با من به خانه خدا بیایید: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:سفرنامههای حج using HotCat) |
جز (جایگزینی متن - 'http://phz.hajj.ir/422' به 'http://hzrc.ac.ir/post') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/7948 | ||
| عنوان = با من به خانه خدا بياييد | | عنوان = با من به خانه خدا بياييد | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
}} | }} | ||
[[رده:مقالههای تکمیلشده]] | [[رده:مقالههای تکمیلشده]] | ||
[[رده:سفرنامههای حج]] | [[رده:سفرنامههای فارسی حج]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۲۱
پدید آورندگان | |
---|---|
نویسنده | محمدرضا خلیلی عراقی |
تاریخ نگارش | سال1340ش./1381ق. |
محتوا | |
موضوع | سفرنامه حج |
زبان | فارسی |
نشر | |
تعداد جلد | 1جلد |
تعداد صفحات | 631 |
قطع | قطع وزیری |
با من به خانه خدا بیایید سفرنامه حج محمدرضا خلیلی عراقی در سال1340ش./1381ق. از تهران است، که در آن، آگاهی های فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی، تاریخی، و جغرافیایی از مکه و مدینه گزارش شده است. در این سفر آیتالله سیداحمد زنجانی و آیتالله میرزا خلیل کمرهای و علامه طباطبایی همکاروان خلیلی بودند و بر کتاب او تقریظ نوشتند. از ویژگیهای کتاب، نگاه منتقدانه نویسنده به موضوعات مختلف ازجمله نقد کارگزاران و سازمانهای دستاندرکار و بیان مشکلات و نارساییهایی مثل فساد دستگاههای دولتی و غیردولتی مربوط به حج است. بخشی از کتاب نیز به موضوع روحانیت شیعه و تاریخ عربستان و روی کار آمدن وهابیت و نقد این فرقه میپردازد.
معرفی نویسنده[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محمد رضا خلیلی عراقی (زاده 1294ش.) در خانوادهای روحانی در تهران زاده شد. او دانشآموخته دبیرستان نظام و دانشکده افسری تهران (1320ش.) است. خلیلی به سبب دلبستگی به نویسندگی، از ارتش استعفا کرد. او دوره روزنامهنگاری را در 43 سالگی در دانشکده حقوق گذراند و سال بعد از مؤسسه مطالعات و تحقیقات علوم اجتماعی، مدرک فوق لیسانس علوم اجتماعی گرفت. وی بیش از 14 عنوان کتاب دارد که بیشتر جنبه نظامی و میهنپرستانه دارند. [۱] وی برای نخستین تالیف خود، خاطرات آذربایجان و کردستان، از حکومت پهلوی، مدال درجه اول همایون گرفت. [۲]
محتوای کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این کتاب، حاصل سفر حج خلیلی به سال 1381ق./1340ش. از تهران است که در آن، آگاهیهای فرهنگی [۳]، اجتماعی [۴]، بهداشتی [۵]، اقتصادی [۶]، سیاسی [۷]، مذهبی [۸]، تاریخی [۹]، و جغرافیایی [۱۰] گزارش شده است. تایید و تقریظ آیتالله سیداحمد زنجانی و آیتالله میرزا خلیل کمرهای که همکاروان نویسنده در این سفر بوده و نیز علامه طباطبایی در آغاز کتاب آمده است. لزوم وحدت میان شیعه و سنی، از مسائل مورد توجه نویسنده در کتاب است. [۱۱] منوچهر سالور و غلامحسین صدیقی نیز از همکاروانان او در این سفر بودهاند. [۱۲]
ویژگی کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ویژگی این سفرنامه، نگاه منتقدانه آن است. نویسنده بیشتر موضوعات را از زوایای گوناگون به نقد کشیده و گاه برای این کار از زبان طنز نیز سود جسته است. آگاهیهای گسترده از وضعیت ثبت نام و اعزام حاجیان و نقدهای نویسنده بر کارگزاران و سازمانهای دستاندرکار و بیان مشکلات و نارساییهایی همچون فساد دستگاههای دولتی و غیر دولتی مربوط به حج در ایران آن زمان، از مطالب مهم سفرنامه است.[۱۳] بخشی مفصل نیز به جامعه روحانیت و شیعه و کارهای روحانیان به ویژه آیتالله بروجردی برای اعتلای جایگاه شیعه در جهان اسلام [۱۴] و تاریخ کشور عربستان و ماجرای بر کار آمدن وهابیان و نقد این فرقه [۱۵] اختصاص یافته است.
فصول کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
سفرنامه او سه فصل با عناوین «کتاب اول»، «کتاب دوم» و «کتاب سوم» دارد. کتاب اول به مقدمات سفر و راهنمایی حاجیان و کتاب دوم و سوم به شرح رخدادهای سفر در مدینه و مکه پرداخته است. او در آغاز کتاب دوم، در پی تشریح اوضاع اجتماعی عربستان در دوران وهابیت [۱۶] به فتاوای آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت (رئیس دانشگاه الازهر) درباره وحدت اشاره میکند. [۱۷] خلیلی با اشاره به شیوه اتحاد آل سعود با وهابیت [۱۸] و تاثیر جان فیلبی انگلیسی (1885-1960م.) در آرای سیاسی ایشان [۱۹] به غارتهای آل سعود با مجوز وهابیت، اشاره میکند و به حوادثی میپردازد که بر اثر توهین به بقاع متبرک مکه و مدینه به سال 1304ش. در ایران روی داده است. [۲۰] نویسنده در آغاز کتاب دوم، به جغرافیای مدینه [۲۱] و در کتاب سوم، به تاریخ پیدایش شهر مکه و موقعیت جغرافیایی و وضعیت اقلیمی آن پرداخته است. [۲۲] وی در پی بازگشت، مقداری از آب چاه زمزم را برای تجزیه به مدیر وقت سازمان آب تهران تحویل داده و نتیجه آزمایش میزان املاح آب را در سفرنامه قید کرده است. [۲۳]
گزارشهایی از تاریخچه مکه و مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گزارشهایی از تاریخچه مسجدالنبی، مدفن پیامبر(ص)، مساحت مساجد قدیم و جدید نبوی و ستونها [۲۴]، داستان اصحاب صفه و جایگاه آنان [۲۵]، تاریخچه بقیع به قلم فرهاد میرزا و وضعیت کنونی بقیع و مدفونان در آن [۲۶]، کوه اُحد [۲۷]، خصوصیات و جزئیات کامل ساختمانهای قدیم و جدید مسجدالحرام و چگونگی گسترش آن [۲۸]، کعبه [۲۹]، و عرفات [۳۰] از مباحث این کتاب است. خلیلی با انتقاد از وضعیت نامناسب اسکان ایرانیان در مدینه [۳۱] و مشعر [۳۲] و منا [۳۳] و رعایت نشدن بهداشت از جانب اعراب [۳۴] و نیز گستاخی شرطههای پیرامون حجره پیامبر(ص) [۳۵] و خانه خدا [۳۶] به ماجرای درگیری میان حاجیان ایرانی و ماموران عربستان در مسجدالنبی و مجروح شدن 36 زائر ایرانی اشاره کرده که به دلیل سختی جراحات پدید آمده از چوبدستی شرطهها، با اعتراض سیدمصطفی عطار، از شهرداران شیعه مدینه و تنها واسطه میان دولت سعودی با حاجیان ایرانی، روبهرو گشت و مسؤولان عربستان ناچار به تعویض چوبهای خیزران ماموران با شلاقهای کنفی شدند. [۳۷]
بررسی جامعهشناختی عربستان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بررسی جامعهشناختی عربستان [۳۸] و گرایش شتابناک این کشور به تمدن غربی و مقایسۀ دو شهر ریاض (پایتخت) و دَهران (شهری نفتخیز) با دیگر شهرهای عربستان بهویژه مکه و مدینه، از موضوعات کتاب است. [۳۹] نویسنده در بخشهایی از کتاب به روزنامهها و مجلات عربستان [۴۰] و نیز ارائه جدول نرخ ارز [۴۱] و جدول کلی هزینههای حاجیان در عربستان اشاره دارد. [۴۲] تلخیصی از سفرنامه من در مکه بودم اثر مارسلا دارل آلمانی نیز بخشی از مطالب کتاب است. این زن آلمانی، ماجراجویانه و غیر قانونی وارد مکه شده بود. [۴۳] خلیلی ماجرای انتقال جسد رضا شاه به مدینه و رخدادهای پیرامون آن را نیز گزارش کرده است. [۴۴]
نقدهای خلیلی بر مدیران حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به گزارش خلیلی، کشورهای اسلامی در شهرهای جده و مدینه و مکه برای شهروندان خود مکانی ویژه فراهم میکردندکه به آن مدینة الحاج گفته میشد و تنها کشوری که این ساختمان را نداشته، ایران بوده است. وی میافزاید که به رغم کلنگزنی ساختمان مدینة الحاج ایرانیان در مدینه به دست محمدرضا پهلوی، پس از چند سال هنوز هیچکاری در آن مکان صورت نگرفته است. [۴۵] وی در پی بازدید از کاروانهای حج دیگر کشورهای اسلامی [۴۶] با اشاره به وضعیت نامطلوب کاروان حاجیان ایران، از مسؤولان حج آن سال به دلیل ضعف مدیریت کافی [۴۷] و کمبود امکانات بهداشتیـ پزشکی حتی در کاروان پزشکی انتقاد میکند. [۴۸] به گزارش او، سهمیه هیئت سرپرستی ایران از مهمانی سالانه پادشاه عربستان 25 کارت دعوت بوده که در آن سال، به دلیل روابط نزدیک ایران و اسرائیل، تنها دو کارت به ایرانیان داده بودند.[۴۹] به نوشته خلیلی، آن سال 17 تن از حاجیان ایرانی بر اثر رویدادهای گوناگون چون گرمازدگی و تصادف، جان خود را از دست دادند. [۵۰] او به تفاوت 4000 نفری میان آمار رسمی تعداد حاجیان ایرانی از جانب دولت ایران و عربستان اشاره کرده است. [۵۱] گویا این تفاوت به سبب سودی بوده که از این طریق به هیئت سرپرستی میرسیده است.
نقدهای خلیلی بر مدیران حج آن دوره، در بسیاری از صفحههای کتاب دیده میشود. برای نمونه، از درآمدهای مشروع و نامشروع برخی مدیران کاروانها سخن گفته و خرید قالی، برنج و عطر در ایران و فروش آن تا 10 برابر قیمت در عربستان و همچنین قاچاق جواهر را از درآمدهای نامشروع دانسته است. [۵۲]
عکس و نقشه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
این سفرنامه شامل 175 عکس، 35 کلیشه و نیز چهار نقشه بینظیر است. نویسنده با بهرهوری از کتاب هنرهای مستظرفه مسلمانان اثر سالادن و با همکاری دو مهندس ایرانی، به طراحی واپسین نقشه مکانهای مذهبی مانند مسجدالحرام [۵۳]، مسجدالنبی [۵۴]، میقاتها [۵۵] و حتی نمای عمومی شهر مکه [۵۶] پرداخته است.
وضعیت کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نویسنده در تاریخ 8 خرداد 1340ش. پس از 18 روز به ایران بازمیگردد [۵۷] و نگارش این سفرنامه را در 10 ماه به اتمام میرساند. [۵۸] این سفرنامه را شرکت طبع کتاب در قطع وزیری با 631 صفحه در همان سال به چاپ رسانده است.
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص614-616.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص614.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص275؛با من به خانه خدا بیایید، ص544؛ با من به خانه خدا بیایید، ص552.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص268؛ با من به خانه خدا بیایید، ص292.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص74؛ با من به خانه خدا بیایید، ص540.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص72؛ با من به خانه خدا بیایید، ص86؛ با من به خانه خدا بیایید، ص120؛با من به خانه خدا بیایید، ص285.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص231؛با من به خانه خدا بیایید، ص401.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص26؛ با من به خانه خدا بیایید، ص347.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص104؛ با من به خانه خدا بیایید، ص112؛ با من به خانه خدا بیایید، ص184؛ با من به خانه خدا بیایید، ص204.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص186؛ با من به خانه خدا بیایید، ص238.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص20؛ با من به خانه خدا بیایید، ص214.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص21-22.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، نک: ص79-88؛با من به خانه خدا بیایید، ص134-138.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص151-163.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص98-128.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص149.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص155؛ با من به خانه خدا بیایید، 160.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص125.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص119.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص109.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص167.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص408.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص472.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص187.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص202.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص234.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص250-256.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص476.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص521.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص513.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص169.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص555.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص576.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص292-298.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص210.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص496.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص217-220.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص266.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص267-268.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص275.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص285.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص304.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص360.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص401-407.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص260.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص591.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص538.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص539.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص538.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص534.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص538.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص86.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص433.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص186.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص356.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص455.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص610.
- ↑ با من به خانه خدا بیایید، ص613.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]