تحفةالعراقین
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | خاقانی شروانی |
تصحیح | علی صفری آق قلعه |
تاریخ نگارش | (551 ق.) |
محتوا | |
موضوع | سفرنامه |
سبک | ادبی |
زبان | فارسی |
نشر | |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحات | 830 |
قطع | وزیری |
ناشر | میراث مکتوب |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | (1387 ش.) |
تحفةالعراقین (ختم الغرایب)، سفرنامه منظوم حج، سروده خاقانی شروانی شاعر نامدار پارسیگوی سده ششم قمری است که به قدرت تصویرگری و خیال پردازی و نیز دشواری و پیچیدگی بیان شهرت دارد. او از شاعران دربار شروانشاهان بود.
تحفة العراقین که در قالب مثنوی و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به عراق عجم و دیگری به حجاز، بهقصد حج است. این درونمایه اصلی با حواشی شاعرانه فراوان از مناجاتها و مدح شخصیتهای سیاسی و علمی و نیز مختصری از زندگی خصوصی خاقانی همراه گشته است. شاعر در این منظومه به وصف راه حج و اتفاقات آن و توصیف مکه و مدینه و برخی اماکن مقدس این دو شهر پرداخته است.
برخی بر آنند که این منظومه، سفرنامه حج نیست و قبل از سفر حج خاقانی سروده شده است و گروهی دیگر از پژوهشگران با این نظر مخالفاند.
خاقانی یک بار در سال 551 و بار دیگر بین سالهای 569 و 570 قمری به حج رفت و حج در تحول روحی او و تغییر رویه زندگیاش تاثیر گذار بود. مدح پیامبر اسلام و اماکن مقدس مکه و مدینه از مضامین پر تکرار در دیوان شعر خاقانی است.
شناخت شاعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
افضلالدین بدیل بن علی بن عثمان که شرححالنگاران نامش را ابراهیم و عثمان نیز گفتهاند،[۱] از بزرگان شعر فارسی در (سده ششمق.) است.
او در سال (520 ق.) در شهر شماخی شروان از پدری درودگر و مادری که در اصل کنیزی رومی بوده، زاده شد.[۲] گویا پدرش به دلیل تنگدستی مدتی خانواده را ترک گفت و او چند سال زیر نظر عمویش کافیالدین عمر بن عثمان که طبیب و حکیم بود، تربیت شد. [۳] سپس مدتی نزد ابوالعلاء گنجوی فن شاعری آموخت و هنوز جوانی بیستساله بود که با میانجیگری ابوالعلاء در سال (540 ق.) به دربار منوچهر بن فریدون شروان شاه (حک: 514-555 ق.) راه یافت و 29 سال در خدمت او بود و سپس به خدمت پسرش اخستان شروان شاه (حک: 555-575 ق.) درآمد.
در آغاز «حقایقی» تخلص میکرد و بعد از پیوستن به دربار، لقب خاقانی (منسوب به خاقان منوچهر) یافت.
خاقانی به سال (595 ق.) در تبریز درگذشت و در مقبرة الشعرای این شهر مدفون شد.[۴]
ویژگیشعر و آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خاقانی از بزرگترین قصیدهسرایان ادب پارسی است که بیش از هر چیز به دلیل قدرت تصویرگری و خیالپردازی در اشعارش و نیز استفاده از تشبیهات و ترکیبات تازه، ستوده شده است. شعر او فنی و دشوار است و نزد وی پروراندن شکل و صورت بیان بیش از محتوای آنکه بیشتر در پیچیدگیهای بیانی از دسترس دور شده، اهمیت دارد.[۵]
آثار خاقانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از وی جز دیوان شعر، منظومه تحفة العراقین و منشآت او به نثر باقیمانده است. مدح پادشاهان و بزرگان سیاسی و علمی و ادبی، گلایه از روزگار، حبسیه، مرثیه، زهد و عرفان و بزم و وصف طبیعت از مفاهیم پرتکرار شعرهای خاقانی است.[۶]
سفرهای حج خاقانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خاقانی دو بار به سفر حج رفت؛ بار نخست در سال (551 ق.) و بار دوم میانسالهای (569 و 570 ق.).
بیشتر شرححالنگاران، سفر حج خاقانی را مرزی میان دو مرحله زندگی وی به شمار آوردهاند. ابیاتی از تحفه العراقین شامل راز و نیاز بلند خاقانی با پیامبر(ص) است که در آن از زندگی آلوده به گناه و میگساری توبه کرده و سوگند خورده تا با هنر شعر خود، جز شایستگان را ستایش نکند.[۷] وی در پی بازگشت از سفر حج به ملازمت شروانشاهان ادامه داد؛ اما کمتر در مجالس دربار شرکت میکرد و از درباریان دوری میگزید. اینگونه رفتارها به دشمنی با او دامن زد تا جایی که به رنجش شاه و حبس وی انجامید.[۸]
آوردهاند که خاقانی آرزوی حجگزاری دوباره داشت؛ اما با مخالفت شروان شاه روبهرو گشت و چون خواست از شروان بگریزد، گرفتار شد و هفت ماه را در زندان گذراند و پس از مدتی با میانجیگری خواهر شروان شاه اجازه حج یافت.[۹]
حج و حرمین در اشعار خاقانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
حج و بزرگداشت حرمین و ستایش پیامبر اسلام(ص) از مهمترین مضامین اشعار او است. جز منظومه تحفةالعراقین چندین قصیده در وصف کعبه و مکه و مدینه و شرح سفر خود به حجاز بر جای نهاد که از مشهورترین و بهترین نمونهها در ادب فارسی به شمار میروند.[۱۰] به دلیل چیرهدستی در ستایش پیامبر(ص)، او را حسان العجم لقب دادند. مشهور است که در سفرش به حج، یکی از شعرهایش را با مَطلع «صبح از حمایل فلک آهیخت خنجرش» به زر نگاشتند.[۱۱] منظومه تحفةالعراقین نیز از شهرتی بسزا در ادب فارسی برخوردار است و مورد تقلید برخی از شاعران پس از وی قرارگرفته است.[۱۲]
نام اصلی منظومه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عنوان تحفة العراقین که از دیرباز بر این منظومه اطلاق شده، نام اصلی آن نیست. درباره شهرت منظومه به این نام دلایلی آورده شده است[۱۳] از جمله اینکه در این منظومه، شرح سفر خاقانی به عراق عجم و عراق عرب به نظم کشیده است.[۱۴] برخی از پژوهشگران نام اصلی کتاب را تحفة الخواطر و زبدة الضمائر دانسته اند.[۱۵]
بازشناسی قدیمترین نسخه موجود از کتاب که در سال (593 ق.) یعنی دو سال پیش از وفات خاقانی کتابت شده، نشان میدهد که نام اصلی این مثنوی ختم الغرائب بوده است. این نام در صفحات اول و آخر این نسخه ضبط شده و در کنار برخی شواهد دیگر، نشان میدهد که نام اصلی کتاب، ختم الغرائب بوده است.[۱۶]
آیا تحفهالعراقین سفرنامه حج است؟[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مشهور است که تحفة العراقین سفرنامه نخستین سفر حج نویسنده و رهاورد دیدههای او در این سفر است که در سال (551 ق.) به پایان رسیده است.[۱۷] اما برخی بر این باورند که تحفة العراقین در حین یا بعد از سفر حج سروده نشده و خاقانی پیش از نگارش آن سفری به حج نداشته است. دلیل اصلی این مدعا، وجود ابیاتی در منظومه است که حضور شاعر در شروان هنگام نگارش آن را نشان میدهد و در آنها از گرفتاری در شروان و آرزوی دیدار کعبه سخن رانده و حتی در یکجا از نرفتن به حج در آن سال به دلیل مخالفت پدر و مادرش و نداشتن استطاعت مالی ابراز ناخرسندی کرده است.[۱۸] شواهد دیگری نیز برای این معنا یادآوری شده است.[۱۹]
بااینهمه، نمیتوان سفرنامه بودن تحفةالعراقین را بهیقین منتفی دانست. برخی از محققان وجود ابیاتی را که اشاره به حضور شاعر در شروان دارد، مربوط به دوران پس از سفر و بازگشت خاقانی به زادگاهش و شاهدی بر آن میدانند که این منظومه در میانه سفر نگاشته نشده؛ بلکه در پایان سفر به نظم کشیده شده است.[۲۰] گروهی نیز سرایش و نگارش منظومه را فرایندی بلند میدانند که پیش از سفر حج آغازشده و در پی اتمام سفر و بازگشت خاقانی به شروان در سال (522 ق.) به شکل نهایی درآمده است.[۲۱]
درونمایه منظومه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تحفة العراقین در قالب مثنوی، در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض و در حدود 3100 بیت سروده شده است. خاقانی مثنوی خود را خطاب به آفتاب سروده و در بیشتر ابیات با ضمیر مخاطب به گفتوگو با آفتاب پرداخته است.
- مقاله اول، گلایه از روزگار و ستایش پیامبر(ص)[۲۲]
- مقاله دوم، شرح سفر به عراق عجم [۲۳]
- مقاله سوم که بلندترین قسمت منظومه است، شرح سفر به مکه[۲۴]
- مقاله چهارم، ستایش کعبه.[۲۵]
- مقاله پنجم، وصف کوتاه مدینه و ستایش پیامبر(ص) و مناجات با ایشان[۲۶]
- مقاله ششم، وصف شام و موصل و ستایش جمالالدین موصلی و دیگر بزرگان آن دیار، و اطلاعاتی از زندگی شخصی و پدر و مادرش[۲۷]
وصف سفر حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شرح سفر حج از مقاله سوم آغاز میشود؛ جایی که خاقانی آفتاب را به سفر در زمین فراخوانده و در ادامه از آنچه در سفر از سر خواهد گذراند و سرزمینهایی که خواهد دید و بزرگانی که به حضورشان خواهد رفت، برایش شرح داده است. نخستین منزل سفر حج آفتاب، لشکرگاه سلطان محمد بن محمود سلجوقی بوده که در آن هنگام یعنی میانهسال (551 ق.) در اردوگاهی نزدیک همدان اقامت داشته است.
بغداد و کوفه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آفتاب در ادامه راه باید از همدان بگذرد و به بغداد و بارگاه خلیفه المقتفی باللّه (حک: 530-555 ق.) برود. خاقانی در اینجا، افزون بر یادکرد زیباییهای طبیعی شهرها و راهها، به ستایش سلطان سلجوقی و خلیفه عباسی پرداخته است.[۲۸]
ستایش بارگاه امام علی(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خاقانی در وصف کوفه که مسافر حج باید در پی بغداد از آن میگذشت، به ستایش بارگاه امام علی(ع) پرداخته و «خاک مقدس» مقبره «شیر مرد عالم» را مشکآگین و بهشتآسا شمرده است.[۲۹]
|
راه بیابانی حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با گذر از کوفه، سفر حاجی در راه بیابانی حج آغاز میشد. در تحفة العراقین از دشواریهای سفر بادیه که همه سفرنامه نویسان و حتی خود خاقانی در دیگر سرودههایش از آن گلایه کرده، خبری نیست.[۳۰] بادیه در زبان شاعرانه خاقانی به باغ تشبیه شده و پوشش گیاهی آن به لباسی به رنگ سبز پستهای بر تن خاک ماننده گشته است. او بادهای سَموم بیابان را عطرآگین و سرابش را آینه صفابخش جان دانسته و بیابان را به دلیل فراوانی گیاهان شفابخش، داروکده نامیده است.[۳۱] آب باران جمع شده در مشربهها و چاههای بر سر راه را به شراب صبوح مانند کرده و درمانکننده استسقاء دانسته است.[۳۲] وی که وادی بطحا را به دریا و حرکت ناقه را بر آن به حرکت کشتی تشبیه کرده، صدای زنگ شتران را از نغمههای زبور و آواز مغنیان دلانگیزتر شمرده است.[۳۳]
|
مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بیان خاقانی درباره مکانهای مکه، وصفهایی کوتاه و شاعرانه و خالی از آگاهیهای جغرافیایی و تاریخی است.
وی بعد از وصف ذات العرق، احرام گاه عراقیان و شرححال حاجیان و احرام بستن آنان را وصف کرده است.
|
سپس با زبانی شاعرانه به وصف دشت عرفات و جمعیت بسیار آن پرداخته و گروه صوفیان، عالمان و غازیان (لشکریان) حاضر در عرفات را ستوده.[۳۴]
|
بعد از آن به وصف شاعرانه جبل الرحمه، مزدلفه، مشعرالحرام، جمره عقبه، منی، مکه، حجرالأسود، زمزم، ناودان کعبه، صفا، مروه و... پرداخته است.[۳۵]
|
مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خاقانی سخن خود را درباره مدینه با وصف نخلستان مدینه آغاز کرده و به ستایش مدینه و مرقد پیامبر(ص) پرداخته و سخن را در مدح وی و راز و نیاز با او به درازا کشانده است.[۳۶]
|
تقدیم کتاب به جواد اصفهانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خاقانی در منظومه خود، بیش از همه، جمالالدین محمد اصفهانی وزیر شاهان زنگی موصل (حک 521-648) را ستوده و منظومه خویش را به او تقدیم کرده است.[۳۷] جمالالدین اصفهانی شخصیت ممتاز و مورداحترام سلاطین سلجوقی و خلفای عباسی و به سخاوتمندی نام بردار بود و به دلیل ساختن بناهای عامالمنفعه و به ویژه بازسازی برخی ساختمانهای کعبه که خاقانی در اشعار خود به آنها اشارهکرده، با لقب «جواد اصفهانی» خوانده میشد.[۳۸] .[۳۹][۴۰]
چاپها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- این کتاب چند بار در قرن نوزدهم به صورت سنگی در هندوستان به چاپ رسید. و در سال 1954 میلادی در مجموعه کلیات ابجدی در لکنهوی هند به چاپ شد.
- نخستین تصحیح انتقادی: تصحیح دکتر یحیی قریب در دهه (30 ش.) ، چاپخانه سپهر. تجدید چاپ در انتشارات امیرکبیر در سال (1357 ش.)
- چاپ نسخه برگردان نسخه خطی کتابخانه ملی اتریش با مقدمه ایرج افشار در سال (1385 ش.)، انتشارات میراث مکتوب با همکاری انتشارات فرهنگستان علوم اتریش.
- تصحیح دکتر یوسف عالی عباسآباد، انتشارات سخن در سال (1386 ش.) با عنوان ختم الغرائب.
- تصحیح علی صفری آق قلعه، انتشارات میراث مکتوب به سال (1387 ش.) با عنوان تحفة العراقین (ختم الغرائب)
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ تذکرة الشعراء، ص 63؛ تذکره آتشکده، ص 24؛ خاقانی شروانی، ص 52-60.
- ↑ خاقانی شروانی، ص 41، 69، 146-157.
- ↑ تحفةالعراقین، مقدمه، ص 26، 216
- ↑ سخن و سخنوران، ص 642؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 776-782؛ خاقانی شروانی، ص 87.
- ↑ رخسار صبح، ص 175، 184؛ تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص 291.
- ↑ خاقانی شاعر دیرآشنا، ص 55-60؛ رخسار صبح، ص 199-204؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 780.
- ↑ تحفةالعراقین، ص 171-173
- ↑ تذکرة الشعرا، ص 34؛ تذکرة نتایج الافکار، ص 261؛ دیدار با کعبه جان، ص 17؛ سخن و سخنوران، ص 621
- ↑ تذکرة الشعراء، ص 63؛ دیوان خاقانی، ص 18-20 مقدمه.
- ↑ دیوان خاقانی، ص 88، 95-215، 368؛ رخسار صبح، ص 201؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 779-780.
- ↑ تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص 287؛ رخسار صبح، ص 5؛ دیوان خاقانی، ص 17، مقدمه.
- ↑ تاریخ ادبیات در ایران، ج 5، ص 1079، 1725، 1295.
- ↑ مقدمه تحفة الخواطر، ص 54-55؛ خاقانی شروانی، ص 270، 271؛ جغرافیای تاریخی، ص 200.
- ↑ مثنوی تحفة العراقین، صمو، مقدمه.
- ↑ مقدمه تحفة الخواطر، ص 54-55؛ خاقانی شروانی، ص 269-270.
- ↑ ختم الغرایب، ص 18-21، «مقدمه»، ص 1، 219.
- ↑ سخن و سخنوران، ص 626؛ رخسار صبح، ص 37.
- ↑ تحفةالعراقین، ص 140-141
- ↑ مقدمه تحفة الخواطر، ص 23-25، 53
- ↑ مثنوی تحفة العراقین، ص «مب»، مقدمه.
- ↑ ختم الغرایب، ص 29؛ خاقانی شروانی، ص 270؛ دیدار با کعبه جان، ص 145.
- ↑ تحفةالعراقین، ص 13-25
- ↑ تحفةالعراقین، ص 27-79
- ↑ تحفةالعراقین، ص 81-135
- ↑ تحفةالعراقین، ص 137-145
- ↑ تحفةالعراقین، ص 147-176
- ↑ تحفةالعراقین، ص 177-248
- ↑ تحفةالعراقین، ص 87-116
- ↑ تحفةالعراقین، ص 117-119
- ↑ نک: حج در ادب فارسی، ص 216.
- ↑ تحفةالعراقین 119-120
- ↑ تحفةالعراقین، ص 121
- ↑ تحفةالعراقین، ص 121-123
- ↑ تحفةالعراقین، ص 123-127
- ↑ تحفةالعراقین، ص 127-135
- ↑ تحفةالعراقین، ص 149-176
- ↑ تحفةالعراقین، ص 182-197
- ↑ العقد الثمین، ج 2، ص 308-312
- ↑ تحفةالعراقین، ص 192
- ↑ تحفةالعراقین، ص 210-225