ام کلثوم بنت عقبه

از ویکی حج
ام کلثوم بنت عقبه
مشخصات فردی
نام کامل ام کلثوم بنت عقبه
محل زندگی مکه و مدینه
مهاجر/انصار مهاجر
نسب/قبیله بنی‌امیه
خویشان
سرشناس
زید بن حارثه، زبیر بن عوام، عبدالرحمن بن عوف، عمرو بن عاص
درگذشت/شهادت وفات
مدفن احتمالا قبرستان بقیع
مشخصات دینی
هجرت به مدینه
دلیل شهرت نخستین زن مهاجر به مدینه پس از صلح حدیبیه
نقش‌های برجسته راوی حدیث پیامبر

‌ام کلثوم بنت عقبة بن ابی مُعیط (ابان) بن ابی عمرو از بنی‌امیه، خواهر مادری عثمان و از اشراف‌زادگان قریش بوده است. پدرش با پیامبر(ص) دشمنی سرسختی داشته که بعد از اسارت در جنگ بدر به فرمان پیامبر کشته شد. وی در مکه اسلام آورد و با پیامبر بیعت کرد. با هجرت مسلمانان به یثرت بر اثر مخالفت خانواده‌اش هجرت نکرده ولی بعد از صلح حدیبیه تصمیم گرفت به مدینه هجرت کند و با بهانه‌ای به مدینه هجرت کرد اما چون با راه آشنا نبود در مسیر راه مردی از قبیله خزاعه که هم‌پیمان با پیامبر در صلح حدیبیه بود وی را به مدینه رساند. برادرانش در پی جست‌وجوی وی اطلاع پیدا کردند که به مدینه رفته است لذا به مدینه رفته و طبق پیمان حدیبیه وی را از پیامبر درخواست کردند ولی ‌ام کلثوم از ناتوانی‌اش در مقابل شکنجه مشرکان مکه با حضرت گفت‌و‌گو کرده و حضرت به فرمان خدا در آیه 10 ممتحنه از بازگرداندن او خودداری کرد. وی به همسری زید بن حارثه درآمده و بعد از شهادت زید به همسری زبیر بن عوام درآمده ولی از آن‌جا که زبیر بر زنان خود سخت می‌گرفت، زندگی‌اش با او دوام نیافت و از وی طلاق گرفت. آن‌گاه چند نفر از وی خواستگاری کردند که پیامبر از میان آنان، عبدالرحمن بن عوف را برای وی انتخاب کردند، ازدواج او با‌ ام کلثوم، خواهر مادری عثمان، در گرایش عبدالرحمن به عثمان در شورای شش نفره برای تعیین خلیفه سوم نقش فراوان داشت. وی بعد از عبدالرحمان با عمرو عاص ادواج کرد و یک ماه پس از ازدواج با عمرو عاص از دنیا رفت. وی همچنین از راویان حدیث پیامبر بوده است.

نام و نسب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

‌ام کلثوم بنت عقبة بن ابی مُعیط (ابان) بن ابی عمرو از بنی‌امیه، [۱] خواهر مادری عثمان[۲]و از اشراف‌زادگان قریش بود. پدرش در دشمنی با پیامبر گرامی(ص) سرسختی فراوان نشان داد و در پی اسارت در نبرد بدر (2ق.) به فرمان رسول خدا کشته شد.[۳]مادرش اَروَی دختر کُریز بن ربیعه، از نوادگان دختری عبدالمطلب بود که نخست به ازدواج عفان، پدر عثمان، درآمد و سپس همسر عقبه شد.[۴]

بیعت با پیامبر و هجرت به مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

‌ام کلثوم در مکه اسلام آورد و با پیامبر بیعت کرد.[۵]هنگام دقیق اسلام آوردنش مشخص نیست. با هجرت مسلمانان به یثرب، وی بر اثر مخالفت خانواده‌اش از هجرت بازماند. در پی صلح حدیبیه (6ق.) ‌ام کلثوم تصمیم گرفت به مدینه مهاجرت کند. از این رو، به بهانه رفتن به مزرعه‌ای در پیرامون مکه، راه مدینه را در پیش گرفت و چون با مسیر آشنا نبود، مردی از خزاعه، هم‌پیمانان پیامبر در صلح حدیبیه، او را تا مدینه همراهی کرد. برادرانش، ولید و عماره، پس از چند روز جست‌وجو به مدینه آمدند و از پیامبر خواستند بر پایه پیمان حدیبیه، او را به آنان بسپارد. ‌ام کلثوم از ناتوانی خود در برابر فشارها و شکنجه‌های کافران مکه سخن گفت و پیامبر(ص) به فرمان خداوند در آیه 10 ممتحنه که در این هنگام نازل شد، از بازگرداندن او خودداری کرد.[۶]در این آیه، به پیامبر فرمان داده شده که ایمان زنان مهاجر به مدینه را بیازماید و اگر آنان را مؤمن یافت، از بازگرداندنشان به کافران چشم بپوشد: [۷] ( اِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللهُ اَعْلَمُ بِایمانِهِنَّ...) ‌ام کلثوم تنها زن قرشی بود که از خانواده مشرک خود گریخت و بدون همراهی خویشانش به مدینه مهاجرت کرد.[۸]

ازدواج با زید بن حارثه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در مدینه، زید بن حارثه، زبیر بن عوام، عبدالرحمن بن عوف، و عمرو بن عاص از او خواستگاری کردند. وی در پی مشورت با برادرش عثمان و طبق نظر پیامبر، با زید ازدواج کرد.[۹]به گزارشی دیگر که بیشتر مفسران آن را ترجیح داده‌اند، ‌ام کلثوم چون می‌خواست به ازدواج پیامبر درآید، خود را به ایشان بخشید؛ اما ایشان او را به ازدواج زید درآورد.

بر پایه برخی ‌گزارش‌های تفسیری، ‌ام کلثوم که انتظار ازدواج با کسی مانند زید را نداشت، نخست رنجید. سپس آیه 36 احزاب نازل شد: ( وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ اِذا قَضَی اللهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ اَمْرِهِم... ) وی دریافت که در تصمیم پیامبر خیری نهفته است و به آن خرسند شد.[۱۰]برخی نزول این آیه را درباره ازدواج زینب بنت جحش با زید بن حارثه دانسته‌اند. ‌ام کلثوم برای زید فرزندانی به نام‌ زید و رقیه زاد.[۱۱]

ازدواج با زبیر بن عوام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در پی شهادت زید در سَریه مؤته (8ق.) [۱۲]و به گزارشی، طلاق گرفتن او از زید، [۱۳] به همسری زبیر بن عوام درآمد و برای او دختری به نام زینب به دنیا آورد. از آن‌جا که زبیر بر زنان خود سخت می‌گرفت، زندگی‌اش با او دوام نیافت و از وی طلاق گرفت.[۱۴]

ازدواج با عبدالرحمن بن عوف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آن ‌گاه چند تن از او خواستگاری کردند که پیامبر از میان آنان، عبدالرحمن بن عوف را برای وی برگزید.

‌ام کلثوم در زندگی خود با عبدالرحمن، صاحب فرزندانی به نام ابراهیم، حمید، [۱۵] محمد، اسماعیل، [۱۶] حمیده و امة الرحمن[۱۷]شد.

وی در دوره خلافت عمر بن خطاب، به سبب هجرتش به مدینه، از عطایای خلیفه بهره گرفت که میزان آن را متفاوت یاد کرده‌اند.[۱۸]عبدالرحمن در حیات پیامبر با عثمان عقد اخوت بسته بود.[۱۹]ازدواج او با‌ ام کلثوم، خواهر مادری عثمان، در گرایش عبدالرحمن به عثمان در شورای شش نفره برای تعیین خلیفه سوم نقش فراوان داشت. امیرمؤمنان امام علی(ع) به این حقیقت اشاره کرده است.[۲۰]عبدالرحمن مردی ثروتمند بود و چون درگذشت، ارث فراوانی از او به‌ ام کلثوم رسید.[۲۱]

ازدواج با عمرو عاص[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سپس وی به همسری عمرو عاص درآمد.[۲۲]به ‌گزارش طبری، عثمان، عمرو عاص را به سال 27ق. از ولایت مصر برکنار کرد.[۲۳]

وفات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گزارش‌هایی از مرگ‌ ام کلثوم یک ماه پس از ازدواج با عمرو عاص حکایت دارند.[۲۴]

راوی حدیث پیامبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ام کلثوم از راویان حدیث پیامبر است[۲۵]و طوسی و ابن حبان از او نام برده‌اند.[۲۶]کسانی چون سعید بن مسیب از او نقل حدیث کرده‌اند.[۲۷]از مدفن وی گزارشی در دست نیست؛ اما با توجه به سکونتش در مدینه، می‌توان حدس زد که در بقیع به خاک سپرده شده باشد.


پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. الاستیعاب، ج4، ص1953؛ اسد الغابه، ج6، ص386.
  2. الطبقات، ج8، ص182-183؛ اسد الغابه، ج6، ص386.
  3. المغازی، ج1، ص113-114؛ دلائل‌النبوه، ج3، ص94.
  4. الطبقات، ج8، ص182-183؛ الاصابه، ج8، ص9.
  5. الطبقات، ج8، ص183؛ اسد الغابه، ج6، ص386.
  6. الطبقات، ج8، ص183؛ المغازی، ج2، ص629-630؛ اسد الغابه، ج6، ص386.
  7. المغازی، ج2، ص629-631؛ التبیان، ج9، ص584؛ زاد المسیر، ج8، ص8.
  8. المغازی، ج2، ص631؛ الطبقات، ج8، ص183-184.
  9. الطبقات، ج3، ص631.
  10. جامع البیان، ج22، ص10؛ مجمع البیان، ج8، ص563.
  11. الطبقات، ج3، ص33.
  12. الطبقات، ج8، ص184؛ الاستیعاب، ج4، ص1954؛ اسد الغابه، ج1، ص53.
  13. الطبقات، ج3، ص33.
  14. الطبقات، ج8، ص184؛ الاستیعاب، ج4، ص1954.
  15. الطبقات، ج8، ص94، 184؛ الاستیعاب، ج4، ص1954؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص277.
  16. الطبقات، ج3، ص94؛ الاستیعاب، ج4، ص1954؛ تاریخ دمشق، ج7، ص31.
  17. الطبقات، ج3، ص94؛ تاریخ دمشق، ج7، ص31.
  18. الطبقات، ج3، ص226؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص153.
  19. تاریخ دمشق، ج35، ص254؛ اسد الغابه، ج3، ص315.
  20. شرح نهج البلاغه، ج1، ص189.
  21. سیر اعلام النبلاء، ج1، ص90؛ المصنف، ج6، ص178.
  22. الاستیعاب، ج4، ص1954؛ الاصابه، ج8، ص464.
  23. تاریخ طبری، ج4، ص253.
  24. الاستیعاب، ج4، ص1954؛ الاصابه، ج8، ص463.
  25. مسند احمد، ج7، ص552-553.
  26. الثقات، ج3، ص458؛ رجال طوسی، ص52.
  27. اسد الغابه، ج6، ص40.


منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل اُمّ كلثوم بنت عُقْبَه.
  • الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. 463ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛
  • اسد الغابه: ابن اثیر (م. 630ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛
  • الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. 852ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق؛
  • تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. 310ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. 292ق.) ، بیروت، دار صادر، 1415ق؛
  • تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. 571ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛
  • التبیان: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛
  • الثقات: ابن حبان (م. 354ق.) ، الکتب الثقافیه، 1393ق؛
  • جامع‌ البیان: الطبری (م. 310ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1412ق؛
  • دلائل النبوه: البیهقی (م. 458ق.) ، به کوشش عبدالمعطی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1405ق؛
  • رجال طوسی: الطوسی (م. 460ق.) ، به کوشش القیومی، قم، نشر اسلامی، 1415ق؛
  • زاد المسیر: ابن الجوزی (م. 597ق.) ، به کوشش محمد عبدالرحمن، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛
  • سیر اعلام النبلاء: الذهبی (م. 748ق.) ، به کوشش گروهی از محققان، بیروت، الرساله، 1413ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛
  • شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. 656ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق؛
  • صحیح البخاری: البخاری (م. 256ق.) ، بیروت، دار الفکر، 1401ق؛
  • الطبقات الکبری: ابن سعد (م. 230ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1418ق؛
  • مجمع البیان: الطبرسی (م. 548ق.) ، بیروت، دار المعرفه، 1406ق؛
  • مسند احمد: احمد بن حنبل (م. 241ق.) ، بیروت، دار صادر؛
  • المصنّف: عبدالرزاق الصنعانی (م. 211ق.) ، به کوشش حبیب الرحمن، المجلس العلمی؛
  • المغازی: الواقدی (م. 207ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، 1409ق.