حج در ادبیات
حج در ادبیات فارسی، گستره وسیعی دارد. بسیاری از شعرهای فارسی، به بزرگداشت حج و حرمین اختصاص دارد. ابیات و قطعههای فراوانی در ادبیات منظوم فارسی با مضامینی همچون آرزوی حج، دشواری راه حج و جنبههای اخلاقی و اسرار حج اختصاص یافته است. همچنین واژگان مرتبط به حج و حرمین بارها در شعر فارسی کاربردهای شاعرانه یافته و دستمایه آرایههای ادبی بوده است چنانکه شاعران از این واژگان برای توصیف معشوق یا ستایش بزرگان بهره گرفتهاند. برخی از منظومههای فارسی نیز در گزارش و شرح سفر واقعی یا خیالی حجگزاری شاعر یا همچون راهنمایی برای حجگزاران سروده شده است.
برجستهترین نمونههای ادبیات منظوم حج در زبان فارسی را، برخی از قصیدههای افضلالدین خاقانی (م.۵۹۵ق) و منظومه تحفة العراقین او که گزارشی است از سفر حج دانستهاند. منظومه فتوح الحرمین محیی الدین لاری (قرن دهم) که یک راهنمای حج منظوم است و نیز سفرنامه منظوم حج یک بانوی اصفهانی در عصر صفوی از دیگر منظومههای فارسی در موضوع حج است.
در قلمرو نثر فارسی، برجستهترین آثار را، سفرنامهها دانستهاند، که کهنترین آن سفرنامه ناصرخسرو است. سفرنامهها و راهنماهای حجِّ کهن دیگری نیز در زبان فارسی نگاشته شدند، که برخی مانند «لطائف الاذکار» و «رساله حجازیه» و نیز کتاب «بیان واقع» باقی ماندهاند. در عصر قاجار سفرنامه نویسی حج رونق و شتاب زیادی یافت، دهها سفرنامه حج از این دوران به یادگار مانده است.
در ادبیات معاصر نیز توجه به حج ادامه داشته و افزون بر سفرنامه نویسی در شکلهای تازهای نیز، مانند داستان، نمایشنامه و ادبیات کودک و نوجوان عرضه شده است.
در شعر فارسی
سرودههایی که در زبان فارسی به موضوع حج و حرمین پرداختهاند گستره وسیعی دارند. برخی، زمینه طرح مفاهیم مربوط به حج و حرمین را در شعر فارسی، به سه دسته تقسیم کردهاند؛ نخست، سرودههایی که در آن از واژگان حج و حرمین، تنها در کاربردهای شاعرانه بهره بردهاند؛ دوم، سوگندنامهها و سوم، سرودههایی که موضوعشان حج و حرمین است.[۱]
با واژگان حج و حرمین
در برخی از سرودهها، از واژگان و مفاهیم مربوط به حج و حرمین، در کاربردهای شاعرانه با موضوعاتی غیر از حج استفاده شده است. در این موارد شاعران، با استفاده از مفاهیمی مانند کعبه، زمزم و حجرالاسود به کمک صور خیال به آفرینش تصاویر شاعرانهای از معشوق خود پرداختهاند؛ برای نمونه، زیبایی و تقدّس کعبه را به معشوق نسبت دادهاند یا ممدوح خود را در بزرگی به کعبه مانند کردهاند.[۲] این نمونهها در قدیمترین دورههای شعر فارسی یافت میشود؛ چنانکه در شعر ابوعبدالله جعفر رودکی (م.۳۲۹ق) از قدیمیترین شاعران فارسی گوی،[۳] چشمان معشوق به کعبه مانند شده است[۴] و اوحدالدین انوری (م.۵۸۵ق)[۵] در شعری در ستایش «رکن الدین فیروز شاه» چنین سروده است:[۶]
|
وی در سرودهای دیگر، «قاضی حمید الدین بلخی» را اینگونه ستوده است:[۷]
|
سوگندنامهها
از جمله مواردی که ارادت شاعران فارسی گوی به حج و حرمین را نشان میدهد سوگند نامههایی است که شاعران درآن به حج و حرمین سوگند خوردهاند.[۸]
با موضوع حج و حرمین
در بسیاری از سرودههای فارسی، خودِ حج و حرمین، موضوع سرایندگی شاعر است. این دسته را به دو گروه اصلی تقسیم کردهاند که عبارتاند از:
- بزرگداشت حج و حرمین:
این شعرها، در ستایش و بزرگداشت حج یا مکه، مدینه و کعبه سروده شده است. در این میان، شعرهایی که به بزرگداشت حرمین پرداختهاند، نمونههای فراوانی در شعر فارسی دارند. یکی از مهمترین نمونههای آن، برخی از قصیدههای دیوان افضلالدین بدیل خاقانی (م.۵۹۵ق) است.[۹] خاقانی، دو بار به حج رفته است؛ گفته شده در یکی از سفرهایش یکی از قصایدش را در ستایش کعبه[یادداشت ۱] با زر نوشتند و بر دیوار کعبه آویزان کردند.[۱۰]
- شرح سفر شاعر به حج:
این سرودهها، حجنامههای منظومی است که هسته اصلی بیشتر آنها، شرح سفر شاعر به حج است. برخی از نمونههای آن عبارتند از:
- منظومه تحفة العراقین، سروده افضلالدین بدیل خاقانی، که یکی از موارد شاخص بوده و شاعر، شرحی شاعرانه از سفر خود سروده است.
- فتوح الحرمین، سروده محیالدین لاری، که در آن افزون بر بزرگداشت حج به شرح مناسک حج نیز پرداخته شده است.
- سفرنامهای منظوم، سروده یکی از زنان بلند مرتبه صفوی،[۱۱] که به شرح سفر و رویدادهای آن پرداخته است.
درونمایه
آرزوی حج
بخشی از مضمونهای پیاپی شعر فارسی را آرزوی ادای حج و شرح اشتیاق شاعر به آن تشکیل میدهد. از نمونههای بازر آن، شعر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی (۴۷۳–۵۴۵ق) است با این مطلع[۱۲]
|
اوحدی مراغهای (م. ۷۳۸ق) نیز در ترکیب بندی، با مطلع
|
اشتیاق فراوان خود به زیارت کعبه و مرقد حضرت محمد(ص) را بیان کرده است.[۱۳]
دشواری راه
دشواری راه حج از مواردی است که بازتاب گستردهای در شعر فارسی یافته است. سنایی، درباره دشواری راه بادیه و خطرات آن چنین سروده است:[۱۲]
|
سنایی، پس از اینکه از تنهایی و غربت راه میگوید و دشواری دوری از خانواده را ترسیم میکند، بیم خود را از خطر مرگ و حسرت ناکامی در حجگزاری چنین میسراید:
|
با این همه، دشواری راه حج در باور شاعران، نوعی ریاضت عارفانه است که شاعر با اشتیاق به پیشواز آن میرود. در بیشتر این شعرها، دشواری راه مانند آزمونی برای پاک شدن در راه رسیدن به معشوق دانسته شده است. چنانکه سنایی در دنباله شعر پیشگفته چنین میسراید:
|
و یا سعدی شیرازی (م.۶۹۱ق) چنین میسراید:[۱۴][۱۵]
|
|
گاه نیز بیابانهای خشک جزیرة العرب که راه حاجیان از آن میگذشته و راهی دشوار و خطرناک بوده، در باور شاعر که شوق دیدار کعبه را دارد، مانند راهی سرسبز نمود مییابد، چنانکه خاقانی در منظومه تحفة العراقین چنین میسراید:[۱۶]
|
افزون بر این، دشواری راه حج از مواردی است که عارفان همچون آزمونی از میزان توکل سالک معرفی کردهاند و در بیشتر موارد، تنها توشه راه حج را توکل دانستهاند.[۱۷]
اسرار
بخشی از شعرهای فارسی، تعالیمی در مسائل مربوط به اخلاق، اسرار و معارف حج طرح کردهاند. در این دسته از شعرها، لزوم خودسازی و توجه عارفانه به حج رایج است؛ ریا به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و فراتر رفتن از ظاهر مناسک حج و توجه به هدف آن که نزدیکی به خدا و دوری از گناهان است، طرح شده؛ چنانکه ناصرخسرو در یکی از سرودههایش [یادداشت ۲] به این موضوع پرداخته است.[۱۸]
عبدالرحمن جامی (۸۱۷–۸۹۸ق) نیز در این باره چنین سروده است:[۱۹]
|
و یا محتشم کاشانی (م.۹۹۶ق) چنین میسراید:[۲۰]
|
در نگاه عرفانی و تعلیمی آنچه بیش از ظاهرِ برگزاری مناسک حج اهمیت دارد، آمادگی حجگزار با پاک کردن دل از گناه و توجه به خدا است:[۲۱]
|
در سرودههای عرفانی، سفارش به حجِّ روحانی شده و حج روحانی که سفر درونیِ سالک به سوی خداوند است، برتر از سفر جسمانی حج شمرده شده است. عارفان، تنها راه رسیدن به کعبه دل را توکل میدانستند. آنها پیش از سفر به خانه خدا، مقدماتی را در نظر میگرفتد و هدف آنها رسیدن به کعبه به هر قیمت و روشی نبوده است. این دسته از سرودهها در بیشتر موارد، حج حقیقی را گذشتن از هوای نفس دانسته و از حج، سفری درونی در شناخت معبود را اراده میکنند:[۲۲]
|
و در شعری دیگر چنین میسراید:
|
در نثر فارسی
در پهنه نثر فارسی، منابعی که به گونهای مربوط به حج باشد بسیار است. برای نمونه، برخی از منابعی که به آداب و اخلاق اسلامی پرداختهاند، بخشی از اثر خود را به موضوع حج اختصاص دادهاند. نمونه دیگر، ادبیات منثور عرفانی است، که گاه بخشی را به حج و آداب آن پرداختهاند.[۲۳]
برخی، مهمترین زمینه نمود موضوع حج در نثر فارسی را، سفرنامهها دانستهاند.[۲۴] سفرنامهنویسی در زبان فارسی تاریخی کهن دارد و از برجستهترین و قدیمیترین سفرنامههای منثور فارسی «سفرنامه ناصرخسرو» است، که به موضوع حج نیز پرداخته است. سفرنامهها و راهنماهای حجِّ کهن دیگری نیز در زبان فارسی هستند، که برخی مانند «لطائف الاذکار» و «رساله حجازیه» و نیز کتاب «بیان واقع» باقی ماندهاند.
سفرنامه نویسی فارسی در دوران قاجار رواج زیادی یافت و در این دوران، دهها سفرنامه به قلم نویسندگانی که بیشتر، از طبقه اشراف قاجاری بودند، نگاشته شد. سفرنامههای این دوره، انبوهی از اطلاعات تاریخی درباره حج و حرمین و نیز تاریخ اجتماعی ایران و سایر سرزمینهای اسلامی در اختیار ما میگذارند.[۲۴]
در دوره معاصر
بر پایه گزارشی در سال ۱۳۸۹ش، در ادبیات معاصر توجه به حج همچنان ادامه داشته و شکلهای تازهای نیز یافته است. بخشی از ادبیات معاصر که به شیوههای کهن نزدیکتراند، سفرنامهها و کتابهای راهنمای حج هستند. راهنماهای حج، مسائل گوناگون از آداب و مناسک را طرح کردهاند و گاه به فضیلت حرمین نیز پرداختهاند. سفرنامهنویسی، همچنان بزرگترین و برجستهترین بخش ادبیات معاصر حج به شمار میرود. سفرنامههای معاصر به قلم نویسندگان پُرشمار با گرایشها و تخصصهای مختلفی نگاشته شدهاند و رویکردها و سبکهای گوناگونی دارند. امروزه نگارش سفرنامههایی که با قلمی عاطفی به شرح احساسات مذهبی نویسنده میپردازند رواج زیادی دارد.[۲۵] در شعر فارسی معاصر نیز، توجه ویژهای به حج صورت گرفته و دفترهای شعر با موضوع حج به چاپ رسیده است.[۲۶]
مفاهیم و موضوعات حج به قالبهای تازهتر ادبی، مانند نمایشنامه و داستان نیز راه یافتهاند. ادبیات کودک و نوجوان نیز، از جمله عرصههای تازه در ادبیات حج است. در بیشتر این آثار، معارف حج به شکل داستانهای مناسب سن نوجوانان طرح شده است.[۲۷]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۳۶۱.
- ↑ . نک:حج در آینه شعر فارسی، ص 21-38
- ↑ شاعران بزرگ ایران، ص۸۴.
- ↑ . محیط زندگی و احوال رودکی، ص585
- ↑ شاعران بزرگ ایران، ص۲۱۹.
- ↑ . دیوان انوری، ج1، ص 65
- ↑ . دیوان انوری، ج1، ص 52
- ↑ . حج در آیینه شعر فارسی، ص36-38
- ↑ . دیوان خاقانی، ص88، 95-215، 368
- ↑ . تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، ص287؛ دیوان خاقانی، ص17، «مقدمه»
- ↑ سفرنامه منظوم حج، درآمد، ص۹.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ . دیوان سنایی، ص 222
- ↑ . دیوان اوحدی مراغه ای، ص78-79
- ↑ . کلیات سعدی، 468
- ↑ . کلیات سعدی، 510
- ↑ . تحفه العراقین، ص119-120
- ↑ . حج در آینه شعر فارسی، ص 237
- ↑ . دیوان ناصر خسرو، ص 301
- ↑ . کلیات دیوان جامی، ص9
- ↑ . دیوان محتشم کاشانی، ص90
- ↑ . کلیات اشعار شیخ بهایی، ص263
- ↑ . غزلیات شمس، ج6، ص 298
- ↑ . نک: حج در ادب فارسی، ص 431-379
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۲۳۸.
- ↑ . نک: کتابشناسی حج و زیارت، ص134-268
- ↑ . نک: کتابشناسی حج و زیارت، ص 417-436
- ↑ . نک:کتابشناسی حج و زیارت، ص443-451
منابع
- تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان، یان ریپکا و دیگران، ترجمه عیسی شهابی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
- تحفه العراقین، بدیل بن علی خاقانی، تصحیح علی صفری آق قلعه، میراث مکتوب، ۱۳۸۸
- حج در ادب پارسی، خلیل الله یزدانی، تهران، مشعر، ۱۳۷۹ش.
- حج در آیینه شعر پارسی، محمد شجاعی، مشعر، بیتا
- دیوان اوحدی مراغهای، مقدمه ناصر هیری و تصحیح امیر احمد اشرفی، تهران، پیشرو، ۱۳۶۲.
- دیوان خاقانی، تصحیح علی عبدالرسولی، تهران، انتشارات کتابخانه خیام۱۳۵۷ش.
- دیوان سنایی غزنوی، به اهتمام پرویز بابایی و مقدمه بدیع الزمان فروزانفر، تهران، نگاه، ۱۳۹۰ش.
- دیوان محتشم کاشانی، تصحیح و مقدمه اکبر بهداروند، تهران، انتشارات نگاه، ۱۳۸۷ش.
- دیوان ناصر خسرو، ناسر خسرو (م۴۸۱ق)، تحقیق ابن الحسین عسگر اردوبادی، تبریز، ۱۲۸۰ق.
- سفرنامه منظوم حج (هزار و دویست بیت)، شهر بانو بیگم، به کوشش رسول جعفریان، مشعر، تهران، ١٣٧۴ش.
- شاعران بزرگ ايران از رودکي تا بهار شامل شرح احوال و فهرست، آثار و نمونه اشعار ۹۰ شاعر نامدار ايران، عبدالرفیع حقیقت، تهران، کومش، ۱۳۸۱ش.
- غزلیات شمس،جلال الدین محمد بلخی، تحقیق بدیع الزمان فروزانفر، تهران، دانشگاه، ۱۳۴۵ش.
- کتابشناسی حج و زیارت، اباذر نصر اصفهانی، تهران، مشعر، ۱۳۹۰¬ش.
- کلیات اشعار شیخ بهایی، مقدمه سعید نفیسی، تهران،چکامه، ۱۳۷۲ش.
- کلیات دیوان جامی، مقدمه فرشید اقبال. تهران، اقبال، ۱۳۸۸ش.
- کلیات سعدی، تصحیح محمد علی فروغی، تهران، ۱۳۲۰ش.
- محیط زندگی و احوال رودکی نفیسی، سعید، تهران، اهورا، ۱۳۸۲ش.
پیوند به بیرون
- حج در شعر شاعران بزرگ.
- سفرنامه منظوم حج، سروده یکی از زنان بلندمرتبه دوره صفوی.