حج افراد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
حج اِفراد، يکي از انواع سه گانه حج  
حج اِفراد، يکي از انواع سه گانه حج  


معناي لغوي واژه اِفراد از ريشه «ف ر د» جدا کردن و تک قرار دادن است.<ref>. العين، ج8، ص24؛ الصحاح، ج2، ص518؛ معجم مقاييس اللغه، ج4، ص500. «فرد»</ref> «حج افراد» در اصطلاح فقها يکي از انواع حج است که در آن عمره جدا از حج و پس از آن انجام مي‌گيرد.<ref>. المغني، ج3، ص247؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص25؛ المجموع، ج 7، ص171.</ref> در برخي منابع فقهي از حج افراد به «حج مبتوله» تعبير شده است<ref>. الکافي، حلبي، ص161؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج 1، ص316.</ref>، از آن رو که در اين نوع حج، ميان حج و عمره فاصله و جدايي است.<ref>. السرائر، ج1، ص618.</ref>
معناي لغوي واژه اِفراد از ريشه «ف ر د» جدا کردن و تک قرار دادن است.<ref>العين، ج8، ص24؛ الصحاح، ج2، ص518؛ معجم مقاييس اللغه، ج4، ص500. «فرد»</ref> «حج افراد» در اصطلاح فقها يکي از انواع حج است که در آن عمره جدا از حج و پس از آن انجام مي‌گيرد.<ref>المغني، ج3، ص247؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص25؛ المجموع، ج 7، ص171.</ref> در برخي منابع فقهي از حج افراد به «حج مبتوله» تعبير شده است<ref>الکافي، حلبي، ص161؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج 1، ص316.</ref>، از آن رو که در اين نوع حج، ميان حج و عمره فاصله و جدايي است.<ref>السرائر، ج1، ص618.</ref>


حج افراد در ديدگاه مذاهب اسلامي جايگاه و اهميتي ويژه دارد، به گونه‌اي که به نظر مشهور اماميان<ref>. الكافي، حلبي، ص191ـ192؛ غنية النزوع، ص151ـ152؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175 ـ176.</ref> و حنفيان<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169؛ البحر الرائق، ج2؛ ص632.</ref> يک بار بجا آوردن آن به عنوان حجة الاسلام* بر ساکنان اهل مکه و اطراف آن تا فاصله‌اي معين واجب است و حج تمتّع براي آنان مجزي نيست. (←ادامه مقاله، حکم حج افراد *) شافعيان<ref>. الأم، ج7، ص226؛ مختصر المزني، ص63؛ فتح العزيز، ج7، ص107-108.</ref> و مالکيان<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68؛ الشرح الكبير، ابو البركات، ج2، ص27-28.</ref> بدين استناد که حج پيامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت، (حجة الوداع) از نوع حج افراد بوده، آن را بافضيلت‌ترين نوع حج مي‌دانند. البته از ديدگاه شافعيان شرط افضل بودن افراد اين است که عمره و حج در يک سال گزارده شود.<ref>. فتح العزيز، ج7، ص113-114؛ المجموع، ج7، ص151؛ روضة الطالبين، ج2، ص320.</ref> حنبليان نيز حج افراد را براي اهل مکه مجزي و آن در رتبه پس از حج تمتّع و برتر از حج قران شمرده‌اند.<ref>. المغني، ج3، ص232؛ كشاف القناع، ج2، ص476.</ref>  
حج افراد در ديدگاه مذاهب اسلامي جايگاه و اهميتي ويژه دارد، به گونه‌اي که به نظر مشهور اماميان<ref>الكافي، حلبي، ص191ـ192؛ غنية النزوع، ص151ـ152؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175 ـ176.</ref> و حنفيان<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص169؛ البحر الرائق، ج2؛ ص632.</ref> يک بار بجا آوردن آن به عنوان حجة الاسلام* بر ساکنان اهل مکه و اطراف آن تا فاصله‌اي معين واجب است و حج تمتّع براي آنان مجزي نيست. (←ادامه مقاله، حکم حج افراد *) شافعيان<ref>الأم، ج7، ص226؛ مختصر المزني، ص63؛ فتح العزيز، ج7، ص107-108.</ref> و مالکيان<ref>مواهب الجليل، ج4، ص68؛ الشرح الكبير، ابو البركات، ج2، ص27-28.</ref> بدين استناد که حج پيامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت، (حجة الوداع) از نوع حج افراد بوده، آن را بافضيلت‌ترين نوع حج مي‌دانند. البته از ديدگاه شافعيان شرط افضل بودن افراد اين است که عمره و حج در يک سال گزارده شود.<ref>فتح العزيز، ج7، ص113-114؛ المجموع، ج7، ص151؛ روضة الطالبين، ج2، ص320.</ref> حنبليان نيز حج افراد را براي اهل مکه مجزي و آن در رتبه پس از حج تمتّع و برتر از حج قران شمرده‌اند.<ref>المغني، ج3، ص232؛ كشاف القناع، ج2، ص476.</ref>  




در منابع روايي و تاريخي گزارش‌هاي متعددي از حج‌گزاري پيامبران الهي مانند حضرت آدم،<ref>. علل الشرائع، ج2، ص594؛ عيون اخبار الرضا، ج1، ص270؛ تفسير عياشي، ج1، ص186.</ref> حضرت ابراهيم،<ref>. تاريخ يعقوبي، ج1، ص27؛ تاريخ الطبري، ج1، ص260-262؛ تفسير قمي، ج2، ص224.</ref> حضرت موسي<ref>. الكافي، کليني، ج4، ص214؛ علل الشرائع، ج1، ص274.</ref>، حضرت سليمان عليهم السلام و خاندان آنها و ديگر پيامبران<ref>. الكافي، کليني، ج4، ص214؛ علل الشرائع، ج1، ص274.</ref>وجود دارد. از آنجا که حج تمتّع در اسلام و سالها پس از هجرت تشريع شد،<ref>. الکافي، کليني، ج 4، ص245-249؛ علل الشرائع، ج2، ص412؛ دروس تمهيديه، ج 1، ص420.</ref> شايد بتوان نتيجه گرفت که حج پيامبران و امّتهاي گذشته از جمله حج اعراب در عصر جاهلي، (حج جاهلي) حج اِفراد يا مشابه آن بوده يعني حج و عمره در آن از هم جدا بوده‌اند.  
در منابع روايي و تاريخي گزارش‌هاي متعددي از حج‌گزاري پيامبران الهي مانند حضرت آدم،<ref>علل الشرائع، ج2، ص594؛ عيون اخبار الرضا، ج1، ص270؛ تفسير عياشي، ج1، ص186.</ref> حضرت ابراهيم،<ref>تاريخ يعقوبي، ج1، ص27؛ تاريخ الطبري، ج1، ص260-262؛ تفسير قمي، ج2، ص224.</ref> حضرت موسي<ref>الكافي، کليني، ج4، ص214؛ علل الشرائع، ج1، ص274.</ref>، حضرت سليمان عليهم السلام و خاندان آنها و ديگر پيامبران<ref>الكافي، کليني، ج4، ص214؛ علل الشرائع، ج1، ص274.</ref>وجود دارد. از آنجا که حج تمتّع در اسلام و سالها پس از هجرت تشريع شد،<ref>الکافي، کليني، ج 4، ص245-249؛ علل الشرائع، ج2، ص412؛ دروس تمهيديه، ج 1، ص420.</ref> شايد بتوان نتيجه گرفت که حج پيامبران و امّتهاي گذشته از جمله حج اعراب در عصر جاهلي، (حج جاهلي) حج اِفراد يا مشابه آن بوده يعني حج و عمره در آن از هم جدا بوده‌اند.  


بنا بر احاديث، پيامبر اکرم (ص) در دوران اقامتش در مکه 20 حج مخفيانه بجا آورد<ref>. الكافي، کليني، ج4، ص245ـ252؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص238؛ علل الشرائع، ج2، ص450.</ref> که احتمالا به گونه افراد بوده است ولي در دوران اقامتش در مدينه تنها يک حج بجا آورد که به حجة الوداع، حجة الاسلام و حجة البلاغ مشهور است.<ref>. الطبقات، ج2، ص131؛ الكافي، کليني، ج4، ص248ـ258؛ تهذيب، ج5، ص458.</ref> شافعيان و مالکيان اين حج را از نوع حج افراد<ref>. مختصر المزني، ص63؛ المجموع، ج7، ص153؛ مواهب الجليل، ج4، ص69.</ref>، اماميان <ref>. الارشاد، ج 1، ص171؛ الخلاف، ج 2، ص268.</ref> و حنفيان <ref>. المبسوط، سرخسي، ج 4، ص26.</ref> به استناد احاديث<ref>. سنن النسائي، ج 5، ص148؛ الكافي، کليني، ج4، ص245؛ تهذيب، ج5، ص455، 457.</ref> آن را حج قران ( با تعاريفي متفاوت با هم؛ حج قران *) و حنبليان آن را حج تمتّع مي‌دانند.<ref>. المغني، ج 3، ص234-235.</ref> موضوع «حج افراد» منابع جامع فقهي غالبا در مبحث حج ذيل باب «انواع حج» مطرح شده است.<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص306؛ بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ فتح العزيز، ج7، ص103.</ref>
بنا بر احاديث، پيامبر اکرم (ص) در دوران اقامتش در مکه 20 حج مخفيانه بجا آورد<ref>الكافي، کليني، ج4، ص245ـ252؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص238؛ علل الشرائع، ج2، ص450.</ref> که احتمالا به گونه افراد بوده است ولي در دوران اقامتش در مدينه تنها يک حج بجا آورد که به حجة الوداع، حجة الاسلام و حجة البلاغ مشهور است.<ref>الطبقات، ج2، ص131؛ الكافي، کليني، ج4، ص248ـ258؛ تهذيب، ج5، ص458.</ref> شافعيان و مالکيان اين حج را از نوع حج افراد<ref>مختصر المزني، ص63؛ المجموع، ج7، ص153؛ مواهب الجليل، ج4، ص69.</ref>، اماميان <ref>الارشاد، ج 1، ص171؛ الخلاف، ج 2، ص268.</ref> و حنفيان <ref>المبسوط، سرخسي، ج 4، ص26.</ref> به استناد احاديث<ref>سنن النسائي، ج 5، ص148؛ الكافي، کليني، ج4، ص245؛ تهذيب، ج5، ص455، 457.</ref> آن را حج قران ( با تعاريفي متفاوت با هم؛ حج قران *) و حنبليان آن را حج تمتّع مي‌دانند.<ref>المغني، ج 3، ص234-235.</ref> موضوع «حج افراد» منابع جامع فقهي غالبا در مبحث حج ذيل باب «انواع حج» مطرح شده است.<ref>المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص306؛ بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ فتح العزيز، ج7، ص103.</ref>
==شرائط و اجزاي حج افراد==
==شرائط و اجزاي حج افراد==
اماميان<ref>. المعتبر، ج2، ص786؛ مسالک الافهام، ج2، ص203؛ مدارک الاحکام، ج7، ص191 ـ192.</ref> و اهل سنت<ref>. روضة الطالبين، ج7، ص310-312؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص513؛ الشرح الکبير، ابو البرکات، ج2، ص21-22. </ref> به استناد دلائلي از جمله آيه «الحج اشهر معلومات» (بقره / 2، 197) و اجماع،<ref>. المجموع، ج7، ص196؛ مواهب الجليل، ج4، ص45؛ مدارک الاحکام، ج7، ص191-192.</ref> شرائطي براي صحت انواع حج از جمله حج افراد ذکر کرده‌اند: 1) نيت 2) وقوع در ماه‌هاي حج يعني شوال، ذي قعده و ذي حجه 3) احرام بستن از يکي از مواقيت پنجگانه يا منزل (در صورت ساکن بودن در مکه يا اطراف آن). برخي شافعيان ترتيب در اداي اعمال حج را نيز به اين شرائط افزوده‌اند.<ref>. الفقه المنهجي، ج2، ص143.</ref>
اماميان<ref>المعتبر، ج2، ص786؛ مسالک الافهام، ج2، ص203؛ مدارک الاحکام، ج7، ص191 ـ192.</ref> و اهل سنت<ref>روضة الطالبين، ج7، ص310-312؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص513؛ الشرح الکبير، ابو البرکات، ج2، ص21-22. </ref> به استناد دلائلي از جمله آيه «الحج اشهر معلومات» (بقره / 2، 197) و اجماع،<ref>المجموع، ج7، ص196؛ مواهب الجليل، ج4، ص45؛ مدارک الاحکام، ج7، ص191-192.</ref> شرائطي براي صحت انواع حج از جمله حج افراد ذکر کرده‌اند: 1) نيت 2) وقوع در ماه‌هاي حج يعني شوال، ذي قعده و ذي حجه 3) احرام بستن از يکي از مواقيت پنجگانه يا منزل (در صورت ساکن بودن در مکه يا اطراف آن). برخي شافعيان ترتيب در اداي اعمال حج را نيز به اين شرائط افزوده‌اند.<ref>الفقه المنهجي، ج2، ص143.</ref>


حج افراد از دو بخش حج و عمره تشکيل مي‌شود. ساختار حج از ديدگاه فقهاي امامي به استناد احاديث<ref>. الکافي، کليني، ج4، ص298؛ تهذيب، ج5، ص41 ـ42، 44.</ref> چنين است: 1) احرام * 2) تلبيه * 3) وقوف در عرفات * 4) وقوف در مشعر * 5) اعمال سرزمين منا شامل: رمي جمره * و حلق يا تقصير و بيتوته در منا * 6) طواف زيارت* و نماز آن 7) سعي ميان صفا و مروه * 8) طواف نساء* و نماز آن.<ref>. المراسم العلويه، ص103-104؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175؛ المعتمد، ج3، ص243 ـ244.</ref>  
حج افراد از دو بخش حج و عمره تشکيل مي‌شود. ساختار حج از ديدگاه فقهاي امامي به استناد احاديث<ref>الکافي، کليني، ج4، ص298؛ تهذيب، ج5، ص41 ـ42، 44.</ref> چنين است: 1) احرام * 2) تلبيه * 3) وقوف در عرفات * 4) وقوف در مشعر * 5) اعمال سرزمين منا شامل: رمي جمره * و حلق يا تقصير و بيتوته در منا * 6) طواف زيارت* و نماز آن 7) سعي ميان صفا و مروه * 8) طواف نساء* و نماز آن.<ref>المراسم العلويه، ص103-104؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175؛ المعتمد، ج3، ص243 ـ244.</ref>  


ساختار حج افراد از ديدگاه فقهاي اهل سنت نيز تقريبا اين گونه است، با اين تفاوت که آنان طواف نساء و نماز آن را از واجبات حج افراد نمي‌دانند و به جاي آن، فقهاي برخي مذاهب طواف قدوم را براي حاجيان هنگام ورود به مسجدالحرام<ref>. حاشية الدسوقي، ج2، ص21؛ الثمر الداني، ص367.</ref> و برخي ديگر طواف وداع را براي حج‌گزاران غير مکي در خاتمه مناسک<ref>. البحر الرائق، ج2، ص614؛ حاشية رد المحتار، ج 2، ص576. </ref> واجب شمرده‌اند. به نظر فقهاي امامي و اهل سنت قرباني کردن در حج افراد مستحب است.<ref>. النهاية، ص209؛ توضيح المناسک، ص67؛ نک: المجموع، ج8، ص382-384.</ref>
ساختار حج افراد از ديدگاه فقهاي اهل سنت نيز تقريبا اين گونه است، با اين تفاوت که آنان طواف نساء و نماز آن را از واجبات حج افراد نمي‌دانند و به جاي آن، فقهاي برخي مذاهب طواف قدوم را براي حاجيان هنگام ورود به مسجدالحرام<ref>حاشية الدسوقي، ج2، ص21؛ الثمر الداني، ص367.</ref> و برخي ديگر طواف وداع را براي حج‌گزاران غير مکي در خاتمه مناسک<ref>البحر الرائق، ج2، ص614؛ حاشية رد المحتار، ج 2، ص576. </ref> واجب شمرده‌اند. به نظر فقهاي امامي و اهل سنت قرباني کردن در حج افراد مستحب است.<ref>النهاية، ص209؛ توضيح المناسک، ص67؛ نک: المجموع، ج8، ص382-384.</ref>


واجبات عمره افراد (عمره مفرده) از ديدگاه اماميان<ref>. جواهر الکلام، ج 20، ص449؛ رياض المسائل، ج 7، ص203.</ref> و فقهاي اهل سنت<ref>. بدائع الصنائع، ج 2، ص227؛ مغني المحتاج، ج 1، ص513؛ کشاف القناع، ج 2، ص605.</ref> به استناد احاديث<ref>. الکافي، کليني، ج4، ص538.</ref> چنين است: احرام، طواف، سعي، حلق يا تقصير. البته فقهاي امامي افزون بر اينها طواف نساء و نماز آن را هم واجب شمرده‌اند. (عمره مفرده*) شماري از واجبات حج و عمره افراد رکن حج يا عمره به شمار مي‌روند که درباره تعداد و چگونگي آنها در مذاهب مختلف اختلاف نظر وجود دارد. ( ارکان حج، ارکان عمره)
واجبات عمره افراد (عمره مفرده) از ديدگاه اماميان<ref>جواهر الکلام، ج 20، ص449؛ رياض المسائل، ج 7، ص203.</ref> و فقهاي اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص227؛ مغني المحتاج، ج 1، ص513؛ کشاف القناع، ج 2، ص605.</ref> به استناد احاديث<ref>الکافي، کليني، ج4، ص538.</ref> چنين است: احرام، طواف، سعي، حلق يا تقصير. البته فقهاي امامي افزون بر اينها طواف نساء و نماز آن را هم واجب شمرده‌اند. (عمره مفرده*) شماري از واجبات حج و عمره افراد رکن حج يا عمره به شمار مي‌روند که درباره تعداد و چگونگي آنها در مذاهب مختلف اختلاف نظر وجود دارد. ( ارکان حج، ارکان عمره)
==ويژگيهاي مهم حج افراد==
==ويژگيهاي مهم حج افراد==
حج افراد در احکام جزئي تفاوتهايي با دو نوع حج ديگر دارد که مي‌توان آنها را از ويژگي‌هاي مهم اين نوع حج برشمرد:
حج افراد در احکام جزئي تفاوتهايي با دو نوع حج ديگر دارد که مي‌توان آنها را از ويژگي‌هاي مهم اين نوع حج برشمرد:


1) استحباب قرباني (واجب نبودن آن) به استناد آيه 196 بقره / 2 و روايات، <ref>. الکافي، کليني، ج 4، ص535؛ تهذيب، ج 5، ص436؛ الاستبصار، ج 2، ص327.</ref> در حج افراد<ref>. منتهي المطلب، ج11، ص145.</ref>، بر خلافِ حج تمتّع<ref>. روضة الطالبين، ج 2، ص322؛ المعتمد، ج 3، ص275.</ref> و حج قران.<ref>. المغني، ج 3، ص494؛ الثمر الداني، ص383.</ref> البته فقهاي امامي در حج قران وجوب قرباني را منوط به همراه داشتن قرباني دانسته‌اند<ref>. المهذب، ج1، ص210؛ المعتبر، ج2، ص779.</ref> و فقهاي اهل سنت نيز براي وجوب قرباني در حج تمتّع شروطي را ذکر کرده‌اند. <ref>. المجموع، ج 7، ص173-174؛ کشاف القناع، ج 2، ص478-479. </ref>  
1) استحباب قرباني (واجب نبودن آن) به استناد آيه 196 بقره / 2 و روايات، <ref>الکافي، کليني، ج 4، ص535؛ تهذيب، ج 5، ص436؛ الاستبصار، ج 2، ص327.</ref> در حج افراد<ref>منتهي المطلب، ج11، ص145.</ref>، بر خلافِ حج تمتّع<ref>روضة الطالبين، ج 2، ص322؛ المعتمد، ج 3، ص275.</ref> و حج قران.<ref>المغني، ج 3، ص494؛ الثمر الداني، ص383.</ref> البته فقهاي امامي در حج قران وجوب قرباني را منوط به همراه داشتن قرباني دانسته‌اند<ref>المهذب، ج1، ص210؛ المعتبر، ج2، ص779.</ref> و فقهاي اهل سنت نيز براي وجوب قرباني در حج تمتّع شروطي را ذکر کرده‌اند. <ref>المجموع، ج 7، ص173-174؛ کشاف القناع، ج 2، ص478-479. </ref>  


2) در حج افراد بر خلاف حج تمتّع لازم نيست حج و عمره در يک سال ادا شوند بلکه عمره آن را بايد در هر زمان که شرائط آن حاصل شود، انجام داد. <ref>. مدارک الاحکام، ج 8، ص463-464؛ المعتمد، ج 3، ص274؛ مناسک حج و عمره، ص193.</ref>
2) در حج افراد بر خلاف حج تمتّع لازم نيست حج و عمره در يک سال ادا شوند بلکه عمره آن را بايد در هر زمان که شرائط آن حاصل شود، انجام داد. <ref>مدارک الاحکام، ج 8، ص463-464؛ المعتمد، ج 3، ص274؛ مناسک حج و عمره، ص193.</ref>


3) در حج افراد بر خلاف تمتّع، استطاعت نسبت به حج و عمره تفکيک‌پذير است، يعني ممکن است مکلّف تنها نسبت به يکي از آن دو مستطيع شود و در نتيجه تنها همان مناسک (عمره يا حج) بر او واجب خواهد گرديد.<ref>. جواهر الکلام، ج 18، ص75؛ المعتمد، ج 3، ص274.</ref>
3) در حج افراد بر خلاف تمتّع، استطاعت نسبت به حج و عمره تفکيک‌پذير است، يعني ممکن است مکلّف تنها نسبت به يکي از آن دو مستطيع شود و در نتيجه تنها همان مناسک (عمره يا حج) بر او واجب خواهد گرديد.<ref>جواهر الکلام، ج 18، ص75؛ المعتمد، ج 3، ص274.</ref>


4) فقهاي امامي<ref>. تحرير الاحکام، ج 1، ص557، 563؛ العروة الوثقي، ج 2، ص557؛ مهذّب الاحکام، ج 13، ص31.</ref> و اهل سنت<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص164-166؛ فتح العزيز، ج7، ص79.</ref> به دليل احاديث<ref>. المصنّف، ج4، ص349-350؛ الاستبصار، ج 2، ص245؛ تهذيب، ج 5، ص54-55.</ref> و اجماع<ref>. المغني، ج3، ص207.</ref> بر آن‌اند که ميقات حج افراد براي ساکنان در مناطق دورتر از ميقات به مکه، يکي از مواقيت پنجگانه است. ( ميقات ) به نظر مشهور اماميان<ref>. ذخيرة المعاد، ج 2، ص576؛ مستند الشيعه، ج 11، ص186-187؛ مدارک الاحکام، ج 7، ص222-223.</ref> و اهل سنت<ref>. المغني، ج3، ص210؛ بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ مواهب الجليل، ج4، ص46.</ref> به استناد احاديث<ref>. سنن الدارمي، ج2، ص30؛ الکافي، کليني، ج 4، ص318؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص306.</ref> ميقات حج افراد براي اهل مکه و نيز ساکنان ميان مواقيت و مکه محل سکونت آنهاست. البته برخي فقهاي متأخّر امامي به استناد احاديث<ref>. الکافي، کليني، ج 4، ص300، 302؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص454؛ تهذيب، ج 5، ص46.</ref> ميقات حج افراد را براي مکّيان «جعرانه» دانسته‌اند<ref>. المعتمد، ج3، ص298-299؛ مناسک حج، وحيد خراساني، ص88.</ref> و شماري ديگر به استحباب آن<ref>. نک: جواهر الکلام، ج 18، ص115.</ref> يا اختصاص جعرانه به مجاوران در مکه<ref>. الحدائق، ج 17، ص28؛ نک: جواهر الکلام، ج 18، ص115.</ref> قائل شده‌اند. ميقات عمره مفرده هم به نظر فقهاي امامي و اهل سنت براي ساکنان مکه ادني الحل (نزديکترين مکان به مرز حرم) است. (براي تفصيل  عمره مفرده ؛ ادني الحل)
4) فقهاي امامي<ref>تحرير الاحکام، ج 1، ص557، 563؛ العروة الوثقي، ج 2، ص557؛ مهذّب الاحکام، ج 13، ص31.</ref> و اهل سنت<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص164-166؛ فتح العزيز، ج7، ص79.</ref> به دليل احاديث<ref>المصنّف، ج4، ص349-350؛ الاستبصار، ج 2، ص245؛ تهذيب، ج 5، ص54-55.</ref> و اجماع<ref>المغني، ج3، ص207.</ref> بر آن‌اند که ميقات حج افراد براي ساکنان در مناطق دورتر از ميقات به مکه، يکي از مواقيت پنجگانه است. ( ميقات ) به نظر مشهور اماميان<ref>ذخيرة المعاد، ج 2، ص576؛ مستند الشيعه، ج 11، ص186-187؛ مدارک الاحکام، ج 7، ص222-223.</ref> و اهل سنت<ref>المغني، ج3، ص210؛ بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ مواهب الجليل، ج4، ص46.</ref> به استناد احاديث<ref>سنن الدارمي، ج2، ص30؛ الکافي، کليني، ج 4، ص318؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص306.</ref> ميقات حج افراد براي اهل مکه و نيز ساکنان ميان مواقيت و مکه محل سکونت آنهاست. البته برخي فقهاي متأخّر امامي به استناد احاديث<ref>الکافي، کليني، ج 4، ص300، 302؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص454؛ تهذيب، ج 5، ص46.</ref> ميقات حج افراد را براي مکّيان «جعرانه» دانسته‌اند<ref>المعتمد، ج3، ص298-299؛ مناسک حج، وحيد خراساني، ص88.</ref> و شماري ديگر به استحباب آن<ref>نک: جواهر الکلام، ج 18، ص115.</ref> يا اختصاص جعرانه به مجاوران در مکه<ref>الحدائق، ج 17، ص28؛ نک: جواهر الکلام، ج 18، ص115.</ref> قائل شده‌اند. ميقات عمره مفرده هم به نظر فقهاي امامي و اهل سنت براي ساکنان مکه ادني الحل (نزديکترين مکان به مرز حرم) است. (براي تفصيل  عمره مفرده ؛ ادني الحل)


5) در حج افراد بر خلاف تمتّع لازم نيست که عمره پيش از حج ادا شود، مگر اينکه براي عمره افراد استطاعت حاصل شود ولي براي حج آن استطاعت تحقق نيافته باشد که در اين صورت فقط ابتدا بايد عمره ادا شود. <ref>. جواهر الکلام، ج 18، ص75؛ المعتمد، ج 3، ص274؛ توضيح المناسک، ص67.</ref>
5) در حج افراد بر خلاف تمتّع لازم نيست که عمره پيش از حج ادا شود، مگر اينکه براي عمره افراد استطاعت حاصل شود ولي براي حج آن استطاعت تحقق نيافته باشد که در اين صورت فقط ابتدا بايد عمره ادا شود. <ref>جواهر الکلام، ج 18، ص75؛ المعتمد، ج 3، ص274؛ توضيح المناسک، ص67.</ref>


6) در حج افراد مي‌توان طواف و سعي را حتي در غير موارد اضطرار، بر وقوفين مقدّم داشت، بر خلاف حج تمتّع که تنها در صورت اضطرار چنين کاري در آن جايز است.<ref>. جواهر الکلام، ج 18، ص78؛ المعتمد، ج 3، ص275؛ توضيح المناسک، ص67.</ref>
6) در حج افراد مي‌توان طواف و سعي را حتي در غير موارد اضطرار، بر وقوفين مقدّم داشت، بر خلاف حج تمتّع که تنها در صورت اضطرار چنين کاري در آن جايز است.<ref>جواهر الکلام، ج 18، ص78؛ المعتمد، ج 3، ص275؛ توضيح المناسک، ص67.</ref>


7) در حج افراد مي‌توان پس از احرام طواف مستحب به جا آورد، ولي به نظر فقهاي امامي اين کار در حج تمتّع جايز نيست. <ref>. جواهر الکلام، ج 18، ص78؛ مهذب‌ الاحکام، ج12، ص346.</ref>  
7) در حج افراد مي‌توان پس از احرام طواف مستحب به جا آورد، ولي به نظر فقهاي امامي اين کار در حج تمتّع جايز نيست. <ref>جواهر الکلام، ج 18، ص78؛ مهذب‌ الاحکام، ج12، ص346.</ref>  


8) انعقاد احرام در حج افراد به نظر مشهور فقيهان امامي به استناد روايات <ref>. الکافي، کليني، ج4، ص297؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص324؛ تهذيب، ج 5، ص43-44.</ref> فقط با تلبيه صورت مي‌گيرد ولي در حج قران افزون بر تلبيه با اشعار و تقليد ( اشعار و تقليد * ) نيز انجام مي‌شود. <ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج 1، ص315؛ کشف اللثام، ج5، ص271.</ref>  
8) انعقاد احرام در حج افراد به نظر مشهور فقيهان امامي به استناد روايات <ref>الکافي، کليني، ج4، ص297؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص324؛ تهذيب، ج 5، ص43-44.</ref> فقط با تلبيه صورت مي‌گيرد ولي در حج قران افزون بر تلبيه با اشعار و تقليد ( اشعار و تقليد * ) نيز انجام مي‌شود. <ref>المبسوط في فقه الاماميه، ج 1، ص315؛ کشف اللثام، ج5، ص271.</ref>  


9) به نظر فقيهان اهل سنت در حج افراد احرام‌گزار با يک نيتِ احرام، تنها به حج محرم مي‌شود، ولي در حج قران با يک نيت، هم به حج و هم به عمره محرم مي‌شود. <ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص411؛ المغني، ج 3، ص247؛ فتح العزيز، ج 7، ص104؛ الشرح الکبير، ابو البرکات، ج2، ص28.</ref> (نيز  حج قران * )
9) به نظر فقيهان اهل سنت در حج افراد احرام‌گزار با يک نيتِ احرام، تنها به حج محرم مي‌شود، ولي در حج قران با يک نيت، هم به حج و هم به عمره محرم مي‌شود. <ref>تحفة الفقهاء، ج1، ص411؛ المغني، ج 3، ص247؛ فتح العزيز، ج 7، ص104؛ الشرح الکبير، ابو البرکات، ج2، ص28.</ref> (نيز  حج قران * )
==وجوب حج افراد==
==وجوب حج افراد==
به نظر بيشتر فقيهان امامي<ref>. النهاية، ص206؛ المعتبر، ج2، ص784؛ الروضه البهيه، ص65-66.</ref> بويژه متأخران از آنان<ref>. العروة الوثقي، ج 2، ص534-535؛ المعتمد، ج3، ص273؛ فقه الحج، ج2، ص241.</ref> حج افراد (يا حج قران) بر اهل مکه و کساني که تا فاصله 48 ميلي آن هستند به عنوان حجة الاسلام واجب بوده و حج تمتّع براي آنان مجزي نيست.<ref>. السرائر، ج1، ص519-520؛ الروضه البهيه، ص66؛ رياض المسائل، ج6، ص143.</ref> آنان حج افراد را جز در موارد اضطراري براي غير اهل مکه مجزي نمي‌دانند. <ref>. المختصر النافع، ص79؛ المعتبر، ج2، ص783؛ کشف اللثام، ج 5، ص27.</ref> ( تبدّل حج/ عمره*) معدودي از فقيهان امامي علاوه بر حج افراد ـ و قران ـ حج تمتّع را نيز براي اهل مکه مجزي مي‌دانند.<ref>. الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179. </ref>
به نظر بيشتر فقيهان امامي<ref>النهاية، ص206؛ المعتبر، ج2، ص784؛ الروضه البهيه، ص65-66.</ref> بويژه متأخران از آنان<ref>العروة الوثقي، ج 2، ص534-535؛ المعتمد، ج3، ص273؛ فقه الحج، ج2، ص241.</ref> حج افراد (يا حج قران) بر اهل مکه و کساني که تا فاصله 48 ميلي آن هستند به عنوان حجة الاسلام واجب بوده و حج تمتّع براي آنان مجزي نيست.<ref>السرائر، ج1، ص519-520؛ الروضه البهيه، ص66؛ رياض المسائل، ج6، ص143.</ref> آنان حج افراد را جز در موارد اضطراري براي غير اهل مکه مجزي نمي‌دانند. <ref>المختصر النافع، ص79؛ المعتبر، ج2، ص783؛ کشف اللثام، ج 5، ص27.</ref> ( تبدّل حج/ عمره*) معدودي از فقيهان امامي علاوه بر حج افراد ـ و قران ـ حج تمتّع را نيز براي اهل مکه مجزي مي‌دانند.<ref>الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179. </ref>


دلائل نظر مشهور فقيهان امامي مبني بر وجوب حج افراد بر اهل مکه عبارت‌اند از: 1) آيه 196 سوره بقره/2: (فمن تمتّع بالعمره الي الحج فما استيسر من الهدي... ذلک لمن لم يکن اهله حاضري المسجدالحرام ) اين آيه بر اختصاص حج تمتّع به غير اهل مکه دلالت دارد. پس آنچه بر اهل مکه واجب شمرده مي‌شود، حج افراد (يا حج قران) است.<ref>. غنية النزوع، ص152؛ رياض المسائل، ج6، ص143.</ref> تعبير «حاضري مسجدالحرام» در آيه شريفه اهل مکه و اهالي اطراف آن تا 48 ميل را در بر مي‌گيرد.<ref>. المقنع، ص215.</ref> 2) احاديث دال بر وجوب حج افراد- يا قران- بر اهل مکه و اطراف آن. <ref>. دعائم الاسلام، ج1، ص318؛ تهذيب، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص157.</ref> آن دسته از فقهاي امامي که حج تمتّع را نيز براي اهل مکه مجزي مي‌دانند گفته‌اند که «ذلک» در آيه مذکور اشاره به هدي (قرباني) در حج تمتّع است نه خود حج تمتّع. از اين رو، به نظر آنان از آيه مذکور اختصاص حج تمتّع به غير اهل مکه قابل استفاده نيست.<ref>. الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179.</ref>
دلائل نظر مشهور فقيهان امامي مبني بر وجوب حج افراد بر اهل مکه عبارت‌اند از: 1) آيه 196 سوره بقره/2: (فمن تمتّع بالعمره الي الحج فما استيسر من الهدي... ذلک لمن لم يکن اهله حاضري المسجدالحرام ) اين آيه بر اختصاص حج تمتّع به غير اهل مکه دلالت دارد. پس آنچه بر اهل مکه واجب شمرده مي‌شود، حج افراد (يا حج قران) است.<ref>غنية النزوع، ص152؛ رياض المسائل، ج6، ص143.</ref> تعبير «حاضري مسجدالحرام» در آيه شريفه اهل مکه و اهالي اطراف آن تا 48 ميل را در بر مي‌گيرد.<ref>المقنع، ص215.</ref> 2) احاديث دال بر وجوب حج افراد- يا قران- بر اهل مکه و اطراف آن. <ref>دعائم الاسلام، ج1، ص318؛ تهذيب، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص157.</ref> آن دسته از فقهاي امامي که حج تمتّع را نيز براي اهل مکه مجزي مي‌دانند گفته‌اند که «ذلک» در آيه مذکور اشاره به هدي (قرباني) در حج تمتّع است نه خود حج تمتّع. از اين رو، به نظر آنان از آيه مذکور اختصاص حج تمتّع به غير اهل مکه قابل استفاده نيست.<ref>الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179.</ref>


فقيهان امامي به استناد آيه «و اتموا الحج و العمره لله» (بقره/2، 196) و احاديث<ref>. الکافي، ج 4، ص265؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص450.</ref> عمره افراد (مفرده) -که پس از حج افراد بايد انجام شود- را بر ساکنان مکه و اطراف آن تا فاصله 48 ميلي به شرط استطاعت واجب مي‌دانند. حتي اگر استطاعت تنها براي عمره حاصل شود بدون آن که براي حج استطاعت باشد، انجام دادن عمره افراد به تنهايي واجب است. <ref>. غنية النزوع، ص197-198؛ رياض المسائل، ج 7، ص201؛ جواهر الکلام، ج 20، ص441، 458.</ref> فقيهان شافعي<ref>. فتح العزيز، ج 7، ص47؛ المجموع، ج7، ص3، 4، 7.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص173؛ الشرح الکبير، ابن قدامه، ج3، ص160.</ref> نيز به استناد آيه مذکور و احاديث<ref>. المصنّف، ج 4، ص304-305؛ السنن الکبري، ج4، ص349-350.</ref> عمره افراد را مانند حج افراد واجب مي‌دانند ولي فقيهان مالکي<ref>. الکافي في فقه اهل المدينه، ص171ـ172؛ بداية المجتهد، ج 1، ص259.</ref> و بيشتر حنفيان<ref>. المبسوط، سرخسي، ج 4، ص58؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص226؛ البحر الرائق، ج 3، ص104.</ref> به استناد برخي روايات<ref>. سنن الترمذي، ج 2، ص205.</ref> آن را مستحب شمرده‌اند، هرچند برخي حنفيان به وجوب آن تمايل بيشتري دارند.<ref>. بدائع الصنائع، ج 2، ص226.</ref> به نظر فقيهان اهل سنت مانند اماميان، ابتدا بايد حج افراد و سپس عمره افراد انجام شود.<ref>. المبسوط، سرخسي، ج 4، ص25؛ مغني المحتاج، ج 1، ص513-514؛ حاشية الدسوقي، ج 2، ص28.</ref>
فقيهان امامي به استناد آيه «و اتموا الحج و العمره لله» (بقره/2، 196) و احاديث<ref>الکافي، ج 4، ص265؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص450.</ref> عمره افراد (مفرده) -که پس از حج افراد بايد انجام شود- را بر ساکنان مکه و اطراف آن تا فاصله 48 ميلي به شرط استطاعت واجب مي‌دانند. حتي اگر استطاعت تنها براي عمره حاصل شود بدون آن که براي حج استطاعت باشد، انجام دادن عمره افراد به تنهايي واجب است. <ref>غنية النزوع، ص197-198؛ رياض المسائل، ج 7، ص201؛ جواهر الکلام، ج 20، ص441، 458.</ref> فقيهان شافعي<ref>فتح العزيز، ج 7، ص47؛ المجموع، ج7، ص3، 4، 7.</ref> و حنبلي<ref>المغني، ج3، ص173؛ الشرح الکبير، ابن قدامه، ج3، ص160.</ref> نيز به استناد آيه مذکور و احاديث<ref>المصنّف، ج 4، ص304-305؛ السنن الکبري، ج4، ص349-350.</ref> عمره افراد را مانند حج افراد واجب مي‌دانند ولي فقيهان مالکي<ref>الکافي في فقه اهل المدينه، ص171ـ172؛ بداية المجتهد، ج 1، ص259.</ref> و بيشتر حنفيان<ref>المبسوط، سرخسي، ج 4، ص58؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص226؛ البحر الرائق، ج 3، ص104.</ref> به استناد برخي روايات<ref>سنن الترمذي، ج 2، ص205.</ref> آن را مستحب شمرده‌اند، هرچند برخي حنفيان به وجوب آن تمايل بيشتري دارند.<ref>بدائع الصنائع، ج 2، ص226.</ref> به نظر فقيهان اهل سنت مانند اماميان، ابتدا بايد حج افراد و سپس عمره افراد انجام شود.<ref>المبسوط، سرخسي، ج 4، ص25؛ مغني المحتاج، ج 1، ص513-514؛ حاشية الدسوقي، ج 2، ص28.</ref>


به نظر برخي اماميان مبدأ محاسبه مسافت 48 ميل براي تفکيک آفاقيان از غير آفاقيان، به استناد ظاهر آيه 196 بقره/2 مسجدالحرام است <ref>. النهايه، ص26؛ الوسيله، ص157-158؛ معتمد العروه، ج2، ص193.</ref> ولي شماري ديگر به استناد صحيحه زراره<ref>. مهذب الاحکام، ج12، ص323.</ref> و نيز اطلاق مسجدالحرام بر مکه در آيه 1 اسراء/17 مبدا مسافت را شهر مکه دانسته‌اند.<ref>. مسالک الافهام، ج2، ص202؛ العروة الوثقي، ج2، ص536.</ref> (آفاقي)
به نظر برخي اماميان مبدأ محاسبه مسافت 48 ميل براي تفکيک آفاقيان از غير آفاقيان، به استناد ظاهر آيه 196 بقره/2 مسجدالحرام است <ref>النهايه، ص26؛ الوسيله، ص157-158؛ معتمد العروه، ج2، ص193.</ref> ولي شماري ديگر به استناد صحيحه زراره<ref>مهذب الاحکام، ج12، ص323.</ref> و نيز اطلاق مسجدالحرام بر مکه در آيه 1 اسراء/17 مبدا مسافت را شهر مکه دانسته‌اند.<ref>مسالک الافهام، ج2، ص202؛ العروة الوثقي، ج2، ص536.</ref> (آفاقي)


درباره ميزان دقيق 48 ميل با واحدهاي اندازه‌گيري امروزي، فقهاي معاصر آراي مختلفي دارند. بيشتر آنان 48 ميل را حدود 88 کيلومتر دانسته‌اند،<ref>. منهاج الصالحين، ج3، ص62؛ مناسک الحج، سبحاني، ص27؛ تعاليق مبسوطه، فياض، ص82.</ref> ولي اقوال ديگري هم مطرح شده است از جمله: 80 کيلومتر،<ref>. منتخب مناسک حج، ص60-61.</ref> 86 کيلومتر،<ref>. منتخب مناسک حج، ص60؛ کلمة التقوي، ج3، ص191.</ref> 89 و 90 کيلومتر.<ref>. منهاج الصالحين، ج3، ص62؛ مناسک حج، خامنه اي، ص2، 13.</ref>
درباره ميزان دقيق 48 ميل با واحدهاي اندازه‌گيري امروزي، فقهاي معاصر آراي مختلفي دارند. بيشتر آنان 48 ميل را حدود 88 کيلومتر دانسته‌اند،<ref>منهاج الصالحين، ج3، ص62؛ مناسک الحج، سبحاني، ص27؛ تعاليق مبسوطه، فياض، ص82.</ref> ولي اقوال ديگري هم مطرح شده است از جمله: 80 کيلومتر،<ref>منتخب مناسک حج، ص60-61.</ref> 86 کيلومتر،<ref>منتخب مناسک حج، ص60؛ کلمة التقوي، ج3، ص191.</ref> 89 و 90 کيلومتر.<ref>منهاج الصالحين، ج3، ص62؛ مناسک حج، خامنه اي، ص2، 13.</ref>
برخي از فقيهان امامي وظيفه حج افراد يا قران را بر عهده ساکنان تا فاصله 12 ميلي مکه شمرده و وظيفه ديگران را حج تمتّع مي‌دانند. <ref>. السرائر، ج1، ص519-520؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص309؛ کشف اللثام، ج5، ص17. </ref> مهمترين ادله آنان عبارت است از: 1) اطلاق برخي روايات مبني بر وجوب تمتّع بر حج‌گزاران غير مکي<ref>. علل الشرائع، ج2، ص411؛ تهذيب، ج5، ص26.</ref> و خروج قدر متيقن از اين وجوب که ساکنان در مسافت کمتر از 12 ميل هستند. 2) از آيه 196 بقره /2 بر مي‌آيد که حج تمتّع ويژه افراد غير حاضر در مکه و حج افراد و قران، وظيفه حاضران در مکه است و حاضر آن است که مسافر نباشد. بنابراين معيار آفاقي بودن يا نبودن، مسافر بودن يا نبودن است که حد سفر شرعي، چهار فرسخ (12 ميل) است. 3) صدق عنوان «حضور» در آيه شريفه عرفا بر ساکنان فواصل دورتر با فاصله بيش از 12 ميل از مکه مشکل است.<ref>. نک: المعتمد، ج3، ص224-225.</ref> 4) روايات تصريح کننده به 48 ميل نيز ناظر به فاصله از چهار طرف هستند يعني مراد آنها 12 ميل از هر طرف است نه 48 ميل از هر طرف.<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص309.</ref> در مقابل، پيروان نظر مشهور در رد اين ادله پاسخ داده‌اند که اولاً اطلاق موجود در برخي روايات مبني بر وجوب حج تمتّع بر افراد در برابر نظر فقهاي اهل سنت است که حج افراد را براي آفاقيان کافي مي‌دانند پس مدلول آنها وجوب تمتّع بر هر فرد نيست و اطلاق ندارد. بر فرض اطلاق، اين روايات بوسيله رواياتي که فاصله 48 ميل را از هر طرف ذکر کرده، مقيد مي‌شود.<ref>. المعتمد، ج3، ص223-224.</ref> ثانياً مراد از حضور در آيه، حضور در مقابل سفر نيست و ربطي به حد شرعي مسافر ندارد. از سوي ديگر افرادي که کمتر از 12 ميل با مکه فاصله دارند هم عرفا حاضر به شمار نمي‌روند. پس مراد از حاضر معناي شرعي خاصي است که در رواياتِ دال بر فاصله 48 ميل تبيين شده است.<ref>. السرائر، ج1، ص519-520؛ کشف الرموز، ج1، ص337؛ کشف اللثام، ج5، ص17.</ref>  
برخي از فقيهان امامي وظيفه حج افراد يا قران را بر عهده ساکنان تا فاصله 12 ميلي مکه شمرده و وظيفه ديگران را حج تمتّع مي‌دانند. <ref>السرائر، ج1، ص519-520؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص309؛ کشف اللثام، ج5، ص17. </ref> مهمترين ادله آنان عبارت است از: 1) اطلاق برخي روايات مبني بر وجوب تمتّع بر حج‌گزاران غير مکي<ref>علل الشرائع، ج2، ص411؛ تهذيب، ج5، ص26.</ref> و خروج قدر متيقن از اين وجوب که ساکنان در مسافت کمتر از 12 ميل هستند. 2) از آيه 196 بقره /2 بر مي‌آيد که حج تمتّع ويژه افراد غير حاضر در مکه و حج افراد و قران، وظيفه حاضران در مکه است و حاضر آن است که مسافر نباشد. بنابراين معيار آفاقي بودن يا نبودن، مسافر بودن يا نبودن است که حد سفر شرعي، چهار فرسخ (12 ميل) است. 3) صدق عنوان «حضور» در آيه شريفه عرفا بر ساکنان فواصل دورتر با فاصله بيش از 12 ميل از مکه مشکل است.<ref>نک: المعتمد، ج3، ص224-225.</ref> 4) روايات تصريح کننده به 48 ميل نيز ناظر به فاصله از چهار طرف هستند يعني مراد آنها 12 ميل از هر طرف است نه 48 ميل از هر طرف.<ref>السرائر، ج1، ص519؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص309.</ref> در مقابل، پيروان نظر مشهور در رد اين ادله پاسخ داده‌اند که اولاً اطلاق موجود در برخي روايات مبني بر وجوب حج تمتّع بر افراد در برابر نظر فقهاي اهل سنت است که حج افراد را براي آفاقيان کافي مي‌دانند پس مدلول آنها وجوب تمتّع بر هر فرد نيست و اطلاق ندارد. بر فرض اطلاق، اين روايات بوسيله رواياتي که فاصله 48 ميل را از هر طرف ذکر کرده، مقيد مي‌شود.<ref>المعتمد، ج3، ص223-224.</ref> ثانياً مراد از حضور در آيه، حضور در مقابل سفر نيست و ربطي به حد شرعي مسافر ندارد. از سوي ديگر افرادي که کمتر از 12 ميل با مکه فاصله دارند هم عرفا حاضر به شمار نمي‌روند. پس مراد از حاضر معناي شرعي خاصي است که در رواياتِ دال بر فاصله 48 ميل تبيين شده است.<ref>السرائر، ج1، ص519-520؛ کشف الرموز، ج1، ص337؛ کشف اللثام، ج5، ص17.</ref>  


در پاره‌اي روايات حد حاضران در مسجدالحرام 18 ميل ذکر شده است.<ref>. الکافي، کليني، ج4، ص300.</ref> ولي فقيهان امامي به ادله‌اي اين قول را نپذيرفته‌اند: 1) فقها به اين روايات عمل نکرده‌اند.<ref>. الحج في الشريعة، ج2، ص302-303.</ref> 2) مفاد روايات يعني نفي حج تمتّع (و ثبوت حج افراد) براي ساکنان تا فاصله 18 ميلي با نظر مشهور يعني ثبوت حج افراد بر ساکنان در فواصل بيشتر منافاتي ندارد.<ref>. کشف اللثام، ج5، ص18؛ فقه الحج، ج2، ص239-240.</ref> 3) منطوق روايت 18 ميل وجوب حج افراد بر ساکنان در اين فاصله نيست، بلکه مفهوم آن چنين است در حالي که منطوق روايات مربوط به 48 ميل، وجوب حج افراد بر ساکنان تا فاصله 48 ميلي مکه است و قطعا منطوق بر مفهوم مقدّم است.<ref>. روضة المتقين، ج4، ص311؛ فقه الحج، ج2، ص239-240.</ref> برخي ديگر در مقام جمع ميان اين دو دسته روايات گفته‌اند که روايت 18 ميل دال بر تخيير ميان حج افراد و حج تمتّع و روايات 48 ميل دال بر تعيين حج تمتّع است.<ref>. مدارک الاحکام، ج7، ص162-163؛ ذخيرة المعاد، ج2، ص551؛ مناهج الاخيار، ج3، ص323.</ref> همچنين در پاره‌اي روايات ديگر<ref>. الکافي، کليني، ج4، ص299؛ تهذيب، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص158.</ref> حد حاضران، مواقيت پنجگانه يا برخي مناطق اطراف مکه به شمار رفته که به سبب اعراض فقيهان از فتوا دادن بر طبق آنها،<ref>. تعاليق مبسوطه، ج9، ص62-63؛ فقه الحج، ج2، ص240.</ref> ضعف سندي،<ref>. کتاب الحج، ج2، ص92-93.</ref> امکان حمل بر تقيه<ref>. ذخيرة المعاد، ج2، ص551؛ وسائل الشيعه، ج11، ص260.</ref> و تعارض با روايات 48 ميل<ref>. کتاب الحج، ج2، ص92-93؛ فقه الحج، ج2، ص240.</ref> غير قابل استناد شمرده شده است.  
در پاره‌اي روايات حد حاضران در مسجدالحرام 18 ميل ذکر شده است.<ref>الکافي، کليني، ج4، ص300.</ref> ولي فقيهان امامي به ادله‌اي اين قول را نپذيرفته‌اند: 1) فقها به اين روايات عمل نکرده‌اند.<ref>الحج في الشريعة، ج2، ص302-303.</ref> 2) مفاد روايات يعني نفي حج تمتّع (و ثبوت حج افراد) براي ساکنان تا فاصله 18 ميلي با نظر مشهور يعني ثبوت حج افراد بر ساکنان در فواصل بيشتر منافاتي ندارد.<ref>کشف اللثام، ج5، ص18؛ فقه الحج، ج2، ص239-240.</ref> 3) منطوق روايت 18 ميل وجوب حج افراد بر ساکنان در اين فاصله نيست، بلکه مفهوم آن چنين است در حالي که منطوق روايات مربوط به 48 ميل، وجوب حج افراد بر ساکنان تا فاصله 48 ميلي مکه است و قطعا منطوق بر مفهوم مقدّم است.<ref>روضة المتقين، ج4، ص311؛ فقه الحج، ج2، ص239-240.</ref> برخي ديگر در مقام جمع ميان اين دو دسته روايات گفته‌اند که روايت 18 ميل دال بر تخيير ميان حج افراد و حج تمتّع و روايات 48 ميل دال بر تعيين حج تمتّع است.<ref>مدارک الاحکام، ج7، ص162-163؛ ذخيرة المعاد، ج2، ص551؛ مناهج الاخيار، ج3، ص323.</ref> همچنين در پاره‌اي روايات ديگر<ref>الکافي، کليني، ج4، ص299؛ تهذيب، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص158.</ref> حد حاضران، مواقيت پنجگانه يا برخي مناطق اطراف مکه به شمار رفته که به سبب اعراض فقيهان از فتوا دادن بر طبق آنها،<ref>تعاليق مبسوطه، ج9، ص62-63؛ فقه الحج، ج2، ص240.</ref> ضعف سندي،<ref>کتاب الحج، ج2، ص92-93.</ref> امکان حمل بر تقيه<ref>ذخيرة المعاد، ج2، ص551؛ وسائل الشيعه، ج11، ص260.</ref> و تعارض با روايات 48 ميل<ref>کتاب الحج، ج2، ص92-93؛ فقه الحج، ج2، ص240.</ref> غير قابل استناد شمرده شده است.  


فقيهان حنفي حج افراد را بر اهل مکه و کساني که در مواقيت و مناطق ميان مواقيت و مکه ساکن هستند واجب دانسته و حج تمتّع و قران را براي آنان مجزي نمي‌دانند <ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> مگر اينکه قبل از ماههاي حج از اين محدوده خارج شوند و از مواقيت محرم گردند. <ref>. حاشية رد المحتار، ج 2، ص583-584، 590.</ref> دليل آنان براي وجوب تعييني حج افراد بر اهل مکه روايات حاکي از نفي وجوب تمتّع بر آنان و معين بودن وجوب افراد براي آنان است و دليل آنان براي الحاق ساکنان ميان مکه و مواقيت به اهل مکه، جواز ورود بدون احرام آنان به مکه است.<ref>. المصنّف، ج4، ص534-535؛ بدائع الصنائع، ج2، ص169.</ref> ولي فقيهان شافعي،<ref>. فتح العزيز، ج7، ص164؛ المجموع، ج7، ص169. </ref> مالکي<ref>. مختصر خليل، ص73 ؛ الشرح الکبير، ابوالبرکات، ج2، ص27.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص233؛ نک: کشاف القناع، ج2، ص475-476.</ref> حج افراد را در کنار حج قران و حج تمتّع بر تمام مسلمانان اعم از ساکنان مکه و غير مکه، مجزي مي‌دانند. مستند آنان اين است که هر يک از مناسک حج که در مورد غير مکيان موجب نزديکي به خدا و طاعت الهي باشد، در مورد ساکنان مکه نيز چنين است. در نتيجه اداي حج افراد هم براي ساکنان و هم غير ساکنان مکه مجزي است.<ref>. المجموع، ج7، ص169.</ref> به نظر آنان، مراد آيه 196 بقره/2 و نيز رواياتي که تمتّع را در خصوص اهل مکه نفي کرده، نفي قرباني حج تمتّع است، نه نفي حج تمتّع.<ref>. المغني، ج3، ص502-503.</ref>  
فقيهان حنفي حج افراد را بر اهل مکه و کساني که در مواقيت و مناطق ميان مواقيت و مکه ساکن هستند واجب دانسته و حج تمتّع و قران را براي آنان مجزي نمي‌دانند <ref>بدائع الصنائع، ج2، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> مگر اينکه قبل از ماههاي حج از اين محدوده خارج شوند و از مواقيت محرم گردند. <ref>حاشية رد المحتار، ج 2، ص583-584، 590.</ref> دليل آنان براي وجوب تعييني حج افراد بر اهل مکه روايات حاکي از نفي وجوب تمتّع بر آنان و معين بودن وجوب افراد براي آنان است و دليل آنان براي الحاق ساکنان ميان مکه و مواقيت به اهل مکه، جواز ورود بدون احرام آنان به مکه است.<ref>المصنّف، ج4، ص534-535؛ بدائع الصنائع، ج2، ص169.</ref> ولي فقيهان شافعي،<ref>فتح العزيز، ج7، ص164؛ المجموع، ج7، ص169. </ref> مالکي<ref>مختصر خليل، ص73 ؛ الشرح الکبير، ابوالبرکات، ج2، ص27.</ref> و حنبلي<ref>المغني، ج3، ص233؛ نک: کشاف القناع، ج2، ص475-476.</ref> حج افراد را در کنار حج قران و حج تمتّع بر تمام مسلمانان اعم از ساکنان مکه و غير مکه، مجزي مي‌دانند. مستند آنان اين است که هر يک از مناسک حج که در مورد غير مکيان موجب نزديکي به خدا و طاعت الهي باشد، در مورد ساکنان مکه نيز چنين است. در نتيجه اداي حج افراد هم براي ساکنان و هم غير ساکنان مکه مجزي است.<ref>المجموع، ج7، ص169.</ref> به نظر آنان، مراد آيه 196 بقره/2 و نيز رواياتي که تمتّع را در خصوص اهل مکه نفي کرده، نفي قرباني حج تمتّع است، نه نفي حج تمتّع.<ref>المغني، ج3، ص502-503.</ref>  




به نظر مشهور فقيهان امامي، به استناد احاديث<ref>. تهذيب، ج5، ص34-35.</ref>، هرگاه فرد آفاقي * در مکه اقامت گزيند، تا دو سال حکم آفاقي را دارد و وظيفه‌اش اداي حج تمتّع است ولي پس از پايان دو سال حکم اهل مکه را يافته و وظيفه‌اش حج افراد يا قران مي‌شود.<ref>. کشف الرموز، ج1، ص342؛ مجمع الفائده، ج6، ص36-37؛ جواهر الکلام، ج18، ص87-88.</ref> در پاره‌اي موارد حج افراد به عمره مفرده يا عمره تمتّع و عمره تمتّع به حج افراد تبديل مي‌شود. (تبدل حج/ عمره)
به نظر مشهور فقيهان امامي، به استناد احاديث<ref>تهذيب، ج5، ص34-35.</ref>، هرگاه فرد آفاقي * در مکه اقامت گزيند، تا دو سال حکم آفاقي را دارد و وظيفه‌اش اداي حج تمتّع است ولي پس از پايان دو سال حکم اهل مکه را يافته و وظيفه‌اش حج افراد يا قران مي‌شود.<ref>کشف الرموز، ج1، ص342؛ مجمع الفائده، ج6، ص36-37؛ جواهر الکلام، ج18، ص87-88.</ref> در پاره‌اي موارد حج افراد به عمره مفرده يا عمره تمتّع و عمره تمتّع به حج افراد تبديل مي‌شود. (تبدل حج/ عمره)




خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
{{پایان}}
{{پایان}}
{{حج و عمره}}
{{حج و عمره}}
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]

نسخهٔ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۰

حج اِفراد، يکي از انواع سه گانه حج

معناي لغوي واژه اِفراد از ريشه «ف ر د» جدا کردن و تک قرار دادن است.[۱] «حج افراد» در اصطلاح فقها يکي از انواع حج است که در آن عمره جدا از حج و پس از آن انجام مي‌گيرد.[۲] در برخي منابع فقهي از حج افراد به «حج مبتوله» تعبير شده است[۳]، از آن رو که در اين نوع حج، ميان حج و عمره فاصله و جدايي است.[۴]

حج افراد در ديدگاه مذاهب اسلامي جايگاه و اهميتي ويژه دارد، به گونه‌اي که به نظر مشهور اماميان[۵] و حنفيان[۶] يک بار بجا آوردن آن به عنوان حجة الاسلام* بر ساکنان اهل مکه و اطراف آن تا فاصله‌اي معين واجب است و حج تمتّع براي آنان مجزي نيست. (←ادامه مقاله، حکم حج افراد *) شافعيان[۷] و مالکيان[۸] بدين استناد که حج پيامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت، (حجة الوداع) از نوع حج افراد بوده، آن را بافضيلت‌ترين نوع حج مي‌دانند. البته از ديدگاه شافعيان شرط افضل بودن افراد اين است که عمره و حج در يک سال گزارده شود.[۹] حنبليان نيز حج افراد را براي اهل مکه مجزي و آن در رتبه پس از حج تمتّع و برتر از حج قران شمرده‌اند.[۱۰]


در منابع روايي و تاريخي گزارش‌هاي متعددي از حج‌گزاري پيامبران الهي مانند حضرت آدم،[۱۱] حضرت ابراهيم،[۱۲] حضرت موسي[۱۳]، حضرت سليمان عليهم السلام و خاندان آنها و ديگر پيامبران[۱۴]وجود دارد. از آنجا که حج تمتّع در اسلام و سالها پس از هجرت تشريع شد،[۱۵] شايد بتوان نتيجه گرفت که حج پيامبران و امّتهاي گذشته از جمله حج اعراب در عصر جاهلي، (حج جاهلي) حج اِفراد يا مشابه آن بوده يعني حج و عمره در آن از هم جدا بوده‌اند.

بنا بر احاديث، پيامبر اکرم (ص) در دوران اقامتش در مکه 20 حج مخفيانه بجا آورد[۱۶] که احتمالا به گونه افراد بوده است ولي در دوران اقامتش در مدينه تنها يک حج بجا آورد که به حجة الوداع، حجة الاسلام و حجة البلاغ مشهور است.[۱۷] شافعيان و مالکيان اين حج را از نوع حج افراد[۱۸]، اماميان [۱۹] و حنفيان [۲۰] به استناد احاديث[۲۱] آن را حج قران ( با تعاريفي متفاوت با هم؛ حج قران *) و حنبليان آن را حج تمتّع مي‌دانند.[۲۲] موضوع «حج افراد» منابع جامع فقهي غالبا در مبحث حج ذيل باب «انواع حج» مطرح شده است.[۲۳]

شرائط و اجزاي حج افراد

اماميان[۲۴] و اهل سنت[۲۵] به استناد دلائلي از جمله آيه «الحج اشهر معلومات» (بقره / 2، 197) و اجماع،[۲۶] شرائطي براي صحت انواع حج از جمله حج افراد ذکر کرده‌اند: 1) نيت 2) وقوع در ماه‌هاي حج يعني شوال، ذي قعده و ذي حجه 3) احرام بستن از يکي از مواقيت پنجگانه يا منزل (در صورت ساکن بودن در مکه يا اطراف آن). برخي شافعيان ترتيب در اداي اعمال حج را نيز به اين شرائط افزوده‌اند.[۲۷]

حج افراد از دو بخش حج و عمره تشکيل مي‌شود. ساختار حج از ديدگاه فقهاي امامي به استناد احاديث[۲۸] چنين است: 1) احرام * 2) تلبيه * 3) وقوف در عرفات * 4) وقوف در مشعر * 5) اعمال سرزمين منا شامل: رمي جمره * و حلق يا تقصير و بيتوته در منا * 6) طواف زيارت* و نماز آن 7) سعي ميان صفا و مروه * 8) طواف نساء* و نماز آن.[۲۹]

ساختار حج افراد از ديدگاه فقهاي اهل سنت نيز تقريبا اين گونه است، با اين تفاوت که آنان طواف نساء و نماز آن را از واجبات حج افراد نمي‌دانند و به جاي آن، فقهاي برخي مذاهب طواف قدوم را براي حاجيان هنگام ورود به مسجدالحرام[۳۰] و برخي ديگر طواف وداع را براي حج‌گزاران غير مکي در خاتمه مناسک[۳۱] واجب شمرده‌اند. به نظر فقهاي امامي و اهل سنت قرباني کردن در حج افراد مستحب است.[۳۲]

واجبات عمره افراد (عمره مفرده) از ديدگاه اماميان[۳۳] و فقهاي اهل سنت[۳۴] به استناد احاديث[۳۵] چنين است: احرام، طواف، سعي، حلق يا تقصير. البته فقهاي امامي افزون بر اينها طواف نساء و نماز آن را هم واجب شمرده‌اند. (عمره مفرده*) شماري از واجبات حج و عمره افراد رکن حج يا عمره به شمار مي‌روند که درباره تعداد و چگونگي آنها در مذاهب مختلف اختلاف نظر وجود دارد. ( ارکان حج، ارکان عمره)

ويژگيهاي مهم حج افراد

حج افراد در احکام جزئي تفاوتهايي با دو نوع حج ديگر دارد که مي‌توان آنها را از ويژگي‌هاي مهم اين نوع حج برشمرد:

1) استحباب قرباني (واجب نبودن آن) به استناد آيه 196 بقره / 2 و روايات، [۳۶] در حج افراد[۳۷]، بر خلافِ حج تمتّع[۳۸] و حج قران.[۳۹] البته فقهاي امامي در حج قران وجوب قرباني را منوط به همراه داشتن قرباني دانسته‌اند[۴۰] و فقهاي اهل سنت نيز براي وجوب قرباني در حج تمتّع شروطي را ذکر کرده‌اند. [۴۱]

2) در حج افراد بر خلاف حج تمتّع لازم نيست حج و عمره در يک سال ادا شوند بلکه عمره آن را بايد در هر زمان که شرائط آن حاصل شود، انجام داد. [۴۲]

3) در حج افراد بر خلاف تمتّع، استطاعت نسبت به حج و عمره تفکيک‌پذير است، يعني ممکن است مکلّف تنها نسبت به يکي از آن دو مستطيع شود و در نتيجه تنها همان مناسک (عمره يا حج) بر او واجب خواهد گرديد.[۴۳]

4) فقهاي امامي[۴۴] و اهل سنت[۴۵] به دليل احاديث[۴۶] و اجماع[۴۷] بر آن‌اند که ميقات حج افراد براي ساکنان در مناطق دورتر از ميقات به مکه، يکي از مواقيت پنجگانه است. ( ميقات ) به نظر مشهور اماميان[۴۸] و اهل سنت[۴۹] به استناد احاديث[۵۰] ميقات حج افراد براي اهل مکه و نيز ساکنان ميان مواقيت و مکه محل سکونت آنهاست. البته برخي فقهاي متأخّر امامي به استناد احاديث[۵۱] ميقات حج افراد را براي مکّيان «جعرانه» دانسته‌اند[۵۲] و شماري ديگر به استحباب آن[۵۳] يا اختصاص جعرانه به مجاوران در مکه[۵۴] قائل شده‌اند. ميقات عمره مفرده هم به نظر فقهاي امامي و اهل سنت براي ساکنان مکه ادني الحل (نزديکترين مکان به مرز حرم) است. (براي تفصيل  عمره مفرده ؛ ادني الحل)

5) در حج افراد بر خلاف تمتّع لازم نيست که عمره پيش از حج ادا شود، مگر اينکه براي عمره افراد استطاعت حاصل شود ولي براي حج آن استطاعت تحقق نيافته باشد که در اين صورت فقط ابتدا بايد عمره ادا شود. [۵۵]

6) در حج افراد مي‌توان طواف و سعي را حتي در غير موارد اضطرار، بر وقوفين مقدّم داشت، بر خلاف حج تمتّع که تنها در صورت اضطرار چنين کاري در آن جايز است.[۵۶]

7) در حج افراد مي‌توان پس از احرام طواف مستحب به جا آورد، ولي به نظر فقهاي امامي اين کار در حج تمتّع جايز نيست. [۵۷]

8) انعقاد احرام در حج افراد به نظر مشهور فقيهان امامي به استناد روايات [۵۸] فقط با تلبيه صورت مي‌گيرد ولي در حج قران افزون بر تلبيه با اشعار و تقليد ( اشعار و تقليد * ) نيز انجام مي‌شود. [۵۹]

9) به نظر فقيهان اهل سنت در حج افراد احرام‌گزار با يک نيتِ احرام، تنها به حج محرم مي‌شود، ولي در حج قران با يک نيت، هم به حج و هم به عمره محرم مي‌شود. [۶۰] (نيز  حج قران * )

وجوب حج افراد

به نظر بيشتر فقيهان امامي[۶۱] بويژه متأخران از آنان[۶۲] حج افراد (يا حج قران) بر اهل مکه و کساني که تا فاصله 48 ميلي آن هستند به عنوان حجة الاسلام واجب بوده و حج تمتّع براي آنان مجزي نيست.[۶۳] آنان حج افراد را جز در موارد اضطراري براي غير اهل مکه مجزي نمي‌دانند. [۶۴] ( تبدّل حج/ عمره*) معدودي از فقيهان امامي علاوه بر حج افراد ـ و قران ـ حج تمتّع را نيز براي اهل مکه مجزي مي‌دانند.[۶۵]

دلائل نظر مشهور فقيهان امامي مبني بر وجوب حج افراد بر اهل مکه عبارت‌اند از: 1) آيه 196 سوره بقره/2: (فمن تمتّع بالعمره الي الحج فما استيسر من الهدي... ذلک لمن لم يکن اهله حاضري المسجدالحرام ) اين آيه بر اختصاص حج تمتّع به غير اهل مکه دلالت دارد. پس آنچه بر اهل مکه واجب شمرده مي‌شود، حج افراد (يا حج قران) است.[۶۶] تعبير «حاضري مسجدالحرام» در آيه شريفه اهل مکه و اهالي اطراف آن تا 48 ميل را در بر مي‌گيرد.[۶۷] 2) احاديث دال بر وجوب حج افراد- يا قران- بر اهل مکه و اطراف آن. [۶۸] آن دسته از فقهاي امامي که حج تمتّع را نيز براي اهل مکه مجزي مي‌دانند گفته‌اند که «ذلک» در آيه مذکور اشاره به هدي (قرباني) در حج تمتّع است نه خود حج تمتّع. از اين رو، به نظر آنان از آيه مذکور اختصاص حج تمتّع به غير اهل مکه قابل استفاده نيست.[۶۹]

فقيهان امامي به استناد آيه «و اتموا الحج و العمره لله» (بقره/2، 196) و احاديث[۷۰] عمره افراد (مفرده) -که پس از حج افراد بايد انجام شود- را بر ساکنان مکه و اطراف آن تا فاصله 48 ميلي به شرط استطاعت واجب مي‌دانند. حتي اگر استطاعت تنها براي عمره حاصل شود بدون آن که براي حج استطاعت باشد، انجام دادن عمره افراد به تنهايي واجب است. [۷۱] فقيهان شافعي[۷۲] و حنبلي[۷۳] نيز به استناد آيه مذکور و احاديث[۷۴] عمره افراد را مانند حج افراد واجب مي‌دانند ولي فقيهان مالکي[۷۵] و بيشتر حنفيان[۷۶] به استناد برخي روايات[۷۷] آن را مستحب شمرده‌اند، هرچند برخي حنفيان به وجوب آن تمايل بيشتري دارند.[۷۸] به نظر فقيهان اهل سنت مانند اماميان، ابتدا بايد حج افراد و سپس عمره افراد انجام شود.[۷۹]

به نظر برخي اماميان مبدأ محاسبه مسافت 48 ميل براي تفکيک آفاقيان از غير آفاقيان، به استناد ظاهر آيه 196 بقره/2 مسجدالحرام است [۸۰] ولي شماري ديگر به استناد صحيحه زراره[۸۱] و نيز اطلاق مسجدالحرام بر مکه در آيه 1 اسراء/17 مبدا مسافت را شهر مکه دانسته‌اند.[۸۲] (آفاقي)

درباره ميزان دقيق 48 ميل با واحدهاي اندازه‌گيري امروزي، فقهاي معاصر آراي مختلفي دارند. بيشتر آنان 48 ميل را حدود 88 کيلومتر دانسته‌اند،[۸۳] ولي اقوال ديگري هم مطرح شده است از جمله: 80 کيلومتر،[۸۴] 86 کيلومتر،[۸۵] 89 و 90 کيلومتر.[۸۶] برخي از فقيهان امامي وظيفه حج افراد يا قران را بر عهده ساکنان تا فاصله 12 ميلي مکه شمرده و وظيفه ديگران را حج تمتّع مي‌دانند. [۸۷] مهمترين ادله آنان عبارت است از: 1) اطلاق برخي روايات مبني بر وجوب تمتّع بر حج‌گزاران غير مکي[۸۸] و خروج قدر متيقن از اين وجوب که ساکنان در مسافت کمتر از 12 ميل هستند. 2) از آيه 196 بقره /2 بر مي‌آيد که حج تمتّع ويژه افراد غير حاضر در مکه و حج افراد و قران، وظيفه حاضران در مکه است و حاضر آن است که مسافر نباشد. بنابراين معيار آفاقي بودن يا نبودن، مسافر بودن يا نبودن است که حد سفر شرعي، چهار فرسخ (12 ميل) است. 3) صدق عنوان «حضور» در آيه شريفه عرفا بر ساکنان فواصل دورتر با فاصله بيش از 12 ميل از مکه مشکل است.[۸۹] 4) روايات تصريح کننده به 48 ميل نيز ناظر به فاصله از چهار طرف هستند يعني مراد آنها 12 ميل از هر طرف است نه 48 ميل از هر طرف.[۹۰] در مقابل، پيروان نظر مشهور در رد اين ادله پاسخ داده‌اند که اولاً اطلاق موجود در برخي روايات مبني بر وجوب حج تمتّع بر افراد در برابر نظر فقهاي اهل سنت است که حج افراد را براي آفاقيان کافي مي‌دانند پس مدلول آنها وجوب تمتّع بر هر فرد نيست و اطلاق ندارد. بر فرض اطلاق، اين روايات بوسيله رواياتي که فاصله 48 ميل را از هر طرف ذکر کرده، مقيد مي‌شود.[۹۱] ثانياً مراد از حضور در آيه، حضور در مقابل سفر نيست و ربطي به حد شرعي مسافر ندارد. از سوي ديگر افرادي که کمتر از 12 ميل با مکه فاصله دارند هم عرفا حاضر به شمار نمي‌روند. پس مراد از حاضر معناي شرعي خاصي است که در رواياتِ دال بر فاصله 48 ميل تبيين شده است.[۹۲]

در پاره‌اي روايات حد حاضران در مسجدالحرام 18 ميل ذکر شده است.[۹۳] ولي فقيهان امامي به ادله‌اي اين قول را نپذيرفته‌اند: 1) فقها به اين روايات عمل نکرده‌اند.[۹۴] 2) مفاد روايات يعني نفي حج تمتّع (و ثبوت حج افراد) براي ساکنان تا فاصله 18 ميلي با نظر مشهور يعني ثبوت حج افراد بر ساکنان در فواصل بيشتر منافاتي ندارد.[۹۵] 3) منطوق روايت 18 ميل وجوب حج افراد بر ساکنان در اين فاصله نيست، بلکه مفهوم آن چنين است در حالي که منطوق روايات مربوط به 48 ميل، وجوب حج افراد بر ساکنان تا فاصله 48 ميلي مکه است و قطعا منطوق بر مفهوم مقدّم است.[۹۶] برخي ديگر در مقام جمع ميان اين دو دسته روايات گفته‌اند که روايت 18 ميل دال بر تخيير ميان حج افراد و حج تمتّع و روايات 48 ميل دال بر تعيين حج تمتّع است.[۹۷] همچنين در پاره‌اي روايات ديگر[۹۸] حد حاضران، مواقيت پنجگانه يا برخي مناطق اطراف مکه به شمار رفته که به سبب اعراض فقيهان از فتوا دادن بر طبق آنها،[۹۹] ضعف سندي،[۱۰۰] امکان حمل بر تقيه[۱۰۱] و تعارض با روايات 48 ميل[۱۰۲] غير قابل استناد شمرده شده است.

فقيهان حنفي حج افراد را بر اهل مکه و کساني که در مواقيت و مناطق ميان مواقيت و مکه ساکن هستند واجب دانسته و حج تمتّع و قران را براي آنان مجزي نمي‌دانند [۱۰۳] مگر اينکه قبل از ماههاي حج از اين محدوده خارج شوند و از مواقيت محرم گردند. [۱۰۴] دليل آنان براي وجوب تعييني حج افراد بر اهل مکه روايات حاکي از نفي وجوب تمتّع بر آنان و معين بودن وجوب افراد براي آنان است و دليل آنان براي الحاق ساکنان ميان مکه و مواقيت به اهل مکه، جواز ورود بدون احرام آنان به مکه است.[۱۰۵] ولي فقيهان شافعي،[۱۰۶] مالکي[۱۰۷] و حنبلي[۱۰۸] حج افراد را در کنار حج قران و حج تمتّع بر تمام مسلمانان اعم از ساکنان مکه و غير مکه، مجزي مي‌دانند. مستند آنان اين است که هر يک از مناسک حج که در مورد غير مکيان موجب نزديکي به خدا و طاعت الهي باشد، در مورد ساکنان مکه نيز چنين است. در نتيجه اداي حج افراد هم براي ساکنان و هم غير ساکنان مکه مجزي است.[۱۰۹] به نظر آنان، مراد آيه 196 بقره/2 و نيز رواياتي که تمتّع را در خصوص اهل مکه نفي کرده، نفي قرباني حج تمتّع است، نه نفي حج تمتّع.[۱۱۰]


به نظر مشهور فقيهان امامي، به استناد احاديث[۱۱۱]، هرگاه فرد آفاقي * در مکه اقامت گزيند، تا دو سال حکم آفاقي را دارد و وظيفه‌اش اداي حج تمتّع است ولي پس از پايان دو سال حکم اهل مکه را يافته و وظيفه‌اش حج افراد يا قران مي‌شود.[۱۱۲] در پاره‌اي موارد حج افراد به عمره مفرده يا عمره تمتّع و عمره تمتّع به حج افراد تبديل مي‌شود. (تبدل حج/ عمره)


پانویس

  1. العين، ج8، ص24؛ الصحاح، ج2، ص518؛ معجم مقاييس اللغه، ج4، ص500. «فرد»
  2. المغني، ج3، ص247؛ المبسوط، سرخسي، ج4، ص25؛ المجموع، ج 7، ص171.
  3. الکافي، حلبي، ص161؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج 1، ص316.
  4. السرائر، ج1، ص618.
  5. الكافي، حلبي، ص191ـ192؛ غنية النزوع، ص151ـ152؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175 ـ176.
  6. بدائع الصنائع، ج2، ص169؛ البحر الرائق، ج2؛ ص632.
  7. الأم، ج7، ص226؛ مختصر المزني، ص63؛ فتح العزيز، ج7، ص107-108.
  8. مواهب الجليل، ج4، ص68؛ الشرح الكبير، ابو البركات، ج2، ص27-28.
  9. فتح العزيز، ج7، ص113-114؛ المجموع، ج7، ص151؛ روضة الطالبين، ج2، ص320.
  10. المغني، ج3، ص232؛ كشاف القناع، ج2، ص476.
  11. علل الشرائع، ج2، ص594؛ عيون اخبار الرضا، ج1، ص270؛ تفسير عياشي، ج1، ص186.
  12. تاريخ يعقوبي، ج1، ص27؛ تاريخ الطبري، ج1، ص260-262؛ تفسير قمي، ج2، ص224.
  13. الكافي، کليني، ج4، ص214؛ علل الشرائع، ج1، ص274.
  14. الكافي، کليني، ج4، ص214؛ علل الشرائع، ج1، ص274.
  15. الکافي، کليني، ج 4، ص245-249؛ علل الشرائع، ج2، ص412؛ دروس تمهيديه، ج 1، ص420.
  16. الكافي، کليني، ج4، ص245ـ252؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص238؛ علل الشرائع، ج2، ص450.
  17. الطبقات، ج2، ص131؛ الكافي، کليني، ج4، ص248ـ258؛ تهذيب، ج5، ص458.
  18. مختصر المزني، ص63؛ المجموع، ج7، ص153؛ مواهب الجليل، ج4، ص69.
  19. الارشاد، ج 1، ص171؛ الخلاف، ج 2، ص268.
  20. المبسوط، سرخسي، ج 4، ص26.
  21. سنن النسائي، ج 5، ص148؛ الكافي، کليني، ج4، ص245؛ تهذيب، ج5، ص455، 457.
  22. المغني، ج 3، ص234-235.
  23. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص306؛ بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ فتح العزيز، ج7، ص103.
  24. المعتبر، ج2، ص786؛ مسالک الافهام، ج2، ص203؛ مدارک الاحکام، ج7، ص191 ـ192.
  25. روضة الطالبين، ج7، ص310-312؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص513؛ الشرح الکبير، ابو البرکات، ج2، ص21-22.
  26. المجموع، ج7، ص196؛ مواهب الجليل، ج4، ص45؛ مدارک الاحکام، ج7، ص191-192.
  27. الفقه المنهجي، ج2، ص143.
  28. الکافي، کليني، ج4، ص298؛ تهذيب، ج5، ص41 ـ42، 44.
  29. المراسم العلويه، ص103-104؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175؛ المعتمد، ج3، ص243 ـ244.
  30. حاشية الدسوقي، ج2، ص21؛ الثمر الداني، ص367.
  31. البحر الرائق، ج2، ص614؛ حاشية رد المحتار، ج 2، ص576.
  32. النهاية، ص209؛ توضيح المناسک، ص67؛ نک: المجموع، ج8، ص382-384.
  33. جواهر الکلام، ج 20، ص449؛ رياض المسائل، ج 7، ص203.
  34. بدائع الصنائع، ج 2، ص227؛ مغني المحتاج، ج 1، ص513؛ کشاف القناع، ج 2، ص605.
  35. الکافي، کليني، ج4، ص538.
  36. الکافي، کليني، ج 4، ص535؛ تهذيب، ج 5، ص436؛ الاستبصار، ج 2، ص327.
  37. منتهي المطلب، ج11، ص145.
  38. روضة الطالبين، ج 2، ص322؛ المعتمد، ج 3، ص275.
  39. المغني، ج 3، ص494؛ الثمر الداني، ص383.
  40. المهذب، ج1، ص210؛ المعتبر، ج2، ص779.
  41. المجموع، ج 7، ص173-174؛ کشاف القناع، ج 2، ص478-479.
  42. مدارک الاحکام، ج 8، ص463-464؛ المعتمد، ج 3، ص274؛ مناسک حج و عمره، ص193.
  43. جواهر الکلام، ج 18، ص75؛ المعتمد، ج 3، ص274.
  44. تحرير الاحکام، ج 1، ص557، 563؛ العروة الوثقي، ج 2، ص557؛ مهذّب الاحکام، ج 13، ص31.
  45. بدائع الصنائع، ج2، ص164-166؛ فتح العزيز، ج7، ص79.
  46. المصنّف، ج4، ص349-350؛ الاستبصار، ج 2، ص245؛ تهذيب، ج 5، ص54-55.
  47. المغني، ج3، ص207.
  48. ذخيرة المعاد، ج 2، ص576؛ مستند الشيعه، ج 11، ص186-187؛ مدارک الاحکام، ج 7، ص222-223.
  49. المغني، ج3، ص210؛ بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ مواهب الجليل، ج4، ص46.
  50. سنن الدارمي، ج2، ص30؛ الکافي، کليني، ج 4، ص318؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص306.
  51. الکافي، کليني، ج 4، ص300، 302؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص454؛ تهذيب، ج 5، ص46.
  52. المعتمد، ج3، ص298-299؛ مناسک حج، وحيد خراساني، ص88.
  53. نک: جواهر الکلام، ج 18، ص115.
  54. الحدائق، ج 17، ص28؛ نک: جواهر الکلام، ج 18، ص115.
  55. جواهر الکلام، ج 18، ص75؛ المعتمد، ج 3، ص274؛ توضيح المناسک، ص67.
  56. جواهر الکلام، ج 18، ص78؛ المعتمد، ج 3، ص275؛ توضيح المناسک، ص67.
  57. جواهر الکلام، ج 18، ص78؛ مهذب‌ الاحکام، ج12، ص346.
  58. الکافي، کليني، ج4، ص297؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص324؛ تهذيب، ج 5، ص43-44.
  59. المبسوط في فقه الاماميه، ج 1، ص315؛ کشف اللثام، ج5، ص271.
  60. تحفة الفقهاء، ج1، ص411؛ المغني، ج 3، ص247؛ فتح العزيز، ج 7، ص104؛ الشرح الکبير، ابو البرکات، ج2، ص28.
  61. النهاية، ص206؛ المعتبر، ج2، ص784؛ الروضه البهيه، ص65-66.
  62. العروة الوثقي، ج 2، ص534-535؛ المعتمد، ج3، ص273؛ فقه الحج، ج2، ص241.
  63. السرائر، ج1، ص519-520؛ الروضه البهيه، ص66؛ رياض المسائل، ج6، ص143.
  64. المختصر النافع، ص79؛ المعتبر، ج2، ص783؛ کشف اللثام، ج 5، ص27.
  65. الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179.
  66. غنية النزوع، ص152؛ رياض المسائل، ج6، ص143.
  67. المقنع، ص215.
  68. دعائم الاسلام، ج1، ص318؛ تهذيب، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص157.
  69. الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179.
  70. الکافي، ج 4، ص265؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص450.
  71. غنية النزوع، ص197-198؛ رياض المسائل، ج 7، ص201؛ جواهر الکلام، ج 20، ص441، 458.
  72. فتح العزيز، ج 7، ص47؛ المجموع، ج7، ص3، 4، 7.
  73. المغني، ج3، ص173؛ الشرح الکبير، ابن قدامه، ج3، ص160.
  74. المصنّف، ج 4، ص304-305؛ السنن الکبري، ج4، ص349-350.
  75. الکافي في فقه اهل المدينه، ص171ـ172؛ بداية المجتهد، ج 1، ص259.
  76. المبسوط، سرخسي، ج 4، ص58؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص226؛ البحر الرائق، ج 3، ص104.
  77. سنن الترمذي، ج 2، ص205.
  78. بدائع الصنائع، ج 2، ص226.
  79. المبسوط، سرخسي، ج 4، ص25؛ مغني المحتاج، ج 1، ص513-514؛ حاشية الدسوقي، ج 2، ص28.
  80. النهايه، ص26؛ الوسيله، ص157-158؛ معتمد العروه، ج2، ص193.
  81. مهذب الاحکام، ج12، ص323.
  82. مسالک الافهام، ج2، ص202؛ العروة الوثقي، ج2، ص536.
  83. منهاج الصالحين، ج3، ص62؛ مناسک الحج، سبحاني، ص27؛ تعاليق مبسوطه، فياض، ص82.
  84. منتخب مناسک حج، ص60-61.
  85. منتخب مناسک حج، ص60؛ کلمة التقوي، ج3، ص191.
  86. منهاج الصالحين، ج3، ص62؛ مناسک حج، خامنه اي، ص2، 13.
  87. السرائر، ج1، ص519-520؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص309؛ کشف اللثام، ج5، ص17.
  88. علل الشرائع، ج2، ص411؛ تهذيب، ج5، ص26.
  89. نک: المعتمد، ج3، ص224-225.
  90. السرائر، ج1، ص519؛ ارشاد الاذهان، ج1، ص309.
  91. المعتمد، ج3، ص223-224.
  92. السرائر، ج1، ص519-520؛ کشف الرموز، ج1، ص337؛ کشف اللثام، ج5، ص17.
  93. الکافي، کليني، ج4، ص300.
  94. الحج في الشريعة، ج2، ص302-303.
  95. کشف اللثام، ج5، ص18؛ فقه الحج، ج2، ص239-240.
  96. روضة المتقين، ج4، ص311؛ فقه الحج، ج2، ص239-240.
  97. مدارک الاحکام، ج7، ص162-163؛ ذخيرة المعاد، ج2، ص551؛ مناهج الاخيار، ج3، ص323.
  98. الکافي، کليني، ج4، ص299؛ تهذيب، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص158.
  99. تعاليق مبسوطه، ج9، ص62-63؛ فقه الحج، ج2، ص240.
  100. کتاب الحج، ج2، ص92-93.
  101. ذخيرة المعاد، ج2، ص551؛ وسائل الشيعه، ج11، ص260.
  102. کتاب الحج، ج2، ص92-93؛ فقه الحج، ج2، ص240.
  103. بدائع الصنائع، ج2، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص632.
  104. حاشية رد المحتار، ج 2، ص583-584، 590.
  105. المصنّف، ج4، ص534-535؛ بدائع الصنائع، ج2، ص169.
  106. فتح العزيز، ج7، ص164؛ المجموع، ج7، ص169.
  107. مختصر خليل، ص73 ؛ الشرح الکبير، ابوالبرکات، ج2، ص27.
  108. المغني، ج3، ص233؛ نک: کشاف القناع، ج2، ص475-476.
  109. المجموع، ج7، ص169.
  110. المغني، ج3، ص502-503.
  111. تهذيب، ج5، ص34-35.
  112. کشف الرموز، ج1، ص342؛ مجمع الفائده، ج6، ص36-37؛ جواهر الکلام، ج18، ص87-88.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل [hzrc.ac.ir/post/22138/حج-افراد حج افراد].
  • ارشاد الاذهان الي احکام الايمان، حسن بن يوسف حلي (648 ـ 726ق.)، تحقيق فارس الحسون، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق.
  • 1101. الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقيق موسسه آل البيت لاحياء التراث، بيروت، دارالمفيد، 1414ق.
  • الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، 1363ش.
  • الام، محمد بن ادريس الشافعي (م 204ق.)، بيروت، دارالفکر، 1403ق.
  • البحر الرائق(شرح کنز الدقائق)، زين‌الدين بن ابراهيم بن نجيم ( -970ق.)، به کوشش زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
  • بداية المجتهد و نهايه المقتصد، محمد بن احمد ابن رشد الاندلسي ( -595ق.)، به کوشش العطار، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
  • بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ابوبکر بن مسعود الکاساني ( -587ق.)، پاکستان، المکتبه الحبيبيه، 1409ق.
  • تاريخ اليعقوبي، احمد بن ابي يعقوب اليعقوبي ( -292ق.)، بيروت، دار صادر، 1415ق.
  • تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک)، محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء التراث العربي.
  • تحرير الاحکام الشرعيه علي مذهب الاماميه، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، به کوشش ابراهيم بهادري، قم، انتشارات موسسه امام صادق، 1420ق.
  • تحفة الفقهاء، محمد بن احمد السمرقندي ( -9-535ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1414ق.
  • تعاليق مبسوطه علي العروة الوثقي محمد کاظم يزدي، محمد اسحاق الفياض، قم، محلاتي، بي تا.
  • تفسير العياشي، محمد بن مسعود العياشي ( -320ق.)، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، مکتبه العلميه الاسلاميه، 1380ق.
  • توضيح المناسک، سيد محمد حسن مرتضوي لنگرودي، قم، مؤلف، 1434 ق.
  • تهذيب الاحکام في شرح المقنعه للشيخ المفيد، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي خرسان و علي آخوندي، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1365ش.
  • الثمر الداني علي رساله القيرواني، صالح بن عبدالله الآبي الازهري ( -1330ق.)، بيروت، مکتبه الثقافيه، بي تا.
  • الجامع للشرائع، يحيي بن سعيد حلي (601-690ق.)، قم، انتشارات موسسه سيد الشهداء، 1405ق.
  • جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام، محمد حسين نجفي ( -1266ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بي‏تا.
  • حاشية الدسوقي، محمد بن احمد الدسوقي ( -1230ق.)، احياء الکتب العربيه.
  • حاشية رد المحتار ع‍ل‍ي‌ الدر ال‍م‍خ‍ت‍ار، ش‍رح‌ ال‍ت‍ن‍وي‍ر الاب‍ص‍ار ف‍ي‌ ف‍ق‍ه‌ م‍ذه‍ب‌ الام‍ام‌ اب‍ي‌ح‍ن‍ي‍ف‍ه‌ ال‍ن‍ع‍م‍ان‌، محمد امين ابن عابدين ( -1252ق.)، بيروت، دارالفکر، 1415ق.
  • الحج في الشريعة الاسلامية الغراء، جعفر السبحاني، قم، مؤسسة الامام الصادق 7، 1424ق.
  • الحدائق الناضره في احکام العتره الطاهره، يوسف بن احمد البحراني ( -1186ق.)، تحقيق محمد تقي ايرواني و علي آخوندي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363ش.
  • الخلاف في الاحکام، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق.
  • دروس تمهيديه في الفقه الاستدلالي، باقر الايرواني، قم، 1427 ق.
  • دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضايا و الاحکام، نعمان بن محمد المغربي ( -363ق.)، تحقيق آصف بن علي اصغر فيضي، قاهره، دارالمعارف، 1383ق.
  • ذخيرة المعاد، محمد باقر السبزواري ( -1090ق.)، آل البيت،.
  • روضه الطالبين و عمده المتقين، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالکتب العلميه، بي‏تا.
  • روضه المتقين في شرح من لايحضره الفقيه، محمد تقي مجلسي (1003-1070ق.)، تحقيق سيد حسين موسوي کرماني، علي پناه اشتهاردي، تهران، انتشارات بنياد فرهنگ اسلامي حاج محمد حسين کوشانپور، 1399ق.
  • رياض المسائل في بيان احکام الشرع بالدلائل، سيد علي طباطبائي ( -1231ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق.
  • السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، محمد بن احمد ابن ادريس ( -598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق.
  • سنن الترمذي (الجامع الصحيح)، محمد عيسي الترمذي ( -279ق.)، به کوشش عبدالوهاب عبداللطيف، بيروت، دارالفکر، 1402ق.
  • سنن الدارمي، عبدالله بن عبدالرحمن الدارمي ( -255ق.)، بي جا، دار احياء السنه النبويه، بي تا.
  • السنن الکبري، احمد بن الحسين البيهقي ( -458ق.)، بيروت، دارالفکر.
  • سنن النسائي، احمد بن علي النسائي (215-303ق.)، تحقيق صدقي جميل العطار، بيروت، دارالفکر، 1348ق.
  • شرائع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، به کوشش سيد صادق شيرازي، تهران، انتشارات استقلال، 1409ق.
  • الشرح الکبير، احمد بن محمد الدردير ( -1201ق.)، مصر، دار احياء الکتب العربيه.
  • الشرح الکبير، عبدالرحمن بن قدامه ( -682ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه.
  • الصحاح (تاج اللغه وصحاح العربيه)، اسماعيل بن حماد الجوهري ( -393ق.)، به کوشش احمد عبدالغفور العطار، بيروت، دارالعلم للملايين، 1407ق.
  • الطبقات الکبري، محمد بن سعد ( -230ق.)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بيروت، دارالکتب العلميه، 1410ق.
  • العروة الوثقي، سيد محمد کاظم يزدي ( -1337ق.)، بيروت، اعلمي، 1409ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، به کوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحيدريه، 1385ق.
  • العين، الخليل بن احمد الفراهيدي ( -170ق.)، به کوشش مهدي المخزومي و ابراهيم السامرائي، قم، دارالهجره، 1409ق.
  • عيون اخبار الرضا، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تحقيق حسين اعلمي، بيروت، موسسه الاعلمي، 1404ق.
  • غنية النزوع، حمزه بن علي بن زهره الحلبي ( -585ق.)، به کوشش بهادري، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1417ق.
  • فتح العزيز، عبدالکريم بن محمد الرافعي ( -623ق.)، دارالفکر.
  • فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج، لطف الله صافي گلپايگاني، قم، موسسه سيده المعصومه، 1423ق.
  • الفقه المنهجي علي مذهب الامام الشافعي، مصطفي الخن و ديگران، دمشق، دارالقلم، 1413 ق.
  • الکافي في فقه اهل المدينه، يوسف بن عبدالله ابن عبدالبر (368-463ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1407ق.
  • کتاب الحج، سيد حسين طباطبايي قمي، قم، چاپخانه باقري، 1415ق.
  • الکافي في الفقه، ابوالصلاح تقي الدين الحلبي ( -447ق.)، به کوشش استادي، اصفهان، مکتبة اميرالمؤمنين(ع)، 1403ق.
  • الکافي، محمد بن يعقوب کليني ( -329ق.)، به کوشش علي اکبر غفاري، تهران، انتشارات دارالکتب اسلاميه، 1375ش.
  • کشاف القناع عن متن الاقناع، منصور بن يونس البهوتي ( -1052ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دارالکتب العلميه، 1418ق.
  • کشف الرموز، حسن بن ابي طالب الآبي ( -690ق.)، به کوشش اشتهاردي و يزدي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1408ق.
  • کشف اللثام عن قواعد الاحکام، محمد بن الحسن الفاضل الهندي ( -1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق.
  • کلمة التقوي (فتاوي)، محمد امين زين الدين، قم، مهر، 1413ق.
  • اللمعه الدمشقيه في فقه الاماميه، محمد بن مکي (734-786ق.)، قم، انتشارات دارالفکر، 1411ق.
  • المبسوط في فقه الاماميه، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودي و سيد محمد تقي کشفي، تهران، انتشارات مکتبه المرتضويه، 1351ش.
  • المبسوط، محمد بن احمد بن سهل السرخسي ( -483ق.)، بيروت، دارالمعرفه، 1406ق.
  • مجمع الفائده و البرهان في شرح ارشاد الاذهان، مقدس اردبيلي احمد بن محمد ( -993ق.)، به کوشش مجتبي عراقي و حسين يزدي و علي پناه اشتهاردي (1296-1387ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1403ق.
  • المجموع شرح المهذب، يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دارالفکر.
  • مختصر المزني، اسماعيل بن يحيي المزني ( -263ق.)، بيروت، دارالمعرفه، بي تا.
  • المختصر النافع في فقه الاماميه (النافع في مختصر الشرائع)، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، تهران، انتشارات بنياد بعثت، 1410ق.
  • مختصر خليل، محمد بن يوسف ( -897ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1416ق.
  • مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام، سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 – 1009ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1410ق.
  • المراسم العلويه في الاحکام النبويه، سلار حمزه بن عبدالعزيز ( -448ق.)، به کوشش محسن حسيني اميني، قم، المجمع العالمي لاهل البيت، 1414ق.
  • مسالک الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام، زين الدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، 1416ق.
  • مستند الشيعه في احکام الشريعه، احمد بن محمدمهدي النراقي (1185-1245ق.)، قم، انتشارات موسسه آل البيت لاحياء التراث، 1415ق.
  • المصنّف في الاحاديث و الآثار، عبدالله بن محمد بن ابي شيبه ( -235ق.)، به کوشش سعيد محمد اللحام، دارالفکر، 1409ق.
  • المعتبر في شرح المختصر، جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش.
  • معتمد العروة الوثقي، محاضرات الخويي (1317-1413ق.)، به کوشش رضا خلخالي، قم، انتشارات مدرسه دارالعلم، 1404ق.
  • المعتمد في شرح المناسک، (کتاب الحج، محاضرات الخويي)، به کوشش محمد رضا موسوي خلخالي، قم، انتشارات دارالعلم/ موسسه احياء آثار الامام الخويي، 1410ق.
  • معجم مقاييس اللغه، احمد بن فارس ( -‌395‌ق.)، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1404‌ق.
  • مغني المحتاج الي معرفه معاني الفاظ المنهاج، محمد بن احمد الشربيني ( -977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق.
  • المغني، عبدالله بن قدامه ( -620ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه.
  • المقنع، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، قم، انتشارات موسسه الامام الهادي، 1415ق.
  • من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق محمد بن علي بن بابويه (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق.
  • مناسک الحج و احکام العمره، جعفر السبحاني، قم، موسسة الامام الصادق 7، 1428 ق.
  • مناسک حج و عمره، محمدتقي بهجت، قم، شفق، 1424 ق.
  • مناسک حج، سيد علي خامنه‌اي.
  • مناهج الاخيار في شرح الاستبصار، سيد احمد علوي عاملي ( - 1060ق)، قم، انتشارات اسماعيليان.
  • منتخب مناسک حج، خميني،تهران، انتشارات مشعر، 1426 ق.
  • منتهي المطلب في تحقيق المذهب، حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، مشهد، انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1414ق.
  • منهاج الصالحين، السيد محمد صادق الحسيني الروحاني، به کوشش مصطفي عاملي، قم، مؤلف، 1428ق.
  • مواهب الجليل، محمد بن محمد الحطاب الرعيني ( -954ق.)، به کوشش زکريا عميرات، بيروت، دارالکتب العلميه، 1416ق.
  • الموتلف من المختلف بين ائمه السلف، الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، به کوشش گروهي از استادان، مشهد، انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1410ق.
  • مهذب الاحکام في بيان الحلال و الحرام، سيد عبدالاعلي السبزواري ( - 1414ق.)، قم، موسسه المنار، 1413 ق.
  • المهذب، القاضي عبدالعزيز بن نحرير البراج ( -481ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1406ق.
  • النهايه في مجرد الفقه و الفتاوي، محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، بيروت، دارالکتاب العربي، 1400ق.
  • وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه)، محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403ق.
  • الوسيلة الي نيل الفضيله، محمد بن علي بن حمزه ( -560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفي، 1408ق.
  • الکافي في فقه اهل المدينه، يوسف بن عبدالله ابن عبدالبر (368-463ق.)، بيروت، دارالکتب العلميه، 1407ق.
  • مناسک حج، حسين وحيد خراساني، قم، مدرسه امام باقر العلوم، 1428ق.