ارکان حج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (added Category:حج using HotCat) |
||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
[[رده:حج]] |
نسخهٔ ۱۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۰۶
ارکان حج، به شماری از مناسک اصلی حج گفته میشود که ترک عمدی آن موجب بطلان حج میشود. هر چند در مورد تعداد آن اختلاف هست ولی فقهای امامیه اتفاق نظر دارند که احرام، طواف، وقوف در عرفات، وقوف در مشعر الحرام و سعی صفا و مروه ارکان حج هستند.
معنا شناسی
واژه ارکان، جمع رکن به معنای تکیهگاه و بخش اساسی هر چیز است.[۱] در فقه نیز به جزء اصلی هر کار رکن گفته میشود.[۲]مقصود از ارکان حج در فقه امامی، آن بخش از مناسک حج است که ترک عمدی آنها موجب بطلان حج میشود.[۳] ارکان حج که در پارهای منابع «فرض» خوانده شده[۴] در فقه اهل سنت به گونههای مختلف تعریف شده است؛ از جمله: واجباتی از مناسک که ماهیت حج وابسته به آنها است[۵]؛ واجباتی که تحلل (بیرون آمدن از احرام) به آنها موکول شده است[۶]؛ مناسکی که ترک آنها موجب فساد حج میگردد[۷]؛ و واجباتی که با کفاره جبرانپذیر نیستند.[۸] گفتنی است که مقصود از رکن در نماز، بخشی از واجبات آن است که ترک عمدی و سهوی آن موجب بطلان نماز میشود.[۹] بر پایه فقه امامی، رکن به این مفهوم در باب حج تنها درباره ترک وقوفَین (انجام ندادن وقوف در عرفات و مشعر)صدق میکند که حتی ترک سهوی آنها نیز موجب بطلان حج است. ولی این مفهوم درباره دیگر ارکان حج صادق نیست.[۱۰]بر پایه دیدگاه برخی از اهل سنت، تفاوت رکن در باب حج با رکن نماز آن است که تکرار رکن حج و افزودن برآن، جز در پارهای موارد، حج را باطل نمیسازد.[۱۱]
شماره ارکان حج و مصادیق آن
درباره شماره ارکان حج میان فقیهان مذاهب گوناگون اسلامی اختلاف وجود دارد. به باور مشهور فقیهان امامی[۱۲] ارکان حج پنج تا و به باور مشهور شافعیان[۱۳] شش تا است. بر پایه نظر مشهور مالکیان[۱۴] و بسیاری از حنبلیان[۱۵]ارکان حج چهار مورد و به نظر مشهور حنفیان[۱۶] دو مورد است.
احرام
به اجماع فقیهان امامی[۱۷] احرام از ارکان حج به شمار میرود.[۱۸] بیشتر فقیهان شافعی[۱۹]، مالکی[۲۰] و حنبلی[۲۱] نیز بر خلاف حنفیان[۲۲] احرام را از ارکان حج برشمردهاند. پشتوانه فقیهان اهل سنت[۲۳] حدیثِ نبوی «الأعمال بالنیات» [۲۴] است؛ زیرا مقصود از احرام را نیت انجام مناسک دانستهاند.[۲۵]
وقوف در عرفات
به اجماع فقیهان، وقوف در عرفات از ارکان حج است[۲۶]، هرچند درباره زمان وقوف اختلاف نظر وجود دارد. به باور فقیهان امامی[۲۷]، شافعی[۲۸]، حنفی[۲۹] و مالکی[۳۰]زمان این وقوف از ظهر روز عرفه آغاز میشود. اما حنبلیان آغاز آن را طلوع فجر روز عرفه میدانند.[۳۱]به اتفاق فقیهان اهل سنت، پایان زمان وقوف، طلوع فجر روز عید قربان است.[۳۲] ولی امامیان پایان آن را غروب روز عرفه دانسته و تنها در صورت اضطرار، طلوع فجر عید قربان را پایان آن شمردهاند.[۳۳]
به تصریح فقیهان امامی[۳۴] و اهل سنت[۳۵]، برای تحقق رکن وقوف در عرفات، توقف در همه زمان آن لازم نیست؛ بلکه با لحظهای حضور در عرفات در بخشی از این هنگام یا توقفی کوتاه در آن[۳۶] رکن تحقق مییابد. البته بر پایه فقه مالکی، این رکن تنها با لحظهای توقف در شب عید قربان محقق میشود و وقوف در روز عرفه هرچند واجب است، رکن را محقق نمیسازد.[۳۷] مهمترین پشتوانه رکن بودن وقوف در عرفات، حدیثی نبوی است که همه حج را وقوف در عرفه خوانده است[۳۸]:«الحج عرفه»[۳۹] فقیهان امامی در این زمینه به حدیثهایی[۴۰]استناد کردهاند که حج را در صورت ترک وقوف در عرفات منتفی دانستهاند.[۴۱]
وقوف در مشعر الحرام(مزدلفه)
به باور همه فقیهان امامی[۴۲]، وقوف در مشعر از ارکان حج است.[۴۳]از میان صحابیان و فقیهان متقدم نیز کسانی چون ابن عباس، نخعی و شعبی وقوف در مشعر را رکن میدانستهاند.[۴۴] از فقیهان اهل سنت، جز اندکی از شافعیان[۴۵] و ابن ماجشون[۴۶] از مالکیان، کسی آن را رکن نشمرده است.[۴۷] برای اثبات رکن بودن وقوف در مشعر، برخی به آیه ۱۹۸ سوره بقره که حاجیان را پس از بازگشت از عرفات به ذکر الهی در مشعر الحرام فراخوانده، تمسک کردهاند.[۴۸] اما پشتوانه اصلی فقیهان امامی، افزون بر اجماع، حدیثهایی هستند[۴۹] که ترک این وقوف را به منزله از دست دادن حج قلمداد کردهاند.[۵۰]
طواف
از مناسک حج که همه فقیهان امامی[۵۱] و اهل سنت[۵۲]به اصل رکن بودن آن باور دارند، طواف حج است که با تعابیری چون طواف افاضه[۵۳]، طواف زیارت[۵۴] و طواف رکن[۵۵] از آن یاد میشود. بر این اساس، دیگر اقسام طواف واجب مانند طواف تحیت، طواف وداع و طواف نساء، رکن نیستند. حتی بر پایه دیدگاهی در فقه امامی[۵۶] و نیز فقه حنفی[۵۷] تنها چهار شوط نخست از طواف افاضه، رکن به شمار میروند. پشتوانه برخی از فقیهان امامی[۵۸] و بسیاری از فقیهان اهل سنت[۵۹]برای رکن بودن طواف، آیه ۲۹ سوره حجّ است که شماری از اهل سنت بر انطباق آن بر طواف افاضه ادعای اجماع کردهاند[۶۰]: وَلیطَّوَّفُوا بِالبَیتِ العَتِیقِ. در برابر، برخی از فقیهان امامی با پذیرش دلالت این آیه بر وجوب طواف، دلالتش را بر رکن بودن آن نپذیرفته[۶۱]یا به پشتوانه بعضی حدیثها[۶۲]، مقصود از طواف را در آن آیه، طواف نساء دانستهاند.[۶۳] مهمترین پشتوانه رکن بودن طواف از منظر فقیهان امامی، اجماع و حدیثهایی هستند که در صورت ترک طواف از روی جهل، اعاده حج را واجب شمردهاند.[۶۴] این حدیثها به مفهوم اولویت بر وجوب اعاده حج در صورت ترک آگاهانه آن دلالت دارند.[۶۵]شماری از اهل سنت نیز به پشتوانه روایتی از پیامبر(ص)که خروج حجگزار را تنها پس از ادای طواف افاضه مجاز دانسته[۶۶]، رکن بودن طواف را ثابت کردهاند.[۶۷]
سعی
به باور همه فقیهان امامی[۶۸] و شافعی[۶۹] و نظر مشهور مالکیان[۷۰] سعی میان صفا و مروه از ارکان حج است. حنبلیان درباره رکن بودن آن اختلاف نظر دارند[۷۱] و حنفیان رکن بودن آن را نپذیرفتهاند.[۷۲] پشتوانه فقیهان امامی در این زمینه حدیثهاییاند[۷۳] که ترک عمدی سعی را موجب بطلان حج و لزوم جبران آن شمردهاند.[۷۴] پشتوانه فقیهان اهل سنت برای رکن شمردن سعی[۷۵]، روایتی از پیامبر(ص)است که پس از دعوت مردم به ادای سعی، آن را واجبی ثابت معرفی کرده است:«قد کتب علیکم السعی»[۷۶] دلیل دیگر آنان، حدیثی[۷۷] است که اتمام حج را در گرو انجام دادن سعی دانسته است.
دیگر مناسک
برخی دیگر از مناسک در پارهای منابع فقهی یا در سخن اندکی از فقیهان، از ارکان حج به شمار رفتهاند که ذیلا بیان میگردد
نیت
برخی از فقیهان امامی نیت را از ارکان حج برشمردهاند[۷۸]؛ بدین استناد که در هر واجب، خواه رکن و خواه غیر رکن، نیت نقش اصلی و اساسی را دارد. بسیاری از فقیهان این دیدگاه را نپذیرفتهاند.[۷۹] به باور برخی از ناقدان، در مواردی که ترک نیت موجب بطلان حج قلمداد شده، در واقع سبب بطلان، انجام ندادن رکنی است که نیت در آن شرط است. به تعبیر دیگر، بطلان حج به استناد از دست رفتن خود رکن است، نه نیت آن.[۸۰]
تلبیه
برخی امامیان، به رکن بودن تلبیه باور دارند.[۸۱] از سخن بعضی دیگر برمیآید که ترک عمدی تلبیه، خود، موجب بطلان حج نیست، بلکه از آن رو که به ترک احرام میانجامد، موجب بطلان حج میگردد.[۸۲]
ترتیب
برخی از فقیهان امامی رعایت ترتیب میان افعال رکنی حج را در شمار ارکان آن برشمردهاند.[۸۳]شماری دیگر، رعایت ترتیب میان طواف و سعی را از ارکان دانستهاند.[۸۴] بسیاری از شافعیان نیز ترتیب میان بیشتر ارکان را رکن حج قلمداد کردهاند.[۸۵]در برابر، دیگر فقیهان شافعی[۸۶]و نیز فقیهان امامی[۸۷]و مذاهب دیگر[۸۸]رکن بودن ترتیب را نپذیرفتهاند.
پشتوانه شافعیان[۸۹] بر رکن بودن ترتیب، حدیث مشهور پیامبر(ص) است که مردم را به فراگیری مناسک از خود فرمان داده است: «خذواعنی مناسککم.» [۹۰]در نقد رکن بودن ترتیب گفتهاند: بطلان حج در صورت عدم رعایت ترتیب، به استناد بطلان رکنی است که در جایگاه خود ادا نشده است، نه اینکه رعایت نکردن ترتیب موجب بطلان حج باشد.[۹۱]
حلق
بسیاری از شافعیان از رکن دیگری با عنوان حلق یا تقصیر سخن گفتهاند.[۹۲] البته شماری از آنان رکن بودن حلق را به نُسک بودن آن وابسته دانستهاند.[۹۳]
رمی جمرة عقبه
بر پایه نظری کمیاب، ابن ماجشون از فقیهان مالکی، رمی جمره عقبه را از ارکان حج به شمار آورده و بر آن است که اگر حجگزار تا پایان ایام منا آن را به جا نیاورد، حجش باطل است.[۹۴]
احکام خاص ارکان حج
از مهمترین ویژگیهای ارکان حج که تفاوت اساسی آنها با واجبات غیر رکنی به شمار میرود، آن است که ترک عمدی رکن، موجب بطلان حج است؛ اما ترک دیگر واجبات هر چند عامدانه باشد، حج را باطل نمیکند[۹۵] و بر پایه دیدگاه اهل سنت، با کفاره جبرانپذیر است.[۹۶] البته ترک رکن به سبب جهل به حکم نیز مانند ترک عمدی است.[۹۷] دیگر تفاوت ارکان با سایر واجبات، به باور برخی از فقیهان امامی، آن است که اگر حجگزار انجام دادن یک رکن را فراموش کند، تنها در صورت ممکن نبودن یا دشواری بازگشت به مکه، میتواند نایب بگیرد؛ ولی اگر غیر رکن را فراموش کند، در هر صورت میتواند برای جبران آن نایب بگیرد.[۹۸]
در برخی منابع فقهی، احکامی برای ارکان حج برشمردهاند. مثلاً به باور برخی از فقیهان امامی، معیار استقرار حج، ترک آن در حال استطاعت است، به شرط آن که استطاعت تا هنگامی ادامه یابد که انجام دادن ارکان حج در آن زمان امکان دارد.[۹۹]البته به باور مشهور، استمرار استطاعت تا هنگامی که ادای همه مناسک ممکن باشد، شرط استقرار حج است.[۱۰۰] همچنین بر پایه نظر برخی از فقیهان امامی[۱۰۱] و اهل سنت[۱۰۲]احکام صدّ و احصار، از جمله تحلل از احرام، در پارهای موارد، تنها در صورت بازماندن از ادای ارکان حج جاری میشود و بازماندن از دیگر مناسک، آن احکام را در پی نخواهد داشت. به باور برخی از شافعیان، کسی که برای حج گزاردن اجیر شده، اگر پس از انجام دادن ارکان حج، بعضی از مناسک غیر رکن را ترک کند و بمیرد یا از ادامه حج بازماند، لازم نیست مقداری از اجرت را بازگرداند. ولی اگر پس از انجام دادن برخی از ارکان بمیرد یا از ادامه حج بازماند، تنها به فراخور عملی که انجام داده، مالک اجرت میشود.[۱۰۳] به باور مشهور فقیهان امامی، مستبصر (مسلمانی که به مذهب شیعه امامی میگرود) لازم نیست حجی را که بر پایه مذهب خود صحیح انجام داده، اعاده کند، مشروط بر آن که رکن را صحیح به جا آورده باشد.[۱۰۴]البته در اینکه آیا معیار، رکن در مذهب پیشین است یا رکن در مذهب تشیع،اختلاف دیدگاه به چشم میخورد.[۱۰۵]
پانویس
- ↑ النهایه، ج۲، ص۲۶۰؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۸۶، «رکن».
- ↑ مصطلحات الفقه، ص۲۷۴؛ معجم المصطلحات، ج۲، ص۱۷۹.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۳۸؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۷۵؛ الحدائق، ج۱۵، ص۶۵.
- ↑ التهذیب، ج۵، ص۲۸۳؛ حاشیة الصاوی، ج۲، ص۱۶.
- ↑ نهایة المحتاج، ج۱۰، ص۴۶۹.
- ↑ فتح العزیز، ج۷، ص۳۹۱-۳۹۲.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳.
- ↑ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۳۰۴؛ جامع المقاصد، ج۲، ص۲۰۰؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۲۳۹.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۷۵؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۴۱.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۲۱۱؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۷.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶؛ کشف اللثام، ج۵، ص۲۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ ارشاد السالک، ج۱، ص۴۳؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱.
- ↑ شرح منتهی الارادات، ج۱، ص۵۹۶؛ دلیل الطالب، ج۱، ص۱۰۷.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ غنیة النزوع، ص۱۵۴؛ جامع الخلاف، ص۱۷۷.
- ↑ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۱۴؛ السرائر، ج۱، ص۵۲۸؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۶۸.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ تحفة المحتاج، ج۴، ص۱۴۵؛ اعانة الطالبین، ج۲، ص۳۴۱.
- ↑ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۰؛ ارشاد السالک، ص۴۳.
- ↑ الانصاف، ج۴، ص۵۹.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۰؛ بدائع الصنائع، ج۱، ص۴۶۷.
- ↑ الشرح الکبیر، ج۳، ص۵۰۳؛ حواشی الشروانی، ج۴، ص۱۴۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.
- ↑ صحیح البخاری، ج۱، ص۳؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۱۳؛ السنن الکبری، ج۱، ص۴۱، ۲۱۵.
- ↑ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۰؛ الانصاف، ج۴، ص۵۸؛ نهایة المحتاج، ج۱۰، ص۳۴۵.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۱۰۳؛ المغنی، ج۳، ص۵۰۲؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۸۴.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۳۷؛ غنیة النزوع، ص۱۸۰-۱۸۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۸۶.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۷۲؛ فتح العزیز، ج۷، ص۳۶۳؛ المجموع، ج۸، ص۱۰۱.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۰۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ منح الجلیل، ج۲، ص۲۵۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۳۷.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۴۳۳؛ دلیل الطالب، ج۱، ص۱۰۸؛ منار السبیل، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۴۳۳.
- ↑ الکافی، حلبی، ص۱۹۷؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۸؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۵.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۷۵؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۲؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۶۱.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۱۰۳؛ التاج و الاکلیل، ج۱، ص۹۱.
- ↑ نک: المجموع، ج۸، ص۱۰۳.
- ↑ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۳۷؛ حاشیة الصاوی، ج۲، ص۵۴؛ شرح مختصر خلیل، ج۲، ص۳۲۱.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۹۳؛ المغنی، ج۳، ص۴۳۴؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۹۹.
- ↑ مسند احمد، ج۴، ص۳۱۰؛ السنن الکبری، ج۵، ص۱۷۳؛ سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۰۰۳.
- ↑ الکافی، کلینی، ج۴، ص۴۶۳.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۸۵؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۳۹۹؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۲-۳۳.
- ↑ السرائر، ج۱، ص۵۸۹؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۲۰۲.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۴۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۲۸؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۲۷۷.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۷۷.
- ↑ نک: الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۷۷؛ فتح الباری، ج۳، ص۵۲۹.
- ↑ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۲.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۴۴۱؛ الفقه الاسلامی، ج۳، ص۲۲۳۳.
- ↑ نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۱؛ بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۸۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۲۰۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۵.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۷، ص۴۳۴؛ کشف اللثام، ج۶، ص۹۵؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۸۸-۳۸۹.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۲، ص۵؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵؛ ریاض المسائل، ج۶، ص۳۸۹.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۲.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۴۲؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۹۰.
- ↑ الکافی، حلبی، ص۱۹۵؛ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ منتهی المطلب، ج۲، ص۷۰۳.
- ↑ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۲۰؛ رسائل الشهید، ص۲۳۵؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱.
- ↑ براهین الحج، ج۴، ص۷۲.
- ↑ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۵۱۴؛ المجموع، ج۸، ص۲۵۰.
- ↑ کتاب الحج، ج۴، ص۲۸۸.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۵۰۳؛ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.
- ↑ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۷.
- ↑ مجمع الفائده، ج۷، ص۶۲.
- ↑ الکافی، کلینی، ج۴، ص۵۱۲-۵۱۳؛ التهذیب، ج۵، ص۲۵۳.
- ↑ البرهان، ج۳، ص۸۷۶؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۷۱.
- ↑ الاستبصار، ج۲، ص۲۲۸.
- ↑ مجمع الفائده، ج۷، ص۶۲؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۳۷۱.
- ↑ السنن الکبری، ج۵، ص۱۶۳؛ مسند احمد، ج۶، ص۱۷۷؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۹۴.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۲۲۰؛ المغنی، ج۳، ص۴۶۵.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۳۶؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۴۲۹؛ براهین الحج، ج۴، ص۱۱۲.
- ↑ الحاوی الکبیر، ج۴، ص۱۵۵؛ المجموع، ج۸، ص۷۷.
- ↑ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۱.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۵۰۴؛ الانصاف، ج۴، ص۵۸.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۵۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۸۴-۴۸۵.
- ↑ الحدائق، ج۱۶، ص۲۷۷؛ مستند الشیعه، ج۱۲، ص۱۷۴؛ براهین الحج، ج۴، ص۱۱۲.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۶۳؛ المغنی، ج۳، ص۵۰۴؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۶.
- ↑ مسند احمد، ج۶، ص۴۲۱؛ السنن الکبری، ج۵، ص۹۸- ۹۹.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۵۰۴؛ شرح منتهی الارادات، ج۴، ص۷۵.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۲۸؛ غایة المرام، ج۱، ص۴۵۶؛ کشف الغطاء، ج۴، ص۴۷۰.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۲۶؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۴۱؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۲۸؛ غایة المرام، ج۱، ص۴۵۶؛ کشف الغطاء، ج۴، ص۴۷۰.
- ↑ نک: جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۶.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۱۱۰؛ کشف الغطاء، ج۴، ص۴۷۰.
- ↑ کتاب الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۱۷.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۲۶۶.
- ↑ مسالک الافهام، ج۱، ص۲۵۸؛ کشف اللثام، ج۵، ص۲۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۵.
- ↑ نک: بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۴.
- ↑ فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ الاقناع، ج۱، ص۲۳۳.
- ↑ السنن الکبری، ج۵، ص۱۲۵؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳.
- ↑ نک: جواهر الکلام، ج۸۸، ص۱۳۶.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۱۳؛ فتح الوهاب، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ المجموع، ج۸، ص۲۰۵؛ تحفة المحتاج، ج۴، ص۱۴۶.
- ↑ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱؛ بدایة المجتهد، ج۱، ص۲۸۳؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۱۳.
- ↑ المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۴۵۶.
- ↑ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۳۸۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۲۱.
- ↑ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۰۱؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۲۷۵؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۷۴.
- ↑ المهذب البارع، ج۲، ص۲۰۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۴۵۶.
- ↑ مسالک الافهام، ج۲، ص۱۴۳؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۶۸.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۱۰۲؛ الحدائق، ج۱۴، ص۱۵۳؛ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۸۳.
- ↑ غایة المرام، ج۱، ص۴۶۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲؛ کتاب الحج، خوئی، ج۵، ص۴۳۶.
- ↑ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ نهایة المحتاج، ج۱۱، ص۱۰۶.
- ↑ المجموع، ج۱۵، ص۸۴۵.
- ↑ الوسیله، ص۱۵۷؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۹۰؛ السرائر، ج۱، ص۵۱۸.
- ↑ جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۰۴.
منابع
- ارشاد السالك:عبدالرحمن بن محمد البغدادي (درگذشت در 732ق.)، مصر، مكتبة مصطفي البابي؛
- الاستبصار:الطوسي (م 460ق.)، به كوشش موسوي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1363ش؛
- اعانة الطالبين:السيد البكري الدمياطي (درگذشت در 1310ق.)، بيروت، دار الفكر، 1418ق؛
- الاقناع:الشربيني (درگذشت در 977ق.)، بيروت، دار المعرفه؛
- الانصاف في معرفة الراجح من الخلاف:المرداوي (درگذشت در 885ق.)، به كوشش محمد حامد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق؛
- بدائع الصنائع:علاء الدين الكاساني (درگذشت در 587ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، 1409ق؛ *بداية المجتهد:ابن رشد القرطبي (درگذشت در 595ق.)، به كوشش العطار، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛
- براهين الحج:آقا رضا مدني كاشاني (درگذشت در 1413ق.)، كاشان، مدرسه علميه مدني كاشاني، 1411ق؛
- البرهان في تفسير القرآن:البحراني (درگذشت در 1107ق.)، قم، البعثه، 1415ق؛
- التاج و الاكليل:محمد بن يوسف العبدري (درگذشت در 897ق.)، بيروت، دار الفكر، 1398ق؛ *تحرير الاحكام الشرعيه:العلامة الحلي (درگذشت در 726ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسة الامام الصادق7، 1420ق.؛
- تحفة الفقهاء:علاء الدين السمرقندي (درگذشت در 535/539ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛
- تحفة المحتاج:ابن حجر الهيثمي (درگذشت در 974ق.)، مصر، المكتبة التجارية الكبري، 1375ق؛
- تذكرة الفقهاء:العلامة الحلي (درگذشت در 726ق.)، قم، آل البيت:، 1414ق؛
- تهذيب الاحكام:الطوسي (درگذشت در 460ق.)، به كوشش موسوي و آخوندي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365ش؛ *جامع الخلاف و الوفاق:علي بن محمد القمي السبزواري (درگذشت در قرن7ق.)، به كوشش حسني، قم، زمينه سازان ظهور امام عصر[، 1379ش؛
- جامع المقاصد:الكركي (درگذشت در 940ق.)، قم، آل البيت:، 1411ق؛
- جواهر الكلام:النجفي (درگذشت در 1266ق.)، به كوشش قوچاني و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي؛
- حاشية الدسوقي:الدسوقي (درگذشت در 1230ق.)، احياء الكتب العربيه؛
- حاشية الصاوي علي الشرح الصغير:احمد بن محمد الصاوي (درگذشت در 1241ق.)، دار المعارف؛
- حاشية رد المحتار:ابن عابدين (درگذشت در 1252ق.)، بيروت، دار الفكر، 1415ق؛
- الحاوي الكبير:الماوردي (م 450ق.)، به كوشش علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، 1414ق؛
- الحدائق الناضره:يوسف البحراني (درگذشت در 1186ق.)، به كوشش آخوندي، قم، نشر اسلامي، 1363ش؛
- حواشي الشرواني و العبادي:الشرواني (درگذشت در 1301ق.) و العبادي (درگذشت در 994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛
- الخلاف:الطوسي (درگذشت در 460ق.)، به كوشش سيد علي خراساني و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1418ق؛
- الدروس الشرعيه:الشهيد الاول (درگذشت در 786ق.)، قم، نشر اسلامي، 1412ق؛
- دليل الطالب:مرعي بن يوسف الكرمي المقدسي (درگذشت در 1033ق.)، رياض، دار الطيبه، 1425ق؛
- رسائل الشهيد:الشهيد الثاني (درگذشت در 965ق.)، قم، بصيرتي، سنگي؛
- الروضة البهيه:الشهيد الثاني (درگذشت در 965ق.)، به كوشش كلانتر، قم، داوري، 1410ق؛ *رياض المسائل:سيد علي الطباطبائي (درگذشت در 1231ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1412ق؛ *السرائر:ابن ادريس (درگذشت در 598ق.)، قم، نشر اسلامي، 1411ق؛
- سنن ابن ماجه:ابن ماجه (درگذشت در 275ق.)، به كوشش محمد فؤاد، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1395ق؛
- السنن الكبري:البيهقي (درگذشت در 458ق.)، بيروت، دار الفكر؛
- شرائع الاسلام:المحقق الحلي (درگذشت در 676ق.)، به كوشش سيد صادق شيرازي، تهران، استقلال، 1409ق؛
- الشرح الكبير:عبدالرحمن بن قدامه (درگذشت در 682ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛
- شرح مختصر خليل:محمد بن عبدالله الخرشي (درگذشت در 1101ق.)، بيروت، دار الفكر؛ *شرح منتهي الارادات:منصور البهوتي (درگذشت در 1051ق.)، بيروت، عالم الكتب، 1996م؛ *صحيح البخاري:البخاري (درگذشت در 256ق.)، بيروت، دار الفكر، 1401ق؛
- صحيح مسلم بشرح النووي:النووي (درگذشت در 676ق.)، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407ق؛
- غاية المرام و حجة الخصام:البحراني (درگذشت در 1107ق.)، به كوشش عاشور؛
- غنية النزوع:الحلبي (درگذشت در 585ق.)، به كوشش بهادري، قم، مؤسسه امام صادق7، 1417ق؛
- فتح الباري: ابن حجر العسقلاني (درگذشت در 852ق.)، بيروت، دار المعرفه؛
- فتح العزيز:عبدالكريم بن محمد الرافعي (درگذشت در 623ق.)، دار الفكر؛
- فتح الوهاب:زكريا بن محمد الانصاري (درگذشت در 936ق.)، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ *الفقه الاسلامي و ادلته:وهبة الزحيلي، دمشق، دار الفكر، 1418ق؛
- الكافي في الفقه:ابوالصلاح الحلبي (درگذشت در 447ق.)، به كوشش استادي، اصفهان، مكتبة امير المؤمنين7، 1403ق؛
- الكافي:الكليني (درگذشت در 329ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1375ش؛
- كتاب الحج:تقرير بحث الگلپايگاني، الصابري، قم، الخيام، 1400ق؛ *كتاب الحج:محاضرات الخوئي (درگذشت در 1413ق.)، الخلخالي، قم، مدرسة دار العلم، 1410ق؛
- كشاف القناع:منصور البهوتي (درگذشت در 1051ق.)، به كوشش محمد حسن، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ق؛ *كشف اللثام:الفاضل الهندي (درگذشت در 1137ق.)، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛
- كشف الغطاء:كاشف الغطاء (درگذشت در 1227ق.)، اصفهان، مهدوي؛
- لسان العرب:ابن منظور (درگذشت در 711ق.)، قم، ادب الحوزه، 1405ق؛
- المبسوط في فقه الاماميه:الطوسي (درگذشت در 460ق.)، به كوشش بهبودي، تهران، المكتبة المرتضويه؛
- المبسوط:السرخسي (درگذشت در 483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛
- مجمع الفائدة و البرهان:المحقق الاردبيلي (درگذشت در 993ق.)، به كوشش عراقي و ديگران، قم، نشر اسلامي، 1416ق؛
- المجموع شرح المهذب:النووي (درگذشت در 676ق.)، دار الفكر؛
- مدارك الاحكام:سيد محمد بن علي الموسوي العاملي (درگذشت در 1009ق.)، قم، آل البيت:، 1410ق؛
- مسالك الافهام الي آيات الاحكام:فاضل الجواد الكاظمي (درگذشت در 1065ق.)، به كوشش شريفزاده، تهران، مرتضوي، 1365ش؛
- مستند الشيعه:احمد النراقي (درگذشت در 1245ق.)، قم، آل البيت:، 1415ق؛
- مسند احمد:احمد بن حنبل (درگذشت در 241ق.)، بيروت، دار صادر؛
- مصطلحات الفقه:علي مشكيني، قم، الهادي، 1379ش؛ *معجم المصطلحات الفقهيه:جرجس و ديگران، الشركة العالمية للكتاب، 1996م؛
- مغني المحتاج:محمد الشربيني (درگذشت در 977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق؛
- المغني:عبدالله بن قدامه (درگذشت در 620ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه؛
- منار السبيل في شرح الدليل:ابراهيم بن محمد بن ضويان (درگذشت در 1353ق.)، به كوشش الشاويش، المكتب الاسلامي، 1409ق؛
- منتهي المطلب:العلامة الحلي (درگذشت در 726ق.)، چاپ سنگي؛
- منح الجليل:محمد عليش (درگذشت در 1299ق.)، بيروت، دار الفكر، 1409ق؛
- مواهب الجليل:الحطاب الرعيني (درگذشت در 954ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، 1416ق؛
- المهذب البارع:ابن فهد الحلّي (درگذشت در 841ق.)، به كوشش العراقي، قم، نشر اسلامي، 1413ق؛
- الميزان:الطباطبائي (درگذشت در 1402ق.)، بيروت، اعلمي، 1393ق؛
- نهاية المحتاج:محمد بن ابيالعباس الشافعي (درگذشت در 1004ق.)، دار الكتب العلميه؛ *النهايه:ابن اثير مبارك بن محمد الجزري (درگذشت در 606ق.)، به كوشش الزاوي و الطناحي، قم، اسماعيليان، 1367ش؛
- وسائل الشيعه:الحر العاملي (درگذشت در 1104ق.)، به كوشش رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛
- الوسيلة الي نيل الفضيله:ابن حمزه (درگذشت در 560ق.)، به كوشش الحسون، قم، مكتبة النجفي، 1408ق.