پوشاندن دست: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
خط ۲: خط ۲:
'''پوشاندن دست''' یکی از کارهای ممنوع برای احرام‌‌گزار است که مهم‌ترین مصداق آن پوشیدن دستکش است. فقیهان پوشیدن دستکش را برای زن و مرد احرام‌گزار حرام می‌دانند. کفاره پوشیدن دستکش قربانی کردن یک گوسفند است.
'''پوشاندن دست''' یکی از کارهای ممنوع برای احرام‌‌گزار است که مهم‌ترین مصداق آن پوشیدن دستکش است. فقیهان پوشیدن دستکش را برای زن و مرد احرام‌گزار حرام می‌دانند. کفاره پوشیدن دستکش قربانی کردن یک گوسفند است.
==نوع و مقدار پوشش==
==نوع و مقدار پوشش==
از مهم‌ترین مصداق‌های پوشاندن دست، پوشیدن دستکش است که با عنوان «لبس القفازین» ذیل مبحث حرمت [[پوشیدن لباس دوخته]] (لبس المخیط) یاد شده است. فقیهان [[امامی]]،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص320؛ السرائر، ج1، ص544؛ المعتمد، ج4، ص142.</ref> [[مالکی]]،<ref>المدونة الکبری، ج1، ص459؛ الموطا، ج1، ص328؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202.</ref> [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص308-309؛ کشاف القناع، ج2، ص473، 520-521.</ref> و بیشتر فقیهان [[شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج7، ص454؛ المجموع، ج7، ص257، 263، 269، 359.</ref> بر آنند که پوشیدن دستکش برای زن احرام‌گزار که معمولاً برای حفاظت از سرما یا گرما<ref>المغنی، ج3، ص308؛ المجموع، ج7، ص252؛ السرائر، ج1، ص544.</ref> و یا زینت<ref>الدروس، ج1، ص377؛ فقه الصادق، ج10، ص442-443؛ تفصیل الشریعه، ج4، ص81.</ref> انجام می‌شود، [[حرام]] است.
از مهم‌ترین مصداق‌های پوشاندن دست، پوشیدن دستکش است که با عنوان «لبس القفازین» ذیل مبحث حرمت [[پوشیدن لباس دوخته]] (لبس المخیط) یاد شده است. فقیهان [[امامی]]،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص320؛ السرائر، ج1، ص544؛ المعتمد، ج4، ص142.</ref> [[مالکی]]،<ref>المدونة الکبری، ج1، ص459؛ الموطا، ج1، ص328؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202.</ref> [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص308-309؛ کشاف القناع، ج2، ص473، 520-521.</ref> و بیشتر فقیهان [[شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج7، ص454؛ المجموع، ج7، ص257، 263، 269، 359.</ref> بر آنند که پوشیدن دستکش برای زن احرام‌گزار که معمولاً برای حفاظت از سرما یا گرما<ref>المغنی، ج3، ص308؛ المجموع، ج7، ص252؛ السرائر، ج1، ص544.</ref> و یا زینت<ref>الدروس، ج1، ص377؛ فقه الصادق، ج10، ص442-443؛ تفصیل الشریعه، ج4، ص81.</ref> انجام می‌شود، [[حرام]] است.


فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص317؛ المهذب، ج1، ص212.</ref> و اهل‌سنت<ref>المجموع، ج7، ص257، 359؛ کشاف القناع، ج2، ص494؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص537-538.</ref> به پشتوانه روایاتی که پوشیدن لباس دوخته (المخیط) را بر مرد احرام‌گزار ممنوع شمرده،<ref>مسند احمد، ج2، ص34؛ الکافی، ج4، ص340-341؛ السنن الکبری، ج5، ص49.</ref> پوشیدن دستکش را از این‌نظر بر او حرام دانسته‌اند.<ref>حاشیة رد المحتار، ج2، ص537-538؛ اعانة الطالبین، ج2، ص360-367؛ المعتمد، ج4، ص153.</ref> بر این اساس، آن‌چه بر احرام‌گزار مرد حرام است، تنها پوشاندن دست نیست؛ بلکه پوشاندنی است که مصداق پوشیدن لباس دوخته به‌شمار رود.<ref>المغنی، ج3، ص309-310؛ المجموع، ج7، ص254-255؛ کشاف القناع، ج2، ص521.</ref>
همچنین به نظر فقیهان شیعه و اهل سنت، برای مرد احرام‌گزار پوشیدن لباس دوخته شده حرام است و این حرمت، شامل هر نوع پوشیدنیِ دوخته مانند دستکش می‌شود.<ref>المغنی، ج3، ص309-310؛ المجموع، ج7، ص254-255؛ کشاف القناع، ج2، ص521؛ مسند احمد، ج2، ص34؛ الکافی، ج4، ص340-341؛ السنن الکبری، ج5، ص49.</ref>


در باور فقیهان اهل‌سنت، جز دستکش که لباس دوخته شده به‌شمار می‌رود، پوشاندن دست با پوشش دیگر مانند پارچه حرام نیست.<ref>المغنی، ج3، ص310؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202؛ حواشی الشروانی، ج4، ص165.</ref> آن‌چه حرام است، پوشاندن لباس بر دست است، نه صرف پوشاندن دست.<ref>المغنی، ج3، ص310.</ref> البته برخی از آنان بر این باورند که محکم بستن پارچه به‌دست، حرام و موجب [[کفاره]] است.<ref>نک: المغنی، ج3، ص310؛ کشاف القناع، ج2، ص521.</ref> فقیهان امامی نیز با تصریح به حرمت پوشیدن دستکش، به پوشاندن دست با غیر دستکش نپرداخته‌اند.<ref>الخلاف، ج2، ص294؛ جامع الخلاف، ص183؛ کشف اللثام، ج5، ص377.</ref>  
در باور فقیهان اهل‌سنت، جز دستکش که لباس دوخته شده به‌شمار می‌رود، پوشاندن دست با پوشش دیگر مانند پارچه حرام نیست.<ref>المغنی، ج3، ص310؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202؛ حواشی الشروانی، ج4، ص165.</ref> آن‌چه حرام است، پوشاندن لباس بر دست است، نه صرف پوشاندن دست.<ref>المغنی، ج3، ص310.</ref> البته برخی از آنان بر این باورند که محکم بستن پارچه به‌دست، حرام و موجب [[کفاره]] است.<ref>نک: المغنی، ج3، ص310؛ کشاف القناع، ج2، ص521.</ref> فقیهان امامی نیز با تصریح به حرمت پوشیدن دستکش، به پوشاندن دست با غیر دستکش نپرداخته‌اند.<ref>الخلاف، ج2، ص294؛ جامع الخلاف، ص183؛ کشف اللثام، ج5، ص377.</ref>  


با توجه به این‌که روایات به حرمت پوشاندن دست با دستکش برای احرام‌گزار تصریح کرده‌اند،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص214-215؛ سنن ابی داود، ج1، ص410؛ الکافی، ج4، ص344-345.</ref> محدوده حرمت همان است که به‌طور معمول، دستکش، دست را می‌پوشاند، یعنی تا مچ دست یا ساعد.<ref>المجموع، ج7، ص252؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص302.</ref>  
با توجه به این‌که روایات به حرمت پوشاندن دست با دستکش برای احرام‌گزار تصریح کرده‌اند،<ref>صحیح البخاری، ج2، ص214-215؛ سنن ابی داود، ج1، ص410؛ الکافی، ج4، ص344-345.</ref> محدوده حرمت همان است که به‌طور معمول، دستکش، دست را می‌پوشاند، یعنی تا مچ دست یا ساعد.<ref>المجموع، ج7، ص252؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص302.</ref>


==کفاره پوشاندن دست==
==کفاره پوشاندن دست==

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۵

احکام احرام
واجبات
شروع از میقاتنیتلباس احرامتلبیه
محرمات احرام
مشترک بین زن و مرد
شکار حیوانات خشکیکشتن جانوران بدنکندن درختانالتذاذ جنسیآمیزشاستمناءعقد ازدواجفسوقجدالزینتبوی خوشروغن مالیدن به بدننگاه کردن در آینهسرمه کشیدنازاله موناخن گرفتنخون برون آوردنکشیدن دندانحمل سلاح
ویژه مردان
پوشیدن لباس دوختهپوشاندن سراستظلال
ویژه زنان
پوشاندن صورتپوشاندن دست
دیگر احکام
مستحبات احرام
مکروهات احرام

پوشاندن دست یکی از کارهای ممنوع برای احرام‌‌گزار است که مهم‌ترین مصداق آن پوشیدن دستکش است. فقیهان پوشیدن دستکش را برای زن و مرد احرام‌گزار حرام می‌دانند. کفاره پوشیدن دستکش قربانی کردن یک گوسفند است.

نوع و مقدار پوشش

از مهم‌ترین مصداق‌های پوشاندن دست، پوشیدن دستکش است که با عنوان «لبس القفازین» ذیل مبحث حرمت پوشیدن لباس دوخته (لبس المخیط) یاد شده است. فقیهان امامی،[۱] مالکی،[۲] حنبلی[۳] و بیشتر فقیهان شافعی[۴] بر آنند که پوشیدن دستکش برای زن احرام‌گزار که معمولاً برای حفاظت از سرما یا گرما[۵] و یا زینت[۶] انجام می‌شود، حرام است.

همچنین به نظر فقیهان شیعه و اهل سنت، برای مرد احرام‌گزار پوشیدن لباس دوخته شده حرام است و این حرمت، شامل هر نوع پوشیدنیِ دوخته مانند دستکش می‌شود.[۷]

در باور فقیهان اهل‌سنت، جز دستکش که لباس دوخته شده به‌شمار می‌رود، پوشاندن دست با پوشش دیگر مانند پارچه حرام نیست.[۸] آن‌چه حرام است، پوشاندن لباس بر دست است، نه صرف پوشاندن دست.[۹] البته برخی از آنان بر این باورند که محکم بستن پارچه به‌دست، حرام و موجب کفاره است.[۱۰] فقیهان امامی نیز با تصریح به حرمت پوشیدن دستکش، به پوشاندن دست با غیر دستکش نپرداخته‌اند.[۱۱]

با توجه به این‌که روایات به حرمت پوشاندن دست با دستکش برای احرام‌گزار تصریح کرده‌اند،[۱۲] محدوده حرمت همان است که به‌طور معمول، دستکش، دست را می‌پوشاند، یعنی تا مچ دست یا ساعد.[۱۳]

کفاره پوشاندن دست

برخی فقیهان امامی، کفاره پوشاندن دست برای زن را در شمار کفاره پوشیدن لباس دوخته یاد کرده و آن را قربانی کردن یک گوسفند دانسته‌اند.[۱۴] شماری دیگر به پشتوانه اصل برائت و نبودن حدیثی ویژه در این‌باره، پوشیدن دستکش را اصولاً موجب کفاره نشمرده‌اند.[۱۵]

فقیهان شافعی و مالکی و حنبلی پوشیدن دستکش را برای زن مایه کفاره دانسته‌اند[۱۶] و آن را همان کفاره ازاله مو یعنی تخییر میان قربانی کردن گوسفند، سه روز روزه گرفتن و اطعام حدود نُه کیلوگرم غذا به شش فقیر دانسته‌اند.[۱۷]

فقیهان امامی،[۱۸] شافعی،[۱۹] مالکی[۲۰] و حنبلی[۲۱] برای مردان و زنان؛ و فقیهان حنفی[۲۲] تنها برای مردان، به وجوب کفاره در حالت اضطرار به پوشاندن دست، باور دارند. پشتوانه آنان، افزون بر روایات،[۲۳] تنقیح مناط[یادداشت ۱] از آیه 196 سوره بقره است که بر بیمار مضطر، کفاره را واجب کرده است.[۲۸]

فقیهان امامی،[۲۹] شافعی[۳۰] و حنبلی[۳۱] به پشتوانه احادیث،[۳۲] در صورت پوشاندن دست از روی جهل یا فراموشی، کفاره را واجب نشمرده‌اند. فقیهان مالکی و حنفی تنها برای مردان در این‌صورت، پرداخت کفاره را برای احرام‌گزار باور دارند.[۳۳] آنان روایت‌های مورد استناد مخالفان را بر رفع مؤاخذه و کیفر حمل کرده‌اند، نه بر رفع کفاره.[۳۴]

پانویس

  1. المبسوط، طوسی، ج1، ص320؛ السرائر، ج1، ص544؛ المعتمد، ج4، ص142.
  2. المدونة الکبری، ج1، ص459؛ الموطا، ج1، ص328؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202.
  3. المغنی، ج3، ص308-309؛ کشاف القناع، ج2، ص473، 520-521.
  4. فتح العزیز، ج7، ص454؛ المجموع، ج7، ص257، 263، 269، 359.
  5. المغنی، ج3، ص308؛ المجموع، ج7، ص252؛ السرائر، ج1، ص544.
  6. الدروس، ج1، ص377؛ فقه الصادق، ج10، ص442-443؛ تفصیل الشریعه، ج4، ص81.
  7. المغنی، ج3، ص309-310؛ المجموع، ج7، ص254-255؛ کشاف القناع، ج2، ص521؛ مسند احمد، ج2، ص34؛ الکافی، ج4، ص340-341؛ السنن الکبری، ج5، ص49.
  8. المغنی، ج3، ص310؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202؛ حواشی الشروانی، ج4، ص165.
  9. المغنی، ج3، ص310.
  10. نک: المغنی، ج3، ص310؛ کشاف القناع، ج2، ص521.
  11. الخلاف، ج2، ص294؛ جامع الخلاف، ص183؛ کشف اللثام، ج5، ص377.
  12. صحیح البخاری، ج2، ص214-215؛ سنن ابی داود، ج1، ص410؛ الکافی، ج4، ص344-345.
  13. المجموع، ج7، ص252؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص302.
  14. کتاب الحج، ج4، ص143؛ منتخب مناسک حج، ص119.
  15. الحدائق، ج15، ص447-448؛ مناسک حج، ص242.
  16. المغنی، ج3، ص310؛ المجموع، ج7، ص263؛ مواهب الجلیل، ج4، ص202.
  17. المجموع، ج7، ص367-368، 377؛ کشاف القناع، ج2، ص525.
  18. تذکرة الفقهاء، ج8، ص7؛ جواهر الکلام، ج20، ص404؛ کتاب الحج، ج4، ص143-144.
  19. فتح العزیز، ج7، ص454-455؛ المجموع، ج7، ص259.
  20. المدونة الکبری، ج1، ص460؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص5.
  21. کشاف القناع، ج2، ص524-525.
  22. بدائع الصنائع، ج2، ص187؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص597-598.
  23. الکافی، ج4، ص348؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص341؛ التهذیب، ج5، ص384.
  24. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ج۲، ص۶۴۴.
  25. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۶۲۴ و ۶۲۵، ذیل واژه «نقح»
  26. ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۴۱۸، ذیل واژه «نوط».
  27. زرکشی، البحر المحیط فی اصول الفقه، ج۴، ص۲۵۷.
  28. فتح العزیز، ج7، ص451-452؛ المجموع، ج7، ص259؛ جواهر الکلام، ج20، ص404-405.
  29. تذکرة الفقهاء، ج8، ص8؛ مدارک الاحکام، ج8، ص454؛ جواهر الکلام، ج20، ص405.
  30. فتح العزیز، ج7، ص468؛ المجموع، ج7، ص338.
  31. کشاف القناع، ج2، ص532.
  32. صحیح البخاری، ج2، ص217؛ صحیح مسلم، ج4، ص4-5؛ التهذیب، ج5، ص369-370.
  33. المدونة الکبری، ج1، ص388؛ بدائع الصنائع، ج2، ص188؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص598.
  34. بدائع الصنائع، ج2، ص188.
  1. تنقيح مناط، یکی از شيوه‌هاى استنباط حكم است كه علّت حكم از اوصاف غير دخيلى كه در نصّ آمده، شناسايى و در نتيجه، حكم به تمامى مواردى كه علّت در آنها وجود دارد تعميم داده مى‌شود. از مثالهاى تنقيح مناط در فقه ماجراى مردى بيابان‌نشين است كه نزد پيامبر(ص) آمد و از عمل آميزش خود با همسرش در روز ماه رمضان خبر داد و آن حضرت او را به آزاد كردن يك برده امر كرد. فقها از اين حديث استنباط كرده‌اند كه ارتكاب چنين عملى در ماه رمضان از سوى هر فرد روزه‌دارى موجب كفّاره (آزاد كردن برده) مى‌شود و خصوصيت باديه نشينى سوال‌کننده و وقوع عمل در آن موقعيت زمانى و مكانى، دخلى در علّيت حكم (وجوب كفّاره) ندارد و تنها علّت حكم، وقوع آن در ماه رمضان است.[۲۴] تنقیح، در لغت به معنای تهذیب و پالایش است[۲۵] و مناط به معنای جایِ آویختن[۲۶] که به معنای علت نیز به کار می‌رود.[۲۷]

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل پوشاندن دست.
  • الاستذکار: ابن عبدالبر (درگذشت 463ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000م.
  • الاوائل: ابوهلال العسکری (درگذشت 395ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1407ق.
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (درگذشت 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (درگذشت 726ق.)، قم، آل البیت:، 1414ق.
  • تفصیل الشریعه: فاضل اللنکرانی، قم، مرکز فقه ائمه اطهار، 1423ق.
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
  • جامع الخلاف و الوفاق: علی بن محمد القمی (درگذشت قرن7ق.)، به کوشش حسنی، قم، زمینه‌سازان ظهور امام عصر، 1379ش.
  • جواهر الکلام: النجفی (درگذشت 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • حاشیة الدسوقی: الدسوقی (درگذشت 1230ق.)، دار احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (درگذشت 1252ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (درگذشت 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش.
  • حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (درگذشت 1301ق.) و العبادی (درگذشت 994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • الخلاف: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق.
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (درگذشت 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق.
  • ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (درگذشت 1231ق.)، قم، موسسة آل البیت، 1418ق.
  • السرائر: ابن ادریس (درگذشت 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق.
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (درگذشت 275ق.)، به کوشش سعید اللحام، بیروت، دار الفکر، 1410ق.
  • سنن الدارقطنی: الدارقطنی (درگذشت 385ق.)، به کوشش مجدی الشوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1417ق.
  • السنن الکبری: البیهقی (درگذشت 458ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • صحیح البخاری: البخاری (درگذشت 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق.
  • صحیح مسلم: مسلم (درگذشت 261ق.)، بیروت، دار الفکر.
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت 623ق.)، دار الفکر.
  • فرهنگ فقه فارسی: سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسّسه دائرة المعارف فقه اسلامى، ۱۳۸۷ش.
  • فقه الصادق(ع): سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، 1413ق.
  • الکافی: الکلینی (درگذشت 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش.
  • کتاب الحج: محاضرات الخوئی (درگذشت 1413ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق.
  • کشف القناع: اسدالله بن اسماعیل التستری (درگذشت 1237ق.)، آل البیت:.
  • کشف اللثام: الفاضل الهندی (درگذشت 1137ق.)، قم، نشر اسلامی، 1416ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
  • المبسوط: السرخسی (درگذشت 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت 676ق.)، دار الفکر.
  • مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت 1009ق.)، قم، آل البیت:، 1410ق.
  • المدونة الکبری: مالک بن انس (درگذشت 179ق.)، مصر، مطبعة السعاده.
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (درگذشت 1245ق.)، قم، آل البیت:، 1415ق.
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (درگذشت 241ق.)، بیروت، دار صادر.
  • المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (درگذشت 1413ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق.
  • معرفة السنن و الآثار: البیهقی (درگذشت 458ق.)، به کوشش کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (درگذشت 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق.
  • مناسک حج (محشی): محمد رضا محمودی، تهران، مشعر، 1429ق.
  • منتخب مناسک حج: امام خمینی1، قم، مشعر، 1426ق.
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (درگذشت 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق.
  • الموطّا: مالک بن انس (درگذشت 179ق.)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1406ق.
  • المهذب: القاضی ابن البراج (درگذشت 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق.

مقاله‌های مرتبط