ابوایمن خریم بن فاتک: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref> ') |
(←منابع) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== شخصیتشناسی == | == شخصیتشناسی == | ||
خُرَیم بن اَخْرَم بن شداد بن عَمرو بن فاتک بن اَزْدی<ref>الطبقات، ج۶، ص۳۸؛ الاصابه، ج۲، ص۲۷۶.</ref> | خُرَیم بن اَخْرَم بن شداد بن عَمرو بن فاتک بن اَزْدی<ref>الطبقات، ج۶، ص۳۸؛ الاصابه، ج۲، ص۲۷۶.</ref> معروف به خُریم بن فاتک<ref>الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۳.</ref> یکی از سه [[صحابه|صحابی]] مکنّا به اَبواَیمن و مشهورترینِ آنهاست. کنیههای دیگر او ابوعبدالله<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و ابویحیی<ref>تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۴۶؛ الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> است. درباره خانواده و نسب او اختلاف بسیار است. برخی او را فرزند [[عمرو بن جموح|عَمرو بن جَموح خَزْرجی]]<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۴۵۲.</ref> یا غلام وی<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶.</ref> دانستهاند. او از راویان احادیث [[پیامبر(ص)]]<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۹؛ المبسوط، ج۸، ص۱۶۴.</ref> و نیز از شرکتکنندگان در [[غزوه بدر]] همراه برادرش سبره<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> و از شهیدان [[غزوه احد|احد]] دانسته شده است.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> آوردهاند که به نوعی عارضه پوستی (برص) مبتلا بوده است.<ref>المحبّر، ص۳۰۲.</ref> رسول خدا(ص) او را به سبب دستگیریاش از بیماران و مستمندان دعا کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۹۷؛ الفائق، ج۳، ص۲۹-۳۰.</ref> | ||
== اسلام آوردن == | == اسلام آوردن == | ||
درباره چگونگی [[اسلام]] آوردنش داستانی عجیب نقل شده است. گویند: برای یافتن شتر گمشدهاش به [[جن|جنّیان]] پناهنده گشت و در پی دیدار با فرستاده پیامبر(ص) به سوی جنّیان [[نجد|نَجد]] مسلمان شد.<ref>الهواتف، ص۷۱؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۳۰۵.</ref> | درباره چگونگی [[اسلام]] آوردنش داستانی عجیب نقل شده است. گویند: برای یافتن شتر گمشدهاش به [[جن|جنّیان]] پناهنده گشت و در پی دیدار با فرستاده پیامبر(ص) به سوی جنّیان [[نجد|نَجد]] مسلمان شد.<ref>الهواتف، ص۷۱؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۳۰۵.</ref> برخی بر این باورند که آیه شش [[سوره جن|سوره جنّ]] که پناه بردن به جنّیان را مایه گمراهی دانسته، ناظر به این سنّت [[جاهلیت|جاهلی]] است.<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref> این دیدار در «اَبْرق العَزاف» رخ داد که مکانی بلند و دارای سنگ و گل و ریگ (اَبرق)<ref>تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۱۷.</ref> بود و گمان میبردند هیاهوی جنیان در آن بسیار شنیده میشود (عَزاف).<ref>العین، ج۱، ص۳۶۰.</ref> این محل در فاصله ۱۲ میلی [[مدینه]] به سوی [[بصره]]<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۶۸.</ref> و متعلّق به [[قبیله بنیاسد|بنیاَسد]] بود.<ref>البلدان، ص۹۰؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۱.</ref> | ||
برخی او را از مَوالی عَمرو بن جَموح<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> ، دیگر شهید جنگ اُحد، دانستهاند. با آن که جز قبر [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] سیدالشهداء، قبور دیگر شهیدان اُحد معین نبوده<ref>خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.</ref> | برخی او را از مَوالی عَمرو بن جَموح<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.</ref> ، دیگر شهید جنگ اُحد، دانستهاند. با آن که جز قبر [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] سیدالشهداء، قبور دیگر شهیدان اُحد معین نبوده<ref>خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.</ref> و تنها سنگنوشتهای مکان عمومی دفن شهدا را مشخص میکرده<ref>الدرة الثمینه، ص۲۱۳.</ref> ، گزارشی از سده دهم در دست است که به مکانی بلند در بخش غربی مرقد حمزه اشاره میکند و آن را مدفن هشت تن از شهدای احد، از جمله ابواَیمن و عَمرو بن جَموح، میداند که نزدیک آن، چشمهای جاری بوده است.<ref>خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.</ref> | ||
== ابوایمنهای دیگر == | == ابوایمنهای دیگر == | ||
گزارشهای مربوط به سه ابواَیمن [[صحابه|صحابی]] در منابع با یکدیگر آمیختهاند و نمیتوان به صورت قطعی گزارشهای هر یک را تفکیک کرد. آن دو صحابی دیگر، یکی [[رباح|رَباح]] غلام سیاهپوست [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] است که [[مؤذن|مؤذّن]] پیامبر بود<ref>المحبّر، ص۱۲۸؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲۷.</ref> | گزارشهای مربوط به سه ابواَیمن [[صحابه|صحابی]] در منابع با یکدیگر آمیختهاند و نمیتوان به صورت قطعی گزارشهای هر یک را تفکیک کرد. آن دو صحابی دیگر، یکی [[رباح|رَباح]] غلام سیاهپوست [[پیامبر(ص)|رسول خدا(ص)]] است که [[مؤذن|مؤذّن]] پیامبر بود<ref>المحبّر، ص۱۲۸؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲۷.</ref> و دیگری سُفیان بن وَهَب که به عَفان بن وَهب تصحیف شده و متوفای ۴۸ یا ۸۲ق. است.<ref>البدایة و النهایه، ج۹، ص۴۴.</ref> در این گزارشها از حضور ابوایمن در رخداد [[صلح حدیبیه|صلح حُدیبیه]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> ، اسلام آوردنش در روز [[فتح مکه]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۶۰۷.</ref> ، حضور او در [[دمشق]] و مدفون شدنش در [[قبرستان باب الصغیر]] آن شهر<ref>تاریخ دمشق، ج۲، ص۴۱۹.</ref> سخن به میان آمده است. پیداست که تنها گزارشهایی را میتوان درباره او محتمل دانست که با ایمان او پیش از [[غزوه بدر|جنگ بدر]] و شهادتش در [[غزوه احد|جنگ احد]] سازگار باشند. میتوان گزارشهای مربوط به اَبواَیمن پس از رحلت پیامبر(ص) همچون شرکت در فتح [[شام]] و پذیرفتن مسئولیت تقسیم اموال در دمشق<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۴.</ref> ، سکونت در [[کوفه]]<ref>الثقات، ج۳، ص۱۱۴.</ref> ، دمشق<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۰.</ref> یا [[رقه|رقّه]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.</ref> ، رویکرد بیطرفانه در جنگهای [[جنگ جمل|جمل]] و [[جنگ صفین|صفین]] و حضور نیافتن در آنها<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۱.</ref> ، حمایت از [[امام علی(ع)]] در امین نشمردن [[ابوموسی اشعری]] در [[ماجرای حکمیت]]<ref>الفتوح، ج۴، ص۱۹۹؛ بحار الانوار، ج۳۳، ص۳۱۴.</ref> و درگذشت به سال ۴۸ق.<ref>الوافی بالوفیات، ج۱۳، ص۱۸۹.</ref> در دوره خلافت [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]]<ref>تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۵۴.</ref> یا سال ۸۲ق.<ref>الاصابه، ج۳، ص۱۱۰.</ref> را مربوط به دو ابوایمن دیگر به ویژه اَبواَیمن خُولانی دانست که برخی او را از تابعین به شمارآوردهاند، نه از صحابه.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۱، ص۳۶۴.</ref> | ||
==ایمن بن خریم== | ==ایمن بن خریم== | ||
درباره فرزند خریم، [[ایمن بن ابی ایمن|اَیمن]]، گفتهاند که [[صحابه|صحابی]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۸۸.</ref> | درباره فرزند خریم، [[ایمن بن ابی ایمن|اَیمن]]، گفتهاند که [[صحابه|صحابی]]<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و شاعر<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۵.</ref> بوده و پس از رحلت رسول خدا(ص) تحولات سیاسی مختلف را تجربه کرده است که از آن جمله است: ستودن [[بنیهاشم]]<ref>الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۳.</ref> و تقبیح [[عبدالله بن زبیر]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.</ref> در اشعارش و دلسردکردن سپاهیان [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه]] از شرکت در [[جنگ صفین]]<ref>انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.</ref> به رغم پیشنهاد معاویه برای حکومت او بر [[فلسطین]]<ref>وقعة صفین، ص۵۰۳.</ref> و نیز در مقابل، سرودن اشعاری در رثای معاویه<ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۱۵۷.</ref> و برقراری روابط دوستانه با [[امویان]] به ویژه بنیمروان.<ref>انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰۴، ۳۳۳.</ref> نیز در [[دمشق]] مسجدی به وی منسوب است.<ref>تاریخ دمشق، ج۲، ص۲۸۹.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۵: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http:// | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/9466/%d8%a7-%d8%a8%d9%88%d8%a7-%d9%8a%d9%85%d9%86-%d8%ae-%d8%b1-%d9%8a%d9%85-%d8%a8%d9%86-%d9%81%d8%a7%d8%aa%d9%83 | ||
| عنوان = ابوایمن خریم بن فاتک | | عنوان = ابوایمن خریم بن فاتک | ||
| نویسنده = حامد قرائتی | | نویسنده = حامد قرائتی |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۲
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | خُرَیم بن فاتک |
کنیه | اَبواَیمن |
محل زندگی | مدینه |
مهاجر/انصار | انصار |
خویشان سرشناس | ایمن (فرزند) |
درگذشت/شهادت | سال سوم هجری، احد |
مدفن | کنار قبر حمزه در اُحُد |
مشخصات دینی | |
نحوه اسلام آوردن | دیدار با فرستاده پیامبر(ص) به سوی جنّیان نَجد |
حضور در جنگها | غزوه بدر، غزوه احد |
نقشهای برجسته | راوی احادیث پیامبر(ص) |
اَبواَیمن خُرَیم بن فاتک از مسلمانان صدر اسلام. وی در غزوه بدر حضور داشت و در غزوه اُحد به شهادت رسید. وی یکی از سه صحابه پیامبر(ص) است که کنیه ابوایمن را دارد. به همین جهت برخی بین خریم و دو ابوایمن دیگر دچار اشتباه شدهاند. فرزندش ایمن در برخی حوادث پس از وفات پیامبر(ص) مانند جنگ صفین حضور داشته است.
شخصیتشناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خُرَیم بن اَخْرَم بن شداد بن عَمرو بن فاتک بن اَزْدی[۱] معروف به خُریم بن فاتک[۲] یکی از سه صحابی مکنّا به اَبواَیمن و مشهورترینِ آنهاست. کنیههای دیگر او ابوعبدالله[۳] و ابویحیی[۴] است. درباره خانواده و نسب او اختلاف بسیار است. برخی او را فرزند عَمرو بن جَموح خَزْرجی[۵] یا غلام وی[۶] دانستهاند. او از راویان احادیث پیامبر(ص)[۷] و نیز از شرکتکنندگان در غزوه بدر همراه برادرش سبره[۸] و از شهیدان احد دانسته شده است.[۹] آوردهاند که به نوعی عارضه پوستی (برص) مبتلا بوده است.[۱۰] رسول خدا(ص) او را به سبب دستگیریاش از بیماران و مستمندان دعا کرده است.[۱۱]
اسلام آوردن[ویرایش | ویرایش مبدأ]
درباره چگونگی اسلام آوردنش داستانی عجیب نقل شده است. گویند: برای یافتن شتر گمشدهاش به جنّیان پناهنده گشت و در پی دیدار با فرستاده پیامبر(ص) به سوی جنّیان نَجد مسلمان شد.[۱۲] برخی بر این باورند که آیه شش سوره جنّ که پناه بردن به جنّیان را مایه گمراهی دانسته، ناظر به این سنّت جاهلی است.[۱۳] این دیدار در «اَبْرق العَزاف» رخ داد که مکانی بلند و دارای سنگ و گل و ریگ (اَبرق)[۱۴] بود و گمان میبردند هیاهوی جنیان در آن بسیار شنیده میشود (عَزاف).[۱۵] این محل در فاصله ۱۲ میلی مدینه به سوی بصره[۱۶] و متعلّق به بنیاَسد بود.[۱۷]
برخی او را از مَوالی عَمرو بن جَموح[۱۸] ، دیگر شهید جنگ اُحد، دانستهاند. با آن که جز قبر حمزه سیدالشهداء، قبور دیگر شهیدان اُحد معین نبوده[۱۹] و تنها سنگنوشتهای مکان عمومی دفن شهدا را مشخص میکرده[۲۰] ، گزارشی از سده دهم در دست است که به مکانی بلند در بخش غربی مرقد حمزه اشاره میکند و آن را مدفن هشت تن از شهدای احد، از جمله ابواَیمن و عَمرو بن جَموح، میداند که نزدیک آن، چشمهای جاری بوده است.[۲۱]
ابوایمنهای دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گزارشهای مربوط به سه ابواَیمن صحابی در منابع با یکدیگر آمیختهاند و نمیتوان به صورت قطعی گزارشهای هر یک را تفکیک کرد. آن دو صحابی دیگر، یکی رَباح غلام سیاهپوست رسول خدا(ص) است که مؤذّن پیامبر بود[۲۲] و دیگری سُفیان بن وَهَب که به عَفان بن وَهب تصحیف شده و متوفای ۴۸ یا ۸۲ق. است.[۲۳] در این گزارشها از حضور ابوایمن در رخداد صلح حُدیبیه[۲۴] ، اسلام آوردنش در روز فتح مکه[۲۵] ، حضور او در دمشق و مدفون شدنش در قبرستان باب الصغیر آن شهر[۲۶] سخن به میان آمده است. پیداست که تنها گزارشهایی را میتوان درباره او محتمل دانست که با ایمان او پیش از جنگ بدر و شهادتش در جنگ احد سازگار باشند. میتوان گزارشهای مربوط به اَبواَیمن پس از رحلت پیامبر(ص) همچون شرکت در فتح شام و پذیرفتن مسئولیت تقسیم اموال در دمشق[۲۷] ، سکونت در کوفه[۲۸] ، دمشق[۲۹] یا رقّه[۳۰] ، رویکرد بیطرفانه در جنگهای جمل و صفین و حضور نیافتن در آنها[۳۱] ، حمایت از امام علی(ع) در امین نشمردن ابوموسی اشعری در ماجرای حکمیت[۳۲] و درگذشت به سال ۴۸ق.[۳۳] در دوره خلافت معاویه[۳۴] یا سال ۸۲ق.[۳۵] را مربوط به دو ابوایمن دیگر به ویژه اَبواَیمن خُولانی دانست که برخی او را از تابعین به شمارآوردهاند، نه از صحابه.[۳۶]
ایمن بن خریم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
درباره فرزند خریم، اَیمن، گفتهاند که صحابی[۳۷] و شاعر[۳۸] بوده و پس از رحلت رسول خدا(ص) تحولات سیاسی مختلف را تجربه کرده است که از آن جمله است: ستودن بنیهاشم[۳۹] و تقبیح عبدالله بن زبیر[۴۰] در اشعارش و دلسردکردن سپاهیان معاویه از شرکت در جنگ صفین[۴۱] به رغم پیشنهاد معاویه برای حکومت او بر فلسطین[۴۲] و نیز در مقابل، سرودن اشعاری در رثای معاویه[۴۳] و برقراری روابط دوستانه با امویان به ویژه بنیمروان.[۴۴] نیز در دمشق مسجدی به وی منسوب است.[۴۵]
پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ الطبقات، ج۶، ص۳۸؛ الاصابه، ج۲، ص۲۷۶.
- ↑ الاغانی، ج۱۱، ص۲۵۳.
- ↑ المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵.
- ↑ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۴۶؛ الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ الاستیعاب، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶.
- ↑ المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۹؛ المبسوط، ج۸، ص۱۶۴.
- ↑ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.
- ↑ المحبّر، ص۳۰۲.
- ↑ انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۹۷؛ الفائق، ج۳، ص۲۹-۳۰.
- ↑ الهواتف، ص۷۱؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۳۰۵.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۸.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۶۱۷.
- ↑ العین، ج۱، ص۳۶۰.
- ↑ معجم البلدان، ج۱، ص۶۸.
- ↑ البلدان، ص۹۰؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۱.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۶؛ اسد الغابه، ج۵، ص۲۴.
- ↑ خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.
- ↑ الدرة الثمینه، ص۲۱۳.
- ↑ خلاصة الوفاء، ج۲، ص۱۱۸.
- ↑ المحبّر، ص۱۲۸؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲۷.
- ↑ البدایة و النهایه، ج۹، ص۴۴.
- ↑ الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۶۰۷.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۴.
- ↑ الثقات، ج۳، ص۱۱۴.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۴۰.
- ↑ الاصابه، ج۲، ص۲۳۶.
- ↑ الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۱.
- ↑ الفتوح، ج۴، ص۱۹۹؛ بحار الانوار، ج۳۳، ص۳۱۴.
- ↑ الوافی بالوفیات، ج۱۳، ص۱۸۹.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۳۵۴.
- ↑ الاصابه، ج۳، ص۱۱۰.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۲۱، ص۳۶۴.
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۵.
- ↑ الاغانی، ج۲۰، ص۴۲۳.
- ↑ انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.
- ↑ انساب الاشراف، ج۴، ص۴۲.
- ↑ وقعة صفین، ص۵۰۳.
- ↑ انساب الاشراف، ج۵، ص۱۵۷.
- ↑ انساب الاشراف، ج۶، ص۳۰۴، ۳۳۳.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۲، ص۲۸۹.
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- الاستیعاب: ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق
- اسد الغابه: ابن اثیر (م.۶۳۰ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق
- الاصابه: ابن حجر (م.۸۵۲ق.)، به کوشش عادل احمد عبدالموجود وعلی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق
- الاغانی: ابوالفرج اصفهانی (م.۳۵۶ق.) بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق
- انساب الاشراف: بلاذری (م.۲۷۹ق.)، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق
- بحار الانوار: مجلسی (م.۱۱۱۰ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی
- البدایة و النهایه: ابن کثیر (م.۷۷۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق
- البلدان: ابن الفقیه (م.۳۶۵ق.)، به کوشش یوسف الهادی، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۱۶ق
- تاریخ الاسلام: ذهبی (م.۷۴۸ق.)، به کوشش عمرعبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۳ق
- تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق
- تهذیب الاسماء: محیی الدین نووی (م.۶۷۶ق.)، به کوشش مصطفی عبدالقادر، مصر، ادارة الطباعة المنیره
- الثقات: ابن حبان (م.۳۵۴ق.)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۲۰ق
- خلاصة الوفاء باخباردار المصطفی: سمهودی (م.۹۱۱ق.)، قاهره، مکتبة الثقافه، ۱۴۲۷ق
- الدرة الثمینة فی اخبار المدینه: محمد بن محمود بن الحسن بن النجار (م.۶۴۳ق.)، مرکز بحوث و دراسات المدینة المنوره، ۱۴۲۷ق
- السیرة النبویه: ابن هشام (م.۲۱۸ق.)، به کوشش المصطفی السقا و دیگران، بیروت، دار المعرفه
- الطبقات الکبری: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، بیروت، دار صادر
- الفائق فی غریب الحدیث: جار الله الزمخشری (م.۵۳۸ق.)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق
- الفتوح: ابن اعثم (م.۳۱۴ق.)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۰ق
- العین: الفراهیدی (م.۱۷۰ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق
- المبسوط: الطوسی (م.۴۶۰ق.)، به کوشش محمد باقر بهبودی، المکتبة المرتضویه، ۱۳۵۱ش
- المحبّر: ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده
- معجم البلدان: یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق.)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م
- المعجم الکبیر: الطبرانی (م.۳۶۰ق.)، به کوشش حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق
- معجم قبائل العرب: عمر کحاله، بیروت، الرساله، ۱۴۱۴ق
- الوافی بالوفیات: الصفدی (م.۷۶۴ق.)، به کوشش الارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، دار احیاء التراث، ۱۴۲۰ق
- وقعة صفین: نصر بن المزاحم (م.۲۱۲ق.)، به کوشش عبدالسلام، قاهره، مؤسسة العربیة الحدیثه، ۱۳۸۲ق
- الهواتف: ابن ابیالدنیا (م.۲۸۱ق.)، مؤسسة الکتاب الثقافیه، ۱۴۱۳ق.