|
|
(۱۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| به بازماندن مُحرِم از ادای [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] به جهت عاملی بیرونی مانند دشمن "'''صَدّ'''" میگویند. صدّ نخستین بار برای [[پیامبر(ص)]] و اصحابش در ماجرای [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیه]] اتفاق افتاد که در آن مشرکان [[مکه]] مانع انجام حج مسلمانان شدند. صدّ هنگامی تحقق پیدا میکند که حجگزار از [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و [[مشعر|مَشعر]]، ناتوان شود. حکم مشترک محصور و مصدود [[تحلل|تحلّل]] یعنی خروج از [[احرام]] و حلالشدن مُحَرَّمات احرام است. | | به بازماندن مُحرِم از انجام مناسک [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] در زمان خودش، به دلیل عوامل بیرونی مانند دشمن "'''صَدّ'''" میگویند. نخستین بار مشرکان [[مکه]] مانع انجام حج [[پیامبر(ص)]] و اصحابش در ماجرای [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیه]] شدند. صدّ زمانی اتفاق می افتد که عمره گزار از ورود به مکه و یا از انجام اعمال عمره و حجگزار از [[وقوف در عرفات|وقوف در عَرَفات]] و یا [[وقوف در مشعر|مَشعر]]، بازداشته شود. در این صورت فرد با [[قربانی]] و علاوه بر آن، طبق نظر برخی با [[حلق|حَلق]] یا [[تقصیر]] از احرام خارج و [[محرمات احرام]] برایش حلال می شود. حجگزار میتواند هنگام احرام شرط کند که اگر صدّ پیش آید، از احرام خارج شود. |
| | |
| مصدود و محصور برای خروج از احرام باید [[قربانی]] ونیز (طبق نظر برخی) [[حلق|حَلق]] یا [[تقصیر]] کنند. البته حلالشدن کامیابی جنسی برای محصور در حج واجب، منوط به انجام مناسک در سال آینده و در حج مستحب، منوط به [[طواف نساء]] شخصی دیگر به نیابت از اواست. حجگزار میتواند هنگام احرام شرط کند که اگر احصار و صدّ پیش آید، از احرام خارج شود. به این کار [[اشتراط تحلل|اشتراط تَحَلُّل]] میگویند. برطبق فقه شیعه اگر احصار پیش از ذبح قربانی از بین برود، واجب است که حجگزار مناسک عُمره یا حج را تمام کند.
| |
|
| |
|
| == مفهومشناسی == | | == مفهومشناسی == |
| «احصار» به معنای بازداشتن، تنگ گرفتن و احاطه کردن<ref>النهایه، ج۱، ص۳۹۵؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۹۵، «حصر».</ref> و «صدّ» به معنای بازداشتن و روی گرداندن است.<ref>العین، ج۷، ص۸۰؛ الصحاح، ج۲، ص۴۹۵؛ النهایه، ج۳، ص۱۵.</ref> احصار در فقه [[امامیه|امامی]]، عبارت است از بیمار شدن [[احرام|احرامگزار]] هنگام مناسک [[حج]] یا [[عمره|عُمره]]، به گونهای که از اتمام آن ناتوان شود.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۸.</ref> برخی [[فقه|فقیهان]] متأخر، مجروح یا شکستهشدن استخوان را در حکم محصور یا ملحق بدان میدانند.<ref>مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۶؛ المعتمد، ج۵، ص۴۴۹، «کتاب الحج»؛ کتاب الحج، فاضل، ج۵، ص۴۷۶.</ref> «صدّ» یعنی دشمن از ورود احرامگزار به [[مکه]]، در عمره یا حج و یا از [[وقوف در مشعر|وقوف]] وی در [[مَشعر|مشعر]] و [[عرفات|عَرَفات]] در حج جلوگیری کند.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> این تعریف موافق با روایتی از [[امام صادق(ع)]] است.<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۴؛ تهذیب، ج۵، ص۴۲۳.</ref>
| | «صدّ» به معنای بازداشتن و روی گرداندن است.<ref>العین، ج۷، ص۸۰؛ الصحاح، ج۲، ص۴۹۵؛ النهایه، ج۳، ص۱۵.</ref> در فقه [[امامیه|امامی]]، «صدّ» یعنی دشمن از ورود احرامگزار به [[مکه]]، در عمره یا حج و یا از [[وقوف در مشعر|وقوف]] وی در [[مَشعر|مشعر]] و [[عرفات|عَرَفات]] در حج جلوگیری کند.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> |
| | |
| در فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، احصار با هر چه مانع حج گزاردن محرم شود، تحقق مییابد؛ همچون بازدارندگی دشمن، بروز بیماری، نبودن هزینه سفر، و درگذشت همسر یا مَحرم زن.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> به باور فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۴.</ref> و نظر مشهور فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref>تنها با بازدارندگی دشمن محقق میشود؛ «صدّ» در برخی منابع فقهی [[اهل سنت]] به چشم میخورد؛<ref>المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۵۷-۵۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۱۴-۱۵.</ref> اما معنایی مصطلح نیافته است.
| |
| | |
| در منابع فقهی، کسی که به سبب احصار از اتمام حج بازماند، «[[محصور]]» یا «مُحصَر» و آن که بر اثر «صدّ» توفیق اتمام حج نیابد، «[[مصدود]]» خوانده میشود. تعبیر «فوات حج»، نیز به معنای نرسیدن به [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و [[مشعر|مَشعَر]] پس از احرام<ref>الدروس، ج۱، ص۴۲۶؛ الحدائق، ج۱۶، ص۴۶۱.</ref> یا تنها نرسیدن به وقوف در عرفات پس از احرام است.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۶.</ref>
| |
|
| |
|
| == در قرآن ==
| | واژه «صدّ» در برخی منابع فقهی [[اهل سنت]] به چشم میخورد؛<ref>المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۵۷-۵۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۱۴-۱۵.</ref> اما معنایی مصطلح نیافته است. فقهای اهل سنت برای آنچه که امامیه اصطلاح "صد" را قرار داده اند؛ اصطلاح "احصار" را به کار می برند. به باور فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۴.</ref> و نظر مشهور فقه [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> احصار تنها با بازدارندگی دشمن محقق میشود؛ ولی در فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، با هر چه مانع حج گزاردن محرم شود، تحقق مییابد؛ همچون بازدارندگی دشمن، بروز بیماری، نبودن هزینه سفر، و درگذشت همسر یا مَحرم زن؛<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.</ref> |
| در آیات 196 سوره بقره و 2 سوره مائده ، موضوع اِحصار و صَدّ، آمده است؛ به باور [[حدیث|مُحَدِّثان]]<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ الکافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>احکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۱۱.</ref> آیه 196 سوره بقره در [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیّه]] نازل شد. هنگامی که [[پیامبر(ص)]] همراه با جمعی از مسلمانان برای ادای [[مناسک حج|مناسک]] راهی [[مکه]] شد، مشرکان مکه ایشان را از این کار بازداشتند. از این رو، ایشان در [[حدیبیه|حُدَیبیّه]] شتر خود را به عنوان [[قربانی]] مناسک [[عمره|عُمره]]، [[نحر|نَحر]] کرد و از [[احرام]] خارج شد. در آیات ۲۵ [[سوره فتح]]، ۲۵ [[سوره حجّ]] و ۳۴ [[سوره انفال]] کسانی که مسلمانان را از ادای مناسک حج بازمیدارند، نکوهش شدهاند.
| |
|
| |
|
| == نمونههای تاریخی ==
| | در منابع فقهی، کسی که به سبب احصار از اتمام حج بازماند، «[[محصور]]» یا «[[مُحصَر]]» و آن که بر اثر «صدّ» توفیق اتمام حج نیابد، «[[مصدود]]» خوانده میشود. |
| گزارشهایی از نمونههای احصار و صد در طول تاریخ اسلام در منابع تاریخی ثبت شده است. از جمله گزارش شده که [[امام حسین(ع)]] بر اثر بیماری در عمره دچار احصار شد و با قربانیکردن شتر و [[حلق|حَلق]] از احرام بیرون آمد و پس از بهبود، عمره دیگری به جا آورد.<ref>الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب، ج۵، ص۴۲۲.</ref>
| |
|
| |
|
| موارد دیگری از از اِحصار و صدّ در منابع تاریخی ثبت شده است:
| | == پیشینه صدّ == |
| | در آیات 196 سوره بقره و 2 سوره مائده ، موضوع صَدّ، آمده است؛ به باور [[حدیث|مُحَدِّثان]]<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ الکافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref> و [[تفسیر|مفسران]]<ref>احکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۱۱.</ref> آیه 196 سوره بقره در [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیّه]] نازل شد. هنگامی که [[پیامبر(ص)]] همراه با جمعی از مسلمانان برای ادای [[مناسک حج|مناسک]] راهی [[مکه]] شد، مشرکان مکه ایشان را از این کار بازداشتند. از این رو، ایشان در [[حدیبیه|حُدَیبیّه]] شتر خود را به عنوان [[قربانی]] مناسک [[عمره|عُمره]]، [[نحر|نَحر]] کرد و از [[احرام]] خارج شد. در آیات ۲۵ [[سوره فتح]]، ۲۵ [[سوره حجّ]] و ۳۴ [[سوره انفال]] کسانی که مسلمانان را از ادای مناسک حج بازمیدارند، نکوهش شدهاند. |
|
| |
|
| # ممانعت [[عبدالله بن زبیر]] از [[طواف]] کعبه و [[سعی]] میان [[صفا]] و [[مروه]] در سال ۷۲ق،<ref>الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref>
| | نمونههایی از صدّ در منابع تاریخ اسلام ثبت شده است؛ از جمله: گزارش شده که طی وقایعی از قبیل درگیریها و جنگهای سیاسی در مکه، برخی حاکمان مانع اتمام حج زائران می شدند. برخی از این وقایع در سال های: ۷۲ق،<ref>الکامل، ج۴، ص۳۵۰.</ref> ۵۵۷ق،<ref>الکامل، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref> ۶۹۸ق، <ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.</ref> ۷۰۵ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۱.</ref> ۷۴۳ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref>۸۱۷ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۳.</ref> ۱۲۱۹ق،<ref>تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>حدود نیمه قرن ۱۴ق،<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref> و ۱۴۰۰ق<ref>المهدی المنتظر، ص۱۰۱.</ref>گزارش شده است. |
| # درگیری میان [[امیر الحاج]] و امیر [[مکه]] در موسم حج سال ۵۵۷ق، به گونهای که بیشتر [[حاجی|حجگزاران]] نتوانستند وارد مکه شده، حج خود را تمام کنند،<ref>الکامل، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸.</ref>
| |
| # بازدارندگی کامل و لشکریانش از حجگزاری خضر بن سلطان صلاح الدین و همراهانش در ناحیه بدر، پس از احرام آنها در سال ۶۱۰ق،<ref>تاریخ الاسلام، ج۴۳، ص۴۱.</ref>
| |
| # آشوب و غارت [[عرفات|عَرَفات]] و [[مکه]] در سال ۶۹۸ق که به کشته و زخمی شدن شماری از [[حاجی|حاجیان]] انجامید،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.</ref>
| |
| # آشوب و درگیری در منا میان [[مصر|مصریان]] و [[حجاز|حجازیان]] در سال ۷۰۵ق،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۱.</ref>
| |
| # درگیری در سال ۷۴۳ق در [[صحرای عرفه|عَرَفه]] میان امیر الحاج و [[اَشراف]] که موجب اخلال در ادای برخی از [[مناسک حج]] شد،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.</ref>
| |
| # فتنه و درگیری در سال ۸۱۷ق در ایام حج در [[منا|مِنا]] که ریشه آن، ستیز میان امیر الحاج مصر و یکی از فرماندهانش بود و موجب زخمی شدن شماری بسیار از حجگزاران گشت،<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۳.</ref>
| |
| # تصرف مکه به دست [[وهابیت|وهابیان]] در سال ۱۲۱۹ق که وقوف اهالی [[مکه]] در [[صحرای عرفه|عرفه]] را مانع شد،<ref>تاریخ حجگزاری ایرانیان، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>
| |
| # جلوگیری از حجگزاری جمعی از [[ایران|ایرانیان]] و یکی از عالمان ایرانی پس از [[احرام]] در [[مسجد شجره|مسجد شَجَره]]، به دست گروهی از اعراب در حدود نیمه قرن ۱۴ق،<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref>
| |
| # بسته شدن درهای [[مسجدالحرام]] و کشتار برخی از زائران در سال ۱۴۰۰ق به دست وهابی افراطی، [[جهیمان العتیبی]].<ref>المهدی المنتظر، ص۱۰۱.</ref>
| |
|
| |
|
| == تفاوت احصار و صدّ == | | == تحقّق صدّ == |
| به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، احکام اِحصار و صَدّ در شش جنبه با هم تفاوت دارند:
| | فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که صدّ در [[حج]] هنگامی تحقق مییابد که [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و یا [[مشعر|مَشعر]] ممکن نگردد و زمان حج نیز سپری شود.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۸-۵۱۴.</ref> اگر این ناتوانی هنگام نزول در [[منا|مَنا]] پدید آید، به نظر برخی، صدّ تحقق نمییابد؛ بلکه باید برای [[رمی|رَمْیْ]] و [[ذبح]] قربانی نائب گرفت و پس از [[حلق|حَلْق]] یا [[تقصیر]] و خروج از [[احرام]]، به بقیه اعمال پرداخت.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۶.</ref> اگر فرد از ورود به منا و [[مکه]] بازداشته شود، برخی آن را از مصادیق صَدّ میدانند.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۲.</ref> صدّ در [[عمره|عُمره]]، با ممنوعیت از رسیدن به مکه<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۰، ۴۱۱.</ref> یا ممنوعیت از انجام دادن اعمال عمره<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۸.</ref> و به نظر برخی در صورت ناتوانی از [[طواف]] یا [[سعی]]<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۱؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۷.</ref> محقق می شود. |
| | |
| # [[تحلل|تَحَلُّل]] مصدود درباره همه مُحَرَّمات [[احرام|اِحرام]] جاری میشود؛ اما تحلل محصور در زمینه ممنوعیت کامیابی جنسی، منوط به ادای [[طواف نساء]] است.
| |
| # در وجوب [[قربانی]] برای تحلّل محصور اتفاقنظر وجود دارد؛ ولی در وجوب آن برای مصدود اختلاف نظر هست.
| |
| # محل [[ذبح|ذِبح]] قربانی برای [[مصدود]]، همان مکان ایجاد مانع است؛ اما در اِحصار، محل قربانیِ [[حج|حجگزار]]، [[منا|مِنا]] و مکان قربانی [[عمره|عُمرهگزار]]، [[مکه]] است.
| |
| # درباره وجوب [[حلق|حَلق]] یا [[تقصیر]] برای تَحَلُّل [[محصور]]، اتفاقنظر هست؛ اما وجوب آن برای مَصدود اختلافی است.
| |
| # تحلّل مصدود در محل صدّ، قطعی و تخلفناپذیر است؛ ولی تحلل محصور بر پایه وعده و قرار است و احتمال تخلّف در آن میرود.
| |
| # [[اشتراط تحلل|اشتراط تحلّل]]، موجب تحلّل محصور هنگام بروز بیماری میگردد و قربانیکردن لازم نیست؛ ولی برای مصدود، ساقط شدن قربانی با اشتراط، مورد اختلاف نظر است.<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶-۳۸۷؛ فقه الصادق، ج۱۲، ص۲۶۲-۲۶۳.</ref>
| |
| | |
| == تحقق احصار و صد ==
| |
| فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که اِحصار یا صدّ در [[حج]] هنگامی تحقق مییابد که ناتوانی از [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و [[مشعر|مَشعر]] با هم حاصل شود یا وقوف در یکی از آن دو ممکن نگردد و زمان حج نیز سپری شود.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۸-۵۱۴.</ref> اگر این ناتوانی پس از وقوف در مشعر و عرفات، یعنی هنگام نزول در [[منا|مَنا]] پدید آید، به نظر شماری از [[فقه|فقیهان]] امامی، احصار یا صد تحقق نمییابد؛ بلکه باید برای [[رمی|رَمْیْ]] و [[ذبح]] قربانی نائب گرفت و پس از [[حلق|حَلْق]] یا [[تقصیر]] و خروج از [[احرام]]، به بقیه اعمال پرداخت.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۶.</ref> اگر فرد از ورود به منا و [[مکه]] بازداشته شود، برخی از فقیهان امامی آن را از مصادیق احصار یا صَدّ میدانند.<ref>الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۲.</ref> | |
| | |
| به باور فقیهان امامی، احصار یا صدّ در [[عمره|عُمره]]، با ممنوعیت از رسیدن به مکه<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۰، ۴۱۱.</ref> یا ممنوعیت از انجام دادن اعمال عمره پس از رسیدن به مکه<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۸.</ref> تحقق مییابد. در صورت ناتوانی از [[طواف]] یا [[سعی]] نیز برخی قائل به تحقق احصار یا صد شدهاند.<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۱؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۷.</ref>
| |
| | |
| === آرای اهل سنت ===
| |
| فقیهان [[اهل سنت]] اتفاقنظر دارند که اگر [[احرام|احرامگزار]] هم از [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و هم [[طواف افاضه]] ناتوان گردد، احصار تحقق مییابد.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> اگر ممنوعیت تنها از وقوف باشد، [[مذهب حنفی|حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۴؛ اللباب، ج۱، ص۲۱۴.</ref> و اندکی از [[مذهب حنبلی|حنبلیان]]<ref>نک: المغنی، ج۳، ص۳۷۴.</ref> آن را احصار نمی دانند و می گویند در این حالت، [[تحلل|تَحَلُّل]] با ادای اعمال عمره حاصل میشود. ولی فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، [[مذهب مالکی|مالکی]] و حنبلی آن را احصار میدانند؛ هرچند می گویند تحلل با انجام دادن اعمال [[عمره|عُمره]] فراهم میگردد.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵-۹۶.</ref>
| |
| | |
| اگر ممنوعیت تنها از طواف افاضه رخ دهد، به نظر حنفیان و مالکیان، احصار محقّق نمیشود.<ref>مختصر خلیل، ص۷۷؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵؛ تبیین الحقائق، ج۲، ص۸۱.</ref> ولی شافعیان قائل به تحقق احصار هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۳۰۲.</ref> از دید حنبلیان، اگر منع از طواف پس از وقوف در [[صحرای عرفه|عرفه]] و پیش از [[رمی جمره عقبه|رَمْی جَمَرَه عَقَبه]] رخ دهد، احصار تحقق مییابد؛ ولی اگر منع از طواف پس از رمی جمره عقبه باشد، احصار محقق نمیشود.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مطالب اولی النهی، ج۲، ص۴۵۹.</ref>
| |
| | |
| در صورت پیدایش احصار و صد با هم، برخی از فقیهان [[امامیه|امامی]] قائل به تخییر و حق انتخاب احرامگزار میان حکم آن دو هستند؛<ref>المهذب البارع، ج۲، ص۲۲۵؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۲۴.</ref> یعنی میتواند حکم آسانتر را برگزیند.<ref>الدروس، ج۱، ص۴۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۱۹۷.</ref> اندکی از [[فقه|فقیهان]] بر آنند که اگر یکی از آن دو زودتر پیش آید، باید به حکم همان عمل شود و اگر با هم رخ دهند، باید به حکم احصار عمل گردد.<ref>کشف الغطاء، ج۲، ص۴۷۱.</ref>
| |
|
| |
|
| | فقیهان [[اهل سنت]] اتفاقنظر دارند که اگر [[احرام|احرامگزار]] از [[وقوف در عرفات|وقوف]] در [[عرفات|عَرَفات]] و [[طواف افاضه]] ناتوان گردد، احصار تحقق مییابد.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> اما اگر ممنوعیت تنها از وقوف باشد، تنها فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، [[مذهب مالکی|مالکی]] و اکثر فقهای [[حنبلی]] آن را احصار میدانند؛<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵-۹۶.</ref> هرچند همه فقهای مذاهب اربعه می گویند تحلل با انجام اعمال [[عمره|عُمره]] فراهم میگردد.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۴؛ اللباب، ج۱، ص۲۱۴؛المغنی، ج۳، ص۳۷۴.</ref> و اگر ممنوعیت تنها از طواف افاضه باشد، به نظر شافعیان احصار است.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۳۰۲.</ref> از نظر حنبلیان، تنها اگر منع از طواف پس از وقوف در [[صحرای عرفه|عرفه]] و پیش از [[رمی جمره عقبه|رَمْی جَمَرَه عَقَبه]] رخ دهد، احصار است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مطالب اولی النهی، ج۲، ص۴۵۹.</ref> |
| == تحلّل == | | == تحلّل == |
| {{اصلی|تحلل}}حکم مشترک محصور و مصدود از نظر همه فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴.</ref>، [[تحلل|تحلّل]]<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۶۷۳؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ النهایه، ج۱، ص۴۲۸، «حلل».</ref> یعنی خروج از [[احرام]] و [[حلال|حلالشدن]] محرمات احرام است. [[مالک بن انس]] به تحلل محصور در [[عمره|عُمره]] باور ندارد؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱.</ref> | | {{اصلی|تحلل}}حکم مشترک محصور و مصدود از نظر همه فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴.</ref>، [[تحلل|تحلّل]]<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۶۷۳؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ النهایه، ج۱، ص۴۲۸، «حلل».</ref> یعنی خروج از [[احرام]] و [[حلال|حلالشدن]] محرمات احرام است. [[مالک بن انس]] به تحلل محصور در [[عمره|عُمره]] باور ندارد؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱.</ref> دامنه تحلل [[مصدود]] از نظر فقهای امامیه<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref> و دامنه تحلل [[محصور]] از نظر فقهای اهل سنت<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> همه محرمات است. |
| | |
| تَحَلُّل [[مصدود]] به نظر برخی فقهاء امامی با [[قربانی|قربانیکردن]] و به نظر برخی دیگر از آنان با [[حلق|حَلق]] یا [[تقصیر]] و تحلل [[محصور]]<nowiki/>از نظر فقهاء امامی با قربانی و [[حلق]] یا [[تقصیر]] و به نظر مشهور [[مذهب شافعی|شافعیان]] و بیشتر [[مذهب حنبلی|حنبلیان]]، با قربانی و حلق؛ و به نظر [[مذهب مالکی|مالکیان]] تنها با نیت تحلل و به نظر بیشتر فقیهان حنفی تنها با قربانیکردن حاصل میشود.[نیاز به منبع]
| |
| | |
| به نظر فقیهان امامی، با قربانی کردن و به باور برخی، هم قربانی و هم حلق یا تقصیر، همه محرمات احرام برای مصدود حلال میگردد.<ref>مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳؛ الاحصار و الصد، ص۵.</ref> ولی برای [[محصور]] در [[حج واجب]]، به نظر مشهور فقیهان امامی،<ref>مجمع الفائده، ج۷، ص۴۱۳-۴۱۴.</ref> با ذبح قربانی و حلق یا تقصیر، همه مُحرَّمات [[احرام]] جز کامیابی جنسی حلال میشود و تَحلُّل در این زمینه منوط به انجام دادن مناسک در سال آینده است. در حج مستحب، تحلل کامیابی جنسی، منوط به آن است که شخصی دیگر به نیابت از محصور، [[طواف نساء]] را به جا آورد.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.</ref>شماری از [[فقه|فقیهان]]<ref>المقنعه، ص۴۴۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۱۸۰.</ref> ، دامنه تحلل محصور در حج مستحب را عام و شامل همه [[محرمات|مُحَرّمات]] دانستهاند.<ref>المقنعه، ص۴۴۶؛ نک: المراسم، ص۱۱۸؛ الحدائق، ج۱۶، ص۴۵.</ref>
| |
| | |
| به نظر همه فقیهان [[امامیه|امامی]]، در [[عمره مفرده|عُمره مُفرَده]] و به نظر مشهور آنان در [[عمره تمتع|عمره تَمتُّع]]، حصول [[تحلل|تَحلُّل]] کامل حتی در زمینه کامیابی جنسی، با انجام عمره مفرده دیگر پس از رفع بیماری حاصل خواهد شد.<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۵؛ الدروس، ج۱، ص۴۷۶؛ المعتمد، ج۵، ص۴۵۱-۴۵۲، «کتاب الحج».</ref> ولی برخی از فقیهان امامی برای تحلّل کامل [[ذبح]] قربانی را کافی میدانند و عمره دیگر را واجب نمیشمرند.<ref>الدروس، ج۱، ص۴۷۶؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۲۱۹؛ مناسک حج، بهجت، ص۱۵۶.</ref>
| |
| | |
| مذاهب [[اهل سنت]] در مورد محصور (مطابق تعریف خود برای احصار) قائل به تحلّل کامل از همه محرمات حتی کامیابی جنسی هستند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref>
| |
|
| |
|
| === استحباب تأخیر در تحلّل === | | === استحباب تأخیر در تحلّل === |
| به نظر فقیهان امامی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.</ref> و ا[[هل سنت]]<ref>الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.</ref> حکم [[تحلل|تَحلُّل]]، رخصت است نه عزیمت؛ یعنی تحلل در وضع خاص اِحصار و صَدّ [[مباح]] میشود و [[واجب]] نیست. | | به نظر فقیهان امامی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.</ref> و ا[[هل سنت]]<ref>الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.</ref> حکم [[تحلل|تَحلُّل]]، رخصت است؛ یعنی تحلل در وضع خاص [[مباح]] میشود و [[واجب]] نیست. |
|
| |
|
| فقیهان امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> بر آنند که [[مستحب]] است شخص [[محصر|مُحصَر]] تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]] تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.</ref> فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانستهاند.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> | | فقیهان امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> بر آنند که [[مستحب]] است شخص [[محصر|مُحصَر]] تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]] تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.</ref> فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانستهاند.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref> |
|
| |
|
| === نیت تحلّل === | | === نیت تحلّل === |
| [[فقه|فقیهان]] همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت [[تحلل|تَحَلُّل]] برای محصور اتفاقنظر دارند؛ هر چند فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام [[ذبح]] قربانی لازم است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.</ref> فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> ، [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>نک: البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.</ref> هنگام فرستادن [[قربانی]] به سوی حرم و ذبح، نیت تحلّل را ضروری شمرده و گفتهاند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمیشود. | | [[فقه|فقیهان]] همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت [[تحلل|تَحَلُّل]] برای محصور اتفاقنظر دارند؛ هر چند فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام [[ذبح]] قربانی لازم است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.</ref> تمام فقهای [[مذاهب اربعه]] نیت تحلّل را هنگام فرستادن [[قربانی]] به سوی حرم و ذبح، ضروری شمرده و گفتهاند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمیشود.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹؛مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴؛المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.</ref> |
|
| |
|
| === قربانی === | | === قربانی === |
| {{اصلی|قربانی}}فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که برای [[تحلل|تَحَلُّل]] محصور، [[قربانی]] لازم است؛<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳-۴۲۴؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> اما درباره مصدود نظر مشهور، [[وجوب]] قربانی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و نظر غیرمشهور، واجب نبودن آن است.<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> اگر محصور در حال ادای [[حج قران|حج قِران]] باشد، به نظر مشهور [[فقه|فقیهان]] امامی<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۹۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۱.</ref> [[ذبح]] همان حیوانی که هنگام احرام، برای [[اشعار|اِشعار]] یا [[تقلید]] همراه احرامگزار بوده، به عنوان قربانی کافی است.<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸؛ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ الاحصار و الصد، ص۱۳.</ref> اما برخی فقیهان امامی به وجوب دو قربانی باور دارند؛ یکی برای اشعار یا تقلید و دیگری برای احصار و درآمدن از احرام؛<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۹-۶۴۰؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۴۷-۳۴۸.</ref> در جایی که قربانی دیگری به سبب نذر یا کفاره بر شخص محصور واجب شده باشد، نیز همین اختلاف دیده میشود.<ref>الدروس، ج۱، ص۴۷۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ المعتمد، ج۳، ص۴۴۷-۴۴۸، «کتاب الحج».</ref> | | {{اصلی|قربانی}}برای تحلّل [[مصدود]]، نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، [[وجوب]] قربانی است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.</ref> برای تحلّلِ [[محصور]]، قربانیکردن لازم است. در [[حج قران|حج قِران]]، به باور فقیهان حنفی،<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.</ref> برخلاف سایر فقها<ref>المجموع، ج۸، ص۲۸۸.</ref> [[ذبح]] دو قربانی لازم است. [[مذهب مالکیان|مالکیان]] برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمیشمرند<ref>الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> و بر آنند که محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج میشود.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> |
| | |
| به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.</ref> برای تحلّلِ محصور، قربانیکردن لازم است. در [[حج قران|حج قِران]]، به باور فقیهان حنفی، [[ذبح]] دو قربانی لازم است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.</ref> اما دیگر فقیهان [[اهل سنت]] برای تحلل او تنها یک قربانی را کافی میدانند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۸۸.</ref> [[مذهب مالکیان|مالکیان]] برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمیشمرند<ref>الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> و بر آنند که محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج میشود.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> | |
| | |
| سایر احکام [[قربانی]]:
| |
| | |
| * [[بدل قربانی]]: به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|شیعه]]، در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، در اِحصار<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۷؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۰۰.</ref> و صَدّ<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.</ref> بدلی وجود ندارد و [[وجوب]] قربانی برداشته میشود.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.</ref> برخی از [[فقه|فقیهان]] شیعه<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۶-۳۰۷؛ الحدائق، ج۱۶، ص۲۳-۲۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۳-۱۲۴.</ref> ، از جمله شماری از معاصران<ref>المعتمد، ج۵، ص۴۶۲، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۲۲۵؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۹۰.</ref> وجود بدل قربانی (۱۰ روز روزه گرفتن) را برای احصار پذیرفتهاند. فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] نیز وجود بدل را نمیپذیرند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> در فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]، درباره بدل داشتن قربانی احصار، دو سخن یافت میشود که سخن مشهور، وجود بدل است. برخی معتقدان به وجود بدل، قائل به وجوب اطعام بعضی به وجوب ۱۰ روز روزه و شماری به تخییر میان اطعام و ۱۰ روز روزه هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]] بر آنند که بدل قربانی احصار ۱۰ روز روزه گرفتن است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> در فقه [[مذهب مالکی|مالکی]] از آنجا که قربانی احصار واجب شمرده نشده، بدل نیز در میان نیست.<ref>نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.</ref>
| |
|
| |
|
| * مکان [[ذبح]] قربانی: به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، مکان ذبح [[قربانی]] محصور، اگر در حال ادای حج باشد، [[منا|مِنا]] و اگر در حال گزاردن [[عمره|عُمره]] باشد، [[مکه]] است.<ref>السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.</ref> و مکان ذبح قربانی مصدود، همان محلی است که در آنجا بازداشته شده است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> سایر اقوال [[فقه|فقیهان]] امامی عبارتند از: 1) مکان ذبح قربانی برای محصور و مصدود، همان محل حصر و صد است.<ref>المقنع، ص۲۴۴.</ref> 2) ارسال قربانی در [[حج واجب]] به منا و ذبح قربانی در [[حج مستحب]] در محل احصار.<ref>المراسم العلویه، ص۱۱۷.</ref> 3) تخییر میان ارسال قربانی به منا و ذبح قربانی در محل احصار.<ref>مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۵۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۳۰۴؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۱۴.</ref> | | * مکان ذبح [[قربانی]] مصدود، به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، همان محل منع دشمن است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> مکان ذبح قربانی محصور،از نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.</ref> همان مکان حصر؛ و از نظر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] منطقه [[حرم]] است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.</ref> |
|
| |
|
| مکان ذبح قربانی برای شخص محصور،از نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.</ref> همان مکان حصر؛ از نظر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] منطقه [[حرم]] است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.</ref>
| | * زمان ذبح قربانی مصدود، به نظر فقیهان امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.</ref> همان زمان منع دشمن است.. ذبح قربانی محصور، به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و برخی [[مذهب حنفی|حنفیان]] و خود [[ابوحنیفه]]<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> ، دارای زمان خاص نیست ولی به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، در [[حج]]، هشتم تا دهم [[ذیحجه]] و در [[عمره|عُمره]]، نامُعَیّن است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> |
| | | * به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|شیعه]]، در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، در صَدّ<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.</ref> [[وجوب]] قربانی برداشته میشود.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.</ref> فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] نیز وجود بدل را نمیپذیرند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> سخن مشهور در فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]، وجود بدل در قربانی احصار، است؛ و سه نظر در مورد بدل دارند: 1) وجوب اطعام؛ 2) وجوب ۱۰ روزه و 3) تخییر میان اطعام و ۱۰ روزه. <ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> از نظر فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]] بدل قربانی احصار ۱۰ روزه است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> در فقه [[مذهب مالکی|مالکی]] از آنجا که قربانی احصار واجب نیست، سخنی از بدل نیست.<ref>نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.</ref> |
| * زمان [[ذبح]] قربانی: به باور مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، زمان [[قربانی]] محصور در [[حج]]، روز [[عید قربان]] است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۱۲.</ref> شخص محصور، قربانی یا بهای آن را از طریق فردی به [[منا|مِنا]] میفرستد و با او وعده میکند که در روز عید قربان، آن را ذبح کند تا محصور از [[احرام]] بیرون آید.<ref>تهذیب، ج۵، ص۴۲۱-۴۲۲.</ref> برخی از فقیهان امامی زمان ذبح قربانی را روز عید قربان و [[ایام تشریق|ایام تَشریق]] (روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ ذیحجه)<ref>قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۴۴.</ref> و بعضی آن را نامُعَیّن و منوط به اراده طرفین [[مواعده|مُواعده]] دانستهاند.<ref>مناسک الحج، خویی، ص۲۰۹؛ مناسک الحج، روحانی، ص۱۸۷؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> اگر احصار در [[عمره|عُمره]] باشد، به باور فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۳۷۳؛ الوسیله، ص۱۹۳.</ref> ، ذبح قربانی زمان خاص ندارد و به اختیار شخص محصور وابسته است. فقیهان امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.</ref> زمان ذبح قربانی مصدود را همان زمانی دانستهاند که بازدارندگی دشمن تحقق مییابد.
| |
| | |
| به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و برخی [[مذهب حنفی|حنفیان]] و خود [[ابوحنیفه]]<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> ، ذبح قربانی برای محصور دارای زمان خاص نیست. به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، زمان قربانی محصور در [[حج]]، هشتم و نهم و دهم [[ذیحجه]] و در [[عمره|عُمره]]، نامُعَیّن است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref>
| |
|
| |
|
| === حلق و تقصیر === | | === حلق و تقصیر === |
| {{اصلی|حلق|تقصیر}}در فقه [[امامیه|امامی]]، درباره حکم [[حلق|حَلق]] و [[تقصیر]] برای مصدود در [[حج]] و [[عُمره|عمره]]، چند نظر یافت میشود: [[واجب|واجبنبودن]] حلق و تقصیر،<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> وجوب تقصیر،<ref>المراسم العلویه، ص۱۱۷؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۳.</ref> وجوب حلق<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.</ref> و وجوب اختیاری حلق یا تقصیر.<ref>اللمعة الدمشقیه، ص۷۱؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۰.</ref> برخی [[فقه|فقیهان]] نیز از باب احتیاط قائل به حلق یا تقصیر شدهاند.<ref>المعتمد، ج۵، ص۴۲۷، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۸۴.</ref> برای [[تحلل|تَحَلُّل]] محصور نیز برخی از فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۵؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۱۴۷.</ref> تقصیر و بعضی<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸؛ غنیة النزوع، ص۱۹۵.</ref> حلق را لازم شمردهاند. برخی<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۹۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۴۰۱.</ref> در [[عمره تمتع|عُمره تَمَتُّع]] قائل به تقصیرند و در [[حج]] به تخییر میان حلق و تقصیر باور دارند. برخی دیگر در همه موارد به تخییر میان حلق و تقصیر قائل شدهاند.<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۸.</ref> | | {{اصلی|حلق|تقصیر}}فقهای [[امامیه|امامی]]، درباره حکم [[حلق|حَلق]] و [[تقصیر]] برای [[تحلل|تَحَلُّل]] مصدود در [[حج]] و [[عُمره|عمره]]، چند نظر دارند: 1) [[واجب|واجبنبودن]] حلق و تقصیر،<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> 2) وجوب تقصیر،<ref>المراسم العلویه، ص۱۱۷؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۳.</ref> 3)وجوب حلق،<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.</ref> 4) وجوب اختیاری حلق یا تقصیر<ref>اللمعة الدمشقیه، ص۷۱؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۰.</ref> و 5) حلق یا تقصیر از باب احتیاط.<ref>المعتمد، ج۵، ص۴۲۷، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۸۴.</ref> |
|
| |
|
| به نظر مشهور فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> و برخی از فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> برای تحلل محصور، حلق لازم است.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۶۹؛ ج۵، ص۸۵.</ref> [[مذهب مالکی|مالکیها]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۴.</ref> و بیشتر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]]، جز ابویوسف<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۷.</ref> و برخی از فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> حلق را برای [[تحلل|تَحَلُّل]] محصور لازم ندانستهاند. | | به نظر مشهور فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> و برخی از فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> بر خلاف سایر فقها <ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۴؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> جز ابویوسف<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۷.</ref>برای تحلل محصور، حلق لازم است.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۶۹؛ ج۵، ص۸۵.</ref> |
|
| |
|
| === قضای حج و عمره === | | === قضای حج و عمره === |
| بر پایه فقه [[امامیه|امامی]]،<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۶؛ الدروس، ج۱، ص۴۸۲؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۲۷-۴۲۸.</ref> [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>مختصر مزنی، ص۷۲؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۷.</ref> [[مذهب مالکی|مالکی]]،<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۹؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]،<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۲.</ref> اگر [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] محصور، [[مستحب]] باشد، [[قضا|قضای]] حج ناتمام لازم نیست؛ اما اگر حج بر عهده او مستقر شده باشد، قضای آن [[واجب]] است. اگر [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] واجب، غیر مستقر باشد، قضای آن لازم نیست؛ مگر آن که وی دیگر بار [[مستطیع]] شود. | | بر پایه فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>مختصر مزنی، ص۷۲؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۷.</ref> [[مذهب مالکی|مالکی]]،<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۹؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]،<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۲.</ref> تنها اگر حج بر عهده محصور مستقر شده باشد، قضای [[قضا|قضای]] حج ناتمام بر او [[واجب]] است. اگر [[حج]] یا [[عمره|عُمره]] واجب، غیر مستقر باشد، قضای آن لازم نیست؛ مگر آن که وی دوباره [[مستطیع]] شود. فقیهان [[مذهبی حنفی|حنفی]]، افزون بر آن، به وجوب قضای حج یا عمره [[مستحب]] نیز باور دارند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۲.</ref> |
| | | == زوال احصار == |
| فقیهان [[مذهبی حنفی|حنفی]]، افزون بر وجوب قضای حج یا عمره واجب محصور، به وجوب قضای حج یا عمره [[مستحب]] نیز باور دارند.<ref>تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۲.</ref> | | {{اصلی|زوال احصار}}به باور فقهای مذاهب اربعه با زوال اِحصار در [[حج واجب]] در صورتی که زمان ادای [[مناسک حج]] نگذشته باشد،باید مناسک حج ادا شود؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴؛المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref> گرچه از نظر شافعی میتواند آن را به تأخیر اندازد.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref> بر پایه فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و ادای مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمیتواند با [[قربانی|قربانیکردن]] از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا ادای مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، [[تحلل|تَحَلُّل]] جایز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.</ref> |
| | |
| بر پایه فقه حنفی، اگر شخص محصور [[حج]] به جا میآورده، باید یک حج قضا برای آغاز حج و یک [[عمره|عُمره]] قضا برای [[تحلل|تَحَلُّل]] بگزارد و اگر عمره به جا میآورده، باید یک عمره قضا انجام دهد. نیز اگر وی [[حج قران|حج قِران]] میگزارده، باید یک حج قضا و دو عمره قضا به جا آورد که یکی از آن دو برای قِران و دیگری برای تحلل است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ الدر المختار، ج۲، ص۶۵۲.</ref>
| |
| | |
| به نظر مشهور [[امامیه|امامیان]]، اگر حج یا عمره محصور مستحب باشد، باید شخصی را نائب سازد تا [[طواف نساء]] را به نیابت از او به جا آورد.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.</ref>
| |
| | |
| === اشتراط تحلّل === | |
| {{اصلی|اشتراط تحلل}}به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>السرائر، ج۱، ص۵۳۳؛ الجامع للشرائع، ص۲۰۴؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۴۶.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۷.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۳۱۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۴۶.</ref> [[اشتراط تحلل|اشتراط تحلّل]] در هنگام [[احرام]] صحیح است؛ یعنی انسان هنگام احرام شرط کند که اگر بیمار شود یا توشه سفر او پایان یابد یا به سبب منع ظالمی نتواند حج را به پایان رساند، از احرام بیرون آید. بر این اساس، هرگاه یکی از این موانع تحقق یابد، چنین شرطی نافذ است و او میتواند از احرام خارج شود. [[مذهب مالکی|مالکیان]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفیان]]<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۸.</ref> چنین شرطی را صحیح و نافذ ندانستهاند. | |
| | |
| در صورت [[اشتراط تحلل]]، برخی فقیهان [[امامیه|شیعه]] به وجوب [[قربانی]]<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.</ref> و برخی به عدم وجوب آن اعتقاد دارند.<ref>الانتصار، ص۲۵۸؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ الجامع للشرائع، ص۲۲۲.</ref>
| |
| | |
| [[مذهب شافعی|شافعیان]] بر آنند که در صورت اشتراط، هنگامی برای [[تحلل|تَحَلّل]]، [[ذبح]] قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح [[قربانی]] تحلل یابد. در غیر این صورت، شافعیان درباره وجوب قربانی برای تحلل اختلاف نظر دارند.<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.</ref> | |
| | |
| [[مذهب حنبلی|حنبلیان]] به [[واجب|واجبنبودن]] قربانی باور دارند.<ref>المغنی، ج۳، ص۲۴۳، ۳۷۷.</ref>
| |
| | |
| در منابع فقه [[امامیه|امامی]]، آثاری گوناگون برای [[اشتراط تحلل|اشتراط تَحَلُّل]] در هنگام [[احرام]] یاد شده است؛ از جمله: تعجیل تحلل،<ref>المختصر النافع، ص۱۰۰؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۶۳؛ ج۲، ص۱۱۳.</ref> یعنی لازم نبودن انتظار برای رسیدن قربانی به محل [[ذبح]] در احصار به سبب بیماری، لزوم نداشتن قضای حج در سال آینده،<ref>نک: تهذیب، ج۵، ص۲۹۶؛ معتمد العروه، ج۲، ص۵۱۵-۵۱۶.</ref> حصول تحلّل از همه [[حرام|مُحَرَمَّات]] احرام حتی کامیابی جنسی.<ref>نک: کشف اللثام، ج۵، ص۳۱۶؛ کشف الغطاء، ج۲، ص۴۴۶؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref>
| |
|
| |
|
| === زوال احصار === | | == اشتراط تحلّل == |
| {{اصلی|زوال احصار}}به نظر فقیهان [[امامیه|امامی]]، اگر احصار پیش از [[ذبح]] قربانی از میان رود، به پایان رساندن [[عمره|عُمره]] یا [[حج]] واجب است، مشروط بر آن که زمان انجام دادن حج باقی باشد و استطاعت از میان نرفته باشد؛<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ النهایه، ص۲۸۲؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳.</ref> اگر امکان ادای فریضه حج فراهم نباشد، مانند آن که [[وقوف در عرفات|وُقوف]] در [[مشعر|مَشعر]] و [[عرفات|عَرَفات]] در زمان ویژه امکان نیابد، باید با [[عمره مفرده|عُمره مُفرَده]] تحلل صورت گیرد.<ref>شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۶؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۲۲.</ref> | | {{اصلی|اشتراط تحلل}}به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]<ref>السرائر، ج۱، ص۵۳۳؛ الجامع للشرائع، ص۲۰۴؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۴۶.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۷.</ref> و [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۳۱۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۴۶.</ref> [[اشتراط تحلل|اشتراط تحلّل]] در هنگام [[احرام]] صحیح است؛ یعنی انسان هنگام احرام شرط کند که اگر بیمار شود یا توشه سفر او پایان یابد یا به سبب منع ظالمی نتواند حج را به پایان رساند، از احرام بیرون آید. بر این اساس، هرگاه یکی از این موانع تحقق یابد، چنین شرطی نافذ است و او میتواند از احرام خارج شود. |
|
| |
|
| به باور فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، با زوال اِحصار در [[حج مستحب]]، حتی اگر وقت برای تجدید [[احرام]] و ادای دیگرباره حج باشد، وظیفهای بر عهده محصور نیست. در [[حج واجب]] نیز اگر زمان کافی برای تجدید احرام و حج باقی نمانده باشد، همین حکم جاری است؛ اما اگر زمان ادای [[مناسک حج]] نگذشته باشد، حج همچنان بر او واجب است؛ گرچه میتواند آن را به تأخیر اندازد.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref> به باور دیگر مذاهب [[اهل سنت]]، در صورت زوال احصار و باقی بودن زمان کافی، باید مناسک حج ادا شود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> بر پایه فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و ادای مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمیتواند با [[قربانی|قربانیکردن]] از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا ادای مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، [[تحلل|تَحَلُّل]] جایز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.</ref>
| | در صورت [[اشتراط تحلل]]، تنها برخی فقیهان [[امامیه|شیعه]] به وجوب [[قربانی]] اعتقاد دارند.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.</ref> [[مذهب شافعی|شافعیان]] بر آنند که در صورت اشتراط، هنگامی برای [[تحلل|تَحَلّل]]، [[ذبح]] قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح [[قربانی]] تحلل یابد. در غیر این صورت،درباره وجوب قربانی اختلاف نظر دارند.<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.</ref> |
|
| |
|
| == پیوند به بیرون == | | == پیوند به بیرون == |