جرف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} جُرُف: اردوگاه و محل استقبال از سپاه مسلمانان در نزدیکی مدینه جُ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[دی]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=A sharefat  }}
{{در دست ویرایش|ماه=[[دی]]|روز=[[۶]]|سال=[[۱۳۹۷]]|کاربر=A sharefat  }}
'''جُرُف'''، به معنای فرورفتگی زمین، نام دشتی است که در حدود شش کیلومتری [[مدینه]] و در مسیر [[شام]] قرار دارد. امروزه مدینه گسترش یافته و بخشی از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشی از آن نیز زراعی است.


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
این منطقه به دلیل اهمیت سوق‌الجیشی، محل استقرار سپاه مسلمانان و نیز مقر مهاجمان به [[مدینه]] بوده است؛ به گونه‌ای که در [[نبرد احد]] مشرکان [[مکه]]، پس از گریز مسلمانان، از آن جا به ایشان حمله کردند.
جُرُف: اردوگاه و محل استقبال از سپاه مسلمانان در نزدیکی مدینه
 
جُرُف/جُرْف <ref> معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ وفاء الوفاء، ج4، ص48.</ref> به معنای زمینی است که بر اثر سیلاب دچار فرورفتگی و گودی شده باشد. <ref> الصحاح، ج4، ص1336؛ لسان العرب، ج9، ص25؛ مجمع البحرین، ج5، ص32، «جرف. </ref> در اصطلاح، نام دشتی است در سه میلی (حدود شش کیلومتری) مدینه که در مسیر شام <ref> معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ المعالم الاثیره، ص89.</ref> قرار دارد. بر پایه برخی گزارش‌ها، نام جرف از سخن تُبَّع، پادشاه حمیر، هنگام عبور از آن جا: «هذا جرف الارض» گرفته شده است. <ref> معجم ما استعجم، ج2، ص377؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ الروض المعطار، ص159.</ref>  
جرف منطقه‌ای حاصلخیز بوده و چاه‌های فراوانی در آن قرار داشت؛ به همین سبب، شماری از [[صحابه]] همچون [[عمر بن خطاب]] و [[عبدالرحمن بن عوف]]، در این منطقه املاک و مزارع فراوان داشتند.
جرف منطقه‌ای حاصلخیز بوده است. وجود چاه‌های فراوان مانند جُشَم <ref> مراصد الاطلاع، ج1، ص326.</ref> و جمل <ref> معجم البلدان، ج2، ص128.</ref> و سقاخانه سلیمان بن عبدالملک (حک: 96-99ق.)  <ref> المعالم الاثیره، ص141.</ref> در این ناحیه، این سخن را تایید می‌کند. نیز شماری از صحابه مانند عمر بن خطاب،  <ref> معجم البلدان، ج2، ص128.</ref> زبیر، <ref> الطبقات، ج3، ص77؛ فتوح البلدان، ص22، 30.</ref> عبدالرحمن بن عوف <ref> الطبقات، ج3، ص101.</ref> و مقداد بن اسود <ref> مروج الذهب، ج2، ص333.</ref> در جرف املاک فراوان داشتند. بر پایه گزارشی، مقداد در همان جا به سال 33ق. درگذشت و جنازه او در بقیع به خاک سپرده شد. <ref> الطبقات، ج3، ص121؛ الثقات، ج2، ص254؛ الروض المعطار، ص159.</ref> آورده‌اند که ابوبکر، جرف را به زبیر به اقطاع داد. <ref> حجاز در صدر اسلام، ص357.</ref> امروزه مدینه گسترش یافته و بخشی از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشی از آن نیز زراعی است. <ref> المعالم الاثیره، ص89.</ref>  
 
جرف از آن رو که اهمیت سوق الجیشی داشت، محل استقرار سپاه مسلمانان و نیز مقر مهاجمان به مدینه بود. در نبرد احد (3ق.)  مشرکان مکه در آن جا مستقر بودند <ref> نک: آثار اسلامی مکه و مدینه، ص419.</ref> که به قاعده، باید پس از گریز مسلمانان، از آن جا به ایشان حمله کرده باشند. در غزوه بنی‌لحیان <ref> المغازی، ج2، ص535-536.</ref> (6ق.) و موته (8ق.)  <ref> المغازی، ج2، ص756؛ الطبقات، ج2، ص128.</ref> و شماری دیگر از غزوات <ref> اسد الغابه، ج3، ص569.</ref> نیز سپاه مسلمانان در آن جا اردوگاه برپا کردند. حدیث معروف منزلت: «افلا ترضْیا علی ان تکون منی منزلة‌هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» در باره علی (علیه‌السّلام) پیش از عزیمت به غزوه تبوک (9ق.) در جرف صادر شده است. <ref> السیرة النبویه، ج2، ص19؛ تاریخ طبری، ج3، ص104؛ التنبیه و الاشراف، ص236.</ref> بر این اساس، می‌توان گفت که اردوگاه سپاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) هنگام غزوه تبوک نیز جرف بوده است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم) در واپسین لحظات عمر شریف خود، سپاهی را به فرماندهی اسامة بن زید برای نبرد با روم گسیل داشت. اسامه اردوگاه خود را در جرف نهاد و منتظر پیوستن مسلمانان شد. البته این سپاه به دلایلی اعزام نشد. <ref> تاریخ طبری، ج3، ص186؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص484.</ref> اسامه بعدها در همین منطقه می‌زیسته و همان جا درگذشته است. <ref> الطبقات، ج4، ص54.</ref>  
بر پایه روایتی منسوب به [[پیامبراکرم(ص)]]، [[دجال]] هنگام خروج در منطقه جرف اردو می‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمی‌آورد.
بر پایه گزارشی، سپاه عباسی به سال 145ق. که برای سرکوب قیام محمد بن عبدالله بن حسن معروف به نفس زکیه به مدینه حمله کرده بود، در جرف مستقر شد. <ref> تاریخ خلیفه، ص271؛ تاریخ طبری، ج7، ص600؛ تاریخ امراء المدینه، ص126.</ref>  
[[پرونده:منطقه حاصلخیز جرف.png|400px|بندانگشتی|منطقه حاصلخیز جرف]]
در روایتی منسوب به پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌‌و‌آله‌وسلّم)،  دجال هنگام خروج در منطقه جرف اردو می‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمی‌آورد. آن‌گاه در شهر مدینه سه زلزله رخ خواهد داد و همه منافقان به اوخواهند پیوست. <ref> سبل الهدی، ج10، ص178؛ وفاء الوفاء، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص159.</ref> نزدیک مکه نیز جایی به نام جرف وجود دارد <ref> معجم البلدان، ج2، ص128</ref> که چندان مشهور نیست.  
==لغت‌شناسی==
جُرُف/جُرْف <ref>معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ وفاء الوفاء، ج4، ص48.</ref> به معنای زمینی است که بر اثر سیلاب دچار فرورفتگی و گودی شده باشد. <ref>الصحاح، ج4، ص1336؛ لسان العرب، ج9، ص25؛ مجمع البحرین، ج5، ص32، «جرف. </ref>
 
==موقعیت جغرافیایی==
 
در اصطلاح، نام دشتی است در سه میلی (حدود شش کیلومتری) [[مدینه]] که در مسیر [[شام]] <ref>معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ المعالم الاثیره، ص89.</ref> قرار دارد.
 
==وجه تسمیه==
 
بر پایه برخی گزارش‌ها، نام جرف از سخن تُبَّع، پادشاه [[حمیر]]، هنگام عبور از آن جا: «هذا جرف الارض» گرفته شده است. <ref>معجم ما استعجم، ج2، ص377؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ الروض المعطار، ص159.</ref>
 
==منطقه‌ای زراعی و حاصلخیز==
 
جرف منطقه‌ای حاصلخیز بوده است. وجود چاه‌های فراوان مانند [[چاه جشم|جُشَم]] <ref>مراصد الاطلاع، ج1، ص326.</ref> و [[چاه جمل|جمل]] <ref>معجم البلدان، ج2، ص128.</ref> و [[سقاخانه سلیمان بن عبدالملک]] (96-99ق.)  <ref>المعالم الاثیره، ص141.</ref> در این ناحیه، این سخن را تایید می‌کند.
 
نیز شماری از [[صحابه]] مانند [[عمر بن خطاب]]، <ref>معجم البلدان، ج2، ص128.</ref> [[زبیر بن عوام|زبیر]]، <ref>الطبقات، ج3، ص77؛ فتوح البلدان، ص22، 30.</ref> [[عبدالرحمن بن عوف]] <ref>الطبقات، ج3، ص101.</ref> و [[مقداد بن اسود]] <ref>مروج الذهب، ج2، ص333.</ref> در جرف املاک فراوان داشتند.
 
بر پایه گزارشی، مقداد در همان جا به سال 33ق. درگذشت و جنازه او در [[بقیع]] به خاک سپرده شد. <ref>الطبقات، ج3، ص121؛ الثقات، ج2، ص254؛ الروض المعطار، ص159.</ref> آورده‌اند که ابوبکر، جرف را به زبیر به [[اقطاع]] داد. <ref>حجاز در صدر اسلام، ص357.</ref>
 
امروزه مدینه گسترش یافته و بخشی از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشی از آن نیز زراعی است. <ref>المعالم الاثیره، ص89.</ref>
 
==محل استقرار سپاه اسلام==
جرف از آن رو که اهمیت سوق‌الجیشی داشت، محل استقرار سپاه مسلمانان و نیز مقر مهاجمان به مدینه بود. در [[نبرد احد]] (3ق.)  مشرکان [[مکه]] در آن جا مستقر بودند <ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، ص419.</ref> که به قاعده، باید پس از گریز مسلمانان، از آن جا به ایشان حمله کرده باشند.
 
در [[غزوه بنی‌لحیان]] <ref>المغازی، ج2، ص535-536.</ref> (6ق.) و [[غزوه موته|موته]] (8ق.)  <ref>المغازی، ج2، ص756؛ الطبقات، ج2، ص128.</ref> و شماری دیگر از غزوات <ref>اسد الغابه، ج3، ص569.</ref> نیز سپاه مسلمانان در آن جا اردوگاه برپا کردند.
 
[[حدیث منزلت]]؛ «افلا ترضْیا علی ان تکون منی منزلة‌ هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» در باره [[علی(ع)]] پیش از عزیمت به [[غزوه تبوک]] (9ق.) در جرف صادر شده است. <ref>السیرة النبویه، ج2، ص19؛ تاریخ طبری، ج3، ص104؛ التنبیه و الاشراف، ص236.</ref> بر این اساس، می‌توان گفت که اردوگاه سپاه پیامبر(ص) هنگام غزوه تبوک نیز جرف بوده است.
 
پیامبر(ص) در واپسین لحظات عمر شریف خود، سپاهی را به فرماندهی [[اسامة بن زید]] برای نبرد با روم گسیل داشت. اسامه اردوگاه خود را در جرف نهاد و منتظر پیوستن مسلمانان شد. البته این سپاه به دلایلی اعزام نشد. <ref>تاریخ طبری، ج3، ص186؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص484.</ref> اسامه بعدها در همین منطقه می‌زیسته و همان جا درگذشته است. <ref>الطبقات، ج4، ص54.</ref>
 
==محل استقرار سپاه عباسی==
بر پایه گزارشی، سپاه عباسی به سال 145ق. که برای سرکوب قیام محمد بن عبدالله بن حسن معروف به [[نفس زکیه]] به مدینه حمله کرده بود، در جرف مستقر شد. <ref>تاریخ خلیفه، ص271؛ تاریخ طبری، ج7، ص600؛ تاریخ امراء المدینه، ص126.</ref>
 
==اردوگاه سپاه دجال==
 
در روایتی منسوب به پیامبراکرم(ص)،  [[دجال]] هنگام خروج در منطقه جرف اردو می‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمی‌آورد. آن‌گاه در شهر مدینه سه زلزله رخ خواهد داد و همه منافقان به اوخواهند پیوست. <ref>سبل الهدی، ج10، ص178؛ وفاء الوفاء، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص159.</ref> نزدیک مکه نیز جایی به نام جرف وجود دارد <ref>معجم البلدان، ج2، ص128</ref> که چندان مشهور نیست.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۲۵: خط ۶۱:
* '''التنبیه و الاشراف''': المسعودی (م. 345ق.)، بیروت، دار صعب.
* '''التنبیه و الاشراف''': المسعودی (م. 345ق.)، بیروت، دار صعب.
* '''الثقات''': ابن حبان (م. 354ق.)، الکتب الثقافیه، 1393ق.
* '''الثقات''': ابن حبان (م. 354ق.)، الکتب الثقافیه، 1393ق.
* '''حجاز در صدر اسلام''': صالح احمد العلی، ترجمه''': آیتی، مشعر، 1375ش.
* '''حجاز در صدر اسلام''': صالح احمد العلی، ترجمه آیتی، مشعر، 1375ش.
* '''الروض المعطار''': محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. 900ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، 1984م.
* '''الروض المعطار''': محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. 900ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، 1984م.
* '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
* '''سبل الهدی''': محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
خط ۴۳: خط ۷۹:
* '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.  
* '''وفاء الوفاء''': السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.  
{{پایان}}
{{پایان}}
{{اماکن مدینه}}
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]

نسخهٔ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۱۸

جُرُف، به معنای فرورفتگی زمین، نام دشتی است که در حدود شش کیلومتری مدینه و در مسیر شام قرار دارد. امروزه مدینه گسترش یافته و بخشی از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشی از آن نیز زراعی است.

این منطقه به دلیل اهمیت سوق‌الجیشی، محل استقرار سپاه مسلمانان و نیز مقر مهاجمان به مدینه بوده است؛ به گونه‌ای که در نبرد احد مشرکان مکه، پس از گریز مسلمانان، از آن جا به ایشان حمله کردند.

جرف منطقه‌ای حاصلخیز بوده و چاه‌های فراوانی در آن قرار داشت؛ به همین سبب، شماری از صحابه همچون عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف، در این منطقه املاک و مزارع فراوان داشتند.

بر پایه روایتی منسوب به پیامبراکرم(ص)، دجال هنگام خروج در منطقه جرف اردو می‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمی‌آورد.

منطقه حاصلخیز جرف

لغت‌شناسی

جُرُف/جُرْف [۱] به معنای زمینی است که بر اثر سیلاب دچار فرورفتگی و گودی شده باشد. [۲]

موقعیت جغرافیایی

در اصطلاح، نام دشتی است در سه میلی (حدود شش کیلومتری) مدینه که در مسیر شام [۳] قرار دارد.

وجه تسمیه

بر پایه برخی گزارش‌ها، نام جرف از سخن تُبَّع، پادشاه حمیر، هنگام عبور از آن جا: «هذا جرف الارض» گرفته شده است. [۴]

منطقه‌ای زراعی و حاصلخیز

جرف منطقه‌ای حاصلخیز بوده است. وجود چاه‌های فراوان مانند جُشَم [۵] و جمل [۶] و سقاخانه سلیمان بن عبدالملک (96-99ق.) [۷] در این ناحیه، این سخن را تایید می‌کند.

نیز شماری از صحابه مانند عمر بن خطاب، [۸] زبیر، [۹] عبدالرحمن بن عوف [۱۰] و مقداد بن اسود [۱۱] در جرف املاک فراوان داشتند.

بر پایه گزارشی، مقداد در همان جا به سال 33ق. درگذشت و جنازه او در بقیع به خاک سپرده شد. [۱۲] آورده‌اند که ابوبکر، جرف را به زبیر به اقطاع داد. [۱۳]

امروزه مدینه گسترش یافته و بخشی از جرف در محدوده شهر واقع شده و بخشی از آن نیز زراعی است. [۱۴]

محل استقرار سپاه اسلام

جرف از آن رو که اهمیت سوق‌الجیشی داشت، محل استقرار سپاه مسلمانان و نیز مقر مهاجمان به مدینه بود. در نبرد احد (3ق.) مشرکان مکه در آن جا مستقر بودند [۱۵] که به قاعده، باید پس از گریز مسلمانان، از آن جا به ایشان حمله کرده باشند.

در غزوه بنی‌لحیان [۱۶] (6ق.) و موته (8ق.) [۱۷] و شماری دیگر از غزوات [۱۸] نیز سپاه مسلمانان در آن جا اردوگاه برپا کردند.

حدیث منزلت؛ «افلا ترضْیا علی ان تکون منی منزلة‌ هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی» در باره علی(ع) پیش از عزیمت به غزوه تبوک (9ق.) در جرف صادر شده است. [۱۹] بر این اساس، می‌توان گفت که اردوگاه سپاه پیامبر(ص) هنگام غزوه تبوک نیز جرف بوده است.

پیامبر(ص) در واپسین لحظات عمر شریف خود، سپاهی را به فرماندهی اسامة بن زید برای نبرد با روم گسیل داشت. اسامه اردوگاه خود را در جرف نهاد و منتظر پیوستن مسلمانان شد. البته این سپاه به دلایلی اعزام نشد. [۲۰] اسامه بعدها در همین منطقه می‌زیسته و همان جا درگذشته است. [۲۱]

محل استقرار سپاه عباسی

بر پایه گزارشی، سپاه عباسی به سال 145ق. که برای سرکوب قیام محمد بن عبدالله بن حسن معروف به نفس زکیه به مدینه حمله کرده بود، در جرف مستقر شد. [۲۲]

اردوگاه سپاه دجال

در روایتی منسوب به پیامبراکرم(ص)، دجال هنگام خروج در منطقه جرف اردو می‌زند و پرچم خود را درآن جا به اهتزاز درمی‌آورد. آن‌گاه در شهر مدینه سه زلزله رخ خواهد داد و همه منافقان به اوخواهند پیوست. [۲۳] نزدیک مکه نیز جایی به نام جرف وجود دارد [۲۴] که چندان مشهور نیست.

پانویس

  1. معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ وفاء الوفاء، ج4، ص48.
  2. الصحاح، ج4، ص1336؛ لسان العرب، ج9، ص25؛ مجمع البحرین، ج5، ص32، «جرف.
  3. معجم ما استعجم، ج2، ص376؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ المعالم الاثیره، ص89.
  4. معجم ما استعجم، ج2، ص377؛ معجم البلدان، ج2، ص128؛ الروض المعطار، ص159.
  5. مراصد الاطلاع، ج1، ص326.
  6. معجم البلدان، ج2، ص128.
  7. المعالم الاثیره، ص141.
  8. معجم البلدان، ج2، ص128.
  9. الطبقات، ج3، ص77؛ فتوح البلدان، ص22، 30.
  10. الطبقات، ج3، ص101.
  11. مروج الذهب، ج2، ص333.
  12. الطبقات، ج3، ص121؛ الثقات، ج2، ص254؛ الروض المعطار، ص159.
  13. حجاز در صدر اسلام، ص357.
  14. المعالم الاثیره، ص89.
  15. آثار اسلامی مکه و مدینه، ص419.
  16. المغازی، ج2، ص535-536.
  17. المغازی، ج2، ص756؛ الطبقات، ج2، ص128.
  18. اسد الغابه، ج3، ص569.
  19. السیرة النبویه، ج2، ص19؛ تاریخ طبری، ج3، ص104؛ التنبیه و الاشراف، ص236.
  20. تاریخ طبری، ج3، ص186؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص484.
  21. الطبقات، ج4، ص54.
  22. تاریخ خلیفه، ص271؛ تاریخ طبری، ج7، ص600؛ تاریخ امراء المدینه، ص126.
  23. سبل الهدی، ج10، ص178؛ وفاء الوفاء، ج1، ص55؛ الروض المعطار، ص159.
  24. معجم البلدان، ج2، ص128

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل جُرُف.
  • آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، 1386ش.
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
  • تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. 808ق.)، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، 1408ق.
  • تاریخ امراء المدینة المنوره: عارف عبدالغنی، دمشق، دار کنان.
  • تاریخ خلیفه: خلیفة بن خیاط (م. 240ق.)، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • التنبیه و الاشراف: المسعودی (م. 345ق.)، بیروت، دار صعب.
  • الثقات: ابن حبان (م. 354ق.)، الکتب الثقافیه، 1393ق.
  • حجاز در صدر اسلام: صالح احمد العلی، ترجمه آیتی، مشعر، 1375ش.
  • الروض المعطار: محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م. 900ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، مکتبة لبنان، 1984م.
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213ق./218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
  • الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق.
  • فتوح البلدان: البلاذری (م. 279ق.)، بیروت، دار الهلال، 1988م.
  • لسان العرب: ابن منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق.
  • مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، 1403ق.
  • مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. 739ق.)، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
  • مروج الذهب: المسعودی (م. 346ق.)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، 1409ق.
  • المعالم الاثیره: محمد محمد حسن شراب، بیروت، دار القلم، 1411ق.
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م.
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. 487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. 487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق.
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.
  • وفاء الوفاء: السمهودی (م. 911ق.)، به کوشش خالد عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 2006م.