پوشاندن دست: تفاوت میان نسخه‌ها

Salar (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Salar (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۲: خط ۱۲:


==کفاره پوشاندن دست==
==کفاره پوشاندن دست==
برخی فقیهان امامی، [[کفاره]] پوشاندن دست برای زن را در شمار کفاره [[پوشیدن لباس دوخته]] یاد کرده و آن را [[قربانی کردن]] یک گوسفند دانسته‌اند.<ref>کتاب الحج، ج4، ص143؛ منتخب مناسک حج، ص119.</ref> شماری دیگر به پشتوانه اصل برائت و نبودن حدیثی ویژه در این‌باره، پوشیدن دستکش را اصولاً موجب کفاره نشمرده‌اند.<ref>الحدائق، ج15، ص447-448؛ مناسک حج، ص242.</ref>  
برخی فقیهان امامی، [[کفاره]] پوشاندن دست برای زن را در شمار کفاره [[پوشیدن لباس دوخته]] یاد کرده و آن را [[قربانی کردن]] یک گوسفند دانسته‌اند.<ref>کتاب الحج، ج4، ص143؛ منتخب مناسک حج، ص119.</ref> شماری دیگر به پشتوانه اصل برائت و نبودن حدیثی ویژه در این‌باره، پوشیدن دستکش را اصولاً موجب کفاره نشمرده‌اند.<ref>الحدائق، ج15، ص447-448؛ مناسک حج، ص242.</ref>  


فقیهان شافعی و مالکی و حنبلی پوشیدن دستکش را برای زن مایه کفاره دانسته‌اند<ref>المغنی، ج3، ص310؛ المجموع، ج7، ص263؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202.</ref> و آن را همان کفاره [[ازاله مو]] یعنی تخییر میان قربانی کردن گوسفند، سه روز [[روزه]] گرفتن و اطعام حدود نُه کیلوگرم غذا به شش فقیر دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج7، ص367-368، 377؛ کشاف القناع، ج2، ص525.</ref>  
فقیهان شافعی و مالکی و حنبلی پوشیدن دستکش را برای زن مایه کفاره دانسته‌اند<ref>المغنی، ج3، ص310؛ المجموع، ج7، ص263؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202.</ref> و آن را همان کفاره [[ازاله مو]] یعنی تخییر میان قربانی کردن گوسفند، سه روز [[روزه]] گرفتن و اطعام حدود نُه کیلوگرم غذا به شش فقیر دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج7، ص367-368، 377؛ کشاف القناع، ج2، ص525.</ref>  


فقیهان امامی،<ref>تذکرة الفقهاء، ج8، ص7؛ جواهر الکلام، ج20، ص404؛ کتاب الحج، ج4، ص143-144.</ref> شافعی،<ref>فتح العزیز، ج7، ص454-455؛ المجموع، ج7، ص259.</ref> مالکی<ref>المدونة الکبری، ج1، ص460؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص5.</ref> و حنبلی<ref>کشاف القناع، ج2، ص524-525.</ref> برای مردان و زنان؛ و فقیهان حنفی<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص187؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص597-598.</ref> تنها برای مردان، به وجوب کفاره در حالت اضطرار به پوشاندن دست، باور دارند. پشتوانه آنان، افزون بر روایات،<ref>الکافی، ج4، ص348؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص341؛ التهذیب، ج5، ص384.</ref> تنقیح مناط از آیه 196 [[سوره بقره]] است که بر بیمار مضطر، کفاره را واجب کرده است.<ref>فتح العزیز، ج7، ص451-452؛ المجموع، ج7، ص259؛ جواهر الکلام، ج20، ص404-405.</ref>  
فقیهان امامی،<ref>تذکرة الفقهاء، ج8، ص7؛ جواهر الکلام، ج20، ص404؛ کتاب الحج، ج4، ص143-144.</ref> شافعی،<ref>فتح العزیز، ج7، ص454-455؛ المجموع، ج7، ص259.</ref> مالکی<ref>المدونة الکبری، ج1، ص460؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص5.</ref> و حنبلی<ref>کشاف القناع، ج2، ص524-525.</ref> برای مردان و زنان؛ و فقیهان حنفی<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص187؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص597-598.</ref> تنها برای مردان، به وجوب کفاره در حالت اضطرار به پوشاندن دست، باور دارند. پشتوانه آنان، افزون بر روایات،<ref>الکافی، ج4، ص348؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص341؛ التهذیب، ج5، ص384.</ref> تنقیح مناط{{یادداشت|تنقيح مناط، یکی از شيوه‌هاى استنباط حكم است كه علّت حكم از اوصاف غير دخيلى كه در نصّ آمده، شناسايى و در نتيجه، حكم به تمامى مواردى كه علّت در آنها وجود دارد تعميم داده مى‌شود. از مثالهاى تنقيح مناط در فقه ماجراى مردى بيابان‌نشين است كه نزد پيامبر(ص) آمد و از عمل آميزش خود با همسرش در روز ماه رمضان خبر داد و آن حضرت او را به آزاد كردن يك برده امر كرد. فقها از اين حديث استنباط كرده‌اند كه ارتكاب چنين عملى در ماه رمضان از سوى هر فرد روزه‌دارى موجب كفّاره (آزاد كردن برده) مى‌شود و خصوصيت باديه نشينى سوال‌کننده و وقوع عمل در آن موقعيت زمانى و مكانى، دخلى در علّيت حكم (وجوب كفّاره) ندارد و تنها علّت حكم، وقوع آن در ماه رمضان است.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ج۲، ص۶۴۴.</ref>
 
تنقیح، در لغت به معنای تهذیب و پالایش است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۶۲۴ و ۶۲۵، ذیل واژه «نقح»</ref> و مناط به معنای جایِ آویختن<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۴۱۸، ذیل واژه «نوط».</ref> که به معنای علت نیز به کار می‌رود.<ref>زرکشی، البحر المحیط فی اصول الفقه، ج۴، ص۲۵۷.</ref>}} از آیه 196 [[سوره بقره]] است که بر بیمار مضطر، کفاره را واجب کرده است.<ref>فتح العزیز، ج7، ص451-452؛ المجموع، ج7، ص259؛ جواهر الکلام، ج20، ص404-405.</ref>  


فقیهان امامی،<ref>تذکرة الفقهاء، ج8، ص8؛ مدارک الاحکام، ج8، ص454؛ جواهر الکلام، ج20، ص405.</ref> شافعی<ref>فتح العزیز، ج7، ص468؛ المجموع، ج7، ص338.</ref> و حنبلی<ref>کشاف القناع، ج2، ص532.</ref> به پشتوانه احادیث،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص217؛ صحیح مسلم، ج4، ص4-5؛ التهذیب، ج5، ص369-370.</ref> در صورت پوشاندن دست از روی جهل یا فراموشی، کفاره را واجب نشمرده‌اند. فقیهان مالکی و حنفی تنها برای مردان در این‌صورت، پرداخت کفاره را برای احرام‌گزار باور دارند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص388؛ بدائع الصنائع، ج2، ص188؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص598.</ref> آنان روایت‌های مورد استناد مخالفان را بر رفع مؤاخذه و کیفر حمل کرده‌اند، نه بر رفع کفاره.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص188.</ref>  
فقیهان امامی،<ref>تذکرة الفقهاء، ج8، ص8؛ مدارک الاحکام، ج8، ص454؛ جواهر الکلام، ج20، ص405.</ref> شافعی<ref>فتح العزیز، ج7، ص468؛ المجموع، ج7، ص338.</ref> و حنبلی<ref>کشاف القناع، ج2، ص532.</ref> به پشتوانه احادیث،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص217؛ صحیح مسلم، ج4، ص4-5؛ التهذیب، ج5، ص369-370.</ref> در صورت پوشاندن دست از روی جهل یا فراموشی، کفاره را واجب نشمرده‌اند. فقیهان مالکی و حنفی تنها برای مردان در این‌صورت، پرداخت کفاره را برای احرام‌گزار باور دارند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص388؛ بدائع الصنائع، ج2، ص188؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص598.</ref> آنان روایت‌های مورد استناد مخالفان را بر رفع مؤاخذه و کیفر حمل کرده‌اند، نه بر رفع کفاره.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص188.</ref>


==پانویس==
==پانویس==