پرش به محتوا

احصار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حج
خط ۴۶: خط ۴۶:


=== استحباب تأخیر در تحلّل ===
=== استحباب تأخیر در تحلّل ===
به نظر فقیهان امامی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.</ref> و ا[[هل سنت]]<ref>الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.</ref> حکم [[تحلل|تَحلُّل]]، رخصت است نه عزیمت؛ یعنی تحلل در وضع خاص اِحصار و صَدّ [[مباح]] می‌شود و [[واجب]] نیست.
به نظر فقیهان امامی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.</ref> و ا[[هل سنت]]<ref>الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.</ref> حکم [[تحلل|تَحلُّل]]، "رخصت" است نه "عزیمت"؛ یعنی تحلّل در وضع خاص اِحصار و صَدّ [[مباح]] می‌شود و [[واجب]] نیست.


فقیهان امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> بر آنند که [[مستحب]] است شخص [[محصر|مُحصَر]] تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]] تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.</ref> فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانسته‌اند.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref>
به نظر فقیهان امامی<ref>تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> [[مستحب]] است شخص [[محصر|مُحصَر]] تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]] تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.</ref> فقیهان [[مذهب مالکی|مالکی]] در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانسته‌اند.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.</ref>
===نیت تحلّل===
===نیت تحلّل===
[[فقه|فقیهان]] همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت [[تحلل|تَحَلُّل]] برای محصور اتفاق‌نظر دارند؛ هر چند فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام [[ذبح]] قربانی لازم است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.</ref> فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> ، [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>نک: البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.</ref> هنگام فرستادن [[قربانی]] به سوی حرم و ذبح، نیت تحلّل را ضروری شمرده و گفته‌اند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمی‌شود.
[[فقه|فقیهان]] همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت [[تحلل|تَحَلُّل]] برای محصور اتفاق‌نظر دارند؛ هر چند فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام [[ذبح]] قربانی لازم است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.</ref> فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> ، [[مذهب مالکی|مالکی]]<ref>مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>نک: البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.</ref> هنگام فرستادن [[قربانی]] به سوی حرم و ذبح، نیت تحلّل را ضروری شمرده و گفته‌اند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمی‌شود.
خط ۵۴: خط ۵۴:
===قربانی===
===قربانی===
{{اصلی|قربانی}}
{{اصلی|قربانی}}
فقیهان [[امامیه|امامی]] بر آنند که برای [[تحلل|تَحَلُّل]] محصور، [[قربانی]] لازم است؛<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳-۴۲۴؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> اما درباره مصدود نظر مشهور، [[وجوب]] قربانی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و نظر غیرمشهور، واجب نبودن آن است.<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> اگر محصور در حال ادای [[حج قران|حج قِران]] باشد، به نظر مشهور [[فقه|فقیهان]] امامی<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۹۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۱.</ref> [[ذبح]] همان حیوانی که هنگام احرام، برای [[اشعار|اِشعار]] یا [[تقلید]] همراه احرام‌گزار بوده، به عنوان قربانی کافی است.<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸؛ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ الاحصار و الصد، ص۱۳.</ref> اما برخی فقیهان امامی به وجوب دو قربانی باور دارند؛ یکی برای اشعار یا تقلید و دیگری برای احصار و درآمدن از احرام؛<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۹-۶۴۰؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۴۷-۳۴۸.</ref> در جایی که قربانی دیگری به سبب نذر یا کفاره بر شخص محصور واجب شده باشد، نیز همین اختلاف دیده می‌شود.<ref>الدروس، ج۱، ص۴۷۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ المعتمد، ج۳، ص۴۴۷-۴۴۸، «کتاب الحج».</ref>  
به نظر فقیهان [[امامیه|امامی]] برای [[تحلل|تَحَلُّل]] محصور، [[قربانی]] لازم است؛<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳-۴۲۴؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۱۴۲.</ref> اما درباره مصدود نظر مشهور، [[وجوب]] قربانی<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و نظر غیرمشهور، واجب نبودن آن است.<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> اگر محصور در حال ادای [[حج قران|حج قِران]] باشد، به نظر مشهور [[فقه|فقیهان]] امامی<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۹۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۱.</ref> [[ذبح]] همان حیوانی که هنگام احرام، برای [[اشعار|اِشعار]] یا [[تقلید]] همراه احرام‌گزار بوده، به عنوان قربانی کافی است.<ref>الکافی فی الفقه، ص۲۱۸؛ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ الاحصار و الصد، ص۱۳.</ref> اما برخی فقیهان امامی به وجوب دو قربانی باور دارند؛ یکی برای اشعار یا تقلید و دیگری برای احصار و درآمدن از احرام؛<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۹-۶۴۰؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۴۷-۳۴۸.</ref> در جایی که قربانی دیگری به سبب نذر یا کفاره بر شخص محصور واجب شده باشد، نیز همین اختلاف دیده می‌شود.<ref>الدروس، ج۱، ص۴۷۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ المعتمد، ج۳، ص۴۴۷-۴۴۸، «کتاب الحج».</ref>  


به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.</ref> برای تحلّلِ محصور، قربانی‌کردن لازم است. در [[حج قران|حج قِران]]، به باور فقیهان حنفی، [[ذبح]] دو قربانی لازم است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.</ref>  اما دیگر فقیهان [[اهل سنت]] برای تحلل او تنها یک قربانی را کافی می‌دانند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۸۸.</ref> [[مذهب مالکیان|مالکیان]] برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمی‌شمرند<ref>الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> و بر آنند که محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج می‌شود.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref>
به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.</ref> ، [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.</ref> و [[مذهب حنفی|حنفی]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.</ref> برای تحلّلِ محصور، قربانی‌کردن لازم است. در [[حج قران|حج قِران]]، به باور فقیهان حنفی، [[ذبح]] دو قربانی لازم است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.</ref>  اما دیگر فقیهان [[اهل سنت]] برای تحلل او تنها یک قربانی را کافی می‌دانند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۸۸.</ref> [[مذهب مالکیان|مالکیان]] برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمی‌شمرند<ref>الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> و می گویند محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج می‌شود.<ref>حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref>


==== بدل قربانی ====
==== بدل قربانی ====
به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|شیعه]]، در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، در اِحصار<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۷؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۰۰.</ref> و صَدّ<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.</ref> بدلی وجود ندارد و [[وجوب]] قربانی برداشته می‌شود.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.</ref> برخی از [[فقه|فقیهان]] شیعه<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۶-۳۰۷؛ الحدائق، ج۱۶، ص۲۳-۲۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۳-۱۲۴.</ref> ، از جمله شماری از معاصران<ref>المعتمد، ج۵، ص۴۶۲، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۲۲۵؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۹۰.</ref> وجود بدل قربانی (۱۰ روز روزه گرفتن) را برای احصار پذیرفته‌اند. فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] نیز وجود بدل را نمی‌پذیرند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> در فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]، درباره بدل داشتن قربانی احصار، دو سخن یافت می‌شود که سخن مشهور، وجود بدل است. برخی معتقدان به وجود بدل، قائل به وجوب اطعام بعضی به وجوب ۱۰ روز روزه و شماری به تخییر میان اطعام و ۱۰ روز روزه هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]] بر آنند که بدل قربانی احصار ۱۰ روز روزه گرفتن است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> در فقه [[مذهب مالکی|مالکی]] از آن‌جا که قربانی احصار واجب شمرده نشده، بدل نیز در میان نیست.<ref>نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.</ref>
در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|شیعه]]، در اِحصار<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۷؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۰۰.</ref> و صَدّ<ref>جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.</ref> بدلی وجود ندارد و [[وجوب]] قربانی برداشته می‌شود.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.</ref> برخی از [[فقه|فقیهان]] شیعه<ref>کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۶-۳۰۷؛ الحدائق، ج۱۶، ص۲۳-۲۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۳-۱۲۴.</ref> ، از جمله شماری از معاصران<ref>المعتمد، ج۵، ص۴۶۲، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۲۲۵؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۹۰.</ref> وجود بدل قربانی (۱۰ روز روزه گرفتن) را برای احصار پذیرفته‌اند. فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] نیز وجود بدل را نمی‌پذیرند.<ref>بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.</ref> در فقه [[مذهب شافعی|شافعی]]، درباره بدل داشتن قربانی احصار، دو سخن یافت می‌شود که سخن مشهور، وجود بدل است. برخی معتقدان به وجود بدل، قائل به وجوب اطعام، بعضی به وجوب ۱۰ روز روزه و شماری به تخییر میان اطعام و ۱۰ روز روزه هستند.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref> به نظر فقیهان [[مذهب حنبلی|حنبلی]] بدل قربانی احصار ۱۰ روز روزه گرفتن است.<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.</ref> در فقه [[مذهب مالکی|مالکی]] از آن‌جا که قربانی احصار واجب شمرده نشده، بدل نیز در میان نیست.<ref>نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.</ref>


==== مکان [[ذبح]] قربانی ====
==== مکان [[ذبح]] قربانی ====
به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، مکان ذبح [[قربانی]] محصور، اگر در حال ادای حج باشد، [[منا|مِنا]] و اگر در حال گزاردن [[عمره|عُمره]] باشد، [[مکه]] است.<ref>السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.</ref> و مکان ذبح قربانی مصدود، همان محلی است که در آن‌جا بازداشته شده است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> سایر اقوال [[فقه|فقیهان]] امامی عبارتند از: 1) مکان ذبح قربانی برای محصور و مصدود، همان محل حصر و صد است.<ref>المقنع، ص۲۴۴.</ref> 2) ارسال قربانی در [[حج واجب]] به منا و ذبح قربانی در [[حج مستحب]] در محل احصار.<ref>المراسم العلویه، ص۱۱۷.</ref> 3) تخییر میان ارسال قربانی به منا و ذبح قربانی در محل احصار.<ref>مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۵۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۳۰۴؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۱۴.</ref>  
به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، مکان ذبح [[قربانی]] محصور، اگر در حال انجام حج باشد، [[منا|مِنا]] و اگر در حال انجام [[عمره|عُمره]] باشد، [[مکه]] است.<ref>السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.</ref> و مکان ذبح قربانی مصدود، همان محلی است که در آن‌جا بازداشته شده است.<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.</ref> سایر اقوال [[فقه|فقیهان]] امامی عبارتند از: 1) مکان ذبح قربانی برای محصور و مصدود، همان محل حصر و صد است.<ref>المقنع، ص۲۴۴.</ref> 2) ارسال قربانی در [[حج واجب]] به منا و ذبح قربانی در [[حج مستحب]] در محل احصار.<ref>المراسم العلویه، ص۱۱۷.</ref> 3) تخییر میان ارسال قربانی به منا و ذبح قربانی در محل احصار.<ref>مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۵۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۳۰۴؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۱۴.</ref>  


مکان ذبح قربانی برای شخص محصور،از نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.</ref>  همان مکان حصر؛ از نظر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] منطقه [[حرم]] است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.</ref>
مکان ذبح قربانی برای شخص محصور،از نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.</ref>  همان مکان حصر؛ و از نظر فقیهان [[مذهب حنفی|حنفی]] منطقه [[حرم]] است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.</ref>


==== زمان [[ذبح]] قربانی ====
==== زمان [[ذبح]] قربانی ====
به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، زمان [[قربانی]] محصور در [[حج]]، روز [[عید قربان]] است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۱۲.</ref> شخص محصور، قربانی یا بهای آن را از طریق فردی به [[منا|مِنا]] می‌فرستد و با او وعده می‌کند که در روز عید قربان، آن را ذبح کند تا محصور از [[احرام]] بیرون آید.<ref>تهذیب، ج۵، ص۴۲۱-۴۲۲.</ref> برخی از فقیهان امامی زمان ذبح قربانی را روز عید قربان و [[ایام تشریق|ایام تَشریق]] (روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ ذی‌حجه)<ref>قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۴۴.</ref> و بعضی آن را نامُعَیّن و منوط به اراده طرفین [[مواعده|مُواعده]] دانسته‌اند.<ref>مناسک الحج، خویی، ص۲۰۹؛ مناسک الحج، روحانی، ص۱۸۷؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> اگر احصار در [[عمره|عُمره]] باشد، به نظر فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۳۷۳؛ الوسیله، ص۱۹۳.</ref> ، ذبح قربانی زمان خاص ندارد و به اختیار شخص محصور وابسته است. فقیهان امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.</ref> زمان ذبح قربانی مصدود را همان زمانی دانسته‌اند که بازدارندگی دشمن تحقق می‌یابد.
به نظر مشهور فقیهان [[امامیه|امامی]]، زمان [[قربانی]] محصور در [[حج]]، روز [[عید قربان]] است.<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۱۲.</ref> شخص محصور، قربانی یا بهای آن را از طریق فردی به [[منا|مِنا]] می‌فرستد و با او وعده می‌کند که در روز عید قربان، آن را ذبح کند تا محصور از [[احرام]] بیرون آید.<ref>تهذیب، ج۵، ص۴۲۱-۴۲۲.</ref> برخی زمان ذبح قربانی را روز عید قربان و [[ایام تشریق|ایام تَشریق]] (روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ ذی‌حجه)<ref>قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۴۴.</ref> و بعضی آن را نامُعَیّن و منوط به اراده طرفین [[مواعده|مُواعده]] دانسته‌اند.<ref>مناسک الحج، خویی، ص۲۰۹؛ مناسک الحج، روحانی، ص۱۸۷؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> اگر احصار در [[عمره|عُمره]] باشد، به نظر فقیهان امامی<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۳۷۳؛ الوسیله، ص۱۹۳.</ref> ، ذبح قربانی زمان خاص ندارد و به اختیار شخص محصور وابسته است. فقیهان امامی<ref>السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.</ref> زمان ذبح قربانی مصدود را همان زمانی دانسته‌اند که بازدارندگی دشمن تحقق می‌یابد.


به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و برخی [[مذهب حنفی|حنفیان]] و خود [[ابوحنیفه]]<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> ، ذبح قربانی برای محصور دارای زمان خاص نیست. به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، زمان قربانی محصور در [[حج]]، هشتم و نهم و دهم [[ذی‌حجه]] و در [[عمره|عُمره]]، نامُعَیّن است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref>   
به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]،<ref>نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.</ref> [[مذهب حنبلی|حنبلی]]<ref>المغنی، ج۳، ص۳۷۳.</ref> و برخی [[مذهب حنفی|حنفیان]] و خود [[ابوحنیفه]]<ref>نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref> ، ذبح قربانی برای محصور دارای زمان خاص نیست. به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، زمان قربانی محصور در [[حج]]، هشتم و نهم و دهم [[ذی‌حجه]] و در [[عمره|عُمره]]، نامُعَیّن است؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref>   
خط ۹۲: خط ۹۲:
در صورت [[اشتراط تحلل]]، برخی فقیهان [[امامیه|شیعه]] به وجوب [[قربانی]]<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.</ref> و برخی به عدم وجوب آن اعتقاد دارند.<ref>الانتصار، ص۲۵۸؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ الجامع للشرائع، ص۲۲۲.</ref>  
در صورت [[اشتراط تحلل]]، برخی فقیهان [[امامیه|شیعه]] به وجوب [[قربانی]]<ref>الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.</ref> و برخی به عدم وجوب آن اعتقاد دارند.<ref>الانتصار، ص۲۵۸؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ الجامع للشرائع، ص۲۲۲.</ref>  


[[مذهب شافعی|شافعیان]] بر آنند که در صورت اشتراط، هنگامی برای [[تحلل|تَحَلّل]]، [[ذبح]] قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح [[قربانی]] تحلل یابد. در غیر این صورت، شافعیان درباره وجوب قربانی برای تحلل اختلاف نظر دارند.<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.</ref>  
به نظر [[مذهب شافعی|شافعیان]] در صورت اشتراط، هنگامی برای [[تحلل|تَحَلّل]]، [[ذبح]] قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح [[قربانی]] تحلل یابد. در غیر این صورت، شافعیان درباره وجوب قربانی برای تحلل اختلاف نظر دارند.<ref>فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.</ref>  


[[مذهب حنبلی|حنبلیان]] به [[واجب|واجب‌نبودن]] قربانی باور دارند.<ref>المغنی، ج۳، ص۲۴۳، ۳۷۷.</ref>   
[[مذهب حنبلی|حنبلیان]] به [[واجب|واجب‌نبودن]] قربانی باور دارند.<ref>المغنی، ج۳، ص۲۴۳، ۳۷۷.</ref>   
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
به نظر فقیهان [[امامیه|امامی]]، اگر احصار پیش از [[ذبح]] قربانی از میان رود، به پایان رساندن [[عمره|عُمره]] یا [[حج]] واجب است، مشروط بر آن که زمان انجام دادن حج باقی باشد و استطاعت از میان نرفته باشد؛<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ النهایه، ص۲۸۲؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳.</ref> اگر امکان ادای فریضه حج فراهم نباشد، مانند آن که [[وقوف در عرفات|وُقوف]] در [[مشعر|مَشعر]] و [[عرفات|عَرَفات]] در زمان ویژه امکان نیابد، باید با [[عمره مفرده|عُمره مُفرَده]] تحلل صورت گیرد.<ref>شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۶؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۲۲.</ref>  
به نظر فقیهان [[امامیه|امامی]]، اگر احصار پیش از [[ذبح]] قربانی از میان رود، به پایان رساندن [[عمره|عُمره]] یا [[حج]] واجب است، مشروط بر آن که زمان انجام دادن حج باقی باشد و استطاعت از میان نرفته باشد؛<ref>المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ النهایه، ص۲۸۲؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳.</ref> اگر امکان ادای فریضه حج فراهم نباشد، مانند آن که [[وقوف در عرفات|وُقوف]] در [[مشعر|مَشعر]] و [[عرفات|عَرَفات]] در زمان ویژه امکان نیابد، باید با [[عمره مفرده|عُمره مُفرَده]] تحلل صورت گیرد.<ref>شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۶؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۲۲.</ref>  


به باور فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، با زوال اِحصار در [[حج مستحب]]، حتی اگر وقت برای تجدید [[احرام]] و ادای دیگرباره حج باشد، وظیفه‌ای بر عهده محصور نیست. در [[حج واجب]] نیز اگر زمان کافی برای تجدید احرام و حج باقی نمانده باشد، همین حکم جاری است؛ اما اگر زمان ادای [[مناسک حج]] نگذشته باشد، حج همچنان بر او واجب است؛ گرچه می‌تواند آن را به تأخیر اندازد.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref> به باور دیگر مذاهب [[اهل سنت]]، در صورت زوال احصار و باقی بودن زمان کافی، باید مناسک حج ادا شود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> بر پایه فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و ادای مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمی‌تواند با [[قربانی|قربانی‌کردن]] از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا ادای مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، [[تحلل|تَحَلُّل]] جایز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.</ref>  
به نظر فقیهان [[مذهب شافعی|شافعی]]، با زوال اِحصار در [[حج مستحب]]، حتی اگر وقت برای تجدید [[احرام]] و انجام دوباره حج باشد، وظیفه‌ای بر عهده محصور نیست. در [[حج واجب]] نیز اگر زمان کافی برای تجدید احرام و حج باقی نمانده باشد، همین حکم جاری است؛ اما اگر زمان انجام [[مناسک حج]] نگذشته باشد، حج همچنان بر او واجب است؛ گرچه می‌تواند آن را به تأخیر اندازد.<ref>المجموع، ج۸، ص۲۹۷.</ref> به نظر مذاهب دیگر [[اهل سنت]]، در صورت زوال احصار و باقی بودن زمان کافی، باید مناسک حج ادا شود.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> بر پایه فقه [[مذهب حنفی|حنفی]]، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و انجام مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمی‌تواند با [[قربانی|قربانی‌کردن]] از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا انجام مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، [[تحلل|تَحَلُّل]] جایز است.<ref>المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.</ref>  


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==

نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۲

به ناتوانی مُحرِم از انجام مناسک حج یا عُمره به دلیل عوامل بیرونی مانند دشمن "صَدّ" و به دلیل عوامل درونی همچون بیماری "اِحصار" می‌گویند. نخستین بار مشرکانمکه مانع انجام حج پیامبر(ص) و اصحابش در ماجرای صلح حُدَیبیه شدند. احصار یا صدّ زمانی اتفاق می افتد که عمره گزار از ورود به مکه و انجام اعمال عمره و حج‌گزار از وقوف در عَرَفات و مَشعر، ناتوان شود. در این صورت فرد با قربانی وعلاوه بر آن، طبق نظر برخی با حَلق یا تقصیر از احرام خارج و محرمات احرام برایش حلال می شود. البته حلال‌شدن کامیابی جنسی برای محصور در حج واجب، به انجام مناسک در سال آینده و در حج مستحب، به انجام طواف نساء شخصی دیگر به نیابت از او وابسته است. حج‌گزار می‌تواند هنگام احرام شرط کند که اگر احصار و صدّ پیش آید، از احرام خارج شود. اگر احصار پیش از ذبح قربانی از بین برود، واجب است که حج‌گزار مناسک عُمره یا حج را تمام کند.

مفهوم‌شناسی

«احصار» به معنای بازداشتن، تنگ گرفتن و احاطه کردن[۱] و «صدّ» به معنای بازداشتن و روی گرداندن است.[۲]

در فقه امامی، «احصار» عبارت است از بیمار شدن احرام‌گزار هنگام مناسک حج یا عُمره، به گونه‌ای که از تمام کردن آن ناتوان شود.[۳] برخی مجروح یا شکسته استخوان را نیز محصور می دانند.[۴] و «صدّ» یعنی دشمن از ورود احرام‌گزار به مکه، در عمره یا حج و یا از وقوف وی در مشعر و عَرَفات در حج جلوگیری کند.[۵] این تعریف موافق با روایتی از امام صادق(ع) است.[۶]

اما احصار در فقه حنفی، با هر چه مانع حج ‌گزاردن محرم شود، تحقق می‌یابد؛ همچون بازدارندگی دشمن، بروز بیماری، نبودن هزینه سفر، و درگذشت همسر یا مَحرم زن.[۷] و به نظر فقیهان مالکی[۸] و شافعی[۹] و مشهور فقه حنبلی[۱۰]تنها با بازدارندگی دشمن محقق می‌شود؛ «صدّ» در برخی منابع فقهی اهل سنت به چشم می‌خورد؛[۱۱] اما معنایی مصطلح نیافته است.

در منابع فقهی، کسی که به سبب احصار از اتمام حج بازماند، «محصور» یا «مُحصَر» و آن که بر اثر «صدّ» توفیق اتمام حج نیابد، «مصدود» خوانده می‌شود.

احصار و صد در قرآن

موضوع اِحصار و صَدّ، در آیات 196 سوره بقره و 2 سوره مائده مطرح شده است؛ به باور مُحَدِّثان[۱۲] و مفسران[۱۳] آیه 196 سوره بقره در صلح حُدَیبیّه نازل شد. هنگامی که پیامبر(ص) همراه با جمعی از مسلمانان برای ادای مناسک راهی مکه شد، مشرکان مکه ایشان را از این کار بازداشتند. از این رو، ایشان در حُدَیبیّه شتر خود را به عنوان قربانی مناسک عُمره، نَحر کرد و از احرام خارج شد. در آیات ۲۵ سوره‌ فتح، ۲۵ سوره حجّ و ۳۴ سوره انفال کسانی که مسلمانان را از ادای مناسک حج بازمی‌دارند، نکوهش شده‌اند.

نمونه‌های تاریخی احصار و صد

گزارش‌هایی از نمونه‌های احصار و صد در طول تاریخ اسلام در منابع تاریخی ثبت شده است. از جمله گزارش شده که امام حسین(ع) بر اثر بیماری در عمره دچار احصار شد و با قربانی‌کردن شتر و حَلق از احرام بیرون آمد و پس از بهبود، عمره دیگری به جا آورد.[۱۴]

موارد دیگری از اِحصار و صدّ در منابع تاریخی ثبت شده است:

  1. ممانعت عبدالله بن زبیر از طواف کعبه و سعی میان صفا و مروه در سال ۷۲ق،[۱۵]
  2. درگیری میان امیر الحاج و امیر مکه در موسم حج سال ۵۵۷ق، به گونه‌ای که بیشتر حج‌گزاران نتوانستند وارد مکه شده، حج خود را تمام کنند،[۱۶]
  3. بازدارندگی کامل و لشکریانش از حج‌گزاری خضر بن سلطان صلاح ‌الدین و همراهانش در ناحیه بدر، پس از احرام آن‌ها در سال ۶۱۰ق،[۱۷]
  4. آشوب و غارت عَرَفات و مکه در سال ۶۹۸ق که به کشته و زخمی شدن شماری از حاجیان انجامید،[۱۸]
  5. آشوب و درگیری در منا میان مصریان و حجازیان در سال ۷۰۵ق،[۱۹]
  6. درگیری در سال ۷۴۳ق در عَرَفه میان امیر الحاج و اَشراف که موجب اخلال در ادای برخی از مناسک حج شد،[۲۰]
  7. فتنه و درگیری در سال ۸۱۷ق در ایام حج در مِنا که ریشه آن، ستیز میان امیر الحاج مصر و یکی از فرماندهانش بود و موجب زخمی شدن شماری بسیار از حج‌گزاران گشت،[۲۱]
  8. تصرف مکه به دست وهابیان در سال ۱۲۱۹ق که وقوف اهالی مکه در عرفه را مانع شد،[۲۲]
  9. جلوگیری از حج‌گزاری جمعی از ایرانیان و یکی از عالمان ایرانی پس از احرام در مسجد شَجَره، به دست گروهی از اعراب در حدود نیمه قرن ۱۴ق،[۲۳]
  10. بسته شدن درهای مسجدالحرام و کشتار برخی از زائران در سال ۱۴۰۰ق به ‌دست وهابی افراطی، جهیمان العتیبی.[۲۴]

تحقق احصار و صد

به نظر فقیهان امامی اِحصار یا صدّ در حج هنگامی تحقق می‌یابد که وقوف در عَرَفات و مَشعر یا یکی از آن دو ممکن نگردد و زمان حج سپری شود.[۲۵] به نظر عده ای، اگر این ناتوانی پس از وقوف در مشعر و عرفات، یعنی هنگام نزول در مَنا پدید آید، احصار یا صد تحقق نمی‌یابد؛ بلکه باید برای رَمْیْ و ذبح قربانی نائب گرفت و پس از حَلْق یا تقصیر و خروج از احرام، به بقیه اعمال پرداخت.[۲۶] برخی بازداشته شدن از ورود به منا و مکه را احصار یا صَدّ می‌دانند.[۲۷] احصار یا صدّ در عُمره، با ممنوعیت از رسیدن به مکه[۲۸] یا ممنوعیت از انجام اعمال عمره پس از رسیدن به مکه[۲۹] تحقق می‌یابد. برخی در صورت ناتوانی از طواف یا سعی نیز قائل به تحقق احصار یا صد شده‌اند.[۳۰]

به نظر فقیهان اهل سنت اگر احرام‌گزار از وقوف در عَرَفات و طواف افاضه ناتوان گردد، احصار تحقق می‌یابد.[۳۱] اما اگر ممنوعیت تنها از وقوف باشد، حنفیان[۳۲] و اندکی از حنبلیان[۳۳] آن را احصار نمی دانند؛ ولی فقیهان شافعی، مالکی و حنبلی آن را احصار می‌دانند؛ هرچند به نظر همگی در این حالت، تَحَلُّل با انجام اعمال عُمره حاصل می شود؛[۳۴] و اگر ممنوعیت تنها از طواف افاضه باشد، حنفیان و مالکیان، آن را احصار نمی دانند؛[۳۵] ولی شافعیان آن را احصار می دانند.[۳۶] از دید حنبلیان، اگر منع از طواف پس از وقوف در عرفه و پیش از رَمْی جَمَرَه عَقَبه رخ دهد، احصار تحقق می‌یابد؛ ولی اگر پس از رمی جمره عقبه باشد، احصار تحقق نمی یابد.[۳۷]

در صورت پیدایش احصار و صد با هم، برخی از فقیهان امامی قائل به تخییر و حق انتخاب احرام‌گزار میان حکم آن دو هستند؛[۳۸] یعنی می‌تواند حکم آسان‌تر را برگزیند.[۳۹] به نظر اندکی از فقیهان اگر یکی از آن دو زودتر پیش آید، باید به حکم همان عمل شود و اگر با هم رخ دهند، باید به حکم احصار عمل گردد.[۴۰]

تحلّل

حکم مشترک محصور و مصدود از نظر همه فقیهان امامی[۴۱] و اهل سنت[۴۲]، تحلّل[۴۳] یعنی خروج از احرام و حلال‌شدن محرمات احرام است. مالک بن انس به تحلل محصور در عُمره باور ندارد.[۴۴]

تَحَلُّل مصدود به نظر برخی فقهاء امامی با قربانی‌کردن و به نظر برخی دیگر از آنان با قربانی و حَلق یا تقصیر؛ و تحلل محصور از نظر فقهاء امامی با قربانی و حلق یا تقصیر و به نظر مشهور شافعیان و بیشتر حنبلیان، با قربانی و حلق؛ و به نظر مالکیان تنها با نیت تحلل و به نظر بیشتر فقیهان حنفی تنها با قربانی‌کردن است.[نیاز به منبع]

دامنه تحلّل محصور و مصدود

به نظر فقیهان امامی، برای مصدود، همه محرمات احرام حلال می‌گردد؛[۴۵] ولی برای محصور در حج واجب، به نظر مشهور فقیهان امامی،[۴۶] همه مُحرَّمات احرام جز کامیابی جنسی حلال می‌شود و تَحلُّل در این زمینه وابسته به انجام مناسک در سال آینده است. در حج مستحب، تحلل کامیابی جنسی، وابسته به انجام طواف نساء توسط شخصی دیگر به نیابت از محصور است.[۴۷]شماری از فقیهان[۴۸] ، دامنه تحلل محصور در حج مستحب را شامل همه مُحَرّمات دانسته‌اند.[۴۹] به نظر همه فقیهان امامی، در عُمره مُفرَده و به نظر مشهور آنان در عمره تَمتُّع، تَحلُّل کامل حتی در زمینه کامیابی جنسی، با انجام عمره مفرده دیگر پس از برطرف شدن بیماری است.[۵۰] ولی برخی برای تحلّل کامل ذبح قربانی را کافی می‌دانند و عمره دیگر را واجب نمی‌شمرند.[۵۱]

به نظر همه فقهاء اهل سنت برای محصور همه محرمات حتی کامیابی جنسی حلال می شود.[۵۲]

استحباب تأخیر در تحلّل

به نظر فقیهان امامی[۵۳] و اهل سنت[۵۴] حکم تَحلُّل، "رخصت" است نه "عزیمت"؛ یعنی تحلّل در وضع خاص اِحصار و صَدّ مباح می‌شود و واجب نیست.

به نظر فقیهان امامی[۵۵] و حنبلی[۵۶] مستحب است شخص مُحصَر تحلل را به تأخیر اندازد تا شاید اِحصار یا صدّ از میان برود. فقیهان شافعی تنها در صورت وسعت وقت، قائل به استحباب تأخیر هستند.[۵۷] فقیهان مالکی در هر حالت، پیش انداختن تحلّل را مستحب دانسته‌اند.[۵۸]

نیت تحلّل

فقیهان همه مذاهب اسلامی در اصل وجوب نیت تَحَلُّل برای محصور اتفاق‌نظر دارند؛ هر چند فقیهان امامی بر آنند که هم در اِحصار و هم در صدّ، نیت تحلّل هنگام ذبح قربانی لازم است.[۵۹] فقیهان شافعی[۶۰] ، مالکی[۶۱] ، حنبلی[۶۲] و حنفی[۶۳] هنگام فرستادن قربانی به سوی حرم و ذبح، نیت تحلّل را ضروری شمرده و گفته‌اند که ارسال قربانی بدون قصد تحلل موجب تحلل نمی‌شود.

قربانی

به نظر فقیهان امامی برای تَحَلُّل محصور، قربانی لازم است؛[۶۴] اما درباره مصدود نظر مشهور، وجوب قربانی[۶۵] و نظر غیرمشهور، واجب نبودن آن است.[۶۶] اگر محصور در حال ادای حج قِران باشد، به نظر مشهور فقیهان امامی[۶۷] ذبح همان حیوانی که هنگام احرام، برای اِشعار یا تقلید همراه احرام‌گزار بوده، به عنوان قربانی کافی است.[۶۸] اما برخی فقیهان امامی به وجوب دو قربانی باور دارند؛ یکی برای اشعار یا تقلید و دیگری برای احصار و درآمدن از احرام؛[۶۹] در جایی که قربانی دیگری به سبب نذر یا کفاره بر شخص محصور واجب شده باشد، نیز همین اختلاف دیده می‌شود.[۷۰]

به نظر فقیهان شافعی[۷۱] ، حنبلی[۷۲] و حنفی[۷۳] برای تحلّلِ محصور، قربانی‌کردن لازم است. در حج قِران، به باور فقیهان حنفی، ذبح دو قربانی لازم است؛[۷۴] اما دیگر فقیهان اهل سنت برای تحلل او تنها یک قربانی را کافی می‌دانند.[۷۵] مالکیان برای تحلّلِ محصور قربانی را لازم نمی‌شمرند[۷۶] و می گویند محصور تنها با نیت تحلل از احرام خارج می‌شود.[۷۷]

بدل قربانی

در صورت حاضر نبودن قربانی یا بهای آن، به نظر مشهور فقیهان شیعه، در اِحصار[۷۸] و صَدّ[۷۹] بدلی وجود ندارد و وجوب قربانی برداشته می‌شود.[۸۰] برخی از فقیهان شیعه[۸۱] ، از جمله شماری از معاصران[۸۲] وجود بدل قربانی (۱۰ روز روزه گرفتن) را برای احصار پذیرفته‌اند. فقیهان حنفی نیز وجود بدل را نمی‌پذیرند.[۸۳] در فقه شافعی، درباره بدل داشتن قربانی احصار، دو سخن یافت می‌شود که سخن مشهور، وجود بدل است. برخی معتقدان به وجود بدل، قائل به وجوب اطعام، بعضی به وجوب ۱۰ روز روزه و شماری به تخییر میان اطعام و ۱۰ روز روزه هستند.[۸۴] به نظر فقیهان حنبلی بدل قربانی احصار ۱۰ روز روزه گرفتن است.[۸۵] در فقه مالکی از آن‌جا که قربانی احصار واجب شمرده نشده، بدل نیز در میان نیست.[۸۶]

مکان ذبح قربانی

به نظر مشهور فقیهان امامی، مکان ذبح قربانی محصور، اگر در حال انجام حج باشد، مِنا و اگر در حال انجام عُمره باشد، مکه است.[۸۷] و مکان ذبح قربانی مصدود، همان محلی است که در آن‌جا بازداشته شده است.[۸۸] سایر اقوال فقیهان امامی عبارتند از: 1) مکان ذبح قربانی برای محصور و مصدود، همان محل حصر و صد است.[۸۹] 2) ارسال قربانی در حج واجب به منا و ذبح قربانی در حج مستحب در محل احصار.[۹۰] 3) تخییر میان ارسال قربانی به منا و ذبح قربانی در محل احصار.[۹۱]

مکان ذبح قربانی برای شخص محصور،از نظر فقیهان شافعی[۹۲] و حنبلی[۹۳] همان مکان حصر؛ و از نظر فقیهان حنفی منطقه حرم است.[۹۴]

زمان ذبح قربانی

به نظر مشهور فقیهان امامی، زمان قربانی محصور در حج، روز عید قربان است.[۹۵] شخص محصور، قربانی یا بهای آن را از طریق فردی به مِنا می‌فرستد و با او وعده می‌کند که در روز عید قربان، آن را ذبح کند تا محصور از احرام بیرون آید.[۹۶] برخی زمان ذبح قربانی را روز عید قربان و ایام تَشریق (روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ ذی‌حجه)[۹۷] و بعضی آن را نامُعَیّن و منوط به اراده طرفین مُواعده دانسته‌اند.[۹۸] اگر احصار در عُمره باشد، به نظر فقیهان امامی[۹۹] ، ذبح قربانی زمان خاص ندارد و به اختیار شخص محصور وابسته است. فقیهان امامی[۱۰۰] زمان ذبح قربانی مصدود را همان زمانی دانسته‌اند که بازدارندگی دشمن تحقق می‌یابد.

به نظر فقیهان شافعی،[۱۰۱] حنبلی[۱۰۲] و برخی حنفیان و خود ابوحنیفه[۱۰۳] ، ذبح قربانی برای محصور دارای زمان خاص نیست. به نظر برخی دیگر از فقیهان حنفی، زمان قربانی محصور در حج، هشتم و نهم و دهم ذی‌حجه و در عُمره، نامُعَیّن است؛[۱۰۴]

حلق و تقصیر

در فقه امامی، درباره حکم حَلق و تقصیر برای مصدود در حج و عمره، چند نظر یافت می‌شود: واجب‌نبودن حلق و تقصیر،[۱۰۵] وجوب تقصیر،[۱۰۶] وجوب حلق[۱۰۷] و وجوب اختیاری حلق یا تقصیر.[۱۰۸] برخی فقیهان نیز از باب احتیاط قائل به حلق یا تقصیر شده‌اند.[۱۰۹] برای تَحَلُّل محصور نیز برخی از فقیهان امامی[۱۱۰] تقصیر و بعضی[۱۱۱] حلق را لازم شمرده‌اند. برخی[۱۱۲] در عُمره تَمَتُّع قائل به تقصیرند و در حج به تخییر میان حلق و تقصیر باور دارند. برخی دیگر در همه موارد به تخییر میان حلق و تقصیر قائل شده‌اند.[۱۱۳]

به نظر مشهور فقیهان شافعی[۱۱۴] و برخی از فقیهان حنبلی[۱۱۵] برای تحلل محصور، حلق لازم است.[۱۱۶] مالکی‌ها[۱۱۷] و بیشتر فقیهان حنفی، جز ابویوسف[۱۱۸] و برخی از فقیهان حنبلی[۱۱۹] حلق را برای تَحَلُّل محصور لازم ندانسته‌اند.

قضای حج و عمره

بر پایه فقه امامی،[۱۲۰] شافعی،[۱۲۱] مالکی،[۱۲۲] و حنبلی،[۱۲۳] اگر حج یا عُمره محصور، مستحب باشد، قضای حج ناتمام لازم نیست؛ اما اگر حج بر عهده او مستقر شده باشد، قضای آن واجب است. اگر حج یا عُمره واجب، غیر مستقر باشد، قضای آن لازم نیست؛ مگر آن که وی دیگر بار مستطیع شود.

فقیهان حنفی، افزون بر وجوب قضای حج یا عمره واجب محصور، به وجوب قضای حج یا عمره مستحب نیز باور دارند.[۱۲۴]

بر پایه فقه حنفی، اگر شخص محصور حج به جا می‌آورده، باید یک حج قضا برای آغاز حج و یک عُمره قضا برای تَحَلُّل بگزارد و اگر عمره به جا می‌آورده، باید یک عمره قضا انجام دهد. نیز اگر وی حج قِران می‌گزارده، باید یک حج قضا و دو عمره قضا به جا آورد که یکی از آن دو برای قِران و دیگری برای تحلل است.[۱۲۵]

به نظر مشهور امامیان، اگر حج یا عمره محصور مستحب باشد، باید شخصی را نائب سازد تا طواف نساء را به نیابت از او به ‌جا آورد.[۱۲۶]

اشتراط تحلّل

به نظر مشهور فقیهان امامی[۱۲۷] ، حنبلی[۱۲۸] و شافعی[۱۲۹] اشتراط تحلّل در هنگام احرام صحیح است؛ یعنی انسان هنگام احرام شرط کند که اگر بیمار شود یا توشه سفر او پایان یابد یا به سبب منع ظالمی نتواند حج را به پایان رساند، از احرام بیرون آید. بر این اساس، هرگاه یکی از این موانع تحقق یابد، چنین شرطی نافذ است و او می‌تواند از احرام خارج شود. مالکیان[۱۳۰] و حنفیان[۱۳۱] چنین شرطی را صحیح و نافذ ندانسته‌اند.

در صورت اشتراط تحلل، برخی فقیهان شیعه به وجوب قربانی[۱۳۲] و برخی به عدم وجوب آن اعتقاد دارند.[۱۳۳]

به نظر شافعیان در صورت اشتراط، هنگامی برای تَحَلّل، ذبح قربانی لازم است که محصور شرط کرده باشد اگر مانعی پیش آید، پس از ذبح قربانی تحلل یابد. در غیر این صورت، شافعیان درباره وجوب قربانی برای تحلل اختلاف نظر دارند.[۱۳۴]

حنبلیان به واجب‌نبودن قربانی باور دارند.[۱۳۵]

در منابع فقه امامی، آثاری گوناگون برای اشتراط تَحَلُّل در هنگام احرام یاد شده است؛ از جمله: تعجیل تحلل،[۱۳۶] یعنی لازم نبودن انتظار برای رسیدن قربانی به محل ذبح در احصار به سبب بیماری، لزوم نداشتن قضای حج در سال آینده،[۱۳۷] حصول تحلّل از همه مُحَرَمَّات احرام حتی کامیابی جنسی.[۱۳۸]

زوال احصار

به نظر فقیهان امامی، اگر احصار پیش از ذبح قربانی از میان رود، به پایان رساندن عُمره یا حج واجب است، مشروط بر آن که زمان انجام دادن حج باقی باشد و استطاعت از میان نرفته باشد؛[۱۳۹] اگر امکان ادای فریضه حج فراهم نباشد، مانند آن که وُقوف در مَشعر و عَرَفات در زمان ویژه امکان نیابد، باید با عُمره مُفرَده تحلل صورت گیرد.[۱۴۰]

به نظر فقیهان شافعی، با زوال اِحصار در حج مستحب، حتی اگر وقت برای تجدید احرام و انجام دوباره حج باشد، وظیفه‌ای بر عهده محصور نیست. در حج واجب نیز اگر زمان کافی برای تجدید احرام و حج باقی نمانده باشد، همین حکم جاری است؛ اما اگر زمان انجام مناسک حج نگذشته باشد، حج همچنان بر او واجب است؛ گرچه می‌تواند آن را به تأخیر اندازد.[۱۴۱] به نظر مذاهب دیگر اهل سنت، در صورت زوال احصار و باقی بودن زمان کافی، باید مناسک حج ادا شود.[۱۴۲] بر پایه فقه حنفی، اگر برای محصور امکان ذبح قربانی و انجام مناسک حج فراهم آید، باید حج را کامل به جا آورد و نمی‌تواند با قربانی‌کردن از احرام بیرون آید؛ ولی اگر امکان ذبح قربانی یا انجام مناسک حج و یا هر دو را نداشته باشد، تَحَلُّل جایز است.[۱۴۳]

پیوند به بیرون

پانویس

  1. النهایه، ج۱، ص۳۹۵؛ لسان العرب، ج۴، ص۱۹۵، «حصر».
  2. العین، ج۷، ص۸۰؛ الصحاح، ج۲، ص۴۹۵؛ النهایه، ج۳، ص۱۵.
  3. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۸.
  4. مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۶؛ المعتمد، ج۵، ص۴۴۹، «کتاب الحج»؛ کتاب الحج، فاضل، ج۵، ص۴۷۶.
  5. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
  6. الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۴؛ تهذیب، ج۵، ص۴۲۳.
  7. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۵؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.
  8. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  9. المجموع، ج۸، ص۲۹۴.
  10. المغنی، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.
  11. المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۵۷-۵۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۱۴-۱۵.
  12. صحیح البخاری، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷؛ سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ الکافی، ج۴، ص۳۶۸-۳۶۹.
  13. احکام القرآن، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ جامع البیان، ج۲، ص۳۱۱.
  14. الکافی، ج۴، ص۳۶۹؛ تهذیب، ج۵، ص۴۲۲.
  15. الکامل، ج۴، ص۳۵۰.
  16. الکامل، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸.
  17. تاریخ الاسلام، ج۴۳، ص۴۱.
  18. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۰.
  19. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۱.
  20. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.
  21. شفاء الغرام، ج۲، ص۴۳۱-۴۳۳.
  22. تاریخ حج‌گزاری ایرانیان، ص۲۲۱-۲۲۲.
  23. اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۷۶-۳۷۷.
  24. المهدی المنتظر، ص۱۰۱.
  25. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۸-۵۱۴.
  26. الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۲-۳۰۱؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۶.
  27. الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۲.
  28. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۰، ۴۱۱.
  29. جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷، ۳۷۲؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۸.
  30. کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۱؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۲۰۱؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۰۷.
  31. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  32. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۴؛ اللباب، ج۱، ص۲۱۴.
  33. نک: المغنی، ج۳، ص۳۷۴.
  34. المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵-۹۶.
  35. مختصر خلیل، ص۷۷؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵؛ تبیین الحقائق، ج۲، ص۸۱.
  36. المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۳۰۲.
  37. المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مطالب اولی النهی، ج۲، ص۴۵۹.
  38. المهذب البارع، ج۲، ص۲۲۵؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۲۴.
  39. الدروس، ج۱، ص۴۸۳؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۶۷؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۱۹۷.
  40. کشف الغطاء، ج۲، ص۴۷۱.
  41. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۸۵؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۶؛ الاحصار و الصد، ص۵.
  42. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴.
  43. الصحاح، ج۴، ص۱۶۷۳؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۷؛ النهایه، ج۱، ص۴۲۸، «حلل».
  44. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱.
  45. مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۷؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۱۳؛ الاحصار و الصد، ص۵.
  46. مجمع الفائده، ج۷، ص۴۱۳-۴۱۴.
  47. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ المهذب، ج۱، ص۲۷۰؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.
  48. المقنعه، ص۴۴۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۱۸۰.
  49. المقنعه، ص۴۴۶؛ نک: المراسم، ص۱۱۸؛ الحدائق، ج۱۶، ص۴۵.
  50. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۴۰۵؛ الدروس، ج۱، ص۴۷۶؛ المعتمد، ج۵، ص۴۵۱-۴۵۲، «کتاب الحج».
  51. الدروس، ج۱، ص۴۷۶؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۲۱۹؛ مناسک حج، بهجت، ص۱۵۶.
  52. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  53. الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۸؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۹؛ کتاب الحج، خویی، ج۵، ص۴۲۸.
  54. الام، ج۲، ص۱۷۳؛ حاشیة رد المحتار، ج۲، ص۶۵۰.
  55. تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۵؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۰۷؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۳.
  56. المغنی، ج۳، ص۳۷۳.
  57. المجموع، ج۸، ص۲۹۸؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۳.
  58. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳.
  59. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۸۹.
  60. المجموع، ج۸، ص۲۹۹.
  61. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.
  62. المغنی، ج۳، ص۳۷۵.
  63. نک: البحر الرائق، ج۳، ص۹۹.
  64. الخلاف، ج۲، ص۴۲۳-۴۲۴؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۱۴۲.
  65. الخلاف، ج۲، ص۴۲۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.
  66. السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
  67. جامع المقاصد، ج۳، ص۲۹۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۱.
  68. الکافی فی الفقه، ص۲۱۸؛ المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ الاحصار و الصد، ص۱۳.
  69. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۹-۶۴۰؛ مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۴۷-۳۴۸.
  70. الدروس، ج۱، ص۴۷۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۳۹۰؛ المعتمد، ج۳، ص۴۴۷-۴۴۸، «کتاب الحج».
  71. الام، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۲-۳۰۳.
  72. المغنی، ج۳، ص۳۷۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۷-۶۰۸.
  73. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶.
  74. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹.
  75. المجموع، ج۸، ص۲۸۸.
  76. الموطأ، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.
  77. حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۳-۹۴.
  78. الخلاف، ج۲، ص۴۲۷؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۳۰۰.
  79. جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۹۱.
  80. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۳؛ الخلاف، ج۲، ص۴۲۸؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۸۶.
  81. کشف اللثام، ج۶، ص۳۰۶-۳۰۷؛ الحدائق، ج۱۶، ص۲۳-۲۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۲۳-۱۲۴.
  82. المعتمد، ج۵، ص۴۶۲، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، سیستانی، ص۲۲۵؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۹۰.
  83. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۹.
  84. المجموع، ج۸، ص۲۹۹-۳۰۰.
  85. المغنی، ج۳، ص۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.
  86. نک: المدونة الکبری، ج۱، ص۳۶۶؛ فتح العزیز، ج۸، ص۱۳؛ مختصر خلیل، ص۷۷.
  87. السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.
  88. الخلاف، ج۲، ص۴۲۴؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱.
  89. المقنع، ص۲۴۴.
  90. المراسم العلویه، ص۱۱۷.
  91. مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۵۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۳۰۴؛ مجمع الفائده، ج۷، ص۴۱۴.
  92. فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۲۹۸-۲۹۹.
  93. المغنی، ج۳، ص۳۷۳؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۰۹.
  94. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۶؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹.
  95. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ السرائر، ج۱، ص۶۳۸؛ مناسک حج، امام خمینی، ص۵۱۲.
  96. تهذیب، ج۵، ص۴۲۱-۴۲۲.
  97. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۴۴.
  98. مناسک الحج، خویی، ص۲۰۹؛ مناسک الحج، روحانی، ص۱۸۷؛ مناسک الحج، تبریزی، ص۲۱۸-۲۱۹.
  99. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۳۷۳؛ الوسیله، ص۱۹۳.
  100. السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۳۹۰.
  101. نک: فتح العزیز، ج۸، ص۱۷؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۴.
  102. المغنی، ج۳، ص۳۷۳.
  103. نک: المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.
  104. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۱.
  105. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۱.
  106. المراسم العلویه، ص۱۱۷؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۳.
  107. الکافی فی الفقه، ص۲۱۸.
  108. اللمعة الدمشقیه، ص۷۱؛ الروضة البهیه، ج۲، ص۳۷۰.
  109. المعتمد، ج۵، ص۴۲۷، «کتاب الحج»؛ مناسک الحج، وحید خراسانی، ص۱۸۴.
  110. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۵؛ مستند الشیعه، ج۱۳، ص۱۴۷.
  111. الکافی فی الفقه، ص۲۱۸؛ غنیة النزوع، ص۱۹۵.
  112. جامع المقاصد، ج۳، ص۲۹۶؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۴۰۱.
  113. کشف اللثام، ج۶، ص۳۱۸.
  114. المجموع، ج۸، ص۲۹۹.
  115. المغنی، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۵؛ کشاف القناع، ج۲، ص۶۱۰.
  116. صحیح البخاری، ج۳، ص۱۶۹؛ ج۵، ص۸۵.
  117. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۴؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۴.
  118. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۷.
  119. المغنی، ج۳، ص۳۷۵.
  120. الخلاف، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۶؛ الدروس، ج۱، ص۴۸۲؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۲۷-۴۲۸.
  121. مختصر مزنی، ص۷۲؛ المجموع، ج۸، ص۳۰۶؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۷.
  122. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۹؛ حاشیة الدسوقی، ج۲، ص۹۵.
  123. المغنی، ج۳، ص۳۷۲.
  124. تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۲.
  125. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۰۹؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۸؛ الدر المختار، ج۲، ص۶۵۲.
  126. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۲؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۹.
  127. السرائر، ج۱، ص۵۳۳؛ الجامع للشرائع، ص۲۰۴؛ موسوعة الامام الخوئی، ج۲۹، ص۴۴۶.
  128. المغنی، ج۳، ص۳۷۷.
  129. المجموع، ج۸، ص۳۱۰؛ روضة الطالبین، ج۲، ص۴۴۶.
  130. مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۲-۲۹۳.
  131. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۸.
  132. الخلاف، ج۲، ص۴۳۱؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰.
  133. الانتصار، ص۲۵۸؛ السرائر، ج۱، ص۶۴۱؛ الجامع للشرائع، ص۲۲۲.
  134. فتح العزیز، ج۸، ص۱۰-۱۱؛ المجموع، ج۸، ص۳۱۱؛ مغنی المحتاج، ج۱، ص۵۳۴.
  135. المغنی، ج۳، ص۲۴۳، ۳۷۷.
  136. المختصر النافع، ص۱۰۰؛ اللمعة الدمشقیه، ص۷۰؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۶۳؛ ج۲، ص۱۱۳.
  137. نک: تهذیب، ج۵، ص۲۹۶؛ معتمد العروه، ج۲، ص۵۱۵-۵۱۶.
  138. نک: کشف اللثام، ج۵، ص۳۱۶؛ کشف الغطاء، ج۲، ص۴۴۶؛ نک: جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۶۷-۲۶۸.
  139. المبسوط، طوسی، ج۱، ص۳۳۵؛ النهایه، ص۲۸۲؛ شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳.
  140. شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۱۳؛ قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۵۶؛ کشف اللثام، ج۶، ص۳۲۲.
  141. المجموع، ج۸، ص۲۹۷.
  142. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ المغنی، ج۳، ص۳۷۴؛ مواهب الجلیل، ج۴، ص۲۹۳-۲۹۴.
  143. المبسوط، سرخسی، ج۴، ص۱۱۰؛ تحفة الفقهاء، ج۱، ص۴۱۷-۴۱۹؛ بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۸۳.

منابع

محتوای این مقاله برگرفته شده است از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل احصار و صد.
  • الاحصار و الصد: السید الگلپایگانی (درگذشت ۱۴۱۳ق).
  • احکام القرآن: ابن ادریس الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، به کوشش عبدالغنی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۰ق.
  • احکام القرآن: الجصاص (درگذشت ۳۷۰ق)، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
  • الاستبصار: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
  • اعیان الشیعه: سید محسن الامین (درگذشت ۱۳۷۱ق)، به کوشش حسن الامین، بیروت، دار التعارف.
  • الام: الشافعی (درگذشت ۲۰۴ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۳ق.
  • الانتصار: السید المرتضی (درگذشت ۴۳۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۵ق.
  • البحر الرائق: ابونجیم المصری (درگذشت ۹۷۰ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • بدائع الصنائع: علاء الدین الکاشانی (درگذشت ۵۸۷ق)، پاکستان، المکتبة الحبیبیه، ۱۴۰۹ق.
  • تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: الذهبی (درگذشت ۷۴۸ق)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
  • تاریخ حج‌گزاری ایرانیان: اسراء دوغان، مشعر، ۱۳۸۹ش.
  • التبیان: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • تبیین الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان بن علی الزیلعی، بیروت، دار المعرفه.
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۲۰ق.
  • تحفة الفقهاء: علاء الدین السمرقندی (درگذشت ۹-۵۳۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
  • تذکرة الفقهاء: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۴ق.
  • تفسیر صنعانی (تفسیر عبدالرزاق): عبدالرزاق الصنعانی (درگذشت ۲۱۱ق)، به کوشش مصطفی مسلم، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۱۰ق.
  • تفسیر القمی: القمی (درگذشت ۳۰۷ق)، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
  • تهذیب الاحکام: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • جامع البیان: الطبری (درگذشت ۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الجامع للشرایع: یحیی بن سعید الحلی (درگذشت ۶۹۰ق)، به کوشش گروهی از فضلا، قم، سید الشهداء، ۱۴۰۵ق.
  • جامع المقاصد: الکرکی (درگذشت ۹۴۰ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۱ق.
  • جواهر الکلام: النجفی (درگذشت ۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  • حاشیة الدسوقی: الدسوقی (درگذشت ۱۲۳۰ق)، احیاء الکتب العربیه.
  • حاشیة رد المحتار: ابن عابدین (درگذشت ۱۲۵۲ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الحدائق الناضره: یوسف البحرانی (درگذشت ۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • الخلاف: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش سید علی خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۸ق.
  • الدر المختار: الحصکفی (درگذشت ۱۰۸۸ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
  • الدروس الشرعیه: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • ذخیرة المعاد: محمد باقر السبزواری (درگذشت ۱۰۹۰ق)، آل‌ البیت:.
  • الروضة البهیه: الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، به کوشش کلانتر، قم، مکتبة الداوری، ۱۴۱۰ق.
  • روضة الطالبین: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • ریاض المسائل: سید علی الطباطبائی (درگذشت ۱۲۳۱ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • السرائر: ابن ادریس (درگذشت ۵۹۸ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
  • سنن ابن ماجه: ابن ماجه (درگذشت ۲۷۵ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۹۵ق.
  • سنن ابی‌داود: السجستانی (درگذشت ۲۷۵ق)، به کوشش سعید محمد اللحام، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
  • شرائع الاسلام: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، به کوشش سید صادق شیرازی، تهران، استقلال، ۱۴۰۹ق.
  • شفاء الغرام: محمد الفأسی (درگذشت ۸۳۲ق)، به کوشش مصطفی محمد، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۹۹۹م.
  • الصحاح: الجوهری (درگذشت ۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
  • صحیح البخاری: البخاری (درگذشت ۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
  • صحیح مسلم: مسلم (درگذشت ۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
  • عوائد الایام: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، الاعلام الاسلامی، ۱۳۷۵ش.
  • العین: خلیل (درگذشت ۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
  • غنیة النزوع: الحلبی (درگذشت ۵۸۵ق)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق۷، ۱۴۱۷ق.
  • فتح العزیز: عبدالکریم بن محمد الرافعی (درگذشت ۶۲۳ق)، دار الفکر.
  • فقه الصادق۷: سید محمد صادق روحانی، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق.
  • قواعد الاحکام: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • القواعد و الفوائد: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، به کوشش سید عبدالهادی، قم، مکتبة المفید.
  • الکافی: الکلینی (درگذشت ۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
  • الکافی فی الفقه: ابوالصلاح الحلبی (درگذشت ۴۴۷ق)، به کوشش استادی، اصفهان، مکتبة امیرالمؤمنین۷، ۱۴۰۳ق.
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (درگذشت ۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • کتاب الحج: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۱۰ق.
  • کشاف القناع: منصور البهوتی (درگذشت ۱۰۵۱ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
  • کشف الغطاء: کاشف الغطاء (درگذشت ۱۲۲۷ق)، مهدوی، اصفهان.
  • کشف اللثام: الفاضل الهندی (درگذشت ۱۱۳۷ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • اللباب فی شرح الکتاب: عبدالغنی الغنیمی، دار السلام، ۱۳۸۱ق.
  • لسان العرب: ابن منظور (درگذشت ۷۱۱ق)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
  • اللمعة الدمشقیه: الشهید الاول (درگذشت ۷۸۶ق)، به کوشش کورانی، قم، دار الفکر، ۱۴۱۱ق.
  • المبسوط فی فقه الامامیه: الطوسی (درگذشت ۴۶۰ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
  • المبسوط: السرخسی (درگذشت ۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
  • مجمع الفائدة و البرهان: المحقق الاردبیلی (درگذشت ۹۹۳ق)، به کوشش عراقی و دیگران، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • المجموع شرح المهذب: النووی (درگذشت ۶۷۶ق)، دار الفکر.
  • مختصر المزنی: المزنی (درگذشت ۲۶۳ق)، بیروت، دار المعرفه.
  • المختصر النافع: المحقق الحلی (درگذشت ۶۷۶ق)، تهران، البعثه، ۱۴۱۰ق.
  • مختصر خلیل: محمد بن یوسف (درگذشت ۸۹۷ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • مختلف الشیعه: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • مدارک الاحکام: سید محمد بن علی الموسوی العاملی (درگذشت ۱۰۰۹ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۰ق.
  • المدونة الکبری: مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق)، مصر، مطبعة السعاده.
  • المراسم العلویه: سلار حمزة بن عبدالعزیز (درگذشت ۴۴۸ق)، به کوشش حسینی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت:، ۱۴۱۴ق.
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام: الشهید الثانی (درگذشت ۹۶۵ق)، قم، معارف اسلامی، ۱۴۱۶ق.
  • مستند الشیعه: احمد النراقی (درگذشت ۱۲۴۵ق)، قم، آل‌ البیت:، ۱۴۱۵ق.
  • مطالب اولی النهی فی شرح غایة المنتهی: مصطفی السیوطی، دمشق، المکتب الاسلامی.
  • معتمد العروة الوثقی: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۰۴ق.
  • المعتمد فی شرح المناسک: محاضرات الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق)، الخلخالی، قم، مدرسة دارالعلم، ۱۴۱۰ق.
  • معجم الفروق اللغویه: ابوهلال العسکری (درگذشت ۳۹۵ق)، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۲ق.
  • معجم مقاییس اللغه: ابن فارس (درگذشت ۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
  • مغنی المحتاج: محمد الشربینی (درگذشت ۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
  • المغنی: عبدالله بن قدامه (درگذشت ۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
  • المقنع: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، قم، مؤسسة الامام الهادی(ع)، ۱۴۱۵ق.
  • المقنعه: المفید (درگذشت ۴۱۳ق)، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • من لا یحضره الفقیه: الصدوق (درگذشت ۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • مناسک حج: جواد تبریزی، قم، ۱۴۱۴ق.
  • مناسک حج: سیستانی، ۱۴۱۳ش.
  • مناسک حج: سید محمد روحانی، قم، موسسة المنار.
  • مناسک حج: با حاشیه امام خمینی، مشعر، ۱۳۸۰ش.
  • مناسک حج: محمد تقی بهجت، ۱۴۱۵ق.
  • مناسک حج: وحید خراسانی.
  • منتهی المطلب: العلامة الحلی (درگذشت ۷۲۶ق)، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق.
  • مواهب الجلیل: الحطاب الرعینی (درگذشت ۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
  • موسوعة الامام الخوئی (درگذشت ۱۴۱۳ق): احیاء آثار الخوئی، قم.
  • الموطّأ: مالک بن انس (درگذشت ۱۷۹ق)، به کوشش محمد فؤاد، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ق.
  • المهدی (عج) المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحه: عبدالعظیم البستوی، مکه، المکتبة المکیه.
  • المهذب البارع: ابن فهد الحلّی (درگذشت ۸۴۱ق)، به کوشش العراقی، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۰۷-۱۴۱۳ق.
  • المهذب: القاضی ابن البراج (درگذشت ۴۸۱ق)، به کوشش مؤسسه سیدالشهداء۷، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۶ق.
  • النهایه: ابن اثیر مبارک بن محمد الجزری (درگذشت ۶۰۶ق)، به کوشش محمود محمد و طاهر احمد، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
  • وسائل الشیعه: الحر العاملی (درگذشت ۱۱۰۴ق)، قم، آل‌ البیت(ع)، ۱۴۱۲ق.
  • الوسیلة الی نیل الفضیله: ابن حمزه (درگذشت ۵۶۰ق)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۸ق.