کاربر:Salar/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
 
(۴۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==منابع==
*'''اعانة الطالبین''': السید البکری الدمیاطی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
*'''بدائع الصنائع''': علاء الدین الکاسانی (درگذشت 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
*'''تاج العروس''': محمد بن محمد مرتضی زبیدی، به کوشش: علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
*'''تحریر الوسیله''': امام خمینی، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
*'''تحفة الفقهاء''': علاء الدین السمرقندی (درگذشت 535/539ق) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
*'''تذکرة الفقهاء''': العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
*'''جامع المقاصد''': علی بن حسین الکرکی (محقق کرکی)، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۱۱ق.
*'''جواهر الکلام''': النجفی (درگذشت 1266ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
*'''حاشیة الدسوقی''': الدسوقی (درگذشت 1230ق)، دار احیاء الکتب العربیه، بی‌تا.
*'''الحدائق الناضره''': یوسف البحرانی (درگذشت 1186ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش.
*'''الخلاف''': الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش: سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 14۱۸ق.
*'''روضة الطالبین''': النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
*'''شرائع الاسلام''': المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
*'''العروة الوثقی''': سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ١٤۲۰ق.
*'''فتح الباری''': ابن حجر العسقلانی (درگذشت ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
*'''فتح العزیز''': عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت 623ق)، دار الفکر.
*'''فرهنگ فقه فارسی''': جمعی از محققان، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
*'''الفقه الاسلامی و ادلته''': وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، 1418ق.
*'''قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام''': حسن بن یوسف حلی(علامه حلی)، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
*'''کتاب الحج''': محاضرات الخوئی (درگذشت 1413ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق.
*'''کشاف القناع''': منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
*'''کفایة الاحکام''': محمد باقر السبزواری (-۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
*'''لسان العرب''': محمد بن مكرم (ابن منظور)، قم، ادب الحوزه، 14۰۵ق.
*'''لغت‌نامه''': علی‌اکبر دهخدا و دیگران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
*'''مختلف الشیعه فی احکام الشریعه''': حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
*'''المبسوط''': السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
*'''المجموع شرح المهذب''': النووی (درگذشت 676ق)، دار الفکر.
*'''مدارک الاحکام'''، سید محمد بن علی الموسوی العاملی، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۰ق.
*'''مستمسک العروة الوثقی''': سید محسن حکیم، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
*'''مستند الشیعه''': احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
*'''المعتبر فی شرح المختصر''': جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲–۶۷۶ق)، قم، انتشارات سید الشهداء، ۱۳۶۴ش.
*'''معجم لغة الفقهاء''': محمد قلعه‌جی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
*'''المغنی''': عبدالله بن قدامه (درگذشت 620ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
*'''مغنی المحتاج''': محمد الشربینی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
*'''مفردات ألفاظ القرآن''': حسين بن محمد راغب اصفهانى، دمشق، دار القلم، 1412ق.
*'''مناسک الحج''':‏ سید محمدرضا گلپایگانی، قم، دار القرآن الکریم 141۳ق.
*'''مواهب الجلیل''': الحطاب الرعینی (درگذشت 954ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق.
/////////////////////////////////////////
{{جعبه نقل قول | عنوان= توصف ناصر خسرو از در کعبه به سال ۴۴۱ قمری| نقل‌قول=در کعبه دری است از چوب ساج، به دو مصراع. و بالای در شش اَرَش و نیم است. و پهنای هر مصراعی یک گز و سه چهار یک، چنانکه هر دو مصراع سه گز و نیم باشد. و روی در و در افرازِ هم نبشته است و بر آن نقره کاری دایره‌ها و کتابت‌ها نقاشی منَبَّت کرده‌اند، و کتابت‌های بزرکرده و سیمِ سوخته در رانده، و این آیات را تا آخر بر آنجا نوشته: آیه: {{قلم رنگ|سبز|اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ…}} ([[سوره آل عمران]]، ۹۰) الآیة. و دو حلقه نقره‌گین بزرگ که از غزنین فرستاده‌اند بر دو مصراع در زده،‌ چنانکه دست هر کس که خواهد بدان نرسد و دو حلقه دیگر نقره‌گین خردتر از آن هم بر دو مصراع در زده، چنانکه دست هر کس که خواهد بدان رسد. و قفلی بزرگ از نقره بر این دو حلقه زیرین بگذرانده که بستن در به آن باشد و تا آن قفل بر نگیرند در گشوده نشود.<ref>سفرنامه ناصر خسرو، ص130-131.</ref>|تاریخ بایگانی | | منبع = | تراز = چپ| عرض = 23۰px | اندازه خط = 15px|رنگ پس‌زمینه=#f3fca4 | گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
== احکام ==
به فتوای فقیهان شیعه، یک‌بار گفتن تلبیه، برای تحقق احرام در [[حج]] و [[عمره تمتع]] و [[حج افراد|حج اِفراد]] و [[عمره مفرده]]، [[واجب]] و شرط صحت احرام است؛ ولی در [[حج قران|حج قِران]]، حج‌‌گزار برای انعقاد احرام، میان تلبیه و [[اشعار و تقلید|اِشعار و تقلید]] مخیر است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص248؛ العروة الوثقی، ج4، ص666؛ معتمد العروه، ج2، ص528.</ref>
فقیهان [[شافعی]]<ref>المجموع، ج7، ص224-246؛ اعانة الطالبین، ج2، ص324، 350.</ref> و [[حنبلی]]<ref>المغنی، ج3، ص254؛ کشاف القناع، ج2، ص486؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج3، ص254، 256.</ref> تلبیه را مستحب شمرده‌اند؛ ولی فقیهان [[مالکی]] آن را واجب دانسته‌اند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21، 39-40؛ الثمر الدانی، ص363.</ref> به نظر فقیهان [[حنفی]]، تلبیه با نیت تلبیه یا گفتن یکی از ذکرهای لا اله الا الله، الحمد لله و سبحان الله یا [[اشعار و تقلید|تقلید]] منعقد می‌گردد؛<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص398-400؛ بدائع الصنائع، ج2، ص161.</ref> ولی گفتن عبارات تلبیه مستحب است.<ref>البحر الرائق، ج2، ص565؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص533.</ref>
=== رکن بودن تلبیه ===
در باور فقیهان امامی<ref>مسالک الافهام، ج2، ص226؛ کشف اللثام، ج5، ص20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-4.</ref> و اهل‌سنت،<ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص381؛ مواهب الجلیل، ج4، ص11؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513.</ref> تلبیه از [[ارکان حج]] و [[ارکان عمره|عمره]] به‌شمار نمی‌رود؛<ref>نک: مختلف الشیعه، ج4، ص59.</ref>ولی شماری از فقیهان امامی بر این باورند که تلبیه در حج و عمره، رکن به‌شمار می‌رود.<ref>الکافی، حلبی، ص193؛ السرائر، ج1، ص532؛ مختلف الشیعه، ج4، ص58-59.</ref>
=== هنگام آغاز تلبیه ===
=== موارد استحباب تکرار تلبیه ===
/////////////////////////////////////////////////////


'''تکبیر''' گفتن ذکر مخصوص بوده و از کارهای مستحب در [[مناسک حج|مناسک]] و [[آداب حج]] و [[حرمین]] است.
'''تکبیر''' گفتن ذکر مخصوص بوده و از کارهای مستحب در [[مناسک حج|مناسک]] و [[آداب حج]] و [[حرمین]] است.
خط ۱۶: خط ۹۱:
دیگر معانی آن عبارت است از: خدا بزرگ است، خدا بزرگ‌تر از هر چیز است، خدا بزرگ‌تر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود.<ref>تهذیب اللغه، ج10، ص122؛ لسان العرب، ج5، ص127؛ تاج العروس، ج7، ص430، «کبر».</ref>
دیگر معانی آن عبارت است از: خدا بزرگ است، خدا بزرگ‌تر از هر چیز است، خدا بزرگ‌تر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود.<ref>تهذیب اللغه، ج10، ص122؛ لسان العرب، ج5، ص127؛ تاج العروس، ج7، ص430، «کبر».</ref>


==تکبیر هنگام قربانی کردن در حج==
==تکبیر در حج و عمره==
به نوشته تفسیر ابن ابی حاتم، در زمان جاهلیت چنین رسم بوده که خون و گوشت شتر قربانی را به در و دیوار [[کعبه]] می‌مالیدند. اصحاب رسول خدا(ص) گفتند، اگر چنین عملی درست باشد ما سزاوارتریم که آن‌ها را به در و دیوار کعبه بمالیم و سپس آیه ۳۷ سوره حج نازل گردید.<ref>تفسیر القرآن العظیم، ج۸، ص۲۴۹۵.</ref> در بخشی از این آیه آمده است: {{قلم رنگ|سبز|کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ بَشّـِرِ الْمُحْسِنِینَ}} (اینچنین این چهارپایان را رام و مطیع شما ساخته تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت فرمود تکبیر و تسبیح گویید [و شکر نعمتش به جای آورید] و تو [ای رسول] نیکوکاران را [به سعادت ابدی] بشارت ده).
به نوشته اخبار مکه، تکبیرگویی حج‌گزار، مایه آبرو و بزرگی او خوانده شده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص421.</ref> همچنین از آن‌جا که امام علی(ع) در [[روز عرفه]] تکبیر می‌گفت، [[معاویه]] برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص6.</ref>


شماری از مفسران، مقصود از این تکبیر را یاد کردن خداوند به عظمت<ref>التفسیر الکبیر، ج23، ص227؛ تفسیر شاهی، ج1، ص381؛ المیزان، ج14، ص376.</ref> یا شناخت بزرگی خداوند<ref>مجمع البیان، ج7، ص138؛ نک: المیزان، ج14، ص376.</ref> دانسته‌اند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در [[ایام تشریق]] (یازدهم تا سیزدهم [[ذی‌حجه]])<ref>تفسیر قمی، ج2، ص84؛ نک: مجمع البیان، ج7، ص138.</ref> یا هنگام ذبح [[قربانی]]<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295؛ نک: التبیان، ج7، ص320؛ کشف الاسرار، ج6، ص369.</ref> می‌دانند.
بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در [[ایام حج]] در بازارهای مکه تا هنگامی که [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (حک: 73-75ق.) به حکومت [[مکه]] رسید، رایج بوده است. حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373.</ref> [[خالد بن عبدالله قسری]]، حاکم اموی مکه (حک: 87-96ق.) برای شمارش تعداد طواف‌ها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن [[نماز تراویح]] در ماه رمضان، شماری از خدمتکاران [[کعبه]] را موظف کرده بود که در هر دورِ [[طواف]]، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.<ref>اخبارمکه، فاکهی، ج2، ص101؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص65-66؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص150.</ref>


==پیشینه==
==پیشینه==
به روایتی، هنگام بنای [[کعبه]]، آن گاه که [[حضرت آدم(ع)]] از کنار [[کوه صفا]] به [[رکن حجر]] نگریست، تکبیر گفت<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص186؛ علل الشرائع، ج2، ص431.</ref> و در مناسکی که خداوند از طریق [[جبرئیل]] به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از [[عرفات]] بر بالای هر یک از کوه‌های هفت‌گانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت.  همچنین پس از انجام قربانی و [[حلق]] در [[منا]] در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن [[شیطان]] در محل [[جمرات سه‌گانه]]، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص401.</ref> بر پایه روایات، [[هبةالله]] جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او 30 تکبیر گفت.<ref>الکافی، کلینی، ج8، ص114؛ الوافی، ج2، ص284.</ref>
بنا بر روایتی، هنگام بنای [[کعبه]]، آن گاه که [[حضرت آدم(ع)]] از کنار [[کوه صفا]] به [[رکن حجر]] نگریست، تکبیر گفت<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص186؛ علل الشرائع، ج2، ص431.</ref> و در مناسکی که خداوند از طریق [[جبرئیل]] به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از [[عرفات]] بر بالای هر یک از کوه‌های هفت‌گانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت.  همچنین پس از انجام قربانی و [[حلق]] در [[منا]] در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن [[شیطان]] در محل [[جمرات سه‌گانه]]، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص401.</ref> بر پایه روایات، [[هبةالله]] جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او 30 تکبیر گفت.<ref>الکافی، کلینی، ج8، ص114؛ الوافی، ج2، ص284.</ref>


پیش از [[اسلام]]، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنان‌که به روایتی، هنگامی که [[عبدالمطلب]] توانست با حفر دیگر بار [[چاه زمزم]]، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص44؛ الکافی، کلینی، ج4، ص219-220؛ الوافی، ج12، ص74.</ref>
پیش از [[اسلام]]، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنان‌که به روایتی، هنگامی که [[عبدالمطلب]] توانست با حفر دیگر بار [[چاه زمزم]]، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.<ref>اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص44؛ الکافی، کلینی، ج4، ص219-220؛ الوافی، ج12، ص74.</ref>


==تکبیر در سیره پیامبر==
===تکبیر در جنگ‌های مسلمانان===
[[حضرت محمد (ص)]] در نبرد‌های گوناگون؛ از جمله [[بدر]] (2ق.)،<ref>المغازی، ج1، ص92؛ دلائل النبوه، ج3، ص95؛ امتاع الاسماع، ج12، ص166.</ref> [[احد]] (3ق.)،<ref>تاریخ طبری، ج2، ص509؛ الکامل، ج2، ص152.</ref> [[بنی‌نضیر]] (4ق.)<ref>الطبقات، ج2، ص44؛ تاریخ طبری، ج2، ص553؛ المنتظم، ج3، ص204.</ref> و [[خندق]] (5ق.) تکبیر گفت و [[مسلمانان]] نیز همراهی کردند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ الخصال، ج1، ص162؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> همچنین پیامبر با شنیدن تکبیر [[امام علی(ع)]] هنگام کشته شدن [[عمرو بن عبدود]]، تکبیر گفت.<ref>شرح نهج البلاغه، ج13، ص284؛ ارشاد القلوب، ج2، ص243.</ref>  
[[حضرت محمد (ص)]] در نبرد‌های گوناگون؛ از جمله [[بدر]] (2ق.)،<ref>المغازی، ج1، ص92؛ دلائل النبوه، ج3، ص95؛ امتاع الاسماع، ج12، ص166.</ref> [[احد]] (3ق.)،<ref>تاریخ طبری، ج2، ص509؛ الکامل، ج2، ص152.</ref> [[بنی‌نضیر]] (4ق.)<ref>الطبقات، ج2، ص44؛ تاریخ طبری، ج2، ص553؛ المنتظم، ج3، ص204.</ref> و [[خندق]] (5ق.) تکبیر گفت و [[مسلمانان]] نیز همراهی کردند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ الخصال، ج1، ص162؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> همچنین پیامبر با شنیدن تکبیر [[امام علی(ع)]] هنگام کشته شدن [[عمرو بن عبدود]]، تکبیر گفت.<ref>شرح نهج البلاغه، ج13، ص284؛ ارشاد القلوب، ج2، ص243.</ref>


گفته شده از تکبیر پیامبر(ص) هنگام استجابت دعای ایشان برای نزول باران در [[غزوه تبوک]] (9ق.)<ref>المغازی، ج2، ص1009؛ البدایة و النهایه، ج5، ص89؛ امتاع الاسماع، ج2، ص56.</ref> و نیز شب عروسی حضرت علی(ع) و [[حضرت فاطمه(س)]] گزارش‌هایی در دست است.<ref>الامالی، ص258؛ دلائل الامامه، ص101؛ مکارم الاخلاق، ص208.</ref>
همچنین مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر می‌گفتند. بدین سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref> تکبیر و [[تهلیل]] مسلمانان در نبردها؛ از جمله هنگام [[فتح بیت‌المقدس]] (سال 492ق) در جنگ‌های صلیبی گزارش شده است.<ref>الکامل، ج11، ص551، 534؛ النجوم الزاهره، ج6، ص37.</ref>
 
===تکبیر بعد از دوران پیامبر===
در دوره‌های بعد نیز مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر می‌گفتند. بدین سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند.<ref>الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.</ref>  
 
به سال 241ق. [[اسحق بن سلمه]]، سرپرست گروه اعزامی از سوی [[متوکل]] خلیفه عباسی برای بررسی گزارش خرابی دیوار کعبه، دیوار‌های آن را سالم یافت و پس از استفسار از [[حاجبان کعبه]] در باره جواز تکبیر گفتن درون [[کعبه]]، به نشانه سپاس برای سالم بودن کعبه تکبیر گفت و حاضران در مسجد نیز با او هم‌صدا شدند.<ref>اخبار مکه، ج1، ص302.</ref> نیز تکبیر و [[تهلیل]] مسلمانان در نبردها، از جمله هنگام [[فتح بیت‌المقدس]] به سال 492ق. در جنگ‌های صلیبی گزارش شده است.<ref>الکامل، ج11، ص551، 534؛ النجوم الزاهره، ج6، ص37.</ref>
 
در روزگار [[فاطمیان]] (حک: 297-567ق.) در [[ماه رمضان]] برای بیدارکردن مردم در سحرگاه و مراسم مناجات‌خوانی، تکبیر می‌گفتند.<ref>المواعظ و الاعتبار، ج2، ص438؛ النجوم الزاهره، ج4، ص223.</ref>


==تکبیر هنگام زیارت اولیاءالله==
==تکبیر هنگام زیارت اولیاءالله==
خط ۴۳: خط ۱۱۱:


در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام(ع) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است.<ref>بصائر الدرجات، ص332.</ref> از این رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان(ع) پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمرده‌اند.<ref>مناسک حج و عمره، ص280.</ref>
در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام(ع) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است.<ref>بصائر الدرجات، ص332.</ref> از این رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان(ع) پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمرده‌اند.<ref>مناسک حج و عمره، ص280.</ref>
==تکبیر در حج و عمره==
به نوشته اخبار مکه، تکبیرگویی حج‌گزار، مایه آبرو و بزرگی او خوانده شده است.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص421.</ref> همچنین از آن‌جا که امام علی(ع) در [[روز عرفه]] تکبیر می‌گفت، [[معاویه]] برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص6.</ref>
بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در [[ایام حج]] در بازارهای مکه تا هنگامی که [[حجاج بن یوسف ثقفی]] (حک: 73-75ق.) به حکومت [[مکه]] رسید، رایج بوده است. حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373.</ref> [[خالد بن عبدالله قسری]]، حاکم اموی مکه (حک: 87-96ق.) برای شمارش تعداد طواف‌ها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن [[نماز تراویح]] در ماه رمضان، شماری از خدمتکاران [[کعبه]] را موظف کرده بود که در هر [[شوط]] [[طواف]]، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.<ref>اخبارمکه، فاکهی، ج2، ص101؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص65-66؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص150.</ref>


==تکبیر در برخی از مناسک حج==
==تکبیر در برخی از مناسک حج==
خط ۵۴: خط ۱۱۷:


===آغاز سفر حج===
===آغاز سفر حج===
شماری از منابع، تکبیرگویی را هنگام سوار شدن بر مرکب برای آغاز سفر حج مستحب دانسته‌اند.<ref>مصباح المتهجد، ص675؛ البلد الامین، ص269.</ref> بر پایه احادیث، پیامبر(ص) 10 روز اول ماه ذی‌حجه را محبوب‌ترین ایام نزد خداوند خوانده و به تکبیر، [[تهلیل]] و یاد خدا در آن‌ها سفارش فرموده است.<ref>المصنف، ابن‌‌ابی‌شیبه، ج4، ص332؛ شعب الایمان، ج3، ص353.</ref>


شماری از منابع، تکبیرگویی را هنگام سوار شدن بر مرکب برای آغاز سفر حج مستحب دانسته‌اند.<ref>مصباح المتهجد، ص675؛ البلد الامین، ص269.</ref>  
بر پایه گزارش‌هایی، تکبیرگویی در دهه اول ذی‌حجه در [[بازار‌های مکه]]، به [[عمر]] و [[عبدالله بن عمر]] منسوب است. آورده‌اند که مردم از آن دو پیروی ‌کردند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373؛ ج4، ص227.</ref> از این رو، شماری از فقیهان اهل سنت به استحباب تکبیر در این ایام فتوا داده‌اند و آن را «تکبیر مطلق» خوانده‌اند و تکبیر پس از نماز‌های واجب را در [[ایام تشریق]] «تکبیر مقید» نامیده‌اند.<ref>الکافی، ابن‌‌قدامه، ج1، ص343؛ الشرح الکبیر، ج2، ص252؛ اعانة الطالبین، ج1، ص303؛ منار السبیل، ج1، ص153.</ref>


بر پایه احادیث، مقصود از «ایام معلومات» که در آیه 28 [[سوره حج]] ذکر خداوند در آن‌ها سفارش شده، 10 روز اول ماه ذی‌حجه است.<ref>قرب الاسناد، ص174؛ مصباح المتهجد، ص671؛ الجامع للشرائع، ص219.</ref> پیامبر(ص) این روزها را محبوب‌ترین ایام نزد خداوند خوانده و به تکبیر و تهلیل و یادکرد خدا در آن‌ها سفارش فرموده است.<ref>المصنف، ابن‌‌ابی‌شیبه، ج4، ص332؛ شعب الایمان، ج3، ص353.</ref> شماری از فقیهان امامی، استحباب تکبیر پیش از [[عید قربان]] را نفی کرده‌ و حتی در این زمینه ادعای اجماع نموده‌اند.<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص380؛ تذکرة الفقهاء، ج4، ص153؛ الدروس، ج1، ص462.</ref>  
===هنگام دیدن کعبه و حجرالاسود===
 
پیامبر(ص) در [[فتح مکه]]، هنگام [[استلام حجرالاسود]] تکبیر گفت و [[مسلمانان]] با ایشان همراهی کردند.<ref>امتاع الاسماع، ج1، ص390.</ref> [[امام صادق(ع)]] سفارش فرموده که حج‌گزار هنگام ورود به [[مسجدالحرام]]، روبه‌روی [[حجرالاسود]] قرار گیرد و این ذکر را به زبان آورد: «اللهُ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَ اَکْبَرُ مِمَّنْ اَخْشَی وَ اَحْذَر»؛ «خداوند از آفریدگانش بزرگ‌تر است و نیز بزرگ‌تر است از هر که از او می‌ترسم و بیم دارم.»<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص403؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.</ref> در حدیثی دیگر، ایشان به تکبیرگویی و درود فرستادن بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان هنگام روبه‌رو شدن با حجرالاسود سفارش کرده است.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص407.</ref> نیز امام صادق هرگاه نزد حجرالاسود می‌آمد، می‌فرمود: «اللهُ اَکْبَرُ السَّلَامُ عَلَی رسولِ الله.»<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص407.</ref>  
بر پایه گزارش‌هایی، تکبیرگویی در دهه اول ذی‌حجه در [[بازار‌های مکه]]، به [[عمر]] و [[عبدالله بن عمر]] منسوب است. آورده‌اند که مردم از آن دو پیروی ‌کردند.<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373؛ ج4، ص227.</ref> از این رو، شماری از فقیهان اهل سنت به استحباب تکبیر در این ایام فتوا داده‌اند و آن را «تکبیر مطلق» خوانده‌اند و تکبیر پس از نماز‌های واجب را در ایام تشریق «تکبیر مقید» نامیده‌اند.<ref>الکافی، ابن‌‌قدامه، ج1، ص343؛ الشرح الکبیر، ج2، ص252؛ اعانة الطالبین، ج1، ص303؛ منار السبیل، ج1، ص153.</ref>  


===هنگام رؤیت کعبه و حجرالاسود و استلام آن===
بر پایه حدیثی، [[امام باقر(ع)]] هنگام استلام حجر دعایی دیگر حاوی تکبیر را سفارش فرموده<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص404؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.</ref> که فقیهان امامی بر پایه آن، این ذکر را مستحب شمرده‌اند.<ref>الحدائق، ج16، ص119؛ مستند الشیعه، ج12، ص64؛ جواهر الکلام، ج19، ص340-341.</ref>


شماری از فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی،<ref>السنن الکبری، ج5، ص73.</ref> تکبیرگویی هنگام دیدن کعبه را مستحب دانسته‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص9.</ref>  
در منابع اهل سنت نیز ذکر «بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ اَکْبَرُ» هنگام استلام حجر از ابن‌عمر به نقل از پیامبر(ص) سفارش شده است<ref>مسند احمد، ج2، ص14.</ref> و شماری از فقیهان بر پایه آن فتوا داده‌اند.<ref>تبیین الحقائق، ج2، ص16.</ref>  


پیامبر(ص) در [[فتح مکه]]، هنگام [[استلام حجرالاسود]] تکبیر گفت و [[مسلمانان]] با ایشان همراهی کردند.<ref>امتاع الاسماع، ج1، ص390.</ref> [[امام صادق(ع)]] سفارش فرموده که حج‌گزار هنگام ورود به [[مسجدالحرام]]، روبه‌روی [[حجرالاسود]] قرار گیرد و این ذکر را به زبان آورد: «اللهُ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَ اَکْبَرُ مِمَّنْ اَخْشَی وَ اَحْذَر»؛ «خداوند از آفریدگانش بزرگ‌تر است و نیز بزرگ‌تر است از هر که از او می‌ترسم و بیم دارم.»<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص403؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.</ref> در حدیثی دیگر، ایشان به تکبیرگویی و درود فرستادن بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان هنگام روبه‌رو شدن با حجرالاسود سفارش کرده است.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص407.</ref> نیز امام صادق هرگاه نزد حجرالاسود می‌آمد، می‌فرمود: «اللهُ اَکْبَرُ السَّلَامُ عَلَی رسولِ الله.»<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص407.</ref>  
به روایتی دیگر، پیامبر(ص) به عمر بن خطاب که در ازدحام جمعیت، با دشواری به سوی حجرالاسود راه می‌گشود، سفارش فرمود که دیگران را آزار ندهد، بلکه روبه‌روی حجر بایستد و ذکر «لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید.<ref>المصنف، صنعانی، ج5، ص32؛ مسند احمد، ج1، ص28؛ السنن الکبری، ج5، ص80.</ref> اهل سنت به پشتوانه این حدیث و روایات مشابه<ref>صحیح البخاری، ج2، ص163-164؛ عمدة القاری، ج9، ص257.</ref> هنگام استلام حجرالاسود و در صورت ممکن نبودن استلام، همانند فقیهان امامی،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ السرائر، ج1، ص603؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص352.</ref> به جای استلام، تکبیر گفتن را مستحب شمرده‌اند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص296، 364؛ المغنی، ج3، ص384؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548.</ref>


بر پایه حدیثی، [[امام باقر(ع)]] هنگام استلام حجر دعایی دیگر حاوی تکبیر را سفارش فرموده<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص404؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.</ref> که فقیهان امامی بر پایه آن، این ذکر را مستحب شمرده‌اند.<ref>الحدائق، ج16، ص119؛ مستند الشیعه، ج12، ص64؛ جواهر الکلام، ج19، ص340-341.</ref> در منابع اهل سنت نیز ذکر «بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ اَکْبَرُ» هنگام استلام حجر از ابن‌عمر به نقل از پیامبر(ص) سفارش شده است<ref>مسند احمد، ج2، ص14.</ref> و شماری از فقیهان بر پایه آن فتوا داده‌اند.<ref>تبیین الحقائق، ج2، ص16.</ref>
برخی از فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی،<ref>السنن الکبری، ج5، ص73.</ref> تکبیرگویی هنگام دیدن کعبه را مستحب دانسته‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص9.</ref>
 
به روایتی دیگر، پیامبر(ص) به عمر بن خطاب که در ازدحام جمعیت، با دشواری به سوی حجرالاسود راه می‌گشود، سفارش فرمود که دیگران را آزار ندهد، بلکه روبه‌روی حجر بایستد و ذکر «لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید.<ref>المصنف، صنعانی، ج5، ص32؛ مسند احمد، ج1، ص28؛ السنن الکبری، ج5، ص80.</ref> اهل سنت به پشتوانه این حدیث و روایات مشابه<ref>صحیح البخاری، ج2، ص163-164؛ عمدة القاری، ج9، ص257.</ref> هنگام استلام حجرالاسود و در صورت ممکن نبودن استلام، همانند فقیهان امامی،<ref>المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ السرائر، ج1، ص603؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص352.</ref> به جای استلام، تکبیر گفتن را مستحب شمرده‌اند.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص296، 364؛ المغنی، ج3، ص384؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548.</ref>  


===تکبیر در ایام تشریق===
===تکبیر در ایام تشریق===


در باور مشهور فقیهان امامی،<ref>الهدایه، صدوق، ص209-210؛ السرائر، ج1، ص319؛ جواهر الکلام، ج20، ص34-35.</ref> تکبیرگویی در ایام تشریق در [[منا]] برای حج‌گزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذی‌حجه (15 نماز) و در دیگر مکان‌ها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (10 نماز) مستحب است. پشتوانه آنان، آیات قرآن (سوره بقره،آیه 203) است که به ذکر خدا در «ایام معدودات» فرمان داده و نیز آیه 37 سوره حج که تکبیر را حکمت [[مناسک حج]] شمرده است. پشتوانه دیگر آنان، احادیث<ref>الکافی، ج4، ص517.</ref> است.<ref>نهایة الاحکام، ج2، ص66؛ ذکری، ج4، ص178.</ref>
در باور مشهور فقیهان امامی، تکبیرگویی در ایام تشریق در [[منا]] برای حج‌گزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذی‌حجه (15 نماز) و در دیگر مکان‌ها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (10 نماز) مستحب است.<ref>الهدایه، صدوق، ص209-210؛ السرائر، ج1، ص319؛ جواهر الکلام، ج20، ص34-35.</ref> ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص517.</ref> چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.»<ref>تحریر الاحکام، ج2، ص12؛ جواهر الکلام، ج20، ص36؛ مهذب الاحکام، ج14، ص386.</ref>  
 
از فقیهان شیعه، تنها [[سید مرتضی]]<ref>جمل العلم، ص75؛ الانتصار، ص172.</ref> و [[ابن‌حمزه طوسی]]<ref>الوسیله، ص189-190.</ref> به پشتوانه احادیثی<ref>الاستبصار، ج2، ص299؛ التهذیب، ج5، ص270.</ref> این تکبیرها را برای حاجیان واجب دانسته‌اند. ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص517.</ref> چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.»<ref>تحریر الاحکام، ج2، ص12؛ جواهر الکلام، ج20، ص36؛ مهذب الاحکام، ج14، ص386.</ref>
 
در برخی روایات، عبارت «وَ الْحَمْدُ لِلهِ عَلَی مَا اَبْلَانَا» یا «و الحمدُ لله علی ما اولانا» به ذکر پیشین افزوده شده است.<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص431، 517؛ فقه الرضا، ص209.</ref>  


بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات 198 و 200 سوره بقره است که پس از گزاردن مناسک در [[عرفات]] و منا به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان [[مشرکان]] رایج بوده، فرمان داده است.<ref>نک: الکافی، کلینی، ص517؛ هدایة الامه، ج5، ص434.</ref> شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمرده‌اند.<ref>الوسیله، ص189-190؛ نک: جواهر الکلام، ج11، ص382.</ref> [[شافعیان]]<ref>المجموع، ج5، ص33-34.</ref> و [[مالکیان]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص171-172؛ الثمر الدانی، ص252.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج2، ص227؛ ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص64-65.</ref> به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه 37 سوره حج و روایات،<ref>السنن الکبری، ج3، ص315.</ref> تکبیرگویی را در [[ایام تشریق]] مستحب دانسته‌اند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه 203 سوره بقره: {{قلم رنگ|سبز|وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ}} و روایات حاکی از سنت نبوی(ص)<ref>السنن الکبری، ج3، ص395.</ref> این تکبیر واجب است.
بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات 198 و 200 سوره بقره است که پس از گزاردن مناسک در [[عرفات]] و [[منا]] به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان [[مشرکان]] رایج بوده، فرمان داده است.<ref>نک: الکافی، کلینی، ص517؛ هدایة الامه، ج5، ص434.</ref> شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمرده‌اند.<ref>الوسیله، ص189-190؛ نک: جواهر الکلام، ج11، ص382.</ref>  
====دیدگاه اهل سنت====
[[شافعیان]]<ref>المجموع، ج5، ص33-34.</ref> و [[مالکیان]]<ref>المدونة الکبری، ج1، ص171-172؛ الثمر الدانی، ص252.</ref> و [[حنبلیان]]<ref>المغنی، ج2، ص227؛ ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص64-65.</ref> به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه 37 سوره حج و روایات،<ref>السنن الکبری، ج3، ص315.</ref> تکبیرگویی را در [[ایام تشریق]] مستحب دانسته‌اند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه 203 سوره بقره: {{قلم رنگ|سبز|وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ}} و روایات حاکی از سنت نبوی(ص)<ref>السنن الکبری، ج3، ص395.</ref> این تکبیر واجب است.


در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص43-44؛ المغنی، ج3، ص483؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح [[روز عرفه]] دانسته‌اند<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ اخصر المختصرات، ج1، ص130؛ المجموع، ج5، ص34.</ref> و شماری از حنبلیان بر آغاز آن از روز عرفه، ادعای اجماع کرده‌اند.<ref>الشرح الکبیر، ج2، ص252؛ الکافی، ابن‌‌قدامه، ج1، ص343.</ref>  
در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص43-44؛ المغنی، ج3، ص483؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح [[روز عرفه]] دانسته‌اند.<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ اخصر المختصرات، ج1، ص130؛ المجموع، ج5، ص34.</ref>


در باره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت می‌شود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ بدائع الصنائع، ج1، ص195-196؛ المغنی، ج3، ص255؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر «لا اله الا الله» و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.»<ref>المجموع، ج5، ص40؛ الثمر الدانی، ص252-253.</ref> در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار می‌شود.<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ المغنی، ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص65.</ref>  
درباره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت می‌شود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز.<ref>المدونة الکبری، ج1، ص172؛ بدائع الصنائع، ج1، ص195-196؛ المغنی، ج3، ص255؛ المجموع، ج5، ص33-34.</ref> عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر «لا اله الا الله» و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.»<ref>المجموع، ج5، ص40؛ الثمر الدانی، ص252-253.</ref> در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار می‌شود.<ref>بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ المغنی، ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص65.</ref>


===تکبیر در رمی جمرات===
===تکبیر در رمی جمرات===
خط ۹۴: خط ۱۵۳:


===تکبیر هنگام قربانی کردن و حلق===
===تکبیر هنگام قربانی کردن و حلق===
{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقل‌قول = «{{قلم رنگ|سبز|کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ بَشّـِرِ الْمُحْسِنِینَ}}» (اینچنین این چهارپایان را رام و مطیع شما ساخته تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت فرمود تکبیر و تسبیح گویید [و شکر نعمتش به جای آورید] و تو [ای رسول] نیکوکاران را [به سعادت ابدی] بشارت ده). (سوره حج، آیه ۳۷.)| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پس‌زمینه =#FFF9E7| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
شماری از مفسران، مقصود از تکبیر در آیه ۳۷ سوره حج را یاد کردن خداوند به عظمت<ref>التفسیر الکبیر، ج23، ص227؛ تفسیر شاهی، ج1، ص381؛ المیزان، ج14، ص376.</ref> یا شناخت بزرگی خداوند<ref>مجمع البیان، ج7، ص138؛ نک: المیزان، ج14، ص376.</ref> دانسته‌اند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در [[ایام تشریق]] (یازدهم تا سیزدهم [[ذی‌حجه]])<ref>تفسیر قمی، ج2، ص84؛ نک: مجمع البیان، ج7، ص138.</ref> یا هنگام ذبح [[قربانی]]<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295؛ نک: التبیان، ج7، ص320؛ کشف الاسرار، ج6، ص369.</ref> می‌دانند.


بر پایه احادیثی از امام صادق(ع)، دعایی مشتمل بر تکبیر هنگام ذبح یا قربانی کردن، سفارش شده است<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص498؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص504.</ref> و فقیهان شیعه بر پایه آن به استحباب این ذکر فتوا داده‌اند.<ref>المقنعه، ص418؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص374؛ منتهی المطلب، ج11، ص301-302.</ref> برخی از [[اهل سنت]] نیز به استحباب تکبیرگویی هنگام قربانی کردن باور دارند و به آیه 37 حج استناد کرده‌اند.<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295.</ref>  
بر پایه احادیثی از امام صادق(ع)، دعایی مشتمل بر تکبیر هنگام ذبح یا قربانی کردن، سفارش شده است<ref>الکافی، کلینی، ج4، ص498؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص504.</ref> و فقیهان شیعه بر پایه آن به استحباب این ذکر فتوا داده‌اند.<ref>المقنعه، ص418؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص374؛ منتهی المطلب، ج11، ص301-302.</ref> برخی از [[اهل سنت]] نیز به استحباب تکبیرگویی هنگام قربانی کردن باور دارند و به آیه 37 حج استناد کرده‌اند.<ref>احکام القرآن، ج3، ص1295.</ref>  


شماری از فقیهان شافعی پس از [[حلق]] در روز عید قربان، تکبیرگویی را مستحب دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص204؛ مغنی المحتاج، ج1، ص502؛ اسنی المطالب، ج1، ص492.</ref>  
شماری از فقیهان شافعی پس از [[حلق]] در روز عید قربان، تکبیرگویی را مستحب دانسته‌اند.<ref>المجموع، ج8، ص204؛ مغنی المحتاج، ج1، ص502؛ اسنی المطالب، ج1، ص492.</ref>


===تکبیر در عید قربان===
===تکبیر در عید قربان===

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۳

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق.
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (درگذشت 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق.
  • تاج العروس: محمد بن محمد مرتضی زبیدی، به کوشش: علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
  • تحریر الوسیله: امام خمینی، نجف، دار الکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
  • تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (درگذشت 535/539ق) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق.
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م.۷۲۶ق)، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • جامع المقاصد: علی بن حسین الکرکی (محقق کرکی)، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، ۱۴۱۱ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (درگذشت 1266ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • حاشیة الدسوقی: الدسوقی (درگذشت 1230ق)، دار احیاء الکتب العربیه، بی‌تا.
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (درگذشت 1186ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش.
  • الخلاف: الطوسی (درگذشت 460ق.)، به کوشش: سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 14۱۸ق.
  • روضة الطالبین: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • شرائع الاسلام: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
  • العروة الوثقی: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ١٤۲۰ق.
  • فتح الباری: ابن حجر العسقلانی (درگذشت ۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا.
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت 623ق)، دار الفکر.
  • فرهنگ فقه فارسی: جمعی از محققان، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة الزحیلی، دمشق، دار الفکر، 1418ق.
  • قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام: حسن بن یوسف حلی(علامه حلی)، قم، انتشارات الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • کتاب الحج: محاضرات الخوئی (درگذشت 1413ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق.
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • کفایة الاحکام: محمد باقر السبزواری (-۱۰۹۰ق)، به کوشش الواعظی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
  • لسان العرب: محمد بن مكرم (ابن منظور)، قم، ادب الحوزه، 14۰۵ق.
  • لغت‌نامه: علی‌اکبر دهخدا و دیگران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
  • مختلف الشیعه فی احکام الشریعه: حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • المبسوط: السرخسی (م.۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت 676ق)، دار الفکر.
  • مدارک الاحکام، سید محمد بن علی الموسوی العاملی، قم، مؤسسة آل البیت، ۱۴۱۰ق.
  • مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۵ق.
  • المعتبر فی شرح المختصر: جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲–۶۷۶ق)، قم، انتشارات سید الشهداء، ۱۳۶۴ش.
  • معجم لغة الفقهاء: محمد قلعه‌جی، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۸ق.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت 620ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • مفردات ألفاظ القرآن: حسين بن محمد راغب اصفهانى، دمشق، دار القلم، 1412ق.
  • مناسک الحج:‏ سید محمدرضا گلپایگانی، قم، دار القرآن الکریم 141۳ق.
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (درگذشت 954ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق.

/////////////////////////////////////////








توصف ناصر خسرو از در کعبه به سال ۴۴۱ قمری

در کعبه دری است از چوب ساج، به دو مصراع. و بالای در شش اَرَش و نیم است. و پهنای هر مصراعی یک گز و سه چهار یک، چنانکه هر دو مصراع سه گز و نیم باشد. و روی در و در افرازِ هم نبشته است و بر آن نقره کاری دایره‌ها و کتابت‌ها نقاشی منَبَّت کرده‌اند، و کتابت‌های بزرکرده و سیمِ سوخته در رانده، و این آیات را تا آخر بر آنجا نوشته: آیه: اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ… (سوره آل عمران، ۹۰) الآیة. و دو حلقه نقره‌گین بزرگ که از غزنین فرستاده‌اند بر دو مصراع در زده،‌ چنانکه دست هر کس که خواهد بدان نرسد و دو حلقه دیگر نقره‌گین خردتر از آن هم بر دو مصراع در زده، چنانکه دست هر کس که خواهد بدان رسد. و قفلی بزرگ از نقره بر این دو حلقه زیرین بگذرانده که بستن در به آن باشد و تا آن قفل بر نگیرند در گشوده نشود.[۱]

احکام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به فتوای فقیهان شیعه، یک‌بار گفتن تلبیه، برای تحقق احرام در حج و عمره تمتع و حج اِفراد و عمره مفرده، واجب و شرط صحت احرام است؛ ولی در حج قِران، حج‌‌گزار برای انعقاد احرام، میان تلبیه و اِشعار و تقلید مخیر است.[۲]

فقیهان شافعی[۳] و حنبلی[۴] تلبیه را مستحب شمرده‌اند؛ ولی فقیهان مالکی آن را واجب دانسته‌اند.[۵] به نظر فقیهان حنفی، تلبیه با نیت تلبیه یا گفتن یکی از ذکرهای لا اله الا الله، الحمد لله و سبحان الله یا تقلید منعقد می‌گردد؛[۶] ولی گفتن عبارات تلبیه مستحب است.[۷]

رکن بودن تلبیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور فقیهان امامی[۸] و اهل‌سنت،[۹] تلبیه از ارکان حج و عمره به‌شمار نمی‌رود؛[۱۰]ولی شماری از فقیهان امامی بر این باورند که تلبیه در حج و عمره، رکن به‌شمار می‌رود.[۱۱]

هنگام آغاز تلبیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

موارد استحباب تکرار تلبیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

/////////////////////////////////////////////////////


تکبیر گفتن ذکر مخصوص بوده و از کارهای مستحب در مناسک و آداب حج و حرمین است.

واژه تکبیر، در لغت به معنای بزرگ داشتن، بزرگ شمردن و به بزرگی یادکردن خداوند بوده و بیشتر با جمله الله اکبر بیان می‌شود. این جمله تنها یک بار در قرآن ذکر شده است. از ذکر الله اکبر به عنوان شعار مسلمانان یاد می‌شود.

تکبیر پیش از ظهور اسلام نیز شعار یکتا‌پرستان در کارهای مهم بوده است. در روایات نقل شده از پیامبر(ص) و امامان شیعه(ع) و نیز در کتب اهل سنت، فضیلت و ثواب بسیار زیادی برای ذکر الله اکبر آمده است و گفتن و مداومت بر آن در همه حالات، مستحب است. گفتن الله اکبر در آغاز نماز به عنوان تکبیرة الاحرام و در تسبیحات اربعه به عنوان جزیی از آن واجب است.

تکبیر در بسیاری از مناسک حج کاربرد دارد. از جمله می‌توان به تکبیر گفتن در آغاز مراسم حج، هنگام رؤیت کعبه و حجرالاسود و استلام آن، ایام تشریق، هنگام رمی جمرات، قربانی‌کردن و حلق اشاره کرد.

واژه‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تکبیر در اصطلاح به معنای جاری کردن جمله «الله اکبر» بر زبان است. به نظر برخی، به جملاتی همچون؛ «اللهُ اَکْبَرُ لا اله الا الله»[۱۲] و الفاظی مانند «الله الاکبر»، «الله الکبیر» و «الله کبیر» بر پایه نظر شماری از اهل سنت[۱۳] نیز تکبیر گفته شده است.

تکبیر از ریشه «ک ـ ب ـ ر» به معنای بزرگ شمردن است.[۱۴]

معنای الله اکبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنا بر روایات اهل بیت(ع) مقصود از الله اکبر آن است که خداوند بزرگ‌تر از آن است که وصف شود.[۱۵] دیگر معانی آن عبارت است از: خدا بزرگ است، خدا بزرگ‌تر از هر چیز است، خدا بزرگ‌تر از آن است که کُنه و ذات آن شناخته شود.[۱۶]

تکبیر در حج و عمره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نوشته اخبار مکه، تکبیرگویی حج‌گزار، مایه آبرو و بزرگی او خوانده شده است.[۱۷] همچنین از آن‌جا که امام علی(ع) در روز عرفه تکبیر می‌گفت، معاویه برای مخالفت با او، این تکبیر را ترک کرد.[۱۸]

بر پایه گزارشی دیگر، تکبیرگویی مردم در ایام حج در بازارهای مکه تا هنگامی که حجاج بن یوسف ثقفی (حک: 73-75ق.) به حکومت مکه رسید، رایج بوده است. حجاج این کار را ممنوع کرد؛ اما پس از او این سنت دیگر بار تداوم یافت.[۱۹] خالد بن عبدالله قسری، حاکم اموی مکه (حک: 87-96ق.) برای شمارش تعداد طواف‌ها و نیز ایجاد آمادگی برای خواندن نماز تراویح در ماه رمضان، شماری از خدمتکاران کعبه را موظف کرده بود که در هر دورِ طواف، در پیرامون کعبه تکبیر گویند.[۲۰]

پیشینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنا بر روایتی، هنگام بنای کعبه، آن گاه که حضرت آدم(ع) از کنار کوه صفا به رکن حجر نگریست، تکبیر گفت[۲۱] و در مناسکی که خداوند از طریق جبرئیل به او آموخت تا توبه وی را بپذیرد، در پی عبور از عرفات بر بالای هر یک از کوه‌های هفت‌گانه به دستور جبرئیل چهار تکبیر گفت. همچنین پس از انجام قربانی و حلق در منا در راه بازگشت به سوی مکه، هنگام ظاهر شدن شیطان در محل جمرات سه‌گانه، جبرئیل هر بار به او فرمان داد تا هفت سنگریزه به سوی شیطان پرتاب کند و با هر پرتاب تکبیر بگوید.[۲۲] بر پایه روایات، هبةالله جانشین حضرت آدم در نماز بر جنازه او 30 تکبیر گفت.[۲۳]

پیش از اسلام، تکبیر شعار یکتاپرستان در امور مهم بود؛ چنان‌که به روایتی، هنگامی که عبدالمطلب توانست با حفر دیگر بار چاه زمزم، به آب و هدایای کعبه که در آن دفن شده بود دست یابد، از خوشحالی تکبیر گفت و برخی قریشیان نیز با او همراهی کردند.[۲۴]

تکبیر در جنگ‌های مسلمانان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد (ص) در نبرد‌های گوناگون؛ از جمله بدر (2ق.)،[۲۵] احد (3ق.)،[۲۶] بنی‌نضیر (4ق.)[۲۷] و خندق (5ق.) تکبیر گفت و مسلمانان نیز همراهی کردند.[۲۸] همچنین پیامبر با شنیدن تکبیر امام علی(ع) هنگام کشته شدن عمرو بن عبدود، تکبیر گفت.[۲۹]

همچنین مسلمانان هنگام دریافت گزارش پیروزی یا شادی، تکبیر می‌گفتند. بدین سان، این کار را «تکبیر فتح» نامیدند.[۳۰] تکبیر و تهلیل مسلمانان در نبردها؛ از جمله هنگام فتح بیت‌المقدس (سال 492ق) در جنگ‌های صلیبی گزارش شده است.[۳۱]

تکبیر هنگام زیارت اولیاءالله[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در زیارت پیامبر(ص)، امامان(ع) و برخی اولیاء نیز تکبیر گفتن سفارش شده است؛ از جمله زیارت امیر مؤمنان علی(ع)،[۳۲] زیارت امام حسین(ع)،[۳۳] زیارت سرداب مقدس[۳۴] و زیارت حضرت معصومه.[۳۵] نیز در زیارت جامعه کبیره، پس از ورود به حرم و دیدن قبر و پیش از خواندن زیارت، 100 بار تکبیر در سه مرحله جدا‌گانه با فاصله سفارش شده است.[۳۶]

در حدیثی، تکبیر گفتن پیش روی امام(ع) همراه با ذکر «لا اِلَهَ اِلا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ» مایه دستیابی به رضوان خداوند دانسته شده است.[۳۷] از این رو، شماری از فقیهان امامی تکبیرگویی را هنگام دیدن قبر مطهر معصومان(ع) پیش از آغاز زیارت، از آداب آن شمرده‌اند.[۳۸]

تکبیر در برخی از مناسک حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع حدیثی و فقهی، ذکر «الله اکبر» در بسیاری از مناسک حج و عمره و پاره‌ای اعمال دیگر مستحب به شمار رفته است؛ از جمله:

آغاز سفر حج[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شماری از منابع، تکبیرگویی را هنگام سوار شدن بر مرکب برای آغاز سفر حج مستحب دانسته‌اند.[۳۹] بر پایه احادیث، پیامبر(ص) 10 روز اول ماه ذی‌حجه را محبوب‌ترین ایام نزد خداوند خوانده و به تکبیر، تهلیل و یاد خدا در آن‌ها سفارش فرموده است.[۴۰]

بر پایه گزارش‌هایی، تکبیرگویی در دهه اول ذی‌حجه در بازار‌های مکه، به عمر و عبدالله بن عمر منسوب است. آورده‌اند که مردم از آن دو پیروی ‌کردند.[۴۱] از این رو، شماری از فقیهان اهل سنت به استحباب تکبیر در این ایام فتوا داده‌اند و آن را «تکبیر مطلق» خوانده‌اند و تکبیر پس از نماز‌های واجب را در ایام تشریق «تکبیر مقید» نامیده‌اند.[۴۲]

هنگام دیدن کعبه و حجرالاسود[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص) در فتح مکه، هنگام استلام حجرالاسود تکبیر گفت و مسلمانان با ایشان همراهی کردند.[۴۳] امام صادق(ع) سفارش فرموده که حج‌گزار هنگام ورود به مسجدالحرام، روبه‌روی حجرالاسود قرار گیرد و این ذکر را به زبان آورد: «اللهُ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ وَ اَکْبَرُ مِمَّنْ اَخْشَی وَ اَحْذَر»؛ «خداوند از آفریدگانش بزرگ‌تر است و نیز بزرگ‌تر است از هر که از او می‌ترسم و بیم دارم.»[۴۴] در حدیثی دیگر، ایشان به تکبیرگویی و درود فرستادن بر پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان هنگام روبه‌رو شدن با حجرالاسود سفارش کرده است.[۴۵] نیز امام صادق هرگاه نزد حجرالاسود می‌آمد، می‌فرمود: «اللهُ اَکْبَرُ السَّلَامُ عَلَی رسولِ الله.»[۴۶]

بر پایه حدیثی، امام باقر(ع) هنگام استلام حجر دعایی دیگر حاوی تکبیر را سفارش فرموده[۴۷] که فقیهان امامی بر پایه آن، این ذکر را مستحب شمرده‌اند.[۴۸]

در منابع اهل سنت نیز ذکر «بِسْمِ اللهِ وَ اللهُ اَکْبَرُ» هنگام استلام حجر از ابن‌عمر به نقل از پیامبر(ص) سفارش شده است[۴۹] و شماری از فقیهان بر پایه آن فتوا داده‌اند.[۵۰]

به روایتی دیگر، پیامبر(ص) به عمر بن خطاب که در ازدحام جمعیت، با دشواری به سوی حجرالاسود راه می‌گشود، سفارش فرمود که دیگران را آزار ندهد، بلکه روبه‌روی حجر بایستد و ذکر «لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید.[۵۱] اهل سنت به پشتوانه این حدیث و روایات مشابه[۵۲] هنگام استلام حجرالاسود و در صورت ممکن نبودن استلام، همانند فقیهان امامی،[۵۳] به جای استلام، تکبیر گفتن را مستحب شمرده‌اند.[۵۴]

برخی از فقیهان اهل سنت به پشتوانه روایاتی،[۵۵] تکبیرگویی هنگام دیدن کعبه را مستحب دانسته‌اند.[۵۶]

تکبیر در ایام تشریق[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور مشهور فقیهان امامی، تکبیرگویی در ایام تشریق در منا برای حج‌گزاران، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز سیزدهم ذی‌حجه (15 نماز) و در دیگر مکان‌ها، جز منا، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح روز دوازدهم (10 نماز) مستحب است.[۵۷] ذکر این تکبیر بر پایه برخی روایات شیعه[۵۸] چنین است: «اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ «لا اله الا الله» وَ اللهُ اَکْبَرُ اللهُ اَکْبَرُ وَ لِلهِ الْحَمْدُ اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا هَدَانَا اللهُ اَکْبَرُ عَلَی مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الْاَنْعَام.»[۵۹]

بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) گفتن این تکبیرها، پیروی از فرمان خداوند در آیات 198 و 200 سوره بقره است که پس از گزاردن مناسک در عرفات و منا به ذکر خدا به جای فخرفروشی به نیاکان که در میان مشرکان رایج بوده، فرمان داده است.[۶۰] شماری از فقیهان امامی، تکبیر را برای حاضران در منا واجب و برای دیگران مستحب شمرده‌اند.[۶۱]

دیدگاه اهل سنت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شافعیان[۶۲] و مالکیان[۶۳] و حنبلیان[۶۴] به پشتوانه آیاتی، از جمله آیه 37 سوره حج و روایات،[۶۵] تکبیرگویی را در ایام تشریق مستحب دانسته‌اند؛ ولی در باور مشهور حنفیان، به پشتوانه آیه 203 سوره بقره: وَاذْکُرُوا اللهَ فِی اَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ و روایات حاکی از سنت نبوی(ص)[۶۶] این تکبیر واجب است.

در باور فقیهان اهل سنت، هنگام گفتن تکبیر، پس از نماز ظهر روز عید قربان تا نماز صبح واپسین روز ایام تشریق است.[۶۷] البته برخی از آنان آغاز این تکبیرها را پس از نماز صبح روز عرفه دانسته‌اند.[۶۸]

درباره هنگام پایان این تکبیرها، در فقه اهل سنت، سه دیدگاه یافت می‌شود: پس از نماز صبح روز آخر ایام تشریق، پس از نماز ظهر، و پس از نماز عصر این روز.[۶۹] عبارت این تکبیر در باور شافعیان و مالکیان چنین است: «الله اکبر الله اکبر الله اکبر «لا اله الا الله» و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد.»[۷۰] در باور حنفیان و حنبلیان، جمله «الله اکبر» در آغاز تکبیر، به جای سه بار، دو بار تکرار می‌شود.[۷۱]

تکبیر در رمی جمرات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان امامی گفتن تکبیر را هنگام پرتاب هر سنگ در رمی جمرات، به پشتوانه احادیث[۷۲] مستحب دانسته‌اند.[۷۳] حنفیان تکبیر را در ضمن عباراتی چون: «بسم الله و الله اکبر»، «بسم الله و الله اکبر رغماً للشیطان و حزبه»، «بسم الله و الله اکبر اللهم اجعله حجا مبرورا و ذنبا مغفورا و سعیا مشکورا» مستحب شمرده‌اند؛ هر چند در باور آنان، گفتن تسبیح و ذکرهای دیگر هم به جای آن کافی است.[۷۴]

مالکیان تنها تکبیرگویی را ماثور شمرده‌اند و آن را هنگام رَمی، مستحب می‌دانند.[۷۵] نظر شافعیان[۷۶] و حنبلیان[۷۷] نیز همین است. اذکاری چون «لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد» از شافعی گزارش شده است.[۷۸]

پشتوانه فقیهان اهل سنت، سیره پیامبر(ص) در تکبیرگویی با هر پرتاب است که روایات متعدد از عایشه،[۷۹] ابن‌عمر[۸۰] جابر بن عبدالله و ابن‌عباس[۸۱] از آن حکایت دارد.

تکبیر هنگام قربانی کردن و حلق[ویرایش | ویرایش مبدأ]

« کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ بَشّـِرِ الْمُحْسِنِینَ» (اینچنین این چهارپایان را رام و مطیع شما ساخته تا خدا را به پاس آنکه شما را هدایت فرمود تکبیر و تسبیح گویید [و شکر نعمتش به جای آورید] و تو [ای رسول] نیکوکاران را [به سعادت ابدی] بشارت ده). (سوره حج، آیه ۳۷.)

شماری از مفسران، مقصود از تکبیر در آیه ۳۷ سوره حج را یاد کردن خداوند به عظمت[۸۲] یا شناخت بزرگی خداوند[۸۳] دانسته‌اند و شماری نیز مقصود از آن را تکبیر گفتن با عباراتی ویژه در ایام تشریق (یازدهم تا سیزدهم ذی‌حجه)[۸۴] یا هنگام ذبح قربانی[۸۵] می‌دانند.

بر پایه احادیثی از امام صادق(ع)، دعایی مشتمل بر تکبیر هنگام ذبح یا قربانی کردن، سفارش شده است[۸۶] و فقیهان شیعه بر پایه آن به استحباب این ذکر فتوا داده‌اند.[۸۷] برخی از اهل سنت نیز به استحباب تکبیرگویی هنگام قربانی کردن باور دارند و به آیه 37 حج استناد کرده‌اند.[۸۸]

شماری از فقیهان شافعی پس از حلق در روز عید قربان، تکبیرگویی را مستحب دانسته‌اند.[۸۹]

تکبیر در عید قربان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در باور فقیهان امامی و اهل سنت، تکبیرهای متعدد در نماز عید قربان مستحب است. روایات شیعه این تکبیرها را پیش از قنوت‌ها در رکعت اول، پنج تکبیر و در رکعت دوم، چهار تکبیر دانسته‌اند که با احتساب تکبیرة الاحرام و تکبیرهای پیش از رکوع، 12 تکبیر می‌شود.[۹۰] فقیهان امامی بر پایه این روایات فتوا داده‌اند.[۹۱]

شماری از روایات در منابع اهل سنت، تعداد تکبیرهای نماز عید را هفت بار در رکعت اول و پنج بار در رکعت دوم، پیش از قرائت حمد، دانسته‌اند.[۹۲] به گزارش از ابن‌‌عباس، پیامبر(ص) در رکعت اول پنج بار و در رکعت دوم چهار (یا پنج) بار تکبیر می‌گفت و خلفای عباسی بر پایه این روایت رفتار می‌کردند.[۹۳] نیز فقیهان اهل سنت در باره تعداد و محل این تکبیرها تفاوت دیدگاه دارند.[۹۴]

بر پایه شماری از منابع شیعی، هنگام ورود به مسجدالنبی برای زیارت پیامبر(ص) مستحب است کنار ذکرهای دیگر 100 بار تکبیر گفته شود.[۹۵] نیز گفتن تکبیر هنگام زیارت حضرت فاطمه(س) و دیگر معصومان، از جمله امامان بقیع مستحب به شمار رفته است.[۹۶]

موارد دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه روایتی از اهل سنت، پیامبر(ص) هنگام طواف، ابوبکر را در حال خواندن شعر یافت و تکبیر گفت و او را نیز به تکبیرگویی تشویق کرد.[۹۷]

فقیهان امامی سه بار تکبیرگویی را هنگام بیرون آمدن از کعبه، به پشتوانه حدیثی حاکی از سه بار تکبیرگویی امام صادق(ع)[۹۸] مستحب دانسته‌اند.[۹۹]

بر پایه حدیثی از امام صادق(ع) مستحب است که انسان پس از پایان یافتن طواف، بر بالای کوه صفا رود و به حجرالاسود روی کند و پس از حمد و ثنای خداوند و یاد کردن از نعمت‌های او، با ترتیب و آداب مشخص بیش از 100 بار تکبیر گوید و این کار را تا حد ممکن تکرار کند و مدتی در مکان صفا درنگ نماید و تکبیر گوید.[۱۰۰] بر پایه روایات اهل سنت، توقف و تکبیرگویی بر صفا پس از طواف، سنت پیامبر(ص) در حجة الوداع بوده است.[۱۰۱] فقیهان امامی[۱۰۲] و اهل سنت[۱۰۳] به پشتوانه روایات یاد شده، به استحباب تکبیرگویی پیش از آغاز سعی باور دارند.

از جمله ذکرهای مستحب در آغاز و نیز هنگام سعی میان صفا و مروه، تکبیر است.[۱۰۴] در باور برخی از اهل سنت، مستحب است سعی کننده هنگام استقرار بر صفا و مروه در میان سعی، تکبیر بگوید.[۱۰۵]

در منابع اهل سنت، تکبیرگویی در مسیر حرکت به سوی عرفات، از پیامبر(ص) نقل شده و مستحب به شمار رفته است.[۱۰۶]

بر پایه روایتی، امام صادق(ص) 100 بار تکبیر را همراه با ذکرهای دیگر هنگام وقوف در عرفات سفارش فرموده است.[۱۰۷] فقیهان امامی[۱۰۸] و اهل سنت[۱۰۹] نیز تکبیرگویی را هنگام وقوف مستحب شمرده‌اند.

فقیهان امامی[۱۱۰] و اهل سنت[۱۱۱] به پشتوانه آیه 198 سوره بقره که به ذکر خدا در مشعر الحرام فرمان داده: فَاذْکُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ و نیز روایتی از پیامبر9[۱۱۲] ذکر خدا از جمله تکبیر را هنگام وقوف در مشعر الحرام در شب عید قربان مستحب دانسته‌اند.

[۱۱۳] مستحب است حاجیان هنگام عبور از مازمین، اگر دچار ازدحام جمعیت شوند، تکبیر گویند؛ زیرا بر پایه احادیث، این کار، شیاطینی را که بر حاجیان راه تنگ می‌کنند، دور می‌سازد و فرشتگان را به یاری آنان می‌فرستد.[۱۱۴]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. سفرنامه ناصر خسرو، ص130-131.
  2. تذکرة الفقهاء، ج7، ص248؛ العروة الوثقی، ج4، ص666؛ معتمد العروه، ج2، ص528.
  3. المجموع، ج7، ص224-246؛ اعانة الطالبین، ج2، ص324، 350.
  4. المغنی، ج3، ص254؛ کشاف القناع، ج2، ص486؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج3، ص254، 256.
  5. مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص21، 39-40؛ الثمر الدانی، ص363.
  6. تحفة الفقهاء، ج1، ص398-400؛ بدائع الصنائع، ج2، ص161.
  7. البحر الرائق، ج2، ص565؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص533.
  8. مسالک الافهام، ج2، ص226؛ کشف اللثام، ج5، ص20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-4.
  9. تحفة الفقهاء، ج1، ص381؛ مواهب الجلیل، ج4، ص11؛ مغنی المحتاج، ج1، ص513.
  10. نک: مختلف الشیعه، ج4، ص59.
  11. الکافی، حلبی، ص193؛ السرائر، ج1، ص532؛ مختلف الشیعه، ج4، ص58-59.
  12. مسائل علی بن جعفر، ص141-142؛ الکافی، کلینی، ج4، ص516.
  13. المبسوط، سرخسی، ج1، ص35-36؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص123-124.
  14. العین، ج5، ص361؛ المحیط فی اللغه، ج6، ص257؛ الصحاح، ج2، ص802، «کبر.
  15. المحاسن، ج1، ص241؛ الکافی، کلینی، ج1، ص117؛ معانی الاخبار، ص11.
  16. تهذیب اللغه، ج10، ص122؛ لسان العرب، ج5، ص127؛ تاج العروس، ج7، ص430، «کبر».
  17. اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص421.
  18. اخبار مکه، فاکهی، ج5، ص6.
  19. اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373.
  20. اخبارمکه، فاکهی، ج2، ص101؛ اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص65-66؛ تاریخ مکة المشرفه، ج1، ص150.
  21. الکافی، کلینی، ج4، ص186؛ علل الشرائع، ج2، ص431.
  22. الکافی، کلینی، ج4، ص191؛ علل الشرائع، ج2، ص401.
  23. الکافی، کلینی، ج8، ص114؛ الوافی، ج2، ص284.
  24. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص44؛ الکافی، کلینی، ج4، ص219-220؛ الوافی، ج12، ص74.
  25. المغازی، ج1، ص92؛ دلائل النبوه، ج3، ص95؛ امتاع الاسماع، ج12، ص166.
  26. تاریخ طبری، ج2، ص509؛ الکامل، ج2، ص152.
  27. الطبقات، ج2، ص44؛ تاریخ طبری، ج2، ص553؛ المنتظم، ج3، ص204.
  28. الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ الخصال، ج1، ص162؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.
  29. شرح نهج البلاغه، ج13، ص284؛ ارشاد القلوب، ج2، ص243.
  30. الطبقات، ج4، ص62؛ تاریخ طبری، ج2، ص569؛ البدایة و النهایه، ج4، ص100.
  31. الکامل، ج11، ص551، 534؛ النجوم الزاهره، ج6، ص37.
  32. المزار، مفید، ص76؛ مصباح المتهجد، ص740؛ المزار، مشهدی، ص181، 252، 302.
  33. الکافی، کلینی، ج4، ص576؛ کامل الزیارات، ص255؛ المزار، مشهدی، ص421، 430، 462.
  34. المزار، مشهدی، ص657.
  35. بحار الانوار، ج99، ص266.
  36. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص609؛ التهذیب، ج6، ص95-96؛ المزار، مشهدی، ص524.
  37. بصائر الدرجات، ص332.
  38. مناسک حج و عمره، ص280.
  39. مصباح المتهجد، ص675؛ البلد الامین، ص269.
  40. المصنف، ابن‌‌ابی‌شیبه، ج4، ص332؛ شعب الایمان، ج3، ص353.
  41. اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص373؛ ج4، ص227.
  42. الکافی، ابن‌‌قدامه، ج1، ص343؛ الشرح الکبیر، ج2، ص252؛ اعانة الطالبین، ج1، ص303؛ منار السبیل، ج1، ص153.
  43. امتاع الاسماع، ج1، ص390.
  44. الکافی، کلینی، ج4، ص403؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.
  45. الکافی، کلینی، ج4، ص407.
  46. الکافی، کلینی، ج4، ص407.
  47. الکافی، کلینی، ج4، ص404؛ وسائل الشیعه، ج13، ص315.
  48. الحدائق، ج16، ص119؛ مستند الشیعه، ج12، ص64؛ جواهر الکلام، ج19، ص340-341.
  49. مسند احمد، ج2، ص14.
  50. تبیین الحقائق، ج2، ص16.
  51. المصنف، صنعانی، ج5، ص32؛ مسند احمد، ج1، ص28؛ السنن الکبری، ج5، ص80.
  52. صحیح البخاری، ج2، ص163-164؛ عمدة القاری، ج9، ص257.
  53. المبسوط، طوسی، ج1، ص377؛ السرائر، ج1، ص603؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص352.
  54. المدونة الکبری، ج1، ص296، 364؛ المغنی، ج3، ص384؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص548.
  55. السنن الکبری، ج5، ص73.
  56. المبسوط، سرخسی، ج4، ص9.
  57. الهدایه، صدوق، ص209-210؛ السرائر، ج1، ص319؛ جواهر الکلام، ج20، ص34-35.
  58. الکافی، کلینی، ج4، ص517.
  59. تحریر الاحکام، ج2، ص12؛ جواهر الکلام، ج20، ص36؛ مهذب الاحکام، ج14، ص386.
  60. نک: الکافی، کلینی، ص517؛ هدایة الامه، ج5، ص434.
  61. الوسیله، ص189-190؛ نک: جواهر الکلام، ج11، ص382.
  62. المجموع، ج5، ص33-34.
  63. المدونة الکبری، ج1، ص171-172؛ الثمر الدانی، ص252.
  64. المغنی، ج2، ص227؛ ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص64-65.
  65. السنن الکبری، ج3، ص315.
  66. السنن الکبری، ج3، ص395.
  67. المدونة الکبری، ج1، ص172؛ المبسوط، سرخسی، ج2، ص43-44؛ المغنی، ج3، ص483؛ المجموع، ج5، ص33-34.
  68. بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ اخصر المختصرات، ج1، ص130؛ المجموع، ج5، ص34.
  69. المدونة الکبری، ج1، ص172؛ بدائع الصنائع، ج1، ص195-196؛ المغنی، ج3، ص255؛ المجموع، ج5، ص33-34.
  70. المجموع، ج5، ص40؛ الثمر الدانی، ص252-253.
  71. بدائع الصنائع، ج1، ص195؛ المغنی، ج3، ص483؛ کشاف القناع، ج2، ص65.
  72. الکافی، کلینی، ج4، ص191، 481؛ التهذیب، ج5، ص261-262.
  73. غنیة النزوع، ص188؛ جامع الخلاف، ص214؛ منتهی المطلب، ج11، ص394.
  74. المبسوط، سرخسی، ج4، ص20؛ البنایه، ج4، ص240-241؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص565.
  75. المدونة الکبری، ج1، ص421؛ التاج و الاکلیل، ج3، ص126؛ الذخیره، ج3، ص279.
  76. الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118؛ المجموع، ج8، ص170.
  77. الموطا، ج2، ص378؛ اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228؛ کشاف القناع، ج2، ص500.
  78. المجموع، ج8، ص170؛ حواشی الشروانی، ج4، ص118.
  79. الحاوی الکبیر، ج4، ص195؛ المجموع، ج8، ص235.
  80. المغنی، ج3، ص448؛ العده، ج1، ص178؛ المبدع، ج3، ص229.
  81. اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص228، 262.
  82. التفسیر الکبیر، ج23، ص227؛ تفسیر شاهی، ج1، ص381؛ المیزان، ج14، ص376.
  83. مجمع البیان، ج7، ص138؛ نک: المیزان، ج14، ص376.
  84. تفسیر قمی، ج2، ص84؛ نک: مجمع البیان، ج7، ص138.
  85. احکام القرآن، ج3، ص1295؛ نک: التبیان، ج7، ص320؛ کشف الاسرار، ج6، ص369.
  86. الکافی، کلینی، ج4، ص498؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص504.
  87. المقنعه، ص418؛ المبسوط، طوسی، ج1، ص374؛ منتهی المطلب، ج11، ص301-302.
  88. احکام القرآن، ج3، ص1295.
  89. المجموع، ج8، ص204؛ مغنی المحتاج، ج1، ص502؛ اسنی المطالب، ج1، ص492.
  90. تاویل الدعائم، ج1، ص323؛ الکافی، کلینی، ج3، ص460؛ الاستبصار، ج1، ص448.
  91. النهایه، ص281.
  92. السنن الکبری، ج3، ص286؛ المعجم الکبیر، ج6، ص40.
  93. البحر الرائق، ج2، ص281.
  94. النتف، ج1، ص101؛ المجموع، ج5، ص15؛ اعانة الطالبین، ج1، ص302؛ تبیین الحقائق، ج1، ص226.
  95. المزار، مشهدی، ص56؛ المصباح، ص506.
  96. المزار، مشهدی، ص88؛ المصباح، ص506؛ بحار الانوار، ج97، ص211.
  97. اخبار مکه، فاکهی، ج1، ص302؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص144.
  98. الکافی، کلینی، ج4، ص529؛ التهذیب، ج5، ص279.
  99. مدارک الاحکام، ج8، ص266؛ جواهر الکلام، ج20، ص64؛ الحدائق، ج17، ص338.
  100. الکافی، کلینی، ج4، ص431؛ التهذیب، ج5، ص146؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص535.
  101. صحیح مسلم، ج4، ص40؛ سنن النسائی، ج5، ص225.
  102. الحدائق، ج16، ص261؛ جواهر الکلام، ج19، ص415؛ جامع المدارک، ص522.
  103. بدائع الصنائع، ج2، ص148؛ المغنی، ج3، ص403؛ البنایه، ج4، ص203؛ التاج و الاکلیل، ج3، ص110.
  104. فقه الرضا، ص220؛ الجامع للشرائع، ص202؛ الاختیار، ج1، ص160.
  105. صحیح مسلم، ج4، ص40؛ الهدایه، مرغینانی، ج1، ص139؛ الاختیار، ج1، ص160.
  106. سنن النسائی، ج5، ص241؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص29-30.
  107. من لا یحضره الفقیه، ج2، ص542؛ وسائل الشیعه، ج13، ص540-541.
  108. المقنعه، ص409؛ ذخیرة المعاد، ج2، ص652.
  109. بدائع الصنائع، ج2، ص153؛ الاستذکار، ج4، ص74؛ مواهب الجلیل، ج4، ص128.
  110. زبدة البیان، ص271؛ انوار الفقاهه، ص161.
  111. بدائع الصنائع، ج2، ص151؛ حاشیة الجمل، ج2، ص463.
  112. صحیح البخاری، ج5، ص159.
  113. موسوعة مرآة الحرمین، ج2، ص896.
  114. علل الشرائع، ج2، ص450؛ هدایة الامه، ج5، ص370.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل تکبیر.
  • احکام القرآن: ابن‌‌العربی (م. 543ق.)، به کوشش محمد عطا، لبنان، دار الفکر؛
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
  • اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن‌‌دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق؛
  • الاختیار لتعلیل المختار: عبدالله بن محمود الموصلی (م. 683ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1424ق؛
  • اخصر المختصرات فی الفقه: محمد بن بلبلان الحنبلی (م. 1083ق.)، به کوشش محمد ناصر، بیروت، دار البشائر الاسلامیه، 1416ق؛
  • ارشاد القلوب: حسن بن محمد الدیلمی (م. 841ق.)، قم، الرضی، 1412ق؛
  • الاستبصار: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363ش؛
  • الاستذکار: ابن‌‌عبدالبر (م. 463ق.)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، 2000م؛
  • اسنی المطالب فی شرح روض الطالب: ذکریا الانصاری، به کوشش محمد تامر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1422ق؛
  • الاشراف فی عامة فرائض اهل الاسلام: المفید (م. 1413ق.)، به کوشش مهدی نجف، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، 1413ق؛
  • اعانة الطالبین: السید البکری الدمیاطی (م. 1310ق.)، بیروت، دار الفکر، 1418ق؛
  • اقبال الاعمال: ابن‌‌طاوس (م. 664ق.)، به کوشش القیومی، قم، دفتر تبلیغات، 1418ق؛
  • الاقناع: الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار المعرفه؛
  • الامالی: الطوسی (م. 460ق.)، قم، دار الثقافه، 1414ق؛
  • امتاع الاسماع: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
  • الانتصار: السید المرتضی (م. 436ق.)، قم، النشر الاسلامی، 1415ق؛
  • انوار الفقاهه: کاشف الغطاء (م. 1227ق.)، نجف، مؤسسه کاشف الغطاء، 1422ق؛
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛
  • البحر الرائق: ابونجیم المصری (م. 970ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • بدایة المجتهد: ابن‌‌رشد القرطبی (م. 595ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
  • البدایة و النهایه: ابن‌‌کثیر (م. 774ق.)، بیروت، مکتبة المعارف؛
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاسانی (م. 587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، 1409ق؛
  • بصائرالدرجات: الصفار (م. 290ق.)، به کوشش کوچه‌باغی، تهران، اعلمی، 1404ق؛
  • البلد الامین: الکفعمی (م. 905ق.)، بیروت، الاعملی، 1418ق؛
  • البنایة شرح الهدایه: محمود بن احمد الغیتابی (م. 855ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق؛
  • بیان السعاده: الجنابذی (م. 1327ق.)، بیروت، اعلمی، 1408ق؛
  • البیان و التحصیل: محمد بن رشد القرطبی (م. 520ق.)، به کوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1408ق؛
  • تاج العروس: الزبیدی (م. 1205ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1414ق؛
  • التاج و الاکلیل لمختصر خلیل: محمد بن یوسف العبدری (م. 897ق.)، بیروت، دار الفکر، 1398ق؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک) : الطبری (م. 310ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تاریخ مکة المشرفه: محمد ابن‌‌الضیاء (م. 854ق.)، به کوشش علاء و ایمن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1424ق؛
  • تاویل الدعائم: النعمان بن محمد (م. 363ق.)، به کوشش الاعظمی، قاهره، دار المعارف؛
  • التبیان: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان بن علی الزیلعی، قاهره، دار الکتب الاسلامی، 1313ق؛
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق؛
  • تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (م. 535ق./539ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (م. 726ق.)، قم، آل البیت، 1414ق؛
  • تفسیر القمی: القمی (م. 307ق.)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، 1404ق؛
  • التفسیر الکبیر: الفخر الرازی (م. 606ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛
  • تفسیر شاهی (آیات الاحکام) : ابوالفتح جرجانی (م. 976ق.)، به کوشش اشراقی، تهران، نوید، 1362ش؛
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش؛
  • تهذیب اللغه: الازهری (م. 370ق.)، محمد عوض، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م؛
  • الثمر الدانی: الآبی الازهری (م. 1330ق.)، بیروت، المکتبة الثقافیه؛
  • ثواب الاعمال: الصدوق (م. 381ق.)، قم، الرضی، 1368ش؛
  • جامع الخلاف و الوفاق: علی بن محمد القمی (م. قرن7ق.)، به کوشش حسنی، قم، زمینه‌سازان ظهور امام عصر، 1379ش؛
  • جامع المدارک: سید احمد الخوانساری (م. 1405ق.)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، 1405ق؛
  • الجامع للشرائع: یحیی بن سعید الحلی (م. 690ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، 1405ق؛
  • جمال الاسبوع: ابن‌‌طاوس (م. 664ق.)، به کوشش قیومی، الآفاق، 1371ش؛
  • جمل العلم و العمل: السید المرتضی (م. 436ق.)، النجف، مطبعة الآداب، 1387ق؛
  • جواهر الکلام: النجفی (م. 1266ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • حاشیة الجمل: سلیمان الجمل (م. 1204ق.)، بیروت، دار الفکر؛
  • حاشیة رد المحتار: ابن‌‌عابدین (م. 1252ق.)، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
  • الحاوی الکبیر: الماوردی (م. 450ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419ق؛
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (م. 1186ق.)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، 1363ش؛
  • حواشی الشروانی و العبادی: الشروانی (م. 1301ق.) و العبادی (م. 994ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • الخصال: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1416ق؛
  • الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1407ق؛
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، نشر اسلامی، 1412ق؛
  • الدعوات: الراوندی (م. 573ق.)، قم، مدرسة الامام المهدی، 1407ق؛
  • دلائل الامامه: الطبری الشیعی (م. قرن4ق.)، قم، بعثت، 1413ق؛
  • دلائل النبوه: البیهقی (م. 458ق.)، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1405ق؛
  • ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (م. 1090ق.)، آل البیت؛
  • الذخیره: احمد بن ادریس القرافی، به کوشش حجی، بیروت، دار الغرب الاسلامی، 1994م؛
  • ذکری: الشهید الاول (م. 786ق.)، قم، آل البیت، 1419ق؛
  • روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان: الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، آل البیت.
  • الروضة البهیة فی شرح اللمعه: الشهید الثانی (م. 965ق.)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، 1410ق؛
  • ره‌توشه حج: شماری از نویسندگان، تهران، مشعر، 1386ش؛
  • ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (م. 1231ق.)، قم، مؤسسة آل البیت، 1418ق؛
  • زاد المسیر: ابن‌‌الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، 1422ق؛
  • زبدة البیان: المقدس الاردبیلی (م. 993ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
  • سبل الهدی: محمد بن یوسف الصالحی (م. 942ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
  • السرائر: ابن‌‌ادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق؛
  • السنن الکبری: البیهقی (م. 458ق.)، بیروت، دار الفکر؛
  • سنن النسائی: النسائی (م. 303ق.)، بیروت، دار الفکر، 1348ق؛
  • الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (م. 682ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
  • شرح نهج البلاغه: ابن‌‌ابی‌الحدید (م. 656ق.)، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق؛
  • شعب الایمان: البیهقی (م. 458ق.)، به کوشش محمد سعید، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410ق؛
  • الصحاح: الجوهری (م. 393ق.)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق؛
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.)، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
  • صحیح مسلم بشرح النووی: النووی (م. 676ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407ق؛
  • صحیح مسلم: مسلم (م. 261ق.)، بیروت، دار الفکر؛
  • الطبقات الکبری: ابن‌‌سعد (م. 230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • العده شرح العمره: عبدالرحمن المقدسی (م. 624ق.)، به کوشش عویضه، دار الکتب العلمیه، 1426ق؛
  • علل الشرائع: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، 1385ق؛
  • عمدة القاری: العینی (م. 855ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
  • عیون الاثر: ابن‌‌سید الناس (م. 734ق.)، بیروت، دار القلم، 1414ق؛
  • غنیة النزوع: ابن‌‌زهرة الحلبی (م. 585ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق؛
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (م. 623ق.)، دار الفکر؛
  • فرهنگ زیارت: جواد محدثی، تهران، مشعر، 1386ش؛
  • فقه الرضا7: الصدوق (م. 329ق.)، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا7، 1406ق؛
  • فلاح السلائل: ابن‌‌طاوس (م. 644ق.) ؛
  • قرب الاسناد: الحمیری (م. قرن3ق.)، قم، آل البیت، 1413ق؛
  • الکافی فی فقه اهل المدینه: ابن‌‌عبدالبر (م. 462ق.)، محمد مورتیانی، ریاض، مکتبة الریاض، 1400ق؛
  • الکافی فی فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1414ق؛
  • الکافی: الکلینی (م. 329ق.)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1375ش؛
  • کامل الزیارات: ابن‌‌قولویه القمی (م. 368ق.)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، 1417ق؛
  • الکامل فی التاریخ: علی ابن‌‌اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
  • کتاب مقدس: ترجمه: فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران، اساطیر، 1380ش؛
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (م. 1051ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • کشف الغطاء: کاشف الغطاء (م. 1227ق.)، اصفهان، مهدوی؛
  • لسان العرب: ابن‌‌منظور (م. 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
  • لوامع صاحبقرانی: محمد تقی المجلسی (م. 1070ق.)، قم، اسماعیلیان، 1414ق؛
  • المبدع شرح المقنع: ابراهیم بن محمد ابن‌‌مفلح (م. 844ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
  • المبسوط: السرخسی (م. 483ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
  • مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (م. 993ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، 1416ق؛
  • المجموع شرح المهذب: النووی (م. 676ق.)، دار الفکر؛
  • المحاسن: ابن‌‌خالد البرقی (م. 274ق.)، به کوشش حسینی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1326ش؛
  • المحیط فی اللغه: صاحب بن عباد (م. 385ق.)، به کوشش آل یاسین، بیروت، عالم الکتاب، 1415ق؛
  • مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (م. 1009ق.)، قم، آل البیت، 1410ق؛
  • المدونة الکبری: مالک بن انس (م. 179ق.)، مصر، مطبعة السعاده؛
  • المزار الکبیر: محمد بن المشهدی (م. 610ق.)، به کوشش القیّومی، قم، النشر الاسلامی، 1419ق؛
  • المزار: المفید (م. 413ق.)، به کوشش ابطحی، بیروت، دار المفید، 1414ق؛
  • مسالک الافهام الی آیات الاحکام: فاضل الجواد الکاظمی (م. 1065ق.)، به کوشش شریف‌زاده، تهران، مرتضوی، 1365ش؛
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (م. 965ق.)، قم، معارف اسلامی، 1416ق؛
  • مسائل علی بن جعفر: علی بن جعفر العریضی (م. قرن2ق.)، قم، آل البیت، 1409ق؛
  • المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. 405ق.)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (م. 1245ق.)، قم، آل البیت، 1415ق؛
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.)، بیروت، دار صادر؛
  • مصباح المتهجد: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، فقه الشیعه، 1411ق؛
  • المصباح: الکفعمی (م. 905ق.)، بیروت، اعلمی، 1403ق؛
  • المصنّف: ابن‌‌ابی‌شیبه (م. 235ق.)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، 1409ق؛
  • المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.)، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛
  • معانی الاخبار: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، 1361ش؛
  • المعجم الکبیر: الطبرانی (م. 360ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید، دار احیاء التراث العربی، 1405ق؛
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق؛
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی (م. 977ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1377ق؛
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (م. 620ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه؛
  • المقنع: الصدوق (م. 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی7، 1415ق؛
  • المقنعه: المفید (م. 413ق.)، قم، نشر اسلامی، 1410ق؛
  • مکارم الاخلاق: الطبرسی (م. 548ق.)، بیروت، اعلمی، 1392ق؛
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (م. 381ق.)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، 1404ق؛
  • من وحی القرآن: سید محمد حسین فضل الله، بیروت، دار الملاک، 1419ق؛
  • منار السبیل فی شرح الدلیل: ابراهیم بن ضویان (م. 1353ق.)، به کوشش الشاویش، المکتب الاسلامی، 1409ق؛
  • مناسک حج و عمره: بهجت، قم، شفق، 1424ق؛
  • المنتظم: ابن‌‌الجوزی (م. 597ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1412ق؛
  • منتهی المطلب: العلامة الحلی (م. 726ق.)، مشهد، آستان قدس رضوی، 1412ق؛
  • المواعظ و الاعتبار: المقریزی (م. 845ق.)، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (م. 954ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1416ق؛
  • مواهب علیّه (تفسیر حسینی) : حسینی کاشفی (م. 910ق.)، به کوشش جلالی، تهران، اقبال؛
  • موسوعة مرآة الحرمین الشریفین: ایوب صبری پاشا (م. 1290ق.)، قاهره، دار الآفاق العربیه، 1424ق؛
  • الموطا: مالک بن انس (م. 179ق.)، به کوشش الندوی، دمشق، دار القلم، 1413ق؛
  • مهذب الاحکام: السید عبدالاعلی السبزواری (م. 1414ق.)، قم، المنار، 1413ق؛
  • المهذب: القاضی ابن‌‌البراج (م. 481ق.)، قم، نشر اسلامی، 1406ق؛
  • المیزان: الطباطبائی (م. 1402ق.)، بیروت، اعلمی، 1393ق؛
  • النتف فی الفتاوی: علی بن الحسین السغدی (م. 461ق.)، صلاح الدین، عمان، دار الفرقان، 1404ق؛
  • النجوم الزاهره: یوسف بن تغری بردی (م. 874ق.)، قاهره، به کوشش شلتوت و دیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، 1392ق؛
  • نزهة الناظر: یحیی بن سعید حلی (م. 689ق.)، به کوشش حسینی و واعظی، النجف، مطبعة الآداب، 1386ق؛
  • نهایة الاحکام: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش رجایی، قم، اسماعیلیان، 1410ق؛
  • النهایه: الطوسی (م. 460ق.)، بیروت، دار الکتاب العربی، 1400ق؛
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، قم، آل البیت، 1412ق؛
  • الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن‌‌حمزه (م. 560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، 1408ق؛
  • هدایة الامة الی احکام الائمه: الحر العاملی (م. 1104ق.)، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، 1412ق؛
  • الهدایة شرح بدایة المبتدی: علی بن ابی‌بکر المرغینانی (م. 593ق.)، به کوشش طلال یوسف، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415ق؛
  • الهدایه: الصدوق (م. 381ق.)، قم، مؤسسة الامام الهادی7، 1418ق.


پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از کتاب بررسی تاریخی امیران شیعی حرمین شریفین از آغاز تا حکومت آل سعود، نوشته سید محمود سامانی است.
  • قرآن کریم
  • الاستیعاب في معرفة الأصحاب، یوسف بن عبدالله النمری، به تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
  • اوائل المقالات، محمد بن محمد شیخ مفید، با تصحیح و تنظیم: فضل‌الله زنجانی، ابراهیم انصاری زنجانی و عباسقلی چ‍رن‍داب‍ی، قم، المؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق.
  • بررسی تاریخی امیران شیعی حرمین شریفین از آغاز تاحکومت آل سعود، سیدمحمود سامانی، تهران، مشعر، ۱۳۹۷ش.
  • الصحاح‌ تاج اللغة و صحاح العربية، أبو نصر الجوهری، به تحقیق: احمد عبدالغفور، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت(ع)، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، زیرنظر: سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، ۱۳۸۵ش.
  • کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، با گردآوری: محسن آل‌عصفور، به تصحیح: مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم، مؤسسة دار الهجرة، ۱۴۰۹ق.
  • کشف المحجة لثمرة المهجه، علی بن موسی سید بن طاووس، نجف، منشورات المطبعة الحيدرية، ۱۳۷۰ق.
  • لسان العرب، جمال الدين ابن منظور، بيروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • المغازی، محمد بن عمر واقدی، به تحقیق مارزدن جونز، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
  • مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابو الحسن اشعری، ویسبادن، انتشارات فرانس شتاینر، چاپ سوم، 1400 ق.
  • الملل و النحل، محمد بن عبد الکریم شهرستانی، به تحقیق: محمد بدران‌، قم، الشریف الرضی، چاپ سوم، 1364ش.



پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این مقاله برگرفته از کتاب آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان. بخش «مسجد جن»، ج1، ص137-138، است.

///////////////////////////////////