ارکان عمره: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} ارکان عمره: شماری از مناسک اصلی عمره واژه ارکان جمع رکن است که ب...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۱۹]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Jalalyaghmoori  }}
'''ارکان عمره''' به شماری از [[مناسک حج|مناسک]] اصلی [[عمره]] گفته می‌شود که ترک عمدی آن موجب بطلان [[حج]] می‌شود.


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
== معنا شناسی ==
واژه ارکان جمع [[رکن]] است که به پایه و بخش اصلی یا زوایای هر چیز مانند ساختمان گفته می‌شود که سبب پایندگی آن است.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۳۰؛ العین، ج۱، ص۳۵۴؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۲۶، «رکن».</ref> در [[فقه]]، رکن به معنای بخش اساسی هر عبادت، [[عقد]] یا [[ایقاع]] است.<ref>معجم لغة الفقهاء، ج۱، ص۲۲۶؛ مصطلحات الفقه، ص۲۷۴؛ العناوین الفقهیه، ج۱، ص۴۰۶.</ref> به باور فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۴؛ المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶، ۲۱۲؛ الحدائق، ج۱۶، ص۱۵۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۷.</ref> و برخی از فقیهان [[اهل سنت]]<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱؛ المجموع، ج۸، ص۲۶۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶.</ref> مقصود از ارکان عمره، بخش‌هایی از مناسک آن است که ترک عمدی آن‌ها موجب بطلان یا فساد [[عمره]] می‌گردد. به تعبیر برخی از فقیهان، ارکان عمره بخش‌هایی از آنند که تحقق ماهیت عمره وابسته به ادای آن‌ها است.<ref>مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref>


ارکان عمره: شماری از مناسک اصلی عمره
== تفاوت رکن و غیررکن در عمره ==
گاه از واجباتِ غیر رکنی در عمره و حج، با تعابیری چون [[واجب]]<ref>نک: المجموع، ج۸، ص۲۶۵؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.</ref>، فرض<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۸۳؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۵۳؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۶.</ref>، فعل<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶.</ref> و شرط<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱-۱۲؛ کشف اللثام، ج۵، ص۱۹.</ref> یاد شده است؛ از جمله تفاوت‌های ارکان عمره با غیر ارکان. به تعبیر دیگر، از ویژگی‌های ارکان عمره به باور فقیهان امامی، آن است که با ترک رکن به سبب فراموشی یا اشتباه، جبران آن بر شخص عمره‌گزار واجب می‌شود و تنها در صورت دشواری این کار یا ناتوانی عمره‌گزار، می‌توان آن را به نایب سپرد. ولی اگر جزء فراموش شده رکن نباشد، از آغاز می‌توان به [[نیابت|نایب]] واگذاشت.<ref>المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.</ref> البته به باور مشهور فقیهان امامی<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۰۱؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۸۵؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۷۴.</ref>ترک کردن رکن عمره بر اثر جهل مانند ترک عمدی آن، جز در مواردی خاص<ref>نک: العروة الوثقی، ج۴، ص۶۵۱؛ کتاب الحج، خوئی، ج۳، ص۳۲۶.</ref> موجب بطلان عمره می‌شود. همچنین به باور مشهور فقیهان اهل سنت، ترک رکن برخلاف غیر رکن، موجب از دست رفتن عمره می‌گردد و با [[کفاره]] جبران‌پذیر نیست؛ ولی واجبات غیر رکن با ادای [[کفاره]] جبران می‌شوند.<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۷؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref>


واژه ارکان جمع رکن است که به پایه و بخش اصلی یا زوایای هر چیز مانند ساختمان گفته می‌شود که سبب پایندگی آن است.<ref>معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۳۰؛ العین، ج۱، ص۳۵۴؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۲۶، «رکن».</ref> در فقه، رکن به معنای بخش اساسی هر عبادت، عقد یا ایقاع است.<ref>معجم لغة الفقهاء، ج۱، ص۲۲۶؛ مصطلحات الفقه، ص۲۷۴؛ العناوین الفقهیه، ج۱، ص۴۰۶.</ref> به باور فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۴؛ المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶، ۲۱۲؛ الحدائق، ج۱۶، ص۱۵۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۷.</ref> و برخی از فقیهان اهل سنت<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱؛ المجموع، ج۸، ص۲۶۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶.</ref> مقصود از ارکان عمره، بخش‌هایی از مناسک آن است که ترک عمدی آن‌ها موجب بطلان یا فساد عمره می‌گردد. (<small>برای تفاوت مفهوم رکن در نماز و رکن در حج و عمره ← ارکان حج</small>) به تعبیر برخی از فقیهان، ارکان عمره بخش‌هایی از آنند که تحقق ماهیت عمره وابسته به ادای آن‌ها است.<ref>مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref>
== مصادیق ==
به باور مشهور فقیهان [[حنفیه|حنفی]]، تنها رکن عمره، [[طواف]] است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۲؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷.</ref> برخی از آن‌ها [[سعی]] را نیز رکن عمره شمرده‌اند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲.</ref> [[حنبلی|حنبلیان]]<ref>الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.</ref> و [[مالکی|مالکیان]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱، ۱۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref> افزون بر آن دو، [[احرام]] را نیز رکن دانسته‌اند. نظر مشهور در فقه [[امامیه|امامی]] نیز همین است<ref>غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.</ref>؛ هر چند برخی از فقیهان، [[نیت]] و برخی واجبات دیگر را بر این‌ها افزوده‌اند.<ref>نک: المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۰۷؛ الوسیله، ص۱۵۸.</ref> بیشتر [[شافعی|شافعیان]] افزون بر احرام، طواف و سعی، [[حلق]] یا [[تقصیر]] و [[ترتیب]] را نیز از ارکان عمره به شمار آورده‌اند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۶۵-۲۶۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>


گاه از واجباتِ غیر رکنی در عمره و حج، با تعابیری چون واجب<ref>نک: المجموع، ج۸، ص۲۶۵؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.</ref>، فرض<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۸۳؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۵۳؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۶.</ref>، فعل<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶.</ref> و شرط<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱-۱۲؛ کشف اللثام، ج۵، ص۱۹.</ref> یاد شده است؛ از جمله تفاوت‌های ارکان عمره با غیر ارکان. به تعبیر دیگر، از ویژگی‌های ارکان عمره به باور فقیهان امامی، آن است که با ترک رکن به سبب فراموشی یا اشتباه، جبران آن بر شخص عمرهگزار واجب می‌شود و تنها در صورت دشواری این کار یا ناتوانی عمرهگزار، می‌توان آن را به نایب سپرد. ولی اگر جزء فراموش شده رکن نباشد، از آغاز می‌توان به نایب واگذاشت.<ref>المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.</ref> البته به باور مشهور فقیهان امامی<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۰۱؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۸۵؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۷۴.</ref>ترک کردن رکن عمره بر اثر جهل مانند ترک عمدی آن، جز در مواردی خاص<ref>نک: العروة الوثقی، ج۴، ص۶۵۱؛ کتاب الحج، خوئی، ج۳، ص۳۲۶.</ref> موجب بطلان عمره می‌شود. همچنین به باور مشهور فقیهان اهل سنت، ترک رکن برخلاف غیر رکن، موجب از دست رفتن عمره می‌گردد و با کفاره جبران‌پذیر نیست؛ ولی واجبات غیر رکن با ادای کفاره جبران می‌شوند.<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۷؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref>
=== احرام عمره ===
رکن بودن [[احرام عمره]] در فقه امامی<ref>غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.</ref>، [[اجماع|اجماعی]] و پذیرفته بیشتر فقیهان شافعی<ref>المجموع، ج۸، ص۱۵۴؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳.</ref>، مالکی<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱، ۱۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref> و حنبلی<ref>الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.</ref> است. ولی بسیاری از حنفیان احرام را رکن به شمار نیاورده‌اند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲؛ نک: مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.</ref> بسیاری از فقیهان اهل سنت برای رکن بودن احرام، به حدیث نبوی «'''الأعمال بالنیات'''»<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۲؛ السنن الکبری، ج۱، ص۴۱، ۲۱۵.</ref> استناد کرده‌اند؛ زیرا به باور آنان، مقصود از احرام چیزی جز نیت ادای مناسک نیست.<ref>نک: فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۸؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.</ref>


به باور مشهور فقیهان حنفی، تنها رکن عمره، طواف است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۲؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷.</ref> برخی از آن‌ها سعی را نیز رکن عمره شمرده‌اند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲.</ref> حنبلیان<ref>الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.</ref> و مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱، ۱۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref> افزون بر آن دو، احرام را نیز رکن دانسته‌اند. نظر مشهور در فقه امامی نیز همین است<ref>غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.</ref>؛ هر چند برخی از فقیهان، نیت و برخی واجبات دیگر را بر این‌ها افزوده‌اند.<ref>نک: المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۰۷؛ الوسیله، ص۱۵۸.</ref> بیشتر شافعیان افزون بر احرام، طواف و سعی، حلق یا تقصیر و ترتیب را نیز از ارکان عمره به شمار آورده‌اند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۶۵-۲۶۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>
=== طواف عمره ===
فقیهان همه مذاهب [[اسلام|اسلامی]]، خواه امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۱۷؛ الجامع للشرائع، ص۱۸۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۵.</ref> و خواه اهل سنت<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.</ref>، درباره رکن بودن طواف عمره (<small>طواف فرض<ref>الحاوی الکبیر، ج۴، ص۴۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۱۱.</ref> یا طواف رکن<ref>المجموع، ج۸، ص۱۱؛ التنقیح الرائع، ج۱، ص۵۰۸.</ref></small>) اتفاق نظر دارند. البته به باور مشهور در فقه حنفی، تنها چهار [[شوط]] از [[طواف]]، رکن به شمار می‌رود. از این رو، ارتکاب [[محرمات احرام|محرّمات احرام]] را پس از شوط چهارم، موجب بطلان عمره ندانسته‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۵-۳۶، ۵۸.</ref> از پشتوانه‌های فقیهان امامی برای این حکم، اجماع و [[قاعده انتفای مرکب با انتفای جزءش|قاعده انتفای مرکب با انتفای جزء آن]] است که اقتضا دارد برای تحقق یک ماهیت، همه اجزای آن تحقق یابند.<ref>مجمع الفائده، ج۷، ص۶۳؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۷۰؛ کتاب الحج، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹.</ref> همچنین به [[حدیث|حدیث‌هایی]] استناد کرده‌اند که بر دخیل بودن طواف در ماهیت عمره دلالت دارند و نیز روایاتی که هر‌گونه نقص و خلل در طواف، مانند شک در شماره شوط‌های آن، را موجب بطلان و در نتیجه لزوم اعاده طواف دانسته‌اند.<ref>نک: مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۷۸-۱۷۹؛ ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۲۵.</ref> دیگر پشتوانه فقیهان امامی، حدیث‌هایی هستند که در صورت ترک طواف به سبب جهل، اعاده آن را ضروری شمرده‌اند و به اولویت بر ضرورت اعاده طواف در صورت ترک عامدانه آن دلالت دارند.<ref>ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۲۵؛ الحدائق، ج۱۶، ص۱۵۸-۱۵۹؛ کتاب الحج، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.</ref> البته برخی از فقیهان شماری از این ادله و شواهد را مناقشه‌پذیر دانسته‌اند.<ref>نک: مجمع الفائده، ج۷، ص۶۲-۶۳؛ فقه الصادق، ج۱۱، ص۲۸۰-۲۸۲.</ref> برخی از فقیهان اهل سنت برای اثبات رکن بودن طواف عمره، به اجماع استناد کرده‌اند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱.</ref> پشتوانه شماری از آنان<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷.</ref> و نیز اندکی از فقیهان امامی، [[آیه]] ۲۹ [[سوره حج|سوره حجّ]] است که به طواف گرد خانه خدا فرمان داده است: {{قلم رنگ|سبز|ولیطّوّفوا بالبَیت العَتیق}}. در دلالت آیه بر رکن بودن طواف نیز مناقشه شده است.<ref>کتاب الحج، ج۴، ص۲۸۸.</ref>


رکن بودن احرام عمره در فقه امامی<ref>غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.</ref>، اجماعی و پذیرفته بیشتر فقیهان شافعی<ref>المجموع، ج۸، ص۱۵۴؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳.</ref>، مالکی<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱، ۱۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref> و حنبلی<ref>الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.</ref> است. ولی بسیاری از حنفیان احرام را رکن به شمار نیاورده‌اند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲؛ نک: مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.</ref> بسیاری از فقیهان اهل سنت برای رکن بودن احرام، به حدیث نبوی «الأعمال بالنیات»<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۲؛ السنن الکبری، ج۱، ص۴۱، ۲۱۵.</ref> استناد کرده‌اند؛ زیرا به باور آنان، مقصود از احرام چیزی جز نیت ادای مناسک نیست.<ref>نک: فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۸؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.</ref>
===سعی بین صفا و مروه ===
به باور همه فقیهان امامی<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۳۱.</ref> و شافعی<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۶۱؛ الدروس، ج۱، ص۴۱۲.</ref> و بیشتر مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱-۱۲؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref> و حنبلیان<ref>الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.</ref> و اندکی از حنفیان<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲.</ref> [[سعی]] میان [[صفا]] و [[مروه]] نیز از ارکان [[مناسک عمره]] است. [[ابوحنیفه]] و [[مالک]]، به روایتی، با رکن بودن سعی مخالف بوده‌اند و درباره دیدگاه [[احمد بن حنبل]] در این زمینه اختلاف‌نظر وجود دارد.<ref>المغنی، ج۳، ص۴۰۸-۴۰۹؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.</ref> پشتوانه فقیهان امامی، افزون بر [[اجماع]]، حدیث‌هایی هستند که هر‌گونه خلل و نقص در سعی را موجب بطلان و لزوم اعاده آن شمرده‌اند.<ref>مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۱-۱۲؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۴۲۹-۴۳۰؛ جامع المدارک، ج۲، ص۵۲۴-۵۲۵.</ref> برخی حدیث‌ها<ref>نک: الکافی، ج۴، ص۴۳۶؛ التهذیب، ج۵، ص۱۵۰.</ref> نیز به صراحت ترک عامدانه سعی را موجب بطلان آن دانسته‌اند.


فقیهان همة مذاهب اسلامی، خواه امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۱۷؛ الجامع للشرائع، ص۱۸۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۵.</ref> و خواه اهل سنت<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.</ref>، درباره رکن بودن طواف عمره (<small>طواف فرض<ref>الحاوی الکبیر، ج۴، ص۴۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۱۱.</ref> یا طواف رکن<ref>المجموع، ج۸، ص۱۱؛ التنقیح الرائع، ج۱، ص۵۰۸.</ref></small>) اتفاق نظر دارند. البته به باور مشهور در فقه حنفی، تنها چهار شوط از طواف، رکن به شمار می‌رود. از این رو، ارتکاب محرّمات احرام را پس از شوط چهارم، موجب بطلان عمره ندانسته‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۵-۳۶، ۵۸.</ref> از پشتوانه‌های فقیهان امامی برای این حکم، اجماع و قاعده انتفای مرکب با انتفای جزء آن است که اقتضا دارد برای تحقق یک ماهیت، همه اجزای آن تحقق یابند.<ref>مجمع الفائده، ج۷، ص۶۳؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۷۰؛ کتاب الحج، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹.</ref> همچنین به حدیث‌هایی استناد کرده‌اند که بر دخیل بودن طواف در ماهیت عمره دلالت دارند و نیز روایاتی که هر‌گونه نقص و خلل در طواف، مانند شک در شماره شوط‌های آن، را موجب بطلان و در نتیجه لزوم اعاده طواف دانسته‌اند.<ref>نک: مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۷۸-۱۷۹؛ ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۲۵.</ref> دیگر پشتوانه فقیهان امامی، حدیث‌هایی هستند که در صورت ترک طواف به سبب جهل، اعادة آن را ضروری شمرده‌اند و به اولویت بر ضرورت اعادة طواف در صورت ترک عامدانة آن دلالت دارند.<ref>ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۲۵؛ الحدائق، ج۱۶، ص۱۵۸-۱۵۹؛ کتاب الحج، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.</ref> البته برخی از فقیهان شماری از این ادله و شواهد را مناقشه‌پذیر دانسته‌اند.<ref>نک: مجمع الفائده، ج۷، ص۶۲-۶۳؛ فقه الصادق، ج۱۱، ص۲۸۰-۲۸۲.</ref> برخی از فقیهان اهل سنت برای اثبات رکن بودن طواف عمره، به اجماع استناد کرده‌اند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱.</ref> پشتوانه شماری از آنان<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷.</ref> و نیز اندکی از فقیهان امامی، آیة ۲۹ حجّ/۲۲ است که به طواف گرد خانة خدا فرمان داده است: {ولیطّوّفوا بالبَیت العَتیق}. در دلالت آیه بر رکن بودن طواف نیز مناقشه شده است.<ref>کتاب الحج، ج۴، ص۲۸۸.</ref>
فقیهان اهل سنت، برای رکن بودن سعی، افزون بر اجماع<ref>فتح الباری، ج۳، ص۳۹۸؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۱۲۶.</ref> به حدیث‌های مختلف<ref>نک: المغنی، ج۳، ص۴۰۷؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اضواء البیان، ج۴، ص۴۱۶.</ref> از جمله حدیثی نبوی<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰؛ المجموع، ج۸، ص۷۷-۷۸.</ref> استناد کرده‌اند که سعی را «واجب مکتوب» شمرده است: {'''کتِبَ عَلَیکمُ السَّعی'''}. به باور آنان، این تعبیر دلالت‌گر بر رکنیت است. از جمله پشتوانه‌های حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰؛ المجموع، ج۸، ص۷۷-۷۸.</ref> بر رکن نبودن سعی، آیه ۱۵۸ [[سوره بقره]] است که به باور آنان بر [[مباح]] بودن سعی دلالت دارد نه بر [[وجوب]] آن: {{قلم رنگ|سبز|فَمَن حَجَّ البَیتَ أَوِ اعتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَیهِ أَن یطَّوَّفَ بِهِمَا}}. دیگر دانشوران اهل سنت در این استدلال مناقشه کرده‌اند.<ref>المحلّی، ج۷، ص۹۷؛ الاستذکار، ج۴، ص۲۲۲.</ref>


به باور همه فقیهان امامی<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۳۱.</ref> و شافعی<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۶۱؛ الدروس، ج۱، ص۴۱۲.</ref> و بیشتر مالکیان<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱-۱۲؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.</ref> و حنبلیان<ref>الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.</ref> و اندکی از حنفیان<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲.</ref> سعی میان صفا و مروه نیز از ارکان مناسک عمره است. ابوحنیفه و مالک، به روایتی، با رکن بودن سعی مخالف بوده‌اند و درباره دیدگاه احمد بن حنبل در این زمینه اختلاف‌نظر وجود دارد.<ref>المغنی، ج۳، ص۴۰۸-۴۰۹؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.</ref> پشتوانه فقیهان امامی، افزون بر اجماع، حدیث‌هایی هستند که هر‌گونه خلل و نقص در سعی را موجب بطلان و لزوم اعاده آن شمرده‌اند.<ref>مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۱-۱۲؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۴۲۹-۴۳۰؛ جامع المدارک، ج۲، ص۵۲۴-۵۲۵.</ref> برخی حدیث‌ها<ref>نک: الکافی، ج۴، ص۴۳۶؛ التهذیب، ج۵، ص۱۵۰.</ref> نیز به صراحت ترک عامدانة سعی را موجب بطلان آن دانسته‌اند.
=== حلق یا تقصیر و... ===
 
به باور مشهور فقیهان شافعی<ref>المجموع، ج۸، ص۲۰۵، ۲۶۶؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۶-۳۹۷؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>، [[حلق]] یا [[تقصیر]] از ارکان عمره است و برخی از آنان رکن بودن حلق را وابسته به [[نسک|نُسک]] بودن آن دانسته‌اند. همچنین به باور برخی از فقیهان شافعی<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۷؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۳۱.</ref> ترتیب میان ارکان عمره نیز از ارکان آن به شمار می‌رود. شماری اندک از فقیهان امامی نیز واجباتی دیگر، جز احرام و طواف و سعی را در شمار ارکان عمره یاد کرده‌اند؛ از جمله: [[نیت]]<ref>السرائر، ج۱، ص۶۱۶؛ الرسائل التسع، ص۳۵۵؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۶۶.</ref>، [[تلبیه]]<ref>الدروس، ج۱، ص۳۲۸؛ رسائل، ج۲، ص۱۵۰.</ref> و [[ترتیب]]<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۴۲۹؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.</ref>. ولی فقیهان متأخر، رکن بودن این‌ موارد را نپذیرفته‌اند.<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۴۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳.</ref>
فقیهان اهل سنت، برای رکن بودن سعی، افزون بر اجماع<ref>فتح الباری، ج۳، ص۳۹۸؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۱۲۶.</ref> به حدیث‌های مختلف<ref>نک: المغنی، ج۳، ص۴۰۷؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اضواء البیان، ج۴، ص۴۱۶.</ref> از جمله حدیثی نبوی<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰؛ المجموع، ج۸، ص۷۷-۷۸.</ref> استناد کرده‌اند که سعی را «واجب مکتوب» شمرده است: {کتِبَ عَلَیکمُ السَّعی}. به باور آنان، این تعبیر دلالت‌گر بر رکنیت است. از جمله پشتوانه‌های حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰؛ المجموع، ج۸، ص۷۷-۷۸.</ref> بر رکن نبودن سعی، آیه ۱۵۸ بقره/۲ است که به باور آنان بر مباح بودن سعی دلالت دارد نه بر وجوب آن: {فَمَن حَجَّ البَیتَ أَوِ اعتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَیهِ أَن یطَّوَّفَ بِهِمَا}. دیگر دانشوران اهل سنت در این استدلال مناقشه کرده‌اند.<ref>المحلّی، ج۷، ص۹۷؛ الاستذکار، ج۴، ص۲۲۲.</ref>
 
به باور مشهور فقیهان شافعی<ref>المجموع، ج۸، ص۲۰۵، ۲۶۶؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۶-۳۹۷؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>، حلق یا تقصیر از ارکان عمره است و برخی از آنان رکن بودن حلق را وابسته به نُسک بودن آن دانسته‌اند. همچنین به باور برخی از فقیهان شافعی<ref>روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۷؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۳۱.</ref> ترتیب میان ارکان عمره نیز از ارکان آن به شمار می‌رود. شماری اندک از فقیهان امامی نیز واجباتی دیگر، جز احرام و طواف و سعی را در شمار ارکان عمره یاد کرده‌اند؛ از جمله: نیت<ref>السرائر، ج۱، ص۶۱۶؛ الرسائل التسع، ص۳۵۵؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۶۶.</ref>، تلبیه<ref>الدروس، ج۱، ص۳۲۸؛ رسائل، ج۲، ص۱۵۰.</ref> و ترتیب<ref>کشف الغطاء، ج۴، ص۴۲۹؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.</ref>. ولی فقیهان متأخر، رکن بودن این‌ موارد را نپذیرفته‌اند.<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۴۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
خط ۳۲: خط ۳۵:
}}
}}


الاستذکار:ابن عبدالبر (<small>درگذشت در ۴۶۳ق.</small>)، به کوشش سالم محمد و محمد علی،‌ دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛  
*الاستذکار:ابن عبدالبر (<small>درگذشت در ۴۶۳ق.</small>)، به کوشش سالم محمد و محمد علی،‌ دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛  
*اضواء البیان:محمد امین الشنقیطی (<small>درگذشت در ۱۳۹۳ق.</small>)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ *اعانة الطالبین:السید البکری الدمیاطی (<small>درگذشت در ۱۳۱۰ق.</small>)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ *الاقناع:الشربینی (<small>درگذشت در ۹۷۷ق.</small>)، بیروت،‌ دار المعرفه؛  
*اضواء البیان:محمد امین الشنقیطی (<small>درگذشت در ۱۳۹۳ق.</small>)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ *اعانة الطالبین:السید البکری الدمیاطی (<small>درگذشت در ۱۳۱۰ق.</small>)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ *الاقناع:الشربینی (<small>درگذشت در ۹۷۷ق.</small>)، بیروت،‌ دار المعرفه؛  
*بدائع الصنائع:علاء الدین الکاسانی (<small>درگذشت در ۵۸۷ق.</small>)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ *تحفة الفقهاء:علاء الدین السمرقندی (<small>درگذشت در ۵۳۵/۵۳۹ق.</small>)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛  
*بدائع الصنائع:علاء الدین الکاسانی (<small>درگذشت در ۵۸۷ق.</small>)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ *تحفة الفقهاء:علاء الدین السمرقندی (<small>درگذشت در ۵۳۵/۵۳۹ق.</small>)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛  
خط ۸۵: خط ۸۸:


{{پایان}}
{{پایان}}
{{حج و عمره}}
[[رده:اصطلاحات فقهی]]
[[رده:حج]]
[[رده:مناسک حج]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]

نسخهٔ ‏۱۸ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۵۱

ارکان عمره به شماری از مناسک اصلی عمره گفته می‌شود که ترک عمدی آن موجب بطلان حج می‌شود.

معنا شناسی

واژه ارکان جمع رکن است که به پایه و بخش اصلی یا زوایای هر چیز مانند ساختمان گفته می‌شود که سبب پایندگی آن است.[۱] در فقه، رکن به معنای بخش اساسی هر عبادت، عقد یا ایقاع است.[۲] به باور فقیهان امامی[۳] و برخی از فقیهان اهل سنت[۴] مقصود از ارکان عمره، بخش‌هایی از مناسک آن است که ترک عمدی آن‌ها موجب بطلان یا فساد عمره می‌گردد. به تعبیر برخی از فقیهان، ارکان عمره بخش‌هایی از آنند که تحقق ماهیت عمره وابسته به ادای آن‌ها است.[۵]

تفاوت رکن و غیررکن در عمره

گاه از واجباتِ غیر رکنی در عمره و حج، با تعابیری چون واجب[۶]، فرض[۷]، فعل[۸] و شرط[۹] یاد شده است؛ از جمله تفاوت‌های ارکان عمره با غیر ارکان. به تعبیر دیگر، از ویژگی‌های ارکان عمره به باور فقیهان امامی، آن است که با ترک رکن به سبب فراموشی یا اشتباه، جبران آن بر شخص عمره‌گزار واجب می‌شود و تنها در صورت دشواری این کار یا ناتوانی عمره‌گزار، می‌توان آن را به نایب سپرد. ولی اگر جزء فراموش شده رکن نباشد، از آغاز می‌توان به نایب واگذاشت.[۱۰] البته به باور مشهور فقیهان امامی[۱۱]ترک کردن رکن عمره بر اثر جهل مانند ترک عمدی آن، جز در مواردی خاص[۱۲] موجب بطلان عمره می‌شود. همچنین به باور مشهور فقیهان اهل سنت، ترک رکن برخلاف غیر رکن، موجب از دست رفتن عمره می‌گردد و با کفاره جبران‌پذیر نیست؛ ولی واجبات غیر رکن با ادای کفاره جبران می‌شوند.[۱۳]

مصادیق

به باور مشهور فقیهان حنفی، تنها رکن عمره، طواف است.[۱۴] برخی از آن‌ها سعی را نیز رکن عمره شمرده‌اند.[۱۵] حنبلیان[۱۶] و مالکیان[۱۷] افزون بر آن دو، احرام را نیز رکن دانسته‌اند. نظر مشهور در فقه امامی نیز همین است[۱۸]؛ هر چند برخی از فقیهان، نیت و برخی واجبات دیگر را بر این‌ها افزوده‌اند.[۱۹] بیشتر شافعیان افزون بر احرام، طواف و سعی، حلق یا تقصیر و ترتیب را نیز از ارکان عمره به شمار آورده‌اند.[۲۰]

احرام عمره

رکن بودن احرام عمره در فقه امامی[۲۱]، اجماعی و پذیرفته بیشتر فقیهان شافعی[۲۲]، مالکی[۲۳] و حنبلی[۲۴] است. ولی بسیاری از حنفیان احرام را رکن به شمار نیاورده‌اند.[۲۵] بسیاری از فقیهان اهل سنت برای رکن بودن احرام، به حدیث نبوی «الأعمال بالنیات»[۲۶] استناد کرده‌اند؛ زیرا به باور آنان، مقصود از احرام چیزی جز نیت ادای مناسک نیست.[۲۷]

طواف عمره

فقیهان همه مذاهب اسلامی، خواه امامی[۲۸] و خواه اهل سنت[۲۹]، درباره رکن بودن طواف عمره (طواف فرض[۳۰] یا طواف رکن[۳۱]) اتفاق نظر دارند. البته به باور مشهور در فقه حنفی، تنها چهار شوط از طواف، رکن به شمار می‌رود. از این رو، ارتکاب محرّمات احرام را پس از شوط چهارم، موجب بطلان عمره ندانسته‌اند.[۳۲] از پشتوانه‌های فقیهان امامی برای این حکم، اجماع و قاعده انتفای مرکب با انتفای جزء آن است که اقتضا دارد برای تحقق یک ماهیت، همه اجزای آن تحقق یابند.[۳۳] همچنین به حدیث‌هایی استناد کرده‌اند که بر دخیل بودن طواف در ماهیت عمره دلالت دارند و نیز روایاتی که هر‌گونه نقص و خلل در طواف، مانند شک در شماره شوط‌های آن، را موجب بطلان و در نتیجه لزوم اعاده طواف دانسته‌اند.[۳۴] دیگر پشتوانه فقیهان امامی، حدیث‌هایی هستند که در صورت ترک طواف به سبب جهل، اعاده آن را ضروری شمرده‌اند و به اولویت بر ضرورت اعاده طواف در صورت ترک عامدانه آن دلالت دارند.[۳۵] البته برخی از فقیهان شماری از این ادله و شواهد را مناقشه‌پذیر دانسته‌اند.[۳۶] برخی از فقیهان اهل سنت برای اثبات رکن بودن طواف عمره، به اجماع استناد کرده‌اند.[۳۷] پشتوانه شماری از آنان[۳۸] و نیز اندکی از فقیهان امامی، آیه ۲۹ سوره حجّ است که به طواف گرد خانه خدا فرمان داده است: ولیطّوّفوا بالبَیت العَتیق. در دلالت آیه بر رکن بودن طواف نیز مناقشه شده است.[۳۹]

سعی بین صفا و مروه

به باور همه فقیهان امامی[۴۰] و شافعی[۴۱] و بیشتر مالکیان[۴۲] و حنبلیان[۴۳] و اندکی از حنفیان[۴۴] سعی میان صفا و مروه نیز از ارکان مناسک عمره است. ابوحنیفه و مالک، به روایتی، با رکن بودن سعی مخالف بوده‌اند و درباره دیدگاه احمد بن حنبل در این زمینه اختلاف‌نظر وجود دارد.[۴۵] پشتوانه فقیهان امامی، افزون بر اجماع، حدیث‌هایی هستند که هر‌گونه خلل و نقص در سعی را موجب بطلان و لزوم اعاده آن شمرده‌اند.[۴۶] برخی حدیث‌ها[۴۷] نیز به صراحت ترک عامدانه سعی را موجب بطلان آن دانسته‌اند.

فقیهان اهل سنت، برای رکن بودن سعی، افزون بر اجماع[۴۸] به حدیث‌های مختلف[۴۹] از جمله حدیثی نبوی[۵۰] استناد کرده‌اند که سعی را «واجب مکتوب» شمرده است: {کتِبَ عَلَیکمُ السَّعی}. به باور آنان، این تعبیر دلالت‌گر بر رکنیت است. از جمله پشتوانه‌های حنفیان[۵۱] بر رکن نبودن سعی، آیه ۱۵۸ سوره بقره است که به باور آنان بر مباح بودن سعی دلالت دارد نه بر وجوب آن: فَمَن حَجَّ البَیتَ أَوِ اعتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَیهِ أَن یطَّوَّفَ بِهِمَا. دیگر دانشوران اهل سنت در این استدلال مناقشه کرده‌اند.[۵۲]

حلق یا تقصیر و...

به باور مشهور فقیهان شافعی[۵۳]، حلق یا تقصیر از ارکان عمره است و برخی از آنان رکن بودن حلق را وابسته به نُسک بودن آن دانسته‌اند. همچنین به باور برخی از فقیهان شافعی[۵۴] ترتیب میان ارکان عمره نیز از ارکان آن به شمار می‌رود. شماری اندک از فقیهان امامی نیز واجباتی دیگر، جز احرام و طواف و سعی را در شمار ارکان عمره یاد کرده‌اند؛ از جمله: نیت[۵۵]، تلبیه[۵۶] و ترتیب[۵۷]. ولی فقیهان متأخر، رکن بودن این‌ موارد را نپذیرفته‌اند.[۵۸]

پانویس

  1. معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۳۰؛ العین، ج۱، ص۳۵۴؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۲۶، «رکن».
  2. معجم لغة الفقهاء، ج۱، ص۲۲۶؛ مصطلحات الفقه، ص۲۷۴؛ العناوین الفقهیه، ج۱، ص۴۰۶.
  3. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۴؛ المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶، ۲۱۲؛ الحدائق، ج۱۶، ص۱۵۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۶۷.
  4. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱؛ المجموع، ج۸، ص۲۶۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶.
  5. مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.
  6. نک: المجموع، ج۸، ص۲۶۵؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.
  7. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۸۳؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۵۳؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۶.
  8. مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶.
  9. مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱-۱۲؛ کشف اللثام، ج۵، ص۱۹.
  10. المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.
  11. جامع المقاصد، ج۳، ص۲۰۱؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۸۵؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۷۴.
  12. نک: العروة الوثقی، ج۴، ص۶۵۱؛ کتاب الحج، خوئی، ج۳، ص۳۲۶.
  13. روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۷؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.
  14. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۲؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷.
  15. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲.
  16. الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.
  17. مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱، ۱۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.
  18. غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.
  19. نک: المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۰۷؛ الوسیله، ص۱۵۸.
  20. المجموع، ج۸، ص۲۶۵-۲۶۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.
  21. غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.
  22. المجموع، ج۸، ص۱۵۴؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳.
  23. مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱، ۱۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.
  24. الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.
  25. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲؛ نک: مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.
  26. صحیح البخاری، ج۱، ص۲؛ السنن الکبری، ج۱، ص۴۱، ۲۱۵.
  27. نک: فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۸؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.
  28. السرائر، ج۱، ص۶۱۷؛ الجامع للشرائع، ص۱۸۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۵.
  29. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.
  30. الحاوی الکبیر، ج۴، ص۴۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۱۱.
  31. المجموع، ج۸، ص۱۱؛ التنقیح الرائع، ج۱، ص۵۰۸.
  32. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۵-۳۶، ۵۸.
  33. مجمع الفائده، ج۷، ص۶۳؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۷۰؛ کتاب الحج، ج۴، ص۲۸۸-۲۸۹.
  34. نک: مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۷۸-۱۷۹؛ ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۲۵.
  35. ذخیرة المعاد، ج۳، ص۶۲۵؛ الحدائق، ج۱۶، ص۱۵۸-۱۵۹؛ کتاب الحج، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹.
  36. نک: مجمع الفائده، ج۷، ص۶۲-۶۳؛ فقه الصادق، ج۱۱، ص۲۸۰-۲۸۲.
  37. بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱.
  38. نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۳۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۲۲۷.
  39. کتاب الحج، ج۴، ص۲۸۸.
  40. روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۳۱.
  41. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۶۱؛ الدروس، ج۱، ص۴۱۲.
  42. مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱-۱۲؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.
  43. الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۵.
  44. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۲.
  45. المغنی، ج۳، ص۴۰۸-۴۰۹؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۸.
  46. مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۱-۱۲؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۴۲۹-۴۳۰؛ جامع المدارک، ج۲، ص۵۲۴-۵۲۵.
  47. نک: الکافی، ج۴، ص۴۳۶؛ التهذیب، ج۵، ص۱۵۰.
  48. فتح الباری، ج۳، ص۳۹۸؛ نیل الاوطار، ج۵، ص۱۲۶.
  49. نک: المغنی، ج۳، ص۴۰۷؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اضواء البیان، ج۴، ص۴۱۶.
  50. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰؛ المجموع، ج۸، ص۷۷-۷۸.
  51. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰؛ المجموع، ج۸، ص۷۷-۷۸.
  52. المحلّی، ج۷، ص۹۷؛ الاستذکار، ج۴، ص۲۲۲.
  53. المجموع، ج۸، ص۲۰۵، ۲۶۶؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۶-۳۹۷؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.
  54. روضة الطالبین، ج۲، ص۳۹۷؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۳۱.
  55. السرائر، ج۱، ص۶۱۶؛ الرسائل التسع، ص۳۵۵؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۶۶.
  56. الدروس، ج۱، ص۳۲۸؛ رسائل، ج۲، ص۱۵۰.
  57. کشف الغطاء، ج۴، ص۴۲۹؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.
  58. مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۴۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل ارکان عمره.
  • الاستذکار:ابن عبدالبر (درگذشت در ۴۶۳ق.)، به کوشش سالم محمد و محمد علی،‌ دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م؛
  • اضواء البیان:محمد امین الشنقیطی (درگذشت در ۱۳۹۳ق.)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ *اعانة الطالبین:السید البکری الدمیاطی (درگذشت در ۱۳۱۰ق.)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۱۸ق؛ *الاقناع:الشربینی (درگذشت در ۹۷۷ق.)، بیروت،‌ دار المعرفه؛
  • بدائع الصنائع:علاء الدین الکاسانی (درگذشت در ۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق؛ *تحفة الفقهاء:علاء الدین السمرقندی (درگذشت در ۵۳۵/۵۳۹ق.)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق؛
  • التنقیح الرائع:الفاضل المقداد (درگذشت در ۸۲۶ق.)، به کوشش کوه‌کمری، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق؛
  • تهذیب الاحکام:الطوسی (درگذشت در ۴۶۰ق.)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش؛
  • جامع الخلاف و الوفاق:علی بن محمد القمی السبزواری (درگذشت در قرن۷ق.)، به کوشش حسنی، قم، زمینه‌سازان ظهور امام عصر[، ۱۳۷۹ش؛
  • جامع المقاصد:الکرکی (درگذشت در ۹۴۰ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۱ق؛
  • الجامع للشرائع:یحیی بن سعید الحلی (درگذشت در ۶۹۰ق.)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق؛
  • جواهر الکلام:النجفی (درگذشت در ۱۲۶۶ق.)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی؛
  • حاشیة الدسوقی:الدسوقی (درگذشت در ۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه؛
  • الحاوی الکبیر:الماوردی (درگذشت در ۴۵۰ق.)، بیروت،‌ دار الفکر؛
  • الحدائق الناضره:یوسف البحرانی (درگذشت در ۱۱۸۶ق.)، به کوشش آخوندی،قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش؛
  • الدروس الشرعیه:الشهید الاول (درگذشت در ۷۸۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛
  • ذخیرة المعاد:محمد باقر السبزواری (درگذشت در ۱۰۹۰ق.)، آل البیت:؛
  • الرسائل التسع:المحقق الحلی (درگذشت در ۶۷۶ق.)، به کوشش رضا استادی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۱۳ق؛
  • رسائل الکرکی:الکرکی (درگذشت در ۹۴۰ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۹ق؛
  • روضة الطالبین:النووی (درگذشت در ۶۷۶ق.)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه؛
  • السرائر:ابن ادریس (درگذشت در ۵۹۸ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق؛
  • السنن الکبری:البیهقی (درگذشت در ۴۵۸ق.)، بیروت،‌ دار الفکر؛
  • الشرح الکبیر: عبدالرحمن بن قدامه (درگذشت در ۶۸۲ق.)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه؛
  • الصحاح:الجوهری (درگذشت در ۳۹۳ق.)، به کوشش العطار، بیروت،‌ دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق؛
  • صحیح البخاری:البخاری (درگذشت در ۲۵۶ق.)، بیروت،‌ دار الفکر، ۱۴۰۱ق؛
  • العروة الوثقی:سید محمد کاظم یزدی (درگذشت در ۱۳۳۷ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق؛
  • العناوین:سید عبدالفتاح الحسینی المراغی (درگذشت در ۱۲۵۰ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق؛
  • العین:خلیل (درگذشت در ۱۷۵ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی،‌ دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛
  • غنیة النزوع:الحلبی (درگذشت در ۵۸۵ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۷ق؛
  • فتح الباری:ابن حجر العسقلانی (درگذشت در ۸۵۲ق.)، بیروت،‌ دار المعرفه؛
  • فتح الوهاب:زکریا بن محمد الانصاری (درگذشت در ۹۳۶ق.)،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ *فقه الصادق(ع):سید محمد صادق روحانی، قم،‌ دار الکتاب، ۱۴۱۳ق؛
  • الکافی:الکلینی (درگذشت در ۳۲۹ق.)، به کوشش غفاری، تهران،‌ دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش؛
  • کتاب الحج:محاضرات الخوئی (درگذشت در ۱۴۱۳ق.)، الخلخالی، قم، مدرسة‌دار العلم، ۱۴۱۰ق؛
  • کشاف القناع:منصور البهوتی (درگذشت در ۱۰۵۱ق.)، به کوشش محمد حسن، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛
  • کشف الغطاء:کاشف الغطاء (درگذشت در ۱۲۲۷ق.)، اصفهان، مهدوی؛
  • کشف اللثام:الفاضل الهندی (درگذشت در ۱۱۳۷ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
  • المبسوط فی فقه الامامیه:الطوسی (درگذشت در ۴۶۰ق.)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه؛
  • المبسوط:السرخسی (درگذشت در ۴۸۳ق.)، بیروت،‌ دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛
  • مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبیلی (درگذشت در ۹۹۳ق.)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
  • المجموع شرح المهذب:النووی (درگذشت در ۶۷۶ق.)،‌ دار الفکر؛
  • المحلی بالآثار:ابن حزم الاندلسی (درگذشت در ۴۵۶ق.)، به کوشش احمد شاکر، بیروت،‌ دار الفکر؛
  • مختلف الشیعه:العلامة الحلی (درگذشت در ۷۲۶ق.)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق؛
  • مدارک الاحکام:سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت در ۱۰۰۹ق.)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۰ق؛
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام:الشهید الثانی (درگذشت در ۹۶۵ق.)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق؛
  • مصطلحات الفقه:علی مشکینی، قم، الهادی، ۱۳۷۹ش؛
  • معجم لغة الفقهاء:محمد قلعه‌جی، بیروت،‌ دار النفائس، ۱۴۰۸ق؛
  • معجم مقاییس اللغه:ابن فارس (درگذشت در ۳۹۵ق.)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق؛
  • مغنی المحتاج:محمد الشربینی (درگذشت در ۹۷۷ق.)، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق؛
  • المغنی:عبدالله بن قدامه (درگذشت در ۶۲۰ق.)، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه؛
  • مواهب الجلیل:الحطاب الرعینی (درگذشت در ۹۵۴ق.)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت،‌ دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق؛
  • مواهب الرحمن:سید عبدالاعلی السبزواری، دفتر آیت الله سبزواری، ۱۴۱۴ق؛
  • المهذب البارع:ابن فهد الحلّی (درگذشت در ۸۴۱ق.)، به کوشش العراقی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق؛
  • نیل الاوطار:الشوکانی (درگذشت در ۱۲۵۵ق.)، بیروت،‌ دار الجیل، ۱۹۷۳م؛
  • الوسیلة الی نیل الفضیله:ابن حمزه (درگذشت در ۵۶۰ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.