حج پیاده

از ویکی حج
اقسام حج
اقسام حجة الاسلام
تمتع
افراد
قران
اقسام حج نیابتی
بلدی
میقاتی
استیجاری
تبرعی
اقسام بر اساس حج‌گزار
حج زنان
حج کودکان
حج محجوران
اقسام بر اساس زاد و راحله
بذلی
تسکع
پیاده
دیگر اقسام
قضا
ناتمام
مستحبی

حج پیاده، پیمودن مسیر حج با پای پیاده به قصد انجام دادن مناسک حج یا عمره است. بر پایه روایات، حج پیاده دارای ارزش و ثواب بسیار بوده و در سیره برخی پیامبران و امامان(ع) نیز بوده و حکمت آن فروتنی در برابر خداوند دانسته شده است. با این همه، درباره برتری حج پیاده بر حج سواره میان فقهیان شیعه و نیز میان مذهب‌های اسلامی اختلاف است.

فضیلت حج با پای برهنه نیز، در گفته حضرت محمد(ص) و سیره برخی از امامان(ع) دیده می‌شود. ادای برخی از مناسک حج، مانند طواف و وقوف در مشعر نیز با پای پیاده یا پای برهنه دارای ثواب دانسته شده است.

به باور مشهور فقیهان شیعه و برخی از فقیهان اهل سنت، نذر حج پیاده صحیح و ادای آن واجب است. به نظر بیشتر فقیهان شیعه، نذر حج با پای برهنه به شرط ضرر نداشتن صحیح و ادای آن واجب است؛ ولی برخی از فقیهان اهل سنت، التزام به نذر حج با پای برهنه را ضروری ندانسته‌اند.

پیشینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

متون حدیثی و تفسیری، از حج پیاده حضرت آدم(ع) به صورت پیاپی و با شمار گوناگون[یادداشت ۱][۱] و نیز حج پیاده حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع)[۲] گزارش داده‌اند. بر پایه روایتی از ابن عباس، حواریون عیسی(ع) در سفر حجشان هنگامی که به محدوده حرم رسیدند به احترام آن پیاده‌روی کردند.[۳] بر پایه برخی روایات، حضرت محمد(ص) و صحابه نیز مسیر مدینه تا مکه را پیاده پیمودند.[۴]

منابع حدیثی شیعه[۵] و اهل سنت[۶] از سفرهای پرشمار حج امام حسن(ع)[یادداشت ۲] با پای پیاده و گاه با پای برهنه حکایت دارند. درباره امام حسین(ع) نیز گزارش‌هایی مشابه وجود دارد.[۷] بنا بر منابع تاریخی و حدیثی، امام سجاد(ع) نیز، مسیر میان مکه و مدینه را با پای پیاده[یادداشت ۳] می‌پیموده است.[۸]

حکمت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از احادیث بر می‌آید که حکمت پابرهنگی هنگام زیارت، فروتنی و خشوع در برابر خداوند است.[۹] حج با پای برهنه از بارزترین نشانه‌های خضوع و تذلّل در پیشگاه خداوند به شمار رفته است[۱۰] همچنان که سفر حج با پای پیاده نمایانگر فروتنی بنده و انقطاع او از مظاهر دنیا دانسته شده است.[۱۱]

ارزش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در احادیث، به فضیلت حج پیاده تصریح شده است.[۱۲] در برخی روایات، پیاده‌روی به سوی کعبه محبوب‌ترین عبادت نزد خداوند خوانده شده و پاداشی بزرگ برای حج پیاده ذکر شده است.[۱۳] بر پایه روایتی، امام صادق(ع) برای شماری از اصحاب خود که پیاده رهسپار مکه بودند، دعا کرد.[۱۴] بر پایه روایات، امام مهدی(ع) نیز هر ساله با پای پیاده حج می‌گزارد.[۱۵] از حج پیاده برخی عالمان نیز نمونه‌هایی گزارش شده است.[۱۶]

برتری بر حج سواره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیه ﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ ﴾[یادداشت ۴][۱۷]

از حج پیاده[یادداشت ۵] در برابر حج سواره[یادداشت ۶] یاد شده است. برخی مفسران، تقدّم آن را بر حج سواره در این آیه، دلیل برتری آن بر حج سواره دانسته‌اند.[۱۸] در روایتی از حضرت محمد(ص) برتری پیادگان در حج بر سواران، به برتری ماه شب چهارده بر ستارگان تشبیه شده است.[۱۹]

با این همه، در برتری حج پیاده بر حج سواره در منابع فقهی و روایی شیعه و نیز میان دیگر مذاهب اسلامی اختلاف وجود دارد. اختلاف میان عالمان شیعه، ناشی از وجود روایاتی دالّ بر برتری هر یک از این دو بر دیگری است.[۲۰] برخی فقیهان، در مقام جمع میان این دو دسته روایات گفته‌اند که حج پیاده چنانچه موجب ضعف و اخلال به ادای عبادت نشود، بهتر از حج سواره است؛[۲۱] ولی در غیر این صورت یا در صورتی که پیاده‌روی ناشی از بخل و فرار از پرداخت هزینه وسیله نقلیه باشد، حج سواره برتر است.[۲۲] همچنین برخی، روایات دال بر برتری حج پیاده را بر افضل بودن ادای مناسک با پای پیاده پس از رسیدن به مکه حمل کرده‌اند.[۲۳] وجوه دیگری نیز در مقام جمع میان این روایات در فقه شیعه مطرح شده است.[۲۴]

در فقه حنفی و حنبلی به استناد ذکر پیادگان پیش از سوارگان در آیه ۲۷ سوره حج/۲۲ و احادیث،[۲۵] حج پیاده برتر از حج سواره به شمار رفته است[۲۶]؛ ولی فقهای شافعی و مالکی به استناد حج سواره حضرت محمد(ص)، حج سواره را برتر از حج پیاده دانسته‌اند.[۲۷] به تصریح شماری از منابع فقهی، اختلاف نظر درباره فضیلت ادای حج پیاده در عمره نیز وجود دارد.[۲۸]

استطاعت بدون راحله[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر مشهور فقیهان شیعه، وجود مَرکب برای سفر حج[یادداشت ۷] شرط تحقّق استطاعت و وجوب حج است و با نبود آن حج واجب نمی‌شود. اما در صورت دارا بودن شرائط وجوب و استطاعت، به جا آوردن حج بدون استفاده از وسیله نقلیه و با پای پیاده مُجزی و صحیح است.[۲۹]

از منظر فقیهان شافعی،[۳۰] حنفی[۳۱] و حنبلی[۳۲] ادای حجة الاسلام با پای پیاده، بر کسی که توانایی تأمین وسیله نقلیه را ندارد واجب نیست؛ مگر اینکه به نظر شافعیان و حنبلیان، فاصله فرد تا مکه کمتر از مسافت قصر[یادداشت ۸] باشد یا به نظر حنفیان، حج‌گزار از اهالی مکه باشد. دلیل آنان تفسیر استطاعت به زاد[یادداشت ۹] و راحله[یادداشت ۱۰] در سخن حضرت محمد(ص) است. اما مالکیان[۳۳] و شمار اندکی از فقیهان شیعه[۳۴] انجام دادن حجة الاسلام را با پای پیاده بر کسی که توانایی راه رفتن داشته باشد، واجب شمرده‌اند، هرچند توانایی تهیه وسیله نقلیه را نداشته باشد. برخی مالکیان در این باره به آیه ﴿یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ﴾[یادداشت ۱۱][۱۷] استناد کرده‌اند.[۳۵]

نذر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

انعقاد و صحت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از دیدگاه مشهور فقیهان شیعه، نذر حج پیاده صحیح و ادای آن واجب است.[۳۶] شماری از فقیهان شیعه، انعقاد نذر حج پیاده را وابسته به برتر بودن حج پیاده بر حج سواره دانسته‌اند.[۳۷] به نظر برخی فقیهان شیعه، اگر در زمان نذر، همه یا بخشی از مسیر حج به گونه‌ای است که نذرکننده ناچار است سواره برود، نذر او منعقد نمی‌شود.[۳۸] به نظر برخی فقیهان حنفی[۳۹] و مالکی[۴۰] پیاده‌روی در حج با نذر یا قسم واجب می‌شود.

گفتنی است بر پایه فقه شیعه، نذر پیاده‌روی به سوی مسجد النبی(ص) و حرم امامان(ع) و نیز برای ادای مناسک عمره نیز الزام‌آور است.[۴۱]

اگر سواره برود[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اگر نذرکننده با وجود توان برای پیاده‌روی، حج را سواره ادا کند، به استناد احادیث[۴۲] نذر او ساقط نشده و اعاده حج بر او، در صورتی که سال حج را در نذر معین نکرده باشد، واجب است. در حجی که اعاده می‌شود، لازم است مسافتی که در حج اول سواره طی شده، پیاده پیموده شود.[۴۳] به باور برخی از فقیهان شیعه، در اعاده حج باید همه مسیر، چه مسافتی که در حج نخست پیاده طی شده و چه مسافتی که سواره طی شده، با پای پیاده پیموده شود.[۴۴]

به نظر برخی فقیهان حنفی[۳۹] و مالکی[۴۰] که پیاده‌روی در حج را با نذر یا قسم واجب می‌شمرند، اگر حج به شکل سواره ادا شود، باید اعاده گردد و در صورت اعاده نشدن، لازم است حیوانی به عنوان کفاره قربانی شود.

اگر ناتوان باشد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر بیشتر فقیهان شیعه، اگر حج‌گزار توانایی پیاده‌روی بخشی از راه را نداشته باشد و آن بخش را سواره طی کند، کفاره‌ای بر عهده او نخواهد بود؛[۴۵] ولی شمار اندکی از آنان، در چنین صورتی پرداخت کفاره را واجب دانسته‌اند.[۴۶]

ناتوانی از حج پیاده به سبب وجود موانع، وجوب آن را ساقط می‌کند.[۴۷] به تصریح برخی فقیهان شیعه، در غیر موارد اضطرار، سوار شدن بر کشتی در مقام ادای نذر حج پیاده جایز نیست و در فرض اضطرار نیز، لازم است حج‌گزار در کشتی بایستد.[۴۸] به نظر برخی فقیهان شیعه، چنانچه این اضطرار از زمان نذر موجود باشد، نذر منعقد نمی‌شود.[۳۸]

نقطه آغاز و پایان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

از دیگر موضوعات درباره نذر حج پیاده، تعیین نقطه آغاز و پایان پیاده‌روی در ادای این نذر است. به تصریح برخی فقیهان، موضوع ابتدا و انتهای مسیر پیاده‌روی در حج نذری هنگامی مطرح می‌شود که نذر کننده در نذر خود این دو مکان را مشخص نکرده باشد.[۴۹] بیشتر فقیهان شیعه[۵۰] و اهل سنت[۵۱] به دلائلی چون احادیث و فهم عرفی، نقطه آغاز حرکت در حج پیاده را محل سکونت نذرکننده شمرده و برخی هم آن را محل نذر دانسته‌اند.[۵۲] شماری از فقیهان شیعه[۵۳] و اهل سنت[۵۴] آغاز وجوب پیاده‌روی را زمان احرام تعیین کرده‌اند. در این باره نظرهای دیگری نیز مطرح شده است.[۵۵] درباره پایان موضع پیاده‌روی نیز اقوال گوناگونی ذکر شده است، از جمله طواف افاضه[۵۶]؛ طواف نساء[۵۷] و رمی جمرات.[۵۸]

ادای برخی مناسک با پای پیاده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع فقهی بر پیاده بودن حج گزار هنگام ادای برخی عبادات مربوط به حج و عمره تأکید شده است. این عبادات عبارتند از:

  1. ورود به مکه؛[۵۹]
  2. طواف؛[۶۰]
  3. سعی؛[۶۱]
  4. رفتن به سوی مواقف؛[۶۲]
  5. وقوف در مشعر الحرام (برای صروره[یادداشت ۱۲][۶۳]
  6. رمی جمرات؛ به نظر مشهور فقیهان شیعه به استناد احادیث[۶۴] رمی پیاده مستحب و برتر از رمی به صورت سواره است.[۶۵] به باور شماری از حنفیان رمیی که پس از آن رمی دیگران باشد مستحب است پیاده انجام شود[۶۶] و برخی فقیهان متأخر حنفی، به استناد وجود حالت خشوع، رمی پیاده را مطلقاً برتر شمرده‌اند.[۶۷] شافعیان، رمی روزهای ۱۱ و ۱۲ ذی حجه و مالکیان، رمی روزهای ۱۱ تا ۱۳ ذی حجه را بصورت پیاده مستحب دانسته‌اند.[۶۸]
  7. همه مناسک حج؛ به نظر مالکیان پیاده بودن در تمام مناسک حج، جز وقوف در عرفات و رمی جمره عقبه مستحب است.[۶۹]

حج با پای برهنه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فضیلت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه احادیث، برهنه بودن پا هنگام ورود به حرم و نیز در حال طواف دارای پاداش است و سیره معصومان(ع) نیز چنین بوده است.[۷۰] بنا بر روایتی از حضرت محمد(ص)، ۷۰ تن از پیامبران در حج‌گزاری خود به احترام حرم، مسیر ذی طوی تا مکه را با پای برهنه پیموده‌اند.[۷۱] به نظر برخی روایتگران، از جای پای موجود در مقام ابراهیم(ع) نیز بر می‌آید که وی هنگام بنای کعبه و قرار گرفتن بر روی این سنگ پابرهنه بوده است.[۷۲]

در شماری از منابع، فضیلت پابرهنگی در مکان‌های مقدس مانند حرم امامان بقیع از آیه ﴿فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴾[یادداشت ۱۳][۷۳] استنباط شده است.[۷۴] برهنگی پا از آداب زیارتِ برخی معصومان(ع) نیز بوده[۷۵] و پیاده‌روی به سوی مزار آنان دارای ثواب بسیار شمرده شده است.[۷۶]

نذر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بسیاری از فقیهان شیعه، نذر حج با پای برهنه به شرط توانایی و ضرر نداشتن را صحیح شمرده و آن را منعقد می‌دانند.[۷۷] به تصریح بسیاری از آنان وصیت به چنین حجی نیز نافذ است.[۷۸] ولی شمار اندکی از آنان به استناد حدیثی[یادداشت ۱۴] این نذر را نامشروع دانسته و بر آن‌اند که چنین نذری منعقد نمی‌شود.[۷۹]

به نظر برخی فقیهان اهل سنت، التزام به نذر حج با پای برهنه ضروری نیست و نذرکننده می‌تواند با کفش مسیر حج را بپیماید.[۸۰]

ادای برخی مناسک با پای برهنه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع حدیثی و فقهی، برهنه بودن پا در برخی از مقدمات یا واجبات حج و عمره مستحب شمرده شده است؛ که برخی از آنها عبارتند از:

  1. ورود به حرم: فقیهان شیعه، برهنگی پا به هنگام وارد شدن به حرم را مستحب دانسته‌اند. از جمله مستندات آنان، روایت ابان بن تغلب است که طبق آن، امام صادق(ع) هنگام ورود به حرم کفش‌های خود را درآورد و برهنه بودن پا را در این موقعیت، دارای پاداشی فراوان دانست. روایتی مشابه از سیره امام باقر(ع) نیز نقل شده است.[۸۱]
  2. ورود به مکه: به نظر فقیهان شیعه[۸۲] و بسیاری از شافعیان[۸۳] مستحب است حج‌گزار هنگام ورود به مکه پابرهنه باشد. برخی از فقیهان شیعه، مستند این حکم را روایاتی[۸۴] دانسته‌اند که بر ورود به مکه همراه با فروتنی تأکید کرده‌اند.[۸۵]
  3. ورود به مسجدالحرام: فقیهان شیعه، به استناد احادیث[۸۶] برآن‌اند که مستحب است احرام‌گزار با پای برهنه به مسجدالحرام وارد شود.[۸۷]
  4. ورود به کعبه: به باور فقیهان شیعه،[۸۸] حنفی،[۸۹] شافعی،[۹۰] و حنبلی[۹۱] به استناد احادیث[۹۲] ورود به کعبه با پای برهنه مستحب است. برخی از فقیهان شیعه، این استحباب را به مردان اختصاص داده[۹۳] و برخی دیگر بر استحباب پا برهنگی در خصوص صروره[یادداشت ۱۵] تأکید کرده‌اند.[۹۴]
  5. طواف: به نظر فقیهان شیعه[۹۵] و شافعی[۹۶] طواف با پای برهنه مستحب است.
  6. وقوف در مشعر الحرام: فقهای شیعه با استناد به احادیثی[۹۷] وقوف در مشعر الحرام با پای برهنه را برای صروره مستحب دانسته‌اند.[۹۸] برخی فقیهان، این استحباب را برای غیر صروره نیز قائل شده‌اند.[۹۹] شیخ مفید عالم شیعی، این استحباب را به مردان اختصاص داده است.[۱۰۰]

افزون بر موارد یاد شده، پابرهنه بودن هنگام به جا آوردن برخی عبادات، از جمله هنگام خارج شدن برای نماز عید فطر و نماز عید قربان و نیز نماز جمعه مستحب به شمار رفته است.[۱۰۱]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ عیون اخبار الرضا، ج1، ص220.
  2. علل الشرائع، ج2، ص423؛ تفسیر سمرقندی، ج2، ص456؛ التبیان، ج7، ص309.
  3. اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص137؛ تاریخ دمشق، ج68، ص70.
  4. اخبار مکه، الفاکهی، ج1، ص392-393.
  5. الامالی، ص244؛ الاستبصار، ج2، ص141-142.
  6. اخبار مکه، الفاکهی، ج1، ص394-397؛ المستدرک، ج3، ص169؛ السنن الکبری، ج4، ص331.
  7. المحاسن، ج1، ص70؛ اخبار مکه، الفاکهی، ج1، ص397؛ المعجم الکبیر، ج3، ص115.
  8. الارشاد، ج2، ص144؛ منافب، ج3، ص280-281؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص31.
  9. الکافی، ج4، ص398؛ تهذیب، ج5، ص97.
  10. فقه الحج، ج2، ص66-67.
  11. اخلاق و آداب در حج، ص88؛ جرعه‌ای از صهبای حج، ص43.
  12. الاستبصار، ج2، ص141-142؛ الفصول المهمه، ج2، ص175-176.
  13. من لایحضره الفقیه، ج2، ص218؛ الخصال، ج1، ص35؛ المحاسن، ج1، ص70.
  14. المحاسن، ج2، ص355؛ وسائل الشیعه، ج11، ص408.
  15. الکافی، ج1، ص332؛ کمال الدین، ص472-473؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص32ـ33.
  16. النجوم الزاهره، ج9، ص327؛ مستدرکات اعیان الشیعه، ج3، ص68؛ موسوعه طبقات الفقهاء، ج3، ص84.
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.
  18. احکام القرآن، ج5، ص65؛ البرهان، ج3، ص249؛ زبدة البیان، ص224.
  19. اخبار مکه، الفاکهی، ج1، ص398.
  20. نک: تهذیب، ج5، ص11-13.
  21. المقنعه، ص385؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص302؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص94-95.
  22. من لایحضره الفقیه، ج2، ص218-219؛ منتهی المطلب، ج10، ص116-117؛ مسالک الافهام، ج2، ص150، 151.
  23. شرح فروع الکافی، ج5، ص321.
  24. نک: تهذیب، ج5، ص12-13؛ لوامع صاحبقرانی، ج7، ص126-128.
  25. المستدرک، ج1، ص461.
  26. المبسوط، سرخسی، ج4، ص131؛ کشاف القناع، ج2، ص572-573؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص681.
  27. المجموع، ج7، ص91؛ مواهب الجلیل، ج3، ص514-515؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص10.
  28. مواهب الجلیل، ج3، ص516.
  29. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص302؛ المختصر النافع، ص75-76؛ مدارک الاحکام، ج7، ص79-80.
  30. فتح العزیز، ج7، ص7-12؛ مغنی المحتاج، ج1، ص463؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص13.
  31. بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ البحر الرائق، ج2، ص548؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص506.
  32. الشرح الکبیر، ج3، ص170؛ کشاف القناع، ج2، ص450؛ الانصاف، ج3، ص402-403.
  33. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ مواهب الجلیل، ج3، ص457-458؛ البیان و التحصیل، ج4، ص12.
  34. المعتبر، ج2، ص752؛ منتهی المطلب، ج10، ص77؛ مناسک حج، ص10-12.
  35. البیان و التحصیل، ج4، ص12.
  36. مرآة العقول، ج17، ص164؛ الروضة البهیه، ج2، ص182.
  37. غایة المراد، ج3، ص446-447؛ عیون الحقائق، ج2، ص262؛ جواهر الکلام، ج35، ص383.
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ تحریر الوسیله، ج1، ص390.
  39. ۳۹٫۰ ۳۹٫۱ البحر الرائق، ج3، ص132-133؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص507.
  40. ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ المدونة الکبری، ج1، ص465-466؛ رساله ابن ابی زید، ص433؛ الثمر الدانی، ص433.
  41. الجامع للشرائع، ص424-425؛ تحریر الاحکام، ج4، ص356.
  42. الاستبصار، ج2، ص149.
  43. المقنعه، ص441، 565؛ السرائر، ج3، ص61؛ جواهر الکلام، ج35، ص384.
  44. المختصر النافع، ص76؛ مختلف الشیعه، ج4، ص379؛ جواهر الکلام، ج35، ص385.
  45. المقنعه، ص441، 565؛ السرائر، ج3، ص61.
  46. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص302؛ وسائل الشیعه، ج23، ص322.
  47. العروة الوثقی، ج4، ص527؛ تحریر الوسیله، ج1، ص390.
  48. العروة الوثقی، ج4، ص527.
  49. تحریر الوسیله، ج1، ص390؛ معتمد العروه، ج1، ص449؛ جامع المسائل، ج2، ص223.
  50. قواعد الاحکام، ج3، ص287؛ کشف اللثام، ج9، ص86؛ الروضة البهیه، ج2، ص181.
  51. المبسوط، سرخسی، ج4، ص131؛ مختصر المزنی، ص297؛ مواهب الجلیل، ج4، ص512، 515.
  52. مختلف الشیعه، ج8، ص189-190؛ مجمع الفائده، ج6، ص122؛ عیون الحقائق، ج2، ص262.
  53. مدارک الاحکام، ج7، ص103؛ جواهر الکلام، ج35، ص383؛ العروة الوثقی، ج4، ص526.
  54. فتح الباری، ج11، ص511؛ نیل الاوطار، ج9، ص148؛ الکافی فی فقه اهل المدینه، ص201.
  55. نک: مصباح الهدی، ج11، ص276؛ کتاب الحج، ج1، ص419-420؛ فقه الصادق، ج9، ص326.
  56. الکافی فی فقه اهل المدینه، ص201.
  57. الدروس الشرعیه، ج1، ص319؛ غایة المرام، ج1، ص398.
  58. الروضة البهیه، ج2، ص181؛ مدارک الاحکام، ج7، ص103؛ جواهر الکلام، ج35، ص386.
  59. الوسیله، ص172؛ المجموع، ج8، ص6؛ الحاوی الکبیر، ج4، ص308.
  60. المجموع، ج8، ص14، 27؛ کشاف القناع، ج2، ص564.
  61. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص361؛ مواهب الجلیل، ج3، ص516.
  62. مواهب الجلیل، ج3، ص516.
  63. لوامع صاحبقرانی، ج8، ص440.
  64. الکافی، ج4، ص486؛ تهذیب، ج5، ص267.
  65. تحریر الاحکام، ج2، ص11؛ مدارک الاحکام، ج8، ص13؛ جواهر الکلام، ج19، ص110.
  66. المبسوط، سرخسی، ج4، ص23؛ البحر الرائق، ج2، ص612؛ الدر المختار، ج2، ص574.
  67. البحر الرائق، ج2، ص613؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص574.
  68. المدونة الکبری، ج1، ص423؛ المجموع، ج8، ص242؛ مواهب الجلیل، ج4، ص178-179.
  69. مواهب الجلیل، ج3، ص516.
  70. المحاسن، ج1، ص68؛ الکافی، ج4، ص398، 412.
  71. تلخیص الحبیر، ج7، ص275.
  72. مکه و مدینه تصویری از توسعه و نوسازی، ص162.
  73. سوره طه (۲۰)، آیه ۱۲؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۱۲.
  74. جواهر الکلام، ج19، ص283؛ جرعه‌ای از صهبای حج، ص258.
  75. کامل الزیارات، ص255، 363، 392؛ تهذیب، ج6، ص54، 86.
  76. الانوار الالهیه، ص130.
  77. ذخیرة المعاد، ج1، ق3، ص566؛ العروة الوثقی، ج4، ص524-525.
  78. العروة الوثقی، ج4، ص588؛ مصباح الهدی، ج11، ص351-352؛ براهین الحج، ج2، ص194-195.
  79. الدروس الشرعیه، ج1، ص317؛ الرسائل العشر، ص196.
  80. مغنی المحتاج، ج4، ص364؛ حواشی الشروانی، ج10، ص89.
  81. الکافی، کلیینی، ج4، ص398؛ تهذیب، ج5، ص97؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص79.
  82. المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص355؛ الوسیله، ص172؛ تحریر الاحکام، ج1، ص579.
  83. فتح العزیز، ج7، ص276-375؛ المجموع، ج8، ص6؛ مغنی المحتاج، ج1، ص483.
  84. الکافی، کلینی، ج4، ص401.
  85. جواهر الکلام، ج19، ص283؛ جامع المدارک، ج2، ص491.
  86. الکافی، کلینی، ج4، ص401؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص204؛ تهذیب، ج5، ص167.
  87. النهایه، ص235؛ تحریر الاحکام، ج1، ص585-586؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص319.
  88. المقنع ص290؛ المهذب ج1، ص263؛ السرائر، ج1، ص614؛ جواهر الکلام، ج20، ص61-62.
  89. درر الحکام، ج1، ص232؛ تبیین الحقائق، ج2، ص37؛ الفتاوی الهندیه، ج1، ص235.
  90. التنبیه، ج1، ص79؛ المجموع، ج8، ص269.
  91. مطالب اولی النهی، ج2، ص439؛ المحرر فی الفقه، ج1، ص248.
  92. الکافی، کلینی، ج4، ص528؛ تهذیب، ج5، ص276؛ تلخیص الحبیر، ج7، ص275.
  93. احکام النساء، ص33.
  94. قواعد الاحکام، ج1، ص449؛ ریاض المسائل، ج7، ص145-146.
  95. المهذب، ج1، ص233؛ السرائر، ج1، ص570؛ دلیل الناسک، ص264.
  96. مغنی المحتاج، ج1، ص487؛ حواشی الشروانی، ج10، ص89.
  97. الکافی، کلینی، ج4، ص468-469؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص545.
  98. تذکرة الفقها، ج8، ص201-202؛ جامع المقاصد، ج3، ص227-228؛ جواهر الکلام، ج19، ص83.
  99. جامع المدارک، ج2، ص544؛ مستند الشیعه، ج13، ص84.
  100. احکام النساء، ص33.
  101. دعائم الاسلام، ج1، ص182؛ منتهی المطلب، ج6، ص44.
  1. ۳۰، ۷۰، ۱,۰۰۰.
  2. ۲۰ تا ۲۵ بار.
  3. در مدت ۲۰ روز.
  4. و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.
  5. ﴿رِجالاً﴾
  6. ﴿وَ عَلی کُلِّ ضَامِر﴾ سوار بر شتران باریک اندامِ [چالاک].
  7. راحله.
  8. شکسته شدن نماز.
  9. توشه.
  10. وسیله نقلیه.
  11. و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.
  12. صروره، به کسی می‌گویند که نخستین حج خود را به جا می‌آورد.
  13. پاى‌پوشِ خويش بيرون آور، كه تو در وادى مقدس «طُوىٰ » هستى.
  14. بر پایه این حدیث، حضرت محمد(ص) زنی را که نذر کرده بود با پای برهنه رهسپار مکه شود، به سوار شدن بر مَرکب امر کرد.
  15. صروره، به کسی می‌گویند که نخستین حج خود را به جا می‌آورد.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج پیاده.
  • احکام القرآن، احمد بن علی الجصاص (-۳۷۰ق)، به کوشش قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی(-۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، مکه، دارالثقافه، ۱۴۱۵ق.
  • اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحق الفاکهی (-۲۷۵ق)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، بیروت، دارخضر، ۱۴۱۴ق.
  • اخلاق و آداب در حج و زیارت، محمد تقی رهبر، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۳ش.
  • الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶–۴۱۳ق)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • الامالی، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، تصحیح قسم الدراسات الاسلامیه موسسه البعثه، تهران، انتشارات بنیاد بعثت، ۱۴۱۷ق.
  • الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل، علی بن سلیمان المرداوی (-۸۸۵ق)، به کوشش محمد حامد فیقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • الانوار البهیه فی تاریخ الحجج الالهیه، عباس قمی (۱۲۵۴–۱۳۱۹ش)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • البحر الرائق (شرح کنز الدقائق)، زین‌الدین بن ابراهیم بن نجیم (-۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ابوبکر بن مسعود الکاسانی (-۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • براهین الحج للفقهاء و الجج، رضا مدنی کاشانی، کاشان، المدرسة العلمیة المدنی.
  • البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین محمد بن عبدالله الزرکشی (-۷۹۴ق)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، احیاءالکتب العربیه، ۱۳۷۶ق.
  • البیان و التحصیل، محمد بن احمد القرطبی (- ۴۵۰ق)، به کوشش محمد حجی و دیگران، بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۸ق.
  • تاریخ مدینه دمشق، علی بن الحسن ابن عساکر (-۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۶۳م.
  • تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق، عثمان بن علی الزیعلی (- ۷۴۳ق)، القاهره، دارالکتب الاسلامی، ۱۳۱۳ق.
  • تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، به کوشش ابراهیم بهادری، قم، انتشارات موسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق.
  • تحریر الوسیله، روح الله خمینی (-۱۳۶۸ش)، نجف، دارالکتب العلمیه، ۱۳۹۰ق.
  • تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۴–۱۴۲۳ق.
  • ترجمه قرآن (فولادوند)، محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • تفسیر سمرقندی (بحرالعلوم)، محمد بن احمد السمرقندی (-۳۷۵ق)، به کوشش محمود مطرجی، بیروت، دارالفکر.
  • تلخیص الحبیر فی تخریج احادیث الرافعی الکبیر، ابن حجر العسقلانی، بیروت، دارالفکر، بی تا.
  • التنبیه فی الفقه الشافعی، ابی اسحاق فیروز آبادی(- ۴۷۶ق)، به کوشش احمد حیدر، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
  • الثمر الدانی علی رساله القیروانی، صالح بن عبدالله الآبی الازهری (-۱۳۳۰ق)، بیروت، مکتبه الثقافیه، بی تا.
  • جامع المدارک، سید احمد الخوانساری (-۱۴۰۵ق)، به کوشش غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق.
  • جامع المسائل، محمد تقی بهجت، قم، ۱۴۲۶ق.
  • جامع المقاصد فی شرح القواعد، علی بن حسین الکرکی (-۹۴۰ق)، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۱ق.
  • الجامع للشرائع، یحیی بن سعید حلی (۶۰۱–۶۹۰ق)، قم، انتشارات موسسه سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
  • جرعه‌ای از صهبای حج، جوادی آملی، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۶ ش.
  • جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی (-۱۲۶۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • حاشیة الدسوقی، محمد بن احمد الدسوقی (-۱۲۳۰ق)، احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة رد المحتار ع‍ل‍ی الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار، ش‍رح ال‍ت‍ن‍وی‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ی ف‍ق‍ه م‍ذه‍ب الام‍ام اب‍ی‌ح‍ن‍ی‍ف‍ه ال‍ن‍ع‍م‍ان، محمد امین ابن عابدین (-۱۲۵۲ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی (-۴۵۰ق)، بیروت، دارالفکر، بی تا.
  • احکام النساء، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶–۴۱۳ق)، تحقیق مهدی نجف، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • حواشی العلامتین عبدالحمید الشروانی و احمد بن قاسم العبادی علی تحفه المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهیثمی، الشروانی (-۱۳۰۱ق)و العبادی (-۹۹۴ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
  • الخصال المحموده و المذمومه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • الدر المختار، علاءالدین محمد بن علی الحصکفی (-۱۰۸۸ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • درر الحکام شرح غرر الاحکام، ملا خسرو محمد بن فرامرز (- ۸۸۵ق)، دارالاحیاء الکتب العربیه.
  • الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، محمد بن مکی (-۷۸۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، نعمان بن محمد المغربی (-۳۶۳ق)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
  • دلیل الناسک، السید محسن الطباطبائی، به کوشش السید محمد القاضی، نجف، دارالحکمه، ۱۴۱۶ق.
  • ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری (-۱۰۹۰ق)، آل البیت،
  • رساله ابن ابی زید، القیراوانی (- ۳۸۹ ق)، به کوشش صالح عبدالسمیع، بیروت، المکتبه الثقافة.
  • الرسائل العشر، احمد بن محمد بن فهد الحلی (۷۵۷–۸۴۱ق)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق.
  • الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱–۹۶۶ق)، تحقیق سید محمد کلانتر، قم، انتشارات مکتبه داوری، ۱۴۱۰ق.
  • ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل، سید علی طباطبائی (-۱۲۳۱ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن احمد ابن ادریس (-۵۹۸ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴–۴۵۸ق)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
  • الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه (-۶۸۲ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  • شرح فروع الکافی، محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی (-۱۱۲۰ق)، به کوشش محمد جواد محمودی و محمد حسین درایتی، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
  • العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷–۱۳۳۷ق)، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
  • عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، تحقیق حسین اعلمی، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۴ق.
  • عیون الحقائق الناظره، حسین آل عصفور (-۱۲۱۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • غایه المراد فی شرح نکت الارشاد، محمد بن مکی (۷۳۴–۷۸۶ق)، تحقیق گروهی از محققان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۴ – ۱۴۲۱ق.
  • غایة المرام و حجة الخصام، هاشم بن سلیمان البحرانی (-۱۱۰۷ق)، به کوشش عاشور.
  • الفتاوی الهندیه فی مذهب الامام الاعظم ابی حنیفه النعمان، گروهی از علما زیر نظر نظام الدین بلخی، بیروت، دارالفکر، ۱۳۱۰ق.
  • فتح الباری ش‍رح ص‍ح‍ی‍ح الام‍ام اب‍ی‌عبدالله م‍ح‍م‍د ب‍ن اس‍م‍اع‍ی‍ل ال‍ب‍خ‍اری، ابن حجر العسقلانی (۷۷۳–۸۵۲ق)، شرح عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، تحقیق محمد فواد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  • فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی (-۶۲۳ق)، دارالفکر.
  • الفصول المهمة فی تألیف الامه، سید عبدالحسین شرف الدین (-۱۳۷۶ق)، تهران، بعثت.
  • فقه الحج بحوث استدلالیه فی الحج، لطف الله صافی گلپایگانی، قم، موسسه سیده المعصومه، ۱۴۲۳ق.
  • فقه الصادق علیه السلام، سید محمد صادق حسینی روحانی، قم، دارالکتاب، ۱۴۱۳ق.
  • قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • الکافی فی فقه اهل المدینه، یوسف بن عبدالله ابن عبدالبر (۳۶۸–۴۶۳ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق.
  • کتاب الحج، سید محمود الحسینی الشاهرودی، النجف الاشرف، مطبعة القضاء، ۱۳۸۲ ش.
  • الکافی فی فقه الامام احمد، عبدالله بن قدامة (-۶۲۰ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (-۳۲۹ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • کامل الزیارات، ابن قولویه القمی (-۳۶۸ق)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
  • کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن یونس البهوتی (-۱۰۵۲ق)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندی (-۱۱۳۷ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۵ق.
  • لوامع صاحبقرانی، محمد تقی المجلسی، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۴
  • المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
  • المبسوط، محمد بن احمد السرخسی (-۴۸۳ق)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبیلی احمد بن محمد (-۹۹۳ق)، به کوشش مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی (۱۲۹۶–۱۳۸۷ش)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
  • المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱–۶۷۶ق)، بیروت، دارالفکر.
  • المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی (-۲۷۴ق)، به کوشش سید جلال الدین محدث ارموی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۲۶ش.
  • المحرر فی الفقه، عبدالسلام بن عبدالله (- ۶۵۲ق)، الریاض، مکتبة المعارف، ۱۴۰۴ق.
  • مختصر المزنی، اسماعیل بن یحیی المزنی (-۲۶۳ق)، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
  • المختصر النافع فی فقه الامامیه (النافع فی مختصر الشرائع)، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲–۶۷۶ق)، تهران، انتشارات بنیاد بعثت، ۱۴۱۰ق.
  • مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
  • المدونه الکبری، روایت سحنون بن سعید التنوخی عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابی عبدالله مالک بن انس، قاهره، دارالسعاده، بی تا.
  • مراه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷–۱۱۱۰ق)، به کوشش سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱–۹۶۶ق)، قم، انتشارات معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • مستدرکات اعیان الشیعه، سید حسن امین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۸ق.
  • مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسین نوری الطبرسی (۱۲۵۴–۱۳۲۰ق)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ق.
  • المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله الحکام النیسابوری (-۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مستند الشیعه فی احکام الشریعه، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
  • مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، محمد تقی آملی (-۱۳۹۱ق)، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
  • مطالب اولی النهی، مصطفی الرحیبانی(- ۱۲۴۳ق)، دمشق، المکتب الاسلامی، ۱۹۶۱م.
  • المعتبر فی شرح المختصر، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲–۶۷۶ق)، قم، انتشارات سید الشهداء، ۱۳۶۴ش.
  • معتمد العروة الوثقی، محاضرات الخویی (۱۳۱۷–۱۴۱۳ق)، به کوشش رضا خلخالی، قم، انتشارات مدرسه دارالعلم، ۱۴۰۴ق.
  • المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی (۲۶۰–۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • مغنی المحتاج الی معرفه معانی الفاظ المنهاج، محمد بن احمد الشربینی (-۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • المقنع، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، قم، انتشارات موسسه الامام الهادی، ۱۴۱۵ق.
  • المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶–۴۱۳ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • مکه و مدینه تصویری از توسعه و نوسازی، عبیدالله محمد امین کردی، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۰ ش.
  • مکه و مدینه تصویری از توسعه و نوسازی، عبیدالله محمد امین کردی، ترجمه صابری، مشهد، ۱۳۸۲ش.
  • من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مناسک حج، محمد اسحاق الفیاض، قم، عزیزی، ۱۴۱۸ق.
  • مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب (-۵۸۸ق)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
  • منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸–۷۲۶ق)، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۴ق.
  • مواهب الجلیل، محمد بن محمد الحطاب الرعینی (-۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • موسوعه طبقات الفقهاء، جعفر سبحانی، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۸ق.
  • المهذب، عبدالعزیز بن نحریر البراج (-۴۸۱ق)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • النجوم الظاهره، ابن تغری بردی الاتابکی (-۸۷۴ق)، مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومی.
  • النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
  • نیل الاوطار: شرح منتقی الاخبار من الحادیث سید الاخیار، محمد بن علی الشکوکانی (-۱۲۵۵ق)، بیروت، دارالجیل، ۱۹۷۳م.
  • وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳–۱۱۰۴ق)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • الوسیلة الی نیل الفضیله، محمد بن علی بن حمزه (-۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.
  • الهدایه (فی الاصول و الفروع)، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، قم، انتشارات موسسه الامام الهادی، ۱۴۱۸ق.