تحصیل المرام (کتاب): تفاوت میان نسخهها
E ebrahimi (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Z mohammad (بحث | مشارکتها) جز (Z mohammad صفحهٔ تحصیل المرام را به تحصیل المرام (کتاب) منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۰۱
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب را کاربر:E ebrahimi در تاریخ ۱۹ آذر ۱۳۹۷ برای جلوگیری از تعارض ویرایشی قرار داده است. لطفا بدون توافق با کاربر فوق برچسب را برندارید. |
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | محمد بن احمد صباغ |
محتوا | |
موضوع | تاریخ محلی و فضیلتهای مکه |
زبان | عربی |
نشر | |
ناشر | مکتبة الأسدي |
محل نشر | مکه مکرمه - عربستان |
تاریخ نشر | 1424ق. |
تحصیل المرام کتابی در تاریخ محلی و فضیلتهای مکه، نوشته محمد بن احمد صباغ از عالمان مکی قرن دوازدهم ق. است.
این کتاب یکی از منابع مهم درباره تاریخ محلی و نیز فضائل ذکر شده درباره مکه مکرمه است. نویسنده کتاب از منابع تاریخی بسیار مهم در گرداوری این اثر بهره برده است.
کتاب دارای شش باب و یک پایان بوده و هر باب، فصلهای متعدد را در خود جای داده است. از مهمترین مسائلی که در این کتاب مطرح شده مباحث مربوط به بناها و فضیلتهای مکه، معرفی قبرستانهای مکه و بیان تاریخ والیان مکه را میتوان نام برد.
معرفی اجمالی
این کتاب از منابع مهم تاریخ محلی و فضیلتهای مکه بوده و نام کامل آن، تحصیل المرام فی اخبار البیت الحرام و المشاعر العظام و مکة و الحرم است. نویسنده در این اثر، با بهرهگیری از منابع مکتوب پرشمار و دیدههای خود، به بیان تاریخ بناها و برخی رخدادهای سیاسی و مذهبی مکه تا اواخر سده سیزدهم (1278) ق. پرداخته است.
شرح حال نویسنده
محمد بن احمد بن سالم مکی، تاریخنگار و فقیه مالکی معروف به صباغ، به سال 1243ق. در مکه زاده شد.[۱] خانواده او در اصل مصری بودهاند. وی وظیفه مطوّفی حاجیان مغربی را بر عهده داشت و فرزندانش این کار را ادامه دادند.[۲]
او در محضر اساتیدی چون احمد زینی دحلان، عبدالقادر بن علی مشاط مکی مالکی، و حسین ازهری دانش آموخت. از او جز کتاب حاضر اثری در دست نیست. وی در سفری به مغرب در سال 1321ق. در 78 سالگی درگذشت.[۳]
تاریخ آغاز نگارش تحصیلالمرام 1284ق. بوده است.[۴] به گفته صباغ، همجواری با حرم الهی، او را به فراگیری دانش تاریخ علاقهمند ساخته و به نگارش این کتاب برانگیخته است.[۵] این کتاب مورد توجه دیگر نویسندگان تاریخ مکه قرار گرفته است.
غازی در افادة الانام بذکر البلد الحرام، محمد کردی درالتاریخ القویم، حسین باسلامه در تاریخ الکعبة المعظمه، و احمد سباعی در تاریخ مکه از این کتاب بهره بردهاند.[۶] وی در نگارش این اثر از کتابهای تاریخ مکه، تاریخ عمومی و حدیثنامهها بهره برده و در هر موضوع، روایات و سخنان مرتبط را گرد آورده است.[۷]
منابع کتاب
برخی از منابع تاریخی تحصیل المرام عبارتند از: اخبار مکه ازرقی، شفاء الغرام و العقد الثمین از فاسی، المواهب اللدنیه از احمد بن محمد قسطلانی، البحر العمیق از ابنضیاء مکی، و الاعلام لاهل البلد الحرام از قطبالدین نهروالی.[۸] شماری از منابع کتاب امروزه موجود نیستند؛ مانند کتابهای زهر الخمائل نوشته شیخ بدرالدین خوج[۹] و النتائج نوشته حموی.[۱۰]
برخی نیز هنوز چاپ نشدهاند؛ مانند الفوائح المسکیة فی الفواتح المکیه نوشته عبدالرحمن بسطامی.[۱۱] مصحح کتاب، 186 منبع برای آن برشمرده است.[۱۲]
روش تألیف کتاب
صباغ به روش خود، گزارشهای دینی و تاریخی را در باره مکانهای مذهبی مکه از منابع پیشین گرد آورده و با آیات و روایات همراه کرده است. او پس از گزارش روایات تاریخی از کتابهای گذشته، آنها را با دیدههای خود مقایسه کرده و تغییرهایی را که در زمانه او در ساختمان حرم و دیگر مکانها و بناهای شهر مکه ایجاد شده، بیان کرده است.[۱۳]
وی از بازسازیهایی که به فرمان حکمرانان عثمانی و بزرگان مکه[۱۴] صورت گرفته، گزارش داده است. دوران زندگی نویسنده همزمان با سلطنت عبدالمجید[۱۵] و عبدالعزیز[۱۶] و عبدالحمید عثمانی[۱۷] است و بازسازیهای این سه دوره در کتاب بازتاب یافته است.
ساختار کتاب
کتاب شش باب و یک پایان و هر باب، فصلهای متعدد دارد. نویسنده افزون بر یادکرد روایات فضیلتهای مکه[۱۸] به شرح تاریخ بنای کعبه و مسجدالحرام[۱۹] و دیگر مکانها و بناهای شهر مکه[۲۰] همچون چشمهها و کاروانسراها و نیز معرفی برخی دفن شدگان گورستان مکه و مختصری از اخبار والیان مکه پرداخته است.[۲۱]
بیان حدود حرم، مزدلفه، مشاعر و...[۲۲] و نیز برخی رسمهای عبادی مکه همچون تاریخ ترتیب نمازها در مکه[۲۳] نماز خواندن برای اموات در مسجدالحرام[۲۴] تغییرات اذان در دورههای تاریخی[۲۵] و... از دیگر مباحثی است که به تناسب، طرح شدهاند.
مباحث مربوط به بناها و فضیلتهای مکه
در بخشهای مربوط به ساختمان بناهای مکه، نویسنده با یادکرد نام منبع، گزارشها و دیدگاههای نویسندگان را به ترتیب از کتابهای کهن تا کتابهای نزدیک به دوران خود نقل کرده است. کتاب او شامل آگاهیهایی از تاریخ بناهای مکه و سیر بازسازی بناها تا پایان سده سیزدهم ق. است.[۲۶]
در مباحث مربوط به فضیلتهای مکه نیز روایاتی را از کتابهای گوناگون آورده و به مناسبت، برخی مطالب فقهی و حدیثی را شرح داده است. صباغ هنگام رویارویی با روایات متعارض در باره یک موضوع، بیآنکه داوری کند، همه را آورده است.[۲۷] بخش عمده آگاهیهای کتاب در باره دورههای کهن پیش از اسلام، به پیروی از دیگر منابع تاریخ محلی مکه، برگرفته از روایات دینی و غیر دینی است.
معرفی قبرستانهای مکه
صباغ در مبحث قبرستان مکه، در پی گزارش روایاتی از فضیلت هر یک از قبرستانهای معلات و آرامگاه شبیکه، آرامگاه مهاجران در حَصّاص (از کوههای مکه)، به معرفی برخی از بزرگان مدفون در مکه از آغاز اسلام در این قبرستانها پرداخته است.[۲۸] بیشتر مطالب
این بخش، از کتاب خلاصة الاثر محبی برگرفته شده و شامل معرفی مختصر شماری از دانشوران سده یازدهم ق. است.[۲۹] صباغ برخی از افراد نزدیک به دوران خود را هم معرفی کرده است.[۳۰]
بیان تاریخ والیان مکه
بخشهای واپسین کتاب، خلاصهای است از تاریخ والیان مکه از روزگار کهن تا زمانه مؤلف و نیز بیان سیلها و بیماریهای فراگیر در تاریخ مکه. این بخش از کتاب در باره روابط اشراف حاکم بر مکه در سده سیزدهم ق. و برخی تحولات حجاز در این سالها است.[۳۱]
از جمله این موارد، ظهور وهابیان و حمله اول آلسعود به حجاز است. نویسنده که از مخالفان وهابیان است، در بیان زندگی محمد بن عبدالوهاب، باورهای وهابیان همچون حرمت زیارت اولیا، انکار شفاعت، حرمت وصف پیامبر با صفات مدح و تعظیم، و انکار کرامات اولیاء را مخالف سنت پیامبر و باورهای اهل سنت و جماعت دانسته است.[۳۲]
وی از جواز زیارت قبرها و درستی باور به شفاعت اولیا و پیامبران دفاع کرده است.[۳۳] به گفته نویسنده، عبدالعزیز بن سعود و پیروانش که میپنداشتند باورهای محمد بن عبدالوهاب در حجاز گسترش خواهد یافت و مایه جذب مردم خواهد شد، از وی حمایت کردند[۳۴] و به سال 1216ق. به مکه و مدینه یورش بردند و افزون بر محاصره درازمدت مکه که مردم را به سختی و گرسنگی انداخت، در مدینه قبه قبرهای صحابه و اولیا را از میان بردند.
به گفته نویسنده، وهابیان میخواستند قبر پیامبر(ص) را نیز ویران کنند؛ اما نتوانستند و به تعبیر او، به غارت اموال درون مسجد نبوی بسنده کردند. [۳۵] سلطه آلسعود بر حجاز در این نوبت، دیری نپایید و با حمله محمدعلی پاشا، حاکم مصر، و اخراج وهابیان از حجاز، پایان یافت.[۳۶]
نسخههای خطی و چاپی
عبدالملک دهیش، پژوهشگر عربستانی، کتاب را بر پایه دو نسخه خطی کتابخانه حرم مکی و دارالکتب مصری، تصحیح نموده و با مقدمهای مفصل در سال 1424ق./2004م. به قطع وزیری در مکتبة الاسدی مکه به چاپ رسانده است.
پانویس
- ↑ تحصیل المرام، ص7.
- ↑ تحصیل المرام، ص10.
- ↑ مختصر نشر النور و الزهر، ص452؛ نشر الریاحین، ج2، ص523؛ معجم المؤلفین، ج8، ص262.
- ↑ تحصیل المرام، ص58.
- ↑ تحصیل المرام، ص55.
- ↑ التاریخ القویم، ج1، ص51؛ افادة الانام، ص142.
- ↑ تحصیل المرام، ص26-186.
- ↑ تحصیل المرام، ص57.
- ↑ تحصیل المرام، ص661-662.
- ↑ تحصیل المرام، ص660.
- ↑ تحصیل المرام، ص169؛ تحصیل المرام، ص177.
- ↑ تحصیل المرام، مقدمه مصحح، ص26-42.
- ↑ تحصیل المرام، ص392؛ تحصیل المرام، 402؛ تحصیل المرام، 639.
- ↑ تحصیل المرام، ص397.
- ↑ تحصیل المرام، ص145؛ تحصیل المرام، ص191؛ تحصیل المرام، ص213
- ↑ تحصیل المرام، ص191؛ تحصیل المرام، ص214؛ تحصیل المرام، ص302.
- ↑ تحصیل المرام، ص306؛ تحصیل المرام، ص403؛ تحصیل المرام، ص807.
- ↑ تحصیل المرام، ص558.
- ↑ تحصیل المرام، ص65-140.
- ↑ تحصیل المرام، ص514-545.
- ↑ تحصیل المرام، ص658؛ تحصیل المرام، ص672؛ تحصیل المرام، ص681.
- ↑ تحصیل المرام، ص459؛ تحصیل المرام، ص461.
- ↑ تحصیل المرام، ص398-400.
- ↑ تحصیل المرام، ص397.
- ↑ تحصیل المرام، ص395.
- ↑ تحصیل المرام، ص144-151.
- ↑ تحصیل المرام، ص245-250.
- ↑ تحصیل المرام، ص641.
- ↑ تحصیل المرام، ص650-658؛ تحصیل المرام، ص645.
- ↑ تحصیل المرام، ص668.
- ↑ تحصیل المرام، ص685-848.
- ↑ تحصیل المرام، ص843.
- ↑ تحصیل المرام، ص641.
- ↑ تحصیل المرام، ص797-798.
- ↑ تحصیل المرام، ص843؛ تحصیل المرام، ص791.
- ↑ تحصیل المرام، ص798.
منابع
- افادة الانام: عبدالله بن محمد الغازی (م. 1365ق.)، به کوشش ابن دهیش، مکه، مکتبة الاسدی، 1430ق؛
- التاریخ القویم: محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1420ق؛
- المختصر فی کتاب نشر النور والزهر: عبدالله بن میرداماد (م. 1343ق.)، به کوشش العامودی، جده، عالم معرفه، 1406ق؛
- معجم المؤلفین: عمر کحّاله، بیروت، دار احیاء التراث العربی ـ مکتبة المثنی؛
- نشر الریاحین فی تاریخ البلد الامین: عاتق بن غیث البلادی، مکه، دار مکه، 1415ق.