آل سعود: تفاوت میان نسخهها
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''آل سعود''' خاندان سلطنتی حاکم بر بخشهایی از [[جزیرة العرب|شبه جزیره عرب]] و سپس سراسر [[عربستان سعودی]]، از سده هجدهم تا کنون است. | |||
'''آل سعود''' خاندان سلطنتی حاکم بر بخشهایی از [[جزیرة العرب|شبه جزیره عرب]] و سپس سراسر [[عربستان سعودی]]، از سده هجدهم تا کنون | |||
این خاندان برای گسترش و تثبیت حکومت خود و بر اساس آیین [[وهابیت]] که غیر از وهابیان را کافر میداند، به کشتار مردم در کربلا در سال ۱۲۱۶ق. و قتل عام در طائف در سال ۱۳۴۳ق. پرداخت. مشاهد و مقابر زیادی نیز در [[مکه]] و [[مدینه]] به دست آل سعود تخریب شد. | |||
آل سعود پس از تثبیت حکومت خود، قوانین سختگیرانه برای حاجیان در نظر گرفت و در برخی سالها، حاجیانِ بعضی کشورها را از انجام مناسک [[حج]] باز داشت. به شهادت رساندن ۴۰۰ نفر از حاجیان [[ایران|ایرانی]]، در پی برگزاری آیین [[برائت از مشرکان]]، در سال ۱۴۰۷ق. یکی دیگر از اقدامات این خاندان بوده است. | |||
==خاندان سعود== | ==خاندان سعود== | ||
آل سعود نام خاندان پادشاهی کشور [[عربستان سعودی]] است که دو شهر | آل سعود نام خاندان پادشاهی کشور [[عربستان سعودی]] است که دو شهر [[مکه]] و [[مدینه]] در قلمرو آنان قرار دارد. اجداد این خاندان بر بخشی از [[نجد]] فرمان میراندند و در اداره کارهای مکه و مدینه نقشی نداشتند.<ref>جزیرة العرب، ص۲۱۵؛ آل سعود، ص۸.</ref> | ||
بر پایه نظر | درباره نسب آنان دو نظر وجود دارد. بر پایه یک نظر که این قبیله را از عربهای اصیل عربستان دانسته، آل سعود از تیرههای [[قبیله عنزه]]، یکی از قبایل معروف عربیاند و نسبشان به ربیعه، نزار، معد و سرانجام [[عدنان]] میرسد.<ref>تاریخ الجزیره، ص۱۴۹.</ref> این گروه جد آل سعود را «مقرن بن مرخان» از تبار بکر بن وائل میدانند.<ref>تاریخ نجد الحدیث، ص۶۲.</ref> اسنادی که برای این نسب به آن استناد شده، چند شجرهنامه متأخر است<ref>تاریخ نجد الحدیث، ص۱۰۸.</ref> که به اعتقاد برخی، ساختگی است.<ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷۷.</ref> | ||
بر پایه نظر دیگر، آل سعود ریشهای [[یهود|یهودی]] دارند و از [[بصره]] به [[جزیرة العرب|شبه جزیره]] آمدهاند. | بر پایه نظر دیگر، آل سعود ریشهای [[یهود|یهودی]] دارند و از [[بصره]] به [[جزیرة العرب|شبه جزیره]] آمدهاند. بر پایه گزارشی، جد بزرگ آنان «مردخای بن ابراهیم بن موشی» تاجری یهودی در بصره بود و در سال 851ق. همراه با کاروانی از عشیره مسالیخ از قبیله عنزه به نجد آمد.<ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۴-۱۵.</ref> موافقان این نظریه به شواهدی همچون وجود نامهایی شبیه نام یهودیان در میان نیاکان آل سعود <ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۸.</ref> و مشکوک بودن شجرهنامههای آل سعود <ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷۷.</ref> استناد کردهاند.<ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷-۱۸.</ref> | ||
==تاریخ سیاسی== | ==تاریخ سیاسی== | ||
آل سعود حکومت خود را از شهر کوچک [[درعیه]] در سرزمین [[نجد]] آغاز کردند. این خاندان از سال ۱۱۳۹ق. تا کنون در سه دوره جداگانه حکومت کرده و هر بار طی | آل سعود حکومت خود را از شهر کوچک [[درعیه]] در سرزمین [[نجد]] آغاز کردند. این خاندان از سال ۱۱۳۹ق. تا کنون در سه دوره جداگانه حکومت کرده و هر بار طی جنگهایی بهتدریج حکومت خود را در نجد و [[حجاز]] گسترش دادهاند. | ||
===دوره یکم (۱۱۳۹ - ۱۲۲۳ق.)=== | ===دوره یکم (۱۱۳۹ - ۱۲۲۳ق.)=== | ||
پس از ثبات نسبی حکمرانی کوچک [[درعیه]] در زمان [[سعود بن مقرن]]، حمله سعودیان به سرزمینهای اطراف برای گسترش نفوذ آغاز شد و فرزند وی [[محمد بن سعود|محمد]] به طور رسمی سلطنت آل سعود را تأسیس کرد.<ref>تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۱، ص۳۲. </ref> محمد بن سعود در سال ۱۱۵۷ق. با [[محمد بن عبدالوهاب]] همپیمان شد | پس از ثبات نسبی حکمرانی کوچک [[درعیه]] در زمان [[سعود بن مقرن]]، حمله سعودیان به سرزمینهای اطراف برای گسترش نفوذ آغاز شد و فرزند وی [[محمد بن سعود|محمد]] به طور رسمی سلطنت آل سعود را تأسیس کرد.<ref>تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۱، ص۳۲. </ref> محمد بن سعود در سال ۱۱۵۷ق. با [[محمد بن عبدالوهاب]] همپیمان شد<ref>تاریخ نجد الحدیث، ص۳۰؛ کشتار مکه، ص۵۶.</ref> که سلطنت از آن محمد بن سعود و خاندانش؛ و رهبری دینی از آن محمد بن عبدالوهاب و نسل وی بهگونه موروثی باشد. این سنت تا امروز همچنان پابرجاست و تعالیم محمد بن عبدالوهاب به طور رسمی در عربستان ترویج میشود.<ref>تاریخ الجزیره، ص۱۵۹.</ref> | ||
با تکیه بر این پیمان، قلمرو آل سعود از راه جنگ در بخش بزرگی از [[جزیرة العرب|شبه جزیره]] به مرور گسترده شد.<ref>جزیرة العرب، ص۳۱۰.</ref> بر پایه فتوای محمد بن عبدالوهاب، همه عربهای شبه جزیره کافر به شمار میرفتند و از دین [[اسلام]] خارج شده بودند و تنها کسی در امان میماند که از توحید مطابق با عقاید محمد بن عبدالوهاب پیروی کند. در غیر این صورت، جان و مالش مباح میشد.<ref>آل سعود، ص۹.</ref> هرکس به کیش [[وهابیت|وهابی]] میگروید، باید دیگر بار شهادتین را بر زبان میآورد.<ref>الدرر السنیه، ص۴۶.</ref> | |||
در سال ۱۲۲۸ق. با حمله [[ابراهیم پاشا]] والی [[مصر]]، این دوره به پایان رسید.<ref>البقیع قصة التدمیر، ص۹۰.</ref> | |||
مهمترین رویدادهای این دوره عبارتند از: | |||
* حمله [[سعود بن عبدالعزیز]] به [[کربلا]] در سال ۱۲۱۶ق.<ref>عنوان المجد، ج۱، ص۱۲۱؛ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۱، ص۷۳.</ref> که حدود ۲۰۰۰ نفر در آن کشته شدند؛<ref>حیاة الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص۳۸۶-۳۸۷.</ref> | |||
* تصرف [[مکه]] و [[مدینه]] در سالهای ۱۲۱۸ق. و ۱۲۲۰ق. و [[تخریب قبور|ویرانی مقابر]] و مشاهد در مکه و مدینه؛<ref>عنوان المجد، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> | |||
* فتح [[ریاض]] به دست عبدالعزیز.<ref>تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۱، ص۴۲.</ref> | |||
===دوره دوم (۱۲۴۰ - ۱۳۰۹ق)=== | |||
پس از بازگشت ابراهیم پاشا به مصر، [[عبدالله بن محمد بن سعود]] در سال ۱۲۲۵ق. دولت دوم را تأسیس کرد. وی [[ریاض]] را بازستاند و آن را به جای [[درعیه]]، مرکز حکومت قرار داد.<ref>جزیرة العرب، ص۲۲۸.</ref> در این دوره، شماری از پادشاهان سعودی که آخرینشان [[عبدالرحمن بن فیصل]] بود، تا سال ۱۳۰۹ق. حکومت کردند. | |||
سرانجام [[آل رشید]]، از خاندانهای با نفوذ و معروف شبه جزیره که از همپیمانان آل سعود بود، بر آنان شورید و با غلبه بر ایشان، دیگر بار سلطنتشان را برانداخت. آنگاه عبدالرحمن بن فیصل به منطقه [[کویت]] پناهنده شد.<ref>تاریخ نجد الحدیث، ص۱۰۶. </ref> | |||
===دوره سوم (۱۳۱۹ق. - تاکنون)=== | ===دوره سوم (۱۳۱۹ق. - تاکنون)=== | ||
با منزوی شدن خاندان سعودی، [[آل رشید]] قدرت را | با منزوی شدن خاندان سعودی، [[آل رشید]] قدرت را از آن خود کردند؛<ref>در خاورمیانه چه گذشت، ص۳۴۹.</ref> تا اینکه فرزند عبدالرحمن به نام [[عبدالعزیز بن عبدالرحمن|عبدالعزیز]] که ساکن [[کویت]] بود، در سال ۱۳۱۹ق. به [[ریاض]] رفت و پنهانی وارد قصر آل رشید شد و با کشتن حاکم وقت، دوره سوم سلطنت آل سعود را پایه نهاد.<ref>جزیرة العرب، ص۲۳۹. </ref> | ||
رفتارهای آنان، به ویژه در دوره سوم، مخالفت کشورهای مختلف را به همراه داشت. تصرف وحشیانه حجاز، برکناری [[اشراف هاشمی]] و ناآرامیهای پس از آن، بسیاری از کشورهای اسلامی را به رژیم سعودی بدگمان کرد. افراطیگری خاندان سعودی در میان [[اهل سنت]] و افزایش نگرانی کشورها، به ویژه [[ایران]] به عنوان تنها کشور [[شیعه]]، از بیحرمتی و [[تخریب قبور|تخریب]] آرامگاه چهرههای مورد احترام و مکانهای مقدس در [[مکه]] و [[مدینه]]، موجی از مخالفت را برانگیخت. | |||
ایران در ۲۵ اسفند ۱۳۰۴ش. عزیمت [[زائر|زائران]] به [[عربستان سعودی|عربستان]] را رسماً ممنوع اعلام کرد.<ref>روابط ایران و عربستان، ص۵۲-۵۷.</ref> تبلیغات اشراف هاشمی و انتشار گزارشهایی از تخریب و کشتار، در گسترش این موج مخالفت مؤثر بود.<ref>اسناد روابط ایران و عربستان، سند شماره ۱۰، «پیام رئیس حزب ملی حجاز به وزیر مختار ایران»، نمره ۷۱۴.</ref> | |||
نخستین بار شوروی حکومت آل سعود را که اکنون بر سراسر نجد و حجاز حکم میراند، به رسمیت شناخت و سپس کشورهایی همچون بریتانیا، هلند، ترکیه، بلژیک، سویس و آلمان به ترتیب چنین کردند. ایران در سال ۱۹۲۹م. با تأخیر، حکومت سعودی را به رسمیت شناخت. علت این تاخیر، حملات سعودیان به مکه و مدینه و تخریب مقابر و مشاهد آن سرزمین بود.<ref>تاریخ نجد الحدیث، ص۳۵۵.</ref> در محرم سال ۱۳۴۶ق. نمایندگان کشورهای اسلامی و عربی در همایش کشورهای مسلمان در مکه، قطعنامهای صادر کردند و عبدالعزیز بن عبدالرحمن را حافظ «عتبات مقدسه اسلامی» در مکه و مدینه خواندند.<ref>تاریخ معاصر کشورهای عربی، ج۲، ص۱۶۴.</ref> وی در سال ۱۳۵۱ق./۱۹۳۹م. پس از ادغام دو پادشاهی جداگانه نجد و حجاز، پادشاهی عربستان سعودی را تأسیس کرد.<ref>کشتار مکه، ص۶۷.</ref> | |||
این دوره تا کنون ادامه یافته و مهمترین رویدادهای آن عبارتند از: | |||
{{ستون-شروع|۲}} | |||
* حمله به [[حجاز]] در سال ۱۳۴۳ق؛<ref>جزیرة العرب، ص۲۶۶؛ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۲، ص۲۸۹.</ref> | |||
* اختلاف میان پادشاهی نجد و [[ملک حسین]] و برچیده شدن حکومت [[اشراف]] بر حجاز؛<ref>جزیرة العرب، ص۲۰۶-۲۱۴.</ref> | |||
* قتل عام و کشتار دوم [[مدینه]] و شهرهای اطراف؛<ref>البقیع قصة التدمیر، ص۱۱۰.</ref> | |||
* ادغام دو پادشاهی جداگانه نجد و حجاز؛<ref>کشتار مکه، ص۶۷.</ref> | |||
* تعیین نام «المملکة العربیة السعودیه» در سال ۱۳۵۱ق. /۱۹۳۹م. برای کشور زیر سلطه آل سعود؛ | |||
* تأسیس [[سازمان کنفرانس اسلامی]]، در سال ۱۳۹۴ق./۱۹۷۴م؛<ref>سرزمین سلاطین، ج۲، ص۶۱۹.</ref> | |||
* اشغال [[مسجدالحرام]] در زمان [[ملک خالد]] به سال ۱۳۹۹ق./۱۹۷۹م. توسط گروهی مسلح از مخالفان سلطنت خاندان سعودی و متمایل به [[اخوان المسلمین]]؛ این اشغال با دستگیری و اعدام شورشیان پایان یافت.<ref>سرزمین سلاطین، ج۲، ص۷۳۱.</ref> | |||
{{پایان}} | |||
==عوامل تثبیت حکومت سعودی== | |||
پشتیبانی انگلیس و قدرت محمد بن عبدالعزیز بن فیصل را از عوامل موثر در چیرگی حکومت سعودی و تثبیت آن بر [[نجد]] و [[حجاز]] برشمردهاند. | |||
[[محمد بن عبدالعزیز بن فیصل]]، یکی از پادشاهان سعودی، با کمک [[اخوان التوحید]] (سازمان دینی ـ نظامی [[وهابیت|وهابیان]]) مخالفان خود را سرکوب کرد. او دو رقیب خود، [[آل رشید]] و [[اشراف هاشمی]] را نیز از میان برد و حکومتی قدرتمند ساخت.<ref>سرزمین سلاطین، ج۲، ص۲۰۳-۲۱۱.</ref> | |||
انگلیس منافع خود را در برابر حکومت [[عثمانیان|عثمانی]] و آل رشید در خطر میدید؛ بنابراین، از شکلگیری حکومت سوم سعودی حمایت کرد.<ref>تاریخ عرب، ص۵۳۴-۵۳۵.</ref> پس از تأسیس حکومت سوم سعودی، انگلیس با سیاستی دوگانه از دو حکومت آل سعود و [[آل هاشم]] حمایت کرد<ref>قلب الجزیره، ص۳۸۰-۳۸۲.</ref> و با هر دو طرف پیمانهای مختلف بست و به آنان وعدههای همانند برای حکومت بر عربستان بزرگ داد.<ref>تاریخ معاصر کشورهای عربی، ج۱، ص۲۶۲.</ref> | |||
==آل سعود و حجاز== | ==آل سعود و حجاز== | ||
اهمیت [[حجاز]] به سبب وجود دو شهر | اهمیت [[حجاز]] به سبب وجود دو شهر [[مکه]] و [[مدینه]] و مرکزیت دینی آن است. آل سعود در سه سده حکومت خود، نقشی اساسی در تحولات منطقه حجاز داشتهاند: | ||
=== | ===تصرف حجاز=== | ||
آل سعود در سال ۱۲۱۸ق. به حجاز که زیر نظر اشراف بود، حمله کرده و مکه را تصرف کردند<ref>جزیرة العرب، ص۲۲۰.</ref> و در سال ۱۲۲۰ق. به مدینه هجوم بردند؛<ref>عنوان المجد، ص۲۱۷.</ref> ولی در سال ۱۲۲۸ق. با براندازی دولت اول آل سعود توسط ابراهیم پاشا، حجاز نیز از سلطه آل سعود خارج شد.<ref>تاریخ نجد الحدیث، ص۶۷.</ref> از آن پس، مقابر و مشاهد تا اندازهای بازسازی شدند.<ref>البقیع قصة التدمیر، ص۹۱.</ref> | |||
در دولت | عبدالعزیز، دیگر بار در دولت سوم آل سعود، در سال ۱۳۳۴ق. استقلال پادشاهی حجاز را اعلان کرد<ref>خطط الشام، ج۳، ص۱۳۹.</ref> و در سال ۱۳۳۸ق. نجدیان را از گزاردن حج بازداشت.<ref>الاسلام و الوثنیه، ص۱۱۲؛ تاریخ امراء مکة المکرمه، ص۸۱۹؛ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۲، ص۲۹۱.</ref> | ||
در | ===کشتار در حجاز=== | ||
در قلمرو آل سعود، بر پایه تعالیم محمد بن عبدالوهاب، عموم مسلمانان کافر به شمار رفته و جان و مالشان مباح بود؛ مگر اینکه وارد آیین وهابیت شده و گواهی میدادند که خود و والدینشان کافر بودهاند.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۲۹.</ref> بدین سبب، بیشتر دورههای اقتدار آل سعود با حوادث خشونتبار همراه بوده است.<ref>نک: مذکرات فیلبی فی العراق، ص۳۸۶-۳۹۰.</ref> | |||
شماری از این حوادث به سبب اختلاف درباره سلطه بر حجاز و مکانهای مقدس آن، در این منطقه رخ داد.<ref>نک: تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳؛ عنوان المجد، ج۱، ص۲۱۰؛ کشتار مکه، ص۶۵.</ref> یکی از نمونههای آن، کشتار مردم در طائف، در سال ۱۲۱۸ق. به دست عثمان المضایفی، سرکرده لشکر سعود بن عبدالعزیز است.<ref>عجائب الآثار، ج۲، ص۵۸۵-۵۸۶.</ref> آل سعود بار دیگر، در سال ۱۳۴۳ق. در دوره ملک عبدالعزیز، به طائف حمله کرده و به کشتار مردم پرداخت.<ref>الاسلام و الوثنیة السعودیه، ص۱۱۵؛ البقیع قصة التدمیر، ص۱۰۸.</ref> این کشتار گسترده و بیرحمانه گزارش شده است.<ref>تاریخ الحجاز السیاسی، ص۳۷۷.</ref> | |||
در سال ۱۲۲۰ق. مکه در محاصره آل سعود قرار گرفت و راههای ارتباطی از سوی حجاز و یمن و نجد و تهامه بسته شد و ورود کاروانهایی که غذا و نیازمندیهای مردم را فراهم میکردند، ناممکن شدو به مرگ شماری از مردم شهر انجامید.<ref>الدرر السنیه، ص۴۵.</ref> | |||
===تخریب مساجد و مقابر=== | |||
در لشکرکشیهای آل سعود به حجاز، کشتار و خرابیهای بسیار به بار آمد. از آن جمله ویرانی مقابر، مشاهد، مساجد و خانههای کهن بازمانده از صدر اسلام در [[مکه]] و [[مدینه]] بود.<ref>جزیرة العرب، ص۲۷۳؛ کشتار مکه، ص۵۷.</ref> ویرانی نخست به سال ۱۲۱۸ق. در مکه<ref>تاریخ امراء مکه، ص۸۱۹؛ تاریخ الجزیره، ص۳۷۸.</ref> و سال ۱۲۲۰ق. در مدینه رخ داد.<ref>تاریخ الجزیره، ص۳۷۸؛ جزیرة العرب فی القرن العشرین، ص۲۲۰-۲۲۱؛ عنوان المجد، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> | |||
افزون بر این مساجد و خانههای تاریخی، به دستور سعودیها و بر پایه آیین وهابیت، همه مقابر بلندتر از سطح زمین و گنبدها و بارگاهها، همچون بقعههای قبرستان بقیع، ویران شدند.<ref>هذه هی الوهابیه، ص۱۳۹. </ref> | مهمترین بناهای ویران شده به دست آل سعود در مکه، عبارتند از: | ||
{{ستون-شروع|۲}} | |||
* [[خانه ارقم]]: خانه ارقم بن ابی ارقم که نخستین پایگاه پنهان تبلیغ اسلام بود و در دامنه کوه صفا قرار داشت؛ | |||
* [[دارالندوه]]: یکی از مکانهای کهن مکه که به دست قصی بن کلاب برای رایزنی درباره کارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی مکه ساخته شده بود؛ | |||
* خانه حضرت خدیجه: در محله معروف به «حی القشاشیه» در کوچه حجر؛ | |||
* [[خانه ابوطالب]]: در ابتدای منازل بنیهاشم و در چند متری زادگاه پیامبر؛ | |||
* زادگاه حمزه سیدالشهداء: پایین مکه در محل «بازان»؛ | |||
* [[خانه عبدالله بن جدعان]]: در پشت [[صفا و مروه]] که پیمان معروف [[حلف الفضول]] آنجا بسته شد؛ | |||
* زادگاه امام صادق(ع): معروف به دار أبی سعید نزدیک دار العجله؛ | |||
* [[خانه حارث بن عبدالمطلب]]: که انذار عشیره در آن اتفاق افتاد؛ | |||
* [[مسجد شق القمر]]: موسوم به مسجد بلال حبشی که میگویند شق القمر در سال نهم بعثت در آن رخ داده است؛ | |||
* مسجد ابراهیم(ع): بر فراز [[کوه ابوقبیس]].<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۱۴۶-۱۵۸.</ref> | |||
{{پایان}} | |||
در مدینه نیز این مساجد تخریب شدند: | |||
{{ستون-شروع|۲}} | |||
* مسجد بنیعدی در دار النابغه کنار مقبره عبدالله بن عبدالمطلب؛ | |||
* مسجد بنیظفر در شرق [[بقیع]] که به نظر برخی، سوره مائده در آنجا بر [[پیامبر(ع)]] نازل شد و از این رو به مسجد مائده نیز مشهور بود؛ | |||
* مسجد دار سعد بن خیثمه در کنار [[مسجد قبا]]؛ | |||
* مسجد بنیحارثه، کمی پایینتر از مسجد شیخان؛ | |||
* مسجد عرفه پشت مسجد قبا؛ | |||
* مسجد حمزه سیدالشهداء؛ مدفن نخست حمزه؛ | |||
* مسجد بقیع در [[قبرستان بقیع]] و غرب مدفن عقیل و [[همسران پیامبر(ع)]]، در امتداد دیوار غربی بقیع روبهروی قبور ائمه(ع)؛ | |||
* مسجد بنیساعده در شمال غربی مسجدالنبی؛ | |||
* سکونتگاه [[فاطمه صغرا]] دختر [[امام حسین(ع)]] که به مسجد تبدیل شده بود؛ | |||
* مسجد ثنیة الوداع بر فراز [[کوه ذباب]]؛ | |||
* مسجد علی عریضی، سکونتگاه [[علی بن جعفر الصادق(ع)|علی بن جعفر]] برادر [[امام کاظم(ع)]] در شش کیلومتری [[مدینه]].<ref>تاریخ و آثار اسلامی، ص۳۲۸-۳۳۷.</ref> | |||
{{پایان}} | |||
افزون بر این مساجد و خانههای تاریخی، به دستور سعودیها و بر پایه آیین وهابیت، همه مقابر بلندتر از سطح زمین و [[گنبد|گنبدها]] و بارگاهها، همچون بقعههای قبرستان بقیع، ویران شدند.<ref>هذه هی الوهابیه، ص۱۳۹. </ref> گفته شده در حمله دوم به حجاز و پس از تصرف مکه، عبدالعزیز قصد داشت بارگاه پیامبر را نیز ویران کند؛ اما با شدت یافتن مخالفتها از این کار دست کشید.<ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۰۲.</ref> | |||
==آل سعود و حج== | ==آل سعود و حج== | ||
آل سعود در برگزاری مراسم حج و آیینهای زیارتی و عبادی آن نقشهای گوناگون داشتهاند: | آل سعود در برگزاری مراسم [[حج]] و آیینهای [[زیارت|زیارتی]] و عبادی آن نقشهای گوناگون داشتهاند: | ||
===سختگیری بر حاجیان === | |||
پس از چیرگی آل سعود بر منطقه [[حجاز]]، سختگیریهایی بر حاجیان آغاز شد. سعود بن عبدالعزیز شرطهایی برای کاروان حج [[مصر]] و [[شام]] قرار داد که تنها با رعایت آنها اجازه میداد حج بگزارند؛ مانند اینکه حاکم یا امیری همراه حاجیان نباشد؛ خداوند را با صدای بلند نخوانند و عبارت «یا محمد» را بر زبان نیاورند؛ هر یک از حاجیان ۱۰ سکه طلا بپردازد؛ امیر کاروان مصر و شام در هر سال که برای حج میآیند، هر یک ۱۰ کنیز و ۱۰ غلام سفید هدیه کنند. نیز از ورود افراد ریش تراشیده برای ادای حج جلوگیری میکردند.<ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۴.</ref> | |||
آل سعود بر پایه تعالیم وهابیت، از ورود کاروانهایی که با خود نشانها و شمایلهایی را حمل میکردند، پیشگیری میکردند. برای نمونه در یکی از سالها اجازه ورود به [[محمل شام]] را ندادند<ref>عنوان المجد، ج۱، ص۱۳۹.</ref> و آن را آتش زدند.<ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۶.</ref> محمل صندوقوارهای به شکل خیمه بود که علامت و شعار حاجیان شمرده میشد<ref>سید الجزیره، ص۲۴۷.</ref> و در واقع وسیلهای برای جمعکردن حاجیان بود که حمل آن سنتی قدیمی به شمار میرفت؛<ref>جزیرة العرب، ص۲۲۱.</ref> اما وهابیان آن را نوعی بتپرستی میدانستند.<ref>سید الجزیره، ص۲۴۷.</ref> از این رو، در این سال، با اتهام بتپرستی به حاجیان شامی، آنان را بدون ادای مناسک حج بازگرداندند.<ref>کشتار مکه، ص۵۷.</ref> سال بعد نیز آنان را به دلیل عمل نکردن به شرطهای پیش گفته، بدون حج برگشت دادند.<ref>جزیرة العرب، ص۲۲۱.</ref> | |||
حاجیان مصری نیز در سالی دیگر [[پرده کعبه|پردهای]] همراه داشتند که در مصر برای [[کعبه]] بافته شده بود و به همین سبب از میانه راه بازگردانده شدند. همچنین حاجیان مصر، شام و [[یمن]] به مدت شش سال بر اثر درخواست عوارض سنگین سفر حج از جانب سعودیها، از ادای حج بازماندند.<ref>تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۵.</ref> | |||
===کشتار حاجیان ایرانی=== | |||
{{اصلی|جمعه خونین}} | |||
۴۰۰ نفر از حاجیان [[ایران|ایرانی]] در پی برگزاری آیین [[برائت از مشرکان]] در سال ۱۴۰۷ق. در مکه توسط سربازان سعودی به شهادت رسیدند. در پی آن، روابط ایران و عربستان به طور کامل قطع و حجگزاری ایرانیان سه سال تعطیل شد.<ref>شناخت عربستان سعودی، ص۱۳۳؛ روایت حج خونین، ص۲۴-۳۵.</ref> | |||
=== | ===توسعه حرمین=== | ||
در دوره آل سعود اقدامات عمرانی برای توسعه مکانهای زیارتی و دینی [[مکه]] و [[مدینه]] انجام شده است: | |||
*'''توسعه مسجدالحرام''': ملک عبدالعزیز اولین بار در سال ۱۳۴۴ق. مسجدالحرام را بازسازی کرد و طرح توسعه گستردهای تنظیم نمود<ref>رعایة الحرمین، ص۱۵.</ref> که در زمان سعود بن عبدالعزیز آغاز شد و سپس ملک فیصل آن را ادامه داد. در زمان خالد بن عبدالعزیز در سال ۱۳۹۶ق. اجرای این طرح به پایان رسید. طرح دوم توسعه که بزرگتر از طرح پیشین بود، در زمان ملک فهد به سال ۱۴۰۹ق. آغاز شد.<ref>رعایة الحرمین، ص۲۳-۴۳.</ref> | |||
*'''بازسازی کعبه''': کعبه نیز دو بار تعمیر شد؛ نخست در سال ۱۳۷۷ق. که ملک عبدالعزیز سقف قدیم کعبه را برداشت و سقفی جدید برایش بنا کرد. نیز همو در سال ۱۳۶۶ق. دَرِِِِِ جدیدی برای کعبه ساخت.<ref>رعایة الحرمین، ص۱۹-۲۲.</ref> در تعمیر دوم که به سال ۱۴۱۷ق. به دست ملک فهد انجام گشت، قسمتهایی از کعبه بازسازی شد.<ref>سلطان نجد، ص۶۲.</ref> | |||
*'''توسعه مسجد نبوی''': ملک عبدالعزیز در سال ۱۳۴۸ق. دستور داد اصلاحاتی در مسجد النبی صورت گیرد و در سال ۱۳۷۰ق. طرح توسعه آن را ارائه داد. انجام این طرح در سال ۱۳۷۲ق. به دست پسرش سعود آغاز شد.<ref>سلطان نجد، ص۳۱-۳۲.</ref> این توسعه در زمان ملک فیصل و خالد بن عبدالعزیز نیز ادامه یافت. | |||
*'''کارگاه پردهبافی''': ساختن نخستین [[کارگاه پردهبافی]] در مکه به سال ۱۳۴۶ق. به دستور ملک عبدالعزیز بود.<ref>الرحلة السعودیه، ص۲۱۸.</ref> نخستین پرده محصول این کارگاه در همین سال بافته شد. دومین کارگاه پردهبافی نیز به سال ۱۳۹۷ق. در ام الجود به بهرهبرداری رسید.<ref>الرحلة السعودیه، ص۱۷، ۲۷.</ref> | |||
*'''ایجاد نظام اداری''': در زمان عبدالعزیز تنظیمات اداری گسترده و خدمات رفاهی در زمینه بهداشت، اسکان، تأمین آب و غذا، و گسترش راهها و وسایل حمل و نقل برای بهبود حال حاجیان صورت گرفت.<ref>التنظیمات الداخلیه، ص۳۸۱-۴۸۵.</ref> البته بودجه این امکانات از مالیاتهای خود حاجیان تأمین میشد و آنان معمولاً از میزان این مالیات ناراضی بودهاند.<ref>تاریخ نجد الحدیث، ص۳۵۳.</ref> عبدالعزیز برای تکامل دستگاه اداری حج، [[الادارة العامة للحج]] را تأسیس کرد. نیز دو نمایندگی در مدینه و جده برای کارهای حج در نظر گرفته شد.<ref>مرافق الحج، ص۴۶.</ref> همچنین در سال ۱۳۴۵ق. «نظام ادارة الحج» در ۴۲ ماده تنظیم شد.<ref>مرافق الحج، ص۴۸.</ref> | |||
در کنار اقدامات عمرانی سعودیها، وجود برخی نواقص | در کنار اقدامات عمرانی سعودیها، وجود برخی نواقص هر ساله سبب وقوع حوادث و زخمی و کشته شدن حاجیان در [[منا]] و [[عرفات]] و دیگر مَشاهد میشود. آتشسوزی در منا<ref>میقات حج، ش۵۴، ص۱۵۱، «حجگزاری در سالهای آغازین انقلاب».</ref><ref>نک: میقات حج، ش۱۷، ص۱۹۱، «برائت در عرفات»؛ ش۲۰، ص۱۵۷، «نامه رئیس سازمان حج به وزیر عربستان».</ref> تخریب پل جمرات بر اثر ازدحام جمعیت<ref>الشرق الاوسط، جمعـة ۱۳ ذو الحجـة ۱۴۲۶ق.</ref> و سقوط حاجیان از پل جمرات به سبب ازدحام جمعیت، برخی از این حوادث است. این رویددهای پیاپی در پل جمرات سبب ساخته شدن پلی پنج طبقه در جمرات در سال ۲۰۰۹م. شد.<ref>الحج و العمره، ش۳۹، «احداث پل جدید جمرات، تحولی در مفهوم مدیریت اجتماعات بزرگ انسانی».</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۸۰: | خط ۱۳۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | |||
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9551/%d8%a2%d9%84-%d8%b3%d8%b9%d9%88%d8%af | |||
| عنوان = آل سعود | |||
| نویسنده = فریده منبری | |||
}} | |||
* آل سعود الاصل و السلوک: محمد مظفر الادهمی، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه، ۱۹۹۹م | * آل سعود الاصل و السلوک: محمد مظفر الادهمی، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه، ۱۹۹۹م | ||
* الاسلام والوثنیة السعودیه: فهد القحطانی، منظمة الثورة الاسلامیه، ۱۴۰۶ق | * الاسلام والوثنیة السعودیه: فهد القحطانی، منظمة الثورة الاسلامیه، ۱۴۰۶ق | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۸۲: | ||
* هذه هی الوهابیه: محمد جواد مغنیه، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۶۴م. | * هذه هی الوهابیه: محمد جواد مغنیه، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۶۴م. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{خاندانهای حاکم در حجاز}} | {{خاندانهای حاکم در حجاز}} | ||
<onlyinclude>{{تکمیل مقاله | |||
| شناسه = | |||
| جعبه اطلاعات = | |||
| عنوانبندی = شد | |||
| ویرایش = | |||
| لینکدهی = | |||
| عکس = | |||
| جعبه نقل قول = | |||
| پیوند به بیرون = | |||
| مطالعه بیشتر = | |||
| پانویس و منابع = شد | |||
| ناوبری = شد | |||
| رده = | |||
| تغییر مسیر = | |||
}}<onlyinclude> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۱
آل سعود خاندان سلطنتی حاکم بر بخشهایی از شبه جزیره عرب و سپس سراسر عربستان سعودی، از سده هجدهم تا کنون است.
این خاندان برای گسترش و تثبیت حکومت خود و بر اساس آیین وهابیت که غیر از وهابیان را کافر میداند، به کشتار مردم در کربلا در سال ۱۲۱۶ق. و قتل عام در طائف در سال ۱۳۴۳ق. پرداخت. مشاهد و مقابر زیادی نیز در مکه و مدینه به دست آل سعود تخریب شد.
آل سعود پس از تثبیت حکومت خود، قوانین سختگیرانه برای حاجیان در نظر گرفت و در برخی سالها، حاجیانِ بعضی کشورها را از انجام مناسک حج باز داشت. به شهادت رساندن ۴۰۰ نفر از حاجیان ایرانی، در پی برگزاری آیین برائت از مشرکان، در سال ۱۴۰۷ق. یکی دیگر از اقدامات این خاندان بوده است.
خاندان سعود[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آل سعود نام خاندان پادشاهی کشور عربستان سعودی است که دو شهر مکه و مدینه در قلمرو آنان قرار دارد. اجداد این خاندان بر بخشی از نجد فرمان میراندند و در اداره کارهای مکه و مدینه نقشی نداشتند.[۱]
درباره نسب آنان دو نظر وجود دارد. بر پایه یک نظر که این قبیله را از عربهای اصیل عربستان دانسته، آل سعود از تیرههای قبیله عنزه، یکی از قبایل معروف عربیاند و نسبشان به ربیعه، نزار، معد و سرانجام عدنان میرسد.[۲] این گروه جد آل سعود را «مقرن بن مرخان» از تبار بکر بن وائل میدانند.[۳] اسنادی که برای این نسب به آن استناد شده، چند شجرهنامه متأخر است[۴] که به اعتقاد برخی، ساختگی است.[۵]
بر پایه نظر دیگر، آل سعود ریشهای یهودی دارند و از بصره به شبه جزیره آمدهاند. بر پایه گزارشی، جد بزرگ آنان «مردخای بن ابراهیم بن موشی» تاجری یهودی در بصره بود و در سال 851ق. همراه با کاروانی از عشیره مسالیخ از قبیله عنزه به نجد آمد.[۶] موافقان این نظریه به شواهدی همچون وجود نامهایی شبیه نام یهودیان در میان نیاکان آل سعود [۷] و مشکوک بودن شجرهنامههای آل سعود [۸] استناد کردهاند.[۹]
تاریخ سیاسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آل سعود حکومت خود را از شهر کوچک درعیه در سرزمین نجد آغاز کردند. این خاندان از سال ۱۱۳۹ق. تا کنون در سه دوره جداگانه حکومت کرده و هر بار طی جنگهایی بهتدریج حکومت خود را در نجد و حجاز گسترش دادهاند.
دوره یکم (۱۱۳۹ - ۱۲۲۳ق.)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از ثبات نسبی حکمرانی کوچک درعیه در زمان سعود بن مقرن، حمله سعودیان به سرزمینهای اطراف برای گسترش نفوذ آغاز شد و فرزند وی محمد به طور رسمی سلطنت آل سعود را تأسیس کرد.[۱۰] محمد بن سعود در سال ۱۱۵۷ق. با محمد بن عبدالوهاب همپیمان شد[۱۱] که سلطنت از آن محمد بن سعود و خاندانش؛ و رهبری دینی از آن محمد بن عبدالوهاب و نسل وی بهگونه موروثی باشد. این سنت تا امروز همچنان پابرجاست و تعالیم محمد بن عبدالوهاب به طور رسمی در عربستان ترویج میشود.[۱۲]
با تکیه بر این پیمان، قلمرو آل سعود از راه جنگ در بخش بزرگی از شبه جزیره به مرور گسترده شد.[۱۳] بر پایه فتوای محمد بن عبدالوهاب، همه عربهای شبه جزیره کافر به شمار میرفتند و از دین اسلام خارج شده بودند و تنها کسی در امان میماند که از توحید مطابق با عقاید محمد بن عبدالوهاب پیروی کند. در غیر این صورت، جان و مالش مباح میشد.[۱۴] هرکس به کیش وهابی میگروید، باید دیگر بار شهادتین را بر زبان میآورد.[۱۵]
در سال ۱۲۲۸ق. با حمله ابراهیم پاشا والی مصر، این دوره به پایان رسید.[۱۶]
مهمترین رویدادهای این دوره عبارتند از:
- حمله سعود بن عبدالعزیز به کربلا در سال ۱۲۱۶ق.[۱۷] که حدود ۲۰۰۰ نفر در آن کشته شدند؛[۱۸]
- تصرف مکه و مدینه در سالهای ۱۲۱۸ق. و ۱۲۲۰ق. و ویرانی مقابر و مشاهد در مکه و مدینه؛[۱۹]
- فتح ریاض به دست عبدالعزیز.[۲۰]
دوره دوم (۱۲۴۰ - ۱۳۰۹ق)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از بازگشت ابراهیم پاشا به مصر، عبدالله بن محمد بن سعود در سال ۱۲۲۵ق. دولت دوم را تأسیس کرد. وی ریاض را بازستاند و آن را به جای درعیه، مرکز حکومت قرار داد.[۲۱] در این دوره، شماری از پادشاهان سعودی که آخرینشان عبدالرحمن بن فیصل بود، تا سال ۱۳۰۹ق. حکومت کردند.
سرانجام آل رشید، از خاندانهای با نفوذ و معروف شبه جزیره که از همپیمانان آل سعود بود، بر آنان شورید و با غلبه بر ایشان، دیگر بار سلطنتشان را برانداخت. آنگاه عبدالرحمن بن فیصل به منطقه کویت پناهنده شد.[۲۲]
دوره سوم (۱۳۱۹ق. - تاکنون)[ویرایش | ویرایش مبدأ]
با منزوی شدن خاندان سعودی، آل رشید قدرت را از آن خود کردند؛[۲۳] تا اینکه فرزند عبدالرحمن به نام عبدالعزیز که ساکن کویت بود، در سال ۱۳۱۹ق. به ریاض رفت و پنهانی وارد قصر آل رشید شد و با کشتن حاکم وقت، دوره سوم سلطنت آل سعود را پایه نهاد.[۲۴]
رفتارهای آنان، به ویژه در دوره سوم، مخالفت کشورهای مختلف را به همراه داشت. تصرف وحشیانه حجاز، برکناری اشراف هاشمی و ناآرامیهای پس از آن، بسیاری از کشورهای اسلامی را به رژیم سعودی بدگمان کرد. افراطیگری خاندان سعودی در میان اهل سنت و افزایش نگرانی کشورها، به ویژه ایران به عنوان تنها کشور شیعه، از بیحرمتی و تخریب آرامگاه چهرههای مورد احترام و مکانهای مقدس در مکه و مدینه، موجی از مخالفت را برانگیخت.
ایران در ۲۵ اسفند ۱۳۰۴ش. عزیمت زائران به عربستان را رسماً ممنوع اعلام کرد.[۲۵] تبلیغات اشراف هاشمی و انتشار گزارشهایی از تخریب و کشتار، در گسترش این موج مخالفت مؤثر بود.[۲۶]
نخستین بار شوروی حکومت آل سعود را که اکنون بر سراسر نجد و حجاز حکم میراند، به رسمیت شناخت و سپس کشورهایی همچون بریتانیا، هلند، ترکیه، بلژیک، سویس و آلمان به ترتیب چنین کردند. ایران در سال ۱۹۲۹م. با تأخیر، حکومت سعودی را به رسمیت شناخت. علت این تاخیر، حملات سعودیان به مکه و مدینه و تخریب مقابر و مشاهد آن سرزمین بود.[۲۷] در محرم سال ۱۳۴۶ق. نمایندگان کشورهای اسلامی و عربی در همایش کشورهای مسلمان در مکه، قطعنامهای صادر کردند و عبدالعزیز بن عبدالرحمن را حافظ «عتبات مقدسه اسلامی» در مکه و مدینه خواندند.[۲۸] وی در سال ۱۳۵۱ق./۱۹۳۹م. پس از ادغام دو پادشاهی جداگانه نجد و حجاز، پادشاهی عربستان سعودی را تأسیس کرد.[۲۹]
این دوره تا کنون ادامه یافته و مهمترین رویدادهای آن عبارتند از:
- حمله به حجاز در سال ۱۳۴۳ق؛[۳۰]
- اختلاف میان پادشاهی نجد و ملک حسین و برچیده شدن حکومت اشراف بر حجاز؛[۳۱]
- قتل عام و کشتار دوم مدینه و شهرهای اطراف؛[۳۲]
- ادغام دو پادشاهی جداگانه نجد و حجاز؛[۳۳]
- تعیین نام «المملکة العربیة السعودیه» در سال ۱۳۵۱ق. /۱۹۳۹م. برای کشور زیر سلطه آل سعود؛
- تأسیس سازمان کنفرانس اسلامی، در سال ۱۳۹۴ق./۱۹۷۴م؛[۳۴]
- اشغال مسجدالحرام در زمان ملک خالد به سال ۱۳۹۹ق./۱۹۷۹م. توسط گروهی مسلح از مخالفان سلطنت خاندان سعودی و متمایل به اخوان المسلمین؛ این اشغال با دستگیری و اعدام شورشیان پایان یافت.[۳۵]
عوامل تثبیت حکومت سعودی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پشتیبانی انگلیس و قدرت محمد بن عبدالعزیز بن فیصل را از عوامل موثر در چیرگی حکومت سعودی و تثبیت آن بر نجد و حجاز برشمردهاند. محمد بن عبدالعزیز بن فیصل، یکی از پادشاهان سعودی، با کمک اخوان التوحید (سازمان دینی ـ نظامی وهابیان) مخالفان خود را سرکوب کرد. او دو رقیب خود، آل رشید و اشراف هاشمی را نیز از میان برد و حکومتی قدرتمند ساخت.[۳۶]
انگلیس منافع خود را در برابر حکومت عثمانی و آل رشید در خطر میدید؛ بنابراین، از شکلگیری حکومت سوم سعودی حمایت کرد.[۳۷] پس از تأسیس حکومت سوم سعودی، انگلیس با سیاستی دوگانه از دو حکومت آل سعود و آل هاشم حمایت کرد[۳۸] و با هر دو طرف پیمانهای مختلف بست و به آنان وعدههای همانند برای حکومت بر عربستان بزرگ داد.[۳۹]
آل سعود و حجاز[ویرایش | ویرایش مبدأ]
اهمیت حجاز به سبب وجود دو شهر مکه و مدینه و مرکزیت دینی آن است. آل سعود در سه سده حکومت خود، نقشی اساسی در تحولات منطقه حجاز داشتهاند:
تصرف حجاز[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آل سعود در سال ۱۲۱۸ق. به حجاز که زیر نظر اشراف بود، حمله کرده و مکه را تصرف کردند[۴۰] و در سال ۱۲۲۰ق. به مدینه هجوم بردند؛[۴۱] ولی در سال ۱۲۲۸ق. با براندازی دولت اول آل سعود توسط ابراهیم پاشا، حجاز نیز از سلطه آل سعود خارج شد.[۴۲] از آن پس، مقابر و مشاهد تا اندازهای بازسازی شدند.[۴۳]
عبدالعزیز، دیگر بار در دولت سوم آل سعود، در سال ۱۳۳۴ق. استقلال پادشاهی حجاز را اعلان کرد[۴۴] و در سال ۱۳۳۸ق. نجدیان را از گزاردن حج بازداشت.[۴۵]
کشتار در حجاز[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در قلمرو آل سعود، بر پایه تعالیم محمد بن عبدالوهاب، عموم مسلمانان کافر به شمار رفته و جان و مالشان مباح بود؛ مگر اینکه وارد آیین وهابیت شده و گواهی میدادند که خود و والدینشان کافر بودهاند.[۴۶] بدین سبب، بیشتر دورههای اقتدار آل سعود با حوادث خشونتبار همراه بوده است.[۴۷]
شماری از این حوادث به سبب اختلاف درباره سلطه بر حجاز و مکانهای مقدس آن، در این منطقه رخ داد.[۴۸] یکی از نمونههای آن، کشتار مردم در طائف، در سال ۱۲۱۸ق. به دست عثمان المضایفی، سرکرده لشکر سعود بن عبدالعزیز است.[۴۹] آل سعود بار دیگر، در سال ۱۳۴۳ق. در دوره ملک عبدالعزیز، به طائف حمله کرده و به کشتار مردم پرداخت.[۵۰] این کشتار گسترده و بیرحمانه گزارش شده است.[۵۱]
در سال ۱۲۲۰ق. مکه در محاصره آل سعود قرار گرفت و راههای ارتباطی از سوی حجاز و یمن و نجد و تهامه بسته شد و ورود کاروانهایی که غذا و نیازمندیهای مردم را فراهم میکردند، ناممکن شدو به مرگ شماری از مردم شهر انجامید.[۵۲]
تخریب مساجد و مقابر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در لشکرکشیهای آل سعود به حجاز، کشتار و خرابیهای بسیار به بار آمد. از آن جمله ویرانی مقابر، مشاهد، مساجد و خانههای کهن بازمانده از صدر اسلام در مکه و مدینه بود.[۵۳] ویرانی نخست به سال ۱۲۱۸ق. در مکه[۵۴] و سال ۱۲۲۰ق. در مدینه رخ داد.[۵۵]
مهمترین بناهای ویران شده به دست آل سعود در مکه، عبارتند از:
- خانه ارقم: خانه ارقم بن ابی ارقم که نخستین پایگاه پنهان تبلیغ اسلام بود و در دامنه کوه صفا قرار داشت؛
- دارالندوه: یکی از مکانهای کهن مکه که به دست قصی بن کلاب برای رایزنی درباره کارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی مکه ساخته شده بود؛
- خانه حضرت خدیجه: در محله معروف به «حی القشاشیه» در کوچه حجر؛
- خانه ابوطالب: در ابتدای منازل بنیهاشم و در چند متری زادگاه پیامبر؛
- زادگاه حمزه سیدالشهداء: پایین مکه در محل «بازان»؛
- خانه عبدالله بن جدعان: در پشت صفا و مروه که پیمان معروف حلف الفضول آنجا بسته شد؛
- زادگاه امام صادق(ع): معروف به دار أبی سعید نزدیک دار العجله؛
- خانه حارث بن عبدالمطلب: که انذار عشیره در آن اتفاق افتاد؛
- مسجد شق القمر: موسوم به مسجد بلال حبشی که میگویند شق القمر در سال نهم بعثت در آن رخ داده است؛
- مسجد ابراهیم(ع): بر فراز کوه ابوقبیس.[۵۶]
در مدینه نیز این مساجد تخریب شدند:
- مسجد بنیعدی در دار النابغه کنار مقبره عبدالله بن عبدالمطلب؛
- مسجد بنیظفر در شرق بقیع که به نظر برخی، سوره مائده در آنجا بر پیامبر(ع) نازل شد و از این رو به مسجد مائده نیز مشهور بود؛
- مسجد دار سعد بن خیثمه در کنار مسجد قبا؛
- مسجد بنیحارثه، کمی پایینتر از مسجد شیخان؛
- مسجد عرفه پشت مسجد قبا؛
- مسجد حمزه سیدالشهداء؛ مدفن نخست حمزه؛
- مسجد بقیع در قبرستان بقیع و غرب مدفن عقیل و همسران پیامبر(ع)، در امتداد دیوار غربی بقیع روبهروی قبور ائمه(ع)؛
- مسجد بنیساعده در شمال غربی مسجدالنبی؛
- سکونتگاه فاطمه صغرا دختر امام حسین(ع) که به مسجد تبدیل شده بود؛
- مسجد ثنیة الوداع بر فراز کوه ذباب؛
- مسجد علی عریضی، سکونتگاه علی بن جعفر برادر امام کاظم(ع) در شش کیلومتری مدینه.[۵۷]
افزون بر این مساجد و خانههای تاریخی، به دستور سعودیها و بر پایه آیین وهابیت، همه مقابر بلندتر از سطح زمین و گنبدها و بارگاهها، همچون بقعههای قبرستان بقیع، ویران شدند.[۵۸] گفته شده در حمله دوم به حجاز و پس از تصرف مکه، عبدالعزیز قصد داشت بارگاه پیامبر را نیز ویران کند؛ اما با شدت یافتن مخالفتها از این کار دست کشید.[۵۹]
آل سعود و حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آل سعود در برگزاری مراسم حج و آیینهای زیارتی و عبادی آن نقشهای گوناگون داشتهاند:
سختگیری بر حاجیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از چیرگی آل سعود بر منطقه حجاز، سختگیریهایی بر حاجیان آغاز شد. سعود بن عبدالعزیز شرطهایی برای کاروان حج مصر و شام قرار داد که تنها با رعایت آنها اجازه میداد حج بگزارند؛ مانند اینکه حاکم یا امیری همراه حاجیان نباشد؛ خداوند را با صدای بلند نخوانند و عبارت «یا محمد» را بر زبان نیاورند؛ هر یک از حاجیان ۱۰ سکه طلا بپردازد؛ امیر کاروان مصر و شام در هر سال که برای حج میآیند، هر یک ۱۰ کنیز و ۱۰ غلام سفید هدیه کنند. نیز از ورود افراد ریش تراشیده برای ادای حج جلوگیری میکردند.[۶۰]
آل سعود بر پایه تعالیم وهابیت، از ورود کاروانهایی که با خود نشانها و شمایلهایی را حمل میکردند، پیشگیری میکردند. برای نمونه در یکی از سالها اجازه ورود به محمل شام را ندادند[۶۱] و آن را آتش زدند.[۶۲] محمل صندوقوارهای به شکل خیمه بود که علامت و شعار حاجیان شمرده میشد[۶۳] و در واقع وسیلهای برای جمعکردن حاجیان بود که حمل آن سنتی قدیمی به شمار میرفت؛[۶۴] اما وهابیان آن را نوعی بتپرستی میدانستند.[۶۵] از این رو، در این سال، با اتهام بتپرستی به حاجیان شامی، آنان را بدون ادای مناسک حج بازگرداندند.[۶۶] سال بعد نیز آنان را به دلیل عمل نکردن به شرطهای پیش گفته، بدون حج برگشت دادند.[۶۷]
حاجیان مصری نیز در سالی دیگر پردهای همراه داشتند که در مصر برای کعبه بافته شده بود و به همین سبب از میانه راه بازگردانده شدند. همچنین حاجیان مصر، شام و یمن به مدت شش سال بر اثر درخواست عوارض سنگین سفر حج از جانب سعودیها، از ادای حج بازماندند.[۶۸]
کشتار حاجیان ایرانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
۴۰۰ نفر از حاجیان ایرانی در پی برگزاری آیین برائت از مشرکان در سال ۱۴۰۷ق. در مکه توسط سربازان سعودی به شهادت رسیدند. در پی آن، روابط ایران و عربستان به طور کامل قطع و حجگزاری ایرانیان سه سال تعطیل شد.[۶۹]
توسعه حرمین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در دوره آل سعود اقدامات عمرانی برای توسعه مکانهای زیارتی و دینی مکه و مدینه انجام شده است:
- توسعه مسجدالحرام: ملک عبدالعزیز اولین بار در سال ۱۳۴۴ق. مسجدالحرام را بازسازی کرد و طرح توسعه گستردهای تنظیم نمود[۷۰] که در زمان سعود بن عبدالعزیز آغاز شد و سپس ملک فیصل آن را ادامه داد. در زمان خالد بن عبدالعزیز در سال ۱۳۹۶ق. اجرای این طرح به پایان رسید. طرح دوم توسعه که بزرگتر از طرح پیشین بود، در زمان ملک فهد به سال ۱۴۰۹ق. آغاز شد.[۷۱]
- بازسازی کعبه: کعبه نیز دو بار تعمیر شد؛ نخست در سال ۱۳۷۷ق. که ملک عبدالعزیز سقف قدیم کعبه را برداشت و سقفی جدید برایش بنا کرد. نیز همو در سال ۱۳۶۶ق. دَرِِِِِ جدیدی برای کعبه ساخت.[۷۲] در تعمیر دوم که به سال ۱۴۱۷ق. به دست ملک فهد انجام گشت، قسمتهایی از کعبه بازسازی شد.[۷۳]
- توسعه مسجد نبوی: ملک عبدالعزیز در سال ۱۳۴۸ق. دستور داد اصلاحاتی در مسجد النبی صورت گیرد و در سال ۱۳۷۰ق. طرح توسعه آن را ارائه داد. انجام این طرح در سال ۱۳۷۲ق. به دست پسرش سعود آغاز شد.[۷۴] این توسعه در زمان ملک فیصل و خالد بن عبدالعزیز نیز ادامه یافت.
- کارگاه پردهبافی: ساختن نخستین کارگاه پردهبافی در مکه به سال ۱۳۴۶ق. به دستور ملک عبدالعزیز بود.[۷۵] نخستین پرده محصول این کارگاه در همین سال بافته شد. دومین کارگاه پردهبافی نیز به سال ۱۳۹۷ق. در ام الجود به بهرهبرداری رسید.[۷۶]
- ایجاد نظام اداری: در زمان عبدالعزیز تنظیمات اداری گسترده و خدمات رفاهی در زمینه بهداشت، اسکان، تأمین آب و غذا، و گسترش راهها و وسایل حمل و نقل برای بهبود حال حاجیان صورت گرفت.[۷۷] البته بودجه این امکانات از مالیاتهای خود حاجیان تأمین میشد و آنان معمولاً از میزان این مالیات ناراضی بودهاند.[۷۸] عبدالعزیز برای تکامل دستگاه اداری حج، الادارة العامة للحج را تأسیس کرد. نیز دو نمایندگی در مدینه و جده برای کارهای حج در نظر گرفته شد.[۷۹] همچنین در سال ۱۳۴۵ق. «نظام ادارة الحج» در ۴۲ ماده تنظیم شد.[۸۰]
در کنار اقدامات عمرانی سعودیها، وجود برخی نواقص هر ساله سبب وقوع حوادث و زخمی و کشته شدن حاجیان در منا و عرفات و دیگر مَشاهد میشود. آتشسوزی در منا[۸۱][۸۲] تخریب پل جمرات بر اثر ازدحام جمعیت[۸۳] و سقوط حاجیان از پل جمرات به سبب ازدحام جمعیت، برخی از این حوادث است. این رویددهای پیاپی در پل جمرات سبب ساخته شدن پلی پنج طبقه در جمرات در سال ۲۰۰۹م. شد.[۸۴]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۱۵؛ آل سعود، ص۸.
- ↑ تاریخ الجزیره، ص۱۴۹.
- ↑ تاریخ نجد الحدیث، ص۶۲.
- ↑ تاریخ نجد الحدیث، ص۱۰۸.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۴-۱۵.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۸.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷-۱۸.
- ↑ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۱، ص۳۲.
- ↑ تاریخ نجد الحدیث، ص۳۰؛ کشتار مکه، ص۵۶.
- ↑ تاریخ الجزیره، ص۱۵۹.
- ↑ جزیرة العرب، ص۳۱۰.
- ↑ آل سعود، ص۹.
- ↑ الدرر السنیه، ص۴۶.
- ↑ البقیع قصة التدمیر، ص۹۰.
- ↑ عنوان المجد، ج۱، ص۱۲۱؛ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۱، ص۷۳.
- ↑ حیاة الشیخ محمد بن عبدالوهاب، ص۳۸۶-۳۸۷.
- ↑ عنوان المجد، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۱، ص۴۲.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۲۸.
- ↑ تاریخ نجد الحدیث، ص۱۰۶.
- ↑ در خاورمیانه چه گذشت، ص۳۴۹.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۳۹.
- ↑ روابط ایران و عربستان، ص۵۲-۵۷.
- ↑ اسناد روابط ایران و عربستان، سند شماره ۱۰، «پیام رئیس حزب ملی حجاز به وزیر مختار ایران»، نمره ۷۱۴.
- ↑ تاریخ نجد الحدیث، ص۳۵۵.
- ↑ تاریخ معاصر کشورهای عربی، ج۲، ص۱۶۴.
- ↑ کشتار مکه، ص۶۷.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۶۶؛ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۲، ص۲۸۹.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۰۶-۲۱۴.
- ↑ البقیع قصة التدمیر، ص۱۱۰.
- ↑ کشتار مکه، ص۶۷.
- ↑ سرزمین سلاطین، ج۲، ص۶۱۹.
- ↑ سرزمین سلاطین، ج۲، ص۷۳۱.
- ↑ سرزمین سلاطین، ج۲، ص۲۰۳-۲۱۱.
- ↑ تاریخ عرب، ص۵۳۴-۵۳۵.
- ↑ قلب الجزیره، ص۳۸۰-۳۸۲.
- ↑ تاریخ معاصر کشورهای عربی، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۲۰.
- ↑ عنوان المجد، ص۲۱۷.
- ↑ تاریخ نجد الحدیث، ص۶۷.
- ↑ البقیع قصة التدمیر، ص۹۱.
- ↑ خطط الشام، ج۳، ص۱۳۹.
- ↑ الاسلام و الوثنیه، ص۱۱۲؛ تاریخ امراء مکة المکرمه، ص۸۱۹؛ تاریخ المملکة العربیة السعودیه، ج۲، ص۲۹۱.
- ↑ خلاصة الکلام، ص۲۲۹.
- ↑ نک: مذکرات فیلبی فی العراق، ص۳۸۶-۳۹۰.
- ↑ نک: تاریخ آل سعود، ج۱، ص۱۷۲-۱۷۳؛ عنوان المجد، ج۱، ص۲۱۰؛ کشتار مکه، ص۶۵.
- ↑ عجائب الآثار، ج۲، ص۵۸۵-۵۸۶.
- ↑ الاسلام و الوثنیة السعودیه، ص۱۱۵؛ البقیع قصة التدمیر، ص۱۰۸.
- ↑ تاریخ الحجاز السیاسی، ص۳۷۷.
- ↑ الدرر السنیه، ص۴۵.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۷۳؛ کشتار مکه، ص۵۷.
- ↑ تاریخ امراء مکه، ص۸۱۹؛ تاریخ الجزیره، ص۳۷۸.
- ↑ تاریخ الجزیره، ص۳۷۸؛ جزیرة العرب فی القرن العشرین، ص۲۲۰-۲۲۱؛ عنوان المجد، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص۱۴۶-۱۵۸.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی، ص۳۲۸-۳۳۷.
- ↑ هذه هی الوهابیه، ص۱۳۹.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۰۲.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۴.
- ↑ عنوان المجد، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۶.
- ↑ سید الجزیره، ص۲۴۷.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۲۱.
- ↑ سید الجزیره، ص۲۴۷.
- ↑ کشتار مکه، ص۵۷.
- ↑ جزیرة العرب، ص۲۲۱.
- ↑ تاریخ آل سعود، ج۱، ص۳۵.
- ↑ شناخت عربستان سعودی، ص۱۳۳؛ روایت حج خونین، ص۲۴-۳۵.
- ↑ رعایة الحرمین، ص۱۵.
- ↑ رعایة الحرمین، ص۲۳-۴۳.
- ↑ رعایة الحرمین، ص۱۹-۲۲.
- ↑ سلطان نجد، ص۶۲.
- ↑ سلطان نجد، ص۳۱-۳۲.
- ↑ الرحلة السعودیه، ص۲۱۸.
- ↑ الرحلة السعودیه، ص۱۷، ۲۷.
- ↑ التنظیمات الداخلیه، ص۳۸۱-۴۸۵.
- ↑ تاریخ نجد الحدیث، ص۳۵۳.
- ↑ مرافق الحج، ص۴۶.
- ↑ مرافق الحج، ص۴۸.
- ↑ میقات حج، ش۵۴، ص۱۵۱، «حجگزاری در سالهای آغازین انقلاب».
- ↑ نک: میقات حج، ش۱۷، ص۱۹۱، «برائت در عرفات»؛ ش۲۰، ص۱۵۷، «نامه رئیس سازمان حج به وزیر عربستان».
- ↑ الشرق الاوسط، جمعـة ۱۳ ذو الحجـة ۱۴۲۶ق.
- ↑ الحج و العمره، ش۳۹، «احداث پل جدید جمرات، تحولی در مفهوم مدیریت اجتماعات بزرگ انسانی».
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- آل سعود الاصل و السلوک: محمد مظفر الادهمی، بغداد، دار الشئون الثقافیة العامه، ۱۹۹۹م
- الاسلام والوثنیة السعودیه: فهد القحطانی، منظمة الثورة الاسلامیه، ۱۴۰۶ق
- اسناد روابط ایران و عربستان سعودی (۱۳۰۴-۱۳۵۷ش): علی محقق، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۹ش
- اعمال الملک عبدالعزیز المعماریه: ناصر علی الحارثی، ریاض، دار ملک عبدالعزیز، ۱۴۲۵ق
- البقیع قصة تدمیر آل سعود للآثار الاسلامیة فی الحجاز: یوسف الهاجری، مؤسسة البقیع، ۱۴۱۱ق
- تاریخ آلسعود: ناصر سعید، دار مکة المکرمه، ۱۴۰۴ق
- تاریخ الحجاز السیاسی: وهیب طالب محمد، بیروت، دار العربیة للموسوعات، ۱۴۲۷ق
- تاریخ المملکة العربیة السعودیه: صلاح الدین مختار، دار مکتبة الحیاة، ۱۳۹۰ق
- تاریخ امراء مکة المکرمه: عارف عبدالغنی (م.۱۳۴۴ق.)، دار البشائر، ۱۴۲۳ق
- تاریخ الجزیرة العربیه فی حیاة الشیخ محمد بن عبدالوهاب: حسین خلف شیخ خزعل، مکتبة الهلال
- تاریخ عرب در قرون جدید: لوتسکی، ترجمه: پرویز بابایی، چاپار شاهرضا، ۱۳۵۴ش
- تاریخ معاصر کشورهای عربی: فرهنگستان علوم شوروی، ترجمه: محمد حسین شهری، آوا، ۱۳۶۰ش
- تاریخ نجد الحدیث و ملحقاته: امین الریحانی، بیروت، المطبعة العلمیة لیوسف صادر، ۱۹۲۸م
- تاریخ نجد و دعوة الشیخ محمد بن عبدالوهاب: عبدالله فیلبی، ترجمه: عمر الدیراوی، بیروت، المکتبة الاهلیه
- تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره: اصغر قائدان، تهران، مشعر، ۱۳۷۴ش
- التنظیمات الداخلیة فی مکة المکرمه: منی بنت قائد آل ثابتة القحطانی، ریاض، دار الملک عبدالعزیز، ۱۴۲۶ق
- جزیرة العرب فی القرن العشرین: حافظ وهبة، قاهره، مکتبة النهضة المصریه، ۱۳۴۰ق
- الحج و العمره: وزارة الحج السعودی، شماره ۳۹
- خطط الشام: محمد کرد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۳۹۰ق
- خلاصة الکلام فی بیان امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م.۱۳۰۴ق.)، مصر، المطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق
- در خاورمیانه چه گذشت: ناصرالدین نشاشیبی، ترجمه: روحانی، تهران، توس، ۱۳۶۷ش
- الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیه: احمد بن زینی دحلان، استانبول، دار الشفقه، ۱۳۹۶ق
- الرحلة السعودیة الحجازیة النجدیه: محمد سعود الغوری، مکتبة الثقافة الدینیه، ۱۴۲۸ق
- رعایة الحرمین الشریفین فی عهد خادم الحرمین الشریفین: محمد بن عبدالله بن سبیل، الریاض، مکتبة الملک فهد الوطنیه، ۱۴۲۱ق
- روابط ایران و عربستان در سده بیستم: حمید احمدی، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۶ش
- روایت حج خونین: تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۷ش
- سرزمین حاکمان: رابرت لیسی، ترجمه: فیروزه خلعتبری، شباویز، ۱۳۶۵ش
- سلطان نجد و الحجاز و ملک المملکة العربیة السعودیه: عبدالحسین بن صالح الیوسف، ریاض، ۱۴۱۳ق
- سید الجزیرة عبدالعزیز آلسعود: ارمسترونغ، ترجمه: رافد خیشان الاسدی، بیروت، دار الوراق، ۲۰۰۹م
- الشرق الاوسط: الادارة العامة المملکة السعودیه، شماره ۹۹۰۸
- شناخت عربستان سعودی: علی محمدی آشنانی، مشعر، ۱۳۸۱ش
- عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار: عبدالرحمن بن حسن الجبرلی، بیروت، دار الجیل
- عنوان المجد فی تاریخ نجد: عثمان بن بشر، حنبلی، مکتبة الریاض
- فتنة الوهابیه: احمد بن زینی دحلان
- قلب الجزیره: هاری سینت فیلبی، ترجمه: محمد حسن، قاهره، المجلس الاعلی للثقافه
- کشتار مکه و آینده حرمین: ظفر بنگاش
- مجزرة مکة قصة المذبحة السعودیة للحجاج: فهد المحصلانی، الصفاء، ۱۴۰۸ق
- مذکرات فیلبی فی العراق و الجزیرة العربیه: هری سنت جان فیلبی (م.۱۹۶۰م.)، ترجمه: جعفر الخیاط، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، ۱۳۸۷ق
- مرافق الحج و خدماتها المدنیة فی عهد ملک عبدالعزیز: ولید بن محمد بن احمد جمیل، سلسلة مشروع وزارة التعلیم العالی للنشر، جامعة محمد بن سعود الاسلامیه، ۱۳۴۳ق
- میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت
- هذه هی الوهابیه: محمد جواد مغنیه، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۶۴م.