بنیلحیان
نسب | لحیان بن هذیل بن مدرکة بن الیاس |
---|---|
مکان | شمال مکه |
سرسلسله | لحیان بن هذیل |
اشخاص مهم | متنخل هذلی، امیمه بنت مالک، قلابه بنت حارث، سلمة بن محبق، سنان بن سلمه |
جنگها | نبرد حشاش، نبرد رجیع، |
شاخهای از | قبیله هذیل |
زیرشاخهها | بنیطابخه، بنیدابغه و ... |
مهمترین اقدامات | کشتن معلمان و قاریان قرآن |
مذهب | شرک و اسلام |
بنیلحیان تیرهای از قبیله هُذیل بن مُدرکَه، که نسب آنها در مدرکه، جد پانزدهم پیامبر(ص) بههم میرسد.
بنیلحیان قومی صحرانشین بوده که در نزدیکی مکه و شمال حجاز ساکن بودند. آنان در دوران جاهلیت بت سواع را میپرستیدند و برپایه رسم عرب، هنگام رفتن به زیارت کعبه و حجگزاری، نخست نزد بت خود مُحرم میشدند و پس از نیایش، تا ورود به مکه تلبیه میگفتند.
لحیانیان بعد از نبرد احد با تظاهر به اسلام نزد پیامبر رفته، و از حضرت درخواست کردند گروهی از مسلمانان را برای آموزش قرآن و احکام اسلامی بهقبیله آنها بفرستد. اما آنان فرستادگان پیامبر را در منطقهای بهنام رجیع بهشهادت رساندند و پیامبر برای تنبیه آنان غزوه بنیلحیان را ترتیب داد و با 200 نفر به سمت آنان رفتند.
نسبشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنیلحیان فرزندان لحیان بن هذیل بن مدرکة بن الیاس بودند.[۱] نسب آنها در مدرکه، جد پانزدهم پیامبر(ص) به هم میرسد.[۲]
بنیطابخه و بنیدابغه از مهمترین زیر شاخههای بنیلحیان بهشمار میروند.[۳]
سکونتگاه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنیلحیان قومی صحرانشین نزدیک مکه بودند و در مناطقی چون رَخْمَه،[۴] هُزُوم،[۵] اَلْبَان[۶] از وادیهای شمال حجاز[۷] و به ویژه درّه غُران[۸] در 87 کیلومتری شمال مکه[۹] میزیستند.
از سکونت آنها میان مکه و مرّ الظهران در 22 کیلومتری مکه نیز یاد شده است.[۱۰]
بنیلحیان در دوران جاهلی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در منابع از نبرد حُشاش/خَشاش در مکانی به همین نام در سرزمین بنیلحیان[۱۱] میان آنها و قبیله بنیخزاعه نام برده شده است.[۱۲]
آنان در روزگار جاهلیت، بت سُواع[۱۳] را که به شکل زنی بود[۱۴] و در جایی مشهور به «رُهاط»[۱۵] یا وادی غران[۱۶] قرار داشت، میپرستیدند و پردهدار این بت بودند.[۱۷]در آیه 23 سوره نوح از این بت نام برده شده است.
افراد قبیله بنیلحیان بر پایه رسم عرب، هنگام رفتن به زیارت کعبه و حجگزاری، نخست نزد بت خود محرم میشدند و پس از نیایش، تا ورود به مکه تلبیه میگفتند: «لبیک عن هذیل قد ادلجوا بلیل فی ابل و خیل: لبیک از جانب هذیل که با شتر و اسب شبپیمایی کردهاند.»[۱۸] برخی تلبیه آنها را چنین آوردهاند: «لبیک، اللّهمّ لبیک. لبیک، اُبنا الیک. ان ّسواع طُلبنَ الیک.»[۱۹]
در رمضان سال هشتم ق. عمرو بن عاص به دستور پیامبر(ص) مامور نابودی بت سواع شد.[۲۰]
بنیلحیان در دوران نبوی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از مناسبات بنیلحیان با پیامبر(ص) و مسلمانان در مکه، گزارشی در دست نیست. پس از هجرت او به یثرب، سفیان بن عبدالله بن نبیح لحیانی، از بزرگان این قبیله، مردم عَرَنَه[۲۱] در حدود 11 کیلومتری جنوب مکه[۲۲] و پیرامون آن را برای حمله به مسلمانان گرد آورد.[۲۳]
به دستور پیامبر(ص) طی سریهای که به دست عبدالله بن انیس انصاری سلمی جهنی[۲۴] در سی و پنجمین ماه هجرت انجام گشت، سفیان کشته شد.[۲۵]
توطئه و کشتن قاریان قرآن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بنیلحیان پس از نبرد احد (3ق.) هفت تن از مردان قبایل عَضل و قاره، از زیر شاخههای بنیخزیمه، را با تطمیع روانه مدینه کردند تا با تظاهر به اسلام از پیامبر(ص) بخواهند گروهی از مسلمانان را برای آموزش قرآن و احکام اسلامی بهقبیله آنها بفرستد.
از اینرو، پیامبردر ماه صفر سال سوم[۲۶] یا چهارم ق.[۲۷] همراه آنها 6[۲۸] یا 10 تن از قاریان قرآن[۲۹] (6 تن مهاجر و چهار تن از انصار) را به سرپرستی مرثد بن ابیمرثد غنوی[۳۰] یا عاصم بن ثابت بن ابیاقلح اوسی[۳۱] روانه کرد.
در گزارش دیگر واقدی، اعزام این گروه از جانب پیامبر برای آگاهی از اخبار قریش و مسیر نجد به سوی مکه بوده است.[۳۲]
مسلمانان اعزامی نزدیک چاه آبی به نام «رَجیع» متعلق به تیره لحیان از هذیل[۳۳] در 70 کیلومتری مکه میان رابغ و جده، از جانب 100 تن از بنیلحیان با تیر و کمان و شمشیرهای آخته محاصره[۳۴] و سه تن از آنها به نام مرثد بن ابیمرثد، خالد بن بکیر، و عاصم بن ثابت در مرحله اول کشته شدند.[۳۵]
خبیب بن عدی، عبدالله بن طارق، و زید بن دثنه به اسارت درآمدند. عبدالله در راه کشته شد و آن دو تن نیز به قریش فروخته شدند و آنها به انتقام کشتگان خود در بدر، این دو تن را به دار آویختند. پس از این حادثه، پیامبر(ص) مدتی بنیلحیان را در قنوت لعن میکرد.[۳۶]
غزوه بنیلحیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیامبر(ص) شش ماه پس از نبرد بنیقریظه در جمادی الاولی[۳۷] یا ربیع الاول[۳۸] سال ششم ق. برای تنبیه بنیلحیان[۳۹] که افزون بر ماجرای رجیع به یهود بنیقریظه نیز پناه داده، در صدد انتقام از مسلمانان بودند، با 200 سواره به سوی آنها حرکت و وانمود کرد که آهنگ شام دارد و در صخیرات الیمام، مکانی در راه مکه، [۴۰] به سوی «غران» شتافت.
اما لحیانیان پیش از رسیدن او آگاه شدند و به کوهها گریختند.[۴۱] این غزوه را از آنرو که در عُسفان، مکانی در 85 کیلومتری شمال مکه، روی داد، به این نام خواندهاند.[۴۲]
بر پایه گزارشی، پیامبر(ص) در همین غزوه، برای تنبیه همپیمانان بنیلحیان و مسببان ماجرای رجیع، عمر بن خطاب را با سریهای به سوی «قاره» و هلال بن حارث مزنی را به سوی بنیمالک بن فهر فرستاد که به کوهها گریختند.[۴۳]
از نقش لحیانیها در رویدادهای زمان دو خلیفه نخست و امام علی(ع) گزارشی در دست نیست؛ اما از بنیهذیل میان محاصرهکنندگان عثمان یاد شده است.[۴۴]
شخصیتهای بنیلحیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مالک بن غنم بن سوید لحیانی معروف به متنخل هذلی از شاعران عرب در روزگار جاهلی بود.[۴۵] دخترش امیمه بنت مالک بن غنم از جدههای پیامبر(ص) بوده است.[۴۶] برخی جده رسول خدا را قلابه بنت حارث بن صعصعه از بنیلحیان دانستهاند.[۴۷]
ابوطریف نبیشة بن عبدالله بن شیبان راوی حدیث بود. پیامبر(ص) او را نبیشة الخیر نامید.[۴۸]
سلمة بن مُحَبّق از بنیلحیان، از اصحاب پیامبر(ص) بود که در نبرد حنین (8ق.) شرکت داشت.[۴۹]
سنان بن سلمة بن لحیان بن هذیل به سال 50ق. از سوی معاویه، امیر مکران در شرق سیستان بود[۵۰] و در دوران خلافت ابن زبیر (حک: 64-72ق.) از سوی مصعب بن زبیر، بر بصره حکم راند.[۵۱] وی همچنین از فقیهان دوران ولید بن عبدالملک بن مروان (حک: 85-96ق.) بود.[۵۲]
بر پایه گزارشی، بنیلحیان هنگام محاصره مکه از سوی آل سعود به سال 1219ق. در شمار قبایل حامی وهابیها بودند.[۵۳]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص466؛ اللباب، ج3، ص129.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص466؛ الاستیعاب، ج1، ص25؛ اسد الغابه، ج1، ص20.
- ↑ انساب الاشراف، ج11، ص254؛ جمهرة انساب العرب، ص196.
- ↑ معجم البلدان، ج3، ص39.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص406.
- ↑ معجم قبائل العرب، ج3، ص1010؛ المعالم الاثیره، ص235.
- ↑ معجم قبائل العرب، ج3، ص1010.
- ↑ السیرة النبویه، ج2، ص280؛ تاریخ طبری، ج2، ص595.
- ↑ المعالم الاثیره، ص208؛ فرهنگ اعلام جغرافیایی، ص29.
- ↑ المعالم الاثیره، ص184، 236.
- ↑ المحبر، ص500؛ معجم ما استعجم، ج2، ص499؛ معجم قبائل العرب، ج3، ص1214.
- ↑ معجم البلدان، ج2، ص261-262.
- ↑ الاصنام، ص9.
- ↑ سبل الهدی، ج2، ص179.
- ↑ السیرة النبویه، ج1، ص78؛ معجم البلدان، ج1، ص449.
- ↑ معجم البلدان، ج3، ص107.
- ↑ معجم البلدان، ج3، ص276؛ المفصل، ج11، ص285؛ حجاز در صدر اسلام، ص161.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص255.
- ↑ المحبر، ص312.
- ↑ المغازی، ج1، ص6؛ الطبقات، ج2، ص111.
- ↑ تاریخ المدینه، ج1، ص468-469؛ المعالم الاثیره، ص190.
- ↑ المعالم الاثیره، ص190.
- ↑ المغازی، ج2، ص532؛ الطبقات، ج2، ص39؛ عیون الاثر، ج2، ص56.
- ↑ المغازی، ج2، ص531-533.
- ↑ الطبقات، ج2، ص39.
- ↑ السیرة النبویه، ج2، ص169؛ الطبقات، ج2، ص42؛ اسد الغابه، ج4، ص361.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص538.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص538.
- ↑ المغازی، ج1، ص354.
- ↑ الاستیعاب، ج3، ص1383؛ اسد الغابه، ج4، ص361-362.
- ↑ الاستیعاب، ج2، ص779-780؛ معجم البلدان، ج3، ص29؛ الاصابه، ج3، ص461.
- ↑ المغازی، ج1، ص354.
- ↑ السیرة النبویه، ج2، ص170.
- ↑ المغازی، ج1، ص355.
- ↑ السیرة النبویه، ج2، ص170-171؛ تاریخ طبری، ج2، ص538-539.
- ↑ الطبقات، ج2، ص40؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص70؛ تاریخ طبری، ج2، ص538-539.
- ↑ تاریخ طبری، ج2، ص595.
- ↑ المغازی، ج2، ص535.
- ↑ المغازی، ج2، ص535؛ تاریخ طبری، ج2، ص595.
- ↑ السیرة النبویه، ج2، ص279.
- ↑ المغازی، ج2، ص536؛ السیرة النبویه، ج2، ص279-280؛ تاریخ طبری، ج2، ص595.
- ↑ المغازی، ج2، ص535؛ الطبقات، ج2، ص61؛ الکامل، ج2، ص188.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص218.
- ↑ انساب الاشراف، ج11، ص259-260.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج1، ص265.
- ↑ الطبقات، ج1، ص52-53.
- ↑ الطبقات، ج1، ص53؛ المعرفة و التاریخ، ج3، ص266؛ تاریخ دمشق، ج3، ص97.
- ↑ اسد الغابه، ج4، ص534-535؛ الاصابه، ج6، ص331.
- ↑ انساب الاشراف، ج11، ص253-254.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص232؛ اسد الغابه، ج2، ص308.
- ↑ انساب الاشراف، ج7، ص86.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج2، ص292.
- ↑ تاریخ مکه، ص589.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (درگذشت463ق.)، به کوشش البجاوی، بیروت، دارالجیل، 1412ق.
- اسد الغابه: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، بیروت، دارالفکر، 1409ق.
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت852ق.)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق.
- الاصنام (تنکیس الاصنام): هشام بن محمد کلبی (درگذشت204ق.)، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، 1348ش.
- انساب الاشراف: البلاذری (درگذشت279ق.)، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417ق.
- تاریخ المدینة المنوره: ابن شبّه (درگذشت262ق.)، به کوشش شلتوت، قم، دارالفکر، 1410ق.
- تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (درگذشت292ق.)، بیروت، دارصادر، 1415ق.
- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (درگذشت310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (درگذشت571ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، 1415ق.
- تاریخ مکه: احمد السباعی (درگذشت1404ق.)، نادی مکة الثقافی، 1404ق.
- التنبیه و الاشراف: المسعودی (درگذشت345ق.)، بیروت، دارصعب.
- جمهرة انساب العرب: ابن حزم (درگذشت456ق.)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
- حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه: آیتی، مشعر، 1375ش.
- سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (درگذشت942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق.
- السیرة النبویه: ابن هشام (درگذشت213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دارالمعرفه.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418ق.
- عیون الاثر: ابن سید الناس (درگذشت734ق.)، بیروت، دارالقلم، 1414ق.
- فرهنگ اعلام جغرافیایی و تاریخی در حدیث و سیره نبوی: محمد محمد حسن شراب، ترجمه: شیخی، تهران، مشعر، 1386ش.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، بیروت، دارصادر، 1385ق.
- اللباب فی تهذیب الانساب: ابن اثیر (درگذشت630ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارصادر.
- المحبّر: ابن حبیب (درگذشت245ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده.
- المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دارالقلم، 1411ق.
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (درگذشت626ق.)، بیروت، دارصادر، 1995م.
- معجم قبائل العرب: عمر کحّاله، بیروت، الرساله، 1405ق.
- معجم ما استعجم: عبدالله البکری (درگذشت487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
- المعرفة و التاریخ: الفسوی (درگذشت277ق.)، به کوشش الامری، بیروت، الرساله، 1401ق.
- المغازی: الواقدی (درگذشت207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
- المفصل: جواد علی، دارالساقی، 1422ق.