حجة الوداع: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''حجة الوداع'''، تنها [[حج]] [[حضرت محمد(ص)]] پس از هجرت است، که با شمار بسیاری از مسلمانان از [[مدینه]] آغاز شد و پیامبر(ص) در آن به توضیح احکام و آموزش‌های دینی، بویژه ولایت [[اهل بیت]] خود پرداخت.
'''حجة الوداع''' یا '''حجة البلاغ''' یا '''حجة الکمال''' یا '''حجة التمام،''' تنها [[حج]] [[حضرت محمد(ص)]] پس از هجرت است، که با شمار بسیاری از مسلمانان از [[مدینه]] آغاز شد و پیامبر(ص) در آن به توضیح احکام و آموزش‌های دینی، بویژه ولایت [[امام علی(ع)]] و ولایت [[اهل بیت]] خود پرداخت. این سفر در ۲۵ ذی‌ قعده سال دهم هجرت آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید. 


==نام==
شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفته‌اند. در این سفر، همسران حضرت محمد(ص) و دختر او [[حضرت فاطمه(س)]] حاضر بوده و [[امام علی(ع)]] که به دستور پیامبر(ص) در [[یمن]] بود، هنگام عمل [[سعی]]، به جمع حاجیان ملحق شد. حضرت محمد(ص)،‌ مسیری متفاوت برای رفتن به مکه برگزید که به «راه حج انبیا» شهرت یافت. بعدها در هرکدام از توقف‌گاه‌های پیامبر(ص) مسجدی ساخته شد؛ مانند مسجد شجره،‌مسجد الغزاله و مسجد الرُوَیثه.  
حجة الوداع، تنها حج گزاری عمومی مسلمانان به همراه [[حضرت محمد(ص)]]، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر(ص) بسیاری از احکام و تعلیمات [[اسلام]] از جمله [[احکام حج]] و ولایت [[امام علی(ع)]] را برای جمع پرشماری که او را همراهی می‌کردند، بیان کرد.


نام‌های این حج و وجه نامگذاری آنها را چنین گفته‌اند:
این سفربه دلیل مشارکت حداکثری مردم در آن و نبود مانعی از بیان احکام و نگرانی های نظامی،چنانکه در غزوات دیگر بود، ماهیتی آموزشی و تعلیمی نیز داشت و  لبریز از نکات مختلف آموزشی و تعلیمی رسول الله(ص) بود. از نکته‌های مهم این سفر، معرفی امام علی(ع) به عنوان ولیّ و آموزش [[احکام حج]] بود. خطبه روز [[عرفه]]، خطبه [[عید قربان]] و خطبه [[غدیر خم|غدیر]] از سخنرانی‌های معروف پیامبر(ص) در این سفر است.           


*'''حجة الوداع''': این حج، از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن پیامبر(ص) با حاضران وداع کرد<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 109.</ref> و با اشاره، آن را واپسین حج خود خواند.<ref>الکافی، ج‏7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج‏3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 215.</ref>
==نامگذاری و جایگاه حجةالوداع==
*'''حجة الاسلام''':<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج‏2، ص 109..</ref> این حج، از آن روی به حجة الاسلام خوانده شد که تنها حجی است که حضرت محمد(ص)، در دوره حاکمیت اسلام انجام داد<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref> و به عنوان نمونه برترِ این عبادت، در ادبیات دینی شناخته شد.
*'''حجة البلاغ''':<ref name=":0">اخبار مکه، الازرقی، ج‏1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 183؛ الاکتفاء، ج‏2، ص 30مستعذب الإخبار، الفاسی، ص 309..</ref> این نام، به تناسب نازل شدن آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> در این سفر است. در این آیه، خداوند فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به حضرت محمد(ص) می‌دهد. [[اهل سنت]]، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته‌اند.<ref>رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج‏2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref>
*'''حجة الکمال''' و '''حجة التمام''':<ref name=":0" /> این دو نام، می‌تواند اشاره به آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شده و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرده است.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج‏1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.</ref>


==اهمیت==
=== نامگذاری ===
حجة الوداع را دارای اهمیت سیاسی و فرهنگی بسیار خوانده‌اند. از آن رو که [[حضرت محمد(ص)]] در جریان این حج، آداب و احکام حج در اسلام را ابلاغ کرده و به طرح بسیاری از قوانین مهم اسلام از جمله ولایت اهل بیتش پرداخت. این رویداد، بازتاب زیادی در لایه‌های سنت نبوی یافت که در دانش‌هایی مانند حدیث، سیره، تاریخ و فقه امتداد دارد،<ref>حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص8.</ref> آنقدر که سال دهم در تاریخ اسلام، به نام حجة الوداع، خوانده شد<ref>رک: المغازی، ج‏3، ص 1115؛ الطبقات الکبری، ج‏8، ص 44؛ عیون الاثر، ج‏2، ص 318.</ref> و باب ویژه‌ای به همین نام، بر کتاب‌های سیره و تاریخ و حتی بر کتاب‌های حدیثی اختصاص یافت<ref>رک:صحیح بخاری، ج5، ص175؛ دلائل النبوه، ج5، ص432؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 378.</ref> و بسیاری از [[آداب حج|آداب]] و [[مناسک حج]] با استناد به همین رویداد در فقه تدوین شد.
این حج به '''حجةالوداع'''  معروف شده است؛ چراکه آخرین حج پیامبر(ص) بود. ایشان در این حج با حاضران وداع کرد<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 109.</ref> و آن را واپسین حج خود خواند.<ref>الکافی، ج‏7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج‏3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 215.</ref>  


==اعلان همگانی==
نام‌های دیگری این حج عبارت‌اند از:  
برپایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، تا سال دهم هجری تمام احکام و آموزش‌های دین به جز [[حج]] و ولایت نازل شده بود. در این سال، [[حضرت محمد(ص)]] مأموریت یافت تا برای تکمیل تعالیم دین خود و رساندن این دو واجب الهی اعلام کند تا هر کسی که توانایی پیمودن راه را دارد، برای فرا گرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند و جارچیان به همه اهل [[مدینه]] و آبادی‌های پیرامون آن و قبایل عرب بادیه نشین اطلاع‌رسانی کردند.<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 601؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.</ref> حضرت محمد(ص) در سال‌های قبل در مدینه بدون اینکه به حج برود، در روز [[عید قربان]]، [[قربانی]] می‌کرد.<ref name=":1">المغازی، ج‏3، ص 1088؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛.</ref>


==حکمت تاخیر حج پیامبر تا سال دهم هجری==
*'''حجةالاسلام''':<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج‏2، ص 109..</ref> چراکه تنها حجی است که حضرت محمد(ص) در دوره حاکمیت اسلام انجام داد.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref>
در [[جاهلیت]] براساس سنت نسیء، برای امکان جنگ در ماه‌های حرام، از جمله ماه‌های حج، با عوض کردن نام ماه حرام با ماه‌های دیگر، در ماه حرام جنگ کرده و در ماه‌هایی که واقعاً ماه حج نبود، حج به جا می‌آوردند. با نامگذاری‌های جدید و مرور زمان، ترتیب ماه‌ها به حال طبیعی خود برمی‌گشت و حضرت محمد(ص) درنگ کرد تا نامگذاری ماه‌های جاهلیت مطابق ترتیب واقعی ماه‌ها شود و در سال دهم در ذی قعده واقعی، برای حج خارج شد و در خطبه عرفه به این مطلب اشاره کرد.<ref>اخبار مکه الازرقی، ج‏1، ص 186؛ بحرالعلوم، ج‏1، ص 132؛ الخصال، ج‏2، ص 46؛ مجمع البیان، ج‏5، ص 487.</ref>
*'''حجةالبلاغ''':<ref name=":0">اخبار مکه، الازرقی، ج‏1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص183؛ الاکتفاء، ج‏2، ص30؛ مستعذب الإخبار، الفاسی، ص309.</ref> شیعیان نزول [[آیه تبلیغ|آیه ابلاغ]] {{یادداشت|{{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}} اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن ابى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى (مائده: ۶۷؛ ترجمه انصاریان، ص۱۱۹.).}} در این حج را علت این نامگذاری می‌دانند. (منبع!) [[اهل سنت]]، دلیل این نامگذاری را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته‌اند.<ref>رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج‏2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref>
==شمار حاجیان==
*'''حجة الکمال''' و '''حجة التمام''':<ref name=":0" /> این نامگذاری اشاره به نازل شدن آیه سوم از سوره مائده{{یادداشت|{{آیه|ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِی}}
بر پایه برخی روایات، بیش از ۷۰ هزار نفر از اهل [[مدینه]] و عرب‌های بادیه نشین و اطراف آن برای رفتن به سفر حج گرد آمدند؛<ref>روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج‏1، ص 56.</ref> به گونه‌ای که صدای [[تلبیه]] میان مدینه و [[مکه]] پیوسته شنیده می‌شد<ref>ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.</ref> و هنگام تلبیه [[حضرت محمد(ص)]] سراسر بیابان تا چشم کار می‌کرد حج‌گزار دیده می‌شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.</ref> دلایل بسیاریِ جمعیت در این حج را چنین دانسته‌اند:
امروز [با نصبِ على بن ابى طالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل کردم (ترجمه انصاریان، ص۱۰۷).}} در بازگشت از این سفر دارد.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج‏1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.</ref>


#گستردگی [[اسلام]] در همه شبه جزیره عربستان،
=== جایگاه ===
#وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد(ص) و دین او کنجکاو و علاقه‌مند بودند،
بسیاری از آداب و [[مناسک حج]] امروز مسلمانان بر اساس رفتار پیامبر در حجةالوداع است، این مناسک در [[فقه]] تدوین شده است. این حج به‌قدری اهمیت دارد که سال دهم هجری را به نام «حجةالوداع» خوانده‌اند.<ref>رک: المغازی، ج‏3، ص 1115؛ الطبقات الکبری، ج‏8، ص 44؛ عیون الاثر، ج‏2، ص 318.</ref> همچنین حجةالوداع در دانش‌هایی مانند حدیث، سیره، تاریخ و فقه بابی مجزا به خود اختصاص داده و درباره آن تحقیق و بررسی‌ می‌شود.<ref>حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص۸؛ رک:صحیح بخاری، ج5، ص175؛ دلائل النبوه، ج5، ص432؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 378.</ref>  
#اهمیت حج در فرهنگ مردم شبه جزیره.<ref>الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.</ref>


در منابع دیگر، تعداد حاجیان در این سفر، بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است.<ref>تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج‏2، ص 149.</ref> این شمار را نیز، دور از ذهن ندانسته‌اند؛ چرا که در سال نهم هجری، شمار ۳۰ هزار نفر مرد جنگی، با وجود بیم روبرو شدن با امپراتوری روم در [[غزوه تبوک]] شرکت کردند<ref>المغازی، ج‏3، ص 996، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 125، عیون الاثر، ج‏2، ص 356.</ref><ref>المغازی، ج‏3، ص 993؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 516.</ref> و بر خلاف شرایط دشوار جنگ، در حجة الوداع زنان و کودکان و سالخوردگان نیز حضور داشتند.
==حجی پس از ده سال==
حضرت محمد(ص) پس از ورود به مدینه ده سال حج نرفت. وی در این سال‌ها در روز [[عید قربان]]، [[قربانی]] می‌کرد.<ref name=":1">المغازی، ج‏3، ص 1088؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131.</ref> برخی علت این تأخیر ده‌ساله را وجود سنت نسیء در [[جاهلیت]] دانسته‌اند. بر اساس این سنت، آنان برای اینکه بتوانند در ماه‌های حرام بجنگند، ماه‌ها را جابه‌جا می‌کردند؛ بنابراین موسم حج جا‌به‌جا می‌شد و آنان در ماهی غیر از ماه واقعی حج، حج می‌گذاردند. حضرت محمد(ص) ده سال منتظر ماند تا ماه‌ها مطابق ترتیب واقعی شود.<ref>اخبار مکه الازرقی، ج‏1، ص 186؛ بحرالعلوم، ج‏1، ص 132؛ الخصال، ج‏2، ص 46؛ مجمع البیان، ج‏5، ص 487.</ref>


بر پایه گزارش‌ها، حتی بیماران نیز دوست داشتند با کاروان پیامبر(ص) همراه شوند و از آن حضرت چاره می‌خواستند<ref>صحیح مسلم، ج 2، ص867؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج10، ص292.</ref> زنان حامله‌ای چون [[اسماء بنت عمیس]]، که [[محمد بن ابوبکر]] را در [[ذو الحلیفه|ذوالحلیفه]] به دنیا آورد،<ref>الطبقات الکبری، ج8، ص222؛ الکافی، ج‏4، ص 444؛ البدایه و النهایه، ج7، ص318.</ref> نیز در این کاروان بود. حضرت محمد(ص) در این سفر همه زنان خود و دختر خود [[حضرت فاطمه(س)]] را<ref name=":2">دلائل النبوه، ج‏5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.</ref> سوار بر هودج به همراه برد.<ref name=":3">تاریخ‌الیعقوبی، ج‏2، ص 109، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref>
برخی علت اهمیت این حج را تبیین احکام حج و ولایت در آن دانسته‌اند. بر اساس روایتی از [[امام باقر(ع)]] تا [[سال دهم هجری]] همه احکام و آموزش‌های دین به‌جز احکام حج و [[ولایت]] به جامعه داده شده بود. در این سال، [[حضرت محمد(ص)]] اعلام کرد هرکسی توانایی پیمودن راه را دارد، برای فراگرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند.<ref name=":7">السیرة النبویه، ج‏۲، ص ۶۰۱؛ المغازی، ج‏۳، ص ۱۰۸۸.</ref>
==آغاز سفر==
حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ ذی قعده، که نزدیک به اسفند ماه سال دهم شمسی می‌شد، از [[مدینه]] به قصد [[حج]] خارج شد.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.</ref>  


==احرام و تلبیه==
حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ [[ذی القعده]] از [[مدینه]] به قصد [[حج]] خارج شد.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.</ref>
حضرت محمد(ص) به هنگام ظهر به منطقه [[ذوالحلیفه]]، در هشت کیلومتری غرب شهر [[مدینه]]‏<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 103؛ مدینه‌شناسی، ج‏1، ص 173.</ref> رسید و غسل [[احرام]] انجام داد و نماز ظهر را در [[مسجد شجره (میقات)|مسجد شجره]] خواند.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج‏4، ص232؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 102.</ref> وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را زدوده، برای [[احرام]] غسل کرده و لباس‌های دوخته را از تن بدر کنند.<ref>الکافی، ج4، ص 249.</ref> پس از آن، او به نشاندار کردن شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود پرداخت. مأمور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود<ref>الطبقات الکبری، ج‏4، ص 235وج‏2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.</ref>که به کمک چند تن از مردان قبیله‌اش، این وظیفه را انجام می‌داد. او در سفرهای دیگر نیز این مهم را به عهده داشت.<ref>المغازی، ج‏2، ص 572و، ص 732؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 273؛ البدایة و النهایة، ج‏4، ص 231.</ref>


حضرت محمد(ص) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری (پنبه یمنی سرخ‌فام) احرام بسته بود،<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج4، ص339.</ref> در بیابان بیداء نزدیک به دو کیلومتری منطقه شجره، با گفتن جملات [[تلبیه]] مُحرم شد.<ref>الکافی، ج4، ص245، المغازی، ج‏3، ص 1090، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref> در برخی از روایات، شب ماندن وی در منطقه ذوالحلیفه آمده است؛<ref>صحیح بخاری، ج2، ص561؛ السنن الکبری للبیهقی، ج5، ص 50.</ref> ولی تاریخ‌نگارانی مانند واقدی، خبر بیتوته نکردن در ذوالحلیفه را تأیید کرده‌اند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1090.</ref>
== حرکت به سمت مکه ==
با اعلام پیامبر(ص) برای عزیمت به حج، جارچیان به همه اهل [[مدینه]] و آبادی‌های پیرامون آن و قبایل عرب بادیه‌نشین اطلاع‌ دادند.<ref name=":7" /> بر پایه برخی روایات، بیش از هفتاد هزار نفر از اهالی [[مدینه]] و عرب‌های بادیه‌نشین و اطراف آن برای رفتن به سفر حج گرد آمدند؛<ref>روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج‏1، ص 56.</ref> به‌گونه‌ای که صدای [[تلبیه]] میان مدینه و [[مکه]] پیوسته شنیده می‌شد<ref>ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.</ref> و هنگام تلبیه [[حضرت محمد(ص)]]، بیابان مملو از حج‌گزاران بود.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.</ref> در منابع دیگر، شمار حاجیان در این سفر، بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است.<ref>تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج‏2، ص 149.</ref> برای حضور جمعیت فراوان در این حج چند علت بیان شده است:


#گستردگی [[اسلام]] در همه شبه‌جزیره عربستان؛
#وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد(ص) و دین او کنجکاو و علاقه‌مند بودند؛
#ریشهٔ کهن فرهنگی حج در فرهنگ و آداب و رسوم مردم شبه جزیره؛<ref>الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.</ref>


ایشان در این حالت سوار بر ناقه قصوای خود بود<ref>صحیح مسلم، ج2، ص724؛ السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 393؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 177.</ref> و سایه‌بانی نداشت<ref>الکافی، ج4، ص350.</ref> سوار بر جهاز مندرس و ارزان شتر، قصد خود را خدا و نه خودنمایی و نه شنیدن دیگران دانست.<ref>حلیه الاولیاء، ج3، ص54؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص965.</ref>
حضرت محمد(ص) در این سفر، همه همسران خود و دخترش، [[حضرت فاطمه(س)]]،<ref name=":2">دلائل النبوه، ج‏5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.</ref> را سوار بر هودج به همراه برد.<ref name=":3">تاریخ‌الیعقوبی، ج‏2، ص 109، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref>


=== احرام و تلبیه ===
حضرت محمد(ص) ظهر به [[ذوالحلیفه|ذوالحُلَیفه]]، در هشت کیلومتری غرب [[مدینه]]‏<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 103؛ مدینه‌شناسی، ج‏1، ص 173.</ref> رسید، غسل [[احرام]] انجام داد و نماز ظهر را در [[مسجد شجره (میقات)|مسجد شجره]] خواند.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج‏4، ص232؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 102.</ref> در برخی روایات آمده است که وی شبی در ذوالحلیفه ماند؛<ref>صحیح بخاری، ج2، ص561؛ السنن الکبری للبیهقی، ج5، ص 50.</ref> ولی تاریخ‌نگارانی مانند واقدی (م.۲۰۶ یا ۲۰۷ق) آن را تکذیب کرده‌اند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1090.</ref> وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را بزنند، برای [[احرام]] غسل کنند و لباس‌های دوخته را از تن به در کنند.<ref>الکافی، ج4، ص 249.</ref> حضرت محمد(ص) هنگام احرام سوار بر ناقه قصوای خود بود<ref>صحیح مسلم، ج2، ص724؛ السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 393؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 177.</ref> که سایه‌بانی نداشت.<ref>الکافی، ج4، ص350.</ref> او شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود، را نشان‌دار کرد. مأمور نگهداری از شتران پیامبر، [[ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی]] بود.<ref>الطبقات الکبری، ج‏4، ص 235وج‏2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.</ref>


بر پایه منابع [[شیعه]]<ref>الأصول الستة عشر، ص 148؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 403.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>صحیح بخاری 2، 180؛ سنن نسائی، ج5، 5ص159؛ سنن ترمذی، ج3، ص178.</ref> پیامبر(ص) و همراهان وی با صدای بلند اینگونه تلبیه می‌گفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)» آنان به فرمان خدا، آنقدر این‌گونه تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه<ref>الروض المعطار فی خبر الأقطار، ص 277.</ref> صدای آنها گرفت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 336؛ مقایسه کنید با المصنّف، ج4، ص464.</ref>
حضرت محمد(ص) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری{{یادداشت|پنبه [[یمن|یمنی]] سرخ‌فام.}} احرام بسته بود،<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج4، ص339.</ref> در بیابان [[بیداء]]  با گفتن جملات [[تلبیه]] مُحرم شد.<ref>الکافی، ج4، ص245، المغازی، ج‏3، ص 1090، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref> بر پایه منابع [[شیعه]]<ref>الأصول الستة عشر، ص 148؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 403.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>صحیح بخاری 2، 180؛ سنن نسائی، ج5، 5ص159؛ سنن ترمذی، ج3، ص178.</ref> پیامبر(ص) و همراهان وی با صدای بلند این‌گونه تلبیه می‌گفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)». به فرمان خدا، آنان آن‌قدر تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه<ref>الروض المعطار فی خبر الأقطار، ص 277.</ref> صدایشان گرفت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 336؛ مقایسه کنید با المصنّف، ج4، ص464.</ref>
=== مسیر حرکت ===
پیامبر (ص) فاصله [[مدینه]] تا [[مکه]] را از مسیری با نام راه [[حج انبیاء]] طی کرد. این راه با مسیر امروزی و مسیری که در زمان سمهودی (سده دهم) استفاده می‌شد، تفاوت دارد و<ref>بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج‏3، ص 159.</ref> از نزدیکی مسجد غزاله و از «حی» و گردنه «هرشاء» و سپس [[جحفه]] می‌گذرد؛ در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست جاده بود و از رابغ و خیف و صفراء می‌گذشت و بدون گذر از جحفه، در نزدیکی قدید به این راه می‌رسید.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.</ref>


==مسیر راه==
کاروان پیامبر(ص) در مسیر جز برای نماز و استراحت توقف نکرد. بعدها در توقفگاه‌هایِ حضرت محمد(ص) مسجدی به نام آن منزل ساختند.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159.</ref> نماز خواندن در این مساجد از [[آداب حج]] است. نام‌های این مساجد چنین است:<ref>تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج‏1، ص 311.</ref>
حضرت محمد(ص)، در حالی که جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمی‌کرد، فاصله میان [[مدینه]] و [[مکه]] را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و حتی مسیری که در زمان سمهودی (سده دهم) استفاده می‌شده متفاوت بود. این راه را، راه حج انبیاء الهی خوانده‌اند.<ref>بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج‏3، ص 159.</ref> روایاتی که از حضرت محمد(ص) درباره حج پیامبران الهی در این مسیر آمده، می‌تواند دلیل این نامگذاری باشد. مسیر حج پیامبر(ص) میان مدینه و مکه، از نزدیکی مسجد غزاله عبور کرده و از حی و گردنه هرشاء و سپس [[جحفه]] می‌گذشت، در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست این جاده بود، که از رابغ و از خیف و صفراء می‌گذشت و بدون گذر از جحفه در نزدیکی قدید به این راه می‌رسید.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.</ref>
 
==مساجد==
بعدها، در هرکدام از توقفگاه‌های حضرت محمد(ص) میان [[مدینه]] و [[مکه]]، مسجدی را به نام آن منزل، ساختند<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159.</ref>و نماز خواندن در این مساجد را از [[آداب حج]] شد. نام‌های این مساجد چنین است:<ref>تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج‏1، ص 311.</ref>


{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}


* مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد(ص) در این مسجد نماز ظهر خوانده<ref>سنن بیهقی، ج5، ص4.</ref> و غسل [[احرام]] کرد.  
* مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد(ص) در این مسجد نماز ظهر خواند<ref>سنن بیهقی، ج5، ص4.</ref> و غسل [[احرام]] کرد.  
* مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر(ص) پسرجوانی را که گرفتار حمله‌های صرع‌گونه و تشنج بود شفا داد.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص374؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏10، ص 29؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏5، ص 6.</ref>
* مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر(ص) پسرجوانی را که گرفتار حمله‌های صرع‌گونه و تشنج بود شفا داد.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص374؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏10، ص 29؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏5، ص 6.</ref>
* مسجد عِرْقُ‌الظُّبْیة: به گفته پیامبر(ص) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و [[حضرت موسی(ع)]] به همراه ۷۰ هزار نفر از [[بنی اسرائیل]]، از آن مکان گذشته و [[حضرت عیسی(ع)]] پیش از قیامت برای انجام [[حج]] یا [[عمره]] از آن خواهد گذشت.<ref>حلیه الاولیاء، ج2، ص10.</ref>  
* مسجد عِرْقُ‌الظُّبْیة: به گفته پیامبر(ص) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و [[حضرت موسی(ع)]] به همراه ۷۰ هزار نفر از [[بنی اسرائیل]]، از آن مکان گذشته و [[حضرت عیسی(ع)]] پیش از قیامت برای انجام [[حج]] یا [[عمره]] از آن خواهد گذشت.<ref>حلیه الاولیاء، ج2، ص10.</ref>  
خط ۸۱: خط ۷۷:
{{پایان}}
{{پایان}}


==ورود به مکه==
حضرت محمد(ص)، پس از هشت روز، در سوم [[ذی حجه]] به نزدیکی [[مکه]] رسید و پیش از گردنه‌های ورودی مکه توقف کرده و شب را در آنجا گذراند. صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب، در چهارم [[ذی حجه]]، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی [[مسجدالحرام]] پیش رفت تا به [[باب بنی‌شیبه|باب بنی شیبه]] رسید.<ref name=":4" />


==اعمال و مناسک==
حضرت محمد(ص) پس از هشت روز، در سوم [[ذی حجه|ذی الحجه]]، به گردنه‌های ورودی [[مکه]] رسید و شب را در آنجا ماند.<ref name=":4" />
 
==ورود به مکه و انجام مناسک==
 
===ورود به مکه===
پیامبر(ص) پس از انجام غسل هم‌زمان با بالا آمدن آفتاب، در چهارم [[ذی حجه]]، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی [[مسجدالحرام]] پیش رفت تا به [[باب بنی‌شیبه|باب بنی شیبه]] رسید.<ref name=":4" />


===طواف و استلام===
===طواف و استلام===
حضرت محمد(ص)، با دیدن [[کعبه]] تکبیر گفته و پس از ستایش خداوند و صلوات بر [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[استلام]] [[حجرالاسود]]، سواره در هفت دور، کعبه را [[طواف]] کرد و مردم نیز به همراه او طواف کردند. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن او، نمایاندن خود به جمعیت بسیاری بود که برای آموختن حج به او، نگاه می‌کردند.<ref name=":4">اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.</ref> او در همان حالت سواره، با چوبدستی خود استلام حجر می‌کرد و چوبدستی را که به حجرالاسود خورده بود می‌بوسید.<ref>سنن نسائی، ج2، ص402؛ فقیه، ج2، ص402، الکافی، ج4، ص429.</ref>
حضرت محمد(ص) با دیدن [[کعبه]] تکبیر گفت. او پس از ستایش خداوند و صلوات بر [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[استلام|استلام حجرالاسود]]، کعبه را هفت دور سواره [[طواف]] کرد. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن، نشان دادن خود به جمعیت فراوانی بود که برای آموختن حج به او نگاه می‌کردند.<ref name=":4">اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.</ref> محمد(ص) با چوبدستی خود [[حجر الاسود]] را لمس می‌کرد و چوبدستی را می‌بوسید.<ref>سنن نسائی، ج2، ص402؛ فقیه، ج2، ص402، الکافی، ج4، ص429.</ref> در روایات دیگری آمده است که پیامبر(ص) سه دور از طواف را دوید و حین طواف یکی از شانه‌هایش را از [[احرام]] بیرون گذاشته بود.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 157.</ref> برخی این روایات را مربوط به [[عمرة القضا]] در سال هشتم هجری دانسته‌اند.<ref>رک حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص106.</ref>
 
بر پایه برخی از روایات، پیامبر(ص) سه دور را به صورت دویدن درحالی که یکی از شانه‌هایش را از [[احرام]] بیرون گذاشته بود پیمود؛<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 157.</ref> در مقابل، برخی این روایات را مربوط به [[عمرة القضا]] در سال هشتم دانسته و شواهدی برای تقویت این احتمال آورده‌اند.<ref>رک حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص106.</ref>


===نماز طواف و نوشیدن از زمزم===
===نماز طواف و نوشیدن از زمزم===
پیامبر(ص) پس از کامل کردن [[طواف]]، به کنار [[مقام ابراهیم(ع)]]،{{یادداشت|مقام ابراهیم(ع)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلی‌اش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.}}<ref>الکافی، ج4، ص 223؛ فقیه، ج2، ص243، علل الشرائع ص423.</ref> رفت و نماز طواف را ادا کرد.<ref>الکافی، ج4، ص449، صحیح مسلم، ج2، ص725، سنن ابی داود، ج2، ص122.</ref> وی پس از نماز طواف، نزد [[زمزم|چاه زمزم]] رفت و از آب آن نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.{{یادداشت|حضرت محمد(ص) گفت: «اگر بر امتم سخت نمی‌شد، نوشیدن یک یا دو دلو بزرگ از آن را سنت می‌کردم».}}<ref>الکافی، ج4، ص430؛ علل الشرائع 412.</ref> او در دعایی، از خداوند به برکت آب زمزم، علم سودمند، روزی گسترده و درمان هر بیماری طلبید.<ref>الکافی، ج‏4، ص 250، رک المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص646.</ref> آنگاه به نزد [[حجر الاسود]] رفت و دوباره آن را [[استلام]] کرد و «استلام حجر» را وداع با [[کعبه]] دانست.<ref>الکافی، ج2، ص250؛ المصنّف، ج4، ص413.</ref>
پیامبر(ص) پس از [[طواف]] به کنار [[مقام ابراهیم(ع)]]{{یادداشت|مقام ابراهیم(ع)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلی‌اش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.}}<ref>الکافی، ج4، ص 223؛ فقیه، ج2، ص243، علل الشرائع ص423.</ref> رفت و [[نماز طواف]] را ادا کرد.<ref>الکافی، ج4، ص449، صحیح مسلم، ج2، ص725، سنن ابی داود، ج2، ص122.</ref> سپس از آب چاه [[زمزم]] نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.{{یادداشت|حضرت محمد(ص) گفت: «اگر بر امتم سخت نمی‌شد، نوشیدن یک یا دو دلو بزرگ از آن را سنت می‌کردم».}}<ref>الکافی، ج4، ص430؛ علل الشرائع 412.</ref> آنگاه به نزد [[حجر الاسود]] رفت و دوباره آن را [[استلام]] و با [[کعبه]] وداع کرد.<ref>الکافی، ج2، ص250؛ المصنّف، ج4، ص413.</ref>


===سعی===
===سعی===
پس از استلام حجر، با اشاره به آیه {{آیه|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ
محمد(ص) با اشاره به آیه {{آیه|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ
}}{{یادداشت|بى ترديد صفا و مروه از نشانه‌هاى خداست.}}<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۸؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۴.</ref> به سمت [[صفا و مروه|کوه صفا]] رفت و به اندازه خواندن یک سوره بقره بر آن کوه دعا کرد.<ref>الکافی، ج2، ص250.</ref> سپس سواره بر شتر، [[سعی]] بین [[صفا و مروه]] را انجام داد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1099؛ اصل عاصم بن حمید حناط، ص32.</ref>
}}{{یادداشت|بى ترديد صفا و مروه از نشانه‌هاى خداست.}}<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۸؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۴.</ref> به سمت [[صفا و مروه|کوه صفا]] رفت و به اندازه خواندن یک سوره بقره بر آن کوه دعا کرد.<ref>الکافی، ج2، ص250.</ref> سپس سوار بر شتر [[سعی]] بین [[صفا و مروه]] را انجام داد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1099؛ اصل عاصم بن حمید حناط، ص32.</ref>
 
پس از انجام این سعی، [[جبرئیل]] نازل شد و فرمان خروج از [[احرام]] را برای همه کسانی که بدون همراه داشتن [[قربانی]] برای حج مُحرم شده بودند، آورد. این دستور موجب شد تا پیامبر(ص) چون به همراه خود قربانی داشت نیت [[حج قران|حج قِران]] کند. حاجیانی که قربانی با خود نداشتند، با «عمره [[حج تمتع|تمتّع]]» دانستنِ عملی که تا آن موقع انجام داده بودند، به «[[حج تمتّع]]» مُحرم شدند. پیامبر(ص) چون قربانی داشت از احرام خارج نشد.<ref>علل الشرائع، ج‏2، ص 414؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص65.</ref>{{یادداشت|حضرت محمد(ص) پس از تعجب و مقاومت برخی از صحابه گفت: «اگر از قبل می‌دانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل می‌کردم (و قربانی نمی‌آوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»}}<ref>الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.</ref> انکار برخی از اصحاب درباره این مسئله، حضرت محمد(ص) را خشمگین کرد.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.</ref>


====حج قِران====
{{اصلی|حج قران}}
[[جبرئیل]] نازل شد و دستور داد آنان که همراه خود قربانی ندارند،‌ از احرام خارج شوند. حاجیان ‌بی‌قربانی به [[حج تمتّع]] مُحرم شدند؛ ولی  پیامبر(ص) که از ابتدای احرام در مدینه قربانی داشت، موظف به [[حج قران]] شد و از احرام خارج نشد.<ref>علل الشرائع، ج‏2، ص 414؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص65.</ref>{{یادداشت|حضرت محمد(ص) پس از تعجب و مقاومت برخی از صحابه گفت: «اگر از قبل می‌دانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل می‌کردم (و قربانی نمی‌آوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»}}<ref>الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.</ref> برخی از اصحاب راضی نبودند که رسول الله در احرام باشد و آنان از احرام خارج شوند که این امر موجب خشم حضرت محمد(ص) شد.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.</ref>
====ملحق شدن امام علی(ع)====
====ملحق شدن امام علی(ع)====
[[امام علی(ع)]] درماه [[رمضان]] همین سال، برای دعوت مردم [[یمن]] به [[اسلام]] و جمع‌آوری خراج نجران، به آن منطقه رفته بود.<ref>تاریخ‌الطبری، ج‏3، ص 132؛ الکامل، ج‏2، ص 300؛ البدایه و النهایه، ج‏7، ص 224.</ref> او پس از نامه حضرت محمد(ص) که او را از یمن به حج فرا می‌خواند،<ref>الارشاد للمفیدج1، ص171.</ref> خود را به [[مکه]] رساند. امام علی(ع)، در فاصله‌ای که [[جبرئیل]] بر پیامبر(ص) نازل شد و دستور خروج از [[احرام]] برای کسانی که [[قربانی]] به همراه نداشتند را داد، به پیامبر(ص) ملحق شد. امام علی(ع) که به همراه خود قربانی آورده بود{{یادداشت|و بر پایه روایاتی دیگر، چون پیامبر(ص) امام علی(ع) را در قربانی خود شریک کرده بود.}}<ref>الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.</ref> و نیت حج خود را همان حج پیامبر(ص) قرار داده بود، مانند پیامبر(ص) در [[احرام]] باقی ماند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> بسیاری از افراد تحت امر امام علی(ع) که به مکه رسیده بودند، از سخت‌گیری او درباره استفاده از بیت المال بدگویی کردند، حضرت محمد(ص) فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند{{یادداشت|یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود.}} که دست از سرزنش علی بردارید؛ زیرا او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمی‌کند.<ref>تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>
[[امام علی(ع)]] پس از نامه حضرت محمد(ص) که او را از یمن به حج فرا می‌خواند،<ref>الارشاد للمفیدج1، ص171.</ref> خود را به [[مکه]] رساند. او چون به همراه خود قربانی داشت<ref>الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.</ref> در [[احرام]] باقی ماند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> بسیاری از افراد امام علی(ع) از سخت‌گیری او درباره استفاده از بیت المال شکایت کردند، حضرت محمد(ص) فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند{{یادداشت|یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود.}} که دست از سرزنش علی بردارند؛ زیرا او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمی‌کند.<ref>تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>


=== دیگر اعمال و سفارشات ===
===دیگر اعمال و سفارش‌ها===
حضرت محمد(ص) در این سفر چنان‌که رسم [[قریش]] بود، [[رفادت]] و [[اطعام]] حاجیان را به عهده گرفت<ref>إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج‏1، ص 576.</ref> و کعبه را با پارچه‌های یمنی پوشاند.<ref>التنبیه‌والإشراف، ص 240؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 110.</ref> او فرمان دادند تا به [[جارالله|مکیان]] و [[مجاور|مجاوران]] حرم اعلام شود که از بیستم ذی قعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، [[طواف]] و [[استلام]] [[حجر الاسود]] و [[مقام ابراهیم(ع)|مقام ابراهیم]] و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند.<ref>جامع الاحادیث، ج1، ص122؛ کنز العمال، ج5، ص52، حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص154.</ref>
حضرت محمد(ص) در این سفر چنان‌که رسم [[قریش]] بود، [[رفادت]] و [[اطعام]] حاجیان را به عهده گرفت<ref>إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج‏1، ص 576.</ref> و کعبه را با پارچه‌های [[یمن|یمنی]] پوشاند.<ref>التنبیه‌والإشراف، ص 240؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 110.</ref> او فرمان دادند به [[جارالله|مکیان]] و [[مجاور|مجاوران]] حرم اعلام شود که از بیستم ذی القعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، [[طواف]] و [[استلام]] [[حجر الاسود]] و [[مقام ابراهیم(ع)|مقام ابراهیم(ع)]] و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند.<ref>جامع الاحادیث، ج1، ص122؛ کنز العمال، ج5، ص52، حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص154.</ref>


حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه ای گذراند که در ناحیه [[ابطح]] زده بودند و از سکونت در خانه‌های اهل مکه خودداری کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج‏2، ص 110؛.</ref> او بعد از ظهر چهارشنبه که روز هفتم [[ذی حجه]] بود برای مردم خطبه خواند<ref>المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج‏1، ص 370.</ref> و [[مناسک حج]] را به آنان آموخت.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج‏1، ص 576.</ref>
حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه‌ای گذراند که در ناحیه [[ابطح]] زده بودند. او از سکونت در خانه‌های اهل مکه خودداری کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج‏2، ص 110؛.</ref> پیامبر(ص) بعد از ظهر چهارشنبه روز هفتم [[ذی حجه|ذی الحجه]] برای مردم خطبه خواند<ref>المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج‏1، ص 370.</ref> و [[مناسک حج]] را به آنان آموخت.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج‏1، ص 576.</ref>


===وقوف در عرفات===
===وقوف در عرفات===
حضرت محمد(ص) در روز هشتم [[ذی حجه]]{{یادداشت|یوم [[الترویه]].}} به هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده و برای حج [[تلبیه|لبیک]] گویند و از [[مکه]] به سوی [[منا]] خارج شده و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد{{یادداشت|روز [[عرفه]].}} را در منا به جا آوردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.</ref> پس از بالا آمدن خورشید در روز نهم ذی حجه،{{یادداشت|[[عرفه]].}} حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت [[عرفات]] به راه افتادند و برخلاف سنت [[جاهلیت]] [[قریش]] که در [[مزدلفه]] توقف می‌کردند، از مزدلفه گذشته و به عرفات رسیدند و در کنار [[مسجد عرفه|مسجد نمره]] در عرفات، برای پیامبر(ص) خیمه زدند.
محمد(ص) در روز هشتم ذی الحجه{{یادداشت|یوم [[الترویه]].}} هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده، برای حج [[تلبیه|لبیک]] گویند. آنها به همراه پیامبر(ص) از [[مکه]] به سوی [[منا]] خارج شدند و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد{{یادداشت|روز [[عرفه]].}} را در منا به جا آوردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.</ref>  
 
روز نهم ذی حجه،{{یادداشت|[[عرفه]].}} حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت [[عرفات]] به راه افتادند. ایشان برخلاف سنت [[جاهلیت]] [[قریش]] که در [[مزدلفه]] توقف می‌کردند، از مزدلفه گذشته، به [[عرفات]] رسیدند و در کنار [[مسجد عرفه|مسجد نمره]] در عرفات خیمه زدند.


====خطبه در روز عرفه====
====خطبه در روز عرفه====
او پیش از ظهر روز عرفه، در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کرد.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 151؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 462.</ref> برخی از موضوعات این خطبه {{یادداشت|برخی آن را «خطبه حجة الوداع» نامیده‌اند.}}<ref>احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.</ref> چنین است:‌
{{اصلی|خطبه روز عرفه}}
آن حضرت پیش از ظهر روز عرفه، در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کرد.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 151؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 462.</ref> برخی از موضوعات این خطبه {{یادداشت|برخی آن را «خطبه حجة الوداع» نامیده‌اند.}}<ref>احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.</ref> چنین است:‌
{{ستون-شروع|2}}
{{ستون-شروع|2}}


خط ۱۲۱: خط ۱۲۲:
* تأکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر،  
* تأکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر،  
* تأکید بر امانت داری،  
* تأکید بر امانت داری،  
* یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خون‌فداها و عناوین عهد جاهلیت مگر پرده داری و آبرسانی به حاجیان،  
* یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خون‌فداها و عناوین عهد جاهلیت مگر [[حجابت|پرده‌داری]] و [[سقایت|آبرسانی]] به حاجیان،  
* سفارش به مساوات و برادری،  
* سفارش به مساوات و برادری،  
* سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان،  
* سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان،  
خط ۱۲۹: خط ۱۳۰:
{{پایان}}
{{پایان}}


بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر(ص) و دستور معرفی رسمی [[امام علی(ع)]] به عنوان جانشین حضرت محمد(ص) به وی رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید خداوند شد.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref> حضرت محمد(ص)، نماز ظهر و عصر را [[جمع بین الصلاتین|با هم]] به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به قبله و ایستاده مناجات کرد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.</ref> او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش شفاعت آنها در حق بدکاران خبر داد.<ref>الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.</ref> از او مواعظ، دعاها<ref>الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.</ref> و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.</ref>
بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر(ص) و دستور معرفی رسمی [[امام علی(ع)]] به عنوان جانشین حضرت محمد(ص) به پیامبر(ص) رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید خداوند شد.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref> حضرت محمد(ص)، نماز ظهر و عصر را [[جمع بین الصلاتین|با هم]] به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به قبله و ایستاده مناجات کرد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.</ref> او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش [[شفاعت]] آنها در حق بدکاران خبر داد.<ref>الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.</ref> از او مواعظ، دعاها<ref>الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.</ref> و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.</ref>


==رفتن به مشعر==
===وقوف در مشعر===
در [[جاهلیت]]، حاجیان پیش از غروب از [[عرفات]] به سمت [[مشعر]] می‌رفتند؛ ولی حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت بسیار آرام حرکت می‌کرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش می‌کرد.<ref>صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج‏4، ص 467؛ رک: صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref>
در [[جاهلیت]]، حاجیان پیش از غروب از [[عرفات]] به سمت [[مشعر]] می‌رفتند؛ ولی حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت، بسیار آرام حرکت می‌کرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش می‌کرد.<ref>صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج‏4، ص 467؛ رک: صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref>


پیامبر(ص) به اصحابش که وقت نماز را یادآوری می‌کردند، محل نماز را در [[مزدلفه]] دانست.<ref>سنن نسائی، ج5، ص260؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref> او پس از نماز و استراحت در مزدلفه تا هنگام طلوع فجر با خدا مناجات کرد. وی پس از نماز صبح<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص322.</ref> و پیش از روشن شدن هوا، بالای کوه [[قزح|قُزَح]] یا مشعرالحرام رفته و رو به قبله تا طلوع خورشید به ذکر خدا پرداخت<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1026؛ سنن ابی داود، ج1، ص427.</ref> و با بشارت آمرزش گناهان و استجابت دعای نیکان امت در مشعر فرمان کوچ به سمت منا را داد.<ref>الکافی، ج4، ص257.</ref>
وقتی اصحاب پیامبر(ص) وقت نماز را یادآوری کردند، وی محل نماز را در [[مزدلفه]] دانست.<ref>سنن نسائی، ج5، ص260؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref> او پس از نماز و استراحت در مزدلفه تا هنگام طلوع فجر با خدا مناجات کرد. وی پس از نماز صبح<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص322.</ref> و پیش از روشن شدن هوا، بالای کوه [[قزح|قُزَح]] یا مشعرالحرام رفته و رو به قبله تا طلوع خورشید به ذکر خدا پرداخت<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1026؛ سنن ابی داود، ج1، ص427.</ref> و با بشارت آمرزش گناهان و استجابت دعای نیکان امت در مشعر، فرمان کوچ به سمت منا را داد.<ref>الکافی، ج4، ص257.</ref>


در وادی محسر، پس از خارج شدن از مشعر که در آغاز مسیر منا است، حضرت محمد(ص) با شتاب و دواندن شتر به مقدار ۱۰۰ ذرع{{یادداشت|نزدیک به ۵۰ متر.}} گذشت،<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.</ref> چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر [[ابرهه]] است.<ref>الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.</ref>
در وادی محسر، پس از خارج شدن از مشعر که در آغازِ مسیر منا است، حضرت محمد(ص) با شتاب و دواندن شتر به مقدار ۱۰۰ ذرع{{یادداشت|نزدیک به ۵۰ متر.}} گذشت،<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.</ref> چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر [[ابرهه]] است.<ref>الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.</ref>


==رمی==
===[[رمی]]===
حضرت محمد(ص)، پس از ورود به [[منا]] تا آخر آن را از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا می‌گذشت، از کنار [[کوه ضب|کوه ضَب]] در نزدیکی [[مسجد خیف]] می‌گذشت و به آخر منا که گردنه جمره و به سمت [[مکه]] بود، می‌رسید.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج‏4، ص 307؛ الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید، جمره کبری را [[رمی]] کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، [[تکبیر]] گفت و سفارش کرد تا مردم سنگ‌های کوچکی را برای رمی جمع کنند.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.</ref>
حضرت محمد(ص)، پس از ورود به [[منا]] تا آخر آن را، از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا می‌گذشت، از کنار [[کوه ضب|کوه ضَب]] در نزدیکی [[مسجد خیف]] می‌گذشت و به آخر منا که گردنه جمره و به سمت [[مکه]] بود، می‌رسید.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج‏4، ص 307؛ الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید، جمره کبری را [[رمی]] کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، [[تکبیر]] گفت و سفارش کرد مردم برای رعایت حال دیگران، سنگ‌های کوچکی را برای رمی جمع کنند.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.</ref>


حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری [[احکام حج|احکام]] و [[مناسک]] از خود فرا می‌خواند و به این نکته اشاره می‌کرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد.<ref>الطبقات الکبری ج‏2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.</ref>  
حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری [[احکام حج|احکام]] و [[مناسک]] از خود فرا می‌خواند و به این نکته اشاره می‌کرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد.<ref>الطبقات الکبری ج‏2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.</ref>  


==قربانی==
===[[قربانی]]===
پس از رمی جمره عقبه پیامبر خدا به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری و همیاری امام علی<ref>السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref> ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست مبارک خویش<ref>سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.</ref> قربانی فرمود در مجموع قربانی پیامبر(ص) و علی(ع) صد شتر شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>حضرت محمد برای هرکدام از همسرانشان یک گاو و برای همه یک شتر قربانی کرد<ref>الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.</ref> (بنابر برخی روایات برای همه همسران یک گاو)<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 147.</ref>دلیل این تعداد قربانی به صراحت بیان نشده اما ممکن است موارد زیر نیز از جمله دلایل آن باشد: تقرب به درگاه خدا و تلاش برای سیر کردن و اطعام تعداد بیشتری از حجاج که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند و تشویق به قربانی کردن در راه خدا و اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر در زندگی شخصی اش تنها از سرنداری و فقر نبوده است.<ref>شرح الشفا، ج‏1، ص 297؛ منتهی السوول، ج‏2، ص 590.</ref>
حضرت محمد(ص)، پس از [[رمی جمره]] عقبه به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری [[امام علی(ع)]]<ref>السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref> ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست خود<ref>سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.</ref> قربانی کرد. در مجموع، قربانی پیامبر(ص) و امام علی(ع) ۱۰۰ شتر شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> حضرت محمد(ص) برای هرکدام از همسران خود یک گاو و برای همه، یک شتر قربانی کرد.<ref>الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.</ref>{{یادداشت|بر پایه برخی روایات، برای همه همسران یک گاو قربانی کرد.}}<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 147.</ref> به باور برخی دلیل این شمار قربانی ممکن است موارد زیر باشد:  


ایشان با توجه به ازدحام جمعیت با قربانگاه خواندن تمام نقاط سرزمین منا از مردم خواستند که هرکسی در خیمه گاه خودش قربانی کند و برای اینکار به قربانگاه اصلی منا نیاید.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ المغازی، ج3، ص1108؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص374؛.</ref>گویا با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، حضرت محمد(ص) از همه قربانی‌هایشان، تکه‌ای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده خودآبگوشت کنند<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 135؛ الکافی ج‏4، ص 248.</ref> و پس از پختن، از این گوشت تناول کردند و از آبش نوشیدند و به امام علی(ع) فرمان داد مابقی گوشت قربانی‌ها و هرچه را که از قربانی‌ها باقی می‌ماند حتی دهنه و افسار و پالان و چیزهایی که به آنها آویخته بوده را در راه خدا به نیازمندان بدهد<ref>الکافی، ج4، ص247و ص501؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص457؛ عیون الاثر، ج2، ص347.</ref> و مزد کار قصابان را برخلاف معمول از محل دیگری غیر از گوشت‌های قربانی، تأمین کند.<ref>المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏2، ص 130؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 188؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏8، ص 476.</ref>
#تلاش برای سیر کردن و اطعام شمار بیشتری از حاجیان که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند،
#تشویق به قربانی کردن در راه خدا،
#اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر(ص) در زندگی شخصی‌اش، تنها از سر نداری نبوده است.<ref>شرح الشفا، ج‏1، ص 297؛ منتهی السوول، ج‏2، ص 590.</ref>


با توجه به ازدحام جمعیت و نیازغذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمی‌تواند به دلیل ذخیره کردن گوشت‌های قربانی اش، کسانی را که به گوشت نیازدارند از گوشت
حضرت محمد(ص)، با توجه به بسیاریِ جمعیت، همه نقاط سرزمین منا را قتلگاه دانست و از مردم خواست هرکسی در خیمه‌گاه خودش قربانی کند و به قربانگاه اصلی منا نیاید.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ المغازی، ج3، ص1108؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص374؛.</ref> او از همه قربانی‌هایش، تکه‌ای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده او آبگوشت کنند<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 135؛ الکافی ج‏4، ص 248.</ref> و پس از پختن، از این گوشت خورده و از آبش نوشید{{یادداشت|گویا پیامبر(ص)، این کار را با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، انجام داده است،}} و به امام علی(ع) فرمان داد گوشت قربانی‌ها و هرچه را که از قربانی‌ها باقی مانده حتی دهنه، افسار و پالان را به نیازمندان بدهد<ref>الکافی، ج4، ص247و ص501؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص457؛ عیون الاثر، ج2، ص347.</ref> و مزد کار قصابان را برخلاف معمول، از محل دیگری غیر از گوشت‌های قربانی تأمین کند.<ref>المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏2، ص 130؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 188؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏8، ص 476.</ref>


قربانی محروم کند.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص206؛ سنن ابی داود، ج1، ص642 الکافی، ج‏4، ص 501.</ref>
آن حضرت با توجه به ازدحام جمعیت و نیاز غذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمی‌تواند با ذخیره کردن گوشت‌های قربانی‌اش، کسانی را که به گوشت نیاز دارند از گوشت قربانی محروم کند.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص206؛ سنن ابی داود، ج1، ص642 الکافی، ج‏4، ص 501.</ref>  
به نظر می‌رسد اکثر حاجیانی که در منا حاضر بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی فقط بر کسانی که از راه دور به حج می‌آمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و عده ای اندک از آنان قربانی را با خود آورده بودند (چنان‌که در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 148؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 458.</ref>) و با آن ازدحام بی‌سابقه جمعیت در حج آن سال، طبیعی بود که قربانی به اندازه همه متقاضیان خرید آن، در مکه و منا نباشد.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.</ref>با توجه به فرمان قرآن که برای کسانی که به قربانی دست نیافته بودند، وظیفه روزه گرفتن را مقرر کرده بود،<ref>سوره بقره/2/آیه196.</ref> بسیاری از حجاج در ایام تشریق (دهم تا سیزدهم ذی الحجه) در منا قصد روزه گرفتن داشتند ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر از یارانشان در مکان‌های مختلف منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه داری<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.</ref> و این خود تأیید کننده تعداد زیاد کسانی است که از تقدیم قربانی ناتوان بودند و می‌خواستند به جای قربانی روزه بگیرند.


==حلق==
به گمان، بیشتر حاجیانی که در منا بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی، فقط بر کسانی که از راه دور به حج می‌آمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و شماری اندک از آنها قربانی با خود آورده بودند{{یادداشت|چنان‌که در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده.}}<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 148؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 458.</ref> و با ازدحام جمعیت در حج آن سال، قربانی به اندازه همه متقاضیانِ خرید آن، در مکه و منا نبود.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.</ref>
پس از فراغت یافتن از قربانی، آن حضرت که از آغاز سفر برای جلوگیری از آلودگی موهای بلند خود را با صمغ و.. آغشته کرده بود،<ref>المغازی، ج‏3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.</ref> تراشید. معمر بن عبدالله بن حارثه عدوی افتخار تراشیدن سر آن حضرت را یافت.<ref>الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص458، منتهی السوول، ج‏1، ص 342.</ref>


مسلمانان برای تبرک گرفتن از موهای آن حضرت پیرامون ایشان جمع شده بودند. ابوطلحه انصاری و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی آن حضرت برای تبرک گرفتند. سپس ایشان فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر آن حضرت نزد همسرانش به یادگار ماند. ایشان همچنین موهای صورت و ناخن‌های خود را نیز اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1108 و رک الکافی، ج‏4، ص 502؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref>
قرآن، برای کسانی که به قربانی دست نیافته‌اند، وظیفه روزه گرفتن مقرر کرده بود؛<ref>سوره بقره/2/آیه196.</ref> از این رو، بسیاری از حاجیان در [[ایام تشریق]]، در منا قصد روزه گرفتن داشتند. ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر در منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه‌داری<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.</ref> و این خود تأیید‌کننده شمار زیاد کسانی است که از قربانی کردن ناتوان بودند و می‌خواستند به جای قربانی روزه بگیرند.


===[[حلق]]===
حضرت محمد(ص) پس از قربانی، موهای بلند خود را که برای جلوگیری از آلودگی با صمغ و... آغشته بود<ref>المغازی، ج‏3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.</ref> تراشید. او همچنین موهای صورت و ناخن‌های خود را اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود.<ref name=":5">المغازی، ج‏3، ص 1108 و رک الکافی، ج‏4، ص 502؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref>


====تبرک به موهای پیامبر(ص)====
مسلمانان برای [[تبرک]] گرفتن از موهای حضرت محمد(ص) پیرامون وی جمع شده بودند. [[ابوطلحه انصاری]] و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی او برای تبرک گرفتند. سپس پیامبر(ص) فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر وی نزد همسرانش به یادگار ماند.<ref name=":5" />


حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حجاج مدیریت کرد و برای هرگروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمه‌های پیامبر و بنی هاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که طبق روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 209.</ref> منزلگاه همسران آن حضرت، در نزدیکی مسجد خیف (که بعدها دارالاماره منا نام گرفت) قرار داشت.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 181.</ref> انصار را پشت خانه‌های همسران پیامبر (که شعب الانصار نامیده شد) در سمت چپ قبله و دارالاماره و مهاجرین را در شکاف دره ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها شعب المهاجرین نام گرفت.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 188.</ref>
====مدیریت اتراق حاجیان====
حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حاجیان را مدیریت کرد و برای هر گروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمه‌های پیامبر و [[بنی هاشم]]، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که بر پایه روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 209.</ref> منزلگاه همسران پیامبر(ص)، در نزدیکی [[مسجد خیف]]{{یادداشت|که بعدها دارالاماره منا نام گرفت.}} قرار داشت.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 181.</ref> [[انصار]] را پشت خانه‌های همسران پیامبر در سمت چپ قبله و دارالاماره قرار داد، که «شعب الانصار» نامیده شد. [[مهاجرین]] را در شکاف دره‌ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها «شعب المهاجرین» نام گرفت.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 188.</ref>
==خطبه عید قربان==
حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء، در روز [[عید قربان]] خطبه‌ای که از نظر محتوا بسیار شبیه به خطبه روز [[عرفه]] است بیان کرد. گفته شده این خطبه در [[مسجد خیف]] در [[منا]] بیان شده است.<ref>صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.</ref> به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref> دراین خطبه، افزون بر مطالبی که در خطبه روز عرفه گذشت به مواردی چنین پرداخته شد:‌


==خطبه عید قربان==
{{ستون-شروع|۲}}
حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء خود در روز عید خطبه‌ای که از لحاظ محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کردند. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده شده است.<ref>صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.</ref> افزون بر مطالبی که ضمن گزارش خطبه عرفه بیان شد، ایشان ضمن اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماه‌های حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان، این حرمت را ابدی و تا روز قیامت اعلام کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 195.</ref> هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیری‌ها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر، تأکید بر بندگی خداوند و نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و پرداخت زکات و اطاعت از ولی امر و امامان پس از پیامبر، از دیگر فرازهای این سخنرانی بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>ایشان ضمن بیان اینکه چه بسا شنوندگانی که پس از این، سخنان آن حضرت را بشنوند و بهتر از حاضران بتوانند آن را درک کنند، برای کسانی که سخنان ایشان را به غایبان برسانند، دعا کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1015.</ref> به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>
 
* اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماه‌های حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان،
* ابدی بودن این حرمت تا روز قیامت،<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 195.</ref>  
* هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیری‌ها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر،  
* تأکید بر بندگی خداوند، نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا،
* تأکید بر پرداخت زکات  
* تأکید بر اطاعت از ولی امر و [[امامان]] پس از پیامبر(ص)،<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>
* نامیدن روز عید قربان به روز ثَج{{یادداشت|قربانی در راه خدا که اگر با نیت صادقانه انجام شود، نخستین قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجی است.}} و عَج{{یادداشت|دعا و زاری به درگاه خداوند.}}
* بشارت به این که هیچ‌کس از این مکان خارج نمی‌شود مگر اینکه مورد رحمت الهی قرار گیرد مگر کسی که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نیت دارد.<ref>دعائم، ج1، ص84؛ نوادر راوندی، ص198.</ref>  


آن حضرت روز عید را روز ثَج (قربانی در راه خدا که اگر با نیت صادقانه انجام شود اولین قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجی است) و عَج (دعا و زاری به درگاه خداوند) نامید و بشارت داد که هیچ‌کس از این مکان خارج نمی‌شود مگر اینکه مورد رحمت الهی قرار گیرد مگر کسی که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نیت دارد.<ref>دعائم، ج1، ص84؛ نوادر راوندی، ص198.</ref> بنا به روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی امام علی(ع) در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد(ص) گوشزد شد اما ایشان با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تأیید الهی ماند.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref>
{{پایان}}


بر پایه روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی [[امام علی(ع)]] در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد(ص) گوشزد شد؛ ولی او با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تأیید خداوند ماند.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref>


آن حضرت، همان روز عید و قبل از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در مسجدالحرام خواند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن ابی داود، ج1، ص428.</ref>و بنا به برخی از گزارش‌ها صبح و قبل از وقت نماز و بنا به برخی دیگر شب همراه زنانش به مکه رفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 139؛ السنن الکبری بیهقی، ج5، ص144.</ref> و از آب زمزم نوشید.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 140؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438.</ref>پیغمبر بر خلاف سال فتح مکه، در حجة الوداع وارد کعبه مشرفه نشد و در داخل آن نماز نگزارد.<ref>الکافی، ج4، ص528؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص276؛ اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، الازرقی، ج‏1، ص 273.</ref>
==اتمام اعمال==
پیامبر(ص)، روز عید قربان و پیش از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در [[مسجدالحرام]] خواند<ref>صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن ابی داود، ج1، ص428.</ref> و بر پایه برخی گزارش‌ها، صبح و پیش از وقت نماز و بر پایه برخی دیگر، شب همراه همسران خود به مکه رفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 139؛ السنن الکبری بیهقی، ج5، ص144.</ref> و از آب [[زمزم]] نوشید.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 140؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438.</ref> او بر خلاف سال فتح مکه، وارد [[کعبه]] نشد و در داخل آن نماز نگزارد.<ref>الکافی، ج4، ص528؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص276؛ اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، الازرقی، ج‏1، ص 273.</ref>


بنا به برخی از گزارش‌ها آن حضرت پس از اتمام مناسک خود، در حالی که حلقه‌های در کعبه را گرفته بود مردم را به سوی خود فراخواند. پس از جمع شدن مردم، خطبه ای مفصل درباره نشانه‌های قیامت و هشدار از راه یافتن تباهی‌ها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد<ref>تفسیر القمی، ج‏2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.</ref> و پس از انجام زیارت خانه خدا و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت قصر (وظیفه مسافر) به جا آورد<ref>الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140.</ref> و هرروز از خیمه گاه خود پیاده برای رمی جمره‌های سه‌گانه می‌رفت و پیاده بازمی‌گشت.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.</ref>
بر پایه برخی گزارش‌ها، حضرت محمد(ص) پس از اتمام مناسک، در حالی که حلقه‌های در کعبه را گرفته بود، خطبه‌ای طولانی درباره نشانه‌های قیامت و هشدار از راه یافتن تباهی‌ها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد<ref>تفسیر القمی، ج‏2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.</ref> و پس از انجام [[زیارت]] کعبه و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت شکسته{{یادداشت|وظیفه مسافر.}} به جا آورد<ref>الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140.</ref> و هر روز از خیمه‌گاه خود پیاده برای [[رمی]] جمره‌های سه‌گانه می‌رفت و پیاده بازمی‌گشت.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.</ref>


==آغاز بازگشت به مدینه==
==آغاز بازگشت به مدینه==
ایشان پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذی الحجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حجش را به صورت افراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج ویک عمره انجام دادند، افزون بر حجش، عمره‌ای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت فرمود و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمره‌ای مفرده به تنعیم فرستاد. پس از بازگشت عایشه، پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، درعصر همان روز،<ref>الکافی، ج‏4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.</ref> از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد.<ref>الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> به گزارشی دیگر آن حضرت، روز چهاردهم<ref>السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.</ref> و به گزارشی پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه (در این ایام) سئوال کرده بود، مکه را در این ایام غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست».<ref>المغازی، ج‏3، ص 1114.</ref>
پیامبر(ص) پس از اتمام [[مناسک حج]] و اعمال [[منا]] در روز سیزدهم [[ذی حجه]] پس از [[رمی جمرات]] در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره [[عایشه]]، در [[ابطح]] توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حج خود را به صورت [[حج افراد|اِفراد]] تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج و یک عمره انجام دادند، افزون بر حج خود، عمره‌ای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت کرد و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمره‌ای مفرده به [[تنعیم]] فرستاد.  


عیادت از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، احتمالاً در همین ایام رخ داد. ایشان ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست وضمن دعا برای سلامتی‌اش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه*مدینه درمان کند. آن حضرت مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند (و به مدینه بیاورد).<ref>المغازی، ج‏3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج‏1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج‏8، ص 75.</ref>
پیامبر(ص) پس از بازگشت عایشه و پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، در عصر همان روز،<ref>الکافی، ج‏4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.</ref> از مسیر ذی طوی، به سمت [[مدینه]] حرکت کرد.<ref>الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> به گزارشی دیگر، پیامبر(ص) روز چهاردهم ذی حجه<ref>السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.</ref> و به گزارشی، پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه{{یادداشت|در این ایام.}} سؤال کرده بود، مکه را در این ایام، غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1114.</ref>
 
عیادت حضرت محمد(ص) از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، به گمان در همین ایام رخ داد. پیامبر(ص) ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست و ضمن دعا برای سلامتی‌اش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای [[عجوه]] مدینه درمان کند. او مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج‏1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج‏8، ص 75.</ref>


==غدیر خم==
==غدیر خم==
پس از گذشت سه روز از آغاز سفر‍ بازگشت، در حالی که هنوز حجاج از کاروان حضرت محمد برای رفتن به شهرها و مکان‌های خود، چندان متفرق نشده بودند که آیه ۶۷ سوره مائده نازل شد و ضمن تأکید بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابی طالب، پیامبر را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و در ضمن آن حضرت را از خطرهای احتمالی که پیش‌بینی می‌شد برحذرداشت.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref> در فاصله سه / چهارمیلی (کمتر از یک کیلومتری) جحفه در کنارآبگیری که «خم» نامیده می‌شد،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.</ref> پیامبر توقف کرد و فرمان داد تا با صدای (الصلاة جامعة) همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که درآنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه ای از نزدیک شدن وفات خود و به توجه امت به دو یادگار ایشان یعنی کتاب خداوعترتشان سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:ای مردم آیا من نسبت به مؤمنان صاحب اختیار و سرپرستشان نیستم، همه پاسخ دادند، بله ای حضرت محمد، آنگاه دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.</ref> هرکه را من مولای اویم این علی مولای اوست، خدایا با دوست او دوست و با دشمنش، دشمن باش. جناب عمربن خطاب بعد این ماجرا امیرمومنان را خطاب قرار داده و گفت: «ای پسر ابوطالب، گوارایت باشد که مولا وسرپرست هر مرد و زن مؤمن شدی».<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.</ref>
پس از گذشت سه روز از آغاز سفر‍ بازگشت، در حالی که هنوز حاجیان از کاروان حضرت محمد(ص) برای رفتن به شهرها و مکان‌های خود، چندان متفرق نشده بودند، آیه ۶۷ سوره مائده{{یادداشت|{{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}
اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن أبى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى و خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مى‌دارد؛ قطعاً خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند.}} نازل شد. در این نزول، بر اعلام رسمی ولایت [[امام علی(ع)|علی بن ابی طالب(ع)]] تأکید شد و پیامبر(ص) را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید، با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه‌ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و حضرت محمد(ص) را از خطرهای احتمالی که پیش‌بینی می‌شد ایمن دانست.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref> پیامبر(ص) در فاصله سه چهار میلیِ{{یادداشت|کمتر از یک کیلومتری.}} [[جحفه]] در کنار آبگیری که «خم» نامیده می‌شد،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.</ref> توقف کرد و فرمان داد تا با صدای «الصلاة جامعة» همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که در آنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه‌ای از نزدیک شدن درگذشت خود و به توجه امت به دو یادگار وی یعنی کتاب خدا و عترت او سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.</ref>


به گزارش دیگر پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر دستور داد تا برای امیرمؤمنان خیمه ای روبروی خیمه آن حضرت افراشتند و به تمام مردان و زنان حاضر و زنان خود دستور داد تا گروه گروه بر امیرمؤمنان وارد شده وبه ایشان تبریک و تهنیت بگویند و به نام امیرمؤمنان بر او سلام کنند و به گزارش دیگری همه مردان با دست دادن با آن حضرت بیعت کردند.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref>
{{گفتاورد
| متن = هر کسی که من مولای اویم، این علی مولای اوست، خدایا با دوست او دوست و با دشمنش، دشمن باش!{{یادداشت|من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله}}
}}
 
[[عمر بن خطاب]] پس از این ماجرا به امام علی(ع) تبریک گفته و او را مولا و سرپرست هر مرد و زن مؤمن دانست.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.</ref> بر پایه گزارشی، پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر(ص) دستور داد تا برای امام علی(ع) خیمه‌ای روبروی خیمه او بر پا کردند و به همه مردان و زنان حاضر و همسران خود دستور داد تا گروه گروه به نزد امام علی(ع) رفته و به او تبریک بگویند و به نام «امیرمؤمنان» بر او سلام کنند. بر پایه گزارشی دیگر، همه مردان با دست دادن، با امام علی(ع) بیعت کردند.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref>


==رسیدن به مدینه==
==رسیدن به مدینه==
حضرت محمد پیش از پایان یافتن سال دهم به مدینه رسید،<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.</ref>هرچند تاریخ دقیق آن مشخص نیست و بر این اساس می‌توان گفت سفر آن حضرت دررفت و برگشت، کمتر از یک ماه به طول انجامید.
هرچند تاریخ دقیق رسیدن حضرت محمد(ص) به مدینه مشخص نیست؛ ولی او پیش از پایان یافتن سال دهم هجری به [[مدینه]] رسید.<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.</ref> بر این پایه می‌توان گفت سفر او در رفت و برگشت، کمتر از یک ماه طول کشیده است.


==کتاب‌شناسی==
==کتاب‌شناسی==
خط ۲۵۳: خط ۲۷۸:
*'''تحف العقول'''، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، قم، ۱۴۰۴ق.
*'''تحف العقول'''، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، قم، ۱۴۰۴ق.
*'''تذکره الخواص (تذکره الخواص الائمه فی خصائص الائمه)''': یوسف بن قزاوغلی، سبط ابن الجوزی، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
*'''تذکره الخواص (تذکره الخواص الائمه فی خصائص الائمه)''': یوسف بن قزاوغلی، سبط ابن الجوزی، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
*'''ترجمه قرآن (انصاریان)'''، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
*'''تفسیر القمی'''، علی بن ابراهیم قمی (-۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
*'''تفسیر القمی'''، علی بن ابراهیم قمی (-۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
*'''التنبیه و الاشراف'''، علی بن الحسین المسعودی (-۳۴۶ق)، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی.
*'''التنبیه و الاشراف'''، علی بن الحسین المسعودی (-۳۴۶ق)، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی.
خط ۲۹۹: خط ۳۲۵:
*'''الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏'''، علامه عبدالحسین الامینی‏، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، مکان نشر: قم‏، ۱۴۱۶ق.
*'''الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏'''، علامه عبدالحسین الامینی‏، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، مکان نشر: قم‏، ۱۴۱۶ق.
*'''‏ مستعذب الإخبار بأطیب الأخبار'''، ابومدین فاسی‏، دارالکتب العلمیه، بیروت‏، ۱۴۲۴ ق‏.
*'''‏ مستعذب الإخبار بأطیب الأخبار'''، ابومدین فاسی‏، دارالکتب العلمیه، بیروت‏، ۱۴۲۴ ق‏.
{{پایان}}
{{پایان}}{{حج و عمره}}
{{حج و عمره}}


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
[[رده:تاریخ حج پس از اسلام]]
[[رده:پیامبر اسلام(ص)]]
[[رده:روزهای مشهور ذی‌الحجه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۴

حجة الوداع یا حجة البلاغ یا حجة الکمال یا حجة التمام، تنها حج حضرت محمد(ص) پس از هجرت است، که با شمار بسیاری از مسلمانان از مدینه آغاز شد و پیامبر(ص) در آن به توضیح احکام و آموزش‌های دینی، بویژه ولایت امام علی(ع) و ولایت اهل بیت خود پرداخت. این سفر در ۲۵ ذی‌ قعده سال دهم هجرت آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید.

شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفته‌اند. در این سفر، همسران حضرت محمد(ص) و دختر او حضرت فاطمه(س) حاضر بوده و امام علی(ع) که به دستور پیامبر(ص) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. حضرت محمد(ص)،‌ مسیری متفاوت برای رفتن به مکه برگزید که به «راه حج انبیا» شهرت یافت. بعدها در هرکدام از توقف‌گاه‌های پیامبر(ص) مسجدی ساخته شد؛ مانند مسجد شجره،‌مسجد الغزاله و مسجد الرُوَیثه.

این سفربه دلیل مشارکت حداکثری مردم در آن و نبود مانعی از بیان احکام و نگرانی های نظامی،چنانکه در غزوات دیگر بود، ماهیتی آموزشی و تعلیمی نیز داشت و لبریز از نکات مختلف آموزشی و تعلیمی رسول الله(ص) بود. از نکته‌های مهم این سفر، معرفی امام علی(ع) به عنوان ولیّ و آموزش احکام حج بود. خطبه روز عرفه، خطبه عید قربان و خطبه غدیر از سخنرانی‌های معروف پیامبر(ص) در این سفر است.

نامگذاری و جایگاه حجةالوداع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نامگذاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این حج به حجةالوداع معروف شده است؛ چراکه آخرین حج پیامبر(ص) بود. ایشان در این حج با حاضران وداع کرد[۱] و آن را واپسین حج خود خواند.[۲]

نام‌های دیگری این حج عبارت‌اند از:

  • حجةالاسلام:[۳] چراکه تنها حجی است که حضرت محمد(ص) در دوره حاکمیت اسلام انجام داد.[۴]
  • حجةالبلاغ:[۵] شیعیان نزول آیه ابلاغ [یادداشت ۱] در این حج را علت این نامگذاری می‌دانند. (منبع!) اهل سنت، دلیل این نامگذاری را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته‌اند.[۶]
  • حجة الکمال و حجة التمام:[۵] این نامگذاری اشاره به نازل شدن آیه سوم از سوره مائده[یادداشت ۲] در بازگشت از این سفر دارد.[۷]

جایگاه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بسیاری از آداب و مناسک حج امروز مسلمانان بر اساس رفتار پیامبر در حجةالوداع است، این مناسک در فقه تدوین شده است. این حج به‌قدری اهمیت دارد که سال دهم هجری را به نام «حجةالوداع» خوانده‌اند.[۸] همچنین حجةالوداع در دانش‌هایی مانند حدیث، سیره، تاریخ و فقه بابی مجزا به خود اختصاص داده و درباره آن تحقیق و بررسی‌ می‌شود.[۹]

حجی پس از ده سال[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) پس از ورود به مدینه ده سال حج نرفت. وی در این سال‌ها در روز عید قربان، قربانی می‌کرد.[۱۰] برخی علت این تأخیر ده‌ساله را وجود سنت نسیء در جاهلیت دانسته‌اند. بر اساس این سنت، آنان برای اینکه بتوانند در ماه‌های حرام بجنگند، ماه‌ها را جابه‌جا می‌کردند؛ بنابراین موسم حج جا‌به‌جا می‌شد و آنان در ماهی غیر از ماه واقعی حج، حج می‌گذاردند. حضرت محمد(ص) ده سال منتظر ماند تا ماه‌ها مطابق ترتیب واقعی شود.[۱۱]

برخی علت اهمیت این حج را تبیین احکام حج و ولایت در آن دانسته‌اند. بر اساس روایتی از امام باقر(ع) تا سال دهم هجری همه احکام و آموزش‌های دین به‌جز احکام حج و ولایت به جامعه داده شده بود. در این سال، حضرت محمد(ص) اعلام کرد هرکسی توانایی پیمودن راه را دارد، برای فراگرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند.[۱۲]

حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ ذی القعده از مدینه به قصد حج خارج شد.[۱۳]

حرکت به سمت مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با اعلام پیامبر(ص) برای عزیمت به حج، جارچیان به همه اهل مدینه و آبادی‌های پیرامون آن و قبایل عرب بادیه‌نشین اطلاع‌ دادند.[۱۲] بر پایه برخی روایات، بیش از هفتاد هزار نفر از اهالی مدینه و عرب‌های بادیه‌نشین و اطراف آن برای رفتن به سفر حج گرد آمدند؛[۱۴] به‌گونه‌ای که صدای تلبیه میان مدینه و مکه پیوسته شنیده می‌شد[۱۵] و هنگام تلبیه حضرت محمد(ص)، بیابان مملو از حج‌گزاران بود.[۱۶] در منابع دیگر، شمار حاجیان در این سفر، بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است.[۱۷] برای حضور جمعیت فراوان در این حج چند علت بیان شده است:

  1. گستردگی اسلام در همه شبه‌جزیره عربستان؛
  2. وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد(ص) و دین او کنجکاو و علاقه‌مند بودند؛
  3. ریشهٔ کهن فرهنگی حج در فرهنگ و آداب و رسوم مردم شبه جزیره؛[۱۸]

حضرت محمد(ص) در این سفر، همه همسران خود و دخترش، حضرت فاطمه(س)،[۱۹] را سوار بر هودج به همراه برد.[۲۰]

احرام و تلبیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) ظهر به ذوالحُلَیفه، در هشت کیلومتری غرب مدینه[۲۱] رسید، غسل احرام انجام داد و نماز ظهر را در مسجد شجره خواند.[۲۲] در برخی روایات آمده است که وی شبی در ذوالحلیفه ماند؛[۲۳] ولی تاریخ‌نگارانی مانند واقدی (م.۲۰۶ یا ۲۰۷ق) آن را تکذیب کرده‌اند.[۲۴] وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را بزنند، برای احرام غسل کنند و لباس‌های دوخته را از تن به در کنند.[۲۵] حضرت محمد(ص) هنگام احرام سوار بر ناقه قصوای خود بود[۲۶] که سایه‌بانی نداشت.[۲۷] او شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود، را نشان‌دار کرد. مأمور نگهداری از شتران پیامبر، ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود.[۲۸]

حضرت محمد(ص) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری[یادداشت ۳] احرام بسته بود،[۲۹] در بیابان بیداء با گفتن جملات تلبیه مُحرم شد.[۳۰] بر پایه منابع شیعه[۳۱] و اهل سنت[۳۲] پیامبر(ص) و همراهان وی با صدای بلند این‌گونه تلبیه می‌گفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)». به فرمان خدا، آنان آن‌قدر تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه[۳۳] صدایشان گرفت.[۳۴]

مسیر حرکت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر (ص) فاصله مدینه تا مکه را از مسیری با نام راه حج انبیاء طی کرد. این راه با مسیر امروزی و مسیری که در زمان سمهودی (سده دهم) استفاده می‌شد، تفاوت دارد و[۳۵] از نزدیکی مسجد غزاله و از «حی» و گردنه «هرشاء» و سپس جحفه می‌گذرد؛ در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست جاده بود و از رابغ و خیف و صفراء می‌گذشت و بدون گذر از جحفه، در نزدیکی قدید به این راه می‌رسید.[۳۶]

کاروان پیامبر(ص) در مسیر جز برای نماز و استراحت توقف نکرد. بعدها در توقفگاه‌هایِ حضرت محمد(ص) مسجدی به نام آن منزل ساختند.[۳۷] نماز خواندن در این مساجد از آداب حج است. نام‌های این مساجد چنین است:[۳۸]

  • مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد(ص) در این مسجد نماز ظهر خواند[۳۹] و غسل احرام کرد.
  • مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر(ص) پسرجوانی را که گرفتار حمله‌های صرع‌گونه و تشنج بود شفا داد.[۴۰]
  • مسجد عِرْقُ‌الظُّبْیة: به گفته پیامبر(ص) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و حضرت موسی(ع) به همراه ۷۰ هزار نفر از بنی اسرائیل، از آن مکان گذشته و حضرت عیسی(ع) پیش از قیامت برای انجام حج یا عمره از آن خواهد گذشت.[۴۱]
  • مسجد المنصرف (الغزاله)
  • مسجد الرُوَیثه: در این منزلگاه، زنی به همراه کودکی نزد پیامبر(ص) آمد و درباره حج کودکان سؤال کرد؛ وی آن را صحیح و مایه ثواب برای مادرش دانست.[۴۲]
  • مسجد گردنه‌رکوبه
  • مسجد الأثایه
  • مسجد العَرْج
  • مسجد المُنبَجِس
  • مسجد لُحَی‌جمل: بر پایه روایتی، پیامبر(ص) در اینجا سر خود را حجامت کرد.[۴۳]
  • مسجد مُدلِجَةتَعهِن
  • مسجد الرماده
  • مسجد الاَبواء
  • مسجد گردنه هَرشاء[یادداشت ۴]
  • مسجدالجُحفه
  • مسجد طرف قَدید
  • مسجد حره در نزدیکی گردنه خلیص
  • مسجد خلیص[یادداشت ۵]
  • مسجد بطن مرالظهران
  • مسجد سَرَف
  • مسجد التَنعیم
  • مسجد ذی طُوی
  • مسجد الصَفراء
  • مسجد ذات آل
  • مسجد ذفران
  • مسجد البرود
  • مسجد مبروک.[۴۴]


حضرت محمد(ص) پس از هشت روز، در سوم ذی الحجه، به گردنه‌های ورودی مکه رسید و شب را در آنجا ماند.[۴۵]

ورود به مکه و انجام مناسک[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ورود به مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص) پس از انجام غسل هم‌زمان با بالا آمدن آفتاب، در چهارم ذی حجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی مسجدالحرام پیش رفت تا به باب بنی شیبه رسید.[۴۵]

طواف و استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) با دیدن کعبه تکبیر گفت. او پس از ستایش خداوند و صلوات بر حضرت ابراهیم(ع) و استلام حجرالاسود، کعبه را هفت دور سواره طواف کرد. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن، نشان دادن خود به جمعیت فراوانی بود که برای آموختن حج به او نگاه می‌کردند.[۴۵] محمد(ص) با چوبدستی خود حجر الاسود را لمس می‌کرد و چوبدستی را می‌بوسید.[۴۶] در روایات دیگری آمده است که پیامبر(ص) سه دور از طواف را دوید و حین طواف یکی از شانه‌هایش را از احرام بیرون گذاشته بود.[۴۷] برخی این روایات را مربوط به عمرة القضا در سال هشتم هجری دانسته‌اند.[۴۸]

نماز طواف و نوشیدن از زمزم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص) پس از طواف به کنار مقام ابراهیم(ع)[یادداشت ۶][۴۹] رفت و نماز طواف را ادا کرد.[۵۰] سپس از آب چاه زمزم نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.[یادداشت ۷][۵۱] آنگاه به نزد حجر الاسود رفت و دوباره آن را استلام و با کعبه وداع کرد.[۵۲]

سعی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد(ص) با اشاره به آیه ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ﴾[یادداشت ۸][۵۳] به سمت کوه صفا رفت و به اندازه خواندن یک سوره بقره بر آن کوه دعا کرد.[۵۴] سپس سوار بر شتر سعی بین صفا و مروه را انجام داد.[۵۵]

حج قِران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نوشتار اصلی: حج قران جبرئیل نازل شد و دستور داد آنان که همراه خود قربانی ندارند،‌ از احرام خارج شوند. حاجیان ‌بی‌قربانی به حج تمتّع مُحرم شدند؛ ولی پیامبر(ص) که از ابتدای احرام در مدینه قربانی داشت، موظف به حج قران شد و از احرام خارج نشد.[۵۶][یادداشت ۹][۵۷] برخی از اصحاب راضی نبودند که رسول الله در احرام باشد و آنان از احرام خارج شوند که این امر موجب خشم حضرت محمد(ص) شد.[۵۸]

ملحق شدن امام علی(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام علی(ع) پس از نامه حضرت محمد(ص) که او را از یمن به حج فرا می‌خواند،[۵۹] خود را به مکه رساند. او چون به همراه خود قربانی داشت[۶۰] در احرام باقی ماند.[۶۱] بسیاری از افراد امام علی(ع) از سخت‌گیری او درباره استفاده از بیت المال شکایت کردند، حضرت محمد(ص) فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند[یادداشت ۱۰] که دست از سرزنش علی بردارند؛ زیرا او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمی‌کند.[۶۲]

دیگر اعمال و سفارش‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) در این سفر چنان‌که رسم قریش بود، رفادت و اطعام حاجیان را به عهده گرفت[۶۳] و کعبه را با پارچه‌های یمنی پوشاند.[۶۴] او فرمان دادند به مکیان و مجاوران حرم اعلام شود که از بیستم ذی القعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، طواف و استلام حجر الاسود و مقام ابراهیم(ع) و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند.[۶۵]

حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه‌ای گذراند که در ناحیه ابطح زده بودند. او از سکونت در خانه‌های اهل مکه خودداری کرد.[۶۶] پیامبر(ص) بعد از ظهر چهارشنبه روز هفتم ذی الحجه برای مردم خطبه خواند[۶۷] و مناسک حج را به آنان آموخت.[۶۸]

وقوف در عرفات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد(ص) در روز هشتم ذی الحجه[یادداشت ۱۱] هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده، برای حج لبیک گویند. آنها به همراه پیامبر(ص) از مکه به سوی منا خارج شدند و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد[یادداشت ۱۲] را در منا به جا آوردند.[۶۹]

روز نهم ذی حجه،[یادداشت ۱۳] حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت عرفات به راه افتادند. ایشان برخلاف سنت جاهلیت قریش که در مزدلفه توقف می‌کردند، از مزدلفه گذشته، به عرفات رسیدند و در کنار مسجد نمره در عرفات خیمه زدند.

خطبه در روز عرفه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نوشتار اصلی: خطبه روز عرفه آن حضرت پیش از ظهر روز عرفه، در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کرد.[۷۰] برخی از موضوعات این خطبه [یادداشت ۱۴][۷۱] چنین است:‌

  • خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش،[۷۲]
  • ضرورت توجه امت به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر،
  • سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا،
  • اشاره به نزدیکی درگذشت خود،
  • تأکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر،
  • تأکید بر امانت داری،
  • یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خون‌فداها و عناوین عهد جاهلیت مگر پرده‌داری و آبرسانی به حاجیان،
  • سفارش به مساوات و برادری،
  • سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان،
  • تأکید بر بطلان ارزش‌های جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست،
  • یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار.[۷۳]

بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر(ص) و دستور معرفی رسمی امام علی(ع) به عنوان جانشین حضرت محمد(ص) به پیامبر(ص) رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید خداوند شد.[۷۴] حضرت محمد(ص)، نماز ظهر و عصر را با هم به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به قبله و ایستاده مناجات کرد.[۷۵] او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش شفاعت آنها در حق بدکاران خبر داد.[۷۶] از او مواعظ، دعاها[۷۷] و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است.[۷۸]

وقوف در مشعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در جاهلیت، حاجیان پیش از غروب از عرفات به سمت مشعر می‌رفتند؛ ولی حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت، بسیار آرام حرکت می‌کرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش می‌کرد.[۷۹]

وقتی اصحاب پیامبر(ص) وقت نماز را یادآوری کردند، وی محل نماز را در مزدلفه دانست.[۸۰] او پس از نماز و استراحت در مزدلفه تا هنگام طلوع فجر با خدا مناجات کرد. وی پس از نماز صبح[۸۱] و پیش از روشن شدن هوا، بالای کوه قُزَح یا مشعرالحرام رفته و رو به قبله تا طلوع خورشید به ذکر خدا پرداخت[۸۲] و با بشارت آمرزش گناهان و استجابت دعای نیکان امت در مشعر، فرمان کوچ به سمت منا را داد.[۸۳]

در وادی محسر، پس از خارج شدن از مشعر که در آغازِ مسیر منا است، حضرت محمد(ص) با شتاب و دواندن شتر به مقدار ۱۰۰ ذرع[یادداشت ۱۵] گذشت،[۸۴] چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر ابرهه است.[۸۵]

رمی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص)، پس از ورود به منا تا آخر آن را، از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا می‌گذشت، از کنار کوه ضَب در نزدیکی مسجد خیف می‌گذشت و به آخر منا که گردنه جمره و به سمت مکه بود، می‌رسید.[۸۶] او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید، جمره کبری را رمی کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، تکبیر گفت و سفارش کرد مردم برای رعایت حال دیگران، سنگ‌های کوچکی را برای رمی جمع کنند.[۸۷]

حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا می‌خواند و به این نکته اشاره می‌کرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد.[۸۸]

قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص)، پس از رمی جمره عقبه به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری امام علی(ع)[۸۹] ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست خود[۹۰] قربانی کرد. در مجموع، قربانی پیامبر(ص) و امام علی(ع) ۱۰۰ شتر شد.[۹۱] حضرت محمد(ص) برای هرکدام از همسران خود یک گاو و برای همه، یک شتر قربانی کرد.[۹۲][یادداشت ۱۶][۹۳] به باور برخی دلیل این شمار قربانی ممکن است موارد زیر باشد:

  1. تلاش برای سیر کردن و اطعام شمار بیشتری از حاجیان که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند،
  2. تشویق به قربانی کردن در راه خدا،
  3. اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر(ص) در زندگی شخصی‌اش، تنها از سر نداری نبوده است.[۹۴]

حضرت محمد(ص)، با توجه به بسیاریِ جمعیت، همه نقاط سرزمین منا را قتلگاه دانست و از مردم خواست هرکسی در خیمه‌گاه خودش قربانی کند و به قربانگاه اصلی منا نیاید.[۹۵] او از همه قربانی‌هایش، تکه‌ای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده او آبگوشت کنند[۹۶] و پس از پختن، از این گوشت خورده و از آبش نوشید[یادداشت ۱۷] و به امام علی(ع) فرمان داد گوشت قربانی‌ها و هرچه را که از قربانی‌ها باقی مانده حتی دهنه، افسار و پالان را به نیازمندان بدهد[۹۷] و مزد کار قصابان را برخلاف معمول، از محل دیگری غیر از گوشت‌های قربانی تأمین کند.[۹۸]

آن حضرت با توجه به ازدحام جمعیت و نیاز غذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمی‌تواند با ذخیره کردن گوشت‌های قربانی‌اش، کسانی را که به گوشت نیاز دارند از گوشت قربانی محروم کند.[۹۹]

به گمان، بیشتر حاجیانی که در منا بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی، فقط بر کسانی که از راه دور به حج می‌آمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و شماری اندک از آنها قربانی با خود آورده بودند[یادداشت ۱۸][۱۰۰] و با ازدحام جمعیت در حج آن سال، قربانی به اندازه همه متقاضیانِ خرید آن، در مکه و منا نبود.[۱۰۱]

قرآن، برای کسانی که به قربانی دست نیافته‌اند، وظیفه روزه گرفتن مقرر کرده بود؛[۱۰۲] از این رو، بسیاری از حاجیان در ایام تشریق، در منا قصد روزه گرفتن داشتند. ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر در منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه‌داری[۱۰۳] و این خود تأیید‌کننده شمار زیاد کسانی است که از قربانی کردن ناتوان بودند و می‌خواستند به جای قربانی روزه بگیرند.

حلق[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) پس از قربانی، موهای بلند خود را که برای جلوگیری از آلودگی با صمغ و... آغشته بود[۱۰۴] تراشید. او همچنین موهای صورت و ناخن‌های خود را اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود.[۱۰۵]

تبرک به موهای پیامبر(ص)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مسلمانان برای تبرک گرفتن از موهای حضرت محمد(ص) پیرامون وی جمع شده بودند. ابوطلحه انصاری و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی او برای تبرک گرفتند. سپس پیامبر(ص) فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر وی نزد همسرانش به یادگار ماند.[۱۰۵]

مدیریت اتراق حاجیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حاجیان را مدیریت کرد و برای هر گروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمه‌های پیامبر و بنی هاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که بر پایه روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.[۱۰۶] منزلگاه همسران پیامبر(ص)، در نزدیکی مسجد خیف[یادداشت ۱۹] قرار داشت.[۱۰۷] انصار را پشت خانه‌های همسران پیامبر در سمت چپ قبله و دارالاماره قرار داد، که «شعب الانصار» نامیده شد. مهاجرین را در شکاف دره‌ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها «شعب المهاجرین» نام گرفت.[۱۰۸]

خطبه عید قربان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء، در روز عید قربان خطبه‌ای که از نظر محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کرد. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده است.[۱۰۹] به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.[۱۱۰] دراین خطبه، افزون بر مطالبی که در خطبه روز عرفه گذشت به مواردی چنین پرداخته شد:‌

  • اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماه‌های حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان،
  • ابدی بودن این حرمت تا روز قیامت،[۱۱۱]
  • هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیری‌ها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر،
  • تأکید بر بندگی خداوند، نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا،
  • تأکید بر پرداخت زکات
  • تأکید بر اطاعت از ولی امر و امامان پس از پیامبر(ص)،[۱۱۲]
  • نامیدن روز عید قربان به روز ثَج[یادداشت ۲۰] و عَج[یادداشت ۲۱]
  • بشارت به این که هیچ‌کس از این مکان خارج نمی‌شود مگر اینکه مورد رحمت الهی قرار گیرد مگر کسی که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نیت دارد.[۱۱۳]

بر پایه روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی امام علی(ع) در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد(ص) گوشزد شد؛ ولی او با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تأیید خداوند ماند.[۱۱۴]

اتمام اعمال[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص)، روز عید قربان و پیش از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در مسجدالحرام خواند[۱۱۵] و بر پایه برخی گزارش‌ها، صبح و پیش از وقت نماز و بر پایه برخی دیگر، شب همراه همسران خود به مکه رفت[۱۱۶] و از آب زمزم نوشید.[۱۱۷] او بر خلاف سال فتح مکه، وارد کعبه نشد و در داخل آن نماز نگزارد.[۱۱۸]

بر پایه برخی گزارش‌ها، حضرت محمد(ص) پس از اتمام مناسک، در حالی که حلقه‌های در کعبه را گرفته بود، خطبه‌ای طولانی درباره نشانه‌های قیامت و هشدار از راه یافتن تباهی‌ها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد[۱۱۹] و پس از انجام زیارت کعبه و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت شکسته[یادداشت ۲۲] به جا آورد[۱۲۰] و هر روز از خیمه‌گاه خود پیاده برای رمی جمره‌های سه‌گانه می‌رفت و پیاده بازمی‌گشت.[۱۲۱]

آغاز بازگشت به مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص) پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذی حجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حج خود را به صورت اِفراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج و یک عمره انجام دادند، افزون بر حج خود، عمره‌ای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت کرد و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمره‌ای مفرده به تنعیم فرستاد.

پیامبر(ص) پس از بازگشت عایشه و پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، در عصر همان روز،[۱۲۲] از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد.[۱۲۳] به گزارشی دیگر، پیامبر(ص) روز چهاردهم ذی حجه[۱۲۴] و به گزارشی، پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه[یادداشت ۲۳] سؤال کرده بود، مکه را در این ایام، غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست.[۱۲۵]

عیادت حضرت محمد(ص) از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، به گمان در همین ایام رخ داد. پیامبر(ص) ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست و ضمن دعا برای سلامتی‌اش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه مدینه درمان کند. او مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند.[۱۲۶]

غدیر خم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از گذشت سه روز از آغاز سفر‍ بازگشت، در حالی که هنوز حاجیان از کاروان حضرت محمد(ص) برای رفتن به شهرها و مکان‌های خود، چندان متفرق نشده بودند، آیه ۶۷ سوره مائده[یادداشت ۲۴] نازل شد. در این نزول، بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابی طالب(ع) تأکید شد و پیامبر(ص) را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید، با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه‌ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و حضرت محمد(ص) را از خطرهای احتمالی که پیش‌بینی می‌شد ایمن دانست.[۱۲۷] پیامبر(ص) در فاصله سه چهار میلیِ[یادداشت ۲۵] جحفه در کنار آبگیری که «خم» نامیده می‌شد،[۱۲۸] توقف کرد و فرمان داد تا با صدای «الصلاة جامعة» همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که در آنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه‌ای از نزدیک شدن درگذشت خود و به توجه امت به دو یادگار وی یعنی کتاب خدا و عترت او سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:[۱۲۹]


عمر بن خطاب پس از این ماجرا به امام علی(ع) تبریک گفته و او را مولا و سرپرست هر مرد و زن مؤمن دانست.[۱۳۰] بر پایه گزارشی، پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر(ص) دستور داد تا برای امام علی(ع) خیمه‌ای روبروی خیمه او بر پا کردند و به همه مردان و زنان حاضر و همسران خود دستور داد تا گروه گروه به نزد امام علی(ع) رفته و به او تبریک بگویند و به نام «امیرمؤمنان» بر او سلام کنند. بر پایه گزارشی دیگر، همه مردان با دست دادن، با امام علی(ع) بیعت کردند.[۱۳۱]

رسیدن به مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هرچند تاریخ دقیق رسیدن حضرت محمد(ص) به مدینه مشخص نیست؛ ولی او پیش از پایان یافتن سال دهم هجری به مدینه رسید.[۱۳۲] بر این پایه می‌توان گفت سفر او در رفت و برگشت، کمتر از یک ماه طول کشیده است.

کتاب‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آثار بسیاری درباره حجة الوداع به نگارش درآمده که برخی از آنها چنین است:

  • حجة الوداع ابن حزم،
  • حجة الوداع اسماعیل بن عمر بن کثیر،
  • منسک فی هدی المصطفی فی حجة الوداع از محمد بن اسماعیل الصنعانی،
  • مواقف خالده فی حجة الوداع از محمد محمد الشرقاوی،
  • حجة الوداع کما رواها اهل البیت از حسین واثقی (معاصر)،
  • الوصیة لنبویة للامة الاسلامیه فی حجة الوداع از فاروق حماده،
  • حجة الوداع از جهاد حجاج،
  • حجة الوداع و حقوق الانسان از واسف عبدالحلیم عبدالله،
  • فقه الدعوه فی حجة الوداع از حصه بنت محمد خاطر (پایان‌نامه)،
  • مبادی حقوق الانسان فی خطبه حجة الوداع از ناثر بن بعلی (پایان‌نامه)،
  • مع النبی محمد فی حجة الوداع از فاضل الموسوی،
  • مظاهر تعظیم شعائر الله فی حجة الوداع از محمد الحافظ الروسی،
  • حجة الوداع از عبداللطیف بن حیده،
  • حجة الوداع دراسه وصفیه تحلیلیه فقهیه از یوسف عبدالله مصطفی عبدالرزاق،
  • حجة الوداع و اعظم رجل فی العالم از احمد نجیب،
  • حجة الوداع و جزء عمرات النبی محمد زکریا کاندهلوی،
  • صفة حج النبی علی اختلاف طرقها از محب الدین طبری،
  • اطلاع علی حجة الوداع، حجة الوداع از عبدالوهاب مصطفی،
  • حجة الوداع از محمد علی القطب،
  • شارع النجاة فی حجة الوداع،
  • حجة الوداع الحج و العمره کما اداهما النبی از محمد عثمان الخشت،
  • مع الرسول فی حجة الوداع از عطیه محمد سالم،
  • حجة الوداع خطب و ارشاد از آیت الله جعفر سبحانی،
  • حجة النبی از آلبانی،
  • حجة النبی از احمد عبدالغفور،
  • حجة الوداع،
  • شعائر و قیم از فؤاد بن عبدالسلام،
  • الوصیه النبویه للامه الاسلامیه فی حجة الوداع از فاروق حماده،
  • بذل المستطاع فی توضیح حجة الوداع از عیسی بن شباب الحیسونی،
  • حجة الوداع از شعر حسن ابو الغیط،
  • تیسیر الاطلاع علی اخبار حجة الوداع از نافذ حسین حماد،
  • حجة الوداع عبدالحمید جوده السحار،
  • الحلقة الاخیرة حجة الوداع از صلاح صالح راشد،
  • گزارش حجة الوداع از محمدباقر انصاری،
  • همگام با پیامبر در حجة الوداع از حسین واثقی.[۱۳۳]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 109.
  2. الکافی، ج‏7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج‏3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 215.
  3. المغازی، ج‏3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج‏2، ص 109..
  4. شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ اخبار مکه، الازرقی، ج‏1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص183؛ الاکتفاء، ج‏2، ص30؛ مستعذب الإخبار، الفاسی، ص309.
  6. رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج‏2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.
  7. شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج‏1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.
  8. رک: المغازی، ج‏3، ص 1115؛ الطبقات الکبری، ج‏8، ص 44؛ عیون الاثر، ج‏2، ص 318.
  9. حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص۸؛ رک:صحیح بخاری، ج5، ص175؛ دلائل النبوه، ج5، ص432؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 378.
  10. المغازی، ج‏3، ص 1088؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131.
  11. اخبار مکه الازرقی، ج‏1، ص 186؛ بحرالعلوم، ج‏1، ص 132؛ الخصال، ج‏2، ص 46؛ مجمع البیان، ج‏5، ص 487.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ السیرة النبویه، ج‏۲، ص ۶۰۱؛ المغازی، ج‏۳، ص ۱۰۸۸.
  13. المغازی، ج‏3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.
  14. روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج‏1، ص 56.
  15. ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.
  16. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.
  17. تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج‏2، ص 149.
  18. الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.
  19. دلائل النبوه، ج‏5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.
  20. تاریخ‌الیعقوبی، ج‏2، ص 109، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.
  21. المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 103؛ مدینه‌شناسی، ج‏1، ص 173.
  22. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج‏4، ص232؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 102.
  23. صحیح بخاری، ج2، ص561؛ السنن الکبری للبیهقی، ج5، ص 50.
  24. المغازی، ج‏3، ص 1090.
  25. الکافی، ج4، ص 249.
  26. صحیح مسلم، ج2، ص724؛ السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 393؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 177.
  27. الکافی، ج4، ص350.
  28. الطبقات الکبری، ج‏4، ص 235وج‏2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.
  29. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج4، ص339.
  30. الکافی، ج4، ص245، المغازی، ج‏3، ص 1090، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.
  31. الأصول الستة عشر، ص 148؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 403.
  32. صحیح بخاری 2، 180؛ سنن نسائی، ج5، 5ص159؛ سنن ترمذی، ج3، ص178.
  33. الروض المعطار فی خبر الأقطار، ص 277.
  34. الکافی، ج‏4، ص 336؛ مقایسه کنید با المصنّف، ج4، ص464.
  35. بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج‏3، ص 159.
  36. وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.
  37. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159.
  38. تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج‏1، ص 311.
  39. سنن بیهقی، ج5، ص4.
  40. المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص374؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏10، ص 29؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏5، ص 6.
  41. حلیه الاولیاء، ج2، ص10.
  42. تهذیب الاحکام، ج5، ص6؛ الاستبصار، ج2، ص146.
  43. أنساب الأشراف، ج‏1، ص 370؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 235.
  44. وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، صص159ـ 183؛ المغانم المطابه فی معالم طاب، ص262؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 268؛ بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 631.
  45. ۴۵٫۰ ۴۵٫۱ ۴۵٫۲ اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.
  46. سنن نسائی، ج2، ص402؛ فقیه، ج2، ص402، الکافی، ج4، ص429.
  47. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 157.
  48. رک حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص106.
  49. الکافی، ج4، ص 223؛ فقیه، ج2، ص243، علل الشرائع ص423.
  50. الکافی، ج4، ص449، صحیح مسلم، ج2، ص725، سنن ابی داود، ج2، ص122.
  51. الکافی، ج4، ص430؛ علل الشرائع 412.
  52. الکافی، ج2، ص250؛ المصنّف، ج4، ص413.
  53. سوره بقره، آیه ۱۵۸؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۴.
  54. الکافی، ج2، ص250.
  55. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1099؛ اصل عاصم بن حمید حناط، ص32.
  56. علل الشرائع، ج‏2، ص 414؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص65.
  57. الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.
  58. صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.
  59. الارشاد للمفیدج1، ص171.
  60. الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.
  61. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.
  62. تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.
  63. إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج‏1، ص 576.
  64. التنبیه‌والإشراف، ص 240؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 110.
  65. جامع الاحادیث، ج1، ص122؛ کنز العمال، ج5، ص52، حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص154.
  66. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج‏2، ص 110؛.
  67. المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج‏1، ص 370.
  68. المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج‏1، ص 576.
  69. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.
  70. السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 151؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 462.
  71. احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.
  72. مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص93.
  73. تحف العقول، ص30؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 171.
  74. روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.
  75. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.
  76. الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.
  77. الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.
  78. حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.
  79. صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج‏4، ص 467؛ رک: صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.
  80. سنن نسائی، ج5، ص260؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.
  81. دعائم الاسلام، ج1، ص322.
  82. سنن ابن ماجه، ج2، ص1026؛ سنن ابی داود، ج1، ص427.
  83. الکافی، ج4، ص257.
  84. صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.
  85. الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.
  86. اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج‏4، ص 307؛ الکافی، ج‏4، ص 248.
  87. اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.
  88. الطبقات الکبری ج‏2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.
  89. السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.
  90. سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.
  91. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.
  92. الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.
  93. سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 147.
  94. شرح الشفا، ج‏1، ص 297؛ منتهی السوول، ج‏2، ص 590.
  95. السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ المغازی، ج3، ص1108؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص374؛.
  96. صحیح مسلم، ج4، ص42؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 135؛ الکافی ج‏4، ص 248.
  97. الکافی، ج4، ص247و ص501؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص457؛ عیون الاثر، ج2، ص347.
  98. المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏2، ص 130؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 188؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏8، ص 476.
  99. صحیح بخاری، ج6، ص206؛ سنن ابی داود، ج1، ص642 الکافی، ج‏4، ص 501.
  100. السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 148؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 458.
  101. حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.
  102. سوره بقره/2/آیه196.
  103. الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.
  104. المغازی، ج‏3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.
  105. ۱۰۵٫۰ ۱۰۵٫۱ المغازی، ج‏3، ص 1108 و رک الکافی، ج‏4، ص 502؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.
  106. الکافی، ج‏4، ص 209.
  107. اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 181.
  108. اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 188.
  109. صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.
  110. مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.
  111. صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 195.
  112. مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.
  113. دعائم، ج1، ص84؛ نوادر راوندی، ص198.
  114. روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.
  115. صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن ابی داود، ج1، ص428.
  116. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 139؛ السنن الکبری بیهقی، ج5، ص144.
  117. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 140؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438.
  118. الکافی، ج4، ص528؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص276؛ اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، الازرقی، ج‏1، ص 273.
  119. تفسیر القمی، ج‏2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.
  120. الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140.
  121. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.
  122. الکافی، ج‏4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.
  123. الکافی، ج‏4، ص 248.
  124. السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.
  125. المغازی، ج‏3، ص 1114.
  126. المغازی، ج‏3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج‏1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج‏8، ص 75.
  127. ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج‏1، ص 262.
  128. وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.
  129. سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.
  130. مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.
  131. ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج‏1، ص 262.
  132. السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.
  133. این کتاب‌ها از سایت‌های الفهرس العربی الموحدwww.aruc.org و پایگاه اطلاع‌رسانی کتابخانه‌های ایران www.lib.irو مقاله حجة الوداع دانشنامه بزرگ اسلامی استخراج شده است..
  1. ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾ اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن ابى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى (مائده: ۶۷؛ ترجمه انصاریان، ص۱۱۹.).
  2. ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِی﴾ امروز [با نصبِ على بن ابى طالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل کردم (ترجمه انصاریان، ص۱۰۷).
  3. پنبه یمنی سرخ‌فام.
  4. هرشی
  5. چشمه‌ای پرآب.
  6. مقام ابراهیم(ع)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلی‌اش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.
  7. حضرت محمد(ص) گفت: «اگر بر امتم سخت نمی‌شد، نوشیدن یک یا دو دلو بزرگ از آن را سنت می‌کردم».
  8. بى ترديد صفا و مروه از نشانه‌هاى خداست.
  9. حضرت محمد(ص) پس از تعجب و مقاومت برخی از صحابه گفت: «اگر از قبل می‌دانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل می‌کردم (و قربانی نمی‌آوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»
  10. یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود.
  11. یوم الترویه.
  12. روز عرفه.
  13. عرفه.
  14. برخی آن را «خطبه حجة الوداع» نامیده‌اند.
  15. نزدیک به ۵۰ متر.
  16. بر پایه برخی روایات، برای همه همسران یک گاو قربانی کرد.
  17. گویا پیامبر(ص)، این کار را با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، انجام داده است،
  18. چنان‌که در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده.
  19. که بعدها دارالاماره منا نام گرفت.
  20. قربانی در راه خدا که اگر با نیت صادقانه انجام شود، نخستین قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجی است.
  21. دعا و زاری به درگاه خداوند.
  22. وظیفه مسافر.
  23. در این ایام.
  24. ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن أبى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى و خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مى‌دارد؛ قطعاً خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند.
  25. کمتر از یک کیلومتری.
  26. من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حجة الوداع.
  • إتحاف الوری بأخبار أم القری، عمر بن محمد، جامعه ام القری، معهدالبحوث العلمیه و احیاءالتراث الاسلامی - مکه مکرمه، چاپ: سوم، ۱۴۰۳ ه.ق.
  • الاحتجاج علی اهل اللجاج، احمد بن علی الطبرسی (-۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر موسوی خرسان، مشهد، انتشارات المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحق الفاکهی (-۲۷۵ق)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
  • اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی(-۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
  • الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶–۴۱۳ق)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • الأصول الستة عشر، عده ای از علما، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۳ق.
  • الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء، ابو الربیع حمیری کلاعی، دارالکتب العلمیه - بیروت، ۱۴۲۰.
  • امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، احمد بن علی المقریزی (-۸۴۵ق) به کوشش محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
  • انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری (-۲۷۹ق)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷–۱۱۱۰ق)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، داراحیاء التراث العربی و موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • البدایه و النهایه فی التاریخ، بهجة النفوس و الأسرار فی تاریخ دار هجرة النبی المختار، مرجانی، عبدالله بن عبدالملک، دارالغرب الاسلامی - بیروت، ۲۰۰۲ م.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴–۳۱۰ق)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس‏، حسین دیار بکری، بیروت، دار صادر‏، بی‌تا.
  • تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی (-۲۸۴ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
  • تحف العقول، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، قم، ۱۴۰۴ق.
  • تذکره الخواص (تذکره الخواص الائمه فی خصائص الائمه): یوسف بن قزاوغلی، سبط ابن الجوزی، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
  • ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
  • تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (-۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • التنبیه و الاشراف، علی بن الحسین المسعودی (-۳۴۶ق)، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • جامع الاخبار، محمد بن محمد شعیری (قرن۶ق)، قم، نجف، بی‌نا، بی‌تا.
  • الجامع الصحیح المختصر، محمد بن اسماعیل بخاری الجعفی، دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱(ص)۸۷، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا أستاذ الحدیث وعلومه فی کلیة الشریعة - جامعة دمشق
  • الجامع الصحیح المسمی صحیح مسلم، أبو الحسین مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری النیسابوری، الناشر: دارالجیل بیروت + دارالأفاق الجدیدة ـ بیروت، بی‌تا بی جا صحیح مسلم الجامع الصحیح المسمی، صحیح مسلم النیسابوری، دارالفکر - بیروت – لبنان، طبعة مصححة ومقابلة علی عدة مخطوطات ونسخ معتمدة
  • الجامع الصحیح سنن الترمذی، محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون
  • الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) وسننه وأیامه، صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبدالباقی)، الأولی، ۱۴۲۲هـ
  • حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۲۰، فرامرز حاج منوچهری
  • حجة الوداع، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۲، حسین واثقی
  • حدیث علی بن حجر السعدی عن إسماعیل بن جعفر المدنی، إسماعیل بن جعفر بن أبی کثیر الأنصاری الزرقی مولاهم، أبو إسحاق المدنی، تحقیق عمر بن رفود بن رفید السّفیانی، مکتبة الرشد للنشر والتوزیع، الریاض - شرکة الریاض للنشر والتوزیع، الأولی: ۱۴۱۸
  • حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، أبو نعیم أحمد بن عبدالله الأصبهانی، دارالکتاب العربی – بیروت، الطبعة الرابعة، ۱۴۰۵
  • دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام: نعمان بن محمد المغربی (-۳۶۳ق)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
  • دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، احمد بن الحسین البیهقی (م ۴۵۸)، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولی، ۱۴۰۵
  • الروض المعطار فی خبر الاقطار: محمد بن عبدالله المنعم الحمیری (-۹۰۰ق)، تحقیق احسان عباس، بیروت، مکتبه لبنان، ۱۹۸۴م.
  • روضه الواعظین: الفتال النیشابوری (-۵۰۸ق)، به کوشش سید محمد مهدی حسن خرسان، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۸۶ق.
  • سنن ابن ماجه: محمد بن زید الربعی ابن ماجه (-۲۷۵ق)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
  • سنن أبی داود، سلیمان بن الأشعث، تحقیق وتعلیق: سعید محمد اللحام، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۴۱۰
  • سنن الدارمی، عبدالله بن عبدالرحمن أبو محمد الدارمی، دارالکتاب العربی – بیروت، الطبعة الأولی، ۱۴۰۷، تحقیق: فواز أحمد زمرلی، خالد السبع العلمی
  • سنن النسائی، احمد بن علی النسائی (۲۱۵–۳۰۳ق)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۳۴۸ق.
  • السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، ابوحاتم تمیمی‏، الکتب الثقافیة، بیروت‏، ۱۴۱۷ ق‏
  • السیرة النبویة، عبدالملک بن هشام الحمیری المعافری (م ۲۱۸)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا
  • شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة: محمد بن عبدالباقی الزرقانی (-۱۱۲۲ق)، قاهره، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
  • شرح الشفاء للقاضی عیاض: ملا علی القاری (-۱۰۱۴ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • شرف النبی (شرف المصطفی): ابوسعید واعظ خرگوشی (-۴۰۶ق)، به کوشش محمد روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش.
  • صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان: علی بن بلبان الفارسی (-۷۳۹ق)، به کوشش شعیب الارنووط، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۱۴ق.
  • الطبقات الکبری، محمد بن سعد (-۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
  • عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر (السیره النبویه): فتح‌الدین محمد ابن سید الناس (-۷۳۴ق)، به کوشش ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴ق.
  • الکافی (ط - الإسلامیة)، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، علی بن حسام الدین الهندی (-۹۷۵ق)، به کوشش بکری حیانی و صفوه السقاء، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
  • مدینه شناسی نجفی، محمد باقر، تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۴ ش.
  • مسند الامام احمد بن حنبل: أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م ۲۴۱هـ)، المحقق السید أبو المعاطی النوری، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا.
  • المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة شراب، محمد محمد حسن، بیروت، ۱۴۱۱ق.
  • المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی (۲۶۰–۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • المغازی، محمد بن عمر الواقدی (-۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • مکارم الاخلاق، الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن۶ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
  • مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام (لابن شهرآشوب) ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، قم، چاپ: اول، ۱۳۷(ص)ق.
  • منتهی السوول علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول، عبدالله بن سعید محمد عبادی لحجی، دارالمنهاج - جده، چاپ سوم، ۱۴۲۶.
  • شرح صحیح مسلم، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱–۶۷۶ق)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • موطأ، مالک بن أنس أبو عبدالله الأصبحی، دار إحیاء التراث العربی – مصر، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی.
  • النوادر (للراوندی)، فضل الله بن علی راوندی، قم، بی‌تا.
  • وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، علی بن عبدالله السمهودی (-۹۱۱ق)، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
  • الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، علامه عبدالحسین الامینی‏، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، مکان نشر: قم‏، ۱۴۱۶ق.
  • ‏ مستعذب الإخبار بأطیب الأخبار، ابومدین فاسی‏، دارالکتب العلمیه، بیروت‏، ۱۴۲۴ ق‏.