تاریخ المستبصر (کتاب)

از ویکی حج
(تغییرمسیر از تاریخ المستبصر)
تاریخ المستبصر (کتاب)
پدید آورندگان
نویسنده ابن‌مجاور
محتوا
موضوع جغرافیای جنوب و غرب عربستان
زبان عربی
نشر
تعداد جلد 1
تعداد صفحات 340
قطع وزیری
ناشر مکتبة الثقافة‌الدينية
محل نشر قاهره
تاریخ نشر سال ۱۹۹۶م.

تاریخ المستبصر کتابی در جغرافیای جنوب و غرب عربستان، منسوب به ابن‌مجاور دمشقی (م. 601-690ق.) است.

این کتاب، از منابع جغرافیایی جنوب و غرب شبه جزیره عربستان در سده هفتم ق. است و آگاهی‌های اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی فراوان از این منطقه و نیز مکه و شهرها و مناطق پیرامونی آن به دست داده است.

کتاب تاریخ المستبصر از جهتی که منبع استناد بسیاری از سفرنامه‌ها و آثار تاریخی و جغرافیایی و برخی از آثار معاصر بوده و دانشوارن به آن استناد کرده‌اند از اهمیت بالایی برخوردار است.

مطالب کتاب که بیشتر حاصل دیده‌ها یا شنیده‌های نویسنده از مردم بومی است و شامل گزارشات کاملی که از مکه آغاز شده و به بحرین پایان یافته است و از شهرهای مختلفی که سفر کرده از جمله مکه، مدینه و یمن که بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده است، گزارشات کاملی ارائه کرده است.

نسخه‌های متعددی از این کتاب در دست است و این کتاب چند بار در کشورهای مختلف چاپ شده است.

نام اصلی کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نام اصلی کتاب صفة بلاد الیمن و مکة و بعض الحجاز است، اما به تاریخ المستبصر شهرت دارد. درباره این نام، میان محققان اختلاف است. در نسخه‌های موجود کتاب، به نام آن در متن اشاره نشده است.

آلویس اشپرنگر (Aloys Sprenger) (1813-1893م.) مستشرق اتریشی، نام صحیح کتاب را تاریخ المستنصر می‌داند. محقق فرانسوی،‌ هارتویگ درنبورگ (Hartwig Derenburg) (1811-1895م.) این سخن را پذیرفته، می‌افزاید که نویسنده، اثرش را به خلیفه عباسی، المستنصر بالله (609-656ق.) تقدیم کرده است. اما جرج مایلز (George Miles) نام صحیح کتاب را تاریخ المستبصر دانسته است.[۱]

هویت نویسنده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نویسنده کتاب به‌گونه قطعی شناخته شده نیست. برخی کتاب را به ابن‌مجاور دمشقی و بعضی به ابن‌مجاور بغدادی نیشابوری نسبت داده‌اند. شرح‌حال‌نگاران سال تولد جمال‌الدین ابوالفتح یوسف بن یعقوب شیبانی دمشقی، مشهور به ابن‌مجاور، تاریخ‌نگار و جغرافی‌نگار را سال 601ق. در دمشق دانسته است.[۲] وفاتش را بیشتر سال690ق. دانسته‌اند.[۳]

از زندگی وی تنها همین دانسته است که در بغداد رشد کرد.[۴] او به هند نیز رفت و آمد داشت و مدتی در مولتان اقامت کرد.[۵] وی نزد پدرش و اساتیدی چون تاج کندی، خضر کامل سروجی، عبدالجلیل ابن مندویه، و عبدالله بن طاوس دانش آموخته و از آن‌ها حدیث نقل کرده است.[۶] اما نویسنده کتاب، خود، از پدرش با نام محمد (بن مسعود بن علی بن احمد بن مجاور بغدادی نیشابوری) یاد کرده [۷] که با نام پدر ابن‌مجاور دمشقی سازگار نیست، چنان‌که برادر خویش را احمد بن محمد بن مسعود خوانده است. [۸] همچنین او در این کتاب، نامه‌ای از پدرش آورده که بر پایه آن، نیاکان او از حضرموت یمن بوده‌اند. [۹] اشعار و واژگان فارسی بسیار در کتاب به چشم می‌خورد [۱۰] که بیشتر مناسب نویسنده‌ای فارسی‌زبان است تا یک نویسنده عرب‌زبان دمشقی.[۱۱]

شواهدی دیگری نیز به تردید در انتساب کتاب به ابن‌مجاور دمشقی می‌افزاید، از جمله این‌که گزارش‌های کتاب تا سال 626ق. را در بر می‌گیرد و ارائه چنین آگاهی‌های گسترده‌ای، مستلزم سفرهای طولانی و تجارب فراون است و این از ابن‌مجاور دمشقی که در آن سال‌ها بسیار جوان بوده، بعید می‌نماید.

اهمیت کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تاریخ المستبصر از منابع دست اول جغرافیای جنوب و غرب شبه جزیره عربستان در سده هفتم ق. است که آگاهی‌هایی گسترده از وضعیت اقلیمی و نیز اماکن، بناها، راه‌ها و منازل میان آن‌ها، و زندگی و پیشه و آداب و رسم‌های مردم منطقه به دست می‌دهد. همچنین بخشی از رویدادهای سیاسی آغازین روی کار آمدن رسولیان (حک: 626/627-858ق.) در یمن و نیز قتادة بن ادریس در مکه (حک: 598-617ق.) در این کتاب آمده است. بسیاری از آثار تاریخی و جغرافیایی و نیز سفرنامه‌ها مانند سفرنامه ابن بطوطه، [۱۲] ادام القوت فی ذکر بلدان حضرموت[۱۳] و برخی از آثار معاصر به این کتاب استناد کرده‌اند.

از میان دانشوران متاخر، نخستین محققی که به ارزش و اهمیت این اثر پی ‌برد، آلویس اشپرنگر به سال 1864م. بود.[۱۴] او در تالیف کتاب راه‌های تجاری در شرق از تاریخ المستبصر بسیار سود برد. فران (Gabriel Ferrand) (1864-1935م) از میان نویسندگان عرب، ابن‌مجاور را حتی با مقدسی (335-390ق.) درخور مقایسه می‌داند و او را از لحاظ وصف جزئیات، برتر از مقدسی می‌شمارد.

ابومَخْزَمه نیز در کتاب تاریخ ثغر عدن مطالبی از تاریخ المستبصر نقل کرده است.[۱۵] کراچکوفسکی بر آن است که به زحمت می‌توان این همه آگاهی‌های اقلیم‌شناسی، فرهنگی و داستانی را نزد مؤلفی دیگر یافت. اهمیت کتاب بیشتر به لحاظ دیده‌ها و ملاحظات مردم‌شناختی است.[۱۶]

مطالب کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیشتر مطالب کتاب، حاصل دیده‌ها یا شنیده‌های نویسنده از مردم بومی است. او به روش خود، به صورت منظم، سیمایی از هر شهر یا منطقه شامل بناها و خانه‌ها، منازل میان راه، فاصله‌ها، آب و هوا، حاکمان و ویژگی‌های مردم آن شامل نژاد، پیشه، اخلاق، و آداب و رسم‌های آنان به دست می‌دهد. نویسنده از بیان تاریخ روی کار آمدن حاکمان مناطق و برخی رخدادهای سیاسی مهم و نیز پیشینه بناها غافل نمانده است.

منابع مورد استفاده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

می‌توان گفت که مباحث کتاب، آمیزه‌ای از روایت داستانی تاریخ قدیم و دیده‌های مفصل و جزئی او است.[۱۷] روایت‌های کتاب از زندگی مردم و ادب عامیانه مناطق مورد نظر در سده هفتم ق. بی‌مانند است. نویسنده در ثبت آگاهی‌های خود، گاه از آثار گذشتگان همچون التفهیم فی علم التنجیم بیرونی [۱۸] معرفة الادیان محمد بن عمر رازی [۱۹] و مسالک الممالک اصطخری [۲۰] و چند کتاب دیگر یاد نموده و گاه از مروج الذهب [۲۱] اخبار مکه فاکهی [۲۲] و المفید فی اخبار زَبید از ابوطامی جیاش بن نجاح [۲۳] بهره برده است.

گزارش‌های کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گزارش‌های تاریخ المستبصر از مکه آغاز شده و به بحرین پایان یافته است. از این گزارش‌ها برمی‌آید که آگاهی‌های آن در سفر یا سفرهایی به آن مناطق گردآوری شده است، اما از علت و انگیزه سفر و این‌که آیا سفر ابن‌مجاور به قصد حج بوده یا نه، سخن نرفته است. بر پایه گزارشی در کتاب، او در ذی‌حجه 626ق. در زَبید یمن بوده است. [۲۴] وی در مقدمه، تاریخ المستبصر را اثری خوانده که سرزمین‌های حجاز و یمن را برمی‌رسد و آگاهی‌های مربوط به این دو سرزمین را همچون تصویری روشن عرضه می‌کند. [۲۵]

او هنگام ثبت شنیده‌های خود درباره برخی موضوعات همانند داستان‌های عامیانه و اساطیر، به داوری درباره درستی یا نادرستی آن‌ها نپرداخته است. از این‌رو، برخی، نوشته‌های او را آمیزه‌ای از سره و ناسره دانسته‌اند.[۲۶] نویسنده گاه در معرفی و وصف یک منطقه، به رؤیاهای خود نیز استناد کرده است. [۲۷] با این حال، آگاهی‌های او را جهانگردان تایید کرده‌اند.[۲۸]

گزارشات از مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بخش مربوط به یمن، بیشتر حجم کتاب یعنی حدود یک‌پنجم را به خود اختصاص داده است و دیگر مناطق تقریباً سهمی یکسان دارند. سخن از مکه با مباحثی لغوی و روایی درباره نام‌های آن آغاز شده [۲۹] و با مباحثی درباره وضعیت معیشتی، آداب اجتماعی، و خلق و خوی مکیان ادامه یافته است.

بر پایه آگاهی‌های کتاب، ساکنان مکه از اشراف منسوب به امام حسن بن علی(ع) و قریشی و بیشتر بر مذهب زیدی هستند. نوع لباس مردان و حجاب زنان مکی و نام‌هایی که مکیان بر فرزندان خود می‌نهاده‌اند، در زمره این موضوعات است. وضعیت اقتصادی مردم مکه، چندان مناسب نبوده و به گفته نویسنده، آنان اهل قناعت بوده‌اند و گاه چند روز را به دو قرص نان بسنده می‌کرده‌اند. [۳۰]

به گزارش کتاب، حاکمان یا شرفای حسنی از دوران حکومت‌ هارون الرشید در مکه ساکن شده و حکومت آن سرزمین را در دست داشته‌اند. [۳۱]

نویسنده از منبعی که معرفی نکرده، نقل کرده است که در گذشته، مردم مکه و پیرامون آن، درآمدی کلان از فروش محصولات کشاورزی و دامداری و جز آن داشته‌اند، ولی به سبب اختلاف و چنددستگی، درآمد آنان از میان رفته است. [۳۲] نام پول‌های رایج در شهر و بهای خوراک و پوشاک، در این بخش آمده و باب‌های برخی شهرها [۳۳] و ارزش دینار مکی با واحد پول دیگر جای‌ها از جمله بغداد مقایسه شده است. [۳۴]

وضعیت شهر و خانه‌های مکه و تغییرات آن در گذر تاریخ، موضوع دیگر کتاب است. به گزارش این کتاب، خانه‌های شهر مکه از سنگ و گچ بوده‌اند و در زمانه مهدی عباسی (حک: 158-169ق.)، خانه‌ها همانند قلعه‌های نظامی ساخته شدند تا به استحکام آن‌ها افزوده گردد. در دوران امیر قتادة بن ادریس، به دستور او، پیرامون شهر حصاری از سنگ و گل ساخته شد و چهار در بر آن گشودند. [۳۵]

گزارشات از مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آگاهی‌های کتاب درباره مدینه، نسبت به مکه کوتاه و مربوط به سرزمین‌های پیرامونی شهر یا فاصله آن تا دیگر شهرها و مناطق است، نه خود شهر. بر پایه شنیده‌های ابن مجاور، در منطقه قبا، محل مسجد مشهور قبا، پیشتر شهری بوده است. او وجود نخلستان‌هایی با درختان بلند را میان قبا و مدینه گزارش داده است. [۳۶]

حضور ایرانیان در ساخت و سازهای عمرانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی گزارش‌های نویسنده از حضور ایرانیان و نقش آنان در ساخت و سازهای عمرانی شبه جزیره ارائه شده است. [۳۷] از جمله، او از بنایی آجرین بر مزار منسوب به حضرت حوا سخن گفته که تا سال 621ق. باقی بوده، اما هنگام گزارش، رو به ویرانی نهاده است. [۳۸]

نویسنده در بیان پیشینه جده، چند گزارش آورده که بر پایه یکی از آن‌ها، ایرانیان این شهر را بنیان نهاده‌اند. [۳۹] او هنگام بیان مرزهای مناطق عربی، از بحر فارس یاد کرده و آن را مرز شرقی سرزمین‌های عرب دانسته است. [۴۰]

چاپ‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از این کتاب نسخه‌هایی متعدد در دست است. کهن‌ترین نسخه موجود در سده یازدهم ق. کتابت شده که به شماره 3080 در کتابخانه سلیمانیه ایاصوفیه استانبول نگهداری می‌شود. جز نسخه‌هایی که به کمک شارل شفر (Charles Scheffer) خاورشناس فرانسوی قرن 19م. به اروپا راه یافت، دو نسخه دیگر نیز در زمانه دخویه (Michael Jan de Goeje) خاورشناس هندی و لاندبرگ (Carlo Landberg) به دست آمد و اسکار لوفگرن (Oscar Lufgren) نسخه استانبول را هم به این نسخه‌ها افزود[۴۱] که گویا کهن‌ترین نسخه خطی است[۴۲] که حدود 400 سال پس از وفات ابن‌مجاور نگاشته شده است.

نخستین بار اشپینگر بخشی از کتاب را به سال 1901م. در لیدن (Leiden) به چاپ رساند. نیز گزیده‌ای از تاریخ عدن از این کتاب به سال 1936ق. به ضمیمه کتاب تاریخ ثغر عدن تالیف ابومخرمه در لیدن چاپ شد.

بعدها اسکار لوفگرن نخست به سال 1951م. جلد اول و سپس به سال 1954م. جلد دوم کتاب را تصحیح نمود و در لیدن در قطع وزیری و در 304 صفحه به همت انتشارات بریل (E. J. Brill) به چاپ رساند.[۴۳]

به سال 1996م. محمد ممدوح حسن همین نسخه را با توضیحاتی در پانوشت، در انتشارات مکتبة الثقافة الدینیه قاهره با 340 صفحه وزیری به چاپ رساند که مبنای مقاله حاضر است.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص581-582، «ابن‌مجاور.
  2. تاریخ الاسلام، ج51، ص440؛ شذرات الذهب، ج7، ص728.
  3. تاریخ الاسلام، ج51، ص440-441؛ معجم المؤلفین، ج13، ص345.
  4. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص275.
  5. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص275.
  6. تاریخ الاسلام، ج51، ص440؛ شذرات الذهب ج7، ص728.
  7. تاریخ المستبصر، ص281.
  8. تاریخ المستبصر، ص115.
  9. تاریخ المستبصر، ص281.
  10. تاریخ المستبصر، ص101، 111، 331.
  11. المجمع العلمی العربی، ش32، ص384-385، «تاریخ المستبصر.
  12. سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص223.
  13. ادام القوت، ص50، 86.
  14. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص275.
  15. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج4، ص581-582، «ابن‌مجاور.
  16. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص275.
  17. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص276.
  18. تاریخ المستبصر، ص256.
  19. تاریخ المستبصر، ص45.
  20. تاریخ المستبصر، ص310.
  21. تاریخ المستبصر، ص14، 211.
  22. تاریخ المستبصر، ص14، 28، 56، 60.
  23. تاریخ المستبصر، ص126، 139.
  24. تاریخ المستبصر، ص92.
  25. تاریخ المستبصر، ص10.
  26. مجلة العرب، س24، ش281، ص406، «حمد الجاسر.
  27. تاریخ المستبصر، ص26؛ تاریخ المستبصر، ص59.
  28. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص276.
  29. تاریخ المستبصر، ص11-14.
  30. تاریخ المستبصر، ص14-15.
  31. تاریخ المستبصر، ص21.
  32. تاریخ المستبصر، ص18.
  33. تاریخ المستبصر، ص22.
  34. تاریخ المستبصر، ص23.
  35. تاریخ المستبصر، ص19.
  36. تاریخ المستبصر، ص26-27.
  37. تاریخ المستبصر، برای نمونه: ص115، 124، 153.
  38. تاریخ المستبصر، ص61.
  39. تاریخ المستبصر، ص55.
  40. تاریخ المستبصر، ص52-53، 331.
  41. تاریخ نوشته‌های جغرافیایی، ص276.
  42. مجلة العرب، سال 24، ش281، ص409، «حمد الجاسر.
  43. مجلة العرب، سال 24، ش281، ص396، «حسن صالح شهاب».

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل تاریخ المستبصر.
  • ادام القوت فی ذکر بلدان حضرموت: عبدالرحمن بن عبدالله السقاف، به کوشش باذیب و الخطیب، بیروت، دار المنهاج، 1425ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (م. 748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، 1410ق.
  • تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلام: کراچکوفسکی، ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1384ش.
  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، 1372ش.
  • سفرنامه ابن‌بطوطه (رحلة ابن بطوطه): ترجمه: موحد، تهران، علمی و فرهنگی، 1361ش.
  • شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.)، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
  • المجمع العلمی العربی (ماهنامه): عبدالملک بن عبدالرحیم الحارثی.
  • معجم المؤلفین: عمر کحّاله، بیروت، دار احیاء التراث العربی ـ مکتبة المثنی.
  • الموسوعة العربیة العالمیه: مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر، ریاض، 1419ق.