حجة الوداع: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[بهمن]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363  }}
[[پرونده:حجة الوداع.jpg|بندانگشتی|«حجة الوداع» اثر حسن روح الامین، که ایهامی میان حجة الوداعِ [[حضرت محمد(ص)]] و واپسین حج [[امام حسین(ع)]] دارد.|جایگزین=|400x400پیکسل]]
'''حجة الوداع'''، تنها حج حضرت محمد(ص) پس از هجرت
'''حجة الوداع''' یا '''حجة البلاغ''' یا '''حجة الکمال''' یا '''حجة التمام،''' تنها [[حج]] [[حضرت محمد(ص)]] پس از هجرت است، که با شمار بسیاری از مسلمانان از [[مدینه]] آغاز شد و پیامبر(ص) در آن به توضیح احکام و آموزش‌های دینی، بویژه ولایت [[امام علی(ع)]] و ولایت [[اهل بیت]] خود پرداخت. این سفر در ۲۵ ذی‌ قعده سال دهم هجرت آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید. 


== نام ==
شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفته‌اند. در این سفر، همسران حضرت محمد(ص) و دختر او [[حضرت فاطمه(س)]] حاضر بوده و [[امام علی(ع)]] که به دستور پیامبر(ص) در [[یمن]] بود، هنگام عمل [[سعی]]، به جمع حاجیان ملحق شد. حضرت محمد(ص)،‌ مسیری متفاوت برای رفتن به مکه برگزید که به «راه حج انبیا» شهرت یافت. بعدها در هرکدام از توقف‌گاه‌های پیامبر(ص) مسجدی ساخته شد؛ مانند مسجد شجره،‌مسجد الغزاله و مسجد الرُوَیثه.  
حجة الوداع، تنها حج گزاری عمومی مسلمانان به همراه [[حضرت محمد(ص)]]، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر(ص) بسیاری از احکام و تعلیمات [[اسلام]] از جمله [[احکام حج]] و ولایت [[امام علی(ع)]] را برای جمع پرشماری که او را همراهی می‌کردند، بیان کرد.


نام‌های این حج و وجه نامگذاری آنها را چنین گفته‌اند:
این سفربه دلیل مشارکت حداکثری مردم در آن و نبود مانعی از بیان احکام و نگرانی های نظامی،چنانکه در غزوات دیگر بود، ماهیتی آموزشی و تعلیمی نیز داشت و  لبریز از نکات مختلف آموزشی و تعلیمی رسول الله(ص) بود. از نکته‌های مهم این سفر، معرفی امام علی(ع) به عنوان ولیّ و آموزش [[احکام حج]] بود. خطبه روز [[عرفه]]، خطبه [[عید قربان]] و خطبه [[غدیر خم|غدیر]] از سخنرانی‌های معروف پیامبر(ص) در این سفر است.           


* '''حجة الوداع''': این حج، از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن پیامبر(ص) با حاضران وداع کرد<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 109.</ref> و با اشاره، آن را واپسین حج خود خواند.<ref>الکافی، ج‏7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج‏3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 215.</ref>
==دلیل نامگذاری و جایگاه حجةالوداع==
* '''حجة الاسلام''':<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج‏2، ص 109..</ref> این حج، از آن روی به حجة الاسلام خوانده شد که تنها حجی است که حضرت محمد(ص)، در دوره حاکمیت اسلام انجام داد<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref> و به عنوان نمونه برترِ این عبادت، در ادبیات دینی شناخته شد.
این حج به '''حجةالوداع''' معروف شده است، چراکه آخرین حج پیامبر(ص) بود و در آن با حاضران وداع کرد<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 109.</ref> و آن را واپسین حج خود خواند.<ref>الکافی، ج‏7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج‏3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 215.</ref>  
* '''حجة البلاغ''':<ref name=":0">اخبار مکه، الازرقی، ج‏1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 183؛ الاکتفاء، ج‏2، ص 30مستعذب الإخبار، الفاسی، ص 309..</ref> این نام، به تناسب نازل شدن آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
}}<ref>سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> در این سفر است. در این آیه، خداوند فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به حضرت محمد(ص) می‌دهد. [[اهل سنت]]، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته‌اند.<ref>رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج‏2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref>
* '''حجة الکمال''' و '''حجة التمام''':<ref name=":0" /> این دو نام، می‌تواند اشاره به آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شده و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرده است.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج‏1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.</ref>  


== اهمیت ==
نام‌های دیگری که این حج با آنها شناخته می‌شوند عبارت‌اند از:  
حجة الوداع را دارای اهمیت سیاسی و فرهنگی بسیار خوانده‌اند. از آن رو که [[حضرت محمد(ص)]] در جریان این حج، آداب و احکام حج در اسلام را ابلاغ کرده و به طرح بسیاری از قوانین مهم اسلام از جمله ولایت اهل بیتش پرداخت. به همین دلیل بود که این حادثه بازتابی عظیم در لایه‌های سنت نبوی یافت که در دانش‌هایی چون حدیث، سیره، تاریخ و فقه امتداد دارد،<ref>حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص8.</ref> چنان‌که سال دهم در تاریخ اسلام، به نام حجة الوداع، خوانده شد<ref>رک: المغازی، ج‏3، ص 1115؛ الطبقات الکبری، ج‏8، ص 44؛ عیون الاثر، ج‏2، ص 318.</ref> و باب خاصی به همین نام افزون برکتب سیره، و تاریخ در کتاب‌های حدیثی اختصاص یافت<ref>رک:صحیح بخاری، ج5، ص175؛ دلائل النبوه، ج5، ص432؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 378.</ref>و بسیاری از آداب و مناسک حج با استناد به همین واقعه در فقه تدوین شد.


بسیاری از وقایع حجة الوداع به نقل امام باقر از جابر بن عبدالله انصاری درمنابع اولیه شیعه مانند کافی و تهذیب الاحکام و در منابع مهم اهل سنت مانند صحیح مسلم، المصنّف ابن ابی شیبه، سنن دارمی، سنن ابو داود، سنن ابن ماجه، سنن بیهقی و مسند احمد بن حنبل باقی مانده است.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، صص 345و 360.</ref>
*'''حجةالاسلام''':<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج‏2، ص 109..</ref> چراکه تنها حجی است که حضرت محمد(ص) در دوره حاکمیت اسلام انجام داد.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref>
*'''حجةالبلاغ''':<ref name=":0">اخبار مکه، الازرقی، ج‏1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص183؛ الاکتفاء، ج‏2، ص30؛ مستعذب الإخبار، الفاسی، ص309.</ref> چراکه [[آیه تبلیغ|آیه ابلاغ]] {{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}{{یادداشت|اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن ابى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى.}}<ref name=":6">سوره مائده، آیه ۶۷؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۱۹.</ref> در این حج نازل شد. [[اهل سنت]]، دلیل این نام‌گذاری را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته‌اند.<ref>رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج‏2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref>
*'''حجة الکمال''' و '''حجة التمام''':<ref name=":0" /> چراکه اشاره به نازل شدن آیه سوم از سوره مائده{{یادداشت|{{آیه|ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِی}}
امروز [با نصبِ على بن ابى طالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل کردم.}}<ref>ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۷.</ref> در بازگشت از این سفر دارد.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج‏1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.</ref>


=== جایگاه ===
حجةالوداع در دانش‌هایی مانند حدیث، سیره، تاریخ و فقه بازتاب پیدا کرده<ref>حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص8.</ref> و باب ویژه‌ای به همین نام در کتاب‌های سیره، تاریخ و حدیث اختصاص یافته است.<ref>رک:صحیح بخاری، ج5، ص175؛ دلائل النبوه، ج5، ص432؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 378.</ref> همچنین بسیاری از آداب و [[مناسک حج]] با استناد به همین رویداد در فقه تدوین شده است. حجةالوداع در تاریخ اسلام به‌قدری اهمیت دارد که سال دهم هجری را به نام «حجة الوداع» خوانده‌اند.<ref>رک: المغازی، ج‏3، ص 1115؛ الطبقات الکبری، ج‏8، ص 44؛ عیون الاثر، ج‏2، ص 318.</ref>


برپایه روایتی از امام باقر(ع) تا سال دهم هجری تمام احکام و تعلیمات دین به جز حج و ولایت نازل شده بود. در این سال حضرت محمد(ص) مأموریت یافت تا برای تکمیل تعالیم دین خود و رساندن این دو واجب الهی اعلام کند تا هرکسی که توانایی پیمودن راه را دارد برای فرا گرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند و جارچیان به تمام اهل مدینه و آبادی‌های پیرامون آن و قبایل عرب بادیه نشین اطلاع دادند که حضرت محمد قصد حج دارند،<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 601؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.</ref> حضرت محمد(ص) در سال‌های قبل در مدینه بدون اینکه به حج بروند یا حلق و تقصیر کنند در روز عید قربان، قربانی می‌کردند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1088؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛.</ref>  
==حجی پس از ده سال==
حضرت محمد(ص) در مدینه ده سال حج نرفت. وی در این سال‌ها در روز [[عید قربان]]، [[قربانی]] می‌کرد.<ref name=":1">المغازی، ج‏3، ص 1088؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131.</ref> برخی علت این تأخیر ده‌ساله را وجود سنت نسیء در [[جاهلیت]] دانسته‌اند. آنان برای امکان جنگ در ماه‌های حرام، ماه‌ها را جابه‌جا می‌کردند؛ بنابراین در ماهی غیر از ماه واقعی حج، مناسک را به جا می‌آوردند. حضرت محمد(ص) درنگ کرد تا ماه‌ها مطابق ترتیب واقعی شود؛ بنابراین در سال دهم هجری در ذی‌القعده برای حج خارج شد.<ref>اخبار مکه الازرقی، ج‏1، ص 186؛ بحرالعلوم، ج‏1، ص 132؛ الخصال، ج‏2، ص 46؛ مجمع البیان، ج‏5، ص 487.</ref>


== جمعیت ==
برپایه روایتی از [[امام باقر(ع)]]، تا [[سال دهم هجری]] همه احکام و آموزش‌های دین به جز احکام حج و [[ولایت]] نازل شده بود. در این سال، [[حضرت محمد(ص)]] مأموریت یافت تا برای تکمیل تعالیم دین خود و رساندن این دو واجب الهی اعلام کند که هرکسی توانایی پیمودن راه را دارد، برای فراگرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند. به این منظور، جارچیان به همه اهل [[مدینه]] و آبادی‌های پیرامون آن و قبایل عرب بادیه‌نشین اطلاع‌رسانی کردند.<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 601؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.</ref>
با توجه به توسعه اسلام درتمام شبه جزیره عربستان، وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد و دینش کنجکاو و علاقه‌مند بودند و اهمیت حج درفرهنگ مردم شبه جزیره، جمعیت بسیاری از زن و مرد و پیر و جوان برای دیدن و آموختن حج از حضرت محمد(ص) جمع شدند<ref>الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.</ref> بنابر برخی روایات، این جمعیت بیش از ۷۰ هزار نفر از اهل مدینه و عرب‌های بادیه نشین و اطراف بود<ref>روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج‏1، ص 56.</ref> به گونه‌ای که صدای تلبیه میان مدینه و مکه پیوسته شنیده می‌شد<ref>ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.</ref> و به هنگام تلبیه حضرت محمد(ص) سراسر بیابان تا چشم کار می‌کرد حج‌گزار دیده می‌شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.</ref> در منابع دیگر تعداد حجاج دراین سفر بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است<ref>تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج‏2، ص 149.</ref> که این تعداد با توجه به جمعیتی که برای شبه جزیره در آن روزگار تخمین زده می‌شود<ref>اطلس تاریخی کشورهای جهان، ص45×××.</ref> و با توجه به تعداد سی هزار نفر مرد جنگی که علی‌رغم شرایط دشوار خشکسالی و بیم از روبرو شدن با امپراتوری روم در غزوه تبوک به سال نهم هجرت شرکت کردند،<ref>المغازی، ج‏3، ص 996، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 125، عیون الاثر، ج‏2، ص 356.</ref><ref>المغازی، ج‏3، ص 993؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 516.</ref> دور از ذهن نیست چرا که برخلاف شرایط دشوار جنگ، در حجة الوداع زنان و کودکان و سالخوردگان و ناتوانان از جهاد نیز می‌توانستند حضور داشته باشند.


شدت اشتیاق مردم به حج به گونه ای بود که حتی بیماران نیز دوست داشتند با کاروان پیامبر همراه شوند و از آن حضرت چاره می‌خواستند<ref>صحیح مسلم، ج 2، ص867؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج10، ص292.</ref> و زنان حامله ای چون اسماء دخت عمیس، که محمد بن ابوبکر را در ذوالحلیفه به دنیا آورد،<ref>الطبقات الکبری، ج8، ص222؛ الکافی، ج‏4، ص 444؛ البدایه و النهایه، ج7، ص318.</ref> آن حضرت را همراهی کردند.
حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ ذی قعده از [[مدینه]] به قصد [[حج]] خارج شد.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.</ref>


== شمار حاجیان ==
بر پایه برخی روایات، بیش از هفتاد هزار نفر از اهالی [[مدینه]] و عرب‌های بادیه‌نشین و اطراف آن برای رفتن به سفر حج گرد آمدند؛<ref>روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج‏1، ص 56.</ref> به‌گونه‌ای که صدای [[تلبیه]] میان مدینه و [[مکه]] پیوسته شنیده می‌شد.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.</ref> گفته‌اند هنگام تلبیه [[حضرت محمد(ص)]]، سراسر بیابان تا چشم کار می‌کرد حج‌گزار دیده می‌شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.</ref> دلایل بسیاریِ جمعیت در این حج را چنین دانسته‌اند:


حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ ذی قعده، که با توجه به محاسبه تقویم حدوداً اسفند ماه سال دهم شمسی می‌شود، از مدینه به قصد حج خارج شدند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.</ref> حضرت محمد(ص) در این سفر همه زنان خود و دخترشان حضرت فاطمه زهراء علیها سلام<ref>دلائل النبوه، ج‏5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.</ref> سوار بر هودج به همراه برد.<ref>تاریخ‌الیعقوبی، ج‏2، ص 109، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref>
#گستردگی [[اسلام]] در همه شبه‌جزیره عربستان؛
#وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد(ص) و دین او کنجکاو و علاقه‌مند بودند؛
#ریشهٔ کهن فرهنگی حج در فرهنگ و آداب و رسوم مردم شبه جزیره؛<ref>الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.</ref>


باید یادآور شد از آنجا که در جاهلیت براساس سنت نسیء، برای امکان جنگ درماه‌های حرام ـ از جمله ماه‌های حج ـ با عوض کردن نام ماه حرام با ماه‌های دیگر در ماه حرام جنگ کرده و در ماه‌هایی که واقعاً ماه حج نبود، حج به جا می‌آوردند، با نامگذاری‌های جدید و مرور زمان، ترتیب ماه‌ها به حال طبیعی خود برمی‌گشت و حضرت محمد(ص) درنگ کردند تا نامگذاری ماه‌های جاهلیت مطابق ترتیب واقعی ماه‌ها شود و در سال دهم، در ذی قعده واقعی برای حج خارج شدند و در خطبه عرفه به این مطلب اشاره کردند.<ref>اخبار مکه الازرقی، ج‏1، ص 186؛ بحرالعلوم، ج‏1، ص 132؛ الخصال، ج‏2، ص 46؛ مجمع البیان، ج‏5، ص 487.</ref> بنابر روایت صحیح معاویه بن عمار، آن حضرت به هنگام ظهر به منطقه ذوالحلیفه، در هشت کیلومتری غرب شهر مدینه‏<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 103؛ مدینه‌شناسی، ج‏1، ص 173.</ref> رسید و غسل احرام انجام داد و نماز ظهر را در مسجد شجره خواند.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج‏4، ص232؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 102.</ref> ایشان به مردم نیز فرمان داد تا ضمن زدودن موهای زائد بدن برای احرام غسل کرده و لباس‌های دوخته را از تن بدر کنند.<ref>الکافی، ج4، ص 249.</ref>
در منابع دیگر، شمار حاجیان در این سفر، بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است.<ref>تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج‏2، ص 149.</ref> حضرت محمد(ص) در این سفر، همه همسران خود و دختر خود [[حضرت فاطمه(س)]] را<ref name=":2">دلائل النبوه، ج‏5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.</ref> سوار بر هودج به همراه برد.<ref name=":3">تاریخ‌الیعقوبی، ج‏2، ص 109، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref>


سپس ایشان به نشاندار کردن شتران قربانی خود که ۶۳ شتر بود پرداخت. مأمور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود<ref>الطبقات الکبری، ج‏4، ص 235وج‏2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.</ref>که به کمک چند تن از مردان قبیله اش، این وظیفه را انجام می‌داد. او در سفرهای دیگر نیز این مهم را به عهده داشت.<ref>المغازی، ج‏2، ص 572و، ص 732؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 273؛ البدایة و النهایة، ج‏4، ص 231.</ref>
=== احرام و تلبیه ===
حضرت محمد(ص) ظهر به [[ذوالحلیفه|ذوالحُلَیفه]]، در هشت کیلومتری غرب شهر [[مدینه]]‏<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 103؛ مدینه‌شناسی، ج‏1، ص 173.</ref> رسید و غسل [[احرام]] انجام داد و نماز ظهر را در [[مسجد شجره (میقات)|مسجد شجره]] خواند.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج‏4، ص232؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 102.</ref> وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را بزنند، برای [[احرام]] غسل کنند و لباس‌های دوخته را از تن به در کنند.<ref>الکافی، ج4، ص 249.</ref> سپس او به نشاندار کردن شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود، پرداخت. مأمور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع، ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود.<ref>الطبقات الکبری، ج‏4، ص 235وج‏2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.</ref>  


پیغمبراکرم(ص) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری (پنبه یمنی سرخ‌فام) احرام بسته بود،<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج4، ص339.</ref> در بیابان بیداء در حدود دوکیلومتری منطقه شجره، با گفتن جملات تلبیه محرم شد.<ref>الکافی، ج4، ص245، المغازی، ج‏3، ص 1090، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref> در برخی از روایات شب ماندن ایشان در منطقه ذوالحلیفه آمده است<ref>صحیح بخاری، ج2، ص561؛ السنن الکبری للبیهقی، ج5، ص 50.</ref> اما مورخانی چون واقدی خبر بیتوته نکردن در ذوالحلیفه را تأیید کرده‌اند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1090.</ref>
حضرت محمد(ص) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری{{یادداشت|پنبه [[یمن|یمنی]] سرخ‌فام.}} احرام بسته بود،<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج4، ص339.</ref> در بیابان [[بیداء]]  با گفتن جملات [[تلبیه]] مُحرم شد.<ref>الکافی، ج4، ص245، المغازی، ج‏3، ص 1090، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.</ref>  


ایشان در این حالت سوار بر ناقه قصوای خود بود<ref>صحیح مسلم، ج2، ص724؛ السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 393؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 177.</ref> و سایه‌بانی نداشت<ref>الکافی، ج4، ص350.</ref> سوار بر جهاز مندرس و ارزان شتر، قصد خود را خدا و نه خودنمایی و نه شنیدن دیگران دانست.<ref>حلیه الاولیاء، ج3، ص54؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص965.</ref>
در برخی روایات آمده است که وی شبی در ذوالحلیفه ماند؛<ref>صحیح بخاری، ج2، ص561؛ السنن الکبری للبیهقی، ج5، ص 50.</ref> ولی تاریخ‌نگارانی مانند واقدی (م.۲۰۶ یا ۲۰۷ق) آن را تکذیب کرده‌اند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1090.</ref>


به نقل منابع شیعه<ref>الأصول الستة عشر، ص 148؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 403.</ref> و اهل سنت<ref>صحیح بخاری 2، 180؛ سنن نسائی، ج5، 5ص159؛ سنن ترمذی، ج3، ص178.</ref> پیغمبر خدا و همراهان آن حضرت با صدای بلند اینگونه تلبیه می‌گفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لبیک)» آنان به فرمان خدا آنقدر این‌گونه تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء (در ۸۲ کیلومتری مدینه)<ref>الروض المعطار فی خبر الأقطار، ص 277.</ref> صدایشان گرفت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 336؛ مقایسه کنید با المصنّف، ج4، ص464.</ref>
حضرت محمد(ص) هنگام اهرام سوار بر ناقه قصوای خود بود<ref>صحیح مسلم، ج2، ص724؛ السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 393؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 177.</ref> که سایه‌بانی نداشت.<ref>الکافی، ج4، ص350.</ref> بر پایه منابع [[شیعه]]<ref>الأصول الستة عشر، ص 148؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 403.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>صحیح بخاری 2، 180؛ سنن نسائی، ج5، 5ص159؛ سنن ترمذی، ج3، ص178.</ref> پیامبر(ص) و همراهان وی با صدای بلند اینگونه تلبیه می‌گفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)» آنان به فرمان خدا، آنقدر این‌گونه تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه<ref>الروض المعطار فی خبر الأقطار، ص 277.</ref> صدایشان گرفت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 336؛ مقایسه کنید با المصنّف، ج4، ص464.</ref>


حضرت محمد(ص) در حالی که منتظر دستور خدا بود، با نیت انجام حج تلبیه گفت و قربانی به همراه برد و از آنجا که این سفر آخرین حج حضرت محمد بود، خداوند می‌خواست با انجام عمره و حج هردو عمل را میان امتش باقی بگذارد.<ref>علل الشرائع، ج‏2، ص 414.</ref>
=== مسیر ===
حضرت محمد(ص) جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمی‌کرد. او فاصله میان [[مدینه]] و [[مکه]] را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و مسیری که در زمان سمهودی (سده دهم) استفاده می‌شده، متفاوت بود. این راه را، راه [[حج انبیاء]] خوانده‌اند.<ref>بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج‏3، ص 159.</ref> مسیر حجة الوداع از نزدیکی مسجد غزاله و از «حی» و گردنه «هرشاء» و سپس [[جحفه]] می‌گذشت؛ در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست این جاده بود، که از رابغ و خیف و صفراء می‌گذشت و بدون گذر از جحفه در نزدیکی قدید به این راه می‌رسید.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.</ref>


== مسیر راه ==
بعدها، در هرکدام از توقفگاه‌هایِ حضرت محمد(ص) میان [[مدینه]] و [[مکه]]، مسجدی به نام آن منزل، ساخته <ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159.</ref>و نماز خواندن در این مساجد از [[آداب حج]] شد. نام‌های این مساجد چنین است:<ref>تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج‏1، ص 311.</ref>
آن حضرت در حالی که جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمی‌کرد، فاصله بین مدینه و مکه را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و حتی مسیری که در زمان سمهودی (قرن دهم) استفاده می‌شده متفاوت است. این راه را، راه حج انبیاء الهی خوانده‌اند،<ref>بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج‏3، ص 159.</ref> روایاتی که از حضرت محمد(ص) درباره حج پیامبران الهی در این مسیر آمده می‌تواند دلیل این نامگذاری باشد. مسیر حج پیامبر بین مدینه و مکه از نزدیکی مسجد غزاله از مسیر حجة الوداع جدا می‌شد و از حی و گردنه هرشاء و سپس جحفه می‌گذشت، در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست این جاده بود که از رابغ و از خیف و صفراء می‌گذرد و بدون گذر از جحفه در نزدیکی قدید به این راه می‌رسد.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.</ref>


== مساجد ==
{{ستون-شروع|۲}}
بعدها در هرکدام از توقفگاه‌های ایشان مسجدی را به نام آن منزل ساختند<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159.</ref>و نماز خواندن در این مساجد را از آداب حج شد. اسامی این مسجدهایی که در این منزلگاه‌ها ساخته شده از این قرار است:<ref>تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج‏1، ص 311.</ref>
 
* مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد(ص) در این مسجد نماز ظهر خواند<ref>سنن بیهقی، ج5، ص4.</ref> و غسل [[احرام]] کرد.
* مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر(ص) پسرجوانی را که گرفتار حمله‌های صرع‌گونه و تشنج بود شفا داد.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص374؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏10، ص 29؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏5، ص 6.</ref>
* مسجد عِرْقُ‌الظُّبْیة: به گفته پیامبر(ص) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و [[حضرت موسی(ع)]] به همراه ۷۰ هزار نفر از [[بنی اسرائیل]]، از آن مکان گذشته و [[حضرت عیسی(ع)]] پیش از قیامت برای انجام [[حج]] یا [[عمره]] از آن خواهد گذشت.<ref>حلیه الاولیاء، ج2، ص10.</ref>
* مسجد المنصرف (الغزاله)
* مسجد الرُوَیثه: در این منزلگاه، زنی به همراه کودکی نزد پیامبر(ص) آمد و درباره حج کودکان سؤال کرد؛ وی آن را صحیح و مایه ثواب برای مادرش دانست.<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص6؛ الاستبصار، ج2، ص146.</ref>
* مسجد گردنه‌رکوبه
* مسجد الأثایه
* مسجد العَرْج
* مسجد المُنبَجِس
* مسجد لُحَی‌جمل: بر پایه روایتی، پیامبر(ص) در اینجا سر خود را حجامت کرد.<ref>أنساب الأشراف، ج‏1، ص 370؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 235.</ref>
* مسجد مُدلِجَةتَعهِن
* مسجد الرماده
* مسجد الاَبواء
* مسجد گردنه هَرشاء{{یادداشت|هرشی}}
* مسجدالجُحفه
* مسجد طرف قَدید
* مسجد حره در نزدیکی گردنه خلیص
* مسجد خلیص{{یادداشت|چشمه‌ای پرآب.}}
* مسجد بطن مرالظهران
* مسجد سَرَف
* مسجد التَنعیم
* مسجد ذی طُوی
* مسجد الصَفراء
* مسجد ذات آل
* مسجد ذفران
* مسجد البرود
* مسجد مبروک.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، صص159ـ 183؛ المغانم المطابه فی معالم طاب، ص262؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 268؛ بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 631.</ref>
 
{{پایان}}


۱. مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد(ص) در این مسجد نماز ظهر خوانده<ref>سنن بیهقی، ج5، ص4.</ref> و غسل احرام کردند. ۲. مسجد شرف در روحاء:در این مکان حضرت محمد پسرجوانی را که گرفتار حمله‌های صرع گونه و تشنج بود شفا دادند.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص374؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏10، ص 29؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏5، ص 6.</ref>حدیث حج انبیاء در منابع شیعی درباره روحاء آمده است.<ref>علل الشرائع، ص418.</ref>۳. مسجد عِرْقُ‌الظُّبْیة: حضرت محمد(ص) به هنگام گذر از این منزلگاه فرمودند که هفتاد پیامبر پیش از ایشان در این مکان نماز گزاردند و موسای کلیم به همراه هفتاد هزار نفر از بنی اسرائیل از این مکان گذشته و عیسای مسیح نیز پیش از قیامت کبری برای انجام حج یا عمره ازآن خواهد گذشت.<ref>حلیه الاولیاء، ج2، ص10.</ref> ۴. مسجد المنصرف (الغزاله)۵. مسجد الرُوَیثه :در این منزلگاه زنی به همراه کودکی نزد آن حضرت آمد و درباره حج کودکان سئوال کرد و آن حضرت آن را صحیح دانست و مایه ثواب و اجر برای مادرش.<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص6؛ الاستبصار، ج2، ص146.</ref>۶. مسجدگردنه‌رکوبه ۷. مسجد الأثایه ۸. مسجد العَرْج ۹. مسجد المُنبَجِس ۱۰. مسجد لُحَی‌جمل:به روایتی حضرت محمد(ص) در این مکان سرشان را حجامت کردند.<ref>أنساب الأشراف، ج‏1، ص 370؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 235.</ref>۱۱. مسجد مُدلِجَةتَعهِن ۱۲. مسجد الرماده ۱۳. مسجد الاَبواء۱۴. مسجد گردنه هَرشاء/هرشی۱۵. مسجدالجُحفه ۱۶. مسجد طرف قَدید ۱۷. مسجد حره در نزدیکی گردنه خلیص ۱۸. مسجدخلیص (چشمه ای پرآب) ۱۹. مسجد بطن مرالظهران ۲۰. مسجد سَرَف۲۱. مسجد التَنعیم ۲۲. مسجد ذی طُوی۲۳. مسجد الصَفراء۲۴. مسجد ذات آل ۲۵. مسجد ذفران ۲۶. مسجد البرود ۲۷. مسجد مبروک.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، صص159ـ 183؛ المغانم المطابه فی معالم طاب، ص262؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 268؛ بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 631.</ref>
=== ورود به مکه ===
حضرت محمد(ص)، پس از هشت روز، در سوم [[ذی حجه|ذی الحجه]] به نزدیکی [[مکه]] رسید. او پیش از گردنه‌های ورودی مکه توقف کرد و شب را در آنجا گذراند. صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب، در چهارم [[ذی حجه]]، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی [[مسجدالحرام]] پیش رفت تا به [[باب بنی‌شیبه|باب بنی شیبه]] رسید.<ref name=":4" />
==اعمال و مناسک==


===طواف و استلام===
حضرت محمد(ص) پس از ورود به مسجدالحرام، با دیدن [[کعبه]] [[تکبیر]] گفت. او پس از ستایش خداوند و صلوات بر [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[استلام]] [[حجرالاسود]]، کعبه را سواره در هفت دور [[طواف]] کرد. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن او، نمایاندن خود به جمعیتِ بسیاری بود که برای آموختن حج به او نگاه می‌کردند.<ref name=":4">اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.</ref> محمد(ص) سواره با چوبدستی خود [[حجر الاسود]] را لمس می‌کرد و چوبدستی را می‌بوسید.<ref>سنن نسائی، ج2، ص402؛ فقیه، ج2، ص402، الکافی، ج4، ص429.</ref>


حضرت محمد(ص) در کُراع الغَمیم در ۶۴ کیلومتری مکه<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 231.</ref> با جمع کسانی برخورد که پیاده به حج آمده بودند و به امید بدست آوردن مرکب سواری یا دعای آن حضرت، به انتظارش صف بسته بودند، آنان با دیدن حضرت محمد(ص) از خستگی و ناتوانی شکایت کردند و ایشان ضمن بیان اینکه مرکب سواری برای آنها ندارند، توصیه کردند تا برای مقابله با خستگی پیاده‌روی کمربندها را محکم و بروی شکم ببندند و تند راه بپیمایند تا کسالت و خستگی از آنان دور شود.<ref>من لایحضره الفقیه، ج‏2، ص 295؛ تهذیب الأحکام، ج‏5، ص 11؛ ارشادمفید، ج1، ص172.</ref> این درمورد پیادگانی بود که توانایی پیاده‌روی را داشتند. ایشان کسانی را که به سختی زیاد یا با پای برهنه به حج می‌رفتند، از این کار نهی کرده و فرمودند خداوند از این پیاده‌روی و پابرهنگی بی‌نیاز است.<ref>الامالی طوسی، ص359؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص13.</ref>
در روایات دیگری آمده است که پیامبر(ص) سه دور از طواف را دوید و حین طواف یکی از شانه‌هایش را از [[احرام]] بیرون گذاشته بود.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 157.</ref> البته برخی این روایات را مربوط به [[عمرة القضا]] در سال هشتم هجری دانسته‌اند.<ref>رک حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص106.</ref>


== ورود به مکه ==
===نماز طواف و نوشیدن از زمزم===
حضرت محمد(ص)، پس از گذراندن هشت روز در مسیر، در سوم ذی حجه به نزدیکی مکه رسید و پیش از گردنه‌های ورودی مکه توقف کرده و شب را در آنجا گذراندو صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب در چهارم ذی حجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی مسجدالحرام پیش رفت تا به باب بنی شیبه رسید.  
پیامبر(ص) پس از [[طواف]] به کنار [[مقام ابراهیم(ع)]]{{یادداشت|مقام ابراهیم(ع)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلی‌اش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.}}<ref>الکافی، ج4، ص 223؛ فقیه، ج2، ص243، علل الشرائع ص423.</ref> رفت و [[نماز طواف]] را ادا کرد.<ref>الکافی، ج4، ص449، صحیح مسلم، ج2، ص725، سنن ابی داود، ج2، ص122.</ref> پس از نماز از آب چاه [[زمزم]] نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.{{یادداشت|حضرت محمد(ص) گفت: «اگر بر امتم سخت نمی‌شد، نوشیدن یک یا دو دلو بزرگ از آن را سنت می‌کردم».}}<ref>الکافی، ج4، ص430؛ علل الشرائع 412.</ref> آنگاه به نزد [[حجر الاسود]] رفت و دوباره آن را [[استلام]] و با [[کعبه]] وداع کرد.<ref>الکافی، ج2، ص250؛ المصنّف، ج4، ص413.</ref>


== اعمال و مناسک ==
===سعی===
ایشان با دیدن خانه خدا تکبیر گفته وپس از حمد و ستایش الهی و صلوات بر حضرت ابراهیم و استلام حجرالاسود، سواره در هفت دور، خانه خدا را طواف کرد ومردم نیز به همراه ایشان طواف نمودند، به روایتی دلیل سواره طواف کردن ایشان، نمایاندن خود به جمعیت بسیار پیرامون ایشان بود که برای تعلیم حج از آن حضرت، به ایشان چشم دوخته بودند.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.</ref>
محمد(ص) با اشاره به آیه {{آیه|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ
}}{{یادداشت|بى ترديد صفا و مروه از نشانه‌هاى خداست.}}<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۸؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۴.</ref> به سمت [[صفا و مروه|کوه صفا]] رفت و به اندازه خواندن یک سوره بقره بر آن کوه دعا کرد.<ref>الکافی، ج2، ص250.</ref> سپس سوار بر شتر [[سعی]] بین [[صفا و مروه]] را انجام داد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1099؛ اصل عاصم بن حمید حناط، ص32.</ref>


دعاهای آن حضرت هنگام گذشتن از رکن یمانی، به یادگار مانده است. ایشان در همان حالت سواره با چوبدستی خود استلام حجر می‌کرد و چوبدستی را که به حجر خورده بود می‌بوسید.<ref>سنن نسائی، ج2، ص402؛ فقیه، ج2، ص402، الکافی، ج4، ص429.</ref>
====حج قِران====
[[جبرئیل]] نازل شد و دستور داد آنان که همراه خود قربانی ندارند،‌ از احرام خارج شوند. حاجیان ‌بی‌قربانی به [[حج تمتّع]] مُحرم شدند؛ ولی  پیامبر(ص) که از ابتدای احرام در مدینه قربانی داشت، موظف به [[حج قران]] شد و از احرام خارج نشد.<ref>علل الشرائع، ج‏2، ص 414؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص65.</ref>{{یادداشت|حضرت محمد(ص) پس از تعجب و مقاومت برخی از صحابه گفت: «اگر از قبل می‌دانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل می‌کردم (و قربانی نمی‌آوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»}}<ref>الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.</ref> برخی از اصحاب راضی نبودند که رسول الله در احرام باشد و آنان از احرام خارج شوند که این امر موجب خشم حضرت محمد(ص) شد.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.</ref>
====ملحق شدن امام علی(ع)====
[[امام علی(ع)]] پس از نامه حضرت محمد(ص) که او را از یمن به حج فرا می‌خواند،<ref>الارشاد للمفیدج1، ص171.</ref> خود را به [[مکه]] رساند. او پس از نزول [[جبرئیل]] به پیامبر(ص) ملحق شد و چون به همراه خود قربانی داشت<ref>الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.</ref> در [[احرام]] باقی ماند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> بسیاری از افراد تحت امر امام علی(ع) که به مکه رسیده بودند، از سخت‌گیری او درباره استفاده از بیت المال بدگویی کردند، حضرت محمد(ص) فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند{{یادداشت|یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود.}} که دست از سرزنش علی بردارند؛ زیرا او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمی‌کند.<ref>تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>


هرچند در برخی از روایات آمده که ایشان سه دور را به صورت دویدن درحالی که یکی از شانه‌هایش را از احرام بیرون گذاشته بود پیمود<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 157.</ref> ولی به نظر می‌رسد که این روایات مربوط به عمره القضا* در سال هشتم بود و شواهدی وجود دارد که این احتمال را تقویت می‌کند.<ref>رک حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص106.</ref>
===دیگر اعمال و سفارش ها===
حضرت محمد(ص) در این سفر چنان‌که رسم [[قریش]] بود، [[رفادت]] و [[اطعام]] حاجیان را به عهده گرفت<ref>إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج‏1، ص 576.</ref> و کعبه را با پارچه‌های [[یمن|یمنی]] پوشاند.<ref>التنبیه‌والإشراف، ص 240؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 110.</ref> او فرمان دادند به [[جارالله|مکیان]] و [[مجاور|مجاوران]] حرم اعلام شود که از بیستم ذی القعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، [[طواف]] و [[استلام]] [[حجر الاسود]] و [[مقام ابراهیم(ع)|مقام ابراهیم(ع)]] و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند.<ref>جامع الاحادیث، ج1، ص122؛ کنز العمال، ج5، ص52، حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص154.</ref>


ایشان پس از تکمیل طواف به کنار مقام ابراهیم، که در آن زمان طبق روایاتی در مکان اصلی اش و (بنا به نقلی به محاذات مکان فعلی و) چسبیده به خانه خدا بود<ref>الکافی، ج4، ص 223؛ فقیه، ج2، ص243، علل الشرائع ص423.</ref> رفت و نماز طواف را ادا کرد.<ref>الکافی، ج4، ص449، صحیح مسلم، ج2، ص725، سنن ابی داود، ج2، ص122.</ref> پس از نماز طواف حضرت محمد(ص) نزد چاه زمزم آمد و از آب آن نوشید و فرمود: «اگر بر امتم سخت نمی‌شد، نوشیدن یک یا دو دلو بزرگ از آن را سنت می‌کردم»<ref>الکافی، ج4، ص430؛ علل الشرائع 412.</ref>و در دعایی از خداوند به برکت آب زمزم علم نافع و روزی وسیع و درمان هر بیماری ودرد را طلبید.<ref>الکافی، ج‏4، ص 250، رک المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص646.</ref> آنگاه به نزد حجر الاسود آمد و دوباره آن را استلام نمود و استلام حجر را وداع با کعبه دانست.<ref>الکافی، ج2، ص250؛ المصنّف، ج4، ص413.</ref>
حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه‌ای گذراند که در ناحیه [[ابطح]] زده بودند. او از سکونت در خانه‌های اهل مکه خودداری کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج‏2، ص 110؛.</ref> پیامبر(ص) بعد از ظهر چهارشنبه روز هفتم [[ذی حجه|ذی الحجه]] برای مردم خطبه خواند<ref>المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج‏1، ص 370.</ref> و [[مناسک حج]] را به آنان آموخت.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج‏1، ص 576.</ref>


سپس با اشاره به آیه ۱۵۸ سوره بقره (ان الصفا و المروه من شعائر الله) که از صفا و مروه نام برده، فرمود: «از آن کوه شروع می‌کنم که خداوند با آن شروع کرد» و به سمت کوه صفا رفت و به اندازه قرائت یک سوره بقره بر صفا دعا کرد.<ref>الکافی، ج2، ص250.</ref> سپس سواره بر شتر، سعی بین صفا و مروه را انجام داد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1099؛ اصل عاصم بن حمید حناط، ص32.</ref>پس از انجام این سعی بود که جبرئیل امین نازل شد و فرمان خروج از احرام را برای همه کسانی آورد که بدون همراه داشتن قربانی برای حج محرم شده بودند. این دستور موجب شد تا پیامبر چون به همراه خود قربانی داشتند نیت حج قران نمایند ومسلمانانی که قربانی با خود نداشتند، با عمره تمتّع دانستن عملی که تا آن موقع انجام داده بودند، به حج تمتّع محرم شوند اما خود ایشان چون قربانی داشتند از احرام خارج نشدند.<ref>علل الشرائع، ج‏2، ص 414؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص65.</ref> به نظر می‌رسد ایشان طبق تقسیم‌بندی فعلی حج، حج قران انجام دادند، هرچند در نوع آن اختلافی وجود دارد.<ref>شرح نووی علی المسلم، ج8، ص135؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص68.</ref>
===وقوف در عرفات===
محمد(ص) در روز هشتم ذی الحجه{{یادداشت|یوم [[الترویه]].}} هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده، برای حج [[تلبیه|لبیک]] گویند. آنها به همراه پیامبر(ص) از [[مکه]] به سوی [[منا]] خارج شدند و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد{{یادداشت|روز [[عرفه]].}} را در منا به جا آوردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.</ref>  


آن حضرت که با مقاومت و تعجب برخی از صحابه نسبت به این دستور مواجه شدند،<ref>الکافی، ج4، ص246؛ الارشاد، ج1، ص274.</ref> فرمودند: «اگر از قبل می‌دانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل می‌کردم قربانی نمی‌آوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»<ref>الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.</ref> انکار برخی از اصحاب درباره این مسئله به جایی رسید که آن حضرت را خشمگین کرد.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.</ref>
با بالا آمدن خورشید روز نهم ذی حجه،{{یادداشت|[[عرفه]].}} حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت [[عرفات]] به راه افتادند و برخلاف سنت [[جاهلیت]] [[قریش]] که در [[مزدلفه]] توقف می‌کردند، از مزدلفه گذشته، به [[عرفات]] رسیدند و در کنار [[مسجد عرفه|مسجد نمره]] در عرفات برای پیامبر(ص) خیمه زدند.


== ملحق شدن امام علی(ع) ==
====خطبه در روز عرفه====
در این فاصله امام علی(ع) که درماه رمضان این سال برای دعوت اهل یمن به اسلام و جمع‌آوری خراج نجران به آن منطقه رفته بود<ref>تاریخ‌الطبری، ج‏3، ص 132؛ الکامل، ج‏2، ص 300؛ البدایه و النهایه، ج‏7، ص 224.</ref> پس از نامه پیامبر که او را به حج از جانب یمن می‌خواند،<ref>الارشاد للمفیدج1، ص171.</ref> خود را به مکه رساند و از آنجا که به همراه خود قربانی آورده بود (و بنا بر روایاتی دیگر چون پیامبر ایشان را در قربانی خود شریک کرده بود<ref>الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.</ref>) و نیت حج خود را همان حج پیامبر(ص) قرار داده بود، مانند پیامبر در احرام باقی ماند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> پس از رسیدن افراد تحت امر امام علی(ع) به مکه، بسیاری از آنان از سخت‌گیری امام درباره استفاده از بیت المال شکایت و بدگویی کردند، حجم این بدگویی‌ها به حدی رسید که پیامبر فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند (یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود) که دست از سرزنش علی بردارید که او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمی‌کند، آنان نیز با شنیدن نظر پیامبر در مورد رفتار امام از اینکار دست کشیدند.<ref>تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>
آن حضرت پیش از ظهر روز عرفه، در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کرد.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 151؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 462.</ref> برخی از موضوعات این خطبه {{یادداشت|برخی آن را «خطبه حجة الوداع» نامیده‌اند.}}<ref>احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.</ref> چنین است:‌
{{ستون-شروع|2}}


* خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش،<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص93.</ref>
* ضرورت توجه امت به کتاب خدا و [[اهل بیت]] پیامبر،
* سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا،
* اشاره به نزدیکی درگذشت خود،
* تأکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر،
* تأکید بر امانت داری،
* یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خون‌فداها و عناوین عهد جاهلیت مگر [[حجابت|پرده‌داری]] و [[سقایت|آبرسانی]] به حاجیان،
* سفارش به مساوات و برادری،
* سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان،
* تأکید بر بطلان ارزش‌های جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست،
* یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار.<ref>تحف العقول، ص30؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 171.</ref>


حضرت محمد(ص) در این سفر چنان‌که رسم قریش بود، رفادت و اطعام حاجیان را به عهده گرفت.<ref>إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج‏1، ص 576.</ref> همچنین در این سفر حضرت محمد(ص) کعبه را با پارچه‌های یمنی پوشاند (الحبرات).<ref>التنبیه‌والإشراف، ص 240؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 110.</ref> حضرت محمد فرمان دادند تا به مکیان و مجاوران حرم الهی اعلام شود که از بیستم ذی قعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، طواف و استلام حجر الاسود و مقام ابراهیم و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند.<ref>جامع الاحادیث، ج1، ص122؛ کنز العمال، ج5، ص52، حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص154.</ref>
{{پایان}}


حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه ای گذراند که در ناحیه ابطح زده بودند و از سکونت در خانه‌های اهل مکه خودداری کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج‏2، ص 110؛.</ref> ابطح* ناحیه ای در شمال مکه میان دو کوه حجون و جبل نور و متصل به المعلی است و به آن خیف بنی کنانه و محصب نیز می‌گویند.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏4، ص 67؛ مراصد الإطلاع، ج‏1، ص 17؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 16؛ التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم، ج‏1-1، ص 488، حجة الوداع ابن حزم، ج1، ص326.</ref> عقیل بن ابوطالب پسر عموی ایشان، پیش از فتح مکه خانه آن حضرت و سایر بنی هاشم را که به مدینه هجرت کرده بودند، فروخته بود<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏3، ص 253؛ اخبار مکه، الازرقی، ج‏2، ص 161؛ مناقب آل أبی طالب، ج‏1، ص 270.</ref> پیغمبرخدا(ص) بعد از ظهر چهارشنبه که روز هفتم ذی حجه بود برای مردم خطبه خواند<ref>المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج‏1، ص 370.</ref> و مناسک حج را به آنان تعلیم داد.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج‏1، ص 576.</ref>
بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر(ص) و دستور معرفی رسمی [[امام علی(ع)]] به عنوان جانشین حضرت محمد(ص) به پیامبر(ص) رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید خداوند شد.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref> حضرت محمد(ص)، نماز ظهر و عصر را [[جمع بین الصلاتین|با هم]] به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به قبله و ایستاده مناجات کرد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.</ref> او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش [[شفاعت]] آنها در حق بدکاران خبر داد.<ref>الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.</ref> از او مواعظ، دعاها<ref>الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.</ref> و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.</ref>


== رفتن به عرفات ==
===وقوف در مشعر===
ایشان در روز هشتم ذی حجه (یوم الترویه) به هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده و برای حج لبیک گویند و از مکه به سوی منا خارج شده و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد (عرفه) را در منا به جا آوردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.</ref> پس از بالا آمدن خورشید در روز نهم ذی حجه (عرفه)، حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت عرفات به راه افتادند و برخلاف سنت جاهلیت قریش که در مزدلفه توقف می‌کردند، از مزدلفه گذشته و به عرفات رسیدند و در کنار مسجد نمره در عرفات برای آن حضرت خیمه زدند. ایشان پیش از ظهر روز عرفه در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کردند و برای رساندن صدای خود به جمعیت از ربیعه بن امیه کمک گرفتند که سخنان آن حضرت را برای حاضرانی که دورتر بودند، تکرار کند.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 151؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 462.</ref> در این خطبه که نزد برخی به نام خطبه حجة الوداع* معروف است<ref>احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.</ref>موضوعاتی چون، خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش،<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص93.</ref> ضرورت توجه امت به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر، سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا، اشاره به نزدیکی وفات خود، تأکید برحرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر، تأکید بر امانت داری، یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خون‌فداها و عناوین عهد جاهلیت مگر پرده داری و آبرسانی به حجاج، سفارش به مساوات و برادری، سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان، تأکید بر بطلان ارزش‌های جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست، یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار بیان شده است.<ref>تحف العقول، ص30؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 171.</ref> بنا به روایاتی در عرفات فرمان الهی مبنی برنزدیک شدن وفات پیامبر و دستور معرفی رسمی علی بن ابی طالب(ع) به عنوان وصی و جانشین حضرت محمد بر سنت دیگر پیغمبران الهی به آن حضرت رسید اما پیامبر که از واکنش تند و ارتداد و بازگشت به جاهلیت قریشیان با توجه به کینه ای که از امام علی داشتند نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید الهی نشست.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref>حضرت محمد(ص) نماز ظهر و عصر را با هم به جا آوردند و تا غروب آفتاب و پنهان شدن قرص خورشید، رو به قبله و ایستاده مناجات کردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.</ref> آن حضرت به هنگام غروب در میان مردم فرمودند: «امروز پروردگار شما بر شما منت گذاشت و افراد نیکوکارتان را آمرزید و شفاعتشان را در حق بدکارانتان پذیرفت، پس به سوی مشعر به راه بیافتید و بدانید که خداوند برای گنهکاران رضای خودش را ضمانت کرده است.»<ref>الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.</ref> از ایشان مواعظ و دعاها<ref>الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.</ref>و پاسخ به سئوالات حجاج، نیز در عرفه یاد شده است.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.</ref>
در [[جاهلیت]]، حاجیان پیش از غروب از [[عرفات]] به سمت [[مشعر]] می‌رفتند؛ ولی حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت، بسیار آرام حرکت می‌کرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش می‌کرد.<ref>صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج‏4، ص 467؛ رک: صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref>


== رفتن به مشعر ==
وقتی اصحاب پیامبر(ص) وقت نماز را یادآوری کردند، وی محل نماز را در [[مزدلفه]] دانست.<ref>سنن نسائی، ج5، ص260؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref> او پس از نماز و استراحت در مزدلفه تا هنگام طلوع فجر با خدا مناجات کرد. وی پس از نماز صبح<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص322.</ref> و پیش از روشن شدن هوا، بالای کوه [[قزح|قُزَح]] یا مشعرالحرام رفته و رو به قبله تا طلوع خورشید به ذکر خدا پرداخت<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1026؛ سنن ابی داود، ج1، ص427.</ref> و با بشارت آمرزش گناهان و استجابت دعای نیکان امت در مشعر، فرمان کوچ به سمت منا را داد.<ref>الکافی، ج4، ص257.</ref>
براساس سنت جاهلیت، حجاج پیش از غروب از عرفات به سمت مشعر می‌رفتند اما حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر الحرام به راه افتادند در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت بسیار آرام حرکت می‌کردند و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان توصیه می‌کرد.<ref>صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج‏4، ص 467.</ref> به روایتی ایشان آنچنان برای کُند کردن حرکت ناقه خود، افسار آن را نگهداشته بود که گردن شتر به رحل و پالانش می‌رسید و اسامه بن زید را نیز پشت سر خود سوار کرده بود.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref>


آن حضرت به اصحابشان که وقت نماز را یادآوری می‌کردند، محل نماز را پیش رویشان در مزدلفه دانست و وقتی به مزدلفه رسیدند نماز مغرب و عشا را با هم به جماعت خواندند.<ref>سنن نسائی، ج5، ص260؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.</ref>ایشان پس از استراحت در مزدلفه تا هنگام طلوع فجر مناجات و شفاعت برای گناهکاران را ادامه داد و نماز صبح را به جا آورده<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص322.</ref> و پیش از روشن شدن هوا بالای کوه قُزَح یا مشعرالحرام رفته و رو به قبله تا طلوع خورشید به دعا و ذکر خدا پرداخت<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1026؛ سنن ابی داود، ج1، ص427.</ref> و با بشارت آمرزش گناهان واستجابت دعای نیکان امت در مشعر فرمان کوچ به سمت منا را داد.<ref>الکافی، ج4، ص257.</ref>
در وادی محسر، پس از خارج شدن از مشعر که در آغازِ مسیر منا است، حضرت محمد(ص) با شتاب و دواندن شتر به مقدار ۱۰۰ ذرع{{یادداشت|نزدیک به ۵۰ متر.}} گذشت،<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.</ref> چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر [[ابرهه]] است.<ref>الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.</ref>


در وادی محسر پس از خارج شدن از مشعر که در آغاز مسیر منا است، حضرت محمد(ص) در حالی که پسرعمویش فضل بن عباس را بر پشت سر خود سوار مرکب کرده بود با شتاب و دواندن شتر به مقدار صد ذرع (حدود پنجاه متر) گذشت،<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.</ref> چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر ابرهه است.<ref>الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.</ref>
===[[رمی]]===
حضرت محمد(ص)، پس از ورود به [[منا]] تا آخر آن را، از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا می‌گذشت، از کنار [[کوه ضب|کوه ضَب]] در نزدیکی [[مسجد خیف]] می‌گذشت و به آخر منا که گردنه جمره و به سمت [[مکه]] بود، می‌رسید.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج‏4، ص 307؛ الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید، جمره کبری را [[رمی]] کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، [[تکبیر]] گفت و سفارش کرد مردم برای رعایت حال دیگران، سنگ‌های کوچکی را برای رمی جمع کنند.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.</ref>


== رمی ==
حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری [[احکام حج|احکام]] و [[مناسک]] از خود فرا می‌خواند و به این نکته اشاره می‌کرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد.<ref>الطبقات الکبری ج‏2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.</ref>  
پیامبر خدا پس از ورود به منا تا آخر آن که گردنه جمره و به سمت مکه بود، از بزرگترین راهی که به عرض ۳۸ ذرع (حدودا ۱۴متر) در وسط منا بود و تا سال ۲۰۰ق نیز استفاده می‌شد و از کنار کوه ضَب درنزدیکی مسجد خیف می‌گذشت، طول منا را طی کرده<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج‏4، ص 307؛ الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> و در حالی که در وسط دره بودند، پشت به مکه جمره کبری در کنار این گردنه را سوار بر ناقه، به هنگام بالا آمدن خورشید (چاشتگاه) رمی کرد. پیامبر با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، تکبیر گفت و مردم را به مراقبت و آسیب نرساندن به یکدیگر فرمان داد و توصیه کرد تا سنگ‌های کوچکی را برای رمی جمع کنند.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.</ref>


حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا می‌خواند و به این نکته اشاره می‌فرمود که شاید این سفر حج آخرین سفر حج ایشان باشد.<ref>الطبقات الکبری ج‏2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.</ref> با این دعوت گویا مردم بیش از پیش گرد آن حضرت را فرا گرفته و درباره عملشان از پیامبر سئوال می‌کردند و آن حضرت ضمن پاسخ به سئوال آنان، اعمال منا را به مردم تعلیم فرمود.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، فاکهی، ج‏4، ص 264.</ref>
===[[قربانی]]===
حضرت محمد(ص)، پس از [[رمی جمره]] عقبه به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری [[امام علی(ع)]]<ref>السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref> ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست خود<ref>سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.</ref> قربانی کرد. در مجموع، قربانی پیامبر(ص) و امام علی(ع) ۱۰۰ شتر شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> حضرت محمد(ص) برای هرکدام از همسران خود یک گاو و برای همه، یک شتر قربانی کرد.<ref>الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.</ref>{{یادداشت|بر پایه برخی روایات، برای همه همسران یک گاو قربانی کرد.}}<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 147.</ref> به باور برخی دلیل این شمار قربانی ممکن است موارد زیر باشد:


== قربانی ==
#تلاش برای سیر کردن و اطعام شمار بیشتری از حاجیان که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند،
پس از رمی جمره عقبه پیامبر خدا به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری و همیاری امام علی<ref>السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref> ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست مبارک خویش<ref>سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.</ref> قربانی فرمود در مجموع قربانی پیامبر(ص) و علی(ع) صد شتر شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>حضرت محمد برای هرکدام از همسرانشان یک گاو و برای همه یک شتر قربانی کرد<ref>الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.</ref> (بنابر برخی روایات برای همه همسران یک گاو)<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 147.</ref>دلیل این تعداد قربانی به صراحت بیان نشده اما ممکن است موارد زیر نیز از جمله دلایل آن باشد: تقرب به درگاه خدا و تلاش برای سیر کردن و اطعام تعداد بیشتری از حجاج که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند و تشویق به قربانی کردن در راه خدا و اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر در زندگی شخصی اش تنها از سرنداری و فقر نبوده است.<ref>شرح الشفا، ج‏1، ص 297؛ منتهی السوول، ج‏2، ص 590.</ref>
#تشویق به قربانی کردن در راه خدا،
#اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر(ص) در زندگی شخصی‌اش، تنها از سر نداری نبوده است.<ref>شرح الشفا، ج‏1، ص 297؛ منتهی السوول، ج‏2، ص 590.</ref>


ایشان با توجه به ازدحام جمعیت با قربانگاه خواندن تمام نقاط سرزمین منا از مردم خواستند که هرکسی در خیمه گاه خودش قربانی کند و برای اینکار به قربانگاه اصلی منا نیاید.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ المغازی، ج3، ص1108؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص374؛.</ref>گویا با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، حضرت محمد(ص) از همه قربانی‌هایشان، تکه‌ای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده خودآبگوشت کنند<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 135؛ الکافی ج‏4، ص 248.</ref> و پس از پختن، از این گوشت تناول کردند و از آبش نوشیدند و به امام علی(ع) فرمان داد مابقی گوشت قربانی‌ها و هرچه را که از قربانی‌ها باقی می‌ماند حتی دهنه و افسار و پالان و چیزهایی که به آنها آویخته بوده را در راه خدا به نیازمندان بدهد<ref>الکافی، ج4، ص247و ص501؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص457؛ عیون الاثر، ج2، ص347.</ref> و مزد کار قصابان را برخلاف معمول از محل دیگری غیر از گوشت‌های قربانی، تأمین کند.<ref>المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏2، ص 130؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 188؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏8، ص 476.</ref>
حضرت محمد(ص)، با توجه به بسیاریِ جمعیت، همه نقاط سرزمین منا را قتلگاه دانست و از مردم خواست هرکسی در خیمه‌گاه خودش قربانی کند و به قربانگاه اصلی منا نیاید.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ المغازی، ج3، ص1108؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص374؛.</ref> او از همه قربانی‌هایش، تکه‌ای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده او آبگوشت کنند<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 135؛ الکافی ج‏4، ص 248.</ref> و پس از پختن، از این گوشت خورده و از آبش نوشید{{یادداشت|گویا پیامبر(ص)، این کار را با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، انجام داده است،}} و به امام علی(ع) فرمان داد گوشت قربانی‌ها و هرچه را که از قربانی‌ها باقی مانده حتی دهنه، افسار و پالان را به نیازمندان بدهد<ref>الکافی، ج4، ص247و ص501؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص457؛ عیون الاثر، ج2، ص347.</ref> و مزد کار قصابان را برخلاف معمول، از محل دیگری غیر از گوشت‌های قربانی تأمین کند.<ref>المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏2، ص 130؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 188؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏8، ص 476.</ref>


با توجه به ازدحام جمعیت و نیازغذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمی‌تواند به دلیل ذخیره کردن گوشت‌های قربانی اش، کسانی را که به گوشت نیازدارند از گوشت قربانی محروم کند.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص206؛ سنن ابی داود، ج1، ص642 الکافی، ج‏4، ص 501.</ref>
آن حضرت با توجه به ازدحام جمعیت و نیاز غذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمی‌تواند با ذخیره کردن گوشت‌های قربانی‌اش، کسانی را که به گوشت نیاز دارند از گوشت قربانی محروم کند.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص206؛ سنن ابی داود، ج1، ص642 الکافی، ج‏4، ص 501.</ref>  
به نظر می‌رسد اکثر حاجیانی که در منا حاضر بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی فقط بر کسانی که از راه دور به حج می‌آمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و عده ای اندک از آنان قربانی را با خود آورده بودند (چنان‌که در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 148؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 458.</ref>) و با آن ازدحام بی‌سابقه جمعیت در حج آن سال، طبیعی بود که قربانی به اندازه همه متقاضیان خرید آن، در مکه و منا نباشد.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.</ref>با توجه به فرمان قرآن که برای کسانی که به قربانی دست نیافته بودند، وظیفه روزه گرفتن را مقرر کرده بود،<ref>سوره بقره/2/آیه196.</ref> بسیاری از حجاج در ایام تشریق (دهم تا سیزدهم ذی الحجه) در منا قصد روزه گرفتن داشتند ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر از یارانشان در مکان‌های مختلف منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه داری<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.</ref> و این خود تأیید کننده تعداد زیاد کسانی است که از تقدیم قربانی ناتوان بودند و می‌خواستند به جای قربانی روزه بگیرند.


== حلق ==
به گمان، بیشتر حاجیانی که در منا بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی، فقط بر کسانی که از راه دور به حج می‌آمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و شماری اندک از آنها قربانی با خود آورده بودند{{یادداشت|چنان‌که در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده.}}<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 148؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 458.</ref> و با ازدحام جمعیت در حج آن سال، قربانی به اندازه همه متقاضیانِ خرید آن، در مکه و منا نبود.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.</ref>
پس از فراغت یافتن از قربانی، آن حضرت که از آغاز سفر برای جلوگیری از آلودگی موهای بلند خود را با صمغ و.. آغشته کرده بود،<ref>المغازی، ج‏3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.</ref> تراشید. معمر بن عبدالله بن حارثه عدوی افتخار تراشیدن سر آن حضرت را یافت.<ref>الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص458، منتهی السوول، ج‏1، ص 342.</ref>


مسلمانان برای تبرک گرفتن از موهای آن حضرت پیرامون ایشان جمع شده بودند. ابوطلحه انصاری و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی آن حضرت برای تبرک گرفتند. سپس ایشان فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر آن حضرت نزد همسرانش به یادگار ماند. ایشان همچنین موهای صورت و ناخن‌های خود را نیز اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1108 و رک الکافی، ج‏4، ص 502؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref>
قرآن، برای کسانی که به قربانی دست نیافته‌اند، وظیفه روزه گرفتن مقرر کرده بود؛<ref>سوره بقره/2/آیه196.</ref> از این رو، بسیاری از حاجیان در [[ایام تشریق]]، در منا قصد روزه گرفتن داشتند. ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر در منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه‌داری<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.</ref> و این خود تأیید‌کننده شمار زیاد کسانی است که از قربانی کردن ناتوان بودند و می‌خواستند به جای قربانی روزه بگیرند.


===[[حلق]]===
حضرت محمد(ص) پس از قربانی، موهای بلند خود را که برای جلوگیری از آلودگی با صمغ و... آغشته بود<ref>المغازی، ج‏3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.</ref> تراشید. او همچنین موهای صورت و ناخن‌های خود را اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود.<ref name=":5">المغازی، ج‏3، ص 1108 و رک الکافی، ج‏4، ص 502؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.</ref>


====تبرک به موهای پیامبر(ص)====
مسلمانان برای [[تبرک]] گرفتن از موهای حضرت محمد(ص) پیرامون وی جمع شده بودند. [[ابوطلحه انصاری]] و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی او برای تبرک گرفتند. سپس پیامبر(ص) فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر وی نزد همسرانش به یادگار ماند.<ref name=":5" />


حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حجاج مدیریت کرد و برای هرگروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمه‌های پیامبر و بنی هاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که طبق روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 209.</ref> منزلگاه همسران آن حضرت، در نزدیکی مسجد خیف (که بعدها دارالاماره منا نام گرفت) قرار داشت.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 181.</ref> انصار را پشت خانه‌های همسران پیامبر (که شعب الانصار نامیده شد) در سمت چپ قبله و دارالاماره و مهاجرین را در شکاف دره ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها شعب المهاجرین نام گرفت.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 188.</ref>
====مدیریت اتراق حاجیان====
حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حاجیان را مدیریت کرد و برای هر گروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمه‌های پیامبر و [[بنی هاشم]]، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که بر پایه روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.<ref>الکافی، ج‏4، ص 209.</ref> منزلگاه همسران پیامبر(ص)، در نزدیکی [[مسجد خیف]]{{یادداشت|که بعدها دارالاماره منا نام گرفت.}} قرار داشت.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 181.</ref> [[انصار]] را پشت خانه‌های همسران پیامبر در سمت چپ قبله و دارالاماره قرار داد، که «شعب الانصار» نامیده شد. [[مهاجرین]] را در شکاف دره‌ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها «شعب المهاجرین» نام گرفت.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 188.</ref>
==خطبه عید قربان==
حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء، در روز [[عید قربان]] خطبه‌ای که از نظر محتوا بسیار شبیه به خطبه روز [[عرفه]] است بیان کرد. گفته شده این خطبه در [[مسجد خیف]] در [[منا]] بیان شده است.<ref>صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.</ref> به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref> دراین خطبه، افزون بر مطالبی که در خطبه روز عرفه گذشت به مواردی چنین پرداخته شد:‌


== خطبه عید قربان ==
{{ستون-شروع|۲}}
حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء خود در روز عید خطبه‌ای که از لحاظ محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کردند. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده شده است.<ref>صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.</ref> افزون بر مطالبی که ضمن گزارش خطبه عرفه بیان شد، ایشان ضمن اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماه‌های حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان، این حرمت را ابدی و تا روز قیامت اعلام کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 195.</ref> هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیری‌ها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر، تأکید بر بندگی خداوند و نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و پرداخت زکات و اطاعت از ولی امر و امامان پس از پیامبر، از دیگر فرازهای این سخنرانی بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>ایشان ضمن بیان اینکه چه بسا شنوندگانی که پس از این، سخنان آن حضرت را بشنوند و بهتر از حاضران بتوانند آن را درک کنند، برای کسانی که سخنان ایشان را به غایبان برسانند، دعا کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1015.</ref> به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>


آن حضرت روز عید را روز ثَج (قربانی در راه خدا که اگر با نیت صادقانه انجام شود اولین قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجی است) و عَج (دعا و زاری به درگاه خداوند) نامید و بشارت داد که هیچ‌کس از این مکان خارج نمی‌شود مگر اینکه مورد رحمت الهی قرار گیرد مگر کسی که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نیت دارد.<ref>دعائم، ج1، ص84؛ نوادر راوندی، ص198.</ref> بنا به روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی امام علی(ع) در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد(ص) گوشزد شد اما ایشان با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تأیید الهی ماند.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref>
* اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماه‌های حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان،
* ابدی بودن این حرمت تا روز قیامت،<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 195.</ref>
* هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیری‌ها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر،
* تأکید بر بندگی خداوند، نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا،
* تأکید بر پرداخت زکات
* تأکید بر اطاعت از ولی امر و [[امامان]] پس از پیامبر(ص)،<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>
* نامیدن روز عید قربان به روز ثَج{{یادداشت|قربانی در راه خدا که اگر با نیت صادقانه انجام شود، نخستین قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجی است.}} و عَج{{یادداشت|دعا و زاری به درگاه خداوند.}}
* بشارت به این که هیچ‌کس از این مکان خارج نمی‌شود مگر اینکه مورد رحمت الهی قرار گیرد مگر کسی که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نیت دارد.<ref>دعائم، ج1، ص84؛ نوادر راوندی، ص198.</ref>  


{{پایان}}


آن حضرت، همان روز عید و قبل از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در مسجدالحرام خواند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن ابی داود، ج1، ص428.</ref>و بنا به برخی از گزارش‌ها صبح و قبل از وقت نماز و بنا به برخی دیگر شب همراه زنانش به مکه رفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 139؛ السنن الکبری بیهقی، ج5، ص144.</ref> و از آب زمزم نوشید.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 140؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438.</ref>پیغمبر بر خلاف سال فتح مکه، در حجة الوداع وارد کعبه مشرفه نشد و در داخل آن نماز نگزارد.<ref>الکافی، ج4، ص528؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص276؛ اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، الازرقی، ج‏1، ص 273.</ref>
بر پایه روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی [[امام علی(ع)]] در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد(ص) گوشزد شد؛ ولی او با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تأیید خداوند ماند.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref>


بنا به برخی از گزارش‌ها آن حضرت پس از اتمام مناسک خود، در حالی که حلقه‌های در کعبه را گرفته بود مردم را به سوی خود فراخواند. پس از جمع شدن مردم، خطبه ای مفصل درباره نشانه‌های قیامت و هشدار از راه یافتن تباهی‌ها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد<ref>تفسیر القمی، ج‏2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.</ref> و پس از انجام زیارت خانه خدا و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت قصر (وظیفه مسافر) به جا آورد<ref>الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140.</ref> و هرروز از خیمه گاه خود پیاده برای رمی جمره‌های سه‌گانه می‌رفت و پیاده بازمی‌گشت.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.</ref>
==اتمام اعمال==
پیامبر(ص)، روز عید قربان و پیش از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در [[مسجدالحرام]] خواند<ref>صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن ابی داود، ج1، ص428.</ref> و بر پایه برخی گزارش‌ها، صبح و پیش از وقت نماز و بر پایه برخی دیگر، شب همراه همسران خود به مکه رفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 139؛ السنن الکبری بیهقی، ج5، ص144.</ref> و از آب [[زمزم]] نوشید.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 140؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438.</ref> او بر خلاف سال فتح مکه، وارد [[کعبه]] نشد و در داخل آن نماز نگزارد.<ref>الکافی، ج4، ص528؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص276؛ اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، الازرقی، ج‏1، ص 273.</ref>


== آغاز بازگشت به مدینه ==
بر پایه برخی گزارش‌ها، حضرت محمد(ص) پس از اتمام مناسک، در حالی که حلقه‌های در کعبه را گرفته بود، خطبه‌ای طولانی درباره نشانه‌های قیامت و هشدار از راه یافتن تباهی‌ها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد<ref>تفسیر القمی، ج‏2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.</ref> و پس از انجام [[زیارت]] کعبه و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت شکسته{{یادداشت|وظیفه مسافر.}} به جا آورد<ref>الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140.</ref> و هر روز از خیمه‌گاه خود پیاده برای [[رمی]] جمره‌های سه‌گانه می‌رفت و پیاده بازمی‌گشت.<ref>الطبقات الکبری، ج‏2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.</ref>
ایشان پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذی الحجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حجش را به صورت افراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج ویک عمره انجام دادند، افزون بر حجش، عمره‌ای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت فرمود و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمره‌ای مفرده به تنعیم فرستاد. پس از بازگشت عایشه، پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، درعصر همان روز،<ref>الکافی، ج‏4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.</ref> از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد.<ref>الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> به گزارشی دیگر آن حضرت، روز چهاردهم<ref>السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.</ref> و به گزارشی پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه (در این ایام) سئوال کرده بود، مکه را در این ایام غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست».<ref>المغازی، ج‏3، ص 1114.</ref>


عیادت از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، احتمالاً در همین ایام رخ داد. ایشان ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست وضمن دعا برای سلامتی‌اش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه*مدینه درمان کند. آن حضرت مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند (و به مدینه بیاورد).<ref>المغازی، ج‏3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج‏1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج‏8، ص 75.</ref>
==آغاز بازگشت به مدینه==
پیامبر(ص) پس از اتمام [[مناسک حج]] و اعمال [[منا]] در روز سیزدهم [[ذی حجه]] پس از [[رمی جمرات]] در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره [[عایشه]]، در [[ابطح]] توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حج خود را به صورت [[حج افراد|اِفراد]] تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج و یک عمره انجام دادند، افزون بر حج خود، عمره‌ای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت کرد و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمره‌ای مفرده به [[تنعیم]] فرستاد.  


== غدیر خم ==
پیامبر(ص) پس از بازگشت عایشه و پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، در عصر همان روز،<ref>الکافی، ج‏4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.</ref> از مسیر ذی طوی، به سمت [[مدینه]] حرکت کرد.<ref>الکافی، ج‏4، ص 248.</ref> به گزارشی دیگر، پیامبر(ص) روز چهاردهم ذی حجه<ref>السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.</ref> و به گزارشی، پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه{{یادداشت|در این ایام.}} سؤال کرده بود، مکه را در این ایام، غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1114.</ref>
پس از گذشت سه روز از آغاز سفر‍ بازگشت، در حالی که هنوز حجاج از کاروان حضرت محمد برای رفتن به شهرها و مکان‌های خود، چندان متفرق نشده بودند که آیه ۶۷ سوره مائده نازل شد و ضمن تأکید بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابی طالب، پیامبر را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و در ضمن آن حضرت را از خطرهای احتمالی که پیش‌بینی می‌شد برحذرداشت.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref> در فاصله سه / چهارمیلی (کمتر از یک کیلومتری) جحفه در کنارآبگیری که «خم» نامیده می‌شد،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.</ref> پیامبر توقف کرد و فرمان داد تا با صدای (الصلاة جامعة) همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که درآنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه ای از نزدیک شدن وفات خود و به توجه امت به دو یادگار ایشان یعنی کتاب خداوعترتشان سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:ای مردم آیا من نسبت به مؤمنان صاحب اختیار و سرپرستشان نیستم، همه پاسخ دادند، بله ای حضرت محمد، آنگاه دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.</ref> هرکه را من مولای اویم این علی مولای اوست، خدایا با دوست او دوست و با دشمنش، دشمن باش. جناب عمربن خطاب بعد این ماجرا امیرمومنان را خطاب قرار داده و گفت: «ای پسر ابوطالب، گوارایت باشد که مولا وسرپرست هر مرد و زن مؤمن شدی».<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.</ref>


به گزارش دیگر پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر دستور داد تا برای امیرمؤمنان خیمه ای روبروی خیمه آن حضرت افراشتند و به تمام مردان و زنان حاضر و زنان خود دستور داد تا گروه گروه بر امیرمؤمنان وارد شده وبه ایشان تبریک و تهنیت بگویند و به نام امیرمؤمنان بر او سلام کنند و به گزارش دیگری همه مردان با دست دادن با آن حضرت بیعت کردند.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref>
عیادت حضرت محمد(ص) از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، به گمان در همین ایام رخ داد. پیامبر(ص) ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست و ضمن دعا برای سلامتی‌اش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای [[عجوه]] مدینه درمان کند. او مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند.<ref>المغازی، ج‏3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج‏1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج‏8، ص 75.</ref>


== رسیدن به مدینه ==
==غدیر خم==
حضرت محمد پیش از پایان یافتن سال دهم به مدینه رسید،<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.</ref>هرچند تاریخ دقیق آن مشخص نیست و بر این اساس می‌توان گفت سفر آن حضرت دررفت و برگشت، کمتر از یک ماه به طول انجامید.
پس از گذشت سه روز از آغاز سفر‍ بازگشت، در حالی که هنوز حاجیان از کاروان حضرت محمد(ص) برای رفتن به شهرها و مکان‌های خود، چندان متفرق نشده بودند، آیه ۶۷ سوره مائده{{یادداشت|{{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}
اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن أبى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى و خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مى‌دارد؛ قطعاً خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند.}}<ref name=":6" /> نازل شد. در این نزول، بر اعلام رسمی ولایت [[امام علی(ع)|علی بن ابی طالب(ع)]] تأکید شد و پیامبر(ص) را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید، با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه‌ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و حضرت محمد(ص) را از خطرهای احتمالی که پیش‌بینی می‌شد ایمن دانست.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref> پیامبر(ص) در فاصله سه چهار میلیِ{{یادداشت|کمتر از یک کیلومتری.}} [[جحفه]] در کنار آبگیری که «خم» نامیده می‌شد،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.</ref> توقف کرد و فرمان داد تا با صدای «الصلاة جامعة» همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که در آنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه‌ای از نزدیک شدن درگذشت خود و به توجه امت به دو یادگار وی یعنی کتاب خدا و عترت او سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.</ref>


== کتاب‌شناسی ==
{{گفتاورد
| متن = هر کسی که من مولای اویم، این علی مولای اوست، خدایا با دوست او دوست و با دشمنش، دشمن باش!{{یادداشت|من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله}}
}}
 
[[عمر بن خطاب]] پس از این ماجرا به امام علی(ع) تبریک گفته و او را مولا و سرپرست هر مرد و زن مؤمن دانست.<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.</ref> بر پایه گزارشی، پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر(ص) دستور داد تا برای امام علی(ع) خیمه‌ای روبروی خیمه او بر پا کردند و به همه مردان و زنان حاضر و همسران خود دستور داد تا گروه گروه به نزد امام علی(ع) رفته و به او تبریک بگویند و به نام «امیرمؤمنان» بر او سلام کنند. بر پایه گزارشی دیگر، همه مردان با دست دادن، با امام علی(ع) بیعت کردند.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج‏1، ص 262.</ref>
 
==رسیدن به مدینه==
هرچند تاریخ دقیق رسیدن حضرت محمد(ص) به مدینه مشخص نیست؛ ولی او پیش از پایان یافتن سال دهم هجری به [[مدینه]] رسید.<ref>السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.</ref> بر این پایه می‌توان گفت سفر او در رفت و برگشت، کمتر از یک ماه طول کشیده است.
 
==کتاب‌شناسی==
آثار بسیاری درباره حجة الوداع به نگارش درآمده که برخی از آنها چنین است:  
آثار بسیاری درباره حجة الوداع به نگارش درآمده که برخی از آنها چنین است:  
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
خط ۱۷۶: خط ۲۵۵:


==منابع==
==منابع==
 
{{منابع}}
{{دانشنامه
{{دانشنامه
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22202/حجة-الوداع
  | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22202/حجة-الوداع
خط ۱۸۲: خط ۲۶۱:
  | نویسنده = محمدسعید نجاتی  
  | نویسنده = محمدسعید نجاتی  
}}
}}
*'''إتحاف الوری بأخبار أم القری'''، عمر بن محمد، جامعه ام القری، معهدالبحوث العلمیه و احیاءالتراث الاسلامی - مکه مکرمه، چاپ: سوم، ۱۴۰۳ ه.ق.
*'''إتحاف الوری بأخبار أم القری'''، عمر بن محمد، جامعه ام القری، معهدالبحوث العلمیه و احیاءالتراث الاسلامی - مکه مکرمه، چاپ: سوم، ۱۴۰۳ ه.ق.
*'''الاحتجاج علی اهل اللجاج'''، احمد بن علی الطبرسی (-۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر موسوی خرسان، مشهد، انتشارات المرتضی، ۱۴۰۳ق.
*'''الاحتجاج علی اهل اللجاج'''، احمد بن علی الطبرسی (-۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر موسوی خرسان، مشهد، انتشارات المرتضی، ۱۴۰۳ق.
خط ۱۹۱: خط ۲۶۹:
*'''الأصول الستة عشر'''، عده ای از علما، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۳ق.
*'''الأصول الستة عشر'''، عده ای از علما، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۳ق.
*'''الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء'''، ابو الربیع حمیری کلاعی، دارالکتب العلمیه - بیروت، ۱۴۲۰.
*'''الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء'''، ابو الربیع حمیری کلاعی، دارالکتب العلمیه - بیروت، ۱۴۲۰.
*'''الامالی'''، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، تصحیح محققان بنیاد بعثت، قم، انتشارات دارالثقافه، ۱۴۱۴ق.
*'''امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع'''، احمد بن علی المقریزی (-۸۴۵ق) به کوشش محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
*'''امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع'''، احمد بن علی المقریزی (-۸۴۵ق) به کوشش محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
*'''انساب الاشراف'''، احمد بن یحیی البلاذری (-۲۷۹ق)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
*'''انساب الاشراف'''، احمد بن یحیی البلاذری (-۲۷۹ق)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
خط ۲۰۱: خط ۲۷۸:
*'''تحف العقول'''، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، قم، ۱۴۰۴ق.
*'''تحف العقول'''، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، قم، ۱۴۰۴ق.
*'''تذکره الخواص (تذکره الخواص الائمه فی خصائص الائمه)''': یوسف بن قزاوغلی، سبط ابن الجوزی، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
*'''تذکره الخواص (تذکره الخواص الائمه فی خصائص الائمه)''': یوسف بن قزاوغلی، سبط ابن الجوزی، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
*'''ترجمه قرآن (انصاریان)'''، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
*'''تفسیر القمی'''، علی بن ابراهیم قمی (-۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
*'''تفسیر القمی'''، علی بن ابراهیم قمی (-۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
*'''التنبیه و الاشراف'''، علی بن الحسین المسعودی (-۳۴۶ق)، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی.
*'''التنبیه و الاشراف'''، علی بن الحسین المسعودی (-۳۴۶ق)، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی.
خط ۲۱۰: خط ۲۸۸:
*'''الجامع الصحیح سنن الترمذی'''، محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون
*'''الجامع الصحیح سنن الترمذی'''، محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون
*'''الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) وسننه وأیامه'''، صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبدالباقی)، الأولی، ۱۴۲۲هـ
*'''الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) وسننه وأیامه'''، صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبدالباقی)، الأولی، ۱۴۲۲هـ
*'''حجه الوداع'''، علی بن احمد بن حزم (۳۸۴–۴۵۶ق)، به کوشش ابوصهیب الکرمی، اردن، بیت الافکار الدولیه، ۱۹۹۸م.
*'''حجة الوداع'''، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۲۰، فرامرز حاج منوچهری
*'''حجة الوداع'''، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۲۰، فرامرز حاج منوچهری
*'''حجة الوداع'''، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۲، حسین واثقی
*'''حجة الوداع'''، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۲، حسین واثقی
خط ۲۳۵: خط ۳۱۲:
*'''کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال'''، علی بن حسام الدین الهندی (-۹۷۵ق)، به کوشش بکری حیانی و صفوه السقاء، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
*'''کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال'''، علی بن حسام الدین الهندی (-۹۷۵ق)، به کوشش بکری حیانی و صفوه السقاء، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
*'''مدینه شناسی نجفی'''، محمد باقر، تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۴ ش.
*'''مدینه شناسی نجفی'''، محمد باقر، تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۴ ش.
*'''مراصد الاطلاع ع‍ل‍ی اس‍م‍اء الام‍ک‍ن‍ه و ال‍ب‍ق‍اع: و ه‍و م‍خ‍ت‍ص‍ر م‍ع‍ج‍م ال‍ب‍ل‍دان ل‍ی‍اق‍وت''': صفی‌الدین عبدالمومن بن عبدالحق (-۷۳۹ق)، به کوشش علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
*'''مسند الامام احمد بن حنبل''': أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م ۲۴۱هـ)، المحقق السید أبو المعاطی النوری، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا.
*'''مسند الامام احمد بن حنبل''': أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م ۲۴۱هـ)، المحقق السید أبو المعاطی النوری، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا.
*'''المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة شراب'''، محمد محمد حسن، بیروت، ۱۴۱۱ق.
*'''المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة شراب'''، محمد محمد حسن، بیروت، ۱۴۱۱ق.
خط ۲۴۱: خط ۳۱۷:
*'''المغازی'''، محمد بن عمر الواقدی (-۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
*'''المغازی'''، محمد بن عمر الواقدی (-۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
*'''مکارم الاخلاق'''، الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن۶ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
*'''مکارم الاخلاق'''، الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن۶ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
*'''من لایحضره الفقیه'''، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
*'''مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام (لابن شهرآشوب) ابن شهر آشوب مازندرانی'''، محمد بن علی، قم، چاپ: اول، ۱۳۷(ص)ق.
*'''مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام (لابن شهرآشوب) ابن شهر آشوب مازندرانی'''، محمد بن علی، قم، چاپ: اول، ۱۳۷(ص)ق.
*'''منتهی السوول علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول'''، عبدالله بن سعید محمد عبادی لحجی، دارالمنهاج - جده، چاپ سوم، ۱۴۲۶.
*'''منتهی السوول علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول'''، عبدالله بن سعید محمد عبادی لحجی، دارالمنهاج - جده، چاپ سوم، ۱۴۲۶.
خط ۲۵۰: خط ۳۲۵:
*'''الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏'''، علامه عبدالحسین الامینی‏، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، مکان نشر: قم‏، ۱۴۱۶ق.
*'''الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏'''، علامه عبدالحسین الامینی‏، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، مکان نشر: قم‏، ۱۴۱۶ق.
*'''‏ مستعذب الإخبار بأطیب الأخبار'''، ابومدین فاسی‏، دارالکتب العلمیه، بیروت‏، ۱۴۲۴ ق‏.
*'''‏ مستعذب الإخبار بأطیب الأخبار'''، ابومدین فاسی‏، دارالکتب العلمیه، بیروت‏، ۱۴۲۴ ق‏.
{{پایان}}
{{پایان}}{{حج و عمره}}
{{حج و عمره}}
 
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[Category:مقاله‌های در دست ویرایش]]


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های تکمیل‌شده]]
[[رده:تاریخ حج پس از اسلام]]
[[رده:پیامبر اسلام(ص)]]
[[رده:روزهای مشهور ذی‌الحجه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۰

«حجة الوداع» اثر حسن روح الامین، که ایهامی میان حجة الوداعِ حضرت محمد(ص) و واپسین حج امام حسین(ع) دارد.

حجة الوداع یا حجة البلاغ یا حجة الکمال یا حجة التمام، تنها حج حضرت محمد(ص) پس از هجرت است، که با شمار بسیاری از مسلمانان از مدینه آغاز شد و پیامبر(ص) در آن به توضیح احکام و آموزش‌های دینی، بویژه ولایت امام علی(ع) و ولایت اهل بیت خود پرداخت. این سفر در ۲۵ ذی‌ قعده سال دهم هجرت آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید.

شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفته‌اند. در این سفر، همسران حضرت محمد(ص) و دختر او حضرت فاطمه(س) حاضر بوده و امام علی(ع) که به دستور پیامبر(ص) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. حضرت محمد(ص)،‌ مسیری متفاوت برای رفتن به مکه برگزید که به «راه حج انبیا» شهرت یافت. بعدها در هرکدام از توقف‌گاه‌های پیامبر(ص) مسجدی ساخته شد؛ مانند مسجد شجره،‌مسجد الغزاله و مسجد الرُوَیثه.

این سفربه دلیل مشارکت حداکثری مردم در آن و نبود مانعی از بیان احکام و نگرانی های نظامی،چنانکه در غزوات دیگر بود، ماهیتی آموزشی و تعلیمی نیز داشت و لبریز از نکات مختلف آموزشی و تعلیمی رسول الله(ص) بود. از نکته‌های مهم این سفر، معرفی امام علی(ع) به عنوان ولیّ و آموزش احکام حج بود. خطبه روز عرفه، خطبه عید قربان و خطبه غدیر از سخنرانی‌های معروف پیامبر(ص) در این سفر است.

دلیل نامگذاری و جایگاه حجةالوداع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این حج به حجةالوداع معروف شده است، چراکه آخرین حج پیامبر(ص) بود و در آن با حاضران وداع کرد[۱] و آن را واپسین حج خود خواند.[۲]

نام‌های دیگری که این حج با آنها شناخته می‌شوند عبارت‌اند از:

  • حجةالاسلام:[۳] چراکه تنها حجی است که حضرت محمد(ص) در دوره حاکمیت اسلام انجام داد.[۴]
  • حجةالبلاغ:[۵] چراکه آیه ابلاغ ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ﴾[یادداشت ۱][۶] در این حج نازل شد. اهل سنت، دلیل این نام‌گذاری را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانسته‌اند.[۷]
  • حجة الکمال و حجة التمام:[۵] چراکه اشاره به نازل شدن آیه سوم از سوره مائده[یادداشت ۲][۸] در بازگشت از این سفر دارد.[۹]

جایگاه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حجةالوداع در دانش‌هایی مانند حدیث، سیره، تاریخ و فقه بازتاب پیدا کرده[۱۰] و باب ویژه‌ای به همین نام در کتاب‌های سیره، تاریخ و حدیث اختصاص یافته است.[۱۱] همچنین بسیاری از آداب و مناسک حج با استناد به همین رویداد در فقه تدوین شده است. حجةالوداع در تاریخ اسلام به‌قدری اهمیت دارد که سال دهم هجری را به نام «حجة الوداع» خوانده‌اند.[۱۲]

حجی پس از ده سال[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) در مدینه ده سال حج نرفت. وی در این سال‌ها در روز عید قربان، قربانی می‌کرد.[۱۳] برخی علت این تأخیر ده‌ساله را وجود سنت نسیء در جاهلیت دانسته‌اند. آنان برای امکان جنگ در ماه‌های حرام، ماه‌ها را جابه‌جا می‌کردند؛ بنابراین در ماهی غیر از ماه واقعی حج، مناسک را به جا می‌آوردند. حضرت محمد(ص) درنگ کرد تا ماه‌ها مطابق ترتیب واقعی شود؛ بنابراین در سال دهم هجری در ذی‌القعده برای حج خارج شد.[۱۴]

برپایه روایتی از امام باقر(ع)، تا سال دهم هجری همه احکام و آموزش‌های دین به جز احکام حج و ولایت نازل شده بود. در این سال، حضرت محمد(ص) مأموریت یافت تا برای تکمیل تعالیم دین خود و رساندن این دو واجب الهی اعلام کند که هرکسی توانایی پیمودن راه را دارد، برای فراگرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند. به این منظور، جارچیان به همه اهل مدینه و آبادی‌های پیرامون آن و قبایل عرب بادیه‌نشین اطلاع‌رسانی کردند.[۱۵]

حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ ذی قعده از مدینه به قصد حج خارج شد.[۱۶]

شمار حاجیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بر پایه برخی روایات، بیش از هفتاد هزار نفر از اهالی مدینه و عرب‌های بادیه‌نشین و اطراف آن برای رفتن به سفر حج گرد آمدند؛[۱۷] به‌گونه‌ای که صدای تلبیه میان مدینه و مکه پیوسته شنیده می‌شد.[۱۸] گفته‌اند هنگام تلبیه حضرت محمد(ص)، سراسر بیابان تا چشم کار می‌کرد حج‌گزار دیده می‌شد.[۱۹] دلایل بسیاریِ جمعیت در این حج را چنین دانسته‌اند:

  1. گستردگی اسلام در همه شبه‌جزیره عربستان؛
  2. وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد(ص) و دین او کنجکاو و علاقه‌مند بودند؛
  3. ریشهٔ کهن فرهنگی حج در فرهنگ و آداب و رسوم مردم شبه جزیره؛[۲۰]

در منابع دیگر، شمار حاجیان در این سفر، بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است.[۲۱] حضرت محمد(ص) در این سفر، همه همسران خود و دختر خود حضرت فاطمه(س) را[۲۲] سوار بر هودج به همراه برد.[۲۳]

احرام و تلبیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) ظهر به ذوالحُلَیفه، در هشت کیلومتری غرب شهر مدینه[۲۴] رسید و غسل احرام انجام داد و نماز ظهر را در مسجد شجره خواند.[۲۵] وی به مردم فرمان داد موهای زائد بدن خود را بزنند، برای احرام غسل کنند و لباس‌های دوخته را از تن به در کنند.[۲۶] سپس او به نشاندار کردن شتران قربانی خود، که ۶۳ شتر بود، پرداخت. مأمور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع، ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود.[۲۷]

حضرت محمد(ص) در حالی که با دو تکه پارچه صُحاری[یادداشت ۳] احرام بسته بود،[۲۸] در بیابان بیداء با گفتن جملات تلبیه مُحرم شد.[۲۹]

در برخی روایات آمده است که وی شبی در ذوالحلیفه ماند؛[۳۰] ولی تاریخ‌نگارانی مانند واقدی (م.۲۰۶ یا ۲۰۷ق) آن را تکذیب کرده‌اند.[۳۱]

حضرت محمد(ص) هنگام اهرام سوار بر ناقه قصوای خود بود[۳۲] که سایه‌بانی نداشت.[۳۳] بر پایه منابع شیعه[۳۴] و اهل سنت[۳۵] پیامبر(ص) و همراهان وی با صدای بلند اینگونه تلبیه می‌گفتند: «لَبَّیک اللَّهُمَّ لَبَّیک لَبَّیک لَا شَرِیک لَک لَبَّیک إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَک وَ الْمُلْک لَا شَرِیک لَک (لَبَّیک)» آنان به فرمان خدا، آنقدر این‌گونه تلبیه را تکرار کردند که پیش از رسیدن به منزلگاه روحاء، در ۸۲ کیلومتری مدینه[۳۶] صدایشان گرفت.[۳۷]

مسیر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمی‌کرد. او فاصله میان مدینه و مکه را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و مسیری که در زمان سمهودی (سده دهم) استفاده می‌شده، متفاوت بود. این راه را، راه حج انبیاء خوانده‌اند.[۳۸] مسیر حجة الوداع از نزدیکی مسجد غزاله و از «حی» و گردنه «هرشاء» و سپس جحفه می‌گذشت؛ در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست این جاده بود، که از رابغ و خیف و صفراء می‌گذشت و بدون گذر از جحفه در نزدیکی قدید به این راه می‌رسید.[۳۹]

بعدها، در هرکدام از توقفگاه‌هایِ حضرت محمد(ص) میان مدینه و مکه، مسجدی به نام آن منزل، ساخته [۴۰]و نماز خواندن در این مساجد از آداب حج شد. نام‌های این مساجد چنین است:[۴۱]

  • مسجد شجره در ذوالحلیفه: حضرت محمد(ص) در این مسجد نماز ظهر خواند[۴۲] و غسل احرام کرد.
  • مسجد شرف در روحاء: در این مکان پیامبر(ص) پسرجوانی را که گرفتار حمله‌های صرع‌گونه و تشنج بود شفا داد.[۴۳]
  • مسجد عِرْقُ‌الظُّبْیة: به گفته پیامبر(ص) هنگام گذر از این منزلگاه، ۷۰ پیامبر پیش از او در آنجا نماز گزاردند و حضرت موسی(ع) به همراه ۷۰ هزار نفر از بنی اسرائیل، از آن مکان گذشته و حضرت عیسی(ع) پیش از قیامت برای انجام حج یا عمره از آن خواهد گذشت.[۴۴]
  • مسجد المنصرف (الغزاله)
  • مسجد الرُوَیثه: در این منزلگاه، زنی به همراه کودکی نزد پیامبر(ص) آمد و درباره حج کودکان سؤال کرد؛ وی آن را صحیح و مایه ثواب برای مادرش دانست.[۴۵]
  • مسجد گردنه‌رکوبه
  • مسجد الأثایه
  • مسجد العَرْج
  • مسجد المُنبَجِس
  • مسجد لُحَی‌جمل: بر پایه روایتی، پیامبر(ص) در اینجا سر خود را حجامت کرد.[۴۶]
  • مسجد مُدلِجَةتَعهِن
  • مسجد الرماده
  • مسجد الاَبواء
  • مسجد گردنه هَرشاء[یادداشت ۴]
  • مسجدالجُحفه
  • مسجد طرف قَدید
  • مسجد حره در نزدیکی گردنه خلیص
  • مسجد خلیص[یادداشت ۵]
  • مسجد بطن مرالظهران
  • مسجد سَرَف
  • مسجد التَنعیم
  • مسجد ذی طُوی
  • مسجد الصَفراء
  • مسجد ذات آل
  • مسجد ذفران
  • مسجد البرود
  • مسجد مبروک.[۴۷]

ورود به مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص)، پس از هشت روز، در سوم ذی الحجه به نزدیکی مکه رسید. او پیش از گردنه‌های ورودی مکه توقف کرد و شب را در آنجا گذراند. صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب، در چهارم ذی حجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی مسجدالحرام پیش رفت تا به باب بنی شیبه رسید.[۴۸]

اعمال و مناسک[ویرایش | ویرایش مبدأ]

طواف و استلام[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) پس از ورود به مسجدالحرام، با دیدن کعبه تکبیر گفت. او پس از ستایش خداوند و صلوات بر حضرت ابراهیم(ع) و استلام حجرالاسود، کعبه را سواره در هفت دور طواف کرد. بر پایه روایتی، دلیل سواره طواف کردن او، نمایاندن خود به جمعیتِ بسیاری بود که برای آموختن حج به او نگاه می‌کردند.[۴۸] محمد(ص) سواره با چوبدستی خود حجر الاسود را لمس می‌کرد و چوبدستی را می‌بوسید.[۴۹]

در روایات دیگری آمده است که پیامبر(ص) سه دور از طواف را دوید و حین طواف یکی از شانه‌هایش را از احرام بیرون گذاشته بود.[۵۰] البته برخی این روایات را مربوط به عمرة القضا در سال هشتم هجری دانسته‌اند.[۵۱]

نماز طواف و نوشیدن از زمزم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص) پس از طواف به کنار مقام ابراهیم(ع)[یادداشت ۶][۵۲] رفت و نماز طواف را ادا کرد.[۵۳] پس از نماز از آب چاه زمزم نوشید و به نوشیدن آن سفارش کرد.[یادداشت ۷][۵۴] آنگاه به نزد حجر الاسود رفت و دوباره آن را استلام و با کعبه وداع کرد.[۵۵]

سعی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد(ص) با اشاره به آیه ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ﴾[یادداشت ۸][۵۶] به سمت کوه صفا رفت و به اندازه خواندن یک سوره بقره بر آن کوه دعا کرد.[۵۷] سپس سوار بر شتر سعی بین صفا و مروه را انجام داد.[۵۸]

حج قِران[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جبرئیل نازل شد و دستور داد آنان که همراه خود قربانی ندارند،‌ از احرام خارج شوند. حاجیان ‌بی‌قربانی به حج تمتّع مُحرم شدند؛ ولی پیامبر(ص) که از ابتدای احرام در مدینه قربانی داشت، موظف به حج قران شد و از احرام خارج نشد.[۵۹][یادداشت ۹][۶۰] برخی از اصحاب راضی نبودند که رسول الله در احرام باشد و آنان از احرام خارج شوند که این امر موجب خشم حضرت محمد(ص) شد.[۶۱]

ملحق شدن امام علی(ع)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

امام علی(ع) پس از نامه حضرت محمد(ص) که او را از یمن به حج فرا می‌خواند،[۶۲] خود را به مکه رساند. او پس از نزول جبرئیل به پیامبر(ص) ملحق شد و چون به همراه خود قربانی داشت[۶۳] در احرام باقی ماند.[۶۴] بسیاری از افراد تحت امر امام علی(ع) که به مکه رسیده بودند، از سخت‌گیری او درباره استفاده از بیت المال بدگویی کردند، حضرت محمد(ص) فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند[یادداشت ۱۰] که دست از سرزنش علی بردارند؛ زیرا او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمی‌کند.[۶۵]

دیگر اعمال و سفارش ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) در این سفر چنان‌که رسم قریش بود، رفادت و اطعام حاجیان را به عهده گرفت[۶۶] و کعبه را با پارچه‌های یمنی پوشاند.[۶۷] او فرمان دادند به مکیان و مجاوران حرم اعلام شود که از بیستم ذی القعده تا روز بازگشت حاجیان در موسم حج، طواف و استلام حجر الاسود و مقام ابراهیم(ع) و صف اول نماز جماعت را به حاجیان واگذارند.[۶۸]

حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه‌ای گذراند که در ناحیه ابطح زده بودند. او از سکونت در خانه‌های اهل مکه خودداری کرد.[۶۹] پیامبر(ص) بعد از ظهر چهارشنبه روز هفتم ذی الحجه برای مردم خطبه خواند[۷۰] و مناسک حج را به آنان آموخت.[۷۱]

وقوف در عرفات[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد(ص) در روز هشتم ذی الحجه[یادداشت ۱۱] هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده، برای حج لبیک گویند. آنها به همراه پیامبر(ص) از مکه به سوی منا خارج شدند و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد[یادداشت ۱۲] را در منا به جا آوردند.[۷۲]

با بالا آمدن خورشید روز نهم ذی حجه،[یادداشت ۱۳] حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت عرفات به راه افتادند و برخلاف سنت جاهلیت قریش که در مزدلفه توقف می‌کردند، از مزدلفه گذشته، به عرفات رسیدند و در کنار مسجد نمره در عرفات برای پیامبر(ص) خیمه زدند.

خطبه در روز عرفه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آن حضرت پیش از ظهر روز عرفه، در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کرد.[۷۳] برخی از موضوعات این خطبه [یادداشت ۱۴][۷۴] چنین است:‌

  • خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش،[۷۵]
  • ضرورت توجه امت به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر،
  • سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا،
  • اشاره به نزدیکی درگذشت خود،
  • تأکید بر حرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر،
  • تأکید بر امانت داری،
  • یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خون‌فداها و عناوین عهد جاهلیت مگر پرده‌داری و آبرسانی به حاجیان،
  • سفارش به مساوات و برادری،
  • سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان،
  • تأکید بر بطلان ارزش‌های جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست،
  • یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار.[۷۶]

بر پایه روایاتی، در عرفات فرمان خداوند درباره نزدیک شدن درگذشت پیامبر(ص) و دستور معرفی رسمی امام علی(ع) به عنوان جانشین حضرت محمد(ص) به پیامبر(ص) رسید؛ ولی او که از واکنش تند و بازگشت به جاهلیتِ قریشیان نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید خداوند شد.[۷۷] حضرت محمد(ص)، نماز ظهر و عصر را با هم به جا آورد و تا غروب آفتاب، رو به قبله و ایستاده مناجات کرد.[۷۸] او به هنگام غروب، خطاب به مردم از منت خدا بر آنها و آمرزش افراد نیکوکار و پذیرش شفاعت آنها در حق بدکاران خبر داد.[۷۹] از او مواعظ، دعاها[۸۰] و پاسخ به سؤالات حاجیان نیز، در عرفه یاد شده است.[۸۱]

وقوف در مشعر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در جاهلیت، حاجیان پیش از غروب از عرفات به سمت مشعر می‌رفتند؛ ولی حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر به راه افتاد، در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت، بسیار آرام حرکت می‌کرد و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان سفارش می‌کرد.[۸۲]

وقتی اصحاب پیامبر(ص) وقت نماز را یادآوری کردند، وی محل نماز را در مزدلفه دانست.[۸۳] او پس از نماز و استراحت در مزدلفه تا هنگام طلوع فجر با خدا مناجات کرد. وی پس از نماز صبح[۸۴] و پیش از روشن شدن هوا، بالای کوه قُزَح یا مشعرالحرام رفته و رو به قبله تا طلوع خورشید به ذکر خدا پرداخت[۸۵] و با بشارت آمرزش گناهان و استجابت دعای نیکان امت در مشعر، فرمان کوچ به سمت منا را داد.[۸۶]

در وادی محسر، پس از خارج شدن از مشعر که در آغازِ مسیر منا است، حضرت محمد(ص) با شتاب و دواندن شتر به مقدار ۱۰۰ ذرع[یادداشت ۱۵] گذشت،[۸۷] چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر ابرهه است.[۸۸]

رمی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص)، پس از ورود به منا تا آخر آن را، از بزرگترین راه طی کرد. این راه، که از وسط منا می‌گذشت، از کنار کوه ضَب در نزدیکی مسجد خیف می‌گذشت و به آخر منا که گردنه جمره و به سمت مکه بود، می‌رسید.[۸۹] او در وسط دره، پشت به مکه، سوار بر ناقه و هنگام بالا آمدن خورشید، جمره کبری را رمی کرد. وی با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، تکبیر گفت و سفارش کرد مردم برای رعایت حال دیگران، سنگ‌های کوچکی را برای رمی جمع کنند.[۹۰]

حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا می‌خواند و به این نکته اشاره می‌کرد که شاید این سفر آخرین سفر حج او باشد.[۹۱]

قربانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص)، پس از رمی جمره عقبه به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری امام علی(ع)[۹۲] ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست خود[۹۳] قربانی کرد. در مجموع، قربانی پیامبر(ص) و امام علی(ع) ۱۰۰ شتر شد.[۹۴] حضرت محمد(ص) برای هرکدام از همسران خود یک گاو و برای همه، یک شتر قربانی کرد.[۹۵][یادداشت ۱۶][۹۶] به باور برخی دلیل این شمار قربانی ممکن است موارد زیر باشد:

  1. تلاش برای سیر کردن و اطعام شمار بیشتری از حاجیان که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند،
  2. تشویق به قربانی کردن در راه خدا،
  3. اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر(ص) در زندگی شخصی‌اش، تنها از سر نداری نبوده است.[۹۷]

حضرت محمد(ص)، با توجه به بسیاریِ جمعیت، همه نقاط سرزمین منا را قتلگاه دانست و از مردم خواست هرکسی در خیمه‌گاه خودش قربانی کند و به قربانگاه اصلی منا نیاید.[۹۸] او از همه قربانی‌هایش، تکه‌ای گوشت را در ظرفی قرار داده و دستور داد آن را برای استفاده او آبگوشت کنند[۹۹] و پس از پختن، از این گوشت خورده و از آبش نوشید[یادداشت ۱۷] و به امام علی(ع) فرمان داد گوشت قربانی‌ها و هرچه را که از قربانی‌ها باقی مانده حتی دهنه، افسار و پالان را به نیازمندان بدهد[۱۰۰] و مزد کار قصابان را برخلاف معمول، از محل دیگری غیر از گوشت‌های قربانی تأمین کند.[۱۰۱]

آن حضرت با توجه به ازدحام جمعیت و نیاز غذایی به گوشت قربانی، فرمان داد تا سه روز کسی نمی‌تواند با ذخیره کردن گوشت‌های قربانی‌اش، کسانی را که به گوشت نیاز دارند از گوشت قربانی محروم کند.[۱۰۲]

به گمان، بیشتر حاجیانی که در منا بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی، فقط بر کسانی که از راه دور به حج می‌آمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و شماری اندک از آنها قربانی با خود آورده بودند[یادداشت ۱۸][۱۰۳] و با ازدحام جمعیت در حج آن سال، قربانی به اندازه همه متقاضیانِ خرید آن، در مکه و منا نبود.[۱۰۴]

قرآن، برای کسانی که به قربانی دست نیافته‌اند، وظیفه روزه گرفتن مقرر کرده بود؛[۱۰۵] از این رو، بسیاری از حاجیان در ایام تشریق، در منا قصد روزه گرفتن داشتند. ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر در منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه‌داری[۱۰۶] و این خود تأیید‌کننده شمار زیاد کسانی است که از قربانی کردن ناتوان بودند و می‌خواستند به جای قربانی روزه بگیرند.

حلق[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) پس از قربانی، موهای بلند خود را که برای جلوگیری از آلودگی با صمغ و... آغشته بود[۱۰۷] تراشید. او همچنین موهای صورت و ناخن‌های خود را اندکی کوتاه کرده و فرمود تا دفن شود.[۱۰۸]

تبرک به موهای پیامبر(ص)[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مسلمانان برای تبرک گرفتن از موهای حضرت محمد(ص) پیرامون وی جمع شده بودند. ابوطلحه انصاری و خالد بن ولید از جمله کسانی بودند که از موی او برای تبرک گرفتند. سپس پیامبر(ص) فرمان داد تا موهای تراشیده را میان مسلمانان مشتاق تقسیم کنند و اینگونه مقداری از موهای سر وی نزد همسرانش به یادگار ماند.[۱۰۸]

مدیریت اتراق حاجیان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حاجیان را مدیریت کرد و برای هر گروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمه‌های پیامبر و بنی هاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که بر پایه روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.[۱۰۹] منزلگاه همسران پیامبر(ص)، در نزدیکی مسجد خیف[یادداشت ۱۹] قرار داشت.[۱۱۰] انصار را پشت خانه‌های همسران پیامبر در سمت چپ قبله و دارالاماره قرار داد، که «شعب الانصار» نامیده شد. مهاجرین را در شکاف دره‌ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها «شعب المهاجرین» نام گرفت.[۱۱۱]

خطبه عید قربان[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء، در روز عید قربان خطبه‌ای که از نظر محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کرد. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده است.[۱۱۲] به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.[۱۱۳] دراین خطبه، افزون بر مطالبی که در خطبه روز عرفه گذشت به مواردی چنین پرداخته شد:‌

  • اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماه‌های حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان،
  • ابدی بودن این حرمت تا روز قیامت،[۱۱۴]
  • هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیری‌ها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر،
  • تأکید بر بندگی خداوند، نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا،
  • تأکید بر پرداخت زکات
  • تأکید بر اطاعت از ولی امر و امامان پس از پیامبر(ص)،[۱۱۵]
  • نامیدن روز عید قربان به روز ثَج[یادداشت ۲۰] و عَج[یادداشت ۲۱]
  • بشارت به این که هیچ‌کس از این مکان خارج نمی‌شود مگر اینکه مورد رحمت الهی قرار گیرد مگر کسی که مبتلا به گناهان بزرگ است و تکرار آنها را در نیت دارد.[۱۱۶]

بر پایه روایتی فرمان ابلاغ رسمی جانشینی امام علی(ع) در مسجد خیف نیز دوباره به حضرت محمد(ص) گوشزد شد؛ ولی او با توجه به ملاحظات سابق، منتظر تأیید خداوند ماند.[۱۱۷]

اتمام اعمال[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص)، روز عید قربان و پیش از ظهر برای اتمام اعمال حج به مکه رفت و نماز ظهر را در مسجدالحرام خواند[۱۱۸] و بر پایه برخی گزارش‌ها، صبح و پیش از وقت نماز و بر پایه برخی دیگر، شب همراه همسران خود به مکه رفت[۱۱۹] و از آب زمزم نوشید.[۱۲۰] او بر خلاف سال فتح مکه، وارد کعبه نشد و در داخل آن نماز نگزارد.[۱۲۱]

بر پایه برخی گزارش‌ها، حضرت محمد(ص) پس از اتمام مناسک، در حالی که حلقه‌های در کعبه را گرفته بود، خطبه‌ای طولانی درباره نشانه‌های قیامت و هشدار از راه یافتن تباهی‌ها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد[۱۲۲] و پس از انجام زیارت کعبه و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت شکسته[یادداشت ۲۲] به جا آورد[۱۲۳] و هر روز از خیمه‌گاه خود پیاده برای رمی جمره‌های سه‌گانه می‌رفت و پیاده بازمی‌گشت.[۱۲۴]

آغاز بازگشت به مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پیامبر(ص) پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذی حجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حج خود را به صورت اِفراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج و یک عمره انجام دادند، افزون بر حج خود، عمره‌ای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت کرد و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمره‌ای مفرده به تنعیم فرستاد.

پیامبر(ص) پس از بازگشت عایشه و پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، در عصر همان روز،[۱۲۵] از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد.[۱۲۶] به گزارشی دیگر، پیامبر(ص) روز چهاردهم ذی حجه[۱۲۷] و به گزارشی، پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه[یادداشت ۲۳] سؤال کرده بود، مکه را در این ایام، غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست.[۱۲۸]

عیادت حضرت محمد(ص) از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، به گمان در همین ایام رخ داد. پیامبر(ص) ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست و ضمن دعا برای سلامتی‌اش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه مدینه درمان کند. او مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند.[۱۲۹]

غدیر خم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پس از گذشت سه روز از آغاز سفر‍ بازگشت، در حالی که هنوز حاجیان از کاروان حضرت محمد(ص) برای رفتن به شهرها و مکان‌های خود، چندان متفرق نشده بودند، آیه ۶۷ سوره مائده[یادداشت ۲۴][۶] نازل شد. در این نزول، بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابی طالب(ع) تأکید شد و پیامبر(ص) را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید، با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه‌ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و حضرت محمد(ص) را از خطرهای احتمالی که پیش‌بینی می‌شد ایمن دانست.[۱۳۰] پیامبر(ص) در فاصله سه چهار میلیِ[یادداشت ۲۵] جحفه در کنار آبگیری که «خم» نامیده می‌شد،[۱۳۱] توقف کرد و فرمان داد تا با صدای «الصلاة جامعة» همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که در آنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه‌ای از نزدیک شدن درگذشت خود و به توجه امت به دو یادگار وی یعنی کتاب خدا و عترت او سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:[۱۳۲]


عمر بن خطاب پس از این ماجرا به امام علی(ع) تبریک گفته و او را مولا و سرپرست هر مرد و زن مؤمن دانست.[۱۳۳] بر پایه گزارشی، پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر(ص) دستور داد تا برای امام علی(ع) خیمه‌ای روبروی خیمه او بر پا کردند و به همه مردان و زنان حاضر و همسران خود دستور داد تا گروه گروه به نزد امام علی(ع) رفته و به او تبریک بگویند و به نام «امیرمؤمنان» بر او سلام کنند. بر پایه گزارشی دیگر، همه مردان با دست دادن، با امام علی(ع) بیعت کردند.[۱۳۴]

رسیدن به مدینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هرچند تاریخ دقیق رسیدن حضرت محمد(ص) به مدینه مشخص نیست؛ ولی او پیش از پایان یافتن سال دهم هجری به مدینه رسید.[۱۳۵] بر این پایه می‌توان گفت سفر او در رفت و برگشت، کمتر از یک ماه طول کشیده است.

کتاب‌شناسی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آثار بسیاری درباره حجة الوداع به نگارش درآمده که برخی از آنها چنین است:

  • حجة الوداع ابن حزم،
  • حجة الوداع اسماعیل بن عمر بن کثیر،
  • منسک فی هدی المصطفی فی حجة الوداع از محمد بن اسماعیل الصنعانی،
  • مواقف خالده فی حجة الوداع از محمد محمد الشرقاوی،
  • حجة الوداع کما رواها اهل البیت از حسین واثقی (معاصر)،
  • الوصیة لنبویة للامة الاسلامیه فی حجة الوداع از فاروق حماده،
  • حجة الوداع از جهاد حجاج،
  • حجة الوداع و حقوق الانسان از واسف عبدالحلیم عبدالله،
  • فقه الدعوه فی حجة الوداع از حصه بنت محمد خاطر (پایان‌نامه)،
  • مبادی حقوق الانسان فی خطبه حجة الوداع از ناثر بن بعلی (پایان‌نامه)،
  • مع النبی محمد فی حجة الوداع از فاضل الموسوی،
  • مظاهر تعظیم شعائر الله فی حجة الوداع از محمد الحافظ الروسی،
  • حجة الوداع از عبداللطیف بن حیده،
  • حجة الوداع دراسه وصفیه تحلیلیه فقهیه از یوسف عبدالله مصطفی عبدالرزاق،
  • حجة الوداع و اعظم رجل فی العالم از احمد نجیب،
  • حجة الوداع و جزء عمرات النبی محمد زکریا کاندهلوی،
  • صفة حج النبی علی اختلاف طرقها از محب الدین طبری،
  • اطلاع علی حجة الوداع، حجة الوداع از عبدالوهاب مصطفی،
  • حجة الوداع از محمد علی القطب،
  • شارع النجاة فی حجة الوداع،
  • حجة الوداع الحج و العمره کما اداهما النبی از محمد عثمان الخشت،
  • مع الرسول فی حجة الوداع از عطیه محمد سالم،
  • حجة الوداع خطب و ارشاد از آیت الله جعفر سبحانی،
  • حجة النبی از آلبانی،
  • حجة النبی از احمد عبدالغفور،
  • حجة الوداع،
  • شعائر و قیم از فؤاد بن عبدالسلام،
  • الوصیه النبویه للامه الاسلامیه فی حجة الوداع از فاروق حماده،
  • بذل المستطاع فی توضیح حجة الوداع از عیسی بن شباب الحیسونی،
  • حجة الوداع از شعر حسن ابو الغیط،
  • تیسیر الاطلاع علی اخبار حجة الوداع از نافذ حسین حماد،
  • حجة الوداع عبدالحمید جوده السحار،
  • الحلقة الاخیرة حجة الوداع از صلاح صالح راشد،
  • گزارش حجة الوداع از محمدباقر انصاری،
  • همگام با پیامبر در حجة الوداع از حسین واثقی.[۱۳۶]

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 109.
  2. الکافی، ج‏7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج‏3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 215.
  3. المغازی، ج‏3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج‏2، ص 109..
  4. شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ اخبار مکه، الازرقی، ج‏1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص183؛ الاکتفاء، ج‏2، ص30؛ مستعذب الإخبار، الفاسی، ص309.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ سوره مائده، آیه ۶۷؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۱۹.
  7. رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج‏2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.
  8. ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۱۰۷.
  9. شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج‏1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.
  10. حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص8.
  11. رک:صحیح بخاری، ج5، ص175؛ دلائل النبوه، ج5، ص432؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 378.
  12. رک: المغازی، ج‏3، ص 1115؛ الطبقات الکبری، ج‏8، ص 44؛ عیون الاثر، ج‏2، ص 318.
  13. المغازی، ج‏3، ص 1088؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131.
  14. اخبار مکه الازرقی، ج‏1، ص 186؛ بحرالعلوم، ج‏1، ص 132؛ الخصال، ج‏2، ص 46؛ مجمع البیان، ج‏5، ص 487.
  15. السیرة النبویه، ج‏2، ص 601؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.
  16. المغازی، ج‏3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.
  17. روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج‏1، ص 56.
  18. ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.
  19. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.
  20. الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج‏3، ص 1088.
  21. تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج‏2، ص 149.
  22. دلائل النبوه، ج‏5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.
  23. تاریخ‌الیعقوبی، ج‏2، ص 109، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.
  24. المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 103؛ مدینه‌شناسی، ج‏1، ص 173.
  25. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج‏4، ص232؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 102.
  26. الکافی، ج4، ص 249.
  27. الطبقات الکبری، ج‏4، ص 235وج‏2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.
  28. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 131؛ الکافی، ج4، ص339.
  29. الکافی، ج4، ص245، المغازی، ج‏3، ص 1090، الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131.
  30. صحیح بخاری، ج2، ص561؛ السنن الکبری للبیهقی، ج5، ص 50.
  31. المغازی، ج‏3، ص 1090.
  32. صحیح مسلم، ج2، ص724؛ السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 393؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 177.
  33. الکافی، ج4، ص350.
  34. الأصول الستة عشر، ص 148؛ بحار الأنوار، ج‏21، ص 403.
  35. صحیح بخاری 2، 180؛ سنن نسائی، ج5، 5ص159؛ سنن ترمذی، ج3، ص178.
  36. الروض المعطار فی خبر الأقطار، ص 277.
  37. الکافی، ج‏4، ص 336؛ مقایسه کنید با المصنّف، ج4، ص464.
  38. بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج‏3، ص 159.
  39. وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.
  40. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، ص 159.
  41. تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج‏1، ص 311.
  42. سنن بیهقی، ج5، ص4.
  43. المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص374؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏10، ص 29؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏5، ص 6.
  44. حلیه الاولیاء، ج2، ص10.
  45. تهذیب الاحکام، ج5، ص6؛ الاستبصار، ج2، ص146.
  46. أنساب الأشراف، ج‏1، ص 370؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 235.
  47. وفاء الوفاء، السمهودی، ج‏3، صص159ـ 183؛ المغانم المطابه فی معالم طاب، ص262؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 268؛ بهجة النفوس و الأسرار، ج‏1، ص 631.
  48. ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.
  49. سنن نسائی، ج2، ص402؛ فقیه، ج2، ص402، الکافی، ج4، ص429.
  50. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 157.
  51. رک حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص106.
  52. الکافی، ج4، ص 223؛ فقیه، ج2، ص243، علل الشرائع ص423.
  53. الکافی، ج4، ص449، صحیح مسلم، ج2، ص725، سنن ابی داود، ج2، ص122.
  54. الکافی، ج4، ص430؛ علل الشرائع 412.
  55. الکافی، ج2، ص250؛ المصنّف، ج4، ص413.
  56. سوره بقره، آیه ۱۵۸؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۲۴.
  57. الکافی، ج2، ص250.
  58. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1099؛ اصل عاصم بن حمید حناط، ص32.
  59. علل الشرائع، ج‏2، ص 414؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص65.
  60. الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.
  61. صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.
  62. الارشاد للمفیدج1، ص171.
  63. الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.
  64. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.
  65. تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.
  66. إتحاف الوری بأخبار أم القری، ج‏1، ص 576.
  67. التنبیه‌والإشراف، ص 240؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج‏2، ص 110.
  68. جامع الاحادیث، ج1، ص122؛ کنز العمال، ج5، ص52، حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص154.
  69. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 131؛ المغازی، ج‏3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج‏2، ص 110؛.
  70. المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج‏1، ص 370.
  71. المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج‏1، ص 576.
  72. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.
  73. السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 151؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 462.
  74. احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.
  75. مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص93.
  76. تحف العقول، ص30؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 171.
  77. روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.
  78. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.
  79. الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.
  80. الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.
  81. حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.
  82. صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج‏4، ص 467؛ رک: صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.
  83. سنن نسائی، ج5، ص260؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 321.
  84. دعائم الاسلام، ج1، ص322.
  85. سنن ابن ماجه، ج2، ص1026؛ سنن ابی داود، ج1، ص427.
  86. الکافی، ج4، ص257.
  87. صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.
  88. الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.
  89. اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج‏4، ص 307؛ الکافی، ج‏4، ص 248.
  90. اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.
  91. الطبقات الکبری ج‏2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.
  92. السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج‏1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.
  93. سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.
  94. صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج‏5، ص 400؛ الکافی، ج‏4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.
  95. الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.
  96. سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج‏1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 147.
  97. شرح الشفا، ج‏1، ص 297؛ منتهی السوول، ج‏2، ص 590.
  98. السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ المغازی، ج3، ص1108؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص374؛.
  99. صحیح مسلم، ج4، ص42؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 135؛ الکافی ج‏4، ص 248.
  100. الکافی، ج4، ص247و ص501؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص457؛ عیون الاثر، ج2، ص347.
  101. المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏2، ص 130؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج‏5، ص 188؛ سبل الهدی و الرشاد، ج‏8، ص 476.
  102. صحیح بخاری، ج6، ص206؛ سنن ابی داود، ج1، ص642 الکافی، ج‏4، ص 501.
  103. السیرة النبویه، ابن هشام، ج‏2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج‏3، ص 148؛ الروض الأنف، ج‏7، ص 458.
  104. حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.
  105. سوره بقره/2/آیه196.
  106. الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.
  107. المغازی، ج‏3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.
  108. ۱۰۸٫۰ ۱۰۸٫۱ المغازی، ج‏3، ص 1108 و رک الکافی، ج‏4، ص 502؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 189.
  109. الکافی، ج‏4، ص 209.
  110. اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج‏2، ص 181.
  111. اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج‏4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج‏5، ص 188.
  112. صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.
  113. مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.
  114. صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج‏5، ص 195.
  115. مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.
  116. دعائم، ج1، ص84؛ نوادر راوندی، ص198.
  117. روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.
  118. صحیح مسلم، ج4، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن ابی داود، ج1، ص428.
  119. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 139؛ السنن الکبری بیهقی، ج5، ص144.
  120. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج‏2، ص 140؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج‏5، ص 438.
  121. الکافی، ج4، ص528؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص276؛ اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، الازرقی، ج‏1، ص 273.
  122. تفسیر القمی، ج‏2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.
  123. الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج‏2، ص 140.
  124. الطبقات الکبری، ج‏2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.
  125. الکافی، ج‏4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.
  126. الکافی، ج‏4، ص 248.
  127. السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.
  128. المغازی، ج‏3، ص 1114.
  129. المغازی، ج‏3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج‏1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج‏8، ص 75.
  130. ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج‏1، ص 262.
  131. وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.
  132. سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.
  133. مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.
  134. ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج‏1، ص 262.
  135. السیرة النبویه، ج‏2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.
  136. این کتاب‌ها از سایت‌های الفهرس العربی الموحدwww.aruc.org و پایگاه اطلاع‌رسانی کتابخانه‌های ایران www.lib.irو مقاله حجة الوداع دانشنامه بزرگ اسلامی استخراج شده است..
  1. اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن ابى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى.
  2. ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِی﴾ امروز [با نصبِ على بن ابى طالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل کردم.
  3. پنبه یمنی سرخ‌فام.
  4. هرشی
  5. چشمه‌ای پرآب.
  6. مقام ابراهیم(ع)، بر پایه روایاتی، در آن زمان در مکان اصلی‌اش قرار داشته و بر پایه نقلی، به محاذات مکان کنونی و چسبیده به کعبه بود.
  7. حضرت محمد(ص) گفت: «اگر بر امتم سخت نمی‌شد، نوشیدن یک یا دو دلو بزرگ از آن را سنت می‌کردم».
  8. بى ترديد صفا و مروه از نشانه‌هاى خداست.
  9. حضرت محمد(ص) پس از تعجب و مقاومت برخی از صحابه گفت: «اگر از قبل می‌دانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل می‌کردم (و قربانی نمی‌آوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم؛ ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»
  10. یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود.
  11. یوم الترویه.
  12. روز عرفه.
  13. عرفه.
  14. برخی آن را «خطبه حجة الوداع» نامیده‌اند.
  15. نزدیک به ۵۰ متر.
  16. بر پایه برخی روایات، برای همه همسران یک گاو قربانی کرد.
  17. گویا پیامبر(ص)، این کار را با توجه به دستور قرآن که به خوردن و صدقه دادن گوشت قربانی فرمان داده، انجام داده است،
  18. چنان‌که در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده.
  19. که بعدها دارالاماره منا نام گرفت.
  20. قربانی در راه خدا که اگر با نیت صادقانه انجام شود، نخستین قطره خونش، کفاره تمام گناهان گذشته حاجی است.
  21. دعا و زاری به درگاه خداوند.
  22. وظیفه مسافر.
  23. در این ایام.
  24. ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن أبى طالب(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر انجام ندهى پيام خدا را نرسانده‌اى و خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مى‌دارد؛ قطعاً خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند.
  25. کمتر از یک کیلومتری.
  26. من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل حجة الوداع.
  • إتحاف الوری بأخبار أم القری، عمر بن محمد، جامعه ام القری، معهدالبحوث العلمیه و احیاءالتراث الاسلامی - مکه مکرمه، چاپ: سوم، ۱۴۰۳ ه.ق.
  • الاحتجاج علی اهل اللجاج، احمد بن علی الطبرسی (-۵۲۰ق)، به کوشش سید محمد باقر موسوی خرسان، مشهد، انتشارات المرتضی، ۱۴۰۳ق.
  • اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحق الفاکهی (-۲۷۵ق)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، مکه، مکتبه الاسدی، ۱۴۲۴ق.
  • اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، محمد بن عبدالله الازرقی(-۲۴۸ق)، به کوشش رشدی الصالح ملحس، بیروت، دارالاندلس، ۱۴۱۶ق.
  • الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، شیخ مفید محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶–۴۱۳ق)، تحقیق موسسه آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
  • الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی الخرسان، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • الأصول الستة عشر، عده ای از علما، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۳ق.
  • الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء، ابو الربیع حمیری کلاعی، دارالکتب العلمیه - بیروت، ۱۴۲۰.
  • امتاع الاسماع بما للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، احمد بن علی المقریزی (-۸۴۵ق) به کوشش محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
  • انساب الاشراف، احمد بن یحیی البلاذری (-۲۷۹ق)، تحقیق سهیل صادق زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
  • بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، محمد باقر المجلسی (۱۰۳۷–۱۱۱۰ق)، تصحیح محمد باقر بهبودی و سید ابراهیم میانجی و سید محمد مهدی موسوی خرسان، بیروت، داراحیاء التراث العربی و موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • البدایه و النهایه فی التاریخ، بهجة النفوس و الأسرار فی تاریخ دار هجرة النبی المختار، مرجانی، عبدالله بن عبدالملک، دارالغرب الاسلامی - بیروت، ۲۰۰۲ م.
  • تاریخ الطبری (تاریخ الامم و الملوک)، محمد بن جریر الطبری (۲۲۴–۳۱۰ق)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس‏، حسین دیار بکری، بیروت، دار صادر‏، بی‌تا.
  • تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب الیعقوبی (-۲۸۴ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
  • تحف العقول، ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، قم، ۱۴۰۴ق.
  • تذکره الخواص (تذکره الخواص الائمه فی خصائص الائمه): یوسف بن قزاوغلی، سبط ابن الجوزی، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۴۱۸ق.
  • ترجمه قرآن (انصاریان)، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
  • تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (-۳۰۷ق)، به کوشش سید طیب موسوی جزائری، قم، انتشارات دارالکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • التنبیه و الاشراف، علی بن الحسین المسعودی (-۳۴۶ق)، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی.
  • تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، محمد بن حسن الطوسی (۳۸۵–۴۶۰ق)، به کوشش سید حسن موسوی خرسان و علی آخوندی، تهران، انتشارات دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۶۸ش.
  • جامع الاخبار، محمد بن محمد شعیری (قرن۶ق)، قم، نجف، بی‌نا، بی‌تا.
  • الجامع الصحیح المختصر، محمد بن اسماعیل بخاری الجعفی، دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱(ص)۸۷، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا أستاذ الحدیث وعلومه فی کلیة الشریعة - جامعة دمشق
  • الجامع الصحیح المسمی صحیح مسلم، أبو الحسین مسلم بن الحجاج بن مسلم القشیری النیسابوری، الناشر: دارالجیل بیروت + دارالأفاق الجدیدة ـ بیروت، بی‌تا بی جا صحیح مسلم الجامع الصحیح المسمی، صحیح مسلم النیسابوری، دارالفکر - بیروت – لبنان، طبعة مصححة ومقابلة علی عدة مخطوطات ونسخ معتمدة
  • الجامع الصحیح سنن الترمذی، محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون
  • الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) وسننه وأیامه، صحیح البخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبدالباقی)، الأولی، ۱۴۲۲هـ
  • حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۲۰، فرامرز حاج منوچهری
  • حجة الوداع، دانشنامه جهان اسلام، ج۱۲، حسین واثقی
  • حدیث علی بن حجر السعدی عن إسماعیل بن جعفر المدنی، إسماعیل بن جعفر بن أبی کثیر الأنصاری الزرقی مولاهم، أبو إسحاق المدنی، تحقیق عمر بن رفود بن رفید السّفیانی، مکتبة الرشد للنشر والتوزیع، الریاض - شرکة الریاض للنشر والتوزیع، الأولی: ۱۴۱۸
  • حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، أبو نعیم أحمد بن عبدالله الأصبهانی، دارالکتاب العربی – بیروت، الطبعة الرابعة، ۱۴۰۵
  • دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام: نعمان بن محمد المغربی (-۳۶۳ق)، تحقیق آصف بن علی اصغر فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
  • دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، احمد بن الحسین البیهقی (م ۴۵۸)، تحقیق عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولی، ۱۴۰۵
  • الروض المعطار فی خبر الاقطار: محمد بن عبدالله المنعم الحمیری (-۹۰۰ق)، تحقیق احسان عباس، بیروت، مکتبه لبنان، ۱۹۸۴م.
  • روضه الواعظین: الفتال النیشابوری (-۵۰۸ق)، به کوشش سید محمد مهدی حسن خرسان، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۸۶ق.
  • سنن ابن ماجه: محمد بن زید الربعی ابن ماجه (-۲۷۵ق)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
  • سنن أبی داود، سلیمان بن الأشعث، تحقیق وتعلیق: سعید محمد اللحام، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، ۱۴۱۰
  • سنن الدارمی، عبدالله بن عبدالرحمن أبو محمد الدارمی، دارالکتاب العربی – بیروت، الطبعة الأولی، ۱۴۰۷، تحقیق: فواز أحمد زمرلی، خالد السبع العلمی
  • سنن النسائی، احمد بن علی النسائی (۲۱۵–۳۰۳ق)، تحقیق صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۳۴۸ق.
  • السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، ابوحاتم تمیمی‏، الکتب الثقافیة، بیروت‏، ۱۴۱۷ ق‏
  • السیرة النبویة، عبدالملک بن هشام الحمیری المعافری (م ۲۱۸)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا
  • شرح الزرقانی علی المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة: محمد بن عبدالباقی الزرقانی (-۱۱۲۲ق)، قاهره، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
  • شرح الشفاء للقاضی عیاض: ملا علی القاری (-۱۰۱۴ق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
  • شرف النبی (شرف المصطفی): ابوسعید واعظ خرگوشی (-۴۰۶ق)، به کوشش محمد روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش.
  • صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان: علی بن بلبان الفارسی (-۷۳۹ق)، به کوشش شعیب الارنووط، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۱۴ق.
  • الطبقات الکبری، محمد بن سعد (-۲۳۰ق)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
  • علل الشرائع و الاحکام، شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه (۳۱۱–۳۸۱ق)، به کوشش سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
  • عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر (السیره النبویه): فتح‌الدین محمد ابن سید الناس (-۷۳۴ق)، به کوشش ابراهیم محمد رمضان، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۴ق.
  • الکافی (ط - الإسلامیة)، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، علی بن حسام الدین الهندی (-۹۷۵ق)، به کوشش بکری حیانی و صفوه السقاء، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۹ق.
  • مدینه شناسی نجفی، محمد باقر، تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۴ ش.
  • مسند الامام احمد بن حنبل: أحمد بن محمد بن حنبل الشیبانی (م ۲۴۱هـ)، المحقق السید أبو المعاطی النوری، بیروت، عالم الکتب، بی‌تا.
  • المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة شراب، محمد محمد حسن، بیروت، ۱۴۱۱ق.
  • المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد الطبرانی (۲۶۰–۳۶۰ق)، به کوشش حمدی عبدالمجید السلفی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
  • المغازی، محمد بن عمر الواقدی (-۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، موسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق.
  • مکارم الاخلاق، الفضل بن الحسن الطبرسی (قرن۶ق)، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
  • مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام (لابن شهرآشوب) ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، قم، چاپ: اول، ۱۳۷(ص)ق.
  • منتهی السوول علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول، عبدالله بن سعید محمد عبادی لحجی، دارالمنهاج - جده، چاپ سوم، ۱۴۲۶.
  • شرح صحیح مسلم، یحیی بن شرف النووی (۶۳۱–۶۷۶ق)، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • موطأ، مالک بن أنس أبو عبدالله الأصبحی، دار إحیاء التراث العربی – مصر، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی.
  • النوادر (للراوندی)، فضل الله بن علی راوندی، قم، بی‌تا.
  • وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، علی بن عبدالله السمهودی (-۹۱۱ق)، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
  • الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، علامه عبدالحسین الامینی‏، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، مکان نشر: قم‏، ۱۴۱۶ق.
  • ‏ مستعذب الإخبار بأطیب الأخبار، ابومدین فاسی‏، دارالکتب العلمیه، بیروت‏، ۱۴۲۴ ق‏.