پرش به محتوا

صدّ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
 
(۱۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
«صدّ» به معنای بازداشتن و روی گرداندن است.<ref>العین، ج۷، ص۸۰؛ الصحاح، ج۲، ص۴۹۵؛ النهایه، ج۳، ص۱۵.</ref> در فقه [[امامیه|امامی]]، «صدّ» یعنی دشمن از ورود احرام‌گزار به [[مکه]]، در عمره یا حج و یا از [[وقوف در مشعر|وقوف]] وی در [[مَشعر|مشعر]] و [[عرفات|عَرَفات]] در حج جلوگیری کند.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref>   
«صدّ» به معنای بازداشتن و روی گرداندن است.<ref>العین، ج۷، ص۸۰؛ الصحاح، ج۲، ص۴۹۵؛ النهایه، ج۳، ص۱۵.</ref> در فقه [[امامیه|امامی]]، «صدّ» یعنی دشمن از ورود احرام‌گزار به [[مکه]]، در عمره یا حج و یا از [[وقوف در مشعر|وقوف]] وی در [[مَشعر|مشعر]] و [[عرفات|عَرَفات]] در حج جلوگیری کند.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref>   


واژه «صدّ» در برخی منابع فقهی [[اهل سنت]] به چشم می‌خورد؛<ref>المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۵۷-۵۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۱۴-۱۵.</ref> اما معنایی مصطلح نیافته است. فقهای اهل سنت برای آنچه که امامیه اصطلاح "صد" را قرار داده اند؛ اصطلاح "احصار" را به کار می برند. توضیح اینکه: احصار، در فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، با هر چه مانع حج ‌گزاردن محرم شود، تحقق می‌یابد؛ همچون بازدارندگی دشمن، بروز بیماری، نبودن هزینه سفر، و درگذشت همسر یا مَحرم زن؛<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> و به باور فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۴.</ref> و نظر مشهور فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref>تنها با بازدارندگی دشمن محقق می‌شود.
واژه «صدّ» در برخی منابع فقهی [[اهل سنت]] به چشم می‌خورد؛<ref>المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۵۷-۵۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۱۴-۱۵.</ref> اما معنایی مصطلح نیافته است. فقهای اهل سنت برای آنچه که امامیه اصطلاح "صد" را قرار داده اند؛ اصطلاح "احصار" را به کار می برند. به باور فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۴.</ref> و نظر مشهور فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> احصار تنها با بازدارندگی دشمن محقق می‌شود؛ ولی در فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، با هر چه مانع حج ‌گزاردن محرم شود، تحقق می‌یابد؛ همچون بازدارندگی دشمن، بروز بیماری، نبودن هزینه سفر، و درگذشت همسر یا مَحرم زن؛<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref>


در منابع فقهی، کسی که به سبب احصار از اتمام حج بازماند، «[[محصور]]» یا «مُحصَر» و آن که بر اثر «صدّ» توفیق اتمام حج نیابد، «[[مصدود]]» خوانده می‌شود.  
در منابع فقهی، کسی که به سبب احصار از اتمام حج بازماند، «[[محصور]]» یا «[[مُحصَر]]» و آن که بر اثر «صدّ» توفیق اتمام حج نیابد، «[[مصدود]]» خوانده می‌شود.  


== صدّ در قرآن ==
== پیشینه صدّ ==
در آیات 196 سوره بقره و 2 سوره مائده ، موضوع صَدّ، آمده است؛ به باور [[حدیث|مُحَدِّثان]]<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ الکافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>احکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۱۱.</ref> آیه 196 سوره بقره در [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیّه]] نازل شد. هنگامی که [[پیامبر(ص)]] همراه با جمعی از مسلمانان برای ادای [[مناسک حج|مناسک]] راهی [[مکه]] شد، مشرکان مکه ایشان را از این کار بازداشتند. از این رو، ایشان در [[حدیبیه|حُدَیبیّه]] شتر خود را به عنوان [[قربانی]] مناسک [[عمره|عُمره]]، [[نحر|نَحر]] کرد و از [[احرام]] خارج شد. در آیات ۲۵ [[سوره‌ فتح]]، ۲۵ [[سوره حجّ]] و ۳۴ [[سوره انفال]] کسانی که مسلمانان را از ادای مناسک حج بازمی‌دارند، نکوهش شده‌اند.
در آیات 196 سوره بقره و 2 سوره مائده ، موضوع صَدّ، آمده است؛ به باور [[حدیث|مُحَدِّثان]]<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ الکافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>احکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۱۱.</ref> آیه 196 سوره بقره در [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیّه]] نازل شد. هنگامی که [[پیامبر(ص)]] همراه با جمعی از مسلمانان برای ادای [[مناسک حج|مناسک]] راهی [[مکه]] شد، مشرکان مکه ایشان را از این کار بازداشتند. از این رو، ایشان در [[حدیبیه|حُدَیبیّه]] شتر خود را به عنوان [[قربانی]] مناسک [[عمره|عُمره]]، [[نحر|نَحر]] کرد و از [[احرام]] خارج شد. در آیات ۲۵ [[سوره‌ فتح]]، ۲۵ [[سوره حجّ]] و ۳۴ [[سوره انفال]] کسانی که مسلمانان را از ادای مناسک حج بازمی‌دارند، نکوهش شده‌اند.


== نمونه‌های تاریخی صدّ ==
نمونه‌هایی از صدّ در منابع تاریخ اسلام ثبت شده است؛ از جمله: گزارش شده که طی وقایعی از قبیل درگیری‌ها و جنگ‌های سیاسی در مکه، برخی حاکمان مانع اتمام حج زائران می شدند. برخی از این وقایع در سال های: ۷۲ق،<ref>الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref> ۵۵۷ق،<ref>الکامل، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref> ۶۹۸ق، <ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.</ref> ۷۰۵ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۱.</ref> ۷۴۳ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref>۸۱۷ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۳.</ref> ۱۲۱۹ق،<ref>تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>حدود نیمه قرن ۱۴ق،<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> و ۱۴۰۰ق<ref>المهدی المنتظر، ص۱۰۱.</ref>گزارش شده است.  
نمونه‌هایی از صدّ در منابع تاریخ اسلام ثبت شده است؛ از جمله: گزارش شده که طی وقایعی از قبیل درگیری‌ها و جنگ‌های سیاسی در مکه، برخی حاکمان مانع اتمام حج زائران می شدند. برخی از این وقایع در سال های: ۷۲ق،<ref>الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref> ۵۵۷ق،<ref>الکامل، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref> ۶۹۸ق، <ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.</ref> ۷۰۵ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۱.</ref> ۷۴۳ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref>۸۱۷ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۳.</ref> ۱۲۱۹ق،<ref>تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>حدود نیمه قرن ۱۴ق،<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> ۱۴۰۰ق<ref>المهدی المنتظر، ص۱۰۱.</ref>گزارش شده است.  


== تحقّق صدّ ==
== تحقّق صدّ ==
فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که صدّ در [[حج]] هنگامی تحقق می‌یابد که [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و یا [[مشعر|مَشعر]] ممکن نگردد و زمان حج نیز سپری شود.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۸-۵۱۴.</ref>  اگر این ناتوانی هنگام نزول در [[منا|مَنا]] پدید آید، به نظر شماری از [[فقه|فقیهان]] امامی، صدّ تحقق نمی‌یابد؛ بلکه باید برای [[رمی|رَمْیْ]] و [[ذبح]] قربانی نائب گرفت و پس از [[حلق|حَلْق]] یا [[تقصیر]] و خروج از [[احرام]]، به بقیه اعمال پرداخت.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۶.</ref> اگر فرد از ورود به منا و [[مکه]] بازداشته شود، برخی از فقیهان امامی آن را از مصادیق صَدّ می‌دانند.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۲.</ref>
فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که صدّ در [[حج]] هنگامی تحقق می‌یابد که [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و یا [[مشعر|مَشعر]] ممکن نگردد و زمان حج نیز سپری شود.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۸-۵۱۴.</ref>  اگر این ناتوانی هنگام نزول در [[منا|مَنا]] پدید آید، به نظر برخی، صدّ تحقق نمی‌یابد؛ بلکه باید برای [[رمی|رَمْیْ]] و [[ذبح]] قربانی نائب گرفت و پس از [[حلق|حَلْق]] یا [[تقصیر]] و خروج از [[احرام]]، به بقیه اعمال پرداخت.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۶.</ref> اگر فرد از ورود به منا و [[مکه]] بازداشته شود، برخی آن را از مصادیق صَدّ می‌دانند.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۲.</ref> صدّ در [[عمره|عُمره]]، با ممنوعیت از رسیدن به مکه<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۰، ۴۱۱.</ref> یا ممنوعیت از انجام دادن اعمال عمره<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۸.</ref> و به نظر برخی در صورت ناتوانی از [[طواف]] یا [[سعی]]<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۱؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۷.</ref> محقق می شود.
 
به باور فقیهان امامی، صدّ در [[عمره|عُمره]]، با ممنوعیت از رسیدن به مکه<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۰، ۴۱۱.</ref> یا ممنوعیت از انجام دادن اعمال عمره پس از رسیدن به مکه<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۸.</ref> تحقق می‌یابد. در صورت ناتوانی از [[طواف]] یا [[سعی]] نیز برخی قائل به تحقق صدّ شده‌اند.<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۱؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۷.</ref>
 
=== آرای اهل سنت ===
فقیهان [[اهل سنت]] اتفاق‌نظر دارند که اگر [[احرام|احرام‌گزار]] هم از [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و هم [[طواف افاضه]] ناتوان گردد، احصار تحقق می‌یابد.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref>
 
اگر ممنوعیت تنها از وقوف باشد، [[مذهب حنفی|حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۴؛ اللباب، ج۱، ص۲۱۴.</ref> و اندکی از [[مذهب حنبلی|حنبلیان]]<ref>نک: المغنی، ج۳، ص۳۷۴.</ref> آن را احصار نمی دانند ولی فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، [[مذهب مالکی|مالکی]] و حنبلی آن را احصار می‌دانند؛ هرچند همگی می گویند تحلل با انجام دادن اعمال [[عمره|عُمره]] فراهم می‌گردد.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵-۹۶.</ref>
 
اگر ممنوعیت تنها از طواف افاضه باشد، به نظر حنفیان و مالکیان، احصار نیست؛<ref>مختصر خلیل، ص۷۷؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵؛ تبیین الحقائق، ج۲، ص۸۱.</ref> ولی به نظر شافعیان احصار است.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۳۰۲.</ref> از نظر حنبلیان، اگر منع از طواف پس از وقوف در [[صحرای عرفه|عرفه]] و پیش از [[رمی جمره عقبه|رَمْی جَمَرَه عَقَبه]] رخ دهد، احصار است؛ ولی اگر پس از رمی جمره عقبه باشد، احصار نیست.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مطالب اولی النهی، ج۲، ص۴۵۹.</ref>


فقیهان [[اهل سنت]] اتفاق‌نظر دارند که اگر [[احرام|احرام‌گزار]] از [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و [[طواف افاضه]] ناتوان گردد، احصار تحقق می‌یابد.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> اما اگر ممنوعیت تنها از وقوف باشد، تنها فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، [[مذهب مالکی|مالکی]] و اکثر فقهای [[حنبلی]] آن را احصار می‌دانند؛<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵-۹۶.</ref> هرچند همه فقهای مذاهب اربعه می گویند تحلل با انجام اعمال [[عمره|عُمره]] فراهم می‌گردد.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۴؛ اللباب، ج۱، ص۲۱۴؛المغنی، ج۳، ص۳۷۴.</ref> و اگر ممنوعیت تنها از طواف افاضه باشد، به نظر شافعیان احصار است.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۳۰۲.</ref> از نظر حنبلیان، تنها اگر منع از طواف پس از وقوف در [[صحرای عرفه|عرفه]] و پیش از [[رمی جمره عقبه|رَمْی جَمَرَه عَقَبه]] رخ دهد، احصار است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مطالب اولی النهی، ج۲، ص۴۵۹.</ref>
== تحلّل ==
== تحلّل ==
{{اصلی|تحلل}}حکم مشترک محصور و مصدود از نظر همه فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴.</ref>، [[تحلل|تحلّل]]<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۶۷۳؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ النهایه، ج۱، ص۴۲۸، «حلل».</ref> یعنی خروج از [[احرام]] و [[حلال|حلال‌شدن]] محرمات احرام است. [[مالک بن انس]] به تحلل محصور در [[عمره|عُمره]] باور ندارد؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱.</ref>
{{اصلی|تحلل}}حکم مشترک محصور و مصدود از نظر همه فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴.</ref>، [[تحلل|تحلّل]]<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۶۷۳؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ النهایه، ج۱، ص۴۲۸، «حلل».</ref> یعنی خروج از [[احرام]] و [[حلال|حلال‌شدن]] محرمات احرام است. [[مالک بن انس]] به تحلل محصور در [[عمره|عُمره]] باور ندارد؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱.</ref> دامنه تحلل [[مصدود]] از نظر فقهای امامیه<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref> و دامنه تحلل [[محصور]] از نظر فقهای اهل سنت<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> همه محرمات است.
 
تَحَلُّل [[مصدود]] به نظر برخی فقهاء امامی با [[قربانی|قربانی‌کردن]] و به نظر برخی دیگر از آنان با [[حلق|حَلق]] یا [[تقصیر]] و تحلل [[محصور]] به نظر مشهور [[مذهب شافعی|شافعیان]] و بیشتر [[مذهب حنبلی|حنبلیان]]، با قربانی و حلق؛ و به نظر [[مذهب مالکی|مالکیان]] تنها با نیت تحلل و به نظر بیشتر فقیهان حنفی تنها با قربانی‌کردن حاصل می‌شود.[نیاز به منبع]
 
به نظر فقیهان امامی، با قربانی کردن و به باور برخی، هم قربانی و هم حلق یا تقصیر، همه محرمات احرام برای مصدود حلال می‌گردد.<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref>  
 
مذاهب [[اهل سنت]] در مورد محصور (مطابق تعریف خود برای احصار) قائل به تحلّل کامل از همه محرمات حتی کامیابی جنسی هستند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref>


=== استحباب تأخیر در تحلّل ===
=== استحباب تأخیر در تحلّل ===
به نظر فقیهان امامی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.</ref> و ا[[هل سنت]]<ref>الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.</ref> حکم [[تحلل|تَحلُّل]]، رخصت است نه عزیمت؛ یعنی تحلل در وضع خاص اِحصار و صَدّ [[مباح]] می‌شود و [[واجب]] نیست.
به نظر فقیهان امامی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.</ref> و ا[[هل سنت]]<ref>الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.</ref> حکم [[تحلل|تَحلُّل]]، رخصت است؛ یعنی تحلل در وضع خاص [[مباح]] می‌شود و [[واجب]] نیست.


فقیهان امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> بر آنند که [[مستحب]] است شخص [[محصر|مُحصَر]] تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]] تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.</ref> فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانسته‌اند.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref>
فقیهان امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> بر آنند که [[مستحب]] است شخص [[محصر|مُحصَر]] تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]] تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.</ref> فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانسته‌اند.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref>


=== نیت تحلّل ===
=== نیت تحلّل ===
[[فقه|فقیهان]] همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت [[تحلل|تَحَلُّل]] برای محصور اتفاق‌نظر دارند؛ هر چند فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام [[ذبح]] قربانی لازم است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.</ref> فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> ، [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>نک: البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.</ref> هنگام فرستادن [[قربانی]] به سوی حرم و ذبح، نیت تحلّل را ضروری شمرده و گفته‌اند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمی‌شود.
[[فقه|فقیهان]] همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت [[تحلل|تَحَلُّل]] برای محصور اتفاق‌نظر دارند؛ هر چند فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام [[ذبح]] قربانی لازم است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.</ref> تمام فقهای [[مذاهب اربعه]] نیت تحلّل را هنگام فرستادن [[قربانی]] به سوی حرم و ذبح، ضروری شمرده و گفته‌اند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمی‌شود.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹؛مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴؛المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.</ref>


=== قربانی ===
=== قربانی ===
{{اصلی|قربانی}}برای تحلّل مصدود، نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، [[وجوب]] قربانی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و نظر غیرمشهور، واجب نبودن آن است.<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.</ref> برای تحلّلِ محصور، قربانی‌کردن لازم است. در [[حج قران|حج قِران]]، به باور فقیهان حنفی، [[ذبح]] دو قربانی لازم است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.</ref> اما دیگر فقیهان [[اهل سنت]] برای تحلل او تنها یک قربانی را کافی می‌دانند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۸۸.</ref> [[مذهب مالکیان|مالکیان]] برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمی‌شمرند<ref>الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> و بر آنند که محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج می‌شود.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref>
{{اصلی|قربانی}}برای تحلّل [[مصدود]]، نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، [[وجوب]] قربانی است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.</ref> برای تحلّلِ [[محصور]]، قربانی‌کردن لازم است. در [[حج قران|حج قِران]]، به باور فقیهان حنفی،<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.</ref> برخلاف سایر فقها<ref>المجموع، ج۸، ص۲۸۸.</ref> [[ذبح]] دو قربانی لازم است. [[مذهب مالکیان|مالکیان]] برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمی‌شمرند<ref>الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> و بر آنند که محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج می‌شود.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref>


* مکان [[ذبح]] قربانی: به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، مکان ذبح [[قربانی]] مصدود، همان محلی است که در آن‌جا بازداشته شده است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> مکان ذبح قربانی برای شخص محصور،از نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.</ref>  همان مکان حصر؛ و از نظر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] منطقه [[حرم]] است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.</ref>
* مکان ذبح [[قربانی]] مصدود، به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، همان محل منع دشمن است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> مکان ذبح قربانی محصور،از نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.</ref>  همان مکان حصر؛ و از نظر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] منطقه [[حرم]] است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.</ref>


* زمان [[ذبح]] قربانی: به نظر فقیهان امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.</ref> زمان ذبح قربانی مصدود همان زمانی است که بازدارندگی دشمن تحقق می‌یابد. به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و برخی [[مذهب حنفی|حنفیان]] و خود [[ابوحنیفه]]<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> ، ذبح قربانی برای محصور دارای زمان خاص نیست. به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، زمان قربانی محصور در [[حج]]، هشتم تا دهم [[ذی‌حجه]] و در [[عمره|عُمره]]، نامُعَیّن است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref>
* زمان ذبح قربانی مصدود، به نظر فقیهان امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.</ref> همان زمان منع دشمن است.. ذبح قربانی محصور، به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و برخی [[مذهب حنفی|حنفیان]] و خود [[ابوحنیفه]]<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> ، دارای زمان خاص نیست ولی به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، در [[حج]]، هشتم تا دهم [[ذی‌حجه]] و در [[عمره|عُمره]]، نامُعَیّن است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref>
* [[بدل قربانی]]: به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|شیعه]]، در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، در صَدّ<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.</ref> بدلی وجود ندارد و [[وجوب]] قربانی برداشته می‌شود.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.</ref> فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] نیز وجود بدل را نمی‌پذیرند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> سخن مشهور در فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]، وجود بدل در قربانی احصار، است. و سه نظر در مورد بدل دارند: 1) وجوب اطعام؛ 2) وجوب ۱۰ روز روزه و 3) تخییر میان اطعام و ۱۰ روز روزه. <ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]] بر آنند که بدل قربانی احصار ۱۰ روز روزه گرفتن است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> در فقه [[مذهب مالکی|مالکی]] از آن‌جا که قربانی احصار واجب شمرده نشده، بدل نیز در میان نیست.<ref>نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.</ref>
* به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|شیعه]]، در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، در صَدّ<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.</ref> [[وجوب]] قربانی برداشته می‌شود.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.</ref> فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] نیز وجود بدل را نمی‌پذیرند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> سخن مشهور در فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]، وجود بدل در قربانی احصار، است؛ و سه نظر در مورد بدل دارند: 1) وجوب اطعام؛ 2) وجوب ۱۰ روزه و 3) تخییر میان اطعام و ۱۰ روزه. <ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> از نظر فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]] بدل قربانی احصار ۱۰ روزه است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> در فقه [[مذهب مالکی|مالکی]] از آن‌جا که قربانی احصار واجب نیست، سخنی از بدل نیست.<ref>نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.</ref>


=== حلق و تقصیر ===
=== حلق و تقصیر ===
{{اصلی|حلق|تقصیر}}فقهای [[امامیه|امامی]]، درباره حکم [[حلق|حَلق]] و [[تقصیر]] برای [[تحلل|تَحَلُّل]] مصدود در [[حج]] و [[عُمره|عمره]]، چند نظر دارند: 1) [[واجب|واجب‌نبودن]] حلق و تقصیر،<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> 2) وجوب تقصیر،<ref>المراسم العلویه، ص۱۱۷؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۳.</ref> 3)وجوب حلق،<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.</ref> 4) وجوب اختیاری حلق یا تقصیر<ref>اللمعة الدمشقیه، ص۷۱؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۰.</ref> و 5) حلق یا تقصیر از باب احتیاط.<ref>المعتمد، ج۵، ص۴۲۷، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۸۴.</ref>   
{{اصلی|حلق|تقصیر}}فقهای [[امامیه|امامی]]، درباره حکم [[حلق|حَلق]] و [[تقصیر]] برای [[تحلل|تَحَلُّل]] مصدود در [[حج]] و [[عُمره|عمره]]، چند نظر دارند: 1) [[واجب|واجب‌نبودن]] حلق و تقصیر،<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> 2) وجوب تقصیر،<ref>المراسم العلویه، ص۱۱۷؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۳.</ref> 3)وجوب حلق،<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.</ref> 4) وجوب اختیاری حلق یا تقصیر<ref>اللمعة الدمشقیه، ص۷۱؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۰.</ref> و 5) حلق یا تقصیر از باب احتیاط.<ref>المعتمد، ج۵، ص۴۲۷، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۸۴.</ref>   


به نظر مشهور فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> و برخی از فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> برای تحلل محصور، حلق لازم است.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۶۹؛ ج۵، ص۸۵.</ref> [[مذهب مالکی|مالکی‌ها]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۴.</ref> و بیشتر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]]، جز ابویوسف<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۷.</ref> و برخی از فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> حلق را برای [[تحلل|تَحَلُّل]] محصور لازم ندانسته‌اند.
به نظر مشهور فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> و برخی از فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> بر خلاف سایر فقها <ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۴؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> جز ابویوسف<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۷.</ref>برای تحلل محصور، حلق لازم است.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۶۹؛ ج۵، ص۸۵.</ref>  


=== قضای حج و عمره ===
=== قضای حج و عمره ===
بر پایه فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>مختصر مزنی، ص۷۲؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۷.</ref> [[مذهب مالکی|مالکی]]،<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۹؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]،<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۲.</ref> اگر [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] محصور، [[مستحب]] باشد، [[قضا|قضای]] حج ناتمام لازم نیست؛ اما اگر حج بر عهده او مستقر شده باشد، قضای آن [[واجب]] است. اگر [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] واجب، غیر مستقر باشد، قضای آن لازم نیست؛ مگر آن که وی دیگر بار [[مستطیع]] شود.  
بر پایه فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>مختصر مزنی، ص۷۲؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۷.</ref> [[مذهب مالکی|مالکی]]،<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۹؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]،<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۲.</ref> تنها اگر حج بر عهده محصور مستقر شده باشد، قضای  [[قضا|قضای]] حج ناتمام بر او [[واجب]] است. اگر [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] واجب، غیر مستقر باشد، قضای آن لازم نیست؛ مگر آن که وی دوباره [[مستطیع]] شود. فقیهان [[مذهبی حنفی|حنفی]]، افزون بر آن، به وجوب قضای حج یا عمره [[مستحب]] نیز باور دارند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۲.</ref>
 
فقیهان [[مذهبی حنفی|حنفی]]، افزون بر وجوب قضای حج یا عمره واجب محصور، به وجوب قضای حج یا عمره [[مستحب]] نیز باور دارند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۲.</ref>
 
بر پایه فقه حنفی، اگر شخص محصور [[حج]] به جا می‌آورده، باید یک حج قضا برای آغاز حج و یک [[عمره|عُمره]] قضا برای [[تحلل|تَحَلُّل]] بگزارد و اگر عمره به جا می‌آورده، باید یک عمره قضا انجام دهد. نیز اگر وی [[حج قران|حج قِران]] می‌گزارده، باید یک حج قضا و دو عمره قضا به جا آورد که یکی از آن دو برای قِران و دیگری برای تحلل است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ الدر المختار، ج۲، ص۶۵۲.</ref>
 
== زوال احصار ==
== زوال احصار ==
{{اصلی|زوال احصار}}به باور فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، با زوال اِحصار در [[حج مستحب]]، حتی اگر وقت برای تجدید [[احرام]] و ادای دوباره حج باشد، وظیفه‌ای بر عهده محصور نیست. در [[حج واجب]] نیز اگر زمان کافی برای تجدید احرام و حج باقی نمانده باشد، همین حکم جاری است؛ اما اگر زمان ادای [[مناسک حج]] نگذشته باشد، حج همچنان بر او واجب است؛ گرچه می‌تواند آن را به تأخیر اندازد.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref> به باور دیگر مذاهب [[اهل سنت]]، در صورت زوال احصار و باقی بودن زمان کافی، باید مناسک حج ادا شود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> بر پایه فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و ادای مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمی‌تواند با [[قربانی|قربانی‌کردن]] از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا ادای مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، [[تحلل|تَحَلُّل]] جایز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.</ref>
{{اصلی|زوال احصار}}به باور فقهای مذاهب اربعه با زوال اِحصار در [[حج واجب]] در صورتی که زمان ادای [[مناسک حج]] نگذشته باشد،باید مناسک حج ادا شود؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴؛المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref>  گرچه از نظر شافعی می‌تواند آن را به تأخیر اندازد.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref> بر پایه فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و ادای مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمی‌تواند با [[قربانی|قربانی‌کردن]] از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا ادای مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، [[تحلل|تَحَلُّل]] جایز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.</ref>


== اشتراط تحلّل ==
== اشتراط تحلّل ==
{{اصلی|اشتراط تحلل}}به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>السرائر، ج۱، ص۵۳۳؛ الجامع للشرائع، ص۲۰۴؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۴۶.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۷.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۳۱۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۴۶.</ref> [[اشتراط تحلل|اشتراط تحلّل]] در هنگام [[احرام]] صحیح است؛ یعنی انسان هنگام احرام شرط کند که اگر بیمار شود یا توشه سفر او پایان یابد یا به سبب منع ظالمی نتواند حج را به پایان رساند، از احرام بیرون آید. بر این اساس، هرگاه یکی از این موانع تحقق یابد، چنین شرطی نافذ است و او می‌تواند از احرام خارج شود. [[مذهب مالکی|مالکیان]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفیان]]<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۸.</ref> چنین شرطی را صحیح و نافذ ندانسته‌اند.
{{اصلی|اشتراط تحلل}}به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>السرائر، ج۱، ص۵۳۳؛ الجامع للشرائع، ص۲۰۴؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۴۶.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۷.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۳۱۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۴۶.</ref> [[اشتراط تحلل|اشتراط تحلّل]] در هنگام [[احرام]] صحیح است؛ یعنی انسان هنگام احرام شرط کند که اگر بیمار شود یا توشه سفر او پایان یابد یا به سبب منع ظالمی نتواند حج را به پایان رساند، از احرام بیرون آید. بر این اساس، هرگاه یکی از این موانع تحقق یابد، چنین شرطی نافذ است و او می‌تواند از احرام خارج شود.  
 
در صورت [[اشتراط تحلل]]، برخی فقیهان [[امامیه|شیعه]] به وجوب [[قربانی]]<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.</ref> و برخی به عدم وجوب آن اعتقاد دارند.<ref>الانتصار، ص۲۵۸؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ الجامع للشرائع، ص۲۲۲.</ref>
 
[[مذهب شافعی|شافعیان]] بر آنند که در صورت اشتراط، هنگامی برای [[تحلل|تَحَلّل]]، [[ذبح]] قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح [[قربانی]] تحلل یابد. در غیر این صورت، شافعیان درباره وجوب قربانی برای تحلل اختلاف نظر دارند.<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.</ref>
 
[[مذهب حنبلی|حنبلیان]] به [[واجب|واجب‌نبودن]] قربانی باور دارند.<ref>المغنی، ج۳، ص۲۴۳، ۳۷۷.</ref>


در منابع فقه [[امامیه|امامی]]، آثاری گوناگون برای [[اشتراط تحلل|اشتراط تَحَلُّل]] در هنگام [[احرام]] یاد شده است؛ از جمله: تعجیل تحلل،<ref>المختصر النافع، ص۱۰۰؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۶۳؛ ج۲، ص۱۱۳.</ref> یعنی لازم نبودن انتظار برای رسیدن قربانی به محل [[ذبح]] در احصار به سبب بیماری، لزوم نداشتن قضای حج در سال آینده،<ref>نک: تهذیب، ج۵، ص۲۹۶؛ معتمد العروه، ج۲، ص۵۱۵-۵۱۶.</ref> حصول تحلّل از همه [[حرام|مُحَرَمَّات]] احرام حتی کامیابی جنسی.<ref>نک: کشف اللثام، ج۵، ص۳۱۶؛ کشف الغطاء، ج۲، ص۴۴۶؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>
در صورت [[اشتراط تحلل]]، تنها برخی فقیهان [[امامیه|شیعه]] به وجوب [[قربانی]] اعتقاد دارند.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.</ref> [[مذهب شافعی|شافعیان]] بر آنند که در صورت اشتراط، هنگامی برای [[تحلل|تَحَلّل]]، [[ذبح]] قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح [[قربانی]] تحلل یابد. در غیر این صورت،درباره وجوب قربانی اختلاف نظر دارند.<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.</ref>  


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۰۸

به بازماندن مُحرِم از انجام مناسک حج یا عُمره در زمان خودش، به دلیل عوامل بیرونی مانند دشمن "صَدّ" می‌گویند. نخستین بار مشرکان مکه مانع انجام حج پیامبر(ص) و اصحابش در ماجرای صلح حُدَیبیه شدند. صدّ زمانی اتفاق می افتد که عمره گزار از ورود به مکه و یا از انجام اعمال عمره و حج‌گزار از وقوف در عَرَفات و یا مَشعر، بازداشته شود. در این صورت فرد با قربانی و علاوه بر آن، طبق نظر برخی با حَلق یا تقصیر از احرام خارج و محرمات احرام برایش حلال می شود. حج‌گزار می‌تواند هنگام احرام شرط کند که اگر صدّ پیش آید، از احرام خارج شود.

مفهوم‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

«صدّ» به معنای بازداشتن و روی گرداندن است.[۱] در فقه امامی، «صدّ» یعنی دشمن از ورود احرام‌گزار به مکه، در عمره یا حج و یا از وقوف وی در مشعر و عَرَفات در حج جلوگیری کند.[۲]

واژه «صدّ» در برخی منابع فقهی اهل سنت به چشم می‌خورد؛[۳] اما معنایی مصطلح نیافته است. فقهای اهل سنت برای آنچه که امامیه اصطلاح "صد" را قرار داده اند؛ اصطلاح "احصار" را به کار می برند. به باور فقیهان مالکی[۴] و شافعی[۵] و نظر مشهور فقه حنبلی[۶] احصار تنها با بازدارندگی دشمن محقق می‌شود؛ ولی در فقه حنفی، با هر چه مانع حج ‌گزاردن محرم شود، تحقق می‌یابد؛ همچون بازدارندگی دشمن، بروز بیماری، نبودن هزینه سفر، و درگذشت همسر یا مَحرم زن؛[۷]

در منابع فقهی، کسی که به سبب احصار از اتمام حج بازماند، «محصور» یا «مُحصَر» و آن که بر اثر «صدّ» توفیق اتمام حج نیابد، «مصدود» خوانده می‌شود.

پیشینه صدّ[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آیات 196 سوره بقره و 2 سوره مائده ، موضوع صَدّ، آمده است؛ به باور مُحَدِّثان[۸] و مفسران[۹] آیه 196 سوره بقره در صلح حُدَیبیّه نازل شد. هنگامی که پیامبر(ص) همراه با جمعی از مسلمانان برای ادای مناسک راهی مکه شد، مشرکان مکه ایشان را از این کار بازداشتند. از این رو، ایشان در حُدَیبیّه شتر خود را به عنوان قربانی مناسک عُمره، نَحر کرد و از احرام خارج شد. در آیات ۲۵ سوره‌ فتح، ۲۵ سوره حجّ و ۳۴ سوره انفال کسانی که مسلمانان را از ادای مناسک حج بازمی‌دارند، نکوهش شده‌اند.

نمونه‌هایی از صدّ در منابع تاریخ اسلام ثبت شده است؛ از جمله: گزارش شده که طی وقایعی از قبیل درگیری‌ها و جنگ‌های سیاسی در مکه، برخی حاکمان مانع اتمام حج زائران می شدند. برخی از این وقایع در سال های: ۷۲ق،[۱۰] ۵۵۷ق،[۱۱] ۶۹۸ق، [۱۲] ۷۰۵ق،[۱۳] ۷۴۳ق،[۱۴]۸۱۷ق،[۱۵] ۱۲۱۹ق،[۱۶]حدود نیمه قرن ۱۴ق،[۱۷] و ۱۴۰۰ق[۱۸]گزارش شده است.

تحقّق صدّ[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان امامی بر آنند که صدّ در حج هنگامی تحقق می‌یابد که وقوف در عَرَفات و یا مَشعر ممکن نگردد و زمان حج نیز سپری شود.[۱۹] اگر این ناتوانی هنگام نزول در مَنا پدید آید، به نظر برخی، صدّ تحقق نمی‌یابد؛ بلکه باید برای رَمْیْ و ذبح قربانی نائب گرفت و پس از حَلْق یا تقصیر و خروج از احرام، به بقیه اعمال پرداخت.[۲۰] اگر فرد از ورود به منا و مکه بازداشته شود، برخی آن را از مصادیق صَدّ می‌دانند.[۲۱] صدّ در عُمره، با ممنوعیت از رسیدن به مکه[۲۲] یا ممنوعیت از انجام دادن اعمال عمره[۲۳] و به نظر برخی در صورت ناتوانی از طواف یا سعی[۲۴] محقق می شود.

فقیهان اهل سنت اتفاق‌نظر دارند که اگر احرام‌گزار از وقوف در عَرَفات و طواف افاضه ناتوان گردد، احصار تحقق می‌یابد.[۲۵] اما اگر ممنوعیت تنها از وقوف باشد، تنها فقیهان شافعی، مالکی و اکثر فقهای حنبلی آن را احصار می‌دانند؛[۲۶] هرچند همه فقهای مذاهب اربعه می گویند تحلل با انجام اعمال عُمره فراهم می‌گردد.[۲۷] و اگر ممنوعیت تنها از طواف افاضه باشد، به نظر شافعیان احصار است.[۲۸] از نظر حنبلیان، تنها اگر منع از طواف پس از وقوف در عرفه و پیش از رَمْی جَمَرَه عَقَبه رخ دهد، احصار است.[۲۹]

تحلّل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حکم مشترک محصور و مصدود از نظر همه فقیهان امامی[۳۰] و اهل سنت[۳۱]، تحلّل[۳۲] یعنی خروج از احرام و حلال‌شدن محرمات احرام است. مالک بن انس به تحلل محصور در عُمره باور ندارد؛[۳۳] دامنه تحلل مصدود از نظر فقهای امامیه[۳۴] و دامنه تحلل محصور از نظر فقهای اهل سنت[۳۵] همه محرمات است.

استحباب تأخیر در تحلّل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر فقیهان امامی[۳۶] و اهل سنت[۳۷] حکم تَحلُّل، رخصت است؛ یعنی تحلل در وضع خاص مباح می‌شود و واجب نیست.

فقیهان امامی[۳۸] و حنبلی[۳۹] بر آنند که مستحب است شخص مُحصَر تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان شافعی تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.[۴۰] فقیهان مالکی در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانسته‌اند.[۴۱]

نیت تحلّل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقیهان همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت تَحَلُّل برای محصور اتفاق‌نظر دارند؛ هر چند فقیهان امامی بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام ذبح قربانی لازم است.[۴۲] تمام فقهای مذاهب اربعه نیت تحلّل را هنگام فرستادن قربانی به سوی حرم و ذبح، ضروری شمرده و گفته‌اند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمی‌شود.[۴۳]

قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برای تحلّل مصدود، نظر مشهور فقیهان امامی، وجوب قربانی است.[۴۴] به نظر فقیهان شافعی[۴۵] ، حنبلی[۴۶] و حنفی[۴۷] برای تحلّلِ محصور، قربانی‌کردن لازم است. در حج قِران، به باور فقیهان حنفی،[۴۸] برخلاف سایر فقها[۴۹] ذبح دو قربانی لازم است. مالکیان برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمی‌شمرند[۵۰] و بر آنند که محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج می‌شود.[۵۱]

  • زمان ذبح قربانی مصدود، به نظر فقیهان امامی[۵۶] همان زمان منع دشمن است.. ذبح قربانی محصور، به نظر فقیهان شافعی،[۵۷] حنبلی[۵۸] و برخی حنفیان و خود ابوحنیفه[۵۹] ، دارای زمان خاص نیست ولی به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، در حج، هشتم تا دهم ذی‌حجه و در عُمره، نامُعَیّن است؛[۶۰]
  • به نظر مشهور فقیهان شیعه، در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، در صَدّ[۶۱] وجوب قربانی برداشته می‌شود.[۶۲] فقیهان حنفی نیز وجود بدل را نمی‌پذیرند.[۶۳] سخن مشهور در فقه شافعی، وجود بدل در قربانی احصار، است؛ و سه نظر در مورد بدل دارند: 1) وجوب اطعام؛ 2) وجوب ۱۰ روزه و 3) تخییر میان اطعام و ۱۰ روزه. [۶۴] از نظر فقیهان حنبلی بدل قربانی احصار ۱۰ روزه است.[۶۵] در فقه مالکی از آن‌جا که قربانی احصار واجب نیست، سخنی از بدل نیست.[۶۶]

حلق و تقصیر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فقهای امامی، درباره حکم حَلق و تقصیر برای تَحَلُّل مصدود در حج و عمره، چند نظر دارند: 1) واجب‌نبودن حلق و تقصیر،[۶۷] 2) وجوب تقصیر،[۶۸] 3)وجوب حلق،[۶۹] 4) وجوب اختیاری حلق یا تقصیر[۷۰] و 5) حلق یا تقصیر از باب احتیاط.[۷۱]

به نظر مشهور فقیهان شافعی[۷۲] و برخی از فقیهان حنبلی[۷۳] بر خلاف سایر فقها [۷۴] جز ابویوسف[۷۵]برای تحلل محصور، حلق لازم است.[۷۶]

قضای حج و عمره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه فقه شافعی،[۷۷] مالکی،[۷۸] و حنبلی،[۷۹] تنها اگر حج بر عهده محصور مستقر شده باشد، قضای قضای حج ناتمام بر او واجب است. اگر حج یا عُمره واجب، غیر مستقر باشد، قضای آن لازم نیست؛ مگر آن که وی دوباره مستطیع شود. فقیهان حنفی، افزون بر آن، به وجوب قضای حج یا عمره مستحب نیز باور دارند.[۸۰]

زوال احصار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به باور فقهای مذاهب اربعه با زوال اِحصار در حج واجب در صورتی که زمان ادای مناسک حج نگذشته باشد،باید مناسک حج ادا شود؛[۸۱] گرچه از نظر شافعی می‌تواند آن را به تأخیر اندازد.[۸۲] بر پایه فقه حنفی، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و ادای مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمی‌تواند با قربانی‌کردن از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا ادای مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، تَحَلُّل جایز است.[۸۳]

اشتراط تحلّل[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به نظر مشهور فقیهان امامی[۸۴] ، حنبلی[۸۵] و شافعی[۸۶] اشتراط تحلّل در هنگام احرام صحیح است؛ یعنی انسان هنگام احرام شرط کند که اگر بیمار شود یا توشه سفر او پایان یابد یا به سبب منع ظالمی نتواند حج را به پایان رساند، از احرام بیرون آید. بر این اساس، هرگاه یکی از این موانع تحقق یابد، چنین شرطی نافذ است و او می‌تواند از احرام خارج شود.

در صورت اشتراط تحلل، تنها برخی فقیهان شیعه به وجوب قربانی اعتقاد دارند.[۸۷] شافعیان بر آنند که در صورت اشتراط، هنگامی برای تَحَلّل، ذبح قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح قربانی تحلل یابد. در غیر این صورت،درباره وجوب قربانی اختلاف نظر دارند.[۸۸]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. العین، ج۷، ص۸۰؛ الصحاح، ج۲، ص۴۹۵؛ النهایه، ج۳، ص۱۵.
  2. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
  3. المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۵۷-۵۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۱۴-۱۵.
  4. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  5. المجموع، ج۸، ص۲۹۴.
  6. المغنی، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.
  7. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.
  8. صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ الکافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۶۹.
  9. احکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۱۱.
  10. الکامل، ج۴، ص۳۵۰.
  11. الکامل، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸.
  12. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.
  13. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۱.
  14. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.
  15. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۳.
  16. تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۲۲۱-۲۲۲.
  17. اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.
  18. المهدی المنتظر، ص۱۰۱.
  19. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۸-۵۱۴.
  20. الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۶.
  21. الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۲.
  22. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۰، ۴۱۱.
  23. جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۸.
  24. کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۱؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۷.
  25. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  26. المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵-۹۶.
  27. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۴؛ اللباب، ج۱، ص۲۱۴؛المغنی، ج۳، ص۳۷۴.
  28. المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۳۰۲.
  29. المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مطالب اولی النهی، ج۲، ص۴۵۹.
  30. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶؛ الاحصار و الصد، ص۵.
  31. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴.
  32. الصحاح، ج۴، ص۱۶۷۳؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ النهایه، ج۱، ص۴۲۸، «حلل».
  33. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱.
  34. مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳؛ الاحصار و الصد، ص۵.
  35. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  36. الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.
  37. الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.
  38. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.
  39. المغنی، ج۳، ص۳۷۳.
  40. المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.
  41. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  42. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.
  43. المجموع، ج۸، ص۲۹۹؛مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴؛المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.
  44. الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.
  45. الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.
  46. المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.
  47. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.
  48. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.
  49. المجموع، ج۸، ص۲۸۸.
  50. الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.
  51. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.
  52. الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
  53. فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.
  54. المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.
  55. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.
  56. السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.
  57. نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.
  58. المغنی، ج۳، ص۳۷۳.
  59. نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.
  60. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.
  61. جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.
  62. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.
  63. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.
  64. المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.
  65. المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.
  66. نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.
  67. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.
  68. المراسم العلویه، ص۱۱۷؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۳.
  69. الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.
  70. اللمعة الدمشقیه، ص۷۱؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۰.
  71. المعتمد، ج۵، ص۴۲۷، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۸۴.
  72. المجموع، ج۸، ص۲۹۹.
  73. المغنی، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.
  74. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۴؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۵.
  75. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۷.
  76. صحیح البخاری، ج۳، ص۱۶۹؛ ج۵، ص۸۵.
  77. مختصر مزنی، ص۷۲؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۷.
  78. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۹؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵.
  79. المغنی، ج۳، ص۳۷۲.
  80. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۲.
  81. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴؛المجموع، ج۸، ص۲۹۷.
  82. المجموع، ج۸، ص۲۹۷.
  83. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.
  84. السرائر، ج۱، ص۵۳۳؛ الجامع للشرائع، ص۲۰۴؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۴۶.
  85. المغنی، ج۳، ص۳۷۷.
  86. المجموع، ج۸، ص۳۱۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۴۶.
  87. الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.
  88. فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده است از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل احصار و صد.
  • الاحصار و الصد: السید الگلپایگانی (درگذشت ۱۴۱۳ق).
  • احکام القرآن: ابن ادریس الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۰ق.
  • احکام القرآن: الجصاص (درگذشت ۳۷۰ق)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • الاستبصار: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • اعیان الشیعه: سید محسن الامین (درگذشت ۱۳۷۱ق)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف.
  • الام: الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
  • الانتصار: السید المرتضی (درگذشت ۴۳۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
  • البحر الرائق: ابونجیم المصری (درگذشت ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاشانی (درگذشت ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (درگذشت ۷۴۸ق)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ حج‌گزاری ایرانیان: اسراء دوغان، مشعر، ۱۳۸۹ش.
  • التبیان: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان بن علی الزیلعی، بیروت، دار المعرفه.
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
  • تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (درگذشت ۹-۵۳۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۴ق.
  • تفسیر صنعانی (تفسیر عبدالرزاق): عبدالرزاق الصنعانی (درگذشت ۲۱۱ق)، به کوشش مصطفی مسلم، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۱۰ق.
  • تفسیر القمی: القمی (درگذشت ۳۰۷ق)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • جامع البیان: الطبری (درگذشت ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الجامع للشرایع: یحیی بن سعید الحلی (درگذشت ۶۹۰ق)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
  • جامع المقاصد: الکرکی (درگذشت ۹۴۰ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۱ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (درگذشت ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • حاشیة الدسوقی: الدسوقی (درگذشت ۱۲۳۰ق)، احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (درگذشت ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (درگذشت ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • الخلاف: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
  • الدر المختار: الحصکفی (درگذشت ۱۰۸۸ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (درگذشت ۱۰۹۰ق)، آل‌ البیت:.
  • الروضة البهیه: الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق.
  • روضة الطالبین: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (درگذشت ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • السرائر: ابن ادریس (درگذشت ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • سنن ابن ماجه: ابن ماجه (درگذشت ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (درگذشت ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
  • شرائع الاسلام: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
  • شفاء الغرام: محمد الفأسی (درگذشت ۸۳۲ق)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م.
  • الصحاح: الجوهری (درگذشت ۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
  • صحیح البخاری: البخاری (درگذشت ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
  • صحیح مسلم: مسلم (درگذشت ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
  • عوائد الایام: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، الاعلام الاسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • العین: خلیل (درگذشت ۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
  • غنیة النزوع: الحلبی (درگذشت ۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۱۷ق.
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت ۶۲۳ق)، دار الفکر.
  • فقه الصادق۷: سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
  • قواعد الاحکام: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • القواعد و الفوائد: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، به کوشش سید عبدالهادی، قم، مکتبة المفید.
  • الکافی: الکلینی (درگذشت ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (درگذشت ۴۴۷ق)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین۷، ۱۴۰۳ق.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (درگذشت ۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • کتاب الحج: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۱۰ق.
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • کشف الغطاء: کاشف الغطاء (درگذشت ۱۲۲۷ق)، مهدوی، اصفهان.
  • کشف اللثام: الفاضل الهندی (درگذشت ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • اللباب فی شرح الکتاب: عبدالغنی الغنیمی، دار السلام، ۱۳۸۱ق.
  • لسان العرب: ابن منظور (درگذشت ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
  • اللمعة الدمشقیه: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، به کوشش کورانی، قم، دار الفکر، ۱۴۱۱ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
  • المبسوط: السرخسی (درگذشت ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (درگذشت ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، دار الفکر.
  • مختصر المزنی: المزنی (درگذشت ۲۶۳ق)، بیروت، دار المعرفه.
  • المختصر النافع: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
  • مختصر خلیل: محمد بن یوسف (درگذشت ۸۹۷ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • مختلف الشیعه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت ۱۰۰۹ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۰ق.
  • المدونة الکبری: مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
  • المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (درگذشت ۴۴۸ق)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت:، ۱۴۱۴ق.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۵ق.
  • مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی: مصطفی السیوطی، دمشق، المکتب الاسلامی.
  • معتمد العروة الوثقی: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۰۴ق.
  • المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۱۰ق.
  • معجم الفروق اللغویه: ابوهلال العسکری (درگذشت ۳۹۵ق)، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (درگذشت ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • المقنع: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی(ع)، ۱۴۱۵ق.
  • المقنعه: المفید (درگذشت ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • مناسک حج: جواد تبریزی، قم، ۱۴۱۴ق.
  • مناسک حج: سیستانی، ۱۴۱۳ش.
  • مناسک حج: سید محمد روحانی، قم، موسسة المنار.
  • مناسک حج: با حاشیه امام خمینی، مشعر، ۱۳۸۰ش.
  • مناسک حج: محمد تقی بهجت، ۱۴۱۵ق.
  • مناسک حج: وحید خراسانی.
  • منتهی المطلب: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق.
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (درگذشت ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • موسوعة الامام الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق): احیاء آثار الخوئی، قم.
  • الموطّأ: مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
  • المهدی (عج) المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه: عبدالعظیم البستوی، مکه، المکتبة المکیه.
  • المهذب البارع: ابن فهد الحلّی (درگذشت ۸۴۱ق)، به کوشش العراقی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۷-۱۴۱۳ق.
  • المهذب: القاضی ابن البراج (درگذشت ۴۸۱ق)، به کوشش مؤسسه سیدالشهداء۷، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • النهایه: ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (درگذشت ۶۰۶ق)، به کوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل‌ البیت(ع)، ۱۴۱۲ق.
  • الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (درگذشت ۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.