حج، آهنگ خانه خدا، در موسم خاص برای به جا آوردن مناسکی ویژه است. حج، در شرایع پیش از اسلام نیز بوده و پیشینه آن در میان آدمیان به حضرت آدم(ع) می‌رسد. بر پایه برخی روایات، نخستین حج‌گزاران، فرشتگان، پیش از آفریده شدن حضرت آدم(ع) بوده‌اند.

نمایی از کعبه و حج‌گزاران در حال طواف.

بسیاری از عالمان اسلام، تشریع حج را در اسلام پس از هجرت حضرت محمد(ص) از مکه به مدینه دانسته‌اند. نخستین حج مسلمانان از مدینه، در سال هفتم هجری قمری روی داد. در سال نهم، مشرکان از حج منع شدند و سال دهم، واپسین حج حضرت محمد(ص) انجام شد.

حج، در همه شرایع، جایگاه ویژه‌ای داشته و در روایات، ارزش آن از نماز و روزه مستحبی نیز برتر دانسته شده است. بسیاری از معصومان(ع) بارها در حج شرکت کرده‌اند.

حج، دارای اهداف و بهره‌های مادی و معنوی بوده و برخی از آنها عبارت‌اند از: آمرزش، خودسازی، تولّی، تبرّی و آزمایش بندگان.

حج به سه گونه تمتع، قران و افراد تقسیم شده و در تعریف آنها میان مذاهب اسلامی اختلاف است. هر کدام از گونه‌های حج، اعمال مشترک و ویژه‌ای دارند که برخی از آنها عبارت‌اند از:‌ احرام، تلبیه، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر، رمی جمرات، بیتوته، حلق یا تقصیر، قربانی، سعی، طواف نساء و نماز آن. حج، تقسیمات دیگری مانند اکبر و اصغر، واجب و مستحب و نیابتی و غیر نیابتی نیز دارد.

حج در اسلام، با وجود شرایطی، مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن و استطاعت واجب می‌شود. بسیاری از مذاهب و عالمان اسلامی، وجوب حج را فوری دانسته‌ و در طول عمر تنها یک بار واجب دانسته‌اند. درباره زمان انجام حج، میان مذاهب اسلامی دیدگاه‌های مختلفی وجود داشته و به باور بسیاری از فقیهان شیعه، زمان انجام آن، سه ماهِ شوال، ذی قعده و ذی حجه است.

حج در متون اسلامی، آداب پُرشماری دارد؛ برخی از آنها عبارت‌اند از: اخلاص، توکل به خدا، گشاده‌دستی، یاد خدا، خوی نیک، شروع از مکه و ختم به مدینه، بردباری در برابر سختی‌ها و خرید هدیه.

چیستی

واژه حج، از ریشه «ح ج ج» و در لغت به معنای قصد کردن،[۱] بازداشتن[۲] و بسیار رفت و آمد کردن آمده است.[۳] برخی، معنای اصلی این ریشه را «قصد همراه با عمل»[۴] یا «قصد همراه با استقامت»[۵] دانسته و معنای اصطلاحی حج را مطابق با آن تفسیر کرده‌اند.

حج، در اصطلاح فقیهان، «قصد کردن خانه خدا و به جا آوردن مناسک ویژه[۶] در موسم خاص»[۷] یا «مجموع مناسک انجام گرفته در سفر حج» معنا شده است.[۸] به ادا کننده مناسک حج، در زبان عربی «حاجّ»[یادداشت ۱][۹] و در زبان پارسی «حاجی»[۱۰] و «حج‌گزار» گفته می‌شود.[۱۱]

پیشینه

قرآن، از کعبه به عنوان «خانه کهن»[یادداشت ۲][۱۲] و «نخستین خانه‌ای که برای انسان‌ها قرار داده شده» ،[یادداشت ۳] یاد کرده[۱۳] و همه امت‌ها را دارای مناسک و عباداتی شمرده است؛[۱۴][۱۵] از این رو، بر پایه قرآن، پیشینه کعبه و مناسک حج و رواج آن، به پیش از اسلام بازمی‌گردد.

روایات گوناگونی، درباره زمان ساخت و نخستین کسی که کعبه را ساخته است، وجود دارد. برخی از روایات، بنیانگذاران کعبه و نخستین حج‌گزاران را «فرشتگان» معرفی کرده‌اند.[۱۶] در مقابل، احادیث دیگری، حضرت آدم(ع) را بنیانگذار کعبه و نخستین حج‌گزار خوانده‌اند.[۱۷] به گمانِ برخی، مراد این احادیث، نخستین بنیانگذار و حج‌گزار از میان آدمیان است.[۱۸] روایاتی نیز، به روشنی از بازسازی[یادداشت ۴] کعبه به دست حضرت آدم(ع) سخن گفته‌اند.[۱۹]

پس از حضرت آدم(ع)، شیث فرزند و وصی وی، کعبه را بازسازی کرد و حج به جا آورد.[۲۰]

در برخی روایات، از حج گزاردن حضرت نوح(ع) یاد شده است.[۲۱] در توفان نوح، ساختمان کعبه از میان رفت، تا آن‌که در دوره حضرت ابراهیم(ع)، توسط وی و فرزندش اسماعیل(ع) تجدید بنا شد[یادداشت ۵][۲۲] و حضرت ابراهیم(ع) همراه با اسماعیل(ع) و شماری از یکتاپرستان، مناسک حج را به جا آوردند.[۲۳]

در دوره‌های بعد، پیروان شریعت حضرت ابراهیم(ع)، که خاندان و فرزندان وی بودند، حج را به جا می‌آوردند.[۲۴] دیگر پیامبران نیز، مانند حضرت موسی(ع)،[۲۵] حضرت عیسی(ع)،[۲۶] حضرت سلیمان(ع)[یادداشت ۶][۲۷] و حضرت داود(ع)[۲۸] مناسک حج را به جا آوردند.

ادای مناسک حج در میان بندگان صالح و دیگر پیروان شرایع رواج داشته است؛ برای نمونه، در برخی روایات از حجِ هرساله حضرت خضر[۲۹] و نیز حج ذوالقرنین همراه با ۶۰۰ هزار سوار سخن به میان آمده است.[۳۰]

مناسک حج و زیارت کعبه در میان پیروان برخی شرایع متأخّر اهمیت خود را از دست داد؛ برای نمونه، پیروان حضرت موسی(ع) جای‌هایی مانند بیت‌المقدس، بیت ایل، بیت آوِن، بیت حور، هیکل سلیمان و طور سینا را برای حج و دیگر اعمال عبادی خود برگزیدند. اهمال و دوری از حج ابراهیمی، در میان مسیحیان نیز شیوع یافت.[۳۱]

اعراب در عصر جاهلیت، خود را پیرو شریعت حضرت ابراهیم(ع) می‌شمردند؛[۳۲] از این رو، اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماری از تعالیم آن حضرت پایبند بودند[۳۳]؛ ولی انحرافاتی در آن پدیدآوردند و بسیاری از احکام و آداب حج را دگرگون کردند؛[۳۴] برای نمونه، با بدن برهنه طواف می‌کردند[۳۵] و در مسجدالحرام کف می‌زدند و هلهله می‌کردند.[یادداشت ۷][۳۶][۳۷]

در اسلام

زمان تشریع

در آیات پُرشمار قرآن، مانند ﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾[یادداشت ۸][۳۸] مسلمانانی که توان انجام دادن حج را دارند، به ادای آن امر شدند؛ ولی درباره این که تشریع حج در چه سالی بوده، اختلاف است. برخی، تشریع حج را پیش از هجرت دانسته‌اند.[۳۹] برخی از مستندات آنها، روایاتی است که از حج گزاردن حضرت محمد(ص) پیش از هجرت سخن گفته‌اند.[۴۰]

در مقابل، بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت تشریع حج را پس از هجرت دانسته‌اند، هر چند درباره سال آن، اختلاف دارند. به باور برخی، حج در سال سوم هجری با نزول آیه ﴿وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیهِ سَبیلا﴾[یادداشت ۹][۳۸] تشریع شد؛ ولی حضرت محمد(ص) انجام آن را تا سال دهم قمری به تأخیر انداخت.[۴۱] باور دیگر آن است که حج در سال پنجم[۴۲] یا ششم هجری[۴۳] با نزول آیه ﴿وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۱۰][۳۸] تشریع شد. برخی نیز تشریع حج را در سال نهم یا دهم هجری دانسته‌اند.[۴۴] درباره هر یک از سال‌های دیگر از سال نخست تا دهم هجرت نیز دیدگاه‌هایی گفته شده است.[۴۵]

نخستین حج مسلمانان از مدینه

در سال ششم هجری، حضرت محمد(ص) برای نخستین بار همراه با ۱٬۴۰۰ تن از مسلمانان برای ادای مناسک حج رهسپار مکه شد؛ ولی مشرکان با مسدود کردن راه در حدیبیه، مانع رسیدن مسلمانان به مکه شدند. از این رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قربانی از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق پیمان‌نامه حدیبیه تنها قضای عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.[۴۶] بر پایه روایات، شأن نزولِ آیه ﴿لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنینَ مُحَلِّقینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ﴾[یادداشت ۱۱]،[۴۷] همین رویداد است.[۴۸]

منع مشرکان از حج

با نزول آیات نخست سوره برائت در سال نهم هجری، حضرت محمد(ص) مأمور شد این آیات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.[۴۹] او در آغاز، ابوبکر را به همراه عمر بن خطاب و گروهی از مسلمانان به مکه فرستاد تا این مأموریت را انجام دهند؛ ولی پیش از رسیدن ابوبکر به مکه، حضرت محمد(ص) به دستور خداوند امام علی(ع) را مأمور ابلاغ این آیات به مردم مکه کرد؛[۵۰] از این رو، امام علی(ع) این آیات را در روز دهم ذی حجه برای اهل مکه تلاوت کرد که درون‌مایه آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نیز منع از طواف با بدن برهنه بود.[۵۱] در همین سال، آیه ﴿ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هذَا﴾[یادداشت ۱۲][۴۷] نازل شد و مشرکان را از ورود به مسجدالحرام منع کرد.[۵۲]

حجة الوداع

در سال دهم قمری، آیه ﴿وَأَذِّن فِی ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ یَأۡتُوکَ رِجَالٗا وَعَلَیٰ کُلِّ ضَامِرٖ یَأۡتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٖ﴾[یادداشت ۱۳][۴۷] نازل شد که مفاد آن دستور به حضرت محمد(ص) برای فراخوانی مسلمانان به ادای مناسک حج بود.[۵۳] وی در پی نزول این آیه، با فرستان مأمورانی به همه سرزمین‌های اسلامی به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد ادای حج و فراگیری مناسک آن را دارد، در مدینه با او همراه شود.[۵۴] بر پایه برخی منابع، بیش از ۱۰۰ هزار مسلمان وی را همراهی کردند.[۵۵] این سفر، آخرین حج وی بود و به حجة الوداع مشهور شد.[۵۶]

جایگاه

در شرایع

حج در همه شرایع الهی دارای اهمیت و جایگاه والایی است؛ برای نمونه، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) از سوی خداوند مکلّف شدند کعبه را برای حج‌گزاران آماده کنند.[یادداشت ۱۴][۵۷]

در اسلام

در قرآن و روایات، کسانی که به قصد ادای حج رهسپار این سرزمین می‌شوند، «کاروان خدا»[۵۸] و «میهمان ویژه خداوند»[۵۹] خوانده شده[۶۰] و مسلمانان از تعرض به آنان و حتی حیواناتی که برای حج نشانه‌گذاری گردیده، منع شده‌اند.[یادداشت ۱۵][۶۱] در روایاتی دیگر، دهه ذی حجه که زمان انجام حج است، از پاک‌ترین زمان‌ها و اعمال آن دارای برترین پاداش[۶۲] و از محبوب‌ترین اعمال شایسته نزد خداوند[۶۳] به شمار رفته است.

حج از عباداتی به شمار رفته که اصول دین را درونِ خود دارد؛ برای نمونه، اصل توحید در بسیاری از اعمال حج، مانند ذکر تلبیه[یادداشت ۱۶][۶۴] تبلور یافته است. بر پایه برخی روایات، مراد از اتمام حج و عمره در آیه ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾[یادداشت ۱۷][۶۵] دیدار با حضرت محمد(ص) و امامان(ع) پس از ادای مناسک حج است و این نشانه اهمیت توجه حج‌گزار به نبوت و امامت به شمار می‌رود.[۶۶] حاجیان، با جدا شدن از مظاهر دنیوی و پوشیدن لباس احرام در حج به یاد مرگ، آخرت و معاد می‌افتند.[۶۷]

بسیاری از فروع دین نیز در حج گنجانده شده است؛ مانند نماز طواف که حج‌گزاران به آن مکلف‌اند[۶۸] و روزه که به عنوان کفاره برخی اعمال در حج مقرّر شده است.[یادداشت ۱۸][۶۵] در برخی روایات نیز، حج نوعی جهاد در راه خدا[۶۹] و جهاد مقبول[۷۰] خوانده شده است. در روایات، برخی آیات مرتبط با حج،[یادداشت ۱۹][۷۱] به دوستی اهل بیت(ع) تفسیر شده است[۷۲] و از آیات سوره برائت، دشمنی با دشمنان خدا استفاده شده است؛ از این رو، تولّی و تبرّی نیز در حج وجود دارد.[۷۳]

اعمال نیک دیگری نیز در مناسک حج دیده می‌شود، مانند قربانی کردن در راه خدا،[۷۴] اطعام به فقیران،[۷۵] هجرت در راه خدا،[۷۶] توبه و استغفار؛[۷۷] از این رو، در احادیث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.[۷۸] بر پایه برخی روایات، حج از بسیاری از کارهای خیر و عبادات دیگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهی غیر معصوم،[۷۹] آزاد سازی برده در راه خدا،[۸۰] انفاق در راه خدا[۸۱] و حتی نماز و روزه مستحب[۸۲] برتر است.

حاکمان اسلامی مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوی مسلمانان، آنان را به اجبار راهی حج کنند[۸۳] و در صورت نبودن هزینه سفر، آن را از بیت المال تأمین کنند.[۸۴] ترک کردن حج و نیز به تأخیر انداختن آن تا زمان مرگ بسیار نکوهش شده و آن را به مانند کفر و مردن بر دین یهود و نصارا شمرده،[۸۵] و مایه نابودی،[۸۶] محروم شدن از شفاعت حضرت محمد(ص)،[۸۷] پشیمانی[۸۸] و نابینایی در قیامت[۸۹] دانسته‌اند.

در رفتار معصومان(ع)

امامان(ع) در نیایش‌های خود در اوقات ویژه مانند ماه رمضان، شبهای قدر[۹۰] و پس از هر نماز، توفیق ادای حج را از خداوند می‌خواستند[۹۱] و مؤمنان را به تکرار حج تا ۵۰ حج و حتی بیشتر از آن[۹۲] بلکه تکرار آن در هر سال[۹۳] ترغیب می‌کردند، حتی اگر همراه با صرفه‌جویی در مخارج زندگی و اکتفا کردن به معیشت کم و حتی قرض کردن مخارج آن باشد.[۹۴] البته قرض گرفتن برای سفر حج، مشروط به توان بازپرداخت آن شده است.[۹۵]

در سیره معصومان(ع) سفر مکرّر حج دیده می‌شود، چنان‌که گفته شده حضرت آدم(ع) ۷۰۰ بار،[۹۶] و حضرت محمد(ص) ۱۰ یا ۲۰ بار،[۹۷] امام حسن(ع) ۱۵ یا ۲۵ بار[۹۸] و امام سجاد(ع) ۲۰ یا ۲۲ یا ۲۵ بار[۹۹] حج گزاردند و حضرت خضر[۱۰۰] و امام مهدی(ع)[۱۰۱] هر سال در حج حضور دارند.

اهداف و آثار

در قرآن، غرض از تکلیف به حج، وجود منافع برای انسان‌ها ذکر شده است.[یادداشت ۲۰][۱۰۲] احادیث، «منافع» را، شامل برکات دنیوی و منافع اخروی دانسته‌اند.[۱۰۳] برخی از مهم‌ترین اهداف حج، که آثار آن نیز به شمار می‌روند، عبارت‌اند از:

توبه و آمرزش

بر پایه روایتی، امام صادق(ع) سبب اصلی بنای کعبه را، توبه فرزندان آدم و پاکی آنان از گناه دانسته است.[۱۰۴] امام رضا(ع) نیز، علت تشریع حج را کوچ کردن به سوی خداوند و توبه از گناهان گذشته و آغاز کردن حیات نوین دانسته است.[۱۰۵] بر پایه روایتی، یکی از مصادیق «منافع» در آیه ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[یادداشت ۲۱][۷۵]مغفرت و بخشایش الهی است.[۱۰۶]

خودسازی و تقوا

بر پایه روایتی از امام رضا(ع)، یکی از هدف‌ها و اثرهای حج، خودسازی و زدودن خوی‌های ناشایست از خود است.[۱۰۷] در حدیثی از امام علی(ع) یکی از غرض‌های حج، بیرون راندن خودبزرگ‌بینی از دل‌ها و جایگزینی فروتنی به جای آن ذکر شده است.[۱۰۸] بر پایه روایات، حکمت‌های تشریعِ هر کدام از مناسک حج نیز، خودسازی است.[یادداشت ۲۲][۱۰۹]

قرآن، هدف از تشریع حج را، دست یافتن انسان به تقوا دانسته است.[یادداشت ۲۳][۱۱۰] به این هدف، در دو آیه دیگر نیز اشاره شده است.[۱۱۱] در احادیث هم، نگهداشتنِ تقوا از هنگام احرام تا پایان مناسک، مورد تأکید قرار گرفته است.[۱۱۲]

برپاداشتن دین و تقویت ایمان

در روایات، مراد از ﴿قِیاماً لِلنَّاسِ﴾ در آیه ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾[یادداشت ۲۴][۱۱۳] «برپایی دین و معاش مردم» دانسته شده است؛[۱۱۴] از این رو، یکی از هدف‌های حج را برپایی دین دانسته‌اند.[۱۱۵] در روایتی دیگر، برپایی دین وابسته به برپا بودن کعبه دانسته شده است.[۱۱۶] در روایاتی دیگر نیز، حج، پرچم اسلام[۱۱۷] و موجب رفعت دین،[۱۱۸] توان‌بخشی دین[۱۱۹] و اصلاح ایمان مردم[۱۲۰] به شمار رفته است.

پیوند معنوی با رهبری الهی (تولّی)

حضرت ابراهیم(ع)، در آیه ﴿وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک… ﴾[یادداشت ۲۵][۱۲۱] مأمور شده که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوی آن حضرت بیایند؛ از این رو، یکی از هدف‌های حج را تقویت دوستی و پیوند با رهبران الهی دانسته‌اند.[۱۱۵] حضرت ابراهیم(ع)، در آیه‌ای دیگر از خداوند درخواست کرده دل‌های حج‌گزاران را به سوی فرزندان او در مکه متمایل کند.[یادداشت ۲۶][۱۲۲] برخی روایات، مراد از ﴿ذُرِّیَّتِی﴾[یادداشت ۲۷] در آیه پیش‌گفته را «اهل بیت(ع)» دانسته‌اند.[۱۲۳] روایتی دیگر، مراد خداوند از «کامل کردن حج» را[یادداشت ۲۸][۶۵] دیدار با حضرت محمد(ص)[۱۲۴] و امامان(ع)[۱۲۵] دانسته است. این امر در احادیثی دیگر نیز تأکید شده است.[۱۲۶] امام(ع)، روح حقیقی کعبه و روح همه مناسک حج و محور اصلی آن شمرده شده، که هدف‌های مهم این عبادت را محقق می‌کند.[۱۲۷] معرفی امام حسن(ع)[۱۲۸] و امام سجاد(ع)[۱۲۹] به عنوان فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره‌ای به همین مسئله دانسته‌اند.[۱۳۰]

دوری از شیطان و دشمنان خدا (تبرّی)

مهم‌ترین نماد دوری از شیطان‌های جنّی و انسانی در حج، رمی‌جمرات است.[۱۳۱] برخی احادیث نیز، یکی از مصداق‌های «قضاء تفث»[یادداشت ۲۹] را در آیه ﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ﴾[یادداشت ۳۰][۱۳۲] رمی‌جمرات دانسته‌اند.[۱۳۳] در آیات نخست سوره توبه، حضرت محمد(ص) به اجرای برائت از مشرکان در حج، که دوری از شیطان‌های انسانی شمرده شده است[۱۳۰] مأمور شد.[یادداشت ۳۱][۱۳۴]

پیشگیری از نابودی انسان

قرآن، در آیه ﴿جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ﴾[یادداشت ۳۲] کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها دانسته است. برخی از مفسران، مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسان‌ها از خطرات دانسته[۱۳۵] و بر این باورند که مردم با ترک کردن حج نابود خواهند شد.[۱۳۶] این نکته در احادیث اهل‌بیت(ع) نیز آمده است.[۱۳۷] در روایتی، امام صادق(ع) حج‌گزاران را موجب بقای زندگی کسانی شمرده که حج را ترک می‌کنند.[۱۳۸] در احادیثی دیگر، نیت تجدید حج، موجب افزوده شدن عمر و ادای مکررّ حج، مانع مرگ ناگهانی دانسته شده است.[۱۳۹]

آموختن علم دین و نشر احادیث

امام رضا(ع) یکی از هدف‌های حج را آموختن علم دین و نقل سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمین‌های اسلامی و غیر اسلامی دانسته است.[۱۴۰] در حدیثی دیگر، آشنایی با آثار و اخبار حضرت محمد(ص) یکی از هدف‌های حج به شمار رفته است.[۱۴۱]

آزمایش بندگان

درحدیثی از امام علی(ع) مناسک حج، آزمایشی دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزمینی سخت و دچار شدنِ حج‌گزاران به دشواری‌های پُرشمار تحقّق می‌یابد.[۱۴۲] امام صادق(ع) غرض از آزمایش حج‌گزاران را آشکار شدن میزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.[۱۴۳]

منافع دنیوی

بر پایه احادیث، تعبیر «منافع» در آیه ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[یادداشت ۳۳][۷۵] افزون بر منافع اخروی، شامل بهره‌های مادی نیز می‌شود،[۱۴۴] مانند منافع کرایه دهندگان مرکب‌ها[۱۴۵] و سوداگران کالاها که شامل حج‌گزاران و غیر آنها می‌شود.[۱۴۶] از جمله منافع مادی سفر حج، قربانی است که نصیب حج‌گزاران و فقیران می‌شود.[۱۴۷] بنا بر روایات، حج موجب غنای مادی حج‌گزاران،[۱۴۸] برآورده شدن نیاز خانواده آنان،[۱۴۹] از میان رفتن فقر،[۱۵۰] ورشکستگی[۱۵۱] و نیز موجب سلامتی بدن[۱۵۲] می‌گردد.

پاداش اخروی

بر پایه روایتی، امام صادق(ع)، یکی از مصادیق «منافع» را در آیه ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾[یادداشت ۳۴][۷۵] منافع اخروی دانسته است.[۱۵۳] امام علی(ع) نیز، سبب قرار دادن کعبه را در سرزمینی سخت و خشک، گشودن درهای فضل و بخشش الهی بر حج‌گزاران دانسته است.[۱۵۴] در احادیثی دیگر، به میزان پاداش اخروی حج گزار، از جمله هر گامی که او در سفر حج برمی‌دارد، اشاره شده است.[۱۵۵]

اقسام

اقسام حج
 
اقسام حجة الاسلام
تمتع
افراد
قران
اقسام حج نیابتی
بلدی
میقاتی
استیجاری
تبرعی
اقسام بر اساس حج‌گزار
حج زنان
حج کودکان
حج محجوران
اقسام بر اساس زاد و راحله
بذلی
تسکع
پیاده
دیگر اقسام
قضا
ناتمام
مستحبی

حج از جهات گوناگون به گونه‌های مختلف تقسیم شده است، برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

تمتّع، قران، افراد

حج در فقه اسلامی، به سه گونه تمتّع، قران و افراد تقسیم شده است که به شرح زیر است:

  • حج تمتّع، از دو بخش «عمره» و «حج» تشکیل شده است. در آغاز، عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و پس از احرامِ مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده می‌شود.[۱۵۶] فقیهان شیعه[۱۵۷] و حنفی[۱۵۸] حج تمتّع را وظیفه آفاقیان[یادداشت ۳۵] می‌دانند. در مقابل، فقیهان مالکی،[۱۵۹] شافعی[۱۶۰] و حنبلی[۱۶۱] این گونه حج را برای مردم مکه جایز شمرده‌اند.
  • حج قران، نزد فقیهان شیعه، آن است که حج‌گزار اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج، در طول سال به جا می‌آورد و در طول مناسک حج، قربانی به همراه دارد.[۱۶۲] به نظر فقیهان اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با یک احرام انجام دهد یا آن‌که پیش از اتمام اعمال عمره و پیش از خروج از احرام برای حج محرم شود.[۱۶۳]
به نظر فقیهان شیعه، این حج وظیفه ساکنان و مجاوران مکه است؛[۱۶۴] ولی بیشتر فقیهان اهل سنت ادای این حج را برای همه حج‌گزاران صحیح دانسته‌اند.[۱۶۵]
  • حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌های حج یا غیر آن به جا آورد،[۱۶۶] مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نیز داشته باشد.[۱۶۷] به باور فقیهان اهل سنت، حج افراد آن است که حج‌گزار پیش از ماه‌های حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا آورد،[۱۶۸] یا آن که حج و عمره را جداگانه به جا آورد، یا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غیر ماه‌های حج انجام دهد.[۱۶۹]
فقیهان شیعه[۱۷۰] و حنفی[۱۷۱] این نوع حج را وظیفه مردم مکه و مجاوران آن دانسته‌اند؛ ولی دیگر فقیهان اهل سنت، ادای حج افراد را برای همه حج‌گزاران جایز می‌دانند.

اکبر و اصغر

مراد از حج اکبر، در برخی منابع فقهی، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمی جمره بوده و مراد از حج اصغر، عمره است.[۱۷۲] معانی دیگری نیز برای این دو گونه حج ذکر شده است.[۱۷۳]

واجب و مستحب

حج از نظر حکم شرعی تکلیفی، به حج واجب و مستحب[یادداشت ۳۶] تقسیم شده است. حج واجب، اگر به سبب فراهم شدن شرایط استطاعت، واجب شده باشد، «حجة الاسلام» نیز خوانده می‌شود.[۱۷۴] گاهی سبب وجوب حج عارضی است مانند نذر، عهد، قسم و اجاره.[یادداشت ۳۷][۱۷۵]

حج غیر واجب، آن است که دارای اسباب وجوب نباشد، که به آن «حج النفل» و «حج التّطوع»[۱۷۶] نیز می‌گویند.

نیابتی و غیر نیابتی

حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب دیگری به جا آورد یا از جانب خود، به حج نیابتی و غیر نیابتی تقسیم شده است. در حج نیابتی،[یادداشت ۳۸] حج‌گزار آن را به جای فرد دیگر و به نیابت از او انجام می‌دهد.[۱۷۷] این حج، اگر بدون دریافت مزد باشد، «تبرّعی»[۱۷۸] و اگر در برابر دریافت مزد باشد، «استیجاری» خوانده شده است.[۱۷۹] حج نیابتی، از نظر مکانِ آغازِ نیابت نیز، به دو نوعِ «حج بلدی» و «حج میقاتی» تقسیم شده است؛ در حج بلدی، حج‌گزار به نیابت از منوب عنه از وطن او و در حج میقاتی از میقات، حج را به‌جا می‌آورد.[۱۸۰]

دیگر گونه‌ها

برای حج، گونه‌های دیگری نیز ذکر شده است، مانند «حج صروره» یعنی حج شخصی که تاکنون حج[۱۸۱] یا حج واجب[۱۸۲] به جا نیاورده است؛ «حج بذلی»، حجی که هزینه آن را دیگری پرداخت کند.[۱۸۳] «حج تسکع» یعنی حجی که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود[۱۸۴] و «حج مستقر» یعنی حجی که وجوب آن بر مکلف استقرار یافته است.[۱۸۵]

اعمال

اعمال «عمره تمتّع»، که بخشِ نخستِ «حج تمتع» است عبارت است از:

  1. احرام،
  2. طواف عمره تمتّع،
  3. نماز طواف،
  4. سعی بین صفا و مروه،
  5. تقصیر.[۱۸۶]

پس از عمره تمتع، اعمال حج به جا آورده می‌شود؛ این اعمال، از نظر عموم فقیهان، بجز در مواردی،[یادداشت ۳۹][۱۸۷] در هر سه نوع از حج همانند بوده و عبارت است از:

  1. احرام،
  2. تلبیه،
  3. وقوف در عرفات،
  4. وقوف در مشعر،
  5. اعمال سرزمین منا شامل:
۵٫۱. رمی جمره،
۵٫۲. حلق یا تقصیر،
۵٫۳. بیتوته در منا،
۶. طواف زیارت و نماز آن،
۷. سعی میان صفا و مروه،
۸. طواف نساء و نماز آن.[۱۸۸]

اعمالی که در سه گونه حج همانند نبوده یا در آنها اختلاف نظر وجود دارد عبارت است از:

  1. قربانی،
  2. طواف قدوم،
  3. طواف نساء.[۱۸۷]

حج برتر

درباره این که از میان سه گونه حج،[یادداشت ۴۰] در مواردی که امکان گزینش یکی از آنها وجود دارد،[یادداشت ۴۱] کدام یک برتر است، بین مذاهب اسلامی اختلاف است. این اختلاف به شرح زیر است:

  • حج تمتّع: فقیهان شیعه[۱۸۹] و حنبلی[۱۹۰] «حج تمتّع» را برتر از دو گونه دیگر دانسته‌اند. گواه آنها قرآن است که تنها از این گونه حج یاد کرده[یادداشت ۴۲][۶۵] و از دو نوع حج دیگر، سخنی به میان نیاورده است.[۱۹۱] در روایاتی از حضرت محمد(ص) و امامان(ع) نیز، به برتری حج تمتّع بر دو گونه دیگر تصریح شده است.[۱۹۲] افزون بر این، در حج تمتّع، عمره و حج، هر دو به جا آورده می‌شود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است. به علاوه، در این حج، هر دو عمل در بهترین زمان یعنی ماه‌های حج انجام می‌شود، در حالی که در دو نوع حج دیگر چنین نیست.[۱۹۳]
  • حج قران:‌ در مقابل، حنفیان[۱۹۴] و برخی از فقیهان شافعی،[۱۹۵] «حج قران» را برتر دانسته‌اند؛ زیرا به باور آنها، حج حضرت محمد(ص) حج قران بوده است. در حدیثی نیز، جبرئیل او را مأمور به حج قران کرده است. در حدیثی دیگر، مسلمانان مأمور شده‌اند که حج و عمره را پشت سر هم بجا آورند؛ زیرا این کار سبب طولانی شدن عمر می‌گردد.[۱۹۶] دلیل دیگر آن که در حج قران حج‌گزار میان دو عبادت جمع می‌کند[یادداشت ۴۳] و انجام دادن دو عبادت بهتر از یک عبادت است.[۱۹۷] افزون بر این، در حج قران، حج‌گزار از خانه خود محرم می‌شود و مدت زمان احرام وی بیشتر است؛[۱۹۸] زیرا اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده[۱۹۹] مقتضی آن است که شخص از خانه خود محرم شود.[۲۰۰]
  • حج افراد: به باور مشهور فقیهان شافعی[۲۰۱] و مالکی[۲۰۲] «حج افراد» برترین نوع حج است؛ زیرا در روایتی از جابر، انجام دادن حج بدون عمره توسط حضرت محمد(ص) گزارش شده است.[۲۰۳] دلیل دیگر این است که حج‌گزار در حج افراد تا پایان اعمال حج در احرام باقی می‌ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر یک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام می‌دهد. افزون بر این، حج افراد را همه مسلمانان مشروع می‌دانند، در حالی که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.[۲۰۴] علاوه بر این، به نظر این دسته از فقیهان، حج‌گزار در حج افراد نیازی به قربانی کردن ندارد؛ ولی در قران و تمتّع، اگر آفاقی[یادداشت ۴۴] آن‌ها را انجام دهد، قربانی لازم است. دلیل دیگر آنها این است که حج خلفای سه‌گانه نخستین، از نوع افراد بوده است.[۲۰۵]

احکام حج

شرایط وجوب

به نظر فقیهان شیعه[۲۰۶] و اهل سنت،[۲۰۷] بر پایه قرآن[۲۰۸] و روایات،[۲۰۹] حج با وجود شرایطی بر مکلفان واجب می‌گردد. شرایط وجوب حج، بر پایه همه یا برخی از مذاهب اسلامی عبارت‌اند از: بلوغ،[۲۱۰] عقل،[۲۱۱] حریت[یادداشت ۴۵]،[۲۱۲] اسلام[یادداشت ۴۶][۲۱۳] و استطاعت.[۲۱۴]

فوری بودن یا نبودن حج

در صورت حصول شرایط وجوب حج، درباره این که آیا رفتن به حج فوری است یا به تاخیرانداختن آن از سال استطاعت جایز است، اختلاف نظر وجود دارد؛ به نظر فقیهان شیعه،[۲۱۵] حنبلی[۲۱۶] و برخی فقیهان حنفی[۲۱۷] و مالکی،[۲۱۸] وجوب حج فوری است و باید در نخستین زمان ممکن، آن را به جا آورد.

در برابر، شافعی[۲۱۹] و برخی از فقیهان حنفی و مالکی،[۲۲۰] تأخیر حج را جایز دانسته‌اند هرچند انجام دادن فوری آن را مستحب شمرده‌اند.

اتمام حج

پس از شروع حج، اتمام و کامل کردن آن بر حج‌گزار واجب است.[۲۲۱] به نظر فقهیان شیعه، اتمام حج استحبابی نیز پس از آغاز کردن آن واجب است.[۲۲۲]

تکرار حج

به باور فقیهان شیعه[۲۲۳] و عموم فقهیان اهل سنت،[۲۲۴] حج در طول عمر تنها یک بار واجب است. شیخ صدوق، فقیه شعیی، به وجوب حج بر ثروتمندان در هر سال فتوا داده است[۲۲۵] و شماری از فقیهان اهل سنت نیز فتاوای مشابهی داده‌اند.[۲۲۶]

استحباب تکرار حج، مورد اتفاق همه فقیهان شیعه[۲۲۷] و اهل سنت[۲۲۸] است.

زمان حج

حج، ماه‌های خاص و معینی دارد؛[یادداشت ۴۷][۲۲۹] ولی درباره مصادیق ماه‌های حج، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است؛ به باور مشهور فقیهان شیعه[۲۳۰] و مالکی[۲۳۱] زمان انجام حج در سه ماه شوال، ذی قعده و ذی حجه است. در برابر، برخی از فقیهان شیعه[۲۳۲] و شافعی[۲۳۳] زمان حج را دو ماه شوال و ذی قعده و ده شب نخست ذی حجه[یادداشت ۴۸] دانسته‌اند.

حنفیان[۲۳۴] و حنبلیان[۲۳۵] بر آن‌اند که زمان حج دو ماهِ پیش‌گفته همراه با دهه نخست ذی حجه[یادداشت ۴۹] است. دیدگاه‌های دیگری نیز درباره زمان دقیق مناسک حج مطرح شده است.[۲۳۶]

تجارت در حج

تجارت و خرید و فروش در حج برای حج‌گزار و دیگران جایز است.[۲۳۷] در آیه ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ﴾[یادداشت ۵۰][۲۳۸] تجارت و کسب منافع مادی برای حج‌گزاران جایز شمرده شده است.[۲۳۹] به گفته برخی، مسلمانان صدر اسلام همچون دوران جاهلیت، تجارت در حج را ممنوع می‌شمردند که با نزول آیه پیش‌گفته، این کار مباح اعلام شد.[۲۴۰]

فراگیری مناسک حج

لازم است که پیش از اعمال حج، حج‌گزاران احکام آن را یاد بگیرند. حضرت محمد(ص) به فراگیری مناسک حج همراه با سایر احکام دین فرمان داده است.[۲۴۱] وی به مسلمانان توصیه کرد مناسک حج خود را از او فرا گیرند.[۲۴۲] او پیش از حجة الوداع نیز، در میان مسلمانان اعلام کرد هرکس قصد فراگرفتن حج را دارد با وی همراه شود.[۲۴۳] درباره حضرت آدم(ع) گفته شده که پیش از انجام دادن اعمال حج، خداوند جبرئیل را برای یاد دادن مناسک به سوی او فرستاد.[۲۴۴] حضرت ابراهیم(ع) نیز از خداوند خواست مناسک حج را به او آموزش دهد.[یادداشت ۵۱][۲۴۵]

آداب حج

در متون اسلامی آداب پُرشماری در حج برای حج‌گزاران بیان شده است. برخی از این آداب، مربوط به قبولی حج بوده و بیشتر آنها جزء مستحبات حج است. مهمترین این آداب عبارت‌اند از:

پانویس

  1. معجم مقاییس اللغه، ج2، ص29، «حجج»؛ لسان العرب، ج2، ص226، «حجج».
  2. العین، ج3، ص9 «حجج»؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».
  3. لسان العرب، ج2، ص226-227؛ تاج العروس، ج3، ص314، «حجج».
  4. التحقیق، ج2، ص169، «حجج».
  5. معجم فروق اللغویه، ص176، «حجج».
  6. کشف اللثام، ج5، ص75؛ اعانة الطالبین، ج2، ص311.
  7. جواهر الکلام، ج17، ص219- 220؛ الدر المختار، ج2، ص499.
  8. جواهر الکلام، ج17، ص220؛ اعانة الطالبین، ج2، ص317.
  9. العین، ج3، ص9؛ لسان العرب، ج2، ص226.
  10. لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حاجی».
  11. لغت‌نامه دهخدا، ذیل «حج‌گزار».
  12. سوره حج (۲۲)، آیه ۳۳.
  13. سوره آل عمران(3)، آیة 96.
  14. سوره حج(22)، آیه 34.
  15. مجمع البیان، ج7، ص168؛ تفسیر قرطبی، ج12، ص58.
  16. الکافی، ج4، ص194 و ۱۹۷؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص۴۰۷، 421، 422 و 595؛ وسائل الشیعه، ج11، ص129؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص9.
  17. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص208.
  18. دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۱۹.
  19. الکافی، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشیعه، ج13، ص294.
  20. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاری، ج15، ص217؛ تاریخ الطبری، ج1، ص110.
  21. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص17.
  22. سوره بقره(2)، آیه 127.
  23. تاریخ الطبری، ج1، ص183؛ الکامل، ج1، ص107.
  24. الکافی، ج4، ص205؛ وسائل الشیعه، ج11، ص8.
  25. الکافی، ج4، ص213-214؛ وسائل الشیعه، ج12، ص386.
  26. صحیح مسلم، ج4، ص60؛ الکافی، ج4، ص213.
  27. الکافی، ج4، ص213؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص235.
  28. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.
  29. مستدرک الوسائل، ج10ع ص43؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج10، ص200.
  30. مستدرک الوسائل، ج5، ص398؛ بحار الانوار، ج12، ص195.
  31. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.
  32. المیزان، ج3، ص277، 351.
  33. المیزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.
  34. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسیر الکبیر، ج5، ص193.
  35. مجمع البیان، ج4، ص239؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص217.
  36. سوره انفال(8)، آیه 35.
  37. مجمع البیان، ج4، ص462؛ جامع البیان، ج9، ص316.
  38. ۳۸٫۰ ۳۸٫۱ ۳۸٫۲ سوره آل عمران، آیه ۹۷؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۶۲.
  39. تلخیص الحبیر، ج7، ص3؛ السیرة الحلبیه، ج3، ص308؛ روح المعانی، ج28، ص100.
  40. الصحیح من سیرة النبی، ج14، ص31؛ فتح الباری، ج8، ص80؛ سبل الهدی، ج8، ص444؛ اعیان الشیعه، ج1، ص288؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذی، ج2، ص155؛ الکافی، ج4، ص244؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص443.
  41. تفسیر قرطبی، ج4، ص144.
  42. تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاری، ج9، ص122.
  43. المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البیان، ج4، ص339؛ التفسیر الوسیط، ج1، ص98.
  44. احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.
  45. روح المعانی، ج28، ص100.
  46. مجمع البیان، ج2، ص28؛ تاریخ یعقوبی، ج2؛ ص55.
  47. ۴۷٫۰ ۴۷٫۱ ۴۷٫۲ سوره حج(۲۲)، آیه 27؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.
  48. جامع البیان، ج26، ص140؛ التبیان، ج9، ص335.
  49. ؟
  50. سنن الکبری، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.
  51. صحیح البخاری، ج1، ص97؛ سنن الترمذی، ج2، ص179.
  52. جامع البیان، ج10، ص136؛ مجمع البیان، ج5، ص38.
  53. الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص454.
  54. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.
  55. المجموع، ج7، ص104.
  56. نیل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاری، ج18، ص36.
  57. سوره بقره(۲)، آیه۱۲۵؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۱۹.
  58. الکافی، ج4، ص255؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.
  59. وسائل الشیعه، ج14، ص586؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص628.
  60. الکافی، ج4، ص256؛ وسائل الشیعه، ج11، ص99.
  61. مائده(5)، آیه 2؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۶.
  62. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشیعه، ج14، ص273.
  63. صحیح البخاری، ج1، ص8.
  64. صحیح البخاری، ج2، ص147؛ الکافی، ج4، ص250.
  65. ۶۵٫۰ ۶۵٫۱ ۶۵٫۲ ۶۵٫۳ سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  66. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578.
  67. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.
  68. الکافی، ج4، ص425؛ صحیح مسلم، ج4، ص40.
  69. الکافی، ج4، ص259؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص416.
  70. صحیح البخاری، ج2، ص141؛ سنن الکبری، ج9، ص21.
  71. سوره ابراهیم(۱۴)، آیه ۳۷؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۲۶۰.
  72. نور الثقلین، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.
  73. دانشنامه حج و حرمین شرفین، ج۶، ص۳۲۵.
  74. سوره بقره(2)، آیه 196.
  75. ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ ۷۵٫۲ ۷۵٫۳ سوره حجّ(22)، آیه 28.
  76. سوره حجّ(22)، آیه 27.
  77. سوره بقره(2)، آیه 199.
  78. صحیح بخاری، ج1، ص8؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص74.
  79. الکافی، ج4، ص260؛ وسائل الشیعه، ج11، ص122.
  80. تهذیب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشیعه، ج11، ص119.
  81. تهذیب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشیعه، ج11، ص113.
  82. الکافی، ج2، ص19؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص221.
  83. الکافی، ج4، ص260؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص23.
  84. الکافی، ج4، ص272؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص420.
  85. وسائل الشیعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.
  86. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص19.
  87. الحج و العمره فی الکتاب و السنه، ص169؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.
  88. من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص102.
  89. الکافی، ج4، ص269؛ وسائل الشیعه، ج11، ص26.
  90. الکافی، ج4، ص74؛ وسائل الشیعه، ج10، ص325.
  91. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.
  92. من لایحضره الفقیه، ج2، ص217؛ وسائل الشیعه، ج11، ص127.
  93. من لایحضره الفقیه، ج2، ص518؛ وسائل الشیعه، ج13، ص192.
  94. تهذیب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشیعه، ج11، ص140.
  95. تهذیب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشیعه، ج11، ص141.
  96. من لایحضره الفقیه، ج2، ص229؛ وسائل الشیعه، ج11، ص128.
  97. الکافی، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص124-125.
  98. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.
  99. وسائل الشیعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.
  100. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص200.
  101. من لایحضره الفقیه، ج2، ص20؛ وسائل الشیعه، ج11، ص135.
  102. سوره حجّ(22)، آیه 27-28؛ ترجمه قرآن (انصاریان)؛ ص۳۳۵.
  103. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  104. الکافی، ج4، ص188؛ وسائل الشیعه، ج13، ص295.
  105. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  106. الکافی، ج4، ص264.
  107. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.
  108. الکافی، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.
  109. مصباح الشریعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.
  110. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.
  111. سوره بقره(۲)، آیه‌های 189، 196؛ سوره مائده(۵)، آیه 96.
  112. الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296.
  113. سوره مائده(۵)، آیه 97.
  114. وسائل الشیعه، ج11، ص60؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص69.
  115. ۱۱۵٫۰ ۱۱۵٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۲۸.
  116. الکافی، ج4، ص271؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص243.
  117. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  118. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشیعه، ج1، ص22.
  119. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  120. وسائل الشیعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.
  121. سوره حج(22)، آیه 27.
  122. سورة ابراهیم(14)، آیه 37؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۶۰.
  123. الکافی، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.
  124. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص229.
  125. الکافی، ج4، ص549؛ نور الثقلین، ج1، ص183.
  126. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.
  127. صهبای حج، ص99-100.
  128. الامالی، ص245؛ تحف العقول، ص233.
  129. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحیح من سیرة النبی، ج29، ص54.
  130. ۱۳۰٫۰ ۱۳۰٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۳۰.
  131. الروضة البیهه، ج2، ص281-282.
  132. سوره حج(22)، آیه 29: ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۳۵.
  133. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.
  134. سوره توبه(۹)، آیه ۳؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۸۷.
  135. التبیان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.
  136. مجمع البیان، ج3، ص424؛ روح المعانی، ج7، ص35.
  137. الکافی، ج4، ص271؛ وسائل الشیعه، ج11، ص21.
  138. الکافی، ج2، ص451؛ وسائل الشیعه، ج1، ص28.
  139. الکافی، ج4، ص261؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220.
  140. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  141. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص15.
  142. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.
  143. الکافی، ج4، ص198؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص250.
  144. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  145. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشیعه، ج11، ص14.
  146. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشیعه، ج11، ص13.
  147. سوره حج(۲۲)، آیه‌های ۲۸، ۳۶.
  148. من لایحضره الفقیه، ج2، ص265؛ وسائل الشیعه، ج11، ص12.
  149. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص9.
  150. من لایحضره الفقیه، ج2، ص222؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص21.
  151. وسائل الشیعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.
  152. الکافی، ج4، ص252؛ وسائل الشیعه، ج11، ص252.
  153. الکافی، ج4، ص422؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص122.
  154. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافی، ج4، ص199.
  155. الکافی، ج4، ص253؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص24.
  156. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.
  157. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.
  158. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.
  159. مواهب الجلیل، ج4، ص84.
  160. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبین، ج2، ص328.
  161. المغنی، ج3، ص502.
  162. مختلف الشیعه، ج4، ص24؛ منتهی المطلب، ج10، ص121.
  163. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص25؛ المغنی، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.
  164. الخلاف، ج2، ص272؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557.
  165. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبری، ج1، ص360- 378.
  166. المعتبر، ج2، ص785؛ المغنی، ج3، ص247.
  167. الحدائق الناضره، ج14، ص369.
  168. مغنی المحتاج، ج1، ص514؛ حواشی الشروانی، ج4، ص146.
  169. مواهب الجلیل، ج4، ص68.
  170. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغنی، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.
  171. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.
  172. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص684.
  173. حاشیه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباری، ج8، ص242.
  174. جواهر الکلام، ج17، ص223.
  175. هدی المتقین، ص153.
  176. منتهی المطلب، ج10، ص111.
  177. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.
  178. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهین الحج، ج1، ص319.
  179. موسوعه الامام الخویی، ج3، ص200.
  180. المقنعه، ص394- 396.
  181. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.
  182. السرائر، ج1، ص630.
  183. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.
  184. الروضة البهیه، ج2، ص170.
  185. مستند الشیعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقی ج4، ص453.
  186. الروضة البهیه، ج2، ص314
  187. ۱۸۷٫۰ ۱۸۷٫۱ . المقنعه، ص391؛ مواهب الجلیل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.
  188. المراسم العلویه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.
  189. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.
  190. المغنی، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.
  191. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهی المطلب، ج10، ص139؛ المغنی، ج3، ص234.
  192. سنن ابی داود، ج1، ص462؛ الکافی، ج3، ص234.
  193. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.
  194. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.
  195. المجموع، ج7، ص150- 152.
  196. بدائع الصنائع، ج2، ص175.
  197. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.
  198. المبسوط فی فقه الامامیه، ج4، ص27.
  199. سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶.
  200. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.
  201. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبین، ج2، ص586.
  202. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.
  203. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزیز، ج7، ص107.
  204. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69.
  205. مواهب الجلیل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الدانی، ص383.
  206. منتهی المطلب، ج10، ص14- 17؛ مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص119؛ مدارک الاحکام، ج7، 16.
  207. المجموع، ج7، ص7؛ مواهب الجلیل، ج3، ص423؛ المغنی، ج3، ص159.
  208. سوره آل‌عمران(3)، آیه 97؛ سوره بقره(2)، آیه 196.
  209. الکافی، ج2، ص18و ج4، ص265؛ صحیح البخاری، جج5، ص157؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج2، ص508؛ صحیح مسلم، ج4، ص102؛ الحدائق الناضره، ج14، ص19؛ جواهر الکلام، ج17، ص221؛ وسائل الشیعه، ج11، ص17.
  210. قواعد الاحکام، ج1، ص402؛ شرائع الاسلام، ج1، ص163 الاقناع، ج1، ص230؛ بدائع الصنائع، ج2، ص160؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447.
  211. شرائع الاسلام، ج1، ص162؛ تحریر الاحکام، ج1، ص543 و ۵۴۴؛ المجموع، ج7، ص20؛ مواهب الجلیل، ج3، ص446 و 447؛ المغنی، ج3، ص161؛
  212. المعتبر، ج2، ص749؛ تحریر الاحکام، ج1، ص544؛ الاقناع، ج1، ص230؛ مواهب الجلیل، ج3، ص442؛ کشاف القناع، ج2، ص440.
  213. تحفة الفقهاء، ج1، ص383؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120؛ المغنی، ج3، ص160؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424؛ الخلاف، ج2، ص245؛ تحریر الاحکام، ج2، ص90؛ المجموع، ج6، ص252؛ الفقه الاسلامی، ج3، ص2076- 2077؛ الثمر الدانی، ص359؛ مواهب الجلیل، ج3، ص424- 425.
  214. مستند الشیعه، ج11، ص23- 24؛ الخلاف، ج2؛ ص247؛ المغنی، ج3، ص161؛ بدائع الصنائع، ج2، ص120.
  215. الخلاف، ج2، ص257؛ مستند الشیعه، ج11، ص12- 13.
  216. المغنی، ج3، ص195؛ کشاف القناع، ج2، ص438.
  217. تحفة الفقهاء، ج1، ص380؛ بدائع الصنائع، ج2، ص119.
  218. مواهب الجلیل، ج3، ص421؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص3.
  219. المجموع، ج7، ص102.
  220. بدائع الصنائع، ج2، ص119؛ مواهب الجلیل، ج3، ص421.
  221. مستند الشیعه، ج13، ص129- 130.
  222. الحدائق الناضره، ج15، ص406؛ ریاض المسائل، ج7، ص193.
  223. المعتبر، ج2، ص746.
  224. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.
  225. علل الشرائع، ج2، ص405؛ ر.ک. جواهر الکلام، ج17، ص221.
  226. المجموع، ج7، ص9؛ مواهب الجلیل، ج3، ص412.
  227. تحریر الاحکام، ج1، ص535؛ العروة الوثقی، ج4، ص595.
  228. مغنی المحتاج، ج1، ص460؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص2.
  229. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (فولادوند)، ص۳۱.
  230. تذکرة الفقهاء، ج7، ص183؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.
  231. مواهب الجلیل، ج4، ص22.
  232. الخلاف، ج2، ص258؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.
  233. المجموع، ج7، ص142، 145.
  234. المبسوط، سرخسی، ج4، ص60؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص390.
  235. المغنی، ج3، ص263؛ الشرح الکبیر، ج3، ص223.
  236. الحدائق الناضره، ج14، ص354؛ مستند الشیعه، ج11، ص244.
  237. مسالک الافهام الی تنقیح الشرائع، ج2، ص136.
  238. سوره بقره(2)، آیه 198؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱.
  239. زبدة البیان، ص268؛ مواهب الجلیل، ج3، ص502.
  240. جامع البیان، ج2، ص385؛ مجمع البیان، ج2، ص47.
  241. کنز العمال، ج5، ص23؛ الجامع الصغیر، ج1، ص510؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص44.
  242. مستدرک الوسائل، ج9، ص420؛ کنز العمال، ج5، ص116.
  243. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.
  244. الکافی، ج4، ص190؛ علل الشرائع، ج2، ص400.
  245. سوره بقره(2)، آیه 128؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۰؛ مجمع البیان، ج1، ص391؛ احکام القرآن، ج1، ص98.
  246. سوره بقره(۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
  247. مصباح الشریعه، ص163؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.
  248. مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ بحار الانوار، ج96، ص24.
  249. سوره بقره(2)، آیه 197؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۱؛ رک: مجمع البیان، ج2، ص45؛ تفسیر قرطبی، ج2، ص411؛ سنن ابی داود، ج1، ص389- 390؛ مجمع البیان، ج2، ص45.
  250. الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص35 و 143؛ بحار الانوار، ج96، ص ۹ و 119؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص209.
  251. من لایحضره الفقیه، ج2، ص279 و ۲۸۲؛ وسائل الشیعه، ج11، ص150؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص43؛ بحار الانوار، ج46، ص71؛ شرح اصول کافی، ج12، ص426.
  252. مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و 172؛ بحار الانوار، ج96، ص120؛ مدارک الاحکام، ج7، ص241؛ الحدائق الناضره، ج14، ص47 و 25- 55؛ الکافی، ج4، ص285 و ۳۳۸؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص271؛ جواهر الکلام، ج18، ص137- 147؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مصباح الشریعه، ص48؛
  253. الکافی، ج5، ص124؛ الامالی، ص527؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص162 و ج1، ص189؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص368؛ بحار الانوار، ج93، ص16 و ج96، ص120؛ العروة الوثقی، ج4، ص339؛ وسائل الشیعه، ج11، ص146.
  254. مصباح الشریعه، ص47؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص172؛ الفقه علی مذاهب الاربعه، ص888؛ جامع السعادات، ج3، ص309.
  255. حج و عمره در قرآن و حدیث، ص260؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص314؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص17؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص962.
  256. الکافی، ج4، ص۳۱۷ و 318؛ کشف اللثام، ج5، ص244؛ جواهر الکلام، ج18، ص174؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص301؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص47؛ وسائل الشیعه، ج12، ص316 و ۳۱۷ و ۳۱۹؛ بحار الانوار، ج96، ص133.
  257. الکافی، ج4، ص۲۸۶ و 338؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص296؛ مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج2، ص193؛ مرآة العقول، ج17، ص270؛ تفسیر الکبیر، ج5، ص180؛ وسائل الشیعه، ج12، ص11.
  258. الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص۴۸۴ و 558؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص491.
  259. من لایحضره الفقیه، ج2، ص559؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص439؛ وسائل الشیعه، ج14، ص319؛ نک: جواهر الکلام، ج20، ص81.
  260. مصباح الشریعه، ص48؛ مستدرک الوسائل، ج9، ص160 و ج10، ص173؛ بحار الانوار، ج10، ص475 و ج73، ص273 و ج96، ص120؛ کشف الغطاء، ج4، ص443- 445؛ مکارم الاخلاق، ص251؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص296- 298؛ وسائل الشیعه، ج12، ص9- 13.
  261. نهج البلاغه، خطبه 192؛ الکافی، ج4، ص199؛ مصباح الشریعه، ص163؛ وسائل الشیعه، ج11، ص78-۸۰؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص29 و ج10، ص172؛ ایضاح الفوائد، ج4، ص66؛ المجموع، ج7، ص91؛ جامع احادیث الشیعه، ج10، ص479.
  262. الکافی، ج4، ص230؛ وسائل الشیعه، ج13، ص234؛ علل الشرائع، ج3، ص446؛ جامع احادیث الشیعه، ج12، ص224؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص447؛ المستدرک، ج1، ص259؛ شرائع الاسلام، ج1، 210؛ الحدائق الناضره، ج17، ص346؛ جواهر الکلام، ج20، ص71؛ المجموع، ج8، ص278؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص52؛ صحیح مسلم، ج4، ص104.
  263. الکافی، ج4، ص530؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص377؛ المجموع، ج8، ص256؛ رک: تهذیب الاحکام، ج5، ص280؛
  264. الکافی، ج4، ص315 و ۳۱۷؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص460؛ الحدائق الناضره، ج14، ص275؛ موسوعه الامام الخویی، ج30، ص383؛ رک: من لایحضره الفقیه، ج2، ص462؛ وسائل الشیعه، ج11، ص۱۹۷ و 204.
  265. الکافی، ج4، ص280؛ وسائل الشیعه، ج11، ص148 و ۱۴۹؛ العروة الوثقی، ج2، ص215- 216؛ بحوث فقهیه، ص33.
  266. الکافی، ج4، ص281؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص220؛ تحریر الاحکام، ج2، ص114.
  267. الکافی، ج4، ص533؛ وسائل الشیعه، ج14، ص292؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص382؛ الحدائق الناضره، ج17، ص343؛ رک: وسائل الشیعه، ج13، ص150؛ بحار الانوار، ج96، ص318.
  268. الکافی، ج2، ص174 و ج4، ص264؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص228 و ۳۰۰ و ج11، ص445؛ الحدائق الناضره، ج17، ص386- 387؛ الوافی، ج14، 1299؛ رک: الخصال، ص635.
  1. جمع آن، حجاج و حجیج است.
  2. الْبَیتِ الْعَتِیقِ.
  3. أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ
  4. و نه بنیانگذاری
  5. وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَ إِسْماعیل.
  6. همراه با گروهی از انسان‌ها و جن‌ها
  7. وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَةً
  8. و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.
  9. و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهدهٔ مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند.
  10. حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  11. شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده‌اید و بیمی ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.
  12. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  13. و در میان مردم برای [ادای] حج بانگ برآور تا [زائران] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری می‌آیند به سوی تو روی آورند.
  14. وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیتِی لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکفینَ وَ الرُّکعِ السُّجُود؛ و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهٔ مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید».
  15. یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَـٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوٰنٗا. ای اهل ایمان! [هتکِ حرمتِ] شعایر خدا [مانند مناسک حج] و ماه‌های حرام [رجب، ذوالقعده، ذوالحجه و محرم] و قربانی بی نشان، و قربانی نشان دار و قاصدان [و راهیان به سوی] بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را می‌طلبند، حلال مشمارید.
  16. لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، إنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلکَ، لاشَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.
  17. حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  18. ﴿فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ… ﴾ و هر کس از شما بیمار باشد یا در سر ناراحتیی داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به کفّارهٔ [آن، باید] روزه ای بدارد…
  19. مانند آیه ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾ پروردگارا، من [یکی از] فرزندانم را در درّه ای بی کشت، نزد خانهٔ محترم تو، سکونت دادم پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهای برخی از مردم را به سوی آنان گرایش ده و آنان را از محصولات [مورد نیازشان] روزی ده، باشد که سپاسگزاری کنند.
  20. ﴿وَ أَذِّن فی النَّاسِ بِالحْجّ… لِّّیشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ﴾ و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  21. و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  22. چنان‌که بر پایه روایتی از امام صادق(ع) حکمت ذبح قربانی ذبح هواهای نفسانی و طمع، رمی‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عیوب ظاهری و باطنی انسان است.
  23. ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْباب﴾ حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.
  24. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  25. جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.
  26. ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾ پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای بی‌کشت و زرع نزد خانه حُرمت‌یافته‌ات سکونت دادم؛ پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند؛ پس دل‌های گروهی از مردم را به سوی آنان علاقه‌مند و متمایل کن!
  27. فرزندانم (فرزندان ابراهیم).
  28. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾ حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  29. برطرف کردن آلودگی.
  30. سپس باید آلودگی خود را بزدایند و به نذرهای خود وفا کنند و بر گِرد آن خانه کهن [کعبه] طواف به جای آورند.
  31. ﴿وَأَذٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَۙ وَرَسُولُهُ﴾ و این اعلامی است از سوی خدا و پیامبرش به همهٔ مردم در روز حج اکبر که: یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند.
  32. خدا، [زیارتِ] کعبه، آن خانهٔ با حرمت را وسیلهٔ قوام و برپایی [زندگی، معیشت و سامان دنیا و آخرت] مردم قرار داد.
  33. و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  34. و در میان مردم برای حج بانگ زن… تا منافع خود را [از برکت این سفر معنوی] مشاهده کنند.
  35. غیر اهالی مکه و اطراف آن.
  36. مندوب
  37. نیابت
  38. حج استنابه‌ای.
  39. مانند قربانی، طواف قدوم و طواف نساء.
  40. تمتع، قران و افراد.
  41. از جمله در حج مستحب.
  42. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾ حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  43. مطابق باور اهل سنت.
  44. حج آفاقی، حج غیر اهالی مکه و اطراف آن است.
  45. آزاد بودن.
  46. فقیهان امامی و شافعی و برخی مالکیان، اسلام را نه شرط وجوب حج، بلکه شرط صحت آن دانسته‌اند.
  47. ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ… ﴾ حج در ماه‌های معینی است…
  48. تا طلوع فجر روز دهم.
  49. تا پایان روز دهم.
  50. بر شما گناهی نیست که [در ایام حج] از پروردگارتان [به وسیلۀ تجارت و داد و ستد] فضل و روزی و منافع مادی بطلبید.
  51. ﴿وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا﴾ و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده!
  52. ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِ﴾ حج وعمره را برای خدا به پایان برید.
  53. ﴿الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوی﴾ حج در ماه‌های معلومی است… به نفع خود توشه برگیرید، که بهترین توشه پرهیزکاری است.
  54. برخی از فقیهان شیعه، بر پایه برخی روایات، آغاز کردن سفر را از مدینه برتر دانسته‌اند.

منابع

 محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حج.
  • احکام القرآن، احمد بن علي الجصاص ( -370ق.)، تحقيق عبدالسلام، بيروت، دارالکتب العلميه، 1415ق.
  • اضواء البيان في ايضاح القرآن بالقرآن، محمد امين الشنقيطي ( -1393ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
  • اعانه الطالبين علي حل الفاظ فتح المعين، عثمان بن محمد البکري ( -1310ق.)، بيروت، دارالفکر، 1418ق.
  • اعيان الشيعه، سيد محسن الامين ( -1371ق.)، به کوشش سيد حسن الامين، بيروت، دارالتعارف، 1403ق.
  • اقبال الاعمال (الاقبال بالاعمال الحسنه فيما يعمل مره في السنه)، سيد بن طاوس (589-664ق.)، تصحيح جواد قيومي اصفهاني، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1414ق.
  • الاقناع في حل الفاظ ابي شجاع، محمد بن احمد الشربيني ( -977ق.)، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
  • الامالي، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تصحيح قسم الدراسات الاسلاميه موسسه البعثه، تهران، انتشارات بنياد بعثت، 1417ق.
  • الامثل في تفسير کتاب الله المنزل، ناصر مکارم شيرازي، قم، مدرسه امام علي بن ابي ‌طالب، 1421ق.
  • الانتصار، السيد المرتضي ( -436ق.)، قم، نشر الاسلامي، 1415ق.
  • ايضاح الفوائد في شرح اشکالات القواعد، حسن بن يوسف حلي (648-771ق.)، تحقيق سيد حسين موسوي کرماني و علي پناه اشتهاردي و عبدالرحيم بروجردي، قم، انتشارات اسماعيليان، 1389ق.
  • بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، تصحيح محمد باقر بهبودي و سيد ابراهيم ميانجي و سيد محمد مهدي موسوي خرسان، بيروت، داراحياء التراث العربي و موسسه الوفاء، 1403ق.
  • البحر الرائق(شرح کنز الدقائق)، زين‌الدين بن ابراهيم بن نجيم ( -970ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
  • بحوث فقهيه، حسين الحلي، بيروت، دارالزهراء، 13493ق.
  • بداية المجتهد و نهايه المقتصد، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسي ( -595ق.)، تحقيق العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
  • بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ابوبکر بن مسعود الکاساني ( -587ق.)، پاکستان، المکتبه الحبيبيه، 1409ق.
  • براهين الحج للفقهاء و الحجج،‏ رضا مدني کاشاني ( -1413ق.)،‏ مدرسه علميه آية الله مدني کاشاني‏، 1411ق‏.
  • تاج العروس من جواهر القاموس، مرتضي الزبيدي ( -1205ق.)، تحقيق علي شيري، بيروت، دارالفکر، 1414ق.
  • تاريخ اليعقوبي، احمد بن ابي يعقوب اليعقوبي ( -292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق.
  • تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک)، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، بيروت، موسسه الاعلمي، 1403ق.
  • التبيان في تفسير القرآن، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش احمد حبيب قصير عاملي، بيروت، دار ‌‌احياء ‌‌التراث ‌‌العربي، 1963م.
  • تحرير الاحکام الشرعيه علي مذهب الاماميه، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، به کوشش ابراهيم بهادري، قم، انتشارات موسسه امام صادق، 1420ق.
  • تحف العقول، حسن بن شعبة الحراني (قرن4ق.)، تصحيح علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1404ق.
  • تحفة الفقهاء، محمد بن احمد السمرقندي ( -539ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
  • تذکرة الفقهاء، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1414-1423ق.
  • ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
  • ترجمه قرآن (فولادوند)، محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، ۱۳۷۶ش.
  • تفسير ابن کثير (تفسير القرآن العظيم)، اسماعيل بن عمر بن کثير (700-774ق.)، به کوشش يوسف عبدالرحمن مرعشلي، بيروت، دارالمعرفه، 1412ق.
  • التفسير الکبير، محمد بن عمر الفخر الرازي ( -606ق.)، قم، مکتب الاعلام الاسلامي، 1413ق.
  • التفسير الوسيط، وهبة الزحيلي، بيروت، دارالفکر، 1427ق.
  • تفسير قرطبي (الجامع لاحکام القرآن)، محمد بن احمد القرطبي ( -671ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربيه، 1405ق.
  • تلخيص الحبير في تخريج احاديث الرافعي الکبير، ابن حجر العسقلاني، بيروت، دارالفکر، بي تا.
  • تهذيب الاحکام في شرح المقنعه للشيخ المفيد، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1365ش.
  • الثمر الداني علي رساله القيرواني، صالح بن عبدالله الآبي الازهري ( -1330ق.)، بيروت، مکتبه الثقافيه، بي تا.
  • جامع احاديث الشيعه، اسماعيل معزي ملايري، قم، مطبعة العلميه، 1399ق.
  • جامع البيان عن تاويل آي القرآن (تفسير الطبري)، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، به کوشش صدقي جميل العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
  • جامع السعادات، محمد مهدي نراقي (1128-1209ق.)، به کوشش سيد محمد کلانتر، نجف، دارالنعمان، 1382ق.
  • جامع الاحاديث الجامع الصغير و زوائده و الجامع الکبير، عبدالرحمن بن ابي‌بکر السيوطي (849-911ق.)، تحقيق عباس احمد صقر و احمد عبدالجواد، بيروت، دارالفکر، 1414ق.
  • جامع المقاصد في شرح القواعد، علي بن حسين الکرکي ( -940ق.)، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408ق.
  • جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، محمد حسين نجفي ( -1266ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‏تا.
  • حاشية الدسوقي، محمد بن احمد الدسوقي ( -1230ق.)، احياء الکتب العربيه.
  • حاشية رد المحتار ع‍ل‍ي‌ الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار، ش‍رح‌ ال‍ت‍ن‍وي‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ي‌ ف‍ق‍ه‌ م‍ذه‍ب‌ الام‍ام‌ اب‍ي‌ح‍ن‍ي‍ف‍ه‌ ال‍ن‍ع‍م‍ان‌، محمد امين ابن عابدين ( -1252ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
  • الحج عبر الحضارات والأمم‏، ماجدة آل مرتضي المومن، تحقيق محسن الأسدي‏، تهران، ‏ مشعر، 1422ق.
  • حج و عمره در قرآن و حديث،‏ محمد محمدي ري شهري،‏ تهران، ‏مشعر، 1428ق.
  • الحج و العمره في الکتاب والسنه، محمد محمدي ري شهري، قم، دارالحديث، 1376ش.
  • الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره، يوسف بن احمد البحراني ( -1186ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363ش.
  • حواشي العلامتين عبدالحميد الشرواني و احمد بن قاسم العبادي علي تحفه المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهيثمي، الشرواني ( -1301ق.)و العبادي ( -994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي تا.
  • الخصال المحموده و المذمومه، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
  • الخلاف في الاحکام، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق.
  • الرسائل العشر، احمد بن محمد بن فهد الحلي (757-841ق.)، به کوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق.
  • روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، محمود بن عبدالله الآلوسي ( -1270ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1415ق.
  • الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشقيه، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، تحقيق سيد محمد کلانتر، قم، انتشارات مکتبه داوري، 1410ق.
  • روضه الطالبين و عمده المتقين، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، بي‏تا.
  • رياض المسائل في بيان احکام الشرع بالدلائل، سيد علي طباطبائي ( -1231ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
  • زبده البيان في احکام القرآن، مقدس اردبيلي احمد بن محمد ( -993ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودي، تهران، مکتبه المرتضويه لاحياء الاثار الجعفريه، 1386ش.
  • سبل الهدي و الرشاد في سيره خير العباد، محمد بن يوسف الشمس الشامي ( -942ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
  • السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، محمد بن احمد ابن ادريس ( -598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق.
  • سنن ابن ماجه، محمد بن زيد الربعي ابن ماجه ( -275ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق.
  • سنن ابي داود، ابو داود سليمان بن الاشعث ( -275ق.)، تحقيق و تعليق سعيد محمد اللحام، بيروت، دارالفکر، 1410ق.
  • سنن الترمذي (الجامع الصحيح)، محمد عيسي الترمذي ( -279ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطيف، بيروت، دارالفکر، 1402ق.
  • السنن الکبري، احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دارالفکر، 1416ق.، 1416ق.
  • السيرة الحلبيه، نورالدين علي بن احمد الحلبي ( -1044ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1400ق.
  • شرائع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، به کوشش سيد صادق شيرازي، تهران، انتشارات استقلال، 1409ق.
  • شرح اصول کافي، محمد صالح مازندراني ( -1081ق.)، تصحيح سيد علي عاشور، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1421ق.
  • الشرح الکبير، عبدالرحمن بن قدامه ( -682ق.)، بيروت، دارالکتب العربي.
  • شفاء السقام في زياره خير الانام، تقي الدين السبکي ( -756ق.)، تحقيق الحسيني الجلالي، 1419ق.
  • صحيح البخاري، محمد بن اسماعيل البخاري ( -‌256‌ق.)، به کوشش عبدالعزيز بن عبدالله ‌بن ‌باز، بيروت، دارالفکر، 1401ق.
  • صحيح مسلم، مسلم بن حجاج نيشابوري (206-261ق.)، تصحيح محمد فواد عبدالباقي، بيروت، دارالفکر، 1419ق.
  • الصحيح من سيره النبي الاعظم، جعفر مرتضي عاملي، قم، دارالحديث، 1426ق.
  • صهباي حج، عبدالله جوادي آملي، تنظيم حسن واعظي محمدي، قم، اسراء، 1377ش.
  • العروة الوثقي، سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، قم، انتشارات مرکز فقهي ائمه اطهار، 1422ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحيدريه، 1385ق.
  • عمدة القاري، محمود بن احمد البدرالعيني ( -855ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي.
  • العين، الخليل بن احمد الفراهيدي ( -170ق.)، به کوشش مهدي المخزومي و ابراهيم السامرائي، قم، دارالهجره، 1409ق.
  • فتح الباري ش‍رح‌ ص‍ح‍ي‍ح‌ الام‍ام‌ اب‍ي‌عبدالله‌ م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ اس‍م‍اع‍ي‍ل‌ ال‍ب‍خ‍اري، ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فواد عبدالباقي و محب الدين خطيب، بيروت، دارالمعرفه، بي‏تا.
  • فتح العزيز، عبدالکريم بن محمد الرافعي ( -623ق.)، دارالفکر.
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت، سيد محمود شاهرودي، قم، دائرة المعارف فقه اسلامي، 1382ش.
  • الفقه الاسلامي‌ و ادلته، وهبة الزحيلي، دمشق، دارالفکر، 1418ق.
  • فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج، لطف الله صافي گلپايگاني، قم، موسسه سيده المعصومه، 1423ق.
  • فقه الصادق عليه السلام، سيد محمد صادق حسيني روحاني، قم، دارالکتاب، 1413ق.
  • فقه القرآن، قطب الدين الراوندي ( -573ق.)، به کوشش سيد احمد حسيني اشکوري، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1405ق.
  • الفقه علي المذاهب الاربعه و مذهب اهل‌ البيت، عبدالرحمن الجزيري ( -1360ق.)، بيروت، دارالثقلين، 1419ق.
  • قواعد الاحکام في معرفه الحلال و الحرام، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق.
  • الکافي، محمد بن يعقوب کليني ( -329ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1375ش.
  • الکامل في التاريخ، علي بن محمد ابن الاثير ( -630ق.)، بيروت، دار صادر، 1385ق.
  • کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن يونس البهوتي ( -1052ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
  • کشف الغطاء، جعفر بن خضر، کاشف الغطاء ( -1227ق.)، اصفهان، مهدوي.
  • کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندي ( -1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق.
  • کنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، علي بن حسام الدين الهندي ( -975ق.)، به کوشش بکري حياني و صفوه السقاء، بيروت، موسسه الرساله، 1409ق.
  • لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق.
  • المبسوط، محمد بن احمد السرخسي ( -483ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
  • مجمع البيان في تفسير القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به کوشش گروهي از علما، بيروت، موسسه الاعلمي، 1415ق.
  • المجموع شرح المهذب، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دارالفکر.
  • مختلف الشيعه في احکام الشريعه، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
  • مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام، سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 – 1009ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1410ق.
  • المدونه الکبري، روايت سحنون بن سعيد التنوخي عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابي عبدالله مالک بن انس، قاهره، دارالسعاده، بي تا.
  • مراسم العلويه في الاحکام النبويه، حمزة بن عبدالعزيز الديلمي (م0448.ق)، تحقيق محسن الحسيني الاميني، قم، اهل البيت، 1414ق.
  • مراه العقول في شرح اخبار آل الرسول، محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، به کوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1363ش.
  • مسالک الافهام الي آيات الاحکام، فاضل جواد الکاظمي ( -1065.ق)، تحقيق شريف زاده، مرتضويه، 1347ق.
  • مسالک الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، 1416ق.
  • مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، حسين نوري الطبرسي (1254-1320ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1408ق.
  • المستدرک علي الصحيحين، محمد بن عبدالله الحکام النيسابوري ( -405ق.)، تحقيق مرعشلي، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
  • مستمسک العروة الوثقي، سيد محسن حکيم ( -1390ق.)، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي، 1404ق.
  • مستند الشيعه في احکام الشريعه، احمد بن محمدمهدي النراقي (1185-1245ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1415ق.
  • مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -241ق.)، بيروت، دارالصادر، بي تا.
  • مصباح الشريعه، المنسوب امام جعفر الصادق(ع) ( -148ق.)، بيروت، الاعلمي‌1400ق.
  • المعتبر في شرح المختصر، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش.
  • معجم الفاظ الفقه الجعفري، احمد فتح الله، الدمام، مطابع المدخول، 1415ق.
  • معجم الفروق اللغويه، ابوهلال العسکري ( -395ق.)، قم، نشر الاسلامي، 1412ق.
  • معجم مقاييس اللغه، احمد بن فارس ( -‌395‌ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1404‌ق.
  • مغني المحتاج الي معرفه معاني الفاظ المنهاج، محمد بن احمد الشربيني ( -977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق.
  • المغني، عبدالله بن قدامه ( -620ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه.
  • المقنعه، شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
  • مکارم الاخلاق، الفضل بن الحسن الطبرسي (قرن6ق.)، قم، انتشارات شريف الرضي، 1392ق.
  • من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق.
  • منتهي المطلب في تحقيق المذهب، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، مشهد، انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1414ق.
  • مواهب الجليل، محمد بن محمد الحطاب الرعيني ( -954ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1416ق.
  • موسوعه الامام الخويي، سيد ابوالقاسم موسوي خويي (1317-1413ق.)، قم، انتشارات احياء آثار الخويي، 1418ق.
  • الميزان في تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبايي (1282-1360ش.)، بيروت، موسسه الاعلمي، 1393ق.
  • النجعه في شرح اللمعه، محمد تقي تستري، تهران، صدوق، 1406ق.
  • تفسير نور الثقلين، عبدعلي بن جمعه العروسي الحويزي ( -1112ق.)، به کوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، قم، اسماعيليان، 1373ش.
  • نهج البلاغه، شريف الرضي (م 406ق.)، شرح صبحي صالح، قم، دارالاسوه، 1415ق.
  • نيل الاوطار: شرح منتقي الاخبار من الحاديث سيد الاخيار، محمد بن علي الشکوکاني ( -1255ق.)، بيروت، دارالجيل، 1973م.
  • الوافي، محمد بن شاه مرتضي فيض کاشاني (1006-1091ق.)، تحقيق ضياء الدين حسيني و کمال الدين فقيه ايماني، اصفهان، کتابخانه اميرالمومنين، 1406ق.
  • وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه)، محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403ق.
  • هدي المتقين إلي شريعة سيد المرسلين‌، نجفي، کاشف الغطاء، جعفر کاشف الغطاء(م1361ق)‌، نجف، مطبعة کاشف الغطاء‌، 1423ه‍ ق‌.