و نیم شدن سایه شاخص دانستهاند.[۷۷] حنفیان برآنند که در صورت صاف بودن آسمان، تاخیر نماز عصر و در صورت ابری بودن آسمان، تعجیل در خواندن نماز عصر مستحب است.[۷۸]
نماز مغرب ویرایش
فقیهان امامی به پشتوانه ادلهای چون احادیث[۷۹] و اجماع[۸۰] آغاز وقت نماز مغرب را هنگام غروب خورشید (پنهان شدن قرص خورشید یا از میان رفتن سرخی مشرق) میدانند.[۸۱] البته بر پایه نظر اول (پنهان شدن قرص خورشید) مستحب است گزاردن نماز مغرب تا از میان رفتن حمره مشرقیه به تاخیر افتد.[۸۲] فقیهان اهل سنت نیز به پشتوانه احادیث[۸۳] آغاز وقت نماز مغرب را هنگام پنهان شدن قرص دانستهاند.[۸۴] فقیهان امامی[۸۵] و اهل سنت[۸۶] به پشتوانه روایات[۸۷] بر آنند که تاخیرانداختن نماز مغرب و اقامه آن همراه نماز عشا در مناسک حج برای حاجیان در شب عید قربان تا رسیدن به مزدلفه مستحب است.
همچنین به باور فقیهان امامی[۸۸] و اهل سنت،[۸۹] به پشتوانه احادیث[۹۰] تاخیر نماز مغرب برای روزهداری که افطار نکردن در اول وقت برای او دشوار است یا کسانی برای افطار منتظر او هستند و به باور شماری از آنان، تاخیر هر نماز به سبب آماده بودن غذا و رفع گرسنگی، مستحب است.
پایان وقت نماز مغرب ویرایش
به باور مشهور فقیهان امامی، پایان وقت اختیاریِ نماز مغرب نیمه شب[۹۱] و پایان وقت اضطراری آن طلوع فجر است.[۹۲] پشتوانه آنان، آیه 78 اسراء/17[۹۳] و چندین حدیث[۹۴] است. اندکی از فقیهان امامی، پایان وقت اختیاری نماز مغرب را ناپدید شدن شفق و پایان وقت اضطراری آن را گذشتن یک چهارم شب شمردهاند.[۹۵] اندکی دیگر از فقیهان امامی میان مسافر و غیر مسافر تفاوت نهاده، بر آنند که وقت نماز مغرب برای شخص غیر مسافر تا غایب شدن شفق و برای مسافر تا یک چهارم شب است.[۹۶] پشتوانه این دو نظر غیر مشهور نیز احادیثی[۹۷] است که فقیهان دیگر در مقام سازگاری آنها با ادله دیگر، آنها را بر اختلاف در مراتب وقت فضیلت حمل کردهاند.[۹۸] حنفیان،[۹۹] حنبلیان،[۱۰۰] مشهور شافعیان[۱۰۱] و برخی مالکیان[۱۰۲] وقت خاص نماز مغرب را تا از میان رفتن شفق (سرخی آسمان در مغرب) دانستهاند. اما مشهور مالکیان[۱۰۳] و برخی شافعیان[۱۰۴] وقت اختیاری نماز مغرب را از غروب خورشید تا زمانی بهاندازه انجام دادن مقدمات آن همچون تطهیر بدن و لباس و خواندن اذان و اقامه و نیز گزاردن نماز مغرب با نوافل آن دانستهاند. پشتوانه این سخنان، روایت امامت جبرئیل،[۱۰۵] حدیث عبدالله بن عمر[۱۰۶] و حدیث ابوهریره[۱۰۷] است که مفاد آنها با یکدیگر تفاوتهایی دارد. به باور همه فقیهان اهل سنت، وقت اضطراری نماز مغرب تا طلوع فجر صادق ادامه دارد.[۱۰۸]
وقت فضیلت نماز مغرب ویرایش
به باور مشهور فقیهان امامی، وقت فضیلت نماز مغرب از آغاز وقت تا غایب شدن شفق است[۱۰۹] و به باور شافعیان، اول وقت[۱۱۰] است که به تصریح روایات[۱۱۱] هرچه به اول وقت نزدیکتر باشد، فضیلتش بیشتر است. حنبلیان و حنفیان در صورت صاف بودن آسمان به استحباب نماز در اول وقت باور دارند و هنگام ابری بودن آسمان، به دلیل نیاز به یقین به دخول وقت نماز، استحباب تاخیرانداختن نماز مغرب را پذیرفتهاند.[۱۱۲]
نماز عشا ویرایش
سازگار با نظر مشهور فقیهان امامی، آغاز وقت نماز عشا، گذشتن زمانی معادل گزاردن سه رکعت نماز مغرب در پی غروب خورشید است.[۱۱۳] پشتوانه آنان، احادیثی چون روایت منقول از امام صادق (ع)[۱۱۴] است. شماری اندک از فقیهان امامی به پشتوانه روایت حلبی[۱۱۵] آغاز وقت نماز عشا را هنگام از میان رفتن شفق دانستهاند.[۱۱۶] فقیهان دیگر این روایت را به معنای برتری تاخیر دانستهاند[۱۱۷] و به استحباب تاخیر نماز عشا تا از میان رفتن شفق باور دارند.[۱۱۸] فقیهان اهل سنت آغاز وقت نماز عشا را هنگام از میان رفتن شفق دانستهاند که در چندین حدیث یاد شده است.[۱۱۹] اما درباره مقصود از شفق اتفاق نظر ندارند.[۱۲۰] مالکیان، شافعیان، حنبلیان[۱۲۱] و برخی حنفیان[۱۲۲] شفق را از میان رفتن سرخی مغرب و ابوحنیفه آن را از میان رفتن سفیدی در پی سرخی مغرب تعریف کردهاند.[۱۲۳]
پایان وقت نماز عشا ویرایش
پایان وقت اختیاری نماز عشا به باور مشهور امامیان[۱۲۴] و یکی از آرای مالک بن انس[۱۲۵] نیمه شب است که آیه 78 اسراء/17 (با تفسیر کلمه «غسق» در آن به نیمه شب[۱۲۶] و چندین حدیث اهل سنت[۱۲۷] و شیعه[۱۲۸] را دلیل آن شمردهاند.
حنفیان نیز پایان وقت نماز عشا را نیمه شب میدانند. اما وقت ادراک نماز عشا (وقت اضطراری) به باور آنان تا طلوع فجر ادامه دارد.[۱۲۹] به باور برخی فقیهان پیشین امامی[۱۳۰] و بیشتر فقیهان اهل سنت[۱۳۱] پایان وقت اختیاری عشا، گذشتن یک سوم شب است. پشتوانه فقیهان اهل سنت، حدیث امامت جبرئیل[۱۳۲] است.
وقت فضیلت نماز عشا ویرایش
فقیهان امامی،[۱۳۳] شافعی[۱۳۴] و مالکی[۱۳۵] به پشتوانه روایات[۱۳۶] وقت فضیلت نماز عشا را آغاز وقت آن دانستهاند. حنفیان در هنگام صاف بودن آسمان در تابستان، استحباب گزاردن نماز عشا در اول وقت و در زمستان، استحباب تاخیر آن تا گذشتن یک سوم شب را باور دارند.[۱۳۷] حنبلیان استحباب تاخیر نماز عشا از اول وقت و در صورت ابری بودن آسمان، استحباب تعجیل در خواندن نماز عشا را پذیرفتهاند.[۱۳۸] پایان وقت اضطراری عشا به باور اندکی از امامیان[۱۳۹] نیمه شب و به باور نزدیک به همه آنان[۱۴۰] و نیز فقیهان اهل سنت[۱۴۱] طلوع فجر صادق است.
نماز صبح ویرایش
به باور تمامی فقیهان امامی[۱۴۲] و اهل سنت[۱۴۳] اول وقت نماز صبح، طلوع فجر صادق (سپیدی منتشر در آسمان به گونه عرضی) است و پایان وقت نماز صبح بر پایه نظر مشهور امامیان[۱۴۴] و بیشتر فقیهان اهل سنت از جمله حنفیان[۱۴۵] و شافعیان[۱۴۶] و برخی حنبلیان[۱۴۷] به پشتوانه چندین حدیث[۱۴۸] طلوع خورشید است. در برابر، شماریاندک از فقیهان امامی[۱۴۹] و شماری از اهل سنت از جمله احمد بن حنبل و برخی مالکیان[۱۵۰] طلوع خورشید را پایان وقت اضطراری نماز صبح دانسته و پایان وقت اختیاری را پیدایش سرخی پیش از طلوع یا اسفار صبح (هنگامی که چهره افراد نمایان میشود) شمردهاند.[۱۵۱] وقت فضیلت نماز صبح به باور فقیهان امامی،[۱۵۲] شافعی، مالکی و حنبلی[۱۵۳] به پشتوانه روایات[۱۵۴] هنگام تاریکی آسمان (تغلیس) و پیش از اسفار صبح است.
اما حنفیان به پشتوانه احادیثی دیگر[۱۵۵] به تاخیرانداختن نماز صبح را تا هنگام روشنی آسمان (آخر وقت) مستحب دانستهاند.[۱۵۶] البته به باور آنها، نماز خواندن در تاریکی (تغلیس) برای زن و مرد حجگزار در مزدلفه از نماز خواندن در روشنی آسمان برتر است.[۱۵۷]
اوقات نوافل ویرایش
نوافل جمع نفل[۱۵۸] و نافله[۱۵۹] به معنای غنیمت، عطیّه و زائد بر فریضه[۱۶۰] است که به نمازهای مستحب گفته میشود.[۱۶۱] به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث،[۱۶۲] نوافل نمازهای روزانه عبارتند از: دو رکعت پیش از نماز صبح، هشت رکعت پیش از نماز ظهر، هشت رکعت پیش از نماز عصر، چهار رکعت پس از نماز مغرب، دو رکعت نشسته در پی عشا و یازده رکعت نماز شب.[۱۶۳] فقیهان شافعی[۱۶۴] و حنبلی[۱۶۵] به پشتوانه روایتی[۱۶۶] شمار نوافل را ده رکعت شمردهاند: دو رکعت پیش از نمازهای صبح و ظهر و دو رکعت در پی نمازهای عصر، مغرب و عشا. حنفیان نافله ظهر را به پشتوانه حدیثی،[۱۶۷] چهار رکعت و شمار مجموع نوافل را 12 رکعت یاد کردهاند.[۱۶۸] مالکیان تعداد این نمازها را معین ندانسته و بر هر چه بیشتر خواندن نماز نافله پیش و پس از نمازهای ظهر و مغرب تاکید کردهاند.[۱۶۹]
وقت نافله نماز ظهر ویرایش
به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث[۱۷۰] وقت نافله ظهر که پیش از نماز ظهر خوانده میشود، از زوال خورشید تا زمانی است که طول سایه شاخص به دو هفتم خود یا یک ذراع برسد.[۱۷۱] به باور شماری دیگر، وقت نافله ظهر تا هنگامی است که طول سایه شاخص بهاندازه خود آن شود.[۱۷۲] به باور اینها، مقصود از ذراع در حدیثها، مثل است.[۱۷۳] در روایتی، ذراع این گونه تفسیر شده است.[۱۷۴] به باور دیگر فقیهان امامی، وقت نافله ظهر مانند وقت نماز ظهر است، جز آنکه نافله ظهر پیش از نماز ظهر خوانده میشود.[۱۷۵] به باور فقیهان اهل سنت، نافله ظهر دو بخش دارد. بخشی از آن پیش از نماز ظهر و بخش دیگر پس از آن خوانده میشود.[۱۷۶] پشتوانه آنها حدیثهای ام حبیبه[۱۷۷] و عایشه[۱۷۸] است. به باور فقیهان اهل سنت، آغاز وقت همه نوافلی که پیش از نماز واجب خوانده میشوند، همان آغاز وقت نماز واجب است.[۱۷۹] اما درباره پایان وقت نوافل اختلاف نظر وجود دارد.[۱۸۰] وقت نوافلی که پس از نماز واجب خوانده میشود، به باور همه فقیهان اهل سنت، تا پایان وقت فریضه ادامه دارد.[۱۸۱]
وقت نافله نماز عصر ویرایش
زمان نافله عصر که پیش از نماز عصر خوانده میشود، به باور مشهور امامیان، به پشتوانه احادیث[۱۸۲] از زوال خورشید تا زمانی است که طول سایه شاخص به مقدار چهار هفتم آن (دو ذراع) برسد.[۱۸۳] به باور برخی دیگر، وقت آن تا زمانی است که طول سایه هر چیز دو برابر آن شود.[۱۸۴] پشتوانه آنها این است که مقصود از ذراع در روایتها «مثل» است. آنان به شواهدی روایی[۱۸۵] نیز استناد جستهاند.[۱۸۶] اندکی از امامیان بر آنند که وقت نافله عصر تا غروب خورشید ادامه دارد، جز آنکه باید پیش از نماز عصر خوانده شود.[۱۸۷] همه فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایتی[۱۸۸] هنگام چهار رکعت نافله عصر را پیش از گزاردن نماز عصر دانستهاند.[۱۸۹]
وقت نافله نماز مغرب ویرایش
آغاز وقت نافله مغرب به باور فقیهان امامی[۱۹۰] و اهل سنت[۱۹۱] در پی نماز مغرب است. به باور مشهور امامیان، پایان وقت نافله مغرب از میان رفتن شفق (حمرة مغربیه) است؛[۱۹۲] زیرا در پی از میان رفتن سرخی شفق، وقت فضیلت نماز عشا آغاز میشود و انجام دادن مستحب در وقت واجب بر پایه روایات[۱۹۳] صحیح نیست.[۱۹۴] اما همه فقیهان اهل سنت[۱۹۵] و برخی فقیهان امامی[۱۹۶] پایان وقت نافله مغرب را پایان وقت اختیاری نماز مغرب دانستهاند.
وقت نافله نماز عشا ویرایش
به باور فقیهان امامی[۱۹۷] و اهل سنت[۱۹۸] وقت نافله عشا در پی نماز عشا آغاز میشود و تا پایان وقت نماز عشا ادامه دارد؛ زیرا تعبیر «بعد از نماز» در روایات[۱۹۹] تا آخر وقت عشا را در بر میگیرد.[۲۰۰] البته برخی فقیهان گفتهاند که فاصلهانداختن میان فریضه و نافله صحیح نیست و نمیتوان نماز عشا را در آغاز وقت و نافله آن را در آخر وقت به جا آورد.[۲۰۱] پشتوانه فقیهان اهل سنت نیز روایات است.[۲۰۲]
وقت نافله نماز صبح ویرایش
به باور همه فقیهان امامی، اگر نافله صبح متصل به نماز شب به جا آورده شود، خواندن آن در پی نماز شب صحیح است؛ هر چند هنوز طلوع فجر رخ نداده باشد[۲۰۳] ؛ زیرا چندین حدیث[۲۰۴] بر جواز آن دلالت دارند. اما اگر نافله صبح متصل به نماز شب اقامه نشود، به باور بیشتر فقیهان نمیتوان آن را پیش از طلوع فجر به جا آورد.[۲۰۵] البته برخی فقیهان این کار را جایز شمردهاند.[۲۰۶] پایان وقت نافله صبح به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه احادیث[۲۰۷] آشکار شدن سرخی از سمت مشرق (حمره مشرقیه) است.[۲۰۸] اما شماری دیگر به پشتوانه روایاتی[۲۰۹] بر آنند که وقت نافله صبح تا پایان وقت نماز صبح ادامه دارد.[۲۱۰] فقیهان اهل سنت هنگام نافله صبح را در پی طلوع فجر و پیش از گزاردن نماز صبح میدانند.[۲۱۱] شماری از آنان، به پشتوانه احادیث[۲۱۲] تصریح کردهاند که نافله صبح از دیگر نوافل مهمتر و برتر است.[۲۱۳]
وقت نافله شب ویرایش
وقت نافله شب به باور فقیهان امامی از نیمه شب تا طلوع فجر صادق است.[۲۱۴] شماری از آنان وقت نماز شب را محدود به یک سوم پایانی شب دانستهاند.[۲۱۵] به باور مشهور فقیهان، این هنگام برترین زمان گزاردن نماز شب است.[۲۱۶] به باور همه فقیهان امامی، نماز شب هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد، فضیلتی بیشتر دارد.[۲۱۷] به باور فقیهان اهل سنت، وقت نماز شب در پی نماز عشا تا طلوع فجر است.[۲۱۸] پشتوانه آنان برخی روایات است.[۲۱۹] شماری از آنان بر آنند که اگر نماز شب پس از نیمه شب خوانده شود، برتر است.[۲۲۰]
فقیهان امامی[۲۲۱] و اهل سنت[۲۲۲] جز مالکیان باور دارند که خواندن نماز نافله جز نمازهای دارای سبب ویژه، مانند نماز تحیت مسجد یا نماز میت، در این اوقات مکروه است: هنگام طلوع خورشید، زوال آفتاب، غروب خورشید، در پی نماز صبح تا طلوع خورشید و در پی نماز عصر تا غروب خورشید. البته امامیان و شافعیان نماز خواندن در زمان زوال روز جمعه را مکروه نمیشمرند.[۲۲۳]
مالکیان بر آنند که خواندن نمازهای مستحب در زمان طلوع خورشید، غروب خورشید و خطبه نماز جمعه حرام و در پی فجر صادق تا طلوع خورشید و پس از گزاردن نماز عصر تا غروب خورشید مکروه است.[۲۲۴] پشتوانه همه فقیهان در این سخنان، روایات است.[۲۲۵]
احکام اوقات نماز ویرایش
1. به باور همه فقیهان امامی[۲۲۶] و اهل سنت[۲۲۷] به پشتوانه احادیث[۲۲۸] نمازهای واجب روزانه باید در اوقات ویژه خود به جا آورده شوند و اگر عمداً پیش از وقت ادا گردند، مجزی نیستند و باید دیگر بار خوانده شوند. بر این اساس، دانستن دخول اوقات نماز از شرایط وجوب و صحت نماز[۲۲۹] و یافتن این دانش یا اطمینان، از باب مقدمه واجب، واجب است.[۲۳۰] گفتنی است در منابع فقهی، با ترتیبی ویژه، راههایی برای دانش یافتن یا اطمینان به فرارسیدن وقت نماز یاد شده است؛ از جمله: رؤیت در آسمان صاف، اذانِ خواندن اذانگوی درخور اعتماد و آگاه به اوقات نماز،[۲۳۱] صدای خروس، و...[۲۳۲]
2. به باور مشهور فقیهان امامی، به پشتوانه روایات[۲۳۳] هر گاه کسی به گمان فرارسیدن وقت نماز، پیش از وقت آغاز به نماز کند و در حال خواندن نماز، وقت آن فرارسد، نمازش صحیح است و نیاز به تکرار ندارد.[۲۳۴] در این میان، سیدمرتضی به مجزی نبودن نماز و لزوم تکرار آن باور دارد.[۲۳۵] در صورت سهو، فراموشی و جهل در این مسئله، برخی قائل به مجزی بودن و برخی قائل به مجزی نبودن نماز شدهاند.[۲۳۶] اهل سنت باور دارند اگر کسی به گمان فرارسیدن وقت نماز، پیش از وقت، نماز را آغاز کند و در حال خواندن نماز، وقت نماز فرارسد، نمازش باطل است.[۲۳۷] استدلال آنان در مسئله آن است که فرارسیدن وقت نماز شرط صحت آن است و کوتاهی در آگاهی از وقت نماز جایز نیست.[۲۳۸]
3. به باور همه فقیهان امامی[۲۳۹] و اهل سنت[۲۴۰] به پشتوانه احادیث[۲۴۱] اگر هر یک از نمازهای واجب روزانه پس از وقت خوانده شود، با دانستن گذشتن وقت نماز، باید قضای آن به جا آورده شود.
4. به باور فقیهان امامی[۲۴۲] و شافعی[۲۴۳] خواندن همه نمازهای واجب روزانه، در حالت عادی، در اول وقت مستحب است.
استحباب تأخیر نماز ویرایش
5. در منابع فقهی، تاخیر نماز در پارهای موارد مستحب شمرده شده است؛ از جمله: الف) تاخیر نماز از آغاز وقت به پایان وقت آن برای معذوران، مانند کسی که در آغاز وقت مکلف است با تیمم نماز گزارد یا زن مستحاضه یا کسی که نماز قضا بر عهده دارد که مستحب است اول نماز قضا را به جا آورد یا آنکه طلبکار از او طلبش را خواسته و او توانایی پرداخت را دارد.[۲۴۴] برخی فقیهان تاخیر نماز را در این موارد واجب شمردهاند.[۲۴۵] ب) تاخیر در برخی شرایط ویژه مانند به جاآوردن نماز نافله، اقامه جماعت، افزایش شمار افراد در جماعت، و رفع نیاز به تخلی[۲۴۶] که پشتوانه آن، احادیث[۲۴۷] است.
6. بر پایه نظر فقیهان امامی، در پی هم خواندن نماز ظهر و عصر و همچنین مغرب و عشا بدون عذر صحیح است. پشتوانه آنان، افزون بر اثبات وقت مشترک میان این نمازها، حدیثهای فراوان از سیره پیامبر از طریق شیعه[۲۴۸] و اهل سنت[۲۴۹] است. اما بیشتر فقیهان اهل سنت به پشتوانه نبودِ وقت مشترک میان این نمازها، این کار را بدون عذر صحیح ندانستهاند. تنها مالکیان در فرض به تاخیر افتادن نماز ظهر تا آخر وقت، این کار را صحیح میدانند؛ زیرا آخر وقت نماز ظهر و اوّل وقت نماز عصر مشترک است.
7. به باور همه فقیهان امامی[۲۵۰] و اهل سنت[۲۵۱] جز حنفیان، کسی که یک رکعت از نماز را در وقت معین آن ادا کند، نماز او صحیح و از نوع اداء است. امامیان و اهل سنت در این زمینه به حدیثهای معتبر[۲۵۲] استناد کردهاند. اما حنفیان بر آنند که نماز باید کاملا در وقت خوانده شود تا نماز اداء تلقی گردد، مگر درباره نماز عصر که اگر بخشی از آن بیرون از وقت باشد، نماز صحیح خواهد بود.[۲۵۳]
8. به باور مشهور فقیهان اهل سنت[۲۵۴] و برخی فقیهان امامی،[۲۵۵] با توجه به احادیث[۲۵۶] اوقات نماز در مناطق قطبی یا نزدیک به قطب که طول شبانه روز در آنجا از چند روز تا شش ماه است، بر پایه نزدیکترین منطقه به آنجا که شب و روز متعارف دارد، سنجیده میشود. برخی فقیهان امامی به پشتوانه احادیث[۲۵۷] به وجوب هجرت از مناطق قطبی به دیگر مناطق در صورت امکان باور دارند[۲۵۸] و شماری دیگر ملاک تعیین وقت در مناطق قطبی را اوقات نمازِ مناطق متعارف و عادی میدانند.[۲۵۹] برخی گفتهاند که در طول مدت روز طولانیِ مناطق قطبی، ملاک اوقات نماز، حرکت خورشید از شرق به غرب و از غرب به شرق است و در طول مدت شبِ طولانیِ این مناطق، تاریکی کامل، شب؛ و تاریکی همراه نور اندک، روز به شمار میرود؛ همچنانکه ساکنان این مناطق تلاش روزانه و خواب خود را با گردش خورشید تنظیم میکنند.[۲۶۰]
برای مطالعه بیشتر ویرایش
- الیواقیت فی علم المواقیت، احمد بن ادریس قرافی
- مواقیت الصلوات فی الکتاب و السنه،جعفر سبحانی
- تحقیق المقام فیما یتعلق باوقات النهی عن الصلاة من احکام، عید بن سفر حجیلی
- رسالة النصر فی ذکر وقت صلاة العصر، احمد زینی دحلان
- تحقیقی پیرامون مغرب شرعی، محمدرضا مدرسی
پانویس ویرایش
- ↑ فقه القرآن، راوندی، ج1، ص78.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص196؛ التهذیب، ج2، ص241؛ السنن الکبری، ج1، ص358.
- ↑ المعجم الکبیر، ج2، ص308-309؛ فقه القرآن، ج1، ص84-85؛ کنز العرفان، ج1، ص76.
- ↑ دعائم الاسلام، ج1، ص132؛ السنن الکبری، ج1، ص359؛ فقه القرآن، ج1، ص84.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج1، ص95؛ منتهی المطلب، ج4، ص9؛ مغنی المحتاج، ج1، ص121.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص210؛ الکافی، ج3، ص264.
- ↑ المحاسن، ج1، ص44؛ دعائم الاسلام، ج1، ص133.
- ↑ التهذیب، ج2، ص40؛ السنن الکبری، ج1، ص435-436؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص338.
- ↑ التهذیب، ج2، ص40-41.
- ↑ تفسیر قمی، ج2، ص444؛ نک: اضواء البیان، ج9، ص116.
- ↑ تاریخ طبری، ج4، ص334؛ الکامل، ج4، ص70؛ بحار الانوار، ج45، ص21.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص72؛ فتح العزیز، ج3، ص3؛ حاشیة الدسوقی، ج1، ص176.
- ↑ مختصر خلیل، ص18؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج1، ص184.
- ↑ مختصر المزنی، ص11؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص72؛ فتح العزیز، ج3، ص4، 64.
- ↑ شرح حدود، ابن عرفه، ج1، ص51.
- ↑ شرح حدود، ابن عرفه، ج1، ص54.
- ↑ الکافی، ج3، ص271.
- ↑ نک: فقه الرضا، ص100؛ مواهب الجلیل، ج2، ص11؛ مغنی المحتاج، ج1، ص121.
- ↑ المقنعه، ص92؛ مختلف الشیعه، ج2، ص6؛ العروة الوثقی، ج2، ص248.
- ↑ المغنی، ج1، ص378؛ بدائع الصنائع، ج1، ص122؛ بدایة المجتهد، ج1، ص79.
- ↑ المقنعه، ص92؛ مغنی المحتاج، ج1، ص121؛ کشاف القناع، ج1، ص294.
- ↑ العین، ج5، ص329؛ معجم مقاییس اللغه، ج2، ص297، «دلک.
- ↑ الکافی، ج3، ص271؛ الاستبصار، ج1، ص246-247؛ السنن الکبری، ج1، ص365.
- ↑ مجمع البیان، ج6، ص281؛ تفسیر قرطبی، ج10، ص303؛ المجموع، ج3، ص25.
- ↑ مسائل الناصریات، ص189؛ غنیة النزوع، ص69؛ المعتبر، ج2، ص30.
- ↑ غنیة النزوع، ص70؛ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص90.
- ↑ غنیة النزوع، ص70؛ مختلف الشیعه، ج2، ص12.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص216؛ التهذیب، ج2، ص19؛ الاستبصار، ج1، ص260.
- ↑ المعتبر، ج2، ص51؛ ذکری، ج2، ص340؛ الروضة البهیه، ج1، ص485.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص74؛ العروة الوثقی، ج2، ص248.
- ↑ المقنعه، ص93؛ النهایه، ص59.
- ↑ المقنعه، ص94؛ الخلاف، ج1، ص271.
- ↑ کشاف القناع، ج1، ص296؛ المغنی، ج1، ص382؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج1، ص430.
- ↑ مختصر المزنی، ص11؛ المجموع، ج3، ص21؛ مغنی المحتاج، ج1، ص121.
- ↑ مواهب الجلیل، ج2، ص13؛ بدایة المجتهد، ج1، ص79؛ رساله ابن ابی زید، ص91.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص72.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص72؛ بدایة المجتهد، ج1، ص84؛ المجموع، ج3، ص24.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج1، ص100؛ السنن الکبری، ج1، ص364.
- ↑ مسند احمد، ج2، ص121؛ صحیح البخاری، ج1، ص139؛ سنن الترمذی، ج4، ص230.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص143؛ بدائع الصنائع، ج1، ص122-123.
- ↑ بدایة المجتهد، ج1، ص84.
- ↑ الکافی، ج3، ص276؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص216؛ الاستبصار، ج1، ص246.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص72؛ السرائر، ج1، ص200؛ نهایة التقریر، ج1، ص86.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج2، ص302؛ الروضة البهیه، ج1، ص484.
- ↑ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج1، ص180.
- ↑ الام، ج1، ص91؛ المغنی، ج1، ص397-398؛ کشاف القناع، ج1، ص296.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج1، ص102-103؛ بدائع الصنائع، ج1، ص125.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص430، 446؛ مسند احمد، ج2، ص238.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص72؛ شرائع الاسلام، ج1، ص47؛ الروضة البهیه، ج1، ص484.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص216؛ التهذیب، ج2، ص19؛ الاستبصار، ج1، ص246.
- ↑ رسالة ابن ابی زید، ص91؛ مواهب الجلیل، ج2، ص19.
- ↑ المجموع، ج3، ص21، 25؛ کشاف القناع، ج1، ص298.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص97؛ سنن ترمذی، ج1، ص100؛ السنن الکبری، ج1، ص364.
- ↑ مسند احمد، ج2، ص333.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج1، ص100؛ بدایة المجتهد، ج1، ص79.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص216؛ الاستبصار، ج1، ص246؛ التهذیب، ج2، ص19.
- ↑ غنیة النزوع، ص69؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص308؛ کتاب الصلاة، خویی، ج1، ص126-127.
- ↑ غنیة النزوع، ص70؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص307-308.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص144؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص101؛ بدائع الصنائع، ج1، ص123.
- ↑ فتح العزیز، ج3، ص17؛ المجموع، ج3، ص25؛ مغنی المحتاج، ج1، ص122.
- ↑ رساله ابن ابی زید، ص91؛ الثمر الدانی، ص91.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص72؛ الخلاف، ج1، ص259؛ الحدائق، ج6، ص90.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص97-98؛ التهذیب، ج2، ص20.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص426؛ سنن ابی داود، ج1، ص99.
- ↑ المغنی، ج1، ص385؛ مواهب الجلیل، ج2، ص19؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج1، ص177.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج1، ص100؛ السنن الکبری، ج1، ص364.
- ↑ المجموع، ج3، ص25؛ الکافی فی الفقه، ص137؛ کشاف القناع، ج1، ص298.
- ↑ الاستبصار، ج1، ص261؛ التهذیب، ج2، ص25.
- ↑ المعتبر، ج2، ص30؛ منتهی المطلب، ج4، ص54-55.
- ↑ المعتبر، ج2، ص32-33؛ مسالک الافهام، ج1، ص142؛ الروضة البهیه، ج1، ص484.
- ↑ مسائل الناصریات، ص197؛ العروة الوثقی، ج2، ص251.
- ↑ تحریر الوسیله، ج1، ص138.
- ↑ نک: الکافی، ج3، ص277؛ التهذیب، ج2، ص24؛ الاستبصار، ج1، ص258-260.
- ↑ شرائع الاسلام، ج1، ص47-48؛ الرسائل العشر، ص149؛ مسالک الافهام، ج1، ص141-142.
- ↑ نک: مسالک الافهام، ج1، ص141؛ مفتاح الکرامه، ج5، ص74.
- ↑ سنن الدارقطنی، ج1، ص262؛ المعجم الاوسط، ج8، ص149-150.
- ↑ المغنی، ج1، ص397-398، 402؛ المجموع، ج3، ص27.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج1، ص102-103.
- ↑ الکافی، ج3، ص278-279؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص216، 218؛ الاستبصار، ج1، ص262-264.
- ↑ الخلاف، ج1، ص262؛ ذکری، ج2، ص340.
- ↑ المقنعه، ص93؛ المعتبر، ج2، ص40؛ منتهی المطلب، ج4، ص63.
- ↑ ذخیرة المعاد، ج2، ص208؛ توضیح المسائل، ص124.
- ↑ سنن الترمذی، ج1، ص100؛ سنن النسائی، ج1، ص250، 258؛ المستدرک، ج1، ص194.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص144؛ المغنی، ج1، ص390؛ المجموع، ج3، ص28.
- ↑ قواعد الاحکام، ج1، ص437؛ المهذب البارع، ج1، ص299؛ مفتاح الکرامه، ج5، ص86.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص62؛ کشاف القناع، ج1، ص299-300؛ المجموع، ج8، ص133.
- ↑ صحیح مسلم، ج2، ص933؛ سنن ابی داود، ج1، ص431-432؛ الکافی، ج4، ص468.
- ↑ النهایه، ص594؛ السرائر، ج3، ص136؛ الجامع للشرائع، ص393.
- ↑ مواهب الجلیل، ج3، ص308-309؛ البحر الرائق، ج1، ص441؛ نیل الاوطار، ج1، ص407.
- ↑ صحیح البخاری، ج1، ص164؛ المحاسن، ج2، ص423؛ التهذیب، ج2، ص265.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج2، ص311؛ مجمع الفائده، ج2، ص20؛ جامع المقاصد، ج2، ص19.
- ↑ العروة الوثقی، ج2، ص249.
- ↑ مختلف الشیعه، ج2، ص21.
- ↑ التهذیب، ج2، ص28، 270؛ الاستبصار، ج1، ص261، 288.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص74-75؛ الکافی فی الفقه، ص137.
- ↑ المقنعه، ص93-95.
- ↑ الکافی، ج3، ص280؛ وسائل الشیعه، ج4، ص187-188.
- ↑ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص116.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص144؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص101؛ بدائع الصنائع، ج1، ص123.
- ↑ المغنی، ج1، ص390؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج1، ص438؛ کشاف القناع، ج1، ص300.
- ↑ المجموع، ج3، ص29-34؛ فتح الوهاب، ج1، ص55؛ الاقناع، ج1، ص100.
- ↑ مواهب الجلیل، ج2، ص24-29.
- ↑ حاشیة الدسوقی، ج1، ص178؛ الثمر الدانی، ص93.
- ↑ الاقناع، ج1، ص100.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج1، ص100؛ السنن الکبری، ج1، ص364.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص426.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص424؛ الموطّا، ج1، ص10.
- ↑ مختصر المزنی، ص11؛ مختصر خلیل، ص17؛ اضواء البیان، ج1، ص300-301.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج2، ص311؛ جامع المقاصد، ج2، ص17.
- ↑ فتح العزیز، ج3، ص20؛ المجموع، ج3، ص34.
- ↑ صحیح البخاری، ج1، ص140؛ التهذیب، ج2، ص40؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص338.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص147-148؛ المغنی، ج1، ص401-403؛ کشاف القناع، ج1، ص299-300.
- ↑ المعتبر، ج2، ص42؛ شرائع الاسلام، ج1، ص47؛ الروضة البهیه، ج1، ص485.
- ↑ الکافی، ج3، ص281-282؛ التهذیب، ج2، ص27-28.
- ↑ الکافی، ج3، ص280-281.
- ↑ المقنعه، ص93؛ النهایه، ص59؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص75.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج2، ص313؛ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص122.
- ↑ المهذب البارع، ج1، ص299؛ مدارک الاحکام، ج3، ص113.
- ↑ سنن الترمذی، ج1، ص100؛ السنن الکبری، ج1، ص364؛ صحیح مسلم، ج1، ص426.
- ↑ المجموع، ج3، ص38؛ بدائع الصنائع، ج1، ص124.
- ↑ فتح العزیز، ج3، ص27؛ المغنی، ج1، ص392؛ الثمر الدانی، ص93.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص145؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص102.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص144؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص101-102؛ بدائع الصنائع، ج1، ص124.
- ↑ منتهی المطلب، ج4، ص82-84؛ غنیة النزوع، ص69-70؛ مفتاح الکرامه، ج5، ص97.
- ↑ بدایة المجتهد، ج1، ص82.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص219؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص308؛ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص120-121.
- ↑ صحیح البخاری، ج1، ص143؛ صحیح مسلم، ج2، ص104-105.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص219؛ التهذیب، ج2، ص30؛ الاستبصار، ج1، ص273.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص145؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص102.
- ↑ المقنعه، ص93؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص75.
- ↑ المجموع، ج3، ص39؛ المغنی، ج1، ص393؛ بدایة المجتهد، ج1، ص82.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج1، ص100؛ السنن الکبری، ج1، ص364.
- ↑ المقنعه، ص94؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص77.
- ↑ المجموع، ج3، ص40.
- ↑ الثمر الدانی، ص94-95.
- ↑ التهذیب، ج2، ص40؛ السنن الکبری، ج1، ص435-436، 449.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج1، ص102-103؛ بدائع الصنائع، ج1، ص126.
- ↑ المغنی، ج1، ص401-403.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص75.
- ↑ العروة الوثقی، ج2، ص49؛ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص132.
- ↑ فتح العزیز، ج3، ص27؛ مختصر خلیل، ص17؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج1، ص440-441.
- ↑ المقنعه، ص94؛ مفتاح الکرامه، ج5، ص101؛ الروضة البهیه، ج1، ص486.
- ↑ البحر الرائق، ج1، ص424؛ المجموع، ج3، ص43؛ المغنی، ج1، ص395.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج2، ص316؛ السرائر، ج1، ص195؛ مفتاح الکرامه، ج5، ص103.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص141؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص99؛ بدائع الصنائع، ج1، ص122.
- ↑ فتح العزیز، ج3، ص34؛ المجموع، ج3، ص43؛ اعانة الطالبین، ج1، ص139.
- ↑ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج1، ص442؛ کشاف القناع، ج1، ص303.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص426؛ التهذیب، ج2، ص36؛ الاستبصار، ج1، ص275.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص75؛ الخلاف، ج1، ص267.
- ↑ المغنی، ج1، ص395؛ بدایة المجتهد، ج1، ص82؛ الثمر الدانی، ص88.
- ↑ بدایة المجتهد، ج1، ص82-83؛ حاشیة الدسوقی، ج1، ص179؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج1، ص179.
- ↑ شرائع الاسلام، ج1، ص48؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص316؛ مجمع الفائده، ج2، ص25.
- ↑ المجموع، ج3، ص51-54؛ المغنی، ج1، ص405؛ بدایة المجتهد، ج1، ص82-83.
- ↑ صحیح البخاری، ج1، ص210؛ صحیح مسلم، ج1، ص445؛ التهذیب، ج2، ص37.
- ↑ سنن الترمذی، ج1، ص103؛ سنن النسائی، ج1، ص272.
- ↑ بدائع الصنائع، ج1، ص124؛ المبسوط، سرخسی، ج1، ص145.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص19؛ بدائع الصنائع، ج1، ص124.
- ↑ التحقیق، ج12، ص209، «نفل.
- ↑ لسان العرب، ج11، ص672؛ المصباح، ج2، ص619، ««نفل.
- ↑ لسان العرب، ج11، ص671-672؛ مجمع البحرین، ج5، ص485، «نفل.
- ↑ مواهب الجلیل، ج2، ص369؛ الخلاف، ج1، ص525-527؛ نهایة الاحکام، ج2، ص89.
- ↑ الاستبصار، ج1، ص218؛ التهذیب، ج2، ص8.
- ↑ المقنعه، ص91-92؛ قواعد الاحکام، ج1، ص245-246؛ جواهر الکلام، ج7، ص14-15.
- ↑ فتح العزیز، ج4، ص212-213؛ مغنی المحتاج، ج1، ص220.
- ↑ المغنی، ج1، ص762؛ کشاف القناع، ج1، ص510-511.
- ↑ صحیح البخاری، ج2، ص54؛ السنن الکبری، ج2، ص471.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج1، ص361؛ سنن الترمذی، ج1، ص259.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص156؛ بدائع الصنائع، ج1، ص284.
- ↑ مواهب الجلیل، ج2، ص369؛ حاشیة الدسوقی، ج1، ص312-313.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص217-218؛ التهذیب، ج2، ص20؛ الاستبصار، ج1، ص250.
- ↑ المعتبر، ج2، ص48؛ شرائع الاسلام، ج1، ص48؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص242.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج2، ص316-317؛ حاشیة الارشاد، ص95.
- ↑ المعتبر، ج2، ص48؛ نک: موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص240.
- ↑ التهذیب، ج2، ص22.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص76؛ کشف اللثام، ج3، ص54-55؛ مستند الشیعه، ج4، ص55.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص156؛ المغنی، ج1، ص765؛ المجموع، ج4، ص7.
- ↑ سنن الترمذی، ج1، ص259؛ سنن ابی داود، ج1، ص286.
- ↑ سنن الترمذی، ج1، ص259؛ سنن ابن ماجه، ج1، ص361.
- ↑ المجموع، ج4، ص11؛ کشاف القناع، ج1، ص512.
- ↑ نک: المجموع، ج4، ص11.
- ↑ المجموع، ج4، ص11؛ کشاف القناع، ج1، ص512.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص217؛ التهذیب، ج2، ص20؛ الاستبصار، ج1، ص250.
- ↑ المعتبر، ج2، ص48؛ الروضة البهیه، ج1، ص487؛ شرائع الاسلام، ج1، ص48.
- ↑ السرائر، ج1، ص199؛ جامع المقاصد، ج2، ص20.
- ↑ التهذیب، ج2، ص22؛ الاستبصار، ج1، ص258.
- ↑ المعتبر، ج2، ص48؛ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص240.
- ↑ مستند الشیعه، ج4، ص55.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص287؛ سنن الترمذی، ج1، ص270.
- ↑ کشاف القناع، ج1، ص513؛ الدر المختار، ج2، ص13؛ مواهب الجلیل، ج2، ص369، 371.
- ↑ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص247.
- ↑ المغنی، ج1، ص765؛ المجموع، ج4، ص7؛ الشرح الکبیر، ابوالبرکات، ج1، ص313.
- ↑ النهایه، ص60؛ غنیة النزوع، ص72؛ منتهی المطلب، ج4، ص96.
- ↑ التهذیب، ج2، ص167؛ الاستبصار، ج1، ص252.
- ↑ المعتبر، ج2، ص53؛ نک: موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص249.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص157؛ کشاف القناع، ج1، ص513؛ مواهب الجلیل، ج2، ص371.
- ↑ ذکری، ج2، ص367؛ مدارک الاحکام، ج3، ص74؛ کشف اللثام، ج3، ص57.
- ↑ غنیة النزوع، ص72؛ شرائع الاسلام، ج1، ص48؛ المعتبر، ج2، ص54.
- ↑ المغنی، ج1، ص765؛ المجموع، ج4، ص7؛ الدر المختار، ج2، ص13.
- ↑ الکافی، ج3، ص443؛ التهذیب، ج2، ص4؛ الاستبصار، ج1، ص218.
- ↑ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص251.
- ↑ جواهر الکلام، ج7، ص191.
- ↑ سنن ابی داود، ج1، ص283؛ السنن الکبری، ج2، ص477.
- ↑ النهایه، ص61؛ غنیة النزوع، ص72؛ مدارک الاحکام، ج3، ص83.
- ↑ التهذیب، ج2، ص133-134؛ الاستبصار، ج1، ص283.
- ↑ موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص255.
- ↑ وسائل الشیعه، ج4، ص263.
- ↑ التهذیب، ج2، ص340.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص76؛ السرائر، ج1، ص195؛ جامع المقاصد، ج2، ص22.
- ↑ وسائل الشیعه، ج4، ص266.
- ↑ ذکری، ج2، ص379؛ مفاتیح الشرائع، ج1، ص93.
- ↑ الدر المختار، ج2، ص14؛ الکافی، ابن عبدالبر، ج1، ص255؛ المجموع، ج4، ص7.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص501؛ مسند احمد، ج6، ص265.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص157؛ المغنی، ج1، ص763.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص76؛ مختلف الشیعه، ج2، ص35؛ الروضة البهیه، ج1، ص492.
- ↑ الهدایه، ص149.
- ↑ مفتاح الکرامه، ج5، ص116.
- ↑ الخلاف، ج1، ص533؛ شرائع الاسلام، ج1، ص48؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص318.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص150؛ حاشیة الدسوقی، ج1، ص315؛ الاقناع، ج1، ص106.
- ↑ مسند احمد، ج1، ص370؛ المستدرک، ج1، ص306؛ السنن الکبری، ج2، ص469.
- ↑ المجموع، ج4، ص44.
- ↑ الاقتصاد، ص256-257؛ المعتبر، ج2، ص60؛ الحدائق، ج6، ص303-304، 311.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص150-153؛ المغنی، ج1، ص753؛ المجموع، ج4، ص164-165.
- ↑ الاقتصاد، ص256-257؛ المعتبر، ج2، ص60؛ المجموع، ج4، ص164-165.
- ↑ الموطّا، ج1، ص219-221؛ مواهب الجلیل، ج2، ص58، 60؛ الثمر الدانی، ص146.
- ↑ نک: سنن ابن ماجه، ج1، ص397؛ سنن النسائی، ج1، ص275-280؛ التهذیب، ج2، ص174.
- ↑ النهایه، ص62؛ المهذب، ج1، ص72؛ الکافی فی الفقه، ص138.
- ↑ المغنی، ج1، ص407؛ مواهب الجلیل، ج2، ص43.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج1، ص219؛ سنن الترمذی، ج1، ص100-101؛ التهذیب، ج2، ص140.
- ↑ کشاف القناع، ج1، ص293؛ مواهب الجلیل، ج2، ص136؛ الاقناع، ج1، ص114.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج1، ص70؛ تحریر الاحکام، ج1، ص182؛ مواهب الجلیل، ج2، ص42-43.
- ↑ تحریر الاحکام، ج1، ص182-183؛ مواهب الجلیل، ج2، ص16.
- ↑ المجموع، ج3، ص74؛ ذکری، ج2، ص391.
- ↑ الکافی، ج3، ص286؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص222؛ التهذیب، ج2، ص35.
- ↑ النهایه، ص87؛ المهذب، ج1، ص72؛ الکافی فی الفقه، ص138.
- ↑ رسائل المرتضی، ج2، ص350؛ نک: السرائر، ج1، ص201.
- ↑ نک: الکافی فی الفقه، ص138؛ المهذب البارع، ج1، ص301-302.
- ↑ المجموع، ج3، ص72-73؛ کشاف القناع، ج1، ص307؛ حاشیة الدسوقی، ج1، ص318.
- ↑ المجموع، ج3، ص72-73؛ مواهب الجلیل، ج2، ص136.
- ↑ المهذب، ج1، ص71؛ الکافی فی الفقه، ص138؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص72-73.
- ↑ بدایة المجتهد، ج1، ص146؛ المجموع، ج3، ص68؛ کشاف القناع، ج1، ص308.
- ↑ صحیح مسلم، ج1، ص477؛ الکافی، ج3، ص292-293؛ السنن الکبری، ج2، ص456.
- ↑ المقنعه، ص94؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص77؛ الرسائل التسع، ص110.
- ↑ مختصر المزنی، ص13؛ فتح العزیز، ج3، ص45؛ حواشی الشروانی، ج1، ص430.
- ↑ فتح العزیز، ج2، ص212-213؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج2، ص83؛ المهذب البارع، ج1، ص299-300.
- ↑ مختلف الشیعه، ج1، ص375؛ جامع المقاصد، ج2، ص27.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص148؛ المجموع، ج3، ص58-59؛ المهذب البارع، ج1، ص299-300.
- ↑ سنن الدارمی، ج1، ص332.
- ↑ الکافی، ج3، ص286؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص287؛ علل الشرایع، ج2، ص321.
- ↑ صحیح مسلم، ج2، ص152؛ سنن الترمذی، ج1، ص121؛ مسند احمد، ج1، ص223، 251.
- ↑ العروة الوثقی، ج2، ص262، موسوعة الامام الخوئی، ج11، ص232.
- ↑ المغنی، ج1، ص386؛ مواهب الجلیل، ج2، ص44-45؛ فتح العزیز، ج3، ص41-42.
- ↑ صحیح البخاری، ج1، ص145؛ صحیح مسلم، ج1، ص423؛ التهذیب، ج2، ص38.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج1، ص152.
- ↑ حاشیة رد المحتار، ج1، ص391-392؛ بلغة السالک، ج1، ص155؛ فتاوی اللجنة الدائمه، ج6، ص146-147.
- ↑ منهاج الصالحین، ج1، ص467.
- ↑ سنن ابی داود، ج2، ص319؛ المستدرک، ج4، ص492؛ صحیح مسلم، ج1، ص101.
- ↑ الکافی، ج5، ص257؛ التهذیب، ج6، ص381.
- ↑ المسائل المستحدثه، ص177-178؛ تعالیق مبسوطه، ج5، ص207.
- ↑ الف مسالة فی بلاد الغرب، ص96.
- ↑ سلسلة المسائل الفقهیه، ج26، ص59-62؛ بحوث فقهیةهامّه، ص85-87.
منابع ویرایش
- ارشاد الاذهان: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، به کوشش الحسون، قم، نشر اسلامی، 1410ق
- الاستبصار: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش
- اضواء البیان: محمد امین الشنقیطی (م. 1393ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق
- الاقتصاد الهادی: الطوسی (م. 460ق.) ، تهران، مکتبة جامع چهل ستون، 1400ق
- الاقناع: الشربینی (م. 977ق.) ، بیروت، دار المعرفه
- الف مسالة فی بلاد الغرب: سید صادق حسینی شیرازی، به کوشش جلال عبدالرزاق، بیروت، دار العلوم، 1428ق
- الام: الشافعی (م. 204ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1403ق
- بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق
- البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق
- بحوث فقهیةهامه: ناصر مکارم شیرازی، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، 1422ق
- بدایة المجتهد: ابن رشد القرطبی (م. 595ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق
- بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.) ، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق
- بلغة السالک: احمد الصاوی، به کوشش محمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، 1403ق
- تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق
- تحریر الوسیله: امام خمینی1 (م. 1368ش.) ، نجف، دار الکتب العلمیه، 1390ق
- تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. 535/539ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق
- التحقیق: المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش
- تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، قم، آل البیت:، 1414ق
- تعالیق مبسوطه: محمد اسحق فیاض، قم، محلاتی
- تفسیر العیاشی: العیاشی (م. 320ق.) ، به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه
- تفسیر قمی: القمی (م. 307ق.) ، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، اعلمی، 1412ق
- تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن): القرطبی (م. 671ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق
- توضیح المسائل: محمد تقی بهجت (م. 1430ق.) ، قم، شفق، 1428ق
- تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار التعارف، 1412ق
- الثمر الدانی: الآبی الازهری (م. 1330ق.) ، بیروت، مکتبة الثقافه
- جامع المقاصد: الکرکی (م. 940ق.) ، قم، آل البیت:، 1411ق
- الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. 690ق.) ، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405ق
- جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.) ، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی
- حاشیة الارشاد: الشهید الثانی (م. 966ق.) ، به کوشش مختاری، قم، دفتر تبلیغات، 1414ق
- حاشیة الدسوقی: الدسوقی (م. 1230ق.) ، احیاء الکتب العربیه
- الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.) ، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش
- حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م. 1301ق.) و العبادی (م. 994ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی
- الخرائج و الجرائح: الراوندی (م. 573ق.) ، قم، مؤسسة الامام المهدی
- الخلاف: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق
- الدر المختار: الحصکفی (م. 1088ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1415ق
- دعائم الاسلام: النعمان المغربی (م. 363ق.) ، به کوشش فیضی، بیروت، دار الاضواء، 1411ق
- ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. 1090ق.) ، آل البیت
- ذکری: الشهید الاول (م. 786ق.) ، قم، آل البی، 1419ق
- رسالة ابن ابی زید: القیروانی (م. 389ق.) ، بیروت، المکتبة الثقافیه
- الرسائل التسع: المحقق الحلی (م. 676ق.) ، به کوشش استادی، قم، مکتبة النجفی، 1413ق
- الرسائل العشر: ابن فهد الحلی (م. 841ق.) ، به کوشش رجایی، قم، مکتبة النجفی، 1409ق
- رسائل المرتضی: السید المرتضی (م. 436ق.) ، به کوشش حسینی و رجایی، قم، دار القرآن، 1405ق
- الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. 965ق.) ، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، 1410ق
- السرائر: ابن ادریس (م. 598ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1411ق
- سلسلة المسائل الفقهیه: جعفر سبحانی، قم
- سنن ابن ماجه: ابن ماجه (م. 275ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1395ق
- سنن ابی داود: السجستانی (م. 275ق.) ، به کوشش محمد عبدالعزیز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق
- سنن الترمذی: الترمذی (م. 279ق.) ، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، 1402ق
- سنن الدارقطنی: الدارقطنی (م. 385ق.) ، به کوشش مجدی الشوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق
- سنن الدارمی: الدارمی (م. 255ق.) ، احیاء السنة النبویه
- السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق
- سنن النسائی: النسائی (م. 303ق.) ، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، 1418ق
- شرائع الاسلام: المحقق الحلی (م. 676ق.) ، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، 1409ق
- الشرح الکبیر: ابوالبرکات (م. 1201ق.) ، مصر، دار احیاء الکتب العربیه
- الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. 682ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه
- شرح حدود ابن عرفه: محمد بن قاسم الانصاری (م. 894ق.) ، المکتبة العلمیه، 1350ق
- صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.) ، به کوشش بن باز، بیروت، دار الفکر، 1418ق
- صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.) ، بیروت، دار الفکر
- العروة الوثقی مع التعلیقات: سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (م. 1337ق.) ، قم، 1428ق
- العروة الوثقی: سید محمد کاظم یزدی (م. 1337ق.) ، قم، النشر الاسلامی، 1420ق
- العین: خلیل (م. 175ق.) ، به کوشش مخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق
- غنیة النزوع: ابن زهرة الحلبی (م. 585ق.) ، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق
- فتاوی اللجنة الدائمه: احمد بن عبدالرزاق الدویش، ریاض، رئاسة ادارة البحوث العلمیة و الافتاء
- فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.) ، دار الفکر
- فتح الوهاب: زکریا بن محمد الانصاری (م. 936ق.) ، دار الکتب العلمیه، 1418ق
- فقه الرضا(ع): علی بن بابویه (م. 329ق.) ، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا7، 1406ق
- فقه القرآن: الراوندی (م. 573ق.) ، به کوشش الحسینی، قم، مکتبة النجفی، 1405ق
- قواعد الاحکام: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، قم، النشر الاسلامی، 1413ق
- کتاب الصلاة: تقریر بحث الخوئی (م. 1413ق.) ، میرزا علی تبریزی، قم، دار الهادی، 1410ق
- الکافی فی فقه اهل المدینه: ابن عبدالبر (م. 463ق.) ، به کوشش الموریتانی، الریاض، مکتبة الریاض الحدیثه، 1400ق
- الکافی: الکلینی (م. 329ق.) ، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.) ، به کوشش القاضی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1407ق
- کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051ق.) ، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق
- کشف اللثام: الفاضل الهندی (م. 1137ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1416ق
- کنز العرفان فی فقه القرآن: الفاضل المقداد (م. 826ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، مرتضوی، 1373ش
- لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.) ، قم، ادب الحوزه، 1405ق
- المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه
- المبسوط: السرخسی (م. 483ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1406ق
- مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.) ، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403ق
- مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1406ق
- مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. 993ق.) ، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416ق
- المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.) ، دار الفکر
- المحاسن: ابن خالد البرقی (م. 274ق.) ، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش
- مختصر المزنی: المزنی (م. 263ق.) ، بیروت، دار المعرفه
- مختصر خلیل: محمد بن یوسف (م. 897ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق
- مختلف الشیعه: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، به کوشش مرکز الابحاث و الدراسات، قم، دفتر تبلیغات، 1416ق
- مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009ق.) ، قم، آل البیت، 1410ق
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965ق.) ، قم، معارف اسلامی، 1416ق
- المسائل المستحدثه: محمد صادق روحانی قمی، قم، حوزه علمیه، 1391ق
- مسائل الناصریات: السید المرتضی (م. 436ق.) ، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامیه، 1417ق
- المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. 405ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق
- مستند الشیعه: احمد النراقی (م. 1245ق.) ، قم، آل البیت، 1415ق
- مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق
- المعتبر: المحقق الحلی (م. 676ق.) ، مؤسسه سید الشهداء، 1363ش
- المعجم الاوسط: الطبرانی (م. 360ق.) ، قاهره، دار الحرمین، 1415ق
- المعجم الکبیر: الطبرانی (م. 360ق.) ، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، 1405ق
- معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (م. 395ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، 1404ق
- مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق
- المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه
- مفاتیح الشرائع: الفیض الکاشانی (م. 1091ق.) ، قم، مکتبة النجفی
- مفتاح الکرامه: سید محمد جواد العاملی (م. 1226ق.) ، به کوشش مروارید، بیروت، فقه الشیعه، 1418ق
- المقنعه: المفید (م. 413ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1410ق
- من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.) ، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق
- منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. 726ق.) ، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412ق
- منهاج الصالحین (فتوی معاملات): سید علی السیستانی، قم، ستاره، 1416ق
- مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954ق.) ، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق
- موسوعة الامام الخوئی (م. 1413ق.) : قم، احیاء آثار الخوئی
- الموطّا: مالک بن انس (م. 179ق.) ، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق
- المهذب البارع: ابن فهد الحلّی (م. 841ق.) ، به کوشش العراقی، قم، النشر الاسلامی، 1407-1413ق
- المهذب: القاضی ابن البراج (م. 481ق.) ، قم، نشر اسلامی، 1406ق
- نهایة التقریر: الفاضل اللنکرانی، تقریر بحث البروجردی
- النهایه: الطوسی (م. 460ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق
- نیل الاوطار: الشوکانی (م. 1255ق.) ، بیروت، دار الجیل، 1973م
- وسائل الشیعه : الحر العاملی (م. 1104ق.) ، قم، آل البیت:، 1412ق
- الهدایه: الصدوق (م. 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی7، 1418ق.