کاربر:Salar/صفحه تمرین۲
میقات |
مکه |
عرفات |
مأزمین |
مشعرالحرام |
وادی محسر |
منا |
جمرات |
مسجدالحرام |
مسعی (صفا و مروه) |
مَشعَر سرزمینی بین شهر مکه و عرفات، که عمل وقوف در مشعر (سومین عمل واجب حج)، در آن انجام میشود. حاجیان شب دهم ذیالحجه پس از وقوف در عرفات، به این سرزمین رفته و در آن توقف میکنند. این سرزمین بین تنگه دو کوه مأزمین و وادی محسر واقع شده و حدود چهار کیلومتر طول دارد.
بنابر روایات، در غروب روز عرفه حاجیان باید با آرامش و بدون عجله و شتاب به سوی مشعر حرکت کنند تا سبب آزار دیگران نشوند.
آشنایی با مشعر
مشعر، سرزمینی بین مکه و عرفات است که عمل وقوف در مشعر (سومین عمل واجب حج)، در آن انجام میشود و از ارکان حج است.[۱]
مشعر در لغت به معنای نشان راه[۲] و اسم مکان از ریشه «شعور» است؛ چرا که در این سرزمین باید پس از شناخت در عرفات به شعور و آگاهی رسید.[۳]
همچنین به علت آنکه در محدوده حرم مکه واقع شده، به آن مشعرالحرام نیز میگویند.[۴] مشاعر جمع آن است كه به محل عبادت گفته مىشود و به همين مناسبت به منا، مزدلفه و عرفات، مشاعر گفته مىشود.[۵]
اسامی دیگر
منابع مختلف، مشعر را به نامهای دیگری همچون «مزدلفه»، «جمع» و «قُزَح» خواندهاند.
مُزدَلِفه
مزدلفه اسم فاعل از «ازدلاف» به معنای نزدیک شدن است و به معنای اجتماع نیز آمده، چون مردم در آنجا اجتماع میکنند.[۶]
در پارهای از منابع برای مشعرالحرام و مزدلفه محدودهای مشخص کرده و مشعر به سرزمینی مشخص در انتهای مزدلفه گفته میشود و نام کوهی است که تا وادی محسر امتداد مییابد.[۷]
به نظر احمد عبدالغفور عطار، نویسنده کتاب قاموس الحج و العمره، مزدلفه مکانی است میان منا و عرفات و محدوده آن از راه باریک دو سوی عرفات تا وادی مُحسِّر از سوی منا است و به آن مشعرالحرام نیز میگویند.[۸]
جَمْع
به نوشته ياقوت حموى، جغرافیدان و تاریخنویس قرن ششم و هفتم قمری، جَمْع، در لغت ضدّ جدايى و تفرقه و در اصطلاح همان «مزدلفه»، «قُزَح» و «مشعر» است.[۹] همچنین معنای مشعرالحرام در آیه «فاذکروا اللّٰه عند المشعرالحرام»، همان مزدلفه و جمع بوده و به همه آنها نامیده شده است.[۱۰]
قُزَح
قُزَح در حقیقت مکانی در مزدلفه و نزدیک جایی است که امیرالحاج آنجا توقف کرده و میماند. گاهی «مَشعر» به تمامی مزدلفه اطلاق میگردد و گاهی نیز به کوهی که «قزح» نام گرفته، مشعر گفته شده است.[۱۱]
حرکت به سوی مشعر
بنابر روایات، در غروب روز عرفه حاجیان باید با آرامش و بدون عجله و شتاب به سوی مشعر حرکت کنند[۱۲] تا سبب آزار دیگران نشوند.[۱۳]
کوچ به مشعر در دوره جاهلیت
عجله و شتاب همراه با هیاهو و جنجال، به هنگام کوچ به مشعر، از رسوم حجگزاران در دوره جاهلی بوده است. آنان هنگام حرکت اسبها و شتران را به سرعت راهانداخته، با عجله مسیر را میپیمودند؛[۱۴] اما حضرت محمد(ص) و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) در مقابله با این رسم جاهلی، حاجیان را به آرامش و متانت دعوت نموده، از آنان میخواستند تا استغفارکنان و در حالی که دعا میخوانند، به سوی مشعر حرکت کنند.[۱۵]
وقوف در مزدلفه
وقوف در مزدلفه از نظر کلّیه مذاهب اسلامی، واجب و رکنی از ارکان حج است، لیکن در مقدار و زمان وقوف اختلاف نظر وجود دارد. فقهای شیعه، بیشتر بر این عقیدهاند که: "حاجی هر ساعتی از ساعات شب دهم به مشعر رسید، تا طلوع صبح نیّت اطاعت خدا کرده آنجا بماند، آنگاه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب با نیّت خالص از ریا و خودنمایی، نیّت وقوف کند و مستحب است کمی قبل از طلوع آفتاب به طرف منا حرکت کرده لیکن از وادی محسِّر، تا آفتاب برنیامده عبور نکند.
عبداللّٰه بن سنان گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: همانا خداوند از ظهر تا مغرب به حاضران در عرفات نظر افکنده و به هنگام کوچ آنان به سوی مشعر، دو فرشته را در تنگه کوه مازمان میگمارد که فریاد برمیآورند: خدایا! اینان را سالم بدار، سالم بدار، و پروردگار آمین میگوید و از این روست که در آنجا کسی را زمین افتاده و شکسته نمیبینی![۱۶]
ابوحنیفه وقت وقوف را از طلوع فجر تا طلوع خورشید ذکر میکند، مالک معتقد است که حاجی هر ساعتی از ساعات شب عید قربان و قبل از طلوع فجر را وقوف کند کافی است. و شافعی وقوف در هر لحظهای پس از نیمه شب عید قربان را مکفی دانسته است.[۱۷]
تاخیر نماز در مشعر
مستحب است حاجیان نماز مغرب و عشا را از غروب روز عرفه تاخیراندازند، گرچه پاسی از شب بگذرد. به مشعر که آمدند با یک اذان و دو اقامه نماز مغرب و عشا را در آنجا بخوانند. امام علی(ع) فرمودند که رسول خدا(ص) به هنگام آمدن به مشعر چنین کرد.[۱۸]
همچنین مستحب است آنگاه که خورشید کاملاً غروب کرد، امام از عرفات به سوی مزدلفه حرکت نماید مردم نیز همراه او کوچ کنند و نماز مغرب را، با این نیّت که در مشعر با نماز عشاء یک جا بخوانند، به تاخیراندازد. شافعیها معتقدند در سفر میتوان هر دو نماز را باهم خواند.[۱۹]
پیامبر در مشعر
علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) آنگاه که در «جَمْع» (مزدلفه) صبح کرد به «قُزَح» آمده، بر آن وقوف نمود، فرمود: این قُزَح، همان مکان وقوف است، و تمامی جَمع موقف است.[۲۰]
جابر نیز در حدیثی طولانی گفته است: آنگاه که پیامبر(ص) در مزدلفه نماز صبح گزارد، بر شتر خویش سوار شده، به مشعرالحرام آمد. پس رو به قبله کرده، دعا نمود و اللّٰه اکبر و لا اله الاّ اللّٰه گفت و پیوسته آنجا ایستاده بود تا هوا به خوبی روشن شد.[۲۱]
ابن جریج گوید: عطا به من گفت: بر من خبر دادهاند که رسول خدا(ص) در شب (جَمْع) در همان مکانی که هم اکنون پیشوایان وقوف میکنند؛ یعنی همان مکان دارالاماره که در سمت قبله مسجد مزدلفه قرار دارد، وقوف نمود.[۲۲]
حرکت امیرالحاج
امام صادق(ع) در حدیثی میفرمایند: "سزاوار است امام (امیرالحاج) در «جَمْع» توقف نموده تا خورشید برآید و دیگر مردم، اگر خواستند زودتر بروند و اگر خواستند دیرتر".[۲۳]
لیکن پس از طلوع آفتاب، امیرالحاج باید حرکت نموده، در مزدلفه نماند. اسماعیل بن علی در سال ١4٠ هجری امیرالحاج بود و همراه با امام صادق(ع) حج میگزارد. به هنگام حرکت از مشعرالحرام برای امام(ع) حادثهای پیش آمده، از مرکب افتادند. اسماعیل بن علی خواست کنار آن حضرت بماند تا همراه با ایشان حرکت کند. امام صادق(ع) فرمودند: "امیرالحاج هنگام حرکت و کوچ مردم نباید توقف کند".[۲۴]
حدود مشعر
درازای مزدلفه، از اوّل مازمان (تنگه میان مزدلفه و عرفه) تا ابتدای وادی محسّر 3،812 متر است.[۲۵] در روایت آمده است که رسول خدا(ص) ناتوانان از بنیهاشم را شبانه به منا فرستاده، آنان را فرمان داد به جمره سنگ نزنند تا خورشید طلوع کند.[۲۶] از دیوار در بنیشیبه در کنار مسجدالحرام، تا مرز مزدلفه از سوی منا 20،507 ذراع میباشد.[۲۷]
مستحب است حاجیان سلاح خود در جنگ با شیاطین؛ یعنی سنگ زدن به جمرهها را از مشعر بردارند.[۲۸] اسحاق بن عمّار گوید: از امام صادق(ع) درباره حدود جمع (مزدلفه) پرسیدم، فرمود: «میان مازمان تا وادی محسِّر است.»[۲۹] شیخ طوسی در نهایه فرموده است: «و حدّ المشعرالحرام ما بین المازمین الی الحیاض و الی وادی محسّر.»
حدّ مشعرالحرام از یک سوی، مازمان است که آغازین نقطه ورود به مزدلفه از سوی عرفات میباشد و از سوی دیگر حیاض و پایان آن وادی محسّر است، که نزدیک به منا قرار دارد. سزاوار نیست کسی جز در آنچه آمد، وقوف کند، البته اگر جمعیت به حدّی زیاد باشد که مکان برای نشستن دشوار و تنگ شود، حاجی میتواند از کوه بالا رفته، آنجا بنشیند و وقوف کند.[۳۰]
عبور از وادی محسِّر
معاویة بن عمّار به نقل از امام صادق(ع) گفته است: پس از کوچ از مشعر هنگامی که به وادی محسّر رسیدی (و آن وادی بزرگی بین جمع (مزدلفه) و منا است) پس شتاب کن تا از آن وادی بگذری، همانا رسول خدا(ص) در چنین مکانی، ناقه خود را به سرعت بیشتری به حرکت درآورده، میفرمود: «اللّهمّ سلّم عهدی واقبل توبتی واجب دعوتی واخلفنی فیمن ترکت بعدی.»[۳۱]
در روایات به حاجیان توصیه شده که به هنگام عبور از وادی محسّر، سریعتر حرکت کنند. علی(ع) فرمود: رسول خدا(ص) هنگامی که از «جَمع» کوچ نمود و به وادی محسّر رسید، به ناقه خود زد و ناقه به سرعت رفت تا از وادی گذشت، آنگاه توقف نموده، فضل را پشت سر خویش سوار فرمود.[۳۲]
ابن عباس گفته است: پیامبر(ص) از عرفات تا مزدلفه اسامه را پشت سر خویش سوار کرده، و سپس از مزدلفه تا منا فضل را سوار فرمود.[۳۳]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فرهنگ جامع الفبایی تاریخ و جغرافیای مکه و مدینه، ص۹۳۵.
- ↑ القری لقاصدام القری، ص154.
- ↑ فرهنگ جامع الفبایی تاریخ و جغرافیای مکه و مدینه، ص۹۳۵.
- ↑ فرهنگ جامع الفبایی تاریخ و جغرافیای مکه و مدینه، ص۹۳۵.
- ↑ صحاح، ج٢، ص۶٩٨، ماده«شعر»؛ مجمع البحرین، ج٢، ص۵١٧.
- ↑ مجمع البحرین، ج5، ص6٨.
- ↑ ابن رشید الفهری، ملء العیبه، ص103.
- ↑ قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار، ص٢٠4.
- ↑ معجم البلدان، ج٢، ص١٨١.
- ↑ معجم البلدان، ج5، ص١56.
- ↑ مرآة العقول، ج٣، ص٣٣6؛ القری لقاصدام القری، ص4٢٠.
- ↑ وسائل الشیعه، ج١4، ص5.
- ↑ وسائل الشیعه، ج١4، ص6.
- ↑ علل الشرایع، ج۲، ص444.
- ↑ وسائل الشیعه، ج١4، ص5.
- ↑ مستدرک، ج١٠، ص4٨.
- ↑ قاموس الحج و العمره، ص٢5٢.
- ↑ مستدرک، ج١٠، ص4٩.
- ↑ کتاب الایضاح، ص٢٩5
- ↑ القری لقاصد امّ القری، ص4١٨.
- ↑ القری لقاصد امّ القری، ص4١٩.
- ↑ ازرقی، اخبار مکه، ج٢، ص١٩٢.
- ↑ الفروع من الکافی، ج4، ص54١.
- ↑ قرب الاسناد، ص٨.
- ↑ مرآة الحرمین، ج١، ص٣4١.
- ↑ کافی، ج4، ص٢4٧، ح4.
- ↑ شفاء الغرام، ج١، ص5٠5و5٠٧.
- ↑ وسائل، ج١4، باب١٨، ص٣١، ح١٨5١٣.
- ↑ وسائل، ج١4، باب٨، ص١٨، ح١٨4٨٢.
- ↑ ینابیع الفقیهه، ج٧، ص١٩٨؛ شرایع، ص6٣4.
- ↑ وسائل، ج١4، باب١٣، ص٢٢، ح١٨4٩١.
- ↑ القری لقاصد ام القری، ص4٣١.
- ↑ القری لقاصد ام القری، ص45.
منابع
- قرآن کریم.
- صحاح اللغة، جوهری، بیروت، ١۴٠۴ ه. ق.
- قاموس الحج و العمره، أحمد عبد الغفور عطار.
- وسائل الشیعة، محمد بن الحسن (الحر العاملی)، ط ١، قم، مؤسسة آل البیت (علیهمالسّلام) لاحیاء التراث، ١4١٢ه. ق.
- القری لقاصد ام القری، محبالدین طبری، أحمد بن عبد الله.
- سلسلة ینابیع الفقهیة، مروارید، علیاصغر.
- شرایع الاسلام، محقق حلی، جعفر بن حسن هذلى.
- شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، التقی الفاسی.
- الکافی، محمد بن یعقوب الکلینی، تصحیح: علی اکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیة.
- مرآةالحرمین، إبراهيم رفعت باشا، دارالمعرفه - بیروت.
- مجمعالبحرین، طریحی، تهران - ١۴٠٨ ه. ق.
- ملء العيبه، ابن رشيد الفهرى.
- قرب الاسناد، ابوالعباس حمیری، عبدالله بن جعفر.
- معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی، بیروت، دار صادر، ١٣٩٧ه. ق - ١٩٧٧م.
- علل الشّرایع، صدوق، محمد بن على.
- اخبار مکه، ازرقی، محمد بن عبدالله.
- الایضاح، نیشابوری، فضل بن شاذان.
- مستدرک الوسائل، نوری طبرسی، حسین.
پانویس
منابع
- قرآن کریم.
///////////////////////////////////
عربهای پیش از اسلام
یکی از آیینهای عربهای پیش از اسلام، حج بود. با توافق همه قبایل، افزون بر ماه رجب، سه ماه پیاپی ذیقعده، ذیحجه و محرم ماه حرام شمرده میشد و در آنها از نبرد و غارت پرهیز میکردند. این امر امنیت حاجیان را فراهم میکرد و به کاروانهای بازرگانی نیز اجازه میداد راهی بازارهای پیرامون مکه شوند.[۱]تیرههای قریش مناصب عمومی مکه و منصبهای حج و حرم از قبیل سقایت و حجابت را در اختیار داشتند.[۲]
فَاِذَا اَفَضتُم مِن عَرَفَاتٍ فَاذکُرُوا اللهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرَامِ* ثُمَّ اَفِیضُوا مِن حَیثُ اَفَاضَ النَّاسُ وَاستَغفِرُوا اللهَ اِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
دعوت به اسلام در ایام حج
در موسم حج بازارهای مشهور عکاظ، مجنّه و ذو المجاز در نزدیکی مکه برپا میشدند و مکه میزبان جمعیتی انبوه از بازرگانان و زائران سراسر شبه جزیره بودند. بدینترتیب موسم حج فرصتی برای تبلیغ اسلام در میان زائران بود.[۳] گسترش اسلام به خارج از مکه از همین راه انجام شد. پیامبر در سال ۱۱ بعثت در ایام حج با تعدادی از مردم یثرب دیدار کرد. آنان اسلام آوردند و به یثرب بازگشتند. سال دوازدهم بعثت ۱۲ تن از مردم یثرب در ایام حج با پیامبر دیدار و با او بیعت کردند (بیعت عقبه اول). در سال سیزدهم بعثت ۷۵ نفر از مردم یثرب به حج آمدند و با پیامبر بیعت کردند (بیعت عقبه دوم) و از او دعوت کردند به یثرب بیاید.[۴]
پانویس
منابع
- تاج العروس: الزبیدی (درگذشت ۱۲۰۵ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق
- الاعلام: خیر الدین زرکلی، بیروت،دار العلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
- المعارف: ابن قتیبه (درگذشت ۲۷۶ق.)، به کوشش ثروت عکاشه، قم، شریف رضی، ۱۳۷۳ش
- الاصابه: ابن حجر العسقلانی (درگذشت ۸۵۲ق.)، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
- عمدة القاری: العینی (درگذشت ۸۵۵ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
- فتح المغیث شرح الفیة الحدیث: محمد بن عبدالرحمان سخاوی، بیروت، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، ۱۴۱۷ق.
- امتاع الاسماع: المقریزی (درگذشت ۸۴۵ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (درگذشت ۷۴۸ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق
- «اسرائیلیات»: فرامرز حاج منوچهری، وبگاه دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۹۳ خرداد ۱۳۹۹ش، تاریخ بازدید: ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ش.
- من حیاة الخلیفة عمر: عبدالرحمن احمد البکری، الارشاد، بیروت، ۲۰۰۵م.
- الطبقات الکبری: ابن سعد (درگذشت ۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، بیتا.
- السنن الکبری: البیهقی (درگذشت ۴۵۸ق.)، بیروت، دار الفکر، بیتا.
- الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (درگذشت ۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- طرائف المقال: سید علی بروجردی، به کوشش رجایی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۰ق.
- مستدرکات علم رجال الحدیث: علی نمازی، تهران، ۱۴۱۵ق.
- الثقات: ابن حبان (درگذشت ۳۵۴ق.)، الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳ق.
- سیر اعلام النبلاء: الذهبی (درگذشت ۷۴۸ق.)، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، ۱۴۱۳ق.
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (درگذشت ۷۷۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- اضواء علی السنة المحمدیه: محمود ابوریه (درگذشت ۱۳۸۵ق.)، دار الکتاب الاسلامی، بیتا.
- اضواء علی الصحیحین: محمد صادق النجمی، ترجمه: کمالی، قم، المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۹ق.
- صحیح البخاری: البخاری (درگذشت ۲۵۶ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.