واجب

از ویکی حج
(تغییرمسیر از واجب کفایی)

واجب اصطلاح فقهی است و به عملی گفته می‌شود که انجام آن بر مکلف لازم بوده و هر مکلّفی موظّف است آن را انجام دهد. ترک واجب، گناه بوده و سبب توبیخ و عذاب الهی می‌شود مانند واجب بودن نماز و روزه. واجب دارای اقسامی است مانند عینی، کفایی، تعبدی، توصلی، تعیینی و تخییری.

مفهوم‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واجب یکی از احکام تکلیفی و در اصطلاح فقهی عملی است که انجام آن لازم بوده و هر مکلّفی موظّف است آن را انجام دهد. ترک واجب، گناه بوده و سبب توبیخ و عذاب الهی می‌شود مانند واجب بودن نماز و روزه.[۱]

احکام عملی دستورات و قوانینی درباره عبادات و معاملات است که وظیفه عملی مکلفان را تعیین می‌کند و از همین رو احکام تکلیفی نیز نامیده می‌شود. این احکام به پنج گروه تقسیم می‌شود و از همین رو به آنها احکام پنج‌گانه نیز می‌گویند: واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح.[۲]

اقسام واجب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واجب، از جهات گوناگون تقسیم‌بندی می‌شود که عبارت است از:

نوع واجب تعریف
عینی و کفایی واجب عینی: عملی است که تمام مکلفین باید آن را انجام دهند و با انجام دادن عده‌ای از مکلفین، این حکم از دیگران ساقط نمی‌شود مانند نماز و روزه.

واجب کفایی: عملی است که با انجام برخی از مکلفان، از عهده دیگران ساقط می‌شود و انجام آن بر آنان واجب نیست مانند جهاد، دفن میت، امر به معروف و نهی از منکر.

تَعَبُّدی و تَوَصُّلی واجب تعبدی: واجبی است که برای انجام آن، باید قصد قربت به خداوند داشته باشیم و بدون چنین قصدی، تکلیف از انسان ساقط نمی‌شود؛ مانند نماز، روزه، حج، خمس و زکات.

واجب توصلی: واجبی است که برای انجام آن، قصد قربت به خداوند نیاز نیست و بدون چنین قصدی هم تکلیف از انسان ساقط می‌شود مانند ادای دین و شستن بدن و لباس برای نماز.

تعیینی و تخییری واجب تعیینی: عمل معیّن و مشخّصی است که مکلّف باید همان عمل را انجام داده و نمی‌تواند به جای آن، کار دیگری را انجام دهد (جایگزینی ندارد) مانند نمازهای روزانه، روزه ماه رمضان، خمس و زکات.

واجب تخییری: عملی است که در کنار آن دو یا چند عمل دیگر قرار داده شده است و تنها انجام یکی از آن‌ها بر مکلّف واجب باشد، به طوری که هر کدام از آن‌ها را به انتخاب خودش انجام دهد تکلیف از او ساقط می‌شود؛ مانند تخییر در کفّاره روزه رمضان که مکلف، مخیّر است بین دو ماه روزه یا اطعام شصت فقیر یا آزاد کردن یک برده.

نفسی و غیری واجب نفسی: عملی است که به خاطر خودش واجب شده نه به خاطر عملی دیگر مانند نماز و حجّ.

واجب غیری: عملی است که به خاطر واجب دیگری واجب شده است مانند وضو برای نماز یا تهیه گذرنامه و سایر وسایل سفر برای حج.

موقت و غیر موقت واجب موقت: آن است که از طرف شارع(خداوند) برای انجامش، زمان مشخصی تعیین شده باشد. واجب موقّت بر دو قسم است: ۱. مُوَسَّع؛ ۲. مُضَیَّق.[یادداشت ۱][۳] مانند نمازهای روزانه(واجب موقّت مُوسَّع) و روزه ماه رمضان (واجب موقّت مُضیَّق).

واجب غیر موقت: آن است که مربوط به زمان خاصّی نباشد، مانند: راستگویی و عدالت.

مطلق و مُقَیَّد واجب مطلق: عملی است که واجب بودن آن وابسته به هیچ شرط و قیدی نیست و بیشتر واجبات نیز این‌گونه‌اند مانند نماز نسبت به وضو و غسل، جواب سلام و روزه.

واجب مقید: آن است که وجوبش علاوه بر شروط عمومی تکلیف (مثل بلوغ و عقل)، شرط دیگری نیز داشته باشد؛ مانند حج که وجوب آن متوقّف و مشروط بر استطاعت است.

مُنَجَّز و مُعَلَّق واجب منجز: واجبی است که زمان انجام آن فرا رسیده باشد مانند نمازی که وقت انجام آن رسیده است.

واجب معلق: واجبی است که زمان انجام آن فرا رسیده باشد مانند این که شخصی در ابتدای ماه رمضان مستطیع گردد، که حج بر واجب بر او می‌شود اما با توجه به این که مراسم حج در ماه ذی الحجه است، این واجب معلق می‌باشد و یا نماز فردا، که زمان انجامش نرسیده است.

اصلی و تَبَعی واجب اصلی: واجبی است که خطاب مستقلی بر آن دلالت می‌کند و انجام آن به طور مستقیم مورد خطاب قرار گرفته است مانند خطاب خداوند در قرآن به نماز خواندن[۴] و گرفتن روزه به جای قربانی در حج.[۵]

واجب تبعی: واجبی است که مستقیما مورد تکلیف قرار نگرفته باشد و به بیان دیگر در اصل، تکلیف به چیزی تعلّق گرفته، اما لازمه آن چیز مسئله دیگری است. مثلا پدری به پسرش می‌گوید: نان بخر. در اینجا خریدن نان واجب اصلی است، اما رفتن به خیابان برای خرید نان واجب تبعی است.[۶]

پانوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. نوری، آشنایی با ابواب فقه، ۱۳۷۹ش، ص۳۴.
  2. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه فارسی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۳۵۵.
  3. فرهنگ‌نامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۷۱.
  4. سوره انعام، آيه ۷۲.
  5. سوره بقره، آيه ۱۹۶.
  6. ولایی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ۱۳۸۷ش، ص۳۳۵-۳۳۹.
  1. واجب موقت موسع عملی است که زمانی که برای آن قرار داده شده، بیش از مقدار زمانی است که جهت انجام دادن آن عمل نیاز دارد. مثل نمازهای روزانه. واجب موقت مضیق عملی است که زمانی که برای آن قرار داده شده، به اندازه زمانی است که برای انجام نیاز دارد. مثل روزه.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • آشنایی با ابواب فقه، محمد اسماعیل نوری، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • فرهنگ نامه اصول فقه، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹ش.
  • فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول‌، عیسی ولایی، تهران، نشر نی، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
  • فرهنگ فقه فارسی، سید محمود هاشمی شاهرودی، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.

مقاله‌های مرتبط[ویرایش | ویرایش مبدأ]

احکام احرام
واجبات
شروع از میقاتنیتلباس احرامتلبیه
محرمات احرام
مشترک بین زن و مرد
شکار حیوانات خشکیکشتن جانوران بدنکندن درختانالتذاذ جنسیآمیزشاستمناءعقد ازدواجفسوقجدالزینتبوی خوشروغن مالیدن به بدننگاه کردن در آینهسرمه کشیدنازاله موناخن گرفتنخون برون آوردنکشیدن دندانحمل سلاح
ویژه مردان
پوشیدن لباس دوختهپوشاندن سراستظلال
ویژه زنان
پوشاندن صورتپوشاندن دست
دیگر احکام
مستحبات احرام
مکروهات احرام