حج ناتمام: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
(←منابع) |
||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22188 | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22188 | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۹: | ||
| نویسنده = سعید گلاببخش | | نویسنده = سعید گلاببخش | ||
}} | }} | ||
*'''الاحصار والصد'''، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق. | *'''الاحصار والصد'''، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق. | ||
*'''اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه'''، محمد بن اسحق الفاکهی ( -۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق. | *'''اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه'''، محمد بن اسحق الفاکهی ( -۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق. |
نسخهٔ ۱۰ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۹
حج ناتمام، حج یا عمره پایان نیافته است که در فقه شیعه و اهل سنت احکام و دستورات ویژهای دارد.
چیستی
در منابع روایی و فقهی، از ناتمام ماندن حج، بیشتر با تعابیری مانند نقصان حج،[۱] بطلان حج،[۲] فوات حج،[۳] فساد حج[۴] و قضای حج[۵] یاد شده است. همچنین از اصطلاحات مرتبط با حج ناتمام، اصطلاح اِحصار[یادداشت ۱] و اصطلاح صَدّ[یادداشت ۲] است.
ناتمام ماندن حج، از دو زاویه فقهی و معنوی دیده شده است؛ از دیدگاه فقهی آن، به معنای فساد و بطلان حج بوده که در مواردی نیازمند قضای حج است و از دیدگاه معنوی آن، به معنای ثواب کمتر و عدم کمال حج است که نیازمند قضا نیست.
مصادیق تاریخی
یکی از مهمترین مصداقهای عمره ناتمام در تاریخ، عمره حضرت محمد(ص) و مسلمانان در سال ششم هجری است که به دلیل جلوگیری مشرکان مکه ناتمام ماند و حضرت محمد(ص) با انجام قربانی در حدیبیه از احرام خارج شد. او در سال بعد، عمره دیگری که به عمرة القضاء شهرت یافت به جا آورد. در ماجرای حدیبیه، آیه ﴿فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیسَرَ مِنَ الْهَدْی ﴾[یادداشت ۳][۶] نازل شد و وظیفه مسلمانان را هنگامی که حج ناتمام میماند مشخص کرد.[۷]
حج یا عمره برخی امامان(ع) نیز ناتمام مانده است. برای نمونه، عمره امام حسین(ع) در زمان زندگی امام علی(ع) به سبب بیماری به پایان نرسید و او با نحر شتر و حلق از احرام خارج شد. او پس از بهبودی، عمره دیگری به جا آورد.[۸] او در ۸ ذی حجه ۶۰ قمری نیز، احرام خود را به عمره مفرده تبدیل کرده و پس از طواف و سعی و تقصیر از احرام خارج شده و به سمت عراق حرکت کرد.[۹]
در منابع تاریخی، موارد پرشماری از ناتمام ماندن حج گزارش شده است.[۱۰] برخی از آنها چنین است:
- ناتمام ماندن حج برخی، به سبب جلوگیری عبدالله بن زبیر از طواف و سعی و محاصره مکه توسط حَجّاج بن یوسف در سال ۷۲ق.[۱۱]
- تعطیلی حج از منطقه عراق به سبب جلوگیری قرامطه در سالهای ۳۱۲ق،[۱۲] ۳۱۳ تا ۳۱۶ق.[۱۳] و ۳۱۷[۱۴] تا ۳۲۶ق.[۱۵]
- تعطیلی حج به سبب فتنه بنی هلال و کشتار حاجیان توسط آنان در سال ۳۶۳ق.[۱۶]
- اختلاف حاکمان در سال ۴۸۷ق. که موجب تعطیلی حج شد.[۱۷]
- ناتوانی حجگزاران از ورود به مکه و ادای طواف و سعی به سبب درگیری میان امیر الحاج و امیر مکه در سال ۵۵۷ و ۵۵۸ق.[۱۸]
- اختلال در سفر حج به سبب تسلط مغولان در سالهای ۶۵۶ تا ۶۶۵ق.[۱۹]
- ناتمام ماندن حج به سبب آشوب و قتل و غارت در مکه و عرفات در سالهای ۶۸۹ و ۶۹۸ق.[۲۰]
- آشوب و درگیری در منا میان مصریان و حجازیان در سال ۷۰۵ق.[۲۱]
- اخلال در ادای برخی مناسک به سبب نزاع میان امیر الحاج مصری و اشراف در عرفات در سال ۷۴۳ق.[۲۲]
- کشتار و غارت حاجیان در روز هشتم و نهم ذی حجه ۷۹۷ق.[۲۳]
- آشوب و قتل و غارت در مسجدالحرام و منا در سال ۸۱۷ق.[۲۴]
- ناتوانی حاجیان از عزیمت به حج و ناتوانی ساکنان مکه از وقوف در عرفات به سبب تصرف مکه توسط وهابیان در سال ۱۲۱۹ق.[۲۵]
- ناتمام ماندن حج گروهی از ایرانیان پس از احرام در مسجد شجره در نیمه سده چهاردهم قمری.[۲۶]
- ناتمام ماندن حج به سبب بسته شدن درهای مسجدالحرام و کشتار برخی از زائران در مسجدالحرام به دست وهابی افراطی، جهیمان عتیبی در سال ۱۴۰۰ق.[۲۷]
در قرآن و حدیث
در آیه ﴿وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ ﴾[یادداشت ۴][۲۸] مسلمانان به اتمام حج و عمره امر شدهاند. در احادیث اتمام حج در این آیه به«اقامه حج تا آخرین جزء»،[۲۹] «ادای حج بدون ارتکاب محرّمات احرام»[۳۰] و «ترک جماع، فسوق و جدال»[۳۱] تفسیر شده است.
برخی از باورهای مفسران[۳۲] و فقیهان،[۳۳] درباره مراد «اتمام حج» در آیه پیشگفته چنین است:
- تأکید بر وجوب حج و عمره،
- انجام دادن همه مناسک با تمام شرایط، حدود و اَجزاء،
- وجوب اتمام حج و عمره پس از شروع، هر چند مستحب بوده باشد،
- وجوب اتمام حج فاسد شده.
در آیات پرشمار دیگری نیز،[یادداشت ۵] به ناتمام ماندن حج و برخی احکام آن اشاره شده و عاملان ناتمام ماندن حج سرزنش شدهاند.
در احادیث، برخی اعمال موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده و تعبیر «تمام الحج» درباره آنها به کار رفته است؛ برخی از آنها چنین است:
- احرام بستن از میقاتهای مشخص شده توسط حضرت محمد(ص) برای غیر مجاوران[۳۴] و از خانه برای مجاوران[۳۵]؛
- وقوف در عرفات[۳۶] یا وقوف در عرفات و مزدلفه؛[۳۷]
- بالا بردن صدا هنگام تلبیه و ریختن خون قربانی؛[۳۸]
- حفظ زبان از کلام ناپسند؛[۳۹]
- ملاقات و زیارت امام(ع).[۴۰]
برخی مراد از تعبیر «تمام الحج» را متمِّم و کامل کننده حج دانستهاند.[۴۱]
در منابع فقهی باب جداگانهای به حج ناتمام اختصاص داده نشده و احکام مربوط به آن در مبحث حج، از جمله در باب احصار و صد پراکنده است.
وجوب اتمام
به اجماع[۴۲] فقیهان شیعه[۴۳] و اهل سنت،[۴۴] ناتمام گذاشتن حج یا عمره به دلیل آیه ﴿وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ ﴾[یادداشت ۶][۲۸] جایز نیست و پس از آغاز اعمال و احرام بستن، به پایان رساندن آن واجب است؛ هرچند شروع در آن مستحب بوده باشد.[۴۵] تحلّل کامل نیز، وابسته به اتمام حج و عمره است؛ مگر این که عاملی ناخواسته موجب ناتمام ماندن حج شود که در آن صورت احرامگزار با شرایطی میتواند از احرام خارج شود.
اسباب ناتمامی فقهی
سببهای ناتمامی فقهی، باعث ناقص شدن حج از دیدگاه فقهی شده[یادداشت ۷] و در بیشتر موارد قضای حج را لازم میکنند. برخی از سببهای مهم آن چنین است:
بیماری
اگر احرامگزار به سبب بیماری یا عواملی مانند شکستگی اعضا و جراحت[۴۶] نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، میتواند در همان جا با انجام دادن اعمالی از احرام بیرون آید. به باور مشهور فقیهان شیعه[۴۷] و اهل سنت،[۴۸] شخص مُحصَر در حج، با فرستادن قربانی به منا، ذبح آن در روز عید قربان و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج میشود. شخص مُحصَر در عمره نیز، با فرستادن قربانی به مکه و حلق یا تقصیر در هنگام ذبح از احرام خارج میشود. پس از خروج از احرام، همه محرّمات، جز آمیزش که وابسته به ادای طواف نساء است، بر او حلال میشود. البته در صورت استقرار حج، قضای آن در سال آینده لازم است.[۴۹]
دیوانگی، بیهوش یا مستی
همه فقیهان شیعه[۵۰] و اهل سنت،[۵۱] یکی از شرایط وجوب و درستیِ حج را کامل بودن عقل دانستهاند؛ از این رو، ادای حج یا انجام برخی مناسک آن در حال دیوانگی، بیهوشی یا مستی درست نبوده و در صورت انجام، قضای آن واجب است.[۵۲]
اگر حجگزار در میان مناسک دچار دیوانگی یا بیهوشی شود و زمانی بهبود یابد که فرصتی برای جبران اعمال نمانده باشد، حج او ناتمام و باطل است.[۵۳] اگر او پیش از احرام دچار دیوانگی، بیهوشی یا مستی شود، حج از او ساقط است؛[۵۴] اگر چه به استناد روایتی،[۵۵] احرام دادن او جایز بوده تا چنانچه پیش از وقوفین بهبود یافت حج را به پایان برساند.[۵۴] برخی فقیهان شیعه، هشیاری به هنگام احرام، وقوفین، طواف و سعی را کافی دانسته و در بقیه اعمال، نبود هشیاری را موجب بطلان حج ندانستهاند.[۵۶] در برابر، برخی دیگر هیچ عملی را از دیوانه، بیهوش یا مست[یادداشت ۸] به دلیل نبود اراده و نیت صحیح ندانستهاند.[۵۷]
مرگ
به اجماع فقیهان شیعه[۵۸] اگر حاجی پس از احرام و پس از ورود به محدوده حرم بمیرد، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت میکند؛ ولی اگر پس از احرام و پیش از ورود به حرم بمیرد و حج بر عهده او مستقر شده باشد، به باور مشهور فقیهان، حج ناتمام او از حجة الاسلام کفایت نکرده و باید برای او نائب گرفته شود.[۵۹] در برابر، به باور برخی، حج او کافی بوده و قضا لازم ندارد.[۶۰][یادداشت ۹][۶۱] به نظر فقیهان اهل سنت، اگر حاجی پیش از اتمام ارکان حج بمیرد، حج او از حجة السلام کفایت نمیکند؛ ولی اعمال انجام شده مقبول بوده و باید برای ادای دیگر مناسک از مکان مرگ او، نائب گرفته شود. اگر مرگ حاجی پس از ادای همه ارکان باشد، حج او از حجة الاسلام کفایت کرده و تنها باید برای اعمال انجام نشده کفاره داده شود.[۶۲]
به نظر فقیهان شیعه[۶۳] و اهل سنت،[۶۴] احکام پیشگفته در مورد حج نیابی که نائب در آن بمیرد نیز صادق بوده و در مواردی که حج از حجة الاسلامِ میّت کفایت میکرد، در اینجا نیز از ذمه منوبعنه ساقط میشود. البته برخی فقیهان شیعه، حجی که مرگ نائب پس از احرام و پیش از دخول حرم باشد را کافی دانستهاند.[۶۵] مشهور فقیهان در این حکم، میان اقسام گوناگون حج نیابی[یادداشت ۱۰] تفاوتی نگذاشتهاند؛ ولی برخی آن را در حج تبرعی و غیر حجة الاسلام[یادداشت ۱۱] جاری ندانستهاند.[۶۶]
ارتداد
یکی از اسباب ناتمام شدن حج و عمره، ارتداد احرامگزار است و فقهیان شیعه و اهل سنت بر این مطلب اتفاق نظر دارند؛ با این تفاوت که به نظر فقیهان اهل سنت اگر حجگزار در حال احرام مرتد شود، احرام و حج او باطل میشود،[۶۷] ولی به نظر فقیهان شیعه ارتداد در میان حج، موجب بطلان احرام نشده و در صورت توبه، احرامگزار میتواند اعمالش را ادامه دهد.[۶۸] البته به باور آنها، اگر ارتداد همزمان با برخی اعمال و مناسک رخ داده باشد، سبب بطلان آن عمل خاص میشود و در صورت توبه باید آن را دوباره انجام دهد.[۶۹]
ارتداد پس از اتمام حج، به نظر فقیهان حنفی[۷۰] و مالکی،[۷۱] موجب بطلان حج و وجوب تکرار آن پس از توبه میشود. در برابر، به باور فقیهان شیعه،[۷۲] شافعی[۷۳] و حنبلی[۷۴] حج انجام شده پیش از ارتداد نیاز به تکرار ندارد.
ترک برخی اعمال
ترک عمدی رکن
به باور فقیهان شیعه[۷۵] و اهل سنت،[۷۶] اگر حجگزار یکی از ارکان حج را عمداً ترک کند و زمانی برای جبران آن نداشته باشد، حج یا عمره او باطل و ناتمام است و باید سال دیگر آن را قضا کند؛ ولی اگر از روی فراموشی آن را ترک کند حجش صحیح است، البته باید آن را جبران و حج را کامل کند و اگر نتواند خودش جبران کند باید نائب بگیرد.[۷۷] البته ترک وقوفین، هر چند سهوی باشد موجب بطلان و ناتمامی حج است.[۷۸]
ترک وقوفین
به باور فقیهان شیعه، ترک وقوفین،[یادداشت ۱۲] هرچند بهطور غیرعمدی و از روی فراموشی یا ندانستنِ حکم باشد، موجب بطلان و ناتمام ماندن حج است.[۷۹] در منابع فقهی نرسیدن به وقوف در عرفات و مشعر، فوات حج نامیده شده است.[یادداشت ۱۳][۸۰] به باور مشهور فقیهان شیعه، در صورت نرسیدن حجگزار به وقوف عرفات و وقوف اختیاری مشعر[یادداشت ۱۴] حج او ناتمام و تبدیل به عمره میشود و باید با انجام اعمال عمره از احرام خارج گردد و اگر حجِّ واجب است، در سال آینده قضا کند.[۸۱] در مقابل، فقیهان اهل سنت ملاک اتمام حج را، تنها درک کردن وقوف عرفات دانستهاند.[۸۲]
ترک طواف نساء
به باور برخی فقیهان شیعه،تمامیت حج و عمره وابسته به انجام طواف نساء بوده و بدون آن، حج ناتمام است.[۸۳] با این همه، ترک طواف نساء، هرچند عامدانه باشد به اجماع فقیهان[۸۴] موجب بطلان حج یا عمره نمیشود؛ زیرا آنها طواف نساء را از ارکان حج یا عمره نشمردهاند، ولی آن را واجب و حلال بودن آمیزش را وابسته به آن دانستهاند؛ از این رو، اگر احرامگزار آن را ترک کند باید شخصاً یا به وسیله نائب جبران کند.[۸۵]
ترک برخی شروط یا اجزاء
شرائطی مانند اسلام[۸۶][۸۷] و نیت شرط صحت حج[۸۸] معرفی شده و نبود آن دو موجب ناتمامی و بطلان حج دانسته شده است.[۸۹][۹۰] برخی، در حج نیابی نیز تغییر نیت را از سوی نائب موجب ناتمامی حج شمردهاند.[۹۱]
فقیهان شیعه، به استناد روایتی از امام صادق(ع)[یادداشت ۱۵][۹۲] به تأخیر انداختن احرام را از میقات یا محاذی آن، چنانچه از روی آگاهی و عمد باشد و امکان جبران نداشته باشد، موجب بطلان و ناتمامی حج و عمره شمردهاند.[۹۳]
فقیهان اهل سنت به استناد روایتی از امام علی(ع) که احرام از خانه را موجب تمامیت حج معرفی کرده،[۹۴] احرام از منزل را برای همگان جایز و حتی برای برخی افضل دانستهاند.[۹۵] اما فقیهان شیعه به استناد برخی احادیث،[۹۶] در برداشت اهل سنت از روایت پیشگفته مناقشه کردهاند.[۹۷]
به تصریح برخی فقیهان شیعه، بدون خِتان[یادداشت ۱۶] حج مردان ناتمام است.[۹۸] برخی فقیهان، برای زنی که در عمره تمتّع پیش از پایان دور چهارمِ طواف حائض گردد، حکم به ناتمام ماندن عمره و وجوب از سر گرفتن آن پس از پایان حج کردهاند.[۹۹] این حکم به شرط طهارت در صحت طواف[۱۰۰][۱۰۱] برمیگردد.
ارتکاب برخی محرّمات احرام
در فقه شیعه[۱۰۲] و اهل سنت،[۱۰۳] انجام دادن برخی محرّماتِ احرام از روی آگاهی و عمد گاه موجب ناتمام ماندن حج یا عمره میشود. برای نمونه، به باور فقیهان شیعه آمیزش در احرامِ حج اگر پیش از وقوف در مشعر باشد، موجب فساد و ناتمام ماندن حج میشود.[۱۰۴] به باور حنفیان،[۱۰۵] اگر آمیزش پیش از وقوف در عرفات و به باور دیگر مذهبهای اهل سنت[۱۰۶] اگر پیش از تحلّلِ اول باشد موجب فساد و ناتمام ماندن حج میشود. به باور فقیهان شیعه، در احرامِ عمره اگر آمیزش پیش از سعی باشد موجب فساد و ناتمام ماندن عمره میشود.[۱۰۷]
برخی فقیهان ارتکاب فسوق و جدال را موجب ناتمامی و فساد حج شمردهاند.[۱۰۸] همچنین به باور برخی فقیهان شیعه،[۱۰۹] خود ارضایی پیش از وقوف به مشعر و به نظر فقیهان مالکی،[۱۱۰] پیش از تحلّل اول موجب فساد و ناتمامی حج است. نیز به باور شماری از فقیهان اهلسنت، برخی از مصداقهای التذاذ جنسی، موجب ناتمامی و فساد حج میشود.[۱۱۱]
جلوگیری دشمن
چنانچه احرامگزار به سبب جلوگیری دشمن[یادداشت ۱۷] نتواند حج یا عمره خود را تمام کند، به باور مشهور فقیهان شیعه[۱۱۲] و اهل سنت[۱۱۳] با انجام قربانی و حلق یا تقصیر در همان مکان، از احرامِ حج یا عمره خارج شده و همه محرمات احرام[یادداشت ۱۸] بر او حلال میشود و در صورت استقرار حج، سال بعد باید حج خود را قضا کند.
تقیه
بر پایه فقه شیعه، گاه تقیه موجب ناقص شدن حج میشود و آن در جایی است که حجگزار به دلیل تقیه، اعمال حج را طبق مذاهب اهل سنت انجام دهد. برخی فقیهان، تصریح کردهاند که چنین حجی هرچند ناقص و ناتمام است، مُجزی است و حتی در صورت از بین رفتن سبب تقیه نیازی به اعاده ندارد.[۱۱۴]
حوادث
حوادث طبیعی مانند سیل، طوفان و زلزله یا حوادث غیر مترقبه دیگر مانند تصادف، سقوط هواپیما، تمام شدن هزینه حج و ازدحام جمعیت گاه مانع از پایان یافتن حج یا عمره میشود. در منابع تاریخی، مواردی از آن گزارش شده؛ که برخی از آنها چنین است:
- بارش باران شدید و بیسابقه در منا و ریزش کوه در جمره عقبه در سال ۲۲۸ق. که موجب کشته شدن گروهی از حجگزاران شد،[۱۱۵]
- ناتمام ماندن حج در سال ۳۵۷ق. به دلیل از بین رفتن شتران در اثر تشنگی،[۱۱۶]
- ناتمام ماندن حج در سال ۳۹۷ق. به سبب وزیدن بادهای سیاه و شدید در منطقه ثَعلَبیه[یادداشت ۱۹][۱۱۷] که منجر به بازگشت حجگزاران شد،[۱۱۸]
- ازدحام حجگزاران در کعبه در سال ۵۸۱ق. که موجب کشته شدن دهها نفر از آنها شد،[۱۱۹]
- کشته شدن شماری از حاجیان هنگام سعی به سبب ازدحام جمعیت در سال ۶۱۷ق،[۱۲۰]
- کشته شدن شماری از حاجیان هنگام خروج از مسجدالحرام برای عمره در ۱۴ ذی حجه ۶۷۷ق،[۱۲۱]
- بازگشت بیشتر حاجیان مصری به سبب کمآبی در منازل میان راه در سال ۷۲۵ق،[۱۲۲]
- مرگ برخی حجگزاران یمنی به سبب تشنگی در نزدیکی مکه در سال ۸۰۰ق.[۱۲۳]
چند سبب
گاهی چند سبب از اسباب پیشگفته، حج را ناتمام میکند. برای نمونه، حجگزار پس از فساد حج، مُحصَر یا مصدود شود. در این صورت، به باور فقیهان شیعه[۱۲۴] و اهل سنت،[۱۲۵] اِحصار، کفاره اِفساد حج را ساقط نمیکند و فساد حج نیز مانع تحلّل نشده و ادای یک حج قضا در سال آینده کافی است. اگر پیش از تحلّلِ مُحصر یا مصدود، سبب احصار یا صدّ از میان برود و فرصت ادای حج باقی باشد، به نظر فقیهان شیعه[۱۲۶] و اهلسنت،[۱۲۷] وی باید در همان سال حج خود را به پایان برساند.
اسباب ناتمامی معنوی
در احادیث و منابع فقهی، برخی اعمال موجب ناتمامی حج معرفی شدهاند، با اینکه موجب بطلان و ناتمامی فقهی حج نمیشوند، بلکه مراد از آنها نبود کمال و تمامیت معنوی است؛ برخی از آنها چنیناند:
ملاقات نکردن با امام(ع)
در برخی روایات، یکی از اعمالی که حج با آن تمام میشود، ملاقات و زیارت امام(ع) بعد از فریضه حج دانسته شده است.[۱۲۸] از برخی احادیث برمیآید که غرض اصلی از واجب شدن حج، زیارت حضرت محمد(ص) و امامان(ع) است و حج تنها با آن تمام میشود.[۱۲۹] در روایتی دیگر، به کامل کردن حج با زیارت حضرت محمد(ص) و قبرهای معصومان(ع) و طلب روزی نزد قبر آنان امر شده است.[۱۳۰]
فقیهان شیعه به استناد این احادیث و روایات فراوان دیگر، زیارت حرم نبوی(ص) و قبرهای امامان(ع) را پس از فریضه حج تکمیلکننده حج[۱۳۱] و مستحب مؤکّد[۱۳۲] و حتی برخی واجب[۱۳۳] دانستهاند.[۱۳۴]
کلام ناپسند
در برخی احادیث، حفظ زبان از کلام ناپسند موجب تمامیت حج و عمره معرفی شده است.[۱۳۵] برخی فقیهان شیعه به استناد این احادیث، حفظ زبان را در حال احرام مستحب دانسته[۱۳۶] یا بیهودهگویی را از مکروهات احرام شمردهاند.[۱۳۷] حتی برخی به استناد آن، هرگونه کلام بد و ناپسند را مصداق فسوق و برای احرامگزار حرام دانستهاند.[۱۳۸]
ننوشیدن از آب زمزم
برخی فقیهان اهل سنت، نوشیدن از آب زمزم را مستحب دانسته و از موارد تمامیت حج برشمردهاند.[۱۳۹] فقیهان شافعی[۱۴۰] نیز، نوشیدن از سقایه عباس را پس از طواف زیارت مستحب شمردهاند. آنها به عمل حضرت محمد(ص) و اخباری که آن را موجب تمامیت حج دانسته استدلال کردهاند.[۱۴۱]
دیگر موارد
در منابع اهل سنت موارد دیگری نیز موجب تمامیت حج دانسته شده است؛ از جمله انجام دادن عمره پیش از حج[یادداشت ۲۰][۱۴۲] و حضور در نماز جماعت ظهر و عصر عرفه.[۱۴۳]
پانویس
- ↑ تهذیب الأحکام، ج5، ص225؛ کتاب الحج، شاهرودی، ج1، ص75؛ براهین الحج، ج1، ص210-211.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج14، ص396؛ ج15، ص66؛ ج16، ص165، ص454-455؛ مستند الشیعه، ج12، ص151، 266.
- ↑ الکافی، ج4، ص475-476؛ مسالک الإفهام، ج2، ص277، 288، 388-389، 494-495؛ جواهر الکلام، ج19، ص42، 86-89، 374؛ ج20، ص115، 448.
- ↑ الکافی، ج4، ص339، 379-380؛ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص329، 336-337؛ مدارک الأحکام، ج7، ص402؛ ج8، ص406-408.
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص482؛ کشف اللثام، ج9، ص102.
- ↑ سوره بقره (۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.
- ↑ الأم، ج2، ص173؛ جامع البیان، ج2، ص132؛ السنن الصغیر، ج2، ص207.
- ↑ الکافی، ج4، ص369-370؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص421-422.
- ↑ الإرشاد، ج2، ص66-67؛ تاریخ الطبری، ج5، ص381-383.
- ↑ الکامل، ج4، ص350؛ ج11، ص287-288؛ نک شفاء الغرام، ج2، ص260-313.
- ↑ أنساب الأشراف، ج7، ص119؛ تاریخ الطبری، ج6، ص175؛ الکامل، ج4، ص350.
- ↑ تاریخ الطبری، ج11، ص107؛ تجارب الأمم، ج5، ص213-214؛ تاریخ ابنخلدون، ج4، ص128.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص261؛ تاریخ الإسلام، ج23، ص374؛ شذرات الذهب، ج4، ص70، 76.
- ↑ مروج الذهب، ج4، ص312.
- ↑ المنتظم، ج13، ص378؛ البدایة و النهایة، ج11، ص183، 189؛ تاریخ ابنخلدون، ج4، ص128-129.
- ↑ المنتظم، ج14، ص210؛ الکامل، ج8، ص647؛ البدایة و النهایة، ج11، ص277.
- ↑ البدایة و النهایة، ج12، ص147؛ شفاء الغرام، ج2، ص275.
- ↑ المنتظم، ج18، ص152، 155؛ الکامل، ج11، ص287- 288؛ تاریخ الإسلام، ج38، ص35-36.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص287-289.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص290-292.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص293.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص298.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص303.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص309-310.
- ↑ تاریخ حج گزاری ایرانیان، ص221-222.
- ↑ أعیان الشیعة، ج3، ص376-377.
- ↑ المهدی المنتظر فی ضوء الأحادیث و الآثار الصحیحة، ص101.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ سوره بقره، آیه ۱۹۶.
- ↑ فقه القرآن، ج1، ص264
- ↑ الکافی، ج4، ص265
- ↑ تفسیر العیاشی، ج1، ص88؛ الکافی، ج4، ص337
- ↑ الکشاف، ج1، ص238؛ مجمع البیان، ج2، ص518.
- ↑ فقه القرآن، ج1، ص263؛ کنز العرفان، ج1، ص272؛ زبدة البیان، ص231-234.
- ↑ الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54؛ علل الشرائع، ج2، ص434
- ↑ الکافی، ج4، ص322؛ نک: الآثار، ص101؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص29-30.
- ↑ سنن إبن ماجه، ج2، ص1003؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص417-418؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص113، 116.
- ↑ مسند الامام احمد بن حنبل، ج4، ص82-261؛ سنن أبی داود، ج1، ص435-436؛ السنن الکبری، نسائی، ج2، ص427.
- ↑ نک: سنن إبن ماجة، ج2، ص975، سنن الترمذی، ج2، ص161.
- ↑ الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296.
- ↑ الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.
- ↑ روضة المتقین، ج5، ص362؛ ملاذ الأخیار، ج8، ص56.
- ↑ مدارک الأحکام، ج8، ص286.
- ↑ مسالک الإفهام إلی آیات الأحکام، ج2، ص138؛ تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، ج5، ص444.
- ↑ المغنی، ج3، ص119؛ المجموع، ج7، ص388-389؛ مواهب الجلیل، ج3، ص415.
- ↑ الجامع للشرائع، ص175؛ مدارک الأحکام، ج8، ص408.
- ↑ مناسک حج، محشی، امام خمینی، ص506.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص334-335؛ مسالک الإفهام، ج2، ص386-387؛ الإحصار و الصد، ص5.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106؛ المجموع، ج8، ص294.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص332؛ المغنی، ج8، ص306؛ المجموع، ج3، ص372؛
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص296-297؛ ریاض المسائل، ج6، ص36-38؛ جواهر الکلام، ج17، ص229.
- ↑ بدائع الصنائع، ج2، ص120، 160؛ المغنی، ج3، ص161؛ المجموع، ج7، ص20.
- ↑ السرائر، ج1، ص620-621؛ مختلف الشیعه، ج4، ص254-255؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص460-461.
- ↑ کشف الغطاء، ج4، ص474؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص77-78.
- ↑ ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ الدروس الشرعیه، ج1، ص342؛ مدارک الأحکام، ج7، ص232؛ کشف اللثام، ج5، ص241-243.
- ↑ الکافی، ج4، ص325؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص60
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص384.
- ↑ السرائر، ج1، ص620-621.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص143؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص93؛ جواهر الکلام، ج17، ص295.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج14، ص151؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص206؛ مهذب الأحکام، ج12، ص129.
- ↑ السرائر، ج1، ص650؛ نک: الحدائق الناضرة، ج14، ص151.
- ↑ العروة الوثقی، محشی، ج4، ص454-455؛ مصباح الهدی، ج12، ص63-64؛ مدارک العروة، ج24، ص281-282.
- ↑ فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135؛ ج15، ص83.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص168؛ الحدائق الناضرة، ج14، ص254؛ جواهر الکلام، ج17، ص366.
- ↑ فتح العزیز، ج7، ص70-73؛ المغنی، ج3، ص196-197؛ المجموع، ج7، ص135-137؛ ج15، ص83.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص323؛ السرائر، ج1، ص628؛ مناسک حج، محشی، ص70.
- ↑ مناسک حج، محشی، ص70.
- ↑ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص514؛ کشاف القناع، ج2، ص439-440.
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص314؛ جواهر الکلام، ج17، ص304؛ مستمسک العروة الوثقی، ج10، ص221-223.
- ↑ براهین الحج، ج1، ص236-237.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج2، ص96؛ بدائع الصنائع، ج1، ص95.
- ↑ المدونةالکبری، ج2، ص317؛ التاج و الإکلیل، ج6، ص284؛ مواهب الجلیل، ج4، ص65-68.
- ↑ مختلف الشیعه، ج4، ص18؛ مسالک الإفهام، ج2، ص146؛ جواهر الکلام، ج17، ص302.
- ↑ المجموع، ج3، ص5؛ فتح العزیز، ج7، ص5.
- ↑ الإنصاف، ج3، ص388؛ کشاف القناع، ج2، ص439؛ مطالب أولی النهی، ج1، ص275.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص314، 382-384؛ کشف اللثام، ج5، ص473؛ ج6، ص19؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137؛ ج19، ص370.
- ↑ نک: تحفة الفقهاء، ج1، ص381-382؛ المجموع، ج8، ص265-266؛ کشاف القناع، ج2، ص 605.
- ↑ غایة المرام، ج1، ص456؛ جواهر الکلام، ج18، ص136-137.
- ↑ الجامع للشرائع، ص180-181؛ کشف اللثام، ج5، ص19-20؛ جواهر الکلام، ج18، ص3-5.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص27، 287؛ مستند الشیعه، ج12، ص251؛ جواهر الکلام، ج19، ص85.
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص426؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص461؛ مفاتیح الشرائع، ج1، ص385.
- ↑ مجمع الفائدة، ج7، ص239-240؛ نک رسائل و مسائل، نراقی، ج3، ص365-376؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص161-167.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص236؛ بدائع الصنائع، ج2، ص220؛ المغنی، ج3، ص549.
- ↑ کتاب الحج، محقق داماد، ج3، ص378؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج3، ص279؛ نک: براهین الحج، ج1، ص245.
- ↑ مسالک الإفهام، ج2، ص348؛ مدارک الأحکام، ج8، ص172؛ الحدائق الناضرة، ج16، ص157.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص383؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص403-404؛ جواهر الکلام، ج19، ص405-407.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص297؛ مسالک الإفهام، ج2، ص144-145؛ مستمسک العروةالوثقی، ج10، ص213.
- ↑ المغنی، ج3، ص214؛ مواهب الجلیل، ج3، ص24؛ تحفة المحتاج، ج3، ص236.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص307؛ إیضاح الفوائد، ج1، ص261-262؛ مجمع الفائدة، ج6، ص157-158.
- ↑ جامع الشتات، ج1، ص343.
- ↑ السرائر، ج1، ص621.
- ↑ إرشاد الأذهان، ج1، ص313؛ شرائع الإسلام، ج1، ص169-171؛ قواعد الأحکام، ج1، ص411.
- ↑ الکافی، ج4، ص318؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص54.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص312؛ مصباح الهدی، ج12، ص424-425؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج1، ص232-237.
- ↑ الآثار، ص101؛ المصنّف، ج4، ص195؛ السنن الکبری، بیهقی، ج5، ص30.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص69؛ بدائع الصنائع، ج2، ص164؛ المغنی، ج3، ص215.
- ↑ الکافی، ج4، ص322؛ دعائم الإسلام، ج1، ص298؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص59.
- ↑ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص184-185 و167؛ مدارک الأحکام، ج7، ص222، 228؛ الحدائق الناظرة، ج14، ص447-449، 458-460.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص358؛ مدارک الأحکام، ج8، ص117-118؛ جواهر الکلام، ج19، ص274.
- ↑ شرح تبصره المتعلمین، ج3، ص354-355
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص357؛ مسالک الإفهام، ج2، ص328؛ کشف اللثام، ج5، ص405-407.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص144؛ بدایة المجتهد، ج1، ص274-275؛ المغنی، ج3، ص390.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص336-337؛ السرائر، ج1، ص548؛ جواهر الکلام، ج20، ص349، 352-353، 363، 367-368، 380.
- ↑ المغنی، ج3، ص315؛ فتح العزیز، ج7، ص473.
- ↑ کشف اللثام، ج6، ص435
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج4، ص57-58؛ بدائع الصنائع، ج2، ص217-218.
- ↑ المغنی، ج3، ص315؛ المجموع، ج7، ص384، 414.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ جواهر الکلام، ج20، ص380؛ التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، ج2، ص243 و257.
- ↑ المقنعة، ص432؛ نک: ریاض المسائل، ج1، ص376؛ کتاب الحج، گلپایگانی، ج2، ص139.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص337؛ مختلف الشیعه، ج4، ص153-154؛ جواهر الکلام، ج20، ص367-368.
- ↑ التاج و الإکلیل، ج3، ص166؛ شرح مختصر خلیل، ج2، ص358-359؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص68.
- ↑ المغنی، ج3، ص332؛ حاشیةالدسوقی، ج2، ص68؛ مواهب الجلیل، ج4، ص242-243.
- ↑ الخلاف، ج2، ص424؛ شرائع الاسلام، ج1، ص211
- ↑ المغنی، ج8، ص302-303؛ المجموع، ج3، ص371؛ المبسوط، سرخسی، ج4، ص106.
- ↑ القواعد الفقهیة، ج5، ص61-62.
- ↑ تاریخ الطبری، ج9، ص124؛ المنتظم، ج11، ص129؛ الکامل، ج7، ص9.
- ↑ المنتظم، ج14، ص189
- ↑ معجم البلدان، ج2، ص78.
- ↑ المنتظم، ج15، ص54-55.
- ↑ تاریخ الإسلام، ج41، ص13؛ شفاء الغرام، ج2، ص279.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص283.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص289-290.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص295.
- ↑ شفاء الغرام، ج2، ص303.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333، 338؛ الدروس الشرعیه، ج1، ص373؛ مسالک الإفهام، ج2، ص396-397، 483.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص356؛ مواهب الجلیل، ج3، ص532.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص333؛ مدارک الأحکام، ج8، ص297؛ جواهر الکلام، ج20، ص135-137.
- ↑ المجموع، ج7، ص389، ج8، ص307؛ کشاف القناع، ج2، ص528-529.
- ↑ الکافی، ج4، ص549؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص578؛ علل الشرائع، ج2، ص459.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص459؛ شرح فروع الکافی، ج5، ص521-522.
- ↑ الخصال، ص616.
- ↑ روضة المتقین، ج5، ص362؛ دلیل الناسک، ص493.
- ↑ وسائل الشیعة، ج14، ص320-325؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص401؛ جواهر الکلام، ج20، ص79-82.
- ↑ علل الشرائع، ج2، ص459-460.
- ↑ الوافی، ج14، ص1320-1321؛ الحدائق الناضرة، ج17، ص403.
- ↑ الکافی، ج4، ص338؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص296
- ↑ الدروس الشرعیه، ج1، ص349؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص294
- ↑ سداد العباد و رشاد العباد، ص304.
- ↑ براهین الحج، ج3، ص128-129.
- ↑ عمدة القاری، ج9، ص276- 277.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج4، ص193؛ المجموع، ج8، ص271.
- ↑ مصنف، ج4، ص265؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص55، 58؛ اخبار مکه، فاکهی، ج2، ص56، 59.
- ↑ مصنف، ج4، ص304.
- ↑ مصنف، ج4، ص327.
- ↑ ناتمام ماندن حج به علت بیماری.
- ↑ ناتمام ماندن حج به علت جلوگیری دشمن.
- ↑ حج و عمره را براى خدا به پايان بريد، و اگر [به علتى] از انجام آن ممنوع شديد، آنچه را از قربانى براى شما ميسر است [قربانى كنيد و از احرام در آييد].
- ↑ و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.
- ↑ از جمله: نساء(۴)، آیه ۱۶۷؛ مائده(۵)، آیه ۲؛ انفال(۸)، آیه ۳۴ و ۴۷؛ ابراهیم(۱۴)، آیه ۳؛ نحل(۱۶)، آیه ۸۸ و ۹۴؛ حج(۲۲)، آیه ۲۵؛ محمد(۴۷)، آیه ۳۲ و فتح(۴۸)، آیه ۲۵.
- ↑ و برای خدا حجّ و عمره را به پایان رسانید.
- ↑ به معنای مُجزی نبودن یا فساد حج و یا بطلان حج.
- ↑ یا حتی شخص به خواب رفته در طول وقوف.
- ↑ بر همین اساس، برخی فقیهان شیعه برای کسی که میداند در زمان معینی میمیرد و میداند در صورت حرکت به قصد حج پس از احرام و داخل شدن در حرم، خواهد مرد ولی با این حال حرکت نکند، حکم به استقرار حج کرده و تصریح کردهاند که تمامیت حج در حق او همان احرام و داخل شدن در حرم است.
- ↑ حجة الاسلام یا غیر آن، حج با اجرت یا حج تبرعی و مانند آنها.
- ↑ مانند حج نذری و حج استحبابی.
- ↑ وقوف در عرفات و وقوف در مشعر الحرام.
- ↑ از دست رفتن حج.
- ↑ حتی اگر وقوف اضطراری مشعر را درک کند.
- ↑ در این روایت که صحیحهای از معاویة بن عمار است، احرام بستن از میقاتهایِ مشخص شده به وسیله حضرت محمد(ص) موجب تمامیت حج و عمره دانسته شده است.
- ↑ ختنه کردن.
- ↑ یا فرد دیگر.
- ↑ حتی مباشرت با زنان.
- ↑ از منازل میان کوفه و مکه.
- ↑ ادای حج به صورت تمتّع.
منابع
- الاحصار والصد، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۳ق.
- اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحق الفاکهی ( -۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
- اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی( -۲۴۸ق.)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
- ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸ ـ ۷۲۶ق.)، تحقیق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
- اعیان الشیعه، سید محسن الامین ( -۱۳۷۱ق.)، به کوشش سید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.
- الام، محمد بن ادریس الشافعی (م ۲۰۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
- انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری ( -۲۷۹ق.)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
- الانصاف فی معرفه الراجح من الخلاف علی مذهب الامام احمد بن حنبل، علی بن سلیمان المرداوی ( -۸۸۵ق.)، به کوشش محمد حامد فیقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۷۱ق.)، به کوشش سید حسین موسوی کرمانی و عبدالرحیم بروجردی و علی پناه اشتهاردی، قم، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۷ق.
- الآثار، یعقوب بن إبراهیم الأنصاری( -۱۸۲ق.)، تحقیق أبو الوفا، بیروت، دارالکتب العلمیه،۱۳۵۵ق.
- بدایة المجتهد و نهایه المقتصد، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسی ( -۵۹۵ق.)، تحقیق و تصحیح العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- البدایه و النهایه فی التاریخ، اسماعیل بن عمر بن کثیر (۷۰۰-۷۷۴ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، علاء الدین ابی بکر الکاشانی ( -۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
- براهین الحج للفقهاء و الحجج، رضا مدنی کاشانی ( -۱۴۱۳ق.)کاشان، مدرسه علمیه آیة الله مدنی کاشانی، ۱۴۱۱ق.
- البیان فی مذهب الإمام الشافعی، یحیی العمرانی الیمنی الشافعی ( -۵۵۸ق.)، تحقیق النوری، جدة، دارالمنهاج، ۱۴۲۱ق.
- التاج و الاکلیل لمختصر خلیل، محمد بن یوسف العبدری ( -۸۹۷ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۳۹۸ق.
- تاریخ ابن خلدون (العبر و دیوان المبتداء و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر)، عبدالرحمن بن محمد ابن خلدون ( -۸۰۸ق.)، به کوشش خلیل شحاده و سهیل صادق زکار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ق.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، شمسالدین محمد بن احمد الذهبی ( -۷۴۸ق.)، تحقیق عمر عبدالسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
- تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی ( -۲۹۲ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
- تاریخ حج گزاری ایرانیان، اسرا دوغان، تهران، انتشارات مشعر، ۱۳۸۹ش.
- تجارب الامم، ابوعلی احمد بن محمد مسکویه ( -۴۲۱ق.)، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
- تحفة الفقهاء، محمد بن احمد السمرقندی ( -۹-۵۳۵ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- تحفة المحتاج فی شرح المنهاج، احمد بن محمد بن حجر الهیتمی ( -۹۷۴ق.)، مصر مکتبه التجاریه الکبری، ۱۳۵۷ق.
- تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی ( -۳۲۰ق.)، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ق.
- تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة (کتاب الحج)، فاضل لنکرانی، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۸ق.
- تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
- التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، جواد تبریزی (م ۱۴۲۷ق)، قم، دارالتفسیر، ۱۴۲۳ق.
- جامع البیان عن تاویل ای القرآن (تفسیر الطبری)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴-۳۱۰ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲ق.
- جامع الشتات، میرزای قمی (م۱۲۳۱ق) تصحیح مرتضی رضوی، کیهان، ۱۳۷۱ش.
- الجامع للشرائع، یحیی بن سعید حلی (۶۰۱-۶۹۰ق.)، قم، انتشارات موسسه سیدالشهداء، ۱۴۰۵ق.
- جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمد حسین نجفی ( -۱۲۶۶ق.)، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۸ق.
- حاشیة الدسوقی، محمد بن احمد الدسوقی ( -۱۲۳۰ق.)، احیاء الکتب العربیه.
- حاشیة رد المحتار علی الدر المختار، شرح التنویر الابصار فی فقه مذهب الامام ابیحنیفه النعمان، محمد امین ابن عابدین ( -۱۲۵۲ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
- الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الامام الشافعی، علی بن محمد الماوردی ( -۴۵۰ق.)، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- الحدائق الناضره فی احکام العتره الطاهره، یوسف بن احمد البحرانی ( -۱۱۸۶ق.)، تحقیق محمد تقی ایروانی و علی آخوندی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ش.
- الخصال المحموده و المذمومه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- الخلاف فی الاحکام، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
- الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، محمد بن مکی ( -۷۸۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، نعمان بن محمد المغربی ( -۳۶۳ق.)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
- دلیل الناسک، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، تحقیق محمد قاضی طباطبائی، مدرسة دارالحکمة، ۱۴۱۶ق.
- ذخیرة المعاد، محمد باقر السبزواری ( -۱۰۹۰ق.)، آل البیت.
- رسائل و مسائل شامل هشتصد و پانزده سوال و جواب و دوازده رساله فقهی و غیره، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، به کوشش رضا استادی، قم، انتشارات کنگره بزرگداشت فاضلین نراقیین، ۱۳۸۰ش.
- روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، محمد تقی مجلسی (۱۰۰۳-۱۰۷۰ق.)، تحقیق سید حسین موسوی کرمانی، علی پناه اشتهاردی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور، ۱۳۹۹ق.
- ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل، سید علی طباطبائی ( -۱۲۳۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- زبده البیان فی احکام القرآن، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی، تهران، مکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه، ۱۳۸۶ش.
- سداد العباد و رشاد العباد، حسین بحرانی آل عصفور ( -۱۲۱۶ق.)، تحقیق محسن آل عصفور، قم، محلاتی، ۱۴۲۱ق.
- السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن احمد ابن ادریس ( -۵۹۸ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۱ق.
- سنن ابن ماجه، محمد بن زید الربعی ابن ماجه ( -۲۷۵ق.)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
- سنن ابی داود، سلیمان بن الأشعث ( -۲۷۵ق.)، تحقیق و تعلیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
- سنن الترمذی (الجامع الصحیح)، محمد عیسی الترمذی ( -۲۷۹ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۲ق.
- سنن الصغیر للبیهقی، ابوبکر بیهقی (م۴۵۸ق) تحقیق امین قلعجی، باکستان،جامع الدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۰ق.
- السنن الکبری، احمد بن علی النسائی (۲۱۵-۳۰۳ق.)، تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
- السنن الکبری، احمد بن الحسین البیهقی (۳۸۴-۴۵۸ق.)، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶ق.
- السیره النبویه، عبدالملک بن هشام ( -۲۱۸ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
- شَذَراتُ الذَهَب فی اخبار من ذَهَب، عبدالحی بن عماد ( -۱۰۸۹ق.)، به کوشش عبدالقادر الارنووط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
- شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلی (۶۰۲-۶۷۶ق.)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، انتشارات استقلال، ۱۴۰۹ق.
- الشرح الکبیر، عبدالرحمن بن قدامه ( -۶۸۲ق.)، بیروت، دارالکتب العربی.
- شرح تبصره المتعلمین، آقا ضیاء عراقی (۱۲۴۰-۱۳۲۱ق.)، تحقیق محمد الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۴ق.
- شرح فروع الکافی، محمد هادی بن محمد صالح مازندرانی ( -۱۱۲۰ق.)، به کوشش محمد جواد محمودی و محمد حسین درایتی، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۹ق.
- شرح مختصر خلیل، محمد الخرشی ( -۱۱۰۱ق.)، بیروت، دارالفکر للطباعة.
- شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، محمد بن احمد التقی الفاسی ( -۸۳۲ق.)، تحقیق گروهی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
- العدة فی شرح العمدة، بهاء الدین المقدسی ( -۶۲۴ق.)، صلاح بن محمد عویضه،بیروت،دارالکتب العلمیه،۱۴۲۶ق.
- العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۲۰ق.
- علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
- عمدة السالک و عدة الناسک، شهاب الدین ابن النقیب الشافعی ( -۷۶۹ق.)، تحقیق عبدالله الأنصاری، قطر، الشؤون الدینیة، ۱۹۸۲م.
- عمدة القاری، العینی (م۸۵۵ق) بیروت، دارالإحیاء التراث العربی.
- غایه المراد فی شرح نکت الارشاد، محمد بن مکی (۷۳۴-۷۸۶ق.)، تحقیق گروهی از محققان، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۴۱۴ – ۱۴۲۱ق.
- غایة المرام فی شرح شرائع الاسلام، مفلح بن الحسن الصیمری ( -۹۰۰)، تحقیق کوثرانی، بیروت، دارالهادی، ۱۴۲۰ق.
- فتح العزیز، عبدالکریم بن محمد الرافعی ( -۶۲۳ق.)، بیروت، دارالفکر.
- فقه القرآن، قطب الدین الراوندی ( -۵۷۳ق.)، به کوشش سید احمد حسینی اشکوری، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۵ق.
- قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- القواعد الفقهیه، سید محمد حسن بجنوردی، تحقیق مهریزی و درایتی، قم، الهادی، ۱۴۱۹ق.
- الکافی فی فقه الإمام احمد، عبدالله بن قدامة ( -۶۲۰ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی ( -۳۲۹ق.)، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۷۵ش.
- الکامل فی التاریخ، علی بن محمد ابن الاثیر (۵۵۵-۶۳۰ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- کتاب الحج، سید محمد رضا موسوی گلپایگانی ( -۱۴۱۴ق.)، به تقریر احمد صابری همدانی، قم، دارالقرآن الکریم ۱۴۱۴ق.
- کتاب الحج، سید محمد محقق داماد یزدی ( -۱۳۸۸ق)، به تقریر عبدالله جوادی آملی، قم، چاپخانه مهر، ۱۴۰۱ق.
- کتاب الحج، سید محمود شاهرودی ( -۱۳۹۴ق.)، مقرر ابراهیم جناتی، قم، انصاریان، ۱۴۰۲ق.
- کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن یونس البهوتی ( -۱۰۵۲ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعیل شافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
- الکشاف، محمود بن عمر الزمخشری ( -۵۳۸ق.)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
- کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، جعفر کاشف الغطاء ( -۱۲۲۸ق.)، تحقیق عباس تبریزیان و دیگران،قم، نشر الإسلامی، ۱۴۲۲ق.
- کشف اللثام، محمد بن الحسن الفاضل الهندی ( -۱۱۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- کنز العرفان فی فقه القرآن، محمد بن عبدالله المقداد ( -۸۲۶ق.)، تحقیق محمد قاضی، قم، مجمع تقریب مذاهب، ۱۴۱۹ق.
- المبسوط فی فقه الامامیه، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی و سید محمد تقی کشفی، تهران، انتشارات مکتبه المرتضویه، ۱۳۵۱ش.
- المبسوط، محمد بن احمد السرخسی ( -۴۸۳ق.)، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶ق.
- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش محمد جواد بلاغی (۱۸۶۴-۱۹۳۳م.)، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
- مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبیلی احمد بن محمد ( -۹۹۳ق.)، به کوشش مجتبی عراقی و حسین یزدی و علی پناه اشتهاردی (۱۲۹۶-۱۳۸۷ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.
- المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱-۶۷۶ق.)، بیروت، دارالفکر.
- مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف حلی (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
- مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، سید محمد بن علی موسوی عاملی (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۰ق.
- مدارک العروة، علی پناه اشتهاردی، تهران، دارالأسوه، ۱۴۱۷ق.
- المدونة الکبری، مالک بن انس ( -۱۷۹ق.)، بیروت، دارالآحیاءالتراث العربی، ۱۳۲۳ق.
- مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن الحسین المسعودی ( -۳۴۶ق.)، به کوشش یوسف اسعد داغر، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۰۹ق.
- مسالک الافهام الی آیات الاحکام، الجواد الکاظمی ( -۱۰۶۵ق.)، تعلیق شریف زاده، تهران، مرتضوی، ۱۳۶۵ش.
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، زین الدین بن علی، شهید ثانی (۹۱۱-۹۶۶ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- مستمسک العروة الوثقی، سید محسن حکیم ( -۱۳۹۰ق.)، قم، انتشارات دارالتفسیر، ۱۴۱۶ق.
- مستند الشیعه فی احکام الشریعه، احمد بن محمدمهدی النراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۵ق.
- مسند الامام احمد بن حنبل، احمد بن حنبل ( -۲۴۱ق.)، بیروت، دارالصادر، بی تا.
- مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، محمد تقی آملی ( -۱۳۹۱ق.)، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۸۰ق.
- المصنّف، عبدالله بن محمد بن ابی شیبه (م۲۳۵ق) تحقیق و تعلیق سعید اللحام،بیروت، دارالفکر،۱۴۰۹ق.
- مطالب أولی النهی، مصطفی السیوطی الرحیبانی ( -۱۲۴۳ق.)، دمشق المکتب الإسلامی، ۱۴۱۵ق.
- معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله الحموی ( -۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ق.
- المغازی، محمد بن عمر الواقدی ( -۲۰۷ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
- المغنی، عبدالله بن قدامه ( -۶۲۰ق.)، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- مفاتیح الشرائع، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، انتشارات مجمع ذخائر اسلامی، ۱۴۰۱ق.
- المقنعه، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق.)، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۴۰۶ق.
- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- مناسک حج (المحشی)، امام خمینی ( -۱۴۱۰ق.)، مشعر، ۱۳۸۱ش.
- المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی ( -۵۹۷ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا و نعیم زرزور، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
- مواهب الجلیل، محمد بن محمد الحطاب الرعینی ( -۹۵۴ق.)، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الاثار الصحیحه و اقوال العلماء و اراء الفرق المختلفه، عبدالعظیم البستوی، مکه، مکتبه المکیه، ۱۴۲۰ق.
- مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، سید عبدالأعلیسبزواری ( -۱۴۱۴ق.)، قم، دفتر آیة الله سبزواری، ۱۴۱۳ق.
- الموتلف من المختلف بین ائمه السلف، الفضل بن الحسن الطبرسی (۴۶۸-۵۴۸ق.)، به کوشش گروهی از استادان، مشهد، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۰ق.
- الوافی، محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی (۱۰۰۶-۱۰۹۱ق.)، تحقیق ضیاء الدین حسینی و کمال الدین فقیه ایمانی، اصفهان، کتابخانه امیرالمومنین، ۱۴۰۶ق.
- وسائل الشیعه (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه)، محمد بن الحسن الحر العاملی (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق.)، به کوشش عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.